جمع بندی تلاش برای ثروتمند شدن، از دید اسلام صحیح است یا خیر؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تلاش برای ثروتمند شدن، از دید اسلام صحیح است یا خیر؟

با سلام امروزه سمینارها و کلاسها و کتابهای بسیاری می بینیم که مردم یاد می دهند چطور ثروتمند شوید و این مسئله که شاید در گذشته با اکراه به آن نگاه میشد حالا بعنوان یکی از علاقمندیهای جدی جامعه مطرح است سوالم این است که اولا مطالبی که در این سمینارها مثل سمینارهای دکتر آزمندیان یا آقای محمود معظمی گفته میشود واقعا درست است و انسان با تغییر ذهنیت های خود میتواند ثروتمند شود دوم اینکه چنین فعالیتهایی برای مسلمانان درست است یا خیر ؟ و بطور کلی تا این حد بها دادن به ثروت در جامعه درست است یا خیر؟ لطفا در این زمینه نظرتان را بفرمایید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

mehrdaad.;906479 نوشت:
با سلام امروزه سمینارها و کلاسها و کتابهای بسیاری می بینیم که مردم یاد می دهند چطور ثروتمند شوید و این مسئله که شاید در گذشته با اکراه به آن نگاه میشد حالا بعنوان یکی از علاقمندیهای جدی جامعه مطرح است سوالم این است که اولا مطالبی که در این سمینارها مثل سمینارهای دکتر آزمندیان یا آقای محمود معظمی گفته میشود واقعا درست است و انسان با تغییر ذهنیت های خود میتواند ثروتمند شود دوم اینکه چنین فعالیتهایی برای مسلمانان درست است یا خیر ؟ و بطور کلی تا این حد بها دادن به ثروت در جامعه درست است یا خیر؟ لطفا در این زمینه نظرتان را بفرمایید

سلام و تشکر@};-

در پاسخ به سؤال شما نکاتی را تقدیم می کنیم:

اولاً: با توجه به اینکه این مرکز از جزئیات و روشهای این قبیل نشست ها، سمینارها، کلاسها و کتابها اطلاع چندانی ندارد اینکه چه مقدار مبتنی بر مبانی اسلامی است، نمی تواند اثباتاً یا نفیاً در خصوص صحت و سقم آنها اظهار نظر کند، لازمه اینکه از این زاویه اظهار نظر کنیم آگاهی کارشناسان اقتصاد اسلامی این مرکز از جزییات این سمینارها، کلاسها و کتابهاست که در این مجال، از محل بحث ما خارج است.

ثانیاً: صرفنظر از صحت و درستی این روشها در خصوص فایده بخش بودن روشهایی که در این قبیل نشستها و کتابها بیان می شود باید گفت: قطعاً فی الجمله این تغییر ذهنیت ها بلااثر نیست اما باید به این قبیل آگاهی ها با دید شرط لازم نگریست بعبارتی تنها تغییر ذهنیت در تغییر وضعیت مؤثر نیست بلکه باید این تغییر ذهنیت را با تغییر رویکرد و تلاش و کوشش و فعلیت بخشیدن این آگاهی ها و مهارت ها آن هم در چارچوب سیاست گام به گام به مرحله تحقق و نتیجه نزدیک ساخت.

ثالثاً: از آيات قرآن و روايات استفاده مى شود كه خداى مهربان دنيا را براى بندگانش به منزله ى مزرعه و كشتزاری براى آخرت قرار داده است . انسان بايد در سايه ى تعاليم وحى و هدايت انبيا و امامان چند روزى كه در دنياست مانند زارعى عاقل و دهقانى بصير بذر ايمان و عمل صالح و حسن خلق را در اين كشتزار بپاشد، و پس از ورود به آخرت بهترين محصول و ميوه را كه رضاى حق و بهشت جاويد است تحصيل كند. انسان با همه ى وجود بايد مواظب باشد زرق و برق امور مادى، و ظاهر دل فريب دنیا، او را از زراعت براى آخرت غافل نكند، و به هوا و هوس و شهوات نامناسب دچار ننمايد ، دنیا را هدف و آرمان نشمارد و دلبسته ی آن نشود بلکه دنیا را وسیله و گذرگاه عبور به منزلگاه ابدی و غایت و هدف نهایی یعنی رسیدن به کمال و وصال حضرت دوست بداند.

رابعاً: بسیاری هستند که از اين حقيقت ناب كه در كلام معصوم (ع) آمده:[=book antiqua][=book antiqua]دنيا مزرعه ى آخرت است.[=book antiqua](1) غافلند. فلذا با دنیاگرایی و دنیاپرستی، در شوره زار وجودشان جز بذر گناه و معصيت نمى كارند; بذرى كه محصولش خشم و نفرت خدا و عذاب دردناك دوزخ است. اما با نگاهی قرآنی و با عقلانیتی دینی در می یابیم که؛ اقتصاد می تواند وسیله ای برای رسیدن انسانها به کمالات معنوی و دستیابی به مکارم اخلاقی باشد. در حقیقت، مـال و ثروت ، مـانـند مارى است كه هم داراى زهر كشنده و هم داراى پادزهر است، يعنى ممكن است انسان به وسيله آن مسموم شود و هم ممكن است دفع مسموميّت نمايد.(2) بـنـابـرايـن، هـمـان طور كه گرایش به مال و ثروت دنیا، ناهنجاريهايى را در ظاهر و باطن آدمى، ايجاد مى كند، فايده هـايـى نـيـز دارد كـه در مواردی، با رویکرد درست، اصولی و اعتدالی، می توان زيـانـهـاى نـاشـى از آن را بـر طـرف ساخت. از اینرو در نظر اسلام تلاش و کوشش در جهت تولید سرمایه و ثروت در جامعه اسلامی بمنظور برخورداری فرد فرد مسلمانان و جامعه مسلمین و نیز تحصیل مواردی که در ادامه تقدیم می شود ممدوح و سفارش شده است، آنچه مذمت شده، حب دنیا و دلبستگی به دنیاست، بعبارت اخری اسلام زهد فعال (عدم دلبستگی به دنیا) را تأیید می کند نه زهد منفعل که از کناره گیری از کار و تلاش و کوشش در بستر دنیا ناشی می شود.

خامساً: فوايد مال به دو دسته تقسيم مى شود: دنيوى و اخروى. فواید دنیوی آن بر کسی پوشیده نیست و جزو بدیهیات است، بـه دليـل ايـنـكـه بـيـشـتـر مـردم، بـخـش مـهـمّ عـمـر خـويـش را صرف جـمـع آورى مـال و استفاده آن مـى كـنـنـد. از اینرو تنها به ذکر برخی فـوايـد اُخـروى (ديـنـى ) مال و ثروت بسنده می کنیم:

الف ـ وسيله كسبِ آخرت: مـال مـى تـوانـد انـسـان را در انـجـام بـنـدگـى خـدا كمك كند. به عبارت ديگر، انسان به وسيله مـال، مـقـدّمـاتـى را فـراهـم مى سازد تا راه بندگى خدا بر او آسان شود. حضرت صادق (ع) مى فرمايد: [=book antiqua]آن ثروتى كه ترا از ستم باز دارد، بهتر از فقرى است كه ترا به گناه وا دارد.(3) عـلاوه بـر ايـن، عـبادتهاى بزرگى در اسلام تشريع شده كه جز از عهده ثروتمندان بر نمى آيد مانند: جهاد بامال در راه خدا، حجّ و زيارت، خمس و زكات، اطعام مؤمن و برآوردن نيازهاى او، قرض الحسنه و غيره . بطور مثال، قرآن درباره قرض الحسنه مى فرمايد: كيست كه به خدا قرض الحسنه دهد، تاخدا برآن چند برابر بيفزايد؟(4)
ب ـ كمك به ديگران: ثـروتـمـنـدان مـى تـوانـنـد بـه هـمـنـوعـان خـود كـمـك كـنـنـد، و بـا دادن صـدقـه و بـخـشـش مال، رضايت الهى را كسب نمايند. قرآن كريم مى فرمايد: [=book antiqua]اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از آنچه به شما روزى داده ايم، انفاق كنيد.(5) اين گونه انفاقها، عـلاوه بـرايـنـكـه بـه رفـاه حـال مـحـرومـان كـمـك مـى كـنـد، خـصـلت نـيـكـو و بـذل و بـخـشـش را در دل مـؤ مـن ايـجـاد مـى كـنـد و صـفـت نـاپـسـنـد بخل و حرص را از آن مى زدايد.

ج ـ انجام امور خيريّه و عام المنفعه: اگر ثـروتـمـنـد، امـوال خـود را بـراى رضـاى خـدا در كـارهـاى عـامّ المـنـفـعـه ، مـثل ساختن مسجد، پل، بيمارستان و... مصرف كند، سالها از دعاى خير مردم، بهره مند مى شود و پـرونـده عـمـل وى حـتـى پـس از مـرگـش بـسـتـه نـشـده و بـراى او حـسـنـه نـوشـتـه مـى شـود.

د- تـزكـيـه نـفس: انسان مى تواند به كمك مال و انفاق آن، در راه خدا خود را از آتش شعله ور جهنّم حـفـظ كـنـد، و بـا صـرف مـال در راه خـيـر، باعث تزكيه نفس خويش گردد، خدا به پيامبرش مى فرمايد: [=book antiqua]از مالهاى ايشان صدقه بگير تا به وسيله آن ، ايشان را پاك گردانى و بر ايشان درود فرست كه دعا و درود تو مايه ی آرامش آنهاست. (6)

ه- عزّت نفس:
انسانى كه از نظر اقتصادى در وضعِ خوبى به سر مى برد، و بر اثر تلاش و زحمت، خود را از ديگران بى نياز مى كند، داراى عزّت و شرافت است. امام صادق (ع) فرمود: [=book antiqua]اى بنده ی خدا عزّت خويش را حفظ كن . راوى سؤال كرد عزّتم چيست قربانت گردم ؟ فرمود: صبح زود رفتن به بازار (و كار وتلاش ) و در نتيجه گرامى داشتن خود.(7)

اما اگر انـسـان تـوجـّه نداشته باشد، و آنگونه كه دين اسلام دستور داده است ، حركت نكند، و ثروتِ در اختیارش را در مسیر کمال و سعادت حقیقی و به درستی بکار نگیرد، بـاهـمـه خـوبـيـهـا و فوايدى كه دارد، گاهى مشكل آفرين و فساد آور است . در نتیجه اگر انسان به بـيـمـارى (مـال دوسـتـى ) و (دنيا طلبى ) گرفتار شود، و ثروت اندوزى را هدف خود قرار دهد، از كمالات روحى و اخلاقى باز مانده و مفاسدی در بر دارد و باعث ايجاد رذايل اخلاقى فراوانى در نفس او مى شود و بسا چنان گرفتار شهوت مال و ثروت و دنیاپرستی می گردد که همچون قارون، خود را به ورطه هلاکت ابدی خواهد انداخت.

موفق باشید ...@};-

پاورقی______________________________________________
1. [=book antiqua](الدُّنيا مَزْرَعَةُ الآخِرَة)، بحار الانوار : 70 / 148 ، باب 124 .
2. حقايق، فيض كاشانى، ص 109، دارالكتاب العربى .
3. [=book antiqua](غِنىً يَحْجُزُكَ عَنِ الظُّلْمِ، خَيْرٌ مِنْ فَقْرٍ يَحْمِلُكَ عَلَى الاِْثْمِ)، فروع كافى، ج 5، ص 72.
4. [=book antiqua](مَنْ ذَالَّذى يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ اَضْعافاً كَثيرَةً)، بقره، آيه 244.
5. [=book antiqua](يااَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناكُمْ)[=book antiqua]، بقره، آيه 254.
6.[=book antiqua][=book antiqua]مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكّيهِمْ بِها وَصَلِّ عَلَيْهِمْ اِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ)، توبه ، آيه 103.
7. [=book antiqua](يـا عـَبـْدَاللّهِ احـْفـَظْ عـِزَّكَ. قـالَ: وَمـا عـِزّى جـُعـِلْتُ فـِداكَ؟ قـالَ: غـُدُوُّكَ اِلى سـُوقِكَ وَاِكْرامُكَ نَفْسَكَ... )، بحارالانوار، ج 78، ص 352.

