آیا طلاق در حالت عدم تعادل روانی مرد معتبر است؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا طلاق در حالت عدم تعادل روانی مرد معتبر است؟

با سلام
همسرم دچار بیماری اسکیزوفرنی است و دارو مصرف میکند. ایشان چند روز از مصرف دارو سر باز زده و حال روحی اش به شدت دچار نوسان شد. او در حالت به ظاهر آرام با بیان موضوعات غیر عادی از من خواست که به زندگی مشترک پایان داده و من از روی خشم و غروربه ظاهر و به نیت اینکه گفته اش معتبر نخواهد بود و پشیمان خواهد شد قبول کردم. او سپس سه بار کلمه طلاق را گفت و از خانه بیرون رفت. در حین ماجرا هیچ شاهدی نداشتیم. سوال من این است. با توجه به اینکه او در این حال دچار افکار بیمارگونه بوده و تصمیمش از سر بیماری می باشد آیا حرفش صحیح است؟ و آیا رجعت ممکن نخواهد بود؟
اما ناگفته نماند من شیعه هستم اما همسر من اهل تسنن و حنفی مذهب است.
پیشاپیش ممنون از توجه شما.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شفا

Winterlight;921852 نوشت:
با سلام
همسرم دچار بیماری اسکیزوفرنی است و دارو مصرف میکند. ایشان چند روز از مصرف دارو سر باز زده و حال روحی اش به شدت دچار نوسان شد. او در حالت به ظاهر آرام با بیان موضوعات غیر عادی از من خواست که به زندگی مشترک پایان داده و من از روی خشم و غروربه ظاهر و به نیت اینکه گفته اش معتبر نخواهد بود و پشیمان خواهد شد قبول کردم. او سپس سه بار کلمه طلاق را گفت و از خانه بیرون رفت. در حین ماجرا هیچ شاهدی نداشتیم. سوال من این است. با توجه به اینکه او در این حال دچار افکار بیمارگونه بوده و تصمیمش از سر بیماری می باشد آیا حرفش صحیح است؟ و آیا رجعت ممکن نخواهد بود؟
مرجع تقلید من آیت الله سید عز الدین حسینی زنجانی می باشد. اما ناگفته نماند همسر من اهل تسنن و حنفی مذهب است.
پیشاپیش ممنون از توجه شما.

سلام علیکم

طبق نظر مشهور مراجع تقلید:

اگر می دانید ایشان، وقتی این صیغه طلاق را طبق مذهب خودشان کاملا از روی بی اختیاری گفته و رفته است این طلاق محسوب نمی شود.(یعنی حتی خود لفظ طلاق را هم اراده نکرده است)
ولی اگر می دانید از روی اختیار گفته ولی از روی عصبانیت بوده ، بنابر قاعده الزام، طلاق صحیح است، و شما بعد از گذراندن دوره عده می توانید اقدام به ازدواج بنمایید.

قانون فقهی «اِلزام» به این معناست:
در مواردی که بین فقه شیعه و غیر شیعه اختلاف نظر وجود دارد می‌توانند فرد شیعه، مطابق قوانین دین و مذهب فرد مقابلش عمل می کند، هرچند آن قانون در فقه شیعه پذیرفته شده نباشد.
مثلا :اهل سنت برای طلاق، حضور شاهد را لازم نمی‌دانند و با نبود شاهد آن طلاق راصحیح می‌دانند در حالی‌که در مذهب شیعه، حضور شاهد برای طلاق لازم است. در اینجا نیز اگر طلاقی بین اهل سنت بدون شاهد جاری شده باشد، شیعه می‌تواند آن طلاق را صحیح دانسته و بعد از گذشتن دوران عده اقدام به ازدواج بنماید.

با سلام و تشکر از پاسخ شما. با این حساب اگر ندانم از روی بی اختیاری بوده یا نه ولی احتمال قوی بدهم که در آن لحظه دچار افکار منفی شدید از روی بیماری بوده است و بعدا هم خودش از کارش معذرت خواسته باشد تکلیف چیست؟
ضمنا قاعده الزام آیا در مورد اهل تسنن صادق نیست؟ مثلا اینکه او بر طبق فقه شیعه عمل نماید و سه طلاق در یک مجلس صحیح نباشد؟

ایشون وقتی خودشون دارو مصرف نکردن آیا حالت عمدی ندارد؟

یه سوال دیگر اینکه پس نقش قانون چیه ؟
واقعا شما قصد دارین مجددا با ایشون زندگی کینن؟8-|

همسرم به سهو و به تصور اینکه دارو نقشی در سلامتش ندارد اقدام به کنار گذاشتن داروها کرد و تصور نمیکرد اوضاع روانی اش تا این حد به هم بریزد. ضمنا با توجه به اینکه قبلا مشکل جدی چندانی با هم نداشتیم و او به شدت پشیمان است من ترجیح میدهم با او زندگی کنم اما از آنجا که این موضوع از نظر شرعی بسیار حساس است نگرانم مبادا ناخواسته امر طلاق جاری شده باشد.

