جمع بندی تقاضای کمک

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تقاضای کمک

سلام جوانی هستم 24 ساله ک قبلا وضعیت جسمانی سالم داشتم و از ورزشکارهای حرفه ای کشوری بودم و در درس و دانشگاه هم جزو نفرات برتر بودم اما. ب خاطر نادانی و فشارهای دوره نوجوانی و جوانی مرتکب گناه کبیره با یک خانوم شدم .از انجام گناهم پشیمون شدم و دیگه تکرار نکردم ب فاصله زمانی 6 ماه دچار صانحه تصادف شدم و توان حرکتی خودم رو از دست دادم حتی ب کما هم رفتم و چند بار هم کد99 خوردم ولی برگشتم.تا الان هرچی عمل جراحی بوده کردم و سلامتیم دیگه برنمیگرده و افتادم تو خونه . با اینکه توبه کردم و هرچی خدا رو صدا زدم اما جوابی از خدا نگرفتم الان چند ساله افتادم تو خونه و همش کارم شده گریه و زاری از تمام امام و پیامبرا هم التماس کردم برای شفاعت اما بی فایده بوده.احساس میکنم خدا دیگه دوستم نداره و بحال خودم رهام کرده.زندگیم انقدر سخت شده که دیگه نمیکشم حتی بذفکر خودکشی هم افتادم.دیگه کلا از خدا نا امید شدم. مگه خدا نگفته توابین رو دوس داره؟ مگه نگفته ان معالعسر یسرا ؟ مگه نمیگه بنده بیاد در خونه من دست خالی برنمیگرده؟ من تو کل زندگیم 1 بارلغزش کردم این حقم نیست . من قبلا همش مسجد میرفتم و حتی نماز شب میخوندم و از مشروب خوردن خودداری میکردم چرا خدا اینجوری عذابم میده؟ لطفا کمکم کنید

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حامی

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام خدمت شما برادر گرامي
شرايط سخت شما باعث تأثر بنده و خوانندگان اين تاپيك شد. نوع نگاه ما به مسائل مي تواند استرس و اضطراب ما را كم يا زياد كند.
اي كاش بيشتر از خودتان مي گفتيد تحصيلات تان؟‌ اين كه برنامه روزانه شما چيست؟ ايا داروي خاصي مصرف مي كنيد؟ ضعيت خواب و خوراك تا چگونه است و...
بزرگان روان شناسي مانند اليس و بك از برخي از فلاسفه يونان اين سخن حكيمانه اي نقل مي كنند: اين حوادث نيست كه شما را آشفته مي كند بلكه اين تفسير شما از حوادث است.
وقتي آيات قران را كنار هم ببينيم شكي نيست كه با توبه گناهان بخشيده مي شود و توبه كار مانند فردي است كه از مادر متولد شده است. نياز همان گونه كه گفتيد خداوند بسيار توبه كننده را دوست دارد.
مفسران مي فرمايند وقتي آيات توبه را كنار هم مي بينيم اين برداشت مسلم را خواهيم داشت كه قبل و بعد توبه ما عنايت و لطف خدا وجود دارد. يعني ابتدا لطفا خدا شامل حال ما مي شود توبه مي كنيم بعد خداوند عاشق توبه كننده مي شود و توبه اش را مي پذيرد نيز بيان شده خوبي ها بدي ها را محو مي كند و خداوند به فردي كه از لذت گناه دل كنده است و توبه واقعي كرده يك امتياز بزرگ مي دهد: بدي هاي او را تبديل به خوبي مي كند.
از سويي ديگر قرآن به ما تذكر داده شده است كه مراقب شيطان باشيم. كار او ايجاد كينه و دشمني و وسوسه كردن و نااميدكردن ما از رحمت الهي است.
پس اگر توبه كرده ايد و حقي از مردم به ناحق به گردن نداريد و برنامه داريد حقوق الهي را به تدريج به جاآورده ايد يا به جا آورده ايد جاي نگراني نيت و بخشيده شده ايد.

[HL]قرآن كتاب مردگي يا زندگي؟[/HL]
ما قرآن را براي اموات مي خوانيم و در مجالس ترحيم مي بريم ولي قرآن براي زندگي ما آمده است تا هنگام مرگ دست پر برويم.
داستان هاي متعدد حضرت موسي را بخوانيد شايد نزديك 40 بار داستان هاي ايشان بيان شده است و گرفتاري ايشان بين بني اسرائيل بهانه گير نشان داده شده است.
داستان نابينايي حضرت يعقوب و جدايي سي ساله اش از فرزندش را دقت كنيد. داستان بي مهري برادران يوسف به او . زنداني شدن يوسف و تهمت زليخا به او
همين طور داستان هاي انبيا ديگر.
عقيل برادر امام علي و نابينا بود و فرزندش سفير امام حسين بود كه در كوفه به فرمان ابن زياد از بالاي دارالاماره پايين پرتابش كردند.
ابوبصير از ياران خاص امام باقر وامام صادق نابينا بودند
خداوند پيوسته به پيامبر ما در قرآن دلداري مي دهد كه تحمل و صبر پيشه كن پيامبران ديگر هم اذيت مي شدندو پيامبر اسلام فرمودند هيچ پيامبري مثل من اذيت نشد.
بنابراين خيالمان راحت باشد كه گرفتار بودن به معناي رانده شدن از درگاه خداوند نيست.