مشکور;907975 نوشت:

سلام و تشکر@};-

در پاسخ به سؤال شما نکاتی را تقدیم می کنیم:

اولاً: با توجه به اینکه این مرکز از جزئیات و روشهای این قبیل نشست ها، سمینارها، کلاسها و کتابها اطلاع چندانی ندارد اینکه چه مقدار مبتنی بر مبانی اسلامی است، نمی تواند اثباتاً یا نفیاً در خصوص صحت و سقم آنها اظهار نظر کند، لازمه اینکه از این زاویه اظهار نظر کنیم آگاهی کارشناسان اقتصاد اسلامی این مرکز از جزییات این سمینارها، کلاسها و کتابهاست که در این مجال، از محل بحث ما خارج است.

ثانیاً: صرفنظر از صحت و درستی این روشها در خصوص فایده بخش بودن روشهایی که در این قبیل نشستها و کتابها بیان می شود باید گفت: قطعاً فی الجمله این تغییر ذهنیت ها بلااثر نیست اما باید به این قبیل آگاهی ها با دید شرط لازم نگریست بعبارتی تنها تغییر ذهنیت در تغییر وضعیت مؤثر نیست بلکه باید این تغییر ذهنیت را با تغییر رویکرد و تلاش و کوشش و فعلیت بخشیدن این آگاهی ها و مهارت ها آن هم در چارچوب سیاست گام به گام به مرحله تحقق و نتیجه نزدیک ساخت.

ثالثاً: از آيات قرآن و روايات استفاده مى شود كه خداى مهربان دنيا را براى بندگانش به منزله ى مزرعه و كشتزاری براى آخرت قرار داده است . انسان بايد در سايه ى تعاليم وحى و هدايت انبيا و امامان چند روزى كه در دنياست مانند زارعى عاقل و دهقانى بصير بذر ايمان و عمل صالح و حسن خلق را در اين كشتزار بپاشد، و پس از ورود به آخرت بهترين محصول و ميوه را كه رضاى حق و بهشت جاويد است تحصيل كند. انسان با همه ى وجود بايد مواظب باشد زرق و برق امور مادى، و ظاهر دل فريب دنیا، او را از زراعت براى آخرت غافل نكند، و به هوا و هوس و شهوات نامناسب دچار ننمايد ، دنیا را هدف و آرمان نشمارد و دلبسته ی آن نشود بلکه دنیا را وسیله و گذرگاه عبور به منزلگاه ابدی و غایت و هدف نهایی یعنی رسیدن به کمال و وصال حضرت دوست بداند.

رابعاً: بسیاری هستند که از اين حقيقت ناب كه در كلام معصوم (ع) آمده:[=book antiqua]دنيا مزرعه ى آخرت است.(1) غافلند. فلذا با دنیاگرایی و دنیاپرستی، در شوره زار وجودشان جز بذر گناه و معصيت نمى كارند; بذرى كه محصولش خشم و نفرت خدا و عذاب دردناك دوزخ است. اما با نگاهی قرآنی و با عقلانیتی دینی در می یابیم که؛ اقتصاد می تواند وسیله ای برای رسیدن انسانها به کمالات معنوی و دستیابی به مکارم اخلاقی باشد. در حقیقت، مـال و ثروت ، مـانـند مارى است كه هم داراى زهر كشنده و هم داراى پادزهر است، يعنى ممكن است انسان به وسيله آن مسموم شود و هم ممكن است دفع مسموميّت نمايد.(2) بـنـابـرايـن، هـمـان طور كه گرایش به مال و ثروت دنیا، ناهنجاريهايى را در ظاهر و باطن آدمى، ايجاد مى كند، فايده هـايـى نـيـز دارد كـه در مواردی، با رویکرد درست، اصولی و اعتدالی، می توان زيـانـهـاى نـاشـى از آن را بـر طـرف ساخت. از اینرو در نظر اسلام تلاش و کوشش در جهت تولید سرمایه و ثروت در جامعه اسلامی بمنظور برخورداری فرد فرد مسلمانان و جامعه مسلمین و نیز تحصیل مواردی که در ادامه تقدیم می شود ممدوح و سفارش شده است، آنچه مذمت شده، حب دنیا و دلبستگی به دنیاست، بعبارت اخری اسلام زهد فعال (عدم دلبستگی به دنیا) را تأیید می کند نه زهد منفعل که از کناره گیری از کار و تلاش و کوشش در بستر دنیا ناشی می شود.

خامساً: فوايد مال به دو دسته تقسيم مى شود: دنيوى و اخروى. فواید دنیوی آن بر کسی پوشیده نیست و جزو بدیهیات است، بـه دليـل ايـنـكـه بـيـشـتـر مـردم، بـخـش مـهـمّ عـمـر خـويـش را صرف جـمـع آورى مـال و استفاده آن مـى كـنـنـد. از اینرو تنها به ذکر برخی فـوايـد اُخـروى (ديـنـى ) مال و ثروت بسنده می کنیم:

الف ـ وسيله كسبِ آخرت: مـال مـى تـوانـد انـسـان را در انـجـام بـنـدگـى خـدا كمك كند. به عبارت ديگر، انسان به وسيله مـال، مـقـدّمـاتـى را فـراهـم مى سازد تا راه بندگى خدا بر او آسان شود. حضرت صادق (ع) مى فرمايد: [=book antiqua]آن ثروتى كه ترا از ستم باز دارد، بهتر از فقرى است كه ترا به گناه وا دارد.(3) عـلاوه بـر ايـن، عـبادتهاى بزرگى در اسلام تشريع شده كه جز از عهده ثروتمندان بر نمى آيد مانند: جهاد بامال در راه خدا، حجّ و زيارت، خمس و زكات، اطعام مؤمن و برآوردن نيازهاى او، قرض الحسنه و غيره . بطور مثال، قرآن درباره قرض الحسنه مى فرمايد: كيست كه به خدا قرض الحسنه دهد، تاخدا برآن چند برابر بيفزايد؟(4)
ب ـ كمك به ديگران: ثـروتـمـنـدان مـى تـوانـنـد بـه هـمـنـوعـان خـود كـمـك كـنـنـد، و بـا دادن صـدقـه و بـخـشـش مال، رضايت الهى را كسب نمايند. قرآن كريم مى فرمايد: [=book antiqua]اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از آنچه به شما روزى داده ايم، انفاق كنيد.(5) اين گونه انفاقها، عـلاوه بـرايـنـكـه بـه رفـاه حـال مـحـرومـان كـمـك مـى كـنـد، خـصـلت نـيـكـو و بـذل و بـخـشـش را در دل مـؤ مـن ايـجـاد مـى كـنـد و صـفـت نـاپـسـنـد بخل و حرص را از آن مى زدايد.

ج ـ انجام امور خيريّه و عام المنفعه: اگر ثـروتـمـنـد، امـوال خـود را بـراى رضـاى خـدا در كـارهـاى عـامّ المـنـفـعـه ، مـثل ساختن مسجد، پل، بيمارستان و... مصرف كند، سالها از دعاى خير مردم، بهره مند مى شود و پـرونـده عـمـل وى حـتـى پـس از مـرگـش بـسـتـه نـشـده و بـراى او حـسـنـه نـوشـتـه مـى شـود.

د- تـزكـيـه نـفس: انسان مى تواند به كمك مال و انفاق آن، در راه خدا خود را از آتش شعله ور جهنّم حـفـظ كـنـد، و بـا صـرف مـال در راه خـيـر، باعث تزكيه نفس خويش گردد، خدا به پيامبرش مى فرمايد: [=book antiqua]از مالهاى ايشان صدقه بگير تا به وسيله آن ، ايشان را پاك گردانى و بر ايشان درود فرست كه دعا و درود تو مايه ی آرامش آنهاست. (6)

ه- عزّت نفس:
انسانى كه از نظر اقتصادى در وضعِ خوبى به سر مى برد، و بر اثر تلاش و زحمت، خود را از ديگران بى نياز مى كند، داراى عزّت و شرافت است. امام صادق (ع) فرمود: [=book antiqua]اى بنده ی خدا عزّت خويش را حفظ كن . راوى سؤال كرد عزّتم چيست قربانت گردم ؟ فرمود: صبح زود رفتن به بازار (و كار وتلاش ) و در نتيجه گرامى داشتن خود.(7)

اما اگر انـسـان تـوجـّه نداشته باشد، و آنگونه كه دين اسلام دستور داده است ، حركت نكند، و ثروتِ در اختیارش را در مسیر کمال و سعادت حقیقی و به درستی بکار نگیرد، بـاهـمـه خـوبـيـهـا و فوايدى كه دارد، گاهى مشكل آفرين و فساد آور است . در نتیجه اگر انسان به بـيـمـارى (مـال دوسـتـى ) و (دنيا طلبى ) گرفتار شود، و ثروت اندوزى را هدف خود قرار دهد، از كمالات روحى و اخلاقى باز مانده و مفاسدی در بر دارد و باعث ايجاد رذايل اخلاقى فراوانى در نفس او مى شود و بسا چنان گرفتار شهوت مال و ثروت و دنیاپرستی می گردد که همچون قارون، خود را به ورطه هلاکت ابدی خواهد انداخت.

موفق باشید ...@};-

پاورقی______________________________________________
1. [=book antiqua](الدُّنيا مَزْرَعَةُ الآخِرَة)، بحار الانوار : 70 / 148 ، باب 124 .
2. حقايق، فيض كاشانى، ص 109، دارالكتاب العربى .
3. [=book antiqua](غِنىً يَحْجُزُكَ عَنِ الظُّلْمِ، خَيْرٌ مِنْ فَقْرٍ يَحْمِلُكَ عَلَى الاِْثْمِ)، فروع كافى، ج 5، ص 72.
4. [=book antiqua](مَنْ ذَالَّذى يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ اَضْعافاً كَثيرَةً)، بقره، آيه 244.
5. [=book antiqua](يااَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناكُمْ)[=book antiqua]، بقره، آيه 254.
6.[=book antiqua]مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكّيهِمْ بِها وَصَلِّ عَلَيْهِمْ اِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ)، توبه ، آيه 103.
7. [=book antiqua](يـا عـَبـْدَاللّهِ احـْفـَظْ عـِزَّكَ. قـالَ: وَمـا عـِزّى جـُعـِلْتُ فـِداكَ؟ قـالَ: غـُدُوُّكَ اِلى سـُوقِكَ وَاِكْرامُكَ نَفْسَكَ... )، بحارالانوار، ج 78، ص 352.



با سلام و تشکر متقابل
​بسیار از پاسخ کامل و جامع شما متشکرم و خیلی بجا عمل کردید که فقط معانی فارسی آیات و روایات را ذکر نمودید، ممنون، سوالی که باقی میماند اینه که در فیلمی مربوط به حضرت عیسی دیدم ایشان گفت رد شدن ثروتمند از در بهشت مثل رد شدن شتر از ته سوزن است آیا این گفته درست است و چرا برای ثروتمندان تفکیکی که شما قائل شدید را در نظر نگرفته است، دوم ما بسیار شنیده ایم که روزی هرکس دست خداست و روایاتی که اشاره به این دارد که هرکس روزی مشخصی دارد یکی بسیار و یکی اندک با این وصف تلاش در کار نمی تواند فایده ای داشته باشد در عمل هم بسیار دیده ایم که یکی هر چقدر تلاش میکند از یک حد محدود و مشخص روزی اش بیشتر نمیشود و برعکس کسانیکه تلاش چندانی نمی کنند اما از در و دیوار برایشان پول میریزد و ثروتمند میشوند بنابراین اگر آنچه گفتم درست باشد تلاش بندگان در این زمینه اثری ندارد و انسانهای تنگ روزی حق دارند که از این مسئله راضی نباشند البته هر چیزی حکمتی دارد اما بهر حال برای کسانیکه روزی شان کم است جالب نیست اگر اینها درست باشد آیا میشود آنکه روزی اش کم است حرکتی کند که تصمیم خداوند در موردش تغییر کند و روزی اش زیاد شود؟

mehrdaad.;908295 نوشت:
با سلام و تشکر متقابل
​بسیار از پاسخ کامل و جامع شما متشکرم و خیلی بجا عمل کردید که فقط معانی فارسی آیات و روایات را ذکر نمودید، ممنون، سوالی که باقی میماند اینه که در فیلمی مربوط به حضرت عیسی دیدم ایشان گفت رد شدن ثروتمند از در بهشت مثل رد شدن شتر از ته سوزن است آیا این گفته درست است و چرا برای ثروتمندان تفکیکی که شما قائل شدید را در نظر نگرفته است،

سلام و تشکر از پیگیری شما@};-

اولاً باید توجه داشته باشید که در مال و دارایی حلال نیز انسان باید توجه داشته باشد، به صرف آنکه مال و ثروت در اختیارش حلال بود، جوازی برای مصرف آن به هر کیفیتی که خواست و میل انسان باشد نیست. از روایات برگرفته می شود که در مال حرام عقاب و عذاب است و در مال حلال حساب و کتاب. از اینرو سعی انسان باید بر آن باشد تا مال و ثروت حلالی که در اختیار دارد را به نحو صحیح و درست، بدور از اسراف و تبذیر و در مسیر مشروع آن مصرف کند و این مطلب مسؤلیتی است که بر دوش همگان است.

