زنا و قتل نفس

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زنا و قتل نفس

سلام و خسته نباشید
این داستان رو از کتاب گناهان کبیره پاورقی صفحه 190 خوندم در بخش زنا
"در روزگار خلافت عمر زنی نزد او آمد و اقرار به زنا کرد و خواهان اجرای حد درباره خویش شد.عمر چون اعتراف او را شنید فرمان داد تا حد بر او بزنند علی (ع) که در آن مجلس حضور داشت رو به عمر کرد و فرمود از این زن بپرس که چرا و به چه کیفیت مرتکب زنا شده است؟
زن گفت در بیابانی سخت تشنه شده بودم و به امید تهیه آب بسیه چادری که از دور نمایان بود بشتافتم در آن چادر عربی را دیدم و از او آب خواستم ولیاو حاضر نشد که بدون(رابطه) آبی به کامم ریزد_من خواهش او را نپذیرفتم و از سرا پرده گریختم ولی کار تشنگی بالا گرفت تا آنجا که دیدگانم بکاسه سر فرو نشست و چون کارد به استخوانم رسید نزد او بازگشتم و در برابر جرعه آبی تن خود را در اختیار او نهادم...
علی (ع) فرمود این همان مورد و معنی اضطرار است که خدا در قرآن بیان فرمورده و این زن هیچ گناهی مرتکب نشده سپس فرمود اورا رها کنید (برهان قرآن)"
الان من اینو خوندم برام سوال پیش اومد واقعا اون زن هیچ گناهی نکرده؟
میمرد درست نبود تا اینکه بخاطر یه جرعه آب مرتکب زنا بشه؟
این چه اضطراریه دقیقا؟!
اون خانم اختیار داشت مرگو انتخاب کنه در مقابل زنا و یه جرعه آب؟یا اگه مرگو انتخاب کنه دچار گناهِ قتل نفس خودش میشه؟
زنا و قتل نفس هردو حرام و گناه کبیره هستند اما تو این داستان یعنی زنده موندن مقدم بر زناست؟
لطفا فقط کارشناس مربوطه پاسخ بدهند
مرسی از وقتی که میذارید
یاعلی

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]

یا علے;946792 نوشت:
این داستان رو از کتاب گناهان کبیره پاورقی صفحه 190 خوندم در بخش زنا
"در روزگار خلافت عمر زنی نزد او آمد و اقرار به زنا کرد و خواهان اجرای حد درباره خویش شد.عمر چون اعتراف او را شنید فرمان داد تا حد بر او بزنند علی (ع) که در آن مجلس حضور داشت رو به عمر کرد و فرمود از این زن بپرس که چرا و به چه کیفیت مرتکب زنا شده است؟
زن گفت در بیابانی سخت تشنه شده بودم و به امید تهیه آب بسیه چادری که از دور نمایان بود بشتافتم در آن چادر عربی را دیدم و از او آب خواستم ولیاو حاضر نشد که بدون(رابطه) آبی به کامم ریزد_من خواهش او را نپذیرفتم و از سرا پرده گریختم ولی کار تشنگی بالا گرفت تا آنجا که دیدگانم بکاسه سر فرو نشست و چون کارد به استخوانم رسید نزد او بازگشتم و در برابر جرعه آبی تن خود را در اختیار او نهادم...
علی (ع) فرمود این همان مورد و معنی اضطرار است که خدا در قرآن بیان فرمورده و این زن هیچ گناهی مرتکب نشده سپس فرمود اورا رها کنید (برهان قرآن)"
الان من اینو خوندم برام سوال پیش اومد واقعا اون زن هیچ گناهی نکرده؟
میمرد درست نبود تا اینکه بخاطر یه جرعه آب مرتکب زنا بشه؟
این چه اضطراریه دقیقا؟!
اون خانم اختیار داشت مرگو انتخاب کنه در مقابل زنا و یه جرعه آب؟یا اگه مرگو انتخاب کنه دچار گناهِ قتل نفس خودش میشه؟
زنا و قتل نفس هردو حرام و گناه کبیره هستند اما تو این داستان یعنی زنده موندن مقدم بر زناست؟
لطفا فقط کارشناس مربوطه پاسخ بدهند

باسلام و عرض ادب
پیش از پاسخ به این سوال، ابتدا لازم است به نکته ای توجه داشته باشیم.

