**** کلاس نهج البلاغه = خطبه قاصعه *****

تب‌های اولیه

1254 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

امیرالمؤمنین علی(ع):

سفارش به بخشش

❤️ بر شما باد به ارتباط و #بخشش به يكديگر ودورى گزيدن ازجدايى و پشت كردن به يكديگر.

#امیرالمومنین_علیه_السلام

#نهج_‌البلاغه ، نامه۴۷

خطبه۱۰۶


[h=4]کبر ورزیدن
[/h]متن خطبه :
فَلَوْ رَخَّصَ اللَّهُ فِی الْکِبْرِ لِأَحَدٍ مِنْ عِبادِهِ لَرَخَّصَ فِیهِ لِخاصَّةِ أَنْبِیائِهِ وَ أَوْلِیائِهِ، وَ لَکِنَّهُ - سُبْحانَهُ - کَرَّهَ إلَیْهِمُ التَّکابُرَ، وَ رَضِیَ لَهُمُ التَّواضُعَ، فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ، وَ عَفَّرُوا فِی التُّرابِ وُجُوهَهُمْ، وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِینَ، وَ کانُوا أَقْواماً مُسْتَضْعَفِینَ، قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ، وَ ابْتَلاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ، وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخاوِفِ، وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَکارِهِ.

ترجمه :
اگر خدای تعالی بندگانش را رخصت کبر ورزیدن می داد، همانا به خواص پیامبران و دوستان خود رخصت می داد.
ولی خدای سبحان، کبر ورزیدن را برای ایشان ناپسند شمرد و از تواضعشان خشنودی نمود.
آنان چهره های خود را بر زمین هشتند و رویهای خود به خاک بیالودند و در برابر مؤمنان فروتنی نمودند و خود مردمانی بودند به ناتوانی موصوف. خداوندشان به گرسنگی امتحان نمود و به سختیها مبتلا کرد و به وحشتها بیازمود و به جفاها و ناخوشیها بپالود

.
[h=4]مبادا که مال و فرزند را ترازوی خشم و خشنودی خداوند پندارید
[/h]متن خطبه :
فَلاَ تَعْتَبِرُوا الرِّضَا وَ السُّخْطَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَدِ، جَهْلاً بِمَوَاقِعِ الْفِتْنَةِ، وَ الاِخْتِبَارِ فِی مَواضِعِ الْغِنَی وَ الاِقْتِدَارِ فَقَدْ قَالَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی: (أَیَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِینَ نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ، بَلْ لایَشْعُرُونَ) فَإِنَّ اللَّهَ - سُبْحَانَهُ - یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ الْمُسْتَکْبِرِینَ فِی أَنْفُسِهِمْ بِأَوْلِیَائِهِ الْمُسْتَضْعَفِینَ فِی أَعْیُنِهِمْ.

ترجمه :
مبادا که مال و فرزند را ترازوی خشم و خشنودی خداوند پندارید، در حالی که، ندانید که اگر توانگری و قدرت عطا می کند، چیزی جز آزمایش شما نیست. خدای سبحان فرماید:
«آیا می پندارند که آن مال و فرزند که ارزانیشان می داریم. برای آن است که می کوشیم خیری به آنها برسانیم؟ نه، که آنان در نمی یابند.»**سوره 23، آیات 55، 56.***
او بندگان خودپسند و سرکش خود را به ارزش و اعتباری که بندگان زبون و ناتوان او در دیده آنها دارد می آزماید.

#خطبه۱۰۶


#خطبه۱۰۶
ره آورد بعثت پیامبر (ص) مردم!

از سر نعمت بعثت پیامبر (ص) و لطف خداوند بزرگ به مقامی رسیده اید كه حتی كنیزان شما را گرامی می دارند، و به همسایگان شما محبت می كنند، كسانی برای شما احترام قائلند كه شما از آنها برتری نداشته و بر آنها حقی ندارید، كسانی از شما می ترسند كه نه ترس از حكومت شما دارند و نه شما بر آنها حكومتی دارید. علل سقوط و سیر ارتجاعی امت با آن همه بزرگواری و كرامت، هم اكنون می نگرید كه قوانین و پیمانهای الهی شكسته شده اما خشم نمی گیرید، در حالی كه اگر پیمان پدرانتان نقض می شد ناراحت می شدید، شما مردمی بودید كه دستورات الهی ابتدا به دست شما می رسید و از شما به دیگران ابلاغ می شد و آثار آن باز به شما برمی گشت. اما امروز جایگاه خود را به ستمگران واگذاردید، و زمام امور خود را به دست بیگانگان سپردید، امور الهی را به آنان تسلیم كردید، آنهایی كه به شبهات عمل می كنند، و در شهوات غوطه ورند (بنی امیه) به خدا سوگند! اگر دشمنان شما را در زیر ستارگان آسمان بپراكنند، باز خداوند شما را برای انتقام گرفتن از ستمگران گرد می آورد.

خطبه۱۰۷


[h=4][=&quot]فرعون زر و زراندوزی را بزرگ می داشت و جامه پشمین پوشیدن را حقیر می شمرد[/h] [=&quot]متن خطبه[=&quot] :
[=&quot]وَ لَقَدْ دَخَلَ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ وَ مَعَهُ أَخُوهُ هَارُونُ - صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِما - عَلَی فِرْعَوْنَ وَ عَلَیْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ وَ بِأَیْدِیهِمَا الْعِصِیُّ، فَشَرَطَا لَهُ إِنْ أَسْلَمَ بَقَاءَ مُلْکِهِ وَ دَوَامَ عِزِّهِ، فَقَالَ: أَ لاَ تَعْجَبُونَ مِنْ هَذَیْنِ یَشْرِطَانِ لِی دَوَامَ الْعِزِّ وَ بَقَاءَ الْمُلْکِ وَ هُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَ الذُّلِّ، فَهَلَّا أُلْقِیَ عَلَیْهِمَا أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ؟! إِعْظَاماً لِلذَّهَبِ وَ جَمْعِهِ، وَ احْتِقَاراً لِلصُّوفِ وَ لُبْسِهِ[=&quot].
[=&quot]ترجمه[=&quot] :
[=&quot]چنانکه موسی بن عمران با برادرش هارون بر فرعون داخل شدند[=&quot].
[=&quot]آندو، جامه پشمین بر تن داشتند و هر یک را عصایی در مشت بود. با فرعون شرط کردند که اگر تسلیم فرمان خداوند گردد عزت و پادشاهیش باقی خواهد ماند[=&quot].
[=&quot]فرعون گفت[=&quot]:
[=&quot]آیا از ایندو در شگفت نیستید که با من در باب بقای عزت و سلطتنتم شرط می کنند و خود چنانکه می بینید در عین بینوایی و خواری هستند. چرا دستبندهای زرین به دستهایشان آویخته نیست؟ [=&quot]
[=&quot]زیرا فرعون زر و زراندوزی را بزرگ می داشت و جامه پشمین پوشیدن را حقیر می شمرد


اگر خدای سبحان، می خواست...

متن خطبه :
وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ - سُبْحَانَهُ - لِأَنْبِیَائِهِ حَیْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ یَفْتَحَ لَهُمْ کُنُوزَ الذِّهْبَانِ، وَ مَعَادِنَ الْعِقْیَانِ، وَ مَغَارِسَ الْجِنَانِ وَ أَنْ یَحْشُرَ معهم طُیُورَ السَّمَاءِ وَ وُحُوشَ الْأَرَضِینَ لَفَعَلَ، وَ لَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلاَءُ، وَ بَطَلَ الْجَزَاءُ، وَ اضْمَحَلَّتِ الْأَنْبَاءُ وَ لَمَا وَجَبَ لِلْقَابِلِینَ أُجُورُ الْمُبْتَلَیْنَ، وَ لاَ اسْتَحَقَّ الْمُؤْمِنُونَ ثَوَابَ الْمُحْسِنِینَ وَ لاَ لَزِمَتِ الْأَسْمَاءُ مَعَانِیَهَا.
ترجمه :
اگر خدای سبحان، می خواست که هنگام مبعوث داشتن پیامبران خود گنجها و معادن زر را برایشان بگشاید و باغهای بهشت گونه را به آنان دهد و پرندگان آسمان و وحوش زمین را به فرمان ایشان درآورد، چنان می کرد.
ولی اگر چنان کرده بود، آزمایشها را موردی نبود و پاداش روز جزا باطل می شد و اخبار آسمان تباه می گردید. و اجر و مزد امتحان شدگان بر پذیرندگان دعوت تعلق نمی گرفت و مؤمنان مستحق ثواب نیکوکاران نمی شدند. نامهای مؤمن و کافر، معانی خود را از دست می دادند