Winterlight;922445 نوشت:
با سلام و تشکر از پاسخ شما. با این حساب اگر ندانم از روی بی اختیاری بوده یا نه ولی احتمال قوی بدهم که در آن لحظه دچار افکار منفی شدید از روی بیماری بوده است و بعدا هم خودش از کارش معذرت خواسته باشد تکلیف چیست؟
ضمنا قاعده الزام آیا در مورد اهل تسنن صادق نیست؟ مثلا اینکه او بر طبق فقه شیعه عمل نماید و سه طلاق در یک مجلس صحیح نباشد؟


سلام علیکم

بیماری های که موجب اختلالات روانی میشود خیلی متفاوت است، فلذا اگر با آشنایی که با بیماری ایشان دارید، می دانید، از روی بی اختیاری بوده،(یعنی حتی لفظ طلاق را هم اراده نکرده است) طلاق صحیح نیست.
ولی اگر این بیماری، اختیار شخص را سلب نمی کند، و از روی اختیار این صیغه طلاق طبق مذهب خودشان جاری نموده اند، طلاق صحیح است.

قاعده الزام در مذهب شیعه است، و شیعیان مطابق ان عمل می کنند.

Winterlight;922459 نوشت:
همسرم به سهو و به تصور اینکه دارو نقشی در سلامتش ندارد اقدام به کنار گذاشتن داروها کرد و تصور نمیکرد اوضاع روانی اش تا این حد به هم بریزد. ضمنا با توجه به اینکه قبلا مشکل جدی چندانی با هم نداشتیم و او به شدت پشیمان است من ترجیح میدهم با او زندگی کنم اما از آنجا که این موضوع از نظر شرعی بسیار حساس است نگرانم مبادا ناخواسته امر طلاق جاری شده باشد.


سلام علیکم

الان همسرتان ادعا دارد از روی بی اختیاری این کار را انجام داده است؟ یا از روی عصبانیت و اختیار؟

سلام.
او پس از مصرف داروها از من بسیار معذرت خواهی کرد و از آنجا که مشاجره ای در میان نبود حدس میزنم از روی بی اختیاری این کار را کرده باشد. با این حساب میتوانم مطمئن باشم که طلاق صحیح نبوده است؟

Winterlight;922652 نوشت:
سلام.
او پس از مصرف داروها از من بسیار معذرت خواهی کرد و از آنجا که مشاجره ای در میان نبود حدس میزنم از روی بی اختیاری این کار را کرده باشد. با این حساب میتوانم مطمئن باشم که طلاق صحیح نبوده است؟

سلام علیکم

اهل سنت طلاق شخصی که لفظ را ارده نموده؛ ولی نفس طلاق را اراده ننموده موجب تحقق طلاق می دانند و تعلیل انرا نیز برخی روایات می دانند.

«أَمَّا لَوْ قَصَدَ اللَّفْظَ دُونَ الْمَعْنَى كَالْهَازِل وَاللاَّعِبِ كَمَنْ خَاطَبَ زَوْجَتَهُ بِطَلاَقٍ هَازِلاً أَوْ لاَعِبًا فَإِنَّ طَلاَقَهُ يَقَعُ ، وَكَذَلِكَ يَنْعَقِدُ يَمِينُهُ وَنِكَاحُهُ وَرَجْعَتُهُ وَعِتْقُهُ ، لِقَوْل النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : ثَلاَثٌ جِدُّهُنَّ جِدٌّ وَهَزْلُهُنَّ جِدٌّ : النِّكَاحُ وَالطَّلاَقُ وَالرَّجْعَةُ . وَفِي رِوَايَةٍ أُخْرَى : النِّكَاحُ وَالطَّلاَقُ وَالْعَتَاقُ وَهَذَا بِاتِّفَاقٍ فِي الْجُمْلَة، وَذَلِكَ أَنَّ الْهَازِل أَتَى بِالْقَوْل غَيْرَ مُلْتَزِمٍ لِحُكْمِهِ ، وَتَرْتِيبُ الأَْحْكَامِ عَلَى الأَْسْبَابِ إِنَّمَا هِيَ لِلشَّارِعِ لاَ لِلْعَاقِدِ ، فَإِذَا أَتَى بِالسَّبَبِ لَزِمَهُ حُكْمُهُ شَاءَ أَمْ أَبَى».

تذکر مهم:

البته بعضی از فقها اهل سنت می گویند در بعضی از مسائل می توانند، مطابق نظر فقها شیعه عمل کنند، فلذا ایشان اگر این مساله را از علما شیعه تقلید کنند، دیگر برای ادامه زندگی با یکدیگر مشکلی در میان نخواهد بود.

پی نوشت:
موسوعه ی کویتیه، ج28، ص156

موضوع قفل شده است