سوالاتی از موبد مهران

تب‌های اولیه

605 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوالاتی از موبد مهران

:Gol:بسم الله الرحمن الرحیم:Gol:

در مباحثی که با موبد مهران در بحث توسل و شرک به عمل آمد سوالاتی در حواشی اتفاق افتاد که ربطی به عنوان بحث نداشت لذا ما آن سوالات را در اینجا پیگیری می کنیم.
امیدوارم که جناب موبد به این تایپیک توجه خاص بنمایند و سوالات دوستان را در زمینه های مختلف پیگیر باشند.
هدف ما از ایجاد این تایپیک رسیدن به پاسخ است نه خدای نکرده مخالفت نمودن با یک اعتقاد.
امیدوارم که کارشناسان مربوطه نیز دوستان عزیزمان را یاری دهند.
موفق باشید.
:Sham:

با سلام به موبد مهران

کتاب الهی که متضمن سعادت دنیا و آخرت است در نزد زرتشتیان چیست؟آیا گاتها فقط جنبۀ الهی دارد؟در این صورت آیا زرتشتیان به قسمتهای دیگر اوستا همچون یسنا «52 هات غیر گاتها»یشتها،ویسپرد،وندیداد،خرده اوستا» مانند گاتها اعتقاد ندارند.آیا به احکام وندیداد در حال حاضر عمل نمی شود؟اگر عمل نمی شود دستور العمل دینی زرتشتیان در حال حاضر چیست؟
لطفا در پاسخ دیدگاهی که مقبول اکثریت موبدان است بیان بفرمائید.
متشکرم.

صدرا;87390 نوشت:
با سلام به موبد مهران

کتاب الهی که متضمن سعادت دنیا و آخرت است در نزد زرتشتیان چیست؟آیا گاتها فقط جنبۀ الهی دارد؟در این صورت آیا زرتشتیان به قسمتهای دیگر اوستا همچون یسنا «52 هات غیر گاتها»یشتها،ویسپرد،وندیداد،خرده اوستا» مانند گاتها اعتقاد ندارند.آیا به احکام وندیداد در حال حاضر عمل نمی شود؟اگر عمل نمی شود دستور العمل دینی زرتشتیان در حال حاضر چیست؟
لطفا در پاسخ دیدگاهی که مقبول اکثریت موبدان است بیان بفرمائید.
متشکرم.

صدرای گرامی
درود
از مهرورزیتان که چنین عنوانی (تاپیکی) را ساختید سپاسگزارم.
امیدوارم که همگی نخهایی باشیم که پس از تابیدن به گرد هم ریسمانی شود که ما را به خداوند برساند.
در همه اوستا، از یسنا تا خرده اوستا، در وندیداد و بندهش و هر نوشته ساسانی، گاتها/ستوت یسن/مانتره تنها بخش خدایی و آسمانی دانسته شده است. در اوستای 21 نسکی (کتابی/جلدی) ساسانی هم ستوت نسک از دیگر کتابها جدا بود.
پارسیان هند، همه اوستا را از جمله وندیداد را مقدس میدانند. بجز تهمت ازدواج با محارم، دیگر آیین های ساسانی را کم و بیش رعایت میکنند. از جمله آیینهای وندیدادی را.
در ایران، انجمن موبدان، کتابچه ای را برای انجام یکنواخت آیین و رسم و ... نوشته و داده که هیچ کدام از آیین های وندیدادی در آن نیست.
در آموزش سنتی من از موبدان کرمان و یزد پیش از برگزاری آزمون انجمن موبدان هم این آیین ها نبوده است.
انجمن موبدان با احترام به همه اوستا، حتی وندیداد، آنها را آیین و آداب و رسوم میداند. گاتها را تنها بخش آسمانی میداند این در نوشته های موبد موبدان شادروان رستم شهزادی، شادروان جهانگیر اشیدری و بهدین اردشیر خورشیدیان هست.
دیگر بخش های اوستا، بویژه خرده اوستا و هشت هات نخست یسنا، هفت هات و سروش یشت، تنها برای برگزاری آیین های جشن (نماز جماعت) خوانده میشود.
برای نمونه: هنگام شستن مرده و برای آیین پرسه اهنود گات خوانده میشود. تا سه روز پس از مرگ، روزها درون سروش و شب سروش یشت شب خوانده میشود. برای آیین سدره پوشی و زایش وووو اورمزدیشت میخوانیم. در پیمان زناشویی (خطبه عقد) گزیده ای از اورمزدیشت و پتت (توبه) خوانده میشود.

دوستان گرامی
درود
آیا میخواهید که معنای نام دوازه ماه سال، یا مفهوم هفت سینی=خوانچه (سفره هفت سین) و سفره عقد و سفره نذر را بدانید؟
گفته میشود که ساسانیان با سواد آموزی مردم مخالف بودند. آیا سندهایی که این را رد میکند میخواهید بدانید؟


نقل
نوشته اصلی توسط : mkk1369

موبدیارمهربان
درود بر شما
من هم قبول دارم حالا این عقل که شک می کنه کدوم راه درسته(در انتخاب پزشک و خیلی از

مسایل دیگر) چه طوری می تونه راه حق که یکی است رو تشخیص بده و خطا نکند؟:sham:

م ک ک 139 گرامی
درود
راه های بسیاری است که خود عقل آنها را میداند. به شرط آنکه آزادی باشد، روشنی باشد، سیاه نمایی و ترور شخصیت نباشد و ...
این حق هر عقل است که خود بیندیشد و برگزیند.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------

درود بر شما موبد یار مهربان

در ابتدا با توجه به این که صدرای گرامی گفتند سوالات را اینجا بپرسیم من سوالاتم را اینجا
ادامه می دهیم
خوب جناب موبدیار مهربان :Gol:

این عقلی که شک می کنه ایا نیاز به یک راهنما (آموزگار) نداره تا بتونه به ان کمک کنه تا راه حق را تشخیص بده ؟
و بعد خوشحال می شم در مورد تاریخچه و مفهوم وتصویر ان مردی که در فروهر نشان داده می شود هم مطلع بشوم :Gol:

mkk1369;87543 نوشت:

این عقلی که شک می کنه ایا نیاز به یک راهنما (آموزگار) نداره تا بتونه به ان کمک کنه تا راه حق را تشخیص بده ؟
و بعد خوشحال می شم در مورد تاریخچه و مفهوم وتصویر ان مردی که در فروهر نشان داده می شود هم مطلع بشوم :gol:

م ک ک 1369 گرامی
درود
1- آیا میشود نام خود را بفرمایید تا با نام مستعار برایتان نامه ننویسم؟
2- نام مهران است. اگر صفت مهربانی من مورد نظرتان است، قند توی دلم آب شد.
3- به درستی که عقل آموزگار میخواهد. حال اینکه این آموزگار از دانشگاه کرمان باشد یا دانشگاه یزد یا شیراز و ... تفاوتی دارد، ولی در اصل دانش که تفاوت ندارد. ریاضی را از هر آموزگاری بیاموزی، ریاضی است. یک دانشجو با این آموزگار حال میکنه، یکی با آن آموزگار. ولی هنگامی که بحث ریاضی باشد، کسی دیگر از آموزگار نمیپرسد. میپرسد چه اندازه ریاضی بلدی؟
4- آ- یک مفهوم فروهر است و ب- یک نگاره که آنرا با این نام میشناسیم.
آ- واژه فروهر در زبان فارسی باستان یعنی هخامنشی، فرورتی است که در فارسی امروزین فروردین شده است. ف و ه و ر آخر ساکن هستند. ر یکم و و زبر (فتحه) دارند.
فر در زبان فارسی امروزین همان پیشوند فرا است. فراگرفتن، فراآموختن که معنای جلو و پیش را دارد.
وهر/ورد/وش از دو رویشه دانسته شده است. یکی روییدن و بالیدن و یکی برگزیدن و ...
فروهر نیرویی، ذره ای از ذات خداوند است که درون مردم (=مردنیها، فانی ها) نهاده شده تا مردم را به سوی خداوند راهنمایی کند. انسان در گاتها و اوستا با واژه مرد، مردم، مشی خوانده میشود که همگی از مصدر مردن و به معنای فناپذیر و مردنی هستند. این مردم اگر آموزشهای گاتها را که فروهر به ایشان یادآوری میکند، بیاموزند و بکار ببرند، امشا و اَمرداد خواهند شد. مرداد یعنی مرگ و نیستی، ا(با فتحه) نشان نفی است، میشود جاودانگی. سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز *** مرده آنست که نامش به نکویی نبرند. روان مردم راستکار و روان هر کسی پس از سی سال زمینی، با فروهرش یکی میشود (خدایی میشود). این ملکول هاش دو اُ هنگامی که پالوده شد با دریا یکیست و هرگاه به دریا برسد با دریا یکی میشود. این همانست که وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت گفته شده است.
ب- این نگاره در اصل یکی از خدایان ملتهای غرب ایران زمین است. با توجه به فرهنگ ملتهای گوناگون که روان (روح) را به گونه پرنده تجسم میکنند، باید نماد روان درگذشتگان باشد. سرخپوستان روان را به گونه عقاب میپندارند و پر آن را برای یاری گرفتن از روان اجدادشان در مو وکلاه خد میگذارند. مصریها خورشید بالدار را مامور بردن روان از این دنیا به خانه آخرت میدانستند.
در فرهنگ ایرانی هم میگوییم روحش پر کشید.
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق *که در این دامگه حادثه چون افتادم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک *** چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
آنگونه که از فروردین یشت و یسنا بر می آید، ایرانیان باستان و زرتشتیان به برتر بودن زندگی پس از مرگ نسبت به زندگی پیش از مرگ، باور داشتند. از این رو بر این باور بودند که روان درگذشته به دلیل توان بیشتر و زندگی برتری که دارند، میتوانند بر روی زندگی مردم این جهان اثر بگذارند. این باور ریشه مرده پرستی در ایران شده است.
پایان سخن آنکه این مرد بالدار پیرمردی است که از آموخته هایش به ما آموزش میدهد (=پیر، پیر دیر، پیر مغان). با دستهایش که در حال نماز است به ما می آموزد که همواره در حال نماز باشیم. در دست چپش حلقه مهر است. که باید با مهربانی و مهرورزی، با یکدیگر همبسته (متحد) باشیم. بالهایش سه نیک را نشان میدهد. با سه پر اندیشه، گفته و کرده نیک میتوان به سوی خداوند پر کشید. دامنش سه بد را نشان میدهد که باید اندیشه، گفته و کرده بد را زیر پا گذاشت و رها کرد. چنبر میان (دایره) کمر، نماد بی آغازی و بی پایانی هستی است. هستی از خدا آغاز و به خدا پایان می یابد. از این رو یک چنبر بسته است. دو ریشه آویخته نیز نماد دو نیروی نیک و بد (افزاینده و بازدارنده) در اندیشه (مینو) انسان است. خداوند به هر انسان دو توان اندیشه ای برای نیک و یا بد بودن داده است. سپنتا مینو که با آن من هر کس به (بهمن) میشود. و انگرهه مینو=اهرمن که با آن من هر کس بد=دوش (دشمن) میشود.
ناایرانی هایی که به ایران آمدند و در تخت جمشید این نگاره را دیدند، آن را اهورامزدا نامیدند. از آنجا که نمیتوان برای اهورامزدا نشانی ونگاره ای پنداشت، موبدان ما نزدیک به 200 سال پیش آن را فروهر نامیدند.

درود بر شما مهران عزیز
نام من محمد است اما شما می توانید به هر نامی که دوست دارید من را صدا کنید
و بعد از شما به خاطر اطلاعات مفیدتون ممنونم

موبدیار مهران;87571 نوشت:
به درستی که عقل آموزگار میخواهد. حال اینکه این آموزگار از دانشگاه کرمان باشد یا دانشگاه یزد یا شیراز و ... تفاوتی دارد، ولی در اصل دانش که تفاوت ندارد. ریاضی را از هر آموزگاری بیاموزی، ریاضی است. یک دانشجو با این آموزگار حال میکنه، یکی با آن آموزگار. ولی هنگامی که بحث ریاضی باشد، کسی دیگر از آموزگار نمیپرسد. میپرسد چه اندازه ریاضی بلدی؟

درود خدا بر شما که این چنین روشن به تفکر می پردازید
درست است هر عقلی برای فهم موضوعات نیاز به یک آموزگار دارد حال این اموزگار باید دارای چه ویژگی هایی باشد تا عقل آن را بپزیرد؟
2. درمورد فروهر این نماد با معنی خوبی رو چه شخصی معرفی کرد ایا خود حضرت زرتشت (ع) این نماد را معرفی کردند یا موبدان(موبدان شما مثل روحانیون ما هستند؟):Mohabbat:

mkk1369;87727 نوشت:
درود بر شما مهران عزیز
نام من محمد است اما شما می توانید به هر نامی که دوست دارید من را صدا کنید
و بعد از شما به خاطر اطلاعات مفیدتون ممنونم

درود خدا بر شما که این چنین روشن به تفکر می پردازید
درست است هر عقلی برای فهم موضوعات نیاز به یک آموزگار دارد حال این اموزگار باید دارای چه ویژگی هایی باشد تا عقل آن را بپزیرد؟
2. درمورد فروهر این نماد با معنی خوبی رو چه شخصی معرفی کرد ایا خود حضرت زرتشت (ع) این نماد را معرفی کردند یا موبدان(موبدان شما مثل روحانیون ما هستند؟):mohabbat:


محمد گرامی
درود
نامی به این زیبایی دارید برای چه به نامی دیگر شما را بنامم؟ گرچه خودم برای نقصهایی انسانی که دارم، بر نامهای ایرانی پافشاری میکنم.

در باره شرایط آموزگار، اشو زرتشت به ما آموزش میدهد، بنگر که گفته چیست، منگر که گوینده کیست.
استاد مطهری نوشته است که عقل پیامبر درون است. راستش هیچ ابزاری نمیشناسم. چون معجزه میتواند یک تردستی هم باشد. تازه معجزه برای کسانی است که میبینند. آنها که نمیبینند، دوباره مشکل دارند. تاریخ هم نشان داده که معجزه سودی نداشته است.
چون سریال مختار نامه را میبینم، این پرسش برایم هست. توابین چرا به یاری حسین (ع) نرفتند و آنگاه برای انتقام رفتند و بجای کشته شدن در کنار حسین (ع) برای خونخواهی او کشته شدند. اینکار آنها عاقلانه است یا با یک انگیزش احساسی اینکار را کردند؟
آیا مردم آلمان عاقلانه اطاعت از هیتلر را پذیرفتند یا با انگیزش احساسی؟ چرا میان استادان دانشگاه جنگ نیست؟
تنها چیزی که میتوانم بگویم، آزادی است. آزادی خودمان از هر بندی چه مادی و چه مینوی (بجز خداوند) این را ما شهریور میگوییم و شما ایاک نعبد میگویید. دیگر اعتماد به آسنیده خرد (شما میگویید فطرت) است. که آنهم با آزادی معنا پیدا میکند. وگرنه میتوان آن را سرکوب کرد.

موبدان مانند روحانیان شما هستند. هم موبد آزاده داریم و هم موبد دکاندار. هم قاری بهشت فروش داریم و هم خردمند پند ده راهگشا.

mkk1369;87727 نوشت:
2. درمورد فروهر این نماد با معنی خوبی رو چه شخصی معرفی کرد ایا خود حضرت زرتشت (ع) این نماد را معرفی کردند یا موبدان:mohabbat:

محمد گرامی
درود
مفهوم فره ایزدی، از پیامبر است. این نگاره و معنایی که برای اجزای آن نوشتم از موبدان نزدیک به 200 سال پش است.

موبدیار مهران;87788 نوشت:
این نگاره و معنایی که برای اجزای آن نوشتم از موبدان نزدیک به 200 سال پش است.

جناب موبدیار با درود! اما من این نشان را روی در و دیوار تخت جمشید دیده ام.چطور مال 200سال پیش است؟(شاید من مطلب شما را بد فهمیده ام.توضیح بیشتری دهید لطفا)

مهران عزیز

درود
به درستی که شما فردی شایسته برای مباحثه هستید
این سخن اشو زرتشت در روایات ما نیز هست

موبدیار مهران;87781 نوشت:
اشو زرتشت به ما آموزش میدهد، بنگر که گفته چیست، منگر که گوینده کیست.

(از کارشناس احادیث تقضی دارم این روایت رو قرار دهند )

موبدیار مهران;87781 نوشت:
راستش هیچ ابزاری نمیشناسم.