حادثه اي كه براي شما اتفاق افتاد از جهت ديگري قابل بحث است و ان اين كه چرابه اين فكر نمي كنيد كه شايد توبه شما فرصتي بوده كه جبران كنيد؟
قرآن مي فرمايند هر بدي كه به شما مي رسند از جانب خودتان است و هر خوبي اي كه به شما مي رسد از سوي خداست.
يسر بودن بعد از عسر هميشه به معناي دنيوي ان نيست. قران مي فرمايد چه بسا چيزي را بد بدانيد ولي به نفع شما باشد و برعكس. در روايت داريم
وقتي مؤمني در قيامت با پاداش بسيار بزرگي روبه رو مي شود با تعجب به خدا مي گويد من آن قدر هم فرد خوبي نبودم اين همه پاداش با اعمال كم من سازگاري ندارد!
به او پاسخ داده مي شود اينها مزد دعاهايي است كه به صلاحت نبود مستجاب شود و براي اين دنياي تو ذخيره شده است. اينجاست كه مؤمن مي گويد اي كاش به دنيا بر مي گشتم
بر دو روز دنيا و مشكلات و رنج هايش صبر مي كردم و دعاي مستجاب نمي شد و مي امد اينجا و براي ابد در عالي ترين نعمات الهي غرق مي شدم.
پيامبر و ائمه فرمودند با تب شما تب مي كنيم و رنجور مي شويم و دعاي هايتان را آمين مي گوييم شما را به حال خود رها نكرده ايم ما مثل همدل و همراه و پدر و انيس شما هستيم و..وقتي گرفتار مشكلات زندگي شديد
ياد گرفتاري ها و مصائب پيامبر بيفتيد تا آرام شويد.
تذكر:
1- دنيا با تمام سختي هايش مي گذرد وقتي از ما مي پرسند در قيامت مي پرسند چه مدتي در دنيا بوديد مي گويم چند ساعتي بيشتر درنگ نكردم شامگاهي بود يا موقع چاشتي؛ کَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها (نازعات 79) شايد بازگشت شما به دنيا فرصتي بوده كه خداوند به عنوان امتياز به شما داده است تا با كارهاي خوب گذشته را جبران كنيد
2- مسلما شرايط سختي داشته ايد و يكنواختي شما را اذيت كرده است شايد براي تان مقدور نباشد از مشاوران حضوري كمك بگيريد ولي براي بررسي وضعيت باليني خود [HL]حتما[/HL] با بخش مشاوره مركز ملي 09640 تماس بگيريد.
3- وقتي از پيامبر و بزرگان سؤال شد كه اگر شب قدر را درك كرديم چه دايي بكنيم؟ مي گفتند مهمترين دعا، طلب عاقبت به خير است.
....
در اخر بنده را به خاطر تأخير زيادم در پاسخگويي حلال كنيد
دعاي بيمار و توبه كار مستجاب است براي آرامش همه ما و عاقب به خيري ما دعا كنيد.[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

تنهای خسته;895796 نوشت:
سلام جوانی هستم 24 ساله ک قبلا وضعیت جسمانی سالم داشتم و از ورزشکارهای حرفه ای کشوری بودم و در درس و دانشگاه هم جزو نفرات برتر بودم اما. ب خاطر نادانی و فشارهای دوره نوجوانی و جوانی مرتکب گناه کبیره با یک خانوم شدم .از انجام گناهم پشیمون شدم و دیگه تکرار نکردم ب فاصله زمانی 6 ماه دچار صانحه تصادف شدم و توان حرکتی خودم رو از دست دادم حتی ب کما هم رفتم و چند بار هم کد99 خوردم ولی برگشتم.تا الان هرچی عمل جراحی بوده کردم و سلامتیم دیگه برنمیگرده و افتادم تو خونه . با اینکه توبه کردم و هرچی خدا رو صدا زدم اما جوابی از خدا نگرفتم الان چند ساله افتادم تو خونه و همش کارم شده گریه و زاری از تمام امام و پیامبرا هم التماس کردم برای شفاعت اما بی فایده بوده.احساس میکنم خدا دیگه دوستم نداره و بحال خودم رهام کرده.زندگیم انقدر سخت شده که دیگه نمیکشم حتی بذفکر خودکشی هم افتادم.دیگه کلا از خدا نا امید شدم. مگه خدا نگفته توابین رو دوس داره؟ مگه نگفته ان معالعسر یسرا ؟ مگه نمیگه بنده بیاد در خونه من دست خالی برنمیگرده؟ من تو کل زندگیم 1 بارلغزش کردم این حقم نیست . من قبلا همش مسجد میرفتم و حتی نماز شب میخوندم و از مشروب خوردن خودداری میکردم چرا خدا اینجوری عذابم میده؟ لطفا کمکم کنید

سلام
ما با شما بخاطر حوادثی که براتون اتفاق افتاده همدردی و برای شفای شما دعا می کنیم
اما مساله اینه که وضعیت مطلوب الزاما وضعیت سالم جسمانی نیست کما اینکه در زمان سلامت و قدرت جسمانی دچار یک گناه بزرگ شدید. اون گناه کمتر از ضایعه جسمی امروزتون نبود و در حالی برای شما اتفاق افتاد که کاملا از لحاظ جسمی سالم و قوی بودید.
بنده فکر می کنم خدای متعال می خواد سعادت و خوشبختی رو در یک بعد دیگر از زندگی به شما بیاموزه. بعدی که درش جسم چندان دخیل نیست بلکه باور و عقیده شما بیشتر اونو می سازه. من موارد زیادی شنیدم که یک فرد معلوم یا آسیب دیده تونسته با باور به خود و خدا یک زندگی کاملا سعادتمندانه ای رو تجربه کنه. اگه در اینترنت جستجو کنیدبا اونا و زندگی و افکارشون می تونید آشنا بشید. بطور نمونه زندگی جونی ایرکسون تادا رو مطالعه کنید. بنظرم بهتره شما هم در کنار تلاش برای بازیابی سلامتی گذشتتون به فکر تغییر تفکر و برخوردتون با این مساله باشین. مطمئنا خیلی زود اثر اونو در زندگی خودتون خواهید دید و شرایط روحی روانی بهتری برای کسب سلامتی پیدا خواهید کرد .
موفق باشید
یا شافی یا کافی[/]

