جمع بندی راهکاری برای موفقیت در ازدواج

تب‌های اولیه

84 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

مایه قانون داریم,ویکی اجرای اون,چراقبلن حضانت پسرتادوسالگی بودوالان تاهفت سالگی مادرمیتونه حضانت فرزندروبه عهده بگیره؟همین قانون مگه حکم به پرداخت مهریه نداده؟چرابایدقسطی بشه؟چراراههایی وجودداره که مردها(که توان مالی بالایی هم دارن)ازدادن یکجای مهریه خودداری میکنن؟الان اگه خودمن وطرف مقابلم زنده باشیم تاپایان شصت هفتادسالگی بایدمهریه بگیرم(اونم فقط صدوچهارده تارو)درصورتیکه بالای صدمیلیون فقط پول دربانکهاداشت وکلی سهام و.....که معلوم نشدموقع پرداخت مهریه کجارفت....

guest;974363 نوشت:

منظورم این هستش که شاید یه سال طول کشید اشتباهاتشو فهمید..شاید دو سال..شاید 30 سال..تازه ادم خیلی وقتها تازه میفهمن اشتباهاتشون چی هستش..حالا تا اصلاح بشن ..خدا میدونه چقد سال طول بکشه..

بعدشم..شما (مردها)چرا فک نمیکنید مثلا تو 50 سالگیتون بفهمید همه این سال ها اشتبا کردید؟ همین که فک میکردید همسرتون اشتبا میکرده..شاید خوده شما تو 50 سالگی به این نتیجه برسید که شما اشتبا کردید..شما اشتبا کردید که همش گفتید این کارو بکن ..اون کارو بکن..چرا همه گناهارو میندازی تقصیره من؟..چرا و چرا..

با سلام

اقرار به اشتباه برای هر دو طرف سخت هست

البته مهم تر از اقرار قبول اشتباه هست...

به شخصه شاید اقرار نکنم اما قبول می کنم و خودم رو به خاطر اشتباهم سرزنش می کنم...

guest;974363 نوشت:

شاید اگه شما یبار و فقط یبار به همسرت بگی من درکت نکردم..من اشتبا کردم..اون بر نمیگرده یکی بزنه تو سرت بگه دیدی گفتم حق با منه ..

اتفاقا امتحان کردم دقیقا همین کارو کردهhappy

guest;974363 نوشت:
حتما اونم میگه اره یکم که بیشتر فک میکنم میفهمم منم کم گذاشتم..چرا این دیالوگ ها گفته نمیشه ..میدونید چرا؟

خواهر گرامی من هر وقت اقرار کردم بسیار برخورد بدی باهام شده
و تصمیم گرفتم به خداوند ستار پناه ببرم و توبه کنم و خودم رو اصلاح کنم به جای اقرار به نحو مسیحیت...

guest;974363 نوشت:
چون شما یبار بر نگشتی بگی ..من اشتبا کردم میشهمنو ببخشی..من اعصابتو خورد کردم..من نباید میزاشتم عشقم و زندگیم ناراحت بشه..خوب اینارو به همسرت بگی..چی میشه.؟مطمئنن اونم بر میگرده از اشتباهاتش گفتن و زندگی اروم میشه..

در اکثر موارد این طور بوده که اقرار باعث دست پیش گرفتن همسرم (و مادر زن گرامیhappy) در زمانی که مشکل 50 -50 بوده شده
با توجه به تجربیات این حقیر فهمیدن اشتباه و اصلاح اون از اقرار به اشتباه بهتر جواب داده ...

guest;974363 نوشت:

ولی همش شما میگی..مث همه مردها..تقصیره خودته به من چه...چرا هر چی خراب میشه میندازی گردن من..

بنده نگفتم همه تقصیر ها گردن زن هست
گفتم ما باید خودمون رو مقصر بدونیم نه طرف مقابل رو... چه زن چه مرد ...

guest;974363 نوشت:

ترخدا از این فک رها بیاد بیرون..همسرتون دوس شماست ..عشق شماست..نه چیز دیگری. که دید شما و بعضی از مردها هستش..

این تفکر باید در هر دو طرف نهادینه بشه
که متاسفانه با تفکرات مردسالارانه از طرف خانواده شوهر و تفکرات فمنیستی از طرف خانواده زن به ناکجا آباد می رسه...

معمولا خانواده من پیشنهادات مردسالارانه به من می دن و من اکثرا در برابرش جبهه می گیرم

ولی همسرم خیلی راحت پیشنهادات فمنیستی خانوادش رو قبول می کنه...

guest;974363 نوشت:

مشکل اینجاست که وقتی یه مرد نخواد نمیشه باید باور کنی که زنتو دوس داری بعد وگرنه زن هر کاری کنه تا نتونه 100 درصد قلب شوهرشو مال خودش کنه این امکان وجود نداره..

باور بفرمایید اکثر مردها به 50 درصدش هم راضی هستن (به جز چشم چرون ها و هرزه ها و...)

اما همین هم ازشون دریغ می شه...

در زندگی بنده این طور بوده که تصمیمات و تاثیر مادر زن ، مادربزرگ زن و حتی خاله زن که عموما فمنیستی هست از تاثیر حرف های بنده بیشتر هست...

به طور مثال اکثرا وقتی یه مشکل مالی تو زندگی مشترک پیش میاد
من باید یه تنه حلش کنم
و گاها حتی همسرم با توجه به توصیات اکید خانواده گرامیش( از ترس این که من یه زن جدید گرفته باشم)
از مخارج اضافیش هم کم نمی کنه چه برسه به خرج های معمول!!!

حتی وقتی برای حسن نیت صورت حساب ها رو هم بهش می دم که چک کنه
بدون توجه به مدارک فقط روی نظر خانوادش پا فشاری میکنه

ان شاء الله خداوند همه ما رو به راه راست هدایت کنه

در پناه حق تعالی

نقل قول:
گاها حتی همسرم با توجه به توصیات اکید خانواده گرامیش( از ترس این که من یه زن جدید گرفته باشم)
از مخارج اضافیش هم کم نمی کنه چه برسه به خرج های معمول!!!

سلام
به شدت خارج از بحثه
ولی حق داره

سلام. طوری راجع به شناخت هنگام ازدواج صحبت میکنید که همه رو به اشتباه میندازید جناب شروحیل. شما الان که با همسرتون مشکل دارید متوجه بحث "انتخاب درست " شدید وگرنه مثل اکثر جوانها به شناخت 60 الی 70 درصدی بسنده میکردید . بعد هم اینکه فرض کنیم خانمی در انتخاب همسر دچار اشتباه شد ، دیگه باید بره بمیره؟ باید زجر کش بکشه؟ این چه منطقیه؟! . همه آدمها اشتباه میکنند اما تاوان دادن حدی داره. البته در ایران حمایت از زنها خیلی ضعیفه و بنابراین هر غلطی که مرد دلش خواسته و کرده به عنوان تاوان انتخاب اشتباه توی سر زن زده میشه. بعدش اینکه حالا فرض کنیم اصلا بچه ایی در کار نبود، آیا رفتار آقا فرق میکرد ؟ خیر آیا حمایت قانوت از زن فرق میکرد؟ خیر. آیا زن به مهریه اش مثل یک انسان میرسید؟ خیر. بنده تعدادی زیادی دختر خوب میشناسم که موقع ازدواج اشتباه کردن و به جای شناخت 500 درصدی مد نظر شما، به شناخت 70 درصدی رضایت دادن یا اینکه اصلا از خانواده ایی با سطح پایین بودن و والدین اهمیتی برای دختر قائل نبود و با ... ، خوب اینها الان جدا شدن و همسرانشون با پررویی و دور زدن قانون و هزار جور تهمت زدن به دختران از دادن مهریه شانه خالی کردند یا قسط بندی کردند. دختر یک تاوان باید بده که همون بر هم خوردن زندگی مشترکه، یک تاوان دیگه مضیقه شدید مالیه، یک تاوان دیگه مشکلات روحی و روانیه بعد از طلاقه، یک تاوان دیگه برچسب مطلقه خوردن به پیشانییش هست. آیا این درسته ؟؟؟ در قتل نفس هم یک بار مجازات اعدام هست و خلاص . نه اینکه کل زندگی 80 ساله یک نفر به گند کشیده بشه. نکته آخر اینکه خیلی جالبه که فکر میکنید یک خانمی که همسرش اونو طلاق داده با یک بچه داره که اونو به شوهر داده و درامد و پشتوانه مالی نداره براحتی میتونه ازدواج دومی داشته باشه و در کنار یک مرد خووووووب 10 تا بچه بیاره و از مهر مادری سیراب بشه. کسی در ایران زندگی کنه و تا این حد غیر واقع بین باشه؟؟!

