جمع بندی بررسی حجاب کنیزان

تب‌های اولیه

75 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

شروحیل;974532 نوشت:
اگر زنان مسن که جاذبه ای ندارن حجاب نداشته باشن تو خیابون پلیس دستگیرشون نمی کنه؟؟؟؟؟؟
و تو دادگاه جریمه . زندانی نمیشن ؟؟؟؟
العیاذ بالله قانون گذارای این کشور از خدا بیشتر می فهمن که چنین قوانینی گذاشتن؟؟؟؟

من مدافع اسلام و اصل نظام و انقلاب هستم، نه تمام قوانین کشور، و نه تمام نحوه اجرای این قوانین!

فاتح;974557 نوشت:
سلام علیکم

چون زنان مومنه مساوی با زنان آزاد نیست . کنیزان نیز میتوانند مومنه باشند . دلیلش در کلام خودتان است

و اینکه میگوئید بفحشا داده میشدند برای کنیزان غیر مسلمان که به دین اسلام در نیامده بودند و بر رفتار بی قیدی جاهلی خود اصرار داشتند این شرایط بود . مالک بدون جاری کردن صیغه و مهریه و طلاق حق تصرف آنها را داشتند

با سلام

دوست گرامی بنده گفتم آیه و حدیثی برای اجبار زنان غیر مومن و غیر مسلمان به حجاب بیارید...

مثل آیات و احادیثی که گفتن زنان و مردان زناکار بالاجبار نباید با زنان و مردان مومن ازدواج کنن

این احکام وجه تمییز مومنین و غیر مومنین در ظاهر هست ...

وقتی ما این احکام رو رعایت نمی کنیم داریم حق و باطل رو به هم مخلوط می کنیم و جامعه ای پر از منافق رو می سازیم

مسلم;974564 نوشت:
من مدافع اسلام و اصل نظام و انقلاب هستم، نه تمام قوانین کشور، و نه تمام نحوه اجرای این قوانین!

با سلام

در مورد راس این نظام که در فتوای جدید مردان رو از ازدواج دوم منع و مردان با زنان متعدد رو اخراج کرده چه طور؟

باز هم ازش دفاع می کنید؟؟؟

اسلام از این نظام جداست ... خودمون رو فریب ندیم ....

امیر مومنان انقلاب علیه عثمان رو تقبیح و تنبیه انقلابیون رو به زمان مناسب موکول کردن ...
(هر چند افراطیون با تعجیل و قتل علی(ع) اجرای این حکم رو ناقص گذاشتن)

یعنی ترور و قتل بدون حکم و انقلاب و کشت و کشتار بی هدف و خسارت به اموال بیت المال مورد تایید ائمه نبوده و نیست ...

شروحیل;974595 نوشت:
با سلام

در مورد راس این نظام که در فتوای جدید مردان رو از ازدواج دوم منع و مردان با زنان متعدد رو اخراج کرده چه طور؟

باز هم ازش دفاع می کنید؟؟؟

اسلام از این نظام جداست ... خودمون رو فریب ندیم ....

امیر مومنان انقلاب علیه عثمان رو تقبیح و تنبیه انقلابیون رو به زمان مناسب موکول کردن ...
(هر چند افراطیون با تعجیل و قتل علی(ع) اجرای این حکم رو ناقص گذاشتن)

یعنی ترور و قتل بدون حکم و انقلاب و کشت و کشتار بی هدف و خسارت به اموال بیت المال مورد تایید ائمه نبوده و نیست ...

با سلام وعرض ادب وتبریک سال نو به همه اسک دین های گرامی

ببخشید میشه لطفا اسم این شخصی که این فتوا رو داده بفرمایید .شاید شدم مقلدش .happy

همای رحمت;974602 نوشت:
با سلام وعرض ادب وتبریک سال نو به همه اسک دین های گرامی

ببخشید میشه لطفا اسم این شخصی که این فتوا رو داده بفرمایید .شاید شدم مقلدش .happy

با سلام

ایشون طبق گفته خودشون مرجع تقلید نیستن و کتاب صاحب منصب قبلی رو به عنوان رساله معرفی کردن

اما تونستن با تغییر قانون اساسی به این منصب برسن

شروحیل;974603 نوشت:
با سلام

ایشون طبق گفته خودشون مرجع تقلید نیستن و کتاب صاحب منصب قبلی رو به عنوان رساله معرفی کردن

اما تونستن با تغییر قانون اساسی به این منصب برسن

شایدبادلیل ومنطق به این نتیجه رسیده .از کجا معلوم

نظر ایشون صحیح نباشه ؟!

شروحیل;974591 نوشت:
دوست گرامی بنده گفتم آیه و حدیثی برای اجبار زنان غیر مومن و غیر مسلمان به حجاب بیارید...

سلام،
هر کدام از این موارد جداگانه برای خودشان یک دلیل هستند:

۱. ایمان آوردن از نظر اسلام واجب است یا اختیاری؟

۲ فتوای فقها برای واجب بودن حجاب برای مسلمینی که تازه مسلمان شده‌اند و هنوز ایمان در قلبشان وارد نشده است از کجا آمده است، آیا من‌درآوردی است؟ آیا هرگز گفته می‌شود که بخشی از احکام رساله‌ها برای وقتی است که میزان ایمان در قلب افراد از یک حد مشخصی بیشتر باشد و اگر چنین هست آیا کسی می‌تواند مقدار ایمانی که در قلبش وارد شده است را اندازه بگیرد با آنکه قرآن فرموده که ای کسانی که می‌گویید ایمان آورده‌ایم آیا گمان کرده‌اید که خداوند شما را به خودتان رها می‌کند و آزمایشتان نمی‌کند تا راستگویتان را از درو‌غگویتان تمیز دهد؟

۳. در حالت عادی ما باید فرض را بر ایمان داشتن مسلمین بگذاریم یا بر مرتد بودن ایشان؟ امر به معروف و نهی از منکر چگونه واجب می‌شود؟

۴. هر حکومتی نیاز دارد روی هر موضوعی که در آن مردم با یکدیگر تعامل دارند قانون بگذارد و آن قوانین را رعایت کند تا کسی به حقوق دیگری تجاوز نکند، هر چیزی که موضوع تعامل دو نفر از یک جامعه باشد باید قانون‌مند باشد،َ ولی معمولاً بخش بزرگی از قوانین به فرهنگ مردم و به عرفیات جامعه سپرده می‌شود و این بخاطر نقص قانون‌گذاری‌های معمول است ... در ادیان این قوانین به طور کاملتری بیان گشته است ... حالا اگر مسلمین جایی به حکومت برسند بی‌معناست و هیچ وجه عقلایی ندارد که وقتی خداوند حدودی را مشخص کرده است بیاید باز از خودش حدود دیگری را مشخص کند و یا کلاً حدود را بردارد و آن را به خود مردم بسپرد بدون آنکه نظارتی بر آن داشته باشد (مثلاً خداوند بفرماید در تعاملات نامحر‌ها با هم باید این حدود رعایت شود و ما بگوییم که نه هر کسی خودش تصمیم بگیرد و به دیگران هم ربطی ندارد) ... البته چه بهتر که بتواند این حدود را با کار فرهنگی جا بیاندازد، ولی گذاشتن قانون هم اشکالی ندارد، همه چیز جامعه باید بر اساس قوانین باشد تا به حقوق کسی تجاوز نشود و این موضوع هم از آنجا که قابلیت پیگیری و اثبات جرم را دارد می‌تواند به صورت قانون‌مند در بیاید ... نگاه حرام نمی‌شود، ولی پوشش حرام می‌شود، اولی قابل اثبات نیست یا اکثراً قابل اثبات نیست ولی دومی هست و لااقل اکثراً قابل اثبات و پیگیری در محکمه‌ها هست ... پس اگر قانونمند نشود کوتاهی شده است ...

zeos_403;827305 نوشت:
کدام یک از احادیث بالا اعتبار بیشتری دارند؟
حدود حجاب برای کنیزان چه تفاوتی دارد؟
چرا این تفاوت وجود دارد مگر فلسفه حجاب محافظت از زن نیست؟ آیا کنیزان نیاز به محافظت ندارند و اگر به علت بی حجابی مورد آزار و اذیت قرار بگیرند اشکالی ندارد؟

تفاوت گذاشتن بین کنیز و آزاد در احکام با توجه به جایگاه اجتماعی کنیزها و اینکه هر شخص آزادی دوست دارد متمایز از کنیزها باشد باعث ترویج فرهنگ حجاب می‌شود، تا جایی که هر کسی دوست داشته باشد حجاب داشته باشد تا مانند زنان آزادی که کنیز نیستند باشد ... این یعنی مراقبت از جایگاه پوشیدگی ...

