جمع بندی اثبات تواتر قرآن از جنبه تاریخی

تب‌های اولیه

111 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عماد;921903 نوشت:

قدیمی ترین کتابی که در دست ماست از نیمه دوم قرن دوم است.

با سلام و احترام

پس هیچ سند کتبی قبل از این تاریخ وجود ندارد.
ضمن اینکه اسناد کتبی تا قرن سوم اندک هستند.

پس باید به روایات تاریخی و حدیثی استناد کنیم.

یکی گفته بود همه ی روایات در واقع واحد هستند
زیرا از یک فرد منشا میگیرند.
لذا قرآن هم تنها از یک شخص یعنی پیامبر صادر شده است.

اما نکته اینجاست که آیا پیامبر قرآن را به تعداد زیادی آموختند تا متواتر شود؟

ابتدا باید بررسی شود پیامبر چند کاتب داشتند و از طریق چه روایاتی متوجه شدیم چند کاتب داشته اند.

دوما باید بررسی شود در زمان پیامبر چند نفر حافظ قرآن داشتیم و از طریق چه روایاتی متوجه شدیم چند حافظ وجود داشته است؟

نکته مهمی که در رابطه با پست قبلی حائز اهمیت است:

وقتی میگویم چند روایت داریم که تعداد کاتبان یا حفاظ را بیان کرده مقصودم تسلسل در اثبات تواتر نیست.

مقصودم این است که مثلا بیست روایت داشته باشیم که بگوید
فلانی از فلانی از فلانی و او از فلان صحابی نقل کرد که پیامبر ده کاتب داشت یا ده حافظ کل قرآن در زمان پیامبر وجود داشت
یا هفتاد حافظ جزء در ان زمان وجود داشت.

این روایات را بیاورید تمام.

سلام علیکم

در این مقاله روایاتی از پیامبر اکرم تا امام رضا علیهم الصلوه و السلام ( یعنی تا قرن سوم هجری ) که نقلا و عقلا دلالت بر عدم تحریف و ناقص بودن قرآن میکند را نویسنده محترم در بخش اول پاسخ آورده که شایسته توجه است :


آیا از ائمه معصومین(ع) در مورد عدم تحریف قرآن حدیثی داریم یا نه؟

دلایل متعددی بر تحریف ناپذیری قرآن وجود دارد از جمله تواتر قرآن که در طی قرون و اعصار اسلامی همواره افراد زیادی قرآن را به حافظه سپرده و نقل کرده‌اند و نیز گواهی علما و اهتمام مسلمانان به حفظ قرآن و حساسیت در برابر تحریف و نیز آیات متعددی که بر عدم تحریف دلالت دارد.

علاوه بر اینها احادیث متعددی نیز بر پیراستگی قرآن از تحریف دلالت دارد. که این احادیث را می‌شود به دو دسته تقسیم کرد:

دسته‌ی اول: احادیث کلی که از آنها استفاده می‌شود قرآن از هر گونه تحریف بدور است که برخی از آنها را ذکر می‌کنیم:

1. احادیث عرض بر کتاب :

توضیح: ائمه(ع) برای تشخیص احادیث سره از ناسره، یک معیار کلی برای ما بیان کرده‌اند و فرموده‌اند:

احادیثی که از ما می‌شنوید به قرآن مجید عرضه کنید اگر موافق با قرآن بود آنها را بگیرید و بدان عمل کنید و اگر مخالف با قرآن بود آنها را رها کرده و بدان عمل نکنید. این احادیث دلالت دارد که قرآن از هرگونه تحریفی پیراسته است چرا که اگر قرآن قابل تحریف بود امام(ع) آن معیار کلی را برای ما ارائه نمی‌دادند و ما به نتیجه‌ی مطلوب که شناخت صحت و عدم صحت احادیث باشد نمی‌رسیدیم.

نمونه‌ای از احادیث :

ـ عن الصادق(ع): «اذا ورد علیکم حدیثان مختلفان فاعرضوهما علی کتاب الله فما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فردّوه».[1]

از امام صادق(ع) حکایت شده: «هنگامی که دو حدیث متفاوت (که موضوع واحد، و دو حکم متغایر داشته باشد) بر شما رسید آن دو را بر کتاب الهی عرضه نمائید اگر یکی از آن دو با قرآن موافق بود (و حکم آن بر طبق حکم آیات قرآن بود) آن را بگیرید و آن دیگری را که مخالف با حکم کتاب الهی است ترک کنید.»

ـ عن رسول الله(ص): «انّ علی کلّ حق حقیقة و علی کل صواب نوراً فما وافق کتاب الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فدعوه»[2]

«از پیامبر گرامی(ص) نقل شده: همانا بر هر حقی یک حقیقتی است و بر هر عمل درستی نوری نهفته است، پس آنچه با کتاب الهی موافق باشد آن را دریابید و هر آنچه با کتاب الهی مخالف باشد رهایش کنید.»


2. حدیث ثقلین:

از جمله احادیثی که بین مسلمین به تواتر رسیده و علمای شیعه و سنی آن را نقل کرده‌اند حدیث ثقلین است. صدور این حدیث از پیامبر گرامی(ص) بین علما مورد اتفاق است چرا که بیش از 30 صحابه آن را از حضرت چنین نقل کرده‌اند:

«قال رسول الله(ص): انّی تارک فیکم الثقین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً قی یردا الی الحوض»[3] پیامبر گرامی فرمودند: «همانا من دو چیز گرانبها را در میان شما گذاردم، یکی کتاب الهی و دیگری اهل بیتم اگر به آن دو تمسک جوئید هرگز گمراه نخواهید شد تا اینکه آن دو نزد حوض کوثر بر من وارد شوند.»

حدیث مذکور بر عدم تحریف قرآن دلالت دارد؛ چرا که حضرت این حدیث شریف را برای بعد از رحلت خویش برای امت بیان کردند. اگر بعد از خودش قرآن تحریف می‌شد هیچگاه امت خویش را برای نجات از گمراهی، به قرآن تحریف شده سفارش نمی‌کرد. بنابراین از سفارش حضرت به تمسک قرآن برای عدم گمراهی امت معلوم می‌شود که قرآن در آینده دستخوش تحریف نخواهد شد.

دسته‌ی دوم احادیث:

که نمونه‌هایی را از آنها حکایت می‌کنیم:

1. امام رضا(ع) طی نامه‌ای به مأمون عباسی در رابطه با قرآن چنین می‌نویسند:

«ان جمیع ما جاء به محمد بن عبدالله هو الحق المبین... و انّه حق من فاتحته الی خاتمته نؤمن بمحکمه متشابه و خاصه و عامه و وعده و وعیده و ناسخه و منسوخه و قصصه و اخباره لایقدر احد من المخلوقین أن یاتی بمثله»[4]

«تمام آنچه را که پیامبر(ص) آورده (قرآن) حقی است آشکار ... و اینکه قرآن از ابتدای فاتحة الکتاب تا آخر آن حق است، و ما به محکم و متشابه و خاص و عام و وعده و وعید و ناسخ و منسوخ و داستان‌ها و اخبارش ایمان داریم، و هیچ کس از بندگان توانایی ندارد مثل آن را بیاورد.»

اینکه امام(ع) فرمودند: از ابتدای قرآن تا انتهای آن حق است دلالت دارد به اینکه، قرآن از هر گونه تحریف (نُقصان و زیادت) مبراست و قرآن موجود، همان قرآن نازل شده بر پیامبر است.

2. در روایت دیگری راوی از امام صادق در مورد قرآن موجود چنین سوال می‌کند:

سأت الصادق جعفر بن محمد(ع) فقلت له: یا ابن رسول الله ما تقول فی القرآن؟ فقال: هو کلام الله و قول الله و کتاب الله و وحی الله و تنزیله و هو الکتاب العزیز الذی (لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلقه، تنزیل من حکیم حمید)؛[5] «امام(ع) پاسخ می‌دهند: قرآن موجود همان سخن و قول الهی و کتاب و وحی الهی است، و این کتاب همان کتابی است که خدای متعال در وصفش فرموده «هیچگاه باطل از جلو و عقب به آن راه پیدا نمی‌کند.»

این حدیث بر عدم تحریف قرآن دلالت روشن دارد؛ چرا که امام(ع) کل قرآن موجود را وحی الهی دانسته، و نفرمود نه: قرآن کلام الهی است مگر فلان آیه که کم شده یا فلان آیه که زیاد شده است. و از این رو حضرت برای صحت ادعای خودشان در ذیل حدیث به آیه‌ی قرآن[6] تمسک کرده‌اند.

3. و نیز از علی(ع) حکایت شده:

«و کتاب الله بین اظهرکم ناطق لایعیی لسانه و بیت لاتهدم ارکانه»؛[7] «کتاب الهی که در میان شماست گویایی است که زبانش خسته نمی‌شود و خانه‌ای است که ستون‌های آن خراب نمی‌شود.»

حضرت علی(ع) در این جمله‌ی کوتاه، قرآن را به خانه‌ای تشبیه کرده‌اند که هیچ گاه ستون‌های آن خراب نمی‌شود و برای همیشه باقی و برقرار است، به طوری که کسی توانایی تخریب آن را ندارد و به تعبیر دیگر هیچ کس قادر بر تحریف قرآن نیست و قرآن از هرگونه تحریفی به دور است.

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج 18، ص 84، ح 29.

[2] . همان مصدر، ص 78، ح 10.

[3] . نک: الغدیر، علامه امینی، احقاق الحق و سنن ترمذی، ج 2، ص 308.

[4] . عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، ج 2 / 122، ط 1363.

[5] . امالی شیخ صدوق، ص 639، انتشارات مؤسسه بعثت تهران.

[6] . فصلت / 42.

[7] نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 133.

و طاها;921913 نوشت:
پس هیچ سند کتبی قبل از این تاریخ وجود ندارد.
ضمن اینکه اسناد کتبی تا قرن سوم اندک هستند.

این بدان معنا نیست که اولین گزارش از همین زمان است بلکه کتابها از این تاریخ به بعد گزارشهایی را نقل کرده اند که از کتب پیشین گرفته یا مستقیما از افرادی که در واقعه مذکور بوده اند پرسیده اند یا اینکه با یک واسطه از تابعین گرفته اند
پس وجود اولین نوشتار مکتوب از نیمه دوم قرن اول به معنای شروع نیست.

و طاها;921913 نوشت:
پس باید به روایات تاریخی و حدیثی استناد کنیم.

حدیث هم همنیطور است یعنی کتاب حدیثی از قرن اول که موجود باشد نداریم بلکه مجموعه های حدیثی موجود از کتب پیشین اخذ کرده یا به صورت سلسله ای حدیث را نقل کرده اند

و طاها;921915 نوشت:
اما نکته اینجاست که آیا پیامبر قرآن را به تعداد زیادی آموختند تا متواتر شود؟

بله در پستهای قبلی آمد که برخی از صحابه به دستور پیامبرصلی الله علیه واله قرآن را کتابت می کردند و حتی تعدادی از صحابه نام برده شد که قرآن را در عصر رسالت جمع کرده بودند.

و طاها;921915 نوشت:
ابتدا باید بررسی شود پیامبر چند کاتب داشتند و از طریق چه روایاتی متوجه شدیم چند کاتب داشته اند.

در تعداد کاتبان وحی اختلاف است. اما وجود این همه گزارش در منابع حدیثی و تاریخی این را به اثبات می رساند که قطعا کاتبانی بوده اند و قطعا به تعدادی بوده اند که جمع آنان بر جعل ممکن نباشد.

عماد;921936 نوشت:

این بدان معنا نیست که اولین گزارش از همین زمان است بلکه کتابها از این تاریخ به بعد گزارشهایی را نقل کرده اند که از کتب پیشین گرفته یا مستقیما از افرادی که در واقعه مذکور بوده اند پرسیده اند یا اینکه با یک واسطه از تابعین گرفته اند
پس وجود اولین نوشتار مکتوب از نیمه دوم قرن اول به معنای شروع نیست.

من هم همین را گفتم.

[SPOILER]متاسفانه چنین سوء برداشت هایی را در پست های قبلی نیز از شما دیده ام [/SPOILER]
حالا شما لطف بفرمایید
بیست تا از این گزارشها را بیاورید.
مثلا در کتابی در قرن دوم یا سوم آمده باشد که من از فلانی از فلانی و او از فلان صحابی نقل کرده است که پیامبر ده کاتب داشته اند.
یا مانند این چنین گزارشهایی ..
که مجموع آنها ثابت کند پیامبر در زمان خودشان مثلا ده کاتب داشته اند ...

یا بیست تا از این گزارشها را بیاورید که مثلا ده حافظ کل قرآن را ثابت کند ...

نقل قول:
حدیث هم همنیطور است یعنی کتاب حدیثی از قرن اول که موجود باشد نداریم بلکه مجموعه های حدیثی موجود از کتب پیشین اخذ کرده یا به صورت سلسله ای حدیث را نقل کرده اند

من هم چیزی جز این نگفتم.

نقل قول:
بله در پستهای قبلی آمد که برخی از صحابه به دستور پیامبرصلی الله علیه واله قرآن را کتابت می کردند و حتی تعدادی از صحابه نام برده شد که قرآن را در عصر رسالت جمع کرده بودند.

دقیقا گزارش های مذکور را از متن اصلی آن کتاب ها بدون دخل و تصرف و کامل بیاورید ...

فعلا بیست گزارش و اگر وجود ندارد کمتر ...

نقل قول:
در تعداد کاتبان وحی اختلاف است.

بله ...
اصلا فکر می کنم تعداد مصاحف نیز کم بوده اند.
مثلا یکی مصحف خود پیامبر بود ...
یکی مصحف حفصه
و ...

نقل قول:
اما وجود این همه گزارش در منابع حدیثی و تاریخی این را به اثبات می رساند که قطعا کاتبانی بوده اند و قطعا به تعدادی بوده اند که جمع آنان بر جعل ممکن نباشد.

نگاه کنید شما منابع را دیده اید اما بنده و امثال بنده که ندیده ایم ...
شما هر چه قدر بگویید " این همه گزارش " برای من چه فایده دارد ؟!

پس لطف کنید بیست گزارش را عینا بیاورید و تمام ....

عماد;921903 نوشت:
عرض کردم که اثبات تمام گزارشها یکی یکی کار به صورت متواتر کار یک پایان نامه است نه یک تاپیک پاسخ گویی. بیش از سی گزارش در طبقات است که اشاره به جمع قرآن دارد یعنی یکی یکی بحث شود که متواتر هستند یا نه؟ آیا به نظرتان این بحث در یک تاپیک امکان دارد.
بنده را متهم به خسته شدن از بحث نکنید اما اینکه شما می طلبید سوال نیست موضوع پایان نامه است شاید بتوان موضوع چند پایان نامه دانست

عماد;921905 نوشت:
خود این یک پایان نام است. از صدر اسلام رقابت بین این دو گروه بوده است. آیا نظر شما این است که این بحث در حد پایان نامه را نیز در همین جا انجام دهیم

با سلام. بنده هم عرض کردم که وقتی ما ادعای تواتر گزارش یا رقابت بین دو گروه را می کنیم، یعنی کار این تحقیقها انجام شده، نه اینکه تازه باید برویم به قول شما پایان نامه بنویسیم. وقتی این امور اثبات شده نیستند، چطور می شود ادعای تواتر کرد یا مدعی شد که این دو گروه از صدر اسلام با هم در رقابت بوده اند؟

عماد;921905 نوشت:

از نظر علما اثبات شده است. نیازی به پایان نامه نویسی نیست. اما جنابعالی که خواهان اثبات فراتر از حد رایج و معمول هستید نیاز به پایان نامه های متعددی است

گرامی، من که برای انکار کردن نمی پرسم. من می پرسم که محکمتر معتقد باشم. بنده هم می خواهم بدانم علما چگونه به این رسیده اند که آنقدر افرادی بر کل قرآن شهادت داده اند که تبانی آنها بر دروغ یا به اشتباه افتادن همگی آنها با هم، مورد اعتنای عقلا نیست.

شما ببینید ما تواتر حدیث ثقلین و حدیث غدیر را چگونه ثابت می کنیم. آیا اثبات آنها فراتر از حد رایج و معمول است؟ آیا تا به حال شنیده اید کسی بگوید حدیث غدیر که با سند صحیح به 110 راوی مختلف نسبت داده می شود، متواترتر از قرآنی است که توسط 9 کاتب جمع شده؟ باید بپذیریم که اثبات تواتر به سبکی که برای حدیث ثقلین و حدیث غدیر، انجام شده است، رایج است که بزرگان به آن شکل تواترشان را ثابت کرده اند.

عماد;921903 نوشت:

سوال: آیا در عصر رسالت قرآن مواتر گزارش شده است؟
پاسخ: بله با توجه به گزراشهایی متعددی در طبری، طبقات، بلاذری و ......که از افرادی به نام جمع کننده قرآن یاد می کند خود دلیل بر متواتر بودن قرآن است. برخی از این کتابها سی گزارش در این زمنیه دارند. لذا جمع این افراد بر کذب محال است
اما اینکه از این تمام گزارشهای این کتابها را بخواهیم تواترش را اثبات کنیم این امر نه تنها یک پایان نامه بلکه چند پایان نامه می طلبد
نکته: حتی خود پیامبر صلی الله علیه واله را نیز نمی شود اینگونه که شما می فرمائید اثبات کرد تا چه رسد به کتابشان
قدیمی ترین کتابی که در دست ماست از نیمه دوم قرن دوم است. با توجه به در خواست شما اولا باید ثابت کنیم که این کتابها خود متواتر هستند بعد یکی یکی تواتر گزارشهای آنان را اثبات کنیم اگر ثابت شد وجود حضرت ختمی مرتبت ثابت می شود.
همین طور سایر شخصیت ها
لذا فکر می کنم ادامه بحث به تشکیک می انجامد نه بحث عقلایی
البته بحث کاتبان از نظر بنده اثبات شده است
بحثی هم در مورد حافظان داریم که با توجه به آن تواتر قرآن در عصر رسالت پایان می یابد لذا پس از آن اگر خواهان ادامه بحث هستید قرن دوم را شروع می کنیم

بنده در هیچ چیز شک نکردم. بنده درخواست اثبات کردم. این بحثی عقلایی است. ابتدا باید گزارشات طبری و طبقات و به قول شما بلاذری، قطعی الصدور از منظر عقلا باشند، تا بعد بتوان آنها را مبنا قرار داد برای یقین عقلایی بر اساس محتوای گزارششان. الان من در چه چیز تشکیک کرده ام؟ من درخواست اثبات کرده ام، و این کاملاً عقلایی است.

عماد;921905 نوشت:
اگر دیروز در تهران اتفاقی افتاده است. همه روزنامه های جناحهای مختلف عینا همانند هم تکرار کرده اند این یعنی قطعا این واقعه اتفاق افتاده است. این بحث عقلی است

امروز اتفاقی در غرب می افتد، دو رسانه مسیحی و یهودی، مسلمانها را عامل انجام این اتفاق می نامند. آیا با توجه به اینکه مسیحیان و یهودیان همیشه با هم اختلاف داشته و دارند، قطعاً مسلمانان در این اتفاق نقش داشته اند؟

عماد;921905 نوشت:
عجب، شما اثبات کنید که اولا: گزارشهایی متواتری وجود دارد که ابن مسعود معوذتین را نیاوده است؟ اگر ده گزارش نقل کردید باید جداگانه تواتر هر ده گزارش را اثبات کنید.
ثانیا: این گفته برخی از مفسرین را متواترا اثبات کنید اگر ده نفر گفته بودند نظر هر ده نفر را متواترا اثبات کنید
مثلا اگر علامه طباطبائی گفته که فلان مفسر چنین نظری دارند کافی نیست باید ده نفر گفته باشند فلان مفسر چنین نظری دارد

مگر بنده ادعای تواتر گزارشها در مورد ابن مسعود را کرده ام که شما از من چنین چیزی را می خواهید؟ بنده عرض کردم که این مسئله در مستنداتی ذکر شده است، تا مشخص شود که همسویی ابن مسعود با سایرین در جمع قرآن، آنقدرها هم بدیهی و قطعی نیست، ولی ابداً ادعای تواتر در این مسئله را ندارم.