شروحیل;974376 نوشت:

با سلام

اقرار به اشتباه برای هر دو طرف سخت هست

البته مهم تر از اقرار قبول اشتباه هست...

به شخصه شاید اقرار نکنم اما قبول می کنم و خودم رو به خاطر اشتباهم سرزنش می کنم...

اتفاقا امتحان کردم دقیقا همین کارو کردهhappy

خواهر گرامی من هر وقت اقرار کردم بسیار برخورد بدی باهام شده
و تصمیم گرفتم به خداوند ستار پناه ببرم و توبه کنم و خودم رو اصلاح کنم به جای اقرار به نحو مسیحیت...

در اکثر موارد این طور بوده که اقرار باعث دست پیش گرفتن همسرم (و مادر زن گرامیhappy) در زمانی که مشکل 50 -50 بوده شده
با توجه به تجربیات این حقیر فهمیدن اشتباه و اصلاح اون از اقرار به اشتباه بهتر جواب داده ...

بنده نگفتم همه تقصیر ها گردن زن هست
گفتم ما باید خودمون رو مقصر بدونیم نه طرف مقابل رو... چه زن چه مرد ...

این تفکر باید در هر دو طرف نهادینه بشه
که متاسفانه با تفکرات مردسالارانه از طرف خانواده شوهر و تفکرات فمنیستی از طرف خانواده زن به ناکجا آباد می رسه...

معمولا خانواده من پیشنهادات مردسالارانه به من می دن و من اکثرا در برابرش جبهه می گیرم

ولی همسرم خیلی راحت پیشنهادات فمنیستی خانوادش رو قبول می کنه...

باور بفرمایید اکثر مردها به 50 درصدش هم راضی هستن (به جز چشم چرون ها و هرزه ها و...)

اما همین هم ازشون دریغ می شه...

در زندگی بنده این طور بوده که تصمیمات و تاثیر مادر زن ، مادربزرگ زن و حتی خاله زن که عموما فمنیستی هست از تاثیر حرف های بنده بیشتر هست...

به طور مثال اکثرا وقتی یه مشکل مالی تو زندگی مشترک پیش میاد
من باید یه تنه حلش کنم
و گاها حتی همسرم با توجه به توصیات اکید خانواده گرامیش( از ترس این که من یه زن جدید گرفته باشم)
از مخارج اضافیش هم کم نمی کنه چه برسه به خرج های معمول!!!

حتی وقتی برای حسن نیت صورت حساب ها رو هم بهش می دم که چک کنه
بدون توجه به مدارک فقط روی نظر خانوادش پا فشاری میکنه

ان شاء الله خداوند همه ما رو به راه راست هدایت کنه

در پناه حق تعالی

احتمالا با گفتن حرفی باعث بی اعتمادیشون شدین.

بنده وقتی در بحث های ازدواج مجدد و صیغه میگم گفتنش قبیحه برای همین هست.
افراط در این مسایل به اسم دین و در این دوران باعث عدم دلگرمی و بی اعتمادی زن ها و در نتیجه ایجاد فاصله و عدم صمیمیت زوج میشه.

روزنه;974391 نوشت:
احتمالا با گفتن حرفی باعث بی اعتمادیشون شدین.

بنده وقتی در بحث های ازدواج مجدد و صیغه میگم گفتنش قبیحه برای همین هست.
افراط در این مسایل به اسم دین و در این دوران باعث عدم دلگرمی و بی اعتمادی زن ها و در نتیجه ایجاد فاصله و عدم صمیمیت زوج میشه.

با سلام

مادر ایشون از پدرشون به صورت غیابی طلاق گرفتن و کل اموال ایشون رو تصاحب کردن
(بعد از مدتی فهمیدم یکی ازدلایل اعتیاد پدرشون رفتار نادرست مادر ایشون بوده)
بنده از این موضوع قبل از ازدواج اطلاع نداشتم به من فقط گفته بودن پدرشون معتاد بوده و توضیح کاملی نداده بودن

خاله ایشون هم همسرشون بنا به دلایلی ازدواج دوم کردن(برخی مخارج ایشون رو همسر دوم شوهرشون تامین میکنه)

مادر بزرگ ایشون هم با وجود این که پدربزرگشون انسان مومنی هستن ولی باهاشون برخورد تندی دارن
(فقط به عنوان منبع مخارج از ایشون استفاده می کنن)

مادر مادربزرگشون(در قید حبات هستن) هم شوهرشون ازدواج دوم داشتن!!!!

حالا چوب همه این ها رو من دارم می خورم!!!!

فقط چون برخی آقایون حکم خدا رو درست اجرا نکردن یا اگه درست اجرا کردن باب میل خانم های محترم نبوده...

[SPOILER][/SPOILER][SPOILER][/SPOILER][SPOILER][/SPOILER]

شروحیل;974410 نوشت:
با سلام

مادر ایشون از پدرشون به صورت غیابی طلاق گرفتن و کل اموال ایشون رو تصاحب کردن
(بعد از مدتی فهمیدم یکی ازدلایل اعتیاد پدرشون رفتار نادرست مادر ایشون بوده)
بنده از این موضوع قبل از ازدواج اطلاع نداشتم به من فقط گفته بودن پدرشون معتاد بوده و توضیح کاملی نداده بودن

خاله ایشون هم همسرشون بنا به دلایلی ازدواج دوم کردن(برخی مخارج ایشون رو همسر دوم شوهرشون تامین میکنه)

مادر بزرگ ایشون هم با وجود این که پدربزرگشون انسان مومنی هستن ولی باهاشون برخورد تندی دارن
(فقط به عنوان منبع مخارج از ایشون استفاده می کنن)

مادر مادربزرگشون(در قید حبات هستن) هم شوهرشون ازدواج دوم داشتن!!!!

حالا چوب همه این ها رو من دارم می خورم!!!!

فقط چون برخی آقایون حکم خدا رو درست اجرا نکردن یا اگه درست اجرا کردن باب میل خانم های محترم نبوده...

سلام
من البته قصد داشتم مطلبم و حذف کنم چون به نظرم نمیشه قضاوت کرد.
احتمالا با توجه به شرایطی که از دیگران ذکر کردین باشه یا اگر هم نبود باز شما رو دچار تردید بکنه ولی به نظرم شما میتونین با اقداماتی زندگی خودتون و تغییر بدین.

اول اینکه از اون مکان و کنارشون در صورت امکان خارج بشین و جایی زندگی کنین که دخالت ها حداقلش برسه.

دوم به همسرتون اطمینان کامل بدین که شما نمیخواین ازدواج دیگری داشته باشین و به دنبال آرامش از زندگی خودتونین
ریشه یابی کنین که چه علتی باعث این اتفاقات میشه.
به کارشناس در این سایت مطرح کنین.
موفق باشین

اگر از موضوع خارج شدم و تا حدی فوضولی کرده باشم از کاربران عذر میخوام.

