جمع بندی ایراداتی بر شهود عرفانی

تب‌های اولیه

46 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایراداتی بر شهود عرفانی

با عرض درود و تحیت
م:اگر فردی ادعایی مبنی بردانستن انتگرال کند ولی اعمال ضرب و جمع منها و تقسیم را نداند،مبرهن است که از اساس حرف اشتباهی را زده،با این مقدمه باید گفت با نشان دادن اشتباهات علمی و ملموس فردی چون ابن عربی که قطب شهودات اسلامیست و به تعبیر قاضی از کاملین میباشد و شخصیت های بسیاری چون حسن زاده،طباطبایی خمینی ،صدرا و.. ذوب در او هستند سنگ بنای این شهودات را دچار واپاشی میگرداند و به طریق اولی فرعیات استوار بر اینان نیز دچار سرنوشتی مشابه خواهند شد

ب:به عنوان مثال فردی پیشزمینه ای دارد مبنی بر زمین تخت بودن،ادعایی مشابه حسن زاده نماید و بگوید از پیامبری بوسه‌ای گرفته و در این اثنا چشمه های معرفت بر دهانش جاری شده و چون ابن عربی بگوید بر انفس ها سیری کرده و مراتب عوالم را یکایک طی نموده و در جانها نظری افکنده و اغیان ثابته افراد که دچار خوشبختی یا شقاوت میشود میخواند و در جهان ها سیر میکند،چونان ملاصدرا استخانی در گلو گیر کرده به مخالفت هواهای نفسانی میپردازد و از سفیهان!یا عوام!! فاصله میگیرداگر بگوید زمین ثابت و تخت است،مخاطب چون علمیون میگوید به جای شهودات،دچار توهمات گشته چرا که ادعای دانستن مواردی را میکند که از این علم ساده،سخت تر است و مجرای راستی آزمایی برای حرف هایش را نداده است،و در همان علم ساده نیز دچار اشتباه شده است
مشخص است هر چه را که دیده توهم بوده،و گفتن این حرف ها که من برای دانستن این موارد سختی هایی چنین کشیده ام تا ارزشی بر گفتارش بدهد حرف های پهلوان پنبه ایست،چون از دو موضوع که هیچ سنخیت و رابطه ای ندارد سو استفاده میکند،
خوشبختانه افرادی چون سهروردی فارابی شیخ الرئیس و ابن عربی مواردی را که منشاء علمی دارد در شهودات خویش وارد کرده اند،ازین رو با نمایان ساختن نادرستی این موارد علمی،کل فلسفه منوط بر آن نیز دچار واپاشی میشود

ن:این موارد را گفتیم تا به شهود عارفان ،که در آن مواردی با قابلیت راستی آزمایی علمی آمده بپردازیم
یرای شروع از کارشناس محترم خواستارم،تا تمام مطالبی را که رفقای نامبرده(فعلا ابن عربی)،در زمینه افلاک و مراتب پیدایش زمین و کیهان نگاشته اند را مرقوم فرمایند،اگر به این موارد دسترسی نداشته یا ندارند،خودمان در طول تاپیک آنهارا قرار میدهیم

با تشکر@};-

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حافظ

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

hessam78;976325 نوشت:
این موارد را گفتیم تا به شهود عارفان ،که در آن مواردی با قابلیت راستی آزمایی علمی آمده بپردازیم
یرای شروع از کارشناس محترم خواستارم،تا تمام مطالبی را که رفقای نامبرده(فعلا ابن عربی)،در زمینه افلاک و مراتب پیدایش زمین و کیهان نگاشته اند را مرقوم فرمایند،اگر به این موارد دسترسی نداشته یا ندارند،خودمان در طول تاپیک آنهارا قرار میدهیم

قبل از شروع بحث و به منظور استمرار روند بحث لازم است آیین‌نامه‌ این تاپیک مطالعه شود:
- انگیزه‌ افرادی که در این تاپیک به عنوان منتقد ظاهر می‌شوند، تنها و تنها کشف حقیقت و کسب علم باشد نه جدال با طرفداران عرفان و عارفان؛ زیرا، در صورتی که انگیزه‌ی اصلی‌، مبارزه با اهل عرفان باشد، دیگر جایی برای دلیل‌آوری از جانب طرف مقابل نخواهد ماند و اساسا مستندات و ادله طرف مقابل شنیده نخواهد شد در نتیجه حق و حقیقت پنهان خواهد ماند.
- به بزرگان از عارفان توهین نشود؛ در مورد آنان طعنه و تعابیر کنایه‌آمیز به کار برده نشود؛ بلکه با همان عناوینی که در جامعه‌ی علمی و دینی از آنان یاد می‌شود از آنان یاد شود؛ به عنوان مثال به جای به کار بردن عنوان «قاضی» از عنوان محترمانه‌تری استفاده شود؛
- مباحث به صورت منظم و یکی یکی پی‌گیری شوند و از ارائه‌ی انبوه شبهات و ایرادات متعدد در یک مجلس به منظور غوغاسالاری و جوسازی بر علیه عرفان و عارفان جدا خودداری کنید. روشن است کسی که چنین عملکری دارد، ظاهرش با باطنش همخوانی ندارد؛ در باطن، انگیزه‌ای جز زمین زدن پشت طرف مقابل ندارد ولی در ظاهر، قیافه‌ی شخص جویای حق و حقیقت به خود گرفته است.
پس ابتدا یک شبهه را مطرح کنید و تا به جواب نرسیده‌اید از طرح شبهه دیگر خودداری کنید.
علت قرار دادن این شروط برای این تاپیک، عمل به اخلاق اسلامی است که به عنوان یک مسلمان ملزم به رعایت آنیم.
در صورت عدم رعایت شروط فوق، تاپیک بسته خواهد شد و ممکن است در ادامه، تاپیک به صورت یکطرفه اداره شود.

سؤالی که به عنوان اولین سؤال به آن می‌پردازیم این است که عارفان فرضیه‌هایی در مورد علوم طبیعی یا تجربی که مخالف با دستاوردهای جدید علمی است ارائه داده‌اند؛ آیا این (عدم درستی این نظرات) حاکی از بی‌ارزش بودن دیگر شهوداتشان (همه شهوداتشان) نیست؟
مطالبی که عارفان در کتب خود منعکس کرده‌اند در یک تقسیم، دو دسته است؛ یک دسته از مطالب مستند به شهود آنان است ولی دسته دیگر از مطالب اساساً مستند به شهود آنان نیست؛ بلکه مستند به اطلاعات آنان از علوم حصولی روز است.
حتی آن مواردی که مستند به شهود است نیز گاهی با عنصر تطبیق و ترجمه همراه شده که در این تفسیر (تطبیق و ترجمه) اطلاعات آنان از علوم حصولی روز دخالت داشته اند.
پس این اول کلام است که مثلا چه مقدار از این فلکیاتی که جناب ابن‌عربی در کتابهای خود بیان کرده، مستند به شهود وی است؟
اینچنین نبوده که مثلا شخص ابن‌عربی، از علوم تحصیلی و حصولی بی‌اطلاع بوده باشند؛ یا به این علوم بی‌اعتنا بوده باشند؛ در زمینه‌ی فقه، کلام و علوم تجربی مطلع بوده‌اند و بعضا نظراتی که می‌داده‌اند بر آمده از این اطلاعات حصولی بوده است.
مواردی از قبیل تعیین جایگاه «فلک منازل، فلک اطلس، فلک قمر و کرة التراب و کرة الماء ... » از همین موارد تطبیقی است که از علوم تجربی آن زمان متأثر بوده اند. ر.ک: شرح فصوص قیصری، ص 543.
منتهی کاری که هنوز انجام نشده این است که باید دید کدام قسمتهای کتابهایشان از این دست است.
ثانیا، محققین در علم عرفان نظری، یک دغدغه اصلی داشته اند که نباید از نظر دور داشت و آن حل و فصل مسئله‌ی توحید و مباحث مربوط به آن از قبیل ربط کثرت به وحدت و تبیین کلی نظام عالم و همچنین انسان کامل و تأویل آیات و احادیث ناظر به معارف و مباحث ناظر به معاد و قیامت و ... .
در این میان، یک مباحثی به طور استطرادی مطرح شده که فرع بر آن مباحث اصلی محسوب می‌شود و خوانندگان نباید این مباحث را اصل انگاشته، بر مبنای آن، پیرامون همه مطالب آنان به قضاوت بنشینند.
اساسا، داعیه‌ی عارفان، کشف قوانین تجربی و یا قوانین فلکی نبوده است. هیچ کجا عارفی چنین ادعایی نداشته که من قوانین تجربی را شهود کرده‌ام. هر چه بوده، مشاهدات اسمائی و توحیدی و ناظر به عوالم فرا ماده است.

مقام دیگر بحث این است که شما به اصل شهود ایراد می‌گیرید؟ یا به شهود شخص خاص؟
اگر به اصل شهود ایراد می‌گیرید که اصل دین زیر سؤال خواهد رفت زیرا تلقی وحی توسط پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از همین طریق بوده است؛
اگر با شهود شخص خاصی مشکل دارید؛ خب مختارید که به آن اعتنا نکنید و برای اعتنا کردن به آن نیازمند به حجت می‌باشید.
اما دیگر حق مداخله در عملکرد دیگرانی مانند مرحوم آیت‌الله قاضی و حضرت امام ره و ... ندارید؛ زیرا این که شما به حجتی دست نیافته‌اید دلیل بر آن نیست که آنان نیز در استنادشان به این شهودات، دستشان از حجت کوتاه بوده است.

در علم عرفان نظری، ملاکهایی برای حجیت شهود بیان شده است که اگر بخواهید می‌توان به این بحث پرداخت.
به هر حال علم عرفان برای خود دارای «میزان» است و اینچنین نیست که به صرف این که فلان عارف یک مطلبی را به شهود خود مستند کرده باشد،‌ لازم الاتباع باشد بلکه تا با این میزان محک زده نشود، حق اعتنا به آن را نداریم.
به تعبیر دیگر، متخصصانِ در علم عرفان نظری، صاحبان شهود و مکاشفه را معصوم از خطا تلقی نمی‌دانند بلکه سخن آنان را با میزان علم عرفان می‌سنجند و در صورت منطبق نبودن بر معیارها و ملاکها، آن را رد می‌کنند.
این مطلب در برخی اعتراضات و نقدهای علمی برخی عارفان معاصر نظیر حضرت امام (ره) به جناب ابن‌عربی مشهود است.

باسمه البصیر

عرض سلام و ادب و تشکر از توضیحات حضرتعالی

حافظ;976968 نوشت:
پس این اول کلام است که مثلا چه مقدار از این فلکیاتی که جناب ابن‌عربی در کتابهای خود بیان کرده، مستند به شهود وی است؟

روش علمی چنین نقدی آن است که مستشکل،موارد اشکال را جزء به جزء بررسی کرده و با دلیل و برهان ردّ نماید

بنابراین بهتر نیست ابتدا استارتر گرامی موضوع افلاک ابن عربی را مستقلا با نظریات جدید علمی تطبیق داده

موارد اشکال را به وضوح طرح نموده و نقد خویش را بیان نمایند؟

حافظ;976968 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

درود گرامی
ضمن عرض پوزش بابت تاخیر

حافظ;976968 نوشت:
سؤالی که به عنوان اولین سؤال به آن می‌پردازیم این است که عارفان فرضیه‌هایی در مورد علوم طبیعی یا تجربی که مخالف با دستاوردهای جدید علمی است ارائه داده‌اند؛ آیا این (عدم درستی این نظرات) حاکی از بی‌ارزش بودن دیگر شهوداتشان (همه شهوداتشان) نیست؟

حافظ;976968 نوشت:
حتی آن مواردی که مستند به شهود است نیز گاهی با عنصر تطبیق و ترجمه همراه شده که در این تفسیر (تطبیق و ترجمه) اطلاعات آنان از علوم حصولی روز دخالت داشته اند.

حافظ;976968 نوشت:
پس این اول کلام است که مثلا چه مقدار از این فلکیاتی که جناب ابن‌عربی در کتابهای خود بیان کرده، مستند به شهود وی است؟

حافظ;976968 نوشت:
مواردی از قبیل تعیین جایگاه «فلک منازل، فلک اطلس، فلک قمر و کرة التراب و کرة الماء ... » از همین موارد تطبیقی است که از علوم تجربی آن زمان متأثر بوده اند. ر.ک: شرح فصوص قیصری، ص 543.

جواب این موارد را عرض کرده ام کسی که ادعای انتگرال گیری میکند ضرب و جمع را به درستی میداند فردی در چند سال گذشته ادعا کرده با وسیله ای فضا رفته و میگوید خورشید دور زمین میچرخد مشخص است فضا رفتنش از جنس مواد بوده و نه کشف حقیقت
اگرچه این حرف ها در توضیحات خود ابن عربی رد شده است همان اول فصوص و فتوحات و..
ابن عربی در فتوحات میگوید که نه بار در آسمان سیر کرده و به معراج رفته است
فردی به معراج رفته ولی در فهم سماوی وی اشتباهات فاحشی است
در فصوص الحکم ادعا می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای نوشتن این کتاب به او امر کرده است
خداوند تعالی این کتاب را به دست ما ترتیب داد، پس ما آن را رها کردیم و در آن نظر و عقل خود را داخل نکردیم.
محیی‌الدین کتاب «فتوحات» را در مکه نوشت، و سپس تمام اوراق آن را بر روی سقف کعبه پهن کرد و گذاشت یک سال بماند تا به واسطه باریدن باران، اگر مطالب باطلی در آن است شسته شود و محو گردد، و حق از باطل مشخص شود. پس از یک سال باریدن بارانهای پیاپی و متناوب، وقتی که اوراق گسترده را جمع نمود مشاهده کرد که حتی یک کلمه هم از آن شسته نشد
خب این موارد ردیه جملات شما بود
اما تمایل دارم فعلا دو مثال هم بزنم
[SPOILER][/SPOILER]علی رغم آنچه گفتم به جای تفسیر و توجیه متن عینی فرد را قرار دهید اکثرنوشتارتان به دلیل آوری ختم شد ،هر چند که مدعی ما در پاره نخست این جستار که مرقوم نمودید ثابت شد(مواردی از قبیل...)
خب یک مورد را که خودتان فرمودید متاثر بوده
نظريه بطلميوس (1)
اين دانشمند براى توجيه وضع عالم بالا نظريه «افلاك نه گانه» را اظهار داشت. و گفت: «زمين مركز عالم است و هر يك از ستارگان در وسط فلك شفافى قرار گرفته، همراه آن به دور زمين مى گردند.»
افلاک که در کتب هایش اشاره کرده موردی را قرار دادم
،مورد دوم را من اقامه میکنم
که تضادش با علم واضح است
از جهت ترتیب خلقت آفرینش زمین مقدم بر آفرینش آسمان های هفت گانه است
فتوحات مکیه
ج2، ص 441؛ ج1، ص 140؛ همو، عقله المستوفز، ص 78-74

خب این مورد واضح است که ابتدا گیتی و آسمان بوده ،سپس زمین خلق شده است
وناقض آشکار بیگ بنگ است

برای دوستانی که ممکن است آشنایی نداشته باشند مطالبی از ویکی پدیا قرار میدهم
سن جهان بر پایه مدل استاندارد نظریه مهبانگ، ۰٫۰۲۱ ± ۱۳٫۷۹۹ میلیارد سال تخمین زده می‌شود
نزدیک به ۴٫۵۴ میلیارد سال
(به صورت دقیق تر ۰٫۰۰۰۶ ± ۴٫۵۶۷۲ میلیارد سال) پیش زمین به وجود آمده
تقدم خلقت آسمان و جهان بر زمین

ادعاهای بزرگ شواهد بزرگی میطلبند..

hessam78;977873 نوشت:
اگرچه این حرف ها در توضیحات خود ابن عربی رد شده است همان اول فصوص و فتوحات و..
ابن عربی در فتوحات میگوید که نه بار در آسمان سیر کرده و به معراج رفته است
فردی به معراج رفته ولی در فهم سماوی وی اشتباهات فاحشی است
در فصوص الحکم ادعا می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای نوشتن این کتاب به او امر کرده است
خداوند تعالی این کتاب را به دست ما ترتیب داد، پس ما آن را رها کردیم و در آن نظر و عقل خود را داخل نکردیم.
محیی‌الدین کتاب «فتوحات» را در مکه نوشت، و سپس تمام اوراق آن را بر روی سقف کعبه پهن کرد و گذاشت یک سال بماند تا به واسطه باریدن باران، اگر مطالب باطلی در آن است شسته شود و محو گردد، و حق از باطل مشخص شود. پس از یک سال باریدن بارانهای پیاپی و متناوب، وقتی که اوراق گسترده را جمع نمود مشاهده کرد که حتی یک کلمه هم از آن شسته نشد
خب این موارد ردیه جملات شما بود

سلام بر شما؛
ضمن آن که لطف می‌کنید و مطالب را مستند به آدرس دقیق کتاب‌ها بیان می‌فرمایید، از مطالب بعدی تان چیزی دستگیرم نشد خیلی نامنظم طرح شدند.

حافظ;977929 نوشت:
سلام بر شما؛
ضمن آن که لطف می‌کنید و مطالب را مستند به آدرس دقیق کتاب‌ها بیان می‌فرمایید،

سلام بر شما مطالب معروفیست

اگر ندیده اید رفرنسش را قرار میدهم

hessam78;977873 نوشت:
ابن عربی در فتوحات میگوید که نه بار در آسمان سیر کرده و به معراج رفته است

[=newstext]ر.ک: کتاب الإسراء الی مقام الإسری سال 1367 ه.ق متضمّن رسائل ابن عربی


hessam78;977873 نوشت:
در فصوص الحکم ادعا می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای نوشتن این کتاب به او امر کرده است

http://wikifeqh.ir/%D9%81%D8%B5%D9%88%D8%B5_%D8%A7%D9%84%D8%AD%DA%A9%D9%85_(%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C)

hessam78;977873 نوشت:
خداوند تعالی این کتاب را به دست ما ترتیب داد، پس ما آن را رها کردیم و در آن نظر و عقل خود را داخل نکردیم.

[=newstext]ر.ک: فتوحات مکیه ج 13 ص 450، 451 تحقیق ابراهیم مدکور و عثمان یحیی

hessam78;977873 نوشت:
محیی‌الدین کتاب «فتوحات» را در مکه نوشت، و سپس تمام اوراق آن را بر روی سقف کعبه پهن کرد و گذاشت یک سال بماند تا به واسطه باریدن باران، اگر مطالب باطلی در آن است شسته شود و محو گردد، و حق از باطل مشخص شود. پس از یک سال باریدن بارانهای پیاپی و متناوب، وقتی که اوراق گسترده را جمع نمود مشاهده کرد که حتی یک کلمه هم از آن شسته نشد

توضیحات فتوحات
همچنین
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C
حافظ;977929 نوشت:
از مطالب بعدی تان چیزی دستگیرم نشد خیلی نامنظم طرح شدند.

