جمع بندی آیا در آخرت زمان وجود دارد؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا در آخرت زمان وجود دارد؟

سلام

با توجه به اینکه بعضی صاحبنظران و علمای اسلام میگویند جهان آخرت از سنخ عالم مادی نیست پس آیا در آخرت هم زمان وجود ندارد؟
یا اگر وجود دارد چگونه هست؟
مثلا در بهشت و جهنم زمان چگونه هست و چه معنایی دارد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هادی

Miss.Narges;938628 نوشت:
سلام

با توجه به اینکه بعضی صاحبنظران و علمای اسلام میگویند جهان آخرت از سنخ عالم مادی نیست پس آیا در آخرت هم زمان وجود ندارد؟
یا اگر وجود دارد چگونه هست؟
مثلا در بهشت و جهنم زمان چگونه هست و چه معنایی دارد؟

با سلام و عرض ادب و تقدیر از پرسش خوب شما

زمان ، مقدار حرکت است (اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد 4ص 838) و حرکت در اصطلاح فلسفه یعنی خروج تدریجی شی از حالت بالقوّه برای رسیدن به حالت بالفعل. (آیت الله مصباح، آموزش فلسفه (2) مفهوم حرکت) به عبارت دیگر، حرکت یعنی شکوفا شدن تدریجی استعدادهای وجودی یک شی؛ برای مثال تخم مرغ ، قوّه ی جوجه شدن دارد ، وقتی تخم مرغ بعد از طی مراحلی تبدیل به جوجه می شود می گویند : تخم مرغ از مبداء تخم مرغ بودن (جوجه ی بالقوّه بودن ) حرکت نمود و به مقصد جوجه ی بالفعل رسد.

فلاسفه از تفکر و تحلیل عقلی این خصوصیت اشیاء مادّی به این نتیجه رسیده اند که همه ی اشیاء مادّی دارای دو حیث وجودی هستند؛ حیث بالقوّه بودن و حیث بالفعل بودن که حیث بالقوّه بودن، حیث فقدان و ناداری و حیث بالفعل، حیث وجدان و دارایی است.

فلاسفه وقتی در یک شی مادّی این دو حیثیت را ملاحظه ی عقلی می کنند حیث فقدان و بالقوّه ی آن را مادّه و حیث بالفعل آن را صورت می گویند. و موجود مجرّد یعنی صورت بدون مادّه. یا به عبارت دیگر، موجود مجرّد یعنی موجودی که حالت بالقوّه نداشته تماماً بالفعل است لذا حرکت نیز برای آن معنا ندارد، چون حرکت یعنی خروج تدریجی شی از حالت بالقوّه برای رسیدن به حالت بالفعل. از آنجا که زمان نیز مقدار حرکت است لذا برای موجود غیر مادّی، زمان نیز معنا نخواهدداشت.

حاصل سخن
با توجه به اینکه عالم آخرت، غیر مادی است و از آثار مادّه مبرّاست، زمان بی معنی خواهد بود، عالم آخرت فعلیّت محض است و از آنجا که زمان مقدار حرکت است در عالم آخرت، زمان معنایی نخواهد داشت.

لا اله الا الله
سلام

یک سناریوی محتمل به شکل تقریبی و برای اینکه مقیاسها دستتان بیایید به صورت زیر است:
پرنده ای را در نظر بگیرید که برود و مثلا صد هزار سال بچرخد و بعد بیایید سر یک کوه الماس و نوکش را با آن تیز کند و وقتی این کوه الماس مستهلک شد یک ثانیه از دنیا برای کسانی که خدا بخواهد جبران شده باشد.
البته نسخه های دیگر هم هست.

[=Arial Black]

هادی;939997 نوشت:
در عالم آخرت، زمان معنایی نخواهد داشت.

سلام
نکته اول:
اگر زمان در کار نباشد ، انجام "چند کار" هم قابل تصور نیست.
به عبارت دیگر ، در عالم بی زمان ، هر شی ایی باید فقط یک کار انجام دهد. چون حرکت در کار نیست.
در این صورت ، با توجه به نعمتهای متعدد بهشت ، فرد بهشتی چگونه از این نعمتها استفاده میکند؟ مثلاً چگونه میوه بهشتی میخورد و چگونه گوشت پرنده بهشتی میخورد و چگونه نوشیدنی بهشتی میخورد و چگونه با حوریان بهشتی ارتباط دارد؟ زیرا باید یک کار تمام شود تا به کار دیگر بپردازد. و این نیازمند گذشت زمان است.

