:) لــبخندها و دلــخندها :) فضای مجازی

تب‌های اولیه

181 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

آمادگی ازدواج

وقتي جوان هر روز بدون هدف در اينترنت ولگردي و وبگردي مي كند و جوان درگير محركات جنسي و عاطفي مي شود. بدون لحاظ كردن مقدمات و شرايط ازدواج و بدون شنيدن سخنان منطقي والدين اصرار دارند كه به او كمك كنند با فرد دلخواهش ازدواج كند.

استاد قرائتي مي فرمود: به يك جوان رفت خواستگاري گفتند: مي‌خواهي داماد بشي؟
گفت: بله.
گفتند: خونه داري؟
گفت: نه.
گفتند: ماشين داري؟
گفت: نه.
گفتند: شغل يا هنري داري؟
گفت: نه.
گفتند: مدرك تحصيلي به دردبخوري؟
گفت: نه.
گفتند: معافيت سربازي داري؟
گفت: نه.
گفتند: پس چي داري؟!
گفت: من فقط آمادگي دارم.

(محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، ص78.)


:makhfi:
:_loool:

سرقت موبایل
دزدي موبايل فردی را ربوده و فرار کرد. آن مرد به گورستان رفت و آن جا نشست.
مردم گفتند: آن مرد موبايل تو را به طرف باغ برد تو چرا در قبرستان نشسته‌ای؟

گفت: بالاخره گذرش به این جا خواهد افتاد.

:Graphic (7):

رتبه شادی
سه سال متوالیه مي گفتن: دانمارک رتبه شادترین مردم دنیارو داره
میخوام تو اينترنت یه دانمارکی گیر بیارم
مسج بدم اگه چیز خنده داری هست برام ما هم بفرست يا بگو ما هم بخندیم

:Graphic (31):

نیوتون و ساناز
مامانه به پسرش ميگه: نيوتن رو مي‌شناسى؟
ميگه: نه كيه؟
ميگه: اگه حواست به درسات بود مي‌شناختيش
پسره ميگه: سانازو مي‌شناسى؟
مامانه ميگه: نه كيه؟
پسرش ميگه: اگه حواست به بابا بود مي‌شناختيش

:Graphic (12):

ازدواج نا موفق

اولي: وقتي زنت خونه نيست چه كار مي‌كني؟
دومي: استراحت.
اولي: وقتي هست چي؟
دومي: استقامت!laughing

تذكر مشاوران خانواده:

اگر به هر دليلي نياز به ازدواج اينترنتي بود حتما از همان اول زير نظر مشاور ازدواج باشيد و خانواده ها مطلع باشند.


انقراض نسل

استاد: شباهت گودزیلا با پسر خوب چیه؟

دختري شكست خورده در عشق سايبري با گريه: سالهاست نسل هردوشون منقرض شده!

نكته فقهي و اخلاقي:
شوخی كردن با نا محرم در فضای مجازی درصورتی دارای مفسده یا با ریبه همراه باشدیا باعث تحریک شهوت بشود حرام است وشایسته است مومنین از چنین اموری خودداری كنند.


ما املیم و نادان ولی...

پادشاهي ستمگر بود كه فقط به فكر عياشي و تجملات لباس هاي زربافت و مدهاي جديد بود. روزي كه دوست از آن سرزمين مي گذشتند وقتي متوجه شدند مردم در چه رنجي به سر مي برند با نقشه اي نزد شاه رفتند ادعا كردند ماهرترين خياط دنيا هستند. و مي‌توانند لباس سحرانگيزي بدوزند كه افراد نادان و حرام زاده نمي‌توانند آن را ببينند. شاه كارگاه خياطي بزرگي در اختيار آنها گذاشت و سكه‌هاي طلاي زيادي به آنها داد. گاهي وزير و مسؤولان براي سركشي آنجا مي رفتند. آن دو سريع از خواب و خوردن دست مي كشيدند و وانمود مي‌كردند سخت مشغولند و كم مي خوابند و مي خورند تا لباس زودتر آماده شود. با حركات دست طروي كار مي‌كردند كه گويي سون و قيچي در دست دارند و مشغول كار هستند. وزير و مسؤولان از ترس برچسب نادان بودن و حرام زاده بودن به لباس خيالي با دقت نگاه مي كردند و به به و چه چه مي‌كردند و به دو خياط انعام زيادي مي‌دادند. وقتي نزد شاه هم میرفتند از لباس جاويي حسابي تعريف و تمجيد می‌کردند.
پادشاه براي ديدن و به تن كردن لباسش هر روز بی‌قرارتر می‌شد. روزي خیاطان گفتند لباس براي پوشيدن پادشاه آماده است. شاه سر از پا نمی‌شناخت. وقتی طبق را آوردند و پادشاه به آن نگاه کرد چیزی ندید، اما از ترس اینکه چیزی بگوید و دیگران به او برچسب نادان بودن و حرام زاده بودن بزنند شروع به تعریف کرد و فوری آن را پوشید و دستور داد تا جشني برپا كنند تا مردم لباس جدید شاه را ببینند. روز جشن مردم با تعجب دیدند. پادشاه لخت با غرور از ميان جمعيت با همراهان عبور مي كرد. مردم هاج و واج مانده بودند، اما هیچ کس جرات نداشت چیزی بگوید. كودكي وقتی شاه عريان را دید شروع به مسخره کردن شاه كرد. به دنبال او نيز كودكان ديگر و بعد يكايك مردم به شاه می خندیدند. شاه که تازه فهمیده بود چه کلاهی بر سرش رفته در حالی که بی آبرو شده بود با شرمندگی به قصرش بازگشت و دستور داد تا آن دو مرد را یافته و به دار بیاویزند، اما هیچ اثری از آن دو نیافتند چرا كه آنها با طلاهاي شاه فرار کرده بودند.

