هابيل و قابيل و فرزندان حضرت آدم(ع) با چه كسانى ازدواج كردند؟

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هابيل و قابيل و فرزندان حضرت آدم(ع) با چه كسانى ازدواج كردند؟

در مورد ازدواج فرزندان آدم با ید گفت که ازدواج فرزندان آدم بايكديگر صورت گرفته است. به خاطر اينكه در قرآن آمده « وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً از آن دو (آدم و حوا) مردان و زنان فراوانى در روى زمين‏منتشر ساخت»[1] اگر در پديد آمدن نسل از آدم و حوا غير هم نقش داشت بايد قران مى‏فرمود: «و بث منهما و من غير هما» و حال آنكه اينگونه‏نفرموده است افزون بر آن مرحوم طبرسى حديثى از امام سجاد (ع) چنين نقل مى‏كند كه آن حضرت در ضمن گفتارى كه به مردى قريشى بيان داشت جريان‏ازدواج هابيل را با بلوزا خواهر قابيل همچنين ازدواج قابيل را با قليما خواهر هابيل شرح مى‏داد به او فرمود: اين مطلب را انكار مكن چه آنكه روش الهى براين جارى شده است مگر نه اين است كه خداوند زوجه آدم را از خود او آفريد وسپس براى او حلالش كرد. تا آخر حديث. علامه طباطبايى در توجيه اين نظريه مى‏فرمايد حكم ازدواج يك حكم تشريعى و تابع مصالح و مفاسد است و حكم‏تكوينى نيست كه قابل تغيير نباشد زمام چنين حكمى به دست خداست از اين رو ممكن است روزى به خاطر ضرورت از جانب خدا حلال گردد افزون بر اين‏نمى‏توان گفت فطرت با اين ازدواج مخالف است به لحاظ اينكه متمايل نبودن طبع نه از آن جهت است كه از آن تنفر دارد بلكه به جهت آن است كه‏اين را موجب اشاعه فحشأ و اعمال زشت و از بين رفتن غريزه عفت مى‏داند و اما در جامعه آن روز كه فقط چند خواهر و برادر بوده‏اند با در نظر گرفتن‏مشيت خداوند عنوان فحشأ صدق نخواهد كرد گذشته از آن ازدواج خواهر و برادر براى مدتى طولانى در بين مجوس شايع بوده است. حاصل مطلب اين‏كه چه اشكال دارد كه به طور موقت براى گروهى به خاطر ضرورت اين گونه‏ازدواج مباح باشد.

[1] - نساء، آیه 1.

آيا بين فرزندان حضرت آدم ازدواج خواهر وبرادري صورت گرفت؟

اگر به متن اين روايت توجه كنيد ، بطوركامل جوابتان را خواهيد يافت:
بحار الأنوار 11 / 224 :
متن عربي :
عَنْ زرارة أنه سُئل الإمام جعفر بن محمد الصادق ( عليه السَّلام ) عن بدء النسل من آدم على نبينا و آله و عليه السلام كيف كان ؟ و عن بدء النسل من ذرية آدم فإن أناسا عندنا يقولون إن الله تعالى أوحى إلى آدم أن يزوج بناته بنيه و إن هذا الخلق كله أصله من الإخوة و الأخوات ؟
فقال أبو عبد الله ( عليه السَّلام ) تعالى الله عن ذلك علواً كبيراً ، يقول من قال هذا بأن الله عَزَّ و جَلَّ خلق صفوة خلقه و أحباءه و أنبياءه و رسله و المؤمنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات من حرام ! و لم يكن له من القدرة ما يخلقهم من حلال و قد أخذ ميثاقهم على الحلال الطهر الطاهر الطيب !
فو الله لقد تبينت أن بعض البهائم تنكرت له أخته فلما نزا عليها و نزل كُشف له عنها ، فلما علِمَ أنها أخته أخرج غرموله [2] ثم قبض عليه بأسنانه حتى قطعه فخر ميتاً ، و آخر تنكرت له أمه ففعل هذا بعينه ، فكيف الإنسان في إنسيته و فضله و علمه .
ثم قال : ويح هؤلاء أين هم عما لم يختلف فيه فقهاء أهل الحجاز و لا فقهاء أهل العراق إن الله عَزَّ و جَلَّ أمر القلم فجرى على اللوح المحفوظ بما هو كائن إلى يوم القيامة قبل خلق آدم بألفي عام و إن كتب الله كلها فيما جرى فيه القلم في كلها تحريم الأخوة مع ما حرم ، و هذا نحن قد نرى منها هذه الكتب الأربعة المشهورة في هذا العالم التوراة و الإنجيل و الزبور و القرآن أنزلها الله من اللوح المحفوظ على رسله صلوات الله عليهم أجمعين منها التوراة على موسى و الزبور على داود و الإنجيل على عيسى و القرآن على محمد ( صلى الله عليه و آله ) و على النبيين ليس فيها تحليل شي‏ء من ذلك حقا .
أقول ما أراد من يقول هذا و شبهه إلا تقوية حجج المجوس ، فما لهم قتلهم الله .
ثم أنشأ يحدثنا كيف كان بدء النسل من آدم و كيف كان بدء النسل من ذريته .
فقال : إن آدم ( عليه السَّلام ) وُلِدَ له سبعون بطناً في كل بطن غلام و جارية إلى أن قُتل هابيل ، فلما قتل قابيلُ هابيلَ جزع آدم على هابيل جزعاً قطعه عن إتيان النساء ، فبقي لا يستطيع أن يغشى حواء خمسمائة عام ، ثم تخلى ما به من الجزع عليه فغشي حواء فوهب الله له شيثاً وحده ليس معه ثاني ، و اسم شيث هبة الله ، و هو أول وصي أوصي إليه من الآدميين في الأرض ، ثم ولد له من بعد شيث يافث ليس معه ثاني .
فلما أدركا و أراد الله عَزَّ و جَلَّ أن يبلغ بالنسل ما ترون و أن يكون ما قد جرى به القلم من تحريم ما حرم الله عَزَّ و جَلَّ من الأخوات على الإخوة ، أنزل بعد العصر في يوم الخميس حَوراء من الجنة اسمها بركة ، فأمر الله عَزَّ و جَلَّ آدم أن يزوجها من شيث فزوجها منه ، ثم نزَّل بعد العصر من الغد حَوراء من الجنة اسمها منزلة ، فأمر الله عَزَّ و جَلَّ آدم أن يزوجها من يافث فزوجها منه ، فولد لشيث غلام و ولد ليافث جارية ، فأمر الله عَزَّ و جَلَّ آدم حين أدركا أن يزوج بنت يافث من ابن شيث ففعل ذلك فولد الصفوة من النبيين و المرسلين من نسلهما و معاذ الله أن ذلك على ما قالوا من الإخوة و الأخوات .
ترجمه فارسي (ترجمه از خودم است)

