جمع بندی انسان های «حزب باد» چه سرنوشتی دارند؟

تب‌های اولیه

35 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انسان های «حزب باد» چه سرنوشتی دارند؟

[="Times New Roman"][="Black"]سلام و عرض احترام خدمت کارشناس محترم.

مدتی مسئله ای خیلی ذهنمو درگیر کرده بود ، با رسیدن به فضای انتخابات و برخورد با افراد مختلف بیشتر باهاش درگیر شدم و تصمیم گرفتم اینجا درباره اش حرف بزنم.

من به هیچ عنوان قصد ندارم بحث انتخاباتی بکنم ، اگر اسمی می برم بخاطر اینه که توی فضای انتخابات این اتفاق ها افتاد.

یه آشنایی داریم من بهش میگم حزب باد ، مادرم بهم میگفت اینقدر بهش نگو حزب باد ازت بزرگتره ناراحت میشه.

چند وقت پیش یه شب اومده بودن خونمون ، دوباره شروع کرد نظام و انقلاب رو کوبیدن ، منم همچنان تکرار میکردم که تو حزب بادی. ( واقعا همچین شخصیتی داره ، کامل میشناسمش )

فردا صبحش مادرم بهش گفت یه تخت واسمون درست کن ، ( قبلا کابینت نصب کرده بود و دو میلیون از پولش مونده بود )

منم به مادرم گفتم اول بدهیتو صاف کن بعد بگو تخت درست کن.

اونم از حرفم خوشش اومد گفت: ایول مسعود بزن قدش ، اصلا منم به رئیسی رای میدم.

منم به مادرم گفتم: دیدی گفتم این حزب باده ، روحانی رو به دو میلیون فروخت.

همه زدن زیر خنده ، مادرم هم باورش شد که این حزب باد هست واقعا.
[SPOILER]
افراد زیادی هستن که طرفدار روحانی هستند و اصلا مشکلی باهاشون ندارم ، هرکسی یه نظری داره ،
ولی این اصلا موضع مشخصی نداره ، با جو پیش میره. طرف همه رو می گیره بعد میگه "من طرفدار هیچکس نیستم ، دین من انسانیته" :ghash:
جدیدا به من میگه تندرو :ghash:
[/SPOILER]

چند نفر دیگه هم هستند توی اقوام که همچین شخصیتی دارند که واقعا ازشون بدم میاد و باهاشون کاملا قطع ارتباط کردم.

یعنی اگه الان بهت بگن بیا باهم بریم پارک ،و پاشی بری ، همونجا یکی بهش زنگ بزنه بگه فلان جا تراول پخش میکنن ، خیلی راحت ولت میکنن میرن.

یا اگر جایی منافعشون تامین بشه ولی تو آسیب جدی ببینی ، با سرعت نور به سمت منافعشون حرکت میکنند.

هفته پیش هم با یه بنده خدایی رفتیم نمایشگاه کتاب ، موقع برگشتن پیله کرد که بیا بحث انتخاباتی بکنیم.

گفت: اول تو بگو چرا می خوای به رئیسی رای بدی.
چند دقیقه ای توضیح دادم ، خیلی خوب گوش می داد و سعی میکرد خودشو منطقی و روشنفکر نشون بده با اینکه من کاملا میشناختمش.
نوبت اون شد گفت حالا من حرف بزنم.
گفتم: بزن ، فقط یه چیزی قبلش بهت بگم ، تو هررررررر حرفی که بزنی ، نظر من به هیچ عنوان عوض نمیشه. حالا هرچی دوست داری بگو.
اونم خیلی ناراحت شد و گفت: تو نباید اینجوری بگی ، اصلا من حرف نمی زنم.
گفتم: من براساس شناختی که ازت داشتم اینو گفتم. می دونم آخرش اون مدلی جواب میدی. ( تهمت و توهین به کاندید مورد نظرم و گفتن چرندیاتی که هیچ سندی واسش نداره )
گفت: نه تو نباید قضاوت کنی ، شاید من آدم سابق نباشم ( طبق معمول دست به دامان امیرالمومنین علیه السلام شد "اگر کسی را شب هنگام گناه دیدی........." )
گفتم: خب باشه ، الان حرفتو بزن.
گفت: نه دیگه من حرفی نمی زنم نباید اونجوری میگفتی
گفتم: خب نزن هرطور راحتی.
گفت: نه میزنم ، حقمه حرف بزنم.
گفتم: خب بزن.
خدا شاهد هست که دقیقاااا همون چیزی که می دونستم رو اجرا کرد و گفت.

حرفهاش که تموم شد گفتم: دیدی گفتم اینجوری جواب میدی.

اصلا خودش یادش رفته بود که داره چجوری حرف میزنه و کنترلش از دستش در رفته بود و نتونست نقشش رو خوب بازی کنه.

موارد خیلی زیادی هست که بارها و بارها مچ چنین افرادی توسط خودم و دیگران باز شده یا می تونستم باز کنم ولی واقعا حوصلشو نداشتم که اگر بخوام بگم خیلی طولانی میشه.

به این سخن رهبر معظم انقلاب دقت کنید:
استكبار یعنی چه؟ استكبار یك تعبیر قرآنی است؛ در قرآن كلمه‌ی استكبار به كار رفته است؛
آدم مستكبر، دولت مستكبر، گروه مستكبر، یعنی آن كسانی و آن دولتی كه قصد دخالت در امور انسانها و ملّتهای دیگر را دارد،
در همه‌ی كارهای آنها مداخله میكند برای حفظ منافع خود؛ خود را آزاد میداند، حقّ تحمیل بر ملّتها را برای خود قائل است،
حقّ دخالت در امور كشورها را برای خود قائل است، پاسخگو هم به هیچ‌كس نیست؛ این معنای مستكبر است.

این افراد دقیقا همچین شخصیتی دارند.
همیشه یه جوری درباره ی دین حرف میزنند که نتیجه اش اینه که
"مسعود تو باید با وجود اینکه نماز می خونی و روی خودت کار میکنی که انسان بهتری باشی ، همیشه باید نگران این باشی که مبادا سقوط کنی
و من باید همیشه به این امیدوار باشم که
با وجود اینکه به واجباتم عمل نمی کنم و محرمات رو هم ترک نمی کنم
و کاملا خودم رو آزاد گذاشتم بخاطر خوبی هام مورد لطف و بخشش خدا قرار بگیرم و درنهایت من برم بهشت و تو بری جهنم.
"

هروقتم یه حدیثی داستانی حکایتی نقل میکنند نقش مثبت حدیث رو به خودشون میدن. مثلا

یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ
پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن که مردم به خلاف این معتقد بودند.
ندا آمد که این پادشه بارادت درویشان به بهشت اندرست و این پارسا به تقرب پادشاهان در دوزخ.

طبق نظر اینها ، در اینجا مسلمانان پارسا هستند و این آقایان هم پادشاه.

می خواستم از کارشناس محترم بپرسم:

1- در دین اسلام به آدم های "حزب باد" چی میگن؟ ( حدیث ، آیه ، روایت هرچی هست بدید.)

2- سرنوشت انسان های مستکبر طبق حدیث ، آیه ، روایت چه خواهد بود ؟

3- آیا می توانیم با چنین افرادی که توضیح دادم در صورتی که رفت و آمد با اونها بهمون آسیب میزنه قطع ارتباط کنیم؟

4- چه کنیم که مثل اینها نشیم؟ یا اگر هستیم درمان بشیم؟[/][/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هادی

Im_Masoud.Freeman;925244 نوشت:
سلام و عرض احترام خدمت کارشناس محترم.


بنده هم خدمت حضرت عالی سلام دارم و ضمن عرض ادب و احترام مطالبی پیرامون فرمایشات شما عرض می کنم:

قبل از هر سخنی بهتر است تعریفی از حزب باد داشته باشیم:
حزب باد یا فرصت‌طلبی (به انگلیسی: Opportunism) به تغییر جهت دادن بر حسب دگرگونی اوضاع و همچنین به خاطر سود شخصی دلالت دارد.
کسانی را حزب باد می‌نامند که همواره به سوی قدرتِ وقت گرایش دارند و پایبند اصولی نیستند و یا اصول خود را فدا می‌کنند.
باد، تابع است؛ تابع جریان‌های سرد و گرم روزگار و از جای سرد به جای گرم در حرکت. امروز به چپ می‌وزد و فردا به راست. حزب باد نیز موقعیتی شبیه به باد دارد.

امیرالمؤمنین علیه السلام در فرمایشی به این مطلب اشاره می فرمایند که:
الناس ثلاثه: فعالم ربانی، و متعلم علی سبیل نجاه، و همج رعاع[نهج البلاغه ح 139] یعنی: مردم سه دسته‌اند: عالم ربانی (دانای خداشناسی که به مبدأ و معاد آشنا بوده به آن عمل نماید) و طالب علم و آموزنده‌ای که (از جهل و نادانی) بر راه نجات و رهایی یافتن است و مگسان کوچک و ناتوانند (نادان نفهم به انواع زشتیها آلوده) که هر آواز کننده‌ای (به هر راهی) را پیروند و با هر بادی میروند (درست را از نادرست تمیز نداده و به مذهب و طریقه‌ای پایدار نیستند و به هر راه پیش می آیند می‌روند).
حزب بادی هر که هست، تابع وزش باد انتفاع شخصی است و از هر سو که باد نفع شخصی بوزد، به آن سو خواهد دوید.

Im_Masoud.Freeman;925244 نوشت:
1- در دین اسلام به آدم های "حزب باد" چی میگن؟ ( حدیث ، آیه ، روایت هرچی هست بدید.)


از دیدگاه دین اسلام اینگونه افراد مطیع هوای نفس اند و کاری با اعتقادات خویش ندارند؛ چرا که اعتقادات خویش را مزاحم منافع شخصی خود می بینند و در مواجهه با این ها، منافع شخصی خود را بر اعتقادات خویش ترجیح می دهند؛ لذا حضرت علی علیه السلام چنین افرادی را به مگس تشبیه می کند که هر جا کثافت هست پرواز می کنند.

تنها اصطلاحی که برای این گونه افراد به ذهن می آید شاید اصطلاح «هرهری‌مذهب» باشد، افرادی که هرهری مذهب هستند به دنبال منافع شخصی خودشان اند و به هیچ اصلی جز منافع خود پایبند نیستند، اگر چه شاید دین دار باشند اما وقتی پای منافع شخصی به میان می آید اصول مذهب خود را زیر پا می گذارند.
هرهری مذهب، کسی است که همه چیز را برای لذت می خواهد؛ دین را برای کیفش می خواهد؛ شرکت در مراسم مذهبی هم برای او همین مفهوم را دارد.