[h=4]خدای سبحان، پیامبران خود را به اراده و تصمیم، نیرومندی داد
[/h]متن خطبه :
وَ لَکِنَّ اللَّهَ - سُبْحَانَهُ - جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِهِمْ، وَ ضَعَفَةً فِیمَا تَرَی الْأَعْیُنُ مِنْ حَالاَتِهِمْ، مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلأَُ الْقُلُوبَ وَ الْعُیُونَ غِنیً، وَ خَصَاصَةٍ تَمْلأَُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًی.
ترجمه :
ولی خدای سبحان، پیامبران خود را به اراده و تصمیم، نیرومندی داد و به ظاهر در چشم دیگران ناتوانشان نمود. با قناعتی که دلها و دیدگان را از بی نیازی پر سازد و بینوایی و فقری که چشمها و گوشها را بیازارد.
متن خطبه :
وَ لَوْ کَانَتِ الْأَنْبِیَاءُ أَهْلَ قُوَّةٍ لاَ تُرَامُ، وَ عِزَّةٍ لاَ تُضَامُ وَ مُلْکٍ تُمْتَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ، وَ تُشَدُّ إِلَیْهِ عُقَدُ الرِّحَالِ، لَکَانَ ذَلِکَ أَهْوَنَ عَلَی الْخَلْقِ فِی الاِعْتِبَارِ، وَ أَبْعَدَ لَهُمْ فِی الاِسْتِکْبَارِ، وَ لآَمَنُوا عَنْ رَهْبَةٍ قَاهِرَةٍ لَهُمْ، أَوْ رَغْبَةٍ مَائِلَةٍ بِهِمْ، فَکَانَتِ النِّیَّاتُ مُشْتَرَکَةً، وَ الْحَسَنَاتُ مُقْتَسَمَةً.
ترجمه :
اگر پیامبران را نیرویی بود، چنانکه، کس را یاری و ستیز با آنان نبود و یا عزت و جاهی بود که مورد ستم واقع نمی شدند یا سلطنتی بود، که مردم به سویشان گردن می کشیدند تا هیبت و شوکتشان را بنگرند و از هر سو بار سفر بسته و آهنگ ایشان می نمودند، در این حال مردم اندرزهایشان را آسانتر می پذیرفتند و در برابر آنان کمتر سرکشی می کردند، آنگاه به آنان ایمان می آوردند و این ایمان یا از وحشتی بود که بر آنها چیره بود و یا رغبتی بود که به ایمانشان متمایل کرده بود.
یعنی نیتهایشان خالص نبود و اعمال نیکشان میان مؤمن حقیقی و ظاهری منقسم شده بود

#خطبه۱۰۸


خطبه۱۰۷
در یكی از ایام صفین (وصف نبرد یاران در صفین)

از جای كنده شدن و فرار شما را از صفها دیدم، فرومایگان گمنام، و بیابان نشینانی از شام، شما را پس می راندند، در حالی كه شما از بزرگان و سرشناسان عرب و از سران شرف می باشید، برازندگی چشمگیری دارید و قله های #سرفراز و بلند قامتید، سرانجام سوزش سینه ام با مقاومت و حملات دلاورانه شما، تسكین یافت، كه دیدم شامیان را هزیمت دادید و صف‌های آنان را درهم شكستید، و آنان را از لشگرگاه خود راندید، آنگونه كه آنها شما را كنار زدند، می دیدم با نیزه ها آنان را كوفتید و با تیرها، آنها را هدف قرار دادید، كه فراریان و كشتگان دشمن روی هم ریختند، و بر دوش هم سوار می شدند، چونان شتران تشنه ای كه از آبشخورشان برانند و به هر سو گریزان باشند.

خطبه۱۰۸



[h=4]هر چه آزمایش بزرگتر باشد ثواب و جزای آن بیشتر خواهد بود
[/h]متن خطبه :
وَ لَکِنَّ اللَّهَ - سُبْحَانَهُ - أَرَادَ أَنْ یَکُونَ الاِتِّبَاعُ لِرُسُلِهِ، وَ التَّصْدِیقُ بِکُتُبِهِ، وَ الْخُشُوعُ لِوَجْهِهِ، وَ الاِسْتِکَانَةُ لِأَمْرِهِ، وَ الاِسْتِسْلاَمُ لِطَاعَتِهِ، أُمُوراً لَهُ خَاصَّةً لاَ تَشُوبُهَا مِنْ غَیْرِهَا شَائِبَةٌ، وَ کُلَّمَا کَانَتِ الْبَلْوَی وَ الاِخْتِبَارُ أَعْظَمَ، کَانَتِ الْمَثُوبَةُ وَ الْجَزَاءُ أَجْزَلَ.

ترجمه :
اما خداوند می خواهد که پیروی از رسولانش و تصدیق به کتابهایش و خشوع در برابرش و فروتنی در برابر فرمانش و تسلیم به طاعتش اموری باشند خاص او و از هر شایبه و آمیزه ای پاک، که هر چه آزمایش بزرگتر باشد ثواب و جزای آن بیشتر خواهد بود

درباره قتل عثمان
پاسخ به شايعات دشمن

امیرالمومنین علی علیه السلام:

لوْ أَمَرْتُ بِهِ لَكُنْتُ قَاتِلًا أَوْ نَهَيْتُ عَنْهُ لَكُنْتُ نَاصِراً غَيْرَ أَنَّ مَنْ نَصَرَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ خَذَلَهُ مَنْ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ وَ مَنْ خَذَلَهُ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَقُولَ نَصَرَهُ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَنَا جَامِعٌ لَكُمْ أَمْرَهُ اسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ الْأَثَرَةَ وَ جَزِعْتُمْ فَأَسَأْتُمُ الْجَزَعَ وَ لِلَّهِ حُكْمٌ وَاقِعٌ فِي الْمُسْتَأْثِرِ وَ الْجَازِعِ .

اگر به كشتن او (عثمان) فرمان داده بودم، قاتل بودم و اگر از آن باز مي داشتم از ياوران او به شمار مي آمدم،
با اين همه، كسي كه او را ياري كرد، نمي تواند بگويد، از كساني كه دست از ياريش برداشتند بهترم
و كساني كه دست از ياريش برداشتند نمي توانند بگويندياورانش از ما بهترند،
✅ من جريان عثمان را برايتان خلاصه مي كنم، عثمان استبداد و خودكامگي پيشه كرد و شما بي تابي كرديد و از حد گذرانديد و خدا در خودكامگي و ستمكاري و در بي تابي و تندروي، حكمي دارد كه تحقق خواهد يافت.

نهج البلاغه، خطبه ۳۰

راه کشور داری


[h=4]آیا نمی بینید که خداوند سبحان...[/h]متن خطبه :
أَ لاَ تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ - سُبْحَانَهُ - اخْتَبَرَ الْأَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ - صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ - إِلَی الْآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لاَتَضُرُّ وَ لاَ تَنْفَعُ وَ لاَ تُبْصِرُ وَ لاَ تَسْمَعُ، فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیَاماً، ثُمَّ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ حَجَراً وَ أَقَلِّ نَتَائِقِ الدُّنْیَا مَدَراً وَ أَضْیَقِ بُطُونِ الْأَوْدِیَةِ قُطْراً، بَیْنَ جِبَالٍ خَشِنَةٍ، وَ رِمَالٍ دَمِثَةٍ، وَ عُیُونٍ وَشِلَةٍ، وَ قُرًی مُنْقَطِعَةٍ لاَ یَزْکُو بِهَا خُفُّ وَ لاَ حَافِرٌ وَ لاَظِلْفٌ.
ترجمه :
آیا نمی بینید که خداوند سبحان پیشینیان را از زمان آدم (ع) تا کسانی که پس از آنها آمده اند از این عالم بیاموزد، به سنگهایی که نه سود می رسانیدند و نه زیان، نه می دیدند و می شنیدند، و آن سنگها را بیت الحرام خود قرار داد و آن را برای مردم برپا ساخت در سخت ترین سنگلاهای زمین در ریگزاری که در آنجا از هر جای دیگر کمتر گیاه می روید. در دره ای از دیگر دره ها تنگتر، بین کوههای سخت و ریگهای نرم، آسان، که گذر کردن از آنها دشوار باشد و چشمه های کم آب و دهکده های دور از یکدیگر که در آنجا نه اشتری فربه می شود و نه اسب و گاو و گوسفندی.

