جمع بندی هدر دادن عُمر با کارهای بیهوده

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
هدر دادن عُمر با کارهای بیهوده

[="Times New Roman"][="Black"]سلام و عرض احترام خدمت کارشناس محترم.

مدتیه دارم به این مسئله فکر میکنم که واقعا چرا ما انسان ها اینقدر وقتمونو صرف کارهای بیهوده و بی فایده ای که واقعا هیییییچیییییی ندارند میکنیم.
حالا باز اگر عمر و وقت خودمون باشه حسابمون با خداست و به خودمون آسیب زدیم.
ولی گاهی اوقات برخی بخاطر غرور ، تکبر ، دنیا طلبی ، خودشون که وقت بیهوده هدر میدن هیچ ، دیگران رو هم با خودشون همراه میکنن ، و اصلا مکتبی راه میندازن برای تربیت چنین کسانی.
مثلا طرف همایش میزاره ، تمام نخبگان ( :ghash: ) و هنرمندان سینما رو دعوت میکنه ، کلی هزینه میکنه ، برای چی؟

مجری: دوستان اینجا دور هم جمع شدیم تا فیلم "ببعی عاشق می شود" رو بعد از پانزده سال با حضور افتخاری خود ببعی در کنار هم تماشا کنیم. و به بررسی سکانسی بپردازیم که ببعی ده تا پشگل انداخت.
بعد نشون میده خود ببعی از وسط ردیف اول بلند میشه با پشم های کمی سفید شده ( بالاخره سنش رفته بالا ) رو به جمعیت دست تکون میده و با جعبه ای در دست میره روی سن .
ببعی: بسیار خوشحالم که در جمع شما عزیزان حضور دارم ، قبل از تماشای فیلم یک سوپرایز واستون دارم.
در این لحظه ببعی دست میکنه توی جعبه ای که همراهشه و ده تا پشگل در میاره پرت میکنه سمت جمعیت و میگه اینا پشگل های پانزده سال پیش سکانس معروف فیلم "ببعی عاشق می شود" است.
و جمعیت سر و دست میشکنن برای به یادگار بردن پشگل های معروف ببعی.

ببینید ، یک نفر میاد یه عده رو جمع میکنه ، و علم بیهوده تولید میکنه و به تجزیه و تحلیل هیچ و پوچ می پردازه
و عمر مردم رو به بازی میگیره ، خدا می دونه اینها واسه چند نفر الگو هستند و چند نفر به اینها نگاه میکنند و دچار انحراف میشن.
جای دیگری میشینن سه ساعت مسابقات فوتبال رو تجزیه و تحلیل میکنن
که فلانی عجب سانتری کرد. عجب استقامتی داره. فلان بازیکن نود دقیقه ای نیست ، فلانی یک نیمه بیشتر نمی تونه بازی کنه. این اداها یعنی چی.
والا ما توی بچگی از صبح تا شب توی کوچه پس کوچه های اهواز با پای برهنه روی آسفالت داغ می دویدیم ، شیرجه میرفتیم ، کف پاهامون تاول میزد
انگار نه انگار باز میرفتیم فوتبال بازی میکردیم. نه پنتهاوس داشتیم ، نه ساعت بیست و چهار میلیونی ، نه موبایل چهل میلیونی ، نه پزشک اختصاصی ، نه متخصص تغذیه.
تازه بقیه که پوست کلفت تر بودن به ما میگفتن بچه سوسول .
بعد آقایان میشینن علم و قانون تولید میکنن وقت مردم رو تلف میکنن ، رشته تحصیلی تولید میکنن
واحد درسی تولید میکنن ، تخصص تولید میکنن. شرکت تولید میکنن. دریغ از اینکه سر سوزنی توی مملکت مفید باشند
اصل حرف من اینه که کارهایی که بازیگران ، خواننده ها ، فوتبالیست ها و صدا و سیما و خیلی های دیگه انجام میدن
اصلااااااا کارهای سخت و پیچیده ای نیستند و این همه قر و فر ندارند.
آدم هرچی قانون بیشتر واسه خودش بزاره بیشتر برای خودش آشفتگی ذهنی ایجاد میکنه و فاصله اش رو با هدفش بیشتر میکنه.
دیگه توی بهترین خونه ، بهترین امکانات ، بهترین ماشین ، کمترین دغدغه فکری نشستن و یه فیلم بازی کردن یه دوتا پاس و یه شوت که اینقدر داستان نداره.
اگر جای آقای مکارم باشن که توی سن 91 سالگی این همه کار علمی مفید میکنه چکار میکنن.
من کسب علم رو خیلی دوست دارم ، ولی امان از "علم بی فایده"
توی دانشگاه هم همین بازی ها رو داریم
در رشته ی خودم نرم افزار یه سری چیزهایی آموزش میدن که هیچ ربطی به نرم افزار نداره ، تازه همونم درست آموزش نمیدن. و واحد هایی که پاس میکنی هیچ بازار کاری نداره.
همین سایت های خبری خودمون رو ببینید.
روی تمام جزییات زندگی بازیگران و فوتبالیست ها و خواننده ها زوم میکنند.
فلانی ماشین خرید ، فلانی پدر شد ، فلانی تیشرت پوشید ، فلانی موهاشو رنگ کرد ، فلانی با مانتوی قرمز دیده شد و گفت من پرسپولیسی نیستم.
توروخدا اینا خبرن؟ اینا اتلاف وقت نیست؟ مردم رو به بازی گرفتن نیست؟

از نظر من کار مفید یعنی کار حلالی که توی اون بتونی گره ای از گره های زندگی مردم رو باز کنی و خیری به دیگران برسونی.
1- آیا با ارزش جلوه دادن کارهای بیهوده گناه هست؟
2- چگونه می توان مردم رو بیدار کرد که از دنبال کردن زندگی شخصیت های معروف و بی فایده دست بردارند و تلاش کنند برای خودشون کسی بشن؟

3- اگر حدیثی روایتی درباره موضوع تاپیک دارید بگید ممنون میشم.
[/][/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

دوستان نظر خودشون رو بیان کنند.