تنهای خسته;895796 نوشت:
سلام جوانی هستم 24 ساله ک قبلا وضعیت جسمانی سالم داشتم و از ورزشکارهای حرفه ای کشوری بودم و در درس و دانشگاه هم جزو نفرات برتر بودم اما. ب خاطر نادانی و فشارهای دوره نوجوانی و جوانی مرتکب گناه کبیره با یک خانوم شدم .از انجام گناهم پشیمون شدم و دیگه تکرار نکردم ب فاصله زمانی 6 ماه دچار صانحه تصادف شدم و توان حرکتی خودم رو از دست دادم حتی ب کما هم رفتم و چند بار هم کد99 خوردم ولی برگشتم.تا الان هرچی عمل جراحی بوده کردم و سلامتیم دیگه برنمیگرده و افتادم تو خونه .

با اینکه توبه کردم و هرچی خدا رو صدا زدم اما جوابی از خدا نگرفتم الان چند ساله افتادم تو خونه و همش کارم شده گریه و زاری از تمام امام و پیامبرا هم التماس کردم برای شفاعت اما بی فایده بوده.احساس میکنم خدا دیگه دوستم نداره و بحال خودم رهام کرده.زندگیم انقدر سخت شده که دیگه نمیکشم حتی بذفکر خودکشی هم افتادم.دیگه کلا از خدا نا امید شدم. مگه خدا نگفته توابین رو دوس داره؟ مگه نگفته ان معالعسر یسرا ؟ مگه نمیگه بنده بیاد در خونه من دست خالی برنمیگرده؟ من تو کل زندگیم 1 بارلغزش کردم این حقم نیست . من قبلا همش مسجد میرفتم و حتی نماز شب میخوندم و از مشروب خوردن خودداری میکردم چرا خدا اینجوری عذابم میده؟ لطفا کمکم کنید

با سلام

یه چیزی بهت میگم ولی چیز بیشتری دربارش نپرس!

با پزشکی همونطورکه دیدی هیچ درمان درستی برات وجود نداره! اما سال دیگه انشاءالله به امید خدا هم شما هم بقیه کسانی که دچار مشکلات صعب العلاج هستند چه قطع نخاع باشند چه اینکه پاشون قطع شده باشه و... خبرهای خوبی در خصوص درمان مشکلاتشان خواهند شنید! اصلا اصلا اصلا نگران نباشید فقط باید صبر کنید!

تمام پستهای بنده در تاپیک زیر رو بخونید تا منظورم رو متوجه بشید

http://www.askdin.com/showthread.php?t=56053

البته راههایی برای درمان مشکلات حرکتی و... با قرآن هم هست ولی مدیران سایت اجازه قرار دادن دستورات دعا درمانی به بنده نمیدن!

تنهای خسته;895796 نوشت:
این حقم نیست

به نظرم ، این نقطه مرکزی اشتباه شماست که موجب دید منفی شما و نهایتاً بدی حالتان شده است.

به نظرم مساله آن طور نیست که شما تصور کرده اید.

این بیماری و شرایطی که برای شما پبیش آمده است ، هدیه خداوند به شماست و ناشی از این است که علیرغم لغزشی که برای شما پیش آمده بود ، خداوند شما را دوست دارد. زیرا می خواهد اشتباه شما در همین دنیا جبران شود و برای عالم آخرت که زندگانی جاویدان است ، دیگر حسابی نداشته باشید یا خیلی کم باشد.

چه بسبار افرادی که کار خطا انجام می دهند ولی هیچ اتفاق بدی برای آنها در این دنیا نمی افتد. این به معنی اینکه آنها مورد لطف خداوند هستند نیست. اتفاقاً قضیه برعکس است. خداوند می خواهد "خطاهای" آنها را در این دنیا با آنها حساب نکند و فقط "خوبی های" آنها را در این دنیا با آنها حساب کند تا در عالم آخرت فقط حساب "بدی "هایشان باقی مانده باشد و مستقیماً به جهنم بروند.

تاریخ اهل بیت (ع) را بخوانید. چقدر اهل بیت (ع) دچار مشکلات شدند؟ چه بلاها و مصیبتهایی برای امام حسین (ع) و فرزندان و خانواده شان پیش آمد؟ آیا این به خاطر این بود که خداوند آنها را دوست نداشت؟ با وجودیکه آنها بهترین مردم روی کره زمین بودند.

بر خوان غم، چو عالمیان را صَلا زدند
اول صلا به سلسله‏ى انبیا زدند

نوبت به اولیا چو رسید، آسمان طپید
زآن ضربتى كه بر سر شیر خدا زدند

آن در كه جبرئیل امین بود خادمش
اهل ستم به پهلوى «خیرالنّسا» زدند

بس آتشى ز اخگر الماس ریزه‏ها
افروختند و در جگر مجتبى زدند

وآنگه سُرادِقى كه ملك محرمش نبود
كندند از مدینه و در كربلا زدند

وز تیشه‏ى ستیزه در آن دشت، كوفیان
بس نخلها ز گلشن آل عبا زدند

پس ضربتى كز آن جگر مصطفى درید
بر حلق تشنه‏ خلف مرتضى زدند

اهل حرم، دریده گریبان، گشوده موى
فریاد بر در حرم كبریا زدند

روح الامین نهاده به زانو سر حجاب
تاریك شد ز دیدن آن چشم آفتاب



تنهای خسته;895796 نوشت:
من قبلا همش مسجد میرفتم و حتی نماز شب میخوندم و از مشروب خوردن خودداری میکردم چرا خدا اینجوری عذابم میده؟

جواب سئوالتان را خودتان داده اید.
چون اهل مسجد و نماز شب هستید ، خداوند حساب گناه شما را در همین دنیا برایتان مقرر فرموده تا در آخرت ، پاک پاک باشید و در زمره بهشتیان قرار بگیرید ان شاء الله.

