استغفار حصنی حصین

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
استغفار حصنی حصین

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان موجودي شگفت انگيز و پر از اضداد و تناقضات است لذا مي توان او را همانند خداوند و آفريدگارش برشمرد. از اين روست كه خداوند، وي را مظهر كامل خويش به تجلي و تعليم اسمايي شمرده است و به خاطر اين شاهكار آفرينش، بر خويش درود و آفرين فرستاده است. اين گونه است كه در عين اول بودن در آخر است و در همان حال كه ظاهر است باطن است.
تنها تفاوتي كه ميان خدا و انسان وجود دارد اختلاف در الوهيت و عبوديت است؛ به اين معنا كه يكي خالق و ديگري مخلوق است. وجود فقري انسان و وجود غني ذاتي خداوندي موجب مي شود كه انسان همواره در حال اتصال خواهي با مبدا وجودي خود باشد. اگر ميان خداوند و هر موجود ديگري، اتصال وجودي به شكل اكراهي است، ميان انسان و خداوند دو گونه اتصال وجود دارد؛ اتصالي كه به عنوان اتصال خالق و مخلوق است و اتصالي كه به عنوان عبد و معبود است. اين اتصال اخير است كه به انسان ويژگي هاي خاص و توانمندي هاي ويژه بخشيده است به گونه اي كه مي تواند با بهره مندي درست از اين اتصال، در مقام خلافت ربوبي خاص و كامل نسبت به خود و حتي جهان هستي، در كائنات تصرف نمايد.

با اين همه اراده و اختياري كه منشأ و خاستگاه اتصال عبد و معبودي مي شود، به علل دروني و بيروني، انسان مي تواند به گونه ديگر رقم بخورد و به جاي آن كه متصل به جمال الهي شود به جلال الهي متصل شود و خشم و غضب الهي را به جان بخرد و در آتش دوزخ جلالي خداوند گرفتار آيد.
عوامل دروني چون هواهاي نفساني و بيروني چون وسوسه هاي شيطاني همواره آدمي را از جمال خداوندي به سوي جلال خداوندي سوق مي دهد. البته از آن جايي كه رحمت و فضل و عنايت الهي بر غضب و خشم و جلال او مقدم مي شود، همواره الهامات تقوايي در گوش جان و دل انسان القا مي شود تا او را به سوي خير و جمال و كمال هدايت كند. هر گاه هواي نفساني و وسوسه شيطاني او را به سوي جلال الهي مي كشاند در همان حال فطرت، عقل، الهامات دروني و وحياني بيروني، وي را به سوي خير و صلاح مي خواند و توبه و استغفار را به گوش جانش مي رساند.

تاكنون درباره نقش استغفار، بسيار گفته و نوشته اند، با اين همه به نظر مي رسد كه اين عامل سرنوشت ساز كه حضرت آدم(ع) را در هنگام هبوط از بهشت، رهايي بخشيد و فرصت هاي مكرري به او داد تا در مسير كمالي و هدايتي عبوديت گام بردارد و به مقام راستين خويش دست يابد و هم چنين بسياري از انسان ها را دستگير شده و حتي پيامبراني را از خطر هلاكت نگه داشت، آن چنان مهم و ارزشمند است كه هر از گاهي مي بايست و بلكه مي توان چيزهاي جديد و آثار و بركات تازه اي از آن كشف كرد و به دست آورد. از اين رو بازخواني آداب و آثار آن تنها براي كشف بعدي ديگر از ابعاد و جهتي ديگر از جهات بي نهايت اين ابزار كارآمد الهي در دست بشر است كه به سادگي مي تواند به وسيله آن خود را از بسياري از گرفتاري ها رهايي بخشد و يا بسياري از گرفتاري ها و مصيبت ها را از خويش دفع كند؛ زيرا استغفار داراي دو كاركرد مهم دفعي و رفعي است.