متشکرم

با سلام

منشاء اختلاف قرائات :‌با مراجعه به همین قرآن ( مصحف فعلی ) آیاتی را میبینیم که تکراری یا شبیه به هم با کمی تفاوت نوشته شده اند مثل :

وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّداً وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ {البقرة/58} فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْرِجْزاً مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ {البقرة/59}

وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ {الأعراف/161} فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ {الأعراف/162}

آیه 162 اعراف زیادات رغدا و عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ را ندارد !

سوره بقره اكثراياتش مدنی وسوره اعراف هم همینطور ، پس اختلاف الفاظ این آیات نشانگر اختلاف مصاحف واختلاف قرائات در هنگام جمع قران بوده است . آیا اینها همان حروف سبعه هستند ؟ کدام یک از این دو آیه عرضه اخیر يا حرف اول است ؟

بزبان ديگر خداي متعال اين آيه را به يك حرف يعني يا بصورت ايه 59 بقره نازل نمود يا بصورت 162 اعراف كه اختلاف جزيي كه در متن دو آيه نشانگر برداشت وشنيدن مختلف اصحابيست كه هريك به گونه اي شنيدند واحتمالا در مصحفشان نوشتند و #عثمان هم اين ايات را از مصاحف مختلف صحابه جمع كرد .(دقيقا مثل اختلاف جزيي كه در جزوات دانشجويان يك استاد ديده ميشود).

وبعد از توحيد وتحريف مصاحف توسط عثمان بر يك حرف ، تا قرون بعد هنوز قرائات خارج مصحف توسط حافظان قرائت ميشد :

فقيه ومفتي بزرگ وامام زمان خويش وشيخ الاسلام بقول ذهبي ، ابن قدامه حنبلي درقرن ششم در كتاب معروف خودش چنين نوشته :

وكان الصحابة رضي الله عنهم قبل جمع عثمان المصحف يقرأون بقراءات لم يثبتها في المصحف ويصلون بها لا يرى أحد منهم تحريم ذلك ولا بطلان صلاتهم به"المغني

یعنی صحابه قبل از جمع مصحف عثمان در نمازشان بقرائاتی خارج از مصحف قرائت میکردند و هیچکس آنرا حرام وموجب بطلان نماز نمیدانست !!!!!

بنابر اين در قرون اوليه اصلا بحث تواتر نبود وقرانهاي مختلفي معتبر بود بلكه قرائت به معني رايج بود و بنص صحاح اهل سنت و فتواي ائمه فقهي ايشان ، مشكلي نبود اما چرا ناگهان از قرن 4 به بعد بحث تواتر قران بوجود مي آيد وقرائت نقل به معني بدعت وكفر ميشود واسمش از مصحف به قران تغيير ميكند و ....؟؟؟!!!!!!

و طاها;921973 نوشت:
حالا شما لطف بفرمایید
بیست تا از این گزارشها را بیاورید.
مثلا در کتابی در قرن دوم یا سوم آمده باشد که من از فلانی از فلانی و او از فلان صحابی نقل کرده است که پیامبر ده کاتب داشته اند.
یا مانند این چنین گزارشهایی ..
که مجموع آنها ثابت کند پیامبر در زمان خودشان مثلا ده کاتب داشته اند ...

یا بیست تا از این گزارشها را بیاورید که مثلا ده حافظ کل قرآن را ثابت کند ...


امکان آوردن بیست روایت و بررسی آن در یک تاپیک نیست اما ابن سعد در طبقات 18 روایت به طرق مختلف نقل می کند که سه عدد از انها را خدمتتان عرض می کنم

یک: ابوعبدالله حافظ از اسوهل احمد بن حمد از یحیی بن ابی طالب از وهب بن جریر از یحیی ابن ایوب از یزید بن ابی حبیب از عبدالرحمن بن شماسه از زید بن ثابت نقل کرده اند که ما نزد رسول خدا صلی الله علیه واله قرآن را در رقعه هایی جمع می کردید

دو: أخبرنا محمد بن يزيد الواسطي عن إسماعيل بن أبي خالد عن الشعبي قال: جمع القرآن على عهد رسول الله. ص. ستة نفر(2)
محمد بن یزید واسطی از اسماعیل بن ابی خاد از شعبی نقل کرده است که جمع شد قرآن در عند رسول خدا توسط 9 نفر
سه: أخبرنا عبد الله بن نمير و محمد بن عبيد الطنافسي و الفضل بن دكين و إسحاق بن يوسف الأزرق عن زكرياء بن أبي زائدة و أخبرنا محمد بن عبيد عن إسماعيل بن أبي خالد جميعا عن عامر الشعبي قال: جمع القرآن على عهد رسول الله. ص. ستة رهط من الأنصار:
عبدالله بن نمیر از محمد بن عبید طنافسی ...... نقل می کند که قرآن توسط 9 نفر جمع آوری شد
بقیه را به طبقات مراجعه بفرمائید البته در منابع دیگر قرن سوم نیز از این گونه گزارشها فراوان است.

1 دلائل ‏النبوة،ج‏7،ص:147
2. الطبقات‏ الكبرى،ج‏2،ص:271
3. همان

عماد;922092 نوشت:
امکان آوردن بیست روایت و بررسی آن در یک تاپیک نیست اما ابن سعد در طبقات 18 روایت به طرق مختلف نقل می کند که سه عدد از انها را خدمتتان عرض می کنم

یک: ابوعبدالله حافظ از اسوهل احمد بن حمد از یحیی بن ابی طالب از وهب بن جریر از یحیی ابن ایوب از یزید بن ابی حبیب از عبدالرحمن بن شماسه از زید بن ثابت نقل کرده اند که ما نزد رسول خدا صلی الله علیه واله قرآن را در رقعه هایی جمع می کردید

دو: أخبرنا محمد بن يزيد الواسطي عن إسماعيل بن أبي خالد عن الشعبي قال: جمع القرآن على عهد رسول الله. ص. ستة نفر(2)
محمد بن یزید واسطی از اسماعیل بن ابی خاد از شعبی نقل کرده است که جمع شد قرآن در عند رسول خدا توسط 9 نفر
سه: أخبرنا عبد الله بن نمير و محمد بن عبيد الطنافسي و الفضل بن دكين و إسحاق بن يوسف الأزرق عن زكرياء بن أبي زائدة و أخبرنا محمد بن عبيد عن إسماعيل بن أبي خالد جميعا عن عامر الشعبي قال: جمع القرآن على عهد رسول الله. ص. ستة رهط من الأنصار:
عبدالله بن نمیر از محمد بن عبید طنافسی ...... نقل می کند که قرآن توسط 9 نفر جمع آوری شد
بقیه را به طبقات مراجعه بفرمائید البته در منابع دیگر قرن سوم نیز از این گونه گزارشها فراوان است.

1 دلائل ‏النبوة،ج‏7،ص:147
2. الطبقات‏ الكبرى،ج‏2،ص:271
3. همان

نکته اول
مقصود بنده کاتب برای مصحف جداگانه بود ...
نه ده کاتب برای مصحف پیامبر

نکته دوم
نتیجه بحث
تواتر قرآن از جنبه تاریخی اثبات نشد
حرفهای شما صرفا ادعا است و ارزشی ندارد
مگر زمانی که حداقل بیست گزارش بیاورید و اگر نیست بگوئید
نیست
.و به همان اندازه که هست بیاورید

و طاها;922136 نوشت:
نکته اول
مقصود بنده کاتب برای مصحف جداگانه بود ...
نه ده کاتب برای مصحف پیامبر

این فرمایش صحیح نیست. همه مصحف پیامبر را می نوشتند. اینکه مصحف زید بن ثابت یا مصحف ابن مسعود داریم به معنای وجود قرآنی جدای از قرآن پیامبر نیست پیامبر صلی الله علیه و اله دستور به نوشتن قرآ« کردند هر کس برای خودش نوشت و به مصحف فلان معروف شد. مصحف پیامبر یا مصحف ... معنا ندارد

و طاها;922136 نوشت:
کته دوم
نتیجه بحث
تواتر قرآن از جنبه تاریخی اثبات نشد
حرفهای شما صرفا ادعا است و ارزشی ندارد

ما در اینجا نمی توانیم آنچه مد نظر پرسشگر است اثبات کنیم. از نظر علمی اثبات میکنیم
وقتی بنده عرض کردم هجده روایت در فقط طبقات است که سند آنها هم با هم تفاوت دارد. در کتابهای دیگر نیز هست این یعنی اثبات تواتر از نظر علمی
حال ممکن است شما به سخن بنده اعتماد نداشته باشید آدرس از کتاب طبقات آورده ام مراجعه کنید

و طاها;922136 نوشت:
مگر زمانی که حداقل بیست گزارش بیاورید و اگر نیست بگوئید

این عدد بیست را شما از کجا آورده اید. اگر بیست گزارش بیان شد و یک کاربر دیگر گفت بنده با بیست و یک گزارش قانع میشود چه کنیم
عدد بیست مبنای علمی ندارد بلکه باید همان طور که بنده و کاربر محترم کחסר משמעותدر پستهای قبلی آورده ایم به اندازه ای باشد که عقلا حکم به تواتر کنند نه بیست یا بیست و یک یا بیست و دو گزارش
لذا وقتی فقط در یک کتاب مثل طبقات 18 گزارش آمده باری اثبات مدعا کافی است.

نقل قول:
این فرمایش صحیح نیست. همه مصحف پیامبر را می نوشتند.

کاتبان پیامبر، برای نوشتن مصحف خود پیامبر بودند...

یعنی اگر پیامبر سه کاتب داشتند، این سه کاتب برای نوشتن مصحف پیامبر بودند نه نوشتن سه مصحف ...
مضافا اینکه اگر کسی مصحفی برای خود نوشته است از جانب خودش انجام داده و هیچ تاییدی از جانب پیامبر برای مصاحف آنها انجام نگرفته است ...
اکنون آنچه مهم است آوردن روایات تاریخی برای اثبات ده کاتب برای نوشتن ده مصحف است
اما چنین روایاتی وجود ندارد و شما هم نمی توانید آن را ثابت کنید.

نقل قول:
اینکه مصحف زید بن ثابت یا مصحف ابن مسعود داریم به معنای وجود قرآنی جدای از قرآن پیامبر نیست

مصاحف با یکدیگر اختلاف داشته اند.

نقل قول:
مصحف پیامبر یا مصحف ... معنا ندارد

خوشبختانه افرادی مثل جناب خیرالبریه، کار بنده و امثال بنده را ساده کردند

مستندات زیادی وجود دارد که نشان میدهد، مصاحف با یکدیگر اختلاف داشته اند ...

نقل قول:
ما در اینجا نمی توانیم آنچه مد نظر پرسشگر است اثبات کنیم.

چنین روایاتی وجود ندارد تا بخواهید اثبات کنید.

نقل قول:
از نظر علمی اثبات میکنیم

نمی توانید چون روایتی در این زمینه وجود ندارد.

نقل قول:
وقتی بنده عرض کردم هجده روایت در فقط طبقات است که سند آنها هم با هم تفاوت دارد.

چنین روایاتی وجود ندارد.

نقل قول:
این عدد بیست را شما از کجا آورده اید.

این نشان میدهد که حتی بیست گزارش هم ندارید ...

بنده عرض کردم اگر 20 مورد ندارید 19 تا
اگر ندارید 18
اگر ندارید 17
و ...

نقل قول:
در پستهای قبلی آورده ایم به اندازه ای باشد که عقلا حکم به تواتر کنند نه بیست

این هم نشان می دهد که از نظر شما، عقلا کمتر از بیست گزارش را متواتر می دانند ...

( و اگر عقلا بیشتر از بیست مورد را متواتر می دانستند نباید به بنده ایراد می گرفتید چرا می گویم 20 یا 21 یا 22 )
حالا لطف کنید همان مقداری که کمتر از بیست تا است و عقلا آن را متواتر میدانند بیاورید ...
اگر عقلا 15 مورد را متواتر میدانند، بیاورید ...
اگر عقلا 10 مورد را متواتر می دانند، بیاورید ...
و اگر خودتان هم نمی دانید عقلا، چند مورد را متواتر می دانند، پس اصلا حق ندارید بگویید قرآن متواتر است.
متاسفانه شما خودتان هم نمیدانید تواتر قرآن از نظر عقلا با چند گزارش ثابت شده است.

חסר משמעות;918495 نوشت:
سلام. چگونه می توان ثابت کرد که قرآن با تواتر به دست ما رسیده است؟

سلام.
کدام یک از علمای شیعه در طول تاریخ ادعای تواتر قرآن را مطرح کرده اند؟
از آنهایی که ادعای تواتر می کنند باید پرسید که دلیل شما بر تواتر چیست؟

و طاها;922247 نوشت:
کاتبان پیامبر، برای نوشتن مصحف خود پیامبر بودند...

یعنی اگر پیامبر سه کاتب داشتند، این سه کاتب برای نوشتن مصحف پیامبر بودند نه نوشتن سه مصحف ...
مضافا اینکه اگر کسی مصحفی برای خود نوشته است از جانب خودش انجام داده و هیچ تاییدی از جانب پیامبر برای مصاحف آنها انجام نگرفته است ...
اکنون آنچه مهم است آوردن روایات تاریخی برای اثبات ده کاتب برای نوشتن ده مصحف است
اما چنین روایاتی وجود ندارد و شما هم نمی توانید آن را ثابت کنید.


نمیدونم شما چه لذتی از به انحراف کشاندن بحث ها می بری
اگه چن نفر یه سخنرانیو نوشتن و همه مثل هم نوشتن یعنی یکسان بوده دیگه نباید برای درست بودن تک تک اونا سند آورد

و طاها;922247 نوشت:
مصاحف با یکدیگر اختلاف داشته اند.

نه اختلاف در قرائات بوده اگه شما میگی اختلاف در غیر قرائات بوده به صورت متواتر یعنی به قول خودت برای سخنی 20 سندی بده

و طاها;922247 نوشت:
خوشبختانه افرادی مثل جناب خیرالبریه، کار بنده و امثال بنده را ساده کردند

مستندات زیادی وجود دارد که نشان میدهد، مصاحف با یکدیگر اختلاف داشته اند ...


خیرالبریه تو همه تایپک های مربوط به قران شرکت می کنه چند تا تکه کلام داره
زید بن ثابت یهودی بوده
قرآن تحریف شده
مصحف ابن مسعود سوخته شده
وهیچ کدومو تا بحال ثابت نکرده فقط اداع اکرده

و طاها;922247 نوشت:
چنین روایاتی وجود ندارد تا بخواهید اثبات کنید.

بیچاره کارشناس که گیر امثال جنابعالی افتاده.

و طاها;922247 نوشت:
چنین روایاتی وجود ندارد.

آدرس داده برو سراغ طبقات کبری

و طاها;922247 نوشت:
این نشان میدهد که حتی بیست گزارش هم ندارید ...

بنده عرض کردم اگر 20 مورد ندارید 19 تا
اگر ندارید 18
اگر ندارید 17


فقط در طبقات 18 تا وجود داره نیاز به مراجعه است.
اگه یک نفر تو مقاله اش بنویسه که ابن خلدون در مورد ایران صد صفحه آورده. در مقابلش نمیگن راست میگی صد صفحه را بیار. فقط میگن آدرس بده مراجعه کنیم
این اولین باریه که تو بحث می بینم میگن 20 روایت را یکجا بیار بررسی کن

و طاها;922247 نوشت:
این هم نشان می دهد که از نظر شما، عقلا کمتر از بیست گزارش را متواتر می دانند ...

( و اگر عقلا بیشتر از بیست مورد را متواتر می دانستند نباید به بنده ایراد می گرفتید چرا می گویم 20 یا 21 یا 22 )
حالا لطف کنید همان مقداری که کمتر از بیست تا است و عقلا آن را متواتر میدانند بیاورید ...
اگر عقلا 15 مورد را متواتر میدانند، بیاورید ...
اگر عقلا 10 مورد را متواتر می دانند، بیاورید ...
و اگر خودتان هم نمی دانید عقلا، چند مورد را متواتر می دانند، پس اصلا حق ندارید بگویید قرآن متواتر است.
متاسفانه شما خودتان هم نمیدانید تواتر قرآن از نظر عقلا با چند گزارش ثابت شده است.

منکه متوجه نشدم این آقا چی میگه اگه کسی متوجه شد شرح بده

و طاها;922247 نوشت:
متاسفانه شما خودتان هم نمیدانید تواتر قرآن از نظر عقلا با چند گزارش ثابت شده است.

انیهم از اون حرفها ست
یکبار از اول تاپیک بخون بعدش قضاوت کن
اما سخن آخر: به انحراف کشاندن تاپیک کار زیبنده ای نیست اگر بحث علمی دارید و حرفی درست و حسابی در چنته دارید رو کنید

چرا؟ 3992;922284 نوشت:
نمیدونم شما چه لذتی از به انحراف کشاندن بحث ها می بری
گیر امثال جنابعالی افتاده.
منکه متوجه نشدم این آقا چی میگه اگه کسی متوجه شد شرح بده
انیهم از اون حرفها ست
به انحراف کشاندن
حرفی درست و حسابی در چنته دارید رو کنید

عضو آشنا
باور کنید بنده دشمن شما یا فرد خاصی نیستم و این صحبت هایتان را باعث انحراف از بحث می دانم.
این نگاهتان اگر جایگاهی داشته باشد در برابر دشمنان قابل توجیه است ...

http://www.aparat.com/v/C5EGw/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C_%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF%3A%D8%A2%D8%A8%D9%88_%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2_%D9%87%D9%85%D9%88%D9%86_%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%DA%A9%D9%87_%D9%85%DB%8C_%D8%B3%D9%88%D8%B2%D9%87_%DA%86%D8%B1%D8%A7_%D8%AC%D8%A7%DB%8C

نقل قول:
آدرس داده برو سراغ طبقات کبری

چنین روایاتی وجود ندارد.

چرا؟ 3992;922284 نوشت:
خیرالبریه تو همه تایپک های مربوط به قران شرکت می کنه چند تا تکه کلام داره
زید بن ثابت یهودی بوده
قرآن تحریف شده
مصحف ابن مسعود سوخته شده
وهیچ کدومو تا بحال ثابت نکرده فقط اداع اکرده

سلام

شكر خدا امروز عقل دوستان دست خودشان است وخودشان در اين فضاي آزاد ميروند وتحقيق ميكنند ... من كه مدت 10 سالست با بزرگترين علماي سني وهابي وشيعه و...بحث دارم و هنوز هم اگر كسي مدعي بحث علمي است بسم الله ....و هنوز مطالبم در سايتها موجود است و قضاوت با عقلا.

اما توصيه ميكنم براي يك بار هم شده مطالب مرا بدقت بخوانيد تا ابتدا معني و مفهوم قران و بعد تحريف را بيابيد .

اما گفتيد هيچيك را من ثابت نكردم ؟! ظاهرا همه مطالب مرا نديديد و يا .... چرا كه يهودي بودن زيد بن ثابت ثابت است بنصوص :

!
... عن ابن إسحاق ، عن أبي الأسود ـ أو غيره ـ قال : قيل لعبد الله ألا تقرأ على قراءة زيد ؟ قال : مالي ولزيد ولقراءة زيد ، لقد أخذت من في رسول الله صلى الله عليه وسلم سبعين سورة ، وإن زيد بن ثابت ليهودي له ذؤابتان ( مانند يهوديان دو رشته مو از دو طرف صورتش آويزان کرده بود ) .

حدثنا الحماني قال حدثنا شريك ، عن ابن إسحاق ، عن أبي الأسود ـ أو غيره ـ قال : قيل لعبد الله ألا تقرأ على قراءة زيد ؟ قال ما لي ولزيد ولقراءة زيد ، لقد أخذت من في رسول الله صلى الله عليه وسلم سبعين سورة ، وإن زيد بن ثابت ليهودي له ذؤابتان !! ) .تاريخ مدينه انتهى


ويك نكته اساسي كه نشاندهنده منشأ اختلاف قرائات در قران است اين كلام ابن مسعود در صحيح مسلم است كه گفت :‌ على قراءة من تأمروني أن أقرأ : يعني به قرائت چه كسي مرا امر ميكنيد كه بخوانم ؟! كه مقصود همين زيد بن ثابت است ، دقت دراين مطلب مارا به تحليل ماجرا واميدارد چرا كه اگر مساله قرائت تنها بود كه چيز مهمي نبود و نميبايست ابن مسعود چنين برآشوبد و خطبه بخواند وافشاگري بكند وسرانجام همه بدست عثمان كشته شود ؟؟!!!!