پس آیا تمایل دارید که با هم به دنبال ابزار باشیم ؟ و ان را پیدا کنیم؟
موبدیار مهران;87781 نوشت:
چون سریال مختار نامه را میبینم، این پرسش برایم هست. توابین چرا به یاری حسین (ع) نرفتند و آنگاه برای انتقام رفتند و بجای کشته شدن در کنار حسین (ع) برای خونخواهی او کشته شدند. اینکار آنها عاقلانه است یا با یک انگیزش احساسی اینکار را کردند؟

پاسخ سوال شما هردو مورد است هم از روی یک حس بود و هم از روی عقل که برای روشن تر شدن جواب سوال از صبر و نماز کمک می گیریم
2.حال گفتم نماز در آیین شما نماز به چه صورت است؟(البته از پاسخ خوبتان به سوالات من خصوصا فروهر کمال قدر دانی را دارم:Gol:)

hadimahani;87853 نوشت:
جناب موبدیار با درود! اما من این نشان را روی در و دیوار تخت جمشید دیده ام.چطور مال 200سال پیش است؟(شاید من مطلب شما را بد فهمیده ام.توضیح بیشتری دهید لطفا)

هادی ماهانی گرامی
درود
خواهشمندم که نامه شماره 6 از من را بخوانید.
این نگاره دگرگونه ای از یکی از خدایان همسایگان غربی ایران است. در سده18 یا 19 میلادی اگر اشتباه نکرده باشم، غربیانی که به ایران آمده بودند، این نگاره را اهورامزدا خواندند. موبدان ما برای زدودن این ناسزا، آن را فروهر خواندند و این تعریفهایی که من در نامه 6 نوشتم برای آن ساختند.
هیچ سند تاریخی و دست یکمی نیست که نام این نگاره و معنای اجزای آن را هنگام هخامنشیان نشان دهد.
نکته دیگر آنکه اگر این نگاره زرتشتی بود، در آتشکده های ساسانیان نیز میبایست باشد. در تخت جمشید نیز این نگاره بیشتر بر روی گور دخمه ها دیده میشود.

mkk1369;87855 نوشت:
مهران عزیز

درود
به درستی که شما فردی شایسته برای مباحثه هستید
این سخن اشو زرتشت در روایات ما نیز هست

(از کارشناس احادیث تقضی دارم این روایت رو قرار دهند )

پس آیا تمایل دارید که با هم به دنبال ابزار باشیم ؟ و ان را پیدا کنیم؟
پاسخ سوال شما هردو مورد است هم از روی یک حس بود و هم از روی عقل که برای روشن تر شدن جواب سوال از صبر و نماز کمک می گیریم
2.حال گفتم نماز در آیین شما نماز به چه صورت است؟(البته از پاسخ خوبتان به سوالات من خصوصا فروهر کمال قدر دانی را دارم:gol:)


محمد گرامی
درود
از سخن مهرورزانه تان سپاسگزارم.
باشد در پی ابزاری بگردیم.
نماز از مصدر نمیدن به معنای میل و گرایش است. چیزی مانند تعظیم.
در گاتها نمه/نمنگ/ ( در ساسانی نموگ/نماچ/ نماژ)، ابزاری است برای بهسازی هر کس، خانواده و اجتماع. در گاتها جز با دستهای برافراشته و اندکی سر خمیده، حالت دیگر و زمان و شرط ویژه ای نیست. در اوستا، پنج گاه است. پاکی (تن، جامه، جا) پوشیدن سدره و کشتی، ایستادن رو به نور از شرایط آغاز نماز است. در نیمه نخست نماز کمربند کشتی از کمر باز میشود و در نیمه دوم نماز هنگام پیمان بستن که به خشنودی اهورامزدا و دوری از اهریمن، جهان را تازه و نو میسازیم و بر میگزینیم که ستاینده هستی بخش دانا باشیم و ..... دوباره با آیینی ویژه به دور کمر میبندیم. و ...
نماز نیاز ماست و اگر از دست رفت جایگزینی (قضا) ندارد. برای خواندن یا نخواندش هم پاداش و پادافرهی نداریم جز آن چیزی که خود در سخن گفتن با خدای خودمان به دست می آوریم.
چیزی دیگری که به فرهنگ شما عبادت است، جشن به معنای ستایش و نیایش است. این آیین بیشتر همگانی است. از آنجا که خداوند از سیری، سیرابی و شادی انسان خشنود میشود، بخش بزرگی از این نماز جماعت، پذیرایی و نوشیدن و شادی کردن است. جشن نوروز یعنی نیایش همگانی که برای سپاس از خداوند به خاطر نو شدن، برگزار میشود. انداختن سفره که سپس سفره هفت سین، سفره عقد، سفره نذر و مانند آن شده است، از آداب دیگر هر جشنی است، چه جشن برای رویدادهای شادی آور، چه جشن برای مرگ کسی.

[=Verdana]با سلام به موبد یار گرامی
اینکه در کل کتاب زرتشتیان را اوستا میدانیم شکی نیست چون خود شما هم به این اعتراف دارید!
و اینکه شما فقط گاتها را قبول دارید و دیگر بخشها را شامل تحریف میدانید اینهم خود بیان کرده
[=Verdana]ا[=Verdana]ید !!
حالا سوال اینجاست !!!

[=verdana][=Verdana]در اعتبار هر كتابي براي اينكه بتواند اساس استنادها و استدلال[=Verdana][=Verdana]ها قرار بگيرد چند چيز شرط مي[=Verdana][=Verdana]باشد: [=verdana][=Verdana]1[=verdana][=Verdana]. مؤلف آن داراي هويت روشن و از اعتبار لازم برخوردار باشد.
2. مطالب مندرج در آن مخالف معيارهاي عقل نظري و عمل نباشد.
3. سند اتصال كتاب با مؤلفي كه داراي اعتبارات ثابت و غير قابل خدشه باشد.
4. اگر كتاب از كتاب[=Verdana]‎[=Verdana]هايي باشد كه اساس عقايد و دين جامعه را مي[=Verdana]‎[=Verdana]سازد بايد آسماني و الهي باشد.
[=Verdana]در کل کتاب اوستا [=verdana][=Verdana] داراي هيچيك از اين شرايط چهارگانه نمي[=Verdana][=Verdana]باشد:Sham:
[=Verdana]میگوید هست ثابت کنید !!:Sham:
لطفا !!!
ا[=Verdana]ینکه امیال شخصی در مطا لب علمی دخیل کنیم دور از[=Verdana]انتظار است[=Verdana] !از شما تقاضا دارم آنچه که وجود دارد را عنوان کنید با سند!!نه نظر خودتان را!!

درود بر تو مهران نیکو سخن

از اطلاعات مفیدی که در اختیار من قرار دادید تشکر می کنم پس شما هم مثل ما نماز را برای رفع نیاز خود می خوانید پس بیاید با هم در نمازمان از خداوند بخواهیم راه حق را خود برای ما نمایان کند باشد که رستگار شویم

موبدیار مهران;88209 نوشت:
باشد در پی ابزاری بگردیم.

به نظر شما یک اموزگار که می خواهد عقلی روشن را راهنمایی کند خود نباید دارای عقلی روشن تر باشد؟
مهران مهرورز آیا در آیین شما فرقه هایی نیز هست که نحوه نماز خواندنشان با دست هایی گشاده نباشد؟:Gol:

mkk1369;88368 نوشت:
درود بر تو مهران نیکو سخن

از اطلاعات مفیدی که در اختیار من قرار دادید تشکر می کنم پس شما هم مثل ما نماز را برای رفع نیاز خود می خوانید پس بیاید با هم در نمازمان از خداوند بخواهیم راه حق را خود برای ما نمایان کند باشد که رستگار شویم

به نظر شما یک اموزگار که می خواهد عقلی روشن را راهنمایی کند خود نباید دارای عقلی روشن تر باشد؟
مهران مهرورز آیا در آیین شما فرقه هایی نیز هست که نحوه نماز خواندنشان با دست هایی گشاده نباشد؟:gol:


محمد گرامی
درود
راستش دعا کردن را درست نمیدانم. توکل را بهتر میپسندم.
ای دانای هستی بخش تو دانای داوری، همان شود که تو بخواهی (گاتها هات 29 بند4).
با سخن شما هم باورم. ما نیز بر این باوریم که آموزگار بایستی اندازه ای بهینه از توانایی منشی و خردی را داشته باشد تا آموزش را خود بیاموزد و استاد شود تا بتواند آموزگار شود. این نکته را در هات 29 به خوبی میتوان دید.
این جمله شما غریزه دفاع از قلمرو مرا برانگیخت:"...پس شما هم مثل ما نماز را برای رفع نیاز خود می خوانید ..." نه. شما مانند ما نماز میخوانید. ما بیشتر از 2000 سال نسبت به شما حق تقدم داریم. خود واژه نماز که یک واژه گاتایی است، ادعای مرا تایید میکند.

