جمع بندی آیا غنی شدن کافر به خاطر وعده ی خداست؟

تب‌های اولیه

93 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

محی الدین;896883 نوشت:

سلام
بنده ای از بندگان هستم اگر بیش از این مهم است بفرمایید
بله ظاهرا در رجوع به حافظه عجله شد و برخی موارد از وعده های الهی به ذهن نرسید
ولی در اینکه این وعده مانند وعده استجابت دعا مشروط است اشتباهی وجود ندارد
یا علیم

با سلام و احترام

پس فرض را بر این می گذاریم که خداوند در این آیه وعده فرموده به غنی.

اکنون شما وعده ی این آیه را، یک وعده ی مشروط می دانید یا غیرمشروط ؟

و هر کدام را انتخاب کردید بفرمایید به چه معنا است و تفاوتش با دیگری چیست ؟ ( یعنی وعده ی مشروط با غیر مشروط چه تفاوتی دارد ؟ )

[="Tahoma"][="Navy"]

و طاها;897019 نوشت:
ا سلام و احترام

پس فرض را بر این می گذاریم که خداوند در این آیه وعده فرموده به غنی.

اکنون شما وعده ی این آیه را، یک وعده ی مشروط می دانید یا غیرمشروط ؟

و هر کدام را انتخاب کردید بفرمایید به چه معنا است و تفاوتش با دیگری چیست ؟ ( یعنی وعده ی مشروط با غیر مشروط چه تفاوتی دارد ؟ )


سلام برادر
وعده مشروط است
و اما معنای وعده مشروط و غیر مشروط
مشروط: وعده ای است که تحقق آن قطعی نیست و وقوع آن منوط به شرایطی می باشد مانند استجابت دعا
غیر مشروط: وعده ای که قطعی است و حتما واقع خواهد شد مانند ظهور
یا علیم[/]

محی الدین;897076 نوشت:
[="Tahoma"][="Navy"]
سلام برادر
وعده مشروط است
و اما معنای وعده مشروط و غیر مشروط
مشروط: وعده ای است که تحقق آن قطعی نیست و وقوع آن منوط به شرایطی می باشد مانند استجابت دعا
غیر مشروط: وعده ای که قطعی است و حتما واقع خواهد شد مانند ظهور
یا علیم
[/]

با سلام و احترام

ظاهرا اختلافی بین ما وجود ندارد...
چون بنده از همان ابتدا فرض را بر وعده مشروط بودن گذاشته ام.
توضیحات بیشتر را ان شاء الله در روزهای اینده خواهم داد.

شما اگر فکر میکنید تفاوتی بین دیدگاه من و شما وجود دارد بفرمایید ان تفاوت در چیست تا بنده متوجه شوم

با تشکر

دیروز داشتم یک برنامه خارجی رو میدیم ....

آقایی هستند که به کسانی که میخواهند به آمریکا مهاجرت کنند کمک فکری میکنند .... ایشان وکیل هستند و به ازای اطلاعاتی که در اختیار مشتریانشون قرار میدهند ... ازشون پول میگیرند و در درون برنامشون هم تبلیغ میکنند که برای کارهای مهاجرت به ایشان مراجعه کنند ....

یکی از روشهای مهاجرت به آمریکا ... گویا eb-2 هست ... دقیقا عنوانش رو نمیدونم ... ولی در این روش شخص متقاضی ... باید یک بازرگانی باشه که بتونه در درون آمریکا برای 10 نفر ایجاد شغل کنه و در حدود 500 هزار دلار معادل دو میلیارد تومن هم در درون اون کار سرمایه گذاری کنه ...

اینجور که ایشون میگفتند برای ایرانی ها ماهی تقریبا 20 پرونده رو انجام میدهند ... یعنی وکالت 20 نفر رو میگیرند که کارهاشون رو انجام بدهند ...

حالا خودتون حساب کنین ...
ماهی 20 تا پرونده ... میشه حدودا ماهی 40 میلیارد تومن ...
ماهی 40 میلیارد تومن... میشه سالی حدودا 400 میلیارد تومن ...