احکام الهی، در یک دسته بندی اول بر دو قسم هستند: اولی و ثانوی هستند.
احکام اولی، به احکام گفته میشود که صرفا به واسطه مصلحت یا مفسده که در خود موضوع یا انجام آن کار قرار دارد، توسط شارع جعل شده است.
احکام ثانوی به احکامی گفته میشود که به واسطه ملحق شدن یکی از حالتهای مشخص بر موضوع حمل میشود و تا زمانی که آن حالت وجود دارد، حکم اولی آن گرفته میشود.

خاصیت حکم ثانوی این است که به واسطه وجود ویژگی ای خاص، جلوی حکم اولی گرفته میشود و تا زمانی که ان ویژگی باقی است، حکم اولی آن موضوع کنار گذارده میشود.

[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]این ویژگی ها و حالات با نام "عناوین ثانوی" معروفند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:

[]

  • [=microsoft sans serif] ضرورت و اضطرار
  • [=microsoft sans serif] اکراه
  • [=microsoft sans serif] ضرر
  • [=microsoft sans serif] عسر و حرج
  • [=microsoft sans serif] اهم و مهم
  • [=microsoft sans serif] مقدمه واجب
  • [=microsoft sans serif] مقدمه حرام
  • [=microsoft sans serif] حفظ نظام
  • [=microsoft sans serif] تقیه
  • [=microsoft sans serif] اعانت بر واجب و ترک حرام
  • [=microsoft sans serif] اعانت بر معصیت و ظلم
  • [=microsoft sans serif] امر و نهی پدر و مادر و شوهر
  • [=microsoft sans serif] نذر, عهد و قسم
    [/]
    [=microsoft sans serif]
    این عناوین نیز توسط خداوندی به عنوان قانون قرار داده شده است که احکام اولی را نیز قرار داده بود.

  • [=microsoft sans serif]نکته دوم اینکه
    هنگامی که به واسطه وجود یکی از این عناوین، حکم اولیه کنار گذارده شد، حکم ثانوی معلوم نیست که کدام یک از احکام پنجگانه باشد.
    مثلا گاهی اوقات، حکم ثانوی وجوب باشد.
    گاهی اوقات، اباحه باشد.
    و این وابسته است که اهمیت میان آن دو موضوع مزاحم.
    مثلا در مواردی که حفظ جان منوط به تقیه کردن و پنهان کردن یکی از اعتقادات است.
    در چنین مواردی، تقیه واجب است و پنهان کردن آن مسئله واجب است.

    [=microsoft sans serif]باتوجه به این نکات،
    در مثالی که شما مطرح کردید، این زن بین دو مسئله مانده بود:
    اجابت درخواست آن مرد که منتهی به نجات جان خودش میشود.
    یا عدم اجابت که منتهی به مرگ خودش(حداقل بر اساس تلقی خودش) میشود.

    حکم اولیه زنا، حرمت است و هیچ انسانی حق ندارد به این عمل نزدیک شود.
    اما اگر در وضعیتی، شرایط به صورتی بود که تبعیت کردن از این حکم، باعث ضرر بیشتری بشود، حکم اولی موضوع کنار گذارده میشود.