نکته دوم:
در فلسفه صدرایی ثابت شده که در آخرت هم روح محشور می شود و هم جسم (جسمانی بودن معاد). بنابراین چون در آن جهان ، جسم هم هست ، لاجرم باید زمان که از ابعاد جسم است هم باشد.

نکته سوم:
با توجه به اینکه در فیزیک بیان شده که زمان و مکان از همدیگر جدا نیستند بلکه روی هم چهار بعد فضا-زمان را تشکیل می دهند، بنابراین هر جا "مکان" باشد "زمان" هم هست. پس در بهشت که "مکان" هست باید "زمان" هم باشد.

نکته چهارم:
جمله قرآنی "لابثین فیها احقاباً" مربوط به عالم آخرت است. این جمله ناظر به مدت زمان است.
به سخن دیگر ، برخی افراد هستند که در جهنم جاویدان نیستند بلکه ابتدا جهنمی اند و پس از اینکه در جهنم از گناهان پاک شدند وارد بهشت می شوند. چنانکه در عالم آخرت "زمان" وجود نداشته باشد چگونه می توان "قبلیت" جهنمی بودنشان را نسبت به "بعدیت" بهشتی شدنشان در نظر گرفت؟

[="Tahoma"][="Navy"]

Miss.Narges;938628 نوشت:
سلام

با توجه به اینکه بعضی صاحبنظران و علمای اسلام میگویند جهان آخرت از سنخ عالم مادی نیست پس آیا در آخرت هم زمان وجود ندارد؟
یا اگر وجود دارد چگونه هست؟
مثلا در بهشت و جهنم زمان چگونه هست و چه معنایی دارد؟


سلام
تجربه کنندگان عالم معنا نوعی بی زمانی در زمان را ذکر کرده اند و این برای ما که درگیر زمان هستیم قابل فهم نیست.
چه بسا روح و حقیقت زمان در آنجا ادراک شود که بازهم برای ما قابل فهم نیست.
یا علیم[/]

محی الدین;940064 نوشت:
سلام
تجربه کنندگان عالم معنا نوعی بی زمانی در زمان را ذکر کرده اند و این برای ما که درگیر زمان هستیم قابل فهم نیست.
چه بسا روح و حقیقت زمان در آنجا ادراک شود که بازهم برای ما قابل فهم نیست.
یا علیم

سلام
میشه لطف کنید افرمایید کدام اهل معنا این مسئله را گفتند؟ در کدام کتاب عرفان این فرمایش شما آمده؟
آیا برداشت شخصی شماست؟
با تشکر

جوجه اردک زشت;940118 نوشت:
سلام
میشه لطف کنید افرمایید کدام اهل معنا این مسئله را گفتند؟ در کدام کتاب عرفان این فرمایش شما آمده؟
آیا برداشت شخصی شماست؟
با تشکر

سلام
به مکاشفات اهل معرفت از جمله مکاشفات روزبهان بقلی شیرازی(کشف الاسرار و مکاشفات الانوار) و همچنین تجربیات نزدیک به مرگ مراجعه فرمایید
یا علیم

Miss.Narges;938628 نوشت:
سلام

با توجه به اینکه بعضی صاحبنظران و علمای اسلام میگویند جهان آخرت از سنخ عالم مادی نیست پس آیا در آخرت هم زمان وجود ندارد؟
یا اگر وجود دارد چگونه هست؟
مثلا در بهشت و جهنم زمان چگونه هست و چه معنایی دارد؟

زمان یک مفهوم خارجی نیست
یک معیار هست که ما باهاش تغییر و حرکت رو میسنجیم .
__

قطعا زمانی که در اخرت برای ما محسوس خواهد بود با زمانی که ما در این عالم مادی احساس می کنیم تفاوت بارزی خواهد داشت

تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فی‏ یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ أَلْفَ سَنَةٍ - فرشتگان و روح [فرشته مقرّب خداوند] بسوى او عروج مى‌‏كنند در آن روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است..