اگر شرایطتتان اجازه می دهد ، کمی فلسفه اسلامی را بخوانید . در سطوح مقدماتی اصلاً سخت نیست (گرچه دقیق است) . کتابهای استاد مطهری و آیت الله مصباح یزدی خیلی مناسبند.
کلا در این شرایط سخت ، دید فلسفی به کمک آدم می آید.

اگر اینجا را هم ببینید ، مفید است.

حامی;902166 نوشت:
خداوند به فردي كه از لذت گناه دل كنده است و توبه واقعي كرده يك امتياز بزرگ مي دهد: بدي هاي او را تبديل به خوبي مي كند.

کیست که عاشق چنین خدایی نشود؟؟

گرچه آن را قبلا می دانستم اما بیان شما که هم برخوردار از حسن فعلی و هم حسن فاعلی بود ، بسیار بر بنده اثر گذاشت.

چون شما هنرمندانه و روانشناسانه " من تاب و آمن و عمل عملا صالحا" را به "دل کندن از لذت گناه" تعبیر فرمودید و به ما آموختید که : ما با هر گناهی ، از ایمان خارج می شویم و باید دوباره با توبه حقیقی ، وارد حریم ایمان بشویم.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]


از همراهي و همدلي شما و خوانندگان اين تاپيك تشكر مي كنم@};-
[/]

تنهای خسته;895796 نوشت:
سلام جوانی هستم 24 ساله ک قبلا وضعیت جسمانی سالم داشتم و از ورزشکارهای حرفه ای کشوری بودم و در درس و دانشگاه هم جزو نفرات برتر بودم اما. ب خاطر نادانی و فشارهای دوره نوجوانی و جوانی مرتکب گناه کبیره با یک خانوم شدم .از انجام گناهم پشیمون شدم و دیگه تکرار نکردم ب فاصله زمانی 6 ماه دچار صانحه تصادف شدم و توان حرکتی خودم رو از دست دادم حتی ب کما هم رفتم و چند بار هم کد99 خوردم ولی برگشتم.تا الان هرچی عمل جراحی بوده کردم و سلامتیم دیگه برنمیگرده و افتادم تو خونه . با اینکه توبه کردم و هرچی خدا رو صدا زدم اما جوابی از خدا نگرفتم الان چند ساله افتادم تو خونه و همش کارم شده گریه و زاری از تمام امام و پیامبرا هم التماس کردم برای شفاعت اما بی فایده بوده.احساس میکنم خدا دیگه دوستم نداره و بحال خودم رهام کرده.زندگیم انقدر سخت شده که دیگه نمیکشم حتی بذفکر خودکشی هم افتادم.دیگه کلا از خدا نا امید شدم. مگه خدا نگفته توابین رو دوس داره؟ مگه نگفته ان معالعسر یسرا ؟ مگه نمیگه بنده بیاد در خونه من دست خالی برنمیگرده؟ من تو کل زندگیم 1 بارلغزش کردم این حقم نیست . من قبلا همش مسجد میرفتم و حتی نماز شب میخوندم و از مشروب خوردن خودداری میکردم چرا خدا اینجوری عذابم میده؟ لطفا کمکم کنید

معنادرماني
[HL]داستاني واقعي[/HL]
يكي از دوستان حافظ قرآن و بسيار با استعداد طلبه از اصفهان به سمت قم مي آمد كه تصادف كرد. اون موقع شايد 30 ساله بودند
دوستش كه در جا كشته شد. دو دختر اين مرحوم هم آسيب جدي ديدند يكي از آنها مدتي در كما بود و خدا را شكر برگشتند
دختر اين دوستمان بستري شد و بعد از چند روز به اتاق عمل برده شد. همسر دوستمان هم قطع نخاعي شد.
ايشان هم پيوسته از بيمارستان به داروخانه و مراسم ميت و..مي رفت.
چند روز بعد مشخص شد كه دستش درد مي كند به خاطر شكسته شدن دستش بوده و چند ناخنش هم كنده شده بود
ماشين كرايه اي بود صاحب ماشين در اين گير و دار پيوسته تماس مي گرفت كه من ماشينم را مي خواهم هر روز بايد كرايه اش را بدهي و....
برخي از اعضاي خانواده آن مرحوم هم از دوستان ناراحت بودند كه تقصير تو بود فرزندمان كشته شده در حالي كه پليس كاميوني را كه شب از جاده خارج شده بود مقصر دانست
...
روزي به دوستم گفتم با اين همه گرفتار چگونه از اين همه بحران خارج شدي؟
گفت روزي صبرم لبريز شده بود كم آورده بودم بر ايمان ترسيدم. رفتم خدمت استاد اخلاق و شاگرد امام خميني آيت الله مظاهري داستان را گفتم ايشان گفتند صبر زيبا (صبر جميل مفهومي قرآني است) داشته باشيم من ضمانت مي كنم
براي هر روز صبوري شما اجر يك شهيد پروردگار عالم مي نويسند
به ايمان دوستم غبطه خوردم
بي ترديد انس با قرآن و اساتيد اخلاق اثر زيادي در بالا بردن ظرفيت ايشان داشته مي گفت وقتي از نزد آيت الله مظاهري بيرون آمدم گويي كوهي از دوشم برداشته بودند.
.............
بزرگوار
رواياتي كه درباره صبر و تحمل و اجر بيماري هست را بخوانيد دعاي بيمار مستجاب است متناسب با مصالحش.
التماس دعا

و اما کد 99 ...