این افراد، به بینش واقعی و درک کافی از دین نرسیده اند و اطلاعاتشان از دین، ناقص است؛ از این رو، دریافت و بینششان ناقص است.
آنها بر اساس عقل کوتاهی که دارند، فکر می کنند به سمتی می روند که درست است و بدون تفکر به دنبال دیگران می روند.
آدم هُرهُری مذهب یک آدم التقاطی است . نان به نرخ روز خور است . همه چیز برایش علی السویه است . خودش باشد و الاغش از پل بگذرد دیگر بود و نبود پل هیچ است.

Im_Masoud.Freeman;925244 نوشت:
سرنوشت انسان های مستکبر طبق حدیث ، آیه ، روایت چه خواهد بود ؟


نخستین صفت از صفات رذیله که در داستان انبیاء و آغاز خلقت انسان به چشم مى‏خورد و اتفاقا به اعتقاد بسیارى از علماى اخلاق، ام المفاسد و مادر همه رذایل اخلاقى و ریشه تمام بدبختیها و صفات زشت انسانى است، تکبر و استکبار مى‏باشد که دراین زمینه، داستان شیطان به هنگام آفرینش آدم(علیه السلام) و امر به سجود فرشتگان و همچنین ابلیس براى او، داستانى است‏بسیار تکان دهنده و عبرت انگیز، داستانى است‏بسیار روشنگر و هشدار دهنده، براى همه افراد و همه جوامع انسانى.
قابل توجه اینکه پیامدهاى سوء تکبر و استکبار نه تنها در داستان آفرینش آدم دیده مى‏شود که در تمام طول تاریخ انبیاء نیز نقش بسیار مخرب آن آشکار است.

سرنوشت انسان مستکبر طبق آیات و روایات حبط اعمال است، چرا که با دیدن بیّنه و نشانه های الهی، به خدا پشت کرده و رو به شیطان و هوای نفس می کنند؛ چنین کسی اعمالش بر اساس هوای نفس است و کسی که از هوای نفس پیروی کند آیات و نشانه های الهی را نمی بیند و عدم بصیرت موجب کذب آیات الهی خواهد شد و کذب آیات موجب حبط اعمال می شود.

خداوند سبحان به این حقیقت اشاره کرده و می فرماید:
«سأصرف عن ءایتى الذین یتکبرون فى الأرض بغیر الحق و إن یروا کل ءایة لا یؤمنوا بها و إن یروا سبیل الرشد لا یتخذوه سبیلا و إن یروا سبیل الغى یتخذوه سبیلا ذلک بأنهم کذبوا بئایتنا و کانوا عنها غفلین* و الذین کذبوا بئایتنا و لقاء الاخرة حبطت أعملهم هل یجزون إلا ما کانوا یعملون» به زودى کسانى را که در روى زمین به ناحق تکبر می ورزند از ایمان به آیات خود منصرف مى سازیم (بطورى که) اگر هر آیه و نشانه اى را ببینند به آن ایمان نمى آورند و اگر راه هدایت را ببینند راه خود انتخاب نمى کنند و اگر طریق گمراهى را ببینند راه خود انتخاب مى کنند (همه اینها) به خاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند* و کسانى که آیات ما و لقاى رستاخیز را تکذیب (و انکار) کنند اعمالشان نابود مى گردد آیا جز آنچه را عمل کرده اند پاداش داده مى شوند» (اعراف/ 146-147).

در روایات نیز اشاره شده که تکبر موجب از بین رفتن اعمال خوب انسان می شود.

در خطبه قاصعه که بخش عظیمى از آن در باره «تکبر ابلیس‏» و پیامدهاى آن مى‏باشد مى‏خوانیم:
عبرت بگیرید از کارى که خدا با ابلیس کرد، زیرا اعمال طولانى و کوششهاى فراوان او را(در مسیر عبادت و بندگى خدا) به خاطر ساعتى تکبر نابود ساخت، چگونه ممکن است کسى بعد از ابلیس همان گناه را مرتکب شود، ولى سالم بماند»؟ (نهج البلاغه، خطبه 192(خطبه قاصعه)
تعبیرات کوبنده فوق به خوبى نشان مى‏دهد که تکبر و خودخواهى حتى در لحظات کوتاه چه پیامدهاى خطرناکى را دارد و چگونه همچون آتش سوزان مى‏تواند حاصل یک عمر طولانى اعمال صالحه را بسوزاند و خاکستر کند و شقاوت ابدى و عذاب جاویدان را نصیب صاحبش سازد.

در حدیث دیگرى از همان حضرت(علیه السلام) مى‏خوانیم: «احذر الکبر فانه راس الطغیان و معصیه الرحمن» از تکبر بپرهیزید که سرآغاز طغیانها و معصیت و نافرمانى خداوند رحمان است‏. ( غررالحکم،2609)

Im_Masoud.Freeman;925244 نوشت:
آیا می توانیم با چنین افرادی که توضیح دادم در صورتی که رفت و آمد با اونها بهمون آسیب میزنه قطع ارتباط کنیم؟

بر اساس آیات الهی در صورتی که رفت و آمد با چنین افرادی تأثیر بدی در حهان بینی فرد داشته باشد، لازم است رفت و آمد را قطع و یا به حداقل رساند و تنها در حدّ ضرورت باشد.

Im_Masoud.Freeman;925244 نوشت:
چه کنیم که مثل اینها نشیم؟ یا اگر هستیم درمان بشیم؟


مشکل چنین افرادی، در حقیقت، جهان بینی آنان است. اگر جهان بینی کسی توحیدی باشد و ایدئولوژی او هم بر مبنای توحید پی ریزی شود چنین مشکلی پیش نمی آید و انسان نه هر هری مذهب می شود و نه حزب باد، چون جهان بینی توحیدی داردو هر آنچه خدای واحد لایزال امر فرموده همان را انجام می دهد اگر چه به ضرر منافع شخصی خویش باشد.

می گویند شیخ محمد تقی بافقی در حرم حضرت معصومه علیهاسلام از دست رضاخان کتک خورد و وقتی او را به زندان رضاخان بردند، در آن جا از غذای زندان نمی خورد و می گفت: من غذای دولت جور را حرام می دانم. به او گفتند با این کار می میری. گفت: مگر این آیه را نشنیده ای که می گوید: «ما من دابه الا و علی الله رزقها؛ هیچ جنبنده ای روی زمین نیست، مگر این که خداوند، روزی اش را می دهد». این، یک نوع جهان بینی است که ایدئولوژی و عملش بر آن استوار است.

بنابراین، اگر جهان بینی انسان توحیدی باشد محال است به چنین مشکلی دچار شود و در همه حال بر اساس ایدئولوژی خود رفتار خواهد کرد و منافع شخصی باعث کنار گذاشتن اصول مورد پذیرش خود نمی گردد.

اما چه کنیم تا گرفتار این نوع رفتار نشویم ؟
الف: جهان بینی توحیدی داشته باشیم، یعنی فقط بنده مطیع خداوند یکتا باشیم و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع شخصی دستورات الهی را در زندگی پیدا کنیم.
ب: اله خود را هوای نفس قرار ندهیم، بلکه اله خود را معبود یکتایی قرار دهیم که قادر متعال است و در همه حالات حافظ و نگهبان است.

خداوند متعال در آیه 23 سوره مبارکه جاثیه به این حقیقت اشاره فرموده و می فرماید:
«أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلي‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلي‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلي‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْديهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ» پس آیا دیدی آن کسی را که معبود خویش را هوای خود قرار داده و با این که حق را شناخته است خدا او را در بیراهه گذارده و بر گوش و دلش مهر نهاده و بر چشمش پرده افکنده است ؟ با این وصف ، پس از خدا چه کسی او را به راه خواهد آورد ؟ آیا درباره این گونه افراد نمی اندیشید تا پند گیرید ؟
ا

[="Times New Roman"][="Black"]سلام خدمت استاد هادی عزیز.
خیلی خیلی خیلی ممنون از پاسخگوییتون.
پاسخ هاتون عااااااااالی بود.

هادی;925894 نوشت:

مشکل چنین افرادی، در حقیقت، جهان بینی آنان است. اگر جهان بینی کسی توحیدی باشد و ایدئولوژی او هم بر مبنای توحید پی ریزی شود چنین مشکلی پیش نمی آید و انسان نه هر هری مذهب می شود و نه حزب باد، چون جهان بینی توحیدی داردو هر آنچه خدای واحد لایزال امر فرموده همان را انجام می دهد اگر چه به ضرر منافع شخصی خویش باشد.

مسئله ی دیگه ای که می خواستم درباره اش صحبت کنم اینه که

اینجور آدمها مهارت حیرت انگیزی در نسبت دادن حرف های دروغ به اسلام و بقیه آدمها دارند.
باور کنید یه بار اومدم امتحان کنم ، دیدم کلی باید فکر کنم تا بتونم به اندازه ی یک دقیقه ی این آدم بتونم داستان ببافم.
ولی اینها اینقدر سریع و ضربتی دروغ خلق میکنن که حیرت میکنید و نمی دونید جواب کدوم شبهه شون رو بدید و چجوری از خودتون دفاع کنید.
من قبلا فکر میکردم ناآگاهانه اینکارو میکنند ، ولی الان دیگه مطمئنم که طرف خودش می دونه که داره دروغ میگه و عمدا این کارها رو برای برنده شدن در بحث انجام میده.
به این مکالمه دقت کنید:
اون: به کی رای میدی؟
من:رئیسی
اون: به رئیسی رای ندیا
من: چرا
اون: آدم خطرناکیه کلی آدمو اعدام کرده
من: از کجا می دونی؟ سند داری؟
اون: بیا کلیپ پدرزنش رو بهت نشون بدم ببین چی گفته به معلما؟
من: چرا هرچی بهت میدن باورمیکنی؟
اون:اینم می خوای بگی دروغه؟
من: میگم اینقدر الکی هرچیزی بهت میگنو باور نکن.
یکی از حضار خطاب به من: چقدر رئیسی رو میشناسی؟
اون: در همین حد که عکس رئیسی با رهبر رو بزاره رو پروفایل تلگرامش خخخخخخخ
من: تو که حزب بادی حداقل بیا مردونگی کن به روحانی خیانت نکن. گناه داره.