با دقت وتامل بیشتر بازخوانی فرمایید حل میشود
باز هم اگر سوالاتی بود مطرح بفرمایید
ابن عربی گفته خلقت زمین متقدم است بر آسمان است ، آسمان و گیتی هم در علم واضحا پیش از زمین خلق شده اند
این مطلب سخت است؟الان باید شرایط منطقی را توضیح دهم؟تا با نظم شود؟در جمله بالا ماده استدلال اولی مستند به ابن عربی و دومی به علم است
تناقض وجود دارد یا علم اشتباه گفته یا ابن عربی
ر.ک منطق نظری سوم دبیرستان

مضافا بر این شما فرمودید میتواند اشتباهاتی در فتوحات و فصوص در این باره کرده باشد،در صورتی که گقتم ایشان به معراج رفته اند ودر آسمان ها سیر داده شده اند،آنوقت تازه افلاک را میبینند آنهم 9 گانه!همچنین مطالبی را گفته،که در کتاب دچار خطا نشده است
اگر بگویید شده است ولی در کتابش بگوید نشده،معلوم است دروغی گفته است
واضحات را توضیح ندادم گفتم خودتان برداشت میکنید حتما
چند مثال بزنم با نظم بیشتری متوجه شوید
من در کتابم ادعا میکنم این مطالب را به دستور پیامبر نوشته ام در کعبه پخش کردم اگر خطا بود باران بشویدش ولی بعد میگویم کلمه ای از آن را نبرده است(برداشت منطقی که بر عهده شما گذاشتم این بود که ابن عربی ادعا کرده کتابش صحیح است)

حافظ;976968 نوشت:
مواردی از قبیل تعیین جایگاه «فلک منازل، فلک اطلس، فلک قمر و کرة التراب و کرة الماء ... » از همین موارد تطبیقی است که از علوم تجربی آن زمان متأثر بوده اند. ر.ک: شرح فصوص قیصری، ص 543.

و شما نوشتید متاثر از علوم آن زمان بودند(واضح است که قدیمی بودن مشکلی نیست،قضیه فیثاغورث هم قدیمیست کسی ایرادی نمیگیرد،اما متاثر از زمان بودن در اینجا یعنی دچار خطا شدن)
مجددا بازگو کنم،معلوم شد ابن عربی کتابش را خطاناپذیر میداند ولی در قضایای قابل برسی و نه تخیلات اشتباهش آشکار میشود
در نتیجه هر آدمی که مسائل ساده را اشتباه کند مسائل پیچیده را صد در صد اشتباه میکند
همان مثال انتگرال

واقعا شکر ...
اسک دین منو از بسیاری از وهمیات خارج کرد و میکنه ...

یه زمانی فکر میکردم که سوالات من جوابی دارند و اگر با یک کارشناس دین خبره صحبت کنم ؛ راضی میشم .
ولی بودن من در درون اسک دین و شنیدن سخن کارشناسان دینی به من ثابت کرد که سوالات من جواب ندارند .

و راه و مسیرم درست هست . آقا حسام از شما هم بسیار تشکر میکنم . سخنهای شما بارها و بارها منو از سر در گمی نجات داده ... مثلا من داستان های قاضی رو زیاد میخوندم و همیشه با خودم میگفتم که اینها راست هستند .

ولی بیانات شما در مورد ابن عربی و بیان جناب قاضی در مورد ابن عربی ... خوب برام روشنگر بود .

برای بار چندم ازتون تشکر میکنم .

باسمه اللطیف

حافظ;976968 نوشت:
سؤالی که به عنوان اولین سؤال به آن می‌پردازیم این است که عارفان فرضیه‌هایی در مورد علوم طبیعی یا تجربی که مخالف با دستاوردهای جدید علمی است ارائه داده‌اند؛ آیا این (عدم درستی این نظرات) حاکی از بی‌ارزش بودن دیگر شهوداتشان (همه شهوداتشان) نیست؟

استاد گرامی موضوع این است که اساسا وقتی مقدمات و ماده ی استدلالی غلط باشد

(که در استدلال استارتر مبنی بر فرو ریختن مبانی شهود عرفاء با کلی گویی که فرمودند)به روشنی هست،ابتدا باید صورت

و محتوای استدلال بررسی شده موارد مغالطه از برهان تمییز داده شود.

نکته بعد اینکه این نحو استدلال بیش از اینکه ردّ شهودات عرفاء باشد ردّ قوام مبانی علمی است چرا که بر اساس استدلال

جناب حسام دانشمندان زمان ابن عربی در تخت بودن زمین و مرکزیت آن اشتباه می کرده اند کما اینکه هم اکنون نیز مدعیانی

بین همین دانشمندان پیدا شده اند که زمین را مسطح می دانند:

https://windowscenter.net/نظریه-جدید-زمین-گرد-نیست-بلکه-مسطح-است

خب از کجا بدانیم که صد سال دیگر همین دانشمندان کدام یک از یافته های اسلافشان را ردّ می کنند؟

البته نمی خواهم بگویم دستاوردهای علمی بی پایه و اساسند بلکه عرضم این است که دود چنین مغالطاتی

بیش از اینکه در چشم عرفا برود به همان وزان در چشم تجربه گرایان خواهد رفت.

باسلام به همه

سوال جناب حسام سوال بنده هم هست
قرآن برای اثبات خودش مواردی رو اشاره کرده که با علوم تجربی قابل راستی آزمایی است مثل مراحل تشکیل جنین و نوزاد، سواد نداشتن پیامبر اسلام ،خبر از آینده یا اعجاز عددی

ولی چنین چیزی در شهودات و الهامات عرفا حداقل بنده سراغ ندارم

حبیبه;978083 نوشت:
کما اینکه هم اکنون نیز مدعیانی

بین همین دانشمندان پیدا شده اند که زمین را مسطح می دانند:

https://windowscenter.net/نظریه-جدید...�سطح-است

خب از کجا بدانیم که صد سال دیگر همین دانشمندان کدام یک از یافته های اسلافشان را ردّ می کنند؟

البته نمی خواهم بگویم دستاوردهای علمی بی پایه و اساسند بلکه عرضم این است که دود چنین مغالطاتی

بیش از اینکه در چشم عرفا برود به همان وزان در چشم تجربه گرایان خواهد رفت.


سلام
مطلبی که به ان رفرنس دادید قدیمی است.
یک دانشمند واقعی برای نشان دادن درستیه یک اصل یا نظریه و یا ناردستی ان دلایل منطقی و مدارک قابل قبول ارائه میکند.
در نتیجه هیچ دانشمند واقعی حتی شک هم نکرده زمین مسطح است بجز افرادی که کشیش هستند یبا گرایش به گفته های انان دارند و شاید همین افراد هم بنام دانشمند هم در بین مردم شناخته شده باشند.
در نتیجه اینکه بگیم مدام دستارودهای دانشمندان تجربی دچار تغییر شود و شک و شبهه هایی بوجود میاد فقط بخاطر اینکه نمیخواهیم قشری خاصی مثل عرفا پایین بیایند واقعا بی انصافی است!
حالا شما مقاله زیر رو بخوانید که ثابت کرده زمین نمیتواند مسطح باشد تا ببینید چرا نظریه مسطح بودن زمین نمیتواند قابل قبول باشد.بلکه فقط کروی بودنش قابل قبول است.ببینید اگر همون شک گرایان هم به این موارد دقت بیشتری میکردند جا داشت که هنوزم چنین افرادی پیدا شوند که در بدیهی ترین نظریه علمی شک کنند؟

http://gadgetnews.net/244476/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86-%d8%aa%d8%ae%d8%aa-%d8%a8%d9%88%d8%af/

غریبه آشنا;978097 نوشت:
قرآن برای اثبات خودش مواردی رو اشاره کرده که با علوم تجربی قابل راستی آزمایی است مثل مراحل تشکیل جنین و نوزاد، سواد نداشتن پیامبر اسلام ،خبر از آینده یا اعجاز عددی

سلام بر دوست گرامی
مراحل تشکیل جنین در قرآن احتمالا بر گرفته از حرف های بقراط بصورت ناقص هستش
و مهم تر از این موضوع اشتباه بودن آن است
من پیشنهادم این است که شما آیات مربوط به جنین شناسی رو بدون هیچگونه توضیح یا تفسیری(حداقل تفاسیر گذشته مثل التبیان و..) برسی کنید
یعنی آیات رو بذارید بعد بروید کتاب جنین شناسی لانگمن رو باز کنید،متوجه اشتباهاتش میشوید
حالا یک کار دیگر هم میتوانید بکنید،که از کار های دوست داشتنی خودم است
شما معنی اون آیات رو به زبان خودتون بازنویسی کنید (با حفظ مفاهیم مطرح شده درآیات) به گونه ای که قابل فهم نباشد از متون مقدس است
آن وقت آن را به اساتید جنین شناسی مسلمان نشان دهید بگویید چقد این جملات درست و صحیح است)،جوابی که به شما میدهند جالب خواهد بود
از این موضوع جالب تر پیگیری احادیث در باب تشکیل نطفه میباشد(صحیح السند) که میتوانید به نهج البلاغه و سایت حدیث لیب مراجعه فرمایید
---------
شما سایت میراکلس قرآن را مشاهده بفرمایید ببینید چقدر معجزه ساخته است!دست آدمی در توضیحات بسیار باز است
چند هزار سال پیش فیثاغورثیان و.. حرف های علمی زدند و هنوز موجود است و تدریس میشود
هزار اندی سال پیش قرآن که میگویند معجزات علمی دارد ببینید یک مقاله علمی(ایمپکت فکتور بالا) یا کتاب رفرنس چنین چیزی گفته؟شما درکتاب های فیزیکی و ریاضی چیزی تحت عنوان اصل صادق یا اصل امام دوم شیعیان مشاهده نمیکنید در هیچ کتاب پزشکی رفرنس، جمله ای از طب النبی و طب الرضا وجود ندارد(به عنوان رفرنس دهی)
سایر معجزات هم اگر مایل باشید میتوان مورد واکاوی قرار داد که ببینیم واقعا چنین است؟

باسمه البصیر

عرض سلام و ادب

Miss.Narges;978118 نوشت:
سلام
مطلبی که به ان رفرنس دادید قدیمی است.
یک دانشمند واقعی برای نشان دادن درستیه یک اصل یا نظریه و یا ناردستی ان دلایل منطقی و مدارک قابل قبول ارائه میکند.
در نتیجه هیچ دانشمند واقعی حتی شک هم نکرده زمین مسطح است بجز افرادی که کشیش هستند یبا گرایش به گفته های انان دارند و شاید همین افراد هم بنام دانشمند هم در بین مردم شناخته شده باشند.
در نتیجه اینکه بگیم مدام دستارودهای دانشمندان تجربی دچار تغییر شود و شک و شبهه هایی بوجود میاد فقط بخاطر اینکه نمیخواهیم قشری خاصی مثل عرفا پایین بیایند واقعا بی انصافی است!
حالا شما مقاله زیر رو بخوانید که ثابت کرده زمین نمیتواند مسطح باشد تا ببینید چرا نظریه مسطح بودن زمین نمیتواند قابل قبول باشد.بلکه فقط کروی بودنش قابل قبول است.ببینید اگر همون شک گرایان هم به این موارد دقت بیشتری میکردند جا داشت که هنوزم چنین افرادی پیدا شوند که در بدیهی ترین نظریه علمی شک کنند؟

http://gadgetnews.net/244476/%d8%a7%da%af%d8%b1-%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86-%d8%aa%d8%ae%d8%aa-%d8%a8%d9%88%d8%af/

خواهر گرامی موضوع تأیید یا ردّ کروی بودن زمین یا مسطح بودن آن نیست بلکه مطلبی که به آن رفرنس دادم

تنها یک نمونه از مثال نقض در آراء علمی دانشمندان علوم تجربی و اختلاف نظرهای آنان در مسائل علمی است

خب همین اختلاف اگر بین فلاسفه و عرفاء یا حتی فقها باشد شاهد مثالی می شود برای نقض کل آراء آنان

در حالیکه علم چه تجربیش چه غیر آن،بستگی تام به مؤلفه هایی از جمله سعه ی علمی،زاویه ی دید،نحوه ی ادراک

پیش زمینه های ذهنی،ابزار و آلات،زمان و مکان و مشاهده گر دارد و مهمتر اینکه باید حیطه ی علوم مختلف را از یکدیگر

جدا کرد گرچه نمی توان منکر روابط علوم مختلف با یکدیگر و نیز تأثیر و تأثر متقابل آنها شد.

توصیف و تحلیل مسائل فیزیک با روشهای متافیزیک همانقدر خطیر است که توصیف مسائل متافیزیک با فیزیک.

لذا گاهی چون این مرزها بهم می ریزد و متد و اصول تحقیق در هم می آمیزد محقق مخلص یا خدای نکرده مغرض را

دچار مغالطه و خطای ذهن می کند،از جمله آنچه در نوشتار سرکار، تحت عنوان "دانشمند واقعی"و با بیانی غیر مستقیم

"دانشمند مسیحی" یا کشیش می توان دید.به بیان دیگر شما بطور ضمنی فرمودید دانشمند یا واقعی است یا مسیحی!

فرمایش دیگر شما،تأویل عرض بنده در تغییر آراء دانشمندان برای دفاع از آراء عرفا و فلاسفه است و وصل کردن عرض حقیر

به ردّ کروی بودن زمین و ارجاع آن به مقالات علمی در این زمینه.فکر می کنم اگر سری به تاپیک شعر بزنید خواهید دید

که حقیر آنچنان هم که گمان می کنید در بست و چشم بسته مقلد آراء آن جنابان نبوده و نیستم و به بعضی از اشتباهاتی

که ممکن است در سیر و سلوک عرفانی تحت عنوان کشف و شهود برای مدعیان آن پیش بیاید اشاره نموده ام:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=50573&page=232

به هر حال نقد نوشتن نیز تابع اصولی است که اگر رعایت نشود به تعبیر شما نقد منصفانه و به قول معروف نقد علمی نخواهد بود.

Miss.Narges;978118 نوشت:
سلام

سلام بر سرکار نرگس
ضمن تشکر بابت مشارکتتان
مطلبی را مدت ها پیش خوانده بودم در باره کارل پاپر امید است برای دوستان سودمند باشد
در باب تشخیص لاطائلات است
با تشکر از دوست خوبمان رحمانی متنشان را قرار میدهم
[SPOILER]علم و شبه‌علم از نگاه کارل پاپِر

درود دوستان. چند روز قبل که بحث علم و شبه‌علم در گروه داغ شده بود به ویدئوی جالبی در یوتیوب برخوردم که خیلی خلاصه و فشرده به تلاش‌های کارل پاپِر در این زمینه می‌پرداخت.
این ویدئو یک قسمت از مجموعه‌ای ۴۸ قسمتی است که توسط شبکه‌ای بنام squarespace و با همکاری شبکه PBS درست شده و دوستانی که انگلیسی‌شان خوب باشد حتما از دیدن آن لذت خواهند برد.
squarespace crash course on philosophy

کارل پاپِر در اوائل قرن بیستم بدنیا آمد و بزودی مجذوب کارهای دو غول علم قرن بیستم شد که انیشتین و فروید بودند. او شخصاً در سخنرانی‌ها و برخی کلاس‌های انیشتین حضور پیدا کرد و دریافت که یک تفاوت عمده بین روش انیشتین و روش فروید وجود دارد. انیشتین در حال بسط تئوری نسبیت عام بود و پیش‌بینی کرده بود که مسیر حرکت نور نیز در مجاورت میدان‌های گرانش خمیده می‌شود. یک خورشید گرفتگی در راه بود و دانشمندان آماده بودند که با تجزیه و تحلیل داده‌های بدست آمده در طی خورشید گرفتگی، درستی تئوری نسبیت را به بوته آزمایش بگذارند. اگر نتایج بدست آمده برخلاف پیش‌بینی انیشتین از کار در می‌آمد، تئوری او بطور کامل شکست می‌خورد. بنابراین، تئوری نسبیت آزمون پذیر بود و می‌توانست از داده‌های گذشته و حال استفاده و آینده پدیده‌ای را پیش‌بینی کند.

اما نحوه کار فروید فرق داشت. او مجموعه‌ای از داده‌های مربوط به گذشته را بطور دلخواه گزینش کرده و تفسیر می‌کرد تا رفتار یک شخص در زمان حال را توضیح دهد. فروید در این مسیر با محدودیت زیادی مواجه نبود. او می‌توانست تقریبا هر رفتاری را فقط با تکیه بر آلام و یا کمبودهای جنسی شخص در گذشته تفسیر کند. فروید براحتی می‌توانست هر قسمت از کودکی شخص را که بیشتر به کارش می‌آمد انتخاب کند تا به نتیجه مورد نظر در زمان حال برسد.

پاپِر واژه سودوساینس را برای متمایز کردن شبه‌علم از علوم دقیق ابداع کرد و احتمالا به همین دلیل است که او در ابتدا نظر مساعدی به تئوری‌های فرگشتی نداشت. در آن زمان که ژنتیک و سایر شاخه‌های علوم فرگشتی هنوز پایه‌گذاری نشده بوند و در یک نگاه گذرا، روش کار دانشمندان فرگشتی مشابه روش فروید بنظر می‌آمد. آن‌ها هر قسمت از حوادث گذشته را که دوست داشتند گزینش کرده و به دلخواه خود تفسیر می‌کردند تا وضعیت فعلی را توضیح دهند. فرضیه‌هاشان آزمون پذیر نبود و قدرت پیش‌بینی آینده را نداشت.

نظر پاپِر در دهه‌های بعد تغییر کرد. ما امروزه روان‌شناسی را شبه‌علم نمی‌دانیم و علوم فرگشتی نیز تقریبا در زمره علوم دقیق قرار گرفته‌اند. اما نباید نقش فیلسوف بزرگی را نادیده بگیریم که برای اولین بار تلاش کرد تا تعریف درستی از علم ارائه دهد و مرزهای آن با سایر حوزه‌های دانش بشری را تبیین کند.[/SPOILER]
این متد علمی در زدودن مزخرفات بسیار کاراست
با درود به این جمله داروین گاه کشتن و دفن یک عقیده اشتباه بسیار بیشتر از کشف یک حقیقت علمی سودمند است باید بگویم
یکی از روش های فرار از متد علمی پیچیده گوییست(به اسم این فیلسوف اشاره نمیکنم یکی از فلاسفه ایست بسیار خودستا،عبارات ساده را میپیچاند تا عمیق جلوه کند،که میخواستم در تاپیک تاریخ فلسفه غرب به آن بپردازم که متاسفانه قدرت استدلال فلاسفه اسلامی بسیار زیاد بود و اجازه احداث چنین تاپیکی برای بیان نظراتشان داده نشد،ایرادات را قطره قطره وارد کنیم تا سیل نبرتشان)

نیچه در کتاب حکمت شادانش جمله جالبی دارد
آن کس که خود را عمیق می‌داند تلاش می‌کند که واضح و شفاف باشد.

