جمع بندی آرزو در ابعاد اخروی

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آرزو در ابعاد اخروی

سلام
مقدمه سوال: به طور کلی دین نسبت به موضوع " آرزو در زندگی انسان" دو دیدگاه دارد. یا آن را باعث پویایی و تحرک زندگی میداند و یا آن را سبب گمراهی و تباهی انسان تلقی میکند که این دو با توجه به ویژگی های آن آرزو تعیین میگردد.
سوال: با توجه به مطالعه سطحی که درمورد این موضوع داشتم این سوال برایم پیش آمد که اگر انسان آرزویی را که در این دنیا یک آرزوی دراز یا محال تلقی میشود را برای آخرت خود در نظر بگیرد و برای تحقق آن سعی و تلاش کند، آیا با توجه به: 1.قوانین معاد 2.اصل کیفر و پاداش 3. نسبت ابعاد نامحدود آخرت به ابعاد محدود دنیا ...... این آرزو تحقق پذیر است؟ اصلا نفس این امر مورد نظر خداوند میباشد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

mehdi7;962383 نوشت:
سلام
مقدمه سوال: به طور کلی دین نسبت به موضوع " آرزو در زندگی انسان" دو دیدگاه دارد. یا آن را باعث پویایی و تحرک زندگی میداند و یا آن را سبب گمراهی و تباهی انسان تلقی میکند که این دو با توجه به ویژگی های آن آرزو تعیین میگردد.
سوال: با توجه به مطالعه سطحی که درمورد این موضوع داشتم این سوال برایم پیش آمد که اگر انسان آرزویی را که در این دنیا یک آرزوی دراز یا محال تلقی میشود را برای آخرت خود در نظر بگیرد و برای تحقق آن سعی و تلاش کند، آیا با توجه به: 1.قوانین معاد 2.اصل کیفر و پاداش 3. نسبت ابعاد نامحدود آخرت به ابعاد محدود دنیا ...... این آرزو تحقق پذیر است؟ اصلا نفس این امر مورد نظر خداوند میباشد؟

سلام و ادب@};-

در پاسخ به این پرسش، ابتدا نکاتی را مقدمتاً در باب آرزو و امیال انسانی بیان می کنیم و سپس، اصل پرسش شما را پاسخ میدهیم:

1- بخش مقدماتی:

آرزو رسیدن به چیزی است که فرد آن را ندارد و داشتن آن را مایه رشد خود می‌داند و مصمّم در به دست آوردن آن است. اگر آرزو با تلاش و پشتکار همراه نباشد، انسان را از واقعیّت دور می‌کند و به توهّم می‌کشاند و ذهن را اسیر و آشفته خود می‌کند و فقط وعده‌ای دروغین برای به تأخیر انداختن می‌گردد. دهخدا در معنای آرزو می‌نویسد: «شهوت، اشتهاء، قوّت جذب ملایم، هوی، هوا...» (1) و در اصطلاح عبارت است از خواهش یا چشمداشت و میل قلبی شدید برای وقوع امری درگذشته یا آینده که تحقّق آن سخت یا ناشدنی است. (2) میان امید و آرزو این شباهت وجود دارد که در هر دو چشمداشت به چیزی است، امّا تفاوت‌های بین آن دو از این قرار است: الف ـ آرزو به گذشته و آینده تعلّق می‌گیرد، امّا امید فقط در مورد آینده معنا پیدا می‌کند. ب ـ آرزو هم در امور ممکن و هم غیرممکن به‌کار می‌رود، امّا امید فقط در مورد امور ممکن مورد استفاده قرار می‌گیرد. ج ـ شدّت خواهش در آرزو بیش از امید است. از این رو، آرزو با «شهوت» و «اشتهاء» مترادف دانسته شده‌ است. د ـ در زبان عربی مترادف آرزو کلمات «أَمنیَّه»، «أَمل» و مشتقّات آنها است (3)، امّا مترادف امید، «رجاء» می‌باشد (4).

چنانکه در مقدمه پرسش مطرح کردید: آرزوهای انسان به دو دسته ممدوح و مذموم تقسیم می شوند، در این مجال به توضیح اجمالی هر یک می پردازیم:

الف- آرزوهای صادق و ممدوح: اگر آرزوها متوجّه ارزش‌های والای انسانی باشد، یا جنبه مردمی و اجتماعی پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعی انسان‌ها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر وا دارد، نشانه کمال انسان است. آرزوها و خواسته‌های قرآنی اغلب به شکل دعا از زبان مؤمنان و بندگان صالح خداوند بیان شده است. در بین آیاتی که دعاهای انبیا را حکایت کرده، می‌توان نشانی از آرزوهای آرمانی آنان هم با رویکرد دنیوی و هم با رویکرد اخروی را جست که البتّه این آیات به واقع می‌تواند گامی در جهت اصلاح خواسته‌ها و آرزوهای مردم و جهت دادن آنان به آرمان‌های برتر در زندگی باشد. قرآن از قول حضرت ابراهیم چنین می‌فرماید: [=book antiqua]﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّه مُّسْلِمَه لَّکَ...﴾(البقره/ 128)؛ «ای پروردگار ما! ما را تسلیم خود قرار ده و از دودمان ما امّتی که تسلیم تو باشند، پدید آور». یا در لسان دعا، فرازهایی که آرزوی شهادت و همنشینی و مرافقت با انبیاء و اوصیاء و صلحا را در بهشت مطرح می کند، همچنین آرزوی رسیدن به مقام قرب الهی و برخورداری از نعمات خاص خداوند در بهشت، نیز در لسان برخی ادعیه مطرح شده است. البتّه این قبیل آرزوها فقط ویژه انبیا و اوصیاء الهی نیست؛ چنان‌که آیه 193 آل‌عمران درخواست مرگ با ابرار و محشور شدن در زمره آنان را از ویژگی‌های اولی‌الالباب شمرده است: [=book antiqua]﴿...وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ﴾ (آل‌عمران/193). و در موارد فوق، گاهاً دعاهایی که از اوصیاء الهی صاد شده جنبه تعلیمی هم دارد. همچنین آیه 10 حشر نیز به مؤمنان می‌آموزد که خواسته و آرزوشان را در جهت بنا نهادن جامعه‌ای بر اساس رأفت و رحمت میان برادران ایمانی و خالی از هر گونه کینه و دشمنی قرار دهند: [=book antiqua]﴿... رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ﴾ (الحشر/10).


