گوشت مردار و اجازه ی زِنا

تب‌های اولیه

83 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

هادی;912177 نوشت:

در خوردن گوشت مردار اضطرار صادق است؛ چون چاره ای جز خوردن نیست و در صورت نخوردن مردار خواهد مرد ؛ اما در مورد دومی هیچ اضطراری وجود ندارد یعنی انسان می تواند فشار جنسی وارد شده را به حداقل برساند، در این صورت هم از فشار وارد آمده رهایی پیدا می کند و هم از گناه دوری می جوید. بنابراین هیچ اضطراری برای انجام گناه خود ارضایی یا ارتباط با نامحرم وجود ندارد تا قاعده ی اضطرار بر این مورد هم صادق باشد.

با سلام و احترام
اما چندتا نکته اینجا وجود دارد
یک اینکه ملاک اضطرار را چه کسی باید تعیین کند؟
اگر ملاک تشخیص این مسله شخص نیست پس چرا میگوییم اگر به گناه میوفتی ازدواج بر شما واجب است؟
نباید بگیم واجب است چون راه حل سومی وجود دارد..

دوم اینکه اگر اضطراری نبوده پس چرا مجازات زنای فرد مجرد همچون متاهل اعدام نیست؟!
حداقل به اندازه ایی که باعث تخفیف شده اضطرار قایل شدیم
اینطور نیست؟

سوم اینکه از بین بردن این نیاز خصوصا در جوانی تقریبا غیرممکن است..(خودمونو گول نزنیم)یعنی طرف باید یه بلایی سر خودش بیارد و بیمار شود که موقتا نیازش خاموش شود

علی ایحال مجاز نمیدانم
بعضی چیزا رو خدا میدونه و خودش که چه کسی را ببخشد و چه کسی را نه

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]

Reza-D;911335 نوشت:
سلام و عرض ادب
قبل از طرح سوال بگویم که هدفم قیاس بین احکام نیست
بلکه میخواهم از یک حکم برای بیان بهتر منظورم درمورد حکم دیگر استفاده کنم

می دانیم که خوردن گوشت مردار بر مسلمان حرام است
اما اگر مسلمان در حالت اضطرار باشد ، خوردن مردار بر او حلال میشود

حال تصور کنیم کسی نیاز شدید جنسی دارد
و فشار جنسی به حدی بر او وارد شده که دارد دچار بیماری میشود یا مثلاً ممکن است به اقوام تعرض کند
تمام راه های حلال هم بر رویش بسته است و تنها راهش برای رفع شهوت فقط دو چیز است
یا خود ارضایی و یا رابطه با نامحرم

آیا مانند حلال شدن مردار بر شخص مضطر ، برای شخصی که تعریف کردم زِنا حلال نمیشود؟
لطفاً هم کارشناس احکام پاسخ بفرمایند و هم کارشناس کلام (منظور اصلیم بحث کلامی است)
تشکر

سلام و عرض ادب

به نظرم یک نکته ای که در تحلیل شما مغفول مانده و باعث شده چنین نتیجه گیری ای از اضطرار داشته باشید این مساله است که اضطرار در مجبور بودن (از دست دادن اراده) به انجام یک عمل نیست بلکه ناشی از نتیجه قطعی حاصل از انجام هست.

بذارید مثال خوردن گوشت مردار رو تحلیل کنیم

شرایطی اضطراری پیش می آید که شخص باید بین خوردن یا نخوردن گوشت مردار انتخاب کند آیا در آن شرایط خدا گفته چون دست خودت نیست و تحمل گرسنگی غیر ممکن است می توانی از مردار بخوری یا چون اگر نخوری میمیری. به عبارتی تحمل گرسنگی در آن شرایط نیز غیر ممکن نیست کما اینکه داستان آن چند شهید احد را که آب را در حال مرگ (با اراده) ننوشیدند و شهید شد را شنیده ایم. پس خدا در این جا جواز بی ارادگی را نداده بلکه اجازه داره به خاطر دفع ضرر بزرگ (مرگ) از یک ضرر دیگر صرف نظر کرد.

اما در مورد مساله انتخاب بین زنا و تجاوز

اگر از بابی که عرض کردم بررسی کنیم خواهیم دید که بله فشار جنسی مساله ای هست که میتواند تا حد گرسنگی اراده انسان را تحت تاثیر قرار دهد اما همانطور که گفتم این امر نیست که باعث جواز یا عدم جواز شده بلکه آیا نتیجه قطعی عدم انجام زنا لزوما تجاوز است ( مثل نتیجه قطعی نخوردن مردار (با توجه به شرایط جواز )که مرگ است (کاری با امکان تغییر شرایط ندارم در لحظه تصمیم گیری انتخاب بین مرگ و خوردن مردار است))
با توجه به اینکه جواب سوال خیر است پس جواز زنا برای عدم تجاوز منتفیست.

امیدوار منظورم را توانسته باشم برسانم

موفق باشید

یا حق

[/]

حق دوست;912419 نوشت:
آیا نتیجه قطعی عدم انجام زنا لزوما تجاوز است؟

سلام حق دوست عزیز
توضیح خوبی دادید (تفاوت جواز به دلیل نتیجه ، با جواز به دلیل عدم اراده)

اما همین مطلب شما هم یک پیش فرض دارد که به نظر من پیش فرض درستی نیست. یا لااقل کامل نیست
همانطور که در بحث من فرمودید نباید دلیل جوازِ خدا را ، عدم اراده فرض گرفت
بنده هم به شما عرض میکنم شما نیز نباید دلیلِ درخواستِ جواز را ، عدم اراده فرض بگیرید

ایراد پاسخ شما این است که همهء افراد را یک جور طبقه بندی میکنید
ماجرای شهوت مرد از نظر نوع تحمل و اراده (صرفاً مثال) ، چیزی شبیه به زایمان خانمهاست
خانم هایی هستند که با کمترین درد فرزندشان را به دنیا میاورند
حتی من زنانی را میشناسم که اصلاً دردی را حس نمی کنند. یعنی تقریباً صفر

اما آیا این خانمها حق دارند به سایر خانمها بگویند:
بابا چته اینقدر داد میزنی؟! والا من 4 تا بچه آوردم صدامم در نیومد. آخه عزیزم یکم اراده داشته باش

حق دوست;912419 نوشت:
جواز زنا برای عدم تجاوز منتفیست

حق دوست عزیز ، عدم ارضای طبیعی میل جنسی پیامدهایی دارد که از هر فردی به فرد دیگر متفاوت است
وقتی میگوئیم تجاوز ، منظور این نیست که طرف یکم بهش فشار آمده و دست به تجاوز زده که اگر اینطور باشد مشکل از خودش است
بنده مواردی را می شناسم که اصلاً نفهمیده اند دارند چه می کنند. خواهش میکنم به این
"عدم فهمیدن" خیلی دقت بفرمائید
خیلی فرق است بین کسی که با مقداری فشار دست به اقدام میزند با آن کسی که حتی خودش هم نمی داند دارد چه میکند

امام علی(ع) شهوت و نزدیکی را اینطور تعریف میکنند:

"شبیه ترین حالت به دیوانگی است"

بعد برادر عزیز ، بحث فقط بر روی تجاوز نیست. تجاوز فقط یکی از پیامدهای عدم ارضای این میل خدادادی است
مورد دیگر که بسیار هم مهم است ، بیماری های جسمی و روانی است که فرد به آنها دچار میشود
چند لینک در این پست
پست شماره 16 قرار دادم ، مطالعه بفرمائید

در پست بعدی داستان "پادشاه لخته" را تعریف میکنم
نکتهء مهمی در آن هست

پادشاه لخته!

شاید خیلی از عزیزان این داستان را شنیده باشند ، اما به دلیل ارتباط با موضوع آن را می نویسم
ماجرا از این قرار است که پادشاهی بود که به لباس علاقهء زیادی داشت و دلش میخواست بهترین لباس را داشته باشد
دو خیاط که افراد شیادی بودند ، وقتی این موضوع را فهمیدند ، به قصر پادشاه آمدند و گفتند ما می توانیم این لباس را برایت بدوزیم

پادشاه از آنها خواست تا ویژگی این لباس را شرح بدهند
آنها گفتند لباسی که ما می دوزیم این ویژگی را دارد که
فقط افراد عاقل ، دانا و باشعور می توانند آن را ببینند!
پادشاه بسیار شگفت زده شد و از آنها خواست دست به کار شوند

مدتی گذشت و پادشاه که دیگر صبر نداشت ، از وزیرش خواست تا برود و بر رَوَند دوخت لباس نظارت کند
وزیر هم به اطاق آن دو خیاط رفت و درخواست دیدن لباس را کرد
آن دو شیاد هم یک قسمت خالی از اطاق که هیچ چیزی آنجا نبود را به او نشان دادند و گفتند لباس اینجاست
وزیر هر چه نگاه کرد چیزی ندید ، اما با خودش گفت:
"حتماً من آدم بی شعور و نادانی هستم که نمی توانم لباس را ببینم!!"
لذا به دروغ گفت:
"بَه بَه ، خیلی خوب است ، زودتر تمامش کنید تا تن پادشاه کنیم"
بعد هم پیش پادشاه رفت و شروع کرد به تعریف از لباس! لباسی که اصلاً وجود نداشت!!