خیلی از دوستان ماجرای کد 99 رو میدونن ... ولی من خودم چند روزه با کد 99 آشنا شدم ... اونم اتفاقی ... پس از اول تعریف میکنم .

ما در درون کوچمون مردی بود که باغبونه پارک بود... یعنی به پارک محله میرسید و از شهرداری پول میگیرفت ... یک بار که ایشون داشته از خیابون اصلی رد میشده ...گویا ماشین باهاش تصادف میکنه و ایشون میافتند بر رویه کف خیابون ... ماشین هم فرار میکنه ... برادرم سره کوچه بود ... ماجرا رو میبینه ... با اینکه ما با اونها مراوده ای نداشتیم و یه جوری هم ازشون بدمون میومد ... برادرم تندی ایشون رو سوار ماشین میکنه و کشون کشون میبرتش بیمارستان میلاد ( یکی از بزرگترین بیمارستان های تهران )

برادرم تعریف میکرد وقتی ایشون رو بردم بخش اورژانس ... اصلا بهمون توجه نکردند ... هی این طرف و اونطرف داد و بیداد میکردم ... گریه میکردم و ... ولی اصلا کسی به حرفم گوش نمیداد ... خودش میگفت که یکی از چرستارها بهش نزدیک شده و بهش گفته ... چی کارش داری پیره ... بزار بمیره و راحت بشه ... که برادرم کفری میشه و ... به هر حال برادرم میگفت بعد از نیم ساعت ایشون از دنیا میره و من دست از پا دراز تر برمیگردم داخل کوچمون ...

این خاطره ای بود که برادرم سالها پیش برای من تعریف کرده بود ... و من همیشه به یاد داشتم که در بخش اورژانس هر کی هر کی هست ... بگذریم .

تا اینکه همین چند روز پیش برای عیادت کسی رفتیم بیمارستان بهمن ( شهرک غرب ؛ ایران زمین ) مریض کناری ما خانومی بود میان سال ؛ ناگهان گویا اتفاقی برای اون خانوم میوفته که علایم حیاتیش رو از دست میده و دخترش فریاد میزنه .... تا دخترش فریاد میزنه ... پرستار میاد بالا سره مریض و کد 99 رو میزنه .

میتونم بگم بیشتر از 20 تا فوق تخصص و متخصص در عرض 1 دقیقه خودشون رو رسوندند بالای سره مریض ... فوق تخصص بیهوشی ... فوق تخصص قلب و عروق ... فوق تخصص ریه و .... یعنی شما در نظر بگیرین در عرض 1 دقیقه بیشتر از 20 تا دکتر که هر کدومشون بالای 60 سال سن دارند دارن مثله مور و ملخ میریزن بالای سره مریض ... حتی من شنیدم که چند تا از این دکتر ها از آسانسورها استفاده نکردند و پله ها رو دو تا یکی طی کردند تا بتونند سره موقع بالا سره مریض برسند ... و دکتر بیهوشی از اتاق عمل خودش رو رسونده بود بالای سره مریض و ...

بنابراین .... نتیجه اخلاقی ... اکر مریض شدین جایی برین که برای جونتون ارزش قایل بشن ...

و اما تنهای خسته ....
حداقلش شما الان زنده ای ... برات چند باری کد 99 زدن ... این پست رو در ابتدا نوشتم که بگم بدونی حداقلش چگونه شرایطی رو تجربه کردی ... و بدونی که باز هم شرایطتت از خیلی ها بهتره ... در پست بعدی ادامه صحبتهام رو مینویسم .

[=arial]

تنهای خسته;895796 نوشت:
سلام جوانی هستم 24 ساله ک قبلا وضعیت جسمانی سالم داشتم و از ورزشکارهای حرفه ای کشوری بودم و در درس و دانشگاه هم جزو نفرات برتر بودم اما. ب خاطر نادانی و فشارهای دوره نوجوانی و جوانی مرتکب گناه کبیره با یک خانوم شدم .از انجام گناهم پشیمون شدم و دیگه تکرار نکردم ب فاصله زمانی 6 ماه دچار صانحه تصادف شدم و توان حرکتی خودم رو از دست دادم حتی ب کما هم رفتم و چند بار هم کد99 خوردم ولی برگشتم.تا الان هرچی عمل جراحی بوده کردم و سلامتیم دیگه برنمیگرده و افتادم تو خونه . با اینکه توبه کردم و هرچی خدا رو صدا زدم اما جوابی از خدا نگرفتم الان چند ساله افتادم تو خونه و همش کارم شده گریه و زاری از تمام امام و پیامبرا هم التماس کردم برای شفاعت اما بی فایده بوده.احساس میکنم خدا دیگه دوستم نداره و بحال خودم رهام کرده.زندگیم انقدر سخت شده که دیگه نمیکشم حتی بذفکر خودکشی هم افتادم.دیگه کلا از خدا نا امید شدم. مگه خدا نگفته توابین رو دوس داره؟ مگه نگفته ان معالعسر یسرا ؟ مگه نمیگه بنده بیاد در خونه من دست خالی برنمیگرده؟ من تو کل زندگیم 1 بارلغزش کردم این حقم نیست . من قبلا همش مسجد میرفتم و حتی نماز شب میخوندم و از مشروب خوردن خودداری میکردم چرا خدا اینجوری عذابم میده؟ لطفا کمکم کنید