از طرف دیگر، توجه دارید که اصلی‌ترین مسجد در اسلام تنها مسجدی است که مختلط هم هست! مسجد‌الحرام که قبله است،َ مختلط است و در آن بخش جدا برای زن و مرد نیست ... از معصوم علیه‌السلام سؤال شد که چرا!؟ جواب داده شد که چون بکّه است (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ)، یعنی محل بکاء ... جایی که مردم در گریه هستند و حال راز و نیاز با خدا دارند دیگر در حالت معمول خودشان نیستند که نیازی به این حریم‌ها داشته باشند ... و با این وجود داریم که حضرت علی علیه‌السلام به صورت جوانی سیلی زده باشند که در حین طواف خانه‌ی خدا داشته چشم‌چرانی می‌کرده است (بخصوص که در طواف باید صورت زنان باز باشد)، که یعنی چشم‌چرانی در حال طواف در مسجد‌الحرام که بکّه هست هم کار محالی نیست و پیش می‌آید ... در این شرایط از زنان طور دیگری دفاع می‌شود ... برای کنیزها هم هر دو مورد بیان شده صادق است، اولا چون کنیز هستند کمتر پیش می‌آید کسی به آن‌ها میل کند (این را می‌توان از این قیاس در قران هم فهمید که خداوند فرموده است «وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ») و همین مانند بکه بودن مکه به کمک کنیزان می‌آید که کمتر مورد مزاحمت قرار بگیرند، اما در عین حال هم اگر بخواهند مورد مزاحمت قرار بگیرند در این صورت صاحبی دارند که از ایشان که مایملک خودشان هستند مخافظت کند ... و البته وقتی گفته می‌شود محافظت بکند یعنی محافظت از حرام، مگرنه اینکه احکام رابطه با کنیزان متفاوت از احکام رابطه با زنان ازاد باشد بحثش فرق دارد و اگر حلال خداست پس حلال است و دیگر بحث تجاوز به حقوق و امثالهم مطرح نیست ...

همای رحمت;974602 نوشت:
با سلام وعرض ادب وتبریک سال نو به همه اسک دین های گرامی

ببخشید میشه لطفا اسم این شخصی که این فتوا رو داده بفرمایید .شاید شدم مقلدش .happy

سلام

نه فتوا نبوده.
برخی ها اسکرین شات فتاوی رو آوردن که نشون میداد ایشون هم تعدد زوجات رو با حفظ شرایط مستحب میدونن. و میگویند آنچه از ایشان نقل شده ناقص بوده و در حد توصیه اخلاقی بوده و حتی اصل موضوع بابت اذیت کردن خانوم ها بوسیله یک شوخی بوده و آنها مثلا با توجیه اینکه شوخی میکنیم میخواستند سرپوشی بر آزار و اذیتشان بگذارند...
مثل اینکه من به شوخی به کسی بگم مادرت مرده و اون طرف شوکه بشه و گریه کنه... بعد هم بگم شوخی کردم
برخی ها هم در مقابل گفتند نه دفتر مرجع به جای فتوای ایشون فتوای امام رو گفته ...
و عده ای گفتند برخی اشکال کردند که اگر ایشون بگه حتی به شوخی حرام باشه پس به طریق اولی جدی اش هم حرامه و این خلاف نص قرآن میشه زیرا تعدد زوجات حلاله.... لذا عده ای در پاسخ به این اشکال گفتند مقصود ایشون حرمت گفتن است نه عمل کردن.... یعنی ایشون گفته اگر خواستید بروید تعدد زوجات داشته باشید اما نگویید... گفتن اینکه من میخوام زن دوم بگیرم جایز نیست چه شوخی و چه جدی... شما کارت رو انجام بده ولی نباید به زنت بگی...

نقطه;974623 نوشت:

تفاوت گذاشتن بین کنیز و آزاد در احکام با توجه به جایگاه اجتماعی کنیزها و اینکه هر شخص آزادی دوست دارد متمایز از کنیزها باشد باعث ترویج فرهنگ حجاب می‌شود، تا جایی که هر کسی دوست داشته باشد حجاب داشته باشد تا مانند زنان آزادی که کنیز نیستند باشد ... این یعنی مراقبت از جایگاه پوشیدگی ...

از طرف دیگر، توجه دارید که اصلی‌ترین مسجد در اسلام تنها مسجدی است که مختلط هم هست! مسجد‌الحرام که قبله است،َ مختلط است و در آن بخش جدا برای زن و مرد نیست ... از معصوم علیه‌السلام سؤال شد که چرا!؟ جواب داده شد که چون بکّه است (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ)، یعنی محل بکاء ... جایی که مردم در گریه هستند و حال راز و نیاز با خدا دارند دیگر در حالت معمول خودشان نیستند که نیازی به این حریم‌ها داشته باشند ... و با این وجود داریم که حضرت علی علیه‌السلام به صورت جوانی سیلی زده باشند که در حین طواف خانه‌ی خدا داشته چشم‌چرانی می‌کرده است (بخصوص که در طواف باید صورت زنان باز باشد)، که یعنی چشم‌چرانی در حال طواف در مسجد‌الحرام که بکّه هست هم کار محالی نیست و پیش می‌آید ... در این شرایط از زنان طور دیگری دفاع می‌شود ... برای کنیزها هم هر دو مورد بیان شده صادق است، اولا چون کنیز هستند کمتر پیش می‌آید کسی به آن‌ها میل کند (این را می‌توان از این قیاس در قران هم فهمید که خداوند فرموده است «وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ») و همین مانند بکه بودن مکه به کمک کنیزان می‌آید که کمتر مورد مزاحمت قرار بگیرند، اما در عین حال هم اگر بخواهند مورد مزاحمت قرار بگیرند در این صورت صاحبی دارند که از ایشان که مایملک خودشان هستند مخافظت کند ... و البته وقتی گفته می‌شود محافظت بکند یعنی محافظت از حرام، مگرنه اینکه احکام رابطه با کنیزان متفاوت از احکام رابطه با زنان ازاد باشد بحثش فرق دارد و اگر حلال خداست پس حلال است و دیگر بحث تجاوز به حقوق و امثالهم مطرح نیست ...

با سلام

با این استدلال شما که نگاهها متفاوت است بین این ها پس الان باید در جمع خانوادگی مثل برادر شوهر یا خواهر زن و یا .... که زیاد در ارتباط هستند و همدیگر را میبینند حجاب هم باید کاهش یابد
چون دیگر نوع ارتباطشون با یکدیگر دیگر از حالت عمومی که در جامعه است خارج میشود و یک نوع همگرایی و اونس با هم میگیرند!

نقطه;974622 نوشت:

سلام،
هر کدام از این موارد جداگانه برای خودشان یک دلیل هستند:

۱. ایمان آوردن از نظر اسلام واجب است یا اختیاری؟

۲ فتوای فقها برای واجب بودن حجاب برای مسلمینی که تازه مسلمان شده‌اند و هنوز ایمان در قلبشان وارد نشده است از کجا آمده است، آیا من‌درآوردی است؟ آیا هرگز گفته می‌شود که بخشی از احکام رساله‌ها برای وقتی است که میزان ایمان در قلب افراد از یک حد مشخصی بیشتر باشد و اگر چنین هست آیا کسی می‌تواند مقدار ایمانی که در قلبش وارد شده است را اندازه بگیرد با آنکه قرآن فرموده که ای کسانی که می‌گویید ایمان آورده‌ایم آیا گمان کرده‌اید که خداوند شما را به خودتان رها می‌کند و آزمایشتان نمی‌کند تا راستگویتان را از درو‌غگویتان تمیز دهد؟

۳. در حالت عادی ما باید فرض را بر ایمان داشتن مسلمین بگذاریم یا بر مرتد بودن ایشان؟ امر به معروف و نهی از منکر چگونه واجب می‌شود؟

۴. هر حکومتی نیاز دارد روی هر موضوعی که در آن مردم با یکدیگر تعامل دارند قانون بگذارد و آن قوانین را رعایت کند تا کسی به حقوق دیگری تجاوز نکند، هر چیزی که موضوع تعامل دو نفر از یک جامعه باشد باید قانون‌مند باشد،َ ولی معمولاً بخش بزرگی از قوانین به فرهنگ مردم و به عرفیات جامعه سپرده می‌شود و این بخاطر نقص قانون‌گذاری‌های معمول است ... در ادیان این قوانین به طور کاملتری بیان گشته است ... حالا اگر مسلمین جایی به حکومت برسند بی‌معناست و هیچ وجه عقلایی ندارد که وقتی خداوند حدودی را مشخص کرده است بیاید باز از خودش حدود دیگری را مشخص کند و یا کلاً حدود را بردارد و آن را به خود مردم بسپرد بدون آنکه نظارتی بر آن داشته باشد (مثلاً خداوند بفرماید در تعاملات نامحر‌ها با هم باید این حدود رعایت شود و ما بگوییم که نه هر کسی خودش تصمیم بگیرد و به دیگران هم ربطی ندارد) ... البته چه بهتر که بتواند این حدود را با کار فرهنگی جا بیاندازد، ولی گذاشتن قانون هم اشکالی ندارد، همه چیز جامعه باید بر اساس قوانین باشد تا به حقوق کسی تجاوز نشود و این موضوع هم از آنجا که قابلیت پیگیری و اثبات جرم را دارد می‌تواند به صورت قانون‌مند در بیاید ... نگاه حرام نمی‌شود، ولی پوشش حرام می‌شود، اولی قابل اثبات نیست یا اکثراً قابل اثبات نیست ولی دومی هست و لااقل اکثراً قابل اثبات و پیگیری در محکمه‌ها هست ... پس اگر قانونمند نشود کوتاهی شده است ...