كلمه يهودي و كافر و ذوابه و ...را درست ببينيد !!!!!

حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، عَنْ سُفْيَانَ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ خُمَيْرِ بْنِ مَالِكٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: "قَرَأْتُ مِنْ فِي رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سَبْعِينَ سُورَةً"، وَإِنَّ زَيْدَ بْنَ ثَابِتٍ لَهُ ذُؤَابَةٌ فِي الْكُتَّاب . حديث صحيح صححه غیر واحد .

از طرفی این زید دشمن امام علی ع ودوست درجه یک کعب الاحبار یهودی و ابوهریره و عمر بن الخطاب بود و قرانی که جمع نمود موافق حزبش ...كه در لينك غرانيق مفصل توضيح داده ام .

هموست كه بروايات صحيح عامه در سقيفه فرياد ميزد با ابوبكر صاحبتان بيعت كنيد و ....

اما گفتيد سوختن مصحف ابن مسعود رض دروغ است ؟! كسيكه كمترين مطالعاتي در تاريخ اسلام داشته باشد بخوبي ميفهمد كه از مسلمات تاريخ اسلام سوختن مصحف ابن مسعود وشهادت وي بدست عثمان است كه علت قتل عثمان هم بعدا همين بود (بدلت كتاب الله وغيرته يا نعثل ...) وابن مسعود بعد از اين واقعه فتواي قتل عثمان را داد كه در صحيحترين كتب عامه يعني صحيح بخاري و مسلم وترمذي وابن ابوداود و ...بصراحت آمده است .

چرا بعثمان لقب حراق المصاحف دادند ؟!

حتي در قرون 4 و6 هم بروايت ابن كثير سلفي شاگرد ومدفون كنار بن تيميه و ابن الجوزي استاد ابن كثير و امام قرطبي و ....مصاحفي از ابن مسعود رض پيدا شد كه فورا توسط خلفاي عباسي سوخته شد ....مانند سركوب وقتل شنبوذيان كه بقرائت ابن مسعود رض ميخواندند ....

تفصيل بررسي اخبار تحريف قرآن و معنی مصحف وتواتر و ....در :

Download

چرا؟ 3992;922284 نوشت:
نمیدونم شما چه لذتی از به انحراف کشاندن بحث ها می بری

موافقم. نمونه ش مطلب مربوط به تولد حضرت علی در کعبه بود که با ورود وطاها طوریی به جدل کشیده شد که کاربر اولی فرار را بر قرار ترجیج داد

و طاها;922342 نوشت:
عضو آشنا
باور کنید بنده دشمن شما یا فرد خاصی نیستم و این صحبت هایتان را باعث انحراف از بحث می دانم.
این نگاهتان اگر جایگاهی داشته باشد در برابر دشمنان قابل توجیه است ...

بر عکس روش شما بحث را به چالش می کشاند

و طاها;922342 نوشت:
چنین روایاتی وجود ندارد.

بنده نیز مراجعه کردم به طبقات کبرای محمد بن سعد صفحه ای که کارشناس گفته بود روایات زیادی بود
اینکه با عدم مراجعه فورا کارشناس را متهم به دورغ گفتن می کنید اگر بجدل نیست اگه به حاشیه بردن بحث نیستپس چیست
لطفا دوباره به صحفه ارجاع داده شده مراجعه کنید

خیر البریه;922365 نوشت:
شكر خدا امروز عقل دوستان دست خودشان است وخودشان در اين فضاي آزاد ميروند وتحقيق ميكنند ... من كه مدت 10 سالست با بزرگترين علماي سني وهابي وشيعه و...بحث دارم و هنوز هم اگر كسي مدعي بحث علمي است بسم الله ....و هنوز مطالبم در سايتها موجود است و قضاوت با عقلا.

برادر آرام. یاد گفته الهیاری افتاد که می گفت الان بانفوذترین عالم شیعی الله سیستانی نیست ایه الله وحید نیست این بنده حقیرم
با کدام علما بحث داشته اید لطفا لیست علمای بزرگ شیعه و سنی را ارائه دهید تا صحت و کذب گفتارتان مشخص شود

خیر البریه;922365 نوشت:
!
... عن ابن إسحاق ، عن أبي الأسود ـ أو غيره ـ قال : قيل لعبد الله ألا تقرأ على قراءة زيد ؟ قال : مالي ولزيد ولقراءة زيد ، لقد أخذت من في رسول الله صلى الله عليه وسلم سبعين سورة ، وإن زيد بن ثابت ليهودي له ذؤابتان ( مانند يهوديان دو رشته مو از دو طرف صورتش آويزان کرده بود ) .

حدثنا الحماني قال حدثنا شريك ، عن ابن إسحاق ، عن أبي الأسود ـ أو غيره ـ قال : قيل لعبد الله ألا تقرأ على قراءة زيد ؟ قال ما لي ولزيد ولقراءة زيد ، لقد أخذت من في رسول الله صلى الله عليه وسلم سبعين سورة ، وإن زيد بن ثابت ليهودي له ذؤابتان !! ) .تاريخ مدينه انتهى

ويك نكته اساسي كه نشاندهنده منشأ اختلاف قرائات در قران است اين كلام ابن مسعود در صحيح مسلم است كه گفت :‌ على قراءة من تأمروني أن أقرأ : يعني به قرائت چه كسي مرا امر ميكنيد كه بخوانم ؟! كه مقصود همين زيد بن ثابت است ، دقت دراين مطلب مارا به تحليل ماجرا واميدارد چرا كه اگر مساله قرائت تنها بود كه چيز مهمي نبود و نميبايست ابن مسعود چنين برآشوبد و خطبه بخواند وافشاگري بكند وسرانجام همه بدست عثمان كشته شود ؟؟!!!!

كلمه يهودي و كافر و ذوابه و ...را درست ببينيد !!!!!

حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، عَنْ سُفْيَانَ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ خُمَيْرِ بْنِ مَالِكٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: "قَرَأْتُ مِنْ فِي رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سَبْعِينَ سُورَةً"، وَإِنَّ زَيْدَ بْنَ ثَابِتٍ لَهُ ذُؤَابَةٌ فِي الْكُتَّاب . حديث صحيح صححه غیر واحد .

شما در تاپیک بحث می کنید که حتی تواتر قرآن که اظهر من الشمن است قبول ندارند آیا این روایات مواتر است . یعنی هر کدام از این دو روایت باید به گفته کابر وطاها بیست سند جداگانه داشته باشد که حرفتان به کرسی بشیند ضمنا همه سلسله سند طبق معیار علمای رجالی شیعه صحیح باشد

خیر البریه;922365 نوشت:
از طرفی این زید دشمن امام علی ع ودوست درجه یک کعب الاحبار یهودی و ابوهریره و عمر بن الخطاب بود و قرانی که جمع نمود موافق حزبش ...كه در لينك غرانيق مفصل توضيح داده ام .

بله دشمن حضرت علی بود اما اینکه قرانش با قران فعلی یکی بود تنها یک ادعای بی اساس است

خیر البریه;922365 نوشت:
هموست كه بروايات صحيح عامه در سقيفه فرياد ميزد با ابوبكر صاحبتان بيعت كنيد و ....

ربطی به بحث ندارد ابن ملجم نیز حضرت علی را به شهادت رساند اما به بحث ما ربط ندارد

خیر البریه;922365 نوشت:
اما گفتيد سوختن مصحف ابن مسعود رض دروغ است ؟! كسيكه كمترين مطالعاتي در تاريخ اسلام داشته باشد بخوبي ميفهمد كه از مسلمات تاريخ اسلام سوختن مصحف ابن مسعود وشهادت وي بدست عثمان است كه علت قتل عثمان هم بعدا همين بود (بدلت كتاب الله وغيرته يا نعثل ...) وابن مسعود بعد از اين واقعه فتواي قتل عثمان را داد كه در صحيحترين كتب عامه يعني صحيح بخاري و مسلم وترمذي وابن ابوداود و ...بصراحت آمده است .

اولا: از کی تا حالا ابن مسعود که در قضیه سقیفه سکوت کرد قتلش می شود شهادت . این مسعود نیز یکی مثل سایر صحابه است که مورد تایید نیست
ثاینا: بنده مطالعات تاریخی دارم آنچه آتش زده شد به دلیل اختلاف قرائات بود نه تفاوت محتوایی مصحف
ثالثا: ما بحث درون مذهبی می کنیم بخاری و مسلم و ترمذی و ابن داود و از نظر ما دروغگو هسنتد از این افراد باید در مناظره با اهل سنت شاهد بیاورید برای بنده از کتب معتبر شیعه و احادیث معنبر شعیه شاهد بیاورید که اولا تواتر حرفهایتان را اثبات کند ثانیا در سلسه سند هیچکدام طبق معیار شیعه مشکلی نباشد

خیر البریه;922365 نوشت:
چرا بعثمان لقب حراق المصاحف دادند ؟!

با بیست سند که تواتر را برساند این لقب را اثبات کنید

خیر البریه;922365 نوشت:
حتي در قرون 4 و6 هم بروايت ابن كثير سلفي شاگرد ومدفون كنار بن تيميه و ابن الجوزي استاد ابن كثير و امام قرطبي و ....مصاحفي از ابن مسعود رض پيدا شد كه فورا توسط خلفاي عباسي سوخته شد ....مانند سركوب وقتل شنبوذيان كه بقرائت ابن مسعود رض ميخواندند ....

اولا: به شیوه مناظره با اهل سنت سخن نگوئید بگوید این اثیر چنین نوشته است. به بحث ما چه مربوط که ابن کثیر سلفی شاگرد ابن تیمیه و ابن جوزی بوده .
ثانیا: این گزارش که در این زمان قرآنی پیدا شده را متواترا اثبات کنید نه با یک گزارش بلکه 20 گزارش

سید معصوم;922388 نوشت:
با عدم مراجعه فورا کارشناس را متهم به دورغ گفتن می کنید

اتهام زدن ( نسبت ِعدم مراجعه به بنده و اتهام نسبت دروغ به کارشناس و ... ) ، ضعف خودتان را نشان می دهد و به دور از اخلاق اسلامی است.

عرض کردم چنین روایاتی وجود ندارد.
زیرا روایاتِ مذکور، ربطی به سوال بنده ندارد.
در پست های قبلی توضیح دادم چرا ...
( طبعا طرف صحبت بنده، کارشناس هستند نه شما و نیازی نیست برای شما توضیح بدهم )
من فقط دو سوال ساده پرسیدم.
مطمئن باشید هجمه ی شما نمی تواند بنده را از سوالم منصرف کند.

سید معصوم;922390 نوشت:
برادر آرام. یاد گفته الهیاری افتاد که می گفت الان بانفوذترین عالم شیعی الله سیستانی نیست ایه الله وحید نیست این بنده حقیرم
با کدام علما بحث داشته اید لطفا لیست علمای بزرگ شیعه و سنی را ارائه دهید تا صحت و کذب گفتارتان مشخص شود

دوست عزيز اگر چه اين بحث بزودي ابتر ميشود !!! اما شما اگر سني هستيد ابتدا صحيح بخاري و اگر هم شيعه هستيد كتاب كافي را مطالعه كنيد چون 99 درصد ما دينمان تقليديست ! بعد بياييد برا بحث چون حوصله و فرصت تاپيكها اجازه ورود به مكررات را نميدهد ...

سید معصوم;922390 نوشت:
شما در تاپیک بحث می کنید که حتی تواتر قرآن که اظهر من الشمن است قبول ندارند آیا این روایات مواتر است . یعنی هر کدام از این دو روایت باید به گفته کابر وطاها بیست سند جداگانه داشته باشد که حرفتان به کرسی بشیند ضمنا همه سلسله سند طبق معیار علمای رجالی شیعه صحیح باشد

انشاء فايده ندارد اگر سند داريد بسم الله ...

تواتر چيه و قرائات كدومه وقران و مصجف كجاست ؟!

الان وجود اين 14 قرائت بزرگترين دليل عدم تواتر آياته !

1089 - قال الزركشي في البرهان القرآن والقراءات حقيقتان متغايرتان فالقرآن هو الوحي المنزل على محمد للبيان والإعجاز والقراءات اختلاف ألفاظ الوحي المذكور في الحروف أو كيفيتها من تخفيف وتشديد وغيرهما والقراءات السبع متواترة عند الجمهور وقيل بل مشهورة
1090 - قال الزركشي والتحقيق أنها متواترة عن الأئمة السبعة أما تواترها عن النبي ففيه نظر فإن إسنادهم بهذه القراءات السبعة موجود في كتب القراءات وهي نقل الواحد عن الواحد

سید معصوم;922390 نوشت:
بله دشمن حضرت علی بود اما اینکه قرانش با قران فعلی یکی بود تنها یک ادعای بی اساس است

ادعاي بي اساس ؟! پس چر ا ابن مسعود بنص اخبار صحيح با وي شديدا در گير شد وخطبه خواند و.... گفتم كه هميشه اول مطالعه كنيد بعد بياييد برا بحث ....

سید معصوم;922390 نوشت:
اولا: از کی تا حالا ابن مسعود که در قضیه سقیفه سکوت کرد قتلش می شود شهادت . این مسعود نیز یکی مثل سایر صحابه است که مورد تایید نیست

مورد تاييد شما نيست مهم نيست ! اما مورد تاييداكابر علماي شيعه :

سيد مرتضي درباره عبد الله گفته است: «لاخلاف بين الأمة في طهارة ابن مسعود و فضله و إيمانه و مدح النبي له و ثنائه فإنه مات علي الحالة المحمودة» (سيد مرتضي، 1410: ج 4، ص 283

همچنين از متشيعين جنازه حضرت زهرا ص كه خواص صحابه بودند نيز بود بروايت مجلسي و

سید معصوم;922390 نوشت:
ثالثا: ما بحث درون مذهبی می کنیم بخاری و مسلم و ترمذی و ابن داود و از نظر ما دروغگو هسنتد از این افراد باید در مناظره با اهل سنت شاهد بیاورید برای بنده از کتب معتبر شیعه و احادیث معنبر شعیه شاهد بیاورید که اولا تواتر حرفهایتان را اثبات کند ثانیا در سلسه سند هیچکدام طبق معیار شیعه مشکلی نباشد

اگر شيعه هستيد حتما كتاب كافي و ....را خوانده ايد بگوييد آيه رجمي كه امام صادق بسند صحيح گفتند در قرانست الان كجاست ؟‌

اگرم سني هستيد بنص بخاري هم عمر گفت آيه رجم تو قران بود و ما قرائتش ميكرديم و....

سید معصوم;922394 نوشت:
با بیست سند که تواتر را برساند این لقب را اثبات کنید

از 20 سند متجاوز است و مويد به شواهد و قرائن ...بهمان دو لينكي كه دادم مراجعه كنيد ....

ضمنا ببينيد :...

مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ (المعارج -: 2 - -) قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّا لَا نَقْرَؤُهَا هَكَذَا فَقَالَ هَكَذَا وَ اللَّهِ نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِيلُ عَلَى مُحَمَّدٍ ص وَ هَكَذَا هُوَ وَ اللَّهِ مُثْبَتٌ فِي مُصْحَفِ فَاطِمَةَ ع فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِمَنْ حَوْلَهُ مِنَ الْمُنَافِقِينَ انْطَلِقُوا إِلَى صَاحِبِكُمْ فَقَدْ أَتَاهُ مَا اسْتَفْتَحَ بِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ (إبراهيم -: 15 -) ‏ الكافي ج : 8 ص : 58

البته علامه مجلسي ره در مرآت گفته البته مرآت را بعد از بحار نوشته :
« ولا يخفى أنّ هذا الخبر وكثير من الأخبار الصحيحة صريحة في نقص القرآن وتغييره . وعندى أنّ الأخبار في هذا الباب متواترة معنىً ، وطرح جميعها يوجب رفع الإعتماد على الأخبار رأساً ، بل ظنّي أنّ الأخبار في هذا الباب لا تقصر عن أخبار الإمامة ، فكيف يثبتونها بالخبر » .

یعنی:«حدیث بیست و هشتم: موثق است . و در بعضی از نسخه های الکافی به جای هشام بن سالم هارون بن مسلم آمده است،پس این خبر صحیح است و پوشیده نیست که این خبر و کثیری از این اخبار صحیحه صراحت دارند بر نقص و تغییر قرآن و نزد من اخبار تحریف قرآن متواتراند به اعتبار معنی(تواتر معنوی) و ساقط كردن تمام این احادیث فن حدیث را غیر قابل اعتماد می كند بلكه ظن من آن است كه روایات تحریف از روایات امامت كمتر نیستند، (پس اگر روایات تحریف را قبول نكنند) مساله امامت را چگونه از روایات ثابت خواهند كرد؟»

اگر كافي را خواند بگبد اين يعني چه : قل إني لن يجيرني من الله (إن عصيته) أحد ولن أجد من دونه ملتحدا * إلا بلاغا من الله ورسالاته (في علي) " قلت، هذا تنزيل؟ قال: نعم،...

الكليني عن علي بن محمد عن بعض أصحابنا عن الحسن بن محبوب عن محمد بن الفضيل عن أبي الحسن الماضي عليه السلام قال سألته عن قول الله تعالى يريدون ليطفئوا نور الله بأفواههم والله متم نوره قال يريدون ليطفئوا ولاية أمير المؤمنين عليه السلام بأفواههم قلت والله متم نوره قال متم الإمامة لقوله عز وجل آمنوا بالله ورسوله والنور الذي أنزلنا وهو النور الإمام (ع) قلت هو الذي أرسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره الدين قال ليظهره على الأديان عند قيام القائم عليه السلام لقوله عز وجل والله متم نوره ولو كره الكافرون بولاية علي قلت هذا تنزيل قال أما هذا الحرف فتنزيل وأما غيره فتأويل. الخبر والمراد بهذا الحرف قوله لاية علي عليه السلام وتنزيلها وإن كان ينافي رعاية السجع إلا أنه أعلم بما قال وفي الخبر أبحاث لا يسع المقام ذكرها.
الجمعة

الكليني بالإسناد عن محمد بن الفضيل قلت فاصبر على ما يقولون قال يقولون فيك واهجرهم هجراً جميلاً وذرني يا محمد والمكذبين وصيك أولي النعمة لقلت إن هذا تنزيل قال نعم.

الاستغاثة : حدثنا علي بن ابراهيم بن هاشم القمي , عن ابيه , عن الحسن بن محبوب , عن علي بن رئاب , عن جعفر بن محمد الباقر, عن آبائه صلوات اللّه عليهم : ان التنزيل في مصحف اميرالمؤمنين (ع ) : ( يايها الذين امنوا اذا قمتم الى الصلوة فاغسلوا وجوهكم وايديكم من المرافق )

شواهدی از عامه هم دارد :

ورواه الدارقطني من طريق سالم عن ابن عمر مرفوعاً بلفظ تيممنا مع النبي صلى الله عليه وسلم، ضربنا بأيدينا على الصعيد الطيب، ثم نفضنا أيدينا فمسحنا بها وجوهنا، ثم ضربنا ضربة أخرى فمسحنا من المرافق إلى الأكف، الحديث ..دارقطنی وبیهقی

وصدها حديث ديگر كه از قران هم متواتر ترند از سني وشيعه و ....

سید معصوم;922394 نوشت:
این گزارش که در این زمان قرآنی پیدا شده را متواترا اثبات کنید نه با یک گزارش بلکه 20 گزارش

ما در كمترين حالت فقط از خود قران ادعايمان را ثابت ميكينم مانند وجود اغلاط : طلح :‌در سوره واقعه كه در سوره ق :‌طلع : نوشته شده وكلمات صابئون وصابئين و ساير خطاهايي كه عثمان در قران نوشت و خودش و عائشه هم گفت در قران خطا وجود دارد !!!!!