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام جان برادر
چقدر شرایط سختی دارید...نمیخوام ادعا کنم فهمیدمتون ...فقط با همین کمی که حس میکنم و خودمو جای شما میذارم،بدون تعارف،میبینم خیلی قوی تر از من هستید که الان اینجایید...
من خیلی بیسوادم،اما اونچه میفهمم اینه که ،خدای متعال همین الانش هم دست شما رو گرفته...
تا در قلبی امید هست،یعنی خدا هست...اینکه اینجایید یعنی امید دارید و این یعنی خدا هست...
چند نکته به ذهنم میرسه ،خدا کمک کنه بدردتون بخوره...
۱.سعی کنید در عین حال که از خدا میخواید و امید بهبودی دارید،شرایط فعلیتون رو بپذیرید...
بپذیر که وضعیت اینه و قبول کن که با همین وضعیت زندگی و عبودیت کنی...دیدید این جانباز رو...سال ها روی تخت..اما چنان آرامش روحی ای دارن که شاید افراد سالم ندارن...اونا پذیرفتن الانشون رو..
وقتی پذیرفتید شرایط الانتون رو،اونوقت تازه انگار یک عبد داره ازخدا چیزی رو طلب میکنه...
۲.از خدا صلاحتون رو بخواید...بخواید به قلبتون در هر حالی آرامش بده...خداست برادر جان،میتونه روی همون تخت رو براتون بهشت کنه...اینو ازش بخواید و بذاریدخدایی کنه
۳.اینجا توی اسک دین کلی دوست و رفیق باصفا خواهی داشت که هر وقت دلت گرفت میتونی بیای اینجا..نذار فکر و ظلمات وهم وجودت بگیره...
۴.بین الطلوعین نخواب و بخواه پنجره رو براتون باز کنن،روایت میفرماید هوای بین الطلوعین بهشتیه...مرحوم بهجت برای افراد فلج توصیه میکردن با ویلچر بین الطلوعین بیرون برده بشن،میگفتن امکان شفا هست.
۵.روزی یک روضه اباعبدالله گوش کنید..اثرش فوق علم روانشناسیه..
۶.چون تحرک ندارید سرکه بخورید..با عسل به مقدار مساوی مخلوط و میل کنید،نشاط خونتون رو حفظ میکنه..
امیدوارم باپیشرفت علم سلول های بنیادین راه درمان شماهم هموار بشه..
حرف آخر هم اینکه،این دنیا تموم میشه...اینومرتب تکرار کن...همه میمیریم..یسر واقعی روتوی عالم بعد ببینید...

تنهای خسته;895796 نوشت:
سلام جوانی هستم 24 ساله ک قبلا وضعیت جسمانی سالم داشتم و از ورزشکارهای حرفه ای کشوری بودم و در درس و دانشگاه هم جزو نفرات برتر بودم اما. ب خاطر نادانی و فشارهای دوره نوجوانی و جوانی مرتکب گناه کبیره با یک خانوم شدم .از انجام گناهم پشیمون شدم و دیگه تکرار نکردم ب فاصله زمانی 6 ماه دچار صانحه تصادف شدم و توان حرکتی خودم رو از دست دادم حتی ب کما هم رفتم و چند بار هم کد99 خوردم ولی برگشتم.تا الان هرچی عمل جراحی بوده کردم و سلامتیم دیگه برنمیگرده و افتادم تو خونه . با اینکه توبه کردم و هرچی خدا رو صدا زدم اما جوابی از خدا نگرفتم الان چند ساله افتادم تو خونه و همش کارم شده گریه و زاری از تمام امام و پیامبرا هم التماس کردم برای شفاعت اما بی فایده بوده.احساس میکنم خدا دیگه دوستم نداره و بحال خودم رهام کرده.زندگیم انقدر سخت شده که دیگه نمیکشم حتی بذفکر خودکشی هم افتادم.دیگه کلا از خدا نا امید شدم. مگه خدا نگفته توابین رو دوس داره؟ مگه نگفته ان معالعسر یسرا ؟ مگه نمیگه بنده بیاد در خونه من دست خالی برنمیگرده؟ من تو کل زندگیم 1 بارلغزش کردم این حقم نیست . من قبلا همش مسجد میرفتم و حتی نماز شب میخوندم و از مشروب خوردن خودداری میکردم چرا خدا اینجوری عذابم میده؟ لطفا کمکم کنید

سلام
شرایط سختی دارید.
اما هر "سختی" بد نیست. هر "سختی" ، "شر" نیست.
همانطوریکه "هر لذت"ای ، "خوب" و "خیر" نیست.

اسلام یعنی چه؟ مسلمان کیست؟
اسلام یعنی اینکه ما در برابر خداوند "تسلیم" باشیم.
کسی که در برابر خداوند "تسلیم" باشد ، مسلمان است.

شما یکبار قبلا در برابر فرمان خداوند دچار لغزش شدید.
حالا سعی کنید در این شرایط جدیدتان در برابر خداوند "تسلیم" باشد و آن را بپذیرید.
پذیرش این شرایط هم به این است که بی تابی نکنید و از خداوند ناراحت نباشید و فکر نکنید که او شما را دوست ندارد.

به هر حال او مولای ما و "صاحب اختیار" ماست. ما مخلوق او و مملوک او و بنده او هستیم. او هر چه را برای ما رقم بزند ، حتما خیر ما در آن است.