رضا;88362 نوشت:
با سلام به موبد یار گرامی
اینکه در کل کتاب زرتشتیان را اوستا میدانیم شکی نیست چون خود شما هم به این اعتراف دارید!
و اینکه شما فقط گاتها را قبول دارید و دیگر بخشها را شامل تحریف میدانید اینهم خود بیان کرده اید !!
حالا سوال اینجاست !!!
در اعتبار هر كتابي براي اينكه بتواند اساس استنادها و استدلالها قرار بگيرد چند چيز شرط ميباشد: 1. مؤلف آن داراي هويت روشن و از اعتبار لازم برخوردار باشد.
2. مطالب مندرج در آن مخالف معيارهاي عقل نظري و عمل نباشد.
3. سند اتصال كتاب با مؤلفي كه داراي اعتبارات ثابت و غير قابل خدشه باشد.
4. اگر كتاب از كتابهايي باشد كه اساس عقايد و دين جامعه را ميسازد بايد آسماني و الهي باشد.
در کل کتاب اوستا داراي هيچيك از اين شرايط چهارگانه نميباشد:sham:
میگوید هست ثابت کنید !!:sham:
لطفا !!!
اینکه امیال شخصی در مطا لب علمی دخیل کنیم دور ازانتظار است !از شما تقاضا دارم آنچه که وجود دارد را عنوان کنید با سند!!نه نظر خودتان را!!

رضای گرامی
درود
وقتی که اوستا کتاب آسمانی ما نیست، من از چی سند بیاورم و دفاع کنم؟
گاتها کتاب آسمانی ما نوشته زرتشت است. هم به دلیل آنکه خود گاتها خودش را از زرتشت میداند، هم بخاطر اینکه همه نوشته های اوستا از یسنا تا وندیداد، گاتها را نوشته اشوزرتشت و دارای دانش آسمانی میدانند. آقای موبد اردشیر خورشیدان موبدان موبد زمان ما نیز این را در کتابهایش هم به فارسی و هم به انگلیسی، نوشته است.
راستش به هیچ سندی از یونانیانی که در زمان هخامنشیان تا ساسانیان در دانشگاه های ایرانی درس میخواندند، در دست ندارم جز نقل قول هایی از ایشان که اوستا و گاتها را توصیف کرده اند. توصیف ایشان به ظاهر با آنچه که امروزه در دست است، یکسان است.
همه میگویند که شاهنامه از فردوسی است، کدام سند بایسته است تا این را ثابت کند؟ شما میگویید که قرآن وحی است، کدام سند توانایی اثبات این ادعا را دارد؟ راستی موضوع چهارده روایت چیست که حافظ میگوید: قرآن ز بر بخواند با چهارده روایت؟
من نمیدانم سند دیگر چیست؟

موبدیار مهران;88600 نوشت:
با سخن شما هم باورم. ما نیز بر این باوریم که آموزگار بایستی اندازه ای بهینه از توانایی منشی و خردی را داشته باشد تا آموزش را خود بیاموزد و استاد شود تا بتواند آموزگار شود. این نکته را در هات 29 به خوبی میتوان دید.

درود بر تو مهران گرامی

سوال بالاترین اموزگار باید چگونه باشد تا عقل آن را پذیرا باشد؟:Gol:

mkk1369;88684 نوشت:
درود بر تو مهران گرامی

سوال بالاترین اموزگار باید چگونه باشد تا عقل آن را پذیرا باشد؟:gol:


محمد گرامی
درود
یک خدا، یک پیام، هر کدام به زبانی. بالاترین و پایین ترین ندارد. مگر خداوند تبعیض قایل شده باشد، که از دادگری او بسیار دور است.
یک احتمال دیگر آن است که خداوند، نتوانسته آموزگار یکسان پیدا کند، از این رو توان آموزگارها متفاوت است. این هم از بزرگی و توانایی خداوند بسیار دور است.
احتمال دیگر آن است که توان فکری شاگردان کم و زیاد بوده و از این رو زبان پیام به گونه ای بوده که شاگردان کم هوش و هوشیار هر دو بهره ببرند. اگر این احتمال را بپذیریم آنگاه ایرانی که هرگز بت پرست نبوده و در اوج مهر پرستی، زروان پرستی و طبیعت پرستی و ارباب انواع پرستی و باز هم همه اینها زاده و آفریده یک خدا بوده اند که هریک در راستای یک هدف و در جبهه های گوناگون از هستی پاسداری و نگهداری میکردند، کجا و عربی که با بودن چهار دین در همسایگی اش بازهم بت میپرستید کجا؟ عربی که تا پیامبرش درگذشت، بر سر خلافت دعوا کردند و پهلوی دختر پیامبرشان را شکستند و نوه اش را به مسلخ کربلا کشیدند و ..... کجا؟

جناب موبدیار با سلام!
بالاخره ما نفمیدیم شما اسلام و پیامبر ما را قبول دارید اما می گویید با اینکه دین اسلام ،الهی است ولی چون قرآن -به زعم جنابعالی-هر دینی را درست می داند ما پیرو زرتشتیم و باقی به دین خود ، یا اینکه اصلا دین اسلام و وحیانی بودن قرآن کریم را قبول ندارید.
لطفا موضع خود را مشخص کنید تا طریق هم صحبتی با شما هموار شود.

باتشکر

[=Verdana]با سلام
به جناب موبد یار مهران و تشکر برای پاسخ گویی !!
البته بنده در حال حاضر فقط سوال میپرسم و اگر نقدی به سخنان شما باشد بعد از پاسخگویی به سوالات ارائه میدهم و به دوستان عزیز هم پیشنهاد میدهم اگر موافق باشند به خاطر اینکه بتوانیم درست جوابهای موبد یار را برسی کنیم الان فقط از ایشان
[=Verdana]سوال [=Verdana] کنند که بتوانیم در آخر درست جوابها را نتیجه گیری کنیم!
و یک تقاضا از موبد یار گرامی و ان اینکه لطفا اگر سوالی از شما میشود !؟به پاسخ به همان سوال بپردازید و از مطالب انحرافی خوداری کنید !
با تشکر
اما سوالهای دیگری داریم و ان این است که به نسبت اندیشه شما در مورد توسل که در تاپیک توسل به امامان ارائه دادید !!
سوالاتی را در مورد این زیارتگاهها داریم که خدمتتان میگویم!

[=Verdana]۱- وجود این زیارتگاها بخاطر چیست؟[=Verdana]
۲- شما به زیارت چه کسانی میروید؟
۳-چه نوع مراسمی در آنها انجام میشود ؟

موبدیار مهران;88795 نوشت:
یک خدا، یک پیام، هر کدام به زبانی. بالاترین و پایین ترین ندارد. مگر خداوند تبعیض قایل شده باشد، که از دادگری او بسیار دور است. یک احتمال دیگر آن است که خداوند، نتوانسته آموزگار یکسان پیدا کند، از این رو توان آموزگارها متفاوت است. این هم از بزرگی و توانایی خداوند بسیار دور است.

درود بر مهران گرامی
منظور من بین پیامبران نبود منظور بین آموزگارانی است که دین را رواج می دهند و مردم را آگاه می کنند

hadimahani;88864 نوشت:
اگر این احتمال را بپذیریم آنگاه ایرانی که هرگز بت پرست نبوده و در اوج مهر پرستی، زروان پرستی و طبیعت پرستی و ارباب انواع پرستی و باز هم همه اینها زاده و آفریده یک خدا بوده اند که هریک در راستای یک هدف و در جبهه

طبیعت پرست ؟ مهر پرست؟ زروان پرست ؟

از رضای گرامی واساتید تاریخی می خواهم بت پرستی در زمان جاهلیت را بیان کنند

hadimahani;88864 نوشت:
جناب موبدیار با سلام!
بالاخره ما نفمیدیم شما اسلام و پیامبر ما را قبول دارید اما می گویید با اینکه دین اسلام ،الهی است ولی چون قرآن -به زعم جنابعالی-هر دینی را درست می داند ما پیرو زرتشتیم و باقی به دین خود ، یا اینکه اصلا دین اسلام و وحیانی بودن قرآن کریم را قبول ندارید.
لطفا موضع خود را مشخص کنید تا طریق هم صحبتی با شما هموار شود.