ببینید استاد عزیز ، این آدم بدون اینکه هیچ سندی داشته باشه یه سری تهمت ها میزنه.
حالا من باید بیام واسش توضیح بدم که کلیپ تقطیع شده با فیلم کامل چقدر متفاوته
باید واسش توضیح بدم که اعدامی در کار نبوده اگرم بوده کار.....بوده.
و خیلی چیزهای دیگه از صحبتهامون که ننوشتم چون طولانی میشد.
من اصلا واسم مهم نیست که خودش چقدر توی لجن فرو میره.
دلم برای افرادی می سوزه که در جمع حضور دارن و میگن: توروخدا راست میگی؟ میگم آخوندها ذات ندارن. آخوند جماعت......... ، وای نمی دونستم ، عههههههه

قبل از انتخابات مهمان داشتیم ، داشتیم فوتبال می دیدیم ، مادرم گفت: چند وقت دیگه رئیسی بیاد دیگه نمی تونید فوتبال ببینید.
مهمانمونم گفت: منم می خوام تا قطعش نکردن نگاه کنم.
خدا می دونه خیلی ناراحت شدم ، این همه چرند گویی برای چی؟ به چه قیمتی؟ روی چه حسابی؟ هوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووف.

لطفا یه راهکار برای بحث کردن با اینجور آدمها بدید.[/]

سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید ...

اون دورانی که 20 تا 24 سالم بود همیشه به این فکر میکردم که چجوری میتونم به موفقیت دست پیدا کنم ...

به مرور زمان فهمیدم تنها و تنها راه موفقیت استفاده از فرصتها هست ...
بنابراین من انسانهای فرصت طلب رو انسانهایی به مراتب موفق میبینم ...
حتی یکی از راههایی که بسیاری از افراد براش برنامه ریزی میکنند فرصت سازی هست ...

1. یک تکنیک بازاریابی آمریکایی این هست که وقتی میخوای سگ زیبا و ملوست رو بفروشی ... از شخصی بخواهی که اون رو برای مدت یک روز نگاهداری کنه که فرداش بری ازش پس بگیری ... فرداش که رفت بهش بگی از دستش خسته شدی و میخوای به فلان قیمت بفروشیش ... و اگر این کار رو به درستی انجام بدی ... میتونه سگ های بسیار زیادی رو بفروشی ... اسمه این تکنیک آمریکایی تکنیک توله سگ هست ...

2. خیلی از انسانهای اطرافمون رو میبینیم که کارکردهای مجانی دارند ... مثلا کاری رو به رایگان انجام میدهند ... چون اینگونه مسائل باعث میشه بتونند فرصت سازی کنند و بتونند با بازارهای بیشتری در ارتباط قرار بگیرند

و ...

بنابراین به نظره من فرصت طلب بودن ؛ به دنبال فرصت سازی بودن ؛ خوب و عالی هست ...و انسان باید براش برنامه ریزی هایی هم داشته باشه ...
اون چیزی که به نظره من مشگل داره ... این هستش که انسان هر چیزی رو حاضر باشه بابتش مذاکره کنه ... بابته بدست آوردن هر چیزی حاضر باشه هر کاری رو انجام بده ...

مثلا من ممکن هست در دهها مساله هیچ الزامی رو برای خودم قبول نداشته باشم ... و به قولی جزو حزب باد باشم ... ولی من خودم رو متعهد میدونم که حرف و قولی که از زبانم خارج میشه رو بهش متعهد باشم ...

بنابراین به نظره من بهترین راه حل برای اینکه انسان بتونه جزو حزب باد نشه ... این هستش که اولویتها و اصول زندگیش رئو تعیین کنه ... و بدونه که مذاکراتش تا کجا میتونه ادامه داشته باشه و کجا خط قرمز ها هست ....

مثلا ممکن هست که همین دوست شما 2 میلیون تومن ازتون پول میگرفت و به رئیسی هم رای میداد و من ایشون رو جزو حزب باد نمیدونستم ...
مثلا ممکن هست که کشوری حاضر باشه تن به استعمار بده ( تا بتونه زودتر به رشد و پیشترفت برسه ) ولی در لفای اون با استراتژی که داره هدفهای کلانه دیگری رو در درون سر داشته باشه ...

مهم این هستش که اون شخص اصل داشته باشه ... و به هیچ عنوان حاضر نشه بر رویه اصولش بحث کنه ...

مارینر;925944 نوشت:
کشوری حاضر باشه تن به استعمار بده تا بتونه زودتر به رشد و پیشترفت برسه

:Gig: :Moteajeb!: :-??~x(

Im_Masoud.Freeman;925938 نوشت:
بهترین راهکار برای بحث کردن با اینجور آدمها چیه؟

اینکه بحث نکنی :ok:

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;925949 نوشت:

اینکه بحث نکنی :ok:

;;)
Im_Masoud.Freeman;925938 نوشت:

من اصلا واسم مهم نیست که خودش چقدر توی لجن فرو میره.
دلم برای افرادی می سوزه که در جمع حضور دارن و میگن: توروخدا راست میگی؟ میگم آخوندها ذات ندارن. آخوند جماعت......... ، وای نمی دونستم ، عههههههه


:ok:

Im_Masoud.Freeman;925938 نوشت:
اینجور آدمها مهارت حیرت انگیزی در نسبت دادن حرف های دروغ به اسلام و بقیه آدمها دارند
انسان های «حزب باد»

البته قبلاً آن را دیدی مسعود جان
ولی چون تناسب داشت لینک دادم دوباره نگاهی بینداز

نقدی بر شعر "هالو" (محمدرضا عالی پیام)

بخصوص این چند بیت:

یک هزار و چهارصد سال است
دین اسلام خار چشمان است

خار چشمی که طالب دنیاست
کل هَم و غَمش فقط نان است

خار چشمی که در پی دست است
دست هر کس که دانه می پاشد

بهـــر چشـم گــــدا نـدارد فـرق
دست یانکی ست یا عرب باشد! (یانکی = آمریکایی)

تربیت گشتگان این آئیـــن
در شنا ، هم مسیر ، با رودند

گر عرب هم ، کنون مقامی داشت
این جمـاعـت مــریـــد او بودنــد :ok:

Reza-D;925947 نوشت:
:Gig: :Moteajeb!: :-??~x(

سلام آقا رضا ...
فرض کنین که شما و بردارانتان یک خانه پدری از دار دنیا دارین ...

این خانه پدری رو همینجوری ازتون 500 میلیون تومن میخرن ... و بیشتر هم ازتون نمیخرند ... بعدش یک بساز و بفروش میاد و بهتون پیشنهاد میده که اون رو مشارکتی بسازین ...
و در اونصورت در پایان شما 4 تا آپارتمان دارین که هر کدومشون 250 میلیون تومن ارزش دارند ...
یعنی 500 میلون گذاشتید و بعد از 1 سال صاحب یک میلیارد تومن سرمایه شدین و هیچ کاری هم نکردید ....

همون موقع شما تحقیق میکنید و میفهمید که بساز بفروش ... نهایتش 200 میلیون تومن در درون ملک شما هزینه میکنه ... و ایشون هم 4 واحد 250 میلیونی رو صاحب میشن ...
تازه این 200 میلیون تومن رو هم به صورت یکجا هزینه نمیکنه ... بلکه در مدت 2 سال هزینه میکنه ...

شما دو تا راه حل دارد ...

1. تا آخر عمرتون ... خودتون و برادرانتون در درون آپارتمان 500 میلیونی زندگی کنید ... و هیچ کاریش نکنین . ( چون 200 میلون تومن سرمایه ندارن ... از کسی نمیتونین بگیرین ... دانش ساخت آپارتمان رو هم ندارین )
2. دست به استعمار بزنین ...

میتونین بهم بگین که چی کار میکنین ؟؟؟

سلام

مارینر;925955 نوشت:
یک بساز و بفروش میاد و بهتون پیشنهاد میده که اون رو مشارکتی بسازین

مارینر;925955 نوشت:
تن به استعمار بدین

مشارکت
استعمار

ارتباط اینها؟! عذرخواهی میکنم اصلاً معنی استعمار را می دانید؟
(جدی پرسیدم شاید در معنا دچار اشتباه شده اید)

Reza-D;925957 نوشت:
سلام

مشارکت
استعمار

ارتباط اینها؟! عذرخواهی میکنم اصلاً معنی استعمار را می دانید؟
(جدی پرسیدم شاید در معنا دچار اشتباه شده اید)

خوب استعمار انگلیس چی هست ...
طلب عمران کردن ...

میتونیم اون رو هم مشارکت بدونیم ...

ایران دانش ساخت لکومتیو و راه آهن رو نداشت ... و تن به استعمار داد ... تا بتونه راه آهن داشته باشه ... تا بتونه بین شهرهاش خطوط پر سرعت ایجاد کنه ...
آیا نمیتونیم این طرح استعماری انگلیس رو هم اسم مشارکت روش بزاریم ...

مارینر;925959 نوشت:
آیا نمیتونیم این طرح استعماری انگلیس رو هم اسم مشارکت روش بزاریم ...

خیر نمی توانیم!

1 - در مثالی که شما زدید ، مالک حق مالکیتش محفوظ است درحالیکه در استعمار چنین نیست و ملک شما در واقع مستعمرهء استعمارگر حساب میشود

2 - امکاناتی که می فرمائید بیشتر برای اهداف خود کشور استعمارگر صورت گرفته

3 - باید دید در قبال آنچه می دهیم ، چه چیزهایی دریافت می کنیم. در استعمار این معادله بصورت مطلق به زیان مستعمره است

4 - سوالی هم از شما دارم (که میشود دلیل 4). اگر مشارکت و استعمار از نظر شما یکی است
بفرمائید چرا کشورها همان مشارکت را انجام نمی دهند که دست به استعمار می زنند؟

5 - و سوالی دیگر (که میشود دلیل 5). الان دغدغهء آمریکا این است که چرا مردم ایران تکنولوژی ندارند؟
یعنی می فرمائید مسئولین آمریکا وجدان درد گرفته اند تا ما مستعمرهء آنها بشویم و بیایند ما را به پیشرفت برسانند؟
بدون هیچ چشم داشتی؟

6 - و باز هم سوالی دیگر (که میشود دلیل 6). اگر استعمار خوب است ، چرا این همه کشور که در استعمار بودند قیام کردند و خود را آزاد کردند؟
ایرلند ، اسکاتلند ، الجزایر ، هندوستان و..........