عبد شکور;940028 نوشت:
سلام
نکته اول:
اگر زمان در کار نباشد ، انجام "چند کار" هم قابل تصور نیست.
به عبارت دیگر ، در عالم بی زمان ، هر شی ایی باید فقط یک کار انجام دهد. چون حرکت در کار نیست.
در این صورت ، با توجه به نعمتهای متعدد بهشت ، فرد بهشتی چگونه از این نعمتها استفاده میکند؟ مثلاً چگونه میوه بهشتی میخورد و چگونه گوشت پرنده بهشتی میخورد و چگونه نوشیدنی بهشتی میخورد و چگونه با حوریان بهشتی ارتباط دارد؟ زیرا باید یک کار تمام شود تا به کار دیگر بپردازد. و این نیازمند گذشت زمان است.

با سلام و عرض ادب
چنین ملازمه ای وجود ندارد، بلکه قضیه عکس فرمایش شماست؛ فرد بهشتی می تواند در یک «آن» چندین کار انجام دهد، این یکی از خصوصیات بارز بهشت است که فرد بهشتی می تواند هم زمان از چند لذّت بهشتی بهره مند شود.

چنین ملازمه ای وجود ندارد، بلکه قضیه عکس فرمایش شماست؛ فرد بهشتی می تواند در یک «آن» چندین کار انجام دهد، این یکی از خصوصیات بارز بهشت است که فرد بهشتی می تواند هم زمان از چند لذّت بهشتی بهره مند شود.

عبد شکور;940028 نوشت:
در فلسفه صدرایی ثابت شده که در آخرت هم روح محشور می شود و هم جسم (جسمانی بودن معاد). بنابراین چون در آن جهان ، جسم هم هست ، لاجرم باید زمان که از ابعاد جسم است هم باشد.

بله روح و جسم باهم محشور می شوند منتهی در فلسفه ی صدرایی جسم غیر از مادّه است، اجسامی که در عالم رویا می بینیم جسم دارند منتهی ماده ندارند. زمان از ابعاد ماده است نه جسم.

عبد شکور;940028 نوشت:
با توجه به اینکه در فیزیک بیان شده که زمان و مکان از همدیگر جدا نیستند بلکه روی هم چهار بعد فضا-زمان را تشکیل می دهند، بنابراین هر جا "مکان" باشد "زمان" هم هست. پس در بهشت که "مکان" هست باید "زمان" هم باشد.

بهشت عالمی خارج از زمان و مکان است و به تعبیر دیگر مجرّد است، عوالم مجرّد فاقد زمان و مکان هستند. زمان و مکان فقط منحصرا در عالم مادّه معنی پیدا می کند و در عوالم مجرّد بی معنی است.

عبد شکور;940028 نوشت:
جمله قرآنی "لابثین فیها احقاباً" مربوط به عالم آخرت است. این جمله ناظر به مدت زمان است.
به سخن دیگر ، برخی افراد هستند که در جهنم جاویدان نیستند بلکه ابتدا جهنمی اند و پس از اینکه در جهنم از گناهان پاک شدند وارد بهشت می شوند. چنانکه در عالم آخرت "زمان" وجود نداشته باشد چگونه می توان "قبلیت" جهنمی بودنشان را نسبت به "بعدیت" بهشتی شدنشان در نظر گرفت؟


حرکت در موجود مجرّد به معنی حرکت در موجود مادّی نیست، اگر فرد جهنّمی بعد از اینکه از گناهان پاک شدند به بهشت راه می یابد حرکت به معنی حرمت در موجودات مادّی نیست، بلکه سیر در مراتب وجود فرد جهنّمی است.
توضیح بیشتر:
حركت در موجود مجرد و عوالم مجرد به معنی سير در مراتب وجودی خود موجود مجرد است يا به عبارت ديگر به معنی سير از بطون به ظهور و بالعكس است. مثلا وقتی حضرت جبرئيل وحی را بر پيامبر عرضه می نمود از مقام عقلی خويش به مرتبه ی خود تنزّل می‌ نمود و اين تنزّل به دوراز تجافی است؛ يعني جبرئيل در عين اين كه در مرتبه عقل و بطون خويش است در مرتبه ی مثالی نيز ظاهر می شود و آنگاه كه وحی را تسليم پيامبر نمود به مقام بطون و عقل خويش صعود می كند.
ولی در اين نزول و صعود نه چيزي بر وجود جبرئيل اضافه می شود و نه چيزي از او كم می شود چرا كه او در مراتب وجودی خود سير می كند.
فرد جهنمی هم اگر در مراتب وجودی خود سیر می کند و در حقیقت تکامل وجودی پیدا کرده و از جهنم به بهشت ارتقاء درجه پیدا می کند در این نوع سیر نه زمان مطرح است و نه مکان.
براي درك بهتر و عميق و علمی اين بحث لازم است بحث اصالت وجود، تشكيك وجود، عوالم كلی وجود و بحث حركت را در فلسفه عميقا مطالعه نمایید .