مدتی بعد خیاط ها گفتند لباس آماده شده است و جعبه ای خالی را پیش پادشاه بردند
وقتی در جعبه را باز کردند ، پادشاه چیزی داخلش ندید
اما چه فکری کرد؟ بله ، با خود گفت:

"حتماً من آدم بی شعور و بی عقلی هستم که لباس را نمی بینم!
پس بهتر است صدایش را در نیاورم که بقیه نفهمند من احمقم!"

بالاخره لباس را تن پادشاه کردند. لباسی که اصلاً وجود نداشت! و در واقع پادشاه لخت بود
پادشاه هم به خیال اینکه لباس زیبایی بر تن دارد با همان حالت عریان از خانه بیرون آمد و در شهر شروع کرد به چرخیدن
تا مردم لباس جدید و زیبای او را ببینند

جالب اینکه مردم هم که از داستان جادویی بودن لباس خبر داشتند ، همگی به دروغ از لباس تعریف می کردند
چون هر کدامشان خیال میکرد بخاطر بی عقلی خودش است که لباس را نمی بیند
پس سعی میکرد این موضوع را نگوید تا دیگران به او نگویند بی عقل!

تا اینکه یک کودک که بر روی درختی نشسته بود و صینه را می دید
فریاد زد:

"پادشاه اخته" ، "پادشاه لخته"
با حرف این کودک ، پادشاه و وزیر و دیگر درباریان و مردم ، تازه فهمیدند که بابا واقعاً لباسی در کار نیست!

نتیجه:
اکثر مردم سعی می کنند نشان بدهند که با دیر ازدواج کردن هیچ مشکلی برایشان پیش نیامده و خیلی هم راحت هستند
دلیلش این است که امروزه به هر کسی که دیر ازدواج کنند میگویند "عاقل" و به هر کسی که بخواهد زود ازدواج کند میگویند "نادان"
همه هم از ترس اینکه دیگری به او بگوید نادان ، ادای دیدن لباس را در میاورند ، در حالیکه هیچ چیز نمی بینند!

خدا می داند بیشتر این افراد در خلوت چه روابط نامشروعی که ندارند
یا اینکه گرفتار خود ارضایی هستند
و یا به انواع بیماری های روحی و جسمی گرفتار شده اند
اما از ترس بچشب خوردن ، خودشان را به آن راه می زنند و ادای روشن فکری در میاورند

(( این میان کودکی نیاز است که حقیقتِ لخت بودن این تفکر را بدون ترس از برچسب خوردن فریاد بزند ))


[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]

Reza-D;912425 نوشت:
سلام حق دوست عزیز
توضیح خوبی دادید (تفاوت جواز به دلیل نتیجه ، با جواز به دلیل عدم اراده)

اما همین مطلب شما هم یک پیش فرض دارد که به نظر من پیش فرض درستی نیست. یا لااقل کامل نیست
همانطور که در بحث من فرمودید نباید دلیل جوازِ خدا را ، عدم اراده فرض گرفت
بنده هم به شما عرض میکنم شما نیز نباید دلیلِ درخواستِ جواز را ، عدم اراده فرض بگیرید

ایراد پاسخ شما این است که همهء افراد را یک جور طبقه بندی میکنید
ماجرای شهوت مرد از نظر نوع تحمل و اراده (صرفاً مثال) ، چیزی شبیه به زایمان خانمهاست
خانم هایی هستند که با کمترین درد فرزندشان را به دنیا میاورند
حتی من زنانی را میشناسم که اصلاً دردی را حس نمی کنند. یعنی تقریباً صفر

اما آیا این خانمها حق دارند به سایر خانمها بگویند:
بابا چته اینقدر داد میزنی؟! والا من 4 تا بچه آوردم صدامم در نیومد. آخه عزیزم یکم اراده داشته باش

Reza-D;912308 نوشت:
استاد عزیز موضوع بهانه نیست ، بحث این است که طرف اصلاً متوجه نیست که دارد چه میکند

سلام و عرض ادب
بنده از جمله ای که از پست های قبلیتان نقل قول کردم احساس کردم شما خود دارید میگویید چون توان ( اراده) کنترل ندارد پس باید از طرق دیگر مثل زنا نیازش را برطرف کرد تا دفع خطر بدتر که تجاوز است را رفع کرد .

و الا اگر بحثتان این است که زنا را آزاد کنیم (منظورم اسلام است نه ما) که افرادی که شهوت زیادی دارند در سختی قرار نگیرند بحث دیگریست چون سختی هم مساوی اضطرار نیست.

در ضمن بنده اصلا کاری با همه افراد نداشتم. کل بحث ما( شما) در این تاپیک راجع به شخصی هست که است که در شرایطیست که امکان ازدواج ندارد (به هیچ عنوان) و ممکن است که اراده ( اختیار ، عقل یا هر اسم دیگری که میخواهید بذارید) از دست بدهد و مرتکب تجاوز به عنف شود پس زنا را برای وی تجویز کنیم تا از تجاوز پیشگیری کنیم.
بحث ما راجع به این شخص با خصوصیات خودش است نه مقایسه اش با دیگران که مثلا شهوتش زیاد است یا اراده اش کمتر یا بیشتر از دیگریست.

بنده هم این مطلب را گفتم که صرف کم بودن اراده یا زیاد بودن شهوت باعث سلب مسوولیت شخصی از وی نمیشود .
البته اصل این قضیه که زنا میتواند مانع تجاوز شود خود جای تردید دارد همانطور که میبینیم خیلی از متجاوزین در غرب امکان زنا و خود ارضایی را دارند ( این که آمار تجاوز در کجا بیشتر است با خودتان)
و همینطور فرضی که از اساس کردید(مبنی بر عدم امکان ازدواج) با وجود راهکار های حلال هم خود فرض بعیدیست با اینحال در شرایط فعلی جامعه احتمالش صفر نیست همینطور که خدا این حالت را در عفت بورزید لحاظ کرده.

پس ممنون میشوم که ابتدا دلیلتان برای درخواست جواز زنا را مطرح نمایید که اگر اشتباه برداشت شده اصلاح کنم.
با تشکر
[/]

حق دوست;912489 نوشت:
اصل این قضیه که زنا میتواند مانع تجاوز شود خود جای تردید دارد همانطور که میبینیم خیلی از متجاوزین در غرب امکان زنا و خود ارضایی را دارند ( این که آمار تجاوز در کجا بیشتر است با خودتان)

برادر حق دوست؟!! ~x(
کلاً مسیر را اشتباه رفته ای داداش گلم گل

دور بزن برادر :ok:

و طاها;912490 نوشت:
این سوال بی هدف و بدون فکر نیست

سلام
اشکال شما این است که سوالهایتان راحت الحلقوم نیست!

"آقامیری" (لطفاً دوستان شروع به نقد ایشان نکنند ، بحث روی این سخن است) در یک سخنرانی گفته بودند:
توی روحانی که به جوان می گویی اصول دین تقلیدی نیست و باید خودت تحقیق کنی
اگر این جوان رفت تحقیق کرد و به نتیجه ای رسید ، غیر از آنچه تو رسیده ای
عقیده اش برایت قابل پذیرش و احترام خواهد بود؟

حق دوست;912489 نوشت:
سختی مساوی با اضطرار نیست

nobelist;912487 نوشت:
پست بی هدف و بدون فکر


زنی در زمان خلیفه دوم اعتراف به زنا کرد و اصرار داشت تا حدّ زنا بر او جاری گردد و از عذاب الهی در امان باشد
خلیفه دوم نیز برای مجازات زن فرمان داد

حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
از او بپرسید چرا و در چه شرایطی مرتکب شد؟

زن گفت:
در بیابان تشنه در راه ماندم ، از دور چادری دیدم ، وارد شدم تقاضای آب کردم و آن مرد که در چادر بود نداد و قصد تجاوز داشت که از خیمه بیرون آمدم ، امّا بار دیگر تشنگی مرا بی‏ تاب کرد که چشمانم سیاهی می‏رفت ، در این حالت به گناه تن دادم

امام علی‏(ع) فرمود:


این همان مورد اضطرار است که در قرآن کریم حدّ آن برداشته شد ، او را رها کنید

آیا خوف افتادن در گناه، ازدواج را میتواند بر انسان واجب کند؟

آیا خوف افتادن در گناه بزرگتر میتواند انجام گناه کوچکتر را جایز کند در صورتی که راه دیگری وجود ندارد؟

مثلا یک نفر هر چه قدر تلاش میکند به گناه نیفتد اما خوف انجام زنا به سراغش می اید...

