جمع بندی عمل صالح فقط بخاطر دلسوزی و ارضاء میل به خوب بودن

تب‌های اولیه

47 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عمل صالح فقط بخاطر دلسوزی و ارضاء میل به خوب بودن

فرض کنید من در خیابانی قدم می زنم ناگهان چشمم به دخترک فال فروشی می افتد که صورتی معصوم و رنج کشیده با لباس های کهنه و پاره دارد. تمام وجودم را حس دلسوزی فرا می گیرد با تمام وجود می خواهم به او کمک کنم حتی چند لحظه ای هم به فکر قبول سرپرستی اش می افتم. در نهایت یادم می افتد که باید برم سر کارم و دیرم شده و کمک به این کودک را صرفا با دادن یک 10 هزارتومنی تمام می کنم. در تمام اون لحظات و نگاه هایی که بین من و اون دخترک گذشت هیچ حضوری از خدا نبود من صرفا به خاطر دلسوزی به او کمک کردم و در آن لحظه اصلا به فکر کمک به نیازمندان، صدقه دادن به فقرا برای رضایت خدا و غیره نبودم و اون فعلی که در نهایت از من سر زد از سر دلسوزی و حس انسان دوستانه بود که من می دونم توی وجود هر کسی هست.

ولی در احادیث و روایت گفته شده کاری که به خاطر خدا انجام نشه ارزشی ندارد. نیت هر کاری باید رضایت خدا باشه و از این حرفا...

من خیلی از اعمال صالح را در زندگیم انجام دادم که لحظه ی انجام دادنش اصلا به فکر خدا نبودم و انجام اون کار را صرفا به خاطر ارضای میل به خوب بودن خودم انجام دادم.
در دنیا هم خیلی از افراد هستند که هیچ دینی ندارند و اعمال صالحی بیشتر از یک مسلمان واقعی انجام می دهند.

سوال من این است که ایمان و عمل صالح همیشه کنار هم آورده شده آیا کفه ایمان سنگین تر است یا عمل صالح؟ آیا هر دو هم وزن هستند؟ ایمان لازمه عمل صالح است یا عمل صالح لازمه ایمان ؟ بدون ایمان به خدا عمل صالح پذیرفته نیست؟

آیا عملگرایان که دین شان بر پایه عمل صالح و خوبی هاست گمراهند؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

gomshode25;924169 نوشت:
سوال من این است که ایمان و عمل صالح همیشه کنار هم آورده شده آیا کفه ایمان سنگین تر است یا عمل صالح؟ آیا هر دو هم وزن هستند؟ ایمان لازمه عمل صالح است یا عمل صالح لازمه ایمان ؟ بدون ایمان به خدا عمل صالح پذیرفته نیست؟

آیا عملگرایان که دین شان بر پایه عمل صالح و خوبی هاست گمراهند؟

این جا دو بحث وجود دارد:
1. ارزش عمل خوب و صالح بدون ایمان و قصد قربت
بر اساس مفاهیم دینی عملی که خوب است اگر با قصد قربت انجام شود، از جانب خداوند ماجور خواهد بود.
قصد قربت(قربة الی الله) یعنی کار را فقط برای خداوند انجام دادن. این قصد قربت مراتب دارد، به این معنا که قصد قربت افراد در یک رتبه قرار ندارد. برخی بیشتر و بالاتر برخی نیز کمتر و در مرتبه پایین‌تر و به مقدار قصد قربت مستحق ثواب هستند؛

2. ارزش عمل صالح همراه با ایمان و قصد قربت
عملی که خوب و پسندیده هست اما با نیت الهی نیست. مثلا خدمت به هم نوع است اما به خاطر خدا نیست. این عمل اجر اخروی ندارد.

در تاپیک های متعددی دراین زمینه بحث شده. در همین سایت جستجو کنید و مطالعه کنید.

پس چه دین بی ارزشی هست اسلام که نمی ذاره آدم بر اساس فطرت پاکش عمل کنه. اگر عملی بدون در نظر گرفتن قرب به خدا انجام بشه پس الان چقدر توی دنیا جهنمی داریم.

فقط به ظواهر دین توجه کردید که این جامعه اسلامی را انقدر عقب افتاده کردید. این قدر که به روزه، نماز، خمس، حج و...بها دادید اگر به اخلاق نیکو، وفای به عهد، صداقت، امانت داری و...بها داده می شد الان ما هم مثل غربی ها پیشرفت می کردیم. غربی ها از قرون وسطی دین مسیح را که مشتی ظواهر بود رها کردند و الان اگه بخواهیم صادقانه قضاوت کنیم از ما خیلی خیلی جلوتر هستند. وقتی ظواهر دین نتیجه اخلاقی نداشته باشه و بدتر از آن حاصلش فرقه هایی چون داعش و طالبان باشه پس همون بهتر که رعایت نکنیم. در طول تاریخ بعد از گذشت چندین قرن از ظهور یک دین افراد مذهبی همان دین سعی می کردن ظواهر آن را مطابق با منافع خودشون تغییر بدن. از کجا معلوم این احکامی که می گید ساخته و پرداخته دست منفعت طلبان به ظاهر مذهبی نباشه. از زمانی که امویان و عباسیان زمام امور حکومت را گرفتند به عوض کردن دین مطابق میل شون عمل کردند تا اکنون که حداقل 1400 سال می گذره. واقعا چطور می تونم اعتماد کنم که ظواهر دین طی این 1400 سال دست نخورده باقی مانده باشه.
دوما مگه پیامبر برای تکریم اخلاق مبعوث نشد؟ آیا احکام اسلامی امروزه به سوی تکریم اخلاق می روند؟ اگر به سوی تکریم اخلاق می روند چرا در زندان های اوین آن فجایع زشت و ننگین بار توسط مذهبیون و برادر بسیجی ها اتفاق افتاده؟
اگر دین اسلام برپایه تکریم به اخلاقه چرا جلوی انظار مردم خانمی را صرفا به خاطر موهای بیرونش به زور داخل ون امر و نهی از منکر هل می دهند؟ من نمی گم اون خانم کار خوبی کرده اما با خودتون فکر کنید بدحجابی اثر بدتری توی جامعه داره یا رشوه و ظلم به دیگران؟ اگر همون تلاششون رو برای پاک سازی رشوه خواران، دلالان و غیره می کردند الان وضع اقتصاد جامعه این نبود. زور قانون گران مذهبی فقط به آدم های بی کس می رسه. چون منافع شون به خطر می افته اگر سراغ کله گنده ها برن. چرا این همه اختلاصی که شد حداقل یک روحانی در آن نقش داشت؟

نسیم رحمت;924456 نوشت:
2. ارزش عمل صالح همراه با ایمان و قصد قربت
عملی که خوب و پسندیده هست اما با نیت الهی نیست. مثلا خدمت به هم نوع است اما به خاطر خدا نیست. این عمل اجر اخروی ندارد.

یک دانشمند که هیچ دینی نداشته و به دنبال ارضای میل به کمال و علم گرایی بوده و در این راستا خدمات زیادی به بشر کرده لیاقت به بهشت رفتن را دارد یا یه مسلمون که مثل یک آدم معمولی زندگی کرده و بود و نبودش چندان تاثیری روی جهان نگذاشته، خودتون قضاوت کنید.

gomshode25;924489 نوشت:
پس چه دین بی ارزشی هست اسلام که نمی ذاره آدم بر اساس فطرت پاکش عمل کنه. اگر عملی بدون در نظر گرفتن قرب به خدا انجام بشه پس الان چقدر توی دنیا جهنمی داریم.

انجام عمل خوب بدون قصد الهی ، در همین دنیا پاداش داده می شود.
این بحث ، بحث "مکافات عمل" است. که میتوانید مراجعه نمایید.
به عنوان مثال ، اینجا را ببینید.
اما پاداشهای آخرت فقط برای کسانی است که اعمال نیک را با قصد الهی انجام داده اند.

احادیث زیادی هست که مضمون آنها اینست که اگر کافران کارهای نیکی در دنیا انجام داده باشند ، خداوند پاداش آن کارهای نیک را در همین دنیا به آنها میدهد تا روز قیامت طلبی از خدا نداشته باشند و به خاطر کفرشان به جهنم بروند. و مومنین اگر کار بدی انجام داده باشند ، کیفر کار بدشان را در همین دنیا می بینند تا روز قیامت حسابشان پاک شده باشد و به بهشت بروند.
پس هرگز هیچ کار نیکی بدون نتیجه و پاداش نیست.