باتشکر


هادی ماهانی
درود
اسلام دین خداست، قرآن کتاب خداست. محمد(ص) پیامبر خداست.
مشکل در اینها نیست. مشکل در انحصار طلبی و خودخواهی و عجب شماست. شما که دین خدا را مصادره به سود خود کرده اید. شما که خود را مرکز هستی میدانید و دیگران را 90 میخوانید. اینکه محمد(ص) و قرآن برای آموزش دین خدا است، یک چیز است و اینکه شما میگویید دیگران دین خدا را ندارند و یا ناقص دارند، چیز دیگر. اینکه شما برای اثبات خودتان، قرآن را تفسیر به رای میکنید، یک چیز است و اینکه قرآن چه میگوید چیز دیگر.
به هر روی شما به سادگی آن ده آیه ای که سخن مرا اثبات میکند، نادیده میگیرید و آنچیزی که پیامبر من آموزش داده 90 میخوانید و آنچیزی که محمد (ص) گفته 100 میخوانید. من با این خود بزرگ پنداری شما مخالفم. بارها نیز از شما سند خواستم که نشان دهید، قرآن خودش را 100 و کتابهای دیگر را 90 میداند. اما شما باز با تفسیر به رای سندهایی را آوردید که از دید من سخنتان را اثبات نمیکند.

hadimahani;89103 نوشت:
اگر این احتمال را بپذیریم آنگاه ایرانی که هرگز بت پرست نبوده و در اوج مهر پرستی، زروان پرستی و طبیعت پرستی و ارباب انواع پرستی و باز هم همه اینها زاده و آفریده یک خدا بوده اند که هریک در راستای یک هدف و در جبهه

جناب mkk1369من کجا این حرفو زدم خودم خبر ندارم؟!!!!!!!!!!!!!!

mkk1369;89103 نوشت:
درود بر مهران گرامی
منظور من بین پیامبران نبود منظور بین آموزگارانی است که دین را رواج می دهند و مردم را آگاه می کنند

طبیعت پرست ؟ مهر پرست؟ زروان پرست ؟

از رضای گرامی واساتید تاریخی می خواهم بت پرستی در زمان جاهلیت را بیان کنند


محمد گرامی
درود
در باره آموزگار خواهشمندم که بدون پرده و کنایه درست سخن خود را بگویید تا من نیز آگاه شوم. راستش نمیفهمم که چه میخواهید بگویید.
ایرانیان پیش از زرتشت و ایرانیان نازرتشتی پس از او، بر این باور بودند که یک خدای علت العلل، از ازل بوده، بدون آفریننده بوده و وووو، دارای دو فرزند/پسر همزاد شد. یک گروه زروان را و گروهی ورون را و گروهی نامی دیگر را آن خدای نخستین میدانستند. این خدای نخستین روشنایی و هستی را به خدای نیک داد و تاریکی و نیستی را به خدای بد داد. این دو چون همه چیزشان از هم جداست نمیتوانستند با یکدیگر بجنگند. خدای نیک آفرینش هستی مادی را به گونه آمیخته ای از روشنایی و تاریکی، نیکی و بدی آغاز کرد. انسان را نیز آمیخته ای از این دو ساخت، تا بتواند به درون تاریکی و بدی برود و آن را از میان ببرد. مانند صابون که یک سر چربی دوست دارد و یک سر آب دوست، اینگونه چربی را حل کرده، با آب از محیط دور میسازد و پاکی می آورد.
خدای خیر برای سرپرستی و نگهبانی و نگهداری هر بخش از هستی یک خدای فرودست می آفریند و آنها را به سرپرستی آن بخش میگمارد. بدینگونه کشاورزان برای زمین به خدای زمین و دامداران به خدای جانوران و جنگاوران به خدای مهر و مشکلداران به خدای پیروزی بخش و ..... مراجعه میکردند. ای مفهوم نزد غربیان شرق شناس به سه دین ناتورالیسم، میترائیسم و زروانیسم نامور شد.
دوران جاهلیت به اعراب مربوط است، نه به ایرانیان. آن روزهایی که کعبه بتکده بود و هر قبیله و عشیره ای بتی داشت که در آن گذاشته بود و برای حج به زیارت آنها میرفتند. یک گروه نیز بتشان را از خرما میساختند و هنگام گشنگی بخشی از آن را میخوردند. اینگون ضرب المثل یا خدا یا خرما ساخته شد. لاه/لات و عزا از بتهای بزرگ ایشان بود.

رضا;88895 نوشت:
با سلام
اما سوالهای دیگری داریم و ان این است که به نسبت اندیشه شما در مورد توسل که در تاپیک توسل به امامان ارائه دادید !!
سوالاتی را در مورد این زیارتگاهها داریم که خدمتتان میگویم!

۱- وجود این زیارتگاها بخاطر چیست؟
۲- شما به زیارت چه کسانی میروید؟
۳-چه نوع مراسمی در آنها انجام میشود ؟


رضای گرامی
درود
وجود کدام زیارتگاه را میگویید؟ اگر خواست شما زیارتگاه های زرتشتیان است، بدین گونه باید پاسخ بدهم:
زیارتگاه های: شاه ورهرام ایزد، شاه مهر ایزد، وهمن امشاسپند، شاه اشتاد ایزد، در کرمان؛ شاه ورهرام ایزد در تهران و کرج؛ در یزد نیز افزون بر شاه ورهرام ایزد، پیرهایی هستند که جای ناپدید شدن و سنگ شدن شهربانو دختر یزدگرد و ندیمان اوست.
من خود به هیچ زیارتی نمیروم. چون خداوند هروسپ آگاه، هروسپ توان، هروسپ خداست. او دانای داوری است که هر چه بخواهد همان میشود (گاتها هات 29 بند 4)، از این رو نیازی به هیچ زیارتگاهی نیست.
مردمی که به آنجا میروند، نمازشان را میخوانند، از خداوند و جلوه های او حاجت میخواهند. از آنجا که در استوره های ایرانی، خداوند از ایمان، شادی {ایندو از گاتهاست}، سیری، سیرابی مردم خشنود میشود، بنابراین به نیایش خداوند پرداخته، به مردم دیگر خوراک و نوشاک میدهند. خوراکهای آیینی مانند بلغور، حلیم، سیروگ (مسلمانان کرمان آن را روغن جوشی میگویند)، حلوای آردی، حلوای سن، شله بدون زعفران، شله زعفرانی (شله زرد)، شیر برنج، میپزند و با کیک و کلمپه و چای و دیگر نوشاک از مردم پذیرایی میکنند.
افروختن شمع به عنوان قبله نماز نیز بخشی از این آیینهاست.
نخود و کشمش مشکل گشا، نقل، به همراه آب نبات هم که نذر شده، روی ستون گلدسته، جای افروختن شمع، میگذارند. هر کس که بیایید اندکی از آنها را برداشته و برای تبرک به خانه میبرد.
هر ماه سی روز و هر روز نامی ویژه خود دارد. در روزهایی که نام آن روز با نام آن زیارتگاه یکیست، مردم به آن زیارتگاه میروند. به جز آن هم با توجه به نذری که دارند، میروند و خوراک های یاد شده را میپزند و ...

hadimahani;89148 نوشت:
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : hadimahani اگر این احتمال را بپذیریم آنگاه ایرانی که هرگز بت پرست نبوده و در اوج مهر پرستی، زروان پرستی و طبیعت پرستی و ارباب انواع پرستی و باز هم همه اینها زاده و آفریده یک خدا بوده اند که هریک در راستای یک هدف و در جبهه جناب mkk1369من کجا این حرفو زدم خودم خبر ندارم؟!!!!!!!!!!!!!!