باسمه الرقیب

عرض سلام و ادب و آرزوی قبولی طاعات و عبادات

نسیم رحمت;930313 نوشت:
دوستان نظر خودشون رو بیان کنند.

شعاع تأثیر مواردی که پرسشگر گرامی به آن اشاره داشتند خیلی بشتر از اتلاف عمر و هدر دادن وقت است،موارد یاد شده از عوامل

مهم و قابل توجه و تأثیر گذار در فرهنگ است.

وقتی اشخاصی برای نسلی به خصوص جوانان الگو شوند همه ی زندگی آنها را در همه ی ابعاد تحت تأثیر قرار می دهند و این مسئله را به وضوح

در تغییر زاویه ی فرهنگ اسلامی ـایرانی به سمت و سوی فرهنگ غرب می توان لمس نمود.

البته الگو سازی توسط نهادهای فرهنگی فی نفسه خوب است ولی اینکه متولیان فرهنگی چه کسانی را خواسته یا ناخواسته به عنوان الگو معرفی و تبلیغ می کنند

جای تأمل و تأسف دارد!!!!

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بنظرم حلقه مفقوده فرهنگ و اتلاف وقت و انرژی کمبود عالمان انسان و عارف ساز است و یا مخفی و پنهان بودن آن
باید جامعه رشد اخلاقی و انقلاب فرهنگی در عمل پیدا کند و روش رشد به سمت انسان سازی رود
و اهتمام ویژه علما اخلاق و عرفان لازم است
ان شاء الله
یا علی(س)
[/]

[="Times New Roman"][="Black"]

حبیبه;930340 نوشت:
باسمه الرقیب

عرض سلام و ادب و آرزوی قبولی طاعات و عبادات

شعاع تأثیر مواردی که پرسشگر گرامی به آن آشاره داشتند خیلی بشتر از اتلاف عمر و هدر دادن وقت است،موارد یاد شده از عوامل

مهم و قابل توجه و تأثیر گذار در فرهنگ است.

وقتی اشخاصی برای نسلی به خصوص جوانان الگو شوند همه ی زندگی آنها را در همه ی ابعاد تحت تأثیر قرار می دهند و این مسئله را به وضوح

در تغییر زاویه ی فرهنگ اسلامی ـایرانی به سمت و سوی فرهنگ غرب می توان لمس نمود.

البته الگو سازی توسط نهادهای فرهنگی فی نفسه خوب است ولی اینکه متولیان فرهنگی چه کسانی را خواسته یا ناخواسته به عنوان الگو معرفی و تبلیغ می کنند

جای تأمل و تأسف دارد!!!!


سلام
خیلی چیزهای دیگه می خواستم در پست اول بنویسم ولی خیلی طولانی میشد.
چند مورد دیگه رو هم اینجا اضافه میکنم:
1- افرادی به عنوان الگو به خورد جوانان میدن ، که هیچ موفقیت چشم گیری ندارند. تازه اونی رو هم که دارند با میلیون ها تومن هزینه اضافی و الکی بهش رسیدن، اینکه که دیگه هنر نیست.

2- خود این افراد سعی میکنند کاری که انجام میدن رو کارهای بسیاااااار سخت و پیچیده ای جلوه بدن که فقط از پس افراد نخبه بر میاد ، چرا اینکارو میکنن؟ برای اینکه مبادا کسی خودش بره مستقل بشه و به موفقیت بزرگی برسه و دیگه اینها آدمهای بزرگی به چشم نیان و هوادارنشون رو از دست بدن.

3- به دلیل مورد 2 ، سعی میکنن برای کارشون سیستم و دم و دستگاه درست کنند. دیگه یه فیلم سینمایی لشگر جمع کردن داره که بشینی هر ثانیه اش رو تحلیل کنی و پی به نبوغ کارگردان ببری.
یه فیلم ساختی ، یه پیام رسوندی دیگه ، این بازی ها چه معنی میده.

4- فلان بازیگر اومده گفته مردم سینما رو دنبال میکنند و کاری هم به حواشی ندارند. یا میان میگن ما برای مردم کار میکنیم. واقعا برای مردم کار میکنید؟
بلیط هر سانس 8 هزار تومنه ، بر فرض محال فیلمی 30 میلیارد تومان فروش داشته باشه ، میشه حدود 4 میلیون نفر ، در حالی که ما یه کشور 80 میلیونی هستیم.

5- فلان فوتبالیست گل نمیزنه ، بهش میگن چرا گل نمی زنی؟ میگه امروز روز من نبود. یعنی چی روز من نبود؟ این پاستوریزه بازیا یعنی چی؟
اگر عرضه نداری بیا بیرون پول بیت المال رو هم پس بده.

