جمع بندی تعادل یا تعصب ؛ حجاب یا چادر ؛ آیا مذهبی ها با مانتو مشکل دارند؟

تب‌های اولیه

33 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تعادل یا تعصب ؛ حجاب یا چادر ؛ آیا مذهبی ها با مانتو مشکل دارند؟

سلام

در سالهای 85-90 که میخواستم لباس بخرم ، مانتو ها جذب بودند و کلا جذب و کوتاه مد بود ،
چقدر باید ازین مغازه به اون مغازه میگشتیم که مانتوی شیک و با حجاب پیدا کنیم ..
نهایتا تصمیم گرفتم به جای مشقت اونطوری چادری بشم ،
چادری شدم به معنای حجاب ، نه سلیقه و نه تعصب
و اعتقاد هم داشتم که باید حرمت نگه داشت (حجاب باطنی توام با حجاب ظاهری ) چون به اسم یه متدین و متعصب به حجاب ، به چادری ها نگه میشه
و با توجه به شرایط جامعه محجبه ها خیلی زیر ذره بین هستن و.. .

بعد از چند ترم از دانشگاهم رفتم سرکار ، دانشگاه تموم شد و کار بیشتر شد متروی 8صبح تهران
لای در مترو میرفتم سرکار لای در مترو هم برمیگشتم خونه ، چادرم رو در ایستگاههای شلوغ از زیر بغل ملت میکشیدم بیرون
چروک میشد و نخ کش
بعدها در مترو تا میکردم و مینداختم داخل یه کیسه بعد از پیاده شدن سوار میکردم
یعنی برای خط عوض کردن و هر پیاده و سوار شدنی داستان داشتم

بعدش مانتوهای گشاد مد شد که میشد جلوش رو که بازه خودمون دکمه فشاری بزنیم باز نشه و
خدا رو شکر روسری های خیلی بزرگ و زیبا توی مغازه ها پیدا شد .
میشد به راحتی حجاب کرد بدون چادر .

اما گاهی در مترو و خیابان و عمومی ، میپرسیدن لباستون رو از کجا خریدید !!
و آشنایی با یک آقای خواستگار مذهبی که آرزوش رو داشتم و بحث ما در حوزه حجاب و اینکه گفتن حجاب شما پنجاه پنجاه است
( اون وصلت به دلیل دیگه ای نشد و در کل با حجاب من مشکلی نداشتن چون من با چادر مشکلی ندارم )
باعث شد بیشتر مطالعه کنم :

اما ظاهرا به هینجا ختم نمیشود:

در مورد گزینه یک ، استاد محمدعلی انصاری محقق و مفسر هستند
و با علم و استناد به منابع محکم و نظرات مفسرین دیگر صحبت میکنند
و از همه مهمتر چون در ریشه شناسی و زبان شناسی تخصص دارند و متخصص زبان عرب هستند خیلی ایشان را قبول دارم
و با توجه به بند 1 که در بالا توضیح دادم در جمع بندی مشخص شد
حجاب زنان لبنان امروز را که مانتوهایی گشاد و بلند میپوشند و روسری هایی بلند دارند که روی شانه سینه موی سر و گردن و چانه را میگیرد متعادل و قبول و صحیح است .
و چادر در شرایطی حجاب برتر است اما در شرایطی
مثل همان شرایط آن سالها که در پست قبل توضیح دادم و من خودمم مجبور شدم بخاطر لباسهایی که در بازار میفروختند چادری شوم ،
با آن لباسها قطعا چادر حجاب برتر بود ،

اما احساس میکنم بعضی آقایان و خانم ها خیلی فراتر رفته اند و وقتی اینها را بررسی میکنم میبنم واقعا سواد کافی ندارند و حتی در خیلی موارد تعصبه از روی تعصب ، جای علم و تعصب از روی ارزش ، را گرفته .

** همین آقای خواستگار میگفتند که اگر ایشان مرا از قبل نمیشناختند و اعتقاداتم را نمیدانشتند اصلا به خاطر اینکه مانتویی هستم سمتم نمی آمدند ؟؟!!
** ایشان در تمام روابط کاری و مراحل شناخت حجاب باطنی و کلامی مرا تحسین می کردند اما نهایتا پس از پاسخ منفی ام و آخرین مکالمه و خداحافظی قرار شد نقد هایی از یکدیگر را بگوییم
خیلی محترمانه من علت پاسخ منفی را گفته بودم ( انفعال ایشان و یک موضوع مربوط به گذشته ام که به ایشان توضیح دادم )
و از ایشان خواهش کردم نقدشان را بگوید
که نهایتا گفتند گاهی ناخواسته حجاب باطنی از دستم در میرود !
خواهش کردم که مثال بزنند و مثالی که زدند اصلا برایم قابل هضم نبود
حالم تا چند روز بد بود و خیلی ببخشید از آقایون مذهبی بدم اومده بود که دیگه یه زن چقدر باید رعایت کنه ،
من در همه سالهایی که باآقایون زیادی در ارتباط بودم با کسی دختر خاله نشده بودم و هرگز حتی یک مزاحم هم نداشتم
یعنی کسی به خودش اجازه نداده بود حتی برای درد دل ساده صحبت شخصی کنه
و حالا چنین نقدی مثل سرب داغ بود برام
ازینکه زن هستم کلافه شده بودم که چقدر باید رعایت کنم
چند روز با آقایونی که بخاطر کارم در ایمیل و تلگرام در ارتباط بودم پاسخی نمیدادم و انگار لج کرده بودم باخودم

بعد از این نقد تعادلم بهم خورده
گاهی وسواسی به خرج میدم که حرص همه رو در میارم
و با خودم حدس میزنم همین وسواسها تعادل هست و اصل دینداری
گاهی هم یاد افراطی ها و تفریطی ها میوافتم ،

من دختر شادی هستم و روابط اجتماعی گسترده ای دارم
در نگاه اول جدی و مقرراتی و در نگاه بعدی انرژیک هستم
اما در این مدت دیگه خودم نیستم
مدام خودمو سرکوب میکنم
که مبادا اشتباه کنم

برام سوال شده ، آیا واقعا آقایون مذهبی اهل علم و معرفت با اعتقادات عمیق حجاب مانتو به شکلی که توضیح دادم رو قبول ندارند ؟ چرا ؟
و اینکه یه زن تا چه حد باید رعایت کنه ؟ مثلا لایک کردن پست یه آقا در مجازی اشکال دارد ؟
یا به چالش کشیدن یک همکلاسی در یک کلاس روانشناسی ؟! با ادبیات محترمانه و عفت کلام و بدون هیچ شوخی زننده و.. ؟!!

** سوالاتم برای دانستن هست و برای بحث و کوبیدن و.. نیست ، چون میخوام جمع بندی کنم
شاید نیازه تغییر کنم .

ممنونم .

نهایتا تحقیق من این شد :

1 - محمد علی انصاری

1- در وجود زن تقسیمی سه‌گانه برای پوشش مشاهده می‌کنیم: یکی قسمت‌های عمومی بدن زن است که پوشش آن در اسلام الزامی نیست؛ اما اگر شخصی خود مایل به پوشاندن این قسمت باشد، مانعی وجود ندارد. این همانی است که فقیهان از آن به صورت و دست تعبیر می‌کنند. صورت، برای آشنایی و تکلّم و شنیدن است و دست، ابزار بده‌بستان.
دیگر، قسمتی از بدن که به شکل مطلق پوشش می‌خواهد و سوم، قسمتی از بدن که پوشانیدن آن برای عموم لازم است؛ اما برای گروه خاصی واجب نیست.
دو آیۀ عمده در این راستا وجود دارد: آیۀ 59 سورۀ مبارکۀ احزاب و 31 سورۀ مبارکۀ نور.
ابتدا به بررسی آیۀ 31 سورۀ مبارکۀ نور می‌پردازیم:

«وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُيُوبِهِنَّ»‌.
و (اطراف) روسری‌های خود را بر سينۀ خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود).

حرفِ «ل» مفتوحی که بر سر فعل «يَضْرِبْنَ» آمده است، تأکید را افزون کرده و حرف «ب» که بر سر کلمۀ «خُمُرِهِنَّ» آمده، جز تأکید نقش دیگری ندارد.
واژۀ «جَیْب» هم بر قسمت بریدگی پیراهن که باز می‌شود، اطلاق می‌گردد و در زبان فارسی به آن گریبان می‌گویند. کلمۀ «خُمُر» جمع «خِمار» است که هرگاه در قرآن کریم به‌کار برده شود، معنای پوشیدن را دربر دارد. به شراب «خَمْر» می‌گویند، زیرا پوشندۀ عقل آدمی است. در لغت عرب به آنچه موی سر زن را بپوشاند «خِمار» می‌گویند.

می‌توان گفت از مهم‌ترین جلوه‌های وجودی زن، گیسوان اوست و بدون شک عامل مهمی در بخشیدن جلوه و حُسن به زنان به‌شمار می‌آید. اگرچه برای مردان نیز موی سر زینت است، بسیاری از الگوهای اجتماعی مثل متفکران، بازیگران، ورزشکارانِ مرد موی سر ندارند و از حُسن آنان نیز هیچ کم نمی‌شود و حتی گاه نماد و الگو برای دیگران نیز می‌شوند. اما درمیان زنان چنین حالتی وجود ندارد. هیچ زنی برای افزودن به حُسن و جمال خویش مو و زلف خود را نتراشیده است.
در ادبیات نیز شاعران توجه بسیاری به گیسوی معشوق داشته‌اند. برای نمونه، حافظ، از سخن‌سرایانی است که زن را با موی بلند ستوده‌اند:

دوش در حلقۀ ما قصۀ گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسلۀ موی تو بود

شاعران عرب نیز در کتاب‌های خود شکل‌های مختلف موی زن، گره‌خوردن آن، مفتون آن، سادۀ آن و ... را به‌زیبایی توصیف می‌کنند. حساسیت و زیبایی موی زنان به‌حدّی است که در اسلام اگر کسی به جبر، موی زن را بتراشد، باید دیۀ سنگینی بپردازد.
در پوشش گیسوان گاه زن فقط دور سر خود را می‌پوشاند. به‌گونه‌ای که گوش و گردن بیرون است. در کلام عرب به این نوع پوشش «بُخْنُق» می‌گویند. نمونۀ عینی آن را می‌توان در میان پرستاران دید.

اما اگر سر و گوش و گردن هم پوشانده شود، به آن «خِمار» می‌گویند که به‌تعبیر پارسیان «چارقد» نامیده می‌شود.
اگر پوششی نیم‌تنه را دربرگیرد و قدری بیشتر از سر و گردن را بپوشاند، «نَصیف» نامیده می‌شود و اگر هم سر و گردن و شانه و هم شاید نیم‌تنۀ بدن را بپوشاند، «مَقْنَعه» نام می‌گیرد. اگر پایین‌تر از آن را بپوشاند، «مِعجَر» خوانده می‌شود و اگر زیر زانو را نیز شامل شود، به آن «رِدا» می‌گویند و چنانچه تا پایین پا را بپوشاند «جَلباب» است.

پس خِمار آن پوششی است که موی سر و گردن و گوش را می‌پوشاند و این مرحلۀ اول حجاب در قرآن به‌شمار می‌آید. این توضیح لازم است که در کلام عرب به سپیدی گردن و زیر گلو «نَحْر» می‌گویند که کشش و جذبه دارد و حجاب باید به‌گونه‌ای باشد که آن را بپوشاند.
بنابراین خداوند به‌صراحت در قرآن به پوشش تکلیف کرده است. خِمار پوشش تمام سر و گردن است و در صورتی که خدا مي‌خواست بخشی از سر را مطرح کند از لغت دیگری استفاده مي‌فرمود. متأسفانه تفاسیر ذوقی و نادرستی که از آیات قرآن در این زمینه ارائه شده برخاسته از جهالت و ناآگاهی به ادبیات عرب است.