آن کس که دوست دارد در نگاه توده‌ی مردم عمیق بیاید تلاش می‌کند که مبهم و کدر باشد.

توده‌ی مردم کفِ هر جایی را که نتوانند ببینند عمیق می‌پندارند و از غرق شدن خیلی واهمه دارند.

مشخصه افرادی که مخالف علم هستند مخالفت آنها با روش علمیست
یعنی سخن هایشان را میپیچانند درصورتی که توان ادای صحیح و ساده آن معانی را با کلماتی کم ابهام تر دارا میباشند
ومهم تر از آن از خطا پذیر بودن فراری هستند
رمالان را ببینید!مهمل میبافند از ایشان میخواهیم به جای استفاده از جملاتی که بر همه منطبق میشود چیزی بگوید که قابلیت خطا داشته باشد،نمیتوانند
افراد دگم را میبینید از چنین جملاتی خوششان میاید
این جملات باب دل آنهاست،هر کاری بکنید خدا میداند،گلدان را میشکنیم میگوید خدا میدانست،گلدان را نمیشکنیم میگوید خدا میدانست،میگوییم در چه حالتی جمله شما خطا پذیر میشود؟
با لبخندی رضایت بخش میگوند راهی نداری

بله من هم میتوانم داستان بافی کنم و کسی هم ایرادی بر آن نمیتواند وارد کند
کسی که قوانین حاکم بردنیای دیدنی را اشتباه فهمیده است،توانایی این را دارد که از قوانین دنیاهای نادیدنی که معلوم نیست وجود دارند سخن بگوید؟عجیب است

باسمه البصیر

Miss.Narges;978118 نوشت:
هنوزم چنین افرادی پیدا شوند که در بدیهی ترین نظریه علمی شک کنند؟

یکی دیگر از مواضع مغالطات و خطاهای ذهنی که البته زیرکانه انتخاب و به خورد ملت داده می شود مغالطات عَرَضی

است یا به تعبیردیگر سوء استفاده از عوامل روانی که أَشکال مختلفی دارد از جمله واژگونه نشان دادن حق و بر چسب

باطل بر آن زدن یا گفتار منطقی را ترّهات و شطحیات جلوه دادن و یا بر عکس آن گفتار باطل بی محتوایی را در الفاظ

پر زرق و برق و فریبا بسته بندی کردن و ارائه دادن و به روش کاسبان کوچه و بازار جنس بد و نامرغوب را با برند

اجناس مرغوب قالب کردن است.

و یا هندوانه زیر بغل فرد گذاشتن و وی را مجاب نمودن که فقط افراد فهیم سخنان مرا تأیید می کنند و جاهلان

و دشمنان علم در مقابل آن گارد می گیرند.که البته تفکر نقادانه و تدقیق و تعمیق در سخنان و نیز آموختن

روشهای تلبیس و مهارت ردّ و رفع آن همان ابزاری است که باید در اختیار هر طالب حقیقتی باشد.

حبیبه;978163 نوشت:
خواهر گرامی موضوع تأیید یا ردّ کروی بودن زمین یا مسطح بودن آن نیست بلکه مطلبی که به آن رفرنس دادم

تنها یک نمونه از مثال نقض در آراء علمی دانشمندان علوم تجربی و اختلاف نظرهای آنان در مسائل علمی است

خب همین اختلاف اگر بین فلاسفه و عرفاء یا حتی فقها باشد شاهد مثالی می شود برای نقض کل آراء آنان

در حالیکه علم چه تجربیش چه غیر آن،بستگی تام به مؤلفه هایی از جمله سعه ی علمی،زاویه ی دید،نحوه ی ادراک

پیش زمینه های ذهنی،ابزار و آلات،زمان و مکان و مشاهده گر دارد و مهمتر اینکه باید حیطه ی علوم مختلف را از یکدیگر

جدا کرد گرچه نمی توان منکر روابط علوم مختلف با یکدیگر و نیز تأثیر و تأثر متقابل آنها شد.


سلام
من که حرفم این نبود شما منکر این نظریه هستید؟ حرفم اینه که دانشمندان واقعی وقتی یه نظریه رو پایه گذاری کردند و برای درستیش دلیل و مدرک کافی و قابل قبول ارائه دادند دیگر نمیان انرا در اینده تغییر بدهند.ان وقت شما -به ان دسته از افرادیکه بعد این همه سال از اثبات نظریه کروی بودن زمین میگذره و به ان شک دارند-به انها میگید دانشمند علوم تجربی؟ هر کسی که واقعا دانشمند نیست؟ چون یک دانشمند نباید شواهد و مدارک کافی رو زیر پاش بذاره و خودش بیاد بگه نه زمین صافه و فلان؟ خودتون که که قبول دارید تعصب و احساسی نظر با دانشمند بودنچه تجربی چه غیر اون در تضاده. واقعا این نوع افراد رو میشه دانشمند خطاب کرد؟

حبیبه;978163 نوشت:
از جمله آنچه در نوشتار سرکار، تحت عنوان "دانشمند واقعی"و با بیانی غیر مستقیم

"دانشمند مسیحی" یا کشیش می توان دید.به بیان دیگر شما بطور ضمنی فرمودید دانشمند یا واقعی است یا مسیحی!


حبیبه خانم از حرفای من سوء برداشت میکیند. من اصلا چنین چیزی نگفتم.بلکه منظور بنده اینه که دانشمند واقعی باید دلیل و مدرک بر هر ادعایی که داره بیاره و گرنه حرفش رو نباید توقع داشته ب اشه کسی بپذیره.و این یعنی تعصب و احساسات در اینجا نباید دخالت داده بشه.موقعی که فلان فرد به اصطلاح دانشمند بدون در نظر گرفتن این همه شواهد مبنی بر کروی بودن زمین و نفی مسطح بودن ان میاد میگه زمین نمیتونه کروی باشه و ناسا داره مردمو فریب میده و میگه و فلان و بهمان.دیگه شما خودتون قضاوت کنید به اینا باید گفت دانشمند واقعی؟>(البته بحث کروی بودن زمین بعنوان مثال هستش وگرنه موضوع تاپیک نیست) وگرنه من اصلا کاری به اعتقادات دانشمند ندارم که مسیحی هست یهودی مسلمان یا بی دین.
پس بنظر میاد بد برداشت کردید.ما دانشمند دین دارهم داشته و داریم.بنظر میاد اکثر افرادیکه از مسطح بودن زیمن دفاع میکنند گرایش به حرفاهای کششیان دارند که این اعتقاد رو داشتند.بخاظر همین کلمه کشش رو به یمون اوردم و منظور این نبود که دانشمند یا واقعی هست و یا مسحی.
امیدوارم سو تفاهم رفع شده باشه.

حبیبه;978163 نوشت:
فرمایش دیگر شما،تأویل عرض بنده در تغییر آراء دانشمندان برای دفاع از آراء عرفا و فلاسفه است و وصل کردن عرض حقیر

به ردّ کروی بودن زمین و ارجاع آن به مقالات علمی در این زمینه.فکر می کنم اگر سری به تاپیک شعر بزنید خواهید دید

که حقیر آنچنان هم که گمان می کنید در بست و چشم بسته مقلد آراء آن جنابان نبوده و نیستم و به بعضی از اشتباهاتی

که ممکن است در سیر و سلوک عرفانی تحت عنوان کشف و شهود برای مدعیان آن پیش بیاید اشاره نموده ام:


خب بازم سو تفاهمhappy
اولا در مورد شخص شما عرض کنم که خیر اتفاقا چون شما اکثر بحث هاتون علمی هست من اصلا چنین دیدی که فرمودید بهتون ندارم وگرنه اصولا من با هر کسی بحث نمیکنم.و نقل قول نمیگیرم.
ولی ظاهر کلامتون نشون میداد که چون به سخنان عرفا زیاد توجه و گرایش دارید شاید بیشتر طرف عرفا رو بگیرید تا حرفهای دانشمند علوم تجربی.بخاطر همین عرضم این بود که حتی اگر بیشتر علاقمند به ارای دانشمند دینی باشیم نباید فکر کنیم موقعی میتوانیم نظرات دانشمند تجربی رو بپذیریم که موافق ارای دین و عرفان باشه و اگه نبود اشکال بتراشیم.و ولی حالا میفرمایید چشم بسته مقلد نظرات عارفان نیستید پس خدا رو شکر
ببینید حرف اصلی اینه که چرا باید این همه ارزش و بها به عرفان بدهیم که حتی خودمان هم قبول درایم شهودات عرفانی هم میتونن خطا بردار باشند؟ بنده قبلا فکر میکردم شهودات عرفانی هیچ خطایی ندارند ولی الان که بعضی از ایرادات رو خود استارتر محترم نقل کردند دیگه اعتمادم از بین رفت.حالا باز اینا شاید مهم نباشه چون مروبط به علوم تجربی هستند و ما بگیم شهودات عرفانی رو چه به نظرات تجربی.ولی مثلا بنده با چه اطمینان قلبی میتونم مثلا وحدت وجود رو بپذیرم؟ ممکنه همینم مثل بعضی دیگر از شهودات عرفانی خطا داشته باشه.شاهد هستید که بعضی از حرفهای ابن عربی در زمینه توحید و سایر مفاهیم دینی حتی داد بعضی علما رو هم در اورده و مخالفانی در بین چندین دانشمندان دینی در رابطه با نظرات عارفانی چون ابن عربی هست.همین اختلافات باعث میشه انسان فقط به صرف علاقه و کنجکاوی ارای عرفا رو بخونه ولی اطمینان قبلی برای پذیرش انها نداشته باشه.چون مجبوره یکم محتاطانه برخورد کنه.که یوقت مبادا گرفتار شرک بشه. و امثال این حرفها

باسمه البصیر

Miss.Narges;978171 نوشت:
من که حرفم این نبود شما منکر این نظریه هستید؟ حرفم اینه که دانشمندان واقعی وقتی یه نظریه رو پایه گذاری کردند و برای درستیش دلیل و مدرک کافی و قابل قبلو ارائه دادند دیگر نمیان انرا در اینده تغییر بدهند.ان وقت شما -به ان دسته از افرادیکه بعد این همه سال از اثبات نظریه کروی بودن زمین میگذره و به ان شک دارند-به انها میگید دانشمند علوم تجربی؟ هر کسی که واقعا دانشمند نیست؟ چون یک دانشمند نباید شواهد و مدارک کافی رو زیر پاش بذاره و خودش بیاد بگه نه زمین صافه و فلان؟ خودتون که که قبول دارید تعصب و احساسی نظر با دانشمند بودنچه تجربی چه غیر اون در تضاده. واقعا این نوع افراد رو میشه دانشمند خطاب کرد؟

ملاک دانشمند بودن چیست؟

ادعای بنده یا شما؟تأیید بنده یا شما؟

احتمالا هر که دارای تحقیقات،تحصیلات،و سابقه ی علمی و سخنی در موضوعی علمی باشد و به عبارتی صاحب نظر باشد

فرضیه ای را ارائه دهد و برای فرضیه اش دلایل علمی ارائه نماید فارغ از اثبات یا نفی آن دانشمند نامیده می شود.

عرضم را دوباره تکرار می کنم مطلب رفرنس داده شده فقط یک مثال بود.

قبل از رنساس علمی هم در عهد باستان صاحبان آراء علمی دانشمند محسوب می شدند حتی بعد از ردّ نظریاتشان

هم کسی ادعا نکرد که آنها دانشمند نبودند بلکه در اظهار نظرهای علمی راجع به نظرات و فرضیات غلط آنها از تعابیر

دانشمندان عصر فلان و نقص نظریات و یا ردّ فرضیات آنان سخن رفته است.

Miss.Narges;978171 نوشت:
حبیبه خانم از حرفای من سوء برداشت میکیند. من اصلا چنین چیزی نگفتم.بلکه منظور بنده اینه که دانشمند واقعی باید دلیل و مدرک بر هر ادعایی که داره بیاره و گرنه حرفش رو نباید توقع داشته ب اشه کسی بپذیره

فکر نمی کنم هیچ دانشمندی چنین توقعی داشته باشد کار دانشمند ارائه فرضیه و سپس آزمایش و اثبات آن و کار دیگر دانشمندان

هم عصر یا اعصار بعد از وی راستی آزمایی ردّ یا قبول آن فرضیات یا نشان دادن نقص و نقض آن است.

بنابراین اینکه بگوئیم نظر فلان دانشمند ردّ شد پس دانشمند واقعی نیست دور از تحقیق است.

اگر اینگونه باشد هیچکس دانشمند نیست چون معلوم نیست کی و کجا و توسط چه کسی نظریات متقن فعلی(از نظر ما)

ردّ و یا نواقص آن آشکار و تصحیح و تکمیل گردد.

Miss.Narges;978171 نوشت:
امیدوارم سو تفاهم رفع شده باشه.

سوء تفاهمی نبود،گفتگو می کنیم و از محضرتان لذت و بهره می بریم.

Miss.Narges;978171 نوشت:
اولا در مورد شخص شما عرض کنم که خیر اتفاقا چون شما اکثر بحث هاتون علمی هست من اصلا چنین دیدی که فرمودید بهتون ندارم وگرنه اصولا من با هر کسی بحث نمیکنم.و نقل قول نمیگیرم.

شما لطف دارید،بنده هم سابقه ی حقیقت جویی و فرهیختگی شما را ملاک شروع و ادامه ی بحث قرار داده ام وگرنه

گفتگو با کسانی که از ابتدا قصدشان فقط بحث کردن است(البته گاهی در انتهای بحث می توان به این نتیجه رسید)

از حوصله ی بنده خارج و به آن تمایلی ندارم.

Miss.Narges;978171 نوشت:
ولی ظاهر کلامتون نشون میداد که چون به سخنان عرفا زیاد توجه و گرایش دارید شاید بیشتر طرف عرفا رو بگیرید تا حرفهای دانشمند علوم تجربی.

اگر عارفی بگوید اکنون شب است و عالمی بگوید روز،آن را به حساب احوال درونی عارف و این را به حساب

مشاهده ی حسی عالم خواهم گذاشت.در واقع نرگس جان عرفاء از مشاهداتی خبر می دهند که کاملا شخصی

و البته تشخیص صحت آن مشاهدات قاعده مند است.

Miss.Narges;978171 نوشت:
ببینید حرف اصلی اینه که چرا باید این همه ارزش و بها به عرفان بدهیم که حتی خودمان هم قبول درایم شهودات عرفانی هم میتونن خطا بردار باشند؟

ارزش هر چیز به مطابقت آن با حق و حقیقت است پس ما آن قسمت را که مطابق حق است پذیرفته و خلاف آن را به دیوار می کوبیم

همانطور که بالاتر از مشاهدات عارفان،رسول خاتم صلی الله علیه و آله در مورد ارزیابی صحت روایات فرمود آن را با قران تطبیق دهید

اگر مطابق بود بپذیرید و اگر نبود به دیوار بکوبید.

Miss.Narges;978171 نوشت:
بنده قبلا فکر میکردم شهودات عرفانی هیچ خطایی ندارند ولی الان که بعضی از ایرادات رو خود ساتارتر محترم نقل کردند دیگه اعتمادم از بین رفت.

مثالی برای شما می زنم ظرفی را فرض کنید که شفاف،تمییز و با گنجایش یک لیتر آب است وقتی آن یک لیتر آب را درون آن می ریزید

می توانید قسم بخورید که مایع درون آن ظرف آب بوده و یک لیتر است.

اما ظرف وجود انسانها قابلیت اندازه گیری ندارد و از آنجایی که باطن انسانها از حواس ظاهر دیگران پوشیده است

نمی توانی در مورد میزان ظرفیت و سعه ی وجودی آنها و یا شفافیت و خلوص ضمیر و یا کدورت و ناصافی آن اظهار نظر کنی

گرچه سخن و عمل هر کس نمایانگر اندیشه و باطن اوست اما تا ملاکی برای تشخیص نداشته باشی نمی توانی قضاوت

کنی،در مورد شهودات عارفان ملاکهایی وجود دارد و همینطور فله ای و بی قاعده نیست.

Miss.Narges;978171 نوشت:
مثلا بنده با چه اطمینان قلبی میتونم مثلا وحدت وجود رو بپذیرم؟

پاسخش را عرض نمودم ضمن اینکه با دیدن و نوشتن کلمه باران جایی خیس نمی شود و با گفتن لفظ شیرینی دهان شیرین

نخواهد شد.

Miss.Narges;978171 نوشت:
مجبوره یکم محتاطانه برخورد کنه.که یوقت مبادا گرفتار شرک بشه. و امثال این حرفها

یه کم احتیاط نه بلکه بسیار احتیاط نه تنها در پذیرش آراء عرفانی که اجباری هم نه از منظر عقل و نه از منظر شرع

بر آن نیست بلکه در برخورد با هر اندیشه ای باید بسیار محتاط بود چرا که به قول مولانا

ای برادر تو همه اندیشه ای

ما بقی خود استخوان و ریشه ای

خب دیگر اگر اجازه بدهید مرخص شوم و اگر نتوانستم در صورت ادامه ی بحث از سوی شما

به سرعت پاسخ دهم پیشاپیش عذرخواهم.

hessam78;978166 نوشت:

.

با سلام و عرض ادب و احترام

کاری به بن عربی ندارم و علاقه ای هم به ایشان ندارم

اما مسطح بودن زمین با کروی بودن ان قابل جمع است ...

زمین در بعد انسانی مسطح است و در بعد سیاره ای کروی است

چگونه می توانید اثبات کنید زمین فرضا در بعد پنجم ( عروج با استفاده از کرم چاله ) کروی است یا حلقوی یا مسطح یا ...

واین نگرش در کدام بعد نگرشی خواهد بود
زمانی که در کرم چاله چشم سر دیگر معنا نخواهد داشت وبا چشم دل (یا همان شهود) باید نگریست !!!!