فیزیکدان;974385 نوشت:
سلام. طوری راجع به شناخت هنگام ازدواج صحبت میکنید که همه رو به اشتباه میندازید جناب شروحیل. شما الان که با همسرتون مشکل دارید متوجه بحث "انتخاب درست " شدید وگرنه مثل اکثر جوانها به شناخت 60 الی 70 درصدی بسنده میکردید .

سلام
انسان ها دو دسته هستن

یا خودشون اشتباه می کنن و کسب تجربه می کنن

یا از تجربیات دیگران درس میگیرن و دیگه مجبور نیستن مشکلات رو خودشون تجربه کنن

فیزیکدان;974385 نوشت:

بعد هم اینکه فرض کنیم خانمی در انتخاب همسر دچار اشتباه شد ، دیگه باید بره بمیره؟ باید زجر کش بکشه؟ این چه منطقیه؟! .

شما چطور چنین برداشتی از حرف های بنده داشتید؟
تمام مطالب من رو مطالعه کردید؟

وقتی شخص اشتباه کرد دو تا راه حل داره

1 - اشتباهش رو قبول کنه و سعی در حل مشکل از راه درست و منطقی کنه
2 - اشتباهش رو قبول نکنه و اشتباهات رو گردن بقیه بندازه و مشکلاتش رو از راه غیر منطقی و احساسی چند برابر کنه...

فیزیکدان;974385 نوشت:

همه آدمها اشتباه میکنند اما تاوان دادن حدی داره. البته در ایران حمایت از زنها خیلی ضعیفه و بنابراین هر غلطی که مرد دلش خواسته و کرده به عنوان تاوان انتخاب اشتباه توی سر زن زده میشه.

ایزان و آمریکا نداره

زن ها تو ایران دارن خیلی .... می کنن با استفاده از جامعه بسته

فقط چون نگاه فمنیستی تو ایران خیلی زیرکانه اجرا می شه و اسم فمنیست هم روش نیست (با اسم حمایت از زنان)
همه تقصیر ها گردن طرف مقابل می افته

ما فقط می گیم فلانی معتاده...

زمانی که این شخص داشت معتاد می شد زنش کجا بود؟ چی شد تصمیم گرفت معتاد بشه؟ چه کمبودی رو با اعتیاد جبران کرد؟
چرا به یه زن معتاد با این دید نگاه نمی شه؟ چرا اعتیاد فقط برای مرد بد؟

فیزیکدان;974385 نوشت:

بعدش اینکه حالا فرض کنیم اصلا بچه ایی در کار نبود، آیا رفتار آقا فرق میکرد ؟ خیر آیا حمایت قانوت از زن فرق میکرد؟ خیر. آیا زن به مهریه اش مثل یک انسان میرسید؟ خیر.

ما باید جمعیت کلی رو در نظر بگیریم نه این که با یه مورد همه جامعه رو زیر سوال ببریم
طبق قوانین اماری شما باید یه جامعه رو به صورت رندوم انتخاب و بررسی کنید بعد نتیجه گیری کنید

اما خانم ها احساسی با این موارد برخورد می کنن و با اشتباه یک مرد تمام مردها رو مقصر جلوه می دن...

اگر خانم در زمان ازدواج به میزان دارایی مرد نگاه کنه (نه به عرف) و درخواست مهریه کنه
یا اگه می بینه دارایی مرد کمتر از میزان مورد درخواستش هست از ازدواج صرف نظر کنه

این مشکلات بوجود نمیاد

نگاه عقلانی باعث می شه تکلیف معلوم باشه و مشکلات قابل حل باشن

اما نگاه احساسی مشکلات رو مثل یه کلاف سر در گم به هم گره می زنه

فیزیکدان;974385 نوشت:

بنده تعدادی زیادی دختر خوب میشناسم که موقع ازدواج اشتباه کردن و به جای شناخت 500 درصدی مد نظر شما، به شناخت 70 درصدی رضایت دادن یا اینکه اصلا از خانواده ایی با سطح پایین بودن و والدین اهمیتی برای دختر قائلر نبود و با ... ، خوب اینها الان جدا شدن و همسرانشون با پررویی و دور زدن قانون و هزار جور تهمت زدن به دختران از دادن مهریه شانه خالی کردند یا قسط بندی کردند.

با سلام

شما تعداد دختر های خوبی که مهریه 1000 عددی که شوهرشون نمی تونه پرداخت کنه و فردای ازدواج اجرا گذاشتن رو هم به این جامعه اضافه کنید و بعد رای صادر کنید

فیزیکدان;974385 نوشت:

دختر یک تاوان باید بده که همون بر هم خوردن زندگی مشترکه، یک تاوان دیگه مضیقه شدید مالیه، یک تاوان دیگه مشکلات روحی و روانیه بعد از طلاقه، یک تاوان دیگه برچسب مطلقه خوردن به پیشانییش هست. آیا این درسته ؟؟؟

وقتی ما جای خدا بشینیم و حکم بدیم خیر درست نیست!

اما وقتی خدا حکم بده درسته

یکی از دوستان تصادف رو مثال زده بود

شما یک لحظه غفلت می کنید و با اشتباهتون می زنید زندگی خودتون رو داغون می کنید و قطع نخاع می شید

کی باید تاوان پس بده ؟

من سر ازدواج به همسرم گفتم من مشکل مالی دارم و خیلی راحت قبول کرد
اما فردای ازدواج از من گوشی چند صد هزار تومنی خواست...
اگر نمی خریدم مهریش رو می زاشت اجرا

کی باید تاوان پس بده؟؟؟؟

منی که به صورت کتبی از ایشون تعهد نگرفتم.
باز خدا رو شکر مهریه عندالاستطاعه بود وگر نه الان پشت میله های زندون بودم...

فیزیکدان;974385 نوشت:

در قتل نفس هم یک بار مجازات اعدام هست و خلاص . نه اینکه کل زندگی 80 ساله یک نفر به گند کشیده بشه.

خیر در آمریکا تا آخر عمر باید آب خنک بخورید با اعمال شاقه...

فیزیکدان;974385 نوشت:

نکته آخر اینکه خیلی جالبه که فکر میکنید یک خانمی که همسرش اونو طلاق داده با یک بچه داره که اونو به شوهر داده و درامد و پشتوانه مالی نداره براحتی میتونه ازدواج دومی داشته باشه و در کنار یک مرد خووووووب 10 تا بچه بیاره و از مهر مادری سیراب بشه. کسی در ایران زندگی کنه و تا این حد غیر واقع بین باشه؟؟!

خواهر گرامی

واقع بین بود به میزان ایمان انسان به خدا بستگی داره نه به جامعه ...

اگر به خدایی که شما رو تو هر سوراخی پیدا می کنه و جونتون رو می گیره اعتماد کردید

به همون خدایی که روزیتون رو از هر سوراخی می رسونه هم اعتماد می کنید

اگر به حکمش با عقلتون عمل کنید نه با احساسات کاذبتون...

در پناه حق تعالی

روزنه;974417 نوشت:

سلام

اول اینکه از اون مکان و کنارشون در صورت امکان خارج بشین و جایی زندگی کنین که دخالت ها حداقلش برسه.

سلام

ما تو شهر دیگه ای زندگی می کنیم و همین هم تا حدودی مشکلاتی رو ایجاد کرده

مثلا ماهی دو سه روز باید بریم بمونیم طبق توافق و همین هم بار مالی برامون داره ، هم مسائل دیگه...

البته ایشون با تلفن صحبت های طولانی انجام میده با اونور و از این طریق تغذیه فکری می شه متاسفانه...