با سلام و عرض ادب و عرض تسلیت شهادت بانوی بزرگ اسلام فاطمه زهرا سلام الله علیها

برای اینکه ارتباط فعل حرام، از باب اضطرار جایز باشد بایستی دارای چند شرایط باشد در این جا به این شرایط اشاره می شود:

شرایط واقعه اضطراری

1. مسلم الوقوعی خطر
یعنی باید به درجه ی فعلیت رسیده باشد. خطرات احتمالی نمی‌تواند مجوز ارتکاب عمل حرام باشد؛ به عنوان مثال، کسی نمی‌تواند به استناد اینکه در آینده دچار تشنگی شدید خواهد شد و احتمالا از شدت عطش تلف می‌شود مرتکب شرب خمر شود. در فقه بروز خوف و بیم هلاکت نفس به واسطه ی علم یا ظن و احتمال عقلایی به بروز خطر شدید مطرح است. «المدار فی الکل هو الخوف الحاصل من العلم او الظن.»

2. شدید بودن خطر
به نحوی که شخص خود را در موقعیتی ببیند که در آن بیم تلف نفس یا عضو در وی ایجاد شود. خطرات جزئی و شرایط سخت قابل تحمل، هیچ کدام مجوز اتیان فعل حرام نیستند.

3. عدم وجود خطر توسط مضطر
شخصی که با اقدامات عمدی خود، شرایط و موقعیت اضطراری برای خود پیش آورد، نمی‌تواند از اذن شارع در حالت اضطرار بهره مند شود. این اعتقاد بسیاری از فقهاست. مستند این دیدگاه برداشتی است که از دو عبارت حالیه ی «غیر باغ و لا عاد» مذکور در آیه ۱۷۳ سوره بقره به عمل آمده است.

4. مضطر به موجب شرع و قانون مكلف به تحمّل ضرر نباشد
كسانى هستند كه بر حسب وظيفه‌ى شرعى يا قانونى در وضعيتى قرار گرفته‌اند كه مستلزم فداكارى و تحمل خطر است؛ مثلا، كسى كه بنا به وظيفه‌ى شرعى به جهاد رفته و يا فردى كه بنا به وظيفه‌ى قانونى و ملّى به جنگ با دشمن رفته است، وظيفه‌اش به طور طبيعى با خطر و تحمّل آن ملازمه دارد؛ يا پليسى كه وظيفه‌ى حفظ امنيت را بر عهده دارد، اقدامات وى براى انجام وظيفه است و نمى‌تواند به استناد ضرورت و دفع خطر از خود، رفع تكليف كرده و از انجام وظايف خود سرباز زند. «قواعد فقه نویسنده : يزدى، سيد مصطفى محقق داماد جلد : 4 صفحه : 145»

بنابراین
چنانچه مضطر بتواند با انجام اقدامات مباح و مشروع، بتواند با آن از خود رفع ضرورت کند، دیگر ارتکاب فعل محرم برای وی جایز نخواهد بود؛ همانند کسی که به واسطه غلبه گرسنگی، دچار اضطرار شده و قدرت خرید طعام هم داشته باشد، نمی‌تواند دست به سرقت بزند و یا اکل میته نماید.

از دوستان بزرگوار تقاضا می کنم درباره ی شرایط ذکر شده تأمّلی داشته باشد، از بزرگوارانی که پرسش مطرح فرمودند نیز تقاضا می کنم صبر داشته باشند ان شاء الله به زودی پاسخ ارائه می شود .

هادی;912945 نوشت:
از دوستان بزرگوار تقاضا می کنم درباره ی شرایط ذکر شده تأمّلی داشته باشد

سلام استاد عزیز
خب این شرایط واقعاً روی کاغذ با دنیای واقعی گاهی تفاوتشان از زمین تا آسمان است!

مثلاً می فرمائید:


هادی;912945 نوشت:
باید به درجه ی فعلیت رسیده باشد

یکی از خطرات احتمالیِ حاصل از عدم ارضای میل جنسی ، خطر سرطان پروستات است
با این حساب شخص باید بگذارد اول سرطان پروستات بگیرد ، بعد به چشم خطر به آن نگاه کند!!

یا می فرمائید:


هادی;912945 نوشت:
چنانچه مضطر بتواند با انجام اقدامات مباح و مشروع، بتواند با آن از خود رفع ضرورت کند، دیگر ارتکاب فعل محرم برای وی جایز نخواهد بود

باز هم در عمل خیلی متفاوت با تئوری است
از نظر شرع ، می توان مورد برای ازدواج (دائم یا موقت) پیدا کرد
اما در عمل این کار آنقدر دشوار است که میشود گفت لااقل برای بعضی افراد غیرممکن است

مثالی عرض میکنم
آقایی نیاز شدید به رابطهء جنسی دارد ، اما جامعه شدیداً با این عمل او مخالف است
همسرش این کار را خیانت می داند ، اطرافیان این عمل را زشت می دانند و زنان جامعه هم با آن مخالفند
تا جایی که بعضی از زنها حاضرند با این آقا رابطهء نامشروع داشته باشند ، اما متعه نه!
(حقیقتی که همین الان در جامعهء ما وجود دارد)

پس این آقا اولاً کِیس مناسب پیدا نمی کند
ثانیاً اگر هم پیدا بشود باید ریسک رسوا شدن ، مورد تهمت و لعن اطرافیان قرار گرفتن ، درگیری لفظی یا حتی فیزیکی و حتی طلاق را به جان بخرد

خب چطور می فرمائید اینها مصداق اضطرار نیست؟
درمورد حرام بودن هرگونه رابطهء نامشروع توسط این مرد هیچ بحثی ندارم
اما آیا لااقل از نظر عقلی و اجتماعی ، عاقلانه تر نیست این مرد دست به خود ارضایی بزند یا دنبال رابطهء نامشروع برود؟
اینطوری هم زندگیش را حفظ کرده ، هم همسرش از او دلگیر نمیشود ، و هم اینکه همه او را یک مرد خوب خواهند دانست

Reza-D;912964 نوشت:
سلام استاد عزیز
خب این شرایط واقعاً روی کاغذ با دنیای واقعی گاهی تفاوتشان از زمین تا آسمان است!


علیکم السلام بردار گرامی

امام علی عليه السلام می‌فرمايد:
«عفاف و پاکدامنی، برترين عبادت است».

يکی از زيباترين فرازهايی که در اين‌باره در نهج البلاغه آمده، اين جملات دلنشين است:
«مجاهدی که در راه خدا به شهادت رسيده است، پاداشش بيشتر از کسی نيست که قدرت بر گناه دارد؛ ولی عفاف می‌ورزد (ودامنش را به گناه آلوده نمی‌کند)؛ نزديک است که انسان پاکدامن فرشته‌ای از فرشتگان باشد».

انسانی که در مقابل وسوسه‌های شيطانی ايستادگی می‌کند، در واقع به جنگ با نفسش رفته است و جهاد با نفس امّاره از جنگيدن در ميدان نبرد ظاهری بسی مشکل‌تر و سخت‌تر است. همين پاکدامنی و آلوده نشدن به گناه بود که يوسف چاه نشين را به اوج رساند و او را عزيزمصر و مهم‌تر از آن، محبوب خدا گردانيد.
شايد با خود بگوييد که يوسف پيامبر کجا و من کجا؟ اما اين موارد در بين افراد عادی هم بسيار مشاهده شده است.