تنهای خسته;895796 نوشت:
سلام جوانی هستم 24 ساله ک قبلا وضعیت جسمانی سالم داشتم و از ورزشکارهای حرفه ای کشوری بودم و در درس و دانشگاه هم جزو نفرات برتر بودم اما. ب خاطر نادانی و فشارهای دوره نوجوانی و جوانی مرتکب گناه کبیره با یک خانوم شدم .از انجام گناهم پشیمون شدم و دیگه تکرار نکردم ب فاصله زمانی 6 ماه دچار صانحه تصادف شدم و توان حرکتی خودم رو از دست دادم حتی ب کما هم رفتم و چند بار هم کد99 خوردم ولی برگشتم.تا الان هرچی عمل جراحی بوده کردم و سلامتیم دیگه برنمیگرده و افتادم تو خونه . با اینکه توبه کردم و هرچی خدا رو صدا زدم اما جوابی از خدا نگرفتم الان چند ساله افتادم تو خونه و همش کارم شده گریه و زاری از تمام امام و پیامبرا هم التماس کردم برای شفاعت اما بی فایده بوده.احساس میکنم خدا دیگه دوستم نداره و بحال خودم رهام کرده.زندگیم انقدر سخت شده که دیگه نمیکشم حتی بذفکر خودکشی هم افتادم.دیگه کلا از خدا نا امید شدم. مگه خدا نگفته توابین رو دوس داره؟ مگه نگفته ان معالعسر یسرا ؟ مگه نمیگه بنده بیاد در خونه من دست خالی برنمیگرده؟ من تو کل زندگیم 1 بارلغزش کردم این حقم نیست . من قبلا همش مسجد میرفتم و حتی نماز شب میخوندم و از مشروب خوردن خودداری میکردم چرا خدا اینجوری عذابم میده؟ لطفا کمکم کنید

سلام
لطفا میشه بفرمائيد !
منظورتان از کمک در چه رابطه اس !
با تشکر

پرسش:
قبلا وضعیت جسمانی سالم داشتم ولی مرتکب گناه کبیره با یک خانوم شدم .از انجام گناهم پشیمون شدم بعدا دچار صانحه تصادف شدم و توان حرکتی خودم رو از دست دادم.تا الان هرچی عمل جراحی بوده کردم و سلامتیم دیگه برنمیگرده و افتادم تو خونه . با اینکه توبه کردم و هرچی خدا رو صدا زدم


پاسخ:
سلام خدمت شما برادر گرامي
شرايط سخت شما باعث تأثر بنده و خوانندگان اين تاپيك شد. نوع نگاه ما به مسائل مي تواند استرس و اضطراب ما را كم يا زياد كند.
اي كاش بيشتر از خودتان مي گفتيد تحصيلات تان؟‌ اين كه برنامه روزانه شما چيست؟ ايا داروي خاصي مصرف مي كنيد؟ ضعيت خواب و خوراك تا چگونه است و...

بزرگان روان شناسي مانند اليس و بِك از برخي از فلاسفه يونان اين سخن حكيمانه اي نقل مي كنند: اين حوادث نيست كه شما را آشفته مي كند بلكه اين تفسير شما از حوادث است.

وقتي آيات قران را كنار هم ببينيم شكي نيست كه با توبه گناهان بخشيده مي شود و توبه كار مانند فردي است كه از مادر متولد شده است. نياز همان گونه كه گفتيد خداوند بسيار توبه كننده را دوست دارد.
مفسران مي فرمايند:
وقتي آيات توبه را كنار هم مي بينيم اين برداشت مسلم را خواهيم داشت كه قبل و بعد توبه ما عنايت و لطف خدا وجود دارد. يعني ابتدا لطفا خدا شامل حال ما مي شود توبه مي كنيم بعد خداوند عاشق توبه كننده مي شود و توبه اش را مي پذيرد نيز بيان شده خوبي ها بدي ها را محو مي كند
و خداوند به فردي كه از لذت گناه دل كنده است و توبه واقعي كرده يك امتياز بزرگ مي دهد: بدي هاي او را تبديل به خوبي مي كند.

از سويي ديگر قرآن به ما تذكر داده شده است كه مراقب شيطان باشيم. كار او ايجاد كينه و دشمني و وسوسه كردن و نااميدكردن ما از رحمت الهي است.
پس اگر توبه كرده ايد و حقي از مردم به ناحق به گردن نداريد و برنامه داريد حقوق الهي را به تدريج به جاآورده ايد يا به جا آورده ايد جاي نگراني نيت و بخشيده شده ايد.

قرآن كتاب مردگي يا زندگي؟
ما قرآن را براي اموات مي خوانيم و در مجالس ترحيم مي بريم ولي قرآن براي زندگي ما آمده است تا هنگام مرگ دست پر برويم.
داستان هاي متعدد حضرت موسي را بخوانيد شايد نزديك 40 بار داستان هاي ايشان بيان شده است و گرفتاري ايشان بين بني اسرائيل بهانه گير نشان داده شده است.
داستان نابينايي حضرت يعقوب و جدايي سي ساله اش از فرزندش را دقت كنيد. داستان بي مهري برادران يوسف به او . زنداني شدن يوسف و تهمت زليخا به او
همين طور داستان هاي انبيا ديگر.
عقيل برادر امام علي و نابينا بود و فرزندش سفير امام حسين(علیه السلام) بود كه در كوفه به فرمان ابن زياد از بالاي دارالاماره پايين پرتابش كردند.