روزنه;974417 نوشت:

دوم به همسرتون اطمینان کامل بدین که شما نمیخواین ازدواج دیگری داشته باشین و به دنبال آرامش از زندگی خودتونین
ریشه یابی کنین که چه علتی باعث این اتفاقات میشه.

مشکل اصلی عدم اعتماد خانواده همسرم به جنس مرد هست(فمنیستی بودن تفکرات اون ها)

و این که از نظر اون ها ازدواج دوم برای غیر معصوم حرام هست!!!(این حکم رو از تو یه کتاب فمنیستی غیر فقهی در آوردن)

ممنون از همدردی شما و وقتی که گذاشتین

در پناه حق تعالی

الرحیل;974378 نوشت:
سلام
به شدت خارج از بحثه
ولی حق داره

با سلام

چطور به این نتیجه رسیدید که یه زن به خاطر شک و بدبینی می تونه همسرش رو زیر بار مشکلات مالی له کنه؟

شماازمیزان دارایی وتعیین مهریه صحبت میکنیدکی میاددرست ودقیق ازدارایی هاش بگه که چرتکه بندازیم ومهرتعیین کنیم؟اگه این سوال خواستگاری پرسیدت بشه,حمل برپول دوستی,واینکه دنبال پولن و...میشه,جوابم که بدن,نه سندنشون میدن و...اگه هم پرسیده نشه که بحث دیگه اییه,شوهرمن نه تنهاتمام کارتهای بانکی ومسایل مالیش ومدارکش کلاتوگاوصندوق پدرش بودومن هیچ وقت نفهمیدم چی به چیه(فقط تومراحل دادگاه پی بردم حقوقش بالاست)بلکه فیلم عروسیمونم برای همیشه موند,بااینکه دواستان متفاوت بودیم,حق منوکه خیییلی خوردن,مثلابرای فیلم عروسی که اعتراض زدم اونم به دروغ گفت اینم ازخواهرای من فیلم داره دوتاشاهدم علم کرد,پیش رییس دادگاهم که رفتم مسخرم کرد,گف میخوای منم الان ازت فیلم بگیرم وپخش کنم(که گفتم الان باحجاب کاملم,بالباس عروس که نیستم؟)....حالااین مسایل ازنظراونهاجزییاته,توکلیات که بماندچقدر حقم خورده شد...

amirmohamad۹۴;974368 نوشت:
مایه قانون داریم,ویکی اجرای اون,چراقبلن حضانت پسرتادوسالگی بودوالان تاهفت سالگی مادرمیتونه حضانت فرزندروبه عهده بگیره؟همین قانون مگه حکم به پرداخت مهریه نداده؟چرابایدقسطی بشه؟چراراههایی وجودداره که مردها(که توان مالی بالایی هم دارن)ازدادن یکجای مهریه خودداری میکنن؟الان اگه خودمن وطرف مقابلم زنده باشیم تاپایان شصت هفتادسالگی بایدمهریه بگیرم(اونم فقط صدوچهارده تارو)درصورتیکه بالای صدمیلیون فقط پول دربانکهاداشت وکلی سهام و.....که معلوم نشدموقع پرداخت مهریه کجارفت....

با سلام

شما باید همون لحظه عقد مهریه رو درخواست می کردید اگر عندالمطالبه بود

در واقع اگر زن بدونه مرد نمی خواد یا نمی تونه مهریه رو بده
و مهریه رو وسیله گرو کشی قرار می ده
بزرگترین اشتباه زندگیش رو مرتکب می شه

در واقع بنیان بی اعتمادی رو خودش پایه گذاری میکنه...

amirmohamad۹۴;974424 نوشت:
شماازمیزان دارایی وتعیین مهریه صحبت میکنیدکی میاددرست ودقیق ازدارایی هاش بگه که چرتکه بندازیم ومهرتعیین کنیم؟اگه این سوال خواستگاری پرسیدت بشه,حمل برپول دوستی,واینکه دنبال پولن و...میشه,جوابم که بدن,نه سندنشون میدن و...اگه هم پرسیده نشه که بحث دیگه اییه,شوهرمن نه تنهاتمام کارتهای بانکی ومسایل مالیش ومدارکش کلاتوگاوصندوق پدرش بودومن هیچ وقت نفهمیدم چی به چیه(فقط تومراحل دادگاه پی بردم حقوقش بالاست)بلکه فیلم عروسیمونم برای همیشه موند,بااینکه دواستان متفاوت بودیم,حق منوکه خیییلی خوردن,مثلابرای فیلم عروسی که اعتراض زدم اونم به دروغ گفت اینم ازخواهرای من فیلم داره دوتاشاهدم علم کرد,پیش رییس دادگاهم که رفتم مسخرم کرد,گف میخوای منم الان ازت فیلم بگیرم وپخش کنم(که گفتم الان باحجاب کاملم,بالباس عروس که نیستم؟)....حالااین مسایل ازنظراونهاجزییاته,توکلیات که بماندچقدر حقم خورده شد...

باید همین باشه اگر ما ادعامون می شه مسلمون هستیم و اینجا کشور اسلامیه

به ازدواج مسلمون ها در بدو اسلام نگاه کنید می بینید به همین صورت بوده

مهریه وسیله گرو کشی نیست

مهریه یه هدیه هست که توان مالی مرد رو نشون می ده

زن با توجه به مقدار مهریه می فهمه مرد به درد زندگیش می خوره یا نه

اگر برای زن تمکن مالی ملاک باشه (نه ایمان) با کم بودن مهریه از ازدواج منصرف می شه و مشکلات بعدی بوجود نمیاد

اگر هم ایمان ملاک باشه که با تحقیق کامل به موضوع پی می بره و مرد با ایمان همسرش رو آزار نمی ده حتی در صورت طلاق

وقتی می گم با منطق اکثر مشکلات حل می شه دقیقا منظورم همین هست

amirmohamad۹۴;974366 نوشت:
کفر!؟کجای حرف من کفر امیزبود؟حرفهایی که من زدم مثلایی بودکه تاحدی به مشکلم نزدیک بودکه تاحدکمی درمسیرزندگی من قراربگیرید,که متاسفانه میبینم ازجوابهایی که دادیدیامتوجه منظورم نشیدیابه هردلیل دیگه باز ازمسیرخارج شدید....

خواهر گرامی

اگر من مریض بشم و بگم دکتر منو درمان کرد

دارم کفر می گم

کفر یعنی پوشاندن حقیقت

اگه همه مردهاباایمان بودن که غمی نبود,اگه مردباایمان باشه که به هردلیل زنش روطلاق میده بایدبه این قضیه فکرکنه که بعدازاون چه بلایی سرزن خواهداومد؟(فقط بگیم طلاق بعدمادی داره,حال بماندکه تبعاتش بیش ازاین حرفهاست)اگه چنین مردی ایمان داشته باشه خودش درخواست طلاق میده وزن روحداقل ازنظرمادی تامین میکنه,یابارضایت زن زن دوم میگیره,وبه فکرتامین مخارج زن اولم هست,کدوم مردباایمانی بوده که رضایت زن رودرزندگی جلب کرده,بعدمهریه وسیله دادوستدشده؟اگرمردی باایمان باشه کارتن خواب میشه,اماتامادامی که میدونه زن سابقمش ازنظرمالی تامین نیست,پشتوانه مالیش میشه,همیشه هرچیزی رونگاه میکنیداونطرف قضیه روهم ببینید,ازاسلام حرف میزنیدوایمان,از زن امام حسن بدترکسی رومیشناسید؟برخوردامام حسن چطوربود؟