از زراره نقل شده كه شخصي از حضرت امام صادق(ع) درباره چگونگي توليد نسل در زمان آدم(ع) پرسيد و گفت : مردم ميگويند ، خداوند به آدم(ع) وحي نمود كه دخترانش را به پسرانش تزويج كند و ميگويند كه نسل بشر ،تماما از يك ازدواج نامشروع بوده.
امام فرمودند:
خداوند بلند مرتبه از اين اتهام برئي است . آيا آنها ميگويند كه خداوند برگزيدگان خلق خود و دوستداران و پيامبرانش و مومنين و مومنات و مسلمين و مسلمات را از حرام خلق نموده؟ و آيا او قدرت نداشته كه آنها را از حلال خلق نمايد؟ حال آنكه خود او از انها ميثاق گرفت كه بر حلال و طيب و طاهر قدم بردارند؟!!
بخدا قسم واضح شده كه حتي بعضي از حيوانات از خواهران خود دوري ميكنند و يكي از آنها را به جماع خواهر خود برده اند وهنگامي كه فهميده كه با خواهر خود آميزش ميكند ، ذكر خود را در آورده وبا دندان خويش آن را كنده و در دم جان سپرده و اين قضيه را بعينه هنگام جماع با مادر نيز ديده اند حال چگونه ميشود كه انسان با تمام فضل وعلمش از حيوانات پست تر باشد؟
....
اين انسانهاي گمراه كجايند كه ببينند، هيچ يك از فقهاي حجاز و عراق در اين نكته اختلافي ندارند كه پروردگار ، در لوح محفوظش از حرمت ازدواج خواهر وبرادر از ابتدا تا روز قيامت گفته است!
حال انكه در كتب مشهوره از انجيل عيسي گرفته تا تورات موسي و زبور داوود و قرآن كه بر پيامبرش نازل شده از حليت آن ازدواج گزارشي نشده؟!

كساني كه اين صحبت وشبهش را مي گويند ، هدفشان تقويت مجوس است. سپس حضرت شروع به بيان كيفيت آغاز نسل ذريه آدم(ع) كرده وفرمودند:
....
براي آدم(ع) نسلهاي زيادي تولد يافت تا هنگامي كه هابيل توسط قابيل كشته شد و آدم (ع) از شدت ناراحتي وجزع تا زمان زيادي نزد همسر خويش (حواء) نرفت وپس از آن مدت طولاني و رفتن نزد همسر ، از حواء شيث متولد شد و او اولين وصي از اوصياي آدميان بود وپس از شيث ، يافث تولد يافت و او اخرين فرزند ادم بود.
و هنگامي كه بالغ شدند ، پروردگار حوريه اي از زنان بهشتي بنام "بركة" را نازل فرمودند وبه آدم دستور دادند كه او را با "شيث" تزويج نمايند و اين ازدواج صورت پذيرفت و فرداي آن روز ، حوريه اي ديگر بنام "منزلة" نازل شد و دستور ازدواج او با "يافث" داده شد ...براي شيث ، پسري متولد شد و براي يافث ، دختري و خداوند دستور داد كه اين پسر ودختر با هم ازدواج كنند واز فرزندان آن دو پيامبران و اوصياء متولد شدند.

درباره ازدواج فرزندان چند قول وجود دارد:
1 - برادر و خواهر با هم ازدواج كردند. مؤيدش آيه اول سورهء نساء است.
اگر از جنس غير آن دو بودند, مي بايست بفرمايد: از آن دو و از غير آن ها مردان و زنان بسيار منتشر ساخت.[=Calibri][1]
در برخي از احاديث اهل بيت آمده : اين ازدواج ها مباح بوده، زيرا هنوز حكم تحريم ازدواج برادر و خواهر نازل نشده بود.
در كتاب احتجاج طبرسي از حضرت امام سجاد نقل مي كند، حضرت ضمن گفتاري كه جريان ازدواج هابيل با خواهر قابيل هم چنين ازدواج قابيل با خواهر همزاد هابيل را براي يك مرد قرشي شرح مي داد آن مرد عرضه داشت:« آيا برادر و خواهر با هم آميزش كردند »؟! حضرت فرمود: آري .
قرشي , اين كاري است كه امروز مجوس انجام مي دهند! حضرت : بلي مجوس بعد از آن كه خداوند اين عمل راحرام كرد, مرتكب آن شدند.
سپس فرمود: اين مطلب را انكار مكن , چه آن كه روش الهي بر اين جاري شده است .[=Calibri][2]
2- يكي از برادران با حوريه و ديگري با اجنه ازدواج كرد. مؤيد اين قول روايات است كه صراحت دارند: پسران آدم با خواهران خود ازدواج نكردند.
اين نظريه به دو دليل قابل قول نيست : يكي اين كه سند اين دسته روايات ضعيف است و نمي توان به آن اعتمادنمود. ديگر اين كه در احاديق متعارض , حديثي را بايد پذيرفت كه موافق ظاهر قرآن باشد. همان طوري كه گفتيم دسته اول موافق با كتاب اللّه است . بنابراين بايد آن را پذيرفت.[=Calibri][3]
3- احتمال ديگراين كه فرزندان آدم با بازماندگان انسان هاي پيشين ازدواج كرده اند، زيرا طبق رواياتي حضرت آدم و فرزندانش اولين انسان هاي روي زمين نبودند. شايد بتوان كاوش علمي را مؤيد اين نظر دانست ، چون طبق نظريه آنان احتمالاً نوعي انسان از چند ميليون سال قبل در كره زمين زندگي مي كرده است ، در حالي كه از نظرتاريخي زمان زيادي از پيدايش حضرت آدم نمي گذرد.