Miss.Narges;978172 نوشت:
سلام
بنده قبلا فکر میکردم شهودات عرفانی هیچ خطایی ندارند ولی الان که بعضی از ایرادات رو خود استارتر محترم نقل کردند دیگه اعتمادم از بین رفت.حالا باز اینا شاید مهم نباشه چون مروبط به علوم تجربی هستند و ما بگیم شهودات عرفانی رو چه به نظرات تجربی.ولی مثلا بنده با چه اطمینان قلبی میتونم مثلا وحدت وجود رو بپذیرم؟

با سلام و عرض ادب

آیا شما توانسته اید به شهود عرفانی برسید و خود دیده اید که در بُعد عروج زمین کروی است؟

زمانی که شما در قطار هستید و قطار در حال حرکت با سرعت بالاتر از نور است

شما بیرون از شیشه قطار فقط دو بعد را خواهید دید ...!!!!

هر وقت توانستید در کوچکترین بعد چیزی به اسم ذره پیدا کنید وبا چشم خود ببینید می توانید وحدت وجود را رد کنید

چگونه است که در زمان تایید مشاهدات عرفا نیاز به دیدن آن با چشم خود دارید

اما در زمان قبول فرضیات عالمان تجربی فقط صرف این که دانشمندان گفته اند کفایت میکند؟؟!!!!

یک روز می گویند کوچکتری ذره اتم است

فردا پروتون است

پس فردا کوارک

والی الابد این بازی وتلاش بیهوده ادامه خواهد داشت

مگر این که بپذیریم چیزی به اسم ذره آغاز نیست

و وحدت وجود را با عقل خود (نه با چشم خود ) بپذیریم...

کمی تعقل لطفا...

در پناه حق تعالی

شروحیل;978182 نوشت:
آیا شما توانسته اید به شهود عرفانی برسید و خود دیده اید که در بُعد عروج زمین کروی است؟

سلام
بعد عروج چیه؟

کروی بودن زمین فقط با مشاهده نیست.با دلایل ریاضی هم میشه اثباتش کرد.اون لینیک رو که دادم مطالعه کنید.

شروحیل;978182 نوشت:
هر وقت توانستید در کوچکترین بعد چیزی به اسم ذره پیدا کنید وبا چشم خود ببینید می توانید وحدت وجود را رد کنید
ذره و وحدت وجود چه ارتباطی با هم دارند؟ البته بنده از پستهای شما متوجه شده ام که وحدت وجود اعتقادی شما همون همه خدایی هست که چنین چیزی مورد تایید وحدت وجود عرفا نیست

شروحیل;978182 نوشت:
چگونه است که در زمان تایید مشاهدات عرفا نیاز به دیدن آن با چشم خود دارید

اما در زمان قبول فرضیات عالمان تجربی فقط صرف این که دانشمندان گفته اند کفایت میکند؟؟!!!!


همان طور که قبلا گفته ام حرف دانشمند رو به همین راحتی قبول نکرده اند.وقتی دلیل و مدرک ارائه داد میپذیرند نه صرف گفتن.

شروحیل;978182 نوشت:
یک روز می گویند کوچکتری ذره اتم است

فردا پروتون است

پس فردا کوارک

والی الابد این بازی وتلاش بیهوده ادامه خواهد داشت

مگر این که بپذیریم چیزی به اسم ذره آغاز نیست


به این میگن پیشرفت دانش نه نفی دانش و غلط شدن دانش.این از مزایای علوم تجربی هست که میتواند خود رو اصلاح کند و پیشرفت نمیاد و اشتباهاتش رو تصحیح کند.

توجه کنید که منظور بنده این نیست که هر حرفی رو یک دانشمند بزنه باید کورکورانه بپذیریم فقط چون دانشمند چنین چیزی گفته.
بلکه وقتی که از او دلیل مطالبه کنیم و فرد مورد نظر دلیلی و شواهد کافی ارائه بده میپذیریم.در غیر این صورت خیر

سلام بر دوستان

شاید نکته اساسی همانی باشد که استاد گفتند. عارف وقتی می کوشد به صورت فهم پذیر مکاشفات خودش را توضیح بدهد، چاره ای ندارد که از علوم متعارف و رسمی زمانه خودش بهره بگیرد و به همین جهت، برخی از تعابیرش زمانمند و تاریخمند می شوند و تاریخ انقضاء می یابند.

بلکه بالاتر از این، عارف مکاشفاتش را عجین با علوم متعارفش می بیند. اگر بپذیریم که مشاهده مشوب از نظریه است، چه ایرادی دارد که بپذیریم که شهود هم مشوب از نظریه است. در این صورت، بخشی از تاریخمندی مکاشفات و نادرستی بیانات عرفانی، به همین نکته مهم باز می گردند. (مطالعه مباحث فلسفه علم درباره مشوب بودن مشاهده از نظریه، در این زمینه می تواند راهگشا باشد: آلن چالمرز، چیستی علم، انتشارات سمت)

Miss.Narges;978184 نوشت:
سلام
بعد عروج چیه؟

کروی بودن زمین فقط با مشاهده نیست.با دلایل ریاضی هم میشه اثباتش کرد.اون لینیک رو که دادم مطالعه کنید.

با سلام

با ریاضی حتی میتوان اثبات کرد زمین فقط تعداد زیادی خط است

یا تعداد زیادی نقطه !!!

Miss.Narges;978184 نوشت:

ذره و وحدت وجود چه ارتباطی با هم دارند؟ البته بنده از پستهای شما متوجه شده ام که وحدت وجود اعتقادی شما همون همه خدایی هست که چنین چیزی مورد تایید وحدت وجود عرفا نیست

همه چیز از منفی بی نهایت شروع و به مثبت بی نهایت ختم می شود

شما مگر عارف هستید که می دانید نظر عرف چیست؟

همه خدایی اگر منظور شما این است که نفس شما خداست خیر منظور بنده این نیست

اگر همه چیز نقطه های یک خط باشد دو سر خط در بی نهایت به هم خواهد رسید و آن بی نهایت خداست!

Miss.Narges;978184 نوشت:

همان طور که قبلا گفته ام حرف دانشمند رو به همین راحتی قبول نکرده اند.وقتی دلیل و مدرک ارائه داد میپذیرند نه صرف گفتن.

لطف کنید یه عکس میکروسکوپی از پروتون یا نوترون یا اصلا از اتم به بنده نشون بدید

از لحاظ دیدنی با چشم

که بتونه ثابت کنه در اون بعد اصلا چیزی برای دیدن از بعد انسانی وجود داره!!!!

ممنون

hessam78;978006 نوشت:
من در کتابم ادعا میکنم این مطالب را به دستور پیامبر نوشته ام در کعبه پخش کردم اگر خطا بود باران بشویدش ولی بعد میگویم کلمه ای از آن را نبرده است(برداشت منطقی که بر عهده شما گذاشتم این بود که ابن عربی ادعا کرده کتابش صحیح است)

سلام بر شما
- لطف کنید آدرس رو هم بگذارید.
- تلقی خود جناب ابن‌عربی از کتابش یک کتاب بی‌نقص و ایراد نیست چه برسد به دیگران؛ و اینی که ترجمه‌اش را از سایتهای متفرقه کپی کردید، چنین ادعایی را اثبات نمی‌کند.
- کسی که در یک رشته‌ای متخصص است ممکن است اطلاعاتی هم در مورد یک رشته‌ی دیگر داشته باشد شنونده‌ی عاقل و دانا به خوبی میان اظهار نظر وی در مورد رشته‌ی تخصصی‌‌ای وی با اظهارات وی در مورد رشته‌‌ای که تخصصی در آن ندارد و صرفا با آن آشنایی دارد، فرق می‌گذارد.
- اگر شما می‌خواهید به زور و جبر ما را وادار کنید که ما بپذیریم عارفان مدعی‌اند «حرفی که ما زدیم رد خور ندارد و کاملا صحیح و بی‌نقص است» پس این همه ملاک‌هایی که برای ارزیابی شهودات عرفانی ذکر کرده‌اند چیست؟ تقسیم‌بندی شهودات به «شهود رحمانی» و «شهود شیطانی» چیست؟
من دوست دارم در این تاپیک بحث به صورت علمی پیش برود ولی متاسفانه حضرتعالی علاقه‌ای به نظم علمی ندارید و این خواسته را حمل بر ... (
hessam78;978166 نوشت:
ایرادات را قطره قطره وارد کنیم تا سیل نبرتشان
)
می‌کنید.
اجازه بدید بحث را ریشه‌ای در مورد حجیت شهود و راستی‌آزمایی آن پیش ببریم اگر مایلید ادامه بدهیم و الا آنچه می‌خواهد دل تنگتان بگوید بگویید و خوب که عقده‌گشایی کردید، تاپیک را ببندیم. در صورت اول، لطفا مطالب را مستند و کامل ذکر کنید تا مفهوم باشد؛ لطفاً

شروحیل;978181 نوشت:
با سلام و عرض ادب و احترام

با سلام و تحیت

شروحیل;978181 نوشت:
اما مسطح بودن زمین با کروی بودن ان قابل جمع است ...

تناقض
برگ a سفید است
برگ a قرمز است
تضاد
برگ a سفید است
برگ a مشکیست
در معرفت شناسی(پذیرفته شده اسلامی) تناقض و تضاد مانعة الجمع هستند
از قضایای ابتدایی منطق است

شروحیل;978181 نوشت:
عروج با استفاده از کرم چاله

معراج با براق و الاغ کم بود
کرم چاله هم جدیدا به آپشن ها اضافه شده است؟
شروحیل;978181 نوشت:
زمانی که در کرم چاله چشم سر دیگر معنا نخواهد داشت وبا چشم دل (یا همان شهود) باید نگریست !!!!

دوست گرامی شما میگویید زمین هم میتواند کروی باشد هم تخت،
این به معرفت شناسی شما آسیب میزند
نتیجه اش میشود اینکه بهشت هم میتواند پر از لذت باشد هم درد
شما میفرمایید این ها آبجکتیو نیستند و سابجکتیوند،این حرف کل مبانی اسلامی را بر باد میدهد،به واسطه آسیب رساندن به منطق اسلامی که بر آن بنا شده است
شروحیل;978181 نوشت:
چگونه می توانید اثبات کنید

من تمایلی ندارم که اثبات کنم زمین تخت است یا گرد،حتی به شما کمک میکنم که شواهدی برای این موضوع(تخت بودن) بیابید
برای شروع از انقراض دایناسور ها میگویم

حافظ;978192 نوشت:
آنچه می‌خواهد دل تنگتان بگوید بگویید و خوب که عقده‌گشایی کردید، تاپیک را ببندیم.

سلام بر دوست گرامی ام
مَن این لطف را چگونه پاسخ تَوانَم گفت؟
اتفاقا اینجانب گفته بود تاپیکی باید زده شود که در آن دوستان آتئیست ما ایراداتشان را بنویسند و دوستان دین دار ما در کارشان خللی وارد نکنند(اگر دفاعی هم دارند در تاپیک دیگری بفرمایند)
حالا که شما چنین هدیه ای به پیشگاه ما تقدیم نمودید ، با کمال میل خواهم پذیرفت
چون در پست دوم شما مطلوب و مقصود من حاصل شد و دیگر صحبتی نیست تا مخل وقت شما شود
ولی ایرادات یا بقول شما عقده گشایی ها فراوان است که به مرور همه را خواهم گفت
لکن چند نکته ای بود برای اینکه،این هدیه شما مصون از آسیب ها شود و صحیح و سالم به دستِ مخلص برسد
هم کیشان و همفکرانتان مخل در اثنای صحبت هایمان نشوند اگر سوالی دارند همینجا بپرسند(دفاعی دارند تاپیک دیگری بزنند و هر کاری خواستند انجام دهند)
مورد دوم و مهم تر اینکه تا زمانی که عقده 40 ساله ام را برون نریخته ام تاپیک به بهانه های مختلف بسته نشود
امید است تحمل چنین رویکردی وجود داشته باشد،چون چندین سال است که رسانه و آموزش و پرورش همه چیز در دست اسلام است و روزی نیست که در تلوزیون شبکه ها و اخبار روحانی عزیزی را نبینیم، و میدانم یک تاپیک از سمت مخالفین که در این سایت پر بییننده بالا پایین شود در برابرش چیزی نیست
از خداوند منان برایتان صبر جمیل و جزیلی ،آرزومندم
پندار من این است تاریخ قرار است تکرار شود،موسی من در بالین فرعون خواهد شکفت
پس منتظرِ دادنِ هدیهِ شما برای پهن کردن سفره دلم هستم
دوستدار همیشگی شما از ازل (حسام)@};-

hessam78;978155 نوشت:
سلام بر دوست گرامی
مراحل تشکیل جنین در قرآن احتمالا بر گرفته از حرف های بقراط بصورت ناقص هستش
و مهم تر از این موضوع اشتباه بودن آن است
من پیشنهادم این است که شما آیات مربوط به جنین شناسی رو بدون هیچگونه توضیح یا تفسیری(حداقل تفاسیر گذشته مثل التبیان و..) برسی کنید
یعنی آیات رو بذارید بعد بروید کتاب جنین شناسی لانگمن رو باز کنید،متوجه اشتباهاتش میشوید
حالا یک کار دیگر هم میتوانید بکنید،که از کار های دوست داشتنی خودم است
شما معنی اون آیات رو به زبان خودتون بازنویسی کنید (با حفظ مفاهیم مطرح شده درآیات) به گونه ای که قابل فهم نباشد از متون مقدس است
آن وقت آن را به اساتید جنین شناسی مسلمان نشان دهید بگویید چقد این جملات درست و صحیح است)،جوابی که به شما میدهند جالب خواهد بود
از این موضوع جالب تر پیگیری احادیث در باب تشکیل نطفه میباشد(صحیح السند) که میتوانید به نهج البلاغه و سایت حدیث لیب مراجعه فرمایید
---------
شما سایت میراکلس قرآن را مشاهده بفرمایید ببینید چقدر معجزه ساخته است!دست آدمی در توضیحات بسیار باز است
چند هزار سال پیش فیثاغورثیان و.. حرف های علمی زدند و هنوز موجود است و تدریس میشود
هزار اندی سال پیش قرآن که میگویند معجزات علمی دارد ببینید یک مقاله علمی(ایمپکت فکتور بالا) یا کتاب رفرنس چنین چیزی گفته؟شما درکتاب های فیزیکی و ریاضی چیزی تحت عنوان اصل صادق یا اصل امام دوم شیعیان مشاهده نمیکنید در هیچ کتاب پزشکی رفرنس، جمله ای از طب النبی و طب الرضا وجود ندارد(به عنوان رفرنس دهی)
سایر معجزات هم اگر مایل باشید میتوان مورد واکاوی قرار داد که ببینیم واقعا چنین است؟

با سلام

اما من یه کیلیپی رو دیدم که چندتا پزشک غربی در مورد مراحل شکل گیری جنین صحبت میکردند و مطابقت میدادند با قرآن و نتیجه مثبت بود
و اینکه تایید کردند این سخن با توجه به اینکه قرن هفتم میلادی تجهیزاتی برای مشاهده نبوده فقط سخن خداوند میتواند باشد

hessam78;978155 نوشت:
سلام بر دوست گرامی
مراحل تشکیل جنین در قرآن احتمالا بر گرفته از حرف های بقراط بصورت ناقص هستش
و مهم تر از این موضوع اشتباه بودن آن است
من پیشنهادم این است که شما آیات مربوط به جنین شناسی رو بدون هیچگونه توضیح یا تفسیری(حداقل تفاسیر گذشته مثل التبیان و..) برسی کنید
یعنی آیات رو بذارید بعد بروید کتاب جنین شناسی لانگمن رو باز کنید،متوجه اشتباهاتش میشوید
حالا یک کار دیگر هم میتوانید بکنید،که از کار های دوست داشتنی خودم است
شما معنی اون آیات رو به زبان خودتون بازنویسی کنید (با حفظ مفاهیم مطرح شده درآیات) به گونه ای که قابل فهم نباشد از متون مقدس است
آن وقت آن را به اساتید جنین شناسی مسلمان نشان دهید بگویید چقد این جملات درست و صحیح است)،جوابی که به شما میدهند جالب خواهد بود
از این موضوع جالب تر پیگیری احادیث در باب تشکیل نطفه میباشد(صحیح السند) که میتوانید به نهج البلاغه و سایت حدیث لیب مراجعه فرمایید
---------
شما سایت میراکلس قرآن را مشاهده بفرمایید ببینید چقدر معجزه ساخته است!دست آدمی در توضیحات بسیار باز است
چند هزار سال پیش فیثاغورثیان و.. حرف های علمی زدند و هنوز موجود است و تدریس میشود
هزار اندی سال پیش قرآن که میگویند معجزات علمی دارد ببینید یک مقاله علمی(ایمپکت فکتور بالا) یا کتاب رفرنس چنین چیزی گفته؟شما درکتاب های فیزیکی و ریاضی چیزی تحت عنوان اصل صادق یا اصل امام دوم شیعیان مشاهده نمیکنید در هیچ کتاب پزشکی رفرنس، جمله ای از طب النبی و طب الرضا وجود ندارد(به عنوان رفرنس دهی)
سایر معجزات هم اگر مایل باشید میتوان مورد واکاوی قرار داد که ببینیم واقعا چنین است؟

سلام جناب حسام

اعتقاد شخصی من اینه که قرآن درصدد بیان نکات علمی نبوده چرا که اصلا کتاب علمی نیست بلکه کتاب هدایت است (ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقين)؛ چنانچه که روانشناسی کتاب زیست شناسی نیست.

این به معنای نقص قرآن نیست؛ چنانچه که آن به معنای نقص روانشناسی نیست.

اگر هم گاهی قرآن به نکاتی درباره خلقت اشاره می کند، درصدد اظهار پیام اخلاقی است نه این که درصدد بیان حقیقت علمی آن ماجرا. برایتان مثالی می زنم. در برخی از آیات قرآن، خلقت آدم از خاک معرفی شده است و در برخی از آب. شاید تناقض به نظر بیاید اما تناقض نیست چرا که در آیات دیگر تصریح می کند که خلقت آدم از گل است؛ یعنی هم آب و هم خاک. اما آیا ممکن است که عنصر دیگری هم نقش داشته باشد که قرآن به آن توجه نداده باشد؟ آری، چنانچه که در آیه ای از آیات به خاک اشاره دارد فقط و در پاره ای به آب فقط.