7 - تصویر شما از استعمار خیلی پاتوریزه است. اجازه بدهید من واقع گرایانه برایتان تصویرسازی کنم
مردی را تصور کنید که دارد با همسرش زندگی می کند. مرد قوی هیکلی که در همسایگی آنهاست میگوید
اجازه بدهید همسرتان یک شب درمیان در اختیار من باشد
(مشارکتی). در عوض ماهی 100 میلیون تومان به خانواده شما می دهم
و برای خودتان و فرزندانتان هر چه بخواهید می خرم. نظر شما در این مورد چیست؟

Reza-D;925968 نوشت:
خیر نمی توانیم!

1 - در مثالی که شما زدید ، مالک حق مالکیتش محفوظ است درحالیکه در استعمار چنین نیست و ملک شما در واقع مستعمرهء استعمارگر حساب میشود

2 - امکاناتی که می فرمائید بیشتر برای اهداف خود کشور استعمارگر صورت گرفته

3 - باید دید در قبال آنچه می دهیم ، چه چیزهایی دریافت می کنیم. در استعمار این معادله بصورت مطلق به زیان مستعمره است

4 - سوالی هم از شما دارم (که میشود دلیل 4). اگر مشارکت و استعمار از نظر شما یکی است
بفرمائید چرا کشورها همان مشارکت را انجام نمی دهند که دست به استعمار می زنند؟

5 - و سوالی دیگر (که میشود دلیل 5). الان دغدغهء آمریکا این است که چرا مردم ایران تکنولوژی ندارند؟
یعنی می فرمائید مسئولین آمریکا وجدان درد گرفته اند تا ما مستعمرهء آنها بشویم و بیایند ما را به پیشرفت برسانند؟
بدون هیچ چشم داشتی؟

6 - و باز هم سوالی دیگر (که میشود دلیل 6). اگر استعمار خوب است ، چرا این همه کشور که در استعمار بودند قیام کردند و خود را آزاد کردند؟
ایرلند ، اسکاتلند ، الجزایر ، هندوستان و..........

7 - تصویر شما از استعمار خیلی پاتوریزه است. اجازه بدهید من واقع گرایانه برایتان تصویرسازی کنم
مردی را تصور کنید که دارد با همسرش زندگی می کند. مرد قوی هیکلی که در همسایگی آنهاست میگوید
اجازه بدهید همسرتان یک شب درمیان در اختیار من باشد
(مشارکتی). در عوض ماهی 100 میلیون تومان به خانواده شما می دهم
و برای خودتان و فرزندانتان هر چه بخواهید می خرم. نظر شما در این مورد چیست؟

1. در تمامی استعمارهایی که انگلیس هم انجام داده حق مالکیت برای ایران حفظ شده ... چه در پروژه راه آهن ؛ چه در پروژه های نفتی ؛ چه در توتون و تنباکو و ... اکثرا به صورت اجاره ای بوده اند ... مثلا میومدند و سرویسی رو تقاضا میکردند ... پول هنگفتی رو پرداخت میکردند و اون پروژه رو تصاحب میکردند ... مثلا در مورد پروژه های نفتی ... ایران دانش خارج کردن نفت از زمین رو نداشت ... ایشون میومدند و تجهیزاتش رو هم با خودشو میآوردند ... و نفت رو با خودشون میبرند و به ازای قراردادی که داشتند منافع خودشون رو تصاحب میکردند .

2. در درون هر قرار داد و هر مذاکره ای که صورت میگیره ... همیشه افراد به دنبال منافع خودشون هستند و باا منافع شخص مقابل کار ندارند ... اینی که شما عنوان کردید بیشتر اهداف استعمار برای اهداف خود کشورهای استعمار گر هست ... خوب اونها اومدند و طرحشون رو دادند ... ما میتونستیم با آنها مذاکره کنیم و شرایط بهتری رو عنوان کنیم ... یا شرط رو نمیپذیرفتیم .

3. ببینید بند 3 تون همه به نوعی گسترش یافته بند 2 هست ... در درون هر مذاکره ای هر کسی به دنبال منافع کشور خودش هست ... اونها میتونستند هر چیزی رو رویه میز بزارند ... میتونستند که طرحی خوب یا طرحی بد رو بر رویه میز مذاکره بزارند ... این ما هستیم که باد در درون مذاکره کردن ح.اسمون رو جمع کنیم .

4. مشاکرت و استعمار از نظر من یکی نیستند ... استعمار یعنی طلب عمران کردن ... یعنی قراردادی که در درونش یکی از شرکا دانش علمی انجام اون کار رو نداره و به دیگری میسپاره ... و باید اون کسی که دانش علمی انجام اون کار رو نداره فن مذاکره کردن بلد باشه ... ابزارهایی رو در درون مذاکره اندیشه کنه که اون استعمار به مشارکتی بد تبدیل نشه ....

مثلا در درون تمامی شرکتهای دانش بنیان مهندسین اون شرکت در حال استعمار کردن مدیریت هستند ... دانش علمی در اختیار پرسنل هست ... و هر موقع که بخوان میتونند کار رو رها کنند و بروند ... ولی اون مدیریت ابزارها و روشهایی رو در نظر گرفته که استعمار پرسنل به نفع مدیریت تموم میشه ... نه به نفع مهندسین اون شرکت .

من میرم و به شرکتی پیشنهاد میدم که همچین دستگاهی رو براتون میسازم ( استعمارتون میکنم و مستعمره من میشین ) شرکت مذکور هم قبول میکنه ... ولی طوری قرار داد رو با من مینویسه که در نهایت خودش ذی نفع میشه ....

5. دغدغه آمریکایی ها به خودشون ربط داره ... من نمیدونم که علتش چی هست

6. من نگفتم استعمار خوب هست ... من میگم استعمار یک نوع قرار داد هست ... که کسی میره و به شرکتی یا کشوری میگه شما دانش علمی انجام این کار رو ندارین ... بیاین و با هم این کار رو انجام بدیم تا هر دو إی نفع باشیم ... کشور ما میتونه قبول کنه ... میتونه قبول نکنه ... میتونه چانه زنی کنی ... اینی که خیلی از کشورها که در استعمار بودند قیام کردند به خاطره این بوده که مذاکره کردن بلد نبودند و نمیدونستند قرار داد یعنی چی ... و نمیدونستنند که چجوری باید منافعشون رو ایجاد و حفظ و نگهداری کنند . یک کلام مذاکره بلد نبودند .

7. در مورد اون مردی که پیشنهاد 100 میلیون تومنی میده ... خوب مرده خانواده میتونه قبول کنه ... میتونه قبول نکنه ... مثلا میتونه بگه من 100 میلیون تومن میگیرم تا در موردش فکر کنم ... و بعدش هم بگه طرحتون طرح خوبی نبود ...چون سازنده نیست .

مارینر;925972 نوشت:
استعمار یک نوع قرار داد هست که کسی میره و به شرکتی یا کشوری میگه شما دانش علمی انجام این کار رو ندارین
بیاین و با هم این کار رو انجام بدیم

شما در معنای لغوی استعمار گیر کرده اید
بحث ما بر روی معنی لغت نیست بلکه بر روی مفهوم است
بعضی از توضیحات شما به گونه ای است که انگار دارید یک خواب زیبا می بینید و اصلاً از دنیا خبر ندارید

انگلیس و آمریکا و هلند و فرانسه و.....
به آفریقا و سرخپوستان آمریکا و الجزایر و اسکاتلند و.....
گفتند: بچه ها بچه ها ، بیاین با هم دیگه اینجا رو آباد کنیم. دور همی خیلی هم خوش میگذره!

بعدش هم با امضاء قراردادی مثلاً سیاه پوستان متعهد شدند که بردهء سفیدپوستان بشوند. همینطوری مشارکتی
آن وقت این سیاه پوست های احمق بودند که مذاکره بلد نبودند! بی ادبا! :|

مارینر;925972 نوشت:
اینی که خیلی از کشورها که در استعمار بودند قیام کردند به خاطره این بوده که مذاکره کردن بلد نبودند و نمیدونستند قرار داد یعنی چی ... و نمیدونستنند که چجوری باید منافعشون رو ایجاد و حفظ و نگهداری کنند . یک کلام مذاکره بلد نبودند
عجب!
مگر خود شما نگفتید که:

مارینر;925972 نوشت:
میتونه قبول نکنه

برای نمونه سرخپوست ها قبول نکردند که سرزمینشان را به سفیدپوست ها بدهند
میشود بفرمائید به چه دلیل چندین میلیون سرخپوست کشته شد؟
مگر قرار دادِ مشارکت نبود؟

مارینر;925972 نوشت:
استعمار یعنی طلب عمران کردن

مارینر;925972 نوشت:
شما دانش علمی انجام این کار رو ندارین ... بیاین و با هم این کار رو انجام بدیم تا هر دو إی نفع باشیم

Reza-D;925949 نوشت:
اینکه بحث نکنی :ok:

با سلام و احترام

اگر منافع بادی ها! در تقابل با دین یا حق شما قرار گرفت، با او بحث نمی کنید؟

مثلا برخی منافعشان در نان به نرخ روز خوری است
و گاهی دین را ابزار کار میکنند لذا گاهی دین و علما را قربانی منافع خود میکنند
گاهی اوقات شانشان اجازه نمیدهد اشتباهشان را بپذیرند
گاهی اوقات موقعیت شغلی اجازه نمیدهد
گاهی اوقات رفیق بازی و اصل اولویت روابط بر ضوابط
و سایر عوامل باعث میشود
به علما دروغ ببندند
جلوی تبیین احکام را بگیرند
تبعیض و ظلم روا دارند...
و ...

من خودم زیاد با چنین نان به نرخ روز خورها مواجه شده و میشوم
یک گروه هستند که منافعشان با هم گره خورده است
و متاسفانه سیستم در دست انها است و گاهی اوقات دستم خالی است چون در سیستم انها فعالیت میکنم
و سیستم را در موارد مورد نیازبنا به منافع انها تغییر میدهند
اما تکلیف اجازه نمیدهد سکوت کنم اما در سطح محدود و برای دفاع از حق...