[=Calibri][1] -الميزان , ج 4 ص 239ـ 245 تفسير نمونه , ج 3 ص 246

[=Calibri][2] - علامه طباطبايي , الميزان , ج 4 ص 249

[=Calibri][3]- همان ; نمونه , ج 3 ص 247

طبق اين نظريه مي توان پذيرفت كه پيش از آدم انسان هايي ديگر زندگي مي كردند كه هنگام پيدايش حضرت آدم در حال انقراض بودند و فرزندان آدم با باقي ماندهء يكي از نسل هاي پيشين ازدواج كردند. اما همان گونه كه گفتيم اين قول با ظاهر آيهء يك سورهء نساء چندان سازگار نيست.[=Calibri][1] ممكن است از بعضي آيات شريف قرآن استشمام كرد كه قبل از آفرينش حضرت آدم، انسان‏هايي ديگر در زمين زندگي مي‏كرده‏اند؛ مانند آيه شريفه « و اذ قال ربك للملئكة اني جاعل في الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء » همچنین زماني كه پروردگارت به فرشتگان فرمود: مي‏خواهم در زمين جانشيني بگذارم، گفتند [باز] در زمين كساني مي‏گذاري كه در آن فساد كنند و خون‏ها بريزند (بقره، 30). باتوجه به عدم علم غیب در فرشتگان این مطلب بدست می آید كه قبل از آفرينش بني نوع آدم، دوره ديگري بر انسانيت گذشته است. و البته بعضي از روايات وارده از ائمه(ع) مطالبي آمده كه سابقه ادوار بسياري از بشر را قبل از دوره حاضر اثبات مي‏كند.
از امام باقر(ع) نیز روايتی هست که فرمود: خداي عز وجل از روزي كه زمين را آفريده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض كرده است) كه هيچ يك از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده‏اند و خداي تعالي همه آنها را ازپوسته روي زمين آفريد و نسلي را بعد از نسل ديگر ايجاد كرد و براي هر يك، عالمي بعد از عالم ديگر پديد آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بيافريد و ذريه‏اش را از او منشعب ساخت.[=Calibri][2]
از امام صادق(ع) روايتي شده: شايد شما گمان مي‏كنيد كه خداي عز وجل غير از شما هيچ بشر ديگري را نيافريده است. نه، چنين نيست؛ بلكه هزار هزار آدم آفريده كه شما از نسل آخرين آنهاهستيد.[=Calibri][3]
علاوه بر اینها با درنگی در قرآن و بویژه داستان هابیل و قابیل و نذر ایشان به این نکته می رسیم که این دو برادر یکی دامدار بوده و دیگری کشاورز بوده است. حال آنکه کشاورزی و دامداری جزو مراحل تکامل تمدن انسانی است و پس از اختراع آتش و رام نمودن زمین و حیوانات این کارها پیشه مردم شد. نکته دیگر آنکه این دو برادر و آدم و همسرش با هم سخن می گویند. در حالی که در تاریخ تمدن بشری آمده که انسانهای نخستین سخن گفتن نمی دانسته و از راه علائم با یکدیگر ارتباط داشته اند. از همه اینها که بگذریم علم تاریخ به ما می گوید از دوران حضرت آدم تا کنون هشت هزار سال گذشته است. حال آنکه بنابر نقل باستان شناسان از عمر زمین و آدم های نخستین میلیونها سال گذشته است. انسانهایی مانند : انسان ماهر ( آسترا لوپی تکوس )با عمر 6 میلیون ساله، انسان راست قامت ( انسان جاوه ) با عمر 2 میلیون ساله، انسان اندیشمند ( سینانتروپ )، انسان ( نه آندرتال)، انسان ( کرومانیون )، که طبق باستان شناسی، ما به انسان کرومانیون بسیار شبیه هستیم. پس اینکه حقیقت ازدواج فرزندان آدم چیست، کمی پاسخش سخت است. بویژه آنکه در قرآن بارها اشاره شده است به نابودی نسل های گذشته؛ مانند آیه 72 انعام،که « قَطَعْنا دابِرَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنين »‏، « كسانى را كه آيات ما را دروغ شمردند و مؤمن نبودند ريشه‏كن كرديم». پس این احتمال وجود دارد که با آفرینش آدم، در واقع آشکار شده که خداوند نسل های گذشته را نابود کرده بود و کسی نبوده تا فرزندان آدم با ایشان ازدواج کنند.

[=Calibri][1] - تفسیر نمونه , ج 3 ص 247 با تلخيص

[=Calibri][2] - مرحوم صدوق در كتاب خصال، ج 2، ص 652، ح 54

[=Calibri][3] - توحيد، ج 1، ص 277

آیا این ممکن است کسانی که "از انسانی که از نسل آدم است" در درجه پایینتری بودند این امکان برایشان بوده که با انسان ازدواج کنند ونسلی داشته باشند که با توجه به مباحث زیست وژنتیک فرزند آنها انسان کاملی نبوده و در واقع نسل آنها هم منقرض نشده و در حالی که حضرت آدم بعد از آنها خلق شده، چگونه امکان دارد که ازدواج فرزندان آدم با نسلی غیر از انسان به معنای نسلی از آدم بوده و حال آنکه آنها را از انسان پایین تر میدانند، کسی که سخن گفتن نمیدانسته و....

عارفه89;49666 نوشت:
آیا این ممکن است کسانی که "از انسانی که از نسل آدم است" در درجه پایینتری بودند این امکان برایشان بوده که با انسان ازدواج کنند ونسلی داشته باشند که با توجه به مباحث زیست وژنتیک فرزند آنها انسان کاملی نبوده و در واقع نسل آنها هم منقرض نشده و در حالی که حضرت آدم بعد از آنها خلق شده، چگونه امکان دارد که ازدواج فرزندان آدم با نسلی غیر از انسان به معنای نسلی از آدم بوده و حال آنکه آنها را از انسان پایین تر میدانند، کسی که سخن گفتن نمیدانسته و....

سلام و درود:Gol:

با توجه به عدم سازگاری این نظریه با ظاهر آیه 1 سوره نساء همانطور که استاد کاوه در ابتدای پست قبل اشاره فرمودند این فرضیه قابل قبول نمی باشد!

یا علی

هوالرحیم
سلام به همه دوستان
ببخشید من بالاخره جواب دقیق این سوال رو نفهمیدم.حالا فرزندان حضرت آدم با ملائکه ازدواج کردند ونسل بنی بشر رو بوجودآوردند؟یا خواهر وبرادر با هم؟ ضمن اینکه من فکر میکنم امکان نداره یک حکمی در یک زمانی حرام باشه و در زمان دیگرحلال!

zoha_shams;76739 نوشت:
هوالرحیم سلام به همه دوستان ببخشید من بالاخره جواب دقیق این سوال رو نفهمیدم.حالا فرزندان حضرت آدم با ملائکه ازدواج کردند ونسل بنی بشر رو بوجودآوردند؟یا خواهر وبرادر با هم؟ ضمن اینکه من فکر میکنم امکان نداره یک حکمی در یک زمانی حرام باشه و در زمان دیگرحلال!