در واقع، قرآن اساسا درصدد بیان نظرات علمی نیست و به همین جهت، در بیان واقعیات علمی چندان موشکافی نمی کند. قرآن کتاب هدایت است و درصدد پیام اخلاقی و سبک زندگی است. در همان آیاتی که به خلقت آدم اشاره می کند و آن را از خاک و گل می داند، درصدد بیان این نکته مهم اخلاقی است که قدرت خداوند گسترده است و می تواند از خاک موجود شریفی همچون انسان را بیافریند و یا درصدد بیان این نکته است که خاستگاه انسان خاک است و به همین جهت، نمی توان انسانی همچون عیسی را خدا دانست (إِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُون).

hessam78;978207 نوشت:
اتفاقا اینجانب گفته بود تاپیکی باید زده شود که در آن دوستان آتئیست ما ایراداتشان را بنویسند و دوستان دین دار ما در کارشان خللی وارد نکنند(اگر دفاعی هم دارند در تاپیک دیگری بفرمایند)
حالا که شما چنین هدیه ای به پیشگاه ما تقدیم نمودید ، با کمال میل خواهم پذیرفت
چون در پست دوم شما مطلوب و مقصود من حاصل شد و دیگر صحبتی نیست تا مخل وقت شما شود
ولی ایرادات یا بقول شما عقده گشایی ها فراوان است که به مرور همه را خواهم گفت
لکن چند نکته ای بود برای اینکه،این هدیه شما مصون از آسیب ها شود و صحیح و سالم به دستِ مخلص برسد
هم کیشان و همفکرانتان مخل در اثنای صحبت هایمان نشوند اگر سوالی دارند همینجا بپرسند(دفاعی دارند تاپیک دیگری بزنند و هر کاری خواستند انجام دهند)
مورد دوم و مهم تر اینکه تا زمانی که عقده 40 ساله ام را برون نریخته ام تاپیک به بهانه های مختلف بسته نشود
امید است تحمل چنین رویکردی وجود داشته باشد،چون چندین سال است که رسانه و آموزش و پرورش همه چیز در دست اسلام است و روزی نیست که در تلوزیون شبکه ها و اخبار روحانی عزیزی را نبینیم، و میدانم یک تاپیک از سمت مخالفین که در این سایت پر بییننده بالا پایین شود در برابرش چیزی نیست
از خداوند منان برایتان صبر جمیل و جزیلی ،آرزومندم
پندار من این است تاریخ قرار است تکرار شود،موسی من در بالین فرعون خواهد شکفت
پس منتظرِ دادنِ هدیهِ شما برای پهن کردن سفره دلم هستم

پس معلوم شد که شما خود را عقل کل و بی عیب و نقص پنداشتید که خود را بی‌نیاز از نقادی می‌پندارید و اشتهای عجیبی برای فقط گفتن و نه شنیدن پیدا کرده‌اید.
مخاطبین مطالب بیان شده در این سایت تنها کسانی نیستند که در تاپیک‌ها مشارکت داشته و پست ارسال می‌کنند بلکه شامل کسانی که از نظر مبانی قوت لازم را ندارند نیز می‌شود لذا دادن مجال به شما به عنوان متکلم وحده بسان تنها گذاشتن آهویی در کنار گرگ است و این ظلم است به آن آهو.
این را گفتم تا بدانید آزاد نیستید تا هر طور دلتان خواست و هر چه دلتان خواست بگویید و مباحث را یک طرفه به پیش ببرید.
لطف کنید ضمن حذر از پرگویی، یکی یکی اشکالاتتان را به صورت گویا و شماره بندی شده بیان کنید (با ذکر آدرس؛ تأکید می‌کنم با ذکر آدرس)
امیدوارم مقداری صبر جمیل و جزیل برای خودتان نیز از خداوند بخواهید.

hessam78;978205 نوشت:
با سلام و تحیت

تناقض
برگ a سفید است
برگ a قرمز است
تضاد
برگ a سفید است
برگ a مشکیست
در معرفت شناسی(پذیرفته شده اسلامی) تناقض و تضاد مانعة الجمع هستند
از قضایای ابتدایی منطق است

با سلام و عرض ادب
اگر بنابر چشم بسته غیب گفتن و تک بعدی به مسائل نگاه کردن است ! خوب زمین تعداد زیادی نقطه است Angel پس نمی تواند کره (b) باشد!
این هم نقیض حرف شما !!!!

همه ما می دانیم زمانی زمین کره دیده خواهد شد که با چشمی سه بعدی به خط های صفحه زمین که از دو سمت به یکدیگر می رسند نگاه کنیم

وگرنه در تلویزیون و عکس ها که زمین دایره ای دو بعدی است !!!!

hessam78;978205 نوشت:

معراج با براق و الاغ کم بود
کرم چاله هم جدیدا به آپشن ها اضافه شده است؟

لطفا ادب را رعایت کنید

کدام عارف واقعی ادعا کرده با الاغ عروج کرده است؟؟؟

hessam78;978205 نوشت:
دوست گرامی شما میگویید زمین هم میتواند کروی باشد هم تخت،
این به معرفت شناسی شما آسیب میزند

چند روز پیش مجسمه ای دیدم که از راست کلمه yes دیده می شد و از چپ کلمه no!!!

با جای بستن چشم خود روی حقیقت و تعصب روی کروی بودن زمین در بعد انسانی ! و مسطح نبودن آن

حقیقت را بپذیرید که زمین خانه شما مسطح است و زمینی که از فضا به آن نگاه می شود کروی است!!!

اگر بنده روی دوربینم لنز فیش آی نصب کنم زمین خانه شما کروی خواهد بود و دیگر مسطح دیده نخواهد شد !!!

پس باید بگم زمین خانه شما کروی است و نمی تواند مسطح باشد !!!

عینک بدبینی به دیگران را از روی چشم خود بردارید

هر موجودی از زاویه دید خود به دنیا می نگرد

با تمسخر و تکذیب دیگران چیزی به علم شما افزوده نخواهد شد

خود را مانند داوکینز مورد سرزنش دیگران ( حتی خود خداناباوران ) قرار ندهید

به جای جدال با دیگران علمی از خود بروز دهید و موجب پیشرفت باشید ، نه ایجاد تخاصم ...

برای بحث با دین باوران باید با زبان دینی و شهود با آنها مباحثه کنید و باور هایشان را به چالش بکشید نه با زبان علم تجربی

همان گونه که با یک پزشک نمی توان در مورد پزشکی با زبان دینی یا زبان فیزیک کوانتومی صحبت کرد
و اشتباهاتش را به چالش کشید

پیش نیاز چنین مباحثه ای کنار گذاشتن تعصب و ورود به دین و فراگیری علوم دینی است ...

در پناه حق تعالی

[="Tahoma"][="Navy"]

hessam78;976325 نوشت:
ا عرض درود و تحیت
م:اگر فردی ادعایی مبنی بردانستن انتگرال کند ولی اعمال ضرب و جمع منها و تقسیم را نداند،مبرهن است که از اساس حرف اشتباهی را زده،با این مقدمه باید گفت با نشان دادن اشتباهات علمی و ملموس فردی چون ابن عربی که قطب شهودات اسلامیست و به تعبیر قاضی از کاملین میباشد و شخصیت های بسیاری چون حسن زاده،طباطبایی خمینی ،صدرا و.. ذوب در او هستند سنگ بنای این شهودات را دچار واپاشی میگرداند و به طریق اولی فرعیات استوار بر اینان نیز دچار سرنوشتی مشابه خواهند شد

ب:به عنوان مثال فردی پیشزمینه ای دارد مبنی بر زمین تخت بودن،ادعایی مشابه حسن زاده نماید و بگوید از پیامبری لبی گرفته و در این اثنا چشمه های معرفت بر دهانش جاری شده و چون ابن عربی بگوید بر انفس ها سیری کرده و مراتب عوالم را یکایک طی نموده و در جانها نظری افکنده و اغیان ثابته افراد که دچار خوشبختی یا شقاوت میشود میخواند و در جهان ها سیر میکند،چونان ملاصدرا استخانی در گلو گیر کرده به مخالفت هواهای نفسانی میپردازد و از سفیهان!یا عوام!! فاصله میگیرداگر بگوید زمین ثابت و تخت است،مخاطب چون علمیون میگوید به جای شهودات،دچار توهمات گشته چرا که ادعای دانستن مواردی را میکند که از این علم ساده،سخت تر است و مجرای راستی آزمایی برای حرف هایش را نداده است،و در همان علم ساده نیز دچار اشتباه شده است
مشخص است هر چه را که دیده توهم بوده،و گفتن این حرف ها که من برای دانستن این موارد سختی هایی چنین کشیده ام تا ارزشی بر گفتارش بدهد حرف های پهلوان پنبه ایست،چون از دو موضوع که هیچ سنخیت و رابطه ای ندارد سو استفاده میکند،
خوشبختانه افرادی چون سهروردی فارابی شیخ الرئیس و ابن عربی مواردی را که منشاء علمی دارد در شهودات خویش وارد کرده اند،ازین رو با نمایان ساختن نادرستی این موارد علمی،کل فلسفه منوط بر آن نیز دچار واپاشی میشود


سلام
شما بفرمایید کدامیک از شهودات اهل معرفت خلاف صریح یافته های علمی است بعد...
یا علیم[/]

hessam78;978207 نوشت:

پندار من این است تاریخ قرار است تکرار شود،موسی من در بالین فرعون خواهد شکفت

با سلام و عرض ادب

موسی خواهد شکفت

هم فرعون را به زیر خواهد کشید

هم قارون ...

و هم سامری را ...

اشتباه بودن حرف گمراهان به معنای درست بودن حرف کج فهمان نیست ...

هر دو اشتباه می کنند ...

در پناه حق نعالی

hessam78;978006 نوشت:
ر.ک: فتوحات مکیه ج 13 ص 450، 451 تحقیق ابراهیم مدکور و عثمان یحیی

چنین مطلبی در این آدرس یافت نشد. این نشان از آن است که شما با اعتمادی غیر دقیق و غیر نقادانه به سایتها، صرفا در صدد اثبات احساسات منفی خود به عرفان می‌باشید؛ زیرا احساسات است که چشم را بر روی چیزهایی که نیاز به دقت و نظر دارند می‌بندد.

hessam78;978006 نوشت:
ر.ک: کتاب الإسراء الی مقام الإسری سال 1367 ه.ق متضمّن رسائل ابن عربی

با کدام عبارت؟ کدام صفحه؟

hessam78;977873 نوشت:
از جهت ترتیب خلقت آفرینش زمین مقدم بر آفرینش آسمان های هفت گانه است
فتوحات مکیه
ج2، ص 441؛ ج1، ص 140؛ همو، عقله المستوفز، ص 78-74

کدام نسخه از فتوحات؟
کجای عقلة المستوفز این را گفته؟ (عبارت را بیاورید)
ببینید این که حقیر اصرار دارم آدرس بیاورید نمی‌خواهیم یک کار فرمالیته انجام دهیم تا رفع تکلیف شده باشد بلکه می‌خواهیم کار علمی کنیم در کار علمی کسی که ادعا دارد فلانی این حرف را زده باید عین آن عبارت و سخن را بیاورد تا ببینیم آیا واقعا منظور او این چیزی بوده که شما ادعا می‌کنید یا آن که شاید شما بد فهمیده باشید یا مترجمان بد ترجمه کرده باشند!
لطف کنید حال و هوای گعده‌گیری‌های شبانه‌ را در اینجا پیاده نکنید. اگر حرفی هم می‌زنید کاملا علمی بزنید.

hessam78;978166 نوشت:
کسی که قوانین حاکم بردنیای دیدنی را اشتباه فهمیده است،توانایی این را دارد که از قوانین دنیاهای نادیدنی که معلوم نیست وجود دارند سخن بگوید؟عجیب است

خطای این جمله ناشی از عدم فرق گذاری میان دو سنخ و دو دسته مباحث است یکی از اقسام مباحث مطرح در کتب عارفان، از سنخ مباحث شهودی است برخی دیگر جزء مباحث بحثی است. همچنان که جناب سهروردی در مباحثی چون نظام نوری و علم اشراقی مباحث را بر اساس شهود مطرح کرده برخلاف مباحثی چون معقول ثانی، اصالت ماهیت و تشکیک در ماهیت و تشخص، مباحث بر اساس شهود عرضه نشده است.

برخی گمان می‌کنند کسی که صاحب مشاهداتی شد دیگر از همه علوم زمینی بی‌نیاز است و همه چیز را با بوسیله‌ی شهود و مکاشفه خواهد یافت و حال آن که این تلقی اشتباهی از شهود و مکاشفه است. اگر چنین می‌بود، چرا ابن‌عربی اساسا دارای اساتیدی در زمینه‌های مختلف و علوم مختلف بوده است؟! پس معلوم است خود ابن‌عربی چنین تلقی‌ایی از خود نداشته که چون صاحب شهود است پس واجد علوم اولین و آخرین است!

برای تقریب به ذهن به این مثال اشاره می‌کنم، در جریان حضرت موسی و حضرت خضر، خب جناب موسی دارای مقاماتی بود اما این دارای مقامات بودن مستلزم این نیست که همه چیز را بداند.

علوم مختلف یک موضوعی دارند که بر اساس آن مسائل مشخص و شناسنامه داری جزء هر علم به حساب می‌آیند. عرفان نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگر چه عرفان به لحاظ موضوع اعم و شامل علوم است اما به این معنا نیست که علوم جزء این علم (عرفان) باشند.
بنابراین، بحث از طبیعیات، جزء عرفان نیست همانطور که فیزیک و ... جزء عرفان نیست.
بله، انسان کامل اگر بخواهد بداند، می‌داند اگر در مقام این مشیت قرار گرفت می‌داند می‌تواند حتی احکام فیزیکی را بفهمد اما اینکه احکام فیزیک جزء علم عرفان نظری باشد، خیر. پس پارادایم علوم باید حفظ شود.
چرا ادبیاتی که در کتاب فتوحات میبینیم بیشتر شبیه مشاء است؟ چون این ادبیات در آن زمان ادبیاتی غالب بوده است از طرفی عارف همه مباحث را تولید نکرده بلکه برای بیان حرفهای خود از زبان علم و اصطلاحات رایج استفاده کرده است. به همین خاطر است که ادبیات ابن عربی در فتوحات و ... خیلی شبیه مشاء است. چون در آن زمان، این ادبیات رایج بوده است.


از سوی دیگر،‌ با شهود قلبی که نمی‌توان فهمید مثلا عناصر این دنیا چندتاست این روش خودش را می‌خواهد و سلوک علمی متفاوتی دارد. نباید در قدرت شهود مبالغه کرد. خود آقایان می‌گویند تحلیلهای فیلسوف و نقطه‌نظراتشان در تحلیل مباحث اثر دارد تحلیل های شهودی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
مثلا جناب نفّری یک رساله‌اي دارد که حرفهایی را در مورد توحید می‌زند جالب است که بدانید مباحث مطرح در آن خیلی سخت فهمیده می‌شود؛ زیرا ایشان زیاد از اصطلاحات رایج و عمومی در جامعه علمی استفاده نکرده بلکه از اصطلاحات خودش بهره برده است.
این که شما می‌بینید مطالب عرفانی یک مقدار این پیچیدگی را دارد به همین علت است چون مباحث،‌ مباحثی نیست که معهود اذهان بوده باشد و حالا این آقای عارف می‌خواهد این ها را در قالب الفاظ بیان کند؛ باید حق بدهید که این کار به مراتب سخت‌تر از خود مکاشفه و شهود برای عارف است.

غریبه آشنا;978208 نوشت:
اما من یه کیلیپی رو دیدم که چندتا پزشک غربی در مورد مراحل شکل گیری جنین صحبت میکردند و مطابقت میدادند با قرآن و نتیجه مثبت بود
و اینکه تایید کردند این سخن با توجه به اینکه قرن هفتم میلادی تجهیزاتی برای مشاهده نبوده فقط سخن خداوند میتواند باشد

سلام بر دوست گرامی
احتمالا منظور شما کلیپ دکتر کیت ال.مور میباشد
که به نام پدر جنین!شناسی توسط مسلمین مشهور شده است
قبل از ورود باید بگویم چنین کلیپ هایی رفرنس نیستند،یعنی در هیچ کتاب نشریه و سایت معتبر علمی مورد توجه قرار نمیگیرد
شخصیت شناسی کیت ال مور
[SPOILER]ایشون استاد آناتومی دانشگاه تورنتو بودند ونه جنین شناس
عضویت این فرد در انجمن جنین شناسی آمریکا و... هم در این باره دروغ است
قبل از منتشر شدن این کلیپ،کار این دکتر
همکاری با دانشگاه عبدالعزیز جامعة الملک در عربستان سعودی برای تطبیق قرآن و سنت با یافته های علمی بوده(همان کاری که سایت میراکلس میکند)
وجالب تر اینکه چرا خودشان بعد کشف این معجزه!مسلمان نشدند؟
و چرا با دعوت پادشاه عربستان و دریافت مقدار ن چندان کمی پول به آنجا رفتند؟
بعداً هم وقتی Wall Street Journal از ایشون دعوت کرد به مصاحبه، دعوت رو نپذیرفتن و گفتن که:
it's been ten or eleven years since I was involved in the Qur'an
http://online.wsj.com/article/SB1011738146332966760.html
همچنین
https://www.youtube.com/watch?v=H5Y1guIuO-I
https://www.youtube.com/watch?v=YMT_kNtOTIs&list=UUEYT3bmmUDjktm3C5aP0LaQ&index=5&feature=plcp
اسامه بن لادن مخارج انتشار یکی از کتب ایشون رو تقبل کرده بود!!!
[/SPOILER]
مطالب جنین شناسی قرآن به صورت اشتباه از کجا آمده
[SPOILER]
http://web.archive.org/web/20050126101649/http://www.geocities.com/freethoughtmecca/embryo.html
https://www.scribd.com/doc/15730963/Embryology-Myths-in-the-Koran

اين گفته‌ی (اشتباه) قرآن در مورد مراحل رشد جنين از قرنها قبل از اسلام در جوامع آن زمان رايج بوده است. گالن(Galeni) پزشك مشهور یونانی در حدود سال ۱۵۰ پس از ميلاد (۴۵۰ سال قبل از محمد) در تركيه‌ی فعلی نوشته است كه:
خلقت جنين به چهار مرحله تقسيم می‌شود. مرحله‌ی اول كه شكل منی (معادل نطفه) غالب است…. وقتی كه با خون پرشد (معادل علقه) و هنوز قلب و مغز و كبد ساخته نشده‌اند و بی شكل است ولی دارای جسميت است و اندازه‌ی قابل ملاحظه‌ای دارد اين مرحله‌ی دوم است و شكل گوشت دارد (معادل مضغه) نه منی … مرحله‌ی سوم بدنبال می‌آيد كه در آن سه جزء مشخص، يك طرح کلی ورای همه قسمتهای ديگر قابل مشاهده است. پيدايش سه جزء مشخص را واضحتر می‌بينی معده را مبهم‌تر و دست و پاها را. سپس آنها شاخه (برجستگی كه دستها يا پاها را می‌سازند) توليد می‌كنند. در چهارمين و مرحله‌ی نهائی همه‌ی قسمتهای اندامها مشخص شده‌اند… و حركت می‌كند چون حيوان بطور كامل ساخته شده است… زمان آن برای طبيعت فرا رسيده است كه ارگانها را بطور دقيق بهم مرتبط كند و كامل كند. بنابراين طبيعت موجب می‌شود كه گوشت بر رو و اطراف استخوانها رشد كند… و در انتهای استخوانها ليگامنتها را قرار داد كه استخوانها را بهم نگه می‌دارد و در سراسر اطراف استخوان پرده‌ای قرار داد كه به آن پريوستئال گفته می‌شود