از تمام دوستان تقاضا دارم از جدل و مراء پرهیز کرده و بحث را در روال علمی پیش گیرند و الا مجبور به حذف مطالب غیر علمی می شوم
در مورد تواتر عرض شد که در زمان پیامبر صلی الله علیه اله پس از نزول آیه قرآن کسانی آن را نگارش و کسانی آن را حفظ می کردند که به کاتبان و حفاظ قرآن مشهورند. غیر عقلانی است که بگوئیم آیاتی بر پیامبر صلی الله علیه واله نازل شده باشد و ایشان هیچ اقدامی برای محفوظ ماندن آن نکرده باشند. نیز غیر عقلانی است که این قران به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان باشد اما آنان اهتمامی به نوشتن نکرده باشند و یا تدبیری در مقابل تحریف یا کم و زیاد شدن آن نداشته باشند. سعد بن عمیر یکی دیگر از آنان است(1)
گزارش ها نیز به کمک این مسئله عقلی می آید . بلاذری در فتوح البلدان ابازید انصاری را جز کسانی می داند که قرآن را در عهد رسول خدا جمع آوری کرده بودند(2) عرض شد که اب حبیب تعداد آنان را 9 نفر می داند(3) فسوی نیز همین تعداد را بیان می کند(4) نیز عرض شد که ابن سعد در طبقات بابی دارد به نام«ذكر من جمع القرآن على عهد رسول الله. ص‏» و در این باب 18 روایت با سندهای مختلف می آورد که چه کسانی قرآن را در زمان پیامبرصلی الله علیه واله جمع کردند(5) طبیعی است که این همه گزارش می رساند که خبر جمع آوری قرآن متواتر است. اما آیا پیامبرصلی الله علیه واله تدبیر در پیش نمی گرفت که بین این مصحف ها اختلافی پیش نیاید. آیا هر کدام را به حال خود وامی گذاشت که هر چه می خواهند بنویستند و بعدا به عنوان کلام خدا به مردم غالب کنند. این سخن همانند همان است که اهل سنت می گویند که پیامبر صلی الله علیه واله جانشینی برای خود تعیین نکرد و مردم را به حال خود واگذاشت. بدیهی است که این امر پذیرفتنی نیست. البته اختلاق قرآئات پیش آمد که دلیل بر عدم تواتر قرآن نیست زیرا آنان همه یک متن را داشتند با قرائات متخلف. که در زمان عثمان بر قرائت واحدی تاکید شد
این قرائت واحد مورد تایید همه فرق اسلامی قرار گرفت. این همه روایت از فریقین در ثواب خواندن قرآن به چه معناست؟ این همه روایت که دستور به عرضه روایات بر قرآن دارد به چه معناست؟ آیا ممکن است معصوم دستور بفرمائید که روایات را با قرآنی که خود ثابت نیست عرضه کنیم.
این همه را که کنار هم قرار دهیم تواتر قرآن در قرن اول و دوم به دست می آید. از قرن سوم با کنون نیز قبلا بحث شد و تفاسیری ارائه شد که از همان زمان به صورت متعدد وجود دارد که از فاتحه آغاز و به ناس خاتمه پیداکرده است.

1.فتوح ‏البلدان،ص:83
2. فتوح ‏البلدان،ص:178
3. المحبر،ص:286
4.المعرفةوالتاريخ،ج‏1،ص:487
5. الطبقات‏ الكبرى،ج‏2،ص:271

و طاها;922455 نوشت:
اتهام زدن ( نسبت ِعدم مراجعه به بنده و اتهام نسبت دروغ به کارشناس و ... ) ، ضعف خودتان را نشان می دهد و به دور از اخلاق اسلامی است.

داداش اینجا را با مناظره انتخابات اشتباه گرفتی؟ وقتی کارشناس میگه در طبقات هست و شما میگی نیست یعنی یکیتون دارید دروغ میگید. من جناب3992 مراجعه کردیم هست

و طاها;922455 نوشت:
( طبعا طرف صحبت بنده، کارشناس هستند نه شما و نیازی نیست برای شما توضیح بدهم )

من از شما توضیح نخواستم

و طاها;922455 نوشت:
من فقط دو سوال ساده پرسیدم.
مطمئن باشید هجمه ی شما نمی تواند بنده را از سوالم منصرف کند.

هجمه؟ مظلوم نمائی؟ جناب عالی توهین میکنی؟ بحث را به حاشیه می کشانی؟ بعد میگی هجمه!ّ!!!!1

خیر البریه;922484 نوشت:
دوست عزيز اگر چه اين بحث بزودي ابتر ميشود !!! اما شما اگر سني هستيد ابتدا صحيح بخاري و اگر هم شيعه هستيد كتاب كافي را مطالعه كنيد چون 99 درصد ما دينمان تقليديست ! بعد بياييد برا بحث چون حوصله و فرصت تاپيكها اجازه ورود به مكررات را نميدهد ...

چه ربطی دارد به عرض من . گفتم علمای بزرگ شیعه و سنی چه کسانی هستن.

خیر البریه;922484 نوشت:
انشاء فايده ندارد اگر سند داريد بسم الله ...

شما گفتی! من سند بدم!

عماد;922533 نوشت:
از تمام دوستان تقاضا دارم از جدل و مراء پرهیز کرده و بحث را در روال علمی پیش گیرند و الا مجبور به حذف مطالب غیر علمی می شوم
در مورد تواتر عرض شد که در زمان پیامبر صلی الله علیه اله پس از نزول آیه قرآن کسانی آن را نگارش و کسانی آن را حفظ می کردند که به کاتبان و حفاظ قرآن مشهورند. غیر عقلانی است که بگوئیم آیاتی بر پیامبر صلی الله علیه واله نازل شده باشد و ایشان هیچ اقدامی برای محفوظ ماندن آن نکرده باشند. نیز غیر عقلانی است که این قران به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان باشد اما آنان اهتمامی به نوشتن نکرده باشند و یا تدبیری در مقابل تحریف یا کم و زیاد شدن آن نداشته باشند. سعد بن عمیر یکی دیگر از آنان است(1)
گزارش ها نیز به کمک این مسئله عقلی می آید . بلاذری در فتوح البلدان ابازید انصاری را جز کسانی می داند که قرآن را در عهد رسول خدا جمع آوری کرده بودند(2) عرض شد که اب حبیب تعداد آنان را 9 نفر می داند(3) فسوی نیز همین تعداد را بیان می کند(4) نیز عرض شد که ابن سعد در طبقات بابی دارد به نام«ذكر من جمع القرآن على عهد رسول الله. ص‏» و در این باب 18 روایت با سندهای مختلف می آورد که چه کسانی قرآن را در زمان پیامبرصلی الله علیه واله جمع کردند(5) طبیعی است که این همه گزارش می رساند که خبر جمع آوری قرآن متواتر است. اما آیا پیامبرصلی الله علیه واله تدبیر در پیش نمی گرفت که بین این مصحف ها اختلافی پیش نیاید. آیا هر کدام را به حال خود وامی گذاشت که هر چه می خواهند بنویستند و بعدا به عنوان کلام خدا به مردم غالب کنند. این سخن همانند همان است که اهل سنت می گویند که پیامبر صلی الله علیه واله جانشینی برای خود تعیین نکرد و مردم را به حال خود واگذاشت. بدیهی است که این امر پذیرفتنی نیست. البته اختلاق قرآئات پیش آمد که دلیل بر عدم تواتر قرآن نیست زیرا آنان همه یک متن را داشتند با قرائات متخلف. که در زمان عثمان بر قرائت واحدی تاکید شد
این قرائت واحد مورد تایید همه فرق اسلامی قرار گرفت. این همه روایت از فریقین در ثواب خواندن قرآن به چه معناست؟ این همه روایت که دستور به عرضه روایات بر قرآن دارد به چه معناست؟ آیا ممکن است معصوم دستور بفرمائید که روایات را با قرآنی که خود ثابت نیست عرضه کنیم.
این همه را که کنار هم قرار دهیم تواتر قرآن در قرن اول و دوم به دست می آید. از قرن سوم با کنون نیز قبلا بحث شد و تفاسیری ارائه شد که از همان زمان به صورت متعدد وجود دارد که از فاتحه آغاز و به ناس خاتمه پیداکرده است.

1.فتوح ‏البلدان،ص:83
2. فتوح ‏البلدان،ص:178
3. المحبر،ص:286
4.المعرفةوالتاريخ،ج‏1،ص:487
5. الطبقات‏ الكبرى،ج‏2،ص:271


با سلام
چنین روایاتی وجود ندارد.
شاید سوال بنده را متوجه نشدید

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام بر شما

خیر البریه;922365 نوشت:
وابن مسعود بعد از اين واقعه فتواي قتل عثمان را داد كه در صحيحترين كتب عامه يعني صحيح بخاري و مسلم وترمذي وابن ابوداود و ...بصراحت آمده است .

ببخشید منظورتون این هستش که فتوای قتل عثمان توسط ابن مسعود در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده؟؟!! در این صورت میشه این ادعایتان را اثبات بفرمایید

و اگر منظورتون مطلب دیگری است واضح بفرمایید

رحمت;922278 نوشت:
کدام یک از علمای شیعه در طول تاریخ ادعای تواتر قرآن را مطرح کرده اند؟

سلام بزرگان امامیه در طول تاریخ و محدثین و فقهای بزرگ مثل شیخ صدوق-سید مرتضی-شیخ طوسی-علامه حلی -شیخ طبرسی- فیض کاشانی و... از معاصرین امام خمینی و آیت الله العظمی خویی و...

که بدون شک همه این بزرگوارانی که نام بردم در علوم اسلامی استاد و اعلم از مجلسی صاحب بحار الانوار هستند

این کتاب رو حتما مطالعه کنید: http://alhaydari.com/fa/2013/09/1025/

و همینطور کتاب قرآن هرگز تحریف نشده استاد علامه حسن زاده آملی

و طاها;922577 نوشت:
چنین روایاتی وجود ندارد.
شاید سوال بنده را متوجه نشدید

در مورد صحابه ای که قرآن را جمع کرده اند به آدرسها مراجعه نمائید.

اگر منظورتان از چنین روایاتی وجود ندارد روایات عرضه احادیث بر قرآن است که نیز بسیار فراوان است از جمله

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ...فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ.(1)

پیامبر صلی الله می فرمایند آنچه موافق کتاب خداست بگیرید و آنچه مخالف است رها کنید

دوستان باید بفرمایند این احادیث بر کدام قرآن باید عرضه شود
اگر سوال جدیدی دارید خدمتتان هستم.

1. شیخ کلینی، الكافي، اسلامية، ج‏1، ص: 69

با سلام. گویا دوستان فراموش کرده اند که اصل بحث چیست و در حال زاویه دار کردن بحث هستند. دوستان بحث ما فقط و فقط در مورد تواتر قرآن است. اگر سؤالات دیگری دارید، در تاپیکهای دیگر می توانید مطرح نمایید.

جناب عماد خواهشمندم، به آخرین پست من جوابی بدهید:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=58964&p=921983&viewfull=1#post921983

عماد;922533 نوشت:
از تمام دوستان تقاضا دارم از جدل و مراء پرهیز کرده و بحث را در روال علمی پیش گیرند و الا مجبور به حذف مطالب غیر علمی می شوم
در مورد تواتر عرض شد که در زمان پیامبر صلی الله علیه اله پس از نزول آیه قرآن کسانی آن را نگارش و کسانی آن را حفظ می کردند که به کاتبان و حفاظ قرآن مشهورند. غیر عقلانی است که بگوئیم آیاتی بر پیامبر صلی الله علیه واله نازل شده باشد و ایشان هیچ اقدامی برای محفوظ ماندن آن نکرده باشند. نیز غیر عقلانی است که این قران به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان باشد اما آنان اهتمامی به نوشتن نکرده باشند و یا تدبیری در مقابل تحریف یا کم و زیاد شدن آن نداشته باشند. سعد بن عمیر یکی دیگر از آنان است(1)
گزارش ها نیز به کمک این مسئله عقلی می آید . بلاذری در فتوح البلدان ابازید انصاری را جز کسانی می داند که قرآن را در عهد رسول خدا جمع آوری کرده بودند(2) عرض شد که اب حبیب تعداد آنان را 9 نفر می داند(3) فسوی نیز همین تعداد را بیان می کند(4) نیز عرض شد که ابن سعد در طبقات بابی دارد به نام«ذكر من جمع القرآن على عهد رسول الله. ص‏» و در این باب 18 روایت با سندهای مختلف می آورد که چه کسانی قرآن را در زمان پیامبرصلی الله علیه واله جمع کردند(5) طبیعی است که این همه گزارش می رساند که خبر جمع آوری قرآن متواتر است. اما آیا پیامبرصلی الله علیه واله تدبیر در پیش نمی گرفت که بین این مصحف ها اختلافی پیش نیاید. آیا هر کدام را به حال خود وامی گذاشت که هر چه می خواهند بنویستند و بعدا به عنوان کلام خدا به مردم غالب کنند. این سخن همانند همان است که اهل سنت می گویند که پیامبر صلی الله علیه واله جانشینی برای خود تعیین نکرد و مردم را به حال خود واگذاشت. بدیهی است که این امر پذیرفتنی نیست. البته اختلاق قرآئات پیش آمد که دلیل بر عدم تواتر قرآن نیست زیرا آنان همه یک متن را داشتند با قرائات متخلف. که در زمان عثمان بر قرائت واحدی تاکید شد
این قرائت واحد مورد تایید همه فرق اسلامی قرار گرفت. این همه روایت از فریقین در ثواب خواندن قرآن به چه معناست؟ این همه روایت که دستور به عرضه روایات بر قرآن دارد به چه معناست؟ آیا ممکن است معصوم دستور بفرمائید که روایات را با قرآنی که خود ثابت نیست عرضه کنیم.
این همه را که کنار هم قرار دهیم تواتر قرآن در قرن اول و دوم به دست می آید. از قرن سوم با کنون نیز قبلا بحث شد و تفاسیری ارائه شد که از همان زمان به صورت متعدد وجود دارد که از فاتحه آغاز و به ناس خاتمه پیداکرده است.

1.فتوح ‏البلدان،ص:83
2. فتوح ‏البلدان،ص:178
3. المحبر،ص:286
4.المعرفةوالتاريخ،ج‏1،ص:487
5. الطبقات‏ الكبرى،ج‏2،ص:271

اینکه قرآن مستند است و تحریف نشده است که شکی در آن نیست. بحث ما بر سر اثبات تواتر است، که در همان پستی که لینکش را قرار دادم، مسئله را مطرح کردم. لطفاً به همان پست جواب بدهید.

متشکرم

عماد;922591 نوشت:
در مورد صحابه ای که قرآن را جمع کرده اند به آدرسها مراجعه نمائید.

اگر منظورتان از چنین روایاتی وجود ندارد روایات عرضه احادیث بر قرآن است که نیز بسیار فراوان است از جمله

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ...فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ.(1)

پیامبر صلی الله می فرمایند آنچه موافق کتاب خداست بگیرید و آنچه مخالف است رها کنید

دوستان باید بفرمایند این احادیث بر کدام قرآن باید عرضه شود
اگر سوال جدیدی دارید خدمتتان هستم.

1. شیخ کلینی، الكافي، اسلامية، ج‏1، ص: 69


با سلام
بزرگوار شما بین تحریف و تواتر تفاوت قائل شوید.

عرضم این بود که بیست گزارش در کتب قرن سه باشد که ده مصحف در زمان پیامبر را ثابت کند.
و بیست گزارش باشد که ده حافظ کل قرآن را در زمان پیامبر نشان دهد

اولا شما میگوئید 18 تا نه 20
بعد هم 18 روایت دال بر 10 مصحف نداریم
بعد هم همان چند روایت دال بر 10 مصحف نیست
بعد هم اختلاف مصاحف داریم که از تعداد کل مصاحف کسر میشود

و قس علی هذا

[="Black"]

رضا ثقلین;922578 نوشت:
سلام بزرگان امامیه در طول تاریخ و محدثین و فقهای بزرگ مثل شیخ صدوق-سید مرتضی-شیخ طوسی-علامه حلی -شیخ طبرسی- فیض کاشانی و... از معاصرین امام خمینی و آیت الله العظمی خویی و...

که بدون شک همه این بزرگوارانی که نام بردم در علوم اسلامی استاد و اعلم از مجلسی صاحب بحار الانوار هستند


سلام.
شما بین عدم تواتر و تحریف خلط می کنید
عدم تحریف قرآن اثبات کننده تواتر نیست
اگر من به جناب عماد گفتم "هوا امرزو آفتابی است" ایشان این عبارت را از قول بنده برای جناب و طاها نقل کردند و ایشان هم این عبارت را که "هوا امروز آفتابی است" به شما رساندند. این جمله بدون تحریف به شما رسیده است اما متواترا از بنده به شما نرسیده.
مجددا سوالم را مطرح می کنم که در طول تاریخ کدام یک از علمای متقدم شیعه ادعای تواتر قرآن را مطرح کرده اند؟[/]

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام بر شما

رحمت;922629 نوشت:
شما بین عدم تواتر و تحریف خلط می کنید
عدم تحریف قرآن اثبات کننده تواتر نیست

بزرگوار اگر شما به این دو کتابی که معرفی کردم مراجعه میفرمودید نص کلام علامه حلی در تذکره الفقها و بزرگان دیگر تواتر قرآن است


وانگهی اگر از زمان شیخ صدوق تا زمان علامه حلی رو شما فقط در نظر بگیرید حدود 300 سال است همه علما و فقهای شیعه در این حد فاصله معتقد به عدم تحریف بودند با دلایل مختلف و از همدیگر هم صرفا نقل نمیکردن بلکه ادله عقلی و روایی و خود قرآن و اجماع رو نقل میکردند خوب خود همین 300 سال با این حجم ادله از سوی علمای مختلف اگر نگوییم فوق حد تواتر است کمتر از متواتر هم نیست

و حال آنکه این فقط یک برهه زمانی است و الا بعد از علامه تا به امروز یعنی حدود 600 سال به جز یک دوره اخباری گری که حدود 100 سال بود همه علما و فقها معتقد به عدم تحریف و تواتر قرائات و قرآن بودند و حتی در میان خود اون اخباری ها هم بودند افرادی که معتقد به عدم تحریف بودند پس این سلسله وصل بوده با ادله مختلف عقلی و نقلی و این تواتر رو قطعا ثابت میکند

سید معصوم;922569 نوشت:
چه ربطی دارد به عرض من . گفتم علمای بزرگ شیعه و سنی چه کسانی هستن.

عالم واقعی کسی است که بین عقل ونقل جمع کرده و علامه مجلسی و محدث نوری و صاحب حدائق از بزرگترین علمای شیعه هستند ...

سید معصوم;922569 نوشت:
شما گفتی! من سند بدم!

ما که صدها سند قطعی از سنی و شیعه دادیم ...