برای نمونه به جريان يکی از اين قهرمانان واقعی که در عصر خودمان می‌زيست، اشاره می‌کنيم:
امير نوجوانی خوش سيما بود و در خانواده‌ای بسيار ثروتمند و مرفه زندگی ميیکرد. پدر و مادرش هر دو پزشک بودند. از آنجا که افکار غربی داشتند به ارزش‌ها و دستورهای دينی چندان پايبند نبودند. آن‌ها صبح زود از خانه بيرون می‌رفتند و فقط آخر شب، برای استراحت، به خانه برمی‌گشتند. و برای اين‌که امير احساس تنهايی نکند، دختر خاله‌اش را که همسن امير بود به فرزند خواندگی پذيرفته بودند و به خانه خودشان آورده بودند. از همان زمان بود که آرامش زندگی امير به هم خورد؛ چون دخترخاله‌اش همانند زليخا، همواره خودش را به امير عرضه می‌داشت و درخواست عمل نامشروع می‌کرد! ولی امير يوسف‌وار، عفت می‌ورزيد و با کمک گرفتن از خدا در مقابل وسوسه‌های او مقاومت می‌کرد؛ او از وضعيت پيش آمده بسيار نگران بود که نکند سرانجام تسليم شود و دامنش به گناه آلوده شود.
امير در اين گير و دار مبارزه ی با نفس و شيطان، نامه‌ای به مجله ی زن روز می‌نويسد و از مشاورين آنجا راه چاره‌ای می‌جويد. اما يک هفته بعد از نوشتن نامه، شخصی به خوابش می‌آيد و به او می‌گويد: "امين" برو به دانشگاه اصلی. وقتت را تلف نکن.
بدين ترتيب امير ،که اينک مفتخر به عنوان امين شده بود، عازم جبهه‌های جنگ می‌شود و پيش از رفتن، نامه ی ديگری برای مجله ی زن روز می‌نويسد. سرانجام چهار روز پس از اعزام به جبهه، در عمليات کربلای چهار در شلمچه، مزد استقامت و پاکدامنی اش را می‌گيرد و جام شهادت را سر می‌کشد.

خب این نوجوان عزیز و شهید بزرگوار در دنیای واقعی نبود ؟! چطور توانست با نفس خود مبارزه کند؟ جوانان و نوجوانان بسیاری هم هستند که توانستند با غلبه بر نفس خود را از افتادن در درّه ی خوف ناک گناه باز دارند.
با توجه به اقرار بسیاری از افرادی که مبتلا به این درد شده اند فردی که مبتلا به خود ارضایی شده و تبدیل به عادت شد ترکش بسیار سخت خواهد بود و ممکن است چنین افرادی بعد از ازدواج نیز نتوانند این عادت زشت و گناه کبیره را کنار بگذارند .
پس چه خوب است که از همان اوایل نوجوانی و بلوغ انسان با حضور در محافل معنوی و ذکر و یاد خدا و انجام برخی از امور مانند استفاده از غذاهای سرد مزاج و سرگرم کردن خود به فعالیت های روزانه و شبانه حتی فکر خود ارضایی را هم از سر بپراند .
چون نوجوانی که مبتلا شد خیلی سخت است این عادت خود را کنار بگذارد ...
شاید بازهم بگویید این نئوری هستند و در دنیای واقع اتفاق نیافتاده اما بنده می توانم به تعداد زیادی از جوانان اشاره کنم که با همین دستور العمل های به ظاهر تئوری به دام شیطان نیافتادند .

Reza-D;912964 نوشت:
یکی از خطرات احتمالیِ حاصل از عدم ارضای میل جنسی ، خطر سرطان پروستات است
با این حساب شخص باید بگذارد اول سرطان پروستات بگیرد ، بعد به چشم خطر به آن نگاه کند!!


شما خودتان می گویید خطرات احتمالی! در صورتی که عرض شد باید خطر مسلم و یقینی باشد نه احتمالی .
در ثانی خروج منی به صورت احتلام در خواب صورت می گیرد و خطرات ناشی از حبس منی در بیضه ها را رفع می کند.

Reza-D;912964 نوشت:
خب چطور می فرمائید اینها مصداق اضطرار نیست؟
درمورد حرام بودن هرگونه رابطهء نامشروع توسط این مرد هیچ بحثی ندارم
اما آیا لااقل از نظر عقلی و اجتماعی ، عاقلانه تر نیست این مرد دست به خود ارضایی بزند یا دنبال رابطهء نامشروع برود؟
اینطوری هم زندگیش را حفظ کرده ، هم همسرش از او دلگیر نمیشود ، و هم اینکه همه او را یک مرد خوب خواهند دانست

دوست بزرگوار من
ما می گوییم حتی برای شخص مجرد، اضطرار معنی ندارد و نمی تواند بر اساس قاعده اضطرار نعوذ بالله خود ارضایی کند، به طریق اولی برای فرد متأهل اضطرار معنی ندارد ، فردی که متاهل هست نیازهایش را باید از طریق همسر مرتفع بکند.
بحث ما در ارتباط با ازدواج و سختی های ازدواج نیست، البته در این مورد به شما حق می دهم که ازدواج را خودمان سخت کرده ایم و متاسفانه به خاطر سخت گیری های خودمان آمار سن ازدواج بالا رفته است ، اما خودتان بهتر از بنده می دانید اسلام به هیچ عنوان امر ازدواج را سخت نگرفته است چون واقف به نیازهای غریزی مرد و زن است لذا امر ازدواج را آسان گرفته است تا هیچ جوانی به گناه استمناء و ارتباط با نامحرم مبتلا نشود .

Reza-D;912964 نوشت:
باز هم در عمل خیلی متفاوت با تئوری است
از نظر شرع ، می توان مورد برای ازدواج (دائم یا موقت) پیدا کرد
اما در عمل این کار آنقدر دشوار است که میشود گفت لااقل برای بعضی افراد غیرممکن است

همین لحظه بنده می توانم چندین مورد از خانم های مومن و متعهد به اسلام را معرفی کنم که هیچ چشم داشتی جز تعهد و ولایت پذیری طرف مقابل ندارند، چگونه می فرمایید برای برخی از افراد غیر ممکن است؟
مگر اسلام امر ازدواج را آسان قرار نداد؟
ما خودمان سخت گرفته ایم لذا بر اساس یکی از شرایطی که برای محقق شدن اظطرار گفته شد این امر شامل اضطرار نمی شود ، چون از ماست که بر ماست .
اگر جامعه فعلی ما بر اساس دستورات دینی سیر می کرد وضع جوانان پاک ما این گونه نبود و هر شخصی به سهولت به همسر ایده آل خود می رسید و چنین بحث هایی هم نیاز نبود .

اگر شرط اضطرار، اولویت و اهم فی الاهم باشد...
نسبتش با حلال و حرام چیست؟

مثلا اگر یک طرف زنا و یک طرف تلف شدن باشد...
هر دو حرام است اما کدام حرام تر است؟
میگویند تلف کردن...
پس زنا کن... ( البته شاید موارد مختلف باشد)

مثلا واجب است برای سلامتی اقدام و تلاش کرد اما اگر لازمه اش شراب خوردن باشد چه طور؟
یک طرف واجب و یک طرف حرام...

مثلا واجب است دو مومن که در حال غرق شدن هستند را نجات دهیم اما فقط یکی از ان دو را میتوان نجات داد در حالی که یکی سفت دیگری را گرفته است...
آیا واجب است هر دو را نجات دهیم اگر چه نتوانیم یا یکی را از دیگری جدا کرده و یکی را نجات دهیم؟

تفاوت تعارض با اضطرار در چیست؟
آیا هر اضطراری لزوما یک تعارض است؟

این سوالات فقط برای فکر کردن روی مسئله است...

اضطرار یک حس است یا بر اساس منطق تعریف شده؟

آیا واجب است برای نجات نفس، زنا کنیم؟ آیا اینجا بین حق الناس با حق الله تفاوت نیست؟
مثلا ممکن است زنا دادن جایز باشد اما تجاوز حرام باشد حتی برای نجات جان...

مثلا ممکن است شراب خوردن جایز شود اما شراب خوراندن خیر...
یا باید بگوییم بر کسی که شراب به او خورانده میشود واجب است بخورد...

هادی;912974 نوشت:
خب این نوجوان عزیز و شهید بزرگوار در دنیای واقعی نبود؟!