#خطبه۱۰۳

#خطبه۱۰۳
در تشویق به زهد
(روش برخورد با دنیا)

سخنی از آینده و این روزگاری است كه جز مومن بی نام و نشان از آن رهایی نیابد، در میان #مردم است او را نشناسند، و در میان جمعیت كه نباشد كسی سراغ او را نگیرد، آنها چراغهای هدایت، و نشانه های رستگاریند، نه فتنه انگیزند و اهل فساد، و نه سخنان دیگران و زشتی این و آن را به مردم رسانند، خدا درهای رحمت را به روی آنان باز كرده و سختی #عذاب خویش را از آنان گرفته است. ای مردم! به زودی زمانی بر شما خواهد رسید كه اسلام چونان ظرف واژگون شده، آنچه در آن بود ریخته می شود.#خطبه۱۰۳
در تشویق به زهد
(روش برخورد با دنیا)

سخنی از آینده و این روزگاری است كه جز مومن بی نام و نشان از آن رهایی نیابد، در میان #مردم است او را نشناسند، و در میان جمعیت كه نباشد كسی سراغ او را نگیرد، آنها چراغهای هدایت، و نشانه های رستگاریند، نه فتنه انگیزند و اهل فساد، و نه سخنان دیگران و زشتی این و آن را به مردم رسانند، خدا درهای رحمت را به روی آنان باز كرده و سختی #عذاب خویش را از آنان گرفته است. ای مردم! به زودی زمانی بر شما خواهد رسید كه اسلام چونان ظرف واژگون شده، آنچه در آن بود ریخته می شود.

خطبه۱۰۸


✍️ امام علی (علیه‌السلام) فرمودند:

✅ كسى كه خدا به او مال و خواسته‌اى ارزانى داشته...

✨ بايد كه به خويشاوندان برساند..
✨ مهمانی‌هاى نيكو دهد..
✨ اسيران و گرفتاران را از بند برهاند..
✨ به فقيران و وامداران چيزى عطا كند..
تا ثوابى حاصل كند،
✨خودشكيبايى ورزد
✨ حقوقى‌را كه به گردن دارد، ادا نمايد..
✨ و با سختی‌ها بسازد...

دست يافتن به اين خصلتها، در دنيا
سبب شرف و بزرگى و درك فضايل آخرت شود. (اگر خدا بخواهد.)

إيّاكَ والاِسِئثارَ بِما النّاسُ فيهِ اُسوةٌ

بپرهيز از آن كه چيزى را به خود مخصوص كنى كه مردم همه در آن يكسانند.

#نهج_البلاغه ،نامه ۵۳

#خطبه۱۰۶


[h=4]این است آزمایش بزرگ و امتحانی سخت و آزمونی آشکار
[/h]متن خطبه :
ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ - عَلَیْهِ الَّسلامُ - وَ وَلَدَهُ أَنْ یَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ، فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ، وَ غَایَةً لِمُلْقَی رِحَالِهِمْ تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الْأَفْئِدَةِ، مِنْ مَفَاوِزِ قِفَارٍ سَحِیقَةٍ، وَ مَهَاوِی فِجَاجٍ عَمِیقَةٍ، وَ جَزَائِرِ بِحَارٍ مُنْقَطِعَةٍ، حَتَّی یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلاً یُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ، وَ یَرْمُلُونَ عَلَی أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ.
قَدْنَبَذُوا السَّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ، وَ شَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمُ، ابْتِلاَءً عَظِیماً وَ امْتِحَاناً شَدِیداً وَ اخْتِبَاراً مُبِیناً، وَ تَمْحِیصاً بَلِیغاً، جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ، وَ وُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ.
ترجمه :
آدم (ع) و فرزندان او را فرمان داد که به آن خانه روی نهند و آنجا بازارگاهی شد برای کسانی که در سفرها در پی سودند و بارگاهی برای افکندن بارها.
مردم شتابان روی به بیت الحرام آوردند. از بیابانهای بی آب و گیاه و کم عمق دره های ژرف و جزیره های پراکنده و دریاها، تا از روی خواری شانه های خود را بجنبانند و گرد آن بگردند و آواز به تهلیل**تهلیل: لا اله الا الله گفتن*** بردارند.
موی پریشان و خاک آلود، نه دوان و نه آهسته گام بردارند جامه ها از تن به در کنند و با رها کردن موی، چهره نیکوی خود را زشت نمایند.
این است آزمایش بزرگ و امتحانی سخت و آزمونی آشکار. خداوند آن را سبب رحمت خود ساخت و وسیله رسیدن به بهشت خویش

#بزرگ ترین #حسرت روز قیامت

امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام:

وَ قَالَ (ع): إِنَّ أَعْظَمَ الْحَسَرَاتِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَسْرَةُ رَجُلٍ كَسَبَ مَالًا فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللَّهِ- [فَوَرَّثَهُ رَجُلًا] فَوَرِثَهُ رَجُلٌ فَأَنْفَقَهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَدَخَلَ بِهِ الْجَنَّةَ وَ دَخَلَ الْأَوَّلُ بِهِ النَّار.

بزرگ‌ترین حسرت‌ها در روز قیامت از آن کسی است که مالی را از راه حرام کسب کند و آن را برای کسانی به ارث بگذارد که از آن در راه طاعت خداوند استفاده کنند و به واسطه این مال به بهشت بروند و خود او به جهنم وارد شود.

نهج البلاغه حکمت 429

✨ سخن امیرالمومنین على عليه السلام در مورد نیکی و منت گذاشتن :

☑️مبادا به خاطر نيكى كردنت به مردم، بر آنان منّت بگذارى يا كار نيكت را بيش از آنچه هست، جلوه دهى يا به آنان وعده اى بدهى و به آن عمل نكنى؛ زيرا منّت گذاشتن، نيكى ات را ضايع مى كند و بزرگ تر جلوه دادن كار، نور حق را [از دل ]مى بَرد.

☘️ #اميرالمؤمنين عليه السلام:

از #سخن گفتن با كسى كه گفتارت را نمى‌فهمد بپرهيز، كه تو را به ستوه مى آورَد.

شرح نهج البلاغه،ابن ابى الحديد،ج۲۰،ص۲۸۲


[h=4]اگر خدا می خواست...[/h]متن خطبه :
وَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَضَعَ بَیْتَهُ الْحَرَامَ وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَیْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ، وَ سَهْلٍ وَ قَرَارٍ، جَمَّ الْأَشْجَارِ، دَانِیَ الثِّمَارِ، مُلْتَفَّ الْبُنَی مُتَّصِلَ الْقُرَی، بَیْنَ بُرَّةٍ سَمْرَاءَ، وَ رَوْضَةٍ خَضْرَاءَ، وَ أَرْیافٍ مُحْدِقَةٍ، وَ عِرَاصٍ مُغْدِقَةٍ، وَ زُرُوعٍ نَاضِرَةٍ، وَ طُرُقٍ عَامِرَةٍ، لَکَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَی حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلاَءِ، وَ لَوْ کَانَتِ الْإِسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَیْهَا وَ الْأَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَیْنَ زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ، وَ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِیَاءٍ، لَخَفَّفَ ذَلِکَ مُصَارَعَةَ الشَّکِّ فِی الصُّدُورِ، وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِیسَ عَنِ الْقُلُوبِ، وَ لَنَفَی مُعْتَلَجَ الرَّیْبِ مِنَ النَّاسِ.

