جمع بندی آیا میشه بعد از ازدواج عاشق شد؟ چگونه؟

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا میشه بعد از ازدواج عاشق شد؟ چگونه؟

باسلام
سوالی ک‌برام ایجاد شده اینه ک آیا میشه بعد از ازدواج‌ هم عاشق شد؟ دختری ک تو‌جلسه خواستگاری پسندیده میشه و دختر هم پسر رو میپسنده چه تضمینی‌هست ک بعد‌ از ازدواج‌ عاشق همدیگه بشن؟
گاهی فک‌میکنم دوستی و‌عاشق شدن های قبل از ازدواج‌ ک بعدا به ازدواج‌ منتهی میشه خیلی شیرینتره...
گاهی خودم رو اینطور قانع میکنم ک این عشقها برای فیلمهاست ولی وقتی روش بیشتر متمرکز میشم احساس میکنم ک هم ممکنه و هم شیرین...
تو روش سنتی ک خانواده دختری رو میپسنده بعدش پسر و دختر همدیگه رو میپسندن چطور میشه این عشق رو تو زندگی‌ به وجود آورد؟
منظورم از عشق، تنها محبتی ک تعریف میشه نیست، و یا اگه راستش رو بخواهید نمیتونم اون محبتی ک تو نظرم مساویه با عشقه‌ رو تعریف کنم و اکه بخوام عامیانه تر بگم‌همون برای هم مردنه..‌

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

م.ح.;937697 نوشت:
سوالی ک‌برام ایجاد شده اینه ک آیا میشه بعد از ازدواج‌ هم عاشق شد؟ دختری ک تو‌جلسه خواستگاری پسندیده میشه و دختر هم پسر رو میپسنده چه تضمینی‌هست ک بعد‌ از ازدواج‌ عاشق همدیگه بشن؟

سلام
اگر بر اساس معیارهای صحیح و عاقلانه انتخاب صورت بگیرد، مهر و محبت پایدار خواهد بود، ارزش های معنوی و اخلاقی و تناسب فکری در ادامه زندگی خیلی موثر است و می تواند پایه های زندگی را محکم و استوار بگرداند. در عین حال توکل به خدا و کسب رضایت الهی نیز خیلی موثر خواهد بود.

م.ح.;937697 نوشت:
گاهی فک‌میکنم دوستی و‌عاشق شدن های قبل از ازدواج‌ ک بعدا به ازدواج‌ منتهی میشه خیلی شیرینتره...
گاهی خودم رو اینطور قانع میکنم ک این عشقها برای فیلمهاست ولی وقتی روش بیشتر متمرکز میشم احساس میکنم ک هم ممکنه و هم شیرین...
تو روش سنتی ک خانواده دختری رو میپسنده بعدش پسر و دختر همدیگه رو میپسندن چطور میشه این عشق رو تو زندگی‌ به وجود آورد؟
منظورم از عشق، تنها محبتی ک تعریف میشه نیست، و یا اگه راستش رو بخواهید نمیتونم اون محبتی ک تو نظرم مساویه با عشقه‌ رو تعریف کنم و اکه بخوام عامیانه تر بگم‌همون برای هم مردنه

سلام
بزرگوار دوست داشتن و علاقه در ابتدای انتخاب نتنها نیازه، بلکه خیلی مهم است، منتها هر دوست داشتن و علاقمند شدن ملاک و معیار نمی تواند باشد، سعی شود دوست داشتن ها بر اساس منطق عقلانی باشد، اگر علاقه ها بر اساس ظاهر بوده و ارزش های اخلاقی و معنوی فراموش شود، و به تناسب های فکری و اعتقادی به دید خیلی سطحی نگاه شود؛ و همه اش خواسته دل را در نظر بگیریم منطق غلطی است و حتما در موقعیت های مختلف تنش زا بوده و می تواند مشکل افرین باشد. احساسات و عواطف اگر در کنار عقلانیت قرار بگیرد، علاقه های بین زوجین دائمی شده و زندگی خیلی شیرین و لذت بخش خواهد شد.

در حقیقت یک قسمتی از عشق و علاقه به موقع انتخاب بر می گردد، اگر انتخاب صحیح صورت گرفته علاقه ها روز به روز بیشتر خواهد شد، منتها اگر بر اساس منطق غلط باشد، نتیجه برعکس خواهد شد.
البته در برخی از موارد فرد شاید ابهاماتی در مورد شخصیت همسرش داشته و یا خوب نشاخته است و در موقعیتهای سخت زندگی صلابت و بزرگواری و کرامت همسرش را می بیند علاقه اش چندین برابر می شود. به طور کلی می توان گفت که هر چه قدر شناخت افراد به همدیگر خصوصا در بعد ارزشها ی اخلاقی بیشتر شود، مهر و محبت و علاقه هم دو چندان خواهد شد.

[="Arial Black"][="Blue"]

م.ح.;937697 نوشت:

آیا میشه بعد از ازدواج‌ هم عاشق شد؟

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا

اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ


م.ح.;937697 نوشت:
دوستی و‌عاشق شدن های قبل از ازدواج‌

أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا ۚ وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا
مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ.