نكته‌هاي تربيتي و روان‌شناختي

1- به روز بودن و استفاده از فن آوري اطلاعات و ارتباطات و فضاي سايبري فوايد زيادي دارد، ولي اگر اهل تحليل و استفاده هدفمند نباشيم و آسيب‌ها را نشناسيم خود و فرزندانمان گرفتار عشق‌هاي سايبري، اعتياد به اينترنت، مشكلات جسمي به دليل كم تحركي، كوفتگي عصبي، طلاق خاموش، خيانت، سوء استفاده مالي يا جنسي، اعتياد به پورنوگرافي، و...مي‌شويم. ما بايد سوار موج سايبري شويم نه اين كه اجازه دهيم «سونامي آسيب هاي اينترنتي» ما را با خود ببرد.
2- انسان عاقل: از ويژگي‌هاي انسان عاقل تحليل‌گربودن و «مديريت هيجاني» است. او به خاطر لذت هاي آني رضايت از زندگي و لذت هاي باقي را نابود نمي كند.او هشيار است كه با مدگرايي، مواد مخدر، موسيقي، مغالطه‌هاي سياسي، تبليغات تجاري و.. بازيچه سودجويان قرار نگيرد. برخي مي گويند اگر كسي دنبال مدهاي نامتعارف مانند شلورهاي جين پاره، فاق كوتاه، فاق گل و گشاد، آرايش دخترانه پسران، پارتي و مهماني هاي مختلط، ديدن فيلم هاي سكسي با جمع خانواده ساپورت تنگ و غواصي نباشد امل است در حالي كه نمي دانند كه امپرياليسم رسانه و سوداگران به پادشاه بودن اينان اعتراف مي كنند نه براي حرمت به ايشان براي اين كه بتوانند لباس تمايلات خود را به تن ديگران كنند و سكه هاي گران قيمت حيا و غيرت و فرهنگ آنها را بربايند. آيا اين سياست تداعي گر حكايت «شادی آمد غصه از خاطر برفت خر برفت و خر برفت و خر برفت.» و «افسانه اسب تراوا» و «آزمون عمر و عاص» براي سنجش افراد عاقل نيست كه گفت هركس زبانش به بيني اش برسد بهشتي است و اغلب مردم ناداني خود را در عمل نشان دادند؟!

يادمان باشد حضرت علي فرمودند از ويژگي‌هاي متقين اين است كه در مسير حق از كمي تعداد و سرزنش و برچسب نادان بودن نمي هراسند.


(محمدحسين قديري، ماهنامه خانه خوبان، 1395. نيز رك: صدهزاران دام و دانه است اي خدا: زهرها و پادزهرهاي اخلاقي و تربيتي در فضاي مجازي، ج2، ص166.)

مطالعه آنلاین


خودشیفتگی

آقاي خودشيفته تو روزنامه يك آگهي استخدام مي‌بينه كه به يك مهندس كامپيوتر مجرب و باسابقه نيازمنديم. خلاصه فرداش كت شلوار ميپوشه و اساساً تيپ ميزنه و پا ميشه ميره واسه مصاحبه.
اونجا يارو ازش ميپرسه: شما مدركتون از كدوم دانشگاهه؟
ميگه: من مدرك ندارم كه!
يارو تعجب مي‌كنه، ميگه: پس حتماٌ سابقة كارتون زياده. قبلاٌ تو كدوم شركت كار مي‌كردين؟
آقاي خودشيفته ميگه: والله من تو هيچ شركت مركتي كار نمي‌كنم! پدر مرحومم يك سوپرماركت داشت، منم همونجا كار مي‌كنم!!
يارو شاكي ميشه، ميگه: مردك! تو اصلاٌ بلدي كامپيوتر رو روشن كني؟!
آقاي خودشيفته ميگه: والله نه!!
مرده قاط مي‌زنه، مي‌پرسه: پس اومدي اينجا چه غلطي بكني؟!
ميگه: من فقط اومدم بگم كه دور من يكي رو بايد خط بكشيد!!!:|

:Graphic (56):

تحقیق اینترنتی
وقتی از مدرسه اومد گفت: باید درباره عمه عطار تحقیق اينترنتي کنم. همه تعجب کردند و گفت این دیگه چه تحقیقی است. عصبانی شدم و با توپ پر رفتم مدرسه تا با معلمش صحبت کنم. معلم خنده‌کنان گفت: عمه اطهار نبوده ائمه اطهار بوده.
(محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ص89.)

آیت الله اینترنت

آيت‌الله هادوي جزء افراد معدودي بود كه به محض ورود كامپيوتر به ايران، به اين ابزار مجهز شد. طلاب و دانشجويان به او لقب آيت‌الله اينترنت دادند.
(محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ص78.)

پرواز

مشغول نماز كه بودم يكي از دوستان خلبان پيامك داده بود. بعد از نماز نوشتم: خيلي عذر مي‏خوام، پرواز داشتم نمي‌تونستم جواب بدهم. با تعجب گفت پرواز؟! خنديدم گفتم بله؛ نماز وسليه عروج و پرواز ملكوتي مؤمن است؛ أَلصَّلاةُ مِعْراجُ الْمُؤْمِن.
(محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ص78.)


:parandeh::parandeh:

خرافات سایبری

برخي روي زيارت‌نامه‌ها مطالب خرافي مي‌نويسند و به ديگران هم ديكته مي‌كنند كه بنويس، وگرنه ال ميشه و بل ميشه.

الان جماعت خرافه‌پرستان كه به روز شده‌اند و از پيامك، لاين، وايبر، واتس‌آپ و ايميل و تلگرام هم استفاده مي‌كنند.

نوشته بود: به حرمت گوسفندي که جان حضرت اسماعيل را نجات داد، هفت مرتبه بگو بع بع و براي هفت گوسفند ديگر ارسال کن! laughing
حتماً بگو حاجت می‏گيري!
=))
نخند بع بع کن!
>:)
يکي کوتاهی کرد، بعد از هفت روز عرعر مي‌کرد!
توصيه مي‌كنم كتاب طنز كلثوم ننه را كه ضد خرافه‌پرستي است بخوانيد.


(محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ص38.)


:Graphic (30):

رابطه آرامبخش

مراجع: ايام نامزدي همه چيز خوب و خوشه ولي شوهرم با اخلاق خوب مياد خونه و با ترش رويي تمام ازم جدا ميشه.