با سلام و عرض ادب و احترام

اگر مبحث دینی است که در دین حجاب اجباری برای جامعه ( بدون در نظر گرفتن مسلمان بودن و نبودن) نداریم ...

اگر مساله بهشتی کردن اجباری همه افراد جامعه است(اعم از مسلمان و غیر مسلمان) که این مورد نیز مورد تایید دین نیست...

اگر مساله حکومتی و غیر دینی است باید بدانیم با اجبار غیر مسلمانان فقط موجب دوری مردم از دین شده ایم ...

و هزار و یک مورد دیگر ...

بنده بی حجابی را برتری نمی دانم بالعکس حجاب موجب برتری و تمایز زن مسلمان از غیر مسلمان است...
اما اجبار به حجاب برای فردی که درک درستی از دین را به او نداده ایم ، رذالت می دانم ...

ما حجاب را اشتباه فهمیده ایم ...

حجاب وجه تمایز است ، نه درمانی بر دل بیمار دلان ...

با پاک کردن صورت مساله مشکل فرهنگی حل نخواهد شد

در پناه حق تعالی

شروحیل;974595 نوشت:
در مورد راس این نظام که در فتوای جدید مردان رو از ازدواج دوم منع و مردان با زنان متعدد رو اخراج کرده چه طور؟

همای رحمت;974602 نوشت:
ببخشید میشه لطفا اسم این شخصی که این فتوا رو داده بفرمایید .شاید شدم مقلدش .


اولا: خواهش می کنم از موضوع تاپیک دور نشده و حاشیه پردازی نکنید...

فقط همین قدر بگویم بر فرض صحت چنین مطلبی، این فتوا از گذشته هم وجود داشته است، شیخ طوسی حدود 1000 سال پیش تصریح می کند که نه چند همسری، بلکه تک همسری مستحب است.
و سایر مراجع هم که آن را مستحب میدانند از باب استحباب خود ازدواج است، نه تکرار آن، یعنی تعدد استحباب ندارد، بلکه ازدواج مستحب است، یعنی حتی آنها که معتقد به استحباب هستند می گویند از باب تکرار یک عمل مستحبی مستحب محسوب میشود، نه اینکه خود تعدد موضوعیت داشته باشد.

اگر ما سعی میکردیم در مباحث علمی عالمانه و بدون پیش فرض ها و بدون حاشیه ورزی صحبت کنیم بسیاری از مشکلات حل میشد.

درستي;974638 نوشت:
با سلام

با این استدلال شما که نگاهها متفاوت است بین این ها پس الان باید در جمع خانوادگی مثل برادر شوهر یا خواهر زن و یا .... که زیاد در ارتباط هستند و همدیگر را میبینند حجاب هم باید کاهش یابد
چون دیگر نوع ارتباطشون با یکدیگر دیگر از حالت عمومی که در جامعه است خارج میشود و یک نوع همگرایی و اونس با هم میگیرند!

دوست گرامی

حجاب نیازی است برای تمایز مومنین از غیر مومنین و در امان موندن از چشم بیمار دلان

اگر در جمع خانوادگی من نیاز به حجاب هست یعنی بیمار دلی در جمع هست ...

شاید اون بیمار دل خود من باشم...

*****************

بهشت مردانه و زنانه ندارد

و در ضمن با احتمال زیاد در بهشت زنان حجاب هم ندارند چون نیازی به ان نخواهد بود ...

(با توجه به آیات قرآن نیاز به حجاب پس از انجام گناه بر انسان واجب شد وانسان از بهشت طرد شد )

اگر ما نیاز به حجاب در دیگران رو حس میکنیم و ریشه مشکل رو در نگرش خودمون درمان نمی کنیم
باید به انسانیت خودمون شک کنیم ...

شروحیل;974660 نوشت:
دوست گرامی

حجاب نیازی است برای تمایز مومنین از غیر مومنین و در امان موندن از چشم بیمار دلان

اگر در جمع خانوادگی من نیاز به حجاب هست یعنی بیمار دلی در جمع هست ...

شاید اون بیمار دل خود من باشم...

*****************

بهشت مردانه و زنانه ندارد

و در ضمن با احتمال زیاد در بهشت زنان حجاب هم ندارند چون نیازی به ان نخواهد بود ...

(با توجه به آیات قرآن نیاز به حجاب پس از انجام گناه بر انسان واجب شد وانسان از بهشت طرد شد )

اگر ما نیاز به حجاب در دیگران رو حس میکنیم و ریشه مشکل رو در نگرش خودمون درمان نمی کنیم
باید به انسانیت خودمون شک کنیم ...


شما اصلا متوجه شدین که من چی نوشتم؟در مورد خانوادگی اساس را بر اساس صافی دل گذاشتیم که کسی بیمار دل نیست وگرنه از نظر من عفیف بودن مهمتر از حجاب است
قربان به این خاطر که حجاب فقط برای طرف مقابل است که ممکن است تحریک شود درحالیکه اگر زنی عفیف نباشد و در رفتار و کردارش و صحبت کردن ها سنگین بودن را رعایت نکند ولو با حجاب و حتی چادری هم باشد ان وقت این تحریک شدن و لذت جویی دوطرفه میشود (حالا شما ببین چند درصد خانم ها با نامحرم ها این موارد را رعایت میکنند هر چند که مشخص است وضع انها)
و دیگر جدای از اینکه دین حجاب را برای مسلمانان واجب کرده ایا غیر مسلمان حق ندارند حجاب داشته باشد از نظر شما؟

درستي;974638 نوشت:
با سلام

با این استدلال شما که نگاهها متفاوت است بین این ها پس الان باید در جمع خانوادگی مثل برادر شوهر یا خواهر زن و یا .... که زیاد در ارتباط هستند و همدیگر را میبینند حجاب هم باید کاهش یابد
چون دیگر نوع ارتباطشون با یکدیگر دیگر از حالت عمومی که در جامعه است خارج میشود و یک نوع همگرایی و اونس با هم میگیرند!


سلام بزرگوار،
به نوعی همینطور هم هست دیگر، خانمی که چادری سفت و سخت است هم در داخل خانه که برایشان مهمان می‌اید مثلاً چادر نماز سر می‌کند، یا در عروسی .... این چادری نیست که با آن بروند وسط خیابان ...
یا ممکن است جلوی برادر شوهر مثلاً مانتو روسری، یا تونیک بلند بپوشند، یا در مهمانی که خیلی‌ها بدحجاب هستند شاید پوشش رنگی بپوشند چون این پوشش رنگی در چنان جمعی جلب توجه نمی‌کند ...
در مورد مثال کعبه که گفتم مختلط است، یا اینکه پوشیه نمی‌توان موقع طواف داشت، اینها مرز واجب و حرام را جابجا نمی‌کند ... اینها مثال هستند که شاید کمک کند بتوانیم برخی احکام دیگر را بهتر متوجه بشویم، مگرنه ما هر چقدر هم که روی علت‌های احکام خدا فکر کنیم باز نمی‌توانیم ادعا کنیم که خداوند حتماً به این دلیل فلان کار را واجب یا حرام کرده است، اینها حکمت‌هایی هستند که ممکن است دخیل باشند، بحثمان علمی است، شما می‌توانید نظراتم را نقد کنید و به دنبال حکمت‌های دیگری بگردید که درست‌تر باشند ...