2 - لباس هر چقدرم گشاد و.. باشد ملاک این است که در کل زن جلب توجه نکند که مشخص است منظور چیست ،
یعنی همینکه کفش خیلی بلند و لباس رنگ خاص و عطرهای تند و.. ممنوع .
که من باز هم این مورد را رعایت میکنم و رعایت میکردم
هیچوقت حاضر نمیشم یه مانتوی رنگ جیغ بپوشم و یا عطر تند و یا کفش خیلی بلند در جای عمومی و..

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هدی

با سلام و عرض تبریک میلاد حضرت امیر (علیه السلام )

در ابتدا بابت تاخیر در پاسخگویی عذر خواهی میکنم

هدی .;974154 نوشت:
سوالاتم برای دانستن هست و برای بحث و کوبیدن و.. نیست ، چون میخوام جمع بندی کنم
شاید نیازه تغییر کنم .

این فرمایش شما نشان از طرز تفکر بی تعصب و آزاد اندیشی و حق گرایی شما دارد . ان شاء الله همه ی ما هم با رسیدن به نتیجه صحیح ، عملمان را بر آن منطبق کنیم.
در مورد پست اولتون مطالب قابل عرضی دارم که در انتها قرار میدم.

هدی .;974343 نوشت:
نهایتا تحقیق من این شد :

1 - محمد علی انصاری
.....


تقریبا سایر مفسرین هم همین برداشت رو دارند مثل آیت الله جوادی آملی در تفسیرشون (1)

1. سوره مبارکه نور جلسه 16 http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=NTkzNw%3d%3d-W4RvjtYqAm0%3d

هدی .;974154 نوشت:
در مورد گزینه یک ، استاد محمدعلی انصاری محقق و مفسر هستند
و با علم و استناد به منابع محکم و نظرات مفسرین دیگر صحبت میکنند
و از همه مهمتر چون در ریشه شناسی و زبان شناسی تخصص دارند و متخصص زبان عرب هستند خیلی ایشان را قبول دارم
و با توجه به بند 1 که در بالا توضیح دادم در جمع بندی مشخص شد
حجاب زنان لبنان امروز را که مانتوهایی گشاد و بلند میپوشند و روسری هایی بلند دارند که روی شانه سینه موی سر و گردن و چانه را میگیرد متعادل و قبول و صحیح است .

هدی .;974154 نوشت:
اما احساس میکنم بعضی آقایان و خانم ها خیلی فراتر رفته اند و وقتی اینها را بررسی میکنم میبنم واقعا سواد کافی ندارند و حتی در خیلی موارد تعصبه از روی تعصب ، جای علم و تعصب از روی ارزش ، را گرفته .

بله قبول و صحیح هست .اما دو مطلب را باید در این زمینه مد نظر قرار داد :

  1. در قرآن کریم دو حجاب بیان شده است یکی حجاب حداقلی –یعنی همان که در آیه 31 سوره مبارکه نور آمده است و شما از زبان استاد انصاری شرح و تفسیرش را بیان کردید – و دومی حجاب برتر یعنی چادر یا جلباب قرآنی که در آیه 59 سوره مبارکه احزاب آمده است : يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و همسران کسانی که مؤمن هستند بگو: چادرهایشان را بر خود فرو پوشند [تا بدن و آرایش و زیورهایشان در برابر دید نامحرمان قرار نگیرد.] این [پوشش] به اینکه [به عفت و پاکدامنی] شناخته شوند نزدیک تر است، و در نتیجه [از سوی اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.
این حجاب ،حجاب برتر است .
مقام معظم رهبری در این خصوص فرمودند:–نقل قول از ایشان در اینجا نه ناظر به مقام رهبری است و نه فقیه و مجتهد بودنشان بلکه به این دلیل که ایشان مفسر قرآن هستند در این مقام از ایشان نقل قول می شود -:
"حجابِ برتر که شما اشاره کردید -که مراد همین چادر ایرانىِ خود ماست- حقیقتاً حجاب برتر است؛ هیچ تردیدی در این نباید داشت."(2)
مرحوم علامه نیز می فرمایند:كلمه (جلابيب) جمع جلباب است، و آن
جامه اى است سرتاسرى كه تمامى بدن را مى پوشاند، و يا روسرى مخصوصى است كه صورت و سر را ساتر مى شود، و منظور از جمله (پيش بكشند مقدارى از جلباب خود را)، اين است كه آن را طورى بپوشند كه زير گلو و سينه هايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.
(ذلك ادنى ان يعرفن فلا يوذين ) -
يعنى پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اينكه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزديك تر است، در نتيجه وقتى به اين عنوان شناخته شدند، ديگر اذيت نمى شوند، يعنى اهل فسق و فجور متعرض آنان نمى گردند.(3 )و مفسران نمونه نیز در خصوص جلباب می گویند:
در اين كه: منظور، از «جلباب» چيست؟ مفسران و ارباب لغت چند معنى براى آن ذكر كرده‌اند:
1- ملحفه (
چادر) و پارچه بزرگى كه، از روسرى بلندتر است و سر و گردن و سينه‌ها را مى‌پوشاند.
2- مقنعه و خمار (روسرى).
3- پيراهن گشاد(4)

2. بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی ۱۳۷۷/۱۲/۰۴
3. ترجمه المیزان ،ج 16 ،ص 509
4. تفسیر نمونه،ج17،ص 456و457



[=Calibri]2- در عرف امروزی ایران ، کمتر خانمی میتواند دقیقا همین حجاب را-که شما از حجاب زنان لبنانی توصف کردید- بکار ببندد .در فضای فرهنگی و عمومی ایی که مانتوها عموما و بالای 90 درصد – البته در خوشبینانه ترین صورت- تنگ،جذب،کوتاه و با رنگهای بسیار روشنی است که شائبه نازک بودن را دارد کمتر خانمی را می توان یافت که برای حفظ حجاب ،مانتوی بلند و گشاد وروسری بلند و فراگیری بر سر کند و به راحتی بتواند حجاب حداقلی که قرآن کریم بیان فرموده را رعایت نماید . مگر اینکه چنین پوششی مدتی مد بشه.غرض اینکه بدون استفاده از چادر پوشیدن چنین پوشش گشاد و بلندی در فرهنگی که غالب زنان مانتویی از مانتوهای خلاف اون استفاده میکنند سخت است . هر چند نشدنی نیست.



هدی .;974154 نوشت:
چادر در شرایطی حجاب برتر است اما در شرایطی
مثل همان شرایط آن سالها که در پست قبل توضیح دادم و من خودمم مجبور شدم بخاطر لباسهایی که در بازار میفروختند چادری شوم ،
با آن لباسها قطعا چادر حجاب برتر بود ،

جسارتا این برخورد سلیقه ای با آیات و احکام است .شما در هر شرایطی می توانید مانتوی بلند و گشاد تهیه کنید و با روسری بلند برسرتان بگذارید ،اینکه در مغازه ها مانتوی گشاد و بلند موجود نیست به این معنا نیست که هیچ خیاطی هم آنرا برای شما ندوزد لذا می شود تهیه کرد اما همانطور که عرض شد استفاده از آن در این فضای فعلی بدون چادر قدری دشوار می نماید . اما چادر اینطور نیست . چادر یک حجاب حداکثری است و تمامی بدن را پوشش می دهد .اینطور نیست که هر وقت مانتوها تنگ و کوتاه بود ،چادر حجاب برتر باشد و اگر نبود نباشد ، خیر شما در همان شرایط مانتوهای تنگ و کوتاه هم میتوانید مانتوی بلند و گشاد بدوزید و استفاده کنید .لذا چادر در هر دو شرایطی که توصیف کردید ،حجاب برتر است . حقیقتا و بدون تعصب .

هدی .;974154 نوشت:
برام سوال شده ، آیا واقعا آقایون مذهبی اهل علم و معرفت با اعتقادات عمیق حجاب مانتو به شکلی که توضیح دادم رو قبول ندارند ؟ چرا ؟

هدی .;974154 نوشت:
همین آقای خواستگار میگفتند که اگر ایشان مرا از قبل نمیشناختند و اعتقاداتم را نمیدانشتند اصلا به خاطر اینکه مانتویی هستم سمتم نمی آمدند ؟؟!!

در وضعیت فرهنگی فعلی ، غالبا-حکم قطعی و حتمی و صد درصدی عرض نمیکنم- خانمهایی که چادر را به عنوان یک پوشش شرعی و برتر انتخاب کرده اند و به حفظ حجاب شرعی با آن مقیدند ، شاید تنها قشری باشند که کمتر در معرض تغییر و تحولات جامعه ، حجابشان تغییر میکند اما خانمهای مانتویی غالبا با تغییر مد ، تغییراتی در نوع حجابشان بوجود می آید لذا اقایانی که مذهبی هستند لاجرم باید به سراغ دختر خانمهایی برای ازدواج بروند که حجابشان کمتر در معرض تغییر قرار داشته باشد . افراد روی استثنائات حساب باز نمی کنند و نباید خرده گرفت؛ایشان هم چون شما و اعتقاداتتان را می شناختند حاضر شدند برای خواستگاری پیش قدم شوند .

هدی .;974154 نوشت:
اینکه یه زن تا چه حد باید رعایت کنه ؟ مثلا لایک کردن پست یه آقا در مجازی اشکال دارد ؟
یا به چالش کشیدن یک همکلاسی در یک کلاس روانشناسی ؟! با ادبیات محترمانه و عفت کلام و بدون هیچ شوخی زننده و.. ؟!!

رعایت برخی موارد،خانم و آقا نداره . اینطور نیست که یه مواردی برای خانم ها اشکال داشته باشه ولی برای آقایون مجاز باشه.
روابط دو نامحرم خارج از چارچوبه شرعی چه برای مرد چه برای زن نا پسند است .
در فضای مجازی هم لایک و تشکر از پستهای یک نامحرم به شرط اینکه این لایک و تشکر ،تایید یک کار نادرست، یک شوخی نابجا ،یک صحبت عاطفی و ...نباشه اشکالی نداره کما اینکه نقد علمی و محترمانه در فضای علمی اشکالی نداره مگر اینکه کسی نقد علمی رو بهانه ای برای ایجاد و آغاز روابط صمیمی تر قرار بده – مورد عرضم شخص شما نیست بطور کلی عرض میکنم- البته اگر هم کسی به چارچوبه های بیشتر از این حداقل ها معتقد است ،اعتقاداتش محترم ولی باید به سراغ کیسهایی برود که با طوع و رغبت به رعایت بیش از این چار چوبهای حداقلی معتقدند .