سلام :Gol:
ما این بحث را در عنوان : همسر فرزندان آدم ع مخلوق یا موجود مطرح کرده ایم و معتقدیم که همسران فرزندان آدم ع با اذن الله خلق شده اند . خواستید مراجعه فرمایید .
موفق در پناه حق:Gol:

zoha_shams;76739 نوشت:
ببخشید من بالاخره جواب دقیق این سوال رو نفهمیدم.حالا فرزندان حضرت آدم با ملائکه ازدواج کردند ونسل بنی بشر رو بوجودآوردند؟یا خواهر وبرادر با هم؟ضمن اینکه من فکر میکنم امکان نداره یک حکمی در یک زمانی حرام باشه و در زمان دیگرحلال

با سلام به دوستان عزیز
در آيين حضرت آدم(ع) حرمت ازدواج با محارم نيامده بود لذا انجام اين عمل بلامانع بوده است. آنچه كه مأمور به انجام آن هستيم انجام واجبات است و ترك محرمات و چون در آن زمان اين قانون براي مردم آن زمان نيامده بود لذا اين امر بلامانع و بدون اشكال مي باشد.

آيين حضرت آدم آيين اسلام نبوده است تا انجام بعضي از كارها در آن آيين ضرری به حکم اسلام وارد كند. به طور مثال در كشوري قوانين خاصي بر مسئله خاصي وضع مي كنند كه مردم آن كشور بايد در مورد خاصي تابع آن قانون خاص باشند. حالا اگر در كشور ديگر در باب همين مورد خاص اين قانون خاص نباشد. عمل كردن بر طبق قانون كشور ديگر براي اين مردم (كه اين قانون را ندارند) مخل قانون كشور ديگر نيست.

علاوه بر آنكه بر اساس عقول و فهم بشر احكام الهي تدريجا صادر شده و هر ديني با دين قبلي تفاوتهايي دارد و همين طور كه بشر در زمانهاي مختلف عقولش متكامل مي شده پيامبران مختلف مي آمدند و آيين حقه را (ان الدين عندالله الاسلام) را تكميل مي كردند و آنقدر دين را آرام آرام براي مردم بيان كرده اند و در طي سالهاي مختلف بوسيله شريعتهاي مختلف بر حجم آن افزوده اند تا اكنون كه اسلام است كه جميع احكام لازم در آن موجود است كه در اين دين اسلام است كه ازدواج با محارم حرام است. ضمناً

در قرآن هم آمده است ( ( و بث منهما رجالاكثيرا و نساا؛ از آن دو ( آدم و حوا ) مردان و زنان فراواني در روي زمين منتشر ساخت ) ) ، ( نسا، آيه 1 ) . اگر در پديد آمدن نسل از آدم و حوا غير هم نقش داشت بايد قران مي فرمود : ( ( و بث منهما و من غير هما ) ) و حال آنكه اينگونه نفرموده است.

افزون بر آن مرحوم طبرسي حديثي از امام سجاد ( ع ) چنين نقل مي كند كه آن حضرت در ضمن گفتاري كه به مردي قريشي بيان داشت جريان ازدواج هابيل را با بلوزا خواهر قابيل همچنين ازدواج قابيل را با قليما خواهرهابيل شرح مي داد به او فرمود : اين مطلب را انكار مكن چه آنكه روش الهي براين جاري شده است مگر نه اين است كه خداوند زوجه آدم را از خود او آفريد وسپس براي او حلالش كرد ...تا آخر حديث .

علامه طباطبايي در توجيه اين نظريه مي فرمايد حكم ازدواج يك حكم تشريعي و تابع مصالح و مفاسد است و حكم تكويني نيست كه قابل تغيير نباشد زمام چنين حكمي به دست خداست ازاين رو ممكن است روزي به خاطر ضرورت از جانب خدا حلال گردد افزون بر اين نمي توان گفت فطرت با اين ازدواج مخالف است به لحاظ اينكه متمايل نبودن طبع نه از آن جهت است كه از آن تنفر دارد بلكه به جهت آن است كه اين را موجب اشاعه فحشا و اعمال زشت و از بين رفتن غريزه عفت مي داند واما در جامعه آن روز كه فقط چند خواهر و برادر بوده اند با در نظر گرفتن مشيت خداوند عنوان فحشا صدق نخواهد كرد گذشته از آن ازدواج خواهر وبرادر براي مدتي طولاني در بين مجوس شايع بوده است . حاصل مطلب اين كه چه اشكال دارد كه به طور موقت براي گروهي به خاطر ضرورت اين گونه ازدواج مباح باشد .

براي آگاهي بيشتر رجوع كنيد به :
1- ترجمه تفسير الميزان ، ج 4، ص 239 - ج 16 ص 399
2- سبحاني ، جعفر، منشور جاويد، ج 4، ص 198

عمار;76806 نوشت:

علامه طباطبايي در توجيه اين نظريه مي فرمايد حكم ازدواج يك حكم تشريعي و تابع مصالح و مفاسد است و حكم تكويني نيست كه قابل تغيير نباشد زمام چنين حكمي به دست خداست ازاين رو ممكن است روزي به خاطر ضرورت از جانب خدا حلال گردد افزون بر اين نمي توان گفت فطرت با اين ازدواج مخالف است به لحاظ اينكه متمايل نبودن طبع نه از آن جهت است كه از آن تنفر دارد بلكه به جهت آن است كه اين را موجب اشاعه فحشا و اعمال زشت و از بين رفتن غريزه عفت مي داند .[/]

سلام :Gol:
با همه احترامی که برای علامه قائلیم و بر اساس نظر قاطبه علمای شیعه احکام الهی از مصالح و مفاسد واقعی تکوینی تبعیت می کند لذا فرض صرف اعتباری بودن احکام مقبول نیست .
دیگر اینکه طبع انسان استدلال نمی کند که این کار منجر به چه مفسده یا مصلحتی می شود طبع انسان به خودی خود از امور منافر خود منزجر است .
موفق در پناه حق:Gol:

محمد;9740 نوشت:
آيا بين فرزندان حضرت آدم ازدواج خواهر وبرادري صورت گرفت؟

با سلام خدمت همه دوستان و تشکر از مطالب کارشناسان عزیز، برای تکمیل شدن بحث حقیر نیز نکته ای را متذکر می شوم وآن اینکه؛ همان طور که دوستان بیان کردند در این جا دو نظر وجود دارد که اشاره فرمودند؛ بنده درادامه عرض می کنم که هر دو فرض امکان دارد، چرا که ممکن است بگوییم احکام از ابتدا همین بوده و ازدواج با محارم حرام بوده و خداوند دو ملک خلق کرد که ازدواج صورت پذیرد.
ممکن است بگوییم نه در آن زمان چون مصلحت اقتضا می کرده این مساله حرام نبوده و در ادیان بعدی حرام شده، واین مطلب هم هیچ بعدی ندارد، درست مانند شراب که در اسلام ابتدا حرام نشد و بعد از چند سال که شرایط مساعد شد حرام شد.
ممکن است بگوییم نه از همان ابتدا حرام بوده، ولی چون ضرورت بوجود آمده است حرمتش برداشته شده است؛ درست مانند حالتی که انسان در بیابان گیر کند و در این حالت حتی حرام گوشتان نیز بر او حلال می شوند، و آن شخص می تواند حتی گوشت مردار و خوک را که در شرایط عادی حرام است را بخورد و اصلا مرتکب گناهی نشده است.
لذا تمام این احتمالات از حیث عقلی مانعی ندارند، پس به طور کلی در این مساله دو نظر وجود دارد و همان طور که دوستان اشاره کردند روایات نیز در این باره متضاد هستند؛ لذا نمی توان جواب قطعی و متقنی به این سوال داد.

تناسل طبقة اوّل انسان، يعني آدم و همسرش از راه ازدواج بوده است كه نتيجه اش متولد شدن پسران و دختراني و به عبارت ديگر خواهران و برادراني گرديده است و در اين باره بحثي نيست، بحث در اين است كه طبقة دوم بشر يعني همين خواهران و برادران چگونه و با چه كساني ازدواج كرده اند؟ آيا ازدواج در بين خود آنان بوده و يا به طريقي ديگر صورت گرفته است؟ كه در اين رابطه با توجه به روايات و آراء دانشمندان سه نظريه مطرح مي باشد.

1. ازدواج و تناسل فرزندان آدم ـ عليه السّلام ـ به اين نحو بوده است كه خداوند براي هر يك از پسران و دختران، زوجي از فرشتگان و جنّيان آفريد و اولاد آنها با يكديگر به صورت پسر عمو و دختر عمو در آمدند و تكثير نسل صورت گرفت.

«زراره» به نقل از امام صادق ـ عليه السّلام ـ در ردّ نظر اهل سنّت پيرامون ازدواج برادران و خواهران با يكديگر مي گويد: واي بر اين گروه كه نظرات آنها نه موافق نظرات فقهاي حجاز است و نه مطابق آراء فقيهان عراق. خداوند دو هزار سال قبل از خلقت آدم امر فرمود تا بر لوح محفوظ نقش بندند كه ازدواج برادر و خواهر با يكديگر از محرمات است پس چگونه است اينگونه نظرات در حاليكه ما هيچ اثري از حليّت اين موضوع در كتب آسماني مثل تورات و زبور و فرقان(قرآن) نمي يابيم براستي كه اينگونه برداشتها چيزي نيست مگر تقويت نظرية مجوسيان.»
آنگاه حضرت پيرامون پيدايش نسل آدم و ذريّه او اينگونه فرمودند:«آدم ـ عليه السّلام ـ در هفتاد بار زايمان حوّا ـ عليه السّلام ـ صاحب يكصد و چهل دختر و پسر شد(حضرت حوّا در هر حمل صاحب دو قلو، يكي پسر و ديگري دختر، مي شدند) تا اينكه هابيل به دست برادرش كشته شد. در مرگ او آدم آنقدر بي تابي كرد كه تصميم گرفت پنجاه سال از نزديكي با حوّا دوري گزيند، بعد از اين مدت طولاني خداوند بر آنها عطيه اي بهشتي مرحمت فرمود، عصر روز پنج شنبه حوريه اي سيه چشم بنام« نزلة» از بهشت فرود آمد و به امر خداوند با «شيث» ازدواج نمود و فرداي آن روز به هنگام عصر ديگر كنيزكي بهشتي بنام «منزلة» به امر خداوند از بهشت پايين آمده و به ازدواج فرزند ديگر آدم يعني«يافث» در آمد. از همسر شيث پسري به دنيا آمد و نيز از همسر يافث دختري، و آن هنگام كه آند و به حد بلوغ رسيدند با يكديگر ازدواج نمودند سلف صالح و برگزيدگان از پيامبران يكي پس از ديگري پا به عرصة وجود نهادند.»(1)

در حديث ديگري علاّمه مجلسي به سند معتبر نقل مي كند كه امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمودند:«از براي آدم چهار پسر متولد شد، پس خدا به ايشان چهار نفر از حور العين فرستاد، پس هر يك از ايشان را به يكي از پسرهاي خود داد، و چون فرزندان از ايشان به دنيا آمد خدا آن حوريان را به آسمان برد، و به اين چهار نفر، چهار نفر از جنّ تزويج كرد و نسل از ايشان به هم رسيد، پس هر حملي كه در مردم هست از آدم هست، و هر حُسن و جمالي كه هست از حور العين است، و هر بدصورتي و بدخلقي كه هست از جنّ است.(2)
در روايتي ديگر از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه:«... هنگاميكه قابيل به سنّ بلوغ رسيد با دختركي از جنس جنّيان به نام«جهانه» ازدواج نمود، بعد از آن خداوند هابيل را به آدم بخشيد و او با حوريه اي بهشتي به نام«نزله» وصلت نمود»(3)

2. آنها (فرزندان آدم ـ عليه السّلام ـ ) با نسل هاي باقيمانده از نسل هاي پيشين ازدواج كردند. چرا كه آدم ـ عليه السّلام ـ نخستين انساني نبود كه بر اين پهنا گام نهاده، بلكه پيش از او انسانهايي در روي زمين زندگي مي كرده اند و منقرض شده اند چيزي كه هست بقايايي از آنها در روي زمين وجود داشت كه به تكثير نسل كمك مي كرد.(4)

در كتاب«توحيد» صدوق از امام صادق ـ عليه السّلام ـ روايتي آورده شده كه در ضمن آن به راوي فرموده:«شايد شما گمان كنيد كه خداي عزّوجلّ غير از شما هيچ بشر ديگري نيافريده، نه چنين نيست بلكه هزار هزار آدم آفريده كه شما از نسل آخرين آدم از آدم ها هستيد.»(5)
و از امام باقر ـ عليه السّلام ـ و امام سجاد ـ عليه السّلام ـ نيز حديثي به اين معنا نقل شده است.(6)