6- من نمی دونم روزی دو جلسه تمرین کردن ، هفته ای نود دقیقه دویدن ، یک میلیارد تومن دستمزد داره؟
هم ورزش میکنن ، هم تفریح ، هم تندرستی ، هم پول مفت.
بعد حقوق 800 تومنی کارگری که توی هفت تا آسمون یه ستاره هم نداره رو پرداخت نمی کنند.
و........
هوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووف.[/]

باسمه اللطیف

Im_Masoud.Freeman;930352 نوشت:
به دلیل مورد 2 ، سعی میکنن برای کارشون سیستم و دم و دستگاه درست کنند. دیگه یه فیلم سینمایی لشگر جمع کردن داره که بشینی هر ثانیه اش رو تحلیل کنی و پی به نبوغ کارگردان ببری.
یه فیلم ساختی ، یه پیام رسوندی دیگه ، این بازی ها چه معنی میده.

یک نکته را هم نباید فراموش کرد، می توان از پتانسیل عظیم سینما،ورزش و هنر در فرهنگ سازی استفاده کرد همان کاری که غربیها می کنند

ولی متأسفانه در حال حاضر آنچه مشهود است اشاعه ی فرهنگ فمینیسم لیبرال در بین خانواده های مسلمان ایرانی از یک سو و سیاه نمایی

در به تصویر کشیدن فلاکت سبک زندگی اسلامی از سوی دیگر است(جایزه هم می گیرند!)

[="Times New Roman"][="Black"]

حبیبه;930365 نوشت:

می توان از پتانسیل عظیم سینما،ورزش و هنر در فرهنگ سازی استفاده کرد همان کاری که غربیها می کنند

ولی متأسفانه در حال حاضر آنچه مشهود است اشاعه ی فرهنگ فمینیسم لیبرال در بین خانواده های مسلمان ایرانی از یک سو و سیاه نمایی

در به تصویر کشیدن فلاکت سبک زندگی اسلامی از سوی دیگر است(جایزه هم می گیرند!)


معلومه که میشه از این همه امکانات و استعداد استفاده کرد.
ولی مشکل اینه که آقایان کاسب هستند.
تا یه جایی با دین جلو میرن ، از اونجا به بعد خودشون رو تبلیغ میکنند.
ببینید من می خندم؟ ببینید من شادی آفرینم؟ ببینید من آدم خوبی ام؟ ببینید من چقدر مهربونم که کمپین مبارزه با کندن بال مگس ، با شعار "همه ی ما مگس هستیم" راه انداختم؟
من خیلی آدم خوبی ام. خدا هم بد نیست ، ولی من بهترم.
[/]

باسمه الحکم العدل

Im_Masoud.Freeman;930367 نوشت:
ولی مشکل اینه که آقایان کاسب هستند.

البته همه را هم نمی شود با یک چوب راند،در سالهای اخیر فیلمهای خوب و ارزشی هم تولید شده ولی نسبت به فیلمهای گیشه ای که

اغلب با محتوای ضد ارزشی و مبتذل تولید شده تعدادشان بسیار کم است.

[="Times New Roman"][="Black"]

حبیبه;930370 نوشت:
باسمه الحکم العدل

البته همه را هم نمی شود با یک چوب راند،در سالهای اخیر فیلمهای خوب و ارزشی هم تولید شده ولی نسبت به فیلمهای گیشه ای که

اغلب با محتوای ضد ارزشی و مبتذل تولید شده تعدادشان بسیار کم است.


منم اصلا منظورم این نبود که هــــمــــه اینجوری هستند.

ولی اگر هزینه هایی که میشه و استعداد ها و خروجی ها رو بزاریم کنار هم می بینیم واقعا هیچکاری نکردیم.[/]

Im_Masoud.Freeman;930352 نوشت:
خیلی چیزهای دیگه می خواستم در پست اول بنویسم ولی خیلی طولانی میشد.
چند مورد دیگه رو هم اینجا اضافه میکنم:
1- افرادی به عنوان الگو به خورد جوانان میدن ، که هیچ موفقیت چشم گیری ندارند. تازه اونی رو هم که دارند با میلیون ها تومن هزینه اضافی و الکی بهش رسیدن، اینکه که دیگه هنر نیست.

2- خود این افراد سعی میکنند کاری که انجام میدن رو کارهای بسیاااااار سخت و پیچیده ای جلوه بدن که فقط از پس افراد نخبه بر میاد ، چرا اینکارو میکنن؟ برای اینکه مبادا کسی خودش بره مستقل بشه و به موفقیت بزرگی برسه و دیگه اینها آدمهای بزرگی به چشم نیان و هوادارنشون رو از دست بدن.

3- به دلیل مورد 2 ، سعی میکنن برای کارشون سیستم و دم و دستگاه درست کنند. دیگه یه فیلم سینمایی لشگر جمع کردن داره که بشینی هر ثانیه اش رو تحلیل کنی و پی به نبوغ کارگردان ببری.
یه فیلم ساختی ، یه پیام رسوندی دیگه ، این بازی ها چه معنی میده.

4- فلان بازیگر اومده گفته مردم سینما رو دنبال میکنند و کاری هم به حواشی ندارند. یا میان میگن ما برای مردم کار میکنیم. واقعا برای مردم کار میکنید؟
بلیط هر سانس 8 هزار تومنه ، بر فرض محال فیلمی 30 میلیارد تومان فروش داشته باشه ، میشه حدود 4 میلیون نفر ، در حالی که ما یه کشور 80 میلیونی هستیم.

5- فلان فوتبالیست گل نمیزنه ، بهش میگن چرا گل نمی زنی؟ میگه امروز روز من نبود. یعنی چی روز من نبود؟ این پاستوریزه بازیا یعنی چی؟
اگر عرضه نداری بیا بیرون پول بیت المال رو هم پس بده.