ثانیاً علاوه بر آنچه گفته شد باید افزود: رابطه ی برخورداری از دنیا و آخرت در کلام معصومین (ع) عکس هم است: اگر انسان از دنیا بهره برد، به همان میزان از بهره های آخرت او کاسته می شود . چنانکه امام صادق (ع) فرمودند: [=book antiqua]«آخرین پیامبری که وارد بهشت می شود سلیمان بن داود است، زیرا به او دنیا داده شد»(1) نیز فرمودند: [=book antiqua]«هر که در دنیا بهره بیشتری برد اگر بهشتی باشد و به بهشت درآید در آنجا بهره اش کم می شود.»(2) البته این مقایسه در صورتی است که کسانی که در دنیا از بهره دنیایی کمتری برخوردار بوده اند از مقام و منزلت معنوی و قرب الهی مساوی با ثروتمندان اهل بهشت برخوردار باشند و یا علیرغم اینکه از مال و ثروت دنیا بهره ای نداشته اند اما از کار خیر، خدمت به دیگران، تهذیب نفس و جلب رضای خدا لحظه ای دریغ نکرده اند، در این صورت بدلیل سختی هایی که در دنیا متحمل شده و صبوری بخرج داده اند از اجر و پاداش و فضل و لطف مضاعفی برخوردار خواهند بود.

ثالثاً سخنی که به حضرت مسیح (ع) منسوب است (و شما اشاره کردید) را باید درست فهمید، با اندک تاملی می‌توان فهمید که منظور از این سخن مذمت ثروت و ثروتمندان نیست. بلکه منظور از مذمت ثروت، این است که به ثروت اصالت ندهیم و تمام هم و غم ما دنیا نباشد بلکه از آن به عنوان یک ابزار برای رسیدن به خداوند متعال استفاده کنیم.(3) کج فهمی مذهب جِین که نسبت به دنیا عزلت گزیده و توصیه به فقر می‌کند موجب بی‌اعتنایی و بی‌اعتمادی اُشو به آیین مسیحیت و حتی تمام ادیان الهی شده، وی می‌گوید: «بیشتر مذاهب دست به دست هم داده‌اند تا جایی که می‌توانند انسان را به فقر بکشانند آنها شدیداً پول را محکوم و فقر را ستایش کرده‌اند و تا آنجا که به من مربوط است آنها بزرگترین جنایتکارانی هستند که دنیا به خود دیده است.»(4) در نقد آییت جِین و مکتب اُشو همین بس، چنانکه می بینیم اسلام عزیز با فقر میانه‌ی خوبی ندارد. حضرت رسول فرموده‌اند: [=book antiqua]نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد.(5) قرآن کریم کتاب وحیانی مسلمانان نیز، خبر از ثروت و قدرت انبیائی مثل یوسف و داود و سلیمان علیهم السلام می‌دهد و ثروت آنها مانع از الگو شدن برای سائر مردم نمی‌باشد.

بنابراین، ادیان و مذاهب الهی و اسلام عزیز هیچ مخالفت و تضادی با برخورداری از دنیا و مواهب الهی و کسب مال و ثروت ندارند، آنچه مورد مذمت قرار گرفته دلبستگی و اصالت دادن به ثروت و دارایی های دنیایی، افتادن در دام شهوات و منویات مادی و دنیوی و نحوه غلط و نادرست استفاده و افراط و اسراف در برخورداری از آنست.

[=book antiqua]پاسخ بخش دوم سؤالتان را در پست بعدی دنبال کنید ...@};-

پی نوشت ها______________________________________________
1. بحارالانوار، ج 14، ص 74.
2. همان، ج 72، ص 67.
3. بر گرفته از کتاب اُشو، محمد تقی فعالی.
4. اُشو، خلاقیت، ترجمه مرجان نجفی ص 223.
5. کلینی، کافی (هشت جلدی)ج 2،ص 307.

mehrdaad.;908295 نوشت:
دوم ما بسیار شنیده ایم که روزی هرکس دست خداست و روایاتی که اشاره به این دارد که هرکس روزی مشخصی دارد یکی بسیار و یکی اندک با این وصف تلاش در کار نمی تواند فایده ای داشته باشد در عمل هم بسیار دیده ایم که یکی هر چقدر تلاش میکند از یک حد محدود و مشخص روزی اش بیشتر نمیشود و برعکس کسانیکه تلاش چندانی نمی کنند اما از در و دیوار برایشان پول میریزد و ثروتمند میشوند بنابراین اگر آنچه گفتم درست باشد تلاش بندگان در این زمینه اثری ندارد و انسانهای تنگ روزی حق دارند که از این مسئله راضی نباشند البته هر چیزی حکمتی دارد اما بهر حال برای کسانیکه روزی شان کم است جالب نیست اگر اینها درست باشد آیا میشود آنکه روزی اش کم است حرکتی کند که تصمیم خداوند در موردش تغییر کند و روزی اش زیاد شود؟

mehrdaad.;908295 نوشت:
دوم ما بسیار شنیده ایم که روزی هرکس دست خداست و روایاتی که اشاره به این دارد که هرکس روزی مشخصی دارد یکی بسیار و یکی اندک با این وصف تلاش در کار نمی تواند فایده ای داشته باشد در عمل هم بسیار دیده ایم که یکی هر چقدر تلاش میکند از یک حد محدود و مشخص روزی اش بیشتر نمیشود و برعکس کسانیکه تلاش چندانی نمی کنند اما از در و دیوار برایشان پول میریزد و ثروتمند میشوند بنابراین اگر آنچه گفتم درست باشد تلاش بندگان در این زمینه اثری ندارد و انسانهای تنگ روزی حق دارند که از این مسئله راضی نباشند البته هر چیزی حکمتی دارد اما بهر حال برای کسانیکه روزی شان کم است جالب نیست اگر اینها درست باشد آیا میشود آنکه روزی اش کم است حرکتی کند که تصمیم خداوند در موردش تغییر کند و روزی اش زیاد شود؟

سلام مجدد@};-

در پاسخ این بخش از سؤال، ناگزیر از بیان مقدمه ای مختصر در باب سرنوشت و مبحث قضا و قدر هستیم: در مورد سرنوشت، دو تفسير وجود دارد، تفسير نخست مى گويد: سرنوشت هر كس از روز نخست، بدون اطلاع و حضور او، از طرف خداوند تعيين شده؛ بنابراين هر كس با سرنوشت معيّنى از مادر متولد مى شود كه قابل دگرگونى نيست. هر انسانى نصيب و قسمتى دارد كه ناچار بايد به آن برسد. چه بخواهد و چه نخواهد، ‌و كوشش‌ها براى تغيير سرنوشت بيهوده است. بنا بر اين تفسير، ‌بديهى است كه انسان موجودى مجبور و بى اختيار است. بررسى منابع اسلامى نشان مى دهد اين تفسير مورد تأييد اسلام نيست. قبول و پذيرش آن، تمام مفاهيم مسلّم اسلامى از قبيل: تكليف، جهاد، سعى و كوشش و استقامت، قيامت، حسابرسي و غيره را به هم مى ريزد.

در این خصوص، استاد مطهرى مى گويد: [=book antiqua]«اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهي،‌انكار اسباب و مسببات و از آن جمله قوه و نيرو و اراده و اختيار بشر است، چنين قضا و قدر و سرنوشتى وجود ندارد و نمى تواند وجود داشته باشد». (1) اما در تفسير دوم از سرنوشت، در عين حال كه دست تقدير الهي در زندگي انسان و قضا و قدر الهي را مردود نمي داند، نقش انسان را در تعيين سرنوشت زندگي او مي‌پذيرد. در اين تفسير، نقش انسان نه تنها مغاير با سرنوشت نيست، بلكه جزئي از همان سرنوشت است. در سرنوشت و تقدير انسان - چه مومن باشد و چه كافر- چنين است كه او سرنوشت خود را تعيين نمايد. در واقع اختيار داشتن انسان جزئي از تقديرات الهي است.

با این توضیح به اصل بحث و پاسخ سؤال شما بازمی گردیم: از آنجاییکه خداوند رزّاق علی الاطلاق است، بدیهی است تقدیر رزق و وسعت و ضیق آن نیز به دست اوست؛ قوله کریم: [=book antiqua]اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ(2) «آیا آنها ندانستند که خداوند روزی را برای هر کس بخواهد، گسترده یا تنگ می سازد؟» او به خوبی می داند با افزایش روزی خود بر بندگان، عده ای از آنان به طغیان و سرکشی می افتند و از حد خود بیرون می شوند.» از همین رو، از روی لطف خود و برای جلوگیری از سرکشی آنان، روزی آنان را به قدر خاص محدود می کند: [=book antiqua]«و اگر خدا روزی را برای بندگانش وسعت می داد، مسلما در زمین سر به عصیان برمی داشتند و لیکن به اندازه ای که می خواهد، نازل می کند. به راستی او به [حال] بندگانش آگاه و بیناست.»(3) اوست که با حکمت بالغه اش، کمی و زیادی رزق را بین بندگان خود تقدیر و تقسیم می کند تا بدین وسیله ناسپاسان را از سپاسگزاران و شکیبایان را از ناشکیبان باز شناسد و بر اساس رفتار و عکس العمل خوب و بد آنها، به آنان مرتبت و سعادت یا هلاکت و شقاوت بخشد.

به گفته مولای متقیان، علی علیه السلام: [=book antiqua]«و روزیها را مقدّر كرده، برخی فراوان و برخی اندك؛ و تقسیم كرد ارزاق را بر [دسته ای در] تنگی و [دسته ای در زندگانی] فراخ و آسان. قسمت كرد به عدالت تا آن را كه خواهد، بیازماید در زندگانی آسان یا دشوار و بیازماید به وسیله آن سپاس و شكیبایی را در توانگر و فقیر. سپس روزی وسیع را با فقر و بیچارگی در آمیخت و تندرستی را با حوادث دردناك توأم نمود و دوران شادی و سرور را با غصه و اندوه مقرون ساخت.»(4)

بر این اساس، عده ای را می بینیم که به غلط بنا به اعتقاد به رزاقیت خداوند و تصدیق تقدیر او، یکسره دست از کار و تلاش و رنج معاش می کشند و با گوشه گیری و عزلت نشینی، راه کمال را در عبادتهای پیوسته و شبانه روزی می بینند. گاه نیز عنوان زهد و تقوا بر بیکارگی خود می گذارند تا به کار خود، ارزش و بها دهند. پیشوایان معصوم علیهم السلام با مشاهده این رفتارهای ناصواب و برداشتهای نادرست از صفات برجسته ای همچون تقوا و توکل، به شدّت با این گرایشات افراطی مبارزه کرده و بالعکس، کار و تولید سرمایه را عبادت(5) و تلاش برای معاش را امری مقدس و عبادتی بزرگ شمرده اند.(6)

امام صادق علیه السلام هنگامی که درباره حال یکی از یاران خود، عمر بن مسلم، جویا شدند، پاسخ شنیدند که او به عبادت روی آورده و دست از کار و تجارت کشیده است. آن حضرت [با سرزنشِ کار عمر بن مسلم] فرمودند: [=book antiqua]«وای بر او! آیا او نمی داند که انسانی که به دنبال کسب روزی خود نیست، دعایش مستجاب نمی شود.» سپس امام افزود: گروهی از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که آیه [=book antiqua]«وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب»(7)«هر كس تقوای الهی پیشه كند خداوند برایش راه خروج [از مشكلات] قرار می دهد و از جایی كه به حساب نمی آورد روزیش را می دهد.»[=book antiqua] نازل شد، درها[ی مغازه های خود] را بستند و به عبادت پرداختند و گفتند: [این] برای ما کافی است وقتی این خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، آن حضرت آنان را خواستند و [به آنان] فرمودند: چه چیزی باعث شد شما این کار را بکنید؟ پاسخ دادند: یا رسول الله! روزی ما ضمانت شده است. از این رو، ما به عبادت پرداخته ایم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس چنین کند، دعایش مستجاب نمی شود. بر شما لازم است که به دنبال کسب روزی بروید!»(8) حضرت امام صادق(ع) در سخن دیگری توضیح می‌دهد که برخی از افراد، دعایشان هیچگاه به اجابت نخواهد رسید، و از جمله فرمود: [=book antiqua]«مردی در خانه‌اش نشسته و مدام می‌گوید: خدایا! به من روزی عطا کن! به او گفته می‌شود: آیا تو را فرمان ندادم به طلب]روزی[...»(9)

با توجه به مطالبی که گذشت، نکاتی که می توان بدون تردید آنها را از آیات و روایات مذکور استنباط کرد، از این قرار است: 1. خداوند روزی همه انسانها را ضمانت کرده است؛ 2. تنها رازق حقیقی خداوند است، نه غیراو؛ 3. روزی هر انسانی مقدر است؛ 4. تدبیر و تلاش انسان مختار داخل در اصل تقدیر الهی است و هر انسانی وظیفه دارد برای کسب روزی خود و خانواده اش به کار و تلاش بپردازد. در نتیجه، در نظام حاکم بر رزق و روزی انسان که از سوی خالق و رازق هستی طراحی و تقدیر شده است، اراده انسان جزئی از این نظام و در طول اراده حق تعالی است، نه در عرض آن. اراده حق تعالی بر این قرار گرفته است که انسان با اراده خود به کسب روزی بپردازد و امرار معاش کند. همان سخن مشهور که گفته شده: از تو حرکت از خدا برکت. یعنی چنانکه گفتیم تلاش و کوشش و تدبیر انسان، خارج از هندسه و تقدیر الهی در بابِ دادن روزی نیست.