مشاور:‌ گفته بود بدترين شكنجه در زندان عراق اين بود كه به دوستان آذري از پشت شيشه نان بربري نشان مي دادند و بعد برايشان نان لواش مي آوردند.

بله، با اين همه تحريكاتي كه تو فضاي مجازي و بيروني است، اگر همسرتان از ارضاي نياز زناشويي حلالش محروم شود و فقط در كنار شما باشد چيزي جز فشار عصبي براي او نخواهند بود.
قبل از عقد بايد از كانال هاي مختلف دختر و پسر تلاش كنند همديگر را بشناسند.
نبايد دوره نامزدي از شش ماه طولاني تر شود و يا اگر طولاني شد نبايد مسائل زناشويي حلال تعطيل شود..

(محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، ص35.)


زین پس

زین پس به جای واژه غریب و نامانوس «تلگرام» بگویید: :Lflasher:كاتر روابط خانوادگي
زین پس به جای واژه غریب و نامانوس «فضاي واقعي» بگویید: :Lflasher:اونترنت
زین پس به جای واژه غریب و نامانوس «واي فاي» بگویید: :Lflasher:حق ماره


حق ماره::Rflasher: با شرايطي عبور كنندگان از باغ مي توانند ميوه بخورند همسايگان و مهمانان هم اين حق را در استفاده از واي فاي براي خود قائل هستند.


:Nishkhand::Graphic (50)::Nishkhand:

استاتوس
طرف استاتوﺱ گذاشته: از امشب می خوام تو بالکن بخوابم
چهار تا پشه کامنت گذاشتن: Big like:gun:

مادرشوهرقبض موبایل و اينترنتم اومد 200 هزارتومن مامانم گفت: تو چیکار می کنی، هر شب واسه اون ذلیل مرده لالایی میخونی؟؟؟؟
بدبخت يك كم ذخيره كن براي عروسيت!
الان که اومده 14 هزار تومن میگه : بدبخت تو هم مثل باباتي اصلن نمي فهمي عشق چيه؟ !!!!!:Gig:
محکم کاری
استاد: چرا براي آدرس اينترنتي سه تا دابليو پشت سرهم مياد؟
دانشجو: چون كار از محكم كاري عيب نميكنه!:khaneh:
ولگردی و وبگردی
استاد: چرا ولگردي، وبگردي و هرزگردي اينترنتي زياده در ايران؟
دانشجو: چون ما از كوچكي از بزرگترها ياد گرفتيم كه كارهاي بي هدفي انجام بدهيم عمو زنجير باف برامون خيلي عزيز بود ولي زنجير را مي بافت و بعدم مي انداخت پشت كوه.:Nishkhand:

:Graphic (40):


:Nishkhand::khandeh!::khandeh!::Nishkhand:

پشتیبانی اینترنت
هر باز زنگ مي زنم پشتيباني اينترنت نفر 20 يا 30 ليست انتظارم بعد از كلي انتظار ميگم: ‌سلام.
اين جمله را سريع ميگه و قطع مي كنه: سلام اشكال از مودم تونه.
يه بار خاموش و روشنش كن حل ميشه!!! روزتون خوش دمش گرم
:)]

مگه شما روز خوش برامون ميذارين؟!!!
:|

سیب گاززده
یارو لپ تاپش خراب شده بود
حيف نون گفت: ویندوزت چیه؟
گفت: اپل! روش عکس سیب هم هست.
گفت: سیب گاز زده؟
گفت: آره.
حيف نون گفت: کاریش نمی شه کرد!b-(

خودت گره بزن
تنها راه اینکه سیم هدفون توی کیفت گره نخوره اینه که خودت از قبل گره بزنیش.
:p

همین ساعت
كارشناسان آخر جلسه پالتاك و سخنراني هاي آنلاين ميگين: هفته دیگه همین روز و همین ساعت منتظر ما باشین؟
خب، آخه اگه هفته دیگه همین ساعت بیایم که آخر برنامه می رسیم، دانشمند!
8-}

:Graphic (42)::Graphic (42):

تحقیق ازدواج
لاكردار: از مراسم قبل از ازدواجم می توانم عوض کردن سیم کارتمو نام ببرم. جوري از فیس بوک و تلگرام استفاده کردم که وقت ازدواج مجبورم اکانتمو بسوزانم و خاکسترش را بریزین توی اقیانوس اطلس!
دو نكته روان شناختي:
1- كافر همه رو به كيش خود پندارد.
2- قبل ازدواج چشم ها باز باز. بعد از ازدواج چشمها نيمه باز.

:dokhtari:


مخ لص
حيف نون به فرزندش گفت: اصلا به كسي نگو مخصلم.
فرزند: چرا؟
حيف نون: مخ لص يعني بي مخ. مانند وايرلس؛ يعني بدون سيم. يا تيوب لس؛ يعني بدون تيوب.

:negah:

عشق های دیجیتالی
زمان آنالوگ: روابط و عشق ها برفكي هم بود كج دار و مريض ادامه داشت. اون روزا باباها هفت تا دختر شوهر میدادن همشون هم عمري زندگي مي كردند و ظاهرا هم خوب بودند با هم.
عصر منولگو و ديجيتال: روابط و عشق ها بايد صاف صاف و مطابق ميل فرد باشند، وگرنه طرف مقابل حذف مي شود. اين روزا یه دختر را هفت بار شوهر میدن آخرش هم باز برمی گرده خونه باباش!


:ninii:

سرعت نور
بالاتر از سرعت نور می دونی چیه؟
سرعت جمع و جور کردن خونه و قطع واي فاي در مواجهه با مهمان سرزده.


:tarsnak:

لاکردار شدم
لاكردار: در جمع خانواده داشتیم يه كليپ رو به اونا نشون مي دادم طرف دو شخصیته بود. زرت و زرت میزد آدم می کشت یه ساعت بعد عین یه بچه گوگولی عاشقانه نگات می کرد!
بابام: خانوم نکنه این بچمونم دو شخصیته باشه؟!
مامانم: نه بابا،خیالت راحت این از اولم بی شخصیت بود چه برسه به دوتا شخصیت!
یعنی بچه سرراهی هم بودم باهام مهربونتر برخورد می کردن اینا! شما بگيد من لاكردار نشم كي بشه؟!