در اسلام، همّت انسان به اندازه آرزوهای مثبت اوست. هر قدر دامنه آنها گسترده‌تر باشد، همّت او والاتر است. بعبارتی آرزوهای مثبت و ممدوح انسان در همت و تلاش و کوشش انسانها مؤثر است. از روایات اسلامی چنین برمی‌آید که خداوند به مقدار آرزوها به افراد با ایمان اجر و پاداش می‌دهد (5). امام علی (ع) درباره بهترین آرزو چنین می‌فرماید: [=book antiqua]«اَللَّهُمَّ أنتَ أهلُ الوَصفِ الجَمیلِ وَالتِّعدادِ الکَثیرِ إِن تُؤَمَّل فَخَیرُ مَأمُولٍ وَ إِن تُرجَ فَخَیرُ مَرجُوٍّ: خدایا! تو سزاوار ستایش زیبا و شمارش نعمت‌های بی‌پایانی. اگر مورد آرزو قرار گیری، بهترین آرزوشده‌ای و اگر به تو امید بسته شود، بهترین کسی هستی که به او امید بسته می‌شود» (6).

ب- آرزوهای کاذب و مذموم: می‌توان گفت ازگویاترین سخنان قرآن در این زمینه آیاتی است که پیرامون انسان خیال‌زده سخن می‌گوید و او را به‌خاطر رها کردن عقل و حرکت بر محور تخیّل و خیال نکوهش می‌فرماید؛ زیرا هیچ یک از عقیده و سخنان چنین کسی بر اساس برهان و عقل نیست. از این رو، آنچه در بیداری می‌بیند و واقعیّت می‌پندارد، از شمار خوابهای آشفته و پریشانی است که در ادبیّات قرآن به اضغاث احلام تعبیر می‌شود (7). امام علی (ع) می‌فرماید: [=book antiqua]«رَغبَتُکَ فِی المُستَحیلِ جَهلٌ: داشتن آرزوی محال، نشان نادانی است» (8).

بعلاوه، آنان که در دام آرزوهای کاذب افتاده‌اند، در مسیرحرکت به سوی مدارج والای انسانی توقّف یا سیر قهقرایی داشته‌اند و به گفته قرآن تمام همّ خود را به لهو و لعب و تفاخر و تکاثر معطوف کرده‌اند: [=book antiqua]﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاه الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَه وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ...: بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل‌پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون‌طلبى در اموال و فرزندان است﴾(الحدید /20). در آیه سوم سوره مبارکه حجر آمده است: [=book antiqua]﴿ذَرْهُمْ یَأْکُلُواْ وَیَتَمَتَّعُواْ وَیُلْهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ: بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنان را غافل سازد، ولى به‌زودى خواهند فهمید!﴾ (الحجر/3)؛ بخش اوّل از مقوله عمل «یأکلوا و یتمتّعوا» و بخش دوم از مقوله اعتقاد «یلههم الأمل» است.

بدون شک، نگاه امیدوارانه با تلاش و فعّالیّت و اعتدال و معقول بودن توأم است، در حالی که واگذار کردن کارها به آینده، رخوت و سُستی به دنبال دارد و گاهی افراد فقط در اوهام خود هستند. به نظر روانشناسان، این نوعی بیماری یا مقدّمه بیماری روانی است، امام علی، علیه‌السّلام، آرزوهای کاذب را به سراب و آب‌نمایی تشبیه فرموده که تشنه‌کامان را به دنبال خود می‌کشاند، ولی هر لحظه آنها را تشنه‌تر می‌کند. (9) در جای دیگر می‌فرماید: [=book antiqua]«کَذَبَ مَنِ ادَّعَی الإِیمَانَ وَ هُوَ مَشغُوفٌ مِنَ الدُّنیَا بِخُدَعِ الأَمانِیِّ وَ زُورِ المَلاَهی: دروغ می‌گویدآن که ادّعای ایمان کند، امّا دل‌بسته آرزوهای فریبنده و سرگرمی‌های دروغین دنیاست» (10). اگر امید و آرزو از حدّ اعتدال خارج شود و رنگ افراط به خود بگیرد، مفاسد جبران‌ناپذیری به دنبال خواهد داشت. قرآن کریم نمونه‌ای از این آفات را در قالب داستان قارون چنین متذکّر می‌شود: [=book antiqua]﴿یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ...﴾(القصص/79). بارها خداوند با جملات[=book antiqua]﴿لاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ﴾(التّوبه/ 55 و 85) و [=book antiqua]﴿وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ﴾(الحجر/ 88 و طه/ 131)، مؤمنان را از نگاه‌ آرزومندانه به سرمایه‌داران و مردم مرفّه بازداشته است. گرچه آرزو مایه حیات و حرکت است، امّا اگر از حدّ متعارف بگذرد و به صورت آرزوی دور و دراز درآید، بدترین عامل انحراف و بدبختی است. در حدیث معروف امیرالمؤمنین (ع)آمده است: [=book antiqua]«إنَّما أَخَافُ عَلَیکُم اثنَانَ: اِتِّباعَ الهَوَی وَ طُولَ الأَمَلِ. أمَّا اتِّبَاعُ الهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ الحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الأَمَلِ فَیُنسِی الآخِرَه» (11)؛ یعنی من بر شما از دو چیز می‌ترسم: پیروی از هوس و آرزویِ دراز؛ زیرا پیرویِ هوس، از حق باز می‌دارد و آرزوی دراز، آخرت را از یاد می‌برد.(12)


2. بخش دوم- اما در پاسخ به سؤال اصلی شما مبنی بر درستی آرزوهای محال و دور از دسترس با رویکرد آخرتی نکاتی را تقدیم می کنیم:

چنانکه در بخش مقدماتی بیان شد آرزوها و آمال انسان باید واقعی و معقول و دارای پشتوانه تلاش و کوشش و همت انسان باشد و اگر عاری از این مواد و الزامات باشد خیالی و واهی و مبتنی بر اوهام باطل است، این قاعده در همه انواع آمال و آرزوهای انسان چه با رویکرد دنیایی و چه اخروی کاربرد دارد. یعنی چنانکه اگر کسی بدون پشتوانه کار و تلاش و کوشش و یا بدون توجه به معقول بودن یا محال بودن آرزویی دنیوی کند دچار توهم و خیال باطل شده، در خصوص آمال و آرزوهای اخروی نیز باید به همین مبانی و پشتوانه ها توجه داشته باشد. اینطور نیست که شخصی که اهل کفر و گناه و فسق و فجور است، هیچ عزم و اراده ای بر توبه ندارد و برای تقویت ایمان و تقوا هیچ عزم و اراده و تلاشی نمی کند، آنوقت آرزوی برخورداری از رحمت و ورود به بهشت و همنشینی با انبیاء و اوصیاء و اولیاء الهی را در خیال خود داشته باشد! چنین آمال و آرزوهایی محال و ناممکن است.

از طرفی برخی آمال و آرزوها با رویکرد اخروی و حتی برای مؤمنان نیز از اساس غیرممکن و محال است مثلاً شخصی علیرغم دارا بودن ایمان و تقوا و مواد، پشتوانه ها و اقتضائات لازم سعادت، آرزو کند که «العیاذ بالله» در قیامت خدا بشود! یا در قیامت و در بهشت پیامبر و یا امام معصوم شود! یا آرزو کند همه دوزخیان (کفار و منافقین و مشرکان) را شفاعت نموده از آتش دوزخ نجات بخشد! و نظائر آن ... این قبیل آرزوها و آمال نیز محال و ناشدنی اند و بعبارتی می توان گفت: این آرزوها بیهوده و واهی و خیال و وهمی بیش نیست از اینرو اینها نیز در زمره آرزوهای مذموم و باطل قرار می گیرند.

در این میان، آن دسته از آمال و آرزوهای منطقی و معقول و دارای شرایط و اقتضائات لازم با رویکرد اخروی که پشتوانه ایمان و اعتقاد سلیم و تلاش و مجاهدت و تلاش مؤمنان را دارد ضمن آنکه به فضل و رحمت واسعه الهی امکان تحقق دارند بدلیل اینکه گفتیم اساساً امید و آرزوهای مؤمنانه گرچه به حسب ظاهر و از نگاه محدود ما سخت و دشوار و حتی گاهاً در نظر ما محال و ناممکن باشد، اما در برابر قدرت و اراده لایزال الهی مقهور است. معمولاً نقش سازندگی و انگیزه بخشی بسیاری در انسان و خصوصاً اهل ایمان ایجاد می کند و بسا یک آرزوی قلبی اخروی نظیر همنشینی با پیامبران الهی (علیهم السلام) یا رسیدن به فوز شهادت و یا درک مقام قرب الهی و ... موجب شود انسان در طول زندگی و فرصت عمر، بارها دچار تحول و دگرگونی رویکردی و عملکردی شده، از گناه و فسق و فجور توبه کرده و به آغوش رحمت خدا برگردد و یا تمام وجهه همتش را بر تقویت ایمان و تقوا و مجاهدت نفس و سیر و سلوک الی الله صرف کند تا به عالیترین درجات کمال و قرب برسد و از گذر این انتخاب و مجاهدت، بستر تحقق آمال و آرزوهای معنوی و اخروی را فراهم سازد.

موفق باشید ...@};-

پی نوشت______________________________________
1. دهخدا، 1364، ج 2: 71.
2. ر.ک؛ مصطفوی، 1385، ج1: 162.
3. ر.ک؛ قرشی،1371، ج 1: 113.
4. ر.ک؛ همان، ج2: 63.
5. ر.ک؛ مکارم شیرازی، 87، 2: 89.
6. نهج‌البلاغه/ خ91.
7. ر.ک؛ جوادی آملی، 1389: 348.
8. آمدی، غررالحکم، 1384: ح 1364
9. تمیمی آمدی، 1384، ج 5: 438.
10. همان، ج1: 111.
11. نهج‌البلاغه/ خ42.
12. برای مطالعه بیشتر ر.ک: مقاله آرزو در اسلام، فصلنامه سراج منیر شماره 14.

[="Tahoma"][="Navy"]

mehdi7;962383 نوشت:
سلام
مقدمه سوال: به طور کلی دین نسبت به موضوع " آرزو در زندگی انسان" دو دیدگاه دارد. یا آن را باعث پویایی و تحرک زندگی میداند و یا آن را سبب گمراهی و تباهی انسان تلقی میکند که این دو با توجه به ویژگی های آن آرزو تعیین میگردد.
سوال: با توجه به مطالعه سطحی که درمورد این موضوع داشتم این سوال برایم پیش آمد که اگر انسان آرزویی را که در این دنیا یک آرزوی دراز یا محال تلقی میشود را برای آخرت خود در نظر بگیرد و برای تحقق آن سعی و تلاش کند، آیا با توجه به: 1.قوانین معاد 2.اصل کیفر و پاداش 3. نسبت ابعاد نامحدود آخرت به ابعاد محدود دنیا ...... این آرزو تحقق پذیر است؟ اصلا نفس این امر مورد نظر خداوند میباشد؟

سلام
هیچ آرزویی معنوی و اخروی نیست که انسان مخلصانه برای رسیدن به آن تلاش کند و بالاخره به آن نرسد. این را بر پایه اصل : انا لا نضیع اجر المحسنین هم می توان گذاشت.
یا علیم[/]

مشکور;962793 نوشت:
از طرفی برخی آمال و آرزوها با رویکرد اخروی و حتی برای مؤمنان نیز از اساس غیرممکن و محال است مثلاً شخصی علیرغم دارا بودن ایمان و تقوا و مواد، پشتوانه ها و اقتضائات لازم سعادت، آرزو کند که «العیاذ بالله» در قیامت خدا بشود! یا در قیامت و در بهشت پیامبر و یا امام معصوم شود! یا آرزو کند همه دوزخیان (کفار و منافقین و مشرکان) را شفاعت نموده از آتش دوزخ نجات بخشد! و نظائر آن ... این قبیل آرزوها و آمال نیز محال و ناشدنی اند و بعبارتی می توان گفت: این آرزوها بیهوده و واهی و خیال و وهمی بیش نیست از اینرو اینها نیز در زمره آرزوهای مذموم و باطل قرار می گیرند.

