شوخ طبعی‌ها و حکایات طلبگی: آخوند فقط حاج فتح الله لا غير (فردا همه مهمون من)

تب‌های اولیه

10177 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;963955 نوشت:
اگر کوتاهی کرده اید تا دیر نشده جبران کنید."

به نظرم
حسرت جبران محبت هاي والدين را انسان به گور مي برد هر قدر هم تلاش شود واقعا شدني نيست
بايد از خدا كمك خواست[/]

[="Tahoma"][="Black"]

حامی;963956 نوشت:
برف نعمت خداست
تا دیروز همه گلایه داشتن چرا برف و باران نمیبارد، #نماز_باران میخواندیم، حالا این نعمت الهی کشور را فراگرفته اما عده ای در شرایط #برفی هم دنبال کسب سود بیشترند.
از #گرانفروشی گرفته تا دیر راه انداختن کار مردم.

✅حضرت محمد (ص):
روز #قيامت، هر كسی که از #گور بیرون آيد، فریاد زند:
خدايا به من رحم كن
و به آنها پاسخ گويند:
اگر شما در دنيا #رحم كرده باشید، امروز به شما رحم ‌شود.
(بحار الانوار، ج،۱۶ ص۴۰۹)

مردم عزیز! به هم رحم کنیم ...

آیه های سبز زندگی

@hadise_mehr

سلام علیکم
عجب روایت زیبایی . یاد یه داستان افتادم . با اجازتون در پست بعدی حکایتش رو می‌ذارم .[/]

[="Tahoma"][="Black"]از مباحث استاد نیکنام
هنگام فروش چیزی، باید عیبش را به مشتری بگویی
خدا رحمت کند حاجی مقدس، یک روحانی با کمالی بود. ایشان به معاملات ملکی مراجعه کرد برای فروش منزلش. گفتند: چرا می‌فروشی؟ گفت: برادرم مشکلی دارد؛ می‌خواهم با فروش منزلم مشکل او را حل کنم.

معاملات ملکی برای فروش خانه مشتری می‌برد، مشتری که وارد خانه می‌شود حاجی مقدس می‌گفت: آقا می‌خواهی خانه را بخری، چشم‌هایت را باز کن، این خانه دوتا اشکال دارد، یکی این که چاه فاضلابش پر شده و دیگر این که اتاق‌هایش نم دارد. طرف تشکر می‌کرد و می‌رفت. نفر بعدی می‌آمد همینطور، نفر بعدی و بعدی... معاملات ملکی گفت: حاج آقا شما که اینطور می‌گویید، کسی خانه را نمی‌خرد. گفت: می‌خواهم نخرد. من می‌خواهم‌ یک نفر را از چاله در بیاورم، باید دیگری را در چاه بیندازم. من می‌خواهم مشکل یکی را حل کنم، یکی دیگر را دچار مشکل کنم؟ من باید عیب مالم را بگویم. مرتب مشتری می‌آمد و او هم این اشکالات را می‌گفت و آنها می‌رفتند. بالاخره یک آذربایجانی با کمالی آمد و گفت: حاجی مقدس خانه ات۱۰۰ تا عیب هم داشته باشد من می‌خرم. چون من شنیدم که تو می‌خواهی مشکل برادرت را حل کنی. من هم می‌خواهم در این کار خیر شریک بشوم. خانه را می‌خرم، پولش را هم می‌دهم. ولی شرطش این است که تا زمانی که جای مطمئنی پیدا نکرده‌ای در این خانه بنشینی. ببینید، به این می‌گویند خلق امام زمانی. یعنی کسی که در مسیر امام زمان حرکت می‌کند.

پزشک با صفایی که امام زمانی است، در مطبش برروی تابلویی نوشته: «مبلغ ویزیت به میل و رغبت بیمار. هرچه می‌خواهید بیندازید دراین صندوق». یک صندوق آنجا گذاشته بود که معلوم نشود کی چقدر می‌اندازد. کی کم می‌اندازد.

کاسبی که منصفانه جنس می‌فروشد، تقلب نمی‌کند؛ برچسب قیمت را تغییر نمی‌دهد؛ جنس تاریخ گذشته را نمی‌فروشد؛ غش در معامله نمی‌کند؛ اعلام نمی‌کند که برنجش مرغوب است، اما در گونی یک چیز دیگر باشد. این کلکها و حقه بازی‌ها و ظلم و ستم‌ها را ندارد[/]

[="Teal"]

یا علے;963966 نوشت:
رفتم حرم فردا دعا میکنم اونجام بارون و برف بیاد :))

فردا دیره امشب دعا کنید Smile
فردا خارج میشه سامانه ....[/]

[="Tahoma"][="Black"]به نظر من به روایت ربط داشت ، نظر شما رو نمی‌دونم :|[/]

ترگل;963972 نوشت:
[="Teal"]

فردا دیره امشب دعا کنید Smile
فردا خارج میشه سامانه ....[/]

شرمنده الان نمیتونم نصفه شبی برم حرم
فردا صبح میرم دخیل میبندم به حرم بیرجند بارون بیاد:khandeh!:

[="Teal"]

یا علے;963976 نوشت:
شرمنده الان نمیتونم نصفه شبی برم حرم
فردا صبح میرم دخیل میبندم به حرم بیرجند بارون بیاد:khandeh!:

لازم نیس برین که تو یه فضا نفس میکشید
مث ما نیستین انقدررررر دور
دستمون از زمین و آسمون کوتاه ......
مجاورید
از همون خونه م قطعا میرسه ....[/]

سلام
چند روز پیش بزرگی، بی سر و صدا، از میان ما رفت. به نظرم رسید شما هم چند جمله ای در موردش بدانید خوب است.

شرحی از زندگانی
[HL] آیت الله میرزا علی عبودیت[/HL]
لنگ فروش بود. توی بازار اصفهان مغازه کوچکی داشت، ولی نماز شبش ترک نمی شد. پدرش را می گویم. می گفت: هیچ وقت ما را برای نماز صبح بیدار نمی کرد ولی از زمزمه قرآن خواندنش دلمان نمی آمد بخوابیم. یکبار، برای کاری نذر کردم هر شب نمازشب بخوانم. دیدم خیلی مشکله. با خودم گفتم اگر بابا بگوید راضی نیستم خودت را به زحمت بیندازی آن وقت نذرم باطل می شود و من خلاص می شوم. ولی وقتی شنید، گفت باید بخوانی تنبل بی عار!