:geryan:


غذای دیجیتالی
حيف نون شبا گوشيشو ميذاره تو يخچال تا غذاهاي تو اینستاگرام و تلگرام خراب نشن.

:Graphic (1):


حرف مفت
ناصرالدين شاه وقتي ديد ملت براي حرف زدن مفتي با تلگراف صف كشيدند گفت بايد پولي بشه و اعلام كنيد‌«حرف مفت ممنوع». تدبير او اثر داشت، ولي مخابرات هر روز قيمت هاي حرف زدن و چت و...در تلگرام بالا مي بره ولي باز هم حرف مفت زياد زده ميشه.

:Graphic (7):

ویبره
به بزه میگن: چرا زنگولت صدا نمی کنه؟
میگه: گذاشتمش رو ویبره!


:Graphic (53):

خواجه عبدالله رایانه ای

ای خدا hard دلم Format مکن
Fild مرا خالی از برکت مکن

optoin غم را خدایا ON مکن

FILE اشکم را خدایا RUN مکن

DELTREE کن شاخه های غصه را

سردی و افسردگی را هر سه را

JUMPER شادی بیا تا set کنیم

system اندوه را reset کنیم

نام تو password درهای بهشت

آدرس E-MAIL سایت سرنوشت

ای خدا حرف دلم با کی زنم

HELP می خواهم که F1 می زنم


:god::god::god:

تو کیستی؟

بسمه الذی اضحک
تو كیستی، كه من این گونه بی تو بی تابم؟
نمی شناسیش؟ اینجاست، لپ تاپم

تو چیستی، كه من از موج هر تبسم تو

سحر شده اما هنوز بی خوابم

من از كجا سر راه تو آمدم ناگاه!

امان از این نت و وب گردی بیگاه

مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!

مرا اسیر خویش کرده ای، وبگاه

كه ذره های وجودم تو را كه می بینند

به طور عجیبی بی اراده می شینند

به من بگو كه مرا از دهان شیر بگیر!

ولی نگو که برو سایت دیر به دیر

بگو برو جگر كوه قاف را بشكاف!

ولی مگو که جوان تا کی ای، چنین علاّف؟

ترا به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند

که گریه نما نیست موقع لبخند


:Black (3)::Graphic (41)::Black (3):

سایت خلوت

انجمن خلوت شده چون دلِ عارف، از غیر
نیست جز من ای خدا شکرت، کنم تنها سیر

من رئیسم حال، این تاپیکها مال منند

من نمی ذارم که اینجا پست جنجالی زنند

در خیالات خودم جای مدیر گردیده ام

هر کجا رفتم من و بین تاپیک چرخیده ام

بحث ها را کنترل من کرده ام یا حذف و ردّ

مهربان هم گشته ام گر گوش دارندم به جدّ

تکیه بر جای بزرگان من زدم ای وایِ من

مطمئنم چون مدیر آید کند دعوایِ من


(سيده نسيم طباطبايي)


:fekr:
:mah::fekr:


مكر گرگ>Smile

روزي روزگاري يك گرگ بدجنس براي پيدا كردن غذا دچار مشكل شد. چون گله اي كه براي چرا به آن كوه و چمنزار مي آمد يك چوپان دلسوز و يك سگ دقيق داشت. آنها مواظب هر اتفاقي در گله بودند. گرگ گرفتار شده بود و نمي دانست چكار بكند تا اينكه يك روز اتفاق عجيبي افتاد.


او يك پوست گوسفند را پيدا كرد. گرگ آنرا برداشت و بسرعت فرار كرد. روز بعد گرگ با دقت پوست را روي خودش انداخت و خودش را به شكل يك گوسفند درآورد:-ss و هنگاميكه گله در صحرا مشغول چرا بود به ميان آنها رفت.x_x گوسفندها متوجه وجود گرگ نشدند.:-s


يكي از بره ها به كنار او آمد گرگ ناقلا به او گفت: كمي آن طرف تر علف هاي خوشمزه تري وجود دارد و بره بيچاره به دنبال گرگ از گله دور شد. خلاصه آن روز گرگ بدجنس توانست شكار خوبي را پيدا كند.


تا مدت ها گرگ به گله مي آمد و به روش هاي مختلف گوسفندان را فريب مي داد. و گوسفندها هم فريب ظاهر گرگ را مي خوردند و حرف هاي او را قبول مي كردند. اين ماجرا مدت ها ادامه پيدا كرد. البته چوپان و سگ گله بعد از مدت ها توانستند به علت ناپديد شدن گوسفندها پي ببرند و گرگ بدجنس را حسابي ادب كنند.

ولي...ولي حيف كه يك عده گوسفند ساده گول گرگ را خورده بودند و ديگه در ميان گله نبودند.



:sham:


چوپان راستگو و مشاور دروغگو


وقتي در سايت ها هر كسي خود را مشاور معرفي كند و مردم ساده انديش به او اعتماد كنند و راز خود و بيماري خود براي افرادي كه تخصص ندارند بگويند معلوم مي شود كه تعداد مشاوران زير روبه فزوني خواهد بود چرا كه ما نيز مانند نظام مشاوره كشور كه برنامه اي سازمان يافته براي اين افراد ناشي و يا شياد ندارد، سهمي در استمرار كار غيرحرفه اي آنها داشته ايم.
غالبا افرادي كه تخصص دارند زبان در كام دارند و بي سوادان فريادگر هستند.
لبوفروش كه جنسش قيمتي ندارد فرياد مي كشد ولي طلافروش ساكت در محل كارخود است.

پس براي مشاوره دنبال افراد متخصص و حرفه اي معتبر برويم و از سايت هاي معتبر و مورد تأييد افراد سرشناس و علمي (مانند سايت اسك دين، نهاد رهبري، مشاوره تلفني 09640 و بخش آنلاين آنها) كمك حرفه اي بگيريم.


چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یک مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سروکله ی یک اتومبیل جدید کروکی از میان گرد و غبار جاده های خاکی پیدا شد. رانندۀ آن اتومبیل که یک مرد جوان با لباس Brioni ، کفش های Gucci ، عینک Ray-Ban و کراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم که دقیقا چند راس گوسفند داری، یکی از آنها را به من خواهی داد؟
چوپان نگاهی به جوان تازه به دوران رسیده و نگاهی به رمه اش که به آرامی در حال چریدن بود، انداخت و با وقار خاصی جواب مثبت داد.
جوان، ماشین خود را در گوشه ای پارک کرد و کامپیوتر Notebook خود را به سرعت از ماشین بیرون آورد، آن را به یک تلفن راه دور وصل کرد، وارد صفحه ی NASA روی اینترنت، جایی که می توانست سیستم جستجوی ماهواره ای ( GPS ) را فعال کند، شد. منطقۀ چراگاه را مشخص کرد، یک بانک اطلاعاتی با 60 صفحۀ کاربرگ Excel را به وجود آورد و فرمول پیچیدۀ عملیاتی را وارد کامپیوتر کرد.
بالاخره 150 صفحه اطلاعات خروجی سیستم را توسط یک چاپگر مینیاتوری همراهش چاپ کرد و آنگاه در حالی که آنها را به چوپان می داد، گفت: شما در اینجا دقیقا 1586 راس گوسفند داری.
چوپان گفت: درست است. حالا همین طور که قبلا توافق کردیم، می توانی یکی از گوسفندها را ببری.
آنگاه به نظاره ی مرد جوان که مشغول انتخاب کردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبیلش بود، پرداخت. وقتی کار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو به او کرد و گفت: اگر من دقیقا به تو بگویم که چه کاره هستی، گوسفند مرا پس خواهی داد..مرد جوان پاسخ داد: آری، چرا که نه!
چوپان گفت: تو یک مشاور هستی.
مرد جوان گفت: راست می گویی، اما به من بگو که این را از کجا حدس زدی؟
چوپان پاسخ داد: کار ساده ای است. بدون اینکه کسی از تو خواسته باشد، به اینجا آمدی. برای پاسخ دادن به سوالی که خود من جواب آن را از قبل می دانستم، مزد خواستی. مضافا اینکه هیچ چیز راجع به کسب و کار من نمی دانی، چون به جای گوسفند، سگ گله را برداشتی.

(محمدحسين قديري، صدهزاران دام و دانه است اي خدا، ج2، ص88.)


:Graphic (6):

تک خطی های خنده ناک:d


سریع بگو

سه بار بگو: رايانتو بيار يارانتو ببر

تماس ناموفق
زنگ زدم فلسطين، هنوز هم اشغاله متأسفانه!

استخدام رسمی
رهبر داعش به نيروهايش: فوری 3 قطعه عکس رنگی از خودت بفرست که باغ وحش داره بجای انتر نیرو می گیره!!!!!!..

فتوشاپ
حيف نون راديولوژيست ميشه به مريضش ميگه: تو عکس دنده چپت شکسته بود با فتوشاپ درستش کردم

عذر پذیری
بعضی وقتا وقتی یکی میگه: ببخشید، اشتباه کردم! بهتره قبول کنید!! چون خوب کردم اشتباه کردم آپشن و گزينه بعدیه که بهتون ارائه میده!!!


عمق فاجعه
فرد خيري يه كاميون خط‌كش وقف وابستگان شبكه هاي مجازي كرد. ازش پرسيدند هدف شما از اين كار چيه؟
ميگه: باهاش عمق فاجعه رو اندازه بگيرن!

انتقال سنگینی

مراجع: خب جناب مشاور اين يك ساعت كه با شما صحبت كردم خيلي مفيد بود احساس مي كنم سرم سبك شده است.
مشاوره:‌ طبيعيه چون سنگيني سرت به سر بنده بلوتوپ شده.





:roz::goleroz::roz:

خوش خواب خانم

زرنگ‌باشی میاد خونه به همسرش، خوش‌خواب خانم، میگه: من برای شام دوستمو دعوت کردم خونه مون.
خوش‌خواب خانم میگه: چرا این کار رو کردی؟
ببین خونه چقدر به هم ریخته است، ظرفا کثیفن، هیچی هم برای خوردن تو یخچال نیست.
شوهره میگه: می‌دونم، ولی اشکالی نداره.
خوش‌خواب میگه: اگه می‌دونی، پس چرا دوستت رو دعوت کردی؟
شوهر میگه: آخه اون زده به سرش بره زن بگیره!8-}


گذر به قبرستان
دزدي موبايل فردی را ربوده و فرار کرد. آن مرد به گورستان رفت و آن جا نشست.
مردم گفتند: آن مرد موبايل تو را به طرف باغ برد تو چرا در قبرستان نشسته‌ای؟

گفت: بالاخره گذرش به این جا خواهد افتاد.8-}

:Graphic (16):

عابر بانک بلا...
ﺩﯾروز ﺭﻓﺘﻢ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﭘﻮﻝ ﺑﮕﯿﺮﻡ. ﺩﮐﻤﻪ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺯﺩﻡ ﻋﮑﺲ ﯾﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﻭ ﺻﻔﺤﻪ ﻋﺎﺑﺮ ﺑﺎﻧﮏ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩ.
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺭﯾﯿﺲ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﯿﮕﻢ ﺁﺧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻭﺿﻌﯿﻪ!!! ﻋﮑﺲ ﻗﺒﺮ ﻣﯿﺎﺩ ﺭﻭ صفحه
مدير بانك ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﻨﻈﻮﺭ عابر بانک اینه وقتی پول توحسابت نیست، از سر قبر بابای مدیر بانک بیارم..:_loool:
عابربانکا چه بلا شدن...:khaneh:

شماره موبایل
به شخصي ميگن: شماره موبايلت چنده؟
ميگه: صفر نهصد و يازده 405 ، 206، پرشيا!
ميگه: جدي چنده؟
ميگه: 22 اون بقيشم بدو
ميگه: نميگي؟!
ميگه:‌چرا ميگم 36 دو صفر پس و پيش:Nishkhand:



شطرنج ازدواج
پدر به پسر سربازش: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی.
پسر: نه! من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم.