و اما مواردی که عرض کردم در پایان به آنها خواهم پرداخت .
در بخشی از فرمایشاتتون بیان کردید :

هدی .;974084 نوشت:
بعد از چند ترم از دانشگاهم رفتم سرکار ، دانشگاه تموم شد و کار بیشتر شد متروی 8صبح تهران
لای در مترو میرفتم سرکار لای در مترو هم برمیگشتم خونه ، چادرم رو در ایستگاههای شلوغ از زیر بغل ملت میکشیدم بیرون
چروک میشد و نخ کش
بعدها در مترو تا میکردم و مینداختم داخل یه کیسه بعد از پیاده شدن سوار میکردم
یعنی برای خط عوض کردن و هر پیاده و سوار شدنی داستان داشتم
بعدش مانتوهای گشاد مد شد که میشد جلوش رو که بازه خودمون دکمه فشاری بزنیم باز نشه

ببینید خانم هدی گرامی اینکه افراد به چه دلیل چه پوششی که حداقل های شرعی رو داشته باشه انتخاب کنند یک مطلب شخصی است اما از باب اینکه شما معضلاتی رو در باب علت تغییر پوششتون از چادر به مانتو بیان کردید عرض میکنم :
بنده - و نه فقط من خیلی ها،خیلی از خانمهایی که در تهران و شهر های شلوغ زندگی میکنیم- مترو را در ساعاتی به مراتب شلوغ تر از 8 صبح تجربه کرده ایم - اگر در مراسم عمومی -مانند تشییع جنازه شهدای غواص،تشییع شهید حججی، راهپیمایی ها و ... - شرکت کرده باشید و تجربه 8 صبح مترو را هم داشته باشید قطعا متوجه شده اید که مترو در آن روزها و ساعات به مراتب شلوغ تر از 8 صبح است آنهم با آن همه خانم چادری ولی کسی تقریبا برای چنین شلوغی هایی چادرش را تغییر نمی دهد . یا همان مانتوهایی که شما از آنها یاد میکنید- که همین حالا هم مد هستند و جلوی آنها کاملا تا بالا باز است - را خانمهای مانتویی در متروی 8 صبح تهران هم می پوشند که قطعا هم به هنگام پیاده شدن لای جمعیت گیر میکند .غرضم از این عرایض این است که سختی چنین ترددهایی حتی برای خانمهای مانتویی هم وجود دارد لذا با تدابیر دیگری شاید بتوان راهکارهای عملی تری برای حفظ چادر انجام داد هر چند اختیار با شما خواهر بزرگوار می باشد .

سلام خانم هدی o:-)

تقریبا زیر پام علف سبز شده بود انقدر منتظر پاسخ بودم Smile
ولی شما خیلی زحمت کشیدید و با حوصله به همه قسمتهای نوشته هام پاسخ دادید گل
شما بسیار مسئولیت پذیر و با حوصله هستید ، ممنونم .

یک جاهایی از صحبتهام اشتباه برداشت شد ، ولی دیگه به اونها رجوع نمیکنم ،
چون بحث بیخودی و حاشیه ای میشه ، شما بزرگوار هم فکر کنم متوجه منظورم شدید دیگه پس ازین قسمتها عبور میکنیم گل

میرسیم به این قسمت که :
منظور، از «جلباب» چيست؟ مفسران و ارباب لغت چند معنى براى آن ذكر كرده‌اند:
1- ملحفه (
چادر) و پارچه بزرگى كه، از روسرى بلندتر است و سر و گردن و سينه‌ها را مى‌پوشاند.
2- مقنعه و خمار (روسرى).
3- پيراهن گشاد(4)

1- اگر منظور چادر باشد ، یعنی زمان پیامبر ص ، چادر داشتند ؟! ولی من باور نمیکنم دست خودم نیست . میشه توجیه ام کنید ؟

میدونید دردم چیه ، دوست دارم عمیقا بدونم این چادر برام لازمه تا سرم کنم
دوست ندارم با شبهه سرم بندازم ، دوست دارم سرم کنم و دو دستی بهش بچسبم ، میفهمید منظورمو ؟

( خانواده من به شدت اهل حلال و حرام و نماز و خمس و.. هستند اما فقط یک چادری داریم که سلیقه ای سر میکنند نه اعتقادی )
---یه نکته خیلی مهم :
این نکته باعث شده بیشتر احساس کنم چادر الزام نیست و همین مانتوی بلند گشاد ( روشن نباشه ) با روسری بلند ، کفایت میکنه :
اینکه من ظاهر خوبی دارم ولی یادم نمیاد با توجه به رفتارم و حجابم و روابط اجتماعی زیادم حتی یک مزاحم در این سالها داشته باشم خداروشکر ،
یعنی توی سرم نمیره بخام ( برای نامحرم ) جلب توجه کنم ( جذاب باشه ) و به چادر نیازه و چادر حجاب برتره !

نکته بعدی هم همین علما هستند با یه فتواهای عجیب غریب که با لاک میشه وضو گرفت یا ناخن کاشت و غسل کرد !!!
خوب عقل سالم چی میگه ؟ میگه آب نمیرسه ، و وضو نمیوافته در صورتی که آقای خامنه ای میگن قبوله !!

2 - الان شما اشاره کردید جلباب ( چادر یا مقنعه یا پیراهن گشاد )
خوب این سه تا که با هم فرق دارند !

نقل قول:
استاد انصاری :

ای پيامبر، به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب‌ها [روسری‌های بلند] خود را بر خويش فروافكنند.
اين كار برای اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است (و اگر تاكنون خطا و كوتاهی از آن‌ها سر زده توبه كنند). خداوند همواره آمرزنده رحيم است.

جلوه‌ها وزیبایی‌هایِ بدن زن چنین اقتضا دارد که تمام بدنش مستور باشد و تنها در جایی که شایسته است، به‌کار رود. کلام صریح پیشوایان دین این است که تمام بدن زن، عورت است و پوشیدگی لازم دارد.
جلباب باید برجستگی‌های بدن یعنی پستی‌ها و بلندی‌های بدن زن را بپوشاند. اگر کسی پوششی داشته باشد که تمام بدن را بپوشاند اما چسبیدۀ به بدن بوده و برجستگی‌های اندام را نمایش دهد، «جلباب» محسوب نمی‌شود.

واژۀ «جَلباب» به‌معنای چیزی است که تمام حجم بدن را می‌پوشاند. نمونۀ عینیِ پذیرفته شدۀ آن، «چادر» است؛ اما درحقیقت، جلباب، مساوی با ردا یا عبا یا چادر نیست.
اگر زن مسلمانی تمام حجم بدن خود را با لباسی راحت و پوشیده و گشاد بپوشاند، پوشش او مصداق جلباب می‌شود،
زیرا مراد از پوشش، اول پنهان‌نمودن حجم و دوم رنگ بدن است که فقها از آن به «حجم» و «لون» تعبیر می‌کنند که با جلباب، این دو امر ممکن می‌شود.

بنابراین ممکن است در فرهنگ‌های مختلف، جلباب اشکال متفاوتی داشته باشد، اما هدف یکسان است و آن پوشاندن برجستگی‌ها و نقاط جذّاب بدن زن است.
اما نکتۀ مهم آن است که لباس نباید خود، زینت داشته باشد و منطق پوشش و جامه در قرآن این است که نباید جنبۀ جذبی و کششی داشته و انگشت‌نما باشد؛
زیرا چادر بر روی چادر و پوشش بر روی پوشش لازم نیست؛ به‌شرطی‌که این پوشش دیگران را به خود جلب نکند. فقها از لباسی که انسان را انگشت‌نما کند به «لباس شهرت» تعبیر می‌کنند.

این بولدها رو بخونید ،
و منتظرم ممنون ،
آقایان مذهبی اهل علم هم نظری داشتند بنویسند دریغ نکنند
دوست دارم چادری شم ولی میخوام قلبا عمیقا بدونم خدا اینطوری راضی هست .

ممنون .

هدی .;975292 نوشت:
سلام خانم هدی o:-)

تقریبا زیر پام علف سبز شده بود انقدر منتظر پاسخ بودم Smile
ولی شما خیلی زحمت کشیدید و با حوصله به همه قسمتهای نوشته هام پاسخ دادید گل
شما بسیار مسئولیت پذیر و با حوصله هستید ، ممنونم .

یک جاهایی از صحبتهام اشتباه برداشت شد ، ولی دیگه به اونها رجوع نمیکنم ،
چون بحث بیخودی و حاشیه ای میشه ، شما بزرگوار هم فکر کنم متوجه منظورم شدید دیگه پس ازین قسمتها عبور میکنیم گل

میرسیم به این قسمت که :
منظور، از «جلباب» چيست؟ مفسران و ارباب لغت چند معنى براى آن ذكر كرده‌اند:
1- ملحفه (
چادر) و پارچه بزرگى كه، از روسرى بلندتر است و سر و گردن و سينه‌ها را مى‌پوشاند.
2- مقنعه و خمار (روسرى).
3- پيراهن گشاد(4)

1- اگر منظور چادر باشد ، یعنی زمان پیامبر ص ، چادر داشتند ؟! ولی من باور نمیکنم دست خودم نیست . میشه توجیه ام کنید ؟

میدونید دردم چیه ، دوست دارم عمیقا بدونم این چادر برام لازمه تا سرم کنم
دوست ندارم با شبهه سرم بندازم ، دوست دارم سرم کنم و دو دستی بهش بچسبم ، میفهمید منظورمو ؟

( خانواده من به شدت اهل حلال و حرام و نماز و خمس و.. هستند اما فقط یک چادری داریم که سلیقه ای سر میکنند نه اعتقادی )
---یه نکته خیلی مهم :
این نکته باعث شده بیشتر احساس کنم چادر الزام نیست و همین مانتوی بلند گشاد ( روشن نباشه ) با روسری بلند ، کفایت میکنه :
اینکه من ظاهر خوبی دارم ولی یادم نمیاد با توجه به رفتارم و حجابم و روابط اجتماعی زیادم حتی یک مزاحم در این سالها داشته باشم خداروشکر ،
یعنی توی سرم نمیره بخام ( برای نامحرم ) جلب توجه کنم ( جذاب باشه ) و به چادر نیازه و چادر حجاب برتره !

نکته بعدی هم همین علما هستند با یه فتواهای عجیب غریب که با لاک میشه وضو گرفت یا ناخن کاشت و غسل کرد !!!
خوب عقل سالم چی میگه ؟ میگه آب نمیرسه ، و وضو نمیوافته در صورتی که آقای خامنه ای میگن قبوله !!

2 - الان شما اشاره کردید جلباب ( چادر یا مقنعه یا پیراهن گشاد )
خوب این سه تا که با هم فرق دارند !

این بولدها رو بخونید ،
و منتظرم ممنون ،
آقایان مذهبی اهل علم هم نظری داشتند بنویسند دریغ نکنند
دوست دارم چادری شم ولی میخوام قلبا عمیقا بدونم خدا اینطوری راضی هست .

ممنون .

سلام
خیر چادر الزام نیست. به همین دلیل گفته میشه حجاب برتر. وگرنه گفته میشد حجاب واجب.
جلباب هم یک پوشش سرتاسریه که همه حجم بدن رو بپوشونه. نه سه تا لباس رو سر هم کنیم تا بدن رو بپوشونه. در اون صورت درسته حجابمون کامله ولی دیگه مصداق حلباب نیست. شما اگر غیر از چادر، مصداق دیگری در عرف ایران می شناسید که شرایط جلباب رو فراهم کنه میتونید ازش استفاده کنید. اگر هم نمز شناسید، باز مختارید که چادر استفاده کنید یا از لباس دیگری که بتونه حجابتون رو کامل کنه. درواقع انتخاب خودتونه که بین خوب و برتر انتخاب کنید.
اون وقت اگر شما بدونید که الزامی به سر کردن چادر نیست و فقط مستحبه در استفاده از اون دچار شبهه میشید؟
و یک سوال دیگه؛ آقای خامنه ای گفتن میشه با لاک وضو گرفت؟

جناب الرحیل ممنون
چرا عصبانی میشید !
پاسخ شما مثل این میموند :
سیب واجب است ، در ایران سیب نداریم گلابی داریم !