الان دل یک عده از کاربران از این پاسخ شما به شدت شادمان شده و دارد قند توی دلشان آب میشود
و چهره ای پیروزمندانه به خود گرفته اند که خدا را شکر ، کارشناسِ تاپیک خوب صورتش را به خاک مالید
تو هم اگر عرضه داری و مردی ، دست از هوسبازی بردار و مثل
"امین" رفتار کن

البته استاد "هادی" عزیز ، در خیر بودن نیت شما ذره ای شک ندارم
لذا منظورم را به خود نگیرید برادر
در زمان امام علی(ع) عده ای میگفتند:
"لا حکم الا ل لله"
امام علی در وصفشان فرمود:
"حرف حقی است که از آن نیت باطل دارند"

با اجازهء شما یک دعا می کنم
خدایا ، هر کسی که دیگری را به ضعف اراده در گرفتاری ها متهم میکند ، به همان بلا امتحانش کن
آمین یا رب العالمین

سلام.
اولا این موردی که شروع کننده گفتند ، احتمالا "اضطرار" نیست ، "عسر و حرج" است.
شاید اضطرار فقط مربوط به جایی باشه که "حفظ جان" در میان باشه (عنایت دارید که نیازهایی که مربوط به "حفظ جان" می شوند خیلی مهمتر از نیازهایی هستند که به "حفظ جان" مربوط نمی شوند).

ثانیاً هر عسر و حرجی هم قرار نیست با روشی مثل "اکل میته" حل بشه!
مثلاً عسر و حرج در زمان جنگ.... ، برویم صلح کنیم یا تسلیم بشویم چون جنگیدن سخت است؟ (روش تدبیر و امید! عجب تدبیری و عجب امیدی!)
پس دیگه یکباره بگیم خدایا بهشت را همینجوری بهمون بده چون به دست آوردنش عسر و حرج داره ؛ قال قضیه را بکنیم!

اصلاً به دست آوردن هر شی ایی ، به اندازه ارزش و قیمت آن شیء ، سختی داره.
خریدن یک خانه کجا ، خریدن یک لباس کجا!
به صرف سختی داشتن خرید یک شیء قیمتی ، که نمیان شیء را بدون اخذ قیمتش بهتون بدهند! اگر هم اینکار را بکنند ، شما ظاهراً صاحب آن شده اید نه حقیقتاً.
زیرا کسی صاحب حقیقی شی ایی می شود که به اندازه ارزش آن شیء ، "دارایی" داشته باشد.
مثلاً چون درس خواندن و نمره 20 گرفتن سخت است ، کسی درس نخونه و معلمین همینطوری و از روی ترحم بهش 20 بدن ، او "20 حقیقی " نگرفته. 20 ظاهری گرفته.

این فرمول ، هم برای أاشیاء مادی و دارایی های مادی صادق است ، هم برای أشیاء معنوی و دارایی های معنوی.

اون پاکدامنی و خویشتن داری و صبری که جوان مجرد میکنه ، قیمت "سعادت" آینده اش هست. که اگر اون "دارایی" ( صبر و تقوا) را نداشته باشه ، اون "سعادت" را هم بهش نمیدن.

SHAHINN;913050 نوشت:
روش تدبیر و امید! عجب تدبیری و عجب امیدی!

سلام
این جملهء شما نشان می دهد که احتمالاً با پیش فرض ذهنی وارد بحث شده اید
اگر اینطور است ، باید عرض کنم این روش صحیح در مباحثه نیست

SHAHINN;913050 نوشت:
مثلاً عسر و حرج در زمان جنگ.... ، برویم صلح کنیم یا تسلیم بشویم چون جنگیدن سخت است؟

مثالتان چندان همیخوانی با موضوع ندارد
شما خود جای دیگری فرمودید:
SHAHINN;913050 نوشت:
شاید اضطرار فقط مربوط به جایی باشه که "حفظ جان" در میان باشه

پس ایراد بالا را (اگر بخواهیم مغلطه کنیم) باید به همین جملهء شما وارد کنیم که
اگر می فرمائید اضطرار برای حفظ جان است ، پس یعنی عقیده دارید در جنگ می توان
"بخاطر حفظ جان" رفت و صلح کرد؟
هر پاسخی بدهید ، همان پاسخ را بنده به ایراد شما خواهم داد

SHAHINN;913050 نوشت:
مثلاً چون درس خواندن و نمره 20 گرفتن سخت است ، کسی درس نخونه و معلمین همینطوری و از روی ترحم بهش 20 بدن ، او "20 حقیقی " نگرفته. 20 ظاهری گرفته
باز هم اجزاء مثال شما با موضوع بحث تطبیق ندارد

1 - کسی اصلاً درس نخواند
چنین تطبیقی زمانی درست بود که بنده میگفتم فرد
"هیچگونه تلاشی در کنترل غریزه اش نکند"
شما بفرمائید کجای صحبت من چنین چیزی دیدید؟
تطبیق درستش این میشود:
کسی می خواهد درس بخواند ولی درست چند روز قبل از امتحان تمام خانواده اش در یک تصادف کشته میشوند

2 - معلمین از روی ترحم به او نمره بدهند
این هم بی ارتباط است. چون صورت مسئله این بود که این جوان مدت ها خودش را کنترل کرده
به دنبال راه های حلال رفته و از نامحرم دوری کرده ، اما حالا کارش به جایی رسیده که به بیماری مبتلا شده است
پس
"همینطوری از روی ترحم" نیست!

3 - نمرهء 20 به او بدهند
باز هم بر صورت مسئله تطبیق ندارد! مگر بنده گفتم یک جوان هیچ کار خیری در زندگی انجام ندهد و صبح تا شب گناه کند؟
یا اینکه گفتم بدون حساب و کتاب بهترین مقام در بهشت را به او بدهند؟

اگر یک بار دیگر کلیت مسئله را مرور بفرمائید اینطور خواهد شد:
جوانی
"قصد دارد" که درسش را بخواند و "تمام تلاش خود را هم می کند" ، اما "حادثه ای ناخواسته" خانواده اش را از او می گیرد
و این حادثه
"قدرت تمرکز و تفکر برای امتحان دادن" را از او می گیرد و از معلمینش انتظار کمک دارد تا لااقل "نمرهء قبولی (نه 20)" را بگیرد

SHAHINN;913050 نوشت:
اصلاً به دست آوردن هر شی ایی ، به اندازه ارزش و قیمت آن شیء ، سختی داره

حرفی نیست
بنده هم نمی گویم که حتماً باید خواست این جوان از سوی معلمین پذیرفته شود
(دقت کنید اصلاً هدف من این نبوده)
حتی با وجود تغییری که در مثال شما دادم ، باز هم دلایل عقلی وجود خواهد داشت که با این کار مخالفت شود

اما خواهشم این است که صورت مسئله را درست تبیین کنید
متاسفانه کمتر کسی در این تاپیک متوجه منظور بنده از راه اندازی این موضوع شد
هدف من دقیقاً همین بود که این نوع نگاهِ از بالا به پایین را بردارم

شما به آیه قرآن توجه بفرمائید:
وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
بى‏ همسران و غلامان و کنیزان خود را که شایسته باشند همسر دهید ، اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بى ‏نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست

1 - ابتدا اولویت با ازدواج دائم است
2 - اگر امکانش نبود ، ازدواج موقت
3 - نفرموده ازدواج کنید ، فرموده بی همسران را همسر بدهید
(برای این مورد تاپیک جداگانه ای خواهم زد)
4 - اگر فقیر هم هستند نترسید و به خدا اعتماد کنید
5 - اگر تمام اینها نشد و هیچ راه دیگری نبود ، آنگاه تقوا پیشه کنید

به قول استاد "حامی" دین را باید خوشه ای دید نه حبه ای
خداوند تمام دستورات لازم برای ساختن یک جامعهء اسلامی را به ما داده و بخشی از آن هم آیه بالاست
در واقع اگر طبق دین اسلام بخواهیم عمل کنیم ، آن بخش تقوا پیشه کنید بسیار محدو خواهد بود

چون اولاً اولویت با تقوا پیشه کردن نیست و این آخرین راه است
ثانیاً بسیار بعید است که هیچکدام از راه های ابتدایی حاصل نشود و شخص مجبور به تقوا پیشه کردن باشد
ثالثاً ازدواج فقط وظیفهء شخص نیست بلکه وظیفه جامعهء اسلامی است
رابعاً حتی اگر هم به ندرت پیش بیاید که کسی مجبور به محروم ماندن موقتی از حلال های خدا بشود ، زمانش طولانی نخواهد بود
چون با بر خصوصیات یک جامعهئ اسلامی انتظار می رود که هر چه سریعتر موقعیت ازدواج برایش فراهم شود

بسم الله .