ترجمه :
اگر خدا می خواست بیت الحرام خود را و پرستشگاههای بزرگش را در میان باغها و نهرها قرار می داد و در جایی که زمین نرم و هموار باشد، در مکانی پردرخت و درختانی سرشار از میوه. در میان خانه ها و عمارات بسیار و روستاهای به هم پیوسته. در میان گندمزارهای قهوه ای رنگ و اراضی پرباران و باغستانهای خرم و راههای آباد. در این حال، پاداش اندک بود، اگر بنیانی که کعبه بر روی آن ساخته شده و سنگهایی که دیوارهایش را برآورده، زمرد سبز و یاقوت سرخ و نور و روشنی بود، از دودلیها و تردیدهایی که در سینه ها جاری کرده می کاست و سعی و کوشش شیطان را از دلها دور می ساخت و اضطراب و نگرانی را از قلب مردم می زدود

❤️ #امیرالمومنین_علیه_السلام:

منافق

گفتارشان درمان،کردارشان دردی است بی درمان، بر رفاه و آسایش مردم حسد می ورزند و بر بلاء و گرفتاری مردم می افزایند و امیدواران را ناامید می‌کنند

#نهج_البلاغه ،خطبه ۱۹۴


[h=4][=&quot]خداوند بندگانش را به گونه گونه ی سختی می آزماید و...
[/h] [=&quot]متن خطبه[=&quot] :
[=&quot]وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ، وَ یَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ، وَ یَبْتَلِیهِمْ بِضُرُوبِ الْمَکَارِهِ، إِخْرَاجاً لِلتَّکَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ، وَ إِسْکَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِی نُفُوسِهِمْ، وَ لِیَجْعَلَ ذَلِکَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَی فَضْلِهِ، وَ أَسْبَاباً ذُلُلاً لِعَفْوِهِ
[=&quot].
[=&quot]ترجمه[=&quot] :
[=&quot]ولی خداوند بندگانش را به گونه گونه ی سختی می آزماید و به انواع مجاهدتها به بندگی وامی دارد.و به کارهای ناخوش آیند امتحان می کنند تا تکبر و خودپسندی را از دلهایشان بیرون کند و خواری و فروتنی را جانشین آن سازند. اینهاست درهایی که به عوالم فضل و احسان او گشوده می شود و سببهایی مهیا برای آنکه بندگانش را بیامرزد و گناهانشان را ببخشاید


.

[h=4][=&quot]خدا را، خدا را، بترسید از...[/h] [=&quot]متن خطبه[=&quot] :
[=&quot]فَاللَّهَ اللَّهَ فِی عَاجِلِ الْبَغْیِ، وَ آجِلِ وَ خَامَةِ الظُّلْمِ، وَ سُوءِ عَاقِبَةِ الْکِبْرِ، فَإِنَّهَا مَصْیَدَةُ إِبْلِیسَ الْعُظْمَی، وَ مَکِیدَتُهُ الْکُبْرَی، الَّتِی تُسَاوِرُ قُلُوبَ الرِّجَالِ مُسَاوَرَةَ السُّمُومِ الْقَاتِلَةِ، فَمَا تُکْدِی أَبَداً، وَ لاَ تُشْوِی أَحَداً، لاَ عَالِماً لِعِلْمِهِ، وَ لاَ مُقِلًّا فِی طِمْرِهِ[=&quot].
[=&quot]ترجمه[=&quot] :
[=&quot]خدا را، خدا را، بترسید از تبهکاری در این جهان و کیفر ستمگری در آن جهان، و از سرانجام بد خودخواهی و خودپسندی که دام بزرگ ابلیس است[=&quot].
[=&quot]حیله و مکر او بر دلها چنگ می فکند، آنسان، که زهر کشنده[=&quot].
[=&quot]او در کار خود ناتوان نگردد و در کشتن، شمشیرش خطا نکند و کس را از فریب خود مجال رهایی ندهد، خواه عالمی باشد، به سبب علمش یا بینوایی باشد، در جامه کهنه اش

«...مبادا بپنداری که حکومتی که به تو سپرده شده است یک شکار است که به چنگت افتاده است،خیر.
امانتی برگردنت گذاشته شده است و مافوق تو از تو رعایت و نگهبانی و حفظ حقوق مردم را می‌خواهد. تو را نرسد که به استبداد و دلخواه در میان مردم رفتارکنی!»

#نهج‌البلاغه/#نامه۵

"مهربانی و خوش رفتاری و نیکویی با رعیت را در دل خود جای ده، مبادا به آنان چـون جانور درنده باشی، خوردنشان را غنیمت بدانی، زیرا آنان دو دسته‌اند: یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش مانند تو هستند! "

#نهج‌البلاغه/ #فرمان_به_مالک_اشتر/نامه ۵۳

[h=4]خداوند بندگان مؤمن خود را...
[/h]متن خطبه :
وَ عَنْ ذَلِکَ مَا حَرَسَ اللَّهُ عِبَادَهُ الْمُؤْمِنِینَ بِالصَّلَوَاتِ وَ الزَّکَوَاتِ، وَ مُجَاهَدَةِ الصِّیَامِ فِی الْأَیَّامِ الْمَفْرُوضَاتِ، تَسْکِیناً لِأَطْرَافِهِمْ، وَ تَخْشِیعاً لِأَبْصَارِهِمْ، وَ تَذْلِیلاً لِنُفُوسِهِمْ، وَ تَخْفِیضاً لِقُلُوبِهِمْ، وَ إِذْهَاباً لِلْخُیَلاَءِ عَنْهُمْ.
ترجمه :
خداوند بندگان مؤمن خود را از دامهای شیطان نگه می دارد، به نمازها و زکاتها و مجاهدتها در گرفتن روزه در روزهایی که واجب است. تا جسمشان آرامش یابد و در دیدگانشان خشوع آشکار شود و در نفسهاشان فروتنی پدید آید. و آتش شوت در دلهاشان فروکش کند و کبر و کبر و نخوت از آنان دور شود.
متن خطبه :
لِمَا فِی ذَلِکَ مِنْ تَعْفِیرِ عِتَاقِ الْوُجُوهِ بِالتُّرَابِ تَوَاضُعاً، وَ الْتِصَاقِ کَرَائِمِ الْجَوَارِحِ بِالْأَرْضِ تَصَاغُراً، وَ لُحُوقِ الْبُطُونِ بِالْمُتُونِ مِنَ الصِّیَامِ تَذَلُّلاً، مَعَ مَا فِی الزَّکَاةِ مِنْ صَرْفِ ثَمَرَاتِ الْأَرْضِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ إِلَی أَهْلِ الْمَسْکَنَةِ وَ الْفَقْرِ.
انْظُرُوا إِلَی مَا فِی هَذِهِ الْأَفْعَالِ مِنْ قَمْعِ نَوَاجِمِ الْفَخْرِ، وَ قَدْعِ طَوَالِعِ الْکِبْرِ.
ترجمه :
زیرا در نماز است که به تواضع چهره های نیکو به خاک می آلایند و برای اظهار خردی، اعضا و جوارح بر زمین می سایند و شکم ها در روزه داری، از روی خضوع، به پشت می چسبند.
و در زکات است که ثمرات زمین و غیر آن به مستمندان و مسکینان داده می شود.
بنگرید، که در این کارها فوایدی نهفته است، از سرکوبی کبر و غرور، آنگاه که تازه سر برمی دارد و دفع خودپسندی آنگاه که تازه مجال ظهور می یابد.
متن خطبه :
وَ لَقَدْ نَظَرْتُ فَمَا وَجَدْتُ أَحَداً مِنَ الْعَالَمِینَ یَتَعَصَّبُ لِشَیْ ءٍ مِنَ الْأَشْیَاءِ إِلاَّ عَنْ عِلَّةٍ تَحْتَمِلُ تَمْوِیهَ الْجُهَلاَءِ، أَوْ حُجَّةٍ تَلِیطُ بِعُقُولِ السُّفَهَاءِ غَیْرَکُمْ، فَإِنَّکُمْ تَتَعَصَّبُونَ لِأَمْرٍ مَا یُعْرَفُ لَهُ سَبَبٌ وَ لاَ عِلَّةٌ.
ترجمه :
نگریستم و هیچ یک از مردم جهان را ندیدم که در چیزی تعصب ورزد، مگر اینکه تعصبش را علت و سببی بود، که یا فریب و اشتباه نادانان را دربرداشت یا تراوشهای ذهن مشتی مردم بیخرد را. و اینها شما نیستید، زیرا شما به چیزی تعصب می ورزید که سبب و علتش ناشناخته است