3. نظريه سوم ناظر به اينست كه: ازدواج آنها با خودشان انجام گرفته و مجوّز آن، ضرورت آغاز آفرينش و نبودن همسري ديگر بوده است.
از امام سجاد ـ عليه السّلام ـ (در گفتگويي كه با مردي قرشي داشته) نقل شده است كه«... هابيل با«لودا» خواهر هم قولوي قابيل ازدواج كرد و«قابيل» با«اقليما»، همزاد و هم قولوي هابيل.» مرد قرشي گفت اينكه عمل مجوسيان امروز است، حضرت فرمود:«مجوسيان اگر اين كار را مي كنند و ما آن را باطل مي دانيم براي اين است كه بعد از تحريم خدا آن را انجام مي دهند.»(7)
و به سند صحيح از امام رضا ـ عليه السّلام ـ در جواب اينكه:«نسل آدم چگونه به هم رسيد؟ نقل شده كه فرمود:«حوّا حامله شد به هابيل و خواهر او در يك شكم، و در شكم دوم به قابيل و خواهر او، پس هابيل را به خواهر قابيل و قابيل را به خواهر هابيل تزويج نمود، و بعد از آن نكاح خواهران حرام شد.»(8)

در جمع بندي اقوال بايد بگوييم كه علاّمه مجلسي قول اول را قوي تر دانسته ودرباره ي احاديثي كه مويد ديدگاه سوم است .گفته:«چون اين احاديث موافق اهل سنّت است، بر تقيّه حمل كرده اند.»(9)
همچنين سيد نعمت الله جزايري صاحب«قصص الانبياء» قول اول را پذيرفته و احاديث قول سوم را حمل بر تقيه مي كند.(10)

آقاي محمد محمدي اشتهاردي صاحب كتاب«قصّه هاي قرآن» قول دوم را بهترين قول دانسته است.(11)

علاّمه طباطبائي در«الميزان» در تفسير آية شريفة وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً(12) به شدّت طرفدار قول سوم است .و مي نويسد:«از ظاهر اطلاق آية شريفه بر مي آيد كه در انتشار نسل بشر غير از آدم و همسرش هيچ كس ديگري دخالت نداشته، نه هيچ زني از غير بشر دخالت داشته، و نه هيچ مردي، چون قرآن كريم در انتشار اين نسل تنها آدم و حوّا را مبدأ دانسته و اگر غير آدم و حوّا مردي يا زني از غير بشر دخالت مي داشت، مي فرمود:« و بثَّ منْهُما و مِنْ غيرهما» و يا عبارتي ديگر نظير اين را مي آورد تا بفهماند كه غير از آدم و حوّا موجودي ديگر نيز دخالت داشته.

و اما اينكه چنين ازدواجي در اسلام حرام است و بطوري كه حكايت شده در ساير شرايع نيز حرام و ممنوع بوده است ضرري به اين نظريه نمي زند براي اينكه تحريم حكمي است تشريعي، كه تابع مصالح و مفاسداست، نه حكمي تكويني(نظير مستي آوردن شراب) و غير قابل تغيير، و زمام تشريع هم به دست خداي سبحان است.»(13)

درنتيجه بايد گفت: كه اگر با هم ازدواج كرده باشند قبل از تحريم خداوند بوده است، چرا كه اگر منظور از محرم بودن اين باشدكه همه انسانها(زنان و مردان) نسبت به يكديگر حرام هستند از جهت نكاح و ازدواج، بايد گفت: اين سخن درست نيست چرا كه بعد از ازدواج قابيل و هابيل با خواهران هم قلوي يكديگر(كه ازدواجشان قبل از تحريم بود) فرزندان آنها با يكديگر محرم(به معناي حرمت نكاح با يكديگر) نيستند. بلكه رابطة پسر عمو و دختر عمويي دارند. و يا در نهايت رابطة پسر خاله و دختر خاله و يا پسر عمّه دختر عمّه، واضح است كه ازدواج اينها اشكالي نداردو از نوع ازدواج خواهر و برادر نيست.
و امّا اگر منظور از محرم بودن اين است كه پس الان بايد همه با هم خويشاوند باشند اين سخن درستي است چرا كه همة انسانها از يك پدر و مادرند و در حقيقت تمام فرزندان آدم خويشاوندان يكديگرند و اين پيوند و ارتباط ايجاب مي كند كه شما نسبت به همة انسانها از هر نژاد و هر قبيله اي همانند بستگان فاميلي خود محبت بورزيد.»(14)

پاورقی:
1. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403 هـ .ق، ج 11، ص 224 و 223، همچنين علامة مجلسي اين روايت را به سند معتبر نقل كرده در كتاب: حيوة القلوب(تاريخ پيامبران)، تحقيق سيد علي اماميان، انتشارات سرور، 1378 هـ .ق، ج 1، ص 194، همچنين: ابن بابويه(صدوق)، علل الشرايع، دارالحجّة للثقافه، 1416 هـ .ق، ج 1، باب علة كيفية بدء النسل، ص 32، 35، حديث 2.
2. عيّاشي، تفسير عياشي، تهران، مكتبة العلميه الاسلاميه، ج 1، ص 215.و مجلسي، حياة القلوب، پيشين، ج1، ص 194 و 195.
3. مجلسي، بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفا، 1403، ج 11، ص 226، به نقل از كتاب«الشفاء و الجلاء».
4. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و هشتم، ج 3، ص 282، و سبحاني، جعفر، منشور جاويد، قم، موسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، ج 11، ص 111.
5. محمد بن علی بن باویه قمی ،شیخ صدوق، ابن بابويه، توحيد، تهران، مكتبة الصدوق، چاپ1378 هـ .ق، ص277، حديث 2.
6. حويزي، عبد علي بن جمعه، تفسير نور الثقلين، قم، مطبعة الغلميّه، چاپ دوم، ج1، ص59 و 16 و مجلسي، بحارالانوار، پيشين، ج 54، ص 336.
7. طبرسي، احتجاج، نجف، انتشارات نعمان، 1386، هـ .ق، ج 2، ص 44.
8. مجلسي، حياة القلوب، پيشين، ج1، ص 198.
9. مجلسي،علامه محمد باقر، حياة القلوب، پيشين، ج1، ص 198، و بحارالانوار، ج 11، ص 219.
10. جزايري، سيّد نعمت الله، قصص الانبياء، ترجمة يوسف عزيزي، تهران، انتشارات هاد، چاپ پنجم، 1379 هـ .ش، ص 114.
11. محمدي اشتهاردي، محمد، قصّه هاي قرآن، تهران، انتشارات نبوي، 1379، ص 24 و 25.
12. نساء:1.
13. طباطبائي، علامه سید محمد حسين، الميزان، ترجمة محمد باقر موسوي همداني، دفتر انتشارات اسلامي، ج 4، ص 229.
14. مكارم شيرازي، ناصر و جمعي از دانشمندان، تفسير نمونه ،قم :مدرسه امیرالمومنین ، پيشين، ج 3، ص 280.