یعنی فقط ایرانی ها دارند توسط این روش سالی 400 میلیارد تومن سرمایه رو از کشور خارج میکنند ...
و سالی در حدود 200 بازرگان حرفه ای ایرانی داره مهاجرت میکنه به آمریکا ...
حالا آمریکا یک طرف ... عربستان و حج و ... رو هم در نظر بگیرین ...

خوب ... چه انتظاری میخواین داشته باشین ... میخواین معجزه بشه ...
غنی شدن و فقیر شدن هم بیشتر به عاقل بودن و کودن بودن آدمها برمیگرده .... نه به وعده خدا ...

مارینر;897115 نوشت:
دیروز داشتم یک برنامه خارجی رو میدیم ....

آقایی هستند که به کسانی که میخواهند به آمریکا مهاجرت کنند کمک فکری میکنند .... ایشان وکیل هستند و به ازای اطلاعاتی که در اختیار مشتریانشون قرار میدهند ... ازشون پول میگیرند و در درون برنامشون هم تبلیغ میکنند که برای کارهای مهاجرت به ایشان مراجعه کنند ....

یکی از روشهای مهاجرت به آمریکا ... گویا eb-2 هست ... دقیقا عنوانش رو نمیدونم ... ولی در این روش شخص متقاضی ... باید یک بازرگانی باشه که بتونه در درون آمریکا برای 10 نفر ایجاد شغل کنه و در حدود 500 هزار دلار معادل دو میلیارد تومن هم در درون اون کار سرمایه گذاری کنه ...

اینجور که ایشون میگفتند برای ایرانی ها ماهی تقریبا 20 پرونده رو انجام میدهند ... یعنی وکالت 20 نفر رو میگیرند که کارهاشون رو انجام بدهند ...

حالا خودتون حساب کنین ...
ماهی 20 تا پرونده ... میشه حدودا ماهی 40 میلیارد تومن ...
ماهی 40 میلیارد تومن... میشه سالی حدودا 400 میلیارد تومن ...

یعنی فقط ایرانی ها دارند توسط این روش سالی 400 میلیارد تومن سرمایه رو از کشور خارج میکنند ...
و سالی در حدود 200 بازرگان حرفه ای ایرانی داره مهاجرت میکنه به آمریکا ...
حالا آمریکا یک طرف ... عربستان و حج و ... رو هم در نظر بگیرین ...

خوب ... چه انتظاری میخواین داشته باشین ... میخواین معجزه بشه ...
غنی شدن و فقیر شدن هم بیشتر به عاقل بودن و کودن بودن آدمها برمیگرده .... نه به وعده خدا ...

با سلام و احترام

من از نوع بیان شما الهام می گیرم و به صورت زیر، صورت مسئله را توضیح می دهم ( البته مخاطبم کلی است )

فرض کنید رئیس یک شرکت بزرگ به شما پیشنهاد می کند که دست به تجارت فلان محصول بزنید.
اما شما حاضر به ریسک کردن نیستید.
رئیس شرکت برای اینکه به ترس شما خاتمه دهد، می گوید لازم نیست همه ی کارها توسط شما انجام شود.
او تقسیم کار می کند. بخشی از کارها را بر عهده ی شما قرار می دهد و بخشی را خودش به عهده می گیرد.
اما این تقسیم کار باید به چه صورت باشد تا باعث شود شما ریسک کنید ؟
این سوال را در ذهن خود داشته باشید ...
حالا بیایید این مثال را در مورد همین آیه ی قرآن پیاده کنیم.