موضوع اینجاست که به هر حال این بحث یک بحث درون‌دینی است ... پیش‌فرض ما این است که به هر حال دین خدا دین حق است، اگر کسی بخواهد اصل حقانیت دین خدا را تحقیق کند راهش این نیست که بگردد که دین چه گفته است و چه نگفته است و حالا با خط‌کش خودش فکر کند که چه کاری انسانی هست و چه کاری انسانی نیست، دین خودش خط‌کش خودش را دارد، اسوه‌ی حسنه را خودش معرفی می‌کند، اینکه چه کاری اخلاقی باشد و چه کاری زشت باشد را دین به ما می‌آموزد، اگر دینی حق باشد و چیزی بگوید درست است که ما فکر می‌کنیم غلط است در این صورت اشکال به دین وارد نمی‌شود و به ما وارد می‌شود که چیزی که درست است را تا کنون فکر می‌کردیم اشتباه بوده است ... اگر کسی با خط‌کش خودش به سراغ دین برود در نهایت دینش می‌شود چیزی که از اول بر همان اساس خط‌کش خودش را تنظیم کرده بوده است، دینش می‌شود عرف جامعه، دینش می‌شود چیزهایی که از بچگی در سرش کرده‌اند، می‌شود جبر تاریخی و جبر فرهنگی، می‌شود همان دین آبا و اجدادی که وقتی پیامبران می‌آمدند و می‌گفتند که ایمان بیاورید می‌گفتند که نه ما با همین دین پدران خودمان خوش هستیم و آن را کنار نمی‌گذاریم ...
بنابراین به جواب من اینطور نگاه کنید که یک حکمی هست که می‌دانیم درست است و حالا فقط به عنوان یک بحث علمی درون‌دینی می‌خواهیم حکمت‌های پشت ان را بهتر بشناسیم ...

شروحیل;974650 نوشت:
با سلام و عرض ادب و احترام

اگر مبحث دینی است که در دین حجاب اجباری برای جامعه ( بدون در نظر گرفتن مسلمان بودن و نبودن) نداریم ...

اگر مساله بهشتی کردن اجباری همه افراد جامعه است(اعم از مسلمان و غیر مسلمان) که این مورد نیز مورد تایید دین نیست...

اگر مساله حکومتی و غیر دینی است باید بدانیم با اجبار غیر مسلمانان فقط موجب دوری مردم از دین شده ایم ...

و هزار و یک مورد دیگر ...

بنده بی حجابی را برتری نمی دانم بالعکس حجاب موجب برتری و تمایز زن مسلمان از غیر مسلمان است...
اما اجبار به حجاب برای فردی که درک درستی از دین را به او نداده ایم ، رذالت می دانم ...

ما حجاب را اشتباه فهمیده ایم ...

حجاب وجه تمایز است ، نه درمانی بر دل بیمار دلان ...

با پاک کردن صورت مساله مشکل فرهنگی حل نخواهد شد

در پناه حق تعالی


سلام،
جسارتاً اینطور به نظرم رسید که روی هیچ کدام از آن دلایل فکر نکردید چون از قبل می‌دانید که نظر دین چه هست و چه نیست ... @};-

درستي;974665 نوشت:

در مورد خانوادگی اساس را بر اساس صافی دل گذاشتیم که کسی بیمار دل نیست
وگرنه از نظر من عفیف بودن مهمتر از حجاب است

با سلام

دقیقا مساله عفاف است و حجاب وسیله حفظ عفاف در برابر بیمار دلان است نه صالحین ...

صالحین چشم به آن چه در برابر ان هاست ندارند چون چشمشان عفیف است ...

پس اگر من نیاز به حجاب را در اطرافیانم در محیطی بسته حس میکنم مشکل از چشم و دل من است ...

باید خود را درمان کنم نه دیگران که غیر مسلمان و غیر مومن هستند و حجاب براییشان تعریف نشده را اجبار به حجاب ...

درستي;974665 نوشت:

قربان به این خاطر که حجاب فقط برای طرف مقابل است که ممکن است تحریک شود درحالیکه اگر زنی عفیف نباشد و در رفتار و کردارش و صحبت کردن ها سنگین بودن را رعایت نکند ولو با حجاب و حتی چادری هم باشد ان وقت این تحریک شدن و لذت جویی دوطرفه میشود (حالا شما ببین چند درصد خانم ها با نامحرم ها این موارد را رعایت میکنند هر چند که مشخص است وضع انها)

مشکل جامعه نیز همین است ظاهر را دو دستی چسبیده ایم و از باطن غافلیم ...

حجاب را اجباری می کنیم و جامعه را به حال خود رها می کنیم...

بعد در بوق و کرنا میکنیم که ما مدینه فاضله ساخته ایم و این زنان با حجاب حوری بهشتی اند ...

حوریانی که بسیارشان با وجود با حجاب بودن نه نگاهشان عفیف نه زبانشان نه دلشان ...

چون ما عفاف را فقط در حجاب اجباری دیده ایم و ظاهر غیر مومنین را مانند حوری ساخته ایم اما از باطن امر غافل شده ایم
نه اموزش و نه فرهنگ سازی ... فقط اجبار ...

درستي;974665 نوشت:

و دیگر جدای از اینکه دین حجاب را برای مسلمانان واجب کرده ایا غیر مسلمان حق ندارند حجاب داشته باشد از نظر شما؟

حجاب بحثی ایمانی است نه صرفا اسلامی و اختیاری برای غیر مسلمانها نه اجباری

بسیاری از مسیحیان نیز اختیاری محجبه هستن (البته نه به معنای حجاب تشیع صفوی)
از منظر آن ها حجاب یعنی خود را برای کسی غیر از شوهر عرضه نکردن
حال ممکن است موی آن ها دیده شود اما جذابیتی برای مردم معمولی و حتی بیمار دل ندارد

چون خود را مانند بازیگران سینما بزک نمی کنند و به خیابان بیایند ... با همان ظاهر عادی و بدون جاذبه به خیابان می آیند ...

نقطه;974677 نوشت:

سلام،
جسارتاً اینطور به نظرم رسید که روی هیچ کدام از آن دلایل فکر نکردید چون از قبل می‌دانید که نظر دین چه هست و چه نیست ... @};-

سلام

برادر گرامی

اگر شما در قران آیه ای دیده اید و یا حدیثی دارید که نشان می دهد ،
اجبار به حجاب برای غیر مسلمین و غیر مومنین امری صحیح است
و حکمی الهی است نه شخصی و سلیقه ای(بدعت)

به ما هم نشان دهید ...

سمعاً و طاعتاً می پذیریم

********************************

در ضمن اگر آیه و حدیثی هم دارید که نشان می دهد هر کس در کشوری با قوانین (( مثلا )) اسلامی زندگی کند

بدون شک مسلمان است

حتی اگر نماز نخواند ، روزه نگیرد ، زکات و خمس ندهد و و به کل منکر تمام اصول و فروع دین باشد ...

پس حکم حجاب بر او وارد است

باز هم به ما هم نشان دهید ...

سمعاً و طاعتاً می پذیریم

شروحیل;974700 نوشت:
سلام
برادر گرامی
اگر شما در قران آیه ای دیده اید و یا حدیثی دارید که نشان می دهد ،
اجبار به حجاب برای غیر مسلمین و غیر مومنین امری صحیح است
و حکمی الهی است نه شخصی و سلیقه ای(بدعت)
به ما هم نشان دهید ...
سمعاً و طاعتاً می پذیریم

سلام برادر،
آیه‌ی صریحی که همه را مخاطب قرار بدهد و بگوید حجاب داشته باشید ندیدم، ولی دیدم که همه را مخاطب قرار بدهد و بگوید ایمان بیاورید و بعد به مؤمنان بگوید که حجاب داشته باشید ...
گرچه در قرآن به نوعی با خطاب عام آمده است که «لَا تَقْرَبُوا الزِّنَىٰ ۖ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا»، یعنی نهی از نزدیک شدن به زناست و نه فقط نهی از ارتکاب خود زنا ... و زنا هم انواع و اقسام دارد اما حتی اگر همان نزدیکی کردن با نامحرم را هم زنا بدانیم باز بدحجابی می‌تواند گام اول برای تحریک جنس مخالف و فراهم کردن مقدمه‌ی زنا محسوب شود که از آن نهی شده است ...
همچنین در قرآن دیده‌ام که بگویند شما امتی هستید که اگر به قدرت برسید نماز را به پا می‌دارید و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید، و اینکه امر به معروف و نهی از منکر وقتی حکومتی بر مبنای اسلام تشکیل شود دیگر طبیعی است که به صورت وضع قوانین باشد، یعنی حتی اگر رئيس مملکت و سربازانش که قدرت دارند هم قرار باشد در خیابان‌ها راه بیفتند و بگویند خانم پوشش شما مناسب نیست یا آقا شما خودت را شبیه به زنان آرایش نکن و پوشش مناسب بپوش هم اول باید این حرف‌‌های خودشان را به صورت قانون در بیاورند و به مردم بگویند و بعد در خیابان راه بیفتند و اینطور امر به معروف و نهی از منکر کنند تا با ساختار یک حکومت برخورد مناسب شود و کسی سر خود کاری نکند ...
وقتی هر جامعه‌ای روی حدود پوشش قوانینی دارد و اگر ندارد عقل حکم می‌کند که داشته باشد (چون جایی که دو نفر با هم تعامل داشته باشند و سلوک زندگی یک نفر بر روی زندگی دیگری تأثیر داشته باشد دیگر مسأله‌ی مورد نظر یک مسأله‌ی شخصی نیست و یک مسأله‌ی اجتماعی است و باید قانون‌مند باشد تا کسی به حقوق دیگری تجاوز نکند، پذیرش این مطلب برای شما نیاز به آیه و روایت دارد؟)، پس حکومتی که بر مبنای اسلام تشکیل بشود هم طبیعی است که قوانینی مطابق با باورهای خودش که اسلام است بگذارد، اما قوانین باید فقط حدود واجب و حرام باشد، مگرنه نمی‌شود چیزی که مستحب است را هم قانون گذاشت و کسی را بخاطر ترک یک مستحب مؤاخذه کرد ... فکر نمی‌کنید داریم سر بدیهیات بحث می‌کنیم؟
شروحیل;974700 نوشت:
در ضمن اگر آیه و حدیثی هم دارید که نشان می دهد هر کس در کشوری با قوانین (( مثلا )) اسلامی زندگی کند
بدون شک مسلمان است