خطبه 72 نهج البلاغه

1 -ويژگى‏هاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
بار خدايا اى گستراننده هر گسترده، و اى نگهدارنده آسمان‏ها، و اى آفريننده دل‏ها بر فطرت‏هاى خويش: دل‏هاى رستگار و دل‏هاى شقاوت زده. گرامى‏ترين درودها و افزون‏ترين بركات خود را بر محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده‏ات اختصاص ده، كه خاتم پيامبران گذشته، و گشاينده درهاى بسته و آشكار كننده حق با برهان است. دفع كننده لشكرهاى باطل، و درهم كوبنده شوكت گمراهان است، آن گونه كه بار سنگين رسالت را بر دوش كشيد، و به فرمانت قيام كرد، و به سرعت در راه خشنودى تو گام برداشت، حتّى يك قدم به عقب برنگشت، و اراده او سست نشد، و در پذيرش و گرفتن وحى، نيرومند بود، حافظ و نگهبان عهد و پيمان تو بود، و در اجراى فرمانت تلاش كرد تا آنجا كه نور حق را آشكار، و راه را براى جاهلان روشن ساخت، و دل‏هايى كه در فتنه و گناه فرو رفته بودند هدايت شدند. پرچم‏هاى حق را بر افراشت.
و احكام نورانى را بر پا كرد، پس او پيامبر امين، و مورد اعتماد، و گنجينه‏دار علم نهان تو، و شاهد روز رستاخيز، و بر انگيخته تو براى بيان حقائق، و فرستاده تو به سوى مردم است.

2 -دعا براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
پروردگارا براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در سايه لطف خود جاى با وسعتى بگشاى، و از فضل و كرمت پاداش او را فراوان گردان. خداوندا كاخ آيين او را از هر بنايى برتر و مقام او را در پيشگاه خود گرامى‏تر گردان و، نورش را كامل گردان، و پاداش رسالت او را پذيرش گواهى و شفاعت و قبول گفتار او قرار ده، زيرا كه داراى منطقى عادلانه، و راه جدا كننده حق از باطل بود. بار خدايا بين ما و پيغمبرت در نعمت‏هاى جاويدان، و زندگانى خوش، و آرزوهاى بر آورده، و خواسته‏هاى به انجام رسيده، در كمال آرامش، و در نهايت اطمينان، همراه با مواهب و هداياى با ارزش، جمع گردان

اى نگهدارنده آسمانهاى رفيع:

در اين بخش از خطبه امام(عليه السلام) خداوند را به سه صفت از صفات والايش مى ستايد، عرضه مى دارد: «بار خدايا! اى گستراننده گسترده ها، و اى نگهدارنده آسمان هاى رفيع، و اى کسى که دلها را با فطرت هاى ويژه آفريدى: هم آنان که سرانجام به بدبختى گراييدند و هم آنان که سعادتمند شدند.
(اَلّلهُمَّ دَاحِىَ الْمَدْحُوَّاتِ، وَ دَاعِم الْمَسْمُوکَاتِ، وَ جَابِلَالْقُلُوبِ عَلَى فِطْرَتِهَا: شَقِيِّهَا وَ سَعِيدِهَا).

امام على عليه السلام:

آيا شما در منازل همان كسانى نيستيد كه پيش از شما بودند و عمرشان درازتر و آثارشان پاينده تر... بود و سپس...

روزگاری خواهد آمد که از قرآن جز نشانی
و از اسلام جز نامی باقی نخواهد ماند.

مسجدها در آن روزگار آباد اما از هدایت ویران است.

مسجد نشینان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد
از بدترین مردم زمین میباشند که خودشان کانون هر فتنه و جایگاه هرگونه خطاکاری اند

هرکس از فتنه بر کنار است او را به فتنه بازگردانند
و هرکس که ازفتنه عقب مانده او را به فتنه ها کشانند

که خدای بزرگ می فرماید: به خدا سوگند! برآنان فتنه ای بگمارم که انسان صبور هم در آن سرگردان ماند

نهج البلاغه,حکمت۳۶۹

 إِذَا قَدَرْتَ عَلَي عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ.

❣️اگر بر دشمنت دست یافتی، بخشیدن او را شكرانه پیروزی قرار ده.