پدر: اما دختر مورد نظر من، دختر «بیل گیتس» است.
پسر: آهان اگر این طوریه، قبول است.

پدر به نزد بیل گیتس می‌رود و می‌گوید: برای دخترت شوهری سراغ دارم.

بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند.
پدر: اما این مرد جوان، قائم مقام «مدیرعامل بانک جهانی» است.
بیل گیتس: اوه، که این طور! در این صورت قبول است.

بالاخره پدر به دیدار مدیرعامل بانک جهانی می‌رود


پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم.

مدیرعامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم.
پدر: اما این مرد جوان داماد «بیل گیتس» است.
مدیرعامل: اوه، اگر این طور است، باشد.

و معامله به این ترتیب انجام مي‌شود

:Graphic (8):

جهنميان بشکن زن


گوينده عده اي كارمندان رسمي ايراني را مأمور عذاب بخشي از جهنم كردند. قرار بود اين كارمندان با ريختن قير داغ در دهان جهنميان آنها را شكنجه كنند.
سال هاي زيادي گذشت. برخي مأموران ارشد عذاب ديدند، جهنميان آن بخش صورتشان از خوشي گل انداخته و ترگل ورگل شده اند. گاهي با هم بگو و بخند دارند و صداي خنده و بشكن بشكن آنها از آن بخش شنيده مي شد.
با ناراحتي گروهي را مأمور بررسي و كشف علل كردند و چندين پايان نامه در اين رابطه نوشته شد. در تحقيقات آنها آمده بود:
مأموران عذاب ايراني، با برپايي سمينارها و پودمان هايي با برنامه هاي دقيق بر اساس شايستگي ها و زرنگي، خود را به سه گروه تقسيم كرده بودند:
برخي بايد قير، داغ مي كردند.
برخي قيف در دهان آنها مي گذاشتند
و گروه سوم قير را در قيف مي ريختند.
علت اين كه كارها پيش نمي رفت اين بود كه آنها مأمور به انجام وظيفه خود بودند و تقصيرات را بايد در بررسي هاي بعدي از بيرون از ان بخش پيدا كرد:
روزي گروه قيرداغ كن غيبت كرده بودند يا كبريت و فندك براي روشن كردن زير قير نداشتند.
روزي قيف فراموش مي شد
روزي هم قير داغ و هم قيف آماده بود، ولي گروهي كه بايد قير مي ريختند نبودند.
برخي روزها به نوبت و تناوب مرخصي «استعلاجي» و «استحقاقي» و تشويقي مي رفتند.
گاهي هم تعطيلات رسمي بود و بين التعطيلات و التعطيلين. و زماني هم به خاطر اعياد و ديدارهاي رسمي مسؤولان به جهنميان تخفيف «استرحامي» و «استرجاعي» و «استشفايي» داده مي شد.

كتابي درباره «آسيب هاي فضاي مجازي» براي مركزي نوشته ام دقيقا 18 ماه از دو ارزيابي آن گذشته است كه تماس گرفتم كه ببينم چندمين چاپ رسيده. مسؤول اجرايي گفت: خدا رو شكر كارها خوب پيش مي رود. مسؤولان فرهنگي به شدت دنبال هستند و دغدغه انها كمتر از شما نباشد بيشتر هم هست.

اين روزها هم مخ مباركشان تاول زده از بس فكر كردند كه بايد كتاب را براي ويراستاري به كسي بدهند.
خب اگر من به خاطر غبطه به اين بزرگان از غصه بميرم جاي دارد. توكل اين بزرگان بزرگتر و كلفت تر از بزرگي خودشان است. وقتي مي تواند با دعا و يا اعجاز كارها را از دور هدايت كرد چرا بايد تلاش بي جهت كرد. از اين گذشته خدا سب ساز و سبب سوز است. همان خدايي كه مي خواست با كتاب من آسيب هايي فضاي مجازي را دفع كند مي تواند با قدرت لايزالش بدون كتاب هم بلاها را دور كند.
به خدا غبطه مي خورم به حال اين افراد اي كاش من هم مثل اينها حقوق رسمي داشتم و مي توانستم بي خيال ...بخشيد چي دارم مي نويسم اصلا حواس برام نمي گذارند اين گناهان. خدايا من را ببخش اگر هم نمي خواهي ببخشي لا اقل ببر جهنمي ايرانيان.


:Graphic (41)::Graphic:
:Graphic (41):

وابستگی روانی و عشق بيمارگون


دو دوست کنار رودی نشسته بودند. ناگهان مشکى روى آب دیدند. با خود گفتند شاید در آن خیک، روغن محلی یا عسل خوشمزه ای باشد. بنابراین یکی از آنها فوراً برای گرفتن خیگ شیرجه زد و خود را به آن رساند. غافل از آن كـه آن خرس است. همين كه مرد خواست خیگ را بگیرد، خرس مانند زالو به وى چسبید. مرد طمع كار که متوجه خرس نشده بود. گاهی زیر آب می رفت. هر چه خواست خود را از چنگ خرس برهاند نتوانست. دوستش که دیدید او نزدیک است غرق شود، فرياد زد: بابا خیگو رها کن و خودتو نجات بده و گرنه خفه میشی.
مرد جواب داد: من خیک رو رها کردم، اون منو رها نمى كنه!

این داستان حکایت از وابستگی های فضای مجازی به دیگران، اینترنت یا پورونوگرافی دارد که افراد ناخواسته در دام آن گیر اسیرش می شوند و احساس می کنند نمی توانند از آن دام آزاد شوند.


این وابستگی ها که اغلب با مقدمات غیراخلاقی و غیرشرعی شروع شده اند مشکلات اخلاقی و رواني زیادی مانند غفلت، اشتغال به لهو، بی نظمی در خواب و بیداری، آشفتگی و ناآراستگی، خوش و بش و ابراز عشق به نامحرم، اتلاف وقت، اهمالکاری در عبادات به خصوص نماز، کم -کاری، تنبلی در کسب علم و...به همراه دارد.