6- من نمی دونم روزی دو جلسه تمرین کردن ، هفته ای نود دقیقه دویدن ، یک میلیارد تومن دستمزد داره؟
هم ورزش میکنن ، هم تفریح ، هم تندرستی ، هم پول مفت.
بعد حقوق 800 تومنی کارگری که توی هفت تا آسمون یه ستاره هم نداره رو پرداخت نمی کنند.
و........
هوووووووووووووووووووووووو وووووووووووووووووووووووف.


در این پست هایی که تا الان مطرح کردین خیلی مباحث به شکل کلی گویی مطرح شده که بررسی اون امکان پذیر نیست. پیشنهاد می کنم سوال شبهه در ذهنتان را به صورت تک سوالی، شفاف و به صورت خلاصه مطرح کنید تا بشه بررسی کنید و دوستان نظر بدهند

[=Times New Roman]

نسیم رحمت;930649 نوشت:

در این پست هایی که تا الان مطرح کردین خیلی مباحث به شکل کلی گویی مطرح شده که بررسی اون امکان پذیر نیست. پیشنهاد می کنم سوال شبهه در ذهنتان را به صورت تک سوالی، شفاف و به صورت خلاصه مطرح کنید تا بشه بررسی کنید و دوستان نظر بدهند

سلام استاد عزیز.
من دو سوال در پست اول پرسیدم.
همون هارو پاسخ بدید ممنون میشم.
نظر خودتون رو هم بیان کنید.@};-

Im_Masoud.Freeman;930367 نوشت:
کمپین مبارزه با کندن بال مگس ، با شعار "همه ی ما مگس هستیم"

امان از دست تو مسعود...! :ghash:

هنرشان هم فقط در حد همين كمپين زدن و ژست گرفتن است
وگرنه پاي عمل كه برسد ، اين مذهبي ها هستند كه بايد بروند مگس ها را نجات بدهند!

آنهايي كه 8 سال ايران را حفظ كردند ، نه خالكوبي نقشهء ايران بر بازويشان بود و نه گردنبند فروَهَر داشتند
بلكه سربند ياحسين(ع) بر پيشانيشان بود

Im_Masoud.Freeman;929576 نوشت:
هدر دادن عمر با کارهای بیهوده

دغدغهء شما اين است كه چرا دارند عمر را هدر مي دهند
اما موضوع خيلي بدتر از اين است. الان جوري شده كه مردم عملِ امثال آيت الله مكارم را بيهوده مي دانند و معتقد هستند ايشان عمرش را به هدر داده!!

چند وقت پيش در تاپيكي وارد شدم كه در امضاي يكي از كاربرانش اينطور نوشته بود:
"بود و نبود خدا در زندگي من تاثيري نداره ، پس بهتره به چيزاي مهمتري بپردازم و عمرم رو پاي اثبات يا رد خدا هدر ندم"

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;930667 نوشت:
امان از دست تو مسعود...! :ghash:

هنرشان هم فقط در حد همين كمپين زدن و ژست گرفتن است
وگرنه پاي عمل كه برسد ، اين مذهبي ها هستند كه بايد بروند مگس ها را نجات بدهند!

آنهايي كه 8 سال ايران را حفظ كردند ، نه خالكوبي نقشهء ايران بر بازويشان بود و نه گردنبند فروَهَر داشتند
بلكه سربند ياحسين(ع) بر پيشانيشان بود

دغدغهء شما اين است كه چرا دارند عمر را هدر مي دهند
اما موضوع خيلي بدتر از اين است. الان جوري شده كه مردم عملِ امثال آيت الله مكارم را بيهوده مي دانند و معتقد هستند ايشان عمرش را به هدر داده!!

چند وقت پيش در تاپيكي وارد شدم كه در امضاي يكي از كاربرانش اينطور نوشته بود:
"بود و نبود خدا در زندگي من تاثيري نداره ، پس بهتره به چيزاي مهمتري بپردازم و عمرم رو پاي اثبات يا رد خدا هدر ندم"

Reza-D;930667 نوشت:

هنرشان هم فقط در حد همين كمپين زدن و ژست گرفتن است
وگرنه پاي عمل كه برسد ، اين مذهبي ها هستند كه بايد بروند مگس ها را نجات بدهند!

آنهايي كه 8 سال ايران را حفظ كردند ، نه خالكوبي نقشهء ايران بر بازويشان بود و نه گردنبند فروَهَر داشتند
بلكه سربند ياحسين(ع) بر پيشانيشان بود


به قول حسن عباسی اینها یه پخ بکنی فرار میکنن
اینها تا زمانی که فشاری روشون نیست همه مدل تزی میدن.
"بیاییم حیوانات را هم دوست داشته باشیم ، آنها هم حق زندگی دارند."
"امیدوارم روزی بیایید که در کنار خانواده خانم ها هم به استادیوم بروند."
"استاد فلانی در بستر بیماریست ، قدرشان را بیشتر بدانیم."
عزیز دلم برای قدر دانستنش نمی خواد ده دقیقه بری عیادتش هزارتا عکس بگیری.
برو یه هفته بیمارستان شب زنده داری کن و لباساشو عوض کن ، ببرش سرویس بهداشتی ، ازش مراقبت کن.
اون موقع حساب کار دستت میاد.

Reza-D;930667 نوشت:

دغدغهء شما اين است كه چرا دارند عمر را هدر مي دهند
اما موضوع خيلي بدتر از اين است.


گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام

مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست ;;)

Reza-D;930667 نوشت:

الان جوري شده كه مردم عملِ امثال آيت الله مكارم را بيهوده مي دانند و معتقد هستند ايشان عمرش را به هدر داده!!


وقتی طرف تا یه عطسه میکنه تیم آنالیز تشکیل میده که لایه های پنهان عطسه اش رو آشکار کنند ، معلومه امثال آقای مکارم ول معطلند.[/]

Im_Masoud.Freeman;930652 نوشت:
من دو سوال در پست اول پرسیدم.
همون هارو پاسخ بدید ممنون میشم.
نظر خودتون رو هم بیان کنید.


همون دو سوال هم برای بنده نامفهوم بود لذا عرض کردم از اول تا به حال آن چه فرمودین ....
ممنون میشم خلاصه سوال و شبهه ای رو که در ذهن دارید بیان کنید تا در خدمت شما باشیم.

[="Times New Roman"][="Black"]

نسیم رحمت;930813 نوشت:

همون دو سوال هم برای بنده نامفهوم بود لذا عرض کردم از اول تا به حال آن چه فرمودین ....
ممنون میشم خلاصه سوال و شبهه ای رو که در ذهن دارید بیان کنید تا در خدمت شما باشیم.

سلام استاد عزیز.
به روی چشم.

ببینید استاد عزیز ، انتقادهای من رو خوندید ، اشخاصی که گفتم در زندگی بسیاری از جوانان منشا اثر هستند.

و برخی هاشون رو که خودم می بینم که توانایی و استعداد به اوج رسیدن رو دارند ، ولی چون اینجور افراد بی خاصیت توی مغزشون رسوخ کردند

ته ته آرزوشون اینه که مثل اینها زندگی کنند.

مثلا طرف می تونه توی رشته ی خودش مثل برق ، الکترونیک ، برنامه نویسی ، یکی از بزرگترین انسان های تاریخ اون رشته بشه.

ولی بخاطر تبلیغات و اثرگذاری این انسان های بی خاصیت ، آرزوش شده اینکه مثل فلان مجری لوس بازی در بیاره.

این واقعا خسارت هست.

سوال من اینه که چجوری میشه اینجور آدمها رو نجات داد

و اعتماد به نفس از دست رفته شون رو بهشون برگردوند و به مستقل شدن و رهایی از وابستگی و دلبستگی به اینجور آدمها ترغیبشون کرد؟[/]

Im_Masoud.Freeman;930843 نوشت:
سوال من اینه که چجوری میشه اینجور آدمها رو نجات داد و اعتماد به نفس از دست رفته شون رو بهشون برگردوند و به مستقل شدن و رهایی از وابستگی و دلبستگی به اینجور آدمها ترغیبشون کرد؟

همواره در مباحث علمی به این مسأله توجه شده که انسان احتیاج به الگوی رفتار و نمونه عمل دارد و این مطلب به تجربه نیز ثابت شده است و می‌بینیم که در کارها هر انسانی به دنبال الگو می‌گردد و در پی شخصیت برجسته ای است که به او دل بندد و ارادت بورزد.
در بین جوانان معمول است که اگر امتیازاتی در فردی ببینند و به او علاقمند شوند، در همه کارها و حتی نوع و شکل لباس و آرایش از او تقلید می‌کنند. وجود الگوهای رفتار و شخصیت‌های نمونه و مربی نقش بسیار مهمی در سازندگی انسان‌ها دارد.
قرآن مجید پیامبر اکرم(ص) را اسوه نیک معرفی کرده است
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله والیوم الاخر و ذکر الله کثیرا؛ برای شما در زندگی و عملکرد پیامبر(ص) سرمشق نیکویی بود برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند».(1)
در جای دیگر ابراهیم و اصحاب او را اسوه حسنه می‌داند.(2) دلیلش آن است که "انتخاب فرستادگان خدا از میان انسان‌ها به خاطر آن است که بتوانند سر مشق عملی برای امت‌ها باشند؛ زیرا مهم ترین و مؤثرترین بخش تبلیغ و دعوت انبیاء دعوت‌های عملی آن‌ها است و به همین دلیل دانشمندان اسلام معصوم بودن را شرط قطعی مقام نبوت دانسته‌اند".(3)

به نظر میاد برای رسیدن به مقصودی که مطرح فرمودید دو موضوع بسیار مهم است :

1. ارتقاء و تحوّل در شناخت و معرفت
تغییر دیدگاه، اندیشه و فکر، باور و عقیده نیازمند ایجاد تغییر و تحوّل در «شناخت و معرفت»است. دیدگاه و باور های درونی انسان براساس میزان جهل و نادانی یا سطح آگاهی و شناخت شکل می گیرد.
تغییر «شناخت» نیازمند مؤلفه های چندی است از قبیل "مطالعه و تحقیق شخصی در طبیعت و آفرینش انسان و استعدادها و توانایی­ها و نیازمندی­های وی. شناخت " آفاق و انفس "،مطالعه و آشنایی بیشتر با اصول و مبانی اعتقادی، اخلاقی و عملکردی دین، هم چنین بهره بردن از تحقیقات، تجربیات و اندیشه و افکار دیگران و تحلیل و پردازش و پالایش آن مبانی و خمیر مایه­ ی اصلی تغییر در شناخت می باشد.
شناخت و آگاهی مقوله ای است که با اندیشه و اندیشیدن پایه ریزی می شود، ولی در تداوم واستمرار حرکت تکاملی بین "شناخت"و"تفکر"رابطه و تأثیر گذاری دو سویه به وجود می آید. براین پایه هر چه سطح آگاهی و شناخت بیشتر می شود، قدرت پردازش و تحلیل گری "فکر و عقل"قوی تر می گردد. در نتیجه اطلاعات و شناخت "دقیق تر"و"گستر ده تری"به دست می آید.
"اندیشه و اندیشیدن" و"شناخت و معرفت"دو رکن بنیادی تغییر«دیدگاه، باور و عقیده» است. از این رو در معارف اسلامی هیچ چیزی به اندازه ی" اندیشه و اندیشیدن" و" علم و معرفت" با ارزش نیست.