Reza-D;911335 نوشت:
سلام و عرض ادب
قبل از طرح سوال بگویم که هدفم قیاس بین احکام نیست
بلکه میخواهم از یک حکم برای بیان بهتر منظورم درمورد حکم دیگر استفاده کنم

می دانیم که خوردن گوشت مردار بر مسلمان حرام است
اما اگر مسلمان در حالت اضطرار باشد ، خوردن مردار بر او حلال میشود

حال تصور کنیم کسی نیاز شدید جنسی دارد
و فشار جنسی به حدی بر او وارد شده که دارد دچار بیماری میشود یا مثلاً ممکن است به اقوام تعرض کند
تمام راه های حلال هم بر رویش بسته است و تنها راهش برای رفع شهوت فقط دو چیز است
یا خود ارضایی و یا رابطه با نامحرم

آیا مانند حلال شدن مردار بر شخص مضطر ، برای شخصی که تعریف کردم زِنا حلال نمیشود؟
لطفاً هم کارشناس احکام پاسخ بفرمایند و هم کارشناس کلام (منظور اصلیم بحث کلامی است)
تشکر

درکنار مطالبی که جناب آقای هادی (کارشناس کلام) عرض کردند ، اضافه کنم خداوند برای پرهیز از موضوع و شرایط مورد سوال شما ، واقعا راه های بسیاری را قرار داده اند و خویش به شما در قرآن توصیه کرده اند که اگر امکان ازدواج و برطرف کردن نیازتان ، وجود نداشت ، شما صبر کنید که خداوند شما را بی نیاز میکند ! (این یک وعده ی خدا در قرآن است) و در قران داریم که (اِنّ وعد اللهِ حقٌّ و والله لا یخلفُ المیعاد) پس وعده ی خدا حق است و خدا خلف وعده نمی کند و حتما شما را آنگونه که حکمت متعالی خدا تشخیص میدهد ، به درستی بی نیاز میکند! پس هرگز حالت و شرایط مفروضی که با آن سوال را آغاز نمودید ، رخ نخواهد داد .
شما مسلمانید ، ببینید آنهایی که وااااقعا با ایمان و تمام اخلاص ، عزوبت و تجرد داعمی را با عنوان راهبه و کشیش شدن بر خود روا میدارند چگونه خودداری کرده و میکنند.
آگاه باشید که یکی از کمترین راه هایی که شما را با حکمت کامله ی خداوند ، از نیاز جنسی بی نیاز میکند ، احتلام در خواب است . پس این قضیه مُنتفی است .

خداوند همه ی کارها و احکام و آفرینشش از روی حکمت است و هیچ چیزی از مخلوقات دنیا و احکامش بی حساب و کتاب و حکمت کامله اش مقدر و موجود نشده .

در پناه الله باشید .

Reza-D;913056 نوشت:
هدف من دقیقاً همین بود که این نوع نگاهِ از بالا به پایین را بردارم

این مساله به اضافه ی مساله ی ایده آل نگری (که توقع داریم همه پیامبر و معصوم باشن و اگر نباشن هم به درک!!! و برن به جهنم) پدر ما رو در اورده.
هر روز داریم از هم دورتر میشیم.
بین قشر متدین(متدین در ظاهر) و قشر نه چندان مذهبی داره شکاف عمیقی ایجاد میشه و عمده دلیلش هم همینه.
فقط میدونم که اگر دل کسی رو بشکنیم و به خاطر حتی انجام گناه سرزنشش کنیم خدا بدجور تو کاسه مون میذاره. خدا به همه مون رحم کنه.

مَهـدی;913176 نوشت:
آگاه باشید که یکی از کمترین راه هایی که شما را با حکمت کامله ی خداوند ، از نیاز جنسی بی نیاز میکند ، احتلام در خواب است . پس این قضیه مُنتفی است .

خیلی خنده دار بود. happy
لطفاً نظر خودتونو در قالب حکمت خدا به مردم غالب نکنید.
اینجوری که شما نتیجه گیزی می کنید که اصلاً فلسفه ی ازدواج زیر سوال میره.
یه سری به آمار و ارقام بزنید هم بد نیست.
گیریم که حرف شما درست باشه. خب شما که استادید به ما بگید چطوری میتونیم هر وقت بهمون فشار اومد به صورت اختیاری خودمونو با احتلام تخلیه کنیم؟ اینجوری حکمت خدا هم زیر سوال نمیره ما هم اذیت نمیشیم.:-"
مَهـدی;913176 نوشت:
شما مسلمانید ، ببینید آنهایی که وااااقعا با ایمان و تمام اخلاص ، عزوبت و تجرد داعمی را با عنوان راهبه و کشیش شدن بر خود روا میدارند چگونه خودداری کرده و میکنند.

انشاالله که مسلمون باشیم.لا رهبانیه فی الاسلام
اون راهبه ها و کشیش هایی که شما ازشون حرف میزنید شاید تک تک شون آدم های خوب و با نیت خیری باشند ولی دین و آیینی که ازش پیروی میکنن با شکست و افتضاح روبرو شده و مورد تمسخر قرار گرفته!این چه دینیه که میگه نیاز جنسیتو سرکوب کن تا آدم خوبی باشی؟ خب اگر ما هم بخوایم نظرات خودمونو به مردم در غالب دین تحمیل کنیم دین ما هم میشه مثل دین اونا که دیگه چیزی ازش نمیمونه!( همونطور که بعد از 1400 سال شیطان خوب عمل کرده و همه چیز به جز نص قرآن رو به لجن کشونده!)

مَهـدی;913176 نوشت:
ببینید آنهایی که وااااقعا با ایمان و تمام اخلاص ، عزوبت و تجرد داعمی را با عنوان راهبه و کشیش شدن بر خود روا میدارند چگونه خودداری کرده و میکنند
سلام
جناب مهدی کلاً از اسلام یک برداشت شخصی دارید
جواب رهبانیت را که جناب سردار تنها دادند:
لا رهبانیه فی الاسلام
جدای از این ، فکر کنم اخبار تجاوز همین کشیش ها به کودکان را کم و بیش از اخبار شنیده باشید

مَهـدی;913176 نوشت:
خداوند برای پرهیز از موضوع و شرایط مورد سوال شما ، واقعا راه های بسیاری را قرار داده اند و خویش به شما در قرآن توصیه کرده اند که اگر امکان ازدواج و برطرف کردن نیازتان ، وجود نداشت ، شما صبر کنید که خداوند شما را بی نیاز میکند
این حدیث پیامبر(ص) است که خیلی بهتر از من و شما تفسیر آیه مورد نظر را می دانند:
"إِنَّ الْأَبْکَارَ بِمَنْزِلَةِ الثَّمَرِ عَلَى الشَّجَرِ إِذَا أَدْرَکَ ثِمَارُهَا فَلَمْ تُجْتَنَ أَفْسَدَتْهُ الشَّمْسُ وَ نَثَرَتْهُ الرِّیَاحُ وَ کَذَلِکَ الْأَبْکَارُ إِذَا أَدْرَکْنَ مَا یُدْرِکُ النِّسَاءُ فَلَیْسَ لَهُنَّ دَوَاءٌ إِلَّا الْبُعُولَةُ وَ إِلَّا لَمْ یُؤْمَنْ عَلَیْهِنَّ الْفَسَادُ لِأَنَّهُنَّ بَشَر..."
"ای مردم، جبرئیل از طرف خداوند مهربان و دانا نزد من آمد و گفت: دوشیزگان همانند میوه های درختان اند هنگامی که رسیدند و فصل چیدنشان فرا رسید باید چیده شوند. اگر چیده نشوند ، تابش آفتاب آنها را فاسد می کند و بادهای خزان پراکنده شان می سازد"

تازه پیامبر(ص) این حدیث را درمورد دختران گفته که نیاز جنسی آنها به اندازه پسرها فعال نیست!
نمی دانم دیگر چطور باید برای دوستان توضیح بدهم!!
توصیه به تقوا پیشه کردن که خداوند در قرآن فرموده ، بدون شک حق است
اما اینکه این موضوع را بگیرند و توی سر جوان بکوبند که تقوا پیشه کن ، اکثراً ناحق است

چون اولاً خدا خطاب به خود جوان گفته تقوا پیشه کن ، اما خطاب به دیگران گفته او را همسر بدهید ، نه اینکه بروید برایش کلاس موعظه باز کنید!!

وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
بى‏ همسرانِ خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد اگر تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خويش بى‏ نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست

ثانیاً تقوا پیشه کردن آخرین راه است و اگر هم جوانی مجبور به صبر شود ،

اگر اسلام واقعی پیاده شود این صبر چندان طولانی نخواهد بود
ابتدا ازدواج دائم ، بعد موقت ، بعد راه های مانند نامزد شدن تا فراهم شدن شرایط ازدواج ،
اگر هیچکدام نشد ، آنگاه تقوا پیشه کردن

Reza-D;911335 نوشت:
سلام و عرض ادب
قبل از طرح سوال بگویم که هدفم قیاس بین احکام نیست
بلکه میخواهم از یک حکم برای بیان بهتر منظورم درمورد حکم دیگر استفاده کنم

می دانیم که خوردن گوشت مردار بر مسلمان حرام است
اما اگر مسلمان در حالت اضطرار باشد ، خوردن مردار بر او حلال میشود

حال تصور کنیم کسی نیاز شدید جنسی دارد
و فشار جنسی به حدی بر او وارد شده که دارد دچار بیماری میشود یا مثلاً ممکن است به اقوام تعرض کند
تمام راه های حلال هم بر رویش بسته است و تنها راهش برای رفع شهوت فقط دو چیز است
یا خود ارضایی و یا رابطه با نامحرم

آیا مانند حلال شدن مردار بر شخص مضطر ، برای شخصی که تعریف کردم زِنا حلال نمیشود؟
لطفاً هم کارشناس احکام پاسخ بفرمایند و هم کارشناس کلام (منظور اصلیم بحث کلامی است)
تشکر


سلام
به نظر بنده این سوال یک سوال فقهی است
و جواب آن اینکه :
منظور از اضطرار در اکل میته اضطراری است که می تواند به مرگ فرد منتهی شود در حالی که در فرض این مساله چنین اضطراری وجود ندارد و راه حل هم منحصر در آن که ایشان گفتند نیست ولی با فرض اینکه راه حلی نباشد بازهم چیزی بعنوان حلیت و جواز وجود ندارد چون اضطرار به معنای مد نظر موجود نیست بلکه شرایط باعث وجوب ازدواج ولو بصورت ازدواج موقت است و کسی که به زنا راه دارد به صیغه هم راه دارد .
یا علیم

محی الدین;913417 نوشت:
کسی که به زنا راه دارد به صیغه هم راه دارد

سلام برادر عزیز
متاسفانه فعلاً در جامعهء ما کمتر کسی این حرف را درک می کند
شاید حتی بشود گفت زشتی صیغه برای خیلی از مردم ، حتی مذهبی ها ، از زشتی زِنا بیشتر است
بیشتر مردها اگر بدانند خانم بیوه ای قبلاً صیغه شده بوده ، با او ازدواج نخواهند کرد

بیشتر دخترها اگر بدانند پسری قبلاً خانمی را عقدموقت کرده ، با او ازدواج نخواهند کرد
حتی بعضی از خانمها ، اگر بدانند آن پسر قبلاً دوست دختر داشته ، میگویند خب مال گذشته اش بوده!
یعنی با دوست دختر داشتن یک مرد راحت تر گنار میایند تا با صیغهء حلال!!


به جرات به شما میگویم اگر کسی بخواهد برای صیغه اقدام کند (بسته به شرایط و موقعیت) باید ماه ها به دنبال مورد مناسب بگردد
و احتمالاً در آخر هم باید به یک پیرزن 80 ساله راضی بشود!!!

اما کسی که بخواهد برای زِنا اقدام کند ، زیباترین دخترها و زنها به تعداد بسیار زیاد در دسترس او خواهد بود

[="Tahoma"][="Navy"]

Reza-D;913423 نوشت:
سلام برادر عزیز
متاسفانه فعلاً در جامعهء ما کمتر کسی این حرف را درک می کند
شادی حتی بشود گفت زشتی صیغه برای خیلی از مردم ، حتی مذهبی ها ، از زشتی زِنا بیشتر است
بیشتر مردها اگر بدانند خانم بیوه ای قبلاً صیغه شده بوده ، با او ازدواج نخواهند کرد

بیشتر دخترها اگر بدانند پسری قبلاً خانمی را عقدموقت کرده ، با او ازدواج نخواهند کرد
حتی بعضی از خانمها ، اگر بدانند آن پسر قبلاً دوست دختر داشته ، میگویند خب مال گذشته اش بوده!
یعنی با دوست دختر داشتن یک مرد راحت تر گنار میایند تا با صیغهء حلال!!

به جرات به شما میگویم اگر کسی بخواهد برای صیغه اقدام کند (بسته به شرایط و موقعیت) باید ماه ها به دنبال مورد مناسب بگردد
و احتمالاً در آخر هم باید به یک پیرزن 80 ساله راضی بشود!!!

اما کسی که بخواهد برای زِنا اقدام کند ، زیباترین دخترها و زنها به تعداد بسیار زیاد در دسترس او خواهد بود


سلام
شما از شرایط اضطرار صحبت فرمودید و در این شرایط هیچیک از مسائلی که می فرمایید با اینکه تا حدی درست هم هست قابل قبول نیست
بازهم می گویم کسی که به زنا راه دارد به صیغه هم در همان مورد راه دارد مگر تفاوتش چقدر است؟
یا علیم[/]

محی الدین;913427 نوشت:
مگر تفاوتش چقدر است؟

ببخشید متوجه نشدم
تفاوتِ چه؟

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;913423 نوشت:

شادی حتی بشود گفت زشتی صیغه برای خیلی از مردم ، حتی مذهبی ها ، از زشتی زِنا بیشتر است

من این رو با چشم و گوش خودم دیدم و شنیدم.
Reza-D;913423 نوشت:

بیشتر مردها اگر بدانند خانم بیوه ای قبلاً صیغه شده بوده ، با او ازدواج نخواهند کرد


من هم از این مردها هستم ، نباید باشم ، ولی هستم دیگه.

Reza-D;913423 نوشت:

یعنی با دوست دختر داشتن یک مرد راحت تر گنار میایند تا با صیغهء حلال!!

بخاطر اینه که در دوستی حرف اول ( رابطه ) رو آخر میزنن و تا اون موقع می تونی سر خودت رو کلاه بزاری که این بخاطر عشق و علاقه ست و این شرو ورها.

ولی در به قول شما صیغه حلال حرف آخر ( در دوستی ) رو اول میزنن ، و فرصتی واسه شیره مالیدن سر خودت نداری ، واسه همین بهت بر می خوره.

تبلیغاتی هم که علیه احکام اسلام میشه هم خیلی تاثیر گذاره.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

Reza-D;913428 نوشت:
بخشید متوجه نشدم
تفاوتِ چه؟

سلام
تفاوت ظاهری زنا و صیغه؟
یا علیم[/]

محی الدین;913435 نوشت:

سلام
تفاوت ظاهری زنا و صیغه؟
یا علیم

ببینید برادر نمی دانم چرا در این تاپیک و برخی تاپیک های مشابه فقط دارم پاسخ های تئوریک دریافت می کنم!

تصور کنید در کشوری زندگی می کنید که حجاب را به اجبار از روی سر زنان بر می دارند

(فقط مثال است با موضوع قیاس نکنید)
حالا خانمی به مرجعی نامه بنویسد و بگوید من در اینجا با این مشکل روبرو شده ام ، باید چکار کنم؟
و مرجع بگوید به من ربطی ندارد که شرایط شما چیست! در هر صورت شما باید حجاب داشته باشی!

یا کسی بیمار باشد و بگوید وقتی روزه می گیرم معده ام درد می گیرد و خونریزی می کند
بعد به او بگوئیم به ما ربطی ندارد که معده ات خونریزی می کند! شما در هر صورت باید روزه بگیری!

مشکل در دو موضوعی که مثال زدم این است که اصلاً شرایط شخص در نظر گرفته نمیشود
و فرض را بر این می گذارند که همه چیز در بهترین و مناسب ترین حالت است
اینکه شما می فرمائید همانطور که راه برای زِنا باز است برای صیغه هم هست ، یعنی همین نادیده گرفتن شرایط
اینکه آیا در عمل هم این حرف صحت دارد؟ آیا الان مثل زمان پیامبر(ص) است که ادزواج موقت به این راحتی که شما می فرمائید باشد؟

آیا:
اولاً مورد مناسب برای عقد راحت پیدا میشود؟
ثانیاً اگر هم پیدا بشود با هم سازگاری دارند؟ (مثلاً پیرزن 80 ساله برای یک جوان 20 ساله نیست؟)
ثالثاً شخص می تواند از عواقب بعدی آن مطمئن باشد؟
رابعاً اطرافیانی که این شخص دارد با آنها زندگی میکند ، بعداً زندگی او را سیاه نمی کنند؟
خامساً.........

بسم الله .