حتی در برخی نقل های دینی ذکر شده که حائم طایی (که بخشنده ترین فرد عرب بود) به خاطر مسلمان نبودنش در جهنم خواهد بود. اما به خاطر بخشنگی اش ، آتش جهنم او را نمی سوزاند.

[="Times New Roman"][="Black"]شما به این مسائل فکر نکنید و کارهای خیرتون رو ادامه بدید ، در کنارش سعی کنید روی نیت خودتون کار کنید ، بعدها خدا تمام کارهای خیر گذشتتون رو با نیت الهی واستون ثبت میکنه.[/]

tabitat;924535 نوشت:
یک دانشمند که هیچ دینی نداشته و به دنبال ارضای میل به کمال و علم گرایی بوده و در این راستا خدمات زیادی به بشر کرده لیاقت به بهشت رفتن را دارد یا یه مسلمون که مثل یک آدم معمولی زندگی کرده و بود و نبودش چندان تاثیری روی جهان نگذاشته، خودتون قضاوت کنید.

همون دانشمند بی دین هم جایگاهش در اخرت با یه ادم بی دین معمولی یکسان نیس.درست نیست بدون داشتن اطلاعات کافی نظر قطعی داد.

gomshode25;924169 نوشت:
ولی در احادیث و روایت گفته شده کاری که به خاطر خدا انجام نشه ارزشی ندارد

امام علی(ع):
کافر سخیّ أرجى إلى الجنّة من مسلم شحیح
کافر بخشنده از مسلمان بخیل به بهشت امیدوارتر است

روایتی هم دیده بودم ولی منبع آن یادم نیست. در آن روایت گفته شده که یکی از پیامبران کافری را در جهنم می بیند که آتش او را نمی سوزاند
وقتی موضوع را سوال میکند به او میگویند فقط به این دلیل که دست بخشنده دارد خداوند آتش را بر او حرام کرده است

به نظر من این که میگویند باید نیت الهی باشد حرف درستی است ، ولی فکر میکنم نیت را درست تعریف نکرده ایم
مثلاً میگوئیم وقتی به یک فقیر پول می دهی ، نباید از روی دلسوزی به او پول بدهی چون پاداش اخروی ندارد
بلکه باید به این دلیل که خداوند گفته ، به او پول بدهی!!!

صحبت بالا یک اشکال مهم دارد و آن اینکه مخاطب را به این نتیجه می رساند که برای انجام کار خیر ، عقل کافی است
اینجا این سوال پیش میاید که پس خدا به چه دلیل یک سری احساسات را در وجود ما قرار داده؟
احساساتی که هیچ نیازی به آنها نداریم!!!!

مثلاً من چرا باید به یک زن علاقمند بشوم؟! چرا باید میل جنسی داشته باشم؟ درحالیکه طبق گفتهء بالا ، من فقط به این دلیل که خداوند فرموده باید ازدواج کنم
واقعاً دلم می خواهد که یک روحانی یا کارشناس بیاید و به من بگوید آیا زمانی که در حال نزدیکی با همسرش است ، دارد به رضای خدا فکر میکند؟!
یا خانمهای مذهبی محترمه به همچنین

همچنین دلم می خواهد یکی از این خانمها و آقایانی که این حرف را می زند اگر در شرایطی قرار بگیرد که مثلاً فرزندش توی آب افتاده
بعد یک نفر برای نجات فرزند او توی آب میرود ، فرزند را نجات می دهد اما خودش توی آب غرق میشود
آیا واقعاً عقیده دارند که خدا کوچکترین پاداش اخروی به کسی که با نثار جان خود فرزند او را نجات داده ، نخواهد داد؟

gomshode25;924169 نوشت:
آیا عملگرایان که دین شان بر پایه عمل صالح و خوبی هاست گمراهند؟


خواهر گرامی ، اینکه عمل شخص خدایی باشد یعنی اینکه در راستای رضایت خدا باشد. نه اینکه الزاماً به رضای خدا فکر کند!
ما این را قبول داریم که تمام خوبی ها از خداست. پس در نتیجه دلسوزی من برای یک فقیر هم از خداست

فرض کنید فقیری را می بینید و دلتان به حال فقیر میسوزد و 1000 تومن به او می دهید
شخص دیگری هم او را می بیند اما از روی بخل یا از روی سنگ دلی ، فقیر را رد میکند

نفر دوم که مشخص است ثوابی نمی برد. اما شما چطور؟
به نظر من شما قطعاً ثواب اخروی هم می برید
اما گفتیم که نیت عمل باید الهی باشد در حالیکه شما فقط از روی دلسوزی به فقیر کمک کرده اید؟
پس چطور ممکن است اجر اخروی ببرید در حالیکه نیت شما الهی نبوده؟!

موضوع دقیقاً همینجاست که اتفاقاً نیت شما الهی بوده
تفاوت شما و آن شخص دوم که کمکی نکرده ، در این است که شما برای یک فقیر دل سوزانده اید
خب چه کسی این خصوصیت دلسوزی را خلق کرده؟ آیا کسی غیر از خدا؟
آیا کمک شما به آن فقیر ، غیر از عمل به خصوصیت مثبتی است که خداوند در بندگان قرار داده؟

ببینید به نظرم اگر ما بیایم ته ته نیت خودمون رو در نظر بگیریم به این می رسیم که داریم ازش لذت می بریم. کمک می کنیم به فقیر چون لذت می بریم. منم یه مدت در مورد این مسئله خیلی فکر کردم. دیدم خوب اگر من از این کار لذت نبرم انجامش نمی دم. خیلی از کارهای ما همینه مگر اجباری در کار باشه. ازدواج، انتخاب رشته، کمک به دیگران، خرید و چیزهای دیگه تو همه ی این کارها ما خوشی و رضایت خودمون رو در نظر می گیریم. من دچار وسواس شده بودم در این زمینه که خدایا اگر کسی هم ندونه که من کمک کردم و ریا نشه ولی خودم در دلم احساس خوشایندی دارم که شاید اصلا هم ظاهر نباشه ولی در ناخودآگاهم بوده که تو چه ادم خوبی هستی. من خیلی درگیر این مسئله بودم و هنوزم هستم تقریبا و به شدت سرکوب می کردم. ولی به نظرم شاید همین که این کارو می کنید و این محبت در دل شما هست که کمک خیر کنید این محبت از جانب خداست. البته اگر دچار خوپسندی نشیم که ما این هستیم و آن نیستیم. همین که حس خوب داریم و به دیگران فخر نیم فروشیم به نظرم خیلی خوبه. شاید نباید خیلی وسواسی بشیم که من به خاطر حس خوبم این کارو می کنم. این حس خوب به نظرم حیلی هم ارزشمنده. حالا هر کسی با یک چیزی حس خوب داره یکی با کمک یکی هم خدای نکرده با کارهای ناپسند. این حس خوب در ما ایجاد شده و ما نباید خودپسند باشیم چون ما به خاطر حس خوب خودمون این کارو کردیم. در واقع اون فقیر در حق ما لطف کرد که ما بهش کمک کردیم و حس خوب در ما ایجاد شد و درنتیجه نیاز به خودنمایی نیست و از طرفی وسواسی شدن هم درست نیست.

Reza-D;924670 نوشت:
موضوع دقیقاً همینجاست که اتفاقاً نیت شما الهی بوده
تفاوت شما و آن شخص دوم که کمکی نکرده ، در این است که شما برای یک فقیر دل سوزانده اید
خب چه کسی این خصوصیت دلسوزی را خلق کرده؟ آیا کسی غیر از خدا؟
آیا کمک شما به آن فقیر ، غیر از عمل به خصوصیت مثبتی است که خداوند در بندگان قرار داده؟

چقدر زیبا جالب، این چقدر شبیه همون قانون جبر و اختیار بود.