روزها به کارخانه ریسندگی می رفت، کارگر بود و شب ها با یک طلبه هماهنگ کرده بود برایش درس های طلبگی را خصوصی می گفت ولی از بس روز خسته می شد هر شب سر درس می خوابید برای همین هر وقت فرصتی پیدا می کرد خودش درس ها را جلو جلو می خواند تا جبران چرت های سر درس در بیاید. استاد داشت ولی درس ها را بدون استاد خواند.

بعد از چهار سال با خودش گفت این که نشد زندگی یا زنگی زنگ یا رومی روم. ولی سخت بود. کدام را انتخاب کند. کارخانه را رها کند یا بی خیال طلبگی شود ولی زخم زبان ها را چه کار کند. آخر به طلبه ها بد می گفتند. انگار تنها کسانی که می شد تلافی پریدن پوسته تخمه در گلو را هم سر آنها خالی کرد همین طلبه ها بودند دست آخر دست به دامان قرآن شد.

«قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ بِما غَفَرَ لِی رَبِّی؛ (و به این مرد با ایمان در روز قیامت) گفته می شود: داخل بهشت شو؛ گوید ای کاش خویشانم از این نعمت بزرگ آگاه بودند که رب مهربانم چگونه در حق من مغفرت فرمود.» (یس/ 26 27)

مصمم شد. زخم زبان می زدند حتی اقوام. فقط برادر بزرگش حمایتش می کرد. گفته بود هر وقت پول خواستی از دخل مغازه ام بردار به من هم نگو!

یک روز از بزرگی پرسید این که من از برادرم پول می گیرم شرک به خدا نیست. و شنید که آن بزرگ گفت: اگر دست برادرت را دست خدا بدانی (یعنی خدا به او داده و دلش را با تو همراه کرده) شرک نیست و می گفت از وقتی دست برادرم را دست خدا دانستم به پول او هم احتیاجم نشد.

اول کلاس ده دقیقه با بچه ها خوش و بش می کند. [HL]آیه می خواند می خندد همزمان اشک می ریزد.[/HL]..:
بچه ها خائن نباشیم. [HL]خائن بی حیا نباشیم.[/HL] اگر کسی مال دیگری که در دستش امانت است را خراب کند خائن است. اگر جلوی چشم صاحب مال، آن را خراب کند، بی حیا هم هست. چشم و گوش و دست و پا و همین لب ها که الان می خندی همین دندان های قشنگ همه اش مال خداست پس جلوی صاحبش، طوری که او نمی پسندد، خرجش نکنیم. مال را به مالکش بده. چشم را به صاحب چشم. چشمت که مال خودت نیست. گوشت که مال خودت نیست. من من می کنی!؟ تو نیم من هم نیستی یک چارک هم نیستی.

یکبار پرسیدم حاج آقا چه کار کنیم گناه نکنیم؟ خائن بی حیا نباشیم؟
گفت: زیاد ذکر بگویید.
گفتم چه ذکری؟ چند تا؟ گفت هر چی به زبانت آمد، به دلت افتاد، ذکر یعنی یاد. مثلاً توی تاکسی، توی راه... یاد خدا باش مرتب بگو خدایا چه قدر خوبی، چه قدر خوبی، چقدر خوبی، ای خدا دوست دارم... دوست دارم... دوست دارم. اینها می شود ذکر، تعداد هم ندارد.
آن وقت می بینی همه روزت پر شده از ذکر خدا.

می گفت یک شب با پاهایم دعوایم شد. سحر بود و به قول خودش در اثر سن بالا بی خواب شده بود. می گفت: می خواستم نمازشب بخوانم دیدم برایم سخت است از پله های حیاط پایین بروم. به پاهایم گفتم می خواهم عبادت کنم چرا با من همراهی نمی کنید. از شما شکآیت می کنم.
پایم گفت: به ما چه؟
آن وقت که سالم بودیم پله ها را سه تا یکی می کردی حالا که خرابمان کردی تازه می خواهی شکآیت هم بکنی اصلاً ما از تو شکایت می کنیم. گفتم برای چی؟
پا گفت: ما را سالم تحویل تو داده اند که درست استفاده کنی. خرابمان کردی... ما شکایت می کنیم.
دیدم بد شد. من می خواستم شکایت کنم حالا شده ام مجرم. به پا گفتم بیا مصالحه کنیم. نه من شکایت می کنم نه شما. گفتند ما مجبوریم. اگر قاضی از ما پرسید ما همه چیز را اعتراف می کنیم. دیدم حق با آنهاست. رفتم سراغ صاحبشان گفتم خدایا یک کاری کن وقتی ازشان سؤال می کنی، یادشان برود و الا آبرویم می رود.
مجتهد و صاحب فتوا است. شاگردهایش درس های سطح عالی حوزه را درس می دهند خودش هم تا مدت ها مدرس و استاد همان درس ها بود. ولی چند سالی است فقط رساله درس می دهد برای طلاب پایه اول و دوم. به قول خودش اگر برای خدا باشد چه فرقی می کند مبتدی یا عالی.
می گوید تو بندگی ات را بکن.
خدا خدائیش را خوب بلد است
خودش هم همین طور است
اصلاً عین عبودیت است. عین بندگی...

منبع:
مجله دیدار آشنا آبان 1388 - شماره 109 ، ای کاش قوم من بدانند، شرحی از زندگانی آیت الله میرزا علی عبودیت

شادی روح آن مرد وارسته، فاتحه و صلوات تقدیم بفرمایید.

[="Microsoft Sans Serif"]سلام

استاد حامی عزیز عرض ادب گل ، بقیه دوستان عرض احترام ^:)^

آقا من خیلی به آیت الله محقق داماد علاقه پیدا کردم ، عجیب و شدید

کاش بزرگان حوزه مثل ایشون رو ما معمولیا میتونستیم زیارت کنیم از نزدیک ..