مجاهد تنها;913370 نوشت:
اینجوری که شما نتیجه گیزی می کنید که اصلاً فلسفه ی ازدواج زیر سوال میره.
یه سری به آمار و ارقام بزنید هم بد نیست.
گیریم که حرف شما درست باشه. خب شما که استادید به ما بگید چطوری میتونیم هر وقت بهمون فشار اومد به صورت اختیاری خودمونو با احتلام تخلیه کنیم؟ اینجوری حکمت خدا هم زیر سوال نمیره ما هم اذیت نمیشیم.

برداشتتون صحیح نبود .
چیزی از فلسفه ی ازدواج زیر سوال نمیره ! شما باید تلاش کنی و مصمم در رسیدن به همسر و ازدواج کردن ، و برطرف کردن آن نیاز به روش درستش ! اما وقتی شرایط محیا نیست ، در کنار ایمان و تقوا و صبر می کنید ! تا به فضل الله ، به همسر برسی . که این نظر شخصی نیست !
این که به صورت اختیاری در احتلام (که امریست بر عهده ی سیستم بدن ، ) دخالت کنیم ، نادرسته . اون را به مکانیسم هوشمند بدن بسپارید .
این که شما هم سختتون نشه هم مومن و متقی باشی که ارزش نداره ! ما باید به سختی و مشکلاتی مواجه باشیم در این امر تقوا و تزکیه ، تا آن متقی و زکی بودن ما ارزش داشته باشد یا خیر ؟
خداوند سختی را گذاشته که خوب بودنت ارزش پیدا کنه . همچنین فرموده ((اِنّ مع العُسرِ یسرا)) خب پس ما تلاش در حصول به همسر میکنیم با ایمان و به فضل خداوند ، ولی تا وقتی مقدور نشده ، صبر و خودداری باید کرد . که این با ازدواج نه تنها منافات ندارد که مفید هم هست .

مجاهد تنها;913370 نوشت:
این چه دینیه که میگه نیاز جنسیتو سرکوب کن تا آدم خوبی باشی؟ خب اگر ما هم بخوایم نظرات خودمونو به مردم در غالب دین تحمیل کنیم دین ما هم میشه مثل دین اونا که دیگه چیزی ازش نمیمونه!

کسی سخنی از سرکوب نیاز فطری و طبیعی انسان نزده که ! وقتی شما طبق عرایضی که چند خط بالاتر گفتم ، با وجود تلاش و اقدام مُصمَّمانه ، حصول به همسر و ازدواج هنوز مقدور نشده ، باید خودداری و تقوا و تزکیه ی نفس کنید ! تا به فضل خدا ، این امکان برای ازدواج شما محیا شود .

Reza-D;913385 نوشت:
سلام
جناب مهدی کلاً از اسلام یک برداشت شخصی دارید
جواب رهبانیت را که جناب سردار تنها دادند: لا رهبانیه فی الاسلام
جدای از این ، فکر کنم اخبار تجاوز همین کشیش ها به کودکان را کم و بیش از اخبار شنیده باشید

سلام علیکم برادر .
شخصی نیست .
رهبانیت را تصدیق نکردم . خداوند هم به آن امر نکرده . آوردن مثالش برای آن بود تا بگویم : می توان آن نیاز را کنترل کرد کما آنکه دیگران می توانند .
در باره ی عهد شکنیِ آن دسته ای که ذکر کردید ، باید بگویمم برای همین بود که نوشته بودم : ((آنهایی که واااااقعا ایمان و اخلاص بسیار بالایی برای این امر دارند)) تا از آنچه نام بردید ، متمایزشان کرده باشم . به هر حال .

Reza-D;913385 نوشت:
"ای مردم، جبرئیل از طرف خداوند مهربان و دانا نزد من آمد و گفت: دوشیزگان همانند میوه های درختان اند هنگامی که رسیدند و فصل چیدنشان فرا رسید باید چیده شوند. اگر چیده نشوند ، تابش آفتاب آنها را فاسد می کند و بادهای خزان پراکنده شان می سازد"

بله و این مال آن زمانی بود که شرایط پذیرش داماد ، ایمان و تقوا و اخلاق بود و پس از آن توان آماده کردن محلی برای بردن دختر(زنش) به آن برای سکونت .
اما این روزها ، اکثریت باغبانان آن باغ ها و درختان ،با آنها تجارت های عجیب و هنگفت می کنند . و لذا میوه ها را به این راحتی ها به شما نمیدند ، و انگار میخواهند ارث فلانی را از شما بگیرند ! و اگر کسی چنان توانی در پرداخت نداشت ، حاضرند میوه بر زمین افتد و ... اما به ما ندهندش .
خُب حالا آیا کار درست ، همان صبر ، در کنار تلاش برای محیا سازی شرایطِ حصول به آن میوه ، نیست ؟
شما که خدای نکرده اهل میوه دزدی و یا خوردن میوه های کرم خورده ی روی زمین افتاده نیست ! پس هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد .

Reza-D;913385 نوشت:
تازه پیامبر(ص) این حدیث را درمورد دختران گفته که نیاز جنسی آنها به اندازه پسرها فعال نیست!

نیاز و شهوت زن آدم ، نُه(9) برابر خودِ مرد هست ! لکن به همان میزان هم حیا در زن برای پنهان کردن شهوتش ، قرار یافته .

Reza-D;913385 نوشت:
نمی دانم دیگر چطور باید برای دوستان توضیح بدهم!!
توصیه به تقوا پیشه کردن که خداوند در قرآن فرموده ، بدون شک حق است
اما اینکه این موضوع را بگیرند و توی سر جوان بکوبند که تقوا پیشه کن ، اکثراً ناحق است

آقا جان ، به خدا ما شمارا خوب درک میکنیم ! امثال این مورد بسیااار هست . در این غم هیچ کس تنها نیست happy

Reza-D;913385 نوشت:
چون اولاً خدا خطاب به خود جوان گفته تقوا پیشه کن ، اما خطاب به دیگران گفته او را همسر بدهید ، نه اینکه بروید برایش کلاس موعظه باز کنید!!
وَأَنكِحُوا الْأَيَامَى مِنكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاء يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
بى‏ همسرانِ خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد اگر تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خويش بى‏ نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست

ثانیاً تقوا پیشه کردن آخرین راه است و اگر هم جوانی مجبور به صبر شود ، اگر اسلام واقعی پیاده شود این صبر چندان طولانی نخواهد بود
ابتدا ازدواج دائم ، بعد موقت ، بعد راه های مانند نامزد شدن تا فراهم شدن شرایط ازدواج ، اگر هیچکدام نشد ، آنگاه تقوا پیشه کردن

به شدت موافقیم ، اما مث اینکه امام زمان باید ظهور کنن تا این عیب را از نظام اجرایی و سیاسی کشور ، و فرهنگ و سنن غلط خانواده ها ، بر طرف کنند .
اللهم عجّل لولیک الفرج و العافیت و النصر .

در پناه الله باشید .

Reza-D;912982 نوشت:
الان دل یک عده از کاربران از این پاسخ شما به شدت شادمان شده و دارد قند توی دلشان آب میشود
و چهره ای پیروزمندانه به خود گرفته اند که خدا را شکر ، کارشناسِ تاپیک خوب صورتش را به خاک مالید
تو هم اگر عرضه داری و مردی ، دست از هوسبازی بردار و مثل "امین" رفتار کن

البته استاد "هادی" عزیز ، در خیر بودن نیت شما ذره ای شک ندارم
لذا منظورم را به خود نگیرید برادر
در زمان امام علی(ع) عده ای میگفتند: "لا حکم الا ل لله"
امام علی در وصفشان فرمود: "حرف حقی است که از آن نیت باطل دارند"

با اجازهء شما یک دعا می کنم
خدایا ، هر کسی که دیگری را به ضعف اراده در گرفتاری ها متهم میکند ، به همان بلا امتحانش کن
آمین یا رب العالمین



با سلام و احترام
برادر بزرگوار جناب رضا
بنده کاملا متوجّه منظور حضرت عالی هستم، چند تن از آشنایان و رفقای خود حقیر در شرایطی قرار گرفتند که چند ماه به دور از همسر بوده اند، اما توانستند با توکل و توسّل بیشتر بر امیال و غرایز خود پیروز شوند .
بالاخره مبارزه با امیال و غرایز امکان پذیر هست و چیزی نیست که لاعلاج باشد.
با توجه به اینکه به اندازه کافی از جنبه کلامی بحث شد با اجازه ی دوستان بزرگوار و جناب رضا این بحث را می بندیم ... تا بیش از این بحث به حاشیه کشیده نشود .
التماس دعا

موضوع قفل شده است