ازطرفی که گفته شدبه خاطرنداشته هاکفرنگید,ازطرفی که گفته شدکفریعنی پوشاندن حقیقت,من متوجه منظورتون درکل نشدم

amirmohamad۹۴;974429 نوشت:
اگه همه مردهاباایمان بودن که غمی نبود,اگه مردباایمان باشه که به هردلیل زنش روطلاق میده بایدبه این قضیه فکرکنه که بعدازاون چه بلایی سرزن خواهداومد؟(فقط بگیم طلاق بعدمادی داره,حال بماندکه تبعاتش بیش ازاین حرفهاست)اگه چنین مردی ایمان داشته باشه خودش درخواست طلاق میده وزن روحداقل ازنظرمادی تامین میکنه,یابارضایت زن زن دوم میگیره,وبه فکرتامین مخارج زن اولم هست,کدوم مردباایمانی بوده که رضایت زن رودرزندگی جلب کرده,بعدمهریه وسیله دادوستدشده؟اگرمردی باایمان باشه کارتن خواب میشه,اماتامادامی که میدونه زن سابقمش ازنظرمالی تامین نیست,پشتوانه مالیش میشه,همیشه هرچیزی رونگاه میکنیداونطرف قضیه روهم ببینید,ازاسلام حرف میزنیدوایمان,از زن امام حسن بدترکسی رومیشناسید؟برخوردامام حسن چطوربود؟

با سلام

خواهر گرامی بحث بر سر همین هست

شما وقتی از ایمان طرف مقابل مطمئن نیستید برای چی باهاش ازدواج می کنید؟

اگر ازدواج کردید (برای اموال نه ایمان) چرا مهریه رو همون سر عقد نمی گیرید؟

الان تقصیر کار کیه؟

زن یا مرد؟

amirmohamad۹۴;974431 نوشت:
ازطرفی که گفته شدبه خاطرنداشته هاکفرنگید,ازطرفی که گفته شدکفریعنی پوشاندن حقیقت,من متوجه منظورتون درکل نشدم

با سلام

وقتی به خاطر نداشته ها نعمت های خدا رو که داده نبینیم می شه کفر(پوشاندن حقیقت نعمت ها)

خدا به من دست نداده اما دو تا پا داده

اگر بگم خدایا چرا به من دست ندادی می شه کفر...

شروحیل;974423 نوشت:
با سلام

چطور به این نتیجه رسیدید که یه زن به خاطر شک و بدبینی می تونه همسرش رو زیر بار مشکلات مالی له کنه؟

سلام
مرد وظیفه داره مخارج زن رو در حد شانش برآورده کنه.
زن دوم هم خواست بگیره باید توانایی پرداخت نفقه هر دو رو داشته باشه
اینم یه راه حفظ زندگیه دیگه. هم فکرش کنترل میشه هم پولش.
حداقل اگه خواست از این حق مسلمش استفاده کنه حساب شده استفاده می کنه!

الرحیل;974438 نوشت:
سلام
مرد وظیفه داره مخارج زن رو در حد شانش برآورده کنه.
زن دوم هم خواست بگیره باید توانایی پرداخت نفقه هر دو رو داشته باشه
اینم یه راه حفظ زندگیه دیگه. هم فکرش کنترل میشه هم پولش.
حداقل اگه خواست از این حق مسلمش استفاده کنه حساب شده استفاده می کنه!

با سلام

زنی که قبل از ازدواج جمع مخارجش کمتر از 200 هزارتون در ماه بوده(با خورد و خوراک وکل مخارج دیگه)

می تونه از همسرش توقع نفقه ای 700 هزار تومنی در ماه داشته باشه؟(جدای از خرج منزل و مسکن)

وقتی یه نفر می ره از خانواده ای دختر می گیره که به اصطلاح کم خرج و بساز هستن
و با طرف مقابل هم مشکل مالیش رو مطرح می کنه
توقع داره فرد مقابل بعد از ازدواج طبق توافق درخواست داشته باشه

فرضا بخوام زن دوم هم با رعایت شرط عدالت بگیرم که مسائل مالیش به عهده خودش باشه...
از نظر شرعی و قانونی یا عرفی مشکلی داره؟

اتفاقا من قبل از ازدواج سپرده بودم زنی برام پیدا کنن که با ازدواج دوم مشکلی نداشته باشه
(من باب اعتقاد به حلیت ازدواج دوم و کافر نبودن به این حکم نه صرفا ازدواج دوم)
که ایشون رو بهم معرفی کردن
چون دو تا از خاله هاش همسرشون دو زنه بودن و مادر مادربزرگشون هم همین طور

همه رو به یه چوب نزنید خواهر گرامی...

شروحیل;974439 نوشت:
با سلام

زنی که قبل از ازدواج جمع مخارجش کمتر از 200 هزارتون در ماه بوده(با خورد و خوراک وکل مخارج دیگه)

می تونه از همسرش توقع نفقه ای 700 هزار تومنی در ماه داشته باشه؟(جدای از خرج منزل و مسکن)

وقتی یه نفر می ره از خانواده ای دختر می گیره که به اصطلاح کم خرج و بساز هستن
و با طرف مقابل هم مشکل مالیش رو مطرح می کنه
توقع داره فرد مقابل بعد از ازدواج طبق توافق درخواست داشته باشه

فرضا بخوام زن دوم هم با رعایت شرط عدالت بگیرم که مسائل مالیش به عهده خودش باشه...
از نظر شرعی و قانونی یا عرفی مشکلی داره؟

اتفاقا من قبل از ازدواج سپرده بودم زنی برام پیدا کنن که با ازدواج دوم مشکلی نداشته باشه
(من باب اعتقاد به حلیت ازدواج دوم و کافر نبودن به این حکم نه صرفا ازدواج دوم)
که ایشون رو بهم معرفی کردن
چون دو تا از خاله هاش همسرشون دو زنه بودن و مادر مادربزرگشون هم همین طور

همه رو به یه چوب نزنید خواهر گرامی...

بعد میگید چرا بدبینه
هم اون طور زندگی رو از نزدیک دیده
هم از روز اول با شما این طوری آشنا شده که تمایل به ازدواج متعدد دارید. می بینه زندگی الانش که اینه، وای به بعد از هوودار شدن

بعدم یه قضیه ای که هست، بعضی مردا و خانواده شون فکر میکنن وقتی توی خواستگاری به زن میگن مشکل مالی دارن، زنشون تا هفتاد سال نباید هیچ انتظاری ازشون داشته باشه. برعکس زن با این دید وارد میشه که چند سال فداکاری می کنیم تا زندگیمونو بسازیم و بعد به رفاه برسیم. خب بعد از یه مدت خسته میشه و دیگه اون صرفه جویی اولیه رو نداره. حتی ممکنه یک سری چیزا که به نظر کاملا زائد بیاد رو برای حفظ روحیه اش لازم داشته باشه

نقل قول:
همه رو به یه چوب نزنید خواهر گرامی...

به غیر از پست قبلی، بقیه پست ها مخاطبش شخص شما نبودید.

الرحیل;974444 نوشت:
بعد میگید چرا بدبینه
هم اون طور زندگی رو از نزدیک دیده
هم از روز اول با شما این طوری آشنا شده که تمایل به ازدواج متعدد دارید. می بینه زندگی الانش که اینه، وای به بعد از هوودار شدن

بعدم یه قضیه ای که هست، بعضی مردا و خانواده شون فکر میکنن وقتی توی خواستگاری به زن میگن مشکل مالی دارن، زنشون تا هفتاد سال نباید هیچ انتظاری ازشون داشته باشه. برعکس زن با این دید وارد میشه که چند سال فداکاری می کنیم تا زندگیمونو بسازیم و بعد به رفاه برسیم. خب بعد از یه مدت خسته میشه و دیگه اون صرفه جویی اولیه رو نداره. حتی ممکنه یک سری چیزا که به نظر کاملا زائد بیاد رو برای حفظ روحیه اش لازم داشته باشه

خواهر گرامی گفتم منظور بنده از گذاشتن این شرط شناختن میزان اعتقاد فرد به احکام بوده نه صرفا ازدواج دوم...(محک ایمان شخص)

اون موقع هنوز اولی رو نگرفته بودم که فکر دومی باشم...