رضا ثقلین;922578 نوشت:
ببخشید منظورتون این هستش که فتوای قتل عثمان توسط ابن مسعود در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده؟؟!! در این صورت میشه این ادعایتان را اثبات بفرمایید

البته انتظار نداشته باشید که چنین مساله خطرناکی را علمای خائن عامه که سانسور و تحریق حقایق جزو اصول دینشون است (رک ذهبی و بن تیمیه و..) را آشکار بیان کرده باشند اما همینقدر که بخاری نوشته :

خطبه خواندن ابن مسعود رض و افشای توطئه عثمان

حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ حَفْصٍ حَدَّثَنَا أَبِي حَدَّثَنَا الْأَعْمَشُ حَدَّثَنَا شَقِيقُ بْنُ سَلَمَةَ قَالَ خَطَبَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ فَقَالَ وَاللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ مِنْ فِي رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِضْعًا وَسَبْعِينَ سُورَةً وَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمَ أَصْحَابُ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنِّي مِنْ أَعْلَمِهِمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَمَا أَنَا بِخَيْرِهِمْ قَالَ شَقِيقٌ فَجَلَسْتُ فِي الْحِلَقِ أَسْمَعُ مَا يَقُولُونَ فَمَا سَمِعْتُ رَادًّا يَقُولُ غَيْرَ ذَلِكَ
بخاری

و مسلم هم نوشته وترمذی شاگرد بخاری کمی بیشتر :

قَالَ الزُّهْرِىُّ فَأَخْبَرَنِى عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مَسْعُودٍ كَرِهَ لِزَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ نَسْخَ الْمَصَاحِفِ وَقَالَ يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ أُعْزَلُ عَنْ نَسْخِ كِتَابَةِ الْمُصْحَفِ وَيَتَوَلاَّهَا رَجُلٌ وَاللَّهِ لَقَدْ أَسْلَمْتُ وَإِنَّهُ لَفِى صُلْبِ رَجُلٍ كَافِرٍ يُرِيدُ زَيْدَ بْنَ ثَابِتٍ وَلِذَلِكَ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ اكْتُمُوا الْمَصَاحِفَ الَّتِى عِنْدَكُمْ وَغُلُّوهَا فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ (وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ) فَالْقُوا اللَّهَ بِالْمَصَاحِفِ. قَالَ الزُّهْرِىُّ فَبَلَغَنِى أَنَّ ذَلِكَ كَرِهَهُ مِنْ مَقَالَةِ ابْنِ مَسْعُودٍ رِجَالٌ مِنْ أَفَاضِلِ أَصْحَابِ النَّبِىِّ -صلى الله عليه وسلم-. قَالَ هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ. وَهُوَ حَدِيثُ الزُّهْرِىِّ لاَ نَعْرِفُهُ إِلاَّ مِنْ حَدِيثِهِ.ترمذی

البته بخاری مدلس مثل همیشه که سر وته اخبار را میبرد ! اما کامل خبر در المصاحف آمده است ببینید اوج وخامت اوضاع ودرگیری ابن مسعود با عثمان بر سر تحریف قران :
حَدَّثَنا عَبْدُ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ قَالَ: حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ سُلَيْمَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو شِهَابٍ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ أَبِي وَائِلٍ قَالَ: خَطَبَنَا ابْنُ مَسْعُودٍ عَلَى الْمِنْبَرِ فَقَالَ: " {وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ} [آل عمران: 161] غُلُّوا مَصَاحِفَكُمْ (پنهان كنيد مصاحفتان را از شر عثمان)، وَكَيْفَ ، وَكَيْفَ تَأْمُرُونِي أَنْ أَقْرَأَ عَلَى قِرَاءَةِ زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ، وَقَدْ قَرَأْتُ مِنْ فِي رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِضْعًا وَسَبْعِينَ سُورَةً، وَأَنَّ زَيْدَ بْنَ ثَابِتٍ لَيَأْتِي مَعَ الْغِلْمَانِ لَهُ ذُؤَابَتَانِ (دورشته موی بافته در دو طرف صورتش مثل یهودیان)، وَاللَّهِ مَا أُنْزِلَ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا وَأَنَا أَعْلَمُ فِي أَيِّ شَيْءٍ نَزَلَ، مَا أَحَدٌ أَعْلَمُ بِكِتَابِ اللَّهِ مِنِّي، وَمَا أَنَا بِخَيْرِكُمْ، وَلَوْ أَعْلَمُ مَكَانًا تَبْلُغُهُ الْإِبِلُ أَعْلَمَ بِكِتَابِ اللَّهِ مِنِّي لَأَتَيْتُهُ " قَالَ أَبُو وَائِلٍ: فَلَمَّا نَزَلَ عَنِ الْمِنْبَرِ جَلَسْتُ فِي الْحِلَقِ فَمَا أَحَدٌ يُنْكِرُ مَا قَالَ حَدَّثَنا عَبْدُ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يُونُسَ، وَسَعِيدُ بْنُ سُلَيْمَانَ قَالَا: حَدَّثَنَا أَبُو شِهَابٍ بِهَذَا حَدَّثَنا عَبْدُ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنْصُورِ بْنِ سَيَّارٍ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يُونُسَ قَالَ: حَدَّثَنَ
حَدَّثَنا عَبْدُ اللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنَا عَمِّي قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِي رَجَاءٍ قَالَ: أَخْبَرَنَا إِسْرَائِيلُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ خُمَيْرِ بْنِ مَالِكٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: " لَمَّا أُمِرَ بِالْمَصَاحِفِ سَاءَ ذَلِكَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مَسْعُودٍ قَالَ: مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ يَغُلَّ مُصْحَفًا فَلْيَغْلُلْ، فَإِنَّهُ مَنْ غَلَّ شَيْئًا جَاءَ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، ثُمَّ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ: لَقَدْ قَرَأْتُ الْقُرْآنَ مِنْ فِي رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سَبْعِينَ سُورَةً وَزَيْدٌ صَبِيُّ، أَفَأَتْرُكُ مَا أَخَذْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ "
المصاحف[ص:76]

ودر کتب دیگر هم فتوای قتل عثمان بخاطر آتش زدن مصحف عبدالله بن مسعود رض که اسم علی ع وآل محمد ص را در آیات 67 مائده و33 ال عمران نوشته بود :

علت قتل عثمان از زبان پسر ابوبکر وصحابه ، تحریق وتبدیل وتغییر دادن قرآن رسول ص :

حدثنا علي بن محمد، عن يزيد بن عياض، عن الوليد ابن سعيد، عن عروة بن الزبير قال: قدم المصريون فلقوا عثمان
رضي الله عنه فقال: ما الذي تنقمون ؟ قالوا: تمزيق المصاحف

[h=4]ابن شبة في تاريخ المدينة ج 3 ص 1136 :[/h]
ودر صحیح بخاری ومسلم وترمذی وابن ابوداود هم از نزاع وخطبه خواندن ابن مسعود علیه عثمان روایت آمده که گفت مصاحفتان را از عثمان پنهان وزنجیر کنید ؟!

وذكر المحبّ الطبري: أن مما نقم على عثمان رضي الله عنه إحراقه مصحف ابن مسعود، ومصحف أُبَيٍّ، وجمعه الناس على مصحف زيد بن ثابت ثم ردّ عيهم.

نابودی مصاحف و قرآن رسول الله ص علت کشتن عثمان بود

درگیری شدید با ابن مسعود بر سر ندادن مصحفش هم که در صحاح امده ... غلوا مصاحفکم

محمد بن ابي بکر(خال المومنین) وارد کاخ عثمان شد و فکر ميکرد که عثمان کشته شده است وقتيکه ديد عثمان نشسته است گفت : چرا اطراف نعثل بيکار ايستاده ايد ؟ پس ريش او را گرفت و عثمان را با ريشش تا دم درب قصر کشاند و ميگفت اي نعثل کتاب خدا را تغيير دادي و تحريف کردي ، عثمان گفت من نعثل نيستم من اميرالمؤمنينم ، پدرت اگر بود اينگونه ريش من را نميگرفت محمد بن ابي بکر گفت : روز قيامت اگر بگوئيم خدايا ما بزرگانمان را اطاعت کرديم آنها ما را گمراه کردند از ما قبول نميکنند.بروايت حافظ كبير ابن عساكر شافعي وابن شبه مورخ موثق سني و.... » .

حدثني عباس بن هشام عن أبيه عن أبي مخنف وعوانة في إسنادهما: إن عبد الله بن مسعود حين ألقى مفاتيح بيت المال إلى الوليد بن عقبة قال: من غير غير الله ما به. ومن بدل أسخط الله عليه، وما أرى صاحبكم إلا وقد غير وبدل..... ثم أمر عثمان به فأخرج من المسجد إخراجا عنيفا، وضرب به عبد الله ابن زمعة الأرض، ويقال: بل احتمله " يحموم " غلام عثمان ورجلاه تختلفان على عنقه حتى ضرب به الأرض فدق ضلعه، فقال علي: يا عثمان ! أتفعل هذا بصاحب رسول الله صلى الله عليه وسلم بقول الوليد بن عقبة ؟ فقال: ما بقول الوليد فعلت هذا ولكن وجهت زبيد بن الصلت الكندي إلى الكوفة فقال له ابن مسعود: إن دم عثمان حلال، فقال علي: أحلت عن زبيد على غير ثقة.
البلاذري في الأنساب 5: 36

البته ابن مسعود رض كه از فقهاي صحابه بود قبل از شهادتش فتواي قتل عثمان را داد :

ابن مسعود رض گفت که خون عثمان حلال است !

تغییر قران رسول خدا توسط عثمان باسناد صحیح اهل سنت که منجر به کشتن وی و صدور فتوای قتلش توسط ابن مسعود گردید :

5998- قال مُسَدَّد : حَدَّثَنَا أبو عوانة ، عن المغيرة ، عن إبراهيم أن ابن عباس سمع رجلاً يقول : الحرف الأول ، فقال ابن عباس : ما الحرف الأول ؟! فقال له الرجل : يا ابن عباس ، إن عُمَر بعث ابن مسعود معلمًا إلى أهل الكوفة ، فحفظوا من قراءته فغير عثمان القراءة فهم يدعونه : الحرف الأول ، فقال ابن عباس : إن جبريل كان يعارض رسول الله صَلَّى الله عَلَيه وسَلَّم عند كل رمضان مرة ، وإنه عارضه في السنة التي قبض فيها مرتين ، وإنه لآخر حرف عرض به النبي صَلَّى الله عَلَيه وسَلَّم جبريل.
الكتاب : اتحاف الخيرة المهرة بزوائد المسانيد العشرة

المؤلف : شهاب الدين أحمد بن أبي بكر بن إسماعيل البوصيري (المتوفى : 840هـ)
عدد الأجزاء : 8

این حدیث معاویه در صحیح مسلم هم آمده بخوبی از تبانی ونقشه های قبلی جناب عمر ومعاویه پرده بر میدارد و میگوید فقط احادیث عهد عمر را قبول کنید چرا؟ چون با طوفانی که منافقین بعد از پیامبر (ص) بپا کردند و تحریفات وجعلیاتی که به نفع خودشان وضع نمودند ، نقشه راه آینده را به نفع حکومت اموی و عمری به جلو بردند همچنانکه عمر دستور داد قران را تجرید کنید : جردوا القران : صححه الذهبی والالبانی ...و احادیث پیامبر ص را هم سوختند بروایت ذهبی و ابن سعد و... وجالبست خود مفسرین مقدم سنی وشیعه نوشته اند که اسم 70 منافق از قران (سوره توبه) حذف شدند :

البته امام قرطبی وبغوي وسمعاني و ..... در تفسیرش هم از محو اسامی 70 نفر از منافقین از قران سخن گفته است .

قال بن عباس : أنزل الله أسماء المنافقين وكانوا سبعين رجلا ثم نسخ تلك الأسماء من القرآن رأفة منه ورحمة لأن أولادهم كانوا مسلمين والناس يعير بعضهم بعضا !!!!!!!!!!


وابن عباس ميگويد كه خداي متعال اسامي 70 منافق را در قرآن نازل كرده بود اما بعدا آنها نسخ شدند به جهت رحمت ومهرباني خدا زيرا كه اولادشان مسلمان بودند واين موضوع مايه طعنه بر اصحاب ميشد ؟؟!!!!

[16] عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ (؟)عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ دَفَعَ إِلَيَّ أَبُو الْحَسَنِ ع مُصْحَفاً وَ قَالَ لَا تَنْظُرْ فِيهِ فَفَتَحْتُهُ وَ قَرَأْتُ فِيهِ لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَجَدْتُ فِيهَا اسْمَ سَبْعِينَ رَجُلًا مِنْ قُرَيْشٍ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ قَالَ فَبَعَثَ إِلَيَّ ابْعَثْ إِلَيَّ بِالْمُصْحَفِ .كافي

حدثنا أبوسليمان أحمد بن هوذة (؟) قال: حدثنا إبراهيم بن إسحاق النهاوندي (ثقه رمي بالضعف والارتفاع)، قال: حدثنا عبدالله بن حماد الانصاري، عن صباح بن يحيى أبومحمد المزني ، عن الحارث ابن حصيرة (؟)، عن الاصبغ بن نباتة، قال: سمعت عليا(عليه السلام) يقول: " كأنى بالعجم فساطيطهم في مسجد الكوفة يعلمون الناس القرآن كما انزل، قلت: يا أميرالمؤمنين أو ليس هو كما انزل؟ فقال: لا محي منه سبعون من قريش بأسمائهم وأسماء آبائهم، وما ترك أبولهب إلا ازراء على رسول الله(صلى الله عليه واله وسلم) لانه عمه "غيبت نعماني .

(صباح) بن قيس بن يحيى المزنى ابومحمد كوفي زيدي قاله ابن الغضايري وقال حديثه في حديث اصحابنا ضعيف يجوز ان يخرج شاهدا وقال النجاشي انه ثقة روى عن الباقر والصادق عليهما السلام.حلي خلاصة الاقوال

اصبغ بن نباته گوید : شنيدم حضرت اميرالمؤمنين علی بن ابیطالب علیه افضل الصلاه والسلام میفرمودند : گویی به عجم می نگرم که خیمه هایشان در مسجد کوفه است و به مردم قرآن را همانگونه که نازل شده می آموزند،
راوی از حضرت پرسيد: ای اميرالمؤمنان مگر اکنون همانگونه که نازل شده نیست ?
حضرت فرمودند : خیر ، هفتاد تن از قريش با نام خودشان و نام های پدرانشان از آن محو شده است ، و ابولهب نیز جا گذاشته نشده ،مگر به منظور سرزنش رسول خدا صلوات الله عليه و آله،زيرا عموی آنحضرت است.

عن عبد الرحمن بن غنم قال : دخلنا مسجد الجابية أنا وأبو الدرداء فلقينا عبادة بن الصامت ، فقال عبادة : إن طال بكما عمر أحدكما أو كلاكما فيوشك أن تريا الرجل من ثبج المسلمين ، قد قرأ القرآن على لسان محمد - صلى الله عليه وسلم - أعاده وأبداه ، وأحل حلاله ، وحرم حرامه ، ونزل عند منازله ، أو قرأ به على لسان أحدكم لا يجوز فيكم إلا كما يجوز رأس الحمار الميت ، فبينما نحن على ذلك إذا طلع علينا شداد بن أوس وعوف بن مالك ، فجلسا إلينا ، فقال شداد : إن أخوف ما أخاف عليكم أيها الناس ما سمعت من رسول الله - صلى الله عليه وسلم - يقول : من الشهوة الخفية والشرك فقال عبادة وأبو الدرداء : اللهم غفرا أو لم يكن رسول الله - صلى الله عليه وسلم - قد حدثنا أن الشيطان قد يئس أن يعبد فى جزيرة العرب فأما الشهوة الخفية فقد عرفناها فهى شهوات الدنيا من نسائها وشهواتها ، فما هذا الشرك الذى تخوفناه يا شداد قال : أرأيتكم لو رأيتم أحدا يصلى لرجل أو يصوم له
الكتاب: الأحاديث المختارة أو المستخرج من الأحاديث المختارة مما لم يخرجه البخاري ومسلم في صحيحيهما
المؤلف: ضياء الدين أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسي (المتوفى: 643هـ)
دراسة وتحقيق: معالي الأستاذ الدكتور عبد الملك بن عبد الله بن دهيش

قَالَ أَحْمَدُ: ثنا أَبُو النَّضْرِ، ثنا عَبْدُ الْحَمِيدِ؛ يَعْنِي: ابْنَ بَهْرَامَ، قَالَ: قَالَ شَهْرُ بْنُ حَوْشَبٍ: قَالَ ابْنُ غَنْمٍ، قَالَ: فَذَكَرَ قِصَّةً قَالَ فِيهَا: فَقَالَ عُبَادَةُ بْنُ الصَّامِتِ: لَئِنْ طَالَ بِكُمَا عُمْرُ أَحَدِكُمَا، أَوْ كِلاكُمَا، لَيُوشِكَنَّ أَنْ تَرَيَا الرَّجُلَ مِنْ ثَبَجِ الْمُسْلِمِينَ؛ أَيْ: مِنْ وَسَطٍ، قَرَأَ الْقُرْآنَ عَلَى لِسَانِ مُحَمَّدٍ. . . الْحَدِيثُ مَوْقُوفٌ. وَفِيهِ: " مَنْ صَلَّى يُرَائِي فَقَدْ أُشْرِكَ " وَفِيهِ قِصَّةٌ طَوِيلَةٌ لَهُ مَعَ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ، وَأَبِي الدَّرْدَاءِ، وَفِيهِ غَيْرُ ذَلِكَ، وَفِيهِ: عَنْ شَدَّادٍ أَيْضًا رَفَعَهُ: " إِنَّ اللَّهَ، تَعَالَى، يَقُولُ: أَنَا خَيْرُ قَسِيمٍ لِمَنْ أَشْرَكَ بِي، مَنْ أَشْرَكَ بِي شَيْئًا فَإِنَّ حَشَدَةَ عَمَلِهِ قَلِيلَةٌ وَكَثِيرَةٌ لِشَرِيكِهِ الَّذِي أَشْرَكَ بِهِ، وَأَنَا عَنْهُ غَنِيٌّ ". .
الكتاب : إتحاف المهرة بالفوائد المبتكرة من أطراف العشرة
المؤلف : أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى : 852هـ)

«ابن غنم» گوید: چون من و ابودرداع وارد مسجد جابیه شدیم، «عبادة بن صامت» را در آنجا یافتیم. پس وی دست راستم را با دست چپ خود و دست چپ «ابودرداء» را با دست راست خود گرفت پس خارج شد در حالی که دربین ما بود و ما با یکدیگر با صدای آهسته صحبت می کردیم و خدا عالم است بدانچه صحبت نمودیم.

پس «عبادة بن صامت» گفت: اگر عمر شما یا یکی از شما طولانی گردد، امید است که مردی را در میان مسلمین ببینید که قرآن را بر زبان پیامبر صلی الله علیه وآله قرائت می نماید و آنرا اعاده و آشکار می سازد، پس حلال او را حلال و حرام او را حرام می نماید و در مسیر او حرکت می کند و عبور نمی کند در میان شما مگر همانند عبور سر حمار مرده

اين خبر نشان ميدهد كه خود اصحاب هم تحريف قران را قبول داشتند واميد داشتند روزي بيايد كه قرأن رسول الله را بشنوند .

وچه زیبا گفت در آخردعوایش با عثمانیان :

ولما قدم المصحف الذي بعثه عثمان على سعيد واجتمع عليه الناس وفرح به أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم بعث سعيد إلى ابن مسعود يأمره أن يدفع إليه مصحفه فقال هذا مصحفي تستطيع أن تأخذ ما في قلبي فقال له سعيد يا عبدالله والله ما أنا عليك بمسيطر إن شئت تابعت أهل دار الهجرة وجماعة المسلمين وإن شئت فارقتهم وأنت أعلم .تاریخ دمشق

ابن مسعود گفت : مصحفم را بزور گرفتید وآتش زدید با مصحف در قلبم چه میکنید ای نامردان !

وسرانجام هم وی را کشتند وبنابر وصیتش اورا شبانه دفن نمودند رحمه الله .