سال 1371
استاد عبوديت از صندوق چوبي ميوه
به عنوان ميز در كلاس اخلاق استفاده كرد
(بدون تشريفات)



[="Tahoma"][="DarkGreen"]پیام تسلیت استاد آقاتهرانی در پی رحلت استاد بزرگوارشان، #آیت_الله_عبودیت

بسم الله الرحمن الرحیم
إذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ

رحلت بزرگمرد علم و تقوی، استاد بزرگوار آیت الله عبودیت را به محضر‌ حضرت ولی عصر (ارواحنالتراب مقدمه الفداء)، رهبر معظم انقلاب، حوزه علمیه #اصفهان، و همه بازماندگانشان به ویژه آقازاده فاضل و محترمشان تسلیت می گویم. از درگاه خداوند بزرگ بر آن عالم جلیل علو درجات طلب کرده، و بر بازماندگان صبر و اجر خواهانم.

بنده در جوانی کتاب «مختصر المعانی» تفتازانی، و قدری از کتاب «لمعه الدمشقیه» را نزد آیت الله حاج علی آقا عبودیت (رض) درس گرفته ام. ایشان سالیان درازی گذشته از تدریس در حوزه علمیه اصفهان در مسجد قراولخانه اقامه نماز جماعت می فرمود. البته آقای عبودیت از دیرباز با [HL]بزرگان اهل معنا [/HL]چون حاج اسماعیل دولابی (ره) و حاج حسن آقای شرکت (ره) نشست و برخاست داشتند.

این از افتخارات حوزه های علمیه ما است که نه تنها استاد حق تدریس و تدرس بر شاگرد دارد که [HL]حق تربیت و تزکیه[/HL] را نیز بر شاگردش به عنوان یک مربی دارد. به راستی نمیدانم چگونه میتوان از هزار، یک حق استاد را ادا کرد. خدا کند از دعای خیرشان بهرمند باشیم. آمین آمین

ارادتمند #مرتضی_آقاتهرانی . ۹۶/۱۱/۵

https://t.me/AghaTehrani_ir/1657[/]

حامی;964017 نوشت:
سال 1371
استاد عبوديت از صندوق چوبي ميوه
به عنوان ميز در كلاس اخلاق استفاده كرد
(بدون تشريفات)

من هم دانشگاه ديده ام هم حوزه ديده
در كل مدارس علميه نسبت به دانشگاه بسيار كم هستند و بسياري از مدارس قديمي و فرسوده هستند
در يكي از مدارس اصفهان يكي از اساتيد دانشگاه چند سال قبل دعوت شده بود براي تدريس روان شناسي.
ايشان وقتي رفتند داخل كلاس ديدند حجره اي به شكل طاق و چشمه اي و تنگ و تاريك است
خواستند لب تاب را استفاده كنند براي و ويديو پرژكتور ميز مناسب نبود
استاد لب تاب را گذاشتند توي كيف و گفتند من مي روم هر موقع فضاي آموزشي درست شد منو خبر كنيد.
بحث تنگ نظري نبود
بحث مشكلات بودجه بود
يكي از طلاب هم همانجا در همان كلاس روان شناسي تدريس كرد
جا مهري نماز خانه شده بود پايه و در يك قابلمه بزرگ شده بود صفحه ميز.
لب تاب و ابزار آموزشي روي آن بود.
اگر [HL]طلبه و دانشجو [/HL]روحيه جهادي و بسيجي نداشته باشيم كارها لنگ مي ماند همان طور كه
امروز مردم در خيابان هاي كرج و تهران در برف متوقف شدند

حامی;964029 نوشت:
طلبه و دانشجو روحيه جهادي و بسيجي

نكته
در اغتشاشات نقش بسيج مشخص ميشه
بسيج واقعا پديده بي نظيري است
بله عيب ها را بايد رفع كرد
ولي اصل شجره طيبه است
اگر عراق و سوريه
بسيج داست
دشمن اين
طور رخنه
نمي كرد.
بحث بسيجي هراسي جنگ نرمي حساب شده است در كشور.
بايد مسؤولان پايگاه بسيج افراد نرمال و تحصيل كرده با روحيه جهادي باشند.
بزرگواري 15 سال در ستاد امر به معروف قم مسؤوليت داشت و فعال بود
مي گفت اگر امر به معروف از روي محبت باشد
نزاعي نمي شود
و من با اين كه در متن كار هستم
موردي نبوده كه بخواهم با خشونت وارد شوم
...

حامی;964017 نوشت:
سال 1371
استاد عبوديت از صندوق چوبي ميوه
به عنوان ميز در كلاس اخلاق استفاده كرد
(بدون تشريفات)

ايشان در درس اخلاق اصرار داشتند كه طلاب دست والدين را ببوسند و
جلسه بعد با نگاهي پر محبت و صميمي از تك تك طلاب مي پرسيدند
[HL]شما دست پدر و مادرت را بوسيدي ؟ شما؟....شما؟....شما؟[/HL]
اگر كسي دليلي مي آورد مثل شرم و خجالت ...
باز چند نكته براي رفع اين عايق ها مي فرمودند

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;964017 نوشت:
سال 1371
استاد عبوديت از صندوق چوبي ميوه
به عنوان ميز در كلاس اخلاق استفاده كرد
(بدون تشريفات)

ايشان قرآن را به دست مي گرفتند
اشك مي ريختند و مي گفتند اين نامه عاشقانه دوست است بخوانيدش
چيزي از ما دريغ نكرده و....