با تشکر از پاسخگویی شما، اما من در صورت سوال ذکر کردم که با توجه به قوانین معاد یعنی اساس خلقت زیر سوال نرود اما چنان چه با هیچ کدام از این ها تعارض نداشته باشد آیا امکان تحقق وجود دارد یا نه؟ این که فردی آرزوی امام شدن یا امثالهم داشته باشد مشخص است از اساس امر باطلی است اما بر فرض مثال آرزوی داشتن بال در آخرت را داشته یا آرزوی داشتن خانواده ای جدید اعم خواهر و برادر ، زن و فرزند ... و از این دست آرزو ها داشته باشد که این ها در این دنیا امری محال است. آیا او میتواند بر اساس گفته خداوند مبنی بر"هر چه دلشان بخواهد فراهم است" امید تحقق آن ها را در آخرت داشته باشد؟
لطفا این فاکتور را در نظر بگیرید که فرد دارای ایمان و عمل صالح باشد وگرنه مشخص است فرد کافر نباید انتظار تحقق آرزو داشته باشد.
(خواهشمندم حول این مسئله با ویژگی هایش جواب بدهید و از پرداختن به موضوعات واضح بپرهیزید)

mehdi7;962971 نوشت:
با تشکر از پاسخگویی شما، اما من در صورت سوال ذکر کردم که با توجه به قوانین معاد یعنی اساس خلقت زیر سوال نرود اما چنان چه با هیچ کدام از این ها تعارض نداشته باشد آیا امکان تحقق وجود دارد یا نه؟ این که فردی آرزوی امام شدن یا امثالهم داشته باشد مشخص است از اساس امر باطلی است اما بر فرض مثال آرزوی داشتن بال در آخرت را داشته یا آرزوی داشتن خانواده ای جدید اعم خواهر و برادر ، زن و فرزند ... و از این دست آرزو ها داشته باشد که این ها در این دنیا امری محال است. آیا او میتواند بر اساس گفته خداوند مبنی بر"هر چه دلشان بخواهد فراهم است" امید تحقق آن ها را در آخرت داشته باشد؟
لطفا این فاکتور را در نظر بگیرید که فرد دارای ایمان و عمل صالح باشد وگرنه مشخص است فرد کافر نباید انتظار تحقق آرزو داشته باشد.
(خواهشمندم حول این مسئله با ویژگی هایش جواب بدهید و از پرداختن به موضوعات واضح بپرهیزید)

سلام مجدد@};-

در پاسخ گفتنی است: وضعیت بهشت و و نوع درخواستهای بهشتیان امری نیست که بتوان با مناسبات دنیایی آن را مقایسه نمود اصولاً ماهیت دنیا و آخرت تفاوت صد در صدی دارند. بر اساس این تفاوت ماهیتی، برخلاف محدودیتهای نشئه ی دنیا و برزخ، در نشئه ی قیامت، هیچ محدودیتی در درخواست ها و تمایلات بهشتیان وجود ندارد. این حقیقتی است که آیات گوناگون قرآن به آن شهادت می دهند. برخی از این آیات عبارتند از: "و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذّ الاعین؛(زخرف (43) آیه 71) در بهشت آن چه دل می‏خواهد و چشم از آن لذّت می‏برد، موجود است".؛ "و لکم فیها ما تشتهی انفسکم و لکم فیها ما تدّعون؛(فصلّت (41) آیه 31) برای شما هر چه بخواهید، در بهشت فراهم است و هر چه طلب کنید، به شما می‏دهند" ؛ "و هم فیما اشتهت انفسهم خالدون؛(انبیا (21) آیه 102.) بهشتیان در آن چه دلشان می‏خواهد جاودانه متنعّم هستند" ؛ "لهم فیها ما یشاؤون؛(نحل (16) آیه 31) برای بهشتیان آن چه را که بخواهند وجود دارد"

البته پر واضح است وقتی گفته می شود که بهشتیان هرچه بخواهند فراهم است حقیقتاً فراهم است و محدودیتی ندارد. بعبارتی بهشتیان بر اساس مقام و درجاتی که در بهشت دارند و به تبع آن، نعمات و عطایای هر درجه ای با درجه بالاتر یا پایین تر متفاوت است، هر چه که بخواهند به آنها داده می شود و بی شک، بهشتیان به شأن و منزلت و درجه خود و نیز به سطح پاداشهایی که به آنها تعلق می گیرد واقفند که این آگاهی مبتنی بر سطح معرفت بهشتیان در هر درجه و رتبه ای که هستند تفاوت دارد. فلذا تقاضاها و خواسته های ایشان گزاف و بیهوده و خارج از چارچوب درجه و رتبه بهشتی شان نیست. از اینرو ممکن است فردی بهشتی در مرتبه ای از بهشت تقاضای بال برای پرواز بکند و یا درخواست کند که هر روز به دیدار امامان معصوم (ع) نائل شود و نظائر آن ... و تقاضایش اجابت شود و دیگری در رتبه پایین تری از بهشت همین تقاضاها را داشته باشد اما اجابت نشود، البته چنانکه گفتیم اساساً بهشتیان دارای سطحی از آگاهی و معرفت نسبت به جایگاهشان هستند که هر تقاضایی را مطرح نمی کنند ضمن آنکه تنوع و گوناگونی نعمات بهشتی هر درجه از درجات بهشتی بقدری وسیع و نامحدود است که اشتغال به نعمات درجات بالاتر موجب دلمشغولی و حسرت ایشان نمی گردد و اساساً در بهشت، هیچ کس (در هر رتبه ای که باشد) دچار حسرت و اندوه و نگرانی و آرزویی که بدلیل عدم امکان تحقق آن، موجب حسرت و اندوه در قلب فردی بهشتی شود نمی گردد.