#نهج_البلاغه_حکمت_11

قرآن در نهج البلاغه(حمزه کریم خانی)
(در ساحل نهج البلاغه)
اقیانوس بیکران حقایق
قرآن مجید، برترین و آخرین پیام خداوند و بزرگ ترین گوهر گرانبهای به جای مانده از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سرچشمه جوشان معارف اسلامی و اقیانوس بیکران حقایق است. امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه ای از نهج البلاغه در توصیف این کتاب آسمانی چنین می فرماید: «قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد، شعله ای است که نور آن تاریک نشود، جدا کننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستون های آن خراب نشود، شفا دهنده ای است که بیماری های وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند، و حقی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند...، دریایی است که تشنگان آن آبش را تمام نتوانند کشید و چشمه ای است که آبش کمی ندارد...».
پناهگاه امن
امیرمؤمنان، حضرت علی علیه السلام ، درباره ویژگی های والای قرآن کریم می فرماید: «خدا، قرآن را فرونشاننده عطش علمی دانشمندان، و باران بهاری برای قلب فقیهان، و راه گسترده و وسیع برای صالحان قرار داده است. قرآن، دارویی است که با آن بیماری وجود ندارد، نوری است که با آن تاریکی یافت نمی شود، ریسمانی است که رشته های آن محکم و پناهگاهی است که قلّه آن بلند است، توان و قدرتی است برای آن که آن را برگزیند، محل امنی است برای هر کس که وارد آن شود، راهنمایی است تا از او پیروی کنند، وسیله انجام وظیفه است برای آن که قرآن را راه و رسم خود قرار دهد، برهانی است بر آن کس که با آن سخن بگوید، عامل پیروزی است برای آن کس که با آن استدلال کند، نجات دهنده است برای آن کس که حافظ آن باشد و به آن عمل کند، و راهبر آن که آن را به کار گیرد و نشانه هدایت است برای آن کس که در او بنگرد».
جامعیّت قرآن
قرآن کتابی است فراگیر و همه جانبه، که از گذشته و آینده و وقایع گوناگون سخن به میان می آورد. از یک طرف به بیان تاریخ و سرگذشت پیشینیان و انبیا و مردم روزگار قدیم و چگونگی زندگی آن ها سخن می گوید، و از طرف دیگر اخبار و اطلاعاتی راجع به وقایع آینده تاریخ به خوانندگان ارائه می دهد. هم چنین یکی دیگراز ابعاد قرآن، بیان احکام و قوانینی است که در سایه عمل کردن به آن،مردم از زندگی سالم برخوردار می شوند. امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره جامعیّت قرآن می فرماید: «در قرآن اخبار گذشتگان و آیندگان، و احکام مورد نیاز زندگی تان وجود دارد».
کتاب هدایت
قرآن کتاب هدایت و ارشاد است که هر چه در آیات نورانی آن بیشتر تامّل و دقت کنیم، بر علم و آگاهی مان افزوده خواهد شد و به دنبال آن دردها و نقصان های زندگی مان برطرف می شود. درکلامی از امیرمؤمنان علیه السلام در این باره آمده است: «آگاه باشید! همانا این قرآن پنددهنده ای است که نمی فریبد، و هدایت کننده ای است که گمراه نمی سازد، و سخنگویی است که هرگز دروغ نمی گوید. کسی با قرآن هم نشین نشد مگر آن که بر او افزود یا از او کاست؛ در هدایت او افزود و از کوردلی و گمراهی اش کاست. آگاه باشید! کسی با داشتن قرآن نیازی ندارد و بدون قرآن بی نیاز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهید و در سختی ها از قرآن یاری بطلبید... و با دوستی قرآن به خدا روی آورید و به وسیله قرآن از خلق خدا چیزی نخواهید؛ زیرا وسیله ای برای تقرّب بندگان به خدا، بهتر از قرآن وجود ندارد. آگاه باشید که شفاعت قرآن پذیرفته است و سخنش تصدیق می گردد. آن کس که در قیامت قرآن شفاعتش کند، بخشوده می شود و آن که قرآن از او شکایت کند، محکوم است».
هدایتگری امین
انسان های دوراندیش، همواره راهنمایی و ارشاد را از افراد آگاه و حقیقت شناس می گیرند و آن را آویزه گوش خود می نمایند؛ چرا که در غیر این صورت، خویشتن را به سمت گمراهی و ضلالت می کشند، از این رو مطابق فرمایش امیرمؤمنان علی علیه السلام قرآن هدایتگر و نصیحت کننده ای است که جز به حق و حقیقت سخن نمی گوید و هر کس بر آن تکیه کند، هرگز شکست و نخواهد خورد. براین اساس در خطبه 133 نهج البلاغه می خوانیم «کتاب خدا قرآن، در میان شما سخنگویی است که هیچ گاه زبانش از حق گویی کُند و خسته نمی شود و همواره گویاست، خانه ای است که ستون های آن هرگز فرو نمی ریزد، و صاحب عزتی است که یارانش هرگز شکست ندارند». در بخش دیگری از این خطبه آمده است: «این قرآن است که با آن می توانید راه حق را بنگرید و با آن سخن بگویید و به وسیله آن بشنوید. بعضی از قرآن از بعضی دیگر سخن می گوید و برخی بر برخی دیگر گواهی می دهد. آیاتش در شناساندن خدا اختلافی نداشته و کسی را که همراهش شد، از خدا جدا نمی سازد».
حجت خدا بر خلق
در سخنانی از مولای متقیان امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره اهمیت و عظمت قرآن مجید چنین آمده است: «قرآن،فرماندهی بازدارنده و ساکتی گویا،و حجت خدا بر مخلوقات است. خداوند پیمان عمل کردن به قرآن را از بندگان گرفته و آنان را در گرو دستوراتش قرار داده است. نورانیت قرآن را تمام و دین خود را به وسیله آن کامل فرمود و پیامبرش را هنگامی از جهان برد که از تبلیغ احکام قرآن فراغت یافته بود. پس خدا را آن گونه بزرگ بشمارید که خود بیان داشته است».
پرهیزکاران و تلاوت قرآن
پرهیزکاران، قرآن را همانند نامه ای از محبوب دانسته و با عشق تمام بدان روی می آورند. امیرمؤمنان درتوصیف حال پرهیزکاران در حین تلاوت قرآن چنین می فرماید: «پرهیزکاران در شب بر پا ایستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفکر و اندیشه می خوانند، با قرآن جان خویش را محزون می دارند و داروی درد خود را می یابند. وقتی به آیه ای برسند که تشویقی در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند و با جان پرشوق در آن خیره شوند و گمان می برند که نعمت های بهشت برابر دیدگانش قرار دارد، و هر گاه به آیه ای می رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می سپارند، و گویا صدای برهم خوردن شعله های آتش درگوششان طنین افکن است. پس قامت را به شکل رکوع خم کرده، پیشانی و دست و پا بر خاک مالیده، و از خدا آزادی خود را از آتش جهنم می طلبند».
قرآن؛ نور هدایتگر
خداوند متعال آخرین پیامبر خویش را در عصری مبعوث ساخت که ضلالت و گمراهی به شدت بر زندگی جامعه بشری سایه افکنده بود. از این رو با بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و نزول قرآن مجید، نور هدایت را بر فراز زندگی بشر برای همیشه روشن ساخت تا انسان ها در زندگی فردی و اجتماعی خویش، از آن مدد جویند. امیرمؤمنان علی علیه السلام در این باره می فرماید: «خداوند، پیامبر صلی الله علیه و آله را هنگامی فرستاد که پیامبران حضور نداشتند و امت ها در خواب غفلت بودند و رشته های دوستی و انسانیت از هم گسسته بود. پس پیامبر صلی الله علیه و آله به میان خلق آمد، در حالی که کتاب های پیامبران پیشین را تصدیق کرد و با «نوری» هدایتگر انسان ها شد که همه باید از آن اطاعت نمایند و آن، نورِ قرآن کریم است. بدانید که در قرآن علم آینده و حدیث روزگاران گذشته است. قرآن، شفادهنده دردها و سامان دهنده امور فردی و اجتماعی شماست».
شفابخش دردها
رذایل اخلاقی، در شکل های گوناگون خود در میان افراد جامعه به چشم می خورد ؛ دروغ، حسد، تهمت، غیبت و...، دردهایی است که گاه در افراد مشاهده می شود. از این رو برای درمان آن ها چاره ای جز رجوع به طبیبی حاذق و شفابخش نداریم و این طبیب، چیزی جز سفارش های آسمانی خداوند در قرآن نیست. امیرمؤمنان علی علیه السلام در این باره می فرماید: «قرآن را بیاموزید که بهترین گفتار است و آن را نیک بفهمید که بهار دل هاست. از نور آن شفا و بهبودی خواهید که شفای سینه های بیمار است و قرآن را نیکو تلاوت کنید که سود بخش ترین داستان هاست؛ زیرا عالمی که به غیر علم خود عمل کند، چونان جاهل سرگردانی است که از بیماری نادانی شفا نخواهد گرفت، بلکه حجت بر او قوی تر، حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پیشگاه خدا به نکوهش سزاوارتر است».
اهل بیت علیهم السلام مفسران واقعی قرآن
اهل بیت علیهم السلام مفسران واقعی قرآن هستند؛ چرا که آنان از هر کس دیگر به اسرار و رموز این کتاب الاهی آشناترند و در عمل به آیات نورانی آن نیز از دیگران مقدم تر می باشند. از این رو مسلمانان برای دستیابی به تفسیر و تأویل صحیح آیات قرآن و دورماندن از تفسیرهای ناصحیح و ناصواب، چاره ای جز زانو زدن در مکتب اهل بیت علیهم السلام ندارند. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره می فرماید: «این قرآنی که در بین شماست، خط هایی است که در یک جا جمع شده و به مفسر و مترجم نیاز دارد. اگر منصفانه و به حق درباره کتاب خدا حکم شود، باید به این حقیقت اذعان کنند که شایسته ترینِ مردم به تفسیر قرآن و بیان معارف آن، ما اهل بیت هستیم».
تازگی قرآن
تازگی و نو بودن مطالب و معانی آیات الاهی، از ویژگی های بارز قرآن کریم است. امیرمؤمنان علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «بر شما باد عمل کردن به قرآن که ریسمان محکم الاهی، و نور آشکار و درمانی سودمند است که تشنگی را فرو نشاند، نگهدارنده کسی است که به آن تمسک جوید و نجات دهنده آن کس است که به آن چنگ آویزد. کجی ندارد تا راست شود و گرایش به باطل ندارد تا از آن بازگردانده شود. تکرار و شنیدن پیاپی آیات، کهنه اش نمی سازد و گوش از شنیدن آن خسته نمی شود. کسی که باقرآن سخن بگوید، راست گفته و هر کس بدان عمل کند، پیشتاز است».
وظیفه مسلمانان در قبال قرآن
قرآن یکی از عوامل سقوط ملت ها و پیروان برخی از پیامبران الاهی در روزگاران قدیم را تغییر احکام کتاب های آسمانیشان بیان می کند ؛ چرا که گاه حلال آن را حرام و حرام آن را حلال می شمردند. از این رو مسلمانان حقیقی باید همواره مطیع صد در صد قرآن باشند و از حوادث گذشته ای که در آن بیان شده، پند و عبرت گیرند که امیرمؤمنان علی علیه السلام در نامه ای خطاب به حارث همدانی که یکی از یاران مخلص آن حضرت بود چنین نوشت: «به ریسمان قرآن چنگ زن و از آن نصیحت پذیر، حلالش را حلال، و حرامش را حرام بشمار، و حقی را که در زندگی گذشتگان بود تصدیق کن، و از حوادث گذشته تاریخ، برای آینده عبرت گیر؛ که حوادث روزگار با یکدیگر همانند بوده و پایان دنیا به آغازش می پیوندد، و همه آن رفتنی است».
منبع: حمزه کریم خانی ، گلبرگ ؛ تیر 1384، شماره 64؛ص 18

علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند« ولکن یُوخَذُ مِن هذا ضِغثٌ و من هذا ضغث فَیُمزجان …» مردم قسمتی از حق و قسمتی از باطل را گرفته و در هم می آمیزند و از این راه ، باطل را به خورد مردم می دهند.