با سلام
منم خودم گیج شدم:Gig:
این سخن تو پست جناب موبدیار بود من اونو...:Gig:

مهران عزیز
درود

موبدیار مهران;89160 نوشت:
ایرانیان پیش از زرتشت و ایرانیان نازرتشتی پس از او، بر این باور بودند که یک خدای علت العلل، از ازل بوده، بدون آفریننده بوده و وووو

تا اینجا حرف شما درست

موبدیار مهران;89160 نوشت:
دارای دو فرزند/پسر همزاد شد.

می شود در مورد این سخن بیشتر توضیح دهید (فرزند ؟ اگر شما به اسم فرزند تعبیر نمی کردید این سخن نیز به نوعی مورد قبول من بود)
می شود در مورد نظام خلقت (چگونگی خلق شدن موجودات به ترتیب در آیین زردشت به طور مرتب و بدون توضیح اضافه بگویید:Gig:)
موبدیار مهران;89160 نوشت:
در باره آموزگار خواهشمندم که بدون پرده و کنایه درست سخن خود را بگویید تا من نیز آگاه شوم. راستش نمیفهمم که چه میخواهید بگویید.

چشم
من آموزگاری را مورد پذیزش قرار می دهم که دارای ویژگی های زیر باشد
1.از همه آموزگاران روشنفکر تر(عالمتر )باشد
2.خود به آموزه های خود عمل کند
3.بتواند به همه سوالات من پاسخ دهد
4.من را به راه حق دعوت کند
ایا هر عقل روشنی این ویژگی ها را برای آموزگار خوب قبول نمی کند؟:Gol:

موبدیار مهران;89164 نوشت:
سنگ شدن شهربانو دختر یزدگرد

درود بر مهران مهربان
می شود در مورد این بانو نیز توضیح دهید چگونه سنگ شد اصلا یزگرد کیست
ایا با زرتشت پیامبر نسبتی دارد؟:Gig:

mkk1369;89282 نوشت:
با سلام
منم خودم گیج شدم:gig:
این سخن تو پست جناب موبدیار بود من اونو...:gig:

محمد و هادی ماهانی گرامی
درود
این جمله نوشته من است.

mkk1369;89282 نوشت:
با سلام
منم خودم گیج شدم:gig:
این سخن تو پست جناب موبدیار بود من اونو...:gig:

محمد و هادی ماهانی گرامی
درود
این جمله نوشته من است.

mkk1369;89288 نوشت:

می شود در مورد این سخن بیشتر توضیح دهید (فرزند ؟ اگر شما به اسم فرزند تعبیر نمی کردید این سخن نیز به نوعی مورد قبول من بود)
می شود در مورد نظام خلقت (چگونگی خلق شدن موجودات به ترتیب در آیین زردشت به طور مرتب و بدون توضیح اضافه بگویید:gig:)

چشم
من آموزگاری را مورد پذیزش قرار می دهم که دارای ویژگی های زیر باشد
1.از همه آموزگاران روشنفکر تر(عالمتر )باشد
2.خود به آموزه های خود عمل کند
3.بتواند به همه سوالات من پاسخ دهد
4.من را به راه حق دعوت کند
ایا هر عقل روشنی این ویژگی ها را برای آموزگار خوب قبول نمی کند؟:gol:

محمد گرامی
درود
ببینید، واژه های باستانی، دامنه معنایی گسترده تری نسبت به امروز دارند. این واژه ها با توجه به معنایشان گاهی صفت هستند و گاهی نام. برای نمونه واژه پور که در فارسی امروزین پسر خوانده میشود، در اوستا هم برای فرزند انسان و هم فرزند جانور و هم برای زاده نر و هم برای زاده ماده بکار برده شده است. به دید من واژه پور یا فرزند، بیشتر از آنکه نماد پیوستگی (رابطه) والد و مولود باشد، نماد پیوند علت و معلول هستند. البته استاد رضا با این دیدگاه من به سختی مخالفت میکند ولی سندی هم ارایه نکردند که سخن مرا رد یا سخن خودشان را تایید کند.
در باره آموزگار نیز با سخن شما تا اندازه ای هم باور هستم. برای نمونه از ناهمسازگاری اندیشه هایمان، لقمان میگوید که ادب از که آموختی، گفت از بی ادبان. اینجا بی ادب نیز یک آموزگار است که نوع آموزشش به آموزش گیرنده بر میگردد.
دیگر اینکه هر آموزگاری، ممکن است هنر آموزش دادن را بداند، ولی خود هنر بکار بستن آموخته هایش را نداشته باشد.
گرچه با سعدی نیز دربست هم باور نیستم، که اصل بد نیکو نگردد زانکه بنیادش بد است، ولی با او هم باورم که تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است.
این است که در سامان آموزش و پرورش نقش خانواده شاید از نقش آموزگار بالاتر باشد. به هر روی شخصیت انسان در 5 سال و مانده آن تا هفت سال نخست ساخته میشود. از این پس نیز گفته شده آنچه با شیر اندرون شود با خون بدر شود.
در باره بی بی شهربانو نیز گفتنی است که در داستانهایی که برای ما گفته اند، یک داستان او را همسر امام حسین(ص) و دیگری خواهر او که از دست تازیان گریخت میدانند. به هر روی استاد باستانی پاریزی بر این باور است که پیر سبز یک نیایشگاه آناهیتا و ویژه زنان بوده است. ایشان که زرتشتی باورمندی (مومنی) بوده، به آنجا پناه برده تا از دست تازیان در امان بماند. بنابر داستانهایی که پیشینیانمان برای ما گفته اند، هنگامی که تازیان ایشان را به محاصره در می آورند، ایشان از خداوند درخواست نجات میکند. کوه دهان باز میکند و ایشان در دهان کوه ناپدید میگردند. ندیمه و دختر نوزادش هم در پیری دیگر بر زمین میخوابند و سنگ میشوند تا به دست تازیان نیافتند. یک ندیمه دیگر هم خود را در چاهی می اندازد. هر کس که درون چاه میرود دیگر باز نمیگردد و ....
از دیدگاه من اینها همه استورهای پایداری هستند که یک جمعیت در حال نابودی به پشتوانه آنها همبستگی و پایداری خود را نگهبانی کرده و به آیندگان آموزش میدهد. زیارت ایشان از دید من بیشتر جنبه پیمان بستن برای پایداری را دارد.
به هر روی مردمی هستند که نذر میکنند تا مشکلشان بر طرف شود. این باور ریشه هایی هم دارد که اگر خواستید بفرمایید تا بگویم.

mkk1369;89288 نوشت:
می شود در مورد نظام خلقت (چگونگی خلق شدن موجودات به ترتیب در آیین زردشت به طور مرتب و بدون توضیح اضافه بگویید:gig:)



محمد گرامی
درود
در گاتها که بنیاد دین زرتشتی است، در باره آفرینش تنها دو نکته میتوان یافت.
یکم- آن نخستین اندیشه گری که خواست سرانجام آفرینش با خرسندی {آسایش} همراه باشد از فروغ خویش جهان را روشن کرد و از خرد پیشبرنده خود هنجار هستی {اردیبهشت} را آفرید. (گاتها هات 31بند7)، در جاهای دیگر هست که جهان بر پایه این هنجار ساخته شده یا پاداش و پادافره بر پایه این هنجار داده میشود. این هنجار در فارسی امروزین راستی و درستی برگردان شده است. در بند هشتم از همین سرود: ای خدای دانا هنگامی که در اندیشه خود ترا سر آغاز و سرانجام آفرینش شناختم.
در استوره های ایرانی که آن را در بندهش میتوانید بیابید، داستان درازی است که آوردن آن چندان ساده نیست. به هر روی جهان در شش گامه (مرحله) آفریده شده است. آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور و مردم. که مردم در 5 روز مانده به نوروز آفریده شده و نوروز هنگام برخورداری مردم از فره ایزدی= فروهر=فروردین =راهنما خدایی است. جشن به معنای نماز جماعت هم برای سپاس از خداوند که مردم را آفرید و به ایشان راهنما بخشید، برگزار میشود.