وجمع عثمان القرآن وألفه، وصير الطوال مع الطوال، والقصار مع القصار من السور، وكتب في جمع المصاحف من الآفاق حتى جمعت، ثم سلقها بالماء الحار والخل، وقيل أحرقها، فلم يبق مصحف إلا فعل به ذلك خلا مصحف ابن مسعود. وكان ابن مسعود بالكوفة، فامتنع أن يدفع مصحفة إلى عبد الله بن عامر، وكتب إليه عثمان: أن أشخصه، إنه لم يكن هذا الدين خبالاً وهذه الأمة فساداً. فدخل المسجد وعثمان يخطب، فقال عثمان: إنه قد قدمت عليكم دابة سوء، فكلمه ابن مسعود بكلام غليظ فأمر به عثمان، فجز برجله حتى كسر له ضلعان، فتكلمت عائشة، وقالت قولاً كثيراً، وبعث بها إلى الأمصار، وبعث بمصحف إلى الكوفة، ومصحف إلى البصرة، ومصحف إلى المدينة، ومصحف إلى مكة، ومصحف إلى مصر، ومصحف إلى الشام، ومصحف إلى البحرين، ومصحف إلى اليمن، ومصحف إلى الجزيرة، وأمر الناس أن يقرأوا على نسخة واحدة.
وكان سبب ذلك أنه بلغه أن الناس يقولون قرآن آل فلان، فأراد أن يكون نسخة واحدة، وقيل: إن ابن مسعود كان كتب بذلك إليه، فلما بلغه أنه يحرق المصاحف قال: لم أرد هذا.تاریخ یعقوبی

ونهایت خشم ابن مسعود از عثمان :
أحرق عثمان رضي الله تعالى عنه مصحف ابن مسعود وأن ابن مسعود كان يقول: لو ملكت كما ملكوا لصنعت بمصحفهم كذلك. وأحرق مروان مصحف عمر رضي الله عنه. وقيل: القرآن ثلاثمائة ألف حرف وواحد وعشرون حرفاً، ، وهو ستة آلاف وستمائة وتسع وتسعون آية.
الكتاب : محاضرات الأدباء
المؤلف : الراغب الأصفهاني
يعني عبد الله مسعود اصلا قران عثمان (بهتر است گفته شود مصحف عثمان) را قران نمي داند !!!!!

وحجاج یوسف عثمانی دشمن شیعه، هم میگفت اگر کسی بقرائت ابن مسعود قران بخواند گردنش را میزنم ؟!

قال ابن حجر : ( وكان ابن مسعود لما حضر مصحف عثمان إلى الكوفة لم يوافق على الرجوع عن قراءته ولا على إعدام مصحفه ، فكان تأليف مصحفه مغايراً لتأليف مصحف عثمان )
!!!!!!

يعني ابن مسعود با مصحف عثمان مخالف بود و مصحفش مغاير مصحف عثمان بود !!!!

اینست تاریخ ورسوبات آن ، فهل من مذکر یا مدکر ؟

عماد;922591 نوشت:
دوستان باید بفرمایند این احادیث بر کدام قرآن باید عرضه شود
اگر سوال جدیدی دارید خدمتتان هستم.

با سلام

گفتیم که کدام قران ؟ همان قرآنی که کامل بود مثلا آیه رجم در آن بود بروایت بخاری وکافی . چون قران کامل بنص اخبار سنی وشیعه نزد مولا علی ع است که حزب سقیفه آنرا قبول نکردند و برای خودشان قرانی تجرید شده جمع نمودند بنص احادیث متواتر عامه وخاصه ...

هر چند که امروز نیز قران محفوظ است و ما قران را باید از بین قرائات مختلف جمع کنیم .

یک تحدی بکنم : یک خبر از شیعه یا سنی از صحابه یا ائمه بیاورید که قبل از قرن 4 مبنی بر اینکه قران (قرائات) متواتر است .

رضا ثقلین;922637 نوشت:
و حال آنکه این فقط یک برهه زمانی است و الا بعد از علامه تا به امروز یعنی حدود 600 سال به جز یک دوره اخباری گری که حدود 100 سال بود همه علما و فقها معتقد به عدم تحریف و تواتر قرائات و قرآن بودند

سلام
بسیار جالب است که هر مرحله یک ادعای بزرگتر از قبل را مطرح می کنید حالا ادعای تواتر قرائات هم به اعای های قبلیتان اضافه شد!
اینکه به یکباره از قرن شش و هفت و هشت به بعد یک عده ای متوجه شوند که قرآن متواتر بوده اما علمای قبل هم خبر نداشتند آنهم افراد محدودی مثل ابن مطهر حلی حداقل برای بنده اعتباری ندارد!
الان شما چند ادعا مطرح کردید فعلا تواتر قرائات را ثابت کنید تا به تواتر خود قرآن هم برسیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام بر شما

رحمت;922657 نوشت:
بسیار جالب است که هر مرحله یک ادعای بزرگتر از قبل را مطرح می کنید حالا ادعای تواتر قرائات هم به اعای های قبلیتان اضافه شد!
اینکه به یکباره از قرن شش و هفت و هشت به عده ای متوجه شوند که قرآن متواتر بوده اما علمای قبل هم خبر نداشتند حداقل برای بنده اعتباری ندارد!
الان شما چند ادعا مطرح کردید فعلا تواتر قرائات را ثابت کنید تا به تواتر خود قرآن هم برسیم.

جالب عدم توجه و دقت شماست و احتمالا بی اطلاعیتان

بنده عرض کردم بزرگان امامیه در طول تاریخ و محدثین و فقهای بزرگ مثل شیخ صدوق-سید مرتضی-شیخ طوسی-علامه حلی -شیخ طبرسی- فیض کاشانی و... از معاصرین امام خمینی و آیت الله العظمی خویی و...

این بزرگواران و علمای فراوان دیگر معتقد به عدم تحریف و ایضا تواتر قرآن بودند شما اگر دقت میکردید که نکردید در پست بعدی گفتم:نص کلام علامه حلی در تذکره الفقها و بزرگان دیگر تواتر قرآن است

پس مطلب واضح است اگر شما متوجه نمیشید یا مطلب بنده مبهم است بفرمایید بیشتر توضیح بدم

اما اینکه فرمودید:

رحمت;922657 نوشت:
اینکه به یکباره از قرن شش و هفت و هشت به بعد یک عده ای متوجه شوند که قرآن متواتر بوده اما علمای قبل هم خبر نداشتند حداقل برای بنده اعتباری ندارد!


بنده در پست قبلی گفتم از زمانم شیخ صدوق تا علامه حلی برای مثال بود شما اصلا میدونید شیخ صدوق برای چه قرنی است؟؟!!! بهتر است بیشتر مطالعه بفرمایید

اینگونه نبوده که به یکباره از قرن 6 به بعد کسی بیاد ادعای تواتر کنه شیخ صدوق و سید مرتضی که از معتقدین به عدم تحریف قرآن هستند مربوط به قرن 4 و 5 هستند!!

اما با همین استدلال شما اگر کسی بیاید در قرن 9 و 10 مثل اخباری های متعصب معتقد به تحریف قرآن شود و یک حرف بی اساسی بزند این نزد عقلا و علمای شیعه بی اعتبار و فاقد ارزش است نه اجماع علما بزرگ مکتب اهل بیت بر عدم تحریف و تواتر قرآن!

به همین دلیل هم در پست اولی که برایتان فرستادم عرض کردم:

که بدون شک همه این بزرگوارانی که نام بردم در علوم اسلامی استاد و اعلم از مجلسی صاحب بحار الانوار هستند

ادعای تواتر قرائات که البته بنده بحث قرآنی و روایی دارم بر سر تعدد قرائات اما به هر حال از دیدگاه علما و بزرگانی چون علامه حلی قرائات هفتگانه متواتر است (درکتاب تذکره الفقها علامه این مطلب وجود دارد)

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام بر شما

خیر البریه;922642 نوشت:
گفتیم که کدام قران ؟ همان قرآنی که کامل بود مثلا آیه رجم در آن بود بروایت بخاری وکافی . چون قران کامل بنص اخبار سنی وشیعه نزد مولا علی ع است که حزب سقیفه آنرا قبول نکردند و برای خودشان قرانی تجرید شده جمع نمودند بنص احادیث متواتر عامه وخاصه ...

روایات عرضه احادیث بر قرآن کریم متواتر و بلکه فوق حد تواتر است پس اگر قرآن تحریف شده باشد یا کاملش در میان مسلمین نباشد این احادیث و مضامینش قطعا بی معنی خواهد بود چرا؟ چون در احادیث عرضه روایات منسوب به اهل بیت بر قرآن حضرات معصومین شاگردان و مردم و مسلمین را در موارد متعدد ارجاع میدادند به قرآن کریم مانند خطبه رسول الله در سرزمین منی که فرمود:

210/ «5»- و عنه: عن محمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن الحكم و غيره، عن أبي عبدالله (عليه السلام)، قال: «خطب النبي (صلى الله عليه و آله) بمنى فقال: أيها الناس، ما جاءكم عني يوافق

البرهان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 68

كتاب الله فأنا قلته، و ما جاءكم‏ «1» بخلاف كتاب الله فلم أقله».

________________________________________
بحرانى، سيد هاشم بن سليمان، البرهان في تفسير القرآن، 5جلد، مؤسسه بعثه - قم، چاپ: اول، 1374 ش.

منبع نرم افزار جامع الاحادیث

دقت بفرمایید در این حدیث که قطعا صحیح است و در کتب مختلف نقل شده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای کل مسلمین حاضر در آنجا سخنرانی فرمودند پس اگر قرآن تحریف شده باشد و یا اینکه در آینده بخواهد تحریف شود این سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بی معنا خواهد بود و نشان نقص ایشان است معاذ الله

عقلا محال است اهل بیت علیهم السلام در روایات متعدد و متواتر ما را مامور به عرض احادیث بر قرآن کریم کنند در حالی که اساسا قرآن تحریف شده و مشکل دارد و این قرآن تحریف شده و دارای اغلاط چطور میتواند محک و محور سنجش اقوال و نظرات باشد؟؟!! و چگونه میتواند معجزه الهی باشد؟؟!!

نکته آخر اینکه آیا شما قبول دارید آیاتی از قرآن در حفظ الهی این کتاب رو؟ مثل آیات 17 و 18 سوره قیامت و 9 حجر و ... اگر نه که هیچ قضیه برای دوستان واضح است اگر دارید پس باید این مطلب رو جواب بفرمایید که خدای متعال چگونه نتوانسته کتاب خودش را از تحریفات و اغلاط حفظ کند؟؟!!


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم


احادیثی از اهل بیت نقل میکنم که آنها ما را به عرضه احادیث به قرآن ارجاع داده اند(پس حتی اگر روایاتی نقل شده باشد که مخالف قرآن کریم باشد باطل است):

از پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) به صورت متواتر(این حرف آیت الله معرفت است و آیت الله صادقی و بسیاری از علمای امامیه) نقل شده است كه «آنچه از جانب من به شما رسيد و موافق قرآن بود، آن را من گفته ام و آنچه به شما رسيد و مخالف قرآن بود، من آن را نگفته ام.»

بنده سوال میکنم اگر قرآن تحریف شده باشد یا کم و کاستی داشته باشد این روایات متواتر چه معنایی دارد؟؟؟؟؟ اگر قرآن تحریف و کم و زیاد شده باشد این روایات کلا از حیز انتفاع ساقط است!!!


در حديثى ديگر از امام صادق(عليه السلام) از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله)چنين آمده است: «براى هر امر حقّى حقيقتى است و براى هر امر درستى نورى است. پس آنچه را موافق قرآن است، اخذ كنيد و آنچه را مخالف قرآن است، ترك كنيد.»

در صحيحه ابن ابى يعفور آمده است كه وى در مجلس امام صادق(عليه السلام) حاضر بود و از آن حضرت راه چاره اى در مورد اختلاف احاديث پرسيد; احاديثى كه برخى راويان آن ها مورد وثوق و برخى قابل اعتماد نيستند. حضرت فرمودند: «چون حديثى به شما رسيد و از قرآن يا گفتار رسول خدا(صلى الله عليه وآله)گواهى بر آن يافتيد، درست است و گرنه به درد آورنده اش مى خورد.»


در صحيحه ايّوب بن حر نيز آمده است كه شنيدم از امام صادق(عليه السلام) كه فرمود: «هر چيزى بايد به قرآن و سنّت ارجاع داده شود و هر حديثى كه موافق با قرآن نباشد، دروغى خوش نماست.»

احاديث فراوانى در اين باره وجود دارند و همه اين روايات در اين كه معيار تشخيص روايات صحيح از سقيم عرضه بر كتاب خدا و وجود شاهدى از قرآن يا سنّت متواتر يا ضرورت عقل رشيد (هدايت يافته به سوى حق و حقيقت) است اتفاق نظر دارند; چرا كه مطلبى نيست، جز آن كه درباره اش آيه قرآن يا حديثى هست; چنان كه امام صادق و امام باقر(عليهما السلام)فرموده اند: «وقتى به شما از چيزى خبر دادم، دليل آن را از قرآن بخواهيد.»

همچنين عيّاشى با اسنادش از محمد بن مسلم از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده است كه امام(عليه السلام) فرمودند: «اى محمّد، هر آنچه در روايتى ـ از شخص نيك يا فاسد ـ براى تو آمد و موافق قرآن بود، پس آن را اخذ كن و بگير و هر آنچه مخالف قرآن بود، آن را اخذ نكن.»

منبع: http://marifat.nashriyat.ir/node/1732

رضا ثقلین;922659 نوشت:
روایات عرضه احادیث بر قرآن کریم متواتر و بلکه فوق حد تواتر است پس اگر قرآن تحریف شده باشد یا کاملش در میان مسلمین نباشد این احادیث و مضامینش قطعا بی معنی خواهد بود چرا؟ چون در احادیث عرضه روایات منسوب به اهل بیت بر قرآن حضرات معصومین شاگردان و مردم و مسلمین را در موارد متعدد ارجاع میدادند

سلام

قبلا گفتیم که این اخبار اصلا متواتر نيستند ! حتی اهل سنت هم این اخبار را ضعیف دانسته اند ! ضمن اینکه گفتیم قران یعنی چه ...

رضا ثقلین;922659 نوشت:
نکته آخر اینکه آیا شما قبول دارید آیاتی از قرآن در حفظ الهی این کتاب رو؟ مثل آیات 17 و 18 سوره قیامت و 9 حجر و ... اگر نه که هیچ قضیه برای دوستان واضح است اگر دارید پس باید این مطلب رو جواب بفرمایید که خدای متعال چگونه نتوانسته کتاب خودش را از تحریفات و اغلاط حفظ کند؟؟!!

اگر خداوند خواسته بود قرانش را حفظ کند که اینهمه اختلاف قرائت وتفسیر بین مسلمین بوجود نمی امد ! حتی اغلاط مجود در این مصحف عثمان نشان از چه دارد ؟!

843 - وفي مصحف ابن مسعود مائة وإثنتا عشرة سورة لأنه لم يكتب المعوذتين وفي مصحف أبي ست عشرة لأنه كتب في آخره سورتي الحفد والخلع

مصحف ابن مسعود 112 سوره ومصحف ابی 116 سوره داشت !

844 - أخرج أبو عبيد عن ابن سيرين قال كتب أبي بن كعب في مصحفه فاتحة الكتاب والمعوذتين واللهم إنا نستعينك واللهم إياك نعبد وتركهن ابن مسعود وكتب عثمان منهن فاتحة الكتاب والمعوذتين .اتقان

البته قبلا گفتیم که خدای سبحان قرانش را کجا وچگونه حفظ نموده است ...

بل هو آیات بینات فی صدور الذین اوتوا العلم ...49 عنکبوت

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

خیر البریه;922690 نوشت:
سلام

قبلا گفتیم که این اخبار اصلا متواتر نيستند ! حتی اهل سنت هم این اخبار را ضعیف دانسته اند ! ضمن اینکه گفتیم قران یعنی چه ...

این درست نیست بزرگوار شما در بحث خصوصی با حقیر فرمودین روایات عرضه احادیث بر قرآن متواتر معنوی است حالا منکر میشوید؟؟!! خواهش میکنم بیشتر دقت بفرمایید

اما برای اثبات تواتر این روایات بار دیگر به شما و همچنین برای دوستان و خوانندگان محترم این روایات رو در پست بعدی به صورت مفصل نقل میکنم و قضاوت با دوستان و وجدان ها بیدار

اما این ادعای شما بر عدم تواتر برای بنده این مطلب رو ثابت کرد که شما اون اندازه که لازم است با احادیث اهل بیت آشنا نیستید

اما اهل سنت اولا قول آنها برای یک شیعه اصلا حجیت ندارد مگر آنکه موافق قرآن کریم و احادیث اهل بیت باشد ثانیا شما بهتر است یک مقدار بیشتر با احادیث اهل بیت علیهم السلام ارتباط برقرار کنید تا با احادیث اهل سنت ثالثا جواب قرآن یعنی چه شما رو هم در پست 87 دادیم که پاسخی ندادید

خیر البریه;922690 نوشت:
اگر خداوند خواسته بود قرانش را حفظ کند که اینهمه اختلاف قرائت وتفسیر بین مسلمین بوجود نمی امد ! حتی اغلاط مجود در این مصحف عثمان نشان از چه دارد ؟!

اولا خدای متعال قرآن رو حفظ کرده است در همین قرائت موجود حفص از عاصم که قرائت صحیح است و دلایل عقلانی و ادبی و روایی زیادی هم دارد

ثانیا اختلاف تفسیر ربطی به حفظ خدا ندارد مگر اختلاف برداشت از روایات و نظرات و اندیشه ها ربطی به اهل بیت دارد؟؟!!! واضح است هرکس یا دریافت خود رو گفته یا تحمیل گویی کرده یا قرآن رو با قرآن تفسیر کرده این استدلال شما(اختلاف تفاسیر) برای عدم حفظ کلا غلط است

ثالثا اغلاطی در قران فعلی (که شما دائما از آن تعبیر به مصحف عثمان میکنید و حال آنکه یا میدانید و خودتان را به ندانستند زدید یا نمیدانید که این قرآن فعلی قرائتش در انتها به امیر المومنین علیه السلام میرسد و این را هم علمای شیعه میگویند و هم علمای اهل سنت) وجود ندارد و اغلاطی که شما ادعا میکنید عمدتا به خاطر عدم تدبر و تسلط شما به ادبیات عرب و لغت عرب و روایت زدگی بدتر از اخباری گری است

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

اما برای اثبات اینکه احادیث عرضه روایات منسوب به اهل بیت بر قرآن کریم متواتر و بلکه فوق حد تواتر است فقط بخشی از احادیث رو خدمت دوستان عرض میکنم هر چند که بخشی رو هم در پست شماره 88 نقل کردم

و خطاب به جناب خیر البریه عرض میکنم اگر این تواتر نیست پس چیست؟؟!!!


۱.« عن هشام بن الحكم ، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال : قال رسول الله (صلى الله عليه وآله) في خطبة بمنى أو بمكّة :ياأيّها الناس ، ما جاءكم عنّي يوافق القرآن فأنا قلته ، وما جاءكم عنّي لا يوافق القرآن ، فلم أقله » ۵ .

۲.« عن النوفلي ، عن السكوني ، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال : قال

رسول الله(صلى الله عليه وآله) :إنّ على كلِّ حقّ حقيقة ، وعلى كلّ صواب نوراً ، فما وافق كتاب اللهفخذوه ، وما خالف كتاب الله فدعوه » ۱ .


۳.«عن أبي جعفر، عن أبيه، عن عليّ صلوات الله عليه قال :الوقوف عند الشبهة خير من الاقتحام في الهلكة . . . إنّ على كلّ حقّ حقيقة ، وعلى كلّ صواب نوراً ، فما وافق كتاب الله فخذوا به ، وما خالف كتاب الله فدعوه » ۲ .

4.«عن محمّد بن مسلم قال : قال أبو عبدالله (عليه السلام) :يامحمّد ، ما جاءك من رواية من بَرٍّ أو فاجر يوافق القرآن فخذ به ، وما جاءك في رواية من برٍّ أو فاجر يخالف القرآن ، فلا تأخذ به » ۳ .


۵.«عن أيّوب بن الحرّ ، قال : سمعت أبا عبدالله (عليه السلام) يقول :كلّ شيء مردودٌ إلى الكتاب والسنّة ، وكلّ حديث لا يوافق كتاب الله ، فهو زخرف » ۴ .


۶.« حسين بن أبي العلاء . . . قال :سألت أبا عبدالله (عليه السلام) عن اختلاف الحديث يرويه من نثق به ، ومنهم من لا نثق به ، قال : إذا ورد عليكم حديث فوجدتم له شاهداً من كتاب الله ، أو من قول رسول الله (صلى الله عليه وآله) ، وإلاّ فالذي جاءكم به أولى به» ۵ .


۷.« عن أيّوب بن راشد ، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال :ما لم يوافق من الحديث القرآن فهو زخرف » ۶ .


۸.« عن كليب الأسدي ، قال : سمعت أبا عبدالله (عليه السلام) يقول :ما أتاكم عنّا من حديث لا يصدّقه كتاب الله ، فهو باطل » ۱ .