کمکی برای حل شبهه من نشد ،
خوبه بنده اهل بحث حاشیه ای نیستم ،
در مورد اون فتوی آقای خامنه ای
فکر میکنم بحث به حاشیه میره ولی خیلی کوتاه میگم دیگه ادامه اش ندیم :

نقل قول:
حضرت آیت الله العظمی بهجت (قدّس سرّه):
۱- شخصى که اصلاً ناخن ندارد و مى خواهد ناخن مصنوعى بکارد، آن ناخن جزو بدن او نمى شود، چون رشد و نموّ ندارد و از اوّل این کاشتن جایز نیست، چون اضطرار ندارد.
۲- در وضو و غسل اشکال پیدا مى شود و در داخل وقت نماز، ضایع نمودن امر واجب محسوب مى شود و قبل از وقت نماز هم خلاف احتیاط است؛ ولى اگر این کار را کرد و هنگام وضو یا غسل امکان بیرون آوردنِ آن نبود، باید در مسح و غسل عمل به جبیره کند.
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدّظلّه):
۱- کاشت ناخن فى نفسه اشکال ندارد و با فرض صدق زینت، باید از نامحرم پوشانده شود.
۲- در صورت کاشت ناخن، براى وضو و غسل باید مانع ـ ولو با صرف هزینه ممکن ـ برطرف گردد و چنانچه می‌داند امکان برطرف‌کردن آن نیست و یا رفع آن با مشقّت غیر قابل تحمّل همراه بوده و یا ضرر قابل توجهى دارد، در وقت نماز باید وضو یا غسل را انجام دهد سپس مبادرت به این کار (کاشت ناخن) کند و وضو و غسل‌هاى بعدى را باید به ‌صورت جبیره انجام دهد (یعنى با دست مرطوب مانع را مسح نماید)؛ اما در صورتى که امکان برطرف کردن آن ـ ولو در روز‌های بعد ـ باشد و برطرف نکند، وضو و غسل جبیره باطل خواهد بود.

ببینید آقای بهجت ره ، خیلی واضح میگن شما اصلا ناخن هم نداری ، نمیتونی بکاری ،
ولی آقای خامنه ای درسته خواستند بفرمایند که اگه کاشتی، بعدش باید برای وضو و غسل ناخن را بکنید ،
اما شخصا به هر خانمی میرسم با ناخن کاشت نماز میخونن ، میگن آقای خامنه ای گفتن وضوی جبیره ،
برای انگشت پا هم میگن یه انگشت آزاد باشه یعنی کاشت نداشته باشه وضو و غسلش صحیح است ،

خوب ببینید کاشت ناخن چیه ?
ناخنی برای یک ماه چهل روز است ، چه کسی میره ناخن بکاره بعدش دو ساعت بعد بره بکند که وضو بگیرد ?

من اگه اهل نمازم الان میخوام ناخن بکارم میدونم چند ساعت بعد وضو میخوام بگیرم اصلا نمیکارم .

ممنون .

هدی .;975341 نوشت:
جناب الرحیل ممنون
چرا عصبانی میشید !
پاسخ شما مثل این میموند :
سیب واجب است ، در ایران سیب نداریم گلابی داریم !

کمکی برای حل شبهه من نشد ،
خوبه بنده اهل بحث حاشیه ای نیستم ،
در مورد اون فتوی آقای خامنه ای
فکر میکنم بحث به حاشیه میره ولی خیلی کوتاه میگم دیگه ادامه اش ندیم :

ببینید آقای بهجت ره ، خیلی واضح میگن شما اصلا ناخن هم نداری ، نمیتونی بکاری ،
ولی آقای خامنه ای درسته خواستند بفرمایند که اگه کاشتی، بعدش باید برای وضو و غسل ناخن را بکنید ،
اما شخصا به هر خانمی میرسم با ناخن کاشت نماز میخونن ، میگن آقای خامنه ای گفتن وضوی جبیره ،
برای انگشت پا هم میگن یه انگشت آزاد باشه یعنی کاشت نداشته باشه وضو و غسلش صحیح است ،

خوب ببینید کاشت ناخن چیه ?
ناخنی برای یک ماه چهل روز است ، چه کسی میره ناخن بکاره بعدش دو ساعت بعد بره بکند که وضو بگیرد ?

من اگه اهل نمازم الان میخوام ناخن بکارم میدونم چند ساعت بعد وضو میخوام بگیرم اصلا نمیکارم .

ممنون .

سلام
عصبانی نبودم فقط سعی کردم زیاد توضیح بدم که پیام رو درست انتقال داده باشم که گویا موفق هم نبودم.
ببینید سیب واجب است. گلابی بهتر از سیب است. یعنی اگر شما گلابی بخورید هم به وظیفه خود عمل کرده اید و بهتر از آن را انجام داده اید. گلابی خانواده ای از میوه هاست. یک نوع آن در عربستان می روید و نوع دیگری در ایران. از نظر ظاهری اندکی با هم فرق دارند اما از یک خانواده هستند و خواص مشابهی دارند. گونه ایرانی گلابی می شود چادر.

با سلام و عرض ادب
از اظهار لطف شما متشکرم و بابت تاخیر شرمنده.

هدی .;975292 نوشت:
میدونید دردم چیه ، دوست دارم عمیقا بدونم این چادر برام لازمه تا سرم کنم
دوست ندارم با شبهه سرم بندازم ، دوست دارم سرم کنم و دو دستی بهش بچسبم ، میفهمید منظورمو ؟

بله میفهمم.کاملا درسته . ان شاء الله چادر هم تمام قد به شما بچسبه .happy

هدی .;975292 نوشت:
یعنی زمان پیامبر ص ، چادر داشتند ؟! ولی من باور نمیکنم دست خودم نیست . میشه توجیه ام کنید ؟

بله چادر داشتند .این مطلب از سنت و سیره حضرت صدیقه کبری و حضرت زینب سلام الله علیها که در روایات و تواریخ ثبت شده به خوبی مشخص است :
پوشش حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) هنگامی که در جریان غصب فدک ازمنزل خارج شدند چنین توصیف شده است :
«لاثت خمارها علي رأسها
و اشتملت بجلبابها و اقبلت في لمة من حفدتها و نساء قومها تطأ ذيولها»(1)؛ حضرت زهرا (سلام الله علیها) هنگام خروج از منزل مقنعه را محكم بر سر بستند و جلباب و چادر را، به گونه ‌ای كه تمام بدن آن حضرت را می پوشاند و گوشه‌های آن به زمين می رسيد، به تن كردند و به همراه گروهی از نزديكان و زنان قوم خود به سوی مسجد حركت نمودند.
امام حسن (علیه السلام )نیز حجاب مادر بزرگوارشان را اینگونه توصیف نموده اند:
مادرم روسری بر سر نمود و
چارقد بلند خود را پوشید … در حال راه رفتن بگونه ای بود که لباسش به پا گیر می کرد (کنایه از این که پوشش کامل رعایت شده بود.) … او در میان زنان انصار از خانه خارج شد… همچون حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) با وقار و متانت حرکت می نمود …
اینها نمونه ها و مستنداتی است که بیان می کند هم در آن زمان چادر بوده و هم اندازه آن به چه حدی بوده است . و در واقع از رهگذر این مستندات می توان مطمئن تر شد که جلباب همان چادر بلند و سراسری است که مد نظر ماست و از آن سخن می گوییم.

1. طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 98

هدی .;975292 نوشت:
این نکته باعث شده بیشتر احساس کنم چادر الزام نیست و همین مانتوی بلند گشاد ( روشن نباشه ) با روسری بلند ، کفایت میکنه :
اینکه من ظاهر خوبی دارم ولی یادم نمیاد با توجه به رفتارم و حجابم و روابط اجتماعی زیادم حتی یک مزاحم در این سالها داشته باشم خداروشکر ،
یعنی توی سرم نمیره بخام ( برای نامحرم ) جلب توجه کنم ( جذاب باشه ) و به چادر نیازه و چادر حجاب برتره !


خب الحمد لله. پس حداقلها رو رعایت میکنید . ولی بر طبق اونچه از نص صریح قرآن کریم و سیره حضرت زهرا (سلام الله علیها) عرض شد ، چادر ، حجاب برتر است و شما مختارید با اون حد اقل ها حجاب شرعی داشته باشید یا با حجاب برتر.این انتخاب،الزامی نیست هر چند بهتر و به سنت معصوم (علیها سلام) نزدیک تر است.

البته در شرایط فعلی سیگنالهای دیگری هم دارد اما به دلیل اینکه فعلا در صدد بحث در آن زمینه نیستیم از ورود به آن فاکتور میگیرم مگر اینکه شما مایل باشید .

هدی .;975292 نوشت:
نکته بعدی هم همین علما هستند با یه فتواهای عجیب غریب که با لاک میشه وضو گرفت یا ناخن کاشت و غسل کرد !!!
خوب عقل سالم چی میگه ؟ میگه آب نمیرسه ، و وضو نمیوافته در صورتی که آقای خامنه ای میگن قبوله !!

کارشناس محترم احکام به این بخش از سوال شما پاسخ خواهند داد .

هدی .;975292 نوشت:
الان شما اشاره کردید جلباب ( چادر یا مقنعه یا پیراهن گشاد )
خوب این سه تا که با هم فرق دارند !

بله به این دلیل که در مورد اینکه جلباب،چادر است یا مقنعه یا پیراهن گشاد، اجماع و اتفاق نظر وجود ندارد .ما اهم نظرات رو عرض کردیم(*مفسران و لغویون بسیاری،جلباب را معادل چادر می دانند در پی نوشت ببینید )

* برخی فرهنگ نامه های ویژه لغات قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند:
1. لسان التنزیل.
2. فرهنگ نامه قرآنی.
3. الدّرّ فی الترجمان.
4. تفسیر مفردات قرآن نسخه کهن.
5. نثر طوبی.
6. قاموس قرآن.
7. واژه های دخیل در قرآن مجید.

برخی تفسیرهای قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند:
1. تفسیر نسفی.
2. تفسیر شریف لاهیجی.
3. تفسیر ابوالفتوح رازی.
4. مخزن العرفان.
5. مواهب علّیه (تفسیر حسینی).
6. تفسیر سورآبادی.
7. تفسیر شریف البلابل و القلاقل.
8. تفسیر اثنی عشری.
9. منهج الصادقین فی الزام المخالفین.
10. اطیب البیان فی تفسیر القرآن

(اما اینکه واقعا جلباب کدام یک است یقین آور ترین و اطمینان بخش ترین راه،مراجعه به سیره معصوم است که همانگونه که مستنداتش عرض شد در سیره حضرت زهرای مرضیه دقیقا و با مشخصات ، این پوشش، با چادر امروزی ما منطبق است .(این دو روایت از ارزشمندترین روایات در این زمینه است چرا که جلباب ،مفهوم و اندازه آن را به خوبی و به وضوح توصیف کرده است .)


هدی .;975292 نوشت:
نمونۀ عینیِ پذیرفته شدۀ آن، «چادر» است؛ اما درحقیقت، جلباب، مساوی با ردا یا عبا یا چادر نیست.
اگر زن مسلمانی تمام حجم بدن خود را با لباسی راحت و پوشیده و گشاد بپوشاند، پوشش او مصداق جلباب می‌شود،

آنچه در بالا از سیره حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) عرض شد بنظر برای
مصداق دهی تام جلباب کفایت میکند .
یقینا و مسلما لباس پوشیده، بلند و گشاد با روسری بزرگ که مواضع مد نظر قرآن کریم را در خصوص زنان بپوشاند،به لحاظ شرعی مقبول و ان شاء الله ماجور و رافع تکلیف است اما
مصداق تام جلباب همانگونه که طی دو روایت بالا با اوصاف و اندازه دقیق توصیف شده اند،چادر است .

هدی .;975292 نوشت:
لباس نباید خود، زینت داشته باشد و منطق پوشش و جامه در قرآن این است که نباید جنبۀ جذبی و کششی داشته و انگشت‌نما باشد؛

بله فرمایش کاملا صحیحی است ، چه چادر و چه لباس گشاد و بلندی که بعنوان پوشش به همراه روسری بزرگ و بلند انتخاب می شود، باید واجد این صفات باشد.


موفق باشید

سلام دوست خوبم
حجاب برتر حجابی هست که به نگاه هیچ مردی اجازه توجه نده
حجابی که یه زنو کاملا
معمولی نشون بده
حالاتو قبل اینکه خواستی لباس بپوشی به این توجه کن دیگه فرقی نداره چی میپوشی اگراینطورباشه بدون برترین پوششو انتخاب کردی
موفق باشی عزیزم...