خداشناسی در نهج البلاغه
در ساحل نهج البلاغه
ناتوانی انسان در شناخت خدا
عظمت بی کران خداوند باری تعالی آن چنان است که عقل بشری، نه تنها از شناخت ذات او، بلکه از شناخت و درک گوشه ای از صفات او نیز عاجز و ناتوان است. امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام در نخستین خطبه از نهج البلاغه در این باره چنین می فرماید: «سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجزند، و حسابگران از شمارش نعمت های او ناتوان، و تلاشگران از ادای حق او درمانده اند. خدایی که افکار ژرف اندیش، ذات او را درک نمی کند و دست غواصّان دریای علوم به او نخواهد رسید. پروردگاری که برای صفات او حدّ و مرزی وجود ندارد و تعریف کاملی از آن نمی توان داشت. برای خدا وقت معینی وجود ندارد. او مخلوقات را با قدرت خود آفرید و به رحمت خویش بادها را به حرکت درآورد و به وسیله کوه ها، اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل کرد».
مراتب خداشناسی
در فرمایشی ارزشمند از مولای متقیان حضرت علی علیه السلام درباره مراتب خداشناسی و نیز دست یابی به شناختی صحیح و واقعی از حضرت حق که به دور از انحراف و باطل باشد، چنین آمده است: «سرآغاز دین، خداشناسی است؛ و کمال شناخت خدا، باور داشتن او؛ و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست؛ و کمال این شهادت، اخلاص؛ و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است ... .
دل ها خدا را درمی یابند
نقل شده است که شخصی از حضرت علی علیه السلام چنین پرسید: ای امیرمؤمنان، آیا پروردگار خود را دیده ای؟ امام در پاسخ فرمود: آیا چیزی را که نبینم بپرستم؟ مرد گفت: چگونه او را می بینی؟! امام فرمود: «دیده ها هرگز او را آشکار نمی بیند، ولی دل ها با ایمان درست او را در می یابند. خدا به همه چیز نزدیک است، نه آن که به اشیا چسبیده باشد؛ از همه چیز دور است، نه آن که از آن ها بیگانه باشد؛ گوینده است، نه با اندیشه و فکر؛ اراده کننده است، نه از روی آرزو و خواهش؛ سازنده است، نه با دست و پا؛ لطافت دارد، نه آن که پوشیده و مخفی باشد؛ بزرگ است، نه با ستمکاری؛ بیناست، نه با حواس ظاهری؛ مهربان است، نه با نازک دلی. چهره ها در برابر عظمتش به خاک افتاده و دل ها از ترس او بی قرارند».
نظم آفرینش
نظم و هماهنگی دقیقی که در جهان آفرینش به چشم می خورد، جملگی حکایت از علم و قدرت بی پایان خداوند دارد که با حسابگری دقیق، پدیده ها را با نظم و تعادل بسیار در کنار هم قرار داده و هیچ گونه نا هماهنگی و تعارض که بر هم زننده نظام آفرینش باشد، در آن ها دیده نمی شود. امیرمؤمنان علیه السلام در سخنانی درباره این مسأله می فرماید: «[خداوند] آن چه را آفرید، با اندازه گیری دقیقی استوار کرد، و با لطف و مهربانی نظمشان داد، و به خوبی تدبیر کرد. هر پدیده را برای همان جهت که آفریده شد، به حرکت درآورد؛ چنان که نه از حدّ و مرز خویش تجاوز نماید ونه در رسیدن به مراحل رشد خود کوتاهی کند، و این حرکت حساب شده را بدون دشواری به سامان رساند، تا براساس اراده او زندگی کند. پس چگونه ممکن است سرپیچی کند، در حالی که همه موجودات از اراده خدا سرچشمه می گیرند؛ خدایی که پدید آورنده موجودات گوناگون است».
خداشناسی در آفرینش انسان
انسان با تفکر در آفرینش خود، جهانی از شگفتی و عجایب می بیند که هر جزء آن، بر خالق و آفریدگاری حکیم و قدرتمند دلالت دارد. امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره این مسأله می فرماید: «ای انسان، ای آفریده راست قامت، ای پدیده نگهداری شده در تاریکی های رحم های مادران و قرار داده شده در پرده های تودرتو، آغاز آفرینش تو از گل و لای بود و سپس در جایگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخّص و معیّن، و آن گاه در شکم مادرت حرکت می کردی، نه دعوتی را می توانستی پاسخ دهی و نه صدایی را می شنیدی. سپس تو را از قرارگاهت بیرون کردند و به خانه ای آوردند که آن را ندیده بودی و راه های استفاده اش را نمی دانستی. پس چه کسی تو را در مکیدن شیر، از پستان مادر هدایت کرد و به هنگام نیاز، جایگاه های طلب کردن و خواستن را به تو شناساند؟».
منع تفکر در ذات خد
پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید و عقل با تلاش وصف ناپذیر، از راه های بسیار ظریف و باریک بخواهد ذات او را درک کند، دست قدرت بر سینه همه نواخته، باز گرداند؛ درحالی که در تاریکی های غیب برای رهایی خود، به خدای سبحان پناه می برند و با نا امیدی و اعتراف به عجز از شناخت ذات خدا، باز می گردند که با فکر و عقل نارسای بشری، نمی توان او را درک کرد و اندازه جلال و عزّت او، در قلب اندیشمندان راه نمی یابد».
علم خدا به موجودات
در فرمایشی از امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام درباره علم خداوند به موجودات چنین می خوانیم: «خداوند، از اسرار پنهانیِ مردم و از نجوای آنان که آهسته سخن می گویند و از آن چه در فکرها به واسطه گمان خطور می کند و تصمیم هایی که به یقین می پیوندد و از نگاه های رمزی چشم که از لابه لای پِلک ها خارج می گردد، آگاه است. خدا از آن چه در مخفیگاه های دل ها قرار دارد و از اموری که پشت پرده غیب پنهان است و آن چه پرده های گوش می شنود و از اندرون لانه های تابستانی مورچگان و خانه های زمستانی حشرات، از آهنگ اندوهبار زنان غمدیده و صدای آهسته قدم ها، آگاهی دارد... . خدا از آن چه تاریکی شب آن را فرا گرفته و یا نور خورشید بر آن تافته، و آن چه تاریکی ها و امواج نور، پیاپی آن را در برمی گیرد، از اثر هر قدمی، از احساس هر حرکتی، آهنگ هر سخنی، جنبش هر لبی، مکان هر موجود زنده ای، وزن هر ذرّه ای و ناله هر صاحب اندوهی آگاهی دارد».
رحمت و بخشش خداوند
در فرمایشی از امیرمؤمنان علیه السلام درباره رحمت و بخشش بی انتهای الاهی چنین آمده است: «ای بندگان خدا، بدانید که خداوند شما را بیهوده نیافرید و بی سرپرست رها نکرد.او از میزان نعمتش بر شما آگاه است و اندازه نیکی های خود بر شما را می داند. از خدا درخواست پیروزی و رستگاری کنید. از او بخواهید و عطای او را درخواست کنید که میان او و شما، پرده و مانعی نیست و دری به روی شما بسته نمی گردد. خدا در همه جا و در هر لحظه و هر زمان با انسان و پریان است. عطای فراوان، از داراییِ او نمی کاهد و بخشیدن، در گنج او کاستی نمی آورد. درخواست کنندگان، سرمایه او را پایان نمی رسانند و عطا شدگان، سرمایه او را پایان نمی دهند. کسی مانع احسان به دیگری نخواهد بود و صدایی او را از صدای دیگر باز نمی دارد و بخشش او، مانعِ گرفتن نعمت دیگری نیست و خشم گرفتنش، مانع رحمت او نمی شود و رحمتش، او را از عذاب غافل نمی سازد».
صفات سلبیه خدا