الَّذينَ كَفَروا أَولِياؤُهُمُ الطّاغوتُ يُخرِجونَهُم مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ

[/]

سلام

ب نظر من لذتش به این است

قبل از ازدواج عاشق حقیقی یعنی

عاشقی ی کلام باشند

بعید میدونی بعداز ازدواج عشقی باقی مونده باشد

نقد ب نسیه نباید داد

قبل از ازدواج عاشق هم باشند
بعد ازدواج هم خدا کریم است

م.ح.;937697 نوشت:
منظورم از عشق، تنها محبتی ک تعریف میشه نیست، و یا اگه راستش رو بخواهید نمیتونم اون محبتی ک تو نظرم مساویه با عشقه‌ رو تعریف کنم و اکه بخوام عامیانه تر بگم‌همون برای هم مردنه..‌

هیچ انسانی لایق این همه محبت نیست که انسان بخواد بخاطرش بمیره مگر این که دارای ارزشهای بلند انسانی و ایمانی باشه.
اگر علاقه به فردی تمام ذهن و قلب شخصی را پر بکنه دیگه جایی برای دیگران نمی مانه.
این عشق حتی به همسر فرد هم رحم نمی کنه و همسر را زندانی شوهرش می کنه. چه بسیار از زنانی که بطور افراطی مورد علاقه شوهران خود بودند و همین سبب سوء ظنهای زیادی در آنها شده و در نتیجه زن دچار محدودیتهای ظالمانه فراوانی شده و یا مرد با کنترلهای آزار دهنده ای توسط همسر عاشق، مواجه شده.
بله عشقی که آرامش به همراه داشته باشه مخصوص فیلمهاست. هرچند تحقق این عشق، خارج از فیلمها هم زیاد اتفاق افتاده.

دکترسید آرمین;938416 نوشت:
قبل از ازدواج عاشق هم باشند
بعد ازدواج هم خدا کریم است

سلام.
میشه دقیق تر توضیح بدید؟
برداشت بنده از سخن شما دو حالت داره.
بعد از خواستگاری ، در دوران نامزدی این عشق ایجاد شود.
خوب اگه نشد تکلیف چیه!
برداشت بعدیم اینکه.
عشق خیابونی.
یه دختر با دوس پسرش عاشق هم بشن
و بعد از عشق با هم ازدواج کنن.
فاتحه این عشق رو باید خوند.

نشاط;938407 نوشت:
سلام
بزرگوار دوست داشتن و علاقه در ابتدای انتخاب نتنها نیازه، بلکه خیلی مهم است،

سلام.
والا پدر و مادر من بعد از عقد برای اولین بار همدیگرو دیدن.
زندگی قشنگی هم دارن.
نتیجه اینکه فرمودید
علاقه در ابتدای مهم خیلی مهم است.
خیلی هم مهم نیست.
90 درصد قدیمی ها همینجوری زندگیشون رو شروع کردن.
اما زمانی که دنبال عشق قبل از ازدواج بودن.
جامعه امروز رو میگم.
آمار طلاق هر روز داره بیشتر میشه.
عشق قبل از ازدواج همش کشکه.

qasedak;938429 نوشت:
سلام.
میشه دقیق تر توضیح بدید؟
برداشت بنده از سخن شما دو حالت داره.
بعد از خواستگاری ، در دوران نامزدی این عشق ایجاد شود.
خوب اگه نشد تکلیف چیه!
برداشت بعدیم اینکه.
عشق خیابونی.
یه دختر با دوس پسرش عاشق هم بشن
و بعد از عشق با هم ازدواج کنن.
فاتحه این عشق رو باید خوند.

با عرض سلام و احترام

ممنونم از پرسش سرکار

ابتدائا توضیح بدهم . من دوستی ههای خیابانی را مطلقا قبول نداشته
و اصولا

چنین دوستی هها را نمی توان عشق ههای پاک تلقی کرد

چون غالب آنها بر اساس هوی و هوس و عدم شناخت اصولی و صحیح از هم شکل گرفته است .
و بعید میدونم دوامی داشته باشن . اگر هم عشقی بین شون باشه چند صباحی قوام دارد

اما
در غالب ازدواج هها بدین صورت است

آقا پسری عاشقی دختر خانم ی می شود . که ب خواستگاری ایشان می رود

چون دلیلی ندارد

این یک اصل است . اگر آقایی ب خانمی هیچ حسی نداشته باشم . و عشقی قدم جلو بزار م جهت خواستگاری

ولی افرادی رو دیدم که باعشق ن خواستگاری کرد و ن ازدواج

ولی الان واقعا عاشق حقئقی هستن

شاید علتش هم این باشد

همدیگر را عقلانی شناختن و بعد عاشقانه و با قوام در کنار هم زندگی می کنند

دکترسید آرمین;938436 نوشت:
با عرض سلام و احترام

ممنونم از پرسش سرکار

ابتدائا توضیح بدهم . من دوستی ههای خیابانی را مطلقا قبول نداشته
و اصولا

چنین دوستی هها را نمی توان عشق ههای پاک تلقی کرد

چون غالب آنها بر اساس هوی و هوس و عدم شناخت اصولی و صحیح از هم شکل گرفته است .
و بعید میدونم دوامی داشته باشن . اگر هم عشقی بین شون باشه چند صباحی قوام دارد

اما
در غالب ازدواج هها بدین صورت است

آقا پسری عاشقی دختر خانم ی می شود . که ب خواستگاری ایشان می رود

چون دلیلی ندارد

این یک اصل است . اگر آقایی ب خانمی هیچ حسی نداشته باشم . و عشقی قدم جلو بزار م جهت خواستگاری