وقتی ۹۹٪ مردم مسلمان هستند، یا اصلاً ۹۵٪، یا اصلاً ۹۰٪ مردم مسلمان هستند، به نظر شما خیلی عجیب است که از آن چند درصد دیگر هم بخواهیم عرف اسلامی جامعه را رعایت کنند؟
حالا ممکن است بفرمایید که عرف جامعه‌ی مسلمین امروز با عرف مؤمنین همین جامعه خیلی متفاوت شده است ... این مطلب هم جواب دارد ولی دیگر واردش نمی‌شوم ...
شروحیل;974700 نوشت:
حتی اگر نماز نخواند ، روزه نگیرد ، زکات و خمس ندهد و و به کل منکر تمام اصول و فروع دین باشد ...

اگر مسلمان‌زاده باشد مسلمان است و اگر نماز نخواند می‌شود فاسق و نه لزوماً کافر (این بحث فقهی است مگرنه باطناً شاید از نظر خدا کافر باشد)، و ظاهراً کافر نیست تا رسماً مرتد نشده باشد ... و اگر شده باشد هم حکمش اعدام است نه اینکه به او بگوییم که تو دیگر لازم نیست حجابت را رعایت کنی ...

در پناه خدا باشید

نقطه;974730 نوشت:

سلام برادر،
آیه‌ی صریحی که همه را مخاطب قرار بدهد و بگوید حجاب داشته باشید ندیدم، ولی دیدم که همه را مخاطب قرار بدهد و بگوید ایمان بیاورید و بعد به مؤمنان بگوید که حجاب داشته باشید ...
گرچه در قرآن به نوعی با خطاب عام آمده است که «لَا تَقْرَبُوا الزِّنَىٰ ۖ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا»، یعنی نهی از نزدیک شدن به زناست و نه فقط نهی از ارتکاب خود زنا ... و زنا هم انواع و اقسام دارد اما حتی اگر همان نزدیکی کردن با نامحرم را هم زنا بدانیم باز بدحجابی می‌تواند گام اول برای تحریک جنس مخالف و فراهم کردن مقدمه‌ی زنا محسوب شود که از آن نهی شده است ...
همچنین در قرآن دیده‌ام که بگویند شما امتی هستید که اگر به قدرت برسید نماز را به پا می‌دارید و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید، و اینکه امر به معروف و نهی از منکر وقتی حکومتی بر مبنای اسلام تشکیل شود دیگر طبیعی است که به صورت وضع قوانین باشد، یعنی حتی اگر رئيس مملکت و سربازانش که قدرت دارند هم قرار باشد در خیابان‌ها راه بیفتند و بگویند خانم پوشش شما مناسب نیست یا آقا شما خودت را شبیه به زنان آرایش نکن و پوشش مناسب بپوش هم اول باید این حرف‌‌های خودشان را به صورت قانون در بیاورند و به مردم بگویند و بعد در خیابان راه بیفتند و اینطور امر به معروف و نهی از منکر کنند تا با ساختار یک حکومت برخورد مناسب شود و کسی سر خود کاری نکند ...
وقتی هر جامعه‌ای روی حدود پوشش قوانینی دارد و اگر ندارد عقل حکم می‌کند که داشته باشد (چون جایی که دو نفر با هم تعامل داشته باشند و سلوک زندگی یک نفر بر روی زندگی دیگری تأثیر داشته باشد دیگر مسأله‌ی مورد نظر یک مسأله‌ی شخصی نیست و یک مسأله‌ی اجتماعی است و باید قانون‌مند باشد تا کسی به حقوق دیگری تجاوز نکند، پذیرش این مطلب برای شما نیاز به آیه و روایت دارد؟)، پس حکومتی که بر مبنای اسلام تشکیل بشود هم طبیعی است که قوانینی مطابق با باورهای خودش که اسلام است بگذارد، اما قوانین باید فقط حدود واجب و حرام باشد، مگرنه نمی‌شود چیزی که مستحب است را هم قانون گذاشت و کسی را بخاطر ترک یک مستحب مؤاخذه کرد ... فکر نمی‌کنید داریم سر بدیهیات بحث می‌کنیم؟

وقتی ۹۹٪ مردم مسلمان هستند، یا اصلاً ۹۵٪، یا اصلاً ۹۰٪ مردم مسلمان هستند، به نظر شما خیلی عجیب است که از آن چند درصد دیگر هم بخواهیم عرف اسلامی جامعه را رعایت کنند؟
حالا ممکن است بفرمایید که عرف جامعه‌ی مسلمین امروز با عرف مؤمنین همین جامعه خیلی متفاوت شده است ... این مطلب هم جواب دارد ولی دیگر واردش نمی‌شوم ...

اگر مسلمان‌زاده باشد مسلمان است و اگر نماز نخواند می‌شود فاسق و نه لزوماً کافر (این بحث فقهی است مگرنه باطناً شاید از نظر خدا کافر باشد)، و ظاهراً کافر نیست تا رسماً مرتد نشده باشد ... و اگر شده باشد هم حکمش اعدام است نه اینکه به او بگوییم که تو دیگر لازم نیست حجابت را رعایت کنی ...

در پناه خدا باشید

با سلام و عرض ادب و احترام

برادر گرامی

آیا جماعت خواندن نماز مستحبی امر به معروف نیست؟؟؟؟

آیا ممنوع کردن متعه برای جلوگیری از رواج فحشا (طبق نظر شخصی دومی) نهی از منکر نیست؟

پس چرا امیر مومنان مسلمانان را از آن باز می دارد و عاملان را بدعت گذار می نامد؟

ما در وضع قوانین اسلام حکم شخصی و سلیقه ای نداریم

حتی اگر طبق سلیقه و منطق شخصی ما درست باشد ...

اگر غیر از این بود امیر مومنان بدعت های زیبای اهل سنت که برگرفته از امر به معروف و نهی از منکر است را می پذیرفت ...

امر به معروف و نهی از منکر استدلالی برای قانون گذاری در اسلام نیست

قانون گذاری در اسلام به صراحت بر عهده (( خدا ، رسول و امام معصوم است و لا غیر ...))

اگر هر شخص بتواند در اسلام قانون گذاری کند ، که دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود ...

**********************

برادر گرامی اگر برای شما با علم آمار اثبات کنم که 50 درصد این ملت هم مسلمان غیر منافق نیستند چه ؟؟؟؟

ما با این قانون گذاری اجباری 90 درصد را به ظاهر مسلمان کرده ایم

اما در باطن چه طور؟؟؟

وقتی می بینید در ا......ت اکثر افراد آشکارا به منافقین ر.ی میدهند ... با این که 4 سال نفاق فرد را به عینه دیده اند ...

باز هم میتوانید بگویید 90 درصد مسلمان هستند؟؟؟

ایا فردی که نماز نمی خواند و روزه نمی گیرد
و اعتقادی به معاد و نبوت ندارد و حتی رسما اظهار به مسلمان بودن هم نکرده باز مسلمان است؟؟؟؟

برادر گرامی چگونه به این نتیجه رسیدید که مسلمان زاده مسلمان است
بدون این که شخصاً اظهار به اسلام آوردن کند(نه توسط والدینش)؟

الزامي نيست كه حتما مسلمان زاده مسلمان باشد و اسلام عزيز هم هيچ جبري در اين موارد ندارد

یهودیان یهودی زاده را بدون استثنا یهودی میدانند نه مسلمانان

شروحیل;974810 نوشت:
با سلام و عرض ادب و احترام

سلام و عرض ادب و احترام
شروحیل;974810 نوشت:
قانون گذاری در اسلام به صراحت بر عهده (( خدا ، رسول و امام معصوم است و لا غیر ...))