سلام علیکم

سرکار هدی اگر برداشت بنده این باشد که شما تحت تاثیر صحبت های آن آقا هستید و بنوعی این بحث و سوال از آنجا شروع شده

نقل قول:
همین آقای خواستگار میگفتند که اگر ایشان مرا از قبل نمیشناختند و اعتقاداتم را نمیدانشتند اصلا به خاطر اینکه مانتویی هستم سمتم نمی آمدند ؟؟!!
** ایشان در تمام روابط کاری و مراحل شناخت حجاب باطنی و کلامی مرا تحسین می کردند اما نهایتا پس از پاسخ منفی ام و آخرین مکالمه و خداحافظی قرار شد نقد هایی از یکدیگر را بگوییم
خیلی محترمانه من علت پاسخ منفی را گفته بودم ( انفعال ایشان و یک موضوع مربوط به گذشته ام که به ایشان توضیح دادم )
و از ایشان خواهش کردم نقدشان را بگوید
که نهایتا گفتند گاهی ناخواسته حجاب باطنی از دستم در میرود !
خواهش کردم که مثال بزنند و مثالی که زدند اصلا برایم قابل هضم نبود
حالم تا چند روز بد بود و خیلی ببخشید از آقایون مذهبی بدم اومده بود که دیگه یه زن چقدر باید رعایت کنه ،

برداشتم درست هست ؟

سلام جناب فاتح
نمی دونم از کجا شروع شد ،
مگه مهمه ?

خوب کلا چند وقتی هست که خیلی تفکراتم در حال تغییر هست ،
مثلا نگاه به ازدواج و معیارها ، نماز و عبادت ، فلسفه زندگی ، ارتباط با اطرافیان و..
بخشیش از قبل از ایشون بود ،
مثلا دل کندن از امور دنیا و رهایی در واقع ترک وابستگی ها که در این مورد موفق نیستم .

و در مورد این مورد بخصوص
قبلا شال و روسری کوتاه سرم میکردم فقط مو و گردن و.. پوشش میداد
بعدش رفتم روسری های بلند خریدم ،
این قبل از این آقا بود ،
ولی چادر و حجاب دقیقتر بعد از ایشون .

ممنون سرکار خانم هدی از وقتی که میگذارید ،
یه سوال هم دارم ،
در مورد لباسا و ریشا
26 سورۀ مبارکۀ اعراف می‌گوید:

ای فرزندان آدم، لباسی برای شما فرستاديم كه اندام شما را می‌پوشاند و مايۀ زينت شماست؛ اما لباس پرهيزگاری بهتر است. اين‌ها (همه) از آيات خداست تا متذكر (نعمت‌های او) شوند.

لباس از مشتقّات «لَبْس» به‌معنای «پوشاندن» است. به‌حالتی که جنازه‌ای را زیر خاک می‌گذارند به‌گونه‌ای که هیچ حیوانی نتواند آن را بیرون کشد، «مُواراۀُ البَدَن» می‌گویند.
کلمۀ «سَوْآت» به نقاط ضعف و قسمت‌هایی از بدن که گاه موجب سوء و بدی است گفته می‌شود. اگر فطرت انسان، سالم باشد، دوست نمی‌دارد که دیگران قسمت‌هایی از بدن او را ببینند. تنها گروه انگشت‌شماری در جوامع بشری هستند که پوشیدن بدن برای آنان اهمیتی ندارد.

واژۀ «ریش» یعنی زینت و در خطاب آیۀ شریفه، لباس چنان نیست که از زیبایی انسان بکاهد؛ بلکه به حُسن او می‌افزاید و موجب جمال او می‌شود.
در خطابی که خداوند دربارۀ لباس به بنی‌آدم می‌فرماید، دو کارکرد وجود دارد: اول، مایۀ پوشش و حجاب است و دوم، موجب زیباییِ هرچه بیشترِ انسان.
به‌همین‌دلیل، در اسلام به شکل و رنگ لباس پرداخته شده است و چنین نیست که بگویند:

چند خواهی پیرهن از بهر تن
تن رها کن تا نخواه کی پیرهن

رعایت‌نکردن روش پیشنهادی قرآن، انسان را به حوزۀ افراط و تفریط می‌کشاند. افراط در پوشش به‌معنای خانه‌نشین کردن و منزوی‌نمودنِ همیشگی زن در خانه و سلب امکانات و اختیارات از اوست.
تفریط در پوشش هم زن را در قالب عروسکی خیمه‌شب‌بازی و ابزار تجاری و نمایشی در دنیا معرفی می‌کند و از وجود او برای رونق کالاها و تبلیغات اشیای بی‌ارزش استفاده می‌کند.
خداوند سبحان تأکید می‌فرماید که عفّت ظاهری باید با عفّت باطنی همراه باشد. اگر عفّت درونی نباشد، در حوزۀ عفّت برونی نیز انسان، آسیب‌پذیر می‌گردد:

«وَ لِبَاسُ التَّقْوَی ذَلِکَ خَيْرٌ».
اما لباس پرهيزگاری بهتر است!

لباس تقوا جان و روح آدمی را می‌پوشاند و هنگامی‌که با عفت بیرونی همراه می‌شود، عفاف را کامل می‌کند؛ درواقع، اسلام نگاه شرقیِ سخت‌گیرانه و نگاه غربیِ به‌خصوص بعد از رنسانس را که مبتنی بر آزادی افراطی است، متعادل می‌کند.

وقتی برادران یوسف نبی و حضرت یعقوب
به دیدار حضرت یوسف آمدند
جبرئیل ع وحی آوردند که ای یوسف برو و لباس شایسته بپوش و.. دقیقا یادم نیست در سریال حضرت یوسف دیدم

آیا منظور از ریشا یا همان زینت لباس
همان نو بودن و مرتب بودن است ?

[="Arial"]

هدی;975600 نوشت:
کنایه از این که پوشش کامل رعایت شده بود.)

[=arial]نمیدونم چرا سالها بهم گفته بودن کنایه از شدت رنجش و غضب حضرت بوده ...

هدی .;975341 نوشت:
میگن آقای خامنه ای گفتن وضوی جبیره ،

[=arial]سلام
اولا اینکه من نوعی برای ارضای تمایلاتم برم سراغ مرجعی که بیشتر باهام راه بیاد
اسمش تقلید نیست
اسمش کلاه شرعیه که ما ایرانیا ید طولانی در این قضیه داریم
وقتی خودتون معتقدین حکمی با عقل سالم جور درنمیاد مقلد مرجعی بشین که به دیانت و عقلانیتش مطمئن باشین

در ثانی
نوشته هاتون نشون میده اهل تحقیق و تعقل هستین و این خیلی خوبه
ولی شاکله وجودی انسان ترکیبی از عقل و احساسه
و انسان موجودی نیست که به صرف عقلانی بودن به چیزی پایبندی بی قید و شرط پیدا کنه
شما با تحقیق و فکر کردن به این نتیجه رسیدین که حجاب لازمه و نباید جلب توجهی صورت بگیره
ولی هیچ حسی بهش ندارین تا چروک شدن و نخ کش شدن و دردسرای بعدیش رو هم به جون بخرین

دقت کنین
نه بحثم سر علاقه و احساس نسبت به چند متر پارچه مشکیه
نه میخوام با بازی با کلمات قانعتون کنم که حجاب فقط چادره و لاغیر

فقط بحثم اینه که
شما تحقیقات خیلی جالبی روی فلسفه حجاب ، آیات قرآن و حتی ریشه کلمات عربی داشتین
ولی شخصا متوجه نشدم خدا کجای تحقیقاتتون بود؟
شاید بگین حجاب رو رعایت میکنین چون خدا گفته ولی منظور من این نیست

دقت کردین تو زندگی هممون یکی هست که خیلییییی واسمون عزیزه؟
هرکاری ازمون بخواد بی چون و چرا قبول میکنیم
چون مطمئنیم نیت بدی نداره

شما که با عقل خودت و تحقیق فهمیدی حجاب واجبه
تفسیرای من چادری و اون ریشوی تسبیح به دست رو ول کن
ببین خدا با کدوم نوع این حجاب راضی تره و چرا راضی تره؟
و برو سراغ افرادی که حجاب رو خودشون انتخاب کردن و هم در ذهنشون باور دارن و هم در قلبشون.

رهگذر آسمان;975725 نوشت:

سلام عزیزم
از اینکه زحمت کشیدید و نوشتید ممنونم .

[=arial]نمیدونم چرا سالها بهم گفته بودن کنایه از شدت رنجش و غضب حضرت بوده ...

اینجای نوشتتونو نفهمیدم اصلا متوجه نشدم این نقل قول دقیقا از کجاست
از منه یا از خانم هدی کارشناس ؟ میشه بیشتر توضیح بدید . ممنون .

[=arial]سلام
اولا اینکه من نوعی برای ارضای تمایلاتم برم سراغ مرجعی که بیشتر باهام راه بیاد
اسمش تقلید نیست
اسمش کلاه شرعیه که ما ایرانیا ید طولانی در این قضیه داریم
وقتی خودتون معتقدین حکمی با عقل سالم جور درنمیاد مقلد مرجعی بشین که به دیانت و عقلانیتش مطمئن باشین

قبول دارم .
[=arial]
در ثانی
نوشته هاتون نشون میده اهل تحقیق و تعقل هستین و این خیلی خوبه
ولی شاکله وجودی انسان ترکیبی از عقل و احساسه
و انسان موجودی نیست که به صرف عقلانی بودن به چیزی پایبندی بی قید و شرط پیدا کنه
شما با تحقیق و فکر کردن به این نتیجه رسیدین که حجاب لازمه و نباید جلب توجهی صورت بگیره
ولی هیچ حسی بهش ندارین تا چروک شدن و نخ کش شدن و دردسرای بعدیش رو هم به جون بخرین

حس من رو از کجا دیدی عزیزم ؟@};-
از نوشته هام ؟
من توی نوشته هام گفتم حجاب دارم و یادم نمیاد نوشته باشم راضی نیستم بابتش
اتفاقا خیلی هم راضی ام ،
از خودم تعریف نکردم چون از با تعریف چه خودم از خودم ، چه دیگران از خودم مشکل دارم ... اما قضاوت درستی نبود !
ولی میخوام اونی باشه که خدا راضیه
واسه همینم به دهان ملت نگاه نمیکنم ، دارم قرآن رو میخونم که میدونم کلام خودش هست .

برای اینکه حسم رو بهتر درک و هضم کنی برات یه خاطره مینویسم

دوست داشتم برم مشهد ، میدونستم باید برم پابوسی
دوست داشتم برم مشهد پابوسی و زیارت
دوست نداشتم برم مشهد چون دلم گرفته ، دلم گرفته چون شرایط بر وفق مرادم نیست
مخالفم که آدم بره به ائمه ع سر بزنه چون میدونه اونجا حاجت میدن
پس اگه جای دیگه ام حاجت بدن میریم

نرفتم و بلیط کنسل شد
بار دوم ... دیدم نه بازم دارم میرم برای مراد دلم نه پابوسی نرفتم بلیط کنسل شد
حرم امام رو میدیدم دلم میشکست گریه ام میگرفت میخواستم اونجا باشم اما نرفتم

تا بار سوم ، مشکلم حل شد ، بعدش رفتم .
از تهه دلم از سفرم راضی بودم چون فقط عرض ارادت داشت .

این معنی اش این نیست من مشکل داشتم نرم ، نه گاهی لازمه توسل کنیم خیلی ام خوبه
اما باید یاد میگرفتم که هر وقت دلم گرفت اون وری نرم .