2. ارائه الگوی مناسب و جایگزین الگوهای موجود :
در الگوگیری، حضور یا عدم حضور افراد چندان مهم نیست. بلکه چه بسا کسانی که در گذشته ای دور زندگی می‌کردند، بهتر از بسیاری از مصاحبان بتوانند الگو واقع شوند. لیکن برای این کار باید از طریق بررسی تاریخ زندگی درس‌های لازم را فرا گرفت. گذشت چهارده قرن هم چیزی را عوض نمی‌کند. زیرا محور اصلی در الگوگیری اصول کلی تربیتی و ارزش‌های اخلاقی است که با مرور زمان پوسیده و کهنه نمی‌شود.
زندگی ائمه(ع) برای ما الگو است و پذیرش این مطلب و بیان این سخن گزاف و بیهوده نیست و لذا هم گوشه گوشه زندگی آنها برای ما روشن است و بیان شده و هم می‌توان همچنان از آنها الگو گرفت و پیروی نمود. و برای رسیدن به آن می‌توان کتب مشتمل بر معارف دین را که بسیار فراوان است مورد مطالعه قرار داد.

پی‌نوشت‌ها:
1.احزاب (33) آیه 21.
2.ممتحنه (60) آیه 4 و 6.
3.مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، انتشارات اسلامیه، ج 17، ص 264.

باسمه القدّوس

عرض سلام و ادب و آرزوی قبولی طاعات و عبادات

نسیم رحمت;931052 نوشت:
"اندیشه و اندیشیدن" و"شناخت و معرفت"دو رکن بنیادی تغییر«دیدگاه، باور و عقیده» است. از این رو در معارف اسلامی هیچ چیزی به اندازه ی" اندیشه و اندیشیدن" و" علم و معرفت" با ارزش نیست.

شناخت و معرفت نیاز به بستری مناسب و سالم دارد آیا چنین زمینه هایی برای جوانان فراهم شده است؟(در دهه ی اخیر)

نسیم رحمت;931052 نوشت:
ارائه الگوی مناسب و جایگزین الگوهای موجود :

چه کسانی متولی ارائه ی الگوی علمی و عملی به نسل جوان هستند؟

صدا و سیما و سینما و سایر نهادهای مربوطه چه الگوهایی را معرفی،تبلیغ و تأیید می کنند؟

[="Times New Roman"][="Black"]

نسیم رحمت;931052 نوشت:
همواره در مباحث علمی به این مسأله توجه شده که انسان احتیاج به الگوی رفتار و نمونه عمل دارد و این مطلب به تجربه نیز ثابت شده است و می‌بینیم که در کارها هر انسانی به دنبال الگو می‌گردد و در پی شخصیت برجسته ای است که به او دل بندد و ارادت بورزد.
در بین جوانان معمول است که اگر امتیازاتی در فردی ببینند و به او علاقمند شوند، در همه کارها و حتی نوع و شکل لباس و آرایش از او تقلید می‌کنند. وجود الگوهای رفتار و شخصیت‌های نمونه و مربی نقش بسیار مهمی در سازندگی انسان‌ها دارد.
قرآن مجید پیامبر اکرم(ص) را اسوه نیک معرفی کرده است
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله والیوم الاخر و ذکر الله کثیرا؛ برای شما در زندگی و عملکرد پیامبر(ص) سرمشق نیکویی بود برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند».(1)
در جای دیگر ابراهیم و اصحاب او را اسوه حسنه می‌داند.(2) دلیلش آن است که "انتخاب فرستادگان خدا از میان انسان‌ها به خاطر آن است که بتوانند سر مشق عملی برای امت‌ها باشند؛ زیرا مهم ترین و مؤثرترین بخش تبلیغ و دعوت انبیاء دعوت‌های عملی آن‌ها است و به همین دلیل دانشمندان اسلام معصوم بودن را شرط قطعی مقام نبوت دانسته‌اند".(3)

به نظر میاد برای رسیدن به مقصودی که مطرح فرمودید دو موضوع بسیار مهم است :