ادامه دارد انشاالله :Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم

از چه چيزي استغفار كنيم؟
بسياري از مردم به ويژه جوانان مي پرسند كه از چه چيزي استغفار كنيم؟ ما كه گناهي نكرده و جرم و جنايتي مرتكب نشده ايم. اين پرسش زماني پررنگ تر مطرح مي شود كه آنان كه با آموزه هاي قرآني و يا روايي مواجه مي شوند كه در آن پيامبران و امامان(ع) و اولياي خداوندي مامور به استغفار شده و يا در دعاهاي خويش به ذيل توبه و استغفار چنگ زده اند. در اين صورت مي پرسند كه پيامبر(ص) و يا امامان(ع) چرا بايد استغفار كنند و از چه چيزي مي بايست استغفار كنند؟ اصولا استغفار چيست و چه جايگاهي در هستي شناسي و امور تكوين دارد كه براي دفع امور تكويني و بلاهاي طبيعي به ذيل آن تمسك جسته مي شود و يا براي رفع مصيبت و بلايي آن را ابزار و وسيله رهايي قرار مي دهند؟

آن گونه كه محقق انديشمند و زبان شناس و قرآن پژوه فرهيخته راغب اصفهاني در كتاب مفردات الفاظ القرآن الكريم خويش گفته است: «استغفار به معناي طلب آمرزش، از ريشه غفران گرفته شده است كه در اصل به معناي پوشيدن چيزي است كه آدمي را از آلودگي نگه دارد. بنابراين استغفار به معناي طلب پوشيدن چيزي است كه آدمي را از آلودگي هاي دروني و بيرون محافظت كند و از آن دور نگه دارد. به سخن ديگر، استغفار، درخواست مصونيت از عذاب با گفتار و رفتار خويش است. (مفردات راغب اصفهاني ذيل واژه غفر)
كسي كه استغفار مي كند مي كوشد تا خود را از آلودگي حفظ كند و تن پوشي را به تن نمايد تا بوي گناهان بيروني ديگران به وي نرسد و يا نمي گذارد بوي گناهان او به بيرون درز كند و او را رسوا سازد و يا كاري مي كند كه آثار و پيامدهاي آن از درون و بيرون وي برطرف شود.

بوي بد گناهان
در روايات است كه هر گناهي بويي دارد كه بسيار زننده است و ديگران را مي آزارد. انسان هايي كه اهل دل هستند حتي از كسي كه در حالت جنابت و يا حيض است در رنج و عذاب قرار مي گيرند؛ زيرا با آن كه جنابت و حيض امري طبيعي است ولي بويي خاص و زننده براي اهل دل دارد و آنان را به رنج مي افكند. اصولا هر چيزي در دنيا داراي بوي خوش و بوي زننده است. رفتارها و گفتارهاي آدمي نيز اين گونه است. لذا از مؤمن و انسان هاي طيب و پاك بوي خوشي برمي خيزد كه همگان را به سوي خود جلب و جذب مي كند.

ادامه دارد انشاالله :Gol:

ضمن تشکر از دوست عزیز جناب فقیر دو بعد مهم نهفته در استغفار را بیان می نمایم باشد که همه ی ما از مستغفرین واقعی باشیم :

بعد اول :
اعتراف : استغفر الله یا استغفرالله ربی یعنی این که خدایا من به گناه و معصیت خویش آگاه بوده و در محضر با عظمتت بدان ها اعتراف نموده و جرم خود را می پذیرم .

بعد دوم :
عهد : و اتوب الیه یعنی این که بار پروردگارا تصمیم راسخ دارم و عهد می بندم بر این که از بیراهه به راه آیم و دیگر معصیت و نافرمانبرداری حضرتت را نکنم .

پس استغفار هم اعتراف نامه و هم عهد نامه ی مؤمن گنه کار است . عهد نامه نیز برای عمل هست چنان که عهد نامه بین دول و شرکت ها برای عمل هست نه صرفاَ تشریفات . بالنتیجه مستغفر واقعی می بایست علاوه بر قلب و زبانش که معترف است ، باید در مرحله عمل نیز متعهد باشد .

و من الله التوفیق

    1. احسنت استفاده خوبيه آدم بااستغار بدون تصميم ترك گناه واراده براي كارهاي خوب خودشو مسخره كرده توبگواصلا ولمعطله

    بسم الله الرحمن الرحیم


    در داستان اويس قرني آمده است كه وقتي آن حضرت(ص) از مسافرت به مدينه بازگشت بيان كرد كه بوي خوشي به مشام مي رسد و اين بوي از قرن است. معلوم شد كه اويس قرني به مدينه آمده بود تا به ديدار محبوب خويش حضرت ختمي مرتبت(ص) برسد ولي به سبب وعده اي كه به مادر خويش داده بود آن حضرت را نديده از مدينه بازگشت؛ زيرا پيامبر(ص) به بيرون مدينه مسافرت كرده بود و در آن جا حضور نداشت. اين بوي خوش مؤمن است كه اهل دل آن را مي بويند و مي شنوند.
    در روايت است كه حضرت پيامبر(ص) براي ديدن فاطمه زهرا(س) لحظه شماري مي كرد و هر روز به نزد ايشان مي شتافت و ايشان را مي بوييد و مي گفت كه او بوي بهشت مي دهد.
    بوي تعفن كافران و مشركان چنان است كه مؤمنان و اهل دل را مي آزارد و آثار آن رنج آور و سخت است.