Reza-D;924670 نوشت:
اما گفتیم که نیت عمل باید الهی باشد در حالیکه شما فقط از روی دلسوزی به فقیر کمک کرده اید؟
من خودم به شخصه وقتی که موقع انجام دادن عملی به رضایت خدا فکر می کنم احساس بدی بهم دست می ده. یکی این که نعوذبالله فکر می کنم خدا به این کار من نیاز داره و دوم حس غروره. وقتایی که برای رضایت خدا کار انجام دادم یه وقتایی حواسم نبوده با کمال غرور و افتخار ازش توی جمع تعریف کردم ولی وقتی که از سر حس بشردوستانه این کارو کردم هیچ وقت یادم نمیاد که اون رو جایی گفته باشم. شاید یکی از دلایلش این باشه که کارهای خوبی رو که برای حس بشردوستانه انجام می دم چون از هیچ کس انتظاری ندارم زود زود فراموش می کنم اما اون هایی که رو که به یاد خدا و برای رضایت اون انجام می دم انگار مثل طلب کارا می مونه توی ذهنم که یه روزی از خدا ثواب شو بگیرم.

tabitat;924705 نوشت:
من خودم به شخصه وقتی که موقع انجام دادن عملی به رضایت خدا فکر می کنم احساس بدی بهم دست می ده. یکی این که نعوذبالله فکر می کنم خدا به این کار من نیاز داره و دوم حس غروره. وقتایی که برای رضایت خدا کار انجام دادم یه وقتایی حواسم نبوده با کمال غرور و افتخار ازش توی جمع تعریف کردم ولی وقتی که از سر حس بشردوستانه این کارو کردم هیچ وقت یادم نمیاد که اون رو جایی گفته باشم. شاید یکی از دلایلش این باشه که کارهای خوبی رو که برای حس بشردوستانه انجام می دم چون از هیچ کس انتظاری ندارم زود زود فراموش می کنم اما اون هایی که رو که به یاد خدا و برای رضایت اون انجام می دم انگار مثل طلب کارا می مونه توی ذهنم که یه روزی از خدا ثواب شو بگیرم.

استاد احمد عابدی از این حسی که شما می فرمائید ، تعبیر زیبایی دارند
ایشان میگویند:
"از نظر ما بهترین حالت در نماز آن است که آنقدر محو خدا بشوی که دیگر هیچ چیز از دنیا را نبینی و متوجه نشوی
اما امام علی(ع) که می دانیم تماماً محو خداوند بودند ، در نمازشان انگشتر خود را به یک مستمند دادند
و مهمتر اینکه خداوند نه تنها این عمل ایشان را مغایر با فنای در عشق الهی ندانست
بلکه علامت امامت ایشان را دقیقاً در همین عمل ایشان قرار داد و آیهء قرآن درمورد دادن انگشتر در رکوع از سوی ایشان نازل شد
یعنی درست جایی که حواس حضرت(ع) علاوه بر خداوند به مرد فقیر هم بود ، شد نشانهء امامت ایشان:

"إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ"

خب چرا اینگونه است؟ چرا مثلاً زمانی که تیر از پای ایشان دراوردند و ایشان درد را نفهمید ، نماد ولایت ایشان نشد؟ (با فرض صحت ماجرا)
پاسخش این است که توجه امام علی(ع) به آن مرد مستمند ، همان توجه به خدا بود
همان فنا شدن در عشق الهی است که باعث میشود امام(ع) ندای سائل را بشنود
در حقیقت بالاترین مقام برای یک انسان همین است که تمام آنچه خدا دوست دارد را دوست بدارد
چطور ممکن است کسی محو عشق خدا بشود اما ندای مستمندی را نشنود؟"

لذا خواهر گرامی ، آنجایی که ما خیال می کنیم داریم برای خدا کاری انجام می دهیم ، با خود میگوئیم: "من" دارم برای رضای خدا کار میکنم
پس در واقع خود را در نظر گرفته ایم ، نه خدا را

و زمانی که صرفاً به دلیل دوستیِ هم نوع به کسی کمک می کنیم ، با خود میگوئیم: باید به
"دیگری" کمک کنم
پس در واقع خود را نادیده گرفته ایم ، نه اینکه خدا را نادیده گرفته باشیم

به عبارتی رضای خدا در همین است که در عمل ما "منیت" در کار نباشد ، ریا نباشد ، برای جلب توجه نباشد
لذا آن نمازگذاری که در نمازش صدای سائل را میشنود خیلی به خدا نزدیکتر است

نکته:
منظور این نیست که اگر کسی محو خدا شد و مثلاً در یک عبادت صدایی نشنید حتماً ریاکار است! اشتباه برداشت نشود
مقصود این است که به نظر من تعبیر ما از محو شدن در عشق الهی شاید هنوز به شکل جامع خود نرسیده است
و ما تعاریفی داریم که بیشتر ظاهری است تا باطنی

gomshode25;924489 نوشت:
پس چه دین بی ارزشی هست اسلام که نمی ذاره آدم بر اساس فطرت پاکش عمل کنه. اگر عملی بدون در نظر گرفتن قرب به خدا انجام بشه پس الان چقدر توی دنیا جهنمی داریم.


اولا :
از کجای پاسخ برداشت کردید که اسلام نمی گذارد انسان بر اساس فطرت خود عمل کند؟

ثانیا:
بحث در ارزش گذاری عمل و تعلق اجر و پاداش بود. ارزش گذاری عمل بر اساس نیت فرد چه ارتباط به فطرت دارد؟ آن چه بر اساس فطرت مشخص می شود این است که انسان ها فطرتاً با کلیات خوبی ها و بدی ها آشناست. البته در تشخیص مصادیق هر کدام، گاه دچار اشتباه می شود. به همین منظور به راهنمایانی نیاز دارد تا او را در تشخیص درست مصادیق خوبی ها و بدی ها یاری دهند؛ فلسفه بعثت انبیای الهی همین بوده است. یکی از موارد اشتباه انسان، تشخیص درست هدفی است که برای تحقق آن هدف، کارهایی را انجام می دهد. بر این اساس گاه نفسِ کار، خوب است و فطرت انسان آن را مثبت تلقی می کند، اما کننده ی کار در انجام آن، هدف نادرستی دارد. به تعبیر فنی تر، این کار دارای حُسن فعلی است اما دارای حُسن فاعلی نیست.
آن چه در پاسخ مطرح شد این بود که :

حسن فعلى براى پاداش اخروى عمل کافى نیست، حسن فاعلى هم لازم است، حسن فعلى به منزله تن و حسن فاعلى به منزله روح و حیات است، و ایمان به خدا و روز رستاخیز، شرط اساسى و لازم حسن فاعلى است، و این شرطیت یک شرطیت قرار دادى نیست، یک شرطیت ذاتى و تکوینى است مانند شرطیت هر راه معین براى مقصد معین.
ممکن است کسى بگوید براى حسن فاعلى ضرورت ندارد که حتما قصد تقرب به خداوند در کار باشد، اگر کسى عمل خیرى را به انگیزه وجدان و به خاطر عطوفت و رحمتى که بر قلبش مستولى است انجام دهد، کافى است که عمل او حسن فاعلى پیدا کند. به عبارت دیگر انگیزه انسان دوستى براى حسن فاعلى کافى است، همین که انگیزه انسان " خود " نباشد حسن فاعلى پیدا مى کند اعم از اینکه انگیزه " خدا " باشد یا " انسانیت ".
این نکته قابل تأمل است. درست است که فرقى نیست میان اینکه انگیزه چه باشد لکن در تعلق اجر اخروی بین اینکه انگیزه " خدا " باشد یا " انسانیت" فرق است.
بله؛ عملى به منظور احسان و خدمت به خلق و به خاطر انسانیت انجام گیرد در ردیف عملى که انگیزه اش فقط " براى خود " است قرار نمی گیرد. اما اجر اخروی هم ندارد. البته خداوند چنین کسانى را بى اجر نمى گذارد. در برخى احادیث وارد شده است که مشرکانى نظیر " حاتم طاعی" با اینکه مشرکند، به خاطر کارهاى خیرى که در دنیا کرده اند معذب نخواهند بود و یا تخفیفى در عذاب آنها داده مى شود.