سخني كه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند
سخنران هاي زيادي هستند آتشين و جذاب و....سخنراني مي كنند ولي
هر سختي در كنج دل خوش نمي ماند
گل
برخي مي گويند چرا اين بزرگواران را بعد از مرگشان مي شناسيم؟
خب
اهمالكاري از ماست
ما بايد دنبال اين افراد باشيم و مجالسشان را شكار كنيم
الان آيت الله محمدي در همدان
آيت الله مظاهري و ناصري در اصفهان
آيت الله اميني در قم
و... در چه وضعي هستند
ما چه قدر تشنه هستيم آنها را ببينيم
برخي براي ديدن رونالدو و مسي خودكشي مي كنند
تشنه نيستم
وگرنه از كشورهاي مختلف جهان مشتاقات معنوي برخي مي امدند
در كوچه هاي قديمي قم مي گشتند منزل آيت الله بهجت را پيدا مي كردند.
آمد مسجد گريه كنان
به پيامبر گفت غريبم هستم
پيامبر فرمودند:
غريب قراني است كه در منزل باشد و تلاوت (ديدن، خواندن و شدن) نشود
غريب مسجدي است كه در آن نماز خوانده نشود
غريب عالم وارسته اي است كه مردم از او بهره نبرند[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]بشنو اين نكته كه خود را زغم آزاده كني
خون خوري گر ...[HL]طلب[/HL].... روزي ننهاده كني

اين شعر حافظ
مرهمي است بر
بسياري از زخم هاي عميق ما.[/]

حامی;964007 نوشت:

پرسیدم حاج آقا چه کار کنیم گناه نکنیم؟ خائن بی حیا نباشیم؟

گفت: زیاد ذکر بگویید.
گفتم چه ذکری؟ چند تا؟ گفت هر چی به زبانت آمد، به دلت افتاد، ذکر یعنی یاد. مثلاً توی تاکسی، توی راه... یاد خدا باش مرتب بگو خدایا چه قدر خوبی، چه قدر خوبی، چقدر خوبی، ای خدا دوست دارم... دوست دارم... دوست دارم. اینها می شود ذکر، تعداد هم ندارد.

آن وقت می بینی همه روزت پر شده از ذکر خدا.


[HL]
گفت: زیاد ذکر بگویید.
گفتم چه ذکری؟ چند تا؟ گفت هر چی به زبانت آمد، به دلت افتاد، ذکر یعنی یاد. مثلاً توی تاکسی، توی راه... یاد خدا باش مرتب بگو خدایا چه قدر خوبی، چه قدر خوبی، چقدر خوبی، ای خدا دوست دارم... دوست دارم... دوست دارم. اینها می شود ذکر، تعداد هم ندارد.

آن وقت می بینی همه روزت پر شده از ذکر خدا.

[/HL]


موضوع پايان نامه:نقش هفت سنگ در موفقيت مبلغ و تطبيق آن با برف بازي

:negah::khandeh:
یک پیرمرد ۸۰ ساله در مسجد یکبار به من گفت که با بچه‌ها #هفت_سنگ بازی کن..
درست متوجه منظورش نشدم.. فکر کردم دارد شوخی میکند..
.
چند روز بعد دوباره در مسجد مرا دید و گفت با بچه‌ها هفت سنگ بازی کردی؟
.
گفتم: نه، چطور؟
.
داستانش را تعریف کرد که:
در ده سالگی‌اش یک روحانی، وقتی مبیند بچه‌ها دارند هفت سنگ بازی میکنند، لباس طلبگی‌اش در می‌آورد و با آنها بازی میکند..
بعد پیرمرد به من گفت: من نمازخوان شدنم را مدیون هفت سنگ بازی کردن با آن روحانی‌ام..
میگفت طلبه که میبینم یاد او می‌افتم و کلا تصورش را از روحانیت آن طلبه شکل داده بود..
.
حالا البته دیگر بچه‌ای هفت سنگ بازی نمیکند..
ولی خب پی اس و اینها که بازی میکنند:)

......
برف بازي يك روحاني سيد با بچه ها
ببينيد:
كليك

*taha*;963797 نوشت:
سلام
شما این موضوع رو چند بار با شخص امام جمعه در میان گذاشته اید یا چند بار به دفاتر امام جمعه های مختلف پیام فرستاده اید و این موضوع رو متذکر شده اید؟

سلام
ارتباط با امام جمعه شهر ما کار سختی نیست، حداقل برای خودم چند مورد پیش آمد تلفنی حتی روی موبابل شخصی شان هم جواب دادند،
اما در این مورد خاص که مطرح شد(نرده کشی) این قضیه بخشی از ساختار معماری نماز جمعه شده است و این گونه بنظر می رسد یا می رسید که باید باشد،
قسمت امنیتی اش را نمیدانم که چقدر میتوانست ایجاد امنیت کند!
ولی چه چیز باعث می شود ائمه جمعه بعد از سی سال متوجه این فاصله افتادن فیزیکی می شوند!

اگر معترض این قضیه بودند چه چیز مانع عملکرد مفید (برداشتن نرده ها) شده است! آیا ضمانت اجرایی تا این حد را نداشته اند الان از کجا پیدا کردند؟!

با عذرخواهی از جناب حامی و کاربران بابت پست با فاصله و خارج از موضوع ...

ریحــانه الــنبی;964078 نوشت:
ولی چه چیز باعث می شود ائمه جمعه بعد از سی سال متوجه این فاصله افتادن فیزیکی می شوند!

ریحــانه الــنبی;964078 نوشت:
اگر معترض این قضیه بودند چه چیز مانع عملکرد مفید (برداشتن نرده ها) شده است! آیا ضمانت اجرایی تا این حد را نداشته اند الان از کجا پیدا کردند؟!

پاسخ شما
https://t.me/dr_a_ganji/2468

[="Tahoma"][="Black"]

حامی;964007 نوشت:
آیت الله میرزا علی عبودیت

متاسفانه این بزرگان بعد مرگشان شناخته میشن :-[/]

*taha*;964087 نوشت:
پاسخ شما
https://t.me/dr_a_ganji/2468

ممنون از شما
پاسخ در کانال:

نقل قول:
ائمه جمعه را شماتت نکنید

ائمه محترم جمعه شخصاً و فرداً هیچ نقشی در ایجاد نرده، نحوه تردد خویش، نوع خودرو و تعداد محافظ ندارند.

ائمه جمعه مرکز استان‌ها که معمولا فقیه هستند احتیاط لازم هم برای تبعیت از نظر کارشناسان را دارند و می دانند اگر تبعیت نداشته باشند و خونی از دماغ کسی راه بیفتد شرعا مسئول هستند.