۹.« عن سدير قال :كان أبو جعفر (عليه السلام) وأبو عبدالله (عليه السلام) [ يقولان ] : لا يصدّق علينا إلاّ بما يوافق كتاب الله وسنّة نبيّه (صلى الله عليه وآله) » ۲ .


۱۰.« عن الحسن بن الجهم ، عن العبد الصالح (عليه السلام) قال :إذا جاءك الحديثان المختلفان فقسهما على كتاب الله وعلى أحاديثنا ، فإن أشبههما فهو حقّ ، وإن لم يشبههما فهو باطل » ۳ .


۱۱.« عن عبدالرحمن بن أبي عبدالله ، قال : قال الصادق (عليه السلام) :إذا ورد عليكم حديثان مختلفان فاعرضوهما على كتاب الله ، فما وافق كتاب الله فخذوه ، وما خالف كتاب الله فردّوه » ۴ .


۱۲.« عن جابر عن أبي جعفر (عليه السلام) في حديث قال :انظروا أمرنا وما جاءكم عنّا ، فإن وجدتموه للقرآن موافقاً فخذوا به ، وإن لم تجدوه موافقاً فردّوه » ۵ .


۱۳.مقبولة عمر بن حنظلة عن أبي عبدالله (عليه السلام) :« قلت : فإن كان الخبران عنكما مشهورين قد رواهما الثقات عنكم ؟ قال : ينظر ، فما وافق حكمه حكم الكتاب والسنّة وخالف العامّة ، أخذ به ، ويترك ما خالف حكمه حكم الكتاب والسنّة ووافق العامّة » ۶ .


۱۴.« أحمد بن الحسن الميثمي :أنّه سئل الرضا (عليه السلام) يوماً ـ وقد اجتمع عنده قوم من أصحابه ، وقد كانوا يتنازعون في الحديثين المختلفين عن رسول الله (صلى الله عليه وآله) في الشيء الواحد ـ فقال (عليه السلام) : . . . فما وردَ عليكم من خبرين مختلفين ، فاعرضوهما على كتاب الله ، فما كان في كتاب الله موجوداً حلالا أو حراماً ، فاتّبعوا ما وافق الكتاب ، وما لم يكن في الكتاب فاعرضوه على سنن النبيّ (صلى الله عليه وآله) ، فما كان في السنّة موجوداً منهيّاً عنه نهي حرام ، أو مأموراً به عن رسول الله (صلى الله عليه وآله)أمر إلزام ، فاتّبعوا ما وافق نهي رسولِ الله وأمره . . . وما لم تجدوه في شيء من هذه الوجوه فردّوا إلينا علمه ، فنحن أولى بذلك ، ولا تقولوا فيه بآرائكم » ۱ .


۱۵.« عن عبدالله بن بكير ، عن رجل ، عن أبي جعفر (عليه السلام) في حديث قال :إذا جاءكم عنّا حديث فوجدتم عليه شاهداً أو شاهدين من كتاب الله ، فخذوا به ، وإلاّ فقفوا عنده ، ثمّ ردّوه إلينا حتّى يستبين لكم » ۲ .


۱۶.« عن جميل بن درّاج ، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال :الوقوف عند الشبهة خير من الاقتحام في الهلكة ، إنّ على كلِّ حقّ حقيقة ، وعلى كلّ صواب نوراً ، فما وافق كتاب الله فخذوه ، وما خالف كتاب الله فدعوه » ۳ .


۱۷.« عن الحسن بن الجهم ، عن الرضا (عليه السلام) قال :قلت له : تجيئنا الأحاديث عنكم مختلفة ، فقال : ما جاءكم عنّا فقس على كتاب الله عزّوجلّ وأحاديثنا ، فإن كان يشبهها فهو منّا ، وإن لم يكن يشبهها فليس منّا » ۴ .


۱۸.« عن يونس بن عبدالرحمن . . . حدّثني هشام بن الحكم أنّه سمع أبا عبدالله (عليه السلام)يقول :لا تقبلوا علينا حديثاً إلاّ ما وافق القرآن والسنّة ، أو تجدون معه شاهداً من أحاديثنا المتقدّمة » ۱ .


۱۹.« عن يونس عن أبي الحسن الرضا (عليه السلام) :« لا تقبلوا علينا خلاف القرآن; فإنّا إن تحدّثنا حدّثنا بموافقة القرآن وموافقة السنّة ، إنّا عن الله وعن رسوله نحدّث ، ولا نقول : قال فلان وفلان ، فيتناقض كلامنا . . . فإذا أتاكم من يحدّثكم بخلاف ذلك فردّوه عليه ، وقولوا : أنت أعلم وما جئت به » ۲ .


۲۰.« وعن أبي سلمة الجمّال:عن أبي عبد الله(عليه السلام): قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): «قد كَثُرت الكذّابة علينا ۳ فأيُّ حديث ذُكر يُخالف كتابَ الله; فلا تأخذوه; فليس منّا» ۴ .

مصادر:

5.تفسير العياشي محمّد بن مسعود ۱ / ۸ طبع المكتبة العلمية الإسلامية ـ طهران ، تفسير البرهان السيّد هاشم البحراني ۱ / ۶۷ ـ ۶۸ تحقيق قسم الدراسات الإسلامية ـ طبع مؤسّسة البعثة ـ قم ، الكافي ۱ / ۶۹ الحديث ۵ .


1.الكافي ۱ / ۶۹ الحديث ۱ ، تفسير العياشي ۱ / ۸ ، المحاسن ، البرقي أحمد بن محمّد ، تحقيق مهدي الرجائي ۱ / ۳۵۴ .


2.تفسير العياشي ۱ / ۸ ، تفسير البرهان ۱ / ۶۸ .


3.تفسير العياشي ۱ / ۸ ، تفسير البرهان ۱ / ۶۸ .


4.الكافي ۱ / ۶۹ الحديث ۳ ، تفسير العياشي ۱ / ۹ ، تفسير البرهان ۱ / ۶۷ .


5.الكافي ۱ / ۶۹ الحديث ۲ ، المحاسن ، البرقي ۱ / ۳۵۲ ـ ۳۵۳ .


6.الكافي ۱ / ۶۹ الحديث ۴ .


1.تفسير العياشي ۱ / ۹ ، تفسير البرهان ۱ / ۶۸ .


2.تفسير العياشي ۱ / ۹ .


3.تفسير العياشي ۱ / ۹ ، تفسير البرهان ۱ / ۶۸ .


4.وسائل الشيعة الحرّ العاملي ، محمّد بن الحسن ۲۷ / ۱۱۸ الحديث ۲۹ طبعة مؤسّسة آل البيت(عليهم السلام)ـ قم ، جامع أحاديث الشيعة السيّد حسين البروجردي ۱ / ۲۵۴، المطبعة العلمية ـ قم .


5.وسائل الشيعة ، الحرّ العاملي ۲۷ / ۱۲۰ الحديث ۳۷ .


6.الكافي ، الكليني ۱ / ۶۸ الحديث ۱۰ ، وسائل الشيعة ۲۷ / ۱۰۶ الحديث ۱ .


1.عيون أخبار الرضا ، الصدوق محمّد بن علي ۱ / ۲۳ ـ ۲۴ طبعة مؤسّسة الأعلمي ـ بيروت .


2.وسائل الشيعة ، الحرّ العاملي ۲۷ / ۱۱۲ الحديث ۳۳۳۵۱ .


3.وسائل الشيعة ۲۷ / ۱۱۹ الحديث ۳۳۳۶۸ .


4.وسائل الشيعة ۲۷ / ۱۲۱ الحديث ۳۳۳۷۳ .


1.اختيار معرفة الرجال (المعروف برجال الكشي) ، الشيخ الطوسي (قدس سره) تحقيق السيّد مهدي الرجائي ۲ / ۴۸۹ .


2.اختيار معرفة الرجال ۲ / ۴۹۰ .


3.قد جاءت هذه الجملة في حديث أمير المؤمنين (عليه السلام) أنّه قال: «قد كذب على رسول الله ۶ على عهده حتى قام خطيباً فقال: أيها الناس، قد كثرت علي الكذّابة، فمن كذب عليّ متعمّداً فليتبوأ مقعده من النار» ثم كذب عليه من بعده... الحديث رواه الكليني في الكافي (۱/۶۲) ح۱ باب اختلاف الحديث.


4.مختصر شرح الأخبار للقطب الراوندي (ت ۵۷۳ هـ) ص۳۲۶ الحديث رقم (۵) من المطبوع في علوم الحديث / العدد الأول ـ محرّم الحرام ـ طهران ۱۴۱۸هـ. واختيار معرفة الرجال (المعروف برجال الكشي) ، الشيخ الطوسي(قدس سره) تحقيق السيّد مهدي الرجائي ۲ / ۴۸۹ .

منبع: http://www.hadith.net/ar/post/3878/%...87-%d9%85/p21

رضا ثقلین;922699 نوشت:
اما اهل سنت اولا قول آنها برای یک شیعه اصلا حجیت ندارد مگر آنکه موافق قرآن کریم و احادیث اهل بیت باشد ثانیا شما بهتر است یک مقدار بیشتر با احادیث اهل بیت علیهم السلام ارتباط برقرار کنید تا با احادیث اهل سنت ثالثا جواب قرآن یعنی چه شما رو هم در پست 87 دادیم که پاسخی ندادید

با سلام

من فكر كردم مطالب مرا دقيق خوانديد و تعمق نموده ايد اما ظاهرا بايد مطالب را دوباره بشكافم .

در مورد حفظ قران و آيات سوره حجر وقيامت مكرر گفتيم كه بله خداي متعال قرانش را حفظ كرده اما در كجا ؟ آيا در مصاحف و قرائات مختلف اصحاب يا در كتاب مكنون ولوح محفوظ وسينه راسخين در علم ؟!

مقصود از ذكر در آيه 9 حجر چيست ؟ بعضي از اهل سنت گفته اند رسول خدا ست چون در سوره طلاق هم از رسول خدا ص تعبير به ذكر شده است ... رسولا يتلو ...

قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا {الطلاق/10} رَّسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ

چرا نفرمود ان عليكم جمعه وقرانه و....؟؟!!!

تا زمانيكه مفهوم كلمه قران وفرقش با قرائات ومصحف را نفهميد مشكل همچنان باقيست .

عرضه بر قران يعني عرضه بر قران كامل كه بنص بخاري وكليني در آن آيات رجم و...بود .

رضا ثقلین;922699 نوشت:
ثالثا اغلاطی در قران فعلی (که شما دائما از آن تعبیر به مصحف عثمان میکنید و حال آنکه یا میدانید و خودتان را به ندانستند زدید یا نمیدانید که این قرآن فعلی قرائتش در انتها به امیر المومنین علیه السلام میرسد و این را هم علمای شیعه میگویند و هم علمای اهل سنت) وجود ندارد و اغلاطی که شما ادعا میکنید عمدتا به خاطر عدم تدبر و تسلط شما به ادبیات عرب و لغت عرب و روایت زدگی بدتر از اخباری گری است

قران فعلي قرائات مختلفي دارد ، 14 قرائت موجود ، اما تواتر قرائت حفص از عاصم در قرون اخير عنوان شده ودر قرون اوليه قرائت ورش و قالون از نافع مشهور وبقول شما متواتر بوده است ! ضمنا ثابت كنيد اين قرائت فقط به علي ع ميرسد ؟

اما در مورد اغلاط مصحف فعلي كه در آيات متعددي بقول نحاة عرب وجود دارد ما گفتيم كه اشتباه عثمان است نه اشتباه خدا :

http://www.iranclubs.org/forums/showthread.php?t=153980

ضمن اينكه مولا علي ع نتوانست اين اغلاط را اصلاح كند همانطور كه امام صادق ع و طبري و... اورده اند :

وامام علی ع هم برخلاف مصحف عثمان قرائت میکرد :

أورد القرطبي في تفسيره: قرأ علي بن أبي طالب رضي الله عنه: "وطلع منضود" بالعين وتلا هذه الآية: {وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ} ، وهو خلاف المصحف.

حتی خود امام علی ع کلمه طلع را اصلاح نکرد و فرمود :
ان القرآن لا #یهاج الیوم و لا یحول ...بروایت ابن الانباری وابن جریر ؟

امام علي ع شير خدا حيدر كرار فرمود آيه : و طلح منضود : غلط است اينطور قرائت كنيد : وطلع منضود : اما نتوانست بنص روايت طبري وابوبكر انباري و... آيه مذكور را تصحيح كند .چرا ؟

وامام صادق ع هم فرمود طلح غلط است :

(ألف) 864ـ السياري عن البرقي عن علي بن النعمان عن داؤد بن الفرقد عن يعقوب بن شعيب قال قلت لأبي عبد الله عليه السلام وطلح منضود قال لا بل طلع منضود.

امام صادق ع مثل جدش امام علی ع میگوید طلع درست است نه طلح !!!!

(ب) 865ـ الطبرسي وروت العامة عن علي عليه السلام أنه قرأ عنده رجل وطلح منضود فقال ما شأن الطلح إنما هو وطلع

كقوله تعالى ونخل طلعها هضيم فقيل له ألا تغيره فقال (ع) إن القرآن لا يهاج اليوم ولا يحرك ورواه عنه (ع) ابنه الحسن عليه السلام وقيس بن سعد ورواه أصحابنا عن يعقوب بن شعيب قال قلت لأبي عبد الله (ع) وطلح منضود قال وطلع منضود.

(ج) 866ـ سعد بن عبد الله في الكتاب المذكور قال قرأ رجل عليه أي الصادق (ع) وطلح منضود فقال لا وطلع منضود.

البته اينها را نوشتم تا با احاديث اهل بيت ع بيشتر آشنا شويد .

رضا ثقلین;922705 نوشت:
و خطاب به جناب خیر البریه عرض میکنم اگر این تواتر نیست پس چیست؟؟!!!

دوست عزيز ظاهرا هنوز معني تواتر واصطلاحات حديثي را نميدانيد ؟!

از اين 20 خبري كه نوشتيد كدامشان داراي لفظ واحد هستند ؟! آيا در هر طبقه راويانش در هر زمان از 5 نفر متجاوز است ؟!

بله همانطور كه گفتم حد اقل ميتوان گفت اين خبر تواتر معنوي دارد ضمن اينكه در بسياري از اين اخباري كه نوشتيد موافقت با سنت واحاديث ما نيز آمده كه مويد نظر ماست !!!! چون كه گفتيم عرضه بر قران كامل يعني قبل از تجريد حزب سقيفه ، كه درآن احاديث رجم و ...بود !

نكته : اگر اين خبر متواتر بود بايد اهل سنت كه بيشتر مسلمين هستند آنرا صحيح بدانند و قبولش كنند نه اينكه آنرا تضعيف شمرند !

بله ما اخبار متعددي داريم كه متواترند مانند حديث غدير وثقلين ومنزلت و ... كه علماي بزرك عامه هم گفته اند اينها متواترند چون رسول خدا ص در حضور هزاران نفر گفتند :

ابن کثير مي‌گويد: استاد ما ابو عبد الله ذهبي گفته است:
الحديث متواتر أتيقن أن رسول الله قاله. البداية والنهاية، ج 5، ص 214

حديث متواتر است و يقين دارم که پيغمبر اين را فرموده است.

حال بفرماييد كدام عالم بزرگ شيعه گفته اين حديث عرضه اخبار بر قران متواتر است ؟!

חסר משמעות;922605 نوشت:
با سلام. گویا دوستان فراموش کرده اند که اصل بحث چیست و در حال زاویه دار کردن بحث هستند. دوستان بحث ما فقط و فقط در مورد تواتر قرآن است. اگر سؤالات دیگری دارید، در تاپیکهای دیگر می توانید مطرح نمایید.

جناب عماد خواهشمندم، به آخرین پست من جوابی بدهید:

http://www.askdin.com/showthread.php...l=1#post921983

نقل قول نوشته اصلی توسط عماد نمایش پست ها
از تمام دوستان تقاضا دارم از جدل و مراء پرهیز کرده و بحث را در روال علمی پیش گیرند و الا مجبور به حذف مطالب غیر علمی می شوم
در مورد تواتر عرض شد که در زمان پیامبر صلی الله علیه اله پس از نزول آیه قرآن کسانی آن را نگارش و کسانی آن را حفظ می کردند که به کاتبان و حفاظ قرآن مشهورند. غیر عقلانی است که بگوئیم آیاتی بر پیامبر صلی الله علیه واله نازل شده باشد و ایشان هیچ اقدامی برای محفوظ ماندن آن نکرده باشند. نیز غیر عقلانی است که این قران به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان باشد اما آنان اهتمامی به نوشتن نکرده باشند و یا تدبیری در مقابل تحریف یا کم و زیاد شدن آن نداشته باشند. سعد بن عمیر یکی دیگر از آنان است(1)
گزارش ها نیز به کمک این مسئله عقلی می آید . بلاذری در فتوح البلدان ابازید انصاری را جز کسانی می داند که قرآن را در عهد رسول خدا جمع آوری کرده بودند(2) عرض شد که اب حبیب تعداد آنان را 9 نفر می داند(3) فسوی نیز همین تعداد را بیان می کند(4) نیز عرض شد که ابن سعد در طبقات بابی دارد به نام«ذكر من جمع القرآن على عهد رسول الله. ص‏» و در این باب 18 روایت با سندهای مختلف می آورد که چه کسانی قرآن را در زمان پیامبرصلی الله علیه واله جمع کردند(5) طبیعی است که این همه گزارش می رساند که خبر جمع آوری قرآن متواتر است. اما آیا پیامبرصلی الله علیه واله تدبیر در پیش نمی گرفت که بین این مصحف ها اختلافی پیش نیاید. آیا هر کدام را به حال خود وامی گذاشت که هر چه می خواهند بنویستند و بعدا به عنوان کلام خدا به مردم غالب کنند. این سخن همانند همان است که اهل سنت می گویند که پیامبر صلی الله علیه واله جانشینی برای خود تعیین نکرد و مردم را به حال خود واگذاشت. بدیهی است که این امر پذیرفتنی نیست. البته اختلاق قرآئات پیش آمد که دلیل بر عدم تواتر قرآن نیست زیرا آنان همه یک متن را داشتند با قرائات متخلف. که در زمان عثمان بر قرائت واحدی تاکید شد
این قرائت واحد مورد تایید همه فرق اسلامی قرار گرفت. این همه روایت از فریقین در ثواب خواندن قرآن به چه معناست؟ این همه روایت که دستور به عرضه روایات بر قرآن دارد به چه معناست؟ آیا ممکن است معصوم دستور بفرمائید که روایات را با قرآنی که خود ثابت نیست عرضه کنیم.
این همه را که کنار هم قرار دهیم تواتر قرآن در قرن اول و دوم به دست می آید. از قرن سوم با کنون نیز قبلا بحث شد و تفاسیری ارائه شد که از همان زمان به صورت متعدد وجود دارد که از فاتحه آغاز و به ناس خاتمه پیداکرده است.

1.فتوح ‏البلدان،ص:83
2. فتوح ‏البلدان،ص:178
3. المحبر،ص:286
4.المعرفةوالتاريخ،ج‏1،ص:487
5. الطبقات‏ الكبرى،ج‏2،ص:271

اینکه قرآن مستند است و تحریف نشده است که شکی در آن نیست. بحث ما بر سر اثبات تواتر است، که در همان پستی که لینکش را قرار دادم، مسئله را مطرح کردم. لطفاً به همان پست جواب بدهید.