بسم الله الرحمن الرحیم

نتیجه گیری مباحث

:Gol:با سلام و تشکر از همۀ دوستان محترم:Gol:

یکی از سؤالات رایج پیرامون حضرت آدم و فرزندانش بحث ازدواج فرزندان آن حضرت است.سخن بر سراین است که ازدواج آنها با چه افرادی صورت پذیرفته است؟ در این رابطه سه نظریه قابل توجه است که به بررسی آنها می پردازیم.

نظريّه اوّل: در عصر اوّل به خاطر ضرورت‏ها، ازدواج خواهر و برادر حلال بوده و بعداً این امر ممنوع شدهاست.

نظريّه دوم: ازدواج میان خواهرو برادر از همان اول ممنوع بوده، به دليل روايات متعدّدى كه در اين زمينه موجود است و افزايش نسل انسان از طريق حوريان بهشتى يا جنّيان كه با فرزندان آدم ازدواج كردند، حاصل شده است.

نظريّه سوم: آدم، اوّلين انسان روى زمين نبوده و همانگونه كه كتب تاريخى و آثار يافت شده نشان مى‏دهد، قبل از او انسانهاى ديگرى هم بودند و در موقع خلقت آدم، نسل انسانهاى پيشين‏ منقرض نشده بود؛ لذا بقاياى نسلهاى پيشين با فرزندان آدم ازدواج كردند و ازدواج فرزندان آدم با این گروه بوده است.

بررسى نظريّات:

طرفداران نظريّه اوّل براى اثبات مدّعاى خود به آيات قرآن و روايات استدلال مى‏كنند:
آيات:
آيه اوّل: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا»؛[1]منظور از «ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏» در آيه با توجه به قرائن، آدم و حوّا است و «شعوب» و قبائل ديگر از حضرت آدم و حوّا بوده است و ظاهر آيه نشان مى‏دهد در گسترش نسل بشر حوريّه و جن دخالتی نداشته اند، وچنین دخالتی خلاف ظاهر آیه است.

آيه دوم: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً».[2]
«بَثَّ» به معنى «منتشر ساخت» مى‏باشد، پس نسلها در طبقات مختلف از آدم و حوا بوجود آمده اند، يعنى تمام فرزندان آدم از يك پدر و مادر بوده‏اند و اگر پاى غیر آنها در میان بود، قرآن آن را مى‏فرمود، پس ظهور بدوى اين است كه نكاحى بين فرزندان آدم انجام شده است.

در کتاب«احتجاج»روایتی از امام سجاد علیه السلام آمده كه با مردی قرشی در این رابطه سخن می گفتند تا اینجا که امام فرمودند:«هابيل»،با «لوزا» خواهر همزاى«قابيل» ازدواج كرد و« قابيل»با«اقليما»، همزاى هابيل. مرد قرشى پرسيد: آيا هابيل و قابيل خواهران خود را حامله كردند؟
فرمود: آرى، مرد عرضه داشت: اينكه عمل مجوسيان امروز است، حضرت فرمود: مجوسيان اگر اين كار را مى‏كنند و ما آن را باطل مى‏دانيم براى اين است كه بعد از تحريم خدا آن را انجام مى‏دهند، آن گاه اضافه نمودند: منكر اين مطلب نباش براى اينكه درستى اين عمل در آن روز و نادرستيش در امروز حكم خدا است كه چنين جارى شده، مگر خداى تعالى همسر آدم را از خود او خلق نكرد؟ در عين حال مى‏بينيم كه او را بر وى حلال نمود، پس اين حكم شريعت آن روز فرزندان آدم و خاص آنان بوده و بعدها خداى تعالى حكم حرمتش را نازل فرمود ... [3]

اشکال: ازدواج با خواهر در همۀ شرایع ممنوع بوده و این خود بزرگترین دلیل بر نفی این نظریه است.
علامۀ طباطبایی(ره) در پاسخ به این اشکال می فرمایند:
و اما اينكه چنين ازدواجى در اسلام حرام است و به طورى كه حكايت شده در ساير شرايع نيز حرام و ممنوع بوده ضررى به اين نظريه نمى‏زند، براى اينكه تحريم حكمى است تشريعى، كه تابع مصالح و مفاسد است، نه حكمى تكوينى (نظير مستى آوردن شراب) و غير قابل تغيير، و زمام تشريع هم به دست خداى سبحان است، او هر چه بخواهد مى‏كند و هر حكمى بخواهد مى‏راند، چه مانعى دارد كه يك عمل را در روزى و روزگارى جايز و مباح كند، و در روزگارى ديگر حرام نمايد، در روزى كه جز تجويزش چاره‏اى نيست تجويز كند و در روزگارى ديگر كه اين ضرورت در كار نيست تحريم كند، ازدواج خواهر و برادر را در روزگارى كه تجويزش باعث شيوع فحشا و جريحه‏دار شدن عفت عمومى نمى‏شود تجويز كند و در روزگارى ديگر كه باعث اين محذور مى‏شود تحريم كند.
خواهى گفت كه تجويز چنين ازدواجى هم مخالف با فطرت بشر و همچنين، مخالف با شرايع انبيا است، كه آن نيز طبق فطرت است، هم چنان كه خداى عز و جل فرموده:«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ»[4]، و حاصل مفاد آيه اين است كه شرايع الهى همه مطابق با فطرت است و دين پايدار هم دينى است كه چنين باشد.

در پاسخ مى‏گوئيم: اين سخن كه ازدواج خواهر و برادر منافى با فطرت باشد درست‏ نيست و فطرت چنين ازدواجى را صرفا به خاطر اينكه ازدواج خواهر و برادر است نفى نمى‏كند و از آن تنفر ندارد، بلكه اگر نفى مى‏كند و اگر از آن تنفر دارد براى اين است كه باعث شيوع فحشا و منكرات مى‏شود و باعث مى‏گردد غريزۀ عفت باطل گردد و عفت عمومى لكه‏دار شود.
و پر واضح است كه شيوع فحشا به وسيله ازدواج خواهر و برادر در زمانى است كه جامعه گسترده‏اى از بشر وجود داشته باشد و اما در روزگارى كه در تمامى روى زمين غير از چند پسر و چند دختر از يك پدر و مادر وجود ندارند و از سوى ديگر مشيت خداى تعالى تعلق گرفته كه همين چند تن را زياد كند، و افرادى بسيار از آنان منشعب سازد، ديگر عنوان فحشا بر چنين ازدواجى منطبق و صادق نيست.[5]

:Gol:------------------------------------------------------------------------------:Gol:

[1].الحجرات/13.« اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره‏ها و قبيله‏ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد (اينها ملاك امتياز نيست،) گرامى‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست خداوند دانا و آگاه است».