بنابراین، آنچه از دایره درخواستها و تقاضاهای همه بهشتیان در هر درجه ای که باشند خارج می شود امور محال، بیهوده و خلاف واقع و حقیقت است که یا فرد بهشتی بدلیل آگاهی و معرفت و کمال نفسانی اصولاً چنین تقاضائی نمی کند(مانند تقاضای چیزهای بیهوده مثل اینکه هوس برگشت به دنیا به سرش بزند، یا در دار عقبی تشکیل خانواده جدیدی بدهد و صاحب زن و فرزند شود، یا به چیزی غیر انسان، مثل حیوان و نبات تبدیل شود و ... ) و یا آن خواسته خارج از مدار حقیقت و محال و ناشدنی است. (مانند مثالهایی که گفتیم: خدا شدن، امام شدن و ...)

بعلاوه بعضی از خواسته ها و مطلوبها به اقتضاء ذهنیت های دنیایی افراد است بدون شک، انسان پس از عبور از این مرحله و نشئه، از این خواسته ها تهی خواهد شد. بعبارتی خواسته ها و منویات روح متکامل، نیز متکامل خواهد شد.

موفق باشید ...@};-

مشکور;963246 نوشت:
بنابراین، آنچه از دایره درخواستها و تقاضاهای همه بهشتیان در هر درجه ای که باشند خارج می شود امور محال، بیهوده و خلاف واقع و حقیقت است که یا فرد بهشتی بدلیل آگاهی و معرفت و کمال نفسانی اصولاً چنین تقاضائی نمی کند(مانند تقاضای چیزهای بیهوده مثل اینکه هوس برگشت به دنیا به سرش بزند، یا در دار عقبی تشکیل خانواده جدیدی بدهد و صاحب زن و فرزند شود، یا به چیزی غیر انسان، مثل حیوان و نبات تبدیل شود و ... ) و یا آن خواسته خارج از مدار حقیقت و محال و ناشدنی است. (مانند مثالهایی که گفتیم: خدا شدن، امام شدن و ...)

سپاس از صبر و پاسخگوییتان
مطلبی که نوشتید از لحاظ عقلی صحیح است اما فقط یک ابهام میماند. اصولا دعوت به بهشت از طرف پیامبران و مشخصا خود قرآن براساس لذات دنیوی میباشد که در آخرت با ابعادی گسترده تر به فرد مومن که از لذات دنیوی این دنیا خود را محروم کرده عطا میشود وگرنه چه لزومی دارد خداوند از غذاها و کاخ ها و حوری های بهشتی سخن به میان آورد حال آن که انسان پس از ورود به سرای آخرت باید دغدغه های دیگری داشته باشد!
به نظر بنده حقیر این امر کیفر و پاداش امری نسبی برای هر فرد در آخرت میباشد که با توجه به دیدگاهی که در این مسیر اختیار کرده و با خداوند معامله کرده ، خداوند بر اساس میزان تلاش آن فرد و کرم خویش به او عطا میکند.
باز هم سپاس از صبر و پاسخگوییتان@};-

mehdi7;963309 نوشت:
سپاس از صبر و پاسخگوییتان
مطلبی که نوشتید از لحاظ عقلی صحیح است اما فقط یک ابهام میماند. اصولا دعوت به بهشت از طرف پیامبران و مشخصا خود قرآن براساس لذات دنیوی میباشد که در آخرت با ابعادی گسترده تر به فرد مومن که از لذات دنیوی این دنیا خود را محروم کرده عطا میشود وگرنه چه لزومی دارد خداوند از غذاها و کاخ ها و حوری های بهشتی سخن به میان آورد حال آن که انسان پس از ورود به سرای آخرت باید دغدغه های دیگری داشته باشد!
به نظر بنده حقیر این امر کیفر و پاداش امری نسبی برای هر فرد در آخرت میباشد که با توجه به دیدگاهی که در این مسیر اختیار کرده و با خداوند معامله کرده ، خداوند بر اساس میزان تلاش آن فرد و کرم خویش به او عطا میکند.
باز هم سپاس از صبر و پاسخگوییتان

سلام مجدد@};-

بدون شک، حقیقت نعمت های بهشتی براى ما روشن نیست و آنچه در آیات و روایات در باره نعمت های بهشتی بیان شده است، تنها بیانی براى تفهیم نسبى و ترسیم دورنمایى از آن، می باشد، بعبارتی در قرآن و احادیث، بعنوان نمونه برخی نعمت‌هاى بهشتى را با نعمت‌هاى این دنیا مقایسه می‌‏كند و با زبانى كه براى ما قابل فهم باشد آنها را می‌‌‏آورد. اما در واقع نه جهان آخرت و نه بهشت و جهنم و نه نعمتها و مواهب موجود در بهشت هیچکدام قابل مقایسه با دنیا و نعمت های دنیایی نیستند.

ضمن آنکه در روایتی چند نمونه از آنها را که در همین دنیا هست و در دسترس مردم است را نام می برد مثل انگور، انار، خرما و... : [=book antiqua]«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ خَمْسَةٌ مِنْ فَاكِهَةِ الْجَنَّةِ فِی الدُّنْیَا الرُّمَّانُ الْإِمْلِیسِیُّ وَ التُّفَّاحُ وَ السَّفَرْجَلُ وَ الْعِنَبُ وَ الرُّطَبُ الْمُشَان‏»؛ البته اصل ‌میوه های بهشتی به زمین نیامدند. بلکه خداوند که در قرآن از نعمت ها و میوه های بهشتی نام می برد که مشابه آن در زمین موجود است. همچنین در روایت دیگری تعداد میوه های بهشتی در دنیا را پنج تا معرفی کرده است: [=book antiqua]«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ خَمْسَةٌ مِنْ فَاكِهَةِ الْجَنَّةِ فِی الدُّنْیَا الرُّمَّانُ الْإِمْلِیسِیُّ وَ التُّفَّاحُ وَ السَّفَرْجَلُ وَ الْعِنَبُ وَ الرُّطَبُ الْمُشَان‏» (1) امام صادق علیه السلام فرموده است: پنج میوه بهشتى در دنیاست: انار ترش، سیب، گلابی، انگور، و رطب مشان (مشان نوع بسیار خوبى از رطب است).