بعد از یه مدت قابل قبوله

ولی اگه فردای عقد گوشی چند صد هزارتومنی بخواد چطور؟

یا در حالی که زمان نامزدی رو دو سال تعیین کریم تا مشکلات حل بشه اما بعد دو ماه مراسم عروسی بخواد چطور؟

شروحیل;974446 نوشت:
خواهر گرامی گفتم منظور بنده از گذاشتن این شرط شناختن میزان اعتقاد فرد به احکام بوده نه صرفا ازدواج دوم...(محک ایمان شخص)

اون موقع هنوز اولی رو نگرفته بودم که فکر دومی باشم...

بعد از یه مدت قابل قبوله

ولی اگه فردای عقد گوشی چند صد هزارتومنی بخواد چطور؟

یا در حالی که زمان نامزدی رو دو سال تعیین کریم تا مشکلات حل بشه اما بعد دو ماه مراسم عروسی بخواد چطور؟

منظور شما محک ایمان ایشون بوده. ولی خب ایشون هم از همین شرط شما برداشت هایی درباره شخصیت خودتون داشتن.

با خودش صحبت کردید که چرا نظرش عوض شده و پای قول و قرارش نمونده؟

الرحیل;974450 نوشت:
منظور شما محک ایمان ایشون بوده. ولی خب ایشون هم از همین شرط شما برداشت هایی درباره شخصیت خودتون داشتن.

با خودش صحبت کردید که چرا نظرش عوض شده و پای قول و قرارش نمونده؟

بله

ایشون هم حرف های اول شما رو تکرار کردن

بدون قبول حرف های بنده

واقعیتش به بنده کلا 15 روز برای شناخت ایشون وقت دادن
و با توجه به شرایط روحی نامناسب من(شکست در رابطه قبلی)

وقتی به خودم اومدم دیدم یه زن دارم با یه بچه ...

شروحیل;974452 نوشت:
بله

ایشون هم حرف های اول شما رو تکرار کردن

بدون قبول حرف های بنده

واقعیتش به بنده کلا 15 روز برای شناخت ایشون وقت دادن
و با توجه به شرایط روحی نامناسب من(شکست در رابطه قبلی)

وقتی به خودم اومدم دیدم یه زن دارم با یه بچه ...

خدا خانواده تونو براتون حفظ کنه

ان شاءالله بتونید اعتماد همدیگه رو جلب کنید

چه کسی میتونه بااطمینان بگه طرف مقابل باایمانه؟(بادروغ گفتنهایی که مثل اب خوردنه وقبحش برای خیلیهاریخته,ورفت وامدهایی که کمرنگ شده وتحقیقاتی که نتیجه بخش نیست),درموردخودم میگم,خانواده ای که پسردوست باشن,خانواده ای که دخترروازوجودخواستگاراش مطلع نمیکنن ومعیارهای خودشونوملاک انتخاب همسرقرارمیدن,خانواده ای باتعصب بی جاکه روزخواستگاری بدون درنظرگرفتن دخترمیبرن ومیدوزن وعلی رغم مخالفت دخترشناسنامشومیدن برای ازمایش و....چه میشه کرد؟حتی وقتی باطرف مقابلت نظرباطنیتومطرح میکنی واهمیت نمیده چه میشه کرد؟گناه دخترچیه؟کم نیستن خانواده هایی به اسم خانواده های سنتی که به نظردختراهمیت نمیدن وملاکشون پول و...است,عرب جاهلی هنوزهست,امافقط شایدرنگ وشکل واعتقاداتش عوض شده باشه,وگناه دخترانی که درچنین خانواده هایی به دنیامیان چیه؟....خانواده هایی که میترسن از حرف مردم,میترسن از بالارفتن سن دختر,میترسن ازمخارج دختر ومیترسن ومیترسن.....

والله من که به این نتیجه رسیدم تا خدا نخواد نمیشه

amirmohamad۹۴;974468 نوشت:
چه کسی میتونه بااطمینان بگه طرف مقابل باایمانه؟(بادروغ گفتنهایی که مثل اب خوردنه وقبحش برای خیلیهاریخته,ورفت وامدهایی که کمرنگ شده وتحقیقاتی که نتیجه بخش نیست),درموردخودم میگم,خانواده ای که پسردوست باشن,خانواده ای که دخترروازوجودخواستگاراش مطلع نمیکنن ومعیارهای خودشونوملاک انتخاب همسرقرارمیدن,خانواده ای باتعصب بی جاکه روزخواستگاری بدون درنظرگرفتن دخترمیبرن ومیدوزن وعلی رغم مخالفت دخترشناسنامشومیدن برای ازمایش و....چه میشه کرد؟حتی وقتی باطرف مقابلت نظرباطنیتومطرح میکنی واهمیت نمیده چه میشه کرد؟گناه دخترچیه؟کم نیستن خانواده هایی به اسم خانواده های سنتی که به نظردختراهمیت نمیدن وملاکشون پول و...است,عرب جاهلی هنوزهست,امافقط شایدرنگ وشکل واعتقاداتش عوض شده باشه,وگناه دخترانی که درچنین خانواده هایی به دنیامیان چیه؟....خانواده هایی که میترسن از حرف مردم,میترسن از بالارفتن سن دختر,میترسن ازمخارج دختر ومیترسن ومیترسن.....

با سلام

جاهلیت کنونی به مراتب بدتر از جاهلیت اول هست (طبق روایت از پیامبر (صل الله علیه))

اگر کسی همسر با ایمان می خواد باید بجنگه ...

با همه اقوامی که حکمی خلاف حکم خدا و رسولش دادن ...

که زن با ایمان با مرد با ایمان و زن مشرک با مرد مشرک ازدواج کنه

وای مومنین ، با زن یا مرد مشرک ازدواج نکنید ، حتی اگه ثروتمند یا زیبارو باشه...

فکر نکنیم مشرک بودن یعنی با خدا و پیامبران دشمن بودن...
هر کس پول و ثروت و زیبایی و... در کنار خدا ملاک قرار بده می شه مشرک ...

ما خودمون اگر در اعتقاداتمون دقت کنیم مشرکیم ... کافریم ... شاید یه کمی هم مومن باشیم ...

اول خودمون رو درست کنیم و مومن واقعی بشیم ، بعد بریم سراغ ازدواج ...

من الان فهمیدم تو اون مدت که سریع به ازدواجم ختم شد
از چه مکر و حیله هایی استفاده کردن و من رو فریب دادن
اگر واقعا ایمانم قوی بود فریب نمی خوردم ...
(دعا های ... که یکی از اقوام ایشون می نوشتن و ...)

من خیلی اصرار داشتم که نرم اون خواستگاری در حالی که تو یه شهر دیگه بود ولی آخرش تسلیم شدم و ...

به دوستان توصیه می کنم خیلی دقت کنید و برای خواستگاری تا تحقیقات کامل نکردید هر جایی نرید...
(تا شما هم مثل من گرفتار ادعیه و این صحبت ها نشید ...)

در پناه حق تعالی

sara72;974469 نوشت:
والله من که به این نتیجه رسیدم تا خدا نخواد نمیشه

با سلام

دقیقا همینه

دقت کردید بعضی کارا هزار تا گره توش می افته خوب که فکر میکنید می بینید از لحاظ شرعی درست نیست انجام اون کار...

اگر به این نشونه ها گوش بدیم و توی حلال و حروم بودن کارهامون دقت کنیم خیلی از مشکلاتمون حل می شه...