ولی افرادی رو دیدم که باعشق ن خواستگاری کرد و ن ازدواج

ولی الان واقعا عاشق حقئقی هستن

شاید علتش هم این باشد

همدیگر را عقلانی شناختن و بعد عاشقانه و با قوام در کنار هم زندگی می کنند


سلام
ولی به نظر من ازدواج سنتی خیلی بهتره.
خیلی از اونایی که قبل از خواستگاری فکر میکنن دختر رو دوست دارن اشتباه میکنن.
چون از نظر ظاهری عاشق شدن.
ی سوال
اگه پسره زمان نامزدی عاشق دختره نشه.
به نظر شما باید ولش کنه بره؟
بره دنبال یکی که عشق قبل از ازدواج رو باهاش تجربه کنه؟
به نظر شخصی خودم عشق قبل از ازدواج کشکه.

qasedak;938438 نوشت:
سلام
ولی به نظر من ازدواج سنتی خیلی بهتره.
خیلی از اونایی که قبل از خواستگاری فکر میکنن دختر رو دوست دارن اشتباه میکنن.
چون از نظر ظاهری عاشق شدن.
ی سوال
اگه پسره زمان نامزدی عاشق دختره نشه.
به نظر شما باید ولش کنه بره؟
بره دنبال یکی که عشق قبل از ازدواج رو باهاش تجربه کنه؟
به نظر شخصی خودم عشق قبل از ازدواج کشکه.

وعلیکم سلام

بنده هم موافق ازدواج سنتی است .

ب نظر من اگر عشق عاقلانه باشد
بر اساس عقل و منطق و چشم باز و شناخت دقیق از همدیگر و هم کفه باشن
و از روی احساس و هوی و هوس و چشم و هم چشمی نباشد

چه قبل و چه بعد از ازدواج پسندید است

اما جواب سئوال شما

بستگی ب آقا پسره داره

تو دلش است . یا خیر

دقیقا مث دختر خانمی که آقا پسری ب دلش نیست ؟

نظر شخصی من این است

اگر شخصی برابر میل و دلش نیست

نباید
هم زندگی خود و طرف مقابل را تباه کند

ب صرف اینکه بعدا عاشقش می شود . شاید اصلا عاشقش نشد
تکلیف چیست ؟

دکترسید آرمین;938443 نوشت:
وعلیکم سلام

بنده هم موافق ازدواج سنتی است .

ب نظر من اگر عشق عاقلانه باشد
بر اساس عقل و منطق و چشم باز و شناخت دقیق از همدیگر و هم کفه باشن
و از روی احساس و هوی و هوس و چشم و هم چشمی نباشد

چه قبل و چه بعد از ازدواج پسندید است

اما جواب سئوال شما

بستگی ب آقا پسره داره

تو دلش است . یا خیر

دقیقا مث دختر خانمی که آقا پسری ب دلش نیست ؟

نظر شخصی من این است

اگر شخصی برابر میل و دلش نیست

نباید
هم زندگی خود و طرف مقابل را تباه کند

ب صرف اینکه بعدا عاشقش می شود . شاید اصلا عاشقش نشد
تکلیف چیست ؟


ی سوال دیگه.
نظرتون درباره حلقه های وصل چیه.
اینجوری دختر و پسر هم کفه به هم میرسن.
و اگه هم کوفه باشن بعد از ازدواج هم میشه عاشق شد
وقطعا همین میشه.

qasedak;938445 نوشت:
ی سوال دیگه.
نظرتون درباره حلقه های وصل چیه.
اینجوری دختر و پسر هم کفه به هم میرسن.
و اگه هم کوفه باشن بعد از ازدواج هم میشه عاشق شد
وقطعا همین میشه.

متوجه مطلب سرکار نشدم

جسارتا

کدام حلقه های وصل منظور تان دقیقا بفرمائید؟

چون حلقه ههای وصل هم در عرفان ههای کاذب داریم ؟

با تشکر

دکترسید آرمین;938448 نوشت:
متوجه مطلب سرکار نشدم

جسارتا

کدام حلقه های وصل منظور تان دقیقا بفرمائید؟

چون حلقه ههای وصل هم در عرفان ههای کاذب داریم ؟

با تشکر


منو چه به عرفان کاذب.
منظورم بعضی از حلقه ها هستن که تو مسجدا یا حوزه ها تشکیل دادن.
میگردن دختر و پسرای هم کوفه رو به هم میرسونن.

qasedak;938451 نوشت:
منو چه به عرفان کاذب.
منظورم بعضی از حلقه ها هستن که تو مسجدا یا حوزه ها تشکیل دادن.
میگردن دختر و پسرای هم کوفه رو به هم میرسونن.

بله ببخشید

خوب جاهههای مطمئن مث مسجد و حوزه برای معرفی خوب هستن ولی

اصل شناخت طرفین است

ابن مهم است

سلام

ب نظر من بهترین کار شناخت دقیق دختر خانم آزآقاپسر
و برعکس است

و اگر دیدن عاشق هم هستن اقدام کنند

فراموش نکنیم

مهم دوام و قوام و زنده بودن عشق است

حالا چه قبل ازدواج چه بعد ...