البته قطع مسلم، میوه های بهشتی منحصر به این پنج تا نیست و در برخی روایات دیگر برخی میوه ها را به عنوان میوه بهشتی نام برده اند که غیر از این پنج تا است مثل خربزه ... در چند آیه از قرآن از میوه های بهشتی به عنوان کثیر و فراوان یاد شده است: [=book antiqua]«وَ فاكِهَةٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ» (2) و میوه‏ هایى از هر نوع كه مایل باشند؛ [=book antiqua]«وَ فاكِهَةٍ كَثِیرَةٍ لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ» (3) و میوه ‏هاى فراوانى كه هرگز قطع و ممنوع نمى‏ شود؛ [=book antiqua]«لَكُمْ فِیها فاكِهَةٌ كَثِیرَةٌ مِنْها تَأْكُلُونَ» (4) براى شما در آن میوه‏ هاى فراوان است كه از آن تناول مى ‏كنید.

بعلاوه بین نعمات دنیوی و اخروی تفاوت های بسیاری وجود دارد که مناسب است تحقیق زیر را مطالعه کنید:

تفاوت پاداش دنیوی با اخروی چیست؟

موفق باشید ...@};-


پی نوشت___________________________________
1. مجلسی، بحار الانوار، ج63، ص155.
2. واقعه، آیه20.
3. همان، آیه 32و 33.
4. زخرف، آیه73.

پرسش:
[=book antiqua]الف- اگر انسان آرزویی را که در این دنیا یک آرزوی دراز یا محال تلقی میشود را برای آخرت خود در نظر بگیرد و برای تحقق آن سعی و تلاش کند، آیا با توجه به: 1.قوانین معاد 2.اصل کیفر و پاداش 3. نسبت ابعاد نامحدود آخرت به ابعاد محدود دنیا و ... این آرزو تحقق پذیر است؟
ب- آیا انسان مؤمن، میتواند بر اساس گفته خداوند مبنی بر اینکه "هر چه دلشان بخواهد فراهم است" امید تحقق بسیاری از آرزوها را در آخرت داشته باشد؟

پاسخ:
پاسخ پرسش شما را در دو بخش تقدیم می کنیم:

الف- بخش مقدماتی؛ مفهوم شناسی آرزو
آرزو رسیدن به چیزی است که فرد آن را ندارد و داشتن آن را مایه رشد خود می‌داند و مصمّم در به دست آوردن آن است. اگر آرزو با تلاش و پشتکار همراه نباشد، انسان را از واقعیّت دور می‌کند و به توهّم می‌کشاند و ذهن را اسیر و آشفته خود می‌کند و فقط وعده‌ای دروغین برای به تأخیر انداختن می‌گردد. دهخدا در معنای آرزو می‌نویسد: «شهوت، اشتهاء، قوّت جذب ملایم، هوی، هوا...» (1) و در اصطلاح عبارت است از خواهش یا چشمداشت و میل قلبی شدید برای وقوع امری درگذشته یا آینده که تحقّق آن سخت یا ناشدنی است. (2) میان امید و آرزو این شباهت وجود دارد که در هر دو چشمداشت به چیزی است، امّا تفاوت‌های بین آن دو از این قرار است: الف ـ آرزو به گذشته و آینده تعلّق می‌گیرد، امّا امید فقط در مورد آینده معنا پیدا می‌کند. ب ـ آرزو هم در امور ممکن و هم غیرممکن به‌کار می‌رود، امّا امید فقط در مورد امور ممکن مورد استفاده قرار می‌گیرد. ج ـ شدّت خواهش در آرزو بیش از امید است. از این رو، آرزو با «شهوت» و «اشتهاء» مترادف دانسته شده‌ است. د ـ در زبان عربی مترادف آرزو کلمات «أَمنیَّه»، «أَمل» و مشتقّات آنها است (3)، امّا مترادف امید، «رجاء» می‌باشد (4).

بنابراین، آرزوهای انسان به دو دسته ممدوح و مذموم تقسیم می شوند، در این مجال به توضیح اجمالی هر یک می پردازیم:

یک- آرزوهای صادق و ممدوح: اگر آرزوها متوجّه ارزش‌های والای انسانی باشد، یا جنبه مردمی و اجتماعی پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعی انسان‌ها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر وا دارد، نشانه کمال انسان است. آرزوها و خواسته‌های قرآنی اغلب به شکل دعا از زبان مؤمنان و بندگان صالح خداوند بیان شده است. چنانکه قرآن، از قول حضرت ابراهیم(علیه السلام) چنین می‌فرماید: ﴿رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّه مُّسْلِمَه لَّکَ...﴾(البقره/ 128)؛ «ای پروردگار ما! ما را تسلیم خود قرار ده و از دودمان ما امّتی که تسلیم تو باشند، پدید آور». یا در لسان دعا، فرازهایی که آرزوی شهادت و همنشینی و مرافقت با انبیاء و اوصیاء و صلحا در بهشت یا آرزوی رسیدن به مقام قرب الهی و برخورداری از نعمات خاص خداوند در بهشت، مطرح شده است. البتّه این قبیل آرزوها فقط ویژه انبیا و اوصیاء الهی نیست. چنان‌که آیه 193 آل‌عمران درخواست مرگ با ابرار و محشور شدن در زمره آنان را از ویژگی‌های اولی‌الالباب شمرده است: ﴿...وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ﴾ (آل‌عمران/193).

در اسلام، همّت انسان به اندازه آرزوهای مثبت اوست. هر قدر دامنه آنها گسترده‌تر باشد، همّت او والاتر است. بعبارتی آرزوهای مثبت و ممدوح انسان در همت و تلاش و کوشش انسانها مؤثر است. از روایات اسلامی چنین برمی‌آید که خداوند به مقدار آرزوها به افراد با ایمان اجر و پاداش می‌دهد (5). امام علی (علیه السلام) درباره بهترین آرزو چنین می‌فرماید: «اَللَّهُمَّ أنتَ أهلُ الوَصفِ الجَمیلِ وَالتِّعدادِ الکَثیرِ إِن تُؤَمَّل فَخَیرُ مَأمُولٍ وَ إِن تُرجَ فَخَیرُ مَرجُوٍّ: خدایا! تو سزاوار ستایش زیبا و شمارش نعمت‌های بی‌پایانی. اگر مورد آرزو قرار گیری، بهترین آرزوشده‌ای و اگر به تو امید بسته شود، بهترین کسی هستی که به او امید بسته می‌شود» (6).