مهران گرامی
درود
از اطلاعات شما خرسند هستم
یه سوال گفتید که به شما گفتند بی بی شهربانو همسر امام حسین(ع) هستند
چه کسی این سخن را به شما گفته است
و اما در مورد نسب شناسی ایشان اطلاعی دارید می خواهم بدانم آیا یزگرد فرزند زرتشت نبی (ع) است؟(درسته؟)

مهران عزیز درود

در مورد اموزگار منظورم پیامبران و امامان هستند آیا یک پیامبر یا امام نباید ویژگی های بالا را داشته باشند(ویژگی هایی را که ذکر کردم)؟

می شود در مورد ان دو فرزند(یا رابطه علت و معلول و ...) گفت و گو کنیم؟ انها چگونه بدنیا آمدند و آی از آنها نیز فرزندی متولد شد(البته باز هم با فرزند مخالف اما با علت و معلول تا حدودی موافق هستم) خدا اول انها را خلق کرد؟:Mohabbat:

موبدیار مهران;89147 نوشت:
هادی ماهانی درود اسلام دین خداست، قرآن کتاب خداست. محمد(ص) پیامبر خداست. مشکل در اینها نیست. مشکل در انحصار طلبی و خودخواهی و عجب شماست.

سلام برادر!:Mohabbat:
شما که اینها را قبول دارید مسلمانید .شما دقیقا همان شهادتینی را گفتید که اعتقاد به آن موجب ورود به اسلام است.
اسلامتان را تبریک می گویم.:Gol::Gol::Gol:
شما مسلمان باشید هر چه می خواهید مارا به انحصارطلبی و خودخواهی و عجب متهم کنید!
.

mkk1369;89502 نوشت:
مهران گرامی
درود
از اطلاعات شما خرسند هستم
یه سوال گفتید که به شما گفتند بی بی شهربانو همسر امام حسین(ع) هستند
چه کسی این سخن را به شما گفته است
و اما در مورد نسب شناسی ایشان اطلاعی دارید می خواهم بدانم آیا یزگرد فرزند زرتشت نبی (ع) است؟(درسته؟)


محمد گرامی
درود
من هیچ سند معتبر تاریخی در زمینه بی بی شهربانو نمیشناسم. جز داستانهایی که بزرگترها برای کوچکترها گفته اند.
در باره یزدگرد هم به هیچ روی چنین نسبی را نمیتوان تایید کرد. چرا که زرتشت از شمال شرقی ایران کنونی است و یزدگرد از غرب ایران کنونی.
زرتشت 3748 سال پیش است و یزدگرد بیشتر از 2000 سال پس از اوست.
ساسانیان، خود را از نسل زرتشت میدانستند و بر این نکته چندان پایفشاری میکردند که نگو. یکی از دلایل ملی گرایی افراطی ایشان همین نکته است. از دید من این باید یک دروغ باشد، مانند آذربایجان که زادگاه اشو زرتشت معرفی میشود.

mkk1369;89506 نوشت:
مهران عزیز درود

در مورد اموزگار منظورم پیامبران و امامان هستند آیا یک پیامبر یا امام نباید ویژگی های بالا را داشته باشند(ویژگی هایی را که ذکر کردم)؟

می شود در مورد ان دو فرزند(یا رابطه علت و معلول و ...) گفت و گو کنیم؟ انها چگونه بدنیا آمدند و آی از آنها نیز فرزندی متولد شد(البته باز هم با فرزند مخالف اما با علت و معلول تا حدودی موافق هستم) خدا اول انها را خلق کرد؟:mohabbat:


محمد گرامی
درود
آیا کسی در داشتن این صفات برای پیامبران و امامان شک دارد، که چنین پرسشی را طرح کرده اید؟
ظرف و مظروف باید تناسب داشته باشند، مگر کسی در این شک دارد؟

در باره دو فرزند، راستش چندان دانش گسترده ای ندارم. آنچه که میدانم از نوشته هایی چون بندهش یا دینکرد خوانده ام. آن خدای نخستین 1000 سال عبادت میکند تا فرزندی بیابد که سرور هستی بشود. ناگهان شک در دلش راه میابد که آیا راه درست میرود. از این شک اهریمن در رحم شکل میگیرد. این خدای اولیه میگوید که سروری هستی را به آن که نخست زاده شود میدهم. اهریمن این را میشنود و با آنکه کوچکتر است، ولی تقلب کرده و زودتر به دنیا می آید. خدای اولیه برای جلوگیری از دعوا چند کار میکند. ازجمله روشنایی را به خدای خیر و تاریکی را به خدای شر میدهد. هستی را به خدای خیر و نیستی را به خدای شر میدهد و .....
در گاتها، اهورمزدا دو نیروی اندیشه ای افزاینده و کاهنده می آفریند که خود را در اندیشه و گفتار و کردار چون بهتر و بد آشکار میسازند. این باور زرتشتی با آن باور نازرتشتی ادغام شد. در یک تحریف نیز سپنتا مینو با اهورامزدا جابجا گردید.

hadimahani;90228 نوشت:
سلام برادر!:mohabbat:
شما که اینها را قبول دارید مسلمانید .شما دقیقا همان شهادتینی را گفتید که اعتقاد به آن موجب ورود به اسلام است.
اسلامتان را تبریک می گویم.:gol::gol::gol:
شما مسلمان باشید هر چه می خواهید مارا به انحصارطلبی و خودخواهی و عجب متهم کنید!
.

هادی ماهانی گرامی
درود
مگر طالبان و وهابیون و عبدالمالک ریگی این جملات را بر زبان نرانده و قبول نداشته اند؟
به هر روی هنوز آن ده آیه ای که در باره به زبان هر قوم بودن رسالت هر پیامبر به جای خودش باقیست.

دوستان گرامی
درود
عبادت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست.

حاجی به ره کعبه من جانب خمار
او خانه همی جوید و من طالب دیدار

موبدیار مهران;90283 نوشت:
هادی ماهانی گرامی درود مگر طالبان و وهابیون و عبدالمالک ریگی این جملات را بر زبان نرانده و قبول نداشته اند؟

درود!
مگر در زرتشتیان آدم بد پیدا نمی شود؟این چه استدلالی است؟

موبدیار مهران;90283 نوشت:
به هر روی هنوز آن ده آیه ای که در باره به زبان هر قوم بودن رسالت هر پیامبر به جای خودش باقیست.

چندبار باید جواب آن سوء برداشت شما از آن ده آیه را بدهیم برادر عزیزم؟در این پست که جواب دادم و پاسخی در نقدش دریافت نکردم.لطفا مراجعه فرمایید(تایپیک نوزدهم):http://www.askdin.com/showthread.php?t=10546&page=2

و همچنین جوابهای استاد رضا در این صفحه،تایپیک دهم:http://www.askdin.com/showthread.php?t=10546
در ضمن آیات :"یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا"(ای مردم!-نه ای مردم حجاز یا مردم مکه یا مردم عرب-من رسول خدایم به سوی همه شما.
و "هدی للعالمین"این کتاب مایه هدایت عالمیان است-توجه فرمایید :"عالمیان"-.
و "لیظهره علی الدین کله"خدا رسولش را فرستاد تا دین او را بر همه ادیان غالب نماید.
بی پاسخ مانده اند.

با تقدیم احترام:Gol::Gol::Gol:

موبدیار مهران;90280 نوشت:
آیا کسی در داشتن این صفات برای پیامبران و امامان شک دارد، که چنین پرسشی را طرح کرده اید؟


درود بر مهران گرامی

پس هیچ شکی نسیت که پیامبران و امامان باید دارای آن 4 ویژگی باشند؟(دوباره بخوانید)

موبدیار مهران;89437 نوشت:
از دیدگاه من اینها همه استورهای پایداری هستند که یک جمعیت در حال نابودی به پشتوانه آنها همبستگی و پایداری خود را نگهبانی کرده و به آیندگان آموزش میدهد. زیارت ایشان از دید من بیشتر جنبه پیمان بستن برای پایداری را دارد. به هر روی مردمی هستند که نذر میکنند تا مشکلشان بر طرف شود. این باور ریشه هایی هم دارد که اگر خواستید بفرمایید تا بگویم.

مهران عزیز درود

اگر من به شما بگویم این بانو استوره ایست زنده باور می کنید؟

اگر من یکی از این دو داستان را برایتان تایید کنم چه طور؟

موبدیار مهران;90265 نوشت:
من هیچ سند معتبر تاریخی در زمینه بی بی شهربانو نمیشناسم. جز داستانهایی که بزرگترها برای کوچکترها گفته اند.