حديث: پيامبر خدا(ص): هر كه گرفتار عاشق [مجازی] شود
و خود را پاك نگه دارد و با اين حال بميرد، شهيد مرده است.

(محمدحسين قديري، صدهزاران دام و دانه است اي خدا، ج2، ص76.)

مطالعه آنلاین


استفتاء عجیب
اخیرا پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی پرسش و پاسخ درباره یک استفتاء را منتشر کرده است كه نشان از تاثير عجيب تفكرات ماهواره اي و غربي دارد.


متن استفتاء
بنده از اینترنت شرایطی را در مورد ازدواج دیدم که خیلی خوب و عادلانه هم بود و من از آنها پرینت گرفتم و به دوستانم هم نشان دادم و آنها هم تایید کردند که شرایط بسیار خوبی است و می‌تواند برای دختری که قصد ازدواج دارد بسیار مفید باشد برای همین با خواستگارم مطرح کردم و او هم پذیرفت ولی وقتی رفتیم محضر، محضردار که یک روحانی هم بود گفت اکثر این‌ها شرایط خلاف شرع هستند و به درد نمی‌خورند و حتی به تمسخر گفتند که شاید هر کس این‌ها را نوشته قصد دست انداختن خانم‌ها را داشته است، من خیلی ناراحت شدم. واقعاً همین مسایل است که باعث می‌شود ما جوان‌ها دین‌گریز شویم. چرا نباید به شرایط مورد توافق طرفین احترام قایل شد؟
من شرایط را هم برایتان ارسال می‌کنم و از شما خواهش دارم که مرا راهنمایی فرمایید.
از لطف شما هم ممنونم
1 - زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر داد تا زوجه در هر زمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و خود را از علقه زوجیت رها سازد به هر طریق اعم از بذل یا اخذ مهریه.


2 - زوج به زوجه وکالت بلا عزل داد تا هر زمان خواست مهریه را به هر میزان که خواست افزایش دهد.
3- زوجه اجازه دارد هر زمان اراده نمود به خارج از کشور مسافرت نموده و نیازی به اجازه مجدد زوج نباشد چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه و این اجازه دائمی است.
4- زوجه حق ادامه تحصیل را تا هر مرحله‌ای که لازم بداند خواهد داشت در هر مکان و محلی که ایجاب کند.
5 - زوج، زوجه را در انتخاب هر شغلی که مایل باشد و در هر محلی که صلاح بداند مخیر می‌نماید.
6 - زوج مکلف است هنگام جدایی اعم از اینکه متارکه به درخواست زوج باشد یا به درخواست زوجه، کلیه دارایی خود را اعم از منقول و غیر منقول و وجوه نقدی بلا عوض به زوجه منتقل نماید.
7 - حق انتخاب مسکن و تعیین کشور و شهر یا محل آن با زوجه خواهد بود.
8- حضانت فرزندان بعد از طلاق مطلقاً با زوجه خواهد بود و در صورت خروج از کشور نیز نیازی به اذن پدر نخواهد بود.
9- اختیار زمان بچه‌دار شدن مطلقاً در اختیار زوجه خواهد بود.
10- نزدیکی و تمکین در اختیار زوجه بوده و هر زمان که اراده نمود زوج مکلف به همبستری با زوجه خواهد بود.
11- اگر احیاناً تقاضای همبستری از سوی زوج باشد زوج باید قبلاً مبلغی (که از سوی زوجه تعیین می شود) به شماره حساب زوجه واریز نماید با این حال زوجه در نزدیکی مخیر بوده و این امر موجد هیچ حقی هم برای زوج نخواهد بود.
12- زوج به هیچ عنوان حق طلاق زوجه را نخواهد داشت.
13- زوج پس از متارکه به هیچ عنوان حق ازدواج را نخواهد داشت اعم از نکاح دائم یا نکاح منقطع.
14- زوجه هر وقت مصلحت بداند می تواند زوج را تنبیه بدنی نماید و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را در این خصوص از خود سلب و ساقط می‌نماید
15- زوج مکلف به انجام کلیه کارهای منزل بوده و در موقع جدایی نیز حق درخواست اجرت المثل را از این حیث نخواهد داشت.
16 - زوجه هر گونه که مقتضی و صلاح بداند در برقراری ارتباط با دیگران مخیر بوده و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را از خود سلب و ساقط می‌نماید.
17- درخصوص تربیت اولاد زوجه هر گونه صلاح بداند اقدام خواهد نمود و زوج حق دخالت در این خصوص را نخواهد داشت.
18 - ریاست خانواده با زوجه خواهد بود.
19- زوجه شرط نمود که زوج ضمن اطاعت کامل از زوجه از والدین ایشان نیز تبعیت کامل داشته باشد.
20 - زوجه شرط نمود عند اللزوم نفقه والدین ایشان نیز با زوج باشد.
21 - حق رجوع بعد از طلاق با زوجه خواهد بود.
22- نفقه زوجه علاوه بر مصادیق قانونی که عبارت از تهیه مسکن و البسه و خوراک و هزینه های بهداشتی و دارویی می‌باشد شامل کلیه تفریحات زوجه نیز از قبیل مسافرت خارج از کشور و غیره خواهد بود و میزان نفقه نیز توسط زوجه بدون لحاظ کردن وضعیت مالی زوج تعیین خواهد شد.

پاسخ آیت‌الله مکارم شیرازی:
فکر می‌کنیم آنچه نوشته‌اید، منظورتان مزاح و شوخی بوده. هیچ برده‌ای هم در دوران بردگی دارای چنین محدودیتی نبوده و اگر زوجی را پیدا کنید که زیر بار این شرایط برود حتما باید او را به طبیب روانی معرفی کنید.