دو- آرزوهای کاذب و مذموم: می‌توان گفت ازگویاترین سخنان قرآن در این زمینه آیاتی است که پیرامون انسان خیال‌زده سخن می‌گوید و او را به‌خاطر رها کردن عقل و حرکت بر محور تخیّل و خیال نکوهش می‌فرماید؛ زیرا هیچ یک از عقیده و سخنان چنین کسی بر اساس برهان و عقل نیست. از این رو، آنچه چنین فردی در بیداری می‌بیند و واقعیّت می‌پندارد، از شمار خوابهای آشفته و پریشانی است که در ادبیّات قرآن به اضغاث احلام تعبیر می‌شود. (7) امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: «رَغبَتُکَ فِی المُستَحیلِ جَهلٌ: داشتن آرزوی محال، نشان نادانی است» (8). بعلاوه، آنان که در دام آرزوهای کاذب افتاده‌اند، در مسیرحرکت به سوی مدارج والای انسانی توقّف یا سیر قهقرایی داشته‌اند و به گفته قرآن تمام همّ خود را به لهو و لعب و تفاخر و تکاثر معطوف کرده‌اند. (الحدید /20)؛ (الحجر/3) بدون شک، نگاه امیدوارانه با تلاش و فعّالیّت و اعتدال و معقول بودن توأم است، در حالی که واگذار کردن کارها به آینده، رخوت و سُستی به دنبال دارد و گاهی افراد فقط در اوهام خود هستند. به نظر روانشناسان، این نوعی بیماری یا مقدّمه بیماری روانی است، امام علی، (علیه‌السّلام)، آرزوهای کاذب را به سراب و آب‌نمایی تشبیه فرموده که تشنه‌کامان را به دنبال خود می‌کشاند، ولی هر لحظه آنها را تشنه‌تر می‌کند. (9)

اگر امید و آرزو از حدّ اعتدال خارج شود و رنگ افراط به خود بگیرد، مفاسد جبران‌ناپذیری به دنبال خواهد داشت. قرآن کریم نمونه‌ای از این آفات را در قالب داستان قارون چنین متذکّر می‌شود.(10) گرچه آرزو مایه حیات و حرکت است، امّا اگر از حدّ متعارف بگذرد و به صورت آرزوی دور و دراز درآید، بدترین عامل انحراف و بدبختی است. در حدیث معروف امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است: «إنَّما أَخَافُ عَلَیکُم اثنَانَ: اِتِّباعَ الهَوَی وَ طُولَ الأَمَلِ. أمَّا اتِّبَاعُ الهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ الحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الأَمَلِ فَیُنسِی الآخِرَه» (11)؛ یعنی من بر شما از دو چیز می‌ترسم: پیروی از هوس و آرزویِ دراز؛ زیرا پیرویِ هوس، از حق باز می‌دارد و آرزوی دراز، آخرت را از یاد می‌برد.(12)

ب- بخش دوم؛ امکان تحقق آرزوهای دنیوی در سرای آخرت:
اما در پاسخ به سؤال اصلی شما مبنی بر درستی آرزوهای محال و دور از دسترس، با رویکرد آخرتی نکاتی را تقدیم می کنیم:

چنانکه در بخش مقدماتی بیان شد آرزوها و آمال انسان باید واقعی و معقول و دارای پشتوانه تلاش و کوشش و همت انسان باشد و اگر عاری از این مواد و الزامات باشد خیالی و واهی و مبتنی بر اوهام باطل است، این قاعده در همه انواع آمال و آرزوهای انسان چه با رویکرد دنیایی و چه اخروی کاربرد دارد. یعنی چنانکه اگر کسی بدون پشتوانه کار و تلاش و کوشش و یا بدون توجه به معقول بودن یا محال بودن آرزویی دنیوی کند دچار توهم و خیال باطل شده، در خصوص آمال و آرزوهای اخروی نیز باید به همین مبانی و پشتوانه ها توجه داشته باشد. اینطور نیست که شخصی که اهل کفر و گناه و فسق و فجور است، هیچ عزم و اراده ای بر توبه ندارد و برای تقویت ایمان و تقوا هیچ عزم و اراده و تلاشی نمی کند، آنوقت آرزوی برخورداری از رحمت و ورود به بهشت و همنشینی با انبیاء و اوصیاء و اولیاء الهی را در خیال خود داشته باشد! چنین آمال و آرزوهایی محال و ناممکن است.

از طرفی برخی آمال و آرزوها با رویکرد اخروی و حتی برای مؤمنان نیز از اساس غیرممکن و محال است مثلاً شخصی علیرغم دارا بودن ایمان و تقوا و مواد، پشتوانه ها و اقتضائات لازم سعادت، آرزو کند که «العیاذ بالله» در قیامت خدا بشود! یا در قیامت و در بهشت پیامبر و یا امام معصوم شود! یا آرزو کند همه دوزخیان (کفار و منافقین و مشرکان) را شفاعت نموده از آتش دوزخ نجات بخشد! و نظائر آن ... این قبیل آرزوها و آمال نیز محال و ناشدنی اند و بعبارتی می توان گفت: این آرزوها بیهوده و واهی و خیال و وهمی بیش نیست از اینرو اینها نیز در زمره آرزوهای مذموم و باطل قرار می گیرند.