راهنما;973660 نوشت:
تاپیک را برای اظهار نظر دوستان باز می کنم و در ادامه در خدمت شما هستم.

ممنون از حضور مفید کاربران گرامی در این موضوع گل

تاپیک برای حضور مجدد کارشناس محترم بسته می شود.

amirmohamad۹۴;973835 نوشت:
بخاطرحس مادری وانسانیت حضانت بچموگرفتم

روزنه;973887 نوشت:
ما مهر مادری چی
اصلا تو جامعه ما اگر همین خانم میگفتن بچه رو نمیخوان شما نمیگفتین مادرای این روزا مثل قدیم نیست و چطور تونست و حتما رفته دنبال عشق و خواست خودش و .....

شروحیل;973941 نوشت:
اون خدایی که نسبت تعداد تولد دختر و پسر رو تو این زمونه پر از سقط و هزار مسخره بازی دیگه یک به یک قرار داده
خدای پسر شما هم هست...
همون خدا حکم به نگهداری فرزند توسط پدر داده ...

شروحیل;973942 نوشت:
مهر مادری با مسئولیت پدری در تضاد نیست

چرا حضانت و سرپرستى اطفال به پدر واگذار مى ‏شود؟ مگر مادر عاطفه ندارد؟


اولا توجه داشته با شيم كه احكام اسلام در مورد خانواده و روابط درونى آن را بايد در مجموعه احكام ملاحظه نمود نه در يك زاويه و يك بعد آن. مثلا در اسلام حق ولايت و سرپرستى بر دوش مرد گذاشته شده چون حق نفقه و تا مين هزينه نيز بر دوش او نهاده شده است.
ثانياً گرچه از جنبه برخى حقوق مرد داراى امتيازاتى است ولى از نظر روحى و روانى فرزند وابستگى شديدى به مادر دارد به گونه‏اى‏كه نوعا فرزندان در كنار مادر مى‏مانند و روابط خود را با او حفظ مى‏كنند.
ثالثا سفارش‏هايى كه در مورد مادر و حفظ حرمت و رعايت او شده است قابل مقايسه با آنچه در مورد پدر آمده است نيست.
رابعاً مساله نزاع بر سر سرپرستى فرزند بالاخره بايد به نوعى حل شود يا بايد فرزند را در اختيار مادر گذاشت و يا در اختيار پدر ياجد پدرى او چون بر فرض جدايى يا فوت يكى، راهى جز اين نيست كه در اختيار يك نفر باشد. در اين بين اسلام در مقاطع خاصى فرزند را تحت حضانت مادر و در ديگر موارد او را تحت سرپرستى پدر دانسته است. گرچه در مواردى اين موضوع ممكن است موجب رنجش مادر گردد ولى از سوى ديگر او را آزاد نموده تا بتواند راه زندگى خود را انتخاب كند و مرد نيز نتواند از مسووليت خود شانه خالى نمايد. در حكم «نگه‏دارى بچه توسط پدر»، هيچ مشكل عقلى وجود ندارد بلكه مصلحت‏هاى مهمى نيز در نظر گرفته شده است. اسلام حق نگه‏دارى دختر را تا هفت سالگى و پسر را تا دو سالگى به مادر داده است يعنى، اگر مادر مايل باشد مى‏تواند پسر يا دختر خود را تا اين سن‏ها (با پرداخت هزينه آن توسط مرد) نگه‏دارى كند و بعد از آن متوقف بر توافق طرفين است. در اين حكم هم مراعات مسائل تربيتى و عاطفى شده است چرا كه اوج نياز عاطفى به محبت مادر در اين سن‏ها است و هم مراعات مصحلت زن چرا كه اگر نگه‏دارى بچه‏ها هميشه بر عهده زن مى‏بود، در تشكيل زندگى و ازدواج مجدد وى مشكلات فراوانى ايجاد مى‏گشت و مسلماً صلاح يك زن نيست كه با اولين شكست در زندگى خود، براى هميشه از داشتن يك زندگى گرم و پُرمحبت محروم بماند و متحمل سختى‏ها و دشوارى‏هاى فراوان گردد.

بنا براين، در مسئله حضانت، امورى چند مورد توجه است از جمله: عواطف مادر، عواطف پدر، عواطف فرزند (با توجّه به روان‏شناسى دختر و پسر)، مسائل مربوط به آينده فرزند (مانند شيوه‏ها و مدل‏هاى الگوگيرى در زندگى)، مسائل تربيتى فرزند، حقوق اقتصادى و تأمين نيازهاى مادى فرزند، زندگى آينده پدر و مادر و.... حضانت مادر نسبت به فرزند، به نحو «حق» است و از حقوق او به شمار مى‏آيد ولى تأمين مخارج و حضانت پدر به نحو «تكليفى» است. از اين رو مادر هرگاه بخواهد مى‏تواند از عهده‏دارى امور فرزند شانه خالى كند ولى مرد هرگز چنين حقى ندارد.
حكمت احكام حضانت
1 فرزند در نخستين دوران زندگى خويش، نياز شديدى به مهر مادر و مراقبت‏هاى ويژه او دارد به گونه‏اى كه هيچ چيز، جايگزين عواطف و مراقبت‏هاى او در اين دوران نمى‏شود. مادر نيز دغدغه فوق‏العاده‏اى در اين باره دارد بنابراين حكمت حضانت مادر در اين دوران كاملاً آشكار است.
2 فرزند در دوران كودكى، به الگوگيرى پرداخته و به تدريج شخصيت‏اش شكل گرفته و سامان مى‏يابد. از طرف ديگر به طور طبيعى دختر بايد با رفتارهاى زنانه، مادرانه و عاطفى خو بگيرد و شخصيت‏پذيرى متناسب با جنسيت خود داشته باشد. از اين رو بهتر است مدت بيشترى با مادر زندگى كند تا شخصيت او، بر اساس الگوى جنسى مناسب خود پرورش يابد. در مقابل، پسر نيز بايد الگوى جنسى مناسب خود را يافته و متناسب با آن رشد كند. لازمه اين مسئله نيز آن است كه پسر، مدت بيشترى با پدر زندگى كند و هر چه زودتر به پدر ملحق شود.
3 حق‏گونه بودن حضانت مادر و محدوديت نسبى دوران آن، موجب مى‏شود كه زن از آزادى، فراغت و شرايط كافى براى زندگى مجدد برخوردار شود. در حالى كه اگر حضانت فرزند براى زن تكليف‏آور و طولانى مدت باشد چه بسا ديگر نتواند موفق به ازدواج مجدد گردد و شكست او در زندگى نخستين، به ناكامى هميشگى او مبدل شود زيرا بسيارى از مردان مايل به حضور فرزند ديگرى در خانه خود نيستند. اما زن از اين جهت مشكل چندانى ندارد و زنان بسيارى به جهت روحيات عاطفى، آماده پذيرش فرزندان مرد مى‏باشند.
دراخير توجه به اين نكته لازم است: حضانت عبارت از اقتدارى است كه قانون به منظورنگهدارى وتربيت اطفال به پدر ومادر آنان اعطا كرده است، بنا براين فلسفه ومبناى حضانت حمايت، تربيت ومواظبت ازكودك است، لذا اين اقتدارتا زمانى ادامه دارد كه طفل نيازمند به ان است‏اما همين كه طفل كبيرشد (تكميل 9 سال قمرى در دخترو 15 سال درپسر) ورشد لازم رايافت يعنى اعمال ورفتاراومورد پسند وتصديق عقلا واقع گرديد ازتحت ولايت وحضانت خارج مى شود ومى تواند پيش پدريا مادريا شخص ثالثى كه بيگانه يا ازبستگانش باشد زندگانى كند ومختار خواهد بود زيرا بعد از رسيدن به سن بلوغ ورشد ديگر نمى توان فرزند خانواده را كودك يا طفل ناميد وحضانت مخصوص اطفال است چنان چه در قانون مدنى ماده 1168 آمده است: «نگهدارى اطفال هم حق وهم تكليف ابوين است» پس حضانت با بلو غ ورشد پايان مى پذيردبنا پسر ها بعد از اين كه 15 سال قمرى انها كامل شد ودختران پس ازتكميل نه سال به بلوغ شرعى مى رسند و پس از رسيدن به سن بلوغ، فرزند ميتواند مستقل باشد، بلى اگر رشيد نباشديعنى صلاح وفساد خودرا تشخيص ندهد از نظر مالى بايد زير نظر پدر يا جد و با اجازه او اقدام كند. اميدوارم موفق باشيد