موفق باشید ...@};-

پی نوشتها________________________

[=1]

  • شهيد مطهري، مجموعة‌آثار، انتشارات صدرا، تهران، 1374ش، ج1، ص 384.
  • عنکبوت، 62.
  • شوری/ 27.
  • نهج البلاغة، فیض الاسلام، ترجمه ناصر مكارم شیرازی، خطبه 90.
  • چنانکه حضرت علی (ع) با حفر چاه و وقف کردن آن به تولید سرمایه و رشد اقتصادی جامعه مسلمین کمک می کردند.
  • [=book antiqua]«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه‏السلام قَالَ الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّه.» مردى كه براى زن و بچه‏اش به دنبال مال حلال است، مانند رزمنده در جبهه است. الكافى: 5/88، باب 1، حديث 1.
  • طلاق/ 2-3.
  • وسائل الشیعة، ج 17، ص 27؛ تهذیب الاحکام، ج 6، ص 323.
  • اصول کافی، باب من لا تستجاب دعوته، حدیث 2.
  • [/]

    مشکور;908732 نوشت:

    سلام مجدد@};-

    در پاسخ این بخش از سؤال، ناگزیر از بیان مقدمه ای مختصر در باب سرنوشت و مبحث قضا و قدر هستیم: در مورد سرنوشت، دو تفسير وجود دارد، تفسير نخست مى گويد: سرنوشت هر كس از روز نخست، بدون اطلاع و حضور او، از طرف خداوند تعيين شده؛ بنابراين هر كس با سرنوشت معيّنى از مادر متولد مى شود كه قابل دگرگونى نيست. هر انسانى نصيب و قسمتى دارد كه ناچار بايد به آن برسد. چه بخواهد و چه نخواهد، ‌و كوشش‌ها براى تغيير سرنوشت بيهوده است. بنا بر اين تفسير، ‌بديهى است كه انسان موجودى مجبور و بى اختيار است. بررسى منابع اسلامى نشان مى دهد اين تفسير مورد تأييد اسلام نيست. قبول و پذيرش آن، تمام مفاهيم مسلّم اسلامى از قبيل: تكليف، جهاد، سعى و كوشش و استقامت، قيامت، حسابرسي و غيره را به هم مى ريزد.

    در این خصوص، استاد مطهرى مى گويد: [=book antiqua]«اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهي،‌انكار اسباب و مسببات و از آن جمله قوه و نيرو و اراده و اختيار بشر است، چنين قضا و قدر و سرنوشتى وجود ندارد و نمى تواند وجود داشته باشد». (1) اما در تفسير دوم از سرنوشت، در عين حال كه دست تقدير الهي در زندگي انسان و قضا و قدر الهي را مردود نمي داند، نقش انسان را در تعيين سرنوشت زندگي او مي‌پذيرد. در اين تفسير، نقش انسان نه تنها مغاير با سرنوشت نيست، بلكه جزئي از همان سرنوشت است. در سرنوشت و تقدير انسان - چه مومن باشد و چه كافر- چنين است كه او سرنوشت خود را تعيين نمايد. در واقع اختيار داشتن انسان جزئي از تقديرات الهي است.

    با این توضیح به اصل بحث و پاسخ سؤال شما بازمی گردیم: از آنجاییکه خداوند رزّاق علی الاطلاق است، بدیهی است تقدیر رزق و وسعت و ضیق آن نیز به دست اوست؛ قوله کریم: [=book antiqua]اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ(2) «آیا آنها ندانستند که خداوند روزی را برای هر کس بخواهد، گسترده یا تنگ می سازد؟» او به خوبی می داند با افزایش روزی خود بر بندگان، عده ای از آنان به طغیان و سرکشی می افتند و از حد خود بیرون می شوند.» از همین رو، از روی لطف خود و برای جلوگیری از سرکشی آنان، روزی آنان را به قدر خاص محدود می کند: [=book antiqua]«و اگر خدا روزی را برای بندگانش وسعت می داد، مسلما در زمین سر به عصیان برمی داشتند و لیکن به اندازه ای که می خواهد، نازل می کند. به راستی او به [حال] بندگانش آگاه و بیناست.»(3) اوست که با حکمت بالغه اش، کمی و زیادی رزق را بین بندگان خود تقدیر و تقسیم می کند تا بدین وسیله ناسپاسان را از سپاسگزاران و شکیبایان را از ناشکیبان باز شناسد و بر اساس رفتار و عکس العمل خوب و بد آنها، به آنان مرتبت و سعادت یا هلاکت و شقاوت بخشد.

    به گفته مولای متقیان، علی علیه السلام: [=book antiqua]«و روزیها را مقدّر كرده، برخی فراوان و برخی اندك؛ و تقسیم كرد ارزاق را بر [دسته ای در] تنگی و [دسته ای در زندگانی] فراخ و آسان. قسمت كرد به عدالت تا آن را كه خواهد، بیازماید در زندگانی آسان یا دشوار و بیازماید به وسیله آن سپاس و شكیبایی را در توانگر و فقیر. سپس روزی وسیع را با فقر و بیچارگی در آمیخت و تندرستی را با حوادث دردناك توأم نمود و دوران شادی و سرور را با غصه و اندوه مقرون ساخت.»(4)

    بر این اساس، عده ای را می بینیم که به غلط بنا به اعتقاد به رزاقیت خداوند و تصدیق تقدیر او، یکسره دست از کار و تلاش و رنج معاش می کشند و با گوشه گیری و عزلت نشینی، راه کمال را در عبادتهای پیوسته و شبانه روزی می بینند. گاه نیز عنوان زهد و تقوا بر بیکارگی خود می گذارند تا به کار خود، ارزش و بها دهند. پیشوایان معصوم علیهم السلام با مشاهده این رفتارهای ناصواب و برداشتهای نادرست از صفات برجسته ای همچون تقوا و توکل، به شدّت با این گرایشات افراطی مبارزه کرده و بالعکس، کار و تولید سرمایه را عبادت(5) و تلاش برای معاش را امری مقدس و عبادتی بزرگ شمرده اند.(6)

    امام صادق علیه السلام هنگامی که درباره حال یکی از یاران خود، عمر بن مسلم، جویا شدند، پاسخ شنیدند که او به عبادت روی آورده و دست از کار و تجارت کشیده است. آن حضرت [با سرزنشِ کار عمر بن مسلم] فرمودند: [=book antiqua]«وای بر او! آیا او نمی داند که انسانی که به دنبال کسب روزی خود نیست، دعایش مستجاب نمی شود.» سپس امام افزود: گروهی از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که آیه [=book antiqua]«وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب»(7)«هر كس تقوای الهی پیشه كند خداوند برایش راه خروج [از مشكلات] قرار می دهد و از جایی كه به حساب نمی آورد روزیش را می دهد.»[=book antiqua] نازل شد، درها[ی مغازه های خود] را بستند و به عبادت پرداختند و گفتند: [این] برای ما کافی است وقتی این خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، آن حضرت آنان را خواستند و [به آنان] فرمودند: چه چیزی باعث شد شما این کار را بکنید؟ پاسخ دادند: یا رسول الله! روزی ما ضمانت شده است. از این رو، ما به عبادت پرداخته ایم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس چنین کند، دعایش مستجاب نمی شود. بر شما لازم است که به دنبال کسب روزی بروید!»(8) حضرت امام صادق(ع) در سخن دیگری توضیح می‌دهد که برخی از افراد، دعایشان هیچگاه به اجابت نخواهد رسید، و از جمله فرمود: [=book antiqua]«مردی در خانه‌اش نشسته و مدام می‌گوید: خدایا! به من روزی عطا کن! به او گفته می‌شود: آیا تو را فرمان ندادم به طلب]روزی[...»(9)

    با توجه به مطالبی که گذشت، نکاتی که می توان بدون تردید آنها را از آیات و روایات مذکور استنباط کرد، از این قرار است: 1. خداوند روزی همه انسانها را ضمانت کرده است؛ 2. تنها رازق حقیقی خداوند است، نه غیراو؛ 3. روزی هر انسانی مقدر است؛ 4. تدبیر و تلاش انسان مختار داخل در اصل تقدیر الهی است و هر انسانی وظیفه دارد برای کسب روزی خود و خانواده اش به کار و تلاش بپردازد. در نتیجه، در نظام حاکم بر رزق و روزی انسان که از سوی خالق و رازق هستی طراحی و تقدیر شده است، اراده انسان جزئی از این نظام و در طول اراده حق تعالی است، نه در عرض آن. اراده حق تعالی بر این قرار گرفته است که انسان با اراده خود به کسب روزی بپردازد و امرار معاش کند. همان سخن مشهور که گفته شده: از تو حرکت از خدا برکت. یعنی چنانکه گفتیم تلاش و کوشش و تدبیر انسان، خارج از هندسه و تقدیر الهی در بابِ دادن روزی نیست.

    موفق باشید ...@};-

    پی نوشتها________________________


    [=1]
  • شهيد مطهري، مجموعة‌آثار، انتشارات صدرا، تهران، 1374ش، ج1، ص 384.
  • عنکبوت، 62.
  • شوری/ 27.
  • نهج البلاغة، فیض الاسلام، ترجمه ناصر مكارم شیرازی، خطبه 90.
  • چنانکه حضرت علی (ع) با حفر چاه و وقف کردن آن به تولید سرمایه و رشد اقتصادی جامعه مسلمین کمک می کردند.
  • [=book antiqua]«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه‏السلام قَالَ الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّه.» مردى كه براى زن و بچه‏اش به دنبال مال حلال است، مانند رزمنده در جبهه است. الكافى: 5/88، باب 1، حديث 1.
  • طلاق/ 2-3.
  • وسائل الشیعة، ج 17، ص 27؛ تهذیب الاحکام، ج 6، ص 323.
  • اصول کافی، باب من لا تستجاب دعوته، حدیث 2.
  • [/]


    با سلام و تشکر، آیا مردان بازنشسته هم باید برای کسب روزی بیشتر از خانه بیرون روند و تلاش کنند یا خیر؟ تکلیف بیمارانی که دچار افسردگی یا سایر بیماریهای روحی روانی هستند چیست؟ همچنین کسانیکه دچار بیماری اعتیاد هستند چیست؟ یا کسانیکه دچار معلولیت هستند چه؟ و ضمنا آیا راهی وجود دارد که خداوند روزی آنانی که تنگ روزی هستند را زیاد کند یا خیر؟

    mehrdaad.;909155 نوشت:
    با سلام و تشکر، آیا مردان بازنشسته هم باید برای کسب روزی بیشتر از خانه بیرون روند و تلاش کنند یا خیر؟

    سلام و ادب@};-

    در حقیقت، کار و تلاش، در هیچ برهه ای از زمان و مادامیکه انسان از سلامتی جسمی و روحی برخوردار است نباید متوقف شود زیرا نفس کار و تلاش علاوه بر فواید بسیاری که برای فرد، خانواده و جامعه دارد، متضمن سلامتی و شادابی انسان نیز هست. اینکه در زبان و قول مردم به غلط رایج شده؛ کسی که بازنشسته شد دیگر نباید کار و تلاش کند و باید درآمد بازنشستگی و عواید تلاش 30 ؛ 40 ساله اش بگونه ای باشد که با خیال آسوده و بدون هیچ دغدغه ای فقط به استراحت بپردازد، سخن ناتمام و ناقص و از جهتی نادرست است. در توضیح مطلب گفتنی است: درست است یک فرد بازنشسته که 30 الی 40 سال از بهترین اوقات عمرش را به کوشش و تلاش پرداخته باید حقوق و مزایای بازنشستگی و عواید حاصل از این تلاش طاقت فرسایش بگونه ای باشد که دیگر دغدغه و نگرانی معاش نسبی و تأمین هزینه های زندگی را نداشته باشد اما این مطلب که کاملاً بدون هیچ تلاش و کوشش و فعالیتی پاهایش را روی هم بیاندازد و به استراحت مطلق بپردازد خلاف آموزه های دینی و حتی توصیه های علمی و عقلانی است. زیرا دین، در تمام فقرات عمر، انسان را به تلاش و کوشش و فعالیت سالم و خدمت به خلق الله توصیه می کند و علم و عقل نیز، کار و تلاش و تحرک و فعالیت و به تبع آن، حضور در اجتماع را ضامن سلامتی جسم و روح و روان آدمی و عاملی برای پیشیگیری از بسیاری آسیبها و مشکلات فردی، اجتماعی و اخلاقی می داند. که تفصیل آن خارج از بحث اصلی ماست.