اگر سند معتبر تاریخی بیاورم چه طور ؟:Sham:

موبدیار مهران;90265 نوشت:
چرا که زرتشت از شمال شرقی ایران کنونی است و یزدگرد از غرب ایران کنونی. زرتشت 3748 سال پیش است و یزدگرد بیشتر از 2000 سال پس از اوست.
\

درود بر مهران

این دلایل خوبی برای رد نسب نیست به طوری که نه سال ونه مکان تولد نسب را رد می کند
برای شناسایی نسب شناختن پدر و مادر کافی است اگر غیر از این است پس شما سوشیانت را چگونه خواهید شناخت؟
و اما اگر این نسب را قبول کنید و یزگرد فرزند زرتشت(ع) باشد و طبق گفته خودتان که سوشیانت از نسل زرتشت پیامبر(ع) است شاید بتوانم سوشیانت را به شما معرفی کنم:Gol:

hadimahani;90313 نوشت:
درود!
مگر در زرتشتیان آدم بد پیدا نمی شود؟این چه استدلالی است؟

چندبار باید جواب آن سوء برداشت شما از آن ده آیه را بدهیم برادر عزیزم؟در این پست که جواب دادم و پاسخی در نقدش دریافت نکردم.لطفا مراجعه فرمایید(تایپیک نوزدهم):http://www.askdin.com/showthread.php?t=10546&page=2

و همچنین جوابهای استاد رضا در این صفحه،تایپیک دهم:http://www.askdin.com/showthread.php?t=10546
در ضمن آیات :"یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا"(ای مردم!-نه ای مردم حجاز یا مردم مکه یا مردم عرب-من رسول خدایم به سوی همه شما.
و "هدی للعالمین"این کتاب مایه هدایت عالمیان است-توجه فرمایید :"عالمیان"-.
و "لیظهره علی الدین کله"خدا رسولش را فرستاد تا دین او را بر همه ادیان غالب نماید.
بی پاسخ مانده اند.
با تقدیم احترام:gol::gol::gol:


هادی ماهانی گرامی
درود
شما گفتن این سه جمله را شرط اسلام دانستید و به آن خرسند (راضی) بودید. این نمونه ها را آوردم که نشان دهم مشکل با این سه جمله و باور به آنها حل نمیشود.
شما میخواهید با بازی با واژه ها سخن خود را به کرسی بنشانید، ولی نمیشود. آیات قرآن صراحت دارند. نفرستادیم رسولی مگر به زمان امتش تا امتش را به سو ما هدایت کند. سوره ابراهیم، آیه 4.

بدیهی است که دین خدا (نه دین اختصاصی که شما آن را اسلام میخوانید) برای همه مردم است. و دیگر آنکه از مردم یک کوچه تا مردم شهر و جهان و همه مردم که از آغاز آفرینش بودند و هستند و تا پایان آفرینش هستند، همگی را میتوان با خطاب عام ناس فرا خواند. این نکته چیزی را اثبات نمیکند. چرا که دین عام خداوند، با هر نامی که پیامبر آن دین داشته باشد، برای ناس است.

mkk1369;90353 نوشت:
\

درود بر مهران

این دلایل خوبی برای رد نسب نیست به طوری که نه سال ونه مکان تولد نسب را رد می کند
برای شناسایی نسب شناختن پدر و مادر کافی است اگر غیر از این است پس شما سوشیانت را چگونه خواهید شناخت؟
و اما اگر این نسب را قبول کنید و یزگرد فرزند زرتشت(ع) باشد و طبق گفته خودتان که سوشیانت از نسل زرتشت پیامبر(ع) است شاید بتوانم سوشیانت را به شما معرفی کنم:gol:


محمد گرامی
درود
نه زرتشت و نه من و نه هیچ موبدی نیازی به احترام ظاهری شما ندارد که زرتشت با (ع) بخواهید احترام کنید، در حالی که پیامبر خودتان را با (ص) احترام میکنید. در هیچ جایی از گاتها و اوستا نیز چنین چیزی خواسته نشده است. بیشتری احترامی که ما برای زرتشت قایل هستیم، این است که آن آموزگار بزرگ خدایی را راستکار یعنی اشو بخوانیم.
شما چند نکته را در هم آمیخته اید. اینکه یزدگرد از فرزندان اشو زرتشت است، با کدام سند است؟ سند نه ادعا؟
دیگر اینکه در اوستا، سوشیانتها سه فرزند زرتشت هستند. آنهم بدون آنکه مادرانشان نشانی داشته باشند. در همان اوستا، سه تخمک باور شده اشوزرتشت و هووی در دریاچه کیانسه= هامون در زابل نگهداری میشود. در حالی که یزدگر از غرب ایران است.
ایشان اگر پدیدار شوند، آنچنان جهان را غوغایی از نیکی و جنگ با بدی فرا میگیرد، که هر آزاده ای ایشان را خواهد شناخت.
و اما در گاتها و آنچه که اشو زرتشت به ما آموزش میدهد، هر یک از ما میتوانیم یک سوشیانت باشیم.

mkk1369;90331 نوشت:
مهران عزیز درود

اگر من به شما بگویم این بانو استوره ایست زنده باور می کنید؟

اگر من یکی از این دو داستان را برایتان تایید کنم چه طور؟

اگر سند معتبر تاریخی بیاورم چه طور ؟:sham:


محمد گرامی
درود
سپاسگزار خواهم شد.

mkk1369;90326 نوشت:

درود بر مهران گرامی

پس هیچ شکی نسیت که پیامبران و امامان باید دارای آن 4 ویژگی باشند؟(دوباره بخوانید)


محمد گرامی
درود
یکم- چرا همواره پیامبران را با امامان در کنار هم می آورید. مگر ارزش آنها یکسان است. همه دلیلهایی که استاد آسکدین آورده اند، خوانده ام. بجز ادعا در آنها ندیده ام. شما سندتان قرآن است و برای درک بهتر قرآن، رسول خدا و از دید شما امامان. همه اینها برای درک بهتر قرآن است. نه اینکه آنها در رده و راسته پیامبران هستند که شما همواره آنها را با هم نقل میکنید.

دوم- چه نتیجه ای میخواهید بگیرید؟ خب آری پیامبران و هر آموزگار دینی دیگر مانند هر آموزگار نادینی دیگر باید این چهار ویژگی را داشته باشند. خب که چه؟ برای نمونه اگر استاد فیزیک این چهار ویژگی را نداشته باشد، دانشجو درسش را جز برای نمره میخواند؟

hadimahani;90313 نوشت:
و "لیظهره علی الدین کله"خدا رسولش را فرستاد تا دین او را بر همه ادیان غالب نماید.
بی پاسخ مانده اند.
با تقدیم احترام:gol::gol::gol:

هادی ماهانی گرامی
درود
چرا دروغ به خداوند میبندید؟
واژه غلبه و واژه ظهر هر دو عربی هستند. اگر خداوند منظورش غلبه بود؛ مگر تعارف داشت و یا ناتوان بود که آن واژه را بکار ببرد؟
شما هنگامی که با امضا کردن پشت چک، مطلب درون چک را تایید میکنید، به آن میگویند ظهر نویسی کردن. استظهار یعنی پشت گرمی.
دین کل میشود: دین همه نه همه دینها. همه دینها به زبان عربی میشود: کل ادیان. آیا دروغ به خدا میبندید و میپندارید که خداوند عربی بلد نیست؟
بنابراین معنای درست این آیه چنین است: و پشت گرمی کرد به دین همه{ شاید منظور دین همه پیامبران باشد}

موبدیار مهران;90265 نوشت:
محمد گرامی

ساسانیان، خود را از نسل زرتشت میدانستند و بر این نکته چندان پایفشاری میکردند که نگو.

مهران گرامی
درود
شما با چه سند معتبری این گفته انها را رد می کنید؟

در جواب دلیل شما ذکر کردم که فقط رابطه پدری و مادری در نسب شناسی ملاک است
مثال:
1. آیا اگر فرزند شما به جای دیگری مهاجرت کند شما دیگر پدر او نخواهید بود؟
2.اگر فرزند شما در جای دیگری صاحب فرزندی شود نوه شما نخواهد بود ؟
و نوه شما هم صاحب فرزند شود او نتیجه شما نخواهد بود (در کل به نوه ونتیجه نیز فرزند گفته می شود و جزء محارم اند)
حال اگر دقت کنید شما با نتیجه تان اختلاف سنی دارید(یا زمانی و حتی مکانی)
وحتی نام شما در شناسنامه او قرار نمی گیرد(درصورتی که در آن زمان شناسنامه ای هم نبود و به همین دلیل امکان وجود همچین نسبتی هست)

موضوع قفل شده است