خداوند می فرماید برو ازدواج کن.
شما به خاطر شرایط اقتصادی بدی که دارید حاضر نیستید چنین ریسکی کنید.
خداوند تقسیم کار انجام می دهد به صورت زیر :
وظایف شما انجام واجبات و ترک محرمات است و با ترک هر کدام شکست ( غنی نشدن ) خواهید خورد.
حتی انجام مکروهات و کارهای غیراخلاقی نیز باعث شکست ( غنی نشدن ) می شود. مثلا حتی نیت گناه می تواند باعث شکست شود. ( طبق روایتی که آورده شد)
اما وظایف خدا معلوم نیست و فقط می دانیم از طریق اسباب و مسببات کارهایی انجام خواهد داد.
به نظر شما این تقسیم کار می تواند ترس را برطرف کند ؟ یا بر ترس شما می افزاید ؟
آیا واقعا با چنین پیشنهادی می توان ریسک کرد ؟
تازه اگر اقدام به ازدواج کنید و غنی نشوید، خواهند گفت مشکل از شما بوده است نه خدا.

و طاها;897211 نوشت:
با سلام و احترام

من از نوع بیان شما الهام می گیرم و به صورت زیر، صورت مسئله را توضیح می دهم ( البته مخاطبم کلی است )

فرض کنید رئیس یک شرکت بزرگ به شما پیشنهاد می کند که دست به تجارت فلان محصول بزنید.
اما شما حاضر به ریسک کردن نیستید.
رئیس شرکت برای اینکه به ترس شما خاتمه دهد، می گوید لازم نیست همه ی کارها توسط شما انجام شود.
او تقسیم کار می کند. بخشی از کارها را بر عهده ی شما قرار می دهد و بخشی را خودش به عهده می گیرد.
اما این تقسیم کار باید به چه صورت باشد تا باعث شود شما ریسک کنید ؟
این سوال را در ذهن خود داشته باشید ...
حالا بیایید این مثال را در مورد همین آیه ی قرآن پیاده کنیم.

خداوند می فرماید برو ازدواج کن.
شما به خاطر شرایط اقتصادی بدی که دارید حاضر نیستید چنین ریسکی کنید.
خداوند تقسیم کار انجام می دهد به صورت زیر :
وظایف شما انجام واجبات و ترک محرمات است و با ترک هر کدام شکست ( غنی نشدن ) خواهید خورد.
حتی انجام مکروهات و کارهای غیراخلاقی نیز باعث شکست ( غنی نشدن ) می شود. مثلا حتی نیت گناه می تواند باعث شکست شود. ( طبق روایتی که آورده شد)
اما وظایف خدا معلوم نیست و فقط می دانیم از طریق اسباب و مسببات کارهایی انجام خواهد داد.
به نظر شما این تقسیم کار می تواند ترس را برطرف کند ؟ یا بر ترس شما می افزاید ؟
آیا واقعا با چنین پیشنهادی می توان ریسک کرد ؟
تازه اگر اقدام به ازدواج کنید و غنی نشوید، خواهند گفت مشکل از شما بوده است نه خدا.

سلام ...
کاشکی واقعا دنیا به همین سادگی که شما عنوانش میکنین بود ...
ولی خوب نیست ...

خوب این دورانی که شما دارین ازش ضحبت میکنین ... خیلی وقت هست که برای من تموم شده ... و میتونم قاب عکس هام رو نگاه کنم و بهتون یه جوابی بدم ... و شاید یکی از مهمترین عللی که من در درون این سایت هستم ... همین مساله هست ... اینکه توکل کردن و اعتماد کردن اشتباه هست .... باید انسانها به عقل خودشون اعتماد کنند و مسیر رو بر همون اساس طی کنند ...

همکنون من به دیدی رسیدم که اگر دو انتخاب برای من وجود داشته باشه ...

انتخاب اول : اینکه 100 درصد مطمئن باشم که با راز و نیاز و طلبیدن از خدا و به کار بردن عقل و دانش و همت میتونم به خواسته ام برسم ...
انتخاب دوم : اینکه 20 درصد مطمئن باشم که میتونم با عقل و دانش و به کار بستن عقل و همت و دانش میتونم به خواسته ام برسم ...

خوب من همکنون روش دوم رو انتخاب میکنم .

ببینید ...
اعتقاد به خدا ... در حل مشگلات ... مسائل خیلی زیادی رو بوجود میاره ...

امیدهای واهی رو بوجود میاره ...
دل بستن های وای رو بوجود میاره ...

و ...