اولاً نه امام و نه پیامبر حق قانونگذاری ندارند، نظر شما ظاهراً خیلی‌جاها با نظرات اسلام آنطور که ما دیده‌ایم ناموافق است ... إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ ... شما چطور پیامبر خدا و امام را هم شریک خدا در قانون‌گذاری قرار دادید و نظر خودتان را نظر اسلام می‌شمرید و همه را به انحراف متهم می‌کنید؟
پیامبر خدا تبیین‌گر احکام خدا هستند و امامان هم همینطور ... فقها هم تمام همتشان بر این است که قوانین خدا را کشف کنند، کسی قانونی نمی‌گذارد ... قوانین دیگر اعتباری هستند، قوانین راهنمایی رانندگی قوانین اعتباری هستند ... در همین اسلام هم ما احکام ثانویه را داریم، احکام ثانویه حکم تبصره‌های موقتی برای قوانین را دارند، این هم ریشه در روایات دارد و در قرآن هم می‌توان برای آن دلالت پیدا کرد ...
شروحیل;974810 نوشت:
آیا جماعت خواندن نماز مستحبی امر به معروف نیست؟؟؟؟
آیا ممنوع کردن متعه برای جلوگیری از رواج فحشا (طبق نظر شخصی دومی) نهی از منکر نیست؟

ما کدام نماز مستحبی را به جماعت می‌خوانیم؟ هر رساله‌ی شیعه‌ای را که باز کنید خلاف این را می‌گوید و ما اهل سنت را بخاطر نماز تروایح بدعت‌گذار می‌دانیم ...
اگر منظورتان نماز جمعه و نماز عیدین است (روی‌هم‌رفته نماز سه عید بزرگ)، در این صورت این بحث مفصل است و این نمازها اگرچه در زمان غیبت واجب نیستند ولی به آن معنا هم مستحب نیستند، برای مثال به فتوای خیلی از مراجع اگر شما نماز جمعه را بخوانید همان نماز جمعه از نماز ظهر شما کفایت می‌کند و نماز ظهر هم واجب است ...

و اما در مورد متعه ... چه کسی آن را ممنوع کرده است؟ اصلاً مگر چنین چیزی قابل ممانعت کردن هست؟ ازدواجی که نیاز به ثبت شدن ندارد و نیازی به شاهد عقد هم ندارد و خودتان و خانمتان می‌توانید با هم صیغه‌ی آن را بخوانید چگونه ممکن است ممنوع شود؟ ... آن هم بعد از آنکه دیگر سالهاست کسی جلوی هیچ دختر و پسری را نمی‌گیرد که بگوید شما با هم چه نسبتی دارید ...
اما در مورد توصیه به متعه نکردن ... در این زمینه روایات بسیارند و نمی‌دانم شما چه تعداد از آن‌ها را مطالعه فرموده‌اید ... اما یک روایت غیرمرتبط را برایتان نقل به مضمون می‌کنم که شاید کمک کند مواضع خودتان در قبال خیلی از مسائل دینی را تغییر بدهید ... در این روایت معصوم علیه‌السلام می‌پرسند که عالم کیست؟ (شاید هم به جای عالم از لفظ دیگری استفاده کرده بودند، خاطرم نیست) جواب می‌دهند که کسی که واجب و حرام و مستحب و مکروه خدا را بشناسد! معصوم علیه‌السلام می‌فرمایند که این علم که علم مختصری است! می‌پرسند که پس عالم کیست؟ معصوم علیه‌السلام می‌فرمایند کسی عالم است که بداند وقتی تزاحم بین احکام پیش می‌آید اولویت‌ها چگونه هستند ... همان متعه و چند همسری که به نظر خیلی از بزرگان مستحب هستند، همانها در شرایطی شاید حرام باشند ... شرایط جامعه می‌تواند طوری باشد که یک مستحب لازم‌الإجرا شود چنانکه در مورد متعه چنان نظری داده شده است، و در عین حال خود معصوم علیه‌السلام هم گاهی از آن نهی کرده است ... این دین دین عقلانیت است، نه دین جزم‌اندیشی، فقیه کسی است که در دین خود به فهم رسیده باشد، نه یک ماشین بدون شعور که لیستی از حلال و حرام‌ها را حفظ کرده باشد، جسارتاً اگر چنین نظری را در مورد احکام دین دارید جا دارد که یک بازنگری اساسی در نگاهتان داشته باشید ...

شروحیل;974810 نوشت:
پس چرا امیر مومنان مسلمانان را از آن باز می دارد و عاملان را بدعت گذار می نامد؟

ما در وضع احکام ثانویه و گذاشتن تبصره‌های موقتی برای احکام خدا هم تابع خود امیرالمؤمنین علیه‌السلام هستیم ... شاید شما چون فکر می‌کنید که ایشان نعوذبالله اجازه‌ی حکم دادن به جای خدا را داشته‌اند گمان می‌کنید که ما در چیزی از ایشان تبعیت می‌کنیم که مخصوص ایشان بوده است ...
شروحیل;974810 نوشت:
ما در وضع قوانین اسلام حکم شخصی و سلیقه ای نداریم
حتی اگر طبق سلیقه و منطق شخصی ما درست باشد ...

مطمئناً همینطور است، فقیه هم چنین کاری نمی‌کند ... فقیه با توجه به فهمی که نسبت به دین خدا رسیده است تلاش می‌کند تا احکام خدا را در شرایط مختلف کشف نماید ... این کار فرق دارد با اعمال سلایق شخصی ... اینکه برخی فقها نسبت به فتاوای شخصی مثل شیخ صانعی اعتراض کردند هم برای همین بود که آن فتاوا را از روی منابع دینی در دسترس ما قابل به دست آمدن نمی‌دانستند ...
شروحیل;974810 نوشت:
برادر گرامی اگر برای شما با علم آمار اثبات کنم که 50 درصد این ملت هم مسلمان غیر منافق نیستند چه ؟؟؟؟
ما با این قانون گذاری اجباری 90 درصد را به ظاهر مسلمان کرده ایم
اما در باطن چه طور؟؟؟

از بعد از حضرت داوود علیه‌السلام تا زمانی که امام زمان علیه‌السلام ظهور کنند کسی حق نداشته و ندارد که بر اساس علم خود به باطن حکومت کند ... اگر خیلی میل دارید که بر اساس حکم نسبت به باطن افراد پیش بروید باید کاری را بکنید که امام باقر علیه‌السلام توصیه فرمودند، اینکه تا زمین و آسمان ساکت هستند در خانه‌اتان بمانید و خود را حفظ نمایید تا صاحب این امر قیام کند ...
کار جمهوری اسلامی فراهم کردن بهتر شرایط برای ظهور است ... نگاه نکنید که خیلی از جوانان دارند روزبروز بی‌قیدتر می‌شوند، در همین اوضاع خیلی از جوانان هم مدام در سفرهای جهادی و در اعتکاف و امثال آن هستند و دلشان روزبروز به خدا نزدیک‌تر می‌شود و ان شاء الله یاران امام زمان علیه‌السلام در میان ایشان تربیت شوند و عددشان به حدّ لازم برسد تا جهان از ظلم و جهل نجات پیدا کند ... ان شاء الله ... به قول علامه‌ی حسن‌زاده که می‌فرمودند که نگویید که ظهور نزدیک است، ظهور همین الآن هم رخ داده است، خورشید هم که بخواهد بیرون بیاید تا همه جا را روشن کند اول از فجر صادق شروع می‌شود و فضا کم‌کم روشن می‌شود تا خورشید به طور کامل در بیاید ... الآن ما در بین‌الطلوعین ظهور هستیم و این را بعد از خدا و واسطه‌ی فیض خدا در زمین، از برکت وجود جمهوری اسلامی و شهیدانی که در این راه خون دادند داریم ...
این یک خیرخواهی برادرانه است برای شما، خواه بپذیرید و خواه نپذیرید ...
شروحیل;974810 نوشت:
وقتی می بینید در ا......ت اکثر افراد آشکارا به منافقین ر.ی میدهند ... با این که 4 سال نفاق فرد را به عینه دیده اند ...
باز هم میتوانید بگویید 90 درصد مسلمان هستند؟؟؟
ایا فردی که نماز نمی خواند و روزه نمی گیرد
و اعتقادی به معاد و نبوت ندارد و حتی رسما اظهار به مسلمان بودن هم نکرده باز مسلمان است؟؟؟؟

اگر می‌توانید اثبات کنید بروید و اثبات کنید و حکم ارتداد ایشان را بگیرید و راه بیفتید و اعدامشان کنید ... اگر راست می‌گویید ...
گرچه بعید می‌دانم کسی چنان اجازه‌ای را به شما بدهد ... تکفیر آفت جامعه‌ی ماست و شما هم همان بزرگواری هستید که در تاپیک‌های دیگر دیده‌ام که برخی از علما را به تکفیر مخالفان خود متهم می‌کنید و الآن خودتان هم ظاهراً دارید همان کار را می‌کنید ... و الله العالم ...
شروحیل;974810 نوشت:
برادر گرامی چگونه به این نتیجه رسیدید که مسلمان زاده مسلمان است
بدون این که شخصاً اظهار به اسلام آوردن کند(نه توسط والدینش)؟

به این دلیل که احکام یک مسلمان را دارد ...
برای جزئيات بیشترش مراجعه بفرمایید به درس خارج فقهایی که احکام این مطلب را با جزئياتش بیان می‌کنند ... اینکه نه تنها پدر و مادرش همزمان، که بلکه اگر یکی از جدهای پدری یا مادری‌اش هم مسلمان باشند کافی است که این فرزند مسلمان محسوب شود ...
شروحیل;974810 نوشت:
الزامي نيست كه حتما مسلمان زاده مسلمان باشد و اسلام عزيز هم هيچ جبري در اين موارد ندارد

چند وقت پیش من را بخاطر اینکه احساس می‌کنم دانای کل هستم شایسته‌ی نکوهش دانستید و من از شما التماس دعای خیر داشتم، لظفاً از امشب هم من را دعا کنید و هم دوست بزرگوارم را ...