    گناهان نيز بوي ناخوش دارند. هرگناهي بوي خاص دارد و از هر امر ناپسند و زشتي، بوي كريه و بدبو متصاعد مي شود. بنابراين اهل دل با بوهاي متفاوت مي توانند بفهمند كه شخص چه گناهي كرده است و در چه حالتي است. درباره برخي از اهل دل نقل شده كه هنگام ديدن يكي از شاگردان خود، درس خويش را تعطيل كرد و به او گفت كه با حالت جنابت و غسل نكرده در درس حاضر نشود. او با بويي كه از جنابت وي متصاعد مي شد دريافت كه وي غسل جنابت نكرده است.
    اهل دل و مومنان واقعي همان گونه كه حالت شخص را مي دانند و از باطن وي آگاه هستند، هم چنين از بوي بد و خوش مي فهمند كه چه عمل نيك و يا بدي را انجام داده است و درچه حالتي از حالات انساني قرار دارد.

    بوي خوش كار نيك


    استعفار موجب مي شود تا آدمي دور خويش حصار و دژي استوار بر پا كند و از آثار زشت گناه ديگران در امان ماند؛ همچنين باعث مي شود تا از آثار و تبعات گناه خويش در امان باشد و حداقل در ميان خلق رسوا نشود. توبه يعني بازگشت به سوي خدا و درمسير كمالي قرارگرفتن پس از آن كه با گناه خويش كجروي كرده است و استغفار يعني اين كه خود را از آثار و تبعات آن در امان داشتن و از رسوايي رهايي يافتن. بنابر اين هركسي مي بايست براي رهايي از آثارو تبعات بيروني، با استغفار دژ و قلعه اي براي خود بسازد. از اين رو استغفار امري عمومي است و اختصاص به گناهكاران ندارد وحتي مومنان بلكه پيامبران براي در امان ماندن از آثار دروني و بيروني اعمال ديگران به ذيل استغفار تمسك مي جويند.

    ادامه دارد انشاالله :Gol:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به سخن ديگر گاه انسان مي بايست از ظلم و ستم به نفس خويش استغفار كند؛ زيرا حق نفس را چنان كه بايد و شايد ادا نكرده و اسمايي را كه خداوند در ذات وي به وديعت نهاده به فعليت نرسانده است (آل عمران آيه 135 و نساء آيات 64، و 110 و نيز اعراف آيه 23 و انبياء آيات 87 و 88 و قصص آيه 16) و گاه ديگر نياز است كه از گناه و خطاي خويش توبه و استغفاركند (بقره آيه 58 و اعراف آيه 161 و غافر آيه 55 و آل عمران آيه 190و 193 و يوسف آيه 29 و 97و آيات ديگر قرآن) و دمي ديگر مي بايست از قضاوت عجولانه و داوري بي دليل و ضد ارزشي (ص آيات 24 و 25) يا قتل (قصص آيات 15و 16) و كفر نفاق وشرك(مائده آيات 73 و 74) استغفار نمايد.
    چنان كه استغفار گاه از گناه و خطاي خود است(ابراهيم آيه 41 ونوح آيه 28) و گاه براي گناه ديگران از مردم و زنان مومن (محمد آيه 9 و ممتحنه آيه 12 و نوح آيه 28) يا فرزند (يوسف آيات 97 و 98) و برادران (اعراف آيه 151 و حشر آيه 10) ووالدين (ابراهيم آيه 41 و نوح آيه 28) ومانند آن مي باشد.