و طاها;925999 نوشت:
با سلام و احترام

اگر منافع بادی ها! در تقابل با دین یا حق شما قرار گرفت، با او بحث نمی کنید؟

مثلا برخی منافعشان در نان به نرخ روز خوری است
و گاهی دین را ابزار کار میکنند لذا گاهی دین و علما را قربانی منافع خود میکنند
گاهی اوقات شانشان اجازه نمیدهد اشتباهشان را بپذیرند
گاهی اوقات موقعیت شغلی اجازه نمیدهد
گاهی اوقات رفیق بازی و اصل اولویت روابط بر ضوابط
و سایر عوامل باعث میشود
به علما دروغ ببندند
جلوی تبیین احکام را بگیرند
تبعیض و ظلم روا دارند...
و ...

من خودم زیاد با چنین نان به نرخ روز خورها مواجه شده و میشوم
اما تکلیف اجازه نمیدهد سکوت کنیم اگر چه آزاد آزاد هم نمیتوان بود...


سلام طاهای عزیز
در این صورت هایی که فرمودید چرا
بیشتر منظورم در مواردی بود که طرف مانند سنگ است و موضوع هم آنچنان اهمیتی ندارد
به نظرم آن بحث ها هم که می فرمائید معمولاً زمانی ارزش دارد که بدانی لااقل دو نفر هوشیار میشوند

می دانید چه مواردی را میگویم بحث نکنیم؟
وقتی که برای طرف 10 تا دلیل میاوری بدون پاسخ به آنها دوباره ایرادهایش را از اول شروع میکند

یعنی میگوید چرا 1 ؟ ----- پاسخ می دهی
یعنی میگوید چرا 2 ؟ ----- پاسخ می دهی
یعنی میگوید چرا 3 ؟ ----- پاسخ می دهی
بعد دوباره میگوید چرا 1 ؟!

Reza-D;926001 نوشت:
سلام طاهای عزیز
در این صورت هایی که فرمودید چرا
بیشتر منظورم در مواردی بود که طرف مانند سنگ است و موضوع هم آنچنان اهمیتی ندارد
به نظرم آن بحث ها هم که می فرمائید معمولاً زمانی ارزش دارد که بدانی لااقل دو نفر هوشیار میشوند

می دانید چه مواردی را میگویم بحث نکنیم؟
وقتی که برای طرف 10 تا دلیل میاوری بدون پاسخ به آنها دوباره ایرادهایش را از اول شروع میکند

یعنی میگوید چرا 1 ؟ ----- پاسخ می دهی
یعنی میگوید چرا 2 ؟ ----- پاسخ می دهی
یعنی میگوید چرا 3 ؟ ----- پاسخ می دهی
بعد دوباره میگوید چرا 1 ؟!

فرض کنید یکی از این حزب بادی ها با هم قطارانش در یک سیستم فعالیت میکنند
و به خاطر منافعشان به دیگران ظلم میکنند یا دین را قربانی میکنند

من میگویم اگر هر نفر مراحلی که قرمز کرده اید را طی کند
و هر نفر این مراحل را تکرار کند
هزینه ی حزب باد بالا میرود و حواسشان جمع میشود...
و حتی ممکن است جهتشان تغییر کند...
مثلا در دولت های غربی هزینه منفعت طلبی یک مدیر میتواند بسیار سنگین باشد
اما اینجا کلا ماجرا میتواند عکس باشد...
مثلا بگویند
عیسی به دین خود موسی به دین خود
تو گلیم خودت رو ... به حق و ناحق و دین کار نداشته باش...
با سیستم در نیفت...
سخت نگیر چی کار داری که سیستم از دین استفاده ابزاری میکند...
و ....

و طاها;926003 نوشت:
فرض کنید یکی از این حزب بادی ها با هم قطارانش
در یک سیستم فعالیت میکنند
و به خاطر منافعشان به دیگران ظلم میکنند
یا
دین را قربانی میکنند


از شخص نکته سنجی مثل شما انتظار دارم پست ها را کاملتر بخواند:

Reza-D;926001 نوشت:
سلام طاهای عزیز
در این صورت هایی که فرمودید چرا
بیشتر منظورم در مواردی بود که طرف مانند سنگ است و موضوع هم آنچنان اهمیتی ندارد
به نظرم آن بحث ها هم که می فرمائید معمولاً زمانی ارزش دارد که بدانی لااقل دو نفر هوشیار میشوند

می دانید چه مواردی را میگویم بحث نکنیم؟
وقتی که برای طرف 10 تا دلیل میاوری بدون پاسخ به آنها دوباره ایرادهایش را از اول شروع میکند
یعنی میگوید چرا 1 ؟ ----- پاسخ می دهی
یعنی میگوید چرا 2 ؟ ----- پاسخ می دهی
یعنی میگوید چرا 3 ؟ ----- پاسخ می دهی
بعد دوباره میگوید چرا 1 ؟!

Reza-D;926001 نوشت:
سلام طاهای عزیز
((ب : در این صورت هایی که فرمودید چرا ))
( ( الف : بیشتر منظورم در مواردی بود که طرف مانند سنگ است و موضوع هم آنچنان اهمیتی ندارد))

(( ب : به نظرم آن بحث ها هم که می فرمائید معمولاً زمانی ارزش دارد که بدانی لااقل دو نفر هوشیار میشوند

می دانید چه مواردی را میگویم بحث نکنیم؟
وقتی که برای طرف 10 تا دلیل میاوری بدون پاسخ به آنها دوباره ایرادهایش را از اول شروع میکند

یعنی میگوید چرا 1 ؟ ----- پاسخ می دهی
یعنی میگوید چرا 2 ؟ ----- پاسخ می دهی
یعنی میگوید چرا 3 ؟ ----- پاسخ می دهی
بعد دوباره میگوید چرا 1 ؟!))

تصور و برداشتم این بود که مطلب شما در واقع دو قسمت است.
قسمت الف
و قسمت ب
که در نقل بالا مشخص کرده ام.
پست بنده ناظر به قسمت ب بود.
که درست تقسیم نکردم
و در هر صورت فکر میکنم هم نظر هستیم و من حرف شما را درست متوجه نشدم

Im_Masoud.Freeman;925244 نوشت:

حزب باد

حرب بادی ها را سیاست موجود به وجود آورده
مثالی بزنم
برای استخدام می گویند تبعیت از ولایت مطلقه ی فقیه ضروریست
برای خدمت سربازی مهر های انتخابات،در اینکه کدام شهر بیفتی موثر است
اگر مخالفتی با ولایت و سیاست های موجود داشته باشی اجازه ی رشد را به شنما نمی دهند
روایتی را بیان کنم
@@در قسمتی از مدت تحصیلم(در این اواخر)(ترم۷)
اول در کرسی بیان مشکلات صنفی
یکی از سخنرانان(دارای سمت رسمی) گفت فیلم نگیر آقا(به یکی از دانشجو ها)
و گفت اگر فیلم بگیرید به جای اینکه بگویم در دستشویی تار عنکبوت هست می گم بلبله
و جای دیگر سر کلاس یکی اژ اساتید از مجبور به دو رو شدن و شیوه ی رفتار دوگانه در محیط کار و رفتار دیگر در محیط های خصوصی نالید بحث هم از مشکلات و ناامیدی نسبت به حل آن و لزوم رفع آن ها شروع شد
بار ها شاهد رفتار دوگانه بوده ام در جمع طوری گغتن و در جای خصوصی تر حرف دیگر
این جو اشتباه است##
در واقع اجبار در دین ,عدم اجرای قانون و برتر دانستن رابطه نسبت به ضابطه ،سبب دورویی و فرصت طلبی مردم شده است
این بحث را مطالعه کنید
http://www.askdin.com/showthread.php?t=59288

[="Arial"]با تشکر از استارتر و دوستان

بنده یه سوالی دارم ...این انتخابات یه چیزش خوبه که ادم های دوروبرتو خوب میشناسی و با سلیقشون اشنا میشی

منم با یه ادم.عوضی .افتادم یه جا بحثمون شد من اولش موضع خودم رو مشخص نکردم ولی با این إین ذهنیت جلو رفتم که این دقیقا به روحانی رای میده خلاصه انقد بحثمون رفت جلو تا به من گفت برو بدبختا شماها بدبختین گولتون زدن از هیچی خبر ندارین تو نمیدونی ریسی کجا بوده وقتی روحانی انقلاب میکرده ....کم میارین از شهدا مایع میزارین ..یه سریا رفتن شهید شدن تموم شد رفت دیگه اونا اصن هدفشون یه چیز دیگه بود یه جوری حرف میزد و مغزش رو پر کرده بودن انگار همه شهدای انقلاب و جنگ همشون برا روحانی شهید شدن ....گفتم باشه شهدای حرم چی سربازای حرم یه دونه رای به روحانی ندادن گفتش اونانن دارن مملکت رو میچاپن دارین میخورین کشیدین بالا همه چیو ..تحریم شدیم خلاصه ریسی و میرسلیم و کلا اینواریا رو یه ادم های دروغگو ..میخونه و روحانیو یه ادم خوب و کار بلد ..نمیدونم چجوری به این ذهنیت رسیدن ...هر چی هم میگم سوال هامو جواب بده میگه که من اصن با تو بحثی ندارم بزا همینجوری دروغهارو باور کنین ... اگر کسی چیزی میدونه به من بگه ...من در حیرتم از این ذهنیت ملت ...باید چی بگم؟؟؟؟از هیچکدوم کاندیداها خوشم نمیاد اما چون به شهدا دیدش بده خوشم نیومد باید جوابشو بدم...

[="Times New Roman"][="Black"]

علی پارساپور(a.p);926285 نوشت:

برای استخدام می گویند تبعیت از ولایت مطلقه ی فقیه ضروریست
برای خدمت سربازی مهر های انتخابات،در اینکه کدام شهر بیفتی موثر است
اگر مخالفتی با ولایت و سیاست های موجود داشته باشی اجازه ی رشد را به شنما نمی دهند
در واقع اجبار در دین ,عدم اجرای قانون و برتر دانستن رابطه نسبت به ضابطه ،سبب دورویی و فرصت طلبی مردم شده است

اینهارو قبول دارم ، به جز این قسمت:

علی پارساپور(a.p);926285 نوشت:

در واقع اجبار در دین ,عدم اجرای قانون و برتر دانستن رابطه نسبت به ضابطه ،سبب دورویی و فرصت طلبی مردم شده است

بحث من در مورد افرادی نیست که دچار خطا میشن.