۱. Corpus Medicorum Graecorum: Galeni de Semine (Galen: On Semen) (Greek text with English trans.

galeniPhillip de Lacy, Akademic Verlag, 1992) section I:9:1-10 pp. 92-95, 10
[/SPOILER]
--------
ادعای تطبیق یافته های علمی با قرآن!
[SPOILER]من نخواستم این مورد رو برسی کنم،تا گمان کنید نتیجه ای که میخواهم را به خورد شما بدهم!
برای همین گفتم که کتاب جنین شناسی لانگمن را بردارید و کنار قرآن و عترت قرار دهید خودتان راحت متوجه میشوید
الا ای حاله بی جواب نمیذارم و میپردازم
به طور خلاصه از جنین شناسی لانگمن باید بگویم
هفته اول و دوم دوره پیش رویانی ،هفته سوم تا هشتم دوره رویانی و هفته 9 تا 38 دوره جنینی میباشد(که البته این مراحل به مراحل کوچکتری نام گذاری میشود)
و تشکیل گوشت و استخان بصورت موازی با یکدیگر صورت میگیرد نه مرحله ای!
حالا برسیم ببینیم قران چند هفته رو بصورت نادرست تطبیق داده(البته قرآن که چنین تطبیقی نداده،مفسرین معجزه ساز این کار را کرده اند)
مومنون آیه 12 تا 14 که مرتبط با این موضوع است
در ابتدا میگوید عصاره ای از گل آفریدیم(در 5 آیه مختلف چنین ادعای تکرار شده است)!در هیچ جنین شناسی معتبری شما چنین جمله ای را پیدا نمیکنید خب این جمله معلوم نیست به کدام قسمت جنین شناسی نوین مرتبط است
مرحله بعدی نطفه می باشد(مفسران گویند آب اندک،اسپرم ،تخمک ،سلول تخم)
قرآن در سوره انسان آیه دو میگوید از نطفه امشاج (امیخته زن و مرد آفریدیم) که طبق احادیث است ،اما عده ای ادعا کردند امشاججمع میباشد یعنی مخلوط از چند چیز پس منظور زن و مرد نیست!
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يَدخُلُ المَلَكُ علَى النُّطفَةِ بعدَ ما تَستَقِرُّ في الرَّحِمِ بأربَعينَ لَيلةً فيَقولُ : يا رَبِّ ، ما ذا ، أ شَقِيٌّ أم سَعيدٌ ؟ أ ذَكَرٌ أم اُنثى ؟ فيقولُ اللّه ُ ، فَيَكتُبانِ و يَكتُبُ عَمَلَهُ و أثَرَهُ و مُصيبَتَهُ و رِزقَهُ و أجَلَهُ .حديث

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چهل شب پس از جاى گرفتن نطفه در رحم، فرشته نزد آن مى رود و مى گويد: پروردگارا! فرمان چيست؟ بدبخت يا خوشبخت؟ پسر يا دختر؟ پس خداوند دستور مى دهد و سعادت يا شقاوت و دختر يا پسر بودن آن نطفه و نيز عمل و اثر و مصيبت و گرفتارى و روزى و اجلش، نوشته مى شود.پس اگر نطفه تشکیل سلول تخم از سلول های جنسی زن و مرد باشد،تخمک حین عبور از لوله فالوپ میتواند با اسپرم ترکیب شود ،نه جایگاهی استوار
لغت بعدی علقه است به معنی خون بسته،در تفسیر های آپدیتی!نوین بر حسب علم ترجمه میکنند زالو!!!
و میگویند زالو جنین 23 روزه است و چند تا شکل اشتباه و درهم هم نشان میدهند(شکلها را در کلیپ هایی که گذاشتم برسی کردند،سطح مقطع را به عنوان مثال برای لانه گزینی آورده اند!)
و میگویند این مرحله علقه اشاره به لانه گزینی نطفه در رحم است!اگر اینطور هم حساب کنیم میشود روز ششم و نه 23
لانه گزینی(خودِ لانه گزنی)حالت آویزانی ندارد ،بلکه سلول تخم در دیواره رحم فرو میرود(تصورکنید سنگی را در گلوله برفی فرو کرده اید)
مرحله بعدی یا چهارم گفته مضغة که مفسرین گویند لقمه جویده از گوشت!ی عکسی از آدامس جویده را نشان میدهند که شبیه ستون فقرات جنین است که اگر چنین حالتی منظور است در هفته سوم مشخص شده است(مرحله جلویی نیست )
مرحله 5 تبدیل مضغة به استخان و 6 پوشیده شدن استخان توسط گوشت
این دیگر واضح است که سلول های ساخت استخان و پوست و گوشت در همان هفته اول وجود دارد
و در هفته سوم گوشت و استخان تواما در حال شکل گیری هستند(اصلا نمیتوان آن ها را ترتیبی و پشت سرهم کرد)
بعد هم میگوید آفرینش دیگر که جمله مبهمیست و برخی میگویند دمیدن روح و.. که کاری نداریم
یعنی از 38 هفته دوره حاملگی قرآن تا 3 هفته رو بصورت نامرتب و در قسمت های نادرست گفته است و 35 هفته بعد رو ندید گرفته بعد میگوید خواهید مرد!این هم شد تطبیق بی نظیر قرآن با جنین شناسی!
[/SPOILER]
اما بپردازیم به احادیثی چند در این باب
[SPOILER]رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يَدخُلُ المَلَكُ علَى النُّطفَةِ بعدَ ما تَستَقِرُّ في الرَّحِمِ بأربَعينَ لَيلةً فيَقولُ : يا رَبِّ ، ما ذا ، أ شَقِيٌّ أم سَعيدٌ ؟ أ ذَكَرٌ أم اُنثى ؟ فيقولُ اللّه ُ ، فَيَكتُبانِ و يَكتُبُ عَمَلَهُ و أثَرَهُ و مُصيبَتَهُ و رِزقَهُ و أجَلَهُ .حديث
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چهل شب پس از جاى گرفتن نطفه در رحم، فرشته نزد آن مى رود و مى گويد: پروردگارا! فرمان چيست؟ بدبخت يا خوشبخت؟ پسر يا دختر؟ پس خداوند دستور مى دهد و سعادت يا شقاوت و دختر يا پسر بودن آن نطفه و نيز عمل و اثر و مصيبت و گرفتارى و روزى و اجلش، نوشته مى شود.
الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ في قولهِ تعالى : «مِن نُطْفَةٍ أمْشاجٍ» .حديث ـ : ماءُ الرَّجلِ و ماءُ المرأةِ اخْتَلَطا جَميعا .حديث

امام باقر عليه السلام ـ درباره آيه «از نطفه اى آميخته» ـ فرمود : آب مرد و زن كه با هم آميخته شوند .
احادیث از میزان الحکمه است(قسمتی از آن را گوگل کنید منبع پیدا میشود)
بعدی را هم در مورد اشتباه صلب و ترائب و اشتباه پزشکان باستان که به اعراب رسیده است برسی کنید
[SPOILER][/SPOILER][/SPOILER]

احمدصابری;978219 نوشت:
سلام جناب حسام

اعتقاد شخصی من اینه که قرآن درصدد بیان نکات علمی نبوده چرا که اصلا کتاب علمی نیست


سلام بر جناب صابری گرامی
این موضوع که واضح است قران هیچ متن علمی(ساینسی )را مطرح نکرده است
اما نکته مهم این است که داستان هایی را گفته که از علم اشتباه زمان خودش نشئات میگیرد
به عنوان مثال میگوید آدم و حوا انسان ها را به وجود آورده اند(اشاره ب ایه آدم را بدون پدر و مادر آفردیم و عیسی را بدون پدر که خطاب به مسیحیان است)مشخص است که برای پیشبرد اهدافش قران مجبور است از علم مایه بگذارد،وقتی مشخص شود علم آن زمان اشتباه بوده و تبعا آیات قرآن از نظر علمی اشتباه میشود
معلوم میشود خدا آگاه نبوده،و قران نوشته محمد است
من کتابی می آورم حاوی اساطیر ،میگویم این ها را خدا گفته چگونه شما باور میکنید؟حالا اشتباهاتی هم کرده باشم!دیگر چه معجونی میشود!
بر همین اساس دینشان را اجبار میکنند سنگسار میکنند ،مانند خمینی تتمه ای در مورد احکام اهل ذمه میدهند و اگر خدای نکرده عالم دستشان بیفتد نصف مردم یا باید کشته شوند یا تغییر دین دهند!

شروحیل;978233 نوشت:
چند روز پیش مجسمه ای دیدم که از راست کلمه yes دیده می شد و از چپ کلمه no!!!

درود عزیز
گرامی شما میگویید آن کلمه هم یس است هم نو؟
گرامی من میگویم حرف شما قبول
شما تاپیک بزنید یک جسم(آبجکت) در آن واحد(طبق نظر همفکرانتان )میتواند دو چیز باشد؟
عزیز امور سابجکیتو و آبجکتیو را برای همین عرض کردم خلط نکنید
فردی را میبینید از نظر شما زیباست از نظر من زیبا نیست،نتیجه این نمیشود که آن فرد هم زیباست و هم زیبا نیست و این تناقض است!این امور سابجکتیو هستند
شما ادعا دارید یک آبجکت در آن واحد دو چیز است،من میگویم همفکرانتان این ایده را قبول دارند؟اگر همفکرانتان را هم قبول ندارید آیه یا حدیثی در زمینه امکان متضاد بودن آبجکتیو ها دیده اید؟
عزیز عروج کرم چاله ای و استفاده از اصطلاحات علمی که متن را علمی نمیکند
روانشناسی کوانتومی آرایشگری کوانتومی پاکسازی کوانتومی کم بود!کرم چاله هم وسط آمد
در مورد براق بخوانید دوست من
موفق باشید

hessam78;978306 نوشت:
به این گفتار و رفتارتان عادت داریم دوست عزیز

سلام علیکم
جناب حسام, اگر به آرشیو مراجعه فرمایید, اینگونه مباحث تازگی ندارد, تصور نفرمایید که الآن زلزله ای برپا خواهد خواست و انقلابی خواهد شد.
دوستان زیادی قبلا هم بوده اند که گفته هایشان موجوده, مثلا جناب "آرمان دانشجو" یا "وایسلی گوجا" و....شاید همه اینها(و خود شما!) یکنفر باشند شاید هم نباشند, اصلا مهم نیست!
مهم اینه که تا زمانیکه رعایت احترام متقابل صورت بگیره, و روی دور و تکرار نیفته, بحث ادامه خواهد داشت.بنده به نوبه خودم همیشه عرض کرده ام, که وجود منکران خدا, یا وحی یا حتی میوه های اسلام, چون عرفان, فلسفه و ....از برکات اینگونه محافل و سایتها هستند, چرا که همین به چالش کشیدنهاست که انگیزه و تلنگری بر مومنین الکی مثل بنده میشود و اگر جویای حق و حقیقتی باشد, به دنبال سوالهای جدید وکپک زده در ذهن خود خواهد بود!
من باب مثال شما باعث شدید که حداقل 15 دقیقه در نت وقت بگذارم و در مورد ابن عربی مطالبی پیدا کنم که برام بسیار جالب بود...منه نوعی شاید تا حالا فقط اسمش را شنیده بودم و اینکه عارف یا فیلسوف بزرگی بوده...کما اینکه شاید در مورد خود ائمه هم بیشتر از آن ندانم...مثلا اینکه کل دانسته هایم در مورد امام باقر علیه السلام مثلا این باشد که ایشان امام پنجم هستند(!) و حتی به عنوان یک شیعه دو حدیث در مورد ایشان از بر نباشم!
بگذریم...
دو نکته هم عرض کنم...
ببینید اینجا به هر دلیل یک کشور اسلامیست...به قول شما صدا و سیمای اسلامیست...مدارس اسلامی...سیاست اسلامی...فرهنگ....(کاری به واقعی یا ظاهری آن ندارم)
تا حالا قسمت نشده که در کشورهای دیگه باشم و بررسی کنم که آیا واقعا آنجا چطوریه؟!
یعنی آیا واقعا آنجا هم در همه میدانها عرصه برای مخالفین بازه؟! بعید میدونم...
ولی باز مهم نیست...
خواهشم اینه که اولا این موضوع را درک کنید که اینجا یک پایگاه دولت یا نظام نیست که انتظار داشته باشید مدیران یا کارشناسان پاسخگوی انتقادات سیاسی اجتماعی شما باشند.
دوم اینکه با همان خیز و ژستی (به معنای عام کلمه) که از اول بحث را شروع کرده اید (منظری کاملا علمی و بدور از حواشی داشته باشید....البته کلامتان خیلی علمی و مناسب محافل علمی نبود, مثلا انتظار میره که در یک مناظره در زمین حریف, حداقل به ظاهر, رعایت احترام بزرگان حریف انجام بشه,اگر چه قبولش ندارید...) بحث را ادامه بدید و گرفتار حواشی نشوید وگرنه چاره ای جز بستن تاپیک نخواهد بود.

اینگونه مطالب مخاطبین عمومی دارد و باید بسیار با احتیاط مطرح شود تا از طرف برخی که به قول استاد حافظ ظرفیت مناسب ندارند به بیراهه نروند (اینجا متضرر اصلی شما خواهید بود که به هدفتان نرسیده اید (البته اگر هدفتان جستجوی حقیقت باشد) ولی اگر هدفتان منحرف کردن ذهن دسته ای خاص باشد, باید عرض کنم که کارشناسان و کاربران مجرب در حد توانشان اجازه نخواهند داد).
توصیه میکنم که شما هم بدون غرض و از روی نیت پاک سوالاتتان را مطرح کنید و مطمئن باشید که خدا نور هدایتش را بر قلب طالبان حقیقت نازل خواهد کرد (البته فکر کنم یه جا فرمودی خدا ناباورید...اشکال نداره...حداقل خدانابوریتان از روی تعصب نباشد!) یا شما یا مخالفین شما اشکالات اعتقاداتشان را در خواهند یافت و به دنبال حقیقت تحقیق و مطالعه مضاعف خواهند کرد و این رسالت این سایت است!

با سپاس@};-

محی الدین;978234 نوشت:
سلام
شما بفرمایید کدامیک از شهودات اهل معرفت خلاف صریح یافته های علمی است بعد...
یا علیم

سلام بر دوست ما
در صفحه اول برسی شد ،حالا برای عزیزی چون شما
بار دیگر قرار خواهم داد
[SPOILER]

[/SPOILER]

عمر چند هزار ساله
عینی نبودن
تقدم خلقت زمین بر آسمان(تشکیل آسمان از دخان ارض)

hessam78;977873 نوشت:
برای دوستانی که ممکن است آشنایی نداشته باشند مطالبی از ویکی پدیا قرار میدهم
سن جهان بر پایه مدل استاندارد نظریه مهبانگ، ۰٫۰۲۱ ± ۱۳٫۷۹۹ میلیارد سال تخمین زده می‌شود
نزدیک به ۴٫۵۴ میلیارد سال (به صورت دقیق تر ۰٫۰۰۰۶ ± ۴٫۵۶۷۲ میلیارد سال) پیش زمین به وجود آمده
تقدم خلقت آسمان و جهان بر زمین

بیانات شما پیچ و تاب دارد و شیوا و سلیس نیست.
آنچه بنده متوجه شدم
شما انتظار دارید کشف و شهود یک امر کامل و صد در صد باشد.
یعنی اگر کسی مثلا نوشته ی روی درب بهشت را شهود کرد حتما باید بداند نوشته روی درب فلان شخص در چندخیابان آن طرف تر چیست...

خوب این نگاه کاملا اشتباهی است...
حتی هر شهودی هم درست نیست چون خودش قابل تفسیر است بعد از نزول از آن حالت.. مثل تفسیر خواب...
حتی در علم ائمه معصومین میگویند وقتی بخواهند چیزی بدانند خداوند به آنهاالهام میکند پس علم آنها هم بالفعل و کامل نیست که همه چیز عالم را بدانند... البته کار ندارم که در علم امام نظریات مختلفی وجود دارد....

از طرفی احتمال دارد شما اشکالتان به ابن عربی باشد ولی در واقع دارید به شهود پیامبر ص ایراد میگیرید..
یعنی میگویید اگر پیامبر میتواند تا نزدیکی عرش برود دیگر معنا ندارد چیزهای پیش پا افتاده ای مثل جنین و خلقت زمین را نداند...

پس اگر اشکالتان در واقع این است
اولا بسیاری از این شبهات برداشتهای شخصی شما است یا لااقل یکی از تفسیرهای مطرح شده است.
شما خودتان باید بدانید تفاسیر و احتمالات زیادی درباره آیات قران مطرح میشود شما نمیتوانید یک احتمال را قطعی فرض کنید و با همان احتمال چیزی را رد کنید...

مثلا درباره تعداد آسمان ها و زمین تفاسیر مختلفی انجام شده
مثلا قران 7 اسمان و زمین را مطرح میکند و بعد از عرش و کرسی سخن میگوید
برخی از علمای اسلامی ، عرش و کرسی را به عنوان آسمان به 7 اسمان اضافه کردند و گفته اند 9 فلک داریم

اما در مقابل این نظر رد شده و گفته شده عنوان فلک و آسمان نباید بر عرش و کرسی اطلاق شود . همانطور که قران این کار را نکرده است..
شما عموما به شبهات که مراجعه کنید یا یک احتمال خاص مطرح کرده اند یا اصلا اشتباه برداشت کرده اند و در واقع مغالطه پهلوان پنبه انجام دادند...

سخن در رابطه با شبهات بسیار است و مجال نیست تک تک بررسی شود

عارف;978317 نوشت:
دوستان زیادی قبلا هم بوده اند که گفته هایشان موجوده, مثلا جناب "آرمان دانشجو" یا "وایسلی گوجا" و....شاید همه اینها(و خود شما!) یکنفر باشند شاید هم نباشند, اصلا مهم نیست!