البته امام جمعه مرکز استان می تواند پیشنهاداتی بدهند و مورد بررسی قرار گیرد و به تایید برسد که تبریز نمونه آن است
خبر دارم که به دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، همین کاری که در تبریز انجام شد را آیت الله علم الهدی پیشنهاد داده بود اما تشخیص کارشناسی چیز دیگری شده بود.

خلاصه کلام اینکه تشریفات، سطح حفاظت، چینش موانع کنترل کننده و غیره هیچ ربطی به ائمه جمعه ندارد بلکه شورای تامین استان و دستگاه های نظامی-امنیتی مسئول این امور هستند.

ببخشید نه تنها جواب نگرفتم به سئوالاتم اضافه شد... ولی چه خوب شد که هیچوقت با امام جمعه خود درمیان گذاشته نشد و یا پیامهایی برای آنها ارسال نشد و تذکری داده نشد ....
برای اینکه از موضوع خارج نشویم بگذریم...

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;964071 نوشت:
موضوع پايان نامه:نقش هفت سنگ در موفقيت مبلغ و تطبيق آن با برف بازي

موضوع مهم پايان نامه فراموش نشودb-)@};-:-b[/]

[HL]فوری[/HL]

دقایقی
پیش وزارت کشور و وزارت آموزش و پرورش
اعلام کردند
به علت سرمای شدید و افت دما
کلیه کارمندان ادارات دولتی و غیر دولتی و دانش آموزان و دانشجویان
تمامی مدارس و دانشگاه های کشور
در تمامی مقاطع از روز دوشنبه مورخ ۹۶/۱۱/۹تا روز دوشنبه هفته آینده ۹۶/۱۱/۱۶
مواظب خودشان باشند
سرما نخورند ...

صندلی;952677 نوشت:
سلام.
من هم از سبک سخنرانی ایشون متنفرم!
سبک آقای پناهیان رو بیشتر میپسندم.

سلام.
در این پستم به حاج آقا انصاریان بی ادبی کردم.
من از وبسایت ایشون حسابی بهره مندم. ناشکری بود اینطوری حرف زدن.
حاج آقا تاج سر ما هستند. از همین وبسایت فوق العاده تکمیل ایشون معلومه که دغدغه دارن.
امیدوارم منو حلال کنن.
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

مخلص حاج آقا انصاریان @};-@};-@};-@};-@};-

گاز یک ثروت ملی است
[SPOILER]بیایید باخاموش کردن یک لامپ در مصرف اب صرفه جویی کنیم.
ستادمبارزه باموادمخدر[/SPOILER]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

صندلی;964226 نوشت:
سلام.
در این پستم به حاج آقا انصاریان بی ادبی کردم.
من از وبسایت ایشون حسابی بهره مندم. ناشکری بود اینطوری حرف زدن.
حاج آقا تاج سر ما هستند. از همین وبسایت فوق العاده تکمیل ایشون معلومه که دغدغه دارن.
امیدوارم منو حلال کنن.
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

مخلص حاج آقا انصاریان

ممنون از درس اخلاق عملي شما
بله ما
هم اشتباه مي كنيم ولي بدتر از اشتباه اصرار بر اشتباه است
شهامت پوزش خودش اراده مي خواهد و عنايت خدا
موفق باشيد@};-@};-[/]

تحول در عرصه زبان آموزی با انتشار کتاب GLOCAL ENGLISH

به همت مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با
همکاري جامعه المصطفي العالميه و مرکز بين المللي ترجمه و نشر المصطفي،
کتاب [=Adobe Arabic][=Adobe Arabic]GLOCAL [=Adobe Arabic][=Adobe Arabic]ENGLISH به منظور تحول در عرصه زبان آموزي و رفع نواقص فرهنگي و آموزشي، منتشر شد.


دکتر بي ريا گفت: به لطف الهي در مؤسسه امام خميني(ره) يک استاد توانمند و صاحب نظر به نام آقاي دکتر دهمرده، مؤلف و متخصص کتاب هاي انگليسي ما مي باشد و ايشان تيمي را انتخاب کرده است که برخي از اساتيد مؤسسه و مدرسان مؤسسه نيز جزء آن تيم هستند و تجربه کافي دارند.

بخوانيد


حامی;964299 نوشت:
يک استاد توانمند و صاحب نظر به نام آقاي دکتر دهمرده، مؤلف و متخصص کتاب هاي انگليسي ما مي باشد

واقعا نياز به ده مَرده براي اين كار داشتيم

حامی;964299 نوشت:
همکاري جامعه المصطفي العالميه و مرکز بين المللي ترجمه و نشر المصطفي،

آيا مي دانستيد طلاب غيرايراني كه از حدود صد كشور جهان به ايران مي آيند [HL]6 ماهه[/HL] فارسي را ياد مي گيرند
و شيوه موفق آموزش زبان جامعه المصطفي سبب الگوگيري بسياري از مراكز شده است

حامی;964299 نوشت:
دکتر بي ريا گفت

دكتر بي ريا روان شناس هستند
و چند سال امام جمعه تگزاس بودند:-o
شوخي نيست هااااا
واقعا بودند=d>
امام خميني گفته بودند ما اسلام را صادر مي كنيم برخي باورشان نميشد@-)

اينجا

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

گریه آیت الله جوادی آملی
بر پیکر شاگردش، دکتر نظر پور استاد اقتصاد دانشگاه مفید
علت فوت:
تصادف اتوبوس اساتید در محور اراک- ملایر

[/]

در سانحه تصادف؛
حجت‌الاسلام محمدنقی نظرپور، استاد اقتصاد اسلامی درگذشت
شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶ -

حجت‌الاسلام محمد نقی نظرپور، استاد اقتصاد اسلامی دانشگاه مفید به علت تصادف شب گذشته درگذشت. به گزارش خبرگزاری مهر، شب گذشته اتوبوس حامل اساتید حوزه و دانشگاه که برای شرکت در همایشی در شهر نجف عازم این شهر بود در محور زنگنه به ملایر دچار حادثه شد و در پی آن حجت‌الاسلام والمسلمین «محمد نقی نظرپور» استاد دانشگاه مفید درگذشت.
مرحوم حجت‌الاسلام نظرپور پنج شنبه پنجم بهمن در دومین نشست منتخبی از اساتید علوم انسانی اسلامی ویژه اقتصاد اسلامی با تأکید بر مالی و بانکداری اسلامی که به همت دبیرخانه دائمی کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی در مشهد مقدس برگزار شده بود، شرکت کرده و مقاله ای را ارایه داده بود.
حجت الاسلام و المسلمین محمدنقی نظرپور متولد سال ۱۳۴۲ در شهر آمل بود. وی پس از اخذ مدرک دیپلم ریاضی فیزیک به جهت علاقه‌مندی فراوان به دروس حوزوی و متأثر از فضای معنوی انقلاب اسلامی و اخلاق و منش والای آیت‌الله شهید دکتر بهشتی و آیت‌الله جوادی آملی وارد حوزه علمیه شد.
چند ماهی در حوزه علمیه مشهد و حدود یک سال و نیم در حوزه علمیه ولی عصر (عج) خوانسار و سپس در حوزه علمیه قم، دروس مقدمات و سطوح عالی را گذراند.

مهم ترین اساتید وی
حضرات آیات میرزا جواد تبریزی، وحید خراسانی، فاضل لنکرانی، جوادی آملی، حسن زاده آملی و سید جعفر کریمی

ورود به دانشگاه مفید
همزمان با تحصیل دروس حوزوی، در سال ۱۳۶۸ پس از موفقیت در آزمون دانشگاه مفید در رشته اقتصاد نظری مشغول به تحصیل شد و در سال ۱۳۸۷ موفق به اخذ مدرک دکترا گردید.
حجت الاسلام نظرپور عضو هیئت علمی (استادیار) گروه اقتصاد دانشگاه مفید، عضو انجمن اقتصاد اسلامی ایران، عضو انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم، عضو شورای فقهی بانک مرکزی و عضو هیئت تحریریه مجله اقتصاد اسلامی بود.

از جمله آثار و نگاشته‌های استاد
ارزش‌های توسعه،
فرهنگ توسعه،
اسلام و توسعه اقتصادی،
اندیشنامه امام علی(ع) در رابطه با بازار در حکومت آن حضرت،
اوراق بهادار استقراض (سفارش ساخت ابزاری برای سیاست پولی)،
بازار در حکومت امیرالمؤمنین (ع)

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;964305 نوشت:
در سانحه تصادف؛
حجت‌الاسلام محمدنقی نظرپور، استاد اقتصاد اسلامی درگذشت
شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶ -

شادي روح ايشان
و همه اموات به خصوص شهدا و اموات خانواده اسك ديني ها
فاتحه اي نثار همه آنها كنيم@};-
[/]

حامی;964305 نوشت:

مرحوم حجت‌الاسلام نظرپور پنج شنبه پنجم بهمن در دومین نشست منتخبی از اساتید علوم انسانی اسلامی ویژه اقتصاد اسلامی با تأکید بر مالی و بانکداری اسلامی که به همت دبیرخانه دائمی کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی در مشهد مقدس برگزار شده بود، شرکت کرده و مقاله ای را ارایه داده بود.

یاد مرگ ناجوانمردانه رجایی و باهنر و... افتادم
یه بنده خدایی گفته بود اگه شهیدشون نمی کردیم ، نه ببخشید ، اگه شهید نمی شدن ضد انقلاب می شدن!

[=RTNassim]حجت الاسلام نظرپور عضو هیئت علمی (استادیار) گروه اقتصاد دانشگاه مفید، عضو انجمن اقتصاد اسلامی ایران، عضو انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم،
عضو شورای فقهی بانک مرکزی
و عضو هیئت تحریریه مجله اقتصاد اسلامی بود.

شروحیل;964561 نوشت:
یاد مرگ ناجوانمردانه رجایی و باهنر و... افتادم
یه بنده خدایی گفته بود اگه شهیدشون نمی کردیم ، نه ببخشید ، اگه شهید نمی شدن ضد انقلاب می شدن!

[=RTNassim]حجت الاسلام نظرپور عضو هیئت علمی (استادیار) گروه اقتصاد دانشگاه مفید، عضو انجمن اقتصاد اسلامی ایران، عضو انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم،
عضو شورای فقهی بانک مرکزی
و عضو هیئت تحریریه مجله اقتصاد اسلامی بود.

یعنی اگه حاج اقا نظر پور فوت نمیکردند به گناه کشیده میشدند؟درست فهمیدم؟یا اشتباه فهمیدم؟
نمیشه از این چیزا سر درآورد
یکم ناممکنه تحلیل و تجزیه چرایی مرگ یک نفر!
خدا بیامرزتشون
یا صاحب الزمان
یا علی مدد

یا علے;964567 نوشت:
یعنی اگه حاج اقا نظر پور فوت نمیکردند به گناه کشیده میشدند؟درست فهمیدم؟یا اشتباه فهمیدم؟
نمیشه از این چیزا سر درآورد
یکم ناممکنه تحلیل و تجزیه چرایی مرگ یک نفر!
خدا بیامرزتشون
یا صاحب الزمان
یا علی مدد

با سلام و عرض احترام

بعضی افراد نظرشون این هست که هر کس با ما هم عقیده نباشه ضد اتقلاب هست!

درباره باهنر و رجایی و ... هم چنین استنباطی کردن که هنوز پروندشون باز هست و تا زمانی که بعضی افراد هستن به نتیجه نخواهد رسید

البته به خاطر خروج بعضی از افراد 7 دقیقه قبل از انفجار توفیق شهادت نصیبشون نشد!!!!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

شروحیل;964561 نوشت:
عضو شورای فقهی بانک مرکزی

به نظر مي رسد مباني فكري ايشان با انتقاد آيت الله جوادي به نظام بانك داري همسو بود

بگذاريم
خب به ادامه بحث مهم شوخ طبعي مي پردازيم[/]

[="Tahoma"][="Black"]

جای خدا نباشیم!

روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد. زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود.
بعد از نماز همه او را سرزنش کردند
و او دیگر آنجا به نماز نرفت.

همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست. مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت...
او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد.

حکایت ماست:
جای خدا مجازات میکنیم،
جای خدا میبخشیم،
جای خدا...

اون خدایی که من میشناسم
اگه بنده اش اشتباهی بکنه، اینجوری باهاش برخورد نمیکنه. شما جای خدا نیستی اینو هیچوقت یادت نره.

چقدر خوبه که اگه کسی اشتباهی میکنه با خوشرویی باهاش برخورد کنیم نه این که با خشم تحقیرش کنیم و باعث ترک اعمال خوب بشیم...


[/]

حامی;964583 نوشت:
بگذاريم
خب به ادامه بحث مهم شوخ طبعي مي پردازيم

لبخند حضرت گل (عليها سلام )
آن روز ماندگار از جلوه هاي ويژه در فيلم زندگاني پاكيزه (حيات طيبه) است،
بسيار عالي ثبت و ضبط شد!
موقع اكران فرشتگان ايستاده بودند و انگشت حيرت بر لب گرفته.
آري، بعد از غمي مديد و حزني شديد،
سناريوي حضرت گل ياس كبود، زهرا (سلام الله عليها)، به پاياني شاد و لبخندي ادبي و ابدي پايان يافت.
ابرهاي سياه غم همچون لشكر خونخوار چنگيز و يزيد سراسر آسمان دلش را گرفته بودند!
آخه زهرا (س) است و عفاف نه ...نه نه عفاف است و زهرا (س)،
بله او با سبك زندگي خود سري از اسرار هستي گشود: حناي خوشرنگ و طبيعي عفاف و حيا رنگش را از حضرت گل عاريه مي گيرد.
ظلم بزرگي است او را فقط با حجابش بشناسيم و بشناسانيم!
خونين دل و ناراحت بود حتي براي بعد از شهادت خود كه مبادا ...
كه مبادا گلي كه با حضور نابينا در كاسبرگ حيا جاي مي گرفت، وقتي لباس آخرت و كفن به تن مي كند، چشم نامحرمي در تابوت به او بيفتد.
باد بخشي از ابرهاي سياه غم را به آسمان دل اسما (س) بردند. پيك دوستي از حزن و غم حضرت گل به بانو اسماء خبر دادند. از علت غمش جويا شود و حضرت گل با شرم براي عزيز همراهش سخن گفتند. حرف از رفتن بود و دل حضرت اسما از اين سخن سخت مچاله مي شد.
اهل بيت مرگ را ميمرانند بنابراين جايي نداشت كه بگويد بانو از مرگ سخن نگوييد
او هم يقين داشت كه مرگ پايان كبوتر نيست
نم نم باران از ابر چشمان اسما باريدن گرفت. با بغضي نفس گير و سنگيني، دستي به سر حضرت گل ياس كبود كشيد و نفس در سينه حبس كرد و بعد آهي كشيد و گفت: عمر حضرت گل دراز باد! چشمان حضرت گل هنوز نگران بودند اسما ادامه دادند: من در حبشه تابوت هايي ديدم مانند تختي وارونه. وقتي پوشش روي پايه هايش باشد حجم بدن ميت در آن مشخص نيست
بگذار تا شبيه آن را با يك تخت نشانتان دهم. كار اسما تمام شد.
نگاه به آن تابوت مثالي، همچون عالي ترين لطيفه دنيا بود
حضرت عفاف و حيا (سلام الله عليها) به مقصود خود رسيده بود خيالشان راحت شد و لبخند زدند و گفتند: وه! چه منزل با شكوه و جايگاه زيبايي ساختيد!
و اكنون، من!
و تو اي پدر و برادر!
و تو اي مادر و خواهر!
برگرديم، از اولين دوربرگردان انديشه،
فكري به حال ساختمان عفاف و حياي خود كنيم
شايد....
شايد [HL]امامزاده فطرت و عفاف[/HL] ما نياز به مرمت فاطمي داشته باشد!

پ ن
......................
اَسْماء بِنْت عُمَیس از زنان صحابی پیامبر(ص) است. به همراه همسرش جعفر بن ابی طالب اسلام آورد و به حبشه هجرت کرد. پس از شهادت جعفر، به همسری ابوبکر درآمد و با درگذشت ابوبکر، همسر امام علی(ع) شد. اسماء مادر محمد بن ابی بکر است. وی از معدود کسانی بود که در مراسم کفن و دفن شبانه حضرت فاطمه(س) حضور داشت.

محمد حسين قديري، كانال زندگي آرام.

[="Times New Roman"][="Black"]به نظرتون این حق رو داریم که به غلط های املایی پست های استاد حامی اعتراض کنیم. :-w[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

باغ بهشت;964593 نوشت:
حکایت ماست:
جای خدا مجازات میکنیم،
جای خدا میبخشیم،
جای خدا...

بسيار عالي
و قابل تأمل در زندگاني[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

Im_Masoud.Freeman;964608 نوشت:
به نظرتون این حق رو داریم که به غلط های املایی پست های استاد حامی اعتراض کنیم.

بله حتما @};-[/]


در سايت گاردين پرسشگري
مي پرسد با دوست دخترم رابطه ج ن س ي دارم ولي او سرد است


I’m 31 years old and I’ve been with my girlfriend for nearly three years now, but we’ve struggled with sex over the past 12-18 months. Ever since we started dating I’ve had a higher sex drive than her and a desire to be more experimental. I feel there was the constant hollow promise that we would try new things, but it never happened and now we’re only slept together twice in the past year, and even that was unfulfilling. I’m not sure I even have any desire to have sex with her any more, despite desperately wishing I did. How can I love and be in a relationship with someone I don’t want to sleep with

مشاور مي گويد سردي علل مختلفي دارد باهاش صحبت كن تا دلائلش را بفهمي. برخي از آنها نياز به درمان داره مثل:
اضطراب و استرس و افسردگي و واژينيسموس و عدم تعادل هورموني. ..