ثالثا:
نظریه فطرت در مفهوم اسلامی آن،به این معنی نیست که انسان در بدو تولد، پاره ای از ادراکات یا گرایش ها را بالفعل دارد، همچنان که به این معنی نیز نیست که انسان در آغاز تولد پذیرا ومنفعل محض است و هر نقشی به او داده شود،می پذیرد،(1)بلکه فطری بودن موضوعی در انسان به این معناست که :
انسان موجودی ذو مراتب است که در هر مرحله از مراحل رشد وشکوفایی اش، در مرتبه ای از مراتب انسانی واقع می شود ومتناسب با آن مرتبه، لوازم آن مرتبه را دارا می گردد. بدین ترتیب، گرایش به علم، خیراخلاقی، جمال و زیبایی، تقدیس و پرستش وامثال آن از جمله گرایشات انسانی است که درمراحل گوناگون رشد و نمو انسان، به تدریج والبته متناسب با معرفت انسان درباره متعلق هریک از این گرایشات، شکوفا می شود تا انسان به معرفت عقلانی نایل آید و فارق دیگر انسان از سایر موجودات، یعنی قدرت تعقل ودوراندیشی، پا به میدان گذارد و او را از نفوذجبری این گرایش ها و میلهای مادی و طبیعی،مانند میل به غذا، خواب، امور جنسی و چون آن، آزاد نماید و همه آنها را تحت فرمان عقل قرار دهد و انسان را به آزادی واقعی و مقام خلیفة اللهی نزدیک گرداند.

در این مورد (فطرت) می توانید در تاپیک جداگانه ای به گفتگو با کارشناسان بپردازید.

پی نوشت :
1. مرتضی مطهری، مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، انسان در قرآن (4)، ص 294، پاورقی 8

gomshode25;924507 نوشت:
اگر دین اسلام برپایه تکریم به اخلاقه چرا جلوی انظار مردم خانمی را صرفا به خاطر موهای بیرونش به زور داخل ون امر و نهی از منکر هل می دهند؟ من نمی گم اون خانم کار خوبی کرده اما با خودتون فکر کنید بدحجابی اثر بدتری توی جامعه داره یا رشوه و ظلم به دیگران؟ اگر همون تلاششون رو برای پاک سازی رشوه خواران، دلالان و غیره می کردند الان وضع اقتصاد جامعه این نبود. زور قانون گران مذهبی فقط به آدم های بی کس می رسه. چون منافع شون به خطر می افته اگر سراغ کله گنده ها برن. چرا این همه اختلاصی که شد حداقل یک روحانی در آن نقش داشت؟

1. این که گاهی در امر به معروف و نهی از منکر روش های نامناسبی اخذ می شود و عمل می شود، را ما نیز قبول داریم. سیره اهل بیت نیز گاهی با برخی از این روش ها در تناقض است. اما آن چه مهم است این است که نباید بین رفتار ایشان با مبانی دینی اسلام خلط کرد.

2. در اثر منفی رفتار فردی که حجاب را رعایت نمی کند یا فردی که رشوه می گیرد و یا فردی که انسان به دیگری ظلم می کند، فرقی نیست. هر کدام از جهتی ضربه می زنند. نمیشه گفت یکی از دیگری بهتره. بله مبارزه با رشوه و .. وضع اقتصاد جامعه را ممکن بود بهتر کند اما مشکل بی حجابی و ... را حل نمی کرد. هر نقیصه ای به جای خود باید برطرف شود. اجرای قانون ربطی به ذهبی و غیر مذهبی ندارد. شامل همه می شود.
د رمورد تخلف از قانون، فرقی بین روحانی و غیر روحانی نیست اما بیان این مطلب هم که "هر اختلاصی که شد حداقل یک روحانی در آن نقش داشت" بسیار سخت است. مراقب باشیم که به کسی یا قشری توهین نزنیم. اگر شما از جایی اطلاعاتی دارید، نمی دانیم اما این سخن یک اتهام است که اگر نتونید ثابت کنید، باید در محضر خداوند پاسخگو باشید.
بر فرض هم که گفته شما درست باشه، این موضوع ارتباطی به آن چه در موضوع تاپیک مطرح کردید نداره و در جای خود باید بررسی بشود. کوتاه سخن این که: رفتار متناقض چند نفر را نباید به پای اسلام و سایر مسلمین نوشت.

gomshode25;924507 نوشت:
در طول تاریخ بعد از گذشت چندین قرن از ظهور یک دین افراد مذهبی همان دین سعی می کردن ظواهر آن را مطابق با منافع خودشون تغییر بدن. از کجا معلوم این احکامی که می گید ساخته و پرداخته دست منفعت طلبان به ظاهر مذهبی نباشه. از زمانی که امویان و عباسیان زمام امور حکومت را گرفتند به عوض کردن دین مطابق میل شون عمل کردند تا اکنون که حداقل 1400 سال می گذره. واقعا چطور می تونم اعتماد کنم که ظواهر دین طی این 1400 سال دست نخورده باقی مانده باشه.

کافی است یه کم در مورد موضوعات مورد نظرتان مطالعه کنید و اسلام عزیز را بهتر بشناسید. تنها کتاب آسمانی که تحریف نشده قرآن است. کافی است آیات قرآن را با تدبر مطالعه کنید.

در مورد این که قرآن تحریف شده یا نه، نیز می توانید به تاپیک های ذیل مراجعه کنید:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=15747

http://www.askdin.com/showthread.php?t=55900

http://www.askdin.com/showthread.php?t=49659

http://www.askdin.com/showthread.php?t=8532

http://www.askdin.com/showthread.php?t=31912

http://www.askdin.com/showthread.php?t=12624

http://www.askdin.com/showthread.php?t=43370

http://www.askdin.com/showthread.php?t=8471

http://www.askdin.com/showthread.php?t=52651

http://www.askdin.com/showthread.php?t=44602

http://www.askdin.com/showthread.php?t=26917

http://www.askdin.com/showthread.php?t=38160

tabitat;924535 نوشت:
یک دانشمند که هیچ دینی نداشته و به دنبال ارضای میل به کمال و علم گرایی بوده و در این راستا خدمات زیادی به بشر کرده لیاقت به بهشت رفتن را دارد یا یه مسلمون که مثل یک آدم معمولی زندگی کرده و بود و نبودش چندان تاثیری روی جهان نگذاشته، خودتون قضاوت کنید.


قبلا خدمت دوستان عرض کرده بودیم :

حسن فعلى براى پاداش اخروى عمل کافى نیست، حسن فاعلى هم لازم است، حسن فعلى به منزله تن و حسن فاعلى به منزله روح و حیات است، و ایمان به خدا و روز رستاخیز، شرط اساسى و لازم حسن فاعلى است، و این شرطیت یک شرطیت قرار دادى نیست، یک شرطیت ذاتى و تکوینى است مانند شرطیت هر راه معین براى مقصد معین.
ممکن است کسى بگوید براى حسن فاعلى ضرورت ندارد که حتما قصد تقرب به خداوند در کار باشد، اگر کسى عمل خیرى را به انگیزه وجدان و به خاطر عطوفت و رحمتى که بر قلبش مستولى است انجام دهد، کافى است که عمل او حسن فاعلى پیدا کند. به عبارت دیگر انگیزه انسان دوستى براى حسن فاعلى کافى است، همین که انگیزه انسان " خود " نباشد حسن فاعلى پیدا مى کند اعم از اینکه انگیزه " خدا " باشد یا " انسانیت ".
عملى به منظور احسان و خدمت به خلق و به خاطر انسانیت انجام گیرد در ردیف عملى که انگیزه اش فقط " براى خود " است قرار نمی گیرد. اما اجر اخروی هم ندارد. البته خداوند چنین کسانى را بى اجر نمى گذارد. در برخى احادیث وارد شده است که مشرکانى نظیر " حاتم طاعی" با اینکه مشرکند، به خاطر کارهاى خیرى که در دنیا کرده اند معذب نخواهند بود و یا تخفیفى در عذاب آنها داده مى شود.

tabitat;924705 نوشت:
من خودم به شخصه وقتی که موقع انجام دادن عملی به رضایت خدا فکر می کنم احساس بدی بهم دست می ده. یکی این که نعوذبالله فکر می کنم خدا به این کار من نیاز داره و دوم حس غروره. وقتایی که برای رضایت خدا کار انجام دادم یه وقتایی حواسم نبوده با کمال غرور و افتخار ازش توی جمع تعریف کردم ولی وقتی که از سر حس بشردوستانه این کارو کردم هیچ وقت یادم نمیاد که اون رو جایی گفته باشم. شاید یکی از دلایلش این باشه که کارهای خوبی رو که برای حس بشردوستانه انجام می دم چون از هیچ کس انتظاری ندارم زود زود فراموش می کنم اما اون هایی که رو که به یاد خدا و برای رضایت اون انجام می دم انگار مثل طلب کارا می مونه توی ذهنم که یه روزی از خدا ثواب شو بگیرم.