1. ارتقاء و تحوّل در شناخت و معرفت
تغییر دیدگاه، اندیشه و فکر، باور و عقیده نیازمند ایجاد تغییر و تحوّل در «شناخت و معرفت»است. دیدگاه و باور های درونی انسان براساس میزان جهل و نادانی یا سطح آگاهی و شناخت شکل می گیرد.
تغییر «شناخت» نیازمند مؤلفه های چندی است از قبیل "مطالعه و تحقیق شخصی در طبیعت و آفرینش انسان و استعدادها و توانایی­ها و نیازمندی­های وی. شناخت " آفاق و انفس "،مطالعه و آشنایی بیشتر با اصول و مبانی اعتقادی، اخلاقی و عملکردی دین، هم چنین بهره بردن از تحقیقات، تجربیات و اندیشه و افکار دیگران و تحلیل و پردازش و پالایش آن مبانی و خمیر مایه­ ی اصلی تغییر در شناخت می باشد.
شناخت و آگاهی مقوله ای است که با اندیشه و اندیشیدن پایه ریزی می شود، ولی در تداوم واستمرار حرکت تکاملی بین "شناخت"و"تفکر"رابطه و تأثیر گذاری دو سویه به وجود می آید. براین پایه هر چه سطح آگاهی و شناخت بیشتر می شود، قدرت پردازش و تحلیل گری "فکر و عقل"قوی تر می گردد. در نتیجه اطلاعات و شناخت "دقیق تر"و"گستر ده تری"به دست می آید.
"اندیشه و اندیشیدن" و"شناخت و معرفت"دو رکن بنیادی تغییر«دیدگاه، باور و عقیده» است. از این رو در معارف اسلامی هیچ چیزی به اندازه ی" اندیشه و اندیشیدن" و" علم و معرفت" با ارزش نیست.

2. ارائه الگوی مناسب و جایگزین الگوهای موجود :
در الگوگیری، حضور یا عدم حضور افراد چندان مهم نیست. بلکه چه بسا کسانی که در گذشته ای دور زندگی می‌کردند، بهتر از بسیاری از مصاحبان بتوانند الگو واقع شوند. لیکن برای این کار باید از طریق بررسی تاریخ زندگی درس‌های لازم را فرا گرفت. گذشت چهارده قرن هم چیزی را عوض نمی‌کند. زیرا محور اصلی در الگوگیری اصول کلی تربیتی و ارزش‌های اخلاقی است که با مرور زمان پوسیده و کهنه نمی‌شود.
زندگی ائمه(ع) برای ما الگو است و پذیرش این مطلب و بیان این سخن گزاف و بیهوده نیست و لذا هم گوشه گوشه زندگی آنها برای ما روشن است و بیان شده و هم می‌توان همچنان از آنها الگو گرفت و پیروی نمود. و برای رسیدن به آن می‌توان کتب مشتمل بر معارف دین را که بسیار فراوان است مورد مطالعه قرار داد.

پی‌نوشت‌ها:
1.احزاب (33) آیه 21.
2.ممتحنه (60) آیه 4 و 6.
3.مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، انتشارات اسلامیه، ج 17، ص 264.


سلام

خیلی ممنون از پاسخگوییتون.

راهکاری که شما گفتید برای کسانیست که درست و غلط رو تشخیص می دهند.
برای کسانی که تشخیص نمی دهند باید چکار کنیم؟[/]

حبیبه;931085 نوشت:
شناخت و معرفت نیاز به بستری مناسب و سالم دارد آیا چنین زمینه هایی برای جوانان فراهم شده است؟(در دهه ی اخیر)

این بستر رو چه کسانی باید تدارک کنند؟
البته که این تدارک رو باید مسئولین محترم تدارک کنند اما اگر کوتاهی کردند چی ؟ آیا خود ایشان نباید تکاپو کنند؟
همه افراد که به نوعی در تربیت فرزندان نقش دارند، مسئول دارند تا این گونه امور را تدبیر کنند و زمینه ارتقاء سطح آگاهی افراد جامعه را ایجاد کنند. اما این امر سبب کم رنگ شدن نقش خود افراد نیست. همه افراد خود باید تلاش همه جانبه ای برای رشد و کمال خود بنمایند. همانگونه که در سایر امورات زندگی منتظر اقدامات مسئول یا شخص خاصی نمی مانند.

Im_Masoud.Freeman;931116 نوشت:
راهکاری که شما گفتید برای کسانیست که درست و غلط رو تشخیص می دهند. برای کسانی که تشخیص نمی دهند باید چکار کنیم؟

از ميان راه هاي گوناگون، يک راه بهترين و کارآمدترين است و آن هم ارتقاء سطح آگاهی ها و بصیرت افراد است. آن چه براي انسان از آب و هوا و غذا مهم تر و ضروري تر است،‌عنصر آگاهي است. منظور از آگاهي اين است که با خواندن کتاب و ابزارهايي که مي توانند سبب بيداري و آگاهي انسان گردند، انديشه خويش را اصلاح کند که نتيجه اش تشخیص درست از غلط، راه از بیرهه، تقويت ايمان و اعتقادات از راه آگاهي است.
بر این اساس همین دو راهکار یعنی ارتقاء سطه شناخت و معرفت و نیز ارائه الگوی مناسب نسبت به این دسته افراد هم راهگشا است.

[="Times New Roman"][="Black"]در جامع بعلبک وقتی کلمه ای همی‌ گفتم به طریق وعظ با جماعتی افسرده دل مرده ره از عالم صورت به عالم معنی نبرده

دیدم که نفسم در نمی‌گیرد و آتشم در هیزم تر اثر نمی‌کند....8-|

کلیک کنید[/]

پرسش:
چگونه می توان افراد را از تقلید کورکورانه و بی دلیل دیگرانی که به هر جهت شهرت پیدا کرده اند نهی کرد و اعتماد به نفس از دست رفته شان رو به ایشان برگرداند و به مستقل شدن و رهایی از وابستگی و دلبستگی به دیگران ترغیب شان کرد؟