برای مطالعه بیشتر ر.ک: دروس قوه و فعل اسفار، شهيد مطهري.

هادی;939997 نوشت:
زمان ، مقدار حرکت است (اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد 4ص 838) و حرکت در اصطلاح فلسفه یعنی خروج تدریجی شی از حالت بالقوّه برای رسیدن به حالت بالفعل. (آیت الله مصباح، آموزش فلسفه (2) مفهوم حرکت) به عبارت دیگر، حرکت یعنی شکوفا شدن تدریجی استعدادهای وجودی یک شی؛ برای مثال تخم مرغ ، قوّه ی جوجه شدن دارد ، وقتی تخم مرغ بعد از طی مراحلی تبدیل به جوجه می شود می گویند : تخم مرغ از مبداء تخم مرغ بودن (جوجه ی بالقوّه بودن ) حرکت نمود و به مقصد جوجه ی بالفعل رسد.

سلام
صحبت شما فقط در مورد جرکت جوهری میباشد.اما حرکت انتقالی از یک مکان به مکان دیگر هم زمان مند هست.
بعد اینکه در اخرت چه بهشتیان چه جهنمیان کارهایی انجام میدهند.انجام کار بدون گذشت زمان ممکن نیست.شاید منظور شما این باشد که زمان در انجا مفهومی متفاوت تر دارد.

[="DarkGreen"]

Miss.Narges;938628 نوشت:
با توجه به اینکه بعضی صاحبنظران و علمای اسلام میگویند جهان آخرت از سنخ عالم مادی نیست پس آیا در آخرت هم زمان وجود ندارد؟
یا اگر وجود دارد چگونه هست؟
مثلا در بهشت و جهنم زمان چگونه هست و چه معنایی دارد؟

سلام
یقینا افتاب که دیگه نیست چون میترکه میمیره همه جا تاریکه
زمین هم دیگه نمیچرخه چون جاذبه افتاب دیگه نیست پس توی خلا معلق هست و ساکن
ماه و مریخ و مشتری و زحل هم محو میشن اونا هم منفحر میشن

پس زمان از بین میره و همش برای مردم عادی دم دمای صبح هست... تا بینهایت[/]

پرسش:

با توجه به اینکه بعضی صاحب‌نظران و علمای اسلام می‌گویند جهان‌آخرت از سنخ عالم مادی نیست پس آیا در آخرت هم زمان وجود ندارد؟

یا اگر وجود دارد چگونه هست؟
مثلا در بهشت و جهنم زمان چگونه هست و چه معنایی دارد؟

پاسخ:
زمان، مقدار حرکت است.(1) و حرکت در اصطلاح فلسفه یعنی خروج تدریجی شی از حالت بالقوّه برای رسیدن به حالت بالفعل.(2) برای مثال تخم مرغ ، قوّه‌ی پرنده شدن دارد، وقتی تخم‌مرغ بعد از طی مراحلی تبدیل به پرنده می‌شود، می‌گویند: تخم‌مرغ از مبداء «تخم‌مرغ بودن» حرکت نمود و به مقصد «پرنده‌ی بالفعل» رسید.

فلاسفه از تفکر و تحلیل عقلی این خصوصیت اشیاء مادّی به این نتیجه رسیده‌اند که همه‌ی اشیاء مادّی دارای دو حیث وجودی هستند؛ حیث بالقوّه بودن و حیث بالفعل بودن که حیث بالقوّه بودن، حیث «فقدان» و «ناداری»؛ حیث بالفعل، حیث «وجدان» و «دارایی» است.
فلاسفه وقتی در یک شی مادّی این دو حیثیت را ملاحظه‌ی عقلی می‌کنند حیث فقدان و بالقوّه‌ی آن را مادّه و حیث بالفعل آن را صورت می‌گویند. موجود مجرّد یعنی موجودی که حالت بالقوّه نداشته تماماً بالفعل است لذا حرکت نیز برای آن معنی ندارد، چون حرکت یعنی «خروج تدریجی شی از حالت بالقوّه برای رسیدن به حالت بالفعل». از آنجا که زمان نیز مقدار حرکت است لذا برای موجود غیر مادّی، زمان نیز معنا نخواهدداشت.