در این میان، آن دسته از آمال و آرزوهای منطقی و معقول و دارای شرایط و اقتضائات لازم با رویکرد اخروی که پشتوانه ایمان و اعتقاد سلیم و تلاش و مجاهدت و تلاش مؤمنان را دارد ضمن آنکه به فضل و رحمت واسعه الهی امکان تحقق دارند بدلیل اینکه گفتیم اساساً امید و آرزوهای مؤمنانه گرچه به حسب ظاهر و از نگاه محدود ما سخت و دشوار و حتی گاهاً در نظر ما محال و ناممکن باشد، اما در برابر قدرت و اراده لایزال الهی مقهور است. معمولاً نقش سازندگی و انگیزه بخشی بسیاری در انسان و خصوصاً اهل ایمان ایجاد می کند و بسا یک آرزوی قلبی اخروی نظیر همنشینی با پیامبران الهی (علیهم السلام) یا رسیدن به فوز شهادت و یا درک مقام قرب الهی و ... موجب شود انسان در طول زندگی و فرصت عمر، بارها دچار تحول و دگرگونی رویکردی و عملکردی شده، از گناه و فسق و فجور توبه کرده و به آغوش رحمت خدا برگردد و یا تمام وجهه همتش را بر تقویت ایمان و تقوا و مجاهدت نفس و سیر و سلوک الی الله صرف کند تا به عالیترین درجات کمال و قرب برسد و از گذر این انتخاب و مجاهدت، بستر تحقق آمال و آرزوهای معنوی و اخروی را فراهم سازد.

ج- بخش سوم؛ تحقق خواسته ها و آرزوهای مؤمنان در بهشت:
وضعیت بهشت و و نوع درخواستهای بهشتیان امری نیست که بتوان با مناسبات دنیایی آن را مقایسه نمود اصولاً ماهیت دنیا و آخرت تفاوت صد در صدی دارند. بر اساس این تفاوت ماهیتی، برخلاف محدودیتهای نشئه ی دنیا و برزخ، در نشئه ی قیامت، هیچ محدودیتی در درخواست ها و تمایلات بهشتیان وجود ندارد. این حقیقتی است که آیات گوناگون قرآن به آن شهادت می دهند. برخی از این آیات عبارتند از: "و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذّ الاعین؛(زخرف (43) آیه 71) در بهشت آن چه دل می‏خواهد و چشم از آن لذّت می‏برد، موجود است".؛ "و لکم فیها ما تشتهی انفسکم و لکم فیها ما تدّعون؛(فصلّت (41) آیه 31) برای شما هر چه بخواهید، در بهشت فراهم است و هر چه طلب کنید، به شما می‏دهند" ؛ "و هم فیما اشتهت انفسهم خالدون؛(انبیا (21) آیه 102.) بهشتیان در آن چه دلشان می‏خواهد جاودانه متنعّم هستند" ؛ "لهم فیها ما یشاؤون؛(نحل (16) آیه 31) برای بهشتیان آن چه را که بخواهند وجود دارد"

البته پر واضح است وقتی گفته می شود که بهشتیان هرچه بخواهند فراهم است حقیقتاً فراهم است و محدودیتی ندارد. بعبارتی بهشتیان بر اساس مقام و درجاتی که در بهشت دارند و به تبع آن، نعمات و عطایای هر درجه ای با درجه بالاتر یا پایین تر متفاوت است، هر چه که بخواهند به آنها داده می شود و بی شک، بهشتیان به شأن و منزلت و درجه خود و نیز به سطح پاداشهایی که به آنها تعلق می گیرد واقفند که این آگاهی مبتنی بر سطح معرفت بهشتیان در هر درجه و رتبه ای که هستند تفاوت دارد. فلذا تقاضاها و خواسته های ایشان گزاف و بیهوده و خارج از چارچوب درجه و رتبه بهشتی شان نیست. بعبارتی، اساساً بهشتیان دارای سطحی از آگاهی و معرفت نسبت به جایگاهشان هستند که هر تقاضایی را مطرح نمی کنند ضمن آنکه تنوع و گوناگونی نعمات بهشتی هر درجه از درجات بهشتی بقدری وسیع و نامحدود است که اشتغال به نعمات درجات بالاتر موجب دلمشغولی و حسرت ایشان نمی گردد و اساساً در بهشت، هیچ کس (در هر رتبه ای که باشد) دچار حسرت و اندوه و نگرانی و آرزویی که بدلیل عدم امکان تحقق آن، موجب حسرت و اندوه در قلب فردی بهشتی شود نمی گردد.

بنابراین، آنچه از دایره درخواستها و تقاضاهای همه بهشتیان در هر درجه ای که باشند خارج می شود امور محال، بیهوده و خلاف واقع و حقیقت است که یا فرد بهشتی بدلیل آگاهی و معرفت و کمال نفسانی اصولاً چنین تقاضائی نمی کند(مانند تقاضای چیزهای بیهوده مثل اینکه هوس برگشت به دنیا به سرش بزند، یا در دار عقبی تشکیل خانواده جدیدی طبق قوانین دنیا بدهد و صاحب زن و فرزند شود، یا به چیزی غیر انسان، مثل حیوان و نبات تبدیل شود و ... ) و یا آن خواسته خارج از مدار حقیقت و محال و ناشدنی است. (مانند مثالهایی که گفتیم: خدا شدن، امام شدن و ...) از اینرو بعضی از خواسته ها و مطلوبها به اقتضاء ذهنیت های دنیایی افراد است. بی شک، انسان پس از عبور از این مرحله و نشئه، از این خواسته ها تهی می شود، بعبارتی خواسته ها و منویات روح متکامل، نیز متکامل خواهد بود.

«پی نوشت ها:»
1. دهخدا، 1364، ج 2: 71.
2. ر.ک؛ مصطفوی، 1385، ج1: 162.
3. ر.ک؛ قرشی،1371، ج 1: 113.
4. ر.ک؛ همان، ج2: 63.
5. ر.ک؛ مکارم شیرازی، 87، 2: 89.
6. نهج‌البلاغه/ خ91.
7. ر.ک؛ جوادی آملی، 1389: 348.
8. آمدی، غررالحکم، 1384: ح 1364
9. همان، 1384، ج 5: 438.
10. ﴿یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ...﴾(القصص/79). بارها خداوند با جملات﴿لاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ﴾(التّوبه/ 55 و 85) و ﴿وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ﴾(الحجر/ 88 و طه/ 131)، مؤمنان را از نگاه‌ آرزومندانه به سرمایه‌داران و مردم مرفّه بازداشته است.
11. نهج‌البلاغه/ خ42.
12. برگرفته از مقاله آرزو در اسلام، فصلنامه سراج منیر، شماره 14.

موضوع قفل شده است