سلام
درباره صحبت سرکار قاصدک که گفتن قدیما با عشق بوده ازدواجا
خب شما خلافشو ندیدی خلافش هم هست...
مادر بزرگ من اصلا از زندگیش راضی نبوده و نیست و ایشون هم مثل مادر شما قبل عقد شوهرشو ندیده!!
فکر نمیکنم همه چیز عشق باشه!مهم تر اینه عقاید باهم بخونه
الان خودم و یکی از فامیلامون همو دوست داشتیم ایشون اومدن خواستگاری اما از نظر عقیده ای ضدِ هم بودیم
ایشون حتی نمازم نمیخوند و کلی دوست دختر قبل از خواستگاری از بنده داشت و مطمئنم اگه باهاش ازدواج میکردم منو بی نماز میکرد!سخت بود اما خب عقاید مهمتر از علاقس و باید عاقلانه از اینجور علاقه هایی که عاقبت خوشی نداره گذشت
عشق و دوست داشتن خوبه اما نه در حدی که بخاطر کسی که دوسش داری از عقایدت بگذری و پا روی خط قرمز ها بذاری و فراموش کنی خدا رو...
فکر میکنم اینکه عقاید باهم بخونه خیلی شرطه تا عشق باشه!
عشق قبل از ازدواج
احتمالا منظور استارتر تاپیک دوست پسر و دوست دختر بودن قبل از ازدواجه؟!
خب اینکار درست نیست اصلا هم شرعی هم عقلی
دوست باشن که چی؟!نمیاد طرفو بگیره که تهش ولش میکنه
سرکار قاصدک
درباره جلسه تو مسجد!این چه کاریه آخه!!!
بخاطر همین جلسات تو مسجد بود که دیگه مسجد دلمو زد نرفتم مسجد نماز!
تو نمازجمعه هم یه همچین وضعیته کافیه یه دختر جوون باشه یهو میبینی میان سمتت خواستگاری!!
دلِ آدمو از مسجد و ...میزنن با این کارا... هرچیزی حدی داره...
خودِ پسر باید بپسنده نه مادرش...
یاعلی مدد

یا علے;938700 نوشت:
سلام
درباره صحبت سرکار قاصدک که گفتن قدیما با عشق بوده ازدواجا
خب شما خلافشو ندیدی خلافش هم هست...
مادر بزرگ من اصلا از زندگیش راضی نبوده و نیست و ایشون هم مثل مادر شما قبل عقد شوهرشو ندیده!!
فکر نمیکنم همه چیز عشق باشه!مهم تر اینه عقاید باهم بخونه
الان خودم و یکی از فامیلامون همو دوست داشتیم ایشون اومدن خواستگاری اما از نظر عقیده ای ضدِ هم بودیم
ایشون حتی نمازم نمیخوند و کلی دوست دختر قبل از خواستگاری از بنده داشت و مطمئنم اگه باهاش ازدواج میکردم منو بی نماز میکرد!سخت بود اما خب عقاید مهمتر از علاقس و باید عاقلانه از اینجور علاقه هایی که عاقبت خوشی نداره گذشت
عشق و دوست داشتن خوبه اما نه در حدی که بخاطر کسی که دوسش داری از عقایدت بگذری و پا روی خط قرمز ها بذاری و فراموش کنی خدا رو...
فکر میکنم اینکه عقاید باهم بخونه خیلی شرطه تا عشق باشه!
عشق قبل از ازدواج
احتمالا منظور استارتر تاپیک دوست پسر و دوست دختر بودن قبل از ازدواجه؟!
خب اینکار درست نیست اصلا هم شرعی هم عقلی
دوست باشن که چی؟!نمیاد طرفو بگیره که تهش ولش میکنه
سرکار قاصدک
درباره جلسه تو مسجد!این چه کاریه آخه!!!
بخاطر همین جلسات تو مسجد بود که دیگه مسجد دلمو زد نرفتم مسجد نماز!
تو نمازجمعه هم یه همچین وضعیته کافیه یه دختر جوون باشه یهو میبینی میان سمتت خواستگاری!!
دلِ آدمو از مسجد و ...میزنن با این کارا... هرچیزی حدی داره...
خودِ پسر باید بپسنده نه مادرش...
یاعلی مدد

سلام سرکار یا علی.
اتفاقا من گفتم قدیما که اصلا عشق قبل از ازدواج نبود
کمتر شاهد طلاق و این چیزا هستیم.
و امروز که میگیم عشق قبل از ازدواج
آمار طلاق و این چیزا رفته بالا.
و من دقیقا میگم این رفاقتای قبل از ازدواج غلطه.
اینکه بعضی از پسرا عاشق چشم و ابروی دختره میشن
و فکر میکنن عاشق هست.
بعد با هزارتا حرف دروغ و قشنگ دختره گول میخوره.
بعد یه دختر بهتر گیرش میاد و ...
بعد به اون دختر بعدی میگه عاشقتم و ازدواج میکنن.
واسه همین میگم عشق قبل از ازدواج کشکه.
درباره اون جلسه های مسجد هم ، من تایید نکردم.
خواستم نظر بقیه رو بدونم.