این که انسان از کار خیری که انجام داده خوشحال بشود، امری طبیعی است و اشکال هم ندارد. مهم آن است که در این گونه موارد باید مراقب عمل صالح خود باشد تا گرفتار عجب نشود. یکی از راه هایی که شیطان از آن وارد می شود تا با عجب و خودپسندی ارزش عمل را از بین ببرد. علاوه براین که :
این که انسان کار خیر خود را برای دیگران بیان کند اگر از روی حب نفس مذموم و به قصد تکبر و کبرورزی نباشد، اشکال ندارد.

نسیم رحمت;925437 نوشت:
عملى به منظور احسان و خدمت به خلق و به خاطر انسانیت انجام گیرد
در ردیف عملى که انگیزه اش فقط " براى خود " است قرار نمی گیرد
اما اجر اخروی هم ندارد

البته خداوند چنین کسانى را بى اجر نمى گذارد
در برخى احادیث وارد شده است که مشرکانى نظیر " حاتم طاعی" با اینکه مشرکند
به خاطر کارهاى خیرى که در دنیا کرده اند ، (در آخرت) معذب نخواهند بود و یا تخفیفى در عذاب آنها داده مى شود


سلام استاد عزیز

1 - چطور می فرمائید اجر اخروی ندارد؟ مگر عذاب نشدن در آخرت ، اجر اخروی نیست؟

2 - تازه آنچه فرمودید درمورد کافر یا مشرک بود
اما درمورد کسی که به خدا اعتقاد دارد ، حال مسلمان باشد ، مسیحی باشد ، یا یهودی یا.....

یا حتی کسی که با دین آشنایی نداشته ، اما می داند خدایی هست و وجودش را به عنوان خالق خودش و جهان هستی پذیرفته است

فرض کنیم در آن لحظه که این شخصِ خداباور دارد به فقیری کمک میکند ، فقط دلش سوخته و نیت الهی نداشته
بفرمائید چطور ممکن است خداوند عمل یک کافر که اصلاً به وجود خدا اعتقاد ندارد را در آخرت اجر بدهد
اما عمل یک خداباور را
(ولو بدون قصد قربت) بدون اجر بگذارد؟!

اجرِ عملِ بدون نیتِ کافر چه بود؟ تخفیف در عذاب ، درست است؟
حال کسی که به خدا اعتقاد دارد ، اگر سایر اعمالش ایرادهایی داشته باشد و لایق عذاب باشد
قطعاً عمل بدون نیتش نسبت به آن کافر به طریق اولی باعث تخفیف در عذابش خواهد شد
و اگر سایر اعمالش صحیح باشد ، عذابی ندارد که قرار باشد تخفیف داده شود
خب بفرمائید خداوند چطور عمل بدون نیت این شخص را جبران میکند؟ آیا چیزی غیر از پاداش خواهد بود؟

نسیم رحمت;925437 نوشت:
ممکن است کسى بگوید براى حسن فاعلى ضرورت ندارد که حتما قصد تقرب به خداوند در کار باشد، اگر کسى عمل خیرى را به انگیزه وجدان و به خاطر عطوفت و رحمتى که بر قلبش مستولى است انجام دهد، کافى است که عمل او حسن فاعلى پیدا کند. به عبارت دیگر انگیزه انسان دوستى براى حسن فاعلى کافى است، همین که انگیزه انسان " خود " نباشد حسن فاعلى پیدا مى کند اعم از اینکه انگیزه " خدا " باشد یا " انسانیت "

اینکه شما می فرمائید درست است. به عبارتی شما به مراتب ارزش عمل اشاره فرمودید که بحثی در آن نیست
منتهی در صحبت من که بحث فارق از منیت شدن را مطرح کردم ، نکته ای بود که به نظرم متوجهء عرض بنده نشدید
لذا توضیحی خدمت شما برادر گرامی عرض میکنم

من نگفتم که نیت انسانی داشتن (که همراه با نیت الهی نباشد) برای حسن فاعلی کافی است
بلکه گفتم: "از کجا معلوم که در نیت انسانی ، نیت الهی نباشد؟"
در واقع همین که از منیت دور میشویم داریم به دستور الهی عمل میکنیم ، ولو خودمان ندانیم
البته قطعاً اگر بدانیم و قصد عمل خود را در طول خواست الهی قرار بدهیم ارزش عمل ما دو چندان خواهد شد

شما در جایی به زیبایی فرمودید که:

نسیم رحمت;925437 نوشت:
انسان موجودی ذو مراتب است که در هر مرحله از مراحل رشد وشکوفایی اش، در مرتبه ای از مراتب انسانی واقع می شود ومتناسب با آن مرتبه، لوازم آن مرتبه را دارا می گردد. بدین ترتیب، گرایش به علم، خیراخلاقی، جمال و زیبایی، تقدیس و پرستش وامثال آن از جمله گرایشات انسانی است که درمراحل گوناگون رشد و نمو انسان، به تدریج والبته متناسب با معرفت انسان درباره متعلق هریک از این گرایشات، شکوفا می شود تا انسان به معرفت عقلانی نایل آید و فارق دیگر انسان از سایر موجودات، یعنی قدرت تعقل ودوراندیشی، پا به میدان گذارد و او را از نفوذجبری این گرایش ها و میلهای مادی و طبیعی،مانند میل به غذا، خواب، امور جنسی و چون آن، آزاد نماید و همه آنها را تحت فرمان عقل قرار دهد و انسان را به آزادی واقعی و مقام خلیفة اللهی نزدیک گرداند

خب برادر عزیز مگر ما معتقد نیستیم که هر چه خوبی است از خداست؟
از طرفی مگر ما روایت نداریم که: "من عرف نفسه فقد عرف ربّه"

پس وقتی یک دانشمند متوجه ارزش علم میشود
یا یک انسان متوجه ارزش کمک به هم نوع میشود
یا یک همسر متوجه زیبایی محبت به همسرش میشود
یا یک صاحب حق به ارزشمندی گذشت پی میبرد

آیا نمی توان گفت به همین میزان به خدا پی برده است؟

سلام. برخی از موارد پاسخ کارشناسان محترم ، علی رغم اینکه کاملا علمی و درست است، یک مقدار چکشی است و همین هم باعث جبهه گیری شخص مقابل میشود. میتوان خیلی لطیف تر و با کلمات نرم تر و شیوا تر و البته مفصل تر مطلب را توضیح داد. شخصی که تحصیلات دکتری دارد و معلم اول ابتدایی است، باید با زبان بچه هفت ساله به او درس دهد نه یک پی اچ دی با انبوهی از مقالات آی اس آی!

چند مطلب:1. ایت الله جوادی در درسشان گفتند که اکثر علما و مخترعان و دانشمندان غرب در قدیم ( مثلا ادیسون و ماکسول و ... ) موحد بوده اند، با وجود اینکه مسلمان نبوده اند و همین امر در وضعیت آنها بسبار تاثیر گذار است و چه بسا اصلا جهنن نروند.
2. به نظرم همین که شما از سر دلسوزی و ترحم به فکر دستگیری از کسی می افتید یعنی غیر مستقیم برای رضای خدا عمل می کنید. شما مطابق همان فطرتی که خدا به شما عطا کرده عمل میکنید. اگر آن فقیر را از خود دور کنید و به او بی مهری و بی توجهی کرده و به خاطر فقر اورا تحقیر کنید از فطرت خدادادی خود دور شده اید ، همچنان که بسیاری از افراد به ظاهر مسلمان ابن کار را می کنند و این مسئله است که مشکل زاست.
3. بنده حتی از درسهای آیت الله جوادی شنیدم که گفتند اگر شما از سر صدق و انسانیت با خود بگویید کاش من پول داشتم انوقت به فقرا کمک می کردم، برای نیازمندان خانه و جهیزیه میخریدم، قرض الحسته میدادم، زندانی آزاد میکردم و .... ، با وجود این که الان پول ندارید و این کارها را هم نمیتوانید بکنید اما خدا ثواب تمام آنها به شما خواهد داد.
حتی مکرر این حدیث را شنیده ام که اگر شخصی به بازار برود و نگاهش به چیزی بخورد که توانایی خرید آن را ندارد و حسرت بخورد (البته بجا و به اندازه) ، خداوند به اندازه آن چیز به او پاداش خواهد داد و برایش جبران خواهد کرد. آنوقت شما فکر میکنید چنبن خدایی اعمال از سر دلسوزی و صدق شما نخواهد پذیرفت.؟!