[=arial]دقت کنین
نه بحثم سر علاقه و احساس نسبت به چند متر پارچه مشکیه
نه میخوام با بازی با کلمات قانعتون کنم که حجاب فقط چادره و لاغیر

فقط بحثم اینه که
شما تحقیقات خیلی جالبی روی فلسفه حجاب ، آیات قرآن و حتی ریشه کلمات عربی داشتین
ولی شخصا متوجه نشدم خدا کجای تحقیقاتتون بود؟
بالاتر برات نوشتم خدا کجاشه
ببین دوستم ، شما حس کردی به نوعی دارم با قرآن جدال میکنم ( شاید اسم دیگه ای داشته باشه )
یعنی من میدونم حجاب اینه ولی نمیخوام قبول کنم ،
مشکل دقیقا همینجاست که مطمئن نیستم خدا چی دستور داده ، که بعدش بگم خدا اینطوری راضی تره
و بعدش قطعا تسلیم خواهم بود و قطعا راضی .

این برای وقتیه که من دنبال علت دستور خدا باشم نه فهمیدن دستور خدا .
همین الان ببین ...
نگفتم خدا چرا میگه حجاب !!

میپرسم خدای علیـــم چی دستور داده ؟

[=arial]

شاید بگین حجاب رو رعایت میکنین چون خدا گفته ولی منظور من این نیست

دقت کردین تو زندگی هممون یکی هست که خیلییییی واسمون عزیزه؟
هرکاری ازمون بخواد بی چون و چرا قبول میکنیم
چون مطمئنیم نیت بدی نداره
میفهمم . کاملا موافقم .
بالاتر توضیح دادم دنبال علتش نیستم
هر چی رو بدونم دستور خداست به دیده منت با رضایت و تسلیم انجام میدم .

[=arial]

شما که با عقل خودت و تحقیق فهمیدی حجاب واجبه
درسته واجبه ،
ولی چهطوریش ؟ روسری سفید بپوشم نمیشه ؟ کفش روشن بپوشم نمیشه ؟
از بالا تا پایین باید مشکی و سورمه ای بپوشم ؟
اون مردی که میخواد با کفش عسلی پوشیدن روشن من نگاه کنه ، با کتاب توی دستم هم نگاه میکنه
یه چیز عجیب توی دستم باشه نگاه میکنه همه نگاه میکنن طبیعیه
اما موضوع امنیته ، امنیت منه زن ، دوری از نگاه بد ( نگاه موجب گناه و خطا )
یه عده هم مریضن شما توی گونی هم باشی نگاه میکنن .

[=arial]
تفسیرای من چادری و اون ریشوی تسبیح به دست رو ول کن
ببین خدا با کدوم نوع این حجاب راضی تره و چرا راضی تره؟

دوستم ، اینکه خدا چرا راضی تر هست رو خودش میدونه ، من نمیتونم بفهمم و دنبال چراش هم نیستم
او میداند و ما نمیدانیم
میشه قضیه مثلا ارث که میگن چون مرد وظیفه تامین مالی رو داره پس ارث مرد 2برابره ، پس حالا که من وظیفه تامین مالی رو دارم تکلیف چیه
و تبصره های دیگه
پس نمیتونیم علت کمل رو بفهمیم هرچند بخشی از علت رو بفهمیم اما عقل انسان در حد علم کامل نیست .
[=arial]

و برو سراغ افرادی که حجاب رو خودشون انتخاب کردن و هم در ذهنشون باور دارن و هم در قلبشون.

خیلی ممنون از نوشته های خوبت @};-@};-@};-

یک نکته ای یادم رفت
عزیزم خدا منو ببخشه ، من نرفتم خیلی مطالعه و تحقیق کنم که ستودنی باشه
همه نوشته هام از یک نفر هست ، از استاد محمدعلی انصاری هست .
که همین ایشون و صحبتهاشون بسیار پرمغز و دقیق هست و خیلی قبولشون دارم .

هدی .;975718 نوشت:
سلام جناب فاتح
نمی دونم از کجا شروع شد ،
مگه مهمه ?

خوب کلا چند وقتی هست که خیلی تفکراتم در حال تغییر هست ،
مثلا نگاه به ازدواج و معیارها ، نماز و عبادت ، فلسفه زندگی ، ارتباط با اطرافیان و..
بخشیش از قبل از ایشون بود ،
مثلا دل کندن از امور دنیا و رهایی در واقع ترک وابستگی ها که در این مورد موفق نیستم .

و در مورد این مورد بخصوص
قبلا شال و روسری کوتاه سرم میکردم فقط مو و گردن و.. پوشش میداد
بعدش رفتم روسری های بلند خریدم ،
این قبل از این آقا بود ،
ولی چادر و حجاب دقیقتر بعد از ایشون .

سلام علیکم

نمیدونم . ممکنه مهم باشه . گاهی مسائل بی اهمیت یا کم اهمیت تاثیر گذار هستند .

یک سوال دیگه هم دارم از خدمتتان . فرمودید

نقل قول:
من دختر شادی هستم و روابط اجتماعی گسترده ای دارم
در نگاه اول جدی و مقرراتی و در نگاه بعدی انرژیک هستم
اما در این مدت دیگه خودم نیستم
مدام خودمو سرکوب میکنم
که مبادا اشتباه کنم

نمیدانم دقیقا این مساله رو چطور به آن آقا گفتید ولی اگر برداشت من از جمله "روابط اجتماعی گسترده دارم" این باشد که شما تقید شرعی در برخورد با نامحرم ندارید برای نقض و رد این برداشت چه توضیحی میدهید ؟

فاتح;975819 نوشت:
سلام علیکم

نمیدونم . ممکنه مهم باشه . گاهی مسائل بی اهمیت یا کم اهمیت تاثیر گذار هستند .

یک سوال دیگه هم دارم از خدمتتان . فرمودید

نمیدانم دقیقا این مساله رو چطور به آن آقا گفتید ولی اگر برداشت من از جمله "روابط اجتماعی گسترده دارم" این باشد که شما تقید شرعی در برخورد با نامحرم ندارید برای نقض و رد این برداشت چه توضیحی میدهید ؟

ما الان اینجا یه رابطه اجتماعی داریم ،
یک انجمن و بحث پیرامون حجاب ،،

تقید شرعی میخواد ?

در نوشته هام فکر میکنم احترام و عفت کلام (حجاب کلام ) رعایت شده بود . اگر اینطور نیست صراحتا بفرمایید حتی اگه درد داشته باشه اگه بحق باشه حتما استقبال میکنم .

روابط کاری و بحث کاری ،
تشکل فرهنگی بحث یا همکاری فرهنگی و اجتماعی
و...

همش همینه که اینجا هست .

هدی .;975844 نوشت:
ما الان اینجا یه رابطه اجتماعی داریم ،
یک انجمن و بحث پیرامون حجاب ،،

تقید شرعی میخواد ?

در نوشته هام فکر میکنم احترام و عفت کلام (حجاب کلام ) رعایت شده بود . اگر اینطور نیست صراحتا بفرمایید حتی اگه درد داشته باشه اگه بحق باشه حتما استقبال میکنم .

روابط کاری و بحث کاری ،
تشکل فرهنگی بحث یا همکاری فرهنگی و اجتماعی
و...

همش همینه که اینجا هست .

سلام علیکم

حس اعتماد رو نباید به هیچ شکلی مخدوش کرد .
فرض کنید آقائی به شما در جلسه خواستگاری بگوید من روابط گسترده اجتماعی دارم کلا شاد و انرژیکم . این کلمات ایجاد اعتماد میکنه یا ایجاد تشویش در اعتماد با توجه به تمام درونیات خوبی که از آقا شنیده باشید ؟

شما این تاپیک رو مثال آوردید خب بله من میدونم خلاف شرعی نبوده در این تاپیک . جاهای دیگه رو هم نمیدونم که بخوام نظری دربارش بدم .

یک سری مهارتهای زندگی مشترک هست که هر دو طرف باید یاد بگیرن . باید بدونن چطور میشه روابطشون رو تقویت کنن و حداقل دلشته های زیبای زندگیشدنو ندونسته نزنن خرابش کنن .

و اینکه از لوازم ازدواج تغئیر و هماهنگی بین طرفینه نه ثبات و ادامه شرایط زندگی مجردی

@};-

فاتح;975869 نوشت:
سلام علیکم

حس اعتماد رو نباید به هیچ شکلی مخدوش کرد .
فرض کنید آقائی به شما در جلسه خواستگاری بگوید من روابط گسترده اجتماعی دارم کلا شاد و انرژیکم . این کلمات ایجاد اعتماد میکنه یا ایجاد تشویش در اعتماد با توجه به تمام درونیات خوبی که از آقا شنیده باشید ؟

شما این تاپیک رو مثال آوردید خب بله من میدونم خلاف شرعی نبوده در این تاپیک . جاهای دیگه رو هم نمیدونم که بخوام نظری دربارش بدم .

یک سری مهارتهای زندگی مشترک هست که هر دو طرف باید یاد بگیرن . باید بدونن چطور میشه روابطشون رو تقویت کنن و حداقل دلشته های زیبای زندگیشدنو ندونسته نزنن خرابش کنن .

و اینکه از لوازم ازدواج تغئیر و هماهنگی بین طرفینه نه ثبات و ادامه شرایط زندگی مجردی

جناب فاتح
منو مدیون خودتون کردین ، با این پست
بسیار تامل برانگیز بود متن بولد شده ،

من صرفا به جمله ارتباط اجتماعی ، که در "" گذاشتید ، دقت کردم و هیچ ایده ای برای بقیه نوشته هام نداشتم .
صرفا یه مطلب ساده و عادی میدیدم .

اصلا فکر نمیکردم اینطور باشه ،
نمیدونم چرا انقدر تکونم داد !

خواهش میکنم اگر بازم نکته ای بود بفرمایید .

چون من خیلی پیش میاد خیلی محترمانه با ادبی ترین جملات ممکن حسابی بساط شادی و خنده رو راه میندازم و جو رو عوض میکنم ،
هرچند خودم فقط لبخند میزنم و اهل خنده و ریسه با صدا نیستم ، گاهی حتی لبخندم نمیزنم ولی خیلی عادی و پرانرژی صحبت میکنم .
در واقع کاملا مشهوده جاذبه ایجاد میشه ، تا دافعه .
یعنی حتی حالت خنثی هم نیست کاملا جاذبه است و خانم و آقا هم نداره ،

حتی در همین اعتکاف که کاری به کسی نداشتم و عموما تو حال خودم بودم هم ، کلا یک ساعت جلسه برگزار شد برای بحث ، من کلا ده دقیقه صحبت کردم ، خیلی جدی ولی حسابی جو عوض شد ، خندان و صمیمی شد .
بعدش خیلی از خانمها شمارمو میخواستن ، خوب اشکالی نداره ، خانم بودن ،
در جمعی که آقا باشه هم همینم .

نمیدونم چی باید بگم ، این بخشی از منه ،
ولی به قول شما باید تغییرش بدم .

یاد یک جمله این آقای خواستگار مرحوم افتادم ،
که گفتن خانم فلانی ، شما برونگرا هستید و من درونگرا و ازین بابت فکرم درگیره .
بعدش من فکر کردم منظورش مثلا تمایل به سفر بیشتر و کمتر یا کمیت معاشرت و.. باشه
با خودم گفتم اینها همش قابل حله و اون موقع نفهمیدم چی گفت، نگو منظور بنده خدا این بوده .

باید فکر کنم
تمرین کنم .

ضمن اینکه سوبرداشت نشه ، همه اینها به نظرم بخاطر همین کلام هست ،
و بحث ظاهر (چهره ) نیست ، وگرنه ظاهرم کاملا معمولی و میانه است .