سلام

عشق بعد از ازدواج دوام و قوام ش بیشتر از قبل ازدواج است

اما

مهم شناخت دقیق همدیگر است

هرچند عشق های امروزی در ​برخی افراد سرانجام خوشی ندارد

برای نقد روابط بین دو جنس مخالف به شکل سنتی یا به شکل امروزی میشه هزاران مثال زد که تائید درستی یا رد درستی هر کدام باشه.
لذا به مثال ها نمیشه اکتفا کرد.
.
به نظر من شروع احساسات عاشقانه بین پسر و دختر، چه پیش از ازدواج و چه پس از ازدواج، کمک میکنه به کیفیت رابطه؛ و میزان ادامه دار بودن این احساسات رابطه مستقیم داره با قوام بیشتر اون رابطه.
اگر در رابطه‌ای عاشقانه، تعهد که معمولا با ازدواج تعبیر میشه، در آن ارتباط مطرح بشه و این عشق کماکان باقی بمونه و ادامه داشته باشه، شکلی از یک ازدواج موفق است.
همچنین در شکل سنتی هم اگر حین یا پس از ازدواج، این عشق به شکل واقعی به وجود بیاد و ادامه پیدا کنه هم باز شکلی از ازدواجی موفق است.
.
این دیگه بستگی به فرد داره که دوست داره رابطش با جنس مخالف به چه شکلی باشه. همانقدر که به قطع نمیشه گفت پایان یک رابطه و ازدواج سنتی شکست هست، به همون میزان نمیشه مطمئن بود که پایان یک رابطه امروزی ناکامی است.

qasedak;938430 نوشت:
نتیجه اینکه فرمودید
علاقه در ابتدای مهم خیلی مهم است.
خیلی هم مهم نیست.
90 درصد قدیمی ها همینجوری زندگیشون رو شروع کردن.

ببینید آنچه مد نظر ما هست اینه که باید یک تناسبی باشد و در کنار این تناسب یک طلبی هم ایجاد می شود که ما از آن تعبیر به علاقه می کنیم، در قدیم هم این طوری نبود که اصلا تناسبی نباشد و همین طوری دو نفر در کنار هم زندگی را شروع کنند بلکه بزرگان با توجه به سطح شناختی که داشتن تصمیم می گرفتند و بعد از عقد هم علاقه ایجاد می شد، بالاخره باید تناسب و علاقه در انتخاب باشد و تصمیم قطعی در شرایط حاضر به این صورت که اصلا علاقه ای نباشد و بتوان زندگی را ادامه داد خیلی معقول نیست.

سلام

زیبایی یک شروع با عشق عاقلانه است .

ن بدون حس و علاقه

و موکل شود . ب بعد ازدواج

اگر این عشق از روی عشق باشد

ماندگار و اثر گذار آست
و گر ن
چه قبل ازدواج و چه بعد اون

ماندگاری ن تنها ندارد

بلکه

یک توهمی از عشق نخواهد بود

دقیقا
مث سراب ...

با سلام به دوستان اسک دین :

من به عنوان یک نفر که تجربه یک زندگی فامیلی را دارم .باید بگویم ازدواج بدون عشق و تنها از روی راضی کردن پدر و مادر صرفا" اشتباهی

فاهش است. من الان دو فرزند دارم که هر دو بزرگ هستند .و عمرم را تنها بخاطر فرزندانم به باد فنا دادم.

زندگی که در ان هرگز احساس نزدیگی و علاقه دو طرفه نباشد .یعنی مرگ تدریجی . اگر زمان به عقب برگردد. ومن به همان جمع

خانوادگی خود برگردم .امکان ندارد اینگونه ازدواجی کنم. هر چند که همسرم مرد مومن و معتقدی است .اما افکار و احساسات ما

زمین تا اسمان فاصله دارد. اکنون تنها ارامش من با مرگ امکان پذیر است. اگر جوانان نیمه خود را پیدا نکردند همان بهتر که هرگز

ازدواج نکنند. این نظر من است. یا حق.

فریده بنده خدا;938943 نوشت:
با سلام به دوستان اسک دین :

من به عنوان یک نفر که تجربه یک زندگی فامیلی را دارم .باید بگویم ازدواج بدون عشق و تنها از روی راضی کردن پدر و مادر صرفا" اشتباهی

فاهش است. من الان دو فرزند دارم که هر دو بزرگ هستند .و عمرم را تنها بخاطر فرزندانم به باد فنا دادم.

زندگی که در ان هرگز احساس نزدیگی و علاقه دو طرفه نباشد .یعنی مرگ تدریجی . اگر زمان به عقب برگردد. ومن به همان جمع

خانوادگی خود برگردم .امکان ندارد اینگونه ازدواجی کنم. هر چند که همسرم مرد مومن و معتقدی است .اما افکار و احساسات ما

زمین تا اسمان فاصله دارد. اکنون تنها ارامش من با مرگ امکان پذیر است. اگر جوانان نیمه خود را پیدا نکردند همان بهتر که هرگز

ازدواج نکنند. این نظر من است. یا حق.

سلام فریده جان
یعنی شما میگی همه چی عشقه؟نباید از نظر دینی به هم بخورن دو طرف؟
یعنی میگی اگه دو طرف اخلاقشون مثل هم بود و همو دوست داشتن ولی از نظر عقاید دینی یکی نبودن بازم ازدواج کنن؟

^#(^

فریده بنده خدا;938943 نوشت:
با سلام به دوستان اسک دین :

من به عنوان یک نفر که تجربه یک زندگی فامیلی را دارم .باید بگویم ازدواج بدون عشق و تنها از روی راضی کردن پدر و مادر صرفا" اشتباهی

فاهش است. من الان دو فرزند دارم که هر دو بزرگ هستند .و عمرم را تنها بخاطر فرزندانم به باد فنا دادم.