ان شاء الله که در تمام مراحل زندگی‌اتان موفق به توفیقات الهی باشید و در سایه‌ی لطف امام زمان علیه‌السلام بتوانید به درستی در خدمت دین خدا باشید و گام‌های مؤثری در این زمینه بردارید تا هم خدا از شما راضی باشد و هم شما از خدا راضی باشید ... برای امثال من هم دعا کنید که خدا هدایتمان کند و عاقبتمان ختم بخیر باشد و در قیام قیامت شرمنده‌ی اهل بیت علیهم‌السلام نباشیم
یا علی مدد، علیه‌السلام @};-

نقطه;974840 نوشت:

سلام و عرض ادب و احترام

اولاً نه امام و نه پیامبر حق قانونگذاری ندارند، نظر شما ظاهراً خیلی‌جاها با نظرات اسلام آنطور که ما دیده‌ایم ناموافق است ... إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ ... شما چطور پیامبر خدا و امام را هم شریک خدا در قانون‌گذاری قرار دادید و نظر خودتان را نظر اسلام می‌شمرید و همه را به انحراف متهم می‌کنید؟

با سلام

بنده پیامبر و امامان را شریک خدا قرار ندادم

امام علی(ع)در بخشی از خطبه40 نهج البلاغه اشاره به شعار «لا حُکْمَ الاّ للهِِ» کرده مى فرماید:
(این سخن حقّى است که معنى باطلى از
آن اراده شده است)،
(یا به تعبیر دیگر: سخن حقّى است که
آنها آن را از مفهوم اصلیش تحریف کرده اند،)

پیامبر و امامان قوانین را با توجه به سلایق شخصی مانند آن چه شما و هم کیشانتان وضع میکنید وضع نکرده اند ...

ایشان به علم غیب با اذن الهی دسترسی دارند و هر چه می گویند کلام خداست نه برگرفته از سلایق شخصی

متاسفانه برداشت شما از این آیه برای امامان و پیامبر مانند برداشت خوارج در نهروان است ...

اما زمان قانون گذاری هم کیشانتان ایشان را دارای دسترسی به علم غیب فرض می گیرید ...

نقطه;974840 نوشت:
فقیه با توجه به فهمی که نسبت به دین خدا رسیده است تلاش می‌کند تا احکام خدا را در شرایط مختلف کشف نماید ...

خدا رو شکر خود اعتراف کردید که فقها به علم غیب دسترسی دارند ...

نقطه;974840 نوشت:
تکفیر آفت جامعه‌ی ماست و شما هم همان بزرگواری هستید که در تاپیک‌های دیگر دیده‌ام که برخی از علما را به تکفیر مخالفان خود متهم می‌کنید و الآن خودتان هم ظاهراً دارید همان کار را می‌کنید ... و الله العالم ...

تفاوت تکفیر مخالفان با تکفیر کافران ،
مانند تفاوت همان قانون گذاری شخصی هم کیشان شما با قانون گذاری امامان و پیامبر با توجه به علم غیب به اذن خداست

من کسی رو تکفیر نمی کنم
این اشخاص اصلا نمی گن ما مسلمون هستیم که نیاز به تکفیر باشه ...
شما به زور برچسب مسلمون بودن روشون چسبوندین
(به خاطر والدین مسلمان که خود همون والدین هم اسلام رو به ارث بردن و انتخاب نکردن !!! )

احکام اسلام اجباری رو هم از کجا در آوردید ... الله اعلم ...

ان شاء الله همه ما به دنبال هدایت باشیم

نه برای اثبات حرف های پدران و بزرگان پدرانمان

برای پذیرش حقیقت ( هر چند خوشایندمان نباشد) ...

همین جا دعا میکنم اگر بنده گمراه هستم امروز آخرین روز زندگی من باشد تا گمراه تر از این نشوم
و خداوند به دوست داران دین خدا عزت عنایت بفرماید
شما هم دعا بفرمائید...

در پناه الله

الیس الله بکاف عبده ...

با سلام و احترام

دوستان گرامی مجددا خواهش می کنم از مباحثی که مستقیما به موضوع تاپیک ارتباطی ندارد پرهیز کنید، طرح این مباحث ضمن اینکه موجب میشود تاپیک از مسیر خودش منحرف شده و به نتیجه نرسد، جمع بندی را هم با مشکل مواجه میسازد.

ممنونم

پرسش
در برخی روایات کنیز از پوشش نهی شده و بر این امر تنبیه میشود، و برخی روایات دیگر فرموده اند کنیز در داشتن یا نداشتن حجاب آزاد است؛ کدامیک از احادیث فوق اعتبار بیشتری دارند؟
چرا این تفاوت وجود دارد مگر فلسفه حجاب محافظت از زن نیست؟ آیا کنیزان نیاز به محافظت ندارند و اگر به علت بی حجابی مورد آزار و اذیت قرار بگیرند اشکالی ندارد؟


پاسخ

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

روایتی که فرمودید از حجاب کنیز نهی شده و نسبت به ترک حجاب تنبیه میشود این است:
«حَمَّادٍ الْخَادِمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْخَادِمِ تُقَنِّعُ رَأْسَهَا فِي الصَّلَاةِ قَالَ اضْرِبُوهَا حَتَّى تُعْرَفَ الْحُرَّةُ مِنَ الْمَمْلُوكَةِ.»؛ حماد بن خادم از امام صادق(علیه السلام) میپرسد: آیا کنیزى که نماز می‌گذارد [باید] سر خود را بپوشاند؟ آن‌حضرت فرمود: «خیر، پدرم هر گاه می‌دیدند کنیز خادمه نماز می‌خواند و مقنعه بر سر کرده او را می‌زد تا مقنعه‌اش را بردارد و بدین ترتیب زن حرّه(آزاده) از مملوکه مشخص گردد»(1)

این روایت به خاطر مجهول بودن و عدم توصیف حمّاد در کتب رجالی از نظر سندی ضعیف بوده و قابل اعتماد و اعتناء نیست، روایات دیگری که در این زمینه وارد شده نیز سند قابل قبولی برخوردار نیستند.(2)
اما در مقابل روایات متعددی با سند صحیح وجود دارد که کنیز را در داشتن یا نداشتن حجاب آزاد توصیف کرده اند، در فقه شیعه هم هرگز کنیز برای حجاب زده نمیشود و به نظر میرسد این روایتی که از زدن کنیز برای برداشتن حجاب سخن گفته اند نیز ناظر به سنت هایی است که دیگران بر جای گذاشته اند، همانطور که در روایت دیگری که سندش هم صحیح است امام صادق(علیه السلام) این کتک زدن کنیز به خاطر رعایت حجاب را به دیگران نسبت داده است:

«أَبِي خَالِدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْأَمَةِ أَ تُقَنِّعُ رَأْسَهَا قَالَ إِنْ شَاءَتْ فَعَلَتْ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ تَفْعَلْ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ كُنَّ يُضْرَبْنَ فَيُقَالُ لَهُنَّ لَا تَشَبَّهْنَ بِالْحَرَائِر»؛ ابی خالد قماط نقل می‌کند از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: آیا کنیز باید سر خودش را بپوشاند؟ آن‌حضرت فرمود: «اگر خواست می‌تواند بپوشاند و می‌تواند نپوشاند (مخیر است) شنیدم که پدرم می‌فرمود: این کنیزان زده می‌شدند و به آنان گفته می‌شد که خود را شبیه زنان آزاد نکنید»(3)
یعنی امام این زدن کنیز را به دیگران نسبت می دهد، نه اینکه حکم اسلام است.

بنابراین از نظر شیعه تفاوت حجاب کنیز و زن آزاد این است که حجاب برای زن آزاد واجب است، اما کنیز اختیار دارد که حجاب داشته باشد یا خیر، نه اینکه کشف حجاب بر وی واجب یا حتی مستحب باشد.