[2].النساء/1.« اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت. و از خدايى بپرهيزيد كه (همگى به عظمت او معترفيد و) هنگامى كه چيزى از يكديگر مى‏خواهيد، نام او را مى‏بريد! (و نيز) (از قطع رابطه با) خويشاوندان خود، پرهيز كنيد! زيرا خداوند، مراقب شماست».

[3]. الإحتجاج، ج‏2، ص 315.

[4].یونس/105.

[5]. ترجمه الميزان، ج‏4، ص: 229.

دليل قول دوّم:

روايات متعددی مؤید نظریۀ دومند البته مضامین این روایات واحدنیست،دسته‏اى از روايات مى‏گويد ازدواج میان خواهر و برادر امری قبیح است و خدا اوليائش را از اين امر قبيح به وجود نمى‏آورد، ولى چگونگى ازدياد نسل را بيان نمى‏كند.[1]دسته‏اى دیگر از روايات مى‏گويد كه با حوريه ازدواج كردند.[2]،دسته‏اى دیگر مى‏گويد كه با جنيّه ازدواج كردند.[3]و دسته‏اى دیگر از روايات مى‏گويد كه هم با حوريّه و هم با جنيّه ازدواج كرده‏اند.[4]

اين روايات متضافر و متعدد هستند و در كتب روائى و تفسير نقل شده و به حدى است كه علماء اهل سنت هم روايات ما را از طرق شيعه نقل كرده‏اند، از جمله تفسير المنار در ذيل آيه «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ ..[5] رواياتى را نقل مى‏كند، پس اين نظر در بين شيعه معروف بوده است و اهل سنّت هم مى‏دانستند.
ولى اين روايات، على رغم تكاثر و تضافر خالى از اشكال نيستند.

اشكال اوّل: آيا ممكن است فرزندان آدم با حوريه‏اى ازدواج كنند كه «جسمٌ نورى» و يا جنّيّه‏اى كه «جسمٌ نارى» در حالى كه از نظر جنس مخالف هم هستند.
لذا ممكن است انسان از غير همجنس براى لذت جسمانى استفاده كند؛ ولى فرزندى از این امر حاصل نمی شود.

اشكال دوم: اين روايات با هم متعارض هستند بعضى مى‏گويند صرفاً با حوريّه، بعضى مى‏گويند صرفاً با جنيّه و بعضى مى‏گويند با هردو ازدواج كردند.

اشكال سوم: بعضى از اين روايات که بیانگر عدم چنین رابطه ای در حیوانات است، خلاف وجدان و وجود خارجی آن است.

:Gol:-----------------------------------------------------------------------:Gol:


[1]. وسائل الشیعة،ج20،ص365.«عن زرارة قال: سئل ابوعبد اللَّه عليه السلام كيف بدو النسل فانّ عندنا اناساً يقولون ان اللَّه اوحى الى آدم ان يزوّج بناته من بنيه و انّ اصل هذا الخلق من الاخوة و الاخوات قال ابوعبد اللَّه عليه السلام: سبحان اللَّه و تعالى عن ذلك علوّاً كبيراً يقولون من يقول هذا انّ اللَّه جعل اصل صفوة خلقه و احبائه و انبيائه و رسله و المؤمنين و المؤمنات من حرام و لم يكن له من القدرة ما يخلقهم من الحلال و قد أخذ ميثاقهم على الحلال و الطهر الطاهر الطّيّب و اللَّه لقد نبّئت ان بعض البهائم ...».

[2]. همان.

[3]. همان،ح 6، باب 3 از ابواب محرّمات نسبيّه.

[4]. تفسير برهان، ذيل آيه 1 سوره نساء.

[5]. ج 4، ذيل آيه 27 سوره مائده.


قول سوم: نكاح ابناء آدم با نسل ديگرى از انسان بوده است، منتهى انسانهائى كه قبل از آدم بوده اند و هنوز منقرض نشده بودند. براى اين مطلب دو قرينه ذكر شده است.

1. اقوال مورّخين از جمله ناسخ التواريخ كه مى‏نويسند، قبل از آدم انسانها و تمدّنها و سلاطين متعدّدى بوده‏اند، و شايد قرآن هم در آيه «قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ» [1]به اين مسئله اشاره داشته باشد، زيرا اگر انسانى قبل از آدم نبود، ملائكه از كجا مى‏دانستند كه او خون ريز است؟

2. علم امروز مى‏گويد كه انسانها از ميليونها سال پيش وجود داشتند در حاليكه هبوط آدم را به چندهزار سال قبل برمى‏گردانند.
بنابراين مطابق اين نظريّه قبل از آدم انسانهائى بوده‏اند و ما اوّلين‏انسان روى زمين نيستيم و دليلى نداريم كه تمام انسانهائى كه قبل از آدم بوده‏اند منقرض شده باشند. بنابراين ممكن است ازدواج فرزندان آدم با بقاياى انسانهاى پيشين صورت گرفته باشد.

نقد قول سوم:
درست است که این قول مشكل ازدواج حوريه با انسان را كه تولّد فرزند از آن ممكن نبود، حل مى‏كند؛ولی دلیل معتبری بر این قول وجود ندارد علاوه بر اینکه مشكل مخالفت با ظاهر كتاب اللَّه كه در قول دوم بود در این قول نیز به قوّت خويش باقى است.[2]

نتیجه بحث:
قول اوّل موافق ظاهر قرآن است و اشکال مهمی متوجه آن نیست و شاهد این قول دو روایت است كه دلالتش صريح بر ازدواج میان خواهران و برادران است، امّا با این حال سند این روایات معتبر نیست.
قول دوم دارای روايات متضافر که بعضی از طرق آن صحيح السند می باشند، همچنین موافق با شهرت و مخالف عامّه اند؛اما اشکال اساسی این قول مخالفت با ظاهر كتاب اللَّه است.
لذا می توان گفت: قول اول به خاطر موافقت با ظاهر قرآن مقدم بر قول دوم است.

[1].البقرة/30.

[2].کتاب النکاح، آیت الله مکارم شیرازی،ج1،ص130.
موضوع قفل شده است