چه رسم وفا
یکی از دوستان که چند ماهی است ازدواج کرده اند روزی با ناراحتی از من خواستند که شعری تاثیر گذار بگویم تا برای همسرشان پیامک کنند و بعد هم ماجرای دلخوریی که بینشان پیش آمده را تعریف کرده و گفتند:در پایان مشاجره همسرشان به ایشان گفته اند
مگه کی هستی که اینقدر ادعا داری و با قهر به منزل مادرشون رفتند!
اینها را عرض کردم تا زمینه ی سرودن شعر مشخص شود، اما شعر:


آسان برفتی از بَرَم، بی سایه ات در به درم
نیکم ولی گویا شما بیشید و سر ریز از سرم!

گر در مروت بایستی هر گز نگوئی کیستی

من آن کنیز عاشقم،تو سروری و همسرم!!!!

این ابیات با واکنش شدید دوست بنده مواجه شد و آن را مایه ی خفت و خواری خودشان تلقی فرمودند و اصرار کردند، ابیات دیگری بگویم، نتیجه ابیات ذیل شد:


رفتی بُرو، خود گفته ای دیگر نمی آیم بَرَت

خواهی بیا خواهی نیا،بنشین کنار مادرت!

دیگر نمی خواهم تو را چون قهر کردی این‌چنین

شاید تصور کرده ای گریانم و زار و حزین!!!!!!

که البته باز هم مورد اعتراض و ردّ ایشان واقع شد و به شوخی فرمودند می‌خواهی دیگر بر نگردد؟ در نهایت ابیاتی دیگر سرودم:


عزیز من این چه رسم است و این چه وفاست؟

مکن دگر این قهر و کین که خطاست!!!

بیا به خـانه و بنشین کنار هـمسر خـویش

مـده ز دوریـت آزار و حـرصـم بیـش !!!!

(سيده نسيم طباطبايي، ماهنامه خانه خوبان، 1394.)

:dosti::del:

هشیاری سایبری

گردو فروش دوره گردی با گاری خود گردو می‌فروخت.
شخصی آمد و گفت: ببخشید همة این گردوها را در کل، چند می‌فروشی؟
گردو فروش به خیال‌ این که مشتری خوبی تو تورش خورده خوشحال شد و قيمت را گفت.
مرد مکثی کرد و گفت: صد عدد آن چند؟
بعد دو تا برداشت و گفت: ببخشید این دو عدد چند؟
مرد گردو فروش نسبت به کل گردوها آن دو را چیزی به حساب نیاورد و گفت: قابلی ندارد.
مرد گردوها را برداشت و رفت و دوری زد و آمد. باز همان سخنان را تکرار کرد و این بار هم دو تا برداشت. و این کار را چندین بار تکرار کرد، بار آخر آمد گفت: ببخشید کمی حافظه‌ام ضعیف است فرموديد همه این گردوها چند؟
خواست باز هم سر گردو فروش کلاه بگذارد که گردو فروش مچ او را گرفت و گفت: خراب شود آن خانه‌ای که شیادی مثل تو را تربیت کرده. تو خریدار نیستی، بلکه شیاد و دزد دغل‌بازی.




هشياري سايبري

اگر دقت نکنیم نفس اماره و شیطان‌ و دشمنان جنگ نرم طور ما را فریب می‌دهند. كلاهي به سرمان مي‌گذارند كه تا قوزك پايمان بياد. پيامبر درباره زيرك و عبرت‌آموزي بودن مؤمن فرمودند كه «مؤمن زیرک و باهوش و محتاط است» و «مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود.»

اسب پيش كش

امپرياليسم رسانه با رسانه هاي گرم و كنش ساز اينترنت و ماهواره مثل موم فرهنگ هاي ملت هاي ديگر را در راستاي اهداف ليبرال دمكراسي خود تغيير مي دهند رئيس جمهور آمريكا در تهديدي گفت: اينترنت يك امتياز است و هر موقع خواستيم مي توانيم ديگران را محروم كنيم. بنابراين هيچ گربه اي محض رضاي خدا موش نمي گيرد. خدمات اينترنتي غرب را مانند غنايم ندانيم و سرگرم شويم و دشمن ما را دور بزند. درست است كه گفته اند اسب پيش كش را نبايد دندانش را شمرد ولي وقتي فتنه ها زياد باشد بايد شمرد.
جنگ یونان با اهالی تروا ده سال طول می کشد. در سال دهم یکی از یونانیان پیشنهاد می دهد، یک اسب چوبی بسازیم و به دشمن هدیه کنیم و تسلیم شویم. اسب طوری ساخته شده بود که سربازان یونانی زیادی داخل آن کمین نشستند و شب که سربازان در قلعه خواب بودند از اسب بیرون آمدند در قلعه را برای نیروی کمکی باز کردند و تروا را شکست دارند.

(محمدحسين قديري، ماهنامه خانه خوبان، 1395. نيز رك: صدهزاران دام و دانه است اي خدا: زهرها و پادزهرهاي اخلاقي و تربيتي در فضاي مجازي، ج1، ص180.)

مطالعه آنلاین


ازدواج آسان و طلاق آسان تر


دیشب رفتیم خواستگاری
با دختر خانم رفتیم تو اتاق واسه صحبت کردن ازم پرسید:
خونتون وای فای دارید؟
گفتم: بله!
الان اومدیم جواب آزمایشامونو بگیریم بعد ازظهر بریم محضر
خدایا ازدواج را بر همه آسان گردان

نكته روان شناختي

ازدواج آسان ولي....
روشمند
تحقيق شده
با مطالعه و مشورت و مشاوره
انصاف در مهريه و جهيزيه گرفتن
با محور تناسب هاي اخلاقي، شخصيتي، ديني، اقتصادي و..
وگرنه مشاوران ازدواج و دادگاه هاي خانواده مي گويند طلاقش آسان تر روي مي دهد.


(محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، ص70)


:hamdel::hamdel::Graphic (55)::hamdel::hamdel:

:sun:

لبخندت صدقه ای است بدون هزینه...



مطالعه قسمت های دیگر این کتاب بطور آنلاین



همسرگزینی

ویژه نوجوانان & جوانان

موضوع قفل شده است