Reza-D;924668 نوشت:
آیا زمانی که در حال نزدیکی با همسرش است ، دارد به رضای خدا فکر میکند؟!
یا خانمهای مذهبی محترمه به همچنین

سلام
بله. جایی خوندم که عرفا موقع آمیزش ، نیت می کنند که هدفشون از این کار این باشه که خداوند فرزندی به آنها بدهد که مجاهد راه دین باشد (نقل به مضمون میکنم. دقیق یاد ندارم).
یا ممکن است نیست کسی این باشد که خودش را از راه حلال تأمین بکند تا از وسوسه شیطان دور بماند. (این هم یک نیت معنوی است).
مثل اینکه شما موقع غذا خوردن ، نیت کنید که غذا می خورید تا نیرو بگیرید و با آن نیرو ، عبادت خداوند (عام - خاص) را انجام بدهید. در این صورت ، همین غذا خوردن شما نیز عبادت خواهد بود.
توجه کنید این نیت شما ، منافاتی با اینکه شما از خوردن غذا لذت هم می برید ندارد.

Reza-D;924668 نوشت:
آیا واقعاً عقیده دارند که خدا کوچکترین پاداش اخروی به کسی که با نثار جان خود فرزند او را نجات داده ، نخواهد داد؟

اگر ایمان داشته باشد ، قطعاً پاداش اخروی این کار را می یابد ان شاء الله. اما اگر ایمان نداشته باشد ، شاید توی برزخ برای او گشایش هایی حاصل شود تا پاداش مناسب با ایثارش را ببیند.

هر دو مسئله ، مسایل ساده ای هستند.

SHAHINN;925524 نوشت:
بله. جایی خوندم که عرفا موقع آمیزش ، نیت می کنند که هدفشون از این کار این باشه که خداوند فرزندی به آنها بدهد که مجاهد راه دین باشد (نقل به مضمون میکنم. دقیق یاد ندارم).
یا ممکن است نیت کسی این باشد که خودش را از راه حلال تأمین بکند تا از وسوسه شیطان دور بماند. (این هم یک نیت معنوی است).
مثل اینکه شما موقع غذا خوردن ، نیت کنید که غذا می خورید تا نیرو بگیرید و با آن نیرو ، عبادت خداوند (عام - خاص) را انجام بدهید. در این صورت ، همین غذا خوردن شما نیز عبادت خواهد بود.
توجه کنید این نیت شما ، منافاتی با اینکه شما از خوردن غذا لذت هم می برید ندارد

سلام جناب "شاهین"
هر انسانی بسته به میزان تمایل و توانش ، تقریباً هر ماه 5 بار آمیزش جنسی دارد که در سال میشود حدود 60 بار
یعنی در طول عمرش میشود حدود 2000 مرتبه آمیزش! مگر از این تعداد چندمرتبهء آن بخاطر بچه دار شدن است که عرفا هر بار همین نیت را می کنند؟!

این حدیث را شنیده اید:

پیامبر(ص):هر مؤمنی که با همسرش نزدیکی کند هفتاد هزار فرشته بال‌هایش را برای آن‌ها می‌گسترانند و رحمت خدا بر آنان نازل می‌گردد
و در مقابل هر قطره آبی که از غسل آن‌ها بر زمین می‌ریزد خداوند خانه ای در بهشت برایشان بنا می‌کند و غسل جنابت سری است بین خداوند و بندگانش
وسائل الشیعه ، ج20 ، ص179

بفرمائید آیا این فقط برای عرفا درنظر گرفته شده؟ اگر اینطور است چرا پیامبر(ص) اشاره نفرموده اند؟
چرا پیامبر(ص) نگفته اند که این ثواب فقط برای آنهایی است که نیتشان از نزدیکی الهی باشد؟


دوست عزیز ، همین که من می توانم بروم و از راه نامشروع رابطه ایجاد کنم اما میگویم نه این کار گناه است
و بعد میروم و طبق آن روشی که خداوند فرموده (ازدواج) نیاز جنسی خود را رفع میکنم. همین یعنی نیت من الهی بوده
دیگر لازم نیست در هر بار آمیزش با همسر به این فکر کنم که می خواهم از وسوسهء شیطان دور بمانم!

SHAHINN;925524 نوشت:
اگر ایمان داشته باشد ، قطعاً پاداش اخروی این کار را می یابد ان شاء الله. اما اگر ایمان نداشته باشد ، شاید توی برزخ برای او گشایش هایی حاصل شود تا پاداش مناسب با ایثارش را ببیند

با قبول فرمایش شما نیز ، باز هم اجر اخروی برای عمل یک فرد بی ایمان اثبات میشود: (شاید توی برزخ گشایش هایی حاصل شود)
اگر مایل بودید نظرتان را درمورد پست شماره 21 بفرمائید

سلام
ان الله یامرو بلعدل و الاحسان
به نظر من منظور از نیت الهی همان میل به عمل نیک است که فطرت ادمی به آن حکم میکند نه نیت ذهنی نسبت به یک خدای ذهنی

nobelist;925493 نوشت:
برخی از موارد پاسخ کارشناسان محترم ، علی رغم اینکه کاملا علمی و درست است، یک مقدار چکشی است و همین هم باعث جبهه گیری شخص مقابل میشود. میتوان خیلی لطیف تر و با کلمات نرم تر و شیوا تر و البته مفصل تر مطلب را توضیح داد.

از حسن نظر و توجه و نقدتان در شیوه ارائه پاسخ متشکرم؛
اگر خاطر کسی به جهت بیان مکتوب و علمی مباحث به صورت مفید و مختصر، مکدر شده پوزش می طلبم. هر چند نمی دانیم کجای پاسخ ما به نظر شما چکشی بوده است. جهبه گرفتن افراد همیشه به خاطر برداشت شما نیست بلکه اختلاف در نظرات سبب میشه فرد چنین واکنشی رو نشان بدهد. اما همانگونه که می دانید هدف ارائه پاسخ است بر مبنای مباحث علمی؛ در گفتگوی علمی، مباحث به صورت علمی گفتگو می شود نه به زبان احساسات و عواطف. علاوه بر این که در گفتگوی مشافهی که شما مثال فرمودین، روال با بحث مکتوب متفاوت است. در مکتوب صرفا به مباحث اصلی پرداخته میشه. لذا فرد تصور می کند پاسخ، چکشی بیان شده است. البته این برداشت نزد افراد متفاوته و ممکنه دیگری این برداشته را نداشته باشه.
علاوه بر این که اگر نیاز به توضیحات بیشتر باشه، منعی در کار نیست هر جا و هر کس بفرماید نیاز به تبیین موضوع هست، توضیحات اضافه میشه اما از آن جایی که بنا بر این است که پست ها طولانی نباشه، در ابتدا به اهم موارد اشاره می شود.
البته سلایق هم متفاوته.

نسیم رحمت;925445 نوشت:
ر این گونه موارد باید مراقب عمل صالح خود باشد تا گرفتار عجب نشود
خب من هم که گفتم تنها راهش این که مواظب عمل صالحم باشم همینه موقع انجام دادنش به هیچ چیزی فکر نکنم تا سریعا از ذهنم پاک شه.

نسیم رحمت;925442 نوشت:
هر کدام از جهتی ضربه می زنند. نمیشه گفت یکی از دیگری بهتره. بله مبارزه با رشوه و .. وضع اقتصاد جامعه را ممکن بود بهتر کند اما مشکل بی حجابی و ... را حل نمی کرد

مگه حضرت علی نگفتند که فقر کنار کفر است. مگر نمی بینید در انتخابات مردم داد از فقر و بیکاری می زنند نه از بدحجابی. وقتی همه افراد کار داشته باشند دیگه کمتری کسی سراغ فساد و فحشا می ره.