سلام بر دوست گرامی
بله پیام های آن دوستانمان را دیده بودم،ولی آن زمان عضو سایت نبودم
متاسفانه مدیری(چون هم اکنون حضور ندارند نامشان را نمیبرم) اطلاعات ارزشمندی را که جناب دانشجو زحمت کشیده بودند خیلی راحت دیلیت کردند!مانند همان کاری که در کشور میشود
آیدی من هم به جرم معرفی کتب غربی محدود کردند مدتی!(آن دوست عزیز زحمت برسی را نکشید که ببیند این کتاب ها همه چاپ و مهر وزارت ارشاد!!را دارد)

و دوستان عزیزی که از پیششان واقعا آموختم نام بردید که باید از زحماتشان در این سایت تشکر کنم
جناب وایسلی گوجای عزیز که دوست عزیزمان است
تا شخص فرهیخته ای مانند متحیر گرامی که از سایت بغلی(اسک قرآن )لطف آشنایی را داشتم
جناب من مهدیم میرشکاک و سایر عزیزان که ممکن است اسامیشان به ذهنم هم اکنون خطور نکند
و بعضا در اینجا یا شبکه های مجازی دیگر در ارتباطیم
نمیدانم چرا کثرت در وحدت را نتیجه گرفتید و اینها را من دانستید که البته شباهت من با این دوستان برای من افتخار آمیز است@};-

عارف;978317 نوشت:
مهم اینه که تا زمانیکه رعایت احترام متقابل صورت بگیره

اتفاقا کل خواسته من همین است،احترام متقابل،تقدم اخلاق بر دین!
و الا شرایط کشور اینگونه میشود و بایستی خون گریست!

عارف;978317 نوشت:
ببینید اینجا به هر دلیل یک کشور اسلامیست

آیا دلیل میشود که در آینده هم چنین باشد؟
آیا در زمان شاه دوستانی که نوار های افرادی مانند خمینی را پخش میکردند میگفتند به هر حال اینجا یک کشور پادشاهی بود؟
قوانین نادرست بایستی شکسته شود

عارف;978317 نوشت:
.به قول شما صدا و سیمای اسلامیست

این تنها حرف من نیست عزیز
من یک درخواست دارم کار سختی هم نیست،چند شبکه داریم نمیدانم
آن شبکه ها را برسی کنید
از نظر تعداد آخوند های آمده
از نظر ساعاتی که صحبت میکنند
از نظر تعداد ساعاتی که صرف مذهب اسلام میشود
زمانش در روز از 24 ساعت بسیار بیشتر خواهد شد!
اشتباه میگویم بفرمایید اشتباه میگویید
منِ آتئیست میگویم یک شبکه چرا اصلا برای اقلیت های دینی نیست؟

عارف;978317 نوشت:
تا حالا قسمت نشده که در کشورهای دیگه باشم و بررسی کنم که آیا واقعا آنجا چطوریه؟!

عارف;978317 نوشت:
یعنی آیا واقعا آنجا هم در همه میدانها عرصه برای مخالفین بازه؟! بعید میدونم...

صد البته که بهشت برین نیست ولی در مقام مقایسه میسنجیم نسبت به ایران

عارف;978317 نوشت:
خواهشم اینه که اولا این موضوع را درک کنید که اینجا یک پایگاه دولت یا نظام نیست که انتظار داشته باشید مدیران یا کارشناسان پاسخگوی انتقادات سیاسی اجتماعی شما باشند.

افراد حوزوی هم که از سوفیا لورن و بد حجابی و امر به معروف فراتر نرفته اند
برای همه چیز راهپیمایی کرده اند الا خواسته به حق دگر اندیشان
الا خواسته به حق اقتصادی
الا خواسته به حق مطبوعاتی و دانشگاهی و...

عارف;978317 نوشت:
دوم اینکه با همان خیز و ژستی (به معنای عام کلمه) که از اول بحث را شروع کرده اید (منظری کاملا علمی و بدور از حواشی داشته باشید....البته کلامتان خیلی علمی و مناسب محافل علمی نبود, مثلا انتظار میره که در یک مناظره در زمین حریف, حداقل به ظاهر, رعایت احترام بزرگان حریف انجام بشه,اگر چه قبولش ندارید...) بحث را ادامه بدید و گرفتار حواشی نشوید وگرنه چاره ای جز بستن تاپیک نخواهد بود.

البته با شما موافقم که بحث نباید آنقدر سخیف شود تا به کنایه و جدل و این مسائل برسد
که لازمه اش شرایط تساوی و عدم خود برتر بینی و داشتن نگاه عاقل اندر سفیه میباشد
که از کلام طرف مقابل به راحتی قابل تشخیص است

من از شما سوالی دارم
آتئیست ها(همگی) یک کتابی را قبول دارند به عنوان کتاب مقدس
در آن کتاب آمده

و مَثَل مسلمانان* چون مَثَل کسى است که حیوانى را که جز صدا و ندایى نمى‌شنود بانگ مى‌زند [آرى،] کرند، لالند، کورند [و] درنمى‌یابند.
*البته دور از جان مسلمانان عزیز برای مثال است
سوره بقره آیه‌ی ۱۷۱:
وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُ‌وا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً ۚ صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ ﴿١٧١﴾
یعنی‌:
و مَثَل کافران چون مَثَل کسى است که حیوانى را که جز صدا و ندایى نمى‌شنود بانگ مى‌زند [آرى،] کرند، لالند، کورند [و] درنمى‌یابند. (۱۷۱)
آری گفتن شما به قرآن منوط به توهین کفار میشود
آیا قضیه در همینجا تمام میشود؟و در کشوری مثل ما به توهین زبانی بسنده میشود؟یا به تحمیل و اجبار میرسد؟یا کسی که از اساس اسلام را قبول ندارد وادار به اجرای احکام مسملمانان میشود
شرایط اخلاقی بسیار واضح است
نه دوست گرامی؟

hessam78;978309 نوشت:
درود عزیز
گرامی شما میگویید آن کلمه هم یس است هم نو؟
گرامی من میگویم حرف شما قبول
شما تاپیک بزنید یک جسم(آبجکت) در آن واحد(طبق نظر همفکرانتان )میتواند دو چیز باشد؟
عزیز امور سابجکیتو و آبجکتیو را برای همین عرض کردم خلط نکنید
فردی را میبینید از نظر شما زیباست از نظر من زیبا نیست،نتیجه این نمیشود که آن فرد هم زیباست و هم زیبا نیست و این تناقض است!این امور سابجکتیو هستند
شما ادعا دارید یک آبجکت در آن واحد دو چیز است،من میگویم همفکرانتان این ایده را قبول دارند؟اگر همفکرانتان را هم قبول ندارید آیه یا حدیثی در زمینه امکان متضاد بودن آبجکتیو ها دیده اید؟
عزیز عروج کرم چاله ای و استفاده از اصطلاحات علمی که متن را علمی نمیکند
روانشناسی کوانتومی آرایشگری کوانتومی پاکسازی کوانتومی کم بود!کرم چاله هم وسط آمد
در مورد براق بخوانید دوست من
موفق باشید

با سلام و عرض ادب

بحث بنده نوع نگرش است

شما که تا کنون عروج و سفر در زمان را تجربه نکرده اید
چطور می توانید مشاهدات فردی که چنین اموری را انجام داده تجزیه و تحلیل کنید؟؟؟

پیامبر اسلام حتی ریزترین جزئیات آخرالزمان را برای صحابه شرح داده است ...

شما عَلَمِ انکار برداشته اید
و از سر تعصب بر روی نظریه بی خدایی خودتان هر چیزی که برای شما قابل دیدن نیست انکار می کنید

بریدن سر گوسفند برای گوسفند شر است اما برای کسی در حال مرگ است و از گوشت گوسفند برای خوراک استفاده می کند خیر است ....

فرض کنید شما موجودی هستید به اندازه کل کهکشانها یی که قابل فهمیدن است

خورشید یکی از پروتون های بدن شما و سیارات الکترون های آن هستند!!!!

باز هم سیاره زمین برای شما کروی خواهد بود!!!!

در آن بعد حتی حکم نقطه را هم برای شما نخواهد داشت!!!!!

ذهن خود را باز کنید و به همه چیز صفر و یکی نگاه نکنید ...

آیا شما می توانید تفکرات شخصی که قادر به دیدن بعد چهارم است را تصور کنید؟؟؟؟

احتمالا همانگونه که برای ما بعد دوم مسطح است برای او بعد سوم حکم مسطح ما را خواهد داشت( (مدل ریاضی مکان -زمان)

اما چون او نمی تواند برای ما انچه می بیند را با زبان قابل درک ما بیان کند مشاهداتش برای ما نامفهوم و غیر قابل قبول است...

در پناه حق تعالی

hessam78;978306 نوشت:
شما سر حرف یک پست قبلتان هم نمیتوانید باشید؟
وعده میدهید و عمل نمیکنید

اینچنین در مقابل حق خاضعید! وعده‌ی ما دادن مجال برای عقده‌گشایی شما بود در پست 35 جز این کردید؟! اخلاق و اخلاقیات را زیر پا می‌گذارید و آنگاه مطالبه اخلاق می‌کنید!‌ اتفاقاً رسانه‌های سیاه‌نمای همفکرتان نیز از همین حربه - مظلوم‌نمایی - به وفور استفاده می‌کنند طوری سخن می‌گویند که انگار متولی اصلی اخلاق و حق و حقیقت و عدالت‌اند تمام رسانه‌های دنیا را در دست دارند ولی طوری وانمود می‌کنند که انگار ته چاه‌اند و نمی‌توانند حرفشان را به گوش هیچ کس برسانند؛ حالا چرا خود را به این دریوزگی می‌زنند؟! به خاطر این که فقط رسانه‌ی یک کشور آزاده -ایران- در دستشان نیست. که البته این شگرد، برای ما نخ‌نما شده!
یک نفر از سنخ خودتان لازم است تا به پست شما (35) پاسخ دهد ولی افسوس که نه علاقه‌ای به این نقش دارم و نه اخلاق و دین به من این اجازه را می‌دهد تا به عنوان یک موجود وارونه - که چشم خود را به تمام حقایق بسته و به اباطیل دل خوش کرده- ایفای نقش کنم.

از پرداختن به ترّهاتتان که بگذریم اگر اشتهایی برای ظاهر شدن در نقش یک دوستدار علم دارید ادامه دهیم؟

حافظ;978336 نوشت:
اینچنین در مقابل حق خاضعید! وعده‌ی ما دادن مجال برای عقده‌گشایی شما بود در پست 35 جز این کردید؟! اخلاق و اخلاقیات را زیر پا می‌گذارید و آنگاه مطالبه اخلاق می‌کنید!‌ اتفاقاً رسانه‌های سیاه‌نمای همفکرتان نیز از همین حربه - مظلوم‌نمایی - به وفور استفاده می‌کنند طوری سخن می‌گویند که انگار متولی اصلی اخلاق و حق و حقیقت و عدالت‌اند تمام رسانه‌های دنیا را در دست دارند ولی طوری وانمود می‌کنند که انگار ته چاه‌اند و نمی‌توانند حرفشان را به گوش هیچ کس برسانند؛ حالا چرا خود را به این دریوزگی می‌زنند؟! به خاطر این که فقط رسانه‌ی یک کشور آزاده -ایران- در دستشان نیست. که البته این شگرد، برای ما نخ‌نما شده!
یک نفر از سنخ خودتان لازم است تا به پست شما (35) پاسخ دهد ولی افسوس که نه علاقه‌ای به این نقش دارم و نه اخلاق و دین به من این اجازه را می‌دهد تا به عنوان یک موجود وارونه - که چشم خود را به تمام حقایق بسته و به اباطیل دل خوش کرده- ایفای نقش کنم.

از پرداختن به ترّهاتتان که بگذریم اگر اشتهایی برای ظاهر شدن در نقش یک دوستدار علم دارید ادامه دهیم؟


سلام دوست گرامی
ما که جز طبق عین ثابتمان عمل نمیکنیم!
ببینید حافظ ای برادر جان
بگذارید از دریچه دیگری وارد شویم
دو فرد آ و ب رو در نظر بفرمایید
آ ایکس را حقیقت میداند و ب ایگرگ
فرد آ میگوید ،فرد ب اشتباه میکند و فرد ب همین نظر را به آ دارد
در یک جمعیتی این دو نوع افراد زندگی میکنند
اگر هر کسی آنچه را که حقیقت میداند بر دیگری تحمیل کند اصطحکاک به وجود نمیاید؟
نظر من این است(چون من هیچ امضایی از طرف هیچکس ندارم که حقیقت را میگویم و ممکن است در اشتباه باشم)
و قدرت هم دست من است،من دو راهکار دارم،یا از قدرتی که دارم استفاده میکنم و میگویم حق با من است و تو باید مطابق حق عمل کنی
یا میگویم هر امتیازی که برای من است برای تو میخواهم
نظر شما در این باره چیه؟
----------
بذارید من ی ایران دیگه رو متصور بشم براتون!
در این ایران اکثر مردم آتئیست هستند،آیا اخلاقا مجاز هستند به افراد اجبار کنند بدون حجاب بیرون بیایند؟اخلاقیست؟
آیا میتوانند اجبار کنند که قاریان معروف حق ندارند در ایران بخوانند و باید به لس آنجلس بروند؟
آیا حق دارند شورای نگهبانی را تشکیل دهند که فقط افراد هم فکر(آتئیست) از آن عبور کنند؟

hessam78;978366 نوشت:
سلام دوست گرامی

بذارید من ی ایران دیگه رو متصور بشم براتون!
در این ایران اکثر مردم آتئیست هستند،آیا اخلاقا مجاز هستند به افراد اجبار کنند بدون حجاب بیرون بیایند؟اخلاقیست؟
آیا میتوانند اجبار کنند که قاریان معروف حق ندارند در ایران بخوانند و باید به لس آنجلس بروند؟
آیا حق دارند شورای نگهبانی را تشکیل دهند که فقط افراد هم فکر(آتئیست) از آن عبور کنند؟

با سلام و عرض ادب و احترام

آیا در این کشور فرضی دینداران می توانند به اتئیست ها و بزرگان ایشان توهین کنند؟؟؟

آیا دبنداران می توانند بگویند چون داوکینز علم کافی نداشته پس کلا اتئیست بودن احمقانه است؟؟؟؟

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

در همین ایران کنونی اکثر کرسی ها در دست اتئیست هایی است که به ظاهر مسلمان هستند
اما در خلوت هایشان طرح و برنامه های آتئیستی را برنامه ریزی و به راحتی در کشور اجرا می کنند

و هیچ کس هم صدایش در نمی اید!!!

رجوع شود به تاریخ جمهوری ایران (در مورد قبلی ها !!!! )

hessam78;978366 نوشت:
بگذارید از دریچه دیگری وارد شویم
دو فرد آ و ب رو در نظر بفرمایید
آ ایکس را حقیقت میداند و ب ایگرگ
فرد آ میگوید ،فرد ب اشتباه میکند و فرد ب همین نظر را به آ دارد
در یک جمعیتی این دو نوع افراد زندگی میکنند
اگر هر کسی آنچه را که حقیقت میداند بر دیگری تحمیل کند اصطحکاک به وجود نمیاید؟

فرضتان از واقعیت فرسنگها فاصله دارد؛ فرض دقیق‌‌تر آن است که تعداد افراد متفاوت 20 میلیون باشد نه دو نفر؛ آنوقت باید چه کار کرد؟ آرمان‌شهر پیشنهادی شما چیست؟ فرض بگیرید قدرت هم به دست اکثریت غالب نباشد یا این که هر عده، خود را اکثریت غالب بداند؛ تکلیف چیست؟
به عبارت دیگر، دسته‌بندی صدای جامعه به صدای اکثریت و اقلیت شاید در وهله‌ی نخست معقول باشد اما جلوتر که می‌روید همین دو دسته هم به دسته‌جاتی تقسیم می‌شوند؛ آنگاه، این مشکل اقلیت و اکثریت در هر یک از خرده‌ گروه‌ها مطرح است؛ شما چطور این مسئله را حل می‌کنید؟ بعد هم برای این مدل مطرحی‌تان یک مثال عینی هم بزنید یعنی بگویید در فلان جامعه، این مدل پیاده شده که دارای این آثار و منافع است.
البته من ربط این بحث را به موضوع تاپیک نمی‌فهمم!


hessam78;978366 نوشت:
ما که جز طبق عین ثابتمان عمل نمیکنیم!

عین ثابت چیزی غیر از شما نیست همان شمایید با خصوصیاتی از قبیل اختیار و اراده؛ منتهی در یک شِمایی کلی

شروحیل;978369 نوشت:
در همین ایران کنونی اکثر کرسی ها در دست اتئیست هایی است که به ظاهر مسلمان هستند
اما در خلوت هایشان طرح و برنامه های آتئیستی را برنامه ریزی و به راحتی در کشور اجرا می کنند

سلام شروحیل گرامی
فکر کنم این چند صفحه ای که گذشت ،من تونستم این مفهوم رو جا بندازم که بقول آلبر کامو
جلوی من حرکت نکن!پیروی نمیکنم!
پشت سر من نیا!چون رهبری نمیکنم
کنارم باش و با من قدم بزن
پس گرامی شما ،وقتی افراد بد رو آتئیست مینامید
من این توانایی رو دارم،مسلمانان و پیامبرتان و خدایتان را چیز های قشنگ تری بنامم
پس همانطور که دوستان ادعایشان میشود رفتار کنند
تا بحث باعث کدورت خاطر نشود

بسم الله الرحمن الرحیم

سؤال:

آیا اشاره به‌ فرضیه‌های ناظر به علوم طبیعی یا تجربی از سوی عارفان که تاریخ مصرف آن تمام شده و با اثبات علمی، خطای آن قطعیت یافته، موجب آن نیست تا همه شهودات عارفان از ارزش معرفت‌شناسانه ساقط شوند؟


پاسخ:

گاهی اوقات عارفان در خلال سخنان خود به حیطه‌هایی از علوم حصولی وارد می‌شوند که به هیچ وجه در تبیین آنها از مشاهدات و مکاشفات خود استفاده نکرده اند و در سخنان خویش، به صرف وجود اقوال علمی متعارف اکتفا کرده‌اند.
این همه، ما را بر این وامی‌دارد تا همه گزارشات و مطالب منقول در کتب عارفان را تلقی به قبول نکنیم چرا که حتی خود آنان نیز چنین انتظاری از مخاطبان خود نداشته‌اند. در این سنخ مباحث، نظرات آنان همانند نظرات دیگر صاحب‌نظران در علوم تجربی و طبیعی قابل نقض و ابرام است.