It is also essential to ask her to try to help you understand the reason for her disinterest in sex. There are many possible causes of low libido, some of which require treatment. For example, perhaps she is suffering from anxiety, stress, depression, vaginismus or hormonal imbalance. Perhaps she needs you to change your style of initiation or your love-making technique

But it is important that you start this conversation by reassuring her about the positive feelings you have towards her. Once you have a greater understanding about her reasons for avoiding sex you will be in a better position to make a decision about your future. Will you be able to work it out? Will you seek treatment together? Will you walk away?
Feeling so hopeless about a relationship is far from a good sign.
Many people unconsciously fall into unhealthy repetitive patterns, and if you suspect this may be true for you, seek help to move beyond such a hindrance to happiness.
You deserve to have the ability to develop and maintain a healthy, satisfying relationship in which problems can be aired and resolved

[HL]نقد و نظر:[/HL]

ولي مشاور اصلا نگفت:
در جوامع غربی ملاقات‌های عاشقانه امری خوب و پسندیده محسوب می‌شود و از نظر آنها باعث ایجاد اعتماد بنفس در افراد می‌گردد اما این امر پیامد‌ها و مشکلاتی را به همراه دارد که یکی از آن‌ها مراقبت و جلوگیری از سکس در سنین قبل از ۱۷ سالگی است و از ۱۷ سالگی به بعد نیز خطرات ناشی از بیماری‌های آمیزشی مانند ایدز، بارداری و... در این جوامع وجود دارد.
در غرب سالیانه[HL]
بیش از یک میلیون نوجوان ۱۳ تا ۱۷ ساله دختر باردار[/HL] می‌شوند
و سالی [HL]۵۰۰ هزار نوزاد[/HL] از این طریق متولد می‌شود
و نیز [HL][HL]سه میلیون نفر به بیماری‌های آمیزشی[/HL][/HL] مبتلا می‌شوند.
همه این موارد در حالی صورت می‌گیرد که در مدارس به دانش آموزان روش‌های جلوگیری از بارداری آموزش داده می‌شود.

منبع

باغ بهشت;964593 نوشت:
جای خدا نباشیم!

روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد. زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود.
بعد از نماز همه او را سرزنش کردند
و او دیگر آنجا به نماز نرفت.

همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست. مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت...
او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد.

حکایت ماست:
جای خدا مجازات میکنیم،
جای خدا میبخشیم،
جای خدا...

اون خدایی که من میشناسم
اگه بنده اش اشتباهی بکنه، اینجوری باهاش برخورد نمیکنه. شما جای خدا نیستی اینو هیچوقت یادت نره.

چقدر خوبه که اگه کسی اشتباهی میکنه با خوشرویی باهاش برخورد کنیم نه این که با خشم تحقیرش کنیم و باعث ترک اعمال خوب بشیم...



سلام علیکم

جسارتا قیاس مع الغیر است . خو اگه توی مسجد قلیونش می افتاد همه میگفتن فدا سرت . ولی اگر تو قهوه خونه موقع قلیون کشیدن موبایلش رپ میخوند بیرون میکردن .
البته این شوخی بود . تو مسجد از قلیون خبری نیست . اینو بگم یه وقت کسی به هوای قلیون پا نشه بره مسجد

یادمون باشه . انصافا ، سر نماز ، توی کلاس درس ، تو مجلس ختم ، صدای زنگ گوشی رو کم کنیم . تو مجلس یه بنده خدائی بودیم یهو وسط مساله برزخ دیدیم یکی میگه ، آی گل پری جون ، آی گل پری قربونت برم ..

در پـــی تحریم شدن دسته تعویض دنده خودرو

کـــــی گفته تحریم بــــَده ؟
:>

یکی از آشنایانم ، بعد از روشن کردن ماشینش متوجه صدای غیر طبیعی در قسمت موتور ماشین شد، بعد از بررسی متوجه شد بعلت سرمای هوا گربه ای داخل موتور رفته بود و در حال استراحت بود که ...
ایشون تا چند روز ازاین اتفاق حال خوشی نداشتند و مرتب بابت این قضیه خود را سرزنش می کردند که کاش قبلش متوجه شده بود.

با توجه به همزیستی مسالمت آمیزی که با بعضی از حیوانات داریم و این جانوران خود را با زندگی مدرن ما وفق داده اند،
می طلبد که در روزهای سرد حمایت و مراقبت بیشتری از انها داشته باشیم .

این تصویر هشدارهای خوبی در این زمینه می دهد .

[="Times New Roman"][="Black"]آیا دچار افسردگی مزمن شده اید ؟

آیا احساس پوچی می کنید ؟

آیا انسان بی خاصیت و به درد نخوری هستید ؟

آیا آدم الافی هستید ؟

آیا در نامردی و قالتاقی شیطان را درس می دهید ؟

به شما تبریک می گویم.

شما تمام شرایط یک استاد موفقیت و مدرس قانون جذب در ایران را دارید. =))[/]

[="Tahoma"]

حامی;964610 نوشت:

بسيار عالي
و قابل تأمل در زندگاني

منم دیده خودمو به نکته ی ایشون اضافه کنم (الیته زیاد مطمئن نیستم که چقد میتونه درس باشه)

که: خداوند تمام انسان ها رو آفرید و همه بنده هاشو هم دوس داره حتی بنده های بد و حرف گوش نکن رو هم دوس داره چون بندش هستند..

منم سعی میکنم ادم های بد رو هم دوس داشته باشم و باهاشون با احترام بر خورد کنم...(اینجا قطعا منظورم افراد ظالم و خطرناک نیستش)

چه برسه که قضاوتشون کنم و در موردشون حکم بدم و مجازاتشون کنم و...

حکایت ازعبیدزاکانی

شخصی خانه ای به کرایه گرفته بود. چوبهای سقف بسیار صدا می کرد. به خداوند خانه از بهر مرمت آن سخن بگشاد . پاسخ داد که چوبها ی سقف ذکر خدا می کنند. گفت نیک است اما می ترسم که این ذکر منجر به سجده شودhappy
=d>


موضوع قفل شده است