بنابراین با توجه به اینکه عالم آخرت، غیر مادی است و از آثار مادّه مبرّاست، زمان بی‌معنی خواهد بود، عالم آخرت فعلیّت محض است و از آنجا که زمان مقدار حرکت است در عالم آخرت، زمان معنایی نخواهد داشت. اگر سوال شود که در عالم آخرت جسم وجود دارد بنابراین باید زمان که از ابعاد جسم هست وجود داشته باشد در پاسخ عرض می‌شود که در فلسفه‌ی صدرایی جسم غیر از مادّه است، اجسامی که در عالم رویا می‌بینیم جسم دارند منتهی ماده ندارند؛ زمان از ابعاد ماده است نه جسم.

همچنین در پاسخ به این پرسش که «با توجه به اینکه در فیزیک بیان شده که زمان و مکان از همدیگر جدا نیستند بلکه روی هم چهار بعد فضا-زمان را تشکیل می‌دهند، بنابراین هر جا "مکان" باشد "زمان" هم هست. پس در بهشت که "مکان" هست باید "زمان" هم باشد». عرض می‌شود: بهشت عالمی خارج از زمان و مکان است و به تعبیر دیگر مجرّد است، عوالم مجرّد فاقد زمان و مکان هستند. زمان و مکان منحصرا در عالم مادّه معنی پیدا می‌کند و در عوالم مجرّد بی‌معنی است.
با توجه به مطالب پیشین پرسش دیگری مطرح شود به اینکه: جمله قرآنی «لاَبِثِينَ‌ فِيهَا أَحْقَاباً »(3) مربوط به عالم آخرت است، این جمله ناظر به مدت زمان است. به دیگر سخن، برخی افراد هستند که در جهنم جاویدان نیستند بلکه ابتدا جهنمی‌اند و پس از اینکه در جهنم از گناهان پاک شدند وارد بهشت می‌شوند. چنان‌که در عالم آخرت "زمان" وجود نداشته باشد چگونه می‌توان "قبلیت" جهنمی بودنشان را نسبت به "بعدیت" بهشتی شدنشان در نظر گرفت؟

در پاسخ به این پرسش عرض می‌شود: حرکت در موجود مجرّد به معنی حرکت در موجود مادّی نیست، اگر فرد جهنّمی بعد از اینکه از گناهان پاک شدند به بهشت راه می‌یابد حرکت به معنی حرمت در موجودات مادّی نیست، بلکه سیر در مراتب وجود فرد جهنّمی است.
توضیح بیشتر:
حركت در موجود مجرد و عوالم مجرد به معنی سير در مراتب وجودی خود موجود مجرد است يا به عبارت ديگر به معنی سير از بطون به ظهور و بالعكس است. مثلا وقتی حضرت جبرئيل وحی را بر پيامبر عرضه می‌نمود از مقام عقلی خويش به مرتبه‌ی خود تنزّل می‌‌نمود و اين تنزّل به دور از تجافی است؛ يعني جبرئيل در عين اين كه در مرتبه‌ی عقل و بطون خويش است در مرتبه‌ی مثالی نيز ظاهر می‌شود و آنگاه كه وحی را تسليم پيامبر نمود به مقام بطون و عقل خويش صعود می‌كند.
ولی در اين نزول و صعود نه چيزی بر وجود جبرئيل اضافه می‌شود و نه چيزی از او كم می‌شود چرا كه او در مراتب وجودی خود سير می‌كند. فرد جهنمی هم اگر در مراتب وجودی خود سیر می‌کند و در حقیقت تکامل وجودی پیدا کرده و از جهنم به بهشت ارتقاء درجه پیدا می‌کند در این نوع سیر نه زمان مطرح است و نه مکان.(4)
برای درك بهتر و عميق و علمی اين بحث لازم است بحث اصالت وجود، تشكيك وجود، عوالم كلی وجود و بحث حركت را در فلسفه عميقا مطالعه نمایید .

پی نوشت
1. اصول فلسفه و روش رئالیسم جلد 4ص 838
2. آیت الله مصباح، آموزش فلسفه (2) مفهوم حرکت
3. نباء: 23
4. برای مطالعه بیشتر ر.ک: دروس قوه و فعل اسفار، شهيد مطهری.


موضوع قفل شده است