صفات سلبیه خداوند، ویژگی هایی هستند که هرگز در وجود خداوند راه ندارند. امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه ای راجع به صفات سلبیه، با بیان اندکی از دلایل آن ها چنین می فرماید: «ستایشْ خداوندی را که با آفرینش بندگان، بر وجود خود دلالت فرمود و آفرینش پدیده های نو، بر ازلی بودن او گواه است و شباهت داشتن مخلوقات به یکدیگر، دلیل آن است که او همتایی ندارد. حواس بشری ذات او را درک نمی کند، و پوشش ها او را پنهان نمی سازد.... آن که خدا را وصف کند، محدودش کرده و آن که محدودش کند، او را به شمارش آورده و آن که خدا را به شمارش آورد، اَزَلیّت او را باطل کرده است. کسی که بگوید: خدا چگونه است؟ او را توصیف کرده و هر که بگوید: خدا کجاست؟ مکان برای او قایل شده است. خدا عالم بود، آن گاه که معلومی وجود نداشت؛ آفریدگار بود، آن گاه که آفریده ای نبود و توانا بود، آن گاه که توانایی نبود».
ناتوانی عقل از شناخت کامل خداوند
در فرمایشی از امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره ناتوانی عقل در شناخت کامل پروردگار آمده است: «خدایا، حقیقت بزرگی تو را نمی دانیم، جز آن که می دانیم تو زنده ای و احتیاج به غیر نداری. خواب سنگین یا سبک تو را نمی رباید و هیچ اندیشه ای به تو نمی رسد و هیچ دیده ای تو را نمی نگرد.... پروردگارا، آن کس که دل را از همه چیز تهی سازد و فکرش را به کار گیرد تا بداند که چگونه عرش قدرت خود را برقرار ساخته ای، و پدیده ها را چگونه آفریده ای، و چگونه آسمان ها و کُرات فضایی را در هوا آویخته ای، و زمین را چگونه بر روی امواج آب گسترده ای، نگاهش حسرت زده، عقلش مات و سرگردان، شنوایی اش آشفته و اندیشه اش در شگفت می ماند».
خداشناسی در شگفتی های جانداران
یکی از دلایل قدرت و عظمت پروردگار عالم، آفرینش موجودات گوناگون است که هر یک، جهانی از شگفتی در دل خود دارند و راهنمای انسان ها به سوی شناخت خداوند متعال اند. امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «خداوند، پدیده های شگفتی از جانداران حرکت کننده و بی جان، برخی ساکن و آرام و بعضی حرکت کننده و بی قرار آفریده است، و شواهد و نمونه هایی از لطافت صنعتگری و قدرت عظیم خویش به پا داشته، چندان که تمام اندیشه ها را به اعتراف واداشته و سر به فرمان او نهاده اند. در گوش های ما، بانگ براهین یکتایی خدا پیچیده است.... راستی، هوش های ژرف اندیش و عقل های پر تلاش، چگونه می تواند این همه از حقایق موجود در پدیده ها را درک کند و چگونه گفتار توصیفگران، به نظم کشیدن این همه زیبایی را بیان توانند کرد؟».
آفرینش پدیده ها
انسان اگر اندکی بر پدیده های اطراف خویش به دقت فکر کند، جلوه های بی شماری از قدرت و حکمت خالق جهان را مشاهده خواهد کرد که در عین ساکت بودن، از عظمت بی انتهای او سخن می گویند. مولای متقیان امیرمؤمنان علیه السلام در سخنانی درباره خلقت پدیده ها و موجودات جهان چنین می فرماید: «خداوند، پدیده ها را از هیچ آفرید. نمونه ای در آفرینش نداشت تا ازآن استفاده کند، یا نقشه ای از آفریننده ای پیش از خود، که از آن درآفریدن موجودات بهره گیرد.... در آن چه آفریده، آثار صنعت و نشانه های حکمت او پدیدار است. هر یک از پدیده ها، حجّت و برهانی بر وجود او می باشند؛ گرچه برخی مخلوقات به ظاهر ساکت اند، ولی بر تدبیر خداوندی گویا، و نشانه های روشنی بر قدرت و حکمت اویند».
تأثیرناپذیری خالق
امام علی علیه السلام در جملاتی، تأثیرناپذیری خداوند از آفریده ها را چنین بیان می دارند: «خدا با خلق پدیده ها در برابر عقل ها جلوه کرد. او از مشاهده چشم ها برتر و والاتر می باشد و حرکت و سکون را آفریده است. چگونه ممکن است آن چه را خود آفریده، در او اثر بگذارد یا خود از پدیده های خویش اثر پذیرد؟ اگر چنین شود، ذاتش چون دیگر پدیده ها تغییر می کند و اصل وجودش تجزیه می پذیرد و دیگر اَزلی نمی تواند باشد. هنگامی هم که بر [فرض محال] آغازی برای خدا تصوّر شود، پس سرآمدی نیز خواهد داشت و این آغاز و انجام، دلیل روشن نقص، و نقص و ضعفْ دلیل مخلوق بودن و نیاز به خالقی دیگر داشتن است. پس نمی تواند آفریدگار هستی باشد و از صفات پروردگار که هیچ چیز در او مؤثر نیست و نابودی و تغییر و پنهان شدن در او راه ندارد، خارج می شود».
انسان، ناتوان از توصیف فرشتگان
امام علی علیه السلام در توصیف خداوند و عظمت او می فرمایند: «سپاس خداوندی را سزاست که همواره وجود داشت، پیش از آن که کرسی یا عرش، آسمان یا زمین، و جن یا انس پدید آیند. خداوندی که ذات او را فکرها و عقل های ژرف اندیش نتوانند بشناسند و با نیروی اندیشه، اندازه ای برای او نتوانند تصوّر کنند.... خدایی که بدون اعضا و جوارح و زبان و کلام با حضرت موسی علیه السلام سخن گفت و آیات بزرگش را به او شناساند. ای کسی که برای توصیف کردن پروردگارت به زحمت افتاده ای، اگر راست می گویی، جبرئیل و میکائیل و لشکرهای فرشتگان مقرّب را وصف کن، که دربارگاه قدس الاهی سر فرود آورده اند و عقل هایشان در درک خدا، سرگردان و درمانده است. تو چیزی را می توانی درک کنی که دارای شکل و اعضا و جوارج و دارای عمر محدود و اجل معیّن باشد».
خداوند و هدایت انسانها
یکی از نعمت های خداوند بر بندگانش، فرستادن پیامبرانی به منظور شناخت صحیح آفریدگار جهان و نیز شناخت دنیا و ویژگی های آن و چگونه زیستن در آن، تا رسیدن به کمال حقیقی است. امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه ای راجع این مسأله می فرماید: «ستایش خداوندی را سزاست که شناخته شد، بدون آن که دیده شود و آفریده بی آن که دچار رنج و زحمتی گردد. با قدرت خود پدیده ها را آفریده و با عزّت خویش، گردن کشان را بنده خویش ساخت و با بخشش خود بر همه بزرگان برتری یافت. او خدایی است که دنیا را مسکن مخلوقات برگزید و پیامبران خود را برای هدایت جنّ و انس فرستاد، تا دنیا را آن گونه که هست بشناسانند و از زیان های دنیا بر حذر دارند و با مطرح کردن مثل ها، عیوب دنیاپرستی را نشان دهند و آن چه را مایه عبرت است، از تندرستی ها و بیماری ها و حلال و حرام تذکّر دهند، و آن چه خداوند برای بندگان اطاعت کننده و نافرمان از بهشت و جهنم آماده کرده، که وسیله کرامت یا سقوط و پستی است، بازگو نمایند».
سررشته کارها به دست خداست
امیرمؤمنان علی علیه السلام در یکی از دعاهایشان چنین می فرمایند: «پروردگارا، تو با دوستانت از همه بیشتر اُنس می گیری و نیازهای توکّل کنندگان را برطرف می کنی. براسرار پنهانشان آگاه و به آن چه در دل دارند آشنایی. دیدگاه های آنان و رازشان نزد تو آشکار، و دل هایشان در حسرت دیدار تو داغدار است. اگر تنهایی و غربت به وحشتشان اندازد، یاد تو آرامشان می کند. اگر مصیبت ها بر آنان فرود آید، به تو پناه می برند و روی به درگاه تو دارند؛ زیرا می دانند که سررشته کارها به دست توست و همه کارها از خواست تو نشأت می گیرد. خدایا، اگر برای خواستن درمانده شوم یا راه پرسیدن را ندانم، تو مرا به اصلاح کارم راهنمایی فرما و قلبم را به آن چه مایه رستگاری است، هدایت کن.... پروردگارا، مرا با بخشش خود بپذیر و با عدل خویش، با من رفتار مکن».
منبع :حمزه کریم خانی؛گلبرگ ؛ فرودین 1384، شماره 61، ص 14.