    البته ناگفته نماند، باید اولاً بین کار و تلاش اقتصادی با فعالیت و کوشش فردی و اجتماعی تفکیک نمود، کار و تلاش اقتصادی ممکن است در بعضی افراد بسته به شرایط مالی و اقتصادی، الزاماً بعد از دوران بازنشستگی ضرورت نداشته باشد اما مسأله فعالیت و کوشش فردی و اجتماعی، حضور در اجتماع، تحرک جسمی و ورزش فکری استثناء بردار نیست و هر انسانی اگر جویای سلامتی و رشد است باید تا آخرین لحظه از پای ننشیند. ثانیاً باید بین بازنشستگان نیز تفکیکی را قائل شد، بعضی پس از بازنشستگی نیز توان و سلامت جسمی و روحی لازم را برای کار و تلاش اقتصادی و ایجاد اشتغال و فرصتهای تولیدی دارند، به حکم عقل و دین، گویا بر ایشان نوعی وظیفه و تکلیف است که توان و سرمایه های مادی، معنوی و فکری و مجموعه تجربیات گوناگون خود را به میدان آورده و جامعه را از سرمایه های خویش محروم نساخته، موجب رشد و بالندگی عرصه تولید و اقتصاد کشور شوند. در نقطه مقابل، افراد بازنشسته ای هستند که علاوه بر ضعف و نقصان جسمی و روحی از توان و سرمایه های لازم نیز برخوردار نیستند، حتی ممکن است وضعیت ایشان از جهات مختلف، بگونه ای باشد که نیازمند به حمایت و پشتیبانی های خاص داشته باشند در این وضعیت، باید دولت کریمه و خانواده و فرزندان چنین شخصی، از هیچ بسته حمایتی اعم از مادی و معنوی نسبت به این عزیزان، دریغ نفرمایند.

    mehrdaad.;909155 نوشت:
    تکلیف بیمارانی که دچار افسردگی یا سایر بیماریهای روحی روانی هستند چیست؟ همچنین کسانیکه دچار بیماری اعتیاد هستند چیست؟ یا کسانیکه دچار معلولیت هستند چه؟

    تکلیف اولیه بیمارانی که دچار افسردگی و بیماری های روحی و روانی بوده و یا گرفتار بیماری اعتیاد سنگین و شکننده هستند اینست که با حمایت اطرافیان، خانواده و در برخی موارد از طریق مجامع خیریه، امر درمان ایشان، با تلاش و کوشش وافر و خستگی ناپذیر تعقیب شود و در صورتیکه نتیجه ای حاصل نگشت، باید بعنوان انسانهایی که بدلایلی رنج استضعاف و محرومیت و گرفتاری خاصی که دارند با ایشان برخورد شود، چنانکه در باره برخی از بازنشستگان بدلیل وضعیت جسمی و روحی خاص، علیرغم نیازهای مادی گفتیم به حمایت نیاز دارند، این دو گروه نیز در کنار کسانیکه دچار معلولیتهای خاص صد درصدی هستند و اگر واقعاً توانایی کار و تلاش و فعالیت اقتصادی ندارند، از کار و تلاش اقتصادی معاف هستند. البته در بین جامعه معلولین، یا کسانیکه دچار اعتیاد بوده و یا با برخی بیماری های روحی و روانی دست و پنجه نرم می کنند کم نیستند کسانیکه با این وجود از کار و تلاش برای تأمین معاش و یا فعالیت های اجتماعی و خدمت به دیگران بطور کلی کناره گیری ننموده و در حد خودشان منشأ اثر هستند.

    mehrdaad.;909155 نوشت:
    و ضمنا آیا راهی وجود دارد که خداوند روزی آنانی که تنگ روزی هستند را زیاد کند یا خیر؟

    از آيات قرآن كريم استفاده مي‌شود كه توسعه و تنگي روزي به دست خداست‌; چنان كه در آیه 30 سوره اسراء مي‌فرمايد: [=book antiqua]"إن‌ّ ربّك يَبسط الرّزق‌َ لِمَن يَشأ و يَقدر إنّه كان بِعبادِه خبيراً بصيراً"; بنابراين هر چند اراده و كوشش انسان در زياد شدن رزق و روزي مؤثر است‌; [=book antiqua]"وَ أَن ليس‌َ للانسـَن‌َ الاّ ما سَعي‌َ" (1) ولي اينها "جزءالعلة‌" و يا از آن هم كمتر به حساب مي‌آيند; زيرا اراده و عمل انسان در به دست آمدن رزق و روزي يكي از صدها شرايط است كه تمامي اسباب و شرايط به او منتهي مي‌شود، و اوست كه بر اساس علم و حكمتش روزي را بين بندگان تقسيم مي‌كند; چنانكه مي‌فرمايد: [=book antiqua]"أهُم يَقسِموُنَ رَحمَتِ رَبّكَ نَحنُ قَسَمنَا بَينَهُم مَعيِشَتِهِم فيِ الحَيوَة الدُّنيَا; (2) آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مي‌كنند؟! ما معيشت آنها را در حيات زندگي در ميانشان تقسيم كرديم‌."

    همان گونه كه بيان كرديم‌، خواست خداوند متعال "يرزق من يشأ" جزافي(گزاف و بی حساب) نيست‌; بلكه گشايش و تنگي روزي نيز، روي عللي است كه خدا به بندگان دانا و به صلاح آنان آگاه‌تر است‌. به بعضي افراد به جهت برخي اعمالشان روزي فراوان و به بعضي به سبب عمل‌هايشان (مانند تنبلي‌، قطع رحم و...) روزي كمتر مي‌دهد. برخي را جهت آزمايش‌، روزي فراوان عطا مي‌كند و در كار و زندگيشان گشايش مي‌دهد و برخي را جهت آزمايش‌، روزي كم مي‌دهد و...(3)

    در آیات و روایات دینی راههای متعددی برای افزایش رزق و روزی گفته شده که به مواردی اشاره می کنیم:

    1- باور کنیم که روزی رسان خدا است: [=book antiqua]«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ ؛ خدا روزی رسان است و اوست دارنده ی نیرویی سخت استوار.» (4) دانستن اینکه خداوند روزی رسان است ، با «باور» این مطلب، تفاوتی بسیار دارد و در اثر امتحانات مختلف معلوم می شود، چه کسانی اهل یقین هستند.


    2- معیار، برای طلب روزی: امام حسن (علیه السلام) فرمود: [=book antiqua]«در طلب روزی مانند کسی که برای چیره شدن (بر دشمن) پیکار می کند، کوشش مکن و به تقدیر نیز چندان تکیه مکن که از کار و کوشش دست کشی؛ زیرا در جستجوی فضل و روزی خدا برآمدن، از سنت است و پوییدن راه اعتدال در طلب روزی، از عفت است. نه عفت، روزی را از انسان دور می کند و نه حرص، روزی زیاد می آورد؛ چه، روزی قسمت شده است و حرص زدن موجب افتادن در ورطه ی گناهان می شود.» (5) لذا از طرفی نیازی نیست همه ی هم و غم و فکر خود را صرف بدست آوردن روزی کنیم؛ زیرا میزان روزی ما، (به شرط کار و تلاش در حد لازم) مقدر شده است؛ از طرف دیگر نیز، نباید بدلیل اعتقاد به مقدر شدن روزی، کار و تلاش را ترک کنیم؛ زیرا یکی از سنت های الهی و شرط در روزی، کار و تلاش است.


    3-فرق رزق و روزی با حقوق: یک نکته که باید جدا به آن توجه کنیم آن است که بدانیم روزی با حقوق و درامد عادی که با کسب و کار بدست می آوریم تفاوت دارد. حقوق دادن مستند به اسباب و علل عادی است ولی رزق و روزی مستند به خداوند است. حقوق و دستمزد ها مشخص است, ولی خدای متعال گاهی از جایی روزی انسان را می دهد که قابل محاسبه نیست. ممکن است روزی از طریق برکت در مال و عمر باشد.

    طبق آیات و روایات، عوامل بسیاری در گشایش رزق و روزی و برکت در مال و دارایی انسان مؤثر است که در این مجال، صرفا به ذکر عناوین آن اشاره می کنیم: 1- داشتن ایمان و تقوا. 2- قرض دادن به یکدیگر. 3- با وضو بودن. 4- بیداری، هنگام بین الطلوعین. 5- عدم کسالت و تنبلی در کار. 6-اعتدال، میانه روی و قناعت در زندگی. 7-احسان به مردم، بویژه به اهل خانه. 8- خوش اخلاقی. 9- اطعام کردن. 10- دعا کردن در حق مؤمنین. 11- پاکیزگی و طهارت. 12- صدقه دادن. 13- پرداخت حقوق شرعیه (خمس و زکات). 14- نیت پاک. 15- سحرخیزی و نماز شب.(6)


    همچنین برخي از سوره‌هايي كه در روايات اسلامي براي زياد شدن رزق و روزي توصيه شده عبارتند از: 1. سورة واقعه‌. 2. سوره همزه‌. 3. سوره ليل‌. 4. سوره مزمل‌. 5. سوره ذاريات‌. 6. سوره ممتحنه‌. بعلاوه سوره‌هاي نجم‌، ابراهيم و... نیز براي توسعه در رزق توصيه شده است‌. همچنین دعاهاي فراواني در مورد وسعت رزق و روزي وارد شده ، از جملة آن ها دعايي در تعقيبات نماز صبح است: [=book antiqua]اللّهم اني اسئلك بحق محمّد و ال محمّدٍ عليك، صلّ علي محمّد و آل محمّد واجعل النور في بصري و البصيرهْْ في ديني ... نیز دعاي حضرت مهدي(ع) : [=book antiqua]اللّهم ارزقنا توفيق الطاعهْْ و بعد المعصيه .... كه قبل از مناجات خمسهْْ عشر در مفاتيح آمده است. همچنین دعاي [=book antiqua]" يا من تحلّ به عقد المكاره ..." باز قبل از آن مناجات است. نيز در حواشي مفاتيح الجنان دعاهايي براي وسعت رزق ذكر شده كه مي توانيد آن ها را حوالي زيارات اميرالمؤمنين يا از فهرست مفاتيح پيدا كنيد. و بهترين دعا براي حضرت مهدي(ع) و در خواست رؤيت حضرت ، دعاي عهد است كه بعد از دعاي ندبه در مفاتيح الجنان آمده است[=book antiqua](اللّهم ربّ النّور العظيم و ربّ الكرسي الرفيع ...) و دعاهاي ديگري كه به دنبال دعاي عهد آمده است. (7)

    موفق باشید ...@};-


    پی نوشتها_____________________________________
    1. نجم‌، 39.
    2. زخرف‌، 32.
    3. اقتباس از: قاموس قرآن‌، سيد علي‌اكبر قرشي‌، ج 3، ص 82ـ86، دارالكتب‌الاسلامية‌، با اندكي اضافات‌.
    4. سوره ی الذاریات، 58.
    5. میزان الحکمة،ج5، ح 7150.
    6. بنقل از پایگاه تبیان، راههای افزایش برکت و رزق و روزی، با کمی تغییر.
    7. بنقل از پایگاه پرسمان قرآن، راههای افزایش رزق.