نسیم رحمت;925442 نوشت:
هر اختلاصی که شد حداقل یک روحانی در آن نقش داشت
برای روح پاک من هم خیلی سخت هست که یک نفر رو تمام عمر انسانی پاک و خدایی بدانم و بعدا بفهمم همون آدم کل زندگیش داشته با ظاهر خوبی که برای خودش درست کرده گول می زده. برای من هم سخته که برم دادگاه و رئیس محترمش که آخوند هم هست با وجود ارباب رجوع های زیادی که کل فضا را بوی عرق شون پر کرده در رو ببنده و بگه می خام نماز بخونم. اونوقت وقت می ری پیشش مشکل تو حل کنه تو رو پاس می ده به این ور و اون ور.

SHAHINN;925524 نوشت:
مثل اینکه شما موقع غذا خوردن ، نیت کنید که غذا می خورید تا نیرو بگیرید و با آن نیرو ، عبادت خداوند (عام - خاص) را انجام بدهید. در این صورت ، همین غذا خوردن شما نیز عبادت خواهد بود.
توجه کنید این نیت شما ، منافاتی با اینکه شما از خوردن غذا لذت هم می برید ندارد.

فکر کن شما هر روز تمام کارها یا اکثر کارها تو با نیت الهی انجام می دهی. مادر بزرگم و مادر شوهرم همین طور هستند هر دو خانم های خیلی مذهبی هستند، هر روز قرآن و نماز و نماز شب می خونن، انواع دعاها و اذکار را می خونند. ولی همه این ها باعث شده که بقیه رو به چشم پایین تر از خودشون ببینن. همه رو جهنمی ببینن و خودشون رو بهشتی. توی دلشون می گن آخه کی کل عمرشو مثل ما تونسته تمام اعمال شو با نیت الهی انجام بده. همین ها باعث شده که خودشون رو چنان به خدا نزدیک بدونن که احساس کنند خواب های صادقانه می بینن. و از روی این خواب ها که به اعتقاد خودشون وحی و نظر الهی هست در مورد اطرافیان قضاوت می کنن.

به نظر شاعرا و بزرگان ادب ما بدی و خوبی رو به خاطر بهشت و جهنم انجام نمی دهیم بلکه ما بدی نمی کنیم چون منزلت انسانی ما اون اجازه رو به ما نمی ده. ما خوبی می کنیم چون سرشت ما با اون عجین شده.

tabitat;925841 نوشت:
فکر کن شما هر روز تمام کارها یا اکثر کارها تو با نیت الهی انجام می دهی. مادر بزرگم و مادر شوهرم همین طور هستند هر دو خانم های خیلی مذهبی هستند، هر روز قرآن و نماز و نماز شب می خونن، انواع دعاها و اذکار را می خونند. ولی همه این ها باعث شده که بقیه رو به چشم پایین تر از خودشون ببینن. همه رو جهنمی ببینن و خودشون رو بهشتی. توی دلشون می گن آخه کی کل عمرشو مثل ما تونسته تمام اعمال شو با نیت الهی انجام بده. همین ها باعث شده که خودشون رو چنان به خدا نزدیک بدونن که احساس کنند خواب های صادقانه می بینن. و از روی این خواب ها که به اعتقاد خودشون وحی و نظر الهی هست در مورد اطرافیان قضاوت می کنن.

دقت کنید. خلط بین مباحث نشود. انجام عمل برای خدا با انجام عمل و خود را بالاتر از بقیه دیدن فرق می کند. کسی که به خاطر این که می گوید چون نیت من خدایی است از بقیه بهترم گرفتار عجب است. این فرد نیتش خدایی هم نیست. بلکه نصور می کند که چنین است.
قبلا هم عرض کرده ام عمل افراد را ملاک قرار ندهید. ملاک ها باید از فرهنگ غنی خود اسلام گرفته شود، نه از عمل و گفتار افراد. قضاوت های افراد نباید سبب بدبینی ما به معارف دینی شود.

tabitat;925842 نوشت:
به نظر شاعرا و بزرگان ادب ما بدی و خوبی رو به خاطر بهشت و جهنم انجام نمی دهیم بلکه ما بدی نمی کنیم چون منزلت انسانی ما اون اجازه رو به ما نمی ده. ما خوبی می کنیم چون سرشت ما با اون عجین شده.

نظرات ایشان محترم است اما ملاک سخنان اولیای دین است. اگر با سخنان اولیای معصوم دین تطابق دارد، کلام ایشان درست است و الا خیر؛

tabitat;925840 نوشت:
برای روح پاک من هم خیلی سخت هست که یک نفر رو تمام عمر انسانی پاک و خدایی بدانم و بعدا بفهمم همون آدم کل زندگیش داشته با ظاهر خوبی که برای خودش درست کرده گول می زده. برای من هم سخته که برم دادگاه و رئیس محترمش که آخوند هم هست با وجود ارباب رجوع های زیادی که کل فضا را بوی عرق شون پر کرده در رو ببنده و بگه می خام نماز بخونم. اونوقت وقت می ری پیشش مشکل تو حل کنه تو رو پاس می ده به این ور و اون ور.

در نقل سخنان دقت کنید. کلامی که نقل فرمودین عرض بنده نیست بلکه کلام یکی از دوستان بود که بنده نیز نقل کرده و نظر خودم را نوشتم.

از اول تاپیک تا حالا چند بار دیگه هم عرض کردم:

اسلام به ذات خود ندارد عيبي
هرعيب كه هست از مسلماني ماست

اگر عملکرد اون فرد، اگر قانونی است که اشکال ندارد و نباید توقع داشت. ممکنه ایشان از صبح اول وقت تا اون موقع مشغول دادرسی بوده الان به مدت محدودی به نماز واستراحت می پردازد. هر چند به نظر بنده بهتره در موقعی که ارباب رجوع هست و وقت برای نماز تنگ نیست، کار دیگران را راه بیندازند.
اما اگر خلاف مقررات بوده؛ طبعا نادرست است و نباید به پای همه دین مداران نوشت. این روش درستی نیست. این گونه موارد جز اخلاق فردی افراد است. این فرد دین دار هم نباشد همین گونه است. یعنی حقوق دیگران را رعایت نمی کند.

tabitat;925837 نوشت:
خب من هم که گفتم تنها راهش این که مواظب عمل صالحم باشم همینه موقع انجام دادنش به هیچ چیزی فکر نکنم تا سریعا از ذهنم پاک شه.


در پست های قبلی توضیح داده شد مراقبت برای این که گرفتار عجب نشویم منافاتی با انجام عمل به قصد رضای خدا و قربه الی الله ندارد.

tabitat;925839 نوشت:
مگر نمی بینید در انتخابات مردم داد از فقر و بیکاری می زنند نه از بدحجابی. وقتی همه افراد کار داشته باشند دیگه کمتری کسی سراغ فساد و فحشا می ره.

اتفاقا یکی از مشکلات فرهنگی ما در جامعه همین است که همه نگاه ها به معاش دنیاست و از سایر موارد نظیر عفاف و حجاب غافلیم. البته بنده نیز قبول دارم که رفع بیکاری و فقر نقش موثری در ارتقای درجات ایمانی جامعه دارد و بسیاری از ناهنجاری ها را از بین می برد.

Reza-D;925472 نوشت:
"از کجا معلوم که در نیت انسانی ، نیت الهی نباشد؟"


این امر به ایمان افراد برمی گردد که اگر مومن باشند می توانند نیت الهی هم داشته باشند. هر چند ممکنه ایشان نیز نیت الهی نکنند گرفتار منافع شخصی و ... شوند و یا با گرفتار عجب شدن و یا منت گذاری نیت خود را از خلوص خارج کنند. اما اگر مومن نباشند، نمی توانند نیت الهی داشته باشند.