    استغفار پيامبران در بسياري از موارد از نوع استغفار براي ديگران بوده است و آنان چنان اواب و حليم و رحيم بودند كه مي كوشيدند تا دامنه رحمت و محبت ايشان از راه استغفار به مشركان و كافران نيز برسد؛ از اين رو خداوند از اين عمل باز داشته و خواسته كه ايشان و نيز مومنان براي كافران و مشركان استغفارنكنند و براي آنان دژي نسازند. (توبه آيه 113 و 114) خداوند درآيات 60 تا 64 سوره نساء اثر بخشي استغفار پيامبر (ص) براي منافقان را مشروط به توبه آنان دانسته و در آيه 80 سوره توبه بيان داشته است كه علت عدم تاثير استغفار پيامبر (ص) درحق منافقان به سبب فسق ايشان است.
    بنابراين استغفار پـيامبر (ص) درحق ديگران كه بسيار تاثيرگذار است در اثر كفر و نفاق و فسق، بي اثر مي شود (توبه آيات 77 و 80 و منافقون آيات 1 تا 6)
    قرآن بيان مي دارد كه استغفار پيامبر(ص) به سبب كارايي و تاثيرگذاري بسيار آن نه تنها در دنيا بلكه در آخرت نيز شامل مؤمنان و ديگراني مي شود كه كفر و نفاق و فسق و شرك نداشته اند (تحريم آيه8) و آن حضرت(ص) حتي در قيامت نيز براي مؤمنان دژ استواري با استغفار خويش مي سازد. (همان)

    ادامه دارد انشاالله :Gol:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    آثار استغفار


    با مطالب پيش گفته بخشي از آثار استغفار در زندگي دنيوي و اخروي شناخته شد. با اين همه مي توان براي استغفار آثار و فوايد ديگري نيز برشمرد كه از جمله آنها مي توان به مصونيت يابي از عذاب الهي (انفال آيه33 و كهف آيه55) اشاره كرد.
    بسياري از مردم از وجود عذاب هاي روزمره خويش غافل هستند؛ اينان نمي دانند كه وقتي براي كاري به جايي مي روند چرا با واكنش هاي تندي مواجه مي شوند و يا با مصيبت و مشكلي روبه رو مي شوند؟ اگر اين افراد به دامن استغفار چنگ زنند از اين امور رهايي مي يابند و بسياري از كارها به آساني حل مي شود.

    انسان با ساختن دژي به وسيله استغفارهايي كه بهترين عدد آن هفتاد است مي تواند به گونه اي عمل كند كه بوي بد اعمالش به مشام ديگران نرسد و چشمان دل مردم روشن ضمير آن را در حالت زشت و ناپاك نبيند. هرانساني خواسته و يا ناخواسته توانايي ديدن و بوييدن دارد هرچند كه اين مسئله داراي شدت و ضعف است ولي همه، اين توانايي را به طور فطري دارا هستند. بنابراين براي اين كه از آسيب هاي گناه و خطا و اشتباهات خويش در امان مانيم، بايد به دژ استوار استغفار پناه بريم. در اين حالت است كه بوي بد گناه و خطا به بيرون درز نمي كند و ديگران با ما واكنش هاي تند و عصبي و زشت انجام نمي دهند و بسياري از مشكلات و گرفتاري هاي روزانه از ميان مي رود؛ زيرا هر خطا، بوي و حالتي را ايجاد مي كند كه ديگران را مي آزارد و رفتارهاي آنان را با ما دگرگون مي سازد

    اين امر، طبيعي است زيرا گناه، مجازات هايي را هم دارد كه دشمني خدا وديگران از آن جمله است؛ چون كه همه هستي جنود و سربازان الهي هستند و كسي كه با خطا وگناه خويش به جنگ خدا مي رود خداوند نيز سربازان خويش از شيطان و غيرشيطان و از مؤمن و كافر را بسيج مي كند تا او را مجازات كنند. اين گونه است كه خطاكار مجازات مي شود ولي اگر استغفار كند در دژ آن قرار مي گيرد و امنيت مي يابد. اين همان مصونيت يابي است كه در اين آيات بيان شده است.

    در روايت است كه پيامبر(ص) به مردم هشدار مي دهد كه براي در امان ماندن از رسواشدن در پيشگاه مؤمنان، خود را با استغفار از خطا و گناهان در امان نگه داريد؛ زيرا چنان كه گفته شد هر خطا و گناهي بويي دارد و حالتي در انسان ايجاد مي كند و نوري را از انسان مي زدايد كه اهل دل آن را مي بينند و مي بويند. آن حضرت فرمود: تعطروا بالاستغفار لاتفضحنكم روائح الذنوب؛ با استغفار خود را معطر كنيد تا بوي گناهشان شما را رسوا نسازد.