سلام علیکم

و طاها;896836 نوشت:
واضح است که صحبت های شما ربطی به سوال من ندارد.

بزرگوار بهتر است یک نگاه دیگری به پست 27 بیاندازید تا متوجه شوید بنده در پست 45 به کدام قسمت پست شما پاسخ داده ام. سوال فرعی شما در مورد وعده به کفار بود که بنده گفتم خیر وعده نداده اما ازدواج یک اثر تکوینی هم دارد که شامل مومن و کافر می شود و بنابر وعده الهی علاوه بر اثر تکوینی ازدواج، مومن از وعده الهی هم برخوردار است.

البته از آنجایی که:

و طاها;896836 نوشت:
پس معلوم نیست که چه تعداد از مومنین ب خاطر وعده ی خدا، غنی شده اند ...

چنین اظهار نظری:
و طاها;896836 نوشت:
پیش بینی کرد که مصادیق این آیه خیلی کم هستند.

هم صحیح نیست...

و طاها;896836 نوشت:
بلکه دو راه دارند :

هر دو راه پیشنهادی شما دارای اشکالاتی است:
مقدمه؛ موانعی که در روایات برای غنی شدن ذکر شده، جزء العله برای فقر اند. به این معنا که هر کدام از آنها که منتفی شود، قدمی به غنی نزدیک تر می شویم. به همین دلیل، کسی که مثلا پنج عامل فقر دارد با کسی که تنها یک عامل دارد، متفاوت اند. بنابراین انسان هرچقدر که تلاش کند به همان میزان مشکلاتش کمتر می شود.
اما راه اول: بنابر مقدمه مذکور شخص فقیر هرچقدر که تلاش بیشتری برای برطرف نمودن موانع کند، سود برده است. از طرفی تمام مشکلات و یا حداقل بیشتر آنها بیان شده و به قول شما نامعلوم نیست. همچنین زیادی آنها ضرری به تلاش برای رفع موانع مقدور ندارد.(البته جمع شدن این همه خصیصه ناپسند در یک نفر نادر است و غالبا شاید یک یا دو مورد را داشته باشند)
راه دوم: بنابر اثر تکوینی داشتن برخی گناهان در فقر، چنین راهی نیز بی فایده است. مگر اینکه دچار استدراج شده باشند و خداوند آنها را به خودشان واگذرا نموده باشد.
راه پیشنهادی: ترک موانع مقدور به سبب درک منافع بیشتر است.
البته غنی و فقری که به سبب برخی گناهان یا اعمال صالح ایجاد می گردد، منفعتی فرعی است و نباید هدف اصلی انسان قرار گیرد.

و طاها;896836 نوشت:
خوب شما فقط ادرس دادید. لطفا آن روایت را بیاورید تا ببینیم چه می گوید...

ظاهرا حکمت آدرس دادن، مراجعه مخاطب به اصل متن باشد!!!
مضمون روایت همان است که عرض شد. برای اطمینان به آدرس مراجعه فرمایید...

و طاها;896836 نوشت:
فرض کنید بنده رفتم و ازدواج کردم و غنی شدم. آیا می توان فهمید که غنی شدن بنده به خاطر وعده ی خدا بوده است یا نه ؟

بر فرض اینکه روایات شامل تمام موانع و معدات شود و شما هیچ کدام از موانع را نداشته باشید و بعد از ازدواج غنی شدید، این امر به سبب وعده الهی خواهد بود. و بنابراینکه اغلب موانع را بدانید و مرتفع کنید، بعد ازدواج می توان با ظن قوی گفت این غنی به سبب وعده الهی است. چرا که شما جزو غافلان و شاملان استدراج نیستید و هر کس به نفس خود آگاه تر است.

در پست آینده ان شاء الله لیستی از موانع غنی مطرح خواهد شد...

[="Tahoma"][="Blue"]سلام

مارینر;897115 نوشت:
غنی شدن و فقیر شدن هم بیشتر به عاقل بودن و کودن بودن آدمها برمیگرده .... نه به وعده خدا ...