    هرچند مشخص نیست که حکم ثانوی در چنین مواردی، وجوب است یا صرفا اباحه.
    در این مثال نیز، همانطور که از ظاهر تعابیر معلوم است، اجابت خواسته نامشروع آن فرد، صرفا مجاز بوده است، ولی واجب نیست. بنابراین
    اگر این زن حتی در چنین حالتی و وضعیتی، تن به چنین عملی نمیداد، صرفا به یک عمل مباح(به عنوان حکم ثانوی) عمل نکرده است.
    و اگر هم خواسته آن شخص را اجابت کرده، صرفا گناه نکرده است.

    [=microsoft sans serif]

    یا علے;946792 نوشت:

    اون خانم اختیار داشت مرگو انتخاب کنه در مقابل زنا و یه جرعه آب؟یا اگه مرگو انتخاب کنه دچار گناهِ قتل نفس خودش میشه؟

    در اینجا این زن، مخیر بین انتخاب مرگ و زنا نیست.
    بلکه در واقع و با نگاه دقیق، مخیر است بین
    اجابت درخواست آن فرد و عدم اجابت آن.

    البته مشخص است که
    اجابت کردن درخواست او، مساوی است با به دست آوردن آب و زنده ماندن.
    اجابت نکردن نیز مساوی است با به دست نیاوردن آب. هرچند این به دست نیاوردن، مساوی نیست با مرگ. بلکه به تصور ان شخص ملازم است با مرگ.

    بنابراین
    او در صورت عدم اجابت درخواست آن شخص، مرگ را انتخاب نکرده بود بکله به دست نیاوردن آب را انتخاب کرده است.

    یا علے;946792 نوشت:
    سلام و خسته نباشید
    این داستان رو از کتاب گناهان کبیره پاورقی صفحه 190 خوندم در بخش زنا
    "در روزگار خلافت عمر زنی نزد او آمد و اقرار به زنا کرد و خواهان اجرای حد درباره خویش شد.عمر چون اعتراف او را شنید فرمان داد تا حد بر او بزنند علی (ع) که در آن مجلس حضور داشت رو به عمر کرد و فرمود از این زن بپرس که چرا و به چه کیفیت مرتکب زنا شده است؟
    زن گفت در بیابانی سخت تشنه شده بودم و به امید تهیه آب بسیه چادری که از دور نمایان بود بشتافتم در آن چادر عربی را دیدم و از او آب خواستم ولیاو حاضر نشد که بدون(رابطه) آبی به کامم ریزد_من خواهش او را نپذیرفتم و از سرا پرده گریختم ولی کار تشنگی بالا گرفت تا آنجا که دیدگانم بکاسه سر فرو نشست و چون کارد به استخوانم رسید نزد او بازگشتم و در برابر جرعه آبی تن خود را در اختیار او نهادم...
    علی (ع) فرمود این همان مورد و معنی اضطرار است که خدا در قرآن بیان فرمورده و این زن هیچ گناهی مرتکب نشده سپس فرمود اورا رها کنید (برهان قرآن)"
    الان من اینو خوندم برام سوال پیش اومد واقعا اون زن هیچ گناهی نکرده؟
    میمرد درست نبود تا اینکه بخاطر یه جرعه آب مرتکب زنا بشه؟
    این چه اضطراریه دقیقا؟!
    اون خانم اختیار داشت مرگو انتخاب کنه در مقابل زنا و یه جرعه آب؟یا اگه مرگو انتخاب کنه دچار گناهِ قتل نفس خودش میشه؟
    زنا و قتل نفس هردو حرام و گناه کبیره هستند اما تو این داستان یعنی زنده موندن مقدم بر زناست؟
    لطفا فقط کارشناس مربوطه پاسخ بدهند
    مرسی از وقتی که میذارید
    یاعلی

    ممنون که چنین سوالی رو مطرح کردی خیلی جالب بود برام و همینطور از کارشناس پاسخگو متشکرم

    سلام
    نگاه حرام بدتر است یا عمل زنا؟
    نگاه حرام ابن ملجم ،او را به شهادت حضرت علی رساند و شد اشقی الاشقیا
    قیاس در احکام اسلام نداریم

    موضوع قفل شده است