    نزول باران و رونق كشاورزي (نوح آيه 10 و 12) ازطريق جلب محبت الهي با استغفار (هود آيه 90) صورت مي گيرد و انسان در رحمت الهي قرار گرفته و از آثار رحمت خاص بهره مند مي شود. (بقره آيه199 و نساء آيات 106 و 110 و آيات ديگر) البته آثار ديگري نيز براي استغفار در آيات قرآني گفته شده كه بيان آن مجال ديگري مي طلبد.

    ادامه دارد انشاالله :Gol:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    آداب استغفار


    استغفار به معناي گفتن: استغفرالله ربي و اتوب اليه است. اين كلمه آثار وجودي بسياري در جان و روح خود و جهان دارد. از اين رو تكرار آن در روز دست كم به هفتاد بار سفارش شده است.

    اين مطلب از آن جا گفته شده كه خداوند مي فرمايد اگر پيامبر(ص) با آن كه استغفار وي مي تواند پوشش و دژي براي هر كسي باشد و نياز آن نيست تا آن را تكرار كند و همان يك استغفار وي كفايت مي كند؛ اما با اين همه اگر هفتاد بار براي كافران و منافقان استغفار كند پذيرفته نمي شود و اثري به جا نمي گذارد. از اين رو، گفته اند كه استغفار مي بايست كم تر از هفتاد مرتبه نباشد.

    در روايات است كه پيامبر(ص) پس از هر ملاقات با افراد دست كم بيست و پنج بار استغفار مي كرد. بنابراين ذكر استغفار مي تواند به عنوان بهترين دژ مورد استفاده قرار گيرد كه شمار آن كم تر از هفتاد نباشد.

    اين استغفار مي تواند در ساعات مختلف شبانه روز انجام گيرد ولي بهترين ساعات آن سحرگاهان است كه آيه 17 سوره آل عمران و نيز 18 ذاريات اين معنا را به صراحت و در آيه 98 سوره يوسف به كنايه بيان كرده است. چنان كه براساس روايتي شب جمعه براي اين كار مناسب تر و ارزشمند دانسته شده است. (مجمع البيان ذيل آيه 98 سوره يوسف)

    ادامه دارد انشاالله :Gol:

    در استغفار ضمن اعتراف به لغزش خود (اعراف آيه 23 و انبياء آيه 87 و 88 و قصص آيه 16) و اقرار به توحيد و ايمان به خدا و تسليم در برابر او (آل عمران آيه 16 و 193 و مؤمنون آيه 19) مي بايست به ربوبيت الهي توجه كرد (آل عمران آيه 147 و 193 و آيات ديگر) زيرا توجه به ربوبيت وي به معناي آن است كه خداوند در همه كائنات از ريز و درشت امور تصرف مستقيم دارد و امري بر او نه مخفي و نه بيرون از دايره قدرت و تصرف اوست. اين همان معناي پذيرش ولايت الهي نيز است كه از جمله آداب استغفار دانسته شده است. (بقره آيه 286 و اعراف آيه 155)

    از آن جايي كه انسان گناهكار و خطاكار آبرو و حيثيتي ندارد بهتر است كه كسي را واسطه و وسيله قرار دهد كه داراي شأن و منزلت در نزد خداست. لذا توسل به پيامبران و امامان و اولياي الهي در آيات 64 سوره نساء و نيز 97 و 98 سوره يوسف و 11 سوره فتح سفارش و تأكيد شده است.

    ذكر صفات حسناي الهي براي جلب توجه و محبت وي (اعراف آيات 151 و 155 و مؤمنون آيه 109 و 118) از جمله ديگر آداب استغفار است. به هر حال انسان مي بايست توجه به خدا و ذكر او را (آل عمران آيه 135) اصالت بخشد و او را در اين باره از نظر دور ندارد و بدين ترتيب انسان در دژي در مي آيد كه او را از خود و ديگران حفظ مي كند و آثار بد را از وي دور مي سازد و از رسوا شدن در ميان خلق رهايي مي بخشد.

    والسلام --با تشکر از استاد گرانقدرم آقای مرادی

    موضوع قفل شده است