بحث توکل به این معنا نیست که شما بدون هیچ تلاشی به خدا امیدوار باشید تا تمام مشکلات شما حل شود...
بلکه علاوه بر بکار بردن استعداد و توانایی ها شما به خدا توکل می کنید. حالا شما ممکنه بگید این توکل چه فایده ای داره؟
فایده های زیادی داره، مثلا اگر شما تنها به استعداد و توانایی خودتون متکی باشید، بر فرض شکست، تحت فشار شدید روانی قرار خواهید گرفت. اما در صورت توکل، علاوه بر اینکه خداوند کمک مضاعفی بر استعداد و توانایی شما می کند، در صورت شکست، اگر به خدا معتقد باشید، کمتر دچار فشار روانی خواهید بود، چرا که مدیر عالم را کسی می دانید که بدی شما را نمی خواهد.
در هر حال بحث این تاپیک توکل و اعتقاد به خدا داشتن نیست... اما بهتره که به این نکته هم توجه داشته باشید.
موفق باشید
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]سلام علیکم

عوامل جلب روزی:

  1. احسان به خانواده(بحارالانوار، ج71، ص 104 ، ح 64)
  2. استغفار(خصال ص 505؛ جامع الاخبار(شعیری) ص 124)
  3. امانت داری(تحفل العقول، ص 221؛ بحارالأنوار، ج 75، ص60، ح138)
  4. انصاف(اعلام الدين، ص 265)
  5. انقطاع از غیر خداوند(نهج الفصاحه، ص 731 ، ح 2796)
  6. برقرای عدالت(كافى، ج 3، ص 568، ح 6)
  7. تقوی(بحارالأنوار، ج 71 ، ص 102، ح 56)
  8. راستگویی(اعلام الدين، ص 265)
  9. زیارت امام حسین(علیه السلام)(كامل الزيارات، ص 152)
  10. سحر خیزی(نهج الفصاحه، ص 371)
  11. صدقه دادن(نهج البلاغه، کلمات قصار 250)
  12. صله رحم(كافى، ج 2، ص 151)
  13. قناعت(اعلام الدين، ص 342)
  14. مسافرت(مستدرك الوسائل و مستنبط المسایل، ج 8، ص 115، ح 9199)
  15. میانه روی در مصرف(ميزان‏الحكمه، ج 3، ص 2447)
  16. نماز خواندن(خصال، ص 522، ح 11)
  17. نماز شب(ثواب الأعمال، ص 42)
  18. نیت و اخلاق شایسته(غررالحکم و دررالکلم، ص 92 ، ح 1607)
  19. نیکی به والدین(اعلام الدين، ص 265)

عوامل ایجاد فقر:

  1. ارتکاب گناه(بحارالانوار جلد7 ص350)
  2. اسراف(گزیده کافی، ج3، ص115)
  3. بد اخلاقی(تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 264 ، ح 5711)
  4. تظاهر به فقر(تحف العقول، ص42)
  5. تکدی گری(نهج البلاغه، حکمت226)
  6. تنبلی و کم کاری(الحياه، ج4، ص 318)
  7. خیانت در امانت(تحفل العقول، ص 221؛ بحارالأنوار، ج 75، ص60، ح138)
  8. دروغ(نهج الفصاحه، ص 373 ، ح 1087)
  9. ربا(وسایل الشیعه جلد 18، ص119)
  10. زنا(مکارم الاخلاق، ص 441؛ خصال، ص 321، ح 3)
  11. سبک شمردن نماز(بحارالانوار، ج 73 ، ص 315)
  12. سوء تدبیر و بی برنامگی(الحياه، ج4، ص 321)
  13. عاق والدین(بحار الانوار، ج71، ص84)
  14. قسم دورغ خوردن(وسائل‏ الشيعة، ج 15، ص 347)
  15. کفران نعمت(سوره نحل، آیه112)
  16. لعن کردن فرزند(بحارالانوار، ج 73 ، ص 315)
  17. موسیقی حرام(دعائم‏الإسلام، ج 2، ص 20)
  18. نیت گناه(وسایل الشیعه جلد 1 