و یه نکته اینکه ، حتما که نباید با ازدواج تغییر کرد
مطمئنا تغیر باید از همینجا که میفهمیم اشتباهه شروع بشه ،
و اینکه اطراف من پره از کسانی که روشون تاثیر دارم
خواهرزاده برادرزاده ، رفیق ، همکار و..
خدارو خوش نمیاد اینطور ادامه بدم

به هرحال
بی نهایت از شما ممنون .

سلام علیکم

به نظر من اون آقا شما و پسندیده بود . طرح مساله چادری شدن شما هم دلیل من برای چنین برداشتی است و الا اصلا مطرح نمیکرد . و شاید بعد شنیدن بعضی مسائل درباره پوشش مانتو واکنش نشون داده .

توی کلاسهایی که آموزشی هستن و یا زوجین مشکلاتشون رو با مشاور مطرح میکنن شرکت کنید . همه نیاز دارن . کتابهائی هم هستند مفیدند از جناب حامی مشخصاتش رو بپرسید و بخونید .

امیدوارم مشکل اینچنینی دوباره سراع شما و کلا هیچ کسی نیاد . چه قبل و چه بعد ازدواج

موفق باشید

[="Arial"]

هدی .;975812 نوشت:
اینجای نوشتتونو نفهمیدم

[=arial]سلام
روی صحبتم با کارشناس بود

هدی .;975812 نوشت:
یادم نمیاد نوشته باشم راضی نیستم بابتش

هدی .;975812 نوشت:
شما حس کردی به نوعی دارم با قرآن جدال میکنم

هدی .;975812 نوشت:
نگفتم خدا چرا میگه حجاب !!

[=arial]منظور من هیچ کدوم اینا نبود ...

هدی .;975812 نوشت:
ولی چهطوریش ؟ روسری سفید بپوشم نمیشه ؟ کفش روشن بپوشم نمیشه ؟
از بالا تا پایین باید مشکی و سورمه ای بپوشم ؟

[=arial]میدونستی کفش تیره پوشیدن تو اسلام مکروهه ؟

ببین هدی جان
تقریبا بیشتر بچه های اینجا داستان ایمان آوردن منو شنیدن
واسه همین نخواستم دوباره تکرارش کنم
خلاصه اش میشه اینکه :

منم یه روزی دغدغه های تورو داشتم به اضافه بی نهایت سوال راجع به خدا و قرآن و اسلام و ائمه
که البته کسی هم جوابی واسشون نداشت
یا بهتر بگم جواباشون واسه من یکی قانع کننده نبود
یه شب یه اتفاقی افتاد و من کافر بی ایمان برگشتم سمت خدا
تو یه خونواده مسلمون به دنیا اومده بودم ولی هیچی راجع بهش نمیدونستم
همینقدر بگم که 21 سالم بود و بلد نبودم نماز بخونم
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...
بعد اون شب همه زندگیم تغییر کرد
همه شب و روزم صرف کتاب خوندن و تحقیق و گوش دادن سخنرانی میشد
یک سال تموم گریه کردم تا خانواده اجازه دادن چادر بخرم
و این تازه زمانی بود که داشتم تحقیق میکردم راجع به اسلام
ولی اون شب درون قلبم به باور خدا رسیدم
و شروع کردم به اجرای احکامی که با خیلیاشون مخالف بودم
ولی چون گفته خدا بود انجام میدادم و ازش میخواستم کمکم کنه با عقلم هم به درستیشون برسم
الان با گذشت چندین سال هنوزم احکامی هستن که نمیفهممشون
احکامی که تو محاسبات عقل ناقص من با احکام دیگه در تضاده و من همچنان دنبال چراییشون هستم
اینکه شما صبرکنی تا با همه زوایای یه حکم آشنا بشی و بعد اجراش کنی
به نظرم کار درستی نیست
چون دور از جونت نمیدونی فردایی هست که با جون و دل اون حکم رو انجام بدی یا نه

و اینکه توی زندگی هیچوقت بسنده نکن به گفته های یک فرد
چون اولا همه اسلام با جزئیاتش توی قرآن نیومده
و شرح و تفسیر آیات کار هرکسی نیست
و ثانیا
وقتی دیدگاه چند نفر رو در کنار هم بشنوی
و راجع بهش چندین کتاب بخونی
و بعد همه یافته هات رو در ترازوی عقل و قرآن بذاری با اطمینان بیشتری به نتیجه میرسی

از طرفی همیشه سعی کن از هرچیزی بهترینش رو انتخاب کنی
مانتوی گشاد تیره هییییچ مشکلی نداره
ولی از نگاه خدا چادر بهتره
چادر با روسری سفید و کفش سفید عالیه
ولی با تن رنگی تیره تر که کمتر تو چشم بیاد عالیتره
و این اسمش ترکیب اخلاقیات با حکم خداست

اینکه من گونی هم سرم کنم یه عده باز چشمشون تشنه است قبول
ولی انصافا مگه من و توی چادری اون شخص تشنه رو اصلا آدم حساب میکنیم که بخاطرش
رنگ کفش و روسری عوض کنیم؟
معلومه که نه
ولی من شخصا اون روسری سفیده رو با همه حلال بودنش سرم نمیکنم
تا اون برادر دینی که خدا و پیغمبر حالیشه
ولی بالاخره مرده و مجبوره تو این جامعه ای که پر از فساده زندگی کنه حداقل از طرف من آرامش داشته باشه
من که میگم رضایت خدا می ارزه به گذشتن از چیزهایی که دوسشون داریم.

رهگذر آسمان;976030 نوشت:

[=arial]سلام
روی صحبتم با کارشناس بود

[=arial]منظور من هیچ کدوم اینا نبود ...

[=arial]میدونستی کفش تیره پوشیدن تو اسلام مکروهه ؟

ببین هدی جان
تقریبا بیشتر بچه های اینجا داستان ایمان آوردن منو شنیدن
واسه همین نخواستم دوباره تکرارش کنم
خلاصه اش میشه اینکه :

منم یه روزی دغدغه های تورو داشتم به اضافه بی نهایت سوال راجع به خدا و قرآن و اسلام و ائمه
که البته کسی هم جوابی واسشون نداشت
یا بهتر بگم جواباشون واسه من یکی قانع کننده نبود
یه شب یه اتفاقی افتاد و من کافر بی ایمان برگشتم سمت خدا
تو یه خونواده مسلمون به دنیا اومده بودم ولی هیچی راجع بهش نمیدونستم
همینقدر بگم که 21 سالم بود و بلد نبودم نماز بخونم
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...
بعد اون شب همه زندگیم تغییر کرد
همه شب و روزم صرف کتاب خوندن و تحقیق و گوش دادن سخنرانی میشد
یک سال تموم گریه کردم تا خانواده اجازه دادن چادر بخرم
و این تازه زمانی بود که داشتم تحقیق میکردم راجع به اسلام
ولی اون شب درون قلبم به باور خدا رسیدم
و شروع کردم به اجرای احکامی که با خیلیاشون مخالف بودم
ولی چون گفته خدا بود انجام میدادم و ازش میخواستم کمکم کنه با عقلم هم به درستیشون برسم
الان با گذشت چندین سال هنوزم احکامی هستن که نمیفهممشون
احکامی که تو محاسبات عقل ناقص من با احکام دیگه در تضاده و من همچنان دنبال چراییشون هستم
اینکه شما صبرکنی تا با همه زوایای یه حکم آشنا بشی و بعد اجراش کنی
به نظرم کار درستی نیست
چون دور از جونت نمیدونی فردایی هست که با جون و دل اون حکم رو انجام بدی یا نه

و اینکه توی زندگی هیچوقت بسنده نکن به گفته های یک فرد
چون اولا همه اسلام با جزئیاتش توی قرآن نیومده
و شرح و تفسیر آیات کار هرکسی نیست
و ثانیا
وقتی دیدگاه چند نفر رو در کنار هم بشنوی
و راجع بهش چندین کتاب بخونی
و بعد همه یافته هات رو در ترازوی عقل و قرآن بذاری با اطمینان بیشتری به نتیجه میرسی

از طرفی همیشه سعی کن از هرچیزی بهترینش رو انتخاب کنی
مانتوی گشاد تیره هییییچ مشکلی نداره
ولی از نگاه خدا چادر بهتره
چادر با روسری سفید و کفش سفید عالیه
ولی با تن رنگی تیره تر که کمتر تو چشم بیاد عالیتره
و این اسمش ترکیب اخلاقیات با حکم خداست

اینکه من گونی هم سرم کنم یه عده باز چشمشون تشنه است قبول
ولی انصافا مگه من و توی چادری اون شخص تشنه رو اصلا آدم حساب میکنیم که بخاطرش
رنگ کفش و روسری عوض کنیم؟
معلومه که نه
ولی من شخصا اون روسری سفیده رو با همه حلال بودنش سرم نمیکنم
تا اون برادر دینی که خدا و پیغمبر حالیشه
ولی بالاخره مرده و مجبوره تو این جامعه ای که پر از فساده زندگی کنه حداقل از طرف من آرامش داشته باشه
من که میگم رضایت خدا می ارزه به گذشتن از چیزهایی که دوسشون داریم.


سلام.
تشکر میکنم از صحبت های خیلی خیلی خوبتون.
خدا امثال من رو هم هدایت کنه...

رهگذر جان خیلی ممنونم ازت بخاطر نوشته های قشنگت ، گل

عزیزم نمیدونم چرا در مورد رضای خدا و بحثای ایمانی و توحیدی و تسلیمی و.. صحبت میکنی ؟!

من یادم نمیاد برم ببینم خدا چرا ربا رو حرام کرده
فقط توی قرآن خوندم ربا حرامه و فانی و یعنی جنگ با خدا به همین وضوح ! ، بعدش با رضایت و تسلیم دیگه پولمو جایی که توش سود بیاد هم نگذاشتم ،
وام برداشتم بعدش جبران کردم توبه کردم و...

مثل این میمونه که دوتا از علمای بزرگ و مفسرین که روی آیه ایکس از قرآن هنوز به قطعیت نرسیدند
چه میدونم مثلا یکی میگه
( یس = سید رسولان = پیامبر ص
دیگری میگه : یس = رموزی بین الله و پیامبر ص )
ما بیاییم بهش بگیم شک نکن و بدون چون و چرا قبول کن ،
عزیزم چی رو قبول کنه ؟

حالا اونجا زیاد حیاتی نیست"یس"یعنی چی
ولی اینجا خدا داره دستور میده ، باید این دستور رو ببینیم چیه انجام بدیم
مثل احکام میمونه

همانطور که گناه داره اگه مسلمان ندونه که برای شک بین رکعتهای مختلف نماز حکم چیه ،
و برای دل خودش یک بار دیگه از اول بخونه ( و فکر کنه خوب داره بهترشو انجم میده دیگه از اول میخونه تازه بیشتر زحمت میکشه )

و موظفه بره دنبال احکام واجبات
سجده سهو داره ، نماز احتیاط داره ، حکم چیه همونو انجام بده نه برای دل خودش بره از اول بخونه .

اینم واجبه ،
واجبه چون اگر این انتخاب تحت تاثیر جو باشه چی ؟
اگر بخاطر اینکه چندتا انسان خوب شدن الگو و این حکم رو اجرا میکنن باشه چی ؟

یه مثال میزنم که بهتر درک کنی :

مرحوم سید رضی که وصیت میکنند نمازشون رو قضایش رو بخونن ،
علت رو که میپرسن ، میفرمایند که میترسم از تکلیف خارج شده باشه ،

یه همچین چیزی ، دقیقش رو یادم نیست .
منظور اینکه نماز بازرگانان ، نماز برای دل خودمون و کلا این نیت به درد من یکی نمیخوره .

باید دستور خدا باشه و اینکه ائمه علیه السلام بهش توصیه کرده باشن که دیگه این بحثش جداست .