براى آگاهى بيشتررجوع كنيد: دكترناصر كاتوزيان، حقوق خانواده، شركت انتشار، چاپ سوم، 1372 ص 135
منبع : نرم افزار پرسمان

سوال :
با احترام به همه خانم‌های آبرودار، در حال حاضر یک خانم اگر همه چی رو کنار بزاره و مصر باشه مردش رو تحت فشار مالی قرار بده به سادگی امکانش فراهمه. قانون هم حسابی براشون سنگ تموم گذاشته و آقایون تقریبا هیچ شانسی ندارن. متاسفانه برخورد سلیقه‌ای قضات، کم کاری در پرونده های خانواده، نبود چارچوب درستی برای از زیر کار در نرفتن وکلا و در کل سیستم فرسوده و غیرمنصفانه قضایی باعث شده تا این تاپیک رو باز کنم که به جای درمان. پیشگیری رو در پیش بگیریم. با توجه به ضعف‌های موجود در قوانین ازدواج و مهریه‌های سنگین و تجاری شدن ازدواج برای دسته‌ای از افراد، چه راهکاری پیشنهاد می‌دید؟
پیشنهاد من اینه:
آقایون کمی خویشتنداری کنند و بالای 14 سکه مهر قرار ندن و در اولین فرصت مهریه رو به خانمشون هدیه بدن. (مهریه در اصل یک هدیه است نه یک اهرم برای فشار). و البته حق طلاق هم به خانم داده بشه. در این حالت اگر خانم قصد شیطتنت داشته باشه و بی دلیل بخواد مردی رو اذیت کنه به خاطر مهریه متعادل امکانش فراهم نیست و اگر مردی قصد اذیت کردن خانمش رو داشته باشه. خانم به راحتی بتونه طلاق بگیره.با این کار خیال دو طرف راحته و اینقدر درگیر موش و گربه بازی در دادگاه ها نخواهند شد.

پاسخ :
از حسن اعتمادتون به این انجمن سپاسگزارم و امیدوارم زندگی همراه با موفقیت و سربلندی در پیشگاه امامان معصوم (علیهم السلام)داشته باشید.
قبول دارم که در قوانین دستگاه قضایی ما نقص های وجود دارد و روند رسیدگی به پرونده ها طولانی می باشد ولی اینگونه نیست که در مجموع به نفع زن و یا مرد باشد و در بسیاری از مواقع مردان می توانند با یادگیری و مشورت با وکلاء متعهد و متخصص راهکارهای خوبی را بیابند.همچنانکه که زنان نیز اینگونه می باشند.و البته طبعا با دروغ و یا خلاهای قانونی می شود قاضی را فریب داد که برای جلوگیری لازم است با وکلاء متعهد و متخصص مشورت نمود.
اما آنچه کاملا درست است پیشگیری است نه درمان چراکه اتفاق نامناسب و طلاق مشکلات زیادی روحی و جسمی را به همراه دارد.

راهکارشما خوب است البته نه برای زندگی بهتر و ازدواج مناسبتر و خانواده بهتر بلکه برای راحتی طلاق و جدایی چه از جانب پسر و چه از جانب دختر.
در واقع راهکارهای شما تسهیل کننده طلاق است و این کاملا اشتباه است چرا که اصل در خانواده و ازدواج دوام زندگی زناشویی است نه راحتی جدایی.
مهریه حقی است که مرد لازم است به همسرش بپردازد و به این وسیله تالیف قلوب نماید یعنی قلب همسرش را در اختیار خود بگیرد نه آنکه به واسطه مهریه بالا همیشه اضطراب و ترسی را تجربه نماید و به همسرش بدگمان باشد که نکنه یه وقتی ...

در ضمن آیا برای زن،لذتبخش است که همسرش بخاطر ترس کنارش باشد و بخاطر ترس دوستش داشته باشد و...
و البته مهریه هم بالا باشد ممکن است مرد ترفندهای غیر اخلاقی را برای رضایت همسر به جدایی و بخشش مهریه در پیش گیرد.

اما دادن حق طلاق اشتباه بزرگتری است به چند دلیل :

  1. احساسات زنان بیشتر از مردان است و لذا امکان دارد به دلایل زودگذر از زندگی خسته شوند و فوری اقدام به طلاق نمایند و سپس پشیمان گردند همچنانکه آمارها در کشورهایی چون روسیه و ایالت متحده آمریکا از افزایش آمار طلاق به این دلیل را نشان می دهند
  2. هر چند احساسات مردان کمتر از زنان می باشد و لذا کمتر تصمیم به طلاق می گیرند ولی خداوند عزیز با طرق مختلفی از آن هم جلوگیری نموده است که عبارتند از : توصیه به محبت و مودت،تعیین مخارج مالی که به عهده مرد است هنگام و بعد از طلاق و...
  3. عدم پذیرش توسط فرهنگ حاکم بر جامعه و فامیلی که خود این کار مشکلات ازدواج را بیشتر می کند.
  4. خداوند کلید فسخ ازدواج را به دست مرد داده، یعنی مرد با بی علاقگی و بی وفایی نسبت به زن، او را سرد و بی علاقه میکند، برخلاف زن که بی علاقگی اگر از او شروع شود، معمولاً تأثیر چندانی در علاقه مرد ندارد. از این رو معمولاً بی علاقگی مرد منجر به بی علاقگی طرفین میشود، ولی بی علاقگی زن لزوماً منجر به بی علاقگی طرفین نمیشود. سردی و خاموشی علاقه مرد مساوی است با مرگ ازدواج و پایان حیات خانوادگی. اما سردی و خاموشی زن به مرد، آن را به صورت بیماری نیمه جان در میآورد که امید بهبود و شفا دارد. حال اگر بی علاقگی از طرف زن شروع شود، برای مرد اهانت نیست که زنِ محبوب خود را به زور قانون نگه دارد، تا تدریجاً او را آرام کند، ولی برای زن اهانت و غیر قابل تحمل است که برای حفظ حامی خود به زور و اجبار قانون متوسل شود، یعنی به زور شوهر خود را نگه دارد.

لذا این راهکار شما صحیح نمی باشد و مشکلات زیادی را به همراه می آورد.
اما راهکار درست و مناسب عبارت است از:
انتخاب مناسب+ ازدواج مناسب + زندگی مناسب=راهکار درست و مناسب
یعنی وقتی می توانیم از طلاق و مشکلات آن جلوگیری نماییم که برای انتخاب ، ازدواج و زندگی مناسب برنامه ریزی نماییم که البته نیاز به مهارتهای مختلف زندگی و سازگاری دارند.

راه ایجاد و تقویت عشق و علاقه عبارتند از :
شخصیت سالم +انعطاف پذیری+تناسب شخصیت زوجین+مهارتهای زندگی ، زناشویی و سازگاری = عشق

تاپیکهای مرتبط :

آیا دادن حق طلاق به زن از نظر دین توصیه میشه؟

آیا گرفتن حق طلاق توسط زن کار درستی است؟


در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
موضوع قفل شده است