بحث من در مورد افرادی هست که سلول سلول بدنشون فرصت طلبی و حزب باد بودن هست.

طرف شخصیتش همینجوریه ، در عرض دو دقیقه چنان با مهارت بسیار بالا داستان می بافه و دروغ میگه که حیرت میکنی.

در عرض چند دقیقه راحت موضعش رو عوض میکنه.

رفته بودم محل کار یکی داشتم باهاش بحث دینی میکردم ، قانع شد گفت فرمایشات شما درسته.
دو دقیقه بعد یه نفر دیگه به جمعمون اضافه شد. طرف گفت این مراجع همش چرت میگن فتوا میدن حروم این اختلاسهاست ، فلان کار حروم نیست.
یه دفعه آقا بدون اینکه خم به ابرو بیاره کانالو عوض کرد و گفت : راست میگه بابا حلال و حروم یعنی چی.......... :-o
این آدمها در عین اینکه باهات دوستی میکنن ، دنبال فرصتی میگردن که ( با نامردی ) جاتو بگیرن ، و در این مسیر از هر ابزاری استفاده میکنن.

من با یکی قطع رابطه کرده بودم ، یه نفر این وسط رفته بود باهاش رفیق شده بود و تمام تلاششو میکرد که هیچوقت رابطمون مثل سابق نشه.
به مادرم گفتم اگر خدا خداست ، این دو نفر رابطشون به هم می خوره و میفتن به جون هم.
مدتی گذشت ، اونی که باهاش قطع رابطه کرده بودم یه نفرو فرستاد منو دعوت کرد خونشون ، ما با هم دوباره رفیق شدیم اون دوتا خوردن به هم.

امام جواد - علیه السلام - فرمود:

چگونه گمراه و درمانده خواهد شد كسی كه خداوند سَرپرست و متكفّل اوست.

چطور نجات می یابد كسی كه خداوند طالبش می باشد.

هر كه از خدا قطع امید كند و به غیر او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار می كند.[/]

[=Times New Roman]

guest;926302 نوشت:

این انتخابات یه چیزش خوبه که ادم های دوروبرتو خوب میشناسی و با سلیقشون اشنا میشی

با تمام وجود اینو قبول دارم=d>
guest;926302 نوشت:

منم با یه ادم.عوضی .افتادم یه جا بحثمون شد من اولش موضع خودم رو مشخص نکردم ولی با این إین ذهنیت جلو رفتم که این دقیقا به روحانی رای میده خلاصه انقد بحثمون رفت جلو تا به من گفت برو بدبختا شماها بدبختین گولتون زدن از هیچی خبر ندارین تو نمیدونی ریسی کجا بوده وقتی روحانی انقلاب میکرده ....کم میارین از شهدا مایع میزارین ..یه سریا رفتن شهید شدن تموم شد رفت دیگه اونا اصن هدفشون یه چیز دیگه بود یه جوری حرف میزد و مغزش رو پر کرده بودن انگار همه شهدای انقلاب و جنگ همشون برا روحانی شهید شدن ....گفتم باشه شهدای حرم چی سربازای حرم یه دونه رای به روحانی ندادن گفتش اونانن دارن مملکت رو میچاپن دارین میخورین کشیدین بالا همه چیو ..تحریم شدیم خلاصه ریسی و میرسلیم و کلا اینواریا رو یه ادم های دروغگو ..میخونه و روحانیو یه ادم خوب و کار بلد ..نمیدونم چجوری به این ذهنیت رسیدن ...هر چی هم میگم سوال هامو جواب بده میگه که من اصن با تو بحثی ندارم بزا همینجوری دروغهارو باور کنین ... اگر کسی چیزی میدونه به من بگه ...من در حیرتم از این ذهنیت ملت ...باید چی بگم؟؟؟؟از هیچکدوم کاندیداها خوشم نمیاد اما چون به شهدا دیدش بده خوشم نیومد باید جوابشو بدم

اینا نگران بچاپ بچاپ نیستن ، نگران این هستن که چرا رفقای لیبرال و اصلاح طلبشون تک خوری می کنند =))

guest;926302 نوشت:
هر چی هم میگم سوال هامو جواب بده میگه که من اصن با تو بحثی ندارم

جالب است وقتی می خواهید جوابش را بدهید میگوید من با شما بحثی ندارم

در حالیکه در ابتدا اینها را گفته:


guest;926302 نوشت:
برو بدبختا شماها بدبختین گولتون زدن از هیچی خبر ندارین تو نمیدونی ریسی کجا بوده وقتی روحانی انقلاب میکرده ....کم میارین از شهدا مایع میزارین ..یه سریا رفتن شهید شدن تموم شد رفت دیگه اونا اصن هدفشون یه چیز دیگه بود

خب تو که نمی خواهی بحث کنی پس چرا اینها را گفتی؟
مسعود میگوید حزب باد. حالا حزب باد خودش موضوعی جدا
اما من از یک دسته آدمها به شدت متنفر هستم (که شاید شامل حزب باد هم بشود)
کسانی که سعی میکنند ادای منطقی بودن و روشنفکری در بیاورند ، اما پایش که بیفتد.....

چند روز پیش در یک گروه که همه طرفدار روحانی بودند من ایت مطلب را نوشتم:
"اگر روحانی رای آورده و به تایید شورای نگهبان رسیده ، دیگر جای بحثی باقی نمی ماند
ایشان رئیس جمهور ما هستند و ما باید حامی ایشان باشیم
تمکین از قانون در زمان برد که هنر نیست ، در زمان باخت است که تمکین کردن هنر می خواهد"

تمامشان آمدند و برایم کف و سوت زدند و گفتند آفرین
چقدر شما عاقل و فهمیده هستی. احسنت. به این میگویند رفتار معتدل و منطقی

اما چند دقیقه بعد عکس و مطلب در تمسخر آقای رئیسی در گروه سرازیر شد
یکی عکس ایشان را گذاشته بود درحالیکه بجای عمامه ، موهای بسیار جلفی برای ایشان گذاشته بودند
نفر دیگری درمورد ایشان چند جک گذاشته بود همراه با توهین
و....................

بعد از آن هم یکی دیگرشان نوشت ماه رمضان دارد از راه میرسد. ماه میهمانی خدا
و یکی دیگر (همان که عکس گذاشته بود) نوشت: امیدوارم در این ماه فقط شکممان روزه نباشد ، بلکه چشم و گوش و زبانمان نیز روزه باشد
بقیه هم برایش نوشتند احسنت ، مرحبا ، آفرین.....

من هم مات مانده بودم که بخندم یا گریه کنم

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;926459 نوشت:
جالب است وقتی می خواهید جوابش را بدهید میگوید من با شما بحثی ندارم

در حالیکه در ابتدا اینها را گفته:

خب تو که نمی خواهی بحث کنی پس چرا اینها را گفتی؟
مسعود میگوید حزب باد. حالا حزب باد خودش موضوعی جدا
اما من از یک دسته آدمها به شدت متنفر هستم (که شاید شامل حزب باد هم بشود)
کسانی که سعی میکنند ادای منطقی بودن و روشنفکری در بیاورند ، اما پایش که بیفتد.....

چند روز پیش در یک گروه که همه طرفدار روحانی بودند من ایت مطلب را نوشتم:
"اگر روحانی رای آورده و به تایید شورای نگهبان رسیده ، دیگر جای بحثی باقی نمی ماند
ایشان رئیس جمهور ما هستند و ما باید حامی ایشان باشیم
تمکین از قانون در زمان برد که هنر نیست ، در زمان باخت است که تمکین کردن هنر می خواهد"

تمامشان آمدند و برایم کف و سوت زدند و گفتند آفرین
چقدر شما عاقل و فهمیده هستی. احسنت. به این میگویند رفتار معتدل و منطقی

اما چند دقیقه بعد عکس و مطلب در تمسخر آقای رئیسی در گروه سرازیر شد
یکی عکس ایشان را گذاشته بود درحالیکه بجای عمامه ، موهای بسیار جلفی برای ایشان گذاشته بودند
نفر دیگری درمورد ایشان چند جک گذاشته بود همراه با توهین
و....................

بعد از آن هم یکی دیگرشان نوشت ماه رمضان دارد از راه میرسد. ماه میهمانی خدا
و یکی دیگر (همان که عکس گذاشته بود) نوشت: امیدوارم در این ماه فقط شکممان روزه نباشد ، بلکه چشم و گوش و زبانمان نیز روزه باشد
بقیه هم برایش نوشتند احسنت ، مرحبا ، آفرین.....

من هم مات مانده بودم که بخندم یا گریه کنم


از ته دل تلخ خندیدم. Lol
یکی از همینایی که گفتم به شدت تاکید داره که نمازخون ها ریاکار هستن و برای ریا می خونن ، ولی من ریاکاری بلد نیستم و نماز نمی خونم.

حالا این با یه نفر به مشکل خورده بود ، گفت تقصیر منه که ده سال پیش که اومد خونم رفتم واسه صبحانه اش نون سنگگ خریدم.
( این تنها خیری بود که به طرف رسونده بود چیز دیگه ای نداشت بگه :ghash: )
اخلاصت تو حلقم>:d<:d>[/]

Im_Masoud.Freeman;925938 نوشت:
لطفا یه راهکار برای بحث کردن با اینجور آدمها بدید.