اینو هم بگم من تمام سرمایه و سلامتی و همه چیزمو سال - 95 94 از دست دادم ،
مغرور نمیشم ولی وضعیتی که توش بودم همه خانوادم نذر و نیاز میکردن ، اما توی اون شرایط یادمه فقط شکر میکردم و توبه
نعوذوا بالله بخدا که هیچی توی ذهن خودمم جرقه نخورد که چرا ؟
که حالا بخوام واسه حجابم شک کنم تردید کنم یا هرچی .

خیلی ممنون از حضور همه شما دوستان که اینقدر کمکم کردید و همینطور کارشناس محترم خانم هدی .@};-@};-
من نتیجه گیری کردم و جمع بندی کردم .
و تصمیمم رو برای حجاب گرفتم .

کارشناس محترم ، ضمن تشکر و قدردانی از زحمات شما بزرگوار
خواهشمندم این تاپیک را ببندید . @};-@};-@};-

در مورد لباسا و ریشا هم به نتیجه رسیدم ممنونم .(*)

سلام
پست اول من در همین تاپیک حاوی نظرات قبلی من بوده که قاعدتا اشتباهاتی داشتم ،
وقتی عنوان تاپیکم رو در گوگل زدم که بخونمش متوجه شدم چند سایت از مطالب تاپیک کپی کردن و جمع بندی اشتباهی ،
با توجه به توضیحات و تفسیر جامعی که اونجا قرار داده بودم ظاهرا خیلی بهش استناد میکنن و اشتباه قبلی منو تکرار میکنن .
در حال حاضر به جمع بندی رسیدم که لازم میدونم حتما بیان کنم که اون تاپیک خدایی ناکرده کسی رو به اشتباه نندازه .

چکیده اون پست این بود که با توجه به آیه 56 سوره احزاب و 31 سوره نور ،
برداشت من این بود که چادر در عرب نبوده و پیرهن های بلند و روسری های بلندی بوده
که چرا ما باید فراتر بریم و تفسیر این آیات در اون تاپیک .

چند تا نکته جا مونده که کلید مشکل من بود که نمیتونستم چادر رو یه دستور ببینم و هضمش کنم :

1 - مفسرین "جلباب " رو یا به روسری ترجمه کردن یا به چادر
مخاطب ، "چادر" ایرانی به ذهنش میرسه و میگه عرب که اون زمان ازینا سرشون نمیکردن ،
برای ترجمه " روسری " هم باز روسری ایرانی بلند به ذهنش میرسه ،
در نتیجه چادر رد میشه و روسری انتخاب میشه که اینجا امثال من به اشتباه میرن .

جلباب رو یکی از مفسرین " ملحفه " ترجمه کرده ، اتفاقا این ترجمه که خیلی کم بهش استناد میشه خیلی هوشمندانه است .
جلباب دقیقا ملحفه های بلندی از روی سر تا مچ پا بودند ، اما با رنگهای غالب اون زمان ،

یه سفری داشتم به یکی از روستاهای قشم که مردمش همون آداب و رسوم قدیم رو حفظ کرده بودن و روستای فوق العاده ای بود ، به ما گفتن بیایید با لباسای سنتی ما عکس بگیرید ،

دقیقا یکی از لباسها همچین ملحفه ای بود که یکی از روستایی ها گفت بیا این جلبیب هم سر کن ، که من لحظه ای جا خوردم گفتم شما به اینا چی میگید گفت هیچی میگیم چادر ،
گفتم نه اسم محلی خودتونو بگو که گفت جلبیب یا چیزی توی همین مایه ها .
خلاصه اون ملحفه بلند کاربردش مثل چادر ایرانی بود ولی شکلش فرق میکرد ،
پایینش گرد نبود و جنسش فرق داشت .

پس یعنی چادر حجاب برتر نه بلکه خود اشاره و دستور قرآنه .

2 - اگر ما اصلا جلباب رو به ملحفه که معادلش چادر ایرانیه ترجمه نکنیم ،
باز هم میتونیم بگیم چادر داشتن ، فراتر رفتن از ائمه ع نیست ،
چرا که قرآن در احکام به حداقل ها دستور داده ،
و ما مبحثی با عنوان " مکارم اخلاق " داریم که سیره ائمه ع بوده ،
مکارم اخلاق بهترین حالت و رفتار هر عملی است و فراتر رفتن از حکم خدا هم نیست که سیره ائمه ع است .
این نکته اینجا به کمکمون میاد که خیلی ها سوالشون اینه مگه در کوه مردم محرم هستن یا در خارج از کشور ، چرا اونجا چادر سر نکنیم و آیا حکم مگه حکم قرآن برای زمان و مکان خاصیه !!
دونستن این نکته کمکمون میکنه که ما بفهمیم در کوهنوردی و امثالهم ما حجاب حداقلی رو رعایت کنیم و در اجتماع حجاب کریمانه و شرافتمندانه رو .

3 - "مقایسه کنیم "
خداوند فرموده " محققا ما لباسی که ستر عورات شما کند و جامه‌هایی که به آن تن را بیارایید برای شما فرستادیم، و لباس تقوا نیکوترین جامه است " 26 اعراف

آراستن در اینجا کنار تقوا به کار رفته ،
از طرفی امثال من به اشتباه مانتوهای گشاد و بلندمون رو با تنگ و کوتاه پوشا در کل بی حجابا مقایسه میکردیم و البته برداشت اشتباهی از ترجمه جلباب که روسری ایرانی میدیدیمش باعث میشد فکر کنیم حجابمون کامله و طبق دستور قرآنه ،
یه مثال پیش پا افتاده میگم ؛
چند وقت پیش خواهرم به چادر انتقاد میکرد و بهم میگفت هدی حجابت واقعا کامله و تو داری دچار افراط و وسواس میشی ، مگه مانتوی تو چشه ، آستین بلند و گشاد و ..

عکس یکی از سوپراستارای سینما رو در یکی از جشنواره ها نشونش دادم ،
هنرپیشه ای که ما تیپ و ظاهر ایشونو دوست داشتیم
تیپشون خیلی شبیه یکی از ستای من بود ، به خواهرم گفتم به این عکس نگاه کن
این بنده خدا نه تنها به حجاب اعتقادی نداره بلکه خواسته خوش تیپ و جذابم باشه
تنها تفاوتش با ظاهر من که میخام حجاب کنم اینه که من موهام تو هست و لاک نزدم
و جوراب پام میکنم همین ، درصورتی که پس تقوا چی میشه این وسط ?
اینجاست که آدم خیلی ملموس و بی طرفانه و بدون تعصب تفاوت چادر و مانتو رو میبینه
حتی اگه گشاد باشه و تمام موازینم بخواهی رعایت کنی .

4 - خواهرم میگفت هدی چادر بهت نمیاد و..
واقعا قرار نیست چادر به آدم خیلی بیاد و جذاب بشه ،
اگر ما به حسن فعلی و حسن فاعلی اعتقاد داریم فقط باید خدا رو ببینیم
یعنی به ترتیب طبق دستور خدا عمل کنم( حسن فعلی ) ، و فقط بخاطر خدا حجاب کنم نه زیبا شدن خودم نه عرف جامعه و نه تاثیر جمع و.. ( حسن فاعلی )
اگر ما به حقیقت حسن فعلی و حسن فاعلی برسیم دیگه هییچ ابزار و منطقی با هیچ قدرتی نمیتونه ما رو توجیه کنه که یکم بخواهیم بلغزیم یا اشتباه کنیم یا تحت تاثیر عرف و جامعه باشیم چه جانعه خوب چه بد فقط برای خدا .

5 - من حقیقتا چندین ماه روی " حجاب " تحقیق کردم ، خیلی هم درگیرش بودم و نمیتونستم چادر سرم کنم چون نمیتونستم نیتم رو بشناسم و با خلوص و معرفت کامل سر کنم،
نهایتا رفتم بازار پارچه خریدم دو دست مانتو بلند و گشاد و ساده و تیره دوختم با دو تا مقنعه
خییلی بلند تا روی شکم Smile به خودم گفتم باشه هدی خانوم حالا که چادر نمیتوتی بیا اینم حجابی که فهمیدی درسته ، حالا به خودت ثابت کن مشکلت حجابه و دستور خدا و نه عرف
بیا و اینها رو بپوش ،
خدایا انقدر بی ریخت شدم که نگو ولی پوشیدم که به خودم ثابت کنم ،
بعدش رفتم یه چادر ساده سبک وزن خریدم
و الان دارم حالشو میبرم Smile

6 - میگن اگر آدم کاری رو با خلوص انجام بده خیلی تاثیر گذاره
خدا میدونه توی همین مدت کم بدون اینکه بخوام زبونی برای اطرافیانم تبلیغی کنم
چقدر این چادر من به اطرافیانم تلنگر زده و کاملا حس میکنم تغییراتشونو ،
خیلی راحت سوالشونو میپرسن منم خیلی باحوصله و خلاصه جوابشونو از قرآن و نهایتا
روایات میدم و میفهمم تاثیرشو ، خدا رو ازین بابت شاکرم .

ممنون

پرسش: آیا جلباب قرآنی چادر است یا لباس بلند گشاد؟


پاسخ: مرحوم علامه نیز می فرمایند:"كلمه (جلابيب) جمع جلباب است، و آن جامه اى است سرتاسرى كه تمامى بدن را مى پوشاند، و يا روسرى مخصوصى است كه صورت و سر را ساتر مى شود، و منظور از جمله (پيش بكشند مقدارى از جلباب خود را)، اين است كه آن را طورى بپوشند كه زير گلو و سينه هايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.
(ذلك ادنى ان يعرفن فلا يوذين ) - يعنى پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اينكه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزديك تر است، در نتيجه وقتى به اين عنوان شناخته شدند، ديگر اذيت نمى شوند، يعنى اهل فسق و فجور متعرض آنان نمى گردند."(1 )و مفسران نمونه نیز در خصوص جلباب می گویند:
"در اين كه: منظور، از «جلباب» چيست؟ مفسران و ارباب لغت چند معنى براى آن ذكر كرده‌اند:
1- ملحفه (چادر) و پارچه بزرگى كه، از روسرى بلندتر است و سر و گردن و سينه‌ها را مى‌پوشاند.
2- مقنعه و خمار (روسرى).
3- پيراهن گشاد(2)


آیا زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، چادر داشتند ؟!
بله چادر داشتند.این مطلب از سنت و سیره حضرت صدیقه کبری که در روایات و تواریخ ثبت شده به خوبی مشخص است :
پوشش حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) هنگامی که در جریان غصب فدک ازمنزل خارج شدند چنین توصیف شده است :
«لاثت خمارها علي رأسها و اشتملت بجلبابهاو اقبلت في لمة من حفدتها و نساء قومها تطأ ذيولها»(3)؛ حضرت زهرا (سلام الله علیها) هنگام خروج از منزل مقنعه را محكم بر سر بستند و جلباب و چادر را، به گونه ‌ای كه تمام بدن آن حضرت را می پوشاند و گوشه‌های آن به زمين می رسيد، به تن كردند و به همراه گروهی از نزديكان و زنان قوم خود به سوی مسجد حركت نمودند.


اینها نمونه ها و مستنداتی است که بیان می کند هم در آن زمان چادر بوده و هم اندازه آن به چه حدی بوده است . و در واقع از رهگذر این مستندات می توان مطمئن تر شد که جلباب همان چادر بلند و سراسری است که مد نظر ماست و از آن سخن می گوییم.


پی نوشت ها:



1. سیدمحمدحسین طباطبائی، ترجمه المیزان ، موسوی همدانی - نشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی ،ج 16 ،ص 509
2. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، دار الكتب الاسلاميه‌، تهران، 1374، چ 32،ج17،ص 456و457

3. طبرسی، الاحتجاج، انتشارات نعمان نجف اشرف ،چ 86،ج 1، ص 98
موضوع قفل شده است