پاسخ:
همواره در مباحث علمی به این مسأله توجه شده که انسان احتیاج به الگوی رفتار و نمونه عمل دارد و این مطلب به تجربه نیز ثابت شده است و می‌بینیم که در کارها هر انسانی به دنبال الگو می‌گردد و در پی شخصیت برجسته ای است که به او دل بندد و ارادت بورزد.
در بین جوانان معمول است که اگر امتیازاتی در فردی ببینند و به او علاقمند شوند، در همه کارها و حتی نوع و شکل لباس و آرایش از او تقلید می‌کنند. وجود الگوهای رفتار و شخصیت‌های نمونه و مربی نقش بسیار مهمی در سازندگی انسان‌ها دارد.
قرآن مجید پیامبر اکرم(ص) را اسوه نیک معرفی کرده است
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله والیوم الاخر و ذکر الله کثیرا؛ برای شما در زندگی و عملکرد پیامبر(ص) سرمشق نیکویی بود برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند».(1)
در جای دیگر ابراهیم و اصحاب او را اسوه حسنه می‌داند.(2) دلیلش آن است که "انتخاب فرستادگان خدا از میان انسان‌ها به خاطر آن است که بتوانند سر مشق عملی برای امت‌ها باشند؛ زیرا مهم ترین و مؤثرترین بخش تبلیغ و دعوت انبیاء دعوت‌های عملی آن‌ها است و به همین دلیل دانشمندان اسلام معصوم بودن را شرط قطعی مقام نبوت دانسته‌اند".(3)

به نظر میاد برای رسیدن به مقصودی که مطرح فرمودید دو موضوع بسیار مهم است :

1. ارتقاء و تحوّل در شناخت و معرفت
تغییر دیدگاه، اندیشه و فکر، باور و عقیده نیازمند ایجاد تغییر و تحوّل در «شناخت و معرفت»است. دیدگاه و باور های درونی انسان براساس میزان جهل و نادانی یا سطح آگاهی و شناخت شکل می گیرد.
تغییر «شناخت» نیازمند مؤلفه های چندی است از قبیل "مطالعه و تحقیق شخصی در طبیعت و آفرینش انسان و استعدادها و توانایی­ ها و نیازمندی­های وی. شناخت " آفاق و انفس "،مطالعه و آشنایی بیشتر با اصول و مبانی اعتقادی، اخلاقی و عملکردی دین، هم چنین بهره بردن از تحقیقات، تجربیات و اندیشه و افکار دیگران و تحلیل و پردازش و پالایش آن مبانی و خمیر مایه­ ی اصلی تغییر در شناخت می باشد.
شناخت و آگاهی مقوله ای است که با اندیشه و اندیشیدن پایه ریزی می شود، ولی در تداوم واستمرار حرکت تکاملی بین "شناخت"و"تفکر"رابطه و تأثیر گذاری دو سویه به وجود می آید. براین پایه هر چه سطح آگاهی و شناخت بیشتر می شود، قدرت پردازش و تحلیل گری "فکر و عقل"قوی تر می گردد. در نتیجه اطلاعات و شناخت "دقیق تر"و"گستر ده تری"به دست می آید.
"اندیشه و اندیشیدن" و"شناخت و معرفت"دو رکن بنیادی تغییر«دیدگاه، باور و عقیده» است. از این رو در معارف اسلامی هیچ چیزی به اندازه ی" اندیشه و اندیشیدن" و" علم و معرفت" با ارزش نیست.

2. ارائه الگوی مناسب و جایگزین الگوهای موجود :
در الگوگیری، حضور یا عدم حضور افراد چندان مهم نیست. بلکه چه بسا کسانی که در گذشته ای دور زندگی می‌کردند، بهتر از بسیاری از مصاحبان بتوانند الگو واقع شوند. لیکن برای این کار باید از طریق بررسی تاریخ زندگی درس‌های لازم را فرا گرفت. گذشت چهارده قرن هم چیزی را عوض نمی‌کند. زیرا محور اصلی در الگوگیری اصول کلی تربیتی و ارزش‌های اخلاقی است که با مرور زمان پوسیده و کهنه نمی‌شود.
زندگی ائمه(ع) برای ما الگو است و پذیرش این مطلب و بیان این سخن گزاف و بیهوده نیست و لذا هم گوشه گوشه زندگی آنها برای ما روشن است و بیان شده و هم می‌توان همچنان از آنها الگو گرفت و پیروی نمود. و برای رسیدن به آن می‌توان کتب مشتمل بر معارف دین را که بسیار فراوان است مورد مطالعه قرار داد.

نکته تکمیلی :
ممکن است کسی بگوید آن چه گذشت برای کسانی مفید است که درست و غلط را تشخیص می دهند. برای بالا بردن اطلاعات افرادی که درست و غلط را تشخیص نمی دهند باید چکار کنیم؟
از ميان راه هاي گوناگون، يک راه بهترين و کارآمدترين است و آن هم ارتقاء سطح آگاهی ها و بصیرت افراد است. آن چه براي انسان از آب و هوا و غذا مهم تر و ضروري تر است،‌عنصر آگاهي است. منظور از آگاهي اين است که با خواندن کتاب و ابزارهايي که مي توانند سبب بيداري و آگاهي انسان گردند، انديشه خويش را اصلاح کند که نتيجه اش تشخیص درست از غلط، راه از بیرهه، تقويت ايمان و اعتقادات از راه آگاهي است.
بر این اساس دو راهکاری که در قبل گذشت یعنی ارتقاء سطح شناخت و معرفت و نیز ارائه الگوی مناسب نسبت به این دسته افراد هم راهگشا است.

پی‌نوشت‌ها:
1.احزاب (33) آیه 21.
2.ممتحنه (60) آیه 4 و 6.
3.مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، انتشارات اسلامیه، تهران، ج 17، ص 264.

موضوع قفل شده است