نکته دوم:
کنیزان زنانی بوده اند که در خانه ها به خدمت گرفته میشدند و طبیعتا جایگاه اجتماعی و نوع پوشش آنها به خاطر وظایفشان به گونه ای بوده که معمولا کسی نگاه حرام به آنها نداشته است، همانطور که شهید مطهری(ره) به این مسئله اشاره داشته اند(4) بنابراین آنچه که به نظر بنده مانعی برای درک درست مسئله میشود تفاوت و تخالف عُرف زمان برده داری با زمان ما است، ما واقعا نمیتوانیم کنیز را و نوع نگاه مردم با آن را تصور کنیم، ذهنمان مستقیم میرود سراغ خدمتکار و مانند آن در حالی که از نظر بنده واقعا این دو خیلی با هم تفاوت دارند!

خدمتکار یک زن است که همسر دارد و باید جاذبه های جنسی خود را برای همسرش حفظ کند، ممکن است مدتی را هم در بیرون از خانه کار کند اما کار شغل اوست نه هویت او، علاوه بر اینکه جایگاه اجتماعی او قابل مقایسه با جایگاه کنیز نیست؛ اما کنیز مملوک است، خودش و کارش برای مالکش است، انگیزه ای برای رسیدن به چهره خود و جلوه گری برای همسر ندارد!یعنی اینطور نیست که ساعتی را برای خود داشته باشد.

زن آزاد حتی اگر تا ساعت ها کار کند بعد از آن برای خودش است، حتی در آن ساعاتی که کار می کند هم برای درآمدزایی است، درآمدش برای خودش است، وگرنه بیکار که نیست برای مردم کار کند، یعنی به دنبال ارتقاء جایگاه خودش است وگرنه به جای کار کردن مینشست در خانه! اما کنیز متعلق به شخص دیگری است، چه در خانه کار کند و چه در بیرون از خانه، درآمدش متعلق به مالک است؛ دید مردم هم به او متفاوت است، ما نمونه این نگاه را در ماجرای زلیخا و یوسف می بینیم که زلیخا به خاطر دلبستگی به برده اش از جانب زنان مصری مورد تمسخر قرار گرفت، این نوع نگاه زنان مصری خیلی قرینه خوب و مهمی است، به خوبی نشان دهنده این تفاوت نوع نگاه در آن جوامع پیشین است؛ در حالی که این مسئله امروزه برای ما قابل درک و هضم نیست، به همین خاطر من معتقدم استبعادی که در این مسئله وجود دارد به خاطر این است که ما نمی توانیم درست، جایگاه و فعالیت و شرایط کنیزان را تصور کنیم.

نکته سوم:
عدم وجوب حجاب یک حکم اولیه است، یعنی همانطور که در نکته پیشین گذشت به خاطر نوع زندگی کنیزان و نگاه دیگران به آنها بوده است، پس اگر به خاطر تغییر شرایط جامعه یا شرایط خاص شخص نگاه کننده این نگاه مفسده آفرین باشد طبیعتا باید پوشش رعایت شود، همانطور که پوشش صورت برای خانم ها واجب نیست اما مراجع تقلید فرموده اند اگر زنی احساس کرد که نامحرمی با قصد لذت جویی به صورت او نگاه حرام میکند باید صورتش را بپوشاند.(5)

و نیز در روایتی از حضرت صادق(ع) نقل شده است:
«لَا يَحِلُّ لِلْمَرْأَةِ أَنْ يَنْظُرَ عَبْدُهَا إِلَى شَيْ‏ءٍ مِنْ جَسَدِهَا إِلَّا إِلَى شَعْرِهَا غَيْرَ مُتَعَمِّدٍ لِذَلِك‏»؛ برای زن جایز نیست که برده اش به بدن او نگاه کند مگر موی او به شرط آنکه نگاه با قصد نباشد. (6)

در این روایت هم اینکه زنی جلوی برده اش موی خود را نپوشاند مشروط بر این دانسته شده که نگاه برده، یک نگاه عادی باشد، در غیر این صورت زن باید موی سرش را بپوشاند.
بنابراین آزاد بودن حجاب کنیزان به این معنا نیست که اسلام زمینه نگاه حرام و مفسده را باز گذاشته باشد، بلکه چون این مسئله یعنی نگاه حرام نسبت به کنیزان احتمالش بسیار کمتر است، اسلام نیز تشخیص این امر را بر عهده کنیز گذاشته که اگر این وصف مفسده انگیز وجود داشت و کسی به او نگاه حرام میکرد خودش را بپیوشاند.
به عبارت دیگر هم زن آزاد و هم کنیز برخی اعضاء را باید بپوشانند و برخی اعضاء را لازم نیست، یعنی در اصل این حکم اختلافی بین این دو نیست، فقط اختلاف در محدوده است، زن آزاد صورت را لازم نیست بپوشاند اما کنیز موهایش را هم لازم نیست بپوشاند.

علت اینکه پوشاندن این اعضاء واجب نیست به این خاطر نیست که اسلام معتقد است نگاه لذت جویانه به موهای کنیز مهم نیست! بلکه از این باب است که کمتر تحریک کننده هستند.حال زن آزاد اگر دید کسی به صورتش از روی قصد لذت نگاه می کند باید آن را بپوشاند، یعنی ملاک این حکم، ممانعت از یک لذت جویی حرام است، که این ممانعت از طریق پوشاندن عضوی است که پوشاندنش قبلا واجب نبوده، حالا همین مسئله با همین ملاک و معیار دقیقا در مورد یک کنیز اتفاق افتاده و دارد یک لذت جویی حرام اتفاق می افتد، خب طبیعتا حکم اسلام ملاک و معیارش روشن است.

نکته چهارم:
ممکن است گفته شود امروز اینقدر شرایط ازدواج دشوار شده که جوانان با دیدن هر کسی با هر چهره ای و با هر موقعیت اجتماعی تحریک میشوند و برایشان فرقی نمی کند کنیز باشد یا آزاد؛ این مسئله تا حدی درست است که محدودیت بیش از اندازه، و عدم ارضاء صحیح غریزه ممکن است چنین آسیب هایی را به دنبال داشته باشد، اما در این خصوص باید به دو مسئله توجه داشت:

اولا: این حریص شدن به نگاه به خاطر محدودیت های ازدواج از یک سو و گسترش دامنه عوامل تحریک کننده رسانه ای و مانند آن از سوی دیگر است، یعنی بخش های دیگری از پازل اسلام اجرا نشده بنابراین اینجا ناهماهنگی بروز کرده است، اما اگر اسلام به صورت کامل اجرا شود، ازدواج در نهایت سادگی باشد و عوامل تحریک کننده غریزه از میان برداشته شود این آسیب ها دیگر به حداقل ممکن خواهد رسید.

ثانیا: همانطور که گفته شد این آزادی حجاب یک حکم اولیه است، اما در صورتی که شرایط تغییر کرده باشد و حتی نگاه به کنیزان هم به نگاه های مغرضانه تبدیل شده باشد که طبیعتا مفسده هایی را به دنبال خواهد داشت، میتوان به ضرورت پوشش کنیزان حکم داد تا آن مانع حکم اولیه از میان برداشته شود.

نکته پنجم
فلسفه حجاب منحصر در عدم آلودگی مردان نیست، بلکه یکی از فلسفه های مهم حجاب شخصیت دادن به زن است، از طرف دیگر فلسفه برده داری در اسلام، نه ترویج برده داری، بلکه به منظور تربیت اسرای جنگی و گسترش اسلام است، بنابراین حجاب به صورت ضروری برای زنان مسلمان آزاد باید رعایت شود، یعنی اسلام بر روی آن پافشاری دارد اما برای کنیزان این اجبار لازم نیست، چون آنها در حال آشنایی و تربیت هستند، باید به این شخصت دهی حجاب پی ببرند، اما اگر آزادانه حجاب را برگزیدند هیچ مانعی از آن نیست، و کسی آنها را به بی حجابی اجبار نمی کند. شاید آن دسته از ادله نقلی که می گویند حجاب برای شناخته شدن زن مسلمان است از همین باب باشد:

«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْن‏‏»؛اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرى‏هاى بلند] خود را بر خويش فروافكنند، اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است‏.(7)
بنابراین چون کنیز در مرحله تربیت است، اشکالی ندارد این را تجربه کند تا عمق حکمت آن را پی ببرد، و اگر در همان دوران کنیزی به این حکمت پی برد میتواند حجاب داشته باشد و هیچ منعی در کار نیست.

پی نوشت ها:
1. حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق، ج 4، ص 411، ح5562.
2. همان، ص411، ح5561.
3. همان، ص 412، ح5564.
4. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر صدرا، تهران، ج19، ص489.
5. http://www.pasokhgoo.ir/node/92792
6. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج5، ص531.
7. احزاب:59/33.

موضوع قفل شده است