    مشکور;909450 نوشت:

    سلام و ادب@};-

    در حقیقت، کار و تلاش، در هیچ برهه ای از زمان و مادامیکه انسان از سلامتی جسمی و روحی برخوردار است نباید متوقف شود زیرا نفس کار و تلاش علاوه بر فواید بسیاری که برای فرد، خانواده و جامعه دارد، متضمن سلامتی و شادابی انسان نیز هست. اینکه در زبان و قول مردم به غلط رایج شده؛ کسی که بازنشسته شد دیگر نباید کار و تلاش کند و باید درآمد بازنشستگی و عواید تلاش 30 ؛ 40 ساله اش بگونه ای باشد که با خیال آسوده و بدون هیچ دغدغه ای فقط به استراحت بپردازد، سخن ناتمام و ناقص و از جهتی نادرست است. در توضیح مطلب گفتنی است: درست است یک فرد بازنشسته که 30 الی 40 سال از بهترین اوقات عمرش را به کوشش و تلاش پرداخته باید حقوق و مزایای بازنشستگی و عواید حاصل از این تلاش طاقت فرسایش بگونه ای باشد که دیگر دغدغه و نگرانی معاش نسبی و تأمین هزینه های زندگی را نداشته باشد اما این مطلب که کاملاً بدون هیچ تلاش و کوشش و فعالیتی پاهایش را روی هم بیاندازد و به استراحت مطلق بپردازد خلاف آموزه های دینی و حتی توصیه های علمی و عقلانی است. زیرا دین، در تمام فقرات عمر، انسان را به تلاش و کوشش و فعالیت سالم و خدمت به خلق الله توصیه می کند و علم و عقل نیز، کار و تلاش و تحرک و فعالیت و به تبع آن، حضور در اجتماع را ضامن سلامتی جسم و روح و روان آدمی و عاملی برای پیشیگیری از بسیاری آسیبها و مشکلات فردی، اجتماعی و اخلاقی می داند. که تفصیل آن خارج از بحث اصلی ماست.

    البته ناگفته نماند، باید اولاً بین کار و تلاش اقتصادی با فعالیت و کوشش فردی و اجتماعی تفکیک نمود، کار و تلاش اقتصادی ممکن است در بعضی افراد بسته به شرایط مالی و اقتصادی، الزاماً بعد از دوران بازنشستگی ضرورت نداشته باشد اما مسأله فعالیت و کوشش فردی و اجتماعی، حضور در اجتماع، تحرک جسمی و ورزش فکری استثناء بردار نیست و هر انسانی اگر جویای سلامتی و رشد است باید تا آخرین لحظه از پای ننشیند. ثانیاً باید بین بازنشستگان نیز تفکیکی را قائل شد، بعضی پس از بازنشستگی نیز توان و سلامت جسمی و روحی لازم را برای کار و تلاش اقتصادی و ایجاد اشتغال و فرصتهای تولیدی دارند، به حکم عقل و دین، گویا بر ایشان نوعی وظیفه و تکلیف است که توان و سرمایه های مادی، معنوی و فکری و مجموعه تجربیات گوناگون خود را به میدان آورده و جامعه را از سرمایه های خویش محروم نساخته، موجب رشد و بالندگی عرصه تولید و اقتصاد کشور شوند. در نقطه مقابل، افراد بازنشسته ای هستند که علاوه بر ضعف و نقصان جسمی و روحی از توان و سرمایه های لازم نیز برخوردار نیستند، حتی ممکن است وضعیت ایشان از جهات مختلف، بگونه ای باشد که نیازمند به حمایت و پشتیبانی های خاص داشته باشند در این وضعیت، باید دولت کریمه و خانواده و فرزندان چنین شخصی، از هیچ بسته حمایتی اعم از مادی و معنوی نسبت به این عزیزان، دریغ نفرمایند.

    تکلیف اولیه بیمارانی که دچار افسردگی و بیماری های روحی و روانی بوده و یا گرفتار بیماری اعتیاد سنگین و شکننده هستند اینست که با حمایت اطرافیان، خانواده و در برخی موارد از طریق مجامع خیریه، امر درمان ایشان، با تلاش و کوشش وافر و خستگی ناپذیر تعقیب شود و در صورتیکه نتیجه ای حاصل نگشت، باید بعنوان انسانهایی که بدلایلی رنج استضعاف و محرومیت و گرفتاری خاصی که دارند با ایشان برخورد شود، چنانکه در باره برخی از بازنشستگان بدلیل وضعیت جسمی و روحی خاص، علیرغم نیازهای مادی گفتیم به حمایت نیاز دارند، این دو گروه نیز در کنار کسانیکه دچار معلولیتهای خاص صد درصدی هستند و اگر واقعاً توانایی کار و تلاش و فعالیت اقتصادی ندارند، از کار و تلاش اقتصادی معاف هستند. البته در بین جامعه معلولین، یا کسانیکه دچار اعتیاد بوده و یا با برخی بیماری های روحی و روانی دست و پنجه نرم می کنند کم نیستند کسانیکه با این وجود از کار و تلاش برای تأمین معاش و یا فعالیت های اجتماعی و خدمت به دیگران بطور کلی کناره گیری ننموده و در حد خودشان منشأ اثر هستند.

    از آيات قرآن كريم استفاده مي‌شود كه توسعه و تنگي روزي به دست خداست‌; چنان كه در آیه 30 سوره اسراء مي‌فرمايد: [=book antiqua]"إن‌ّ ربّك يَبسط الرّزق‌َ لِمَن يَشأ و يَقدر إنّه كان بِعبادِه خبيراً بصيراً"; بنابراين هر چند اراده و كوشش انسان در زياد شدن رزق و روزي مؤثر است‌; [=book antiqua]"وَ أَن ليس‌َ للانسـَن‌َ الاّ ما سَعي‌َ" (1) ولي اينها "جزءالعلة‌" و يا از آن هم كمتر به حساب مي‌آيند; زيرا اراده و عمل انسان در به دست آمدن رزق و روزي يكي از صدها شرايط است كه تمامي اسباب و شرايط به او منتهي مي‌شود، و اوست كه بر اساس علم و حكمتش روزي را بين بندگان تقسيم مي‌كند; چنانكه مي‌فرمايد: [=book antiqua]"أهُم يَقسِموُنَ رَحمَتِ رَبّكَ نَحنُ قَسَمنَا بَينَهُم مَعيِشَتِهِم فيِ الحَيوَة الدُّنيَا; (2) آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مي‌كنند؟! ما معيشت آنها را در حيات زندگي در ميانشان تقسيم كرديم‌."

    همان گونه كه بيان كرديم‌، خواست خداوند متعال "يرزق من يشأ" جزافي(گزاف و بی حساب) نيست‌; بلكه گشايش و تنگي روزي نيز، روي عللي است كه خدا به بندگان دانا و به صلاح آنان آگاه‌تر است‌. به بعضي افراد به جهت برخي اعمالشان روزي فراوان و به بعضي به سبب عمل‌هايشان (مانند تنبلي‌، قطع رحم و...) روزي كمتر مي‌دهد. برخي را جهت آزمايش‌، روزي فراوان عطا مي‌كند و در كار و زندگيشان گشايش مي‌دهد و برخي را جهت آزمايش‌، روزي كم مي‌دهد و...(3)

    در آیات و روایات دینی راههای متعددی برای افزایش رزق و روزی گفته شده که به مواردی اشاره می کنیم:

    1- باور کنیم که روزی رسان خدا است: [=book antiqua]«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ ؛ خدا روزی رسان است و اوست دارنده ی نیرویی سخت استوار.» (4) دانستن اینکه خداوند روزی رسان است ، با «باور» این مطلب، تفاوتی بسیار دارد و در اثر امتحانات مختلف معلوم می شود، چه کسانی اهل یقین هستند.


    2- معیار، برای طلب روزی: امام حسن (علیه السلام) فرمود: [=book antiqua]«در طلب روزی مانند کسی که برای چیره شدن (بر دشمن) پیکار می کند، کوشش مکن و به تقدیر نیز چندان تکیه مکن که از کار و کوشش دست کشی؛ زیرا در جستجوی فضل و روزی خدا برآمدن، از سنت است و پوییدن راه اعتدال در طلب روزی، از عفت است. نه عفت، روزی را از انسان دور می کند و نه حرص، روزی زیاد می آورد؛ چه، روزی قسمت شده است و حرص زدن موجب افتادن در ورطه ی گناهان می شود.» (5) لذا از طرفی نیازی نیست همه ی هم و غم و فکر خود را صرف بدست آوردن روزی کنیم؛ زیرا میزان روزی ما، (به شرط کار و تلاش در حد لازم) مقدر شده است؛ از طرف دیگر نیز، نباید بدلیل اعتقاد به مقدر شدن روزی، کار و تلاش را ترک کنیم؛ زیرا یکی از سنت های الهی و شرط در روزی، کار و تلاش است.


    3-فرق رزق و روزی با حقوق: یک نکته که باید جدا به آن توجه کنیم آن است که بدانیم روزی با حقوق و درامد عادی که با کسب و کار بدست می آوریم تفاوت دارد. حقوق دادن مستند به اسباب و علل عادی است ولی رزق و روزی مستند به خداوند است. حقوق و دستمزد ها مشخص است, ولی خدای متعال گاهی از جایی روزی انسان را می دهد که قابل محاسبه نیست. ممکن است روزی از طریق برکت در مال و عمر باشد.

    طبق آیات و روایات، عوامل بسیاری در گشایش رزق و روزی و برکت در مال و دارایی انسان مؤثر است که در این مجال، صرفا به ذکر عناوین آن اشاره می کنیم: 1- داشتن ایمان و تقوا. 2- قرض دادن به یکدیگر. 3- با وضو بودن. 4- بیداری، هنگام بین الطلوعین. 5- عدم کسالت و تنبلی در کار. 6-اعتدال، میانه روی و قناعت در زندگی. 7-احسان به مردم، بویژه به اهل خانه. 8- خوش اخلاقی. 9- اطعام کردن. 10- دعا کردن در حق مؤمنین. 11- پاکیزگی و طهارت. 12- صدقه دادن. 13- پرداخت حقوق شرعیه (خمس و زکات). 14- نیت پاک. 15- سحرخیزی و نماز شب.(6)


    همچنین برخي از سوره‌هايي كه در روايات اسلامي براي زياد شدن رزق و روزي توصيه شده عبارتند از: 1. سورة واقعه‌. 2. سوره همزه‌. 3. سوره ليل‌. 4. سوره مزمل‌. 5. سوره ذاريات‌. 6. سوره ممتحنه‌. بعلاوه سوره‌هاي نجم‌، ابراهيم و... نیز براي توسعه در رزق توصيه شده است‌. همچنین دعاهاي فراواني در مورد وسعت رزق و روزي وارد شده ، از جملة آن ها دعايي در تعقيبات نماز صبح است: [=book antiqua]اللّهم اني اسئلك بحق محمّد و ال محمّدٍ عليك، صلّ علي محمّد و آل محمّد واجعل النور في بصري و البصيرهْْ في ديني ... نیز دعاي حضرت مهدي(ع) : [=book antiqua]اللّهم ارزقنا توفيق الطاعهْْ و بعد المعصيه .... كه قبل از مناجات خمسهْْ عشر در مفاتيح آمده است. همچنین دعاي [=book antiqua]" يا من تحلّ به عقد المكاره ..." باز قبل از آن مناجات است. نيز در حواشي مفاتيح الجنان دعاهايي براي وسعت رزق ذكر شده كه مي توانيد آن ها را حوالي زيارات اميرالمؤمنين يا از فهرست مفاتيح پيدا كنيد. و بهترين دعا براي حضرت مهدي(ع) و در خواست رؤيت حضرت ، دعاي عهد است كه بعد از دعاي ندبه در مفاتيح الجنان آمده است[=book antiqua](اللّهم ربّ النّور العظيم و ربّ الكرسي الرفيع ...) و دعاهاي ديگري كه به دنبال دعاي عهد آمده است. (7)

    موفق باشید ...@};-


    پی نوشتها_____________________________________
    1. نجم‌، 39.
    2. زخرف‌، 32.
    3. اقتباس از: قاموس قرآن‌، سيد علي‌اكبر قرشي‌، ج 3، ص 82ـ86، دارالكتب‌الاسلامية‌، با اندكي اضافات‌.
    4. سوره ی الذاریات، 58.
    5. میزان الحکمة،ج5، ح 7150.
    6. بنقل از پایگاه تبیان، راههای افزایش برکت و رزق و روزی، با کمی تغییر.
    7. بنقل از پایگاه پرسمان قرآن، راههای افزایش رزق.