به تعبیر دیگر،‌ می‌توان گفت عارفان در کتابهای خویش به دو سنخ مباحث پرداخته‌اند: یکی به مباحثی که از سنخ مباحث شهودی است –مستند به شهودات آنان است- و دیگری به موضوعاتی که می‌توان آن را به «مباحث بحثی» - که از جنس علوم حصولی اند- نامگذاری کرد؛ همچنان که جناب سهروردی در مباحثی چون نظام نوری و علم اشراقی که مباحث را بر شهود خویش استوار ساخته در عین حال، مباحثی چون معقول ثانی، اصالت ماهیت و تشکیک در ماهیت و تشخص را مبتنی بر شهودات خویش عرضه نکرده است.

برخی گمان می‌کنند کسی که صاحب مشاهده و مکاشفه گشت از همه علوم زمینی و حصولی بی‌نیاز است و همه چیز را بوسیله‌ی شهود و مکاشفه و علوم لدنی به چنگ خواهد آورد و حال آن که این تلقی اشتباهی از صاحبان شهود و مکاشفه است. اگر چنین می‌بود، چرا ابن‌عربی اساسا دارای اساتیدی در زمینه‌های مختلف و علوم مختلف بوده است؟! پس معلوم است خود ابن‌عربی چنین تلقی‌ایی از خود نداشته که چون صاحب شهود است پس واجد علوم اولین و آخرین است و نیازی به تعلیم و تدرّس در علوم حصولی ندارد.

همانطور که حضرت موسی اگر چه واجد علوم غیر متعارف و غیر رسمی بود اما به او نشان دادند که این علوم، همه علوم عالم نیست از همین رو، وی را به عالم‌تر از وی، یعنی حضرت خضر دلالت دادند.

از سوی دیگر، هر علم دارای موضوعی مشخص است که بر اساس آن مسائل مشخص و شناسنامه داری ذیل آن علم جای می‌گیرند. عرفان نظری نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگر چه عرفان نظری به لحاظ موضوع اعم و شامل علوم است - موضوع آن، وجود صرف و مطلق وجود است- اما به این معنا نیست که همه علوم جزء علم عرفان قرار بگیرند.

بنابراین، بحث از طبیعیات، جزء مسائل علم عرفان نظری نیست همانطور که فیزیک و ... جزء این علم نمی‌باشد.

بله، انسان کامل اگر بخواهد - اگر در مقام این مشیت قرار بگیرد- می‌تواند به احکام فیزیک علم پیدا کند اما نتیجه منطقی این سخن آن نیست که احکام فیزیک جزء علم عرفان نظری باشد.

از طرفی، مباحث ناظر به مسائل علوم طبیعی و تجربی روش تحقیق منحصر به خود دارد؛ پس نباید در حیطه و قلمرو شهود مبالغه کرد.

روشن شد مطالبی که عارفان در کتب خود منعکس کرده‌اند در یک تقسیم، به دو دسته تقسیم می‌گردد؛ یک دسته از مطالب مستند به شهود آنان است ولی دسته دیگر از مطالب اساساً مستند به شهود آنان نیست؛ بلکه مستند به اطلاعات آنان از علوم حصولی عصر خود است.
حتی آن مواردی که مستند به شهود است نیز گاهی با عنصر تطبیق و ترجمه همراه شده که در این تفسیر (تطبیق و ترجمه) اطلاعات آنان از علوم حصولی روز دخالت داشته است.
پس این اول کلام است که مثلا چه مقدار مطالب بیان شده در کتب عارفان، وام‌گرفته از علوم تجربی و طبیعی معاصر خود است و چه مقدار از آنها مستند به شهود آنان است که تا به حال چنین تحقیقات گسترده‌ای صورت نگرفته است.

قطعا اینچنین نبوده که صاحب مکاشفاتی مانند ابن‌عربی، از علوم تحصیلی و حصولی معاصر خود بی‌اطلاع بوده باشد؛ یا نسبت به این علوم بی‌اعتنا باشد؛ بلکه بر علوم حصولی از قبیل فقه، کلام و علوم تجربی واقف بوده‌اند و از این منظر، اگر در برخی موارد به ارائه‌ نظراتی پرداخته‌اند بر آمده از همین علوم حصولی بوده است.
به عنوان نمونه،‌ مواردی از قبیل تعیین جایگاه «فلک منازل، فلک اطلس، فلک قمر و کرة التراب و کرة الماء ... » از همین موارد تطبیقی است که از علوم تجربی آن زمان متأثر بوده‌ است. [۱]

ثانیا، دغدغه اصلیِ محققین در علم عرفان نظری، حل و فصل مباحث و مسائل مطرح در علوم تجربی و طبیعی و در یک کلام علوم حصولی نبوده است بلکه دغدغه اصلی آنان، حل و فصل مسئله‌ی توحید و مباحث مربوط به آن از قبیل ربط کثرت به وحدت و تبیین کلی نظام عالم و تأویل آیات و احادیث ناظر به معارف توحیدی، بوده است.

طبیعی است در این میان، مباحثی یافت گردد که به صورت استطرادی، متفرع بر مباحث اصلی بیان شوند؛ اما بر خواننده بصیر فرض است که این مباحث جانبی و استطرادی را به لحاظ ارزیابی‌های معرفت‌شناسانه، با مباحث اصلی و بنیادین هم‌راستا نگرداند.

چرا که اساسا، داعیه‌ی عارفان، کشف قوانین تجربی و یا قوانین فلکی نبوده است تا خطاهای راه‌یافته به این علوم، به شهودات آنان لطمه‌ای وارد کند. هیچ کجا عارفی چنین ادعایی نداشته که من قوانین تجربی را شهود کرده‌ام. هر چه بوده، مشاهدات اسمائی و توحیدی و ناظر به عوالم فراماده است.

تا بدین جا گفته شد، برخی از اظهارات عارفان، اساساً مستند به شهود و مکاشفه نیست بلکه مستند به علوم متعارفِ عصر اوست؛ بنابراین نمی‌توان راه‌یابی خطا به این نظریه‌های علمی، ما را بر آن دارد تا عارف را در همه سخنانش تکذیب کنیم– و بگوییم تاریخ اعتبار مفاد برآمده از شهودات آنان نیز منقضی گشته است-.
مقام دیگر بحث، خطاپذیری عارف در اظهاراتی است که مستند به شهودات وی است.

قبل از هر چیز تذکر این نکته به جاست که گزارشات شهودی عارفان، اگر چه به دلائلی که در بعد می‌آید خطاپذیرند اما قابل سنجش و محک می‌باشند؛ پس اینگونه نیست که به هیچ وجه نتوان از آن استفاده کرد؛ همانطور که امکان خطا در به کار بستن قوانین علم منطق – که علم درست فکر کردن است- موجب کنار گذاشتن و بی‌اعتباری قوانین منطقی نمی‌گردد.

اینک به ارزش معرفت‌شناختی اصل شهود و مکاشفه می‌پردازیم:
در حقیقت سؤال، از چگونگی تعامل صحیح با شهود عارفان است؛ به بیان دیگر، چگونه باید با شهودات عارفان که در گزارشاتشان انعکاس یافته مواجه شد؟ آیا اساساً دارای ارزش معرفت‌شناختی هستند؟

پاسخ:
شهود عارفان از مصادیق علم حضوری است. راز خطاناپذیری علم حضوری، شهودِ واقعیت عینی است.[1]
اما بسیاری از جمله خود عارفان بر راه یافتن خطا در گزارشات عارفان اذعان دارند. بهترین شاهد بر این مطلب، مباحثات و انتقادات علمی است که در کتابهای علم عرفان نظری مشهود است.
در حقیقت خطای در علم حضوری یا مکاشفات عرفانی، بر آمده از تفسیرها و گزارشات از این مشاهدات - علوم حضوری- است. به عبارتی، خطای در این قسمت، به جهت همنشینی علوم حصولی با علوم حضوری پدید آمده است.

بنابراین، خطاپذیری گزارشات عارفان نه در خود مشاهده بلکه در قسمت تطبیق حاصل می‌شود. همانطور که وقتی ماه در شب به صورت هلال در آسمان دیده می‌شود، بیننده در این که صورت هلال دیده می‌شود تردیدی ندارد، ولی زمانی خطا ظاهر می‌شود که صورت هلال بر کره موجود در آسمان تطبیق شود و صورت هلال، همان کره معرفی گردد. و یا فرقه رجبیون، به واقع صورت خنزیر را شهود کرده‌اند، ولی در تطبیق آن بر اهل شیعه خطا کرده‌اند.[2]

همچنین، از آنجا که عارف پس از مکاشفه و مشاهده – که از مصادیق علم حضوری است- می‌کوشد تا به صورت فهم پذیر مکاشفات خود را توضیح دهد؛ در این میان، چاره‌ای ندارد جز آن که از علوم متعارف و رسمی زمانه خودش بهره بگیرد و به همین جهت، برخی از تعابیر وی زمانمند و تاریخمند می‌شوند و در نتیجه، تاریخ انقضاء می‌یابند.

این که چرا ادبیات حاکم بر ساختار کتاب فتوحات – نوشته ابن‌عربی- بیشتر شبیه ادبیات فلاسفه مشاء است از شواهد بر این مدعاست؛ چرا که این ادبیات در آن زمان، ادبیاتی غالب بوده است از طرفی عارف تولید کننده همه مباحث نیست؛ بلکه برای بیان حرفهای خود از زبان علم و اصطلاحات رایج استفاده می‌کند. از همین روست که ادبیات ابن عربی در فتوحات و ... تا حدودی شبیه فلاسفه مشاء است. چون در آن زمان، این ادبیات رایج بوده است. در نتیجه، نواقصی که بر دامن این علوم می‌نشیند بر دامن این گونه گزارشات نیز خواهد نشست.

پیچیدگی مباحث عرفانی نیز شاهد دیگری بر این مدعاست؛ زیرا این دسته مباحث،‌ از جمله مباحث معهود اذهان نبوده است؛ از همین رو، نوعاً عارفان در مقام تعبیر از مکاشفات خود که شاید بتوان گفت مشکل‌تر از خود مکاشفه و شهود برای عارف است - زیرا نفس شهود با علم حضوری درک می‌شود- دچار مضیقه و عسر و حرج شده است.

اما با وجود این نقص، نمی‌توان همه سخنان عارفانی چون ابن‌عربی را خالی از ارزش علمی و معرفت‌شناختی دانست بلکه با معیارهای خاصی که در این علم – علم عرفان نظری- مطرح است، می‌توان موارد صحیح از ناصحیح و سره از ناسره را بازشناسی کرد - پس مطالب و گزارشات شهودی آنان خالی از ارزش معرفت‌شناختی نیست-.

نکته دیگر آن که در علم حضوری و شهودی، اگر مشاهِد، عین عالم منفصل را بیابد، هرگز خطا در او راه ندارد؛ چون تعدد و اختلاف بین علم و علوم وجود ندارد تا مطابقت و عدم مطابقت در آن راه یابد. خطا در زمانی نفوذ می‌کند که عارف، مثال متصل خود را مشاهده کند، در حالی که مثال متصل او مخالف با مثال منفصل باشد.

به تعبیری، گاهی خطا از اینجا ناشی می‌شود که سالکِ غیر واصل آنچه را که در عالم مثال متصل خود می‌بیند، جزء عالم مثال منفصل می‌پندارد و چنین می‌پندارد که حق غیر مشوب را دیده است. نظیر رؤیاهای غیر صادقی که در آن هواجس نفسانی متمثل شده، بیننده می‌پندارد که جزئی از اجزاء نبوت انبائی – نه تشریعی- نصیب وی شده است.

اما گاهی امر به گونه‌ای است که مشاهِد در اثر یافته‌های قبلی و باورهای پیشین – که می‌تواند مناشی گوناگونی داشته باشد مثلا نظریات علمی و تجربی که در زمان وی مطرح است- به سراغ عالم مثال منفصل می‌رود و با نگرش خاص و از زاویه بینش خود بدان می‌نگرد، بنابراین، به خطا و اشتباه دچار می‌شود.

گاهی مسئله اینچنین است که مشاهِد، حق را در مثال منفصل و یا برتر از عالم مثال مشاهده می‌کند ولی به محض آن که از حالت شهود بیرون رفته – چون شهودات دولت مستعجل دارند- و به نشئه علم حصولی تنزل می‌کند در مقام انتقال و تبیین یافته‌های خود در قالب اندیشه‌های بشری دچار اشتباه می‌شود.

از آن جا که چنین احتمالات خطایی در مشاهدات عارفان راه دارد، علم شهودی به دو قسم شهود معصومین و شهود غیر معصومین تقسیم می‌شود.
اما اینچنین نیست که شهود غیرمعصومین از ارزش معرفت‌شناختی تهی باشد، بلکه با محک شهود معصومین، می‌توان از آن‌ها نیز بهره‌ برد.[3]

بر پایه‌ همین مبنا، ابن عربی بر این عقیده است اگر شهود عارف بر خلاف شهود انبیاء صلوات الله علیهم اجمعین باشد، کشف انبیاء مقدم بر کشف عارف خواهد بود:
«إذا خالف الکشف الذی لنا کشفَ الانبیاء کان الرجوع إلی کشف الانبیاء و علِمنا أن صاحب ذلک الکشف قد طرأ علیه خلل بکونه زاد علی کشفه نوعا من التأویل بفکره، فلم یقف مع کشفه، کصاحب الرؤیا. فإن کشفه صحیح و أخبر عما رأی و یقع الخطأ فی التعبیر، لا فی نفس ما رأی. فالکشف لا یخطی أبدا، و المتکلم فی مدلوله یخطی و یصیب، إلا أن یخبر عن الله فی ذلک».[4]
«هرگاه کشف ما مخالف با کشف انبیا بود، به کشف انبیاء رجوع خواهد شد [کشف انبیاء مقدم است] و [از این مخالفت کشف ما با کشف انبیاء] خواهیم فهمید که خللی در کشف ما راه یافته [خلل] از جمله تأویل فکری [دستکاری ذهن صاحب کشف] که با کشفش به آن نرسیده است مانند صاحب رؤیا [کسی که خوابی را دیده، در مقام بیان آن خواب دچار خلط می‌گردد نه در خود آن چیزی که دیده]. همانا کشف او صحیح است و خبر می‌دهد از آنچه که دیده اما خطا در تعبیر [ترجمه و بیان] رخ داده نه در خود کشف و دیدن. هیچگاه در کشف خطا راه نمی‌یابد اما هرگاه در مقام بیانِ امر دیده‌شده قرار می‌گیرد خطا بدان راه می‌یابد مگر آن که [مانند وحی انبیاء] تعابیر هم از جانب خدا باشد [نه از جانب خود صاحب کشف]»

پاسخ دیگر بر خطاپذیر بودن برخی شهودات عارفان، سخنی است که آیت‌الله جوادی آملی بدان تفوه داشته اند؛ ایشان بر این باور است که علم حضوری، تا زمانی که به حق‌الیقین نرسیده باشد، با تعارض همراه است؛ زیرا مرتبه‌ی حق‌الیقین عین واقع است و در متن واقع، تعارض و تزاحمی وجود ندارد – زیرا یک واقع هرگز دو تا نمی‌شود-. اما در مرتبه‌ عین الیقین، بین شهود و متن واقع فاصله است به همین جهت، میان دو شهود یک عارف یا شهود دو عارف امکان تعارض وجود دارد.[5]

به نظر می‌رسد از آنجا که مرتبه‌ عین الیقین و حق‌الیقین، دو مرتبه از مراتب علم حضوری اند و ویژگی علم حضوری، خطاناپذیری آن است، نمی‌توان گفت در برخی مراتب از علم حضوری خطا راه می‌یابد و در برخی خطا راه نمی‌یابد؛ بلکه خطا آنجایی است که پای علم حصولی در میان باشد.

می‌توان نتیجه این بخش از نوشتار را اینگونه خلاصه کرد:
۱- معارف عرفانی هویت شهودی دارند.
۲- شهود، از نوع علم حضوری است.
۳- وقوع مکاشفات و مشاهدات پیامبران و از جمله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اولیاء الهی در قرآن و بیان مصادیق فراوان اصحاب کشف و شهود در احادیث، دلالت بر امکان و اعتبار معرفت عرفانی دارد.
۴- کشف و شهود، بنیاد عرفان و معرفت عرفانی است که در عین منطق‌پذیری، در صورت سازگاری با موازین سنجش و معیارهای صدق و کذب و ملاحظه‌ شرایط متن و ماتن، کشف و کاشف، شهود و شاهد با مقدمات، مقارنات و مؤخرات آنها می‌تواند ما را در داوری‌، ارزش‌گذاری و درک و دریافت میزان اعتبار معرفت‌شناختی یاری‌رسان باشد.
۵- معارف برساخته از کشف و شهود با توجه به مراتب مکاشف و مشاهد تشکیک‌پذیر و ذومراتب است و کشف عین‌الیقینی و شهود حق‌الیقینی در مراتب عالیه از اعتبار خاص معرفتی و حجیت دانشی برخوردارند.
۶- کشف حق‌الیقینیِ معصومین علیهم السلام، بالاترین مرتبه‌ از کشف است که دیگر شهودات بر پایه‌ی آن ارزیابی می‌گردد.

نتیجه:
یک سنخ از گزارشات عارفان به هیچ وجه مستند به شهود آنان نیست بلکه مستند به علوم تجربی و طبیعی عصر آنان است؛ طبیعی است خطا به تبع راهیابی به نظریات این علوم، به این گونه سخنان نیز بار یابد.
سنخ دیگر گزارشات عارفان اگر چه مستند به شهودات آنان است اما از آنجا که با عنصر تفسیر و تطبیق – که از سنخ علوم حصولی است- همراه است، خطاپذیر می‌گردند؛ اما این خطاپذیری به معنای سقوط کلی اعتبار سخنان آنان نیست بلکه می‌توان برای ارزیابی این گزارشات به شهودات معصومین علیهم‌السلام و سازگاری و عدم سازگاری با اصول اتکا کرد.

منابع:
[۱] ر.ک: قیصری، داود، شرح فصوص الحکم، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،۱۳۷۵، چ اول، ص ۵۴۳.

[۲]
مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج۱، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹، ص ۱۷۵.
[۳]. مصباح یزدی، تعلیقة علی نهایة الحکمة، قم: مؤسسه در راه حق، ۱۳۶۳، ص ۲۶۷.
[۴]. ابن عربی، فتوحات، بیرون: دارالصادر، چ اول، ج3، ص 7.
[۵]. جوادی آملی، عبدالله، شناخت شناسی در قرآن،‌ قم: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴، ص ۴۷۶ – ۴۷۷.


موضوع قفل شده است