با سلام مجدد خدمت برادر بزگوار
طاعات و عبادات قبول

بله متأسفانه بد گویی ها نیست به شخصیت های مذهبی و دینی وجود دارد، قبل از انتخابات یعنی حدود دو هفته پیش، بزرگواری از بنده پرسید به چه کسی رأی می دهی بنده هم گفتم به فلانی رأی می دهم ان شاء الله. اون بزرگوار به من گفت فلانی که حکم اعدام صادر می کرده و می کشته و ... .
بنده با ملایمت گفتم مگر کشتن همیشه بد است، مگر صدور حکم اعدام برای شخص قاتل بد است؟ در برخی از مناسبت ها نه تنها کشتن بد نیست بلکه واجب است، مگر خود پیامبر یا معصومین علیهم السلام حکم قتل برای مرتدّ و ... را صادر نمی فرمودند؟ کمی برایش توضیح دادم
سکوت کرد و گفت و نمی دانم
گاهی برخورد ملایم و خوش با طرف مقابل همراه با استدلال منطقی طرف را به سکوت وا می دارد، البته این در صورتی که که طرف مقابل گوش شنوا داشته باشد و قابلیت پذیرش سخن حق را داشته باشد.
وظیفه ما مذهبیون که الحمد لله پیرو اهلبیت علیهم السلام هستیم و خود را تابع فرمایشات معصومین می دانیم، دفاع منطقی از دین اسلام در مقابل دین ستیزان و دفاع منطقی از آرمان های اسلام و انقلاب در مقابل این نوع افراد است و دفاع منطقی صورت نمی گیرد مگر با مطالعه و تحقیق در ارتباط با دین و همچنین شناخت افراد و تحقیق جامع در ارتبا با شخصیت هاست.
اگر چه حضرت عالی اهل فضل هستید منتهی توصیه ای اول به خودم و بعد به شما می کنم و آن این است که در مرحله اول نیتمان از این نوع مباحث خدایی و به قصد قربت باشد و همچنین با توکل بر خدا و اهل بیت علیهم السلام. در مرحله دوم اسلام را خوب بشناسیم ، انقلاب و شخصیت ها را خوب بشناسیم در مورد افراد بصیرت لازم را داشته باشیم.

[="Times New Roman"][="Black"]

هادی;926515 نوشت:
با سلام مجدد خدمت برادر بزگوار
طاعات و عبادات قبول

بله متأسفانه بد گویی ها نیست به شخصیت های مذهبی و دینی وجود دارد، قبل از انتخابات یعنی حدود دو هفته پیش، بزرگواری از بنده پرسید به چه کسی رأی می دهی بنده هم گفتم به فلانی رأی می دهم ان شاء الله. اون بزرگوار به من گفت فلانی که حکم اعدام صادر می کرده و می کشته و ... .
بنده با ملایمت گفتم مگر کشتن همیشه بد است، مگر صدور حکم اعدام برای شخص قاتل بد است؟ در برخی از مناسبت ها نه تنها کشتن بد نیست بلکه واجب است، مگر خود پیامبر یا معصومین علیهم السلام حکم قتل برای مرتدّ و ... را صادر نمی فرمودند؟ کمی برایش توضیح دادم
سکوت کرد و گفت و نمی دانم
گاهی برخورد ملایم و خوش با طرف مقابل همراه با استدلال منطقی طرف را به سکوت وا می دارد، البته این در صورتی که که طرف مقابل گوش شنوا داشته باشد و قابلیت پذیرش سخن حق را داشته باشد.
وظیفه ما مذهبیون که الحمد لله پیرو اهلبیت علیهم السلام هستیم و خود را تابع فرمایشات معصومین می دانیم، دفاع منطقی از دین اسلام در مقابل دین ستیزان و دفاع منطقی از آرمان های اسلام و انقلاب در مقابل این نوع افراد است و دفاع منطقی صورت نمی گیرد مگر با مطالعه و تحقیق در ارتباط با دین و همچنین شناخت افراد و تحقیق جامع در ارتبا با شخصیت هاست.
اگر چه حضرت عالی اهل فضل هستید منتهی توصیه ای اول به خودم و بعد به شما می کنم و آن این است که در مرحله اول نیتمان از این نوع مباحث خدایی و به قصد قربت باشد و همچنین با توکل بر خدا و اهل بیت علیهم السلام. در مرحله دوم اسلام را خوب بشناسیم ، انقلاب و شخصیت ها را خوب بشناسیم در مورد افراد بصیرت لازم را داشته باشیم.


سلام.

خیلی ممنون از پاسختون.

شاید برخی فکر میکنند برخورد تند همراه با اوقات تلخی گزینه ی اول ماست. ولی واقعا اینطور نیست

این دیگه آخرین راهه و فقط برای اینه که طرف فکر نکنه جوابی واسش نداریم.

شما فرض کنید همین فردی که با توضیحات شما گفت نمی دانم ، به شما میگفت بله فرمایشات شما درسته و این حس رو به شما القا میکرد که حرفهاتون رو پذیرفته.

چند دقیقه بعد دوباره همان حرفهارو تکرار میکرد. واقعا آدمو ناراحت میکنه.

چیزی که بیشتر از همه منو ناراحت میکنه اینه که من شخصیت طرف رو کامل میشناسم و می دونم چه کارهایی میکنه ، و ایرادهایی که از اسلام میگیره خودش تک تکشونو با کیفیت Full HD داره.

والا نمی دونم این دیگه چه مرضیه. گاهی دلم می خواد بهش بگم:

مردک تو خودت با بی شرمی......کارهارو میکنی بعد خودت میای با افتخار گناه های کبیرتو تعریف میکنی حالا میای از اسلام ایراد میگیری و حرف از انسانیت میزنی.

ولی متاسفانه اسلام دست و بال مارو بسته و اینها از سادگی آدم های ساده ای که در جمع هستن سوء استفاده میکنند و اونارو با خودشون همراه میکنند.

طرف یه کاری میکنه که ناراحتت کنه ، بعد که اعتراض میکنی ، ژست آدم های آرام و منطقی و اهل تفکر رو میگیره و میگه : ما داریم منطقی بحث میکنیم و نباید ناراحت بشی.

در حالی که خدا می دونه در خلوت خودمون چقدر آدم بی تربیتی هست و چقدر توی داستان هایی که تعریف میکنه حرفهای رکیک میزنه و خیلی هم بی اعصابه و پاچه همه رو می گیره.

ولی جلوی جمع برای یک ساعت ظاهر رو حفظ میکنه. و چنین آدمهایی چون به چیزی پایبند نیستند آزادی عمل دارند و می تونند هر چیزی بگن و ناراحتت کنند

ولی ما نمی تونیم هرچیزی بگیم و برعکس نمی تونیم آبروی کسی رو ببریم ، برای همین اینطور به نظر میاد که محکوم هستیم و جوابی نداریم.[/]

Im_Masoud.Freeman;926525 نوشت:
فرض کنید همین فردی که با توضیحات شما گفت نمی دانم
به شما میگفت بله فرمایشات شما درسته و این حس رو به شما القا میکرد که حرفهاتون رو پذیرفته
چند دقیقه بعد دوباره همان حرفهارو تکرار میکرد. واقعا آدمو ناراحت میکنه

شخصی که استاد هادی گفتند را نمی شناسم و نمی توانم قضاوت کنم
اما تجربه به من ثابت کرده که اکثر همان هایی هم که سرشان را پایین میندازند و میگویند نمی دانم
چند دقیقه بعد دوباره همان حرفهای قبل را تکرار می کنند
البته قبلش مطمئن میشوند آن کسی که پاسخ قانع کننده برایشان دارد حضور نداشته باشد!

باور کن مسعود جان در بیشتر موارد همان سر پایین انداختن و مکث کرده همراه با خیره شدن به افق!
این هم بیشتر یک ژست روشن فکری است تا پذیرش حقیقت

guest;926302 نوشت:
با تشکر از استارتر و دوستان

بنده یه سوالی دارم ...این انتخابات یه چیزش خوبه که ادم های دوروبرتو خوب میشناسی و با سلیقشون اشنا میشی

منم با یه ادم.عوضی .افتادم یه جا بحثمون شد من اولش موضع خودم رو مشخص نکردم ولی با این إین ذهنیت جلو رفتم که این دقیقا به روحانی رای میده خلاصه انقد بحثمون رفت جلو تا به من گفت برو بدبختا شماها بدبختین گولتون زدن از هیچی خبر ندارین تو نمیدونی ریسی کجا بوده وقتی روحانی انقلاب میکرده ....کم میارین از شهدا مایع میزارین ..یه سریا رفتن شهید شدن تموم شد رفت دیگه اونا اصن هدفشون یه چیز دیگه بود یه جوری حرف میزد و مغزش رو پر کرده بودن انگار همه شهدای انقلاب و جنگ همشون برا روحانی شهید شدن ....گفتم باشه شهدای حرم چی سربازای حرم یه دونه رای به روحانی ندادن گفتش اونانن دارن مملکت رو میچاپن دارین میخورین کشیدین بالا همه چیو ..تحریم شدیم خلاصه ریسی و میرسلیم و کلا اینواریا رو یه ادم های دروغگو ..میخونه و روحانیو یه ادم خوب و کار بلد ..نمیدونم چجوری به این ذهنیت رسیدن ...هر چی هم میگم سوال هامو جواب بده میگه که من اصن با تو بحثی ندارم بزا همینجوری دروغهارو باور کنین ... اگر کسی چیزی میدونه به من بگه ...من در حیرتم از این ذهنیت ملت ...باید چی بگم؟؟؟؟از هیچکدوم کاندیداها خوشم نمیاد اما چون به شهدا دیدش بده خوشم نیومد باید جوابشو بدم...



با سلام و عرض ادب

بزرگوار، این نوع مطالب موجب انحراف بحث می شود ، در صورت صلاحدید سوالتان را در تاپیک مجزایی مطرح فرمایید تا کارشناسان مربوطه پاسخ فرمایند .
متشکر

پرسش:
در دین اسلام به آدم های "حزب باد" چی میگن؟ و سرنوشت انسان های مستکبر طبق قرآن و روایت چه خواهد بود؟

پاسخ:
حزب باد یا فرصت‌طلبی (به انگلیسی: Opportunism) به تغییر جهت دادن بر حسب دگرگونی اوضاع و همچنین به خاطر سود شخصی دلالت دارد.
کسانی را حزب باد می‌نامند که همواره به سوی قدرتِ وقت گرایش دارند و پایبند اصولی نیستند و یا اصول خود را فدا می‌کنند.
باد، تابع است؛ تابع جریان‌های سرد و گرم روزگار و از جای سرد به جای گرم در حرکت. امروز به چپ می‌وزد و فردا به راست. حزب باد نیز موقعیتی شبیه به باد دارد.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) در فرمایشی به این مطلب اشاره می فرمایند که:
النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِق‏(1) یعنی: مردم سه دسته‌اند: عالم ربانی (دانای خداشناسی که به مبدأ و معاد آشنا بوده به آن عمل نماید) و طالب علم و آموزنده‌ای که (از جهل و نادانی) بر راه نجات و رهایی یافتن است و مگسان کوچک و ناتوانند (نادان نفهم به انواع زشتیها آلوده) که هر آواز کننده‌ای (به هر راهی) را پیروند و با هر بادی می‌روند (درست را از نادرست تمیز نداده و به مذهب و طریقه‌ای پایدار نیستند و به هر راه پیش می‌آیند می‌روند).
حزب بادی هر که هست، تابع وزش باد انتفاع(نفع بردن) شخصی است و از هر سو که باد نفع شخصی بوزد، به آن سو خواهد دوید.
1.از دیدگاه دین اسلام این‌گونه افراد مطیع هوای نفس‌اند و کاری با اعتقادات خویش ندارند؛ چرا که اعتقادات خویش را مزاحم منافع شخصی خود می‌بینند و در مواجهه با این‌ها، منافع شخصی خود را بر اعتقادات خویش ترجیح می‌دهند؛ لذا حضرت علی (علیه‌السلام) چنین افرادی را به مگس تشبیه می‌کند که هر جا کثافت هست پرواز می‌کنند.
تنها اصطلاحی که برای این گونه افراد به ذهن می‌آید شاید اصطلاح «هُرهُری مذهب» باشد، افرادی که هرهری مذهب هستند به دنبال منافع شخصی خودشان‌اند و به هیچ اصلی جز منافع خود پایبند نیستند، اگر چه شاید دین‌دار باشند اما وقتی پای منافع شخصی به میان می‌آید اصول مذهب خود را زیر پا می‌گذارند.
هرهری مذهب، کسی است که همه چیز را برای لذت می‌خواهد؛ دین را برای کیفش می‌خواهد؛ شرکت در مراسم مذهبی هم برای او همین مفهوم را دارد.