    با سلام و تشکر از پاسخ بسیار خوب و دقیق و کامل شما،=d>، واقعا محبت کردید، اول درخواستم این است که آگر در پاسخگویی لازم شد آیات یا احادیثی ذکر شود لطف کنید تنها معانی فارسی آنرا ذکر نمایید و نیازی به ذکر عربی آن نیست. و بعد، از مجموع فرمایش شما مشخص است که میزان روزی هرکس توسط خداوند تعیین شده و نه میشود به آن افزود ونه ار آن کاست ابتدا بفرمایید که اگر کسی کار و تلاش نکند و وقت خود را صرف حسنه ای دیگر کند مثلا به کسب علم بپردازد و در دانشگاه تحصیل کند اما کار درآمدزایی انجام ندهد آیا روزیی که از جانب خدا برایش تعیین شده به طریقی به او خواهد رسید یا نه، قطع خواهد شد؟
    دوم راه و روشهای علمی در زمانه ما که عملا کار کرده و جواب داده و برای کسب ثروت ارائه میشود که علی الظاهر منافاتی هم با دین ندارد و این روشها به گونه ای بوده که کلیه کسانیکه به آن عمل کردند موفق به کسب میزانی از ثروت شده اند پس چرا این مسئله با آنچه درباره مقرر شدن حد روزی از جانب خدا می گوییم در تعارض است؟ و مربیان این روشها بر این باورند که خداوند همه را برای کسب زندگی خوب و ثروتمند و بدور از فقر در این دنیا آفریده و برای کسی فقر را نمی خواهد و قوانین و اسبابی را برای این منظور در زمین قرار داده و این خود افرادند که با عملکرد اشتباه و افکار اشتباه موجب فقر خود می شوند شاهدش را هم کسانی میدانند که با استفاده از تعالیم آنها از فقر بسوی ثروت رفته اند. خب این با آنچه ما به آن معتقدیم چگونه جور در میاید؟ و کدام گفته صحیح است و اگر ادعای ایشان غلط است و اعتقاد ما درست است پس نمونه هایی که مثال میزنند که نه تنها از فقر نجات پیدا کردند بلکه به ثروت هم رسیده اند چه میشود؟ و اگر درست میگویند پس آیا اعتقاد ما در مورد تعیین حدی مشخص برای روزی از جانب خدا اشتباه است؟
    با تشکر @};-@};-@};-

    مشکور;909450 نوشت:
    البته ناگفته نماند، باید اولاً بین کار و تلاش اقتصادی با فعالیت و کوشش فردی و اجتماعی تفکیک نمود

    ​میشه انسان به کاری جز کسب درآمد مشغول باشد و روزی او هم بطریقی برسد؟ تقریبا مشابه این سوال را در نقل قول کل مطلب ذکر کرده ام و اگه ممکن است در آنجا پاسخ بفرمایید

    باسلام به دوستان عزیز مطالعه کتاب (جایگاه رزق انسان در هستی )نوشته استاد طاهرزاده را پیشنهاد می کنم
    دانلود در لینک زیر
    http://lobolmizan.ir/book/1197

    mehrdaad.;909500 نوشت:
    با سلام و تشکر از پاسخ بسیار خوب و دقیق و کامل شما،، واقعا محبت کردید، اول درخواستم این است که آگر در پاسخگویی لازم شد آیات یا احادیثی ذکر شود لطف کنید تنها معانی فارسی آنرا ذکر نمایید و نیازی به ذکر عربی آن نیست.

    سلام و تشکر از پیگیری مجدانه شما@};-

    پاسخهایی که ارائه می شود، علاوه بر بهره مندی شما در مجموعه هایی گردآوری می شود تا در آینده در امر تدوین بکارگیری شود از اینرو، اینکه مستندات آیات و روایات بطور کامل آورده می شود جزو برنامه پاسخگویی است که از طرف مرکز مقرر گردیده، با این وجود ان شاء الله سعی خواهیم کرد بنحوی مقتضی نظر شما را نیز اعمال کنیم.

    mehrdaad.;909500 نوشت:
    و بعد، از مجموع فرمایش شما مشخص است که میزان روزی هرکس توسط خداوند تعیین شده و نه میشود به آن افزود ونه ار آن کاست ابتدا بفرمایید که اگر کسی کار و تلاش نکند و وقت خود را صرف حسنه ای دیگر کند مثلا به کسب علم بپردازد و در دانشگاه تحصیل کند اما کار درآمدزایی انجام ندهد آیا روزیی که از جانب خدا برایش تعیین شده به طریقی به او خواهد رسید یا نه، قطع خواهد شد؟

    بله حد و حدود روزی هر کسی توسط خدای متعال تقدیر و مهندسی شده اما گفتیم که همین حد و حدود مهندسی و تقدیر شده، حداقل و حداکثری دارد، به عبارتی به تشکیک مراتب است و عوامل و موانعی در قبض و بسط روزی انسان دخالت دارد که بیانش گذشت. از آن جمله گفتیم کار و تلاش؛ تدبیر و حسن اختیار؛ دعا و خیررسانی؛ ایمان و تقوا و ... در وسعت رزق و روزی و برکت آن مؤثر است و عواملی متضاد با وجه قبلی موجب قبض و گرفتگی روزی و فقر می شود. بعلاوه گفتیم بین رزق و روزی و برکت با حقوق مشخصه ای که بسته به اسباب و عوامل مادی به انسان می رسد تفاوت دارد و نباید بین آنها خلط نمود.

    اگر کسی به هر دلیلی کار و تلاش برای کسب معاش را تعطیل کند و صرفاً به امور خیر، عبادت و بندگی و خدمت به دیگران و یا کسب علم بپردازد با دستان خود موجب قطع و یا تنگی روزی خود شده است زیرا در کسب روزی و معاش، حسن تدبیر و تلاش و کوشش انسان دخالت دارد. پس پرداختن به امور خیریه و خدمت به دیگران و یا کسب علم و دانش باید در کنار کار و تلاش برای کسب معاش و رزق و روزی حلال باشد و اینها قابل جمع هستند. البته برخی افراد، در قالب مؤسسات امور خیریه اعم از دولتی و خصوصی اختصاصاً به امر خیر و خدمت رسانی به خلق الله مشغولند و از همان طریق نیز کسب معاش و روزی می کنند و یا عده ای بعنوان طلاب علوم دینی و فقهی برای رفع نیازهای علمی جامعه صرفاً به کسب علم و دانش می پردازند از آنجاییکه باید بدون هیچ دغدغه ای تمام تمرکز ایشان روی این قبیل مهمات باشد، از محلهای مخصوص به خود معاش ایشان تأمین می شود و تلاش ایشان نیز داخل در تلاش و کوشش و مجاهدت برای کسب معاش و رزق و روزی حلال است.

    mehrdaad.;909500 نوشت:
    دوم راه و روشهای علمی در زمانه ما که عملا کار کرده و جواب داده و برای کسب ثروت ارائه میشود که علی الظاهر منافاتی هم با دین ندارد و این روشها به گونه ای بوده که کلیه کسانیکه به آن عمل کردند موفق به کسب میزانی از ثروت شده اند پس چرا این مسئله با آنچه درباره مقرر شدن حد روزی از جانب خدا می گوییم در تعارض است؟ و مربیان این روشها بر این باورند که خداوند همه را برای کسب زندگی خوب و ثروتمند و بدور از فقر در این دنیا آفریده و برای کسی فقر را نمی خواهد و قوانین و اسبابی را برای این منظور در زمین قرار داده و این خود افرادند که با عملکرد اشتباه و افکار اشتباه موجب فقر خود می شوند شاهدش را هم کسانی میدانند که با استفاده از تعالیم آنها از فقر بسوی ثروت رفته اند. خب این با آنچه ما به آن معتقدیم چگونه جور در میاید؟ و کدام گفته صحیح است و اگر ادعای ایشان غلط است و اعتقاد ما درست است پس نمونه هایی که مثال میزنند که نه تنها از فقر نجات پیدا کردند بلکه به ثروت هم رسیده اند چه میشود؟ و اگر درست میگویند پس آیا اعتقاد ما در مورد تعیین حدی مشخص برای روزی از جانب خدا اشتباه است؟
    با تشکر

    راه و روشهای علمی برای کسب ثروت اگر منطبق با قواعد شرعی باشد جایز بوده و داخل در همان بحث مقدرات الهی است، دامنه تقدیر الهی در باب رزق و روزی آنگونه که محدود و بسته تصور می شود نیست، بلکه این محدوده از صفر تا صد در جریان و سریان است، در نظام حاكم بر رزق و روزی انسان كه از سوی خالق و رازق هستی طراحی شده است، اراده انسان جزئی از این نظام و در طول اراده حق تعالی است. اراده حق تعالی بر این قرار گرفته است كه انسان با اراده خود به كسب روزی بپردازد و امرار معاش كند. بدین لحاظ اعتقاد به نقش آفرینی و تأثیرگذاری تفكر و تلاش انسان در روزی او، در محدوده برخورداری انسان (قبض و بسط روزی) دخالت دارد. در بحث رابطه تقدیر الهی با تدبیر و تلاشگری انسان، مهم آنست که این معرفت نصب العین باشدکه در واقع: [=book antiqua]«قیام به طلب [روزی] از وظایف عباد است و ترتیب امور و جمع اسباب های ظاهریه و غیرظاهریه كه غالب آنها از تحت اختیار بندگان خارج است، به تقدیر باری تعالی است. پس انسان صحیح الیقین و مطّلع بر مجاری امور، باید در عین آنكه از طلب باز نمی ماند و آنچه وظایف مقرره عقلیه و شرعیه خود اوست، انجام می دهد و به اشتهای كاذب، درِ طلب را به روی خود نمی بندد، باز هم همه چیز را از ذات مقدس حق بداند و هیچ موجودی را مؤثر در وجود و كمالات وجود نداند. طالب و طلب و مطلوب از اوست.»(شرح چهل حدیث، امام خمینی رحمه الله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه الله، چاپ دهم، 1385 ش، ص 560)

    پس هر کس با استفاده از روشهای علمی کسب ثروت که اشارت فرمودید عمل کند و به نتایجی دست یابد، گرچه این روشها نمی تواند عمومیت داشته باشد، در ضمن اینکه توفیق در این وادی حداقل، حداعتدال و حداکثری دارد، مضافاً اینطور هم نیست که در همه موارد به بسط رزق و روزی بینجامد و از همه مهمتر اینکه به معنای این نیست که این تدبیر و تلاشگری انسان، خارج از برنامه و نظام تقدیر الهی بوده و انسان مستقلاً و خارج از اراده الهی به چنین دستاوردی رسیده است بلکه همه اینها داخل در طرح و نظام طولی اراده حکیمانه الهی است.

    موفق باشید ...@};-

    بنام خدا


    سؤال: تلاش برای ثروتمند شدن، از دید اسلام صحیح است یا خیر؟

    سؤال تفصیلی: اولا مطالبی که در این سمینارها مثل سمینارهای دکتر آزمندیان یا آقای محمود معظمی گفته میشود واقعا درست است و انسان با تغییر ذهنیت های خود میتواند ثروتمند شود دوم اینکه چنین فعالیتهایی برای مسلمانان درست است یا خیر ؟ و بطور کلی تا این حد بها دادن به ثروت در جامعه درست است یا خیر؟ لطفا در این زمینه نظرتان را بفرمایید.