متشکرم

از این که به بحث برگشتید متشکرم
در پستی که فرمودید پرسش خاصی ندیدم اگر پرسش را واضح بفرمائید متشکر می شوم
اما گاهی دو مطلب از مقدمات یکسانی برخوردارند . مثال بنده از تهران به طرف مشهد می روم و دیگری از تهران به طرف سمنان طبیعی است هر دو از ورامین و شهرهای بین تهران و سمنان می گذرند
جنابعالی و برخی دیگر از دوستان تصور می کنند که بنده در صدد اثبات عدم تحریف قرآن هستم نخیر بنده در صدد اثبات همان تواتر هستم. اما این دو بحث در برخی موارد از مقدمات یکسان برخوردارند
اینکه تعداد قابل ملاحظه ای از صحابه قرآن را جمع کرده اند. اگر چه مقدمه است بر عدم تحریف اما مقدمه تواتر نیز می باشد.
قرآنی نازل شده و پیامبرصلی الله علیه واله به تعدادی از صحابه دستور کتابت می دهند. یعنی قرآن از سوی تعدادی قابل ملاحظه ای از صحابه کتابت شده و تعداد قابل ملاحظه ای از آنان نیز این قرآن را در زمان پیامبر صلی الله علیه واله جمع کرده اند.
پس در زمان پیامبر صلی الله علیه واله آنچه حضرت به عنوان آیات قرآن می فرموده متواترا ثبت شده است.
بنده اینجا در صددم که اثبات کنم تعدادی از افراد قرآن را کتابت می کردند و تعدادی نیز قرآن را جمع آوری کردند. در این باره بیش از 20 گزارش داریم. آیا همین را قبول دارید؟

شما فرمودید

خیر البریه;922365 نوشت:
شكر خدا امروز عقل دوستان دست خودشان است وخودشان در اين فضاي آزاد ميروند وتحقيق ميكنند ... من كه مدت 10 سالست با بزرگترين علماي سني وهابي وشيعه و...بحث دارم و هنوز هم اگر كسي مدعي بحث علمي است بسم الله

بنده عرض کردم
سید معصوم;922390 نوشت:
برادر آرام. یاد گفته الهیاری افتاد که می گفت الان بانفوذترین عالم شیعی الله سیستانی نیست ایه الله وحید نیست این بنده حقیرم
با کدام علما بحث داشته اید لطفا لیست علمای بزرگ شیعه و سنی را ارائه دهید تا صحت و کذب گفتارتان مشخص شود

در پست 72 در پاسخ به این عرض بنده فرمودید
خیر البریه;922484 نوشت:
دوست عزيز اگر چه اين بحث بزودي ابتر ميشود !!! اما شما اگر سني هستيد ابتدا صحيح بخاري و اگر هم شيعه هستيد كتاب كافي را مطالعه كنيد چون 99 درصد ما دينمان تقليديست ! بعد بياييد برا بحث چون حوصله و فرصت تاپيكها اجازه ورود به مكررات را نميدهد ...

بنده نیز در پست 75 در پاسخ به شما عرض کردم
سید معصوم;922569 نوشت:
چه ربطی دارد به عرض من . گفتم علمای بزرگ شیعه و سنی چه کسانی هستن.

منظور مشخص است آن کسانی که شما با آنان بحث کرده اید اما شما در پاسخ بنده در پست 83 فرموده اید:
خیر البریه;922640 نوشت:
عالم واقعی کسی است که بین عقل ونقل جمع کرده و علامه مجلسی و محدث نوری و صاحب حدائق از بزرگترین علمای شیعه هستند ...

شما در همه مناظره ها همین طور قلم می زنید
فرمودید با علمای بزرگ شیعه و سنی مناظره داشتنید اید عرض کردم کدام علما
نوشته اید علامه مجلسی، محدث نوری و صاحب حدائق!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
واقعا متعجم

سید معصوم;922735 نوشت:
شما در همه مناظره ها همین طور قلم می زنید
فرمودید با علمای بزرگ شیعه و سنی مناظره داشتنید اید عرض کردم کدام علما
نوشته اید علامه مجلسی، محدث نوری و صاحب حدائق!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
واقعا متعجم

مناظرات من در سايتهاي مختلف با افراد مختلف موجود است حتي در همين جا وسايت اسك قران و ...

بصورت حضوري نيز بحثهايي با علما داشته ام و ....

اما در محيط مجازي شما با ديدن مطالب طرفين ميتوانيد ميزان سواد و احاطه طرفين را بسنجيد و در آخر خودتان قضاوت كنيد ...

هنوز هم داريم بحث ميكنيم و منتظر جوابيم و تعصبي هم در قبول حق نداريم ...

خیر البریه;922767 نوشت:
مناظرات من در سايتهاي مختلف با افراد مختلف موجود است حتي در همين جا وسايت اسك قران و ...

بصورت حضوري نيز بحثهايي با علما داشته ام و ....

اما در محيط مجازي شما با ديدن مطالب طرفين ميتوانيد ميزان سواد و احاطه طرفين را بسنجيد و در آخر خودتان قضاوت كنيد ...

هنوز هم داريم بحث ميكنيم و منتظر جوابيم و تعصبي هم در قبول حق نداريم ...

دِنشد برادر! فرمودی بابزگترین علمای سنی وهابی و شیعه. لطفا بفرمائید بزرگترین علمای شیعه مراجع عظامند و هم سطح آنان. این آقایان در سایت اسک دین و اسک قرآن چکار می کردند؟ بزرگترین علمای سنی وهابی(بن باز- مولوی عبدالحمید و ... هستند این ها در سایت اسک دین و اسک قرآن چکار می کردند.
بسیاری از سخنان ما اینطور است. حرفی پرت می کنیم کی به کیه.
برادر مگه مناظره با بزرگترین علمای شیعه و سنی وهابی به حرفه
خوب راست میگی این علما را لیست کن
سایت اسک دین، اسک قرآن!!!!!!!!!!!!!!!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

خیر البریه;922732 نوشت:
از اين 20 خبري كه نوشتيد كدامشان داراي لفظ واحد هستند ؟! آيا در هر طبقه راويانش در هر زمان از 5 نفر متجاوز است ؟!

مشخص شد شما آنچنان که باید به احادیث و مبانی تواتر و معنای تواتر آگاهی ندارید!! شما تعداد 5 نفر را برای تواتر شرط دانستید و حال آنکه:

بیشتر عالمان، عدد خاصی را در متواتر شرط ندانسته‌اند؛ ولی معیار در تواتر به دست آمدن علم از اِخبار آن گروه است و دلیل بر این مطلب، اصل عدم اشتراط عدد خاص می‌باشد؛ چه بسا عدد كمتر در موردی موجب علم شود و عدد بیشتر در مورد دیگری قطع و علم نیاورد.

علامه مامقانی و شهید ثانی در درایه و والد شیخ بهایی در وصول الأخیار و شیخ یاسین، مؤلف معین النبیه نیز بر این عقیده‌اند.

در میان عامه نیز شهاب‌الدین احمد ابن حجر عسقلانی در شرح نخبه الفکر و ابو زکریا میحی بن شرف نووی در تقریب و سیوطی در شرح آن (تدریب الراوی)، این قول را اختیار كرده‌اند. [۱]
شهید ثانی، تعیّن عدد مخبران را در تعدادی كه ذكر آن خواهد آمد، از خرافات دانسته و می‌نویسد: «هیچ گونه ارتباطی بین آیات قرآن و ادلّه كسانی كه عدد خاصی را شرط دانسته‌اند، وجود ندارد. [۲]

۱. مامقانی، عبدالله؛ مقباس الهدایه، ج۱، ص۱۱۰.
۲. جبعی عاملی، زین الدین؛ الرعایه، ص۶۳ ـ مجاهد، محمد؛ مفاتیح الاصول، ص۴۳۷.

← تعریف شیخ بهایی
شیخ بهایی در الوجیزه نوشته: «فان بلغت سلاسله فی كل طبقه حدّاً یؤمن معه تواطئهم علی الكذب فمتواتر.» (اگر افراد و سلسله خبر در هر طبقه‌ای به اندازه‌ای برسد، كه از توافق آنان بر دروغ، ایمن شود، چنین خبری متواتر است.)

وی، در جای دیگری خبر متواتر را چنین تعریف می‌كند: «إنه خبر جماعه یفید بنفسه القطع بصدقه.» 36 (متواتر خبر گروهی است، كه به خودی خود، قطع به درستی آن حاصل می‌شود.)

فاضل جواد (زنده در۱۰۴۴ ه‌ .ق.) نیز در كتاب غایه المأمول تعریف استاد خویش، یعنی شیخ بهایی را می‌پسندد، و محقق قمی (متوفای ۱۲۳۲ ه‌.ق،) نیز در قوانین الاصول همین رأی را می‌پذیرد.
37

[/TD]
[TD]
[/TD]
[/TR]
[/TD]
[TD]

خیر البریه;922732 نوشت:
بله همانطور كه گفتم حد اقل ميتوان گفت اين خبر تواتر معنوي دارد

پس به چه دلیل در پست شماره 89 گفتید:(( قبلا گفتیم که این اخبار اصلا متواتر نيستند !)) واقعا این روش درست نیست به قول جناب سید معصوم:(( بسیاری از سخنان ما اینطور است. حرفی پرت می کنیم کی به کیه. )) تناقض سخن شما در دو پست متفاوت به وضوح آشکار است قضاوت با عقل های سلیم و وحدان های بیدار!

خیر البریه;922732 نوشت:
نكته : اگر اين خبر متواتر بود بايد اهل سنت كه بيشتر مسلمين هستند آنرا صحيح بدانند و قبولش كنند نه اينكه آنرا تضعيف شمرند !

واقعا عجیب است!! یعنی شما روایات اهل بیت رو رها کردید سراغ روایات اهل سنت میروید که اینقدر مشکلات دلالی و سندی دارد که نمیشود اصلا به آنها استدلال کرد!!

شما از روایات اهل سنت با مبانی رجالی خودشان در حد استفاضه اثبات بفرمایید دست به سینه نماز خواندن از اعمال مجوس است یا بدعت است و حرام روایات شما باید صحیح و صریح باشد

اما خود این اهل سنت هم که فرمودید این هم خطاب به شما:

عالمان اصولي اهل‏سنّت مانند فخر رازي، بزدوي، سرخسي، شاشي و شاطبي35 با نقل اين حديث، عرض حديث بر قرآن را يكي از راه‏هاي تشخيص ‏درستي ‏يا نادرستي‏ صدور حديث‏ ازمعصوم‏ دانسته ‏اند.

35ـ ر.ك. محمّدبن عمر رازى، المحصول، ج 4، ص 628. وى در تفسير كبير، ج 10، ص 35 و 119؛ ج 11، ص 17 نيز به اين مبحث پرداخته و پذيرفته است. على بن محمّد بزدوى، اصول البزدوى، ج 1، ص 174 و 175 و محمّدبن احمد سرخسى، اصول السرخسى، ج 1، ص 365 و احمدبن محمّدبن اسحاق شاشى، اصول الشاشى، ج 1، ص 280 و ابراهيم ‏بن موسى اللخمى الغرناطى المالكى، الموافقات، ج 3، ص 19؛ ج 4، ص 18ـ23. وى در اين موضع استدلال عبدالرحمن بن مهدى در رد اين حديث را پاسخ گفته و صرف‏نظر از درستى يا نادرستى سند حديث، معناى آن را صحيح دانسته است.

شافعي در يكي از دو ديدگاه خود حديث عرض را منقطع و منقول از فرد مجهول دانسته و آن را نپذيرفته است.33 اگرچه او در كتاب الام به اين حديث استدلال نموده است.34

33ـ محمّدبن ادريس شافعى، الرسالة، ج 1، ص 225. نيز. ر.ك. همو، الام، ج 7، ص 15.
34ـ محمّدبن ادريس شافعى، الام، ج 7، ص 338 و 339.

منبع:http://www.quranstudies.ir/content/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%B6-%D8%AD%D8%AF%D9%8A%D8%AB-%D8%A8%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86
http://wikifeqh.ir/%D8%AE%D8%A8%D8%B1_%D9%85%D8%AA%D9%88%D8%A7%D8%AA%D8%B1
http://wikifeqh.ir/%D8%B9%D8%AF%D8%AF_%D8%AA%D9%88%D8%A7%D8%AA%D8%B1

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

خیر البریه;922732 نوشت:
حال بفرماييد كدام عالم بزرگ شيعه گفته اين حديث عرضه اخبار بر قران متواتر است ؟

آیت الله العظمی خویی - آیت الله معرفت - آیت الله دکتر صادقی تهرانی - شیخ حر عاملی با تعبیر کثیره جدا(بسیار زیاد است) یاد میکند از این روایات

منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة (خوئى) ؛ ج‏2 ؛ ص204

و ما رواه عبد الرّحمن بن أبي عبد اللّه، قال: قال الصّادق عليه السّلام: إذا ورد عليكم حديثان مختلفان فاعرضوهما على كتاب اللّه، فما وافق كتاب اللّه فخذوه، و ما خالف كتاب اللّه فردّوه إلى غير هذه ممّا هي قريبة من التواتر أو متواترة.

روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة) ؛ ج‏6 ؛ ص33

و يؤيده ما رواه الكليني و غيره بأسانيد كثيرة منها في الصحيح، عن أيوب‏

روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج‏6، ص: 34

______________________________

بن الحر قال سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: كل شي‏ء مردود إلى الكتاب و السنة و كل حديث لا يوافق كتاب الله فهو زخرف‏ «1».

مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، 14جلد، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور - قم، چاپ: دوم، 1406 ق.


شیخ انصاری درباره اخباری كه می‌گوید:‌ آنچه را مخالف قرآن است طرد كن، می‌نویسد:
«و الاخبار الوارده فی طرح الاخبار المخالفه للكتاب و السنه و لو مع عدم المعارض، ‌متواتره جداً.» [۱۷] [۱۸] [۱۹]
اخباری كه در مورد طرح اخبار مخالف با کتاب و سنت وارد شده‌اند ولو این كه معارض نداشته باشند، واقعاً متواتر هستند.

آنگاه، ‌نه روایت را نقل كرده، ‌در مقام نقد آن‌ها فرموده است:
«أما أخبار العرض علی الكتاب فهی و إن كانت متواتره بالمعنی إلا أنها بین طائفتین.» [۲۰]
اخبار عرض بر كتاب، گرچه متواتر معنوی هستند، ‌اما دو طایفه‌اند.


۱۷.

[TR]

رسائل، انصاری، مرتضی، ج ۱، ص ۱۱۱، ۱۱۲.
[/TR]
۱۸.
رسائل، انصاری، مرتضی، ج ۱، ص۱۶۰.
۱۹.
بحارالانوار، مجلسی، محمدباقر، ج ۲،‌ ص ۲۴۵.
۲۰.
رسائل، انصاری، مرتضی، ج ۱، ‌ص ۱۱۱.

بل قد ورد عنهم عليهم السّلام ما لا خلاف فيه من قولهم: «إذا جاءكم عنّا حديث فاعرضوه على كتاب اللّه فإن وافق كتاب اللّه فخذوه، و إن خالفه فردوه أو فاضربوا به عرض الحائط«»» على حسب اختلاف الألفاظ فيه، و ذلك صريح بالمنع من العمل بما يخالف القرآن. [=arial] و....

العدة الشیخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 350

http://lib.eshia.ir/13087/1/350/%D9%82%D8%AF_%D9%88%D8%B1%D8%AF_%D8%B9%D9%86%D9%87%D9%85_%D9%85%D8%A7_%D9%84%D8%A7_%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%81_%D9%81%DB%8C%D9%87
[=arial black]
و...

منبع: نرم افزار جامع الاحادیث و http://www.quranstudies.ir/content/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%B6-%D8%AD%D8%AF%D9%8A%D8%AB-%D8%A8%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86
http://wikifeqh.ir/%D8%AA%D9%88%D8%A7%D8%AA%D8%B1_%D9%85%D8%B9%D9%86%D9%88%DB%8C

سید معصوم;922796 نوشت:
دِنشد برادر! فرمودی بابزگترین علمای سنی وهابی و شیعه. لطفا بفرمائید بزرگترین علمای شیعه مراجع عظامند و هم سطح آنان. این آقایان در سایت اسک دین و اسک قرآن چکار می کردند؟ بزرگترین علمای سنی وهابی(بن باز- مولوی عبدالحمید و ... هستند این ها در سایت اسک دین و اسک قرآن چکار می کردند.
بسیاری از سخنان ما اینطور است. حرفی پرت می کنیم کی به کیه.
برادر مگه مناظره با بزرگترین علمای شیعه و سنی وهابی به حرفه
خوب راست میگی این علما را لیست کن
سایت اسک دین، اسک قرآن!!!!!!!!!!!!!!!!!

ما از بيش از20 سال قبل با بزرگترين علماي وهابي و مولويهايشان حضوري و در سايت ساندروز وصوت و كومه و بحرين و....از عربستان و بحرين و مصر ومغرب و قطر و عراق و....مناظراتي داشتيم كه هنوز بعضا موجودند و در آخر هم با توهين و حذف مواجه شديم .

در همان زمان با سايت اسلام راستين و توحيد و...كه بفارسي مناظره بود بحث داشتيم كه بعضي از مناظراتم را در همان لينك پيوندها گذاشتم كه در آخر هر تاپيك در امضا مي آيد اينهم ادرسش حتما بخوانيد :

Download

از زمان پيدايش تلگرام و ... نيز با بزرگترين مخالفين در گروه خودم وگروههاي خودشان مناظراتي مفصل داشتيم كه هنوز موجودندو شكر خدا كه ديگر سخني براي گفتن ندارند وفعلا سكوت كرده اند و فرار و...

با مراجع وشاگردانشان نيز مباحثي داشته ايم و جوابي منطقي و مقنع هنوز نديده ايم ، ولي شما ميتوانيد همين سوالات مرا ببريد واز محضرشان بپرسيد وجواب را براي همه ما بياوريد ! ضمنا مرجعي بزرگتر از علامه مجلسي ومحدث نوري وشيخ كليني وصاحب حدائق و .... سراغ داريد ؟!

اما هدف من تعريف از خود نيست چون هيچكس كامل نيست بلكه جهت كشف حقيقت مطالبي مينويسم و شما مجبورم ميكنيد كه علي رغم ناخوشي از خودستايي مسائلي را عنوان كنم واما بنعمة ربك فحدث .

خیر البریه;922958 نوشت:
ما از بيش از20 سال قبل با بزرگترين علماي وهابي و مولويهايشان حضوري و در سايت ساندروز وصوت و كومه و بحرين و....از عربستان و بحرين و مصر ومغرب و قطر و عراق و....مناظراتي داشتيم كه هنوز بعضا موجودند و در آخر هم با توهين و حذف مواجه شديم .

در همان زمان با سايت اسلام راستين و توحيد و...كه بفارسي مناظره بود بحث داشتيم كه بعضي از مناظراتم را در همان لينك پيوندها گذاشتم كه در آخر هر تاپيك در امضا مي آيد اينهم ادرسش حتما بخوانيد :

Download

از زمان پيدايش تلگرام و ... نيز با بزرگترين مخالفين در گروه خودم وگروههاي خودشان مناظراتي مفصل داشتيم كه هنوز موجودندو شكر خدا كه ديگر سخني براي گفتن ندارند وفعلا سكوت كرده اند و فرار و...

با مراجع وشاگردانشان نيز مباحثي داشته ايم و جوابي منطقي و مقنع هنوز نديده ايم ، ولي شما ميتوانيد همين سوالات مرا ببريد واز محضرشان بپرسيد وجواب را براي همه ما بياوريد ! ضمنا مرجعي بزرگتر از علامه مجلسي ومحدث نوري وشيخ كليني وصاحب حدائق و .... سراغ داريد ؟!

اما هدف من تعريف از خود نيست چون هيچكس كامل نيست بلكه جهت كشف حقيقت مطالبي مينويسم و شما مجبورم ميكنيد كه علي رغم ناخوشي از خودستايي مسائلي را عنوان كنم واما بنعمة ربك فحدث .

خدا را شکر که پس از سماجت بیش از اندازه بنده هنوز همان حرف اول را تحویل می دهی؟ بزرگترین علمای وهابی و ....
یعنی خدا را شکر که چیزی برای گفتن نداری
این بزرگترین علمای شیعه اسم ندارند؟
بنده نیز با بزرگترین علمای اهل سنت، بزرگترین مراجع فعلی و قبلی و آینده و گذشته و بزرگترین علمای مسحیت یهودیت زردشتیت بودایی و برهمایی مباحثات کثیره و مجالس متعدده داشته و دارم و همشان را نیز محکوم کرده ام!!!!!!!! اما اسمشان را نمی دانم

موضوع قفل شده است