Reza-D;925472 نوشت:
آیا نمی توان گفت به همین میزان به خدا پی برده است؟


خیر نمی توان گفت. افراد زیادی بوده اند که همین میزان پی برده اند اما به جهت مقاصد و منافع مادی خود ایمان نیاورده اند.

tabitat;925841 نوشت:
فکر کن شما هر روز تمام کارها یا اکثر کارها تو با نیت الهی انجام می دهی. مادر بزرگم و مادر شوهرم همین طور هستند هر دو خانم های خیلی مذهبی هستند، هر روز قرآن و نماز و نماز شب می خونن، انواع دعاها و اذکار را می خونند. ولی همه این ها باعث شده که بقیه رو به چشم پایین تر از خودشون ببینن. همه رو جهنمی ببینن و خودشون رو بهشتی. توی دلشون می گن آخه کی کل عمرشو مثل ما تونسته تمام اعمال شو با نیت الهی انجام بده. همین ها باعث شده که خودشون رو چنان به خدا نزدیک بدونن که احساس کنند خواب های صادقانه می بینن. و از روی این خواب ها که به اعتقاد خودشون وحی و نظر الهی هست در مورد اطرافیان قضاوت می کنن.
هر چیزی ، آسیب های خاص خودش را دارد. مثلا "جهل" ، یکسری آسیب هایی دارد ، از سوی دیگر ، "علم" هم یکسری آسیبهایی مثل عجب و خودبرتر بینی و حسادت نسبت به سایر علماء و ... دارد. شیطان برای منحرف کردن همه افراد ، برنامه دارد. برای جاهل یکجور برنامه دارد ، برای عالم یکجور دیگر. هیچکس در امان نیست.
ما وقتی به درجه ای از کمال میرسیم ، باید مواظب باشیم تا دچار آسیبهای آن نشویم.
اینکه ، یک امر کمالی ، آسیب هایی هم ممکن است داشته باشد ، دلیل آن نمی شود که آن امر کمالی ، "مطلوب و مستحسن" نباشد.

در روايتي آمده است:
«الناس كلهم هالكون الا العالمون و العالمون كلهم هالكون الا العاملون و العاملون كلهم هالكون الا المخلصون و المخلصون في خطر عظيم»
یعنی: همة مردم در معرض هلاكت قرار دارند، جز انسانهاي عالم و آشناي به دين؛ عالمان همگي در معرض هلاكت هستند، جز عمل كنندگان به دين؛ عمل كنندگان نيز همگي در معرض هلاكت هستند،‌ جز دارندگان اخلاص. دارندگان اخلاص نیز در معرض خطري عظيم قرار دارند.

خلاصه ، هیچکس در امان نیست.

از نظر داعشی ها چون ما به ائمه اطهار زیادی احترام می گذاریم ما را مشرک می دونن و با توجه به متن صریح قرآن می خواهند با مای مشرک جهاد فی سبیل لله کنند و موقع کشتن مون هم نام خدا رو می برن. هم حسن فاعلی و هم حسن فعلی:>

من این نظر رو دارم. اگر به جای این که نتایج کارهامون رو به بهشت و جهنم حواله کنیم با قانون گذاری های صحیح توی همین دنیا می گرفتیم. دنیا الان انقدر پر ظلم نبود. اگوست کونت می گه«چرا باید در انتظار موعود احتمالی باشیم؟ ما خود قادریم یک بهشت واقعی در همه زمین به وجود آوریم».

tabitat;925979 نوشت:
من این نظر رو دارم. اگر به جای این که نتایج کارهامون رو به بهشت و جهنم حواله کنیم با قانون گذاری های صحیح توی همین دنیا می گرفتیم

قطعا همه کارهای ما در همین دنیا هم نتیجه دارد. مثلاً امام علی علیه السلام می فرمایند: "هیچ رزقی تنگ نمی شود مگر بر اثر گناه".
اما ما تشخیص نمیدهیم که این اتفاقی که برایمان افتاده ، نتیجه کدام کارمان است. چون عادت داریم هر کاری را طبق عوامل ظاهری اش محاسبه کنیم. لذا از تأثیر گذاری عوامل پشت پرده غافلیم.
البته نباید از نظر دور داشت که هدف ادیان الهی ، "سعادت نهایی" بشر است. لذا کاملا منطقی است که هدف جهت گیری آموزه های الهی ، "زندگی جاوید (اخروی)" انسان باشد نه زندگی زودگذر چند ساله دنیا. البته همچنان که عرض شد ، این هدف، به معنی غفلت از زندگی دنیا نیست و هیچ دینی از سعادت دنیوی مردم غفلت نکرده است.

tabitat;925979 نوشت:
چرا باید در انتظار موعود احتمالی باشیم؟

اولا موعود ، کسی است که به علم الهی متصل است لذا مثل ما نیست که علممان ناقص است و بنابراین بین علمای مختلف ، اختلاف نظر علمی همیشه هست و این ناشی از نقص علم ماست.
ثانیاً گذشته از بحث "علم کامل" موعود ، ما نمی توانیم همه مردم جهان را در جهت همان "بهشت کردن دنیا"جمع کنیم چون بالاخره منافع عده ای در خطر قرار می گیرد و به مبارزه برخواهند خواست. این کار علاوه بر آنکه در حیطه علمی ما نیست ، موانع و مشکلات عملی فراوانی نیز دارد. چنین کار بزرگی (بهشت کردن دنیا) نیاز به یک "رهبری الهی" دارد که شخص ویژه ای است که همان موعود است.

tabitat;925979 نوشت:
«چرا باید در انتظار موعود احتمالی باشیم؟

انتظار ما برای موعود احتمالی نیست بلکه برای ظهور موعود موجود مخفی از چشم ماست. پس احتمالی نیست بلکه قطعی است. اگر شما و یا هر کس دیگری اعتقاد به احتمالی بودن موعود دارد، اول کلام است و باید در بخش اعتقادات اول این موضوع را برای خود حل کند.

tabitat;925979 نوشت:
ما خود قادریم یک بهشت واقعی در همه زمین به وجود آوریم».

برنامه اسلام هم برای همین است. اگر به فرامین اسلام عمل شود، دنیا بهشت می شود اما نه بهشت اخروی؛ بهشت اخروی مربوط به همان شأن عقبی است.

tabitat;925979 نوشت:
من این نظر رو دارم. اگر به جای این که نتایج کارهامون رو به بهشت و جهنم حواله کنیم با قانون گذاری های صحیح توی همین دنیا می گرفتیم. دنیا الان انقدر پر ظلم نبود.

اسلام قانون های صحیح برای حیات در این دنیا را آورده، کافی است عمل کنیم.
اعمال ما هم نتایج دنیوی دارند و هم نتایج اخروی، که از آثار دنیوی آنها به آثار وضعی و از آثار اخروی اعمال به آثار تکلیفی تعبیر می شود. آن چه به آخرت احاله می شود، آثار تکلیفی عمل است. و اما آثار وضعی اعمال در همین دنیا قابل ملاحظه است.

اگر در این مورد نیز سوال دارید یا ابهام دارید در تاپیکی مطرح کنید تا کارشناس اعتقادات پاسخ بدهند


tabitat;925978 نوشت:
از نظر داعشی ها چون ما به ائمه اطهار زیادی احترام می گذاریم ما را مشرک می دونن و با توجه به متن صریح قرآن می خواهند با مای مشرک جهاد فی سبیل لله کنند و موقع کشتن مون هم نام خدا رو می برن. هم حسن فاعلی و هم حسن فعلی


الان کجای رفتار داعشی ها هم حسن فاعلی و هم حسن فعلی است؟

پرسش:
از آن جایی که ایمان و عمل صالح همیشه کنار هم آورده شده آیا کفه ایمان سنگین تر است یا عمل صالح؟ بدون ایمان به خدا عمل صالح پذیرفته نیست؟


پاسخ:
این جا دو بحث وجود دارد:

1. ارزش عمل خوب و صالح بدون ایمان و قصد قربت
بر اساس مفاهیم دینی عملی که خوب است اگر با قصد قربت انجام شود، از جانب خداوند ماجور خواهد بود.
قصد قربت(قربة الی الله) یعنی کار را فقط برای خداوند انجام دادن. این قصد قربت مراتب دارد، به این معنا که قصد قربت افراد در یک رتبه قرار ندارد. برخی بیشتر و بالاتر برخی نیز کمتر و در مرتبه پایین‌تر و به مقدار قصد قربت مستحق ثواب هستند؛

2. ارزش عمل صالح همراه با ایمان و قصد قربت
عملی که خوب و پسندیده هست اما با نیت الهی نیست. مثلا خدمت به هم نوع است اما به خاطر خدا نیست. این عمل اجر اخروی ندارد.

موضوع قفل شده است