    جمعبندی:
    سلام و تشکر@};-
    در پاسخ به سؤال شما نکاتی را تقدیم می کنیم:

    کسب ثروت در اسلام

    اولاً: با توجه به اینکه این مرکز از جزئیات و روشهای این قبیل نشست ها، سمینارها، کلاسها و کتابها اطلاع چندانی ندارد اینکه چه مقدار مبتنی بر مبانی اسلامی است، نمی تواند اثباتاً یا نفیاً در خصوص صحت و سقم آنها اظهار نظر کند.
    ثانیاً: صرفنظر از صحت و درستی این روشها در خصوص فایده بخش بودن روشهایی که در این قبیل نشستها و کتابها بیان می شود باید گفت: قطعاً فی الجمله این تغییر ذهنیت ها بلااثر نیست اما باید به این قبیل آگاهی ها با دید شرط لازم نگریست بعبارتی تنها تغییر ذهنیت در تغییر وضعیت مؤثر نیست بلکه باید این تغییر ذهنیت را با تغییر رویکرد و تلاش و کوشش و فعلیت بخشیدن این آگاهی ها و مهارت ها آن هم در چارچوب سیاست گام به گام به مرحله تحقق و نتیجه نزدیک ساخت.
    ثالثاً: از آيات قرآن و روايات استفاده مى شود كه خداى مهربان دنيا را براى بندگانش به منزله ى مزرعه و كشتزاری براى آخرت قرار داده است . انسان بايد در سايه ى تعاليم وحى و هدايت انبيا و امامان چند روزى كه در دنياست مانند زارعى عاقل و دهقانى بصير بذر ايمان و عمل صالح و حسن خلق را در اين كشتزار بپاشد، و پس از ورود به آخرت بهترين محصول و ميوه را كه رضاى حق و بهشت جاويد است تحصيل كند.
    رابعاً: بسیاری هستند که از اين حقيقت ناب كه در كلام معصوم (ع) آمده:دنيا مزرعه ى آخرت است.(1) غافلند. فلذا با دنیاگرایی و دنیاپرستی، در شوره زار وجودشان جز بذر گناه و معصيت نمى كارند; بذرى كه محصولش خشم و نفرت خدا و عذاب دردناك دوزخ است. در حقیقت، مـال و ثروت ، مـانـند مارى است كه هم داراى زهر كشنده و هم داراى پادزهر است، يعنى ممكن است انسان به وسيله آن مسموم شود و هم ممكن است دفع مسموميّت نمايد.(2) در نظر اسلام تلاش و کوشش در جهت تولید سرمایه و ثروت در جامعه اسلامی بمنظور برخورداری فرد فرد مسلمانان و جامعه مسلمین و نیز تحصیل مواردی که در ادامه تقدیم می شود ممدوح و سفارش شده است، آنچه مذمت شده، حب دنیا و دلبستگی به دنیاست.

    فواید ثروت

    خامساً: فوايد مال به دو دسته تقسيم مى شود: دنيوى و اخروى. فواید دنیوی آن بر کسی پوشیده نیست، از اینرو تنها به ذکر برخی فـوايـد اُخـروى (ديـنـى ) مال و ثروت بسنده می کنیم:
    الف ـ وسيله كسبِ آخرت: مـال مـى تـوانـد انـسـان را در انـجـام بـنـدگـى خـدا كمك كند. به عبارت ديگر، انسان به وسيله مـال، مـقـدّمـاتـى را فـراهـم مى سازد تا راه بندگى خدا بر او آسان شود. حضرت صادق (ع) مى فرمايد: آن ثروتى كه ترا از ستم باز دارد، بهتر از فقرى است كه ترا به گناه وا دارد.(3) عـلاوه بـر ايـن، عـبادتهاى بزرگى در اسلام تشريع شده كه جز از عهده ثروتمندان بر نمى آيد. بطور مثال، قرآن درباره قرض الحسنه مى فرمايد: كيست كه به خدا قرض الحسنه دهد، تاخدا برآن چند برابر بيفزايد؟(4)
    ب ـ كمك به ديگران: ثـروتـمـنـدان مـى تـوانـنـد بـه هـمـنـوعـان خـود كـمـك كـنـنـد، و بـا دادن صـدقـه و بـخـشـش مال، رضايت الهى را كسب نمايند. قرآن كريم مى فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از آنچه به شما روزى داده ايم، انفاق كنيد.(5) اين گونه انفاقها، عـلاوه بـرايـنـكـه بـه رفـاه حـال مـحـرومـان كـمـك مـى كـنـد، خـصـلت نـيـكـو و بـذل و بـخـشـش را در دل مـؤ مـن ايـجـاد مـى كـنـد و صـفـت نـاپـسـنـد بخل و حرص را از آن مى زدايد.
    ج ـ انجام امور خيريّه و عام المنفعه: اگر ثـروتـمـنـد، امـوال خـود را بـراى رضـاى خـدا در كـارهـاى عـامّ المـنـفـعـه ، مـثل ساختن مسجد، پل، بيمارستان و... مصرف كند، سالها از دعاى خير مردم، بهره مند مى شود و پـرونـده عـمـل وى حـتـى پـس از مـرگـش بـسـتـه نـشـده و بـراى او حـسـنـه نـوشـتـه مـى شـود.
    د- تـزكـيـه نـفس: انسان مى تواند به كمك مال و انفاق آن، در راه خدا خود را از آتش شعله ور جهنّم حـفـظ كـنـد، و بـا صـرف مـال در راه خـيـر، باعث تزكيه نفس خويش گردد، خدا به پيامبرش مى فرمايد: از مالهاى ايشان صدقه بگير تا به وسيله آن ، ايشان را پاك گردانى و بر ايشان درود فرست كه دعا و درود تو مايه ی آرامش آنهاست. (6)
    ه- عزّت نفس: انسانى كه از نظر اقتصادى در وضعِ خوبى به سر مى برد، و بر اثر تلاش و زحمت، خود را از ديگران بى نياز مى كند، داراى عزّت و شرافت است. امام صادق (ع) فرمود: اى بنده ی خدا عزّت خويش را حفظ كن . راوى سؤال كرد عزّتم چيست قربانت گردم ؟ فرمود: صبح زود رفتن به بازار (و كار وتلاش ) و در نتيجه گرامى داشتن خود.(7)
    اما اگر انـسـان تـوجـّه نداشته باشد، و آنگونه كه دين اسلام دستور داده است ، حركت نكند، و ثروتِ در اختیارش را در مسیر کمال و سعادت حقیقی و به درستی بکار نگیرد، بـاهـمـه خـوبـيـهـا و فوايدى كه دارد، گاهى مشكل آفرين و فساد آور است . در نتیجه اگر انسان به بـيـمـارى (مـال دوسـتـى ) و (دنيا طلبى ) گرفتار شود، و ثروت اندوزى را هدف خود قرار دهد، از كمالات روحى و اخلاقى باز مانده و مفاسدی در بر دارد و باعث ايجاد رذايل اخلاقى فراوانى در نفس او مى شود و بسا چنان گرفتار شهوت مال و ثروت و دنیاپرستی می گردد که همچون قارون، خود را به ورطه هلاکت ابدی خواهد انداخت.

    شرایط ثروث و رابطه ی برخورداری از دنیا و آخرت

    اولاً باید توجه داشته باشید که در مال و دارایی حلال نیز انسان باید توجه داشته باشد، به صرف آنکه مال و ثروت در اختیارش حلال بود، جوازی برای مصرف آن به هر کیفیتی که خواست و میل انسان باشد نیست. از روایات برگرفته می شود که در مال حرام عقاب و عذاب است و در مال حلال حساب و کتاب.
    ثانیاً علاوه بر آنچه گفته شد باید افزود: رابطه ی برخورداری از دنیا و آخرت در کلام معصومین (ع) عکس هم است: اگر انسان از دنیا بهره برد، به همان میزان از بهره های آخرت او کاسته می شود . چنانکه امام صادق (ع) فرمودند: «آخرین پیامبری که وارد بهشت می شود سلیمان بن داود است، زیرا به او دنیا داده شد»(8) نیز فرمودند: «هر که در دنیا بهره بیشتری برد اگر بهشتی باشد و به بهشت درآید در آنجا بهره اش کم می شود.»(9) البته این مقایسه در صورتی است که کسانی که در دنیا از بهره دنیایی کمتری برخوردار بوده اند از مقام و منزلت معنوی و قرب الهی مساوی با ثروتمندان اهل بهشت برخوردار باشند و یا علیرغم اینکه از مال و ثروت دنیا بهره ای نداشته اند اما از کار خیر، خدمت به دیگران، تهذیب نفس و جلب رضای خدا لحظه ای دریغ نکرده اند.
    بنابراین، ادیان و مذاهب الهی و اسلام عزیز هیچ مخالفت و تضادی با برخورداری از دنیا و مواهب الهی و کسب مال و ثروت ندارند، آنچه مورد مذمت قرار گرفته دلبستگی و اصالت دادن به ثروت و دارایی های دنیایی، افتادن در دام شهوات و منویات مادی و دنیوی و نحوه غلط و نادرست استفاده و افراط و اسراف در برخورداری از آنست.

    رابطه تقدیر و سرنوشت با میزان برخورداری از مال و ثروت دنیا

    در مورد سرنوشت، دو تفسير وجود دارد، تفسير نخست مى گويد: سرنوشت هر كس از روز نخست، بدون اطلاع و حضور او، از طرف خداوند تعيين شده؛ بنابراين هر كس با سرنوشت معيّنى از مادر متولد مى شود كه قابل دگرگونى نيست. هر انسانى نصيب و قسمتى دارد كه ناچار بايد به آن برسد. چه بخواهد و چه نخواهد، ‌و كوشش‌ها براى تغيير سرنوشت بيهوده است. بنا بر اين تفسير، ‌بديهى است كه انسان موجودى مجبور و بى اختيار است. بررسى منابع اسلامى نشان مى دهد اين تفسير مورد تأييد اسلام نيست. قبول و پذيرش آن، تمام مفاهيم مسلّم اسلامى از قبيل: تكليف، جهاد، سعى و كوشش و استقامت، قيامت، حسابرسي و غيره را به هم مى ريزد.
    در این خصوص، استاد مطهرى مى گويد: «اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهي،‌انكار اسباب و مسببات و از آن جمله قوه و نيرو و اراده و اختيار بشر است، چنين قضا و قدر و سرنوشتى وجود ندارد و نمى تواند وجود داشته باشد». (10) اما در تفسير دوم از سرنوشت، در عين حال كه دست تقدير الهي در زندگي انسان و قضا و قدر الهي را مردود نمي داند، نقش انسان را در تعيين سرنوشت زندگي او مي‌پذيرد. در اين تفسير، نقش انسان نه تنها مغاير با سرنوشت نيست، بلكه جزئي از همان سرنوشت است. در سرنوشت و تقدير انسان - چه مومن باشد و چه كافر- چنين است كه او سرنوشت خود را تعيين نمايد. در واقع اختيار داشتن انسان جزئي از تقديرات الهي است.
    بر این اساس، عده ای را می بینیم که به غلط بنا به اعتقاد به رزاقیت خداوند و تصدیق تقدیر او، یکسره دست از کار و تلاش و رنج معاش می کشند و با گوشه گیری و عزلت نشینی، راه کمال را در عبادتهای پیوسته و شبانه روزی می بینند. گاه نیز عنوان زهد و تقوا بر بیکارگی خود می گذارند تا به کار خود، ارزش و بها دهند. پیشوایان معصوم علیهم السلام با مشاهده این رفتارهای ناصواب و برداشتهای نادرست از صفات برجسته ای همچون تقوا و توکل، به شدّت با این گرایشات افراطی مبارزه کرده و بالعکس، کار و تولید سرمایه را عبادت(11) و تلاش برای معاش را امری مقدس و عبادتی بزرگ شمرده اند.(12)

    موفق باشید ...@};-

    پاورقی______________________________________ ________
    1. [=book antiqua](الدُّنيا مَزْرَعَةُ الآخِرَة)، بحار الانوار : 70 / 148 ، باب 124 .
    2. حقايق، فيض كاشانى، ص 109، دارالكتاب العربى .
    3. [=book antiqua](غِنىً يَحْجُزُكَ عَنِ الظُّلْمِ، خَيْرٌ مِنْ فَقْرٍ يَحْمِلُكَ عَلَى الاِْثْمِ)، فروع كافى، ج 5، ص 72.
    4. [=book antiqua](مَنْ ذَالَّذى يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ اَضْعافاً كَثيرَةً)، بقره، آيه 244.
    5. [=book antiqua](يااَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناكُمْ)، بقره، آيه 254.
    6. [=book antiqua](مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكّيهِمْ بِها وَصَلِّ عَلَيْهِمْ اِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ)، توبه ، آيه 103.
    7. [=book antiqua](يـا عـَبـْدَاللّهِ احـْفـَظْ عـِزَّكَ. قـالَ: وَمـا عـِزّى جـُعـِلْتُ فـِداكَ؟ قـالَ: غـُدُوُّكَ اِلى سـُوقِكَ وَاِكْرامُكَ نَفْسَكَ... )، بحارالانوار، ج 78، ص 352.
    8. بحارالانوار، ج 14، ص 74.
    9. همان، ج 72، ص 67.
    10. شهيد مطهري، مجموعة‌آثار، انتشارات صدرا، تهران، 1374ش، ج1، ص 384.
    11. چنانکه حضرت علی (ع) با حفر چاه و وقف کردن آن به تولید سرمایه و رشد اقتصادی جامعه مسلمین کمک می کردند.
    12. [=book antiqua]«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه‏السلام قَالَ الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّه.» مردى كه براى زن و بچه‏اش به دنبال مال حلال است، مانند رزمنده در جبهه است. الكافى: 5/88، باب 1، حديث 1.

    موضوع قفل شده است