ابوبصير از ياران خاص امام باقر وامام صادق(علیهما السلام) نابينا بودند
خداوند پيوسته به پيامبر ما در قرآن دلداري مي دهد كه تحمل و صبر پيشه كن پيامبران ديگر هم اذيت مي شدندو پيامبر اسلام فرمودند هيچ پيامبري مثل من اذيت نشد.
بنابراين خيالمان راحت باشد كه گرفتار بودن به معناي رانده شدن از درگاه خداوند نيست.

حادثه اي كه براي شما اتفاق افتاد از جهت ديگري قابل بحث است و ان اين كه چرابه اين فكر نمي كنيد كه شايد توبه شما فرصتي بوده كه جبران كنيد؟
قرآن مي فرمايند هر بدي كه به شما مي رسند از جانب خودتان است و هر خوبي اي كه به شما مي رسد از سوي خداست.
يسر بودن بعد از عسر هميشه به معناي دنيوي ان نيست. قران مي فرمايد چه بسا چيزي را بد بدانيد ولي به نفع شما باشد و برعكس. در روايت داريم

وقتي مؤمني در قيامت با پاداش بسيار بزرگي روبه رو مي شود با تعجب به خدا مي گويد من آن قدر هم فرد خوبي نبودم اين همه پاداش با اعمال كم من سازگاري ندارد!
به او پاسخ داده مي شود اينها مزد دعاهايي است كه به صلاحت نبود مستجاب شود و براي اين دنياي تو ذخيره شده است. اينجاست كه مؤمن مي گويد اي كاش به دنيا بر مي گشتم

بر دو روز دنيا و مشكلات و رنج هايش صبر مي كردم و دعاي مستجاب نمي شد و مي امد اينجا و براي ابد در عالي ترين نعمات الهي غرق مي شدم.
پيامبر و ائمه فرمودند: با تب شما تب مي كنيم و رنجور مي شويم و دعاي هايتان را آمين مي گوييم شما را به حال خود رها نكرده ايم ما مثل همدل و همراه و پدر و انيس شما هستيم و..وقتي گرفتار مشكلات زندگي شديد
ياد گرفتاري ها و مصائب پيامبر بيفتيد تا آرام شويد.
تذكر:
1- دنيا با تمام سختي هايش مي گذرد وقتي از ما مي پرسند در قيامت مي پرسند چه مدتي در دنيا بوديد مي گويم چند ساعتي بيشتر درنگ نكردم شامگاهي بود يا موقع چاشتي؛ کَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها (نازعات 79) شايد بازگشت شما به دنيا فرصتي بوده كه خداوند به عنوان امتياز به شما داده است تا با كارهاي خوب گذشته را جبران كنيد

2- مسلما شرايط سختي داشته ايد و يكنواختي شما را اذيت كرده است شايد براي تان مقدور نباشد از مشاوران حضوري كمك بگيريد ولي براي بررسي وضعيت باليني خود حتما با بخش مشاوره مركز ملي 09640 تماس بگيريد.
3- وقتي از پيامبر و بزرگان سؤال شد كه اگر شب قدر را درك كرديم چه دايي بكنيم؟ مي گفتند مهمترين دعا، طلب عاقبت به خير است.
....
در اخر بنده را به خاطر تأخير زيادم در پاسخگويي حلال كنيد
دعاي بيمار و توبه كار مستجاب است براي آرامش همه ما و عاقب به خيري ما دعا كنيد.

داستاني واقعي
يكي از دوستان حافظ قرآن و بسيار با استعداد طلبه از اصفهان به سمت قم مي آمد كه تصادف كرد. اون موقع شايد 30 ساله بودند
دوستش كه در جا كشته شد. دو دختر اين مرحوم هم آسيب جدي ديدند يكي از آنها مدتي در كما بود و خدا را شكر برگشتند
دختر اين دوستمان بستري شد و بعد از چند روز به اتاق عمل برده شد. همسر دوستمان هم قطع نخاعي شد.
ايشان هم پيوسته از بيمارستان به داروخانه و مراسم ميت و..مي رفت.
چند روز بعد مشخص شد كه دستش درد مي كند به خاطر شكسته شدن دستش بوده و چند ناخنش هم كنده شده بود
ماشين كرايه اي بود صاحب ماشين در اين گير و دار پيوسته تماس مي گرفت كه من ماشينم را مي خواهم هر روز بايد كرايه اش را بدهي و....
برخي از اعضاي خانواده آن مرحوم هم از دوستان ناراحت بودند كه تقصير تو بود فرزندمان كشته شده در حالي كه پليس كاميوني را كه شب از جاده خارج شده بود مقصر دانست
...
روزي به دوستم گفتم با اين همه گرفتار چگونه از اين همه بحران خارج شدي؟
گفت روزي صبرم لبريز شده بود كم آورده بودم بر ايمان ترسيدم. رفتم خدمت استاد اخلاق و شاگرد امام خميني آيت الله مظاهري داستان را گفتم ايشان گفتند صبر زيبا (صبر جميل مفهومي قرآني است) داشته باشيم من ضمانت مي كنم
براي هر روز صبوري شما اجر يك شهيد پروردگار عالم مي نويسند
به ايمان دوستم غبطه خوردم
بي ترديد انس با قرآن و اساتيد اخلاق اثر زيادي در بالا بردن ظرفيت ايشان داشته مي گفت وقتي از نزد آيت الله مظاهري بيرون آمدم گويي كوهي از دوشم برداشته بودند.
.............
بزرگوار
رواياتي كه درباره صبر و تحمل و اجر بيماري هست را بخوانيد دعاي بيمار مستجاب است متناسب با مصالحش.

تمرين: قسمت دوم شب چهارم برنامه ماه عسل سال 1394 را ببينيد: قسمت دوم


التماس دعا

موضوع قفل شده است