این افراد، به بینش واقعی و درک کافی از دین نرسیده‌اند و اطلاعاتشان از دین، ناقص است؛ از این رو، دریافت و بینششان ناقص است.
آن‌ها بر اساس عقل کوتاهی که دارند، فکر می‌کنند به سمتی می‌روند که درست است و بدون تفکر به دنبال دیگران می‌روند.
آدم هُرهُری مذهب یک آدم التقاطی است. نان به نرخ روز خور است . همه چیز برایش علی‌السویه است . خودش باشد و الاغش از پل بگذرد دیگر بود و نبود پل هیچ است.

2. نخستین صفت از صفات رذیله که در داستان انبیاء و آغاز خلقت انسان به چشم مى‏خورد و اتفاقا به اعتقاد بسیارى از علماى اخلاق، ام‌المفاسد و مادر همه رذایل اخلاقى و ریشه تمام بدبختی‌ها و صفات زشت انسانى است، تکبر و استکبار مى‏باشد که در این زمینه، داستان شیطان به هنگام آفرینش آدم(علیه‌السلام) و امر به سجود فرشتگان و همچنین ابلیس براى او، داستانى است ‏بسیار تکان‌دهنده و عبرت انگیز، داستانى است ‏بسیار روشنگر و هشدار دهنده، براى همه‌ی افراد و همه‌ی جوامع انسانى.

قابل توجه اینکه پیامدهاى سوء تکبر و استکبار نه تنها در داستان آفرینش آدم دیده مى‏شود که در تمام طول تاریخ انبیاء نیز نقش بسیار مخرب آن آشکار است.
سرنوشت انسان مستکبر طبق آیات و روایات حبط اعمال است، چرا که با دیدن بیّنه و نشانه‌های الهی، به خدا پشت کرده و رو به شیطان و هوای نفس می‌کنند؛ چنین کسی اعمالش بر اساس هوای نفس است و کسی که از هوای نفس پیروی کند آیات و نشانه‌های الهی را نمی‌بیند و عدم بصیرت موجب کذب آیات الهی خواهد شد و کذب آیات موجب حبط اعمال می‌شود.

خداوند سبحان به این حقیقت اشاره کرده و می‌فرماید:
« سأَصرِف عَنْ ءَایَتیَ الَّذِینَ یَتَکَبرُونَ فی الاَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَ إِن یَرَوْا کلَّ ءَایَةٍ لا یُؤْمِنُوا بهَا وَ إِن یَرَوْا سبِیلَ الرُّشدِ لا یَتَّخِذُوهُ سبِیلاً وَ إِن یَرَوْا سبِیلَ الْغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سبِیلاً ذَلِک بِأَنهُمْ کَذَّبُوا بِئَایَتِنَا وَ کانُوا عَنهَا غَفِلِینَ* وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِئَایَتِنَا وَ لِقَاءِ الاَخِرَةِ حَبِطت أَعْمَلُهُمْ هَلْ یجْزَوْنَ إِلا مَا کانُوا یَعْمَلُونَ» (2)
ترجمه: به زودى کسانى را که در روى زمین به ناحق تکبر می‌ورزند از ایمان به آیات خود منصرف مى‌سازیم (بطورى که) اگر هر آیه و نشانه‌اى را ببینند به آن ایمان نمى‌آورند و اگر راه هدایت را ببینند راه خود انتخاب نمى‌کنند و اگر طریق گمراهى را ببینند راه خود انتخاب مى‌کنند (همه‌ی اینها) به خاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند* و کسانى که آیات ما و لقاى رستاخیز را تکذیب (و انکار) کنند اعمالشان نابود مى‌گردد آیا جز آنچه را عمل کرده‌اند پاداش داده مى‌شوند.

در روایات نیز اشاره شده که تکبر موجب از بین رفتن اعمال خوب انسان می‌شود.
در خطبه‌ی قاصعه که بخش عظیمى از آن در باره‌ی «تکبر ابلیس‏» و پیامدهاى آن مى‏باشد مى‏خوانیم:
عبرت بگیرید از کارى که خدا با ابلیس کرد، زیرا اعمال طولانى و کوشش‌هاى فراوان او را(در مسیر عبادت و بندگى خدا) به خاطر ساعتى تکبر نابود ساخت، چگونه ممکن است کسى بعد از ابلیس همان گناه را مرتکب شود، ولى سالم بماند»؟ (3)
تعبیرات کوبنده‌ی فوق به خوبى نشان مى‏دهد که تکبر و خودخواهى حتى در لحظات کوتاه چه پیامدهاى خطرناکى را دارد و چگونه همچون آتش سوزان مى‏تواند حاصل یک عمر طولانى اعمال صالحه را بسوزاند و خاکستر کند و شقاوت ابدى و عذاب جاویدان را نصیب صاحبش سازد.
در حدیث دیگرى از همان حضرت(علیه‌السلام) مى‏خوانیم: « احْذَرِ الْكِبْرَ فَإِنَّهُ رَأْسُ الطُّغْيَانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّحْمَن‏ » از تکبر بپرهیزید که سرآغاز طغیانها و معصیت و نافرمانى خداوند رحمان است‏.(4)

3. بر اساس آیات الهی در صورتی که رفت و آمد با چنین افرادی تأثیر بدی در حهان بینی فرد داشته باشد، لازم است رفت و آمد را قطع و یا به حداقل رساند و تنها در حدّ ضرورت باشد.

4. مشکل چنین افرادی، در حقیقت، جهان‌بینی آنان است. اگر جهان بینی کسی توحیدی باشد و ایدئولوژی او هم بر مبنای توحید پی‌ریزی شود چنین مشکلی پیش نمی‌آید و انسان نه هرهری مذهب می‌شود و نه حزب باد، چون جهان‌بینی توحیدی دارد و هر آن‌چه خدای واحد لایزال امر فرموده همان را انجام می‌دهد اگر چه به ضرر منافع شخصی خویش باشد.
می‌گویند شیخ محمد تقی بافقی در حرم حضرت‌معصومه (علیها سلام) از دست رضاخان کتک خورد و وقتی او را به زندان رضاخان بردند، در آن جا از غذای زندان نمی‌خورد و می‌گفت: من غذای دولت جور را حرام می‌دانم. به او گفتند با این کار می‌میری. گفت: مگر این آیه را نشنیده‌ای که می‌گوید: « «وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا »(5) هیچ جنبنده‌ای روی زمین نیست، مگر این که خداوند، روزی‌اش را می‌دهد. این، یک نوع‌ جهان‌بینی است که ایدئولوژی و عملش بر آن استوار است.

بنابراین، اگر جهان‌بینی انسان توحیدی باشد محال است به چنین مشکلی دچار شود و در همه حال بر اساس ایدئولوژی خود رفتار خواهد کرد و منافع شخصی باعث کنار گذاشتن اصول مورد پذیرش خود نمی‌گردد.
اما چه کنیم تا گرفتار این نوع رفتار نشویم ؟
الف: جهان بینی توحیدی داشته باشیم، یعنی فقط بنده‌ی مطیع خداوند یکتا باشیم و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع شخصی دستورات الهی را در زندگی پیدا کنیم.
ب: اله خود را هوای نفس قرار ندهیم، بلکه اله خود را معبود یکتایی قرار دهیم که قادر متعال است و در همه‌ی حالات حافظ و نگهبان است.

خداوند متعال در سوره جاثیه به این حقیقت اشاره فرموده و می‌فرماید:
«أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلي‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلي‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلي‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْديهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ»(6)
ترجمه: پس آیا دیدی آن کسی را که معبود خویش را هوای خود قرار داده و با این که حق را شناخته است خدا او را در بیراهه گذارده و بر گوش و دلش مهر نهاده و بر چشمش پرده افکنده است ؟ با این وصف ، پس از خدا چه کسی او را به راه خواهد آورد ؟ آیا درباره این گونه افراد نمی اندیشید تا پند گیرید ؟

راهکار برای بحث کردن با این افراد
برای بحث با این نوع افراد، ابتدا باید از جهان بینی آنان پرسید و سپس با آنها وارد بحث شد. قبل از انقلاب، یکی از توده ای ها از استاد محمد رضا حکیمی سؤال کرد که با توجه به علم و مطالعات فراوان شما، تعجب می کنم که هنوز به ظهور یک نفر با عمر بالا اعتقاد دارید. من به او گفتم: جهان بینی من، توحیدی است و بر این باورم که خدای قادر متعالی هست که می تواند به یک انسان، عمر طولانی عطا کند.
بنابراین، جهان بینی و به تعبیر دیگر، عدم اعتقاد محکم به یک جهان بینی، موجب هُرهُری مذهبی میشود؛ لذا باید سعی کنید جهان بینی این گونه افراد را تغییر بدهید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نهج البلاغه ح 139
2.(اعراف: 146-147).
3. نهج البلاغه، خطبه قاصعه
4.(غررالحکم،ص 309، نرم افزار گنجینه روایات نور)
5.هود،آیه 6
6.آیه 23 سوره جاثیه

موضوع قفل شده است