زندگی که در ان هرگز احساس نزدیگی و علاقه دو طرفه نباشد .یعنی مرگ تدریجی . اگر زمان به عقب برگردد. ومن به همان جمع

خانوادگی خود برگردم .امکان ندارد اینگونه ازدواجی کنم. هر چند که همسرم مرد مومن و معتقدی است .اما افکار و احساسات ما

زمین تا اسمان فاصله دارد. اکنون تنها ارامش من با مرگ امکان پذیر است. اگر جوانان نیمه خود را پیدا نکردند همان بهتر که هرگز

ازدواج نکنند. این نظر من است. یا حق.

با عرض سلام و ادب

سرکار خانم فرید ه

با تمام حرفهای اارزسمند شما در خصوص عشق موافق هستم

من نمی دانم فقط میدانم که همسر من از نظر دینی در اوج اخلاص و دینداری است. اما من در تمام این سالها نتوانسته ام به او نزدیک شوم و افکار او را درک کنم.

من از نوجوانی به زندگی با عشق و علاقه دوطرفه ایمان داشتم که متاسفانه حسرتی شد بر دلم. و این روزها هم زندگیم سخت تر شده.

البته این را هم بگویم که خود من هم فردی معتقد و پاستوریزه هستم . و کمتر به خیابان و بیرون میروم ترجیح میدهم با تنهایی های خودم

تنها باشم. و غالبا در عشق خانواده عزیزم که دیگر هر کدام به نحوی رفته اند می سوزم. و حسرت دیدن پدر و مادر و خواهر و برادر

از دست داده ام. مرا به ارزوی مرگ بیشتتر وامیدارد. و من با تنهاییهایم زندگی می کنم.

یا حق.

عشق لازمه هر رابطه ای است . ب نظرم نمی شود ب امید اینکه شاید ازدواج کردم و علاقمند بشوم اقدام ب اینکار کرد

در اکثر موارد وقتی پسره چنگی ب دل دختر خانمه نمی زد

یا پسره دختر ب دلش نیست

دیگه چه دلیلی دارد . اقدام ب وصلت کرد

باید کسی را گرفت که در دیدار اولیه هوش و فکر را ازسر ببرد

همان ابتدا ب ساکن عاشق و دلباخته شد

فکر و شب روزش بشود

تمام

سلام

خلاصه میگم

اگر انسان مادامی که چیزی را بطور کامل دست نیافته و نسبت به آن چیز فراتز از حد شناخت و درک آن چیز علاقه نشان دهد سبب می شود که انسان در خیال و وهم خود تصویرهای افراطی را نقاشی کند حتی در انتظارات خود نسبت به آن چیز افراط بکار ببرد.

و چون قبلش نسبت به آن چیز افراط بکار برده وقتی به آن می رسد میبیند حقیقت چیزی دیگر است .

کمی واضح تر بگم عشق قبل ازدواج باعث می شود که احساسات عاشق بر عقلش غالب شود که نتیجه اش را خودتان می دانید.

اما عشق بعد ازدواج

اگر قبل ازدواج احساسات انسان بر عقل غالب نباشد (به تعبیری عاشق نشوند) طرفین می توانند به قشنگ ترین شکل تصمیم گیری کنند و در امتداد تصمیم گیری و پیوندشان پایه های محکمی از محبت به مرور زمان باهم ایجاد کنند در کنار هم نه در خیال هم (منظور عشق قبل ازدواج) !!! زندگی کنند

عشق کامل و حقیقی فقط خداست .خداوند می فرماید که :

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ.

از دیگر نشانه های [قدرت و ربوبیت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید، و در بین شما [درحالی که پیش از ازدواج با یکدیگر بیگانه بودید] محبت و مهرورزی قرار داد، یقیناً در این [کارِ شگفت انگیز] نشانه هایی است برای مردمی که اهل اندیشه اند
[=Nassim]سوره روم، آیه 21

سلام

یا علے;938944 نوشت:
یعنی شما میگی همه چی عشقه؟نباید از نظر دینی به هم بخورن دو طرف؟

دینداری با عشق تناقض ندارد، وجود هر دو آن ها با هم ضروری است و رضایت از زندگی را بدنبال خواهد داشت،

در ارتباطات اولیه به دل نشستن طرف مقابل خیلی مهم است، اگر دونفر هر چند از لحاظ دینداری هم کفو هم هستند ولی آن کشش و میل عاطفی به یکدیگر را پیدا نکنند در صورت پیوند، نمی توانند رضایت کافی از زندگی را داشته باشند،

یا علے;938944 نوشت:
یعنی میگی اگه دو طرف اخلاقشون مثل هم بود و همو دوست داشتن ولی از نظر عقاید دینی یکی نبودن بازم ازدواج کنن؟

تاکید بر کفویت دو طرف در قسمت های زیاد برای همین است، کسانیکه مساله مدارانه وارد مسئله ازدواج می شوند همه جوانب را در نظر می گیرند و صرف کفویت در یک قسمت و به امید ایجاد تغییرات در طرف مقابل وارد زندگی می شوند معمولا با شکست و ناکامی مواجه می شوند.

یار اگر جلوه کند دادن جان این همه نیست
عشق اگر خیمه زند ملک جهان این همه نیست

نکته‌ای هست در این پرده که عاشق داند
ور نه چشم و لب و رخسار و دهان این همه نیست

مگر از کوچهٔ انصاف درآید یوسف
ور نه سرمایهٔ سودا زدگان این همه نیست

کوه کن تا به دل اندیشهٔ شیرین دارد
گر به مژگان بکند کوه گران این همه نیست

از دو بینی بگذر تا به حقیقت بینی
که میان حرم و دیر مغان این همه نیست

چار تکبیر بزن زان که به بازار جهان
بایع و مشتری و سود و زیان این همه نیست

گر نهان عشوهٔ چشم تو نگردد پیدا
فتنه‌انگیزی پیدا و نهان این همه نیست

اثر شست تو خون همه را ریخت به خاک
ور نه در کش مکش تیر و کمان این همه نیست

هیچکس ره به میان تو ز موی تو نبرد
با وجودی که ز مو تا به میان این همه نیست

خود مگر روز جزا رخ بنمایی ورنه
جلوهٔ حور و تماشای جنان این همه نیست

تو ندانی نتوان نقش تو بستن به گمان
زان که در حوصلهٔ وهم و گمان این همه نیست

جام می نوش به یاد شه جمشید شعار
که مدار فلک و دور زمان این همه نیست

شاه دریا دل بخشنده ملک ناصردین
که بر همت او حاصل کان این همه نیست

آن چه من زان دهن تنگ، فروغی دیدم
کی توان گفت که تقریر زبان این همه نیست

سلام
در کشور سنتی(عقب افتاده) مثل ایران که نه عرف و نه قانون از جوانان حمایت نمیکنند و همگی در راه زهر کردن زندگی بر آنها میکوشند، راه سنتی با توکل بر خدا بهترین راه است. اگر اینجا شبیه بقیه دنیا بود که هرکس میتوانست شخصا برای خودش و زندگی و آینده اش تصمیم بگیرد، یقینا راه آشنایی فردی و بعدش به قول شما عاشق شدن و ازدواج کردن بهترین راه بود. ولی در ایران نه تنها خود پسر و دختر تصمیم گیرنده نیستند، بلکه خانواده ها و قانون برای آنها تصمیم میگیرند. چون هیچ پدری اجازه نمیدهند دخترش بدون اجازه اش با پسری دوست شود که بعدش بخواهد عاشق شود. و اگر دختر اینکار را بکند، قانون اجازه ی ازدواج او با عشقش را به او نمیدهد. فلذا اینگونه عشق ها فقط باعث زجر کشیدن طرفین و شکست عشقی میشود. چون در نهایت خانواده ها قبول نمیکنند. درواقع ریسک قضیه بسیار بالاست و شاید 10 درصد این عشقها به ازدواج ختم شود. دلیلش هم بد بودن عشق نیست بلکه دخالت بی جای خانواده ها و قانون است که نمیگذارد جوانان خودشان برای زندگی شان تصمیم بگیرند و بقیه به جای آنها تصمیم میگیرند. برای همین گفتم کشور عقب افتاده!

اما درباره ی اینکه آیا عشق بعد ازدواج پدید می آید؟ باید به شما بگویم که اگر دقیقا میدانید از ازدواج و از همسر چه توقعاتی دارید، از ظاهر تا باطن، و این فرد که به خواستگاری آمده تا حدود زیادی شبیه چیزی است که میخواستید، میتوانید 6ماه و حتی 1سال با او نامزد بشوید و این دوران نامزدی مثل دوران دوستی قبل ازدواج باشد. در این مدت اگر واقعا عاشقش شدید، خب انگار که دارید با عشقتان ازدواج میکنید و مسئله حل میشود. اگر هم عاشقش نشدید خب بهتر از این هست که تا آخر عمر تحمل کنید. پس جدا میشوید.

با تشکر‌از‌همه دوستانی ک جواب دادن
عذر‌میخوام ک مدتی پیگیر نبودم
به نظرم چیزی ک عقل حکم میکنه اینه ک اول شناخت بعد عشق نه اول عشق بعد شناخت
تو غالب عاشق شدنهای قبل از ازدواج دومی اتفاق میفته ک اول عاشق هم میشن بعد تو زندگی همدیگه رو میشناسن و چون تو عاشق شدنشون همسری ایده آل از طرف مقابل برای خودشون ترسیم کرده بودن، تو مسیر شناخت با دیدن نقص های طرف مقابل، این عشق صدمه‌میبینه و گاهی به تنفر هم تبدیل میشه
ولی تو عشق بعد‌ از ازدواج تو‌مسیر شناخت با دیدن خوبی ها و بدیها تدریجا عاشقه همسرش میشه
و دلیل دیگه ش هم اینه ک انسان ذاتا کمال طلبه و وقتی قبل از ازدواج‌عاشقه شخصی بشه چون طرف رو کمال مطلق میبینه و نقصهاش رو نمیبینه، بعد از اینکه تو زندگی وارد میشه و میبینه ک این شخص کامل نیست خود ب خود پس میزنه ولی وقتی ازدواج میکنه چون شخص رو با تمام خوبی ها و بدیهاش قبول کرده، به مرور زمان با دیدنه خوبی هاش‌و محبتها میتونه این محبته قابل قبول ایجاد بشه
با اینکه عقل چیزهای خوبی میگه ولی دل چیز دیگه ایی میگه
وقتی رمانها و فیلمها رو میبینیم چیز دیگه ایی رو‌ میپسندم
چون بدبینیه زیاد هم به عاشق های قبل از‌ ازدواج‌ درست نیست چون اطرافمون افرادی‌رو‌دیدیم ک عاشق‌هم بودن و ازدواج کردن و خیلی هم‌شیرین زندگی میکنن و افرادی ک سنتی ازدواج کردن ولی بخاطر فشارهای جامعه فقط دارن تحمل میکنن...

سوال:
دختر و پسری که همدیگر را در جلسه خواستگاری می پسندند، چه تضمینی‌هست که بعد‌ از ازدواج‌ عشق و علاقه اولیه پایدار بماند و عاشقانه زندگی کنند؟ من فکر می کنم دوستی و‌ عاشق شدن های قبل از ازدواج‌ که بعدا به ازدواج‌ منتهی می شود خیلی شیرینتره، لطفا راهنمایی کنید که چنین مبنا و رویکرد از نگاه مشاوره ای درسته یا نه؟!

پاسخ:
بخش اول:
نخست باید مشخص شود که در انتخاب اولیه چه ملاکهایی مورد توجه قرار گرفته است، واقعیت امر این است که اگر تصمیم ازدواج بر اساس معیارهای صحیح و عاقلانه صورت بگیرد، مهر و محبت پایدار خواهد بود و روز به روز احساس نشاط و رضایت در زندگی بین زن و شوهر بیشتر خواهد شد. لازم به یاد آوری است که در کنار توجه دادن به ارزشهای فردی و شخصیتی در حین انتخاب شریک زندگی، توجه و اهمیت دادن به ارزش های معنوی، اخلاقی و تناسب فکری و یاد خدا در تمام لحظات زندگی و تلاش برای جلب رضایت الهی در تداوم زندگی خیلی موثر است و می تواند پایه های زندگی را محکم و استوار بگرداند. بنابراین اگر در حین انتخاب با ملاحضه معیارهای درست و صحیح تصمیم گرفته شده، جای نگرانی ندارد و برای اینکه در ادامه زندگی مشکلی بوجود نیاید و عشق وعلاقه همچنان پایدار بماند می توانید به نقاط قوت همدیگر ارزش قائل شده و آنها را در زندگی بزرگ بشمارید و اگر فهرستی از این موارد تهیه و ثبت شود و در موقعیت های مختلف تکرار و مرور شود، علاقه ها عمیق تر خواهد شد و چنین مسائلی می تواند قدرت تحمل را بالا ببرد و روحیه عفو و بخشش و تحمل سختی ها را در طول زندگی سهل بگرداند، این روش یک روش تقویت کننده عشق و علاقه بین زوجین خواهد بود. بر فرض هم اگر ضعف و نقصانی باشد، برای اینکه در ادامه زندگی مانعی ایجاد نشود و سستی، بی مهری و تنش در زندگی حاکم نشده و دلها از همدیکر مکدر نشود، لازم است برای رفع و حل آنها برنامه های دلسوزانه از سوی زن و شوهر انجام بگیرد. حتی در این راستا اگر با کمک یک مشاور متخصص برنامه ای تهیه و عمل شود، نتایج بسیار مثبتی را بدنبال خواهد داشت. در حقیقت برای یک زندگی بهتر و پر دوام و عاشقانه باید روی خصوصیات مثبت تمرکز کرده و برای رفع عیوب و نقص ها تلاش کرد.

پاسخ بخش دوم:
دوست داشتن و علاقه در ابتدای انتخاب یک مسئله خیلی مهمی است و باید آن را جدی گرفت، منتها هر نوع دوست داشتن و علاقمند شدن ملاک و معیار نمی تواند باشد، بنابراین مطرح کردن موضوع علاقه به مراحل قبل ازدواج و یا تمایل به رفاقت و دوستی های بی قید و شرط و خارج از عقد از نگاه مشاوره ای توصیه نمی شود و مسیر صحیحی نیست و نمی تواند منطق درستی برای ورود به زندگی باشد چرا که توجه خاص به تجربه احساسات خوش و غیر واقعی و بدون ضابطه منطق درستی نبوده و به تجربه ثابت شده که آسیب زاست. چنین لذتها بیشتر جنبه هوسی داشته و حتی از نگاه فرهنگ دینی هم مطرود می باشد، در این زمان معیار دوست داشتن ها بیشتر جنبه ظاهری بوده و از واقعیتها به دور می باشد، دوست داشتن در حین انتخاب ضروری است و همین مقدار کافی است. لازم است بدانیم که اگرعلاقه همراه با ملاحضه ارزش های اخلاقی و معنوی و به تناسب های فکری و اعتقادی و با شناخت کامل اتفاق بیافتد؛ علاقه های بین زوجین دائمی شده و زندگی خیلی شیرین و لذت بخش خواهد شد.
در حقیقت یک قسمتی از عشق و علاقه به موقع انتخاب بر می گردد، اگر انتخاب صحیح صورت گرفته علاقه ها روز به روز بیشتر خواهد شد، منتها اگر بر اساس منطق غلط و با رویکرد هوس آلود باشد، نتیجه برعکس خواهد شد و آنچه مهم است شروع زندگی از لحظه انتخاب و عقد می باشد و قبل آن اعتباری ندارد و بیشتر جنبه تفننی داشته و نیتهای خوش گذارنی در آن بیشتر جلوه می کند و نمی تواند پایه خوبی برای شروع محکم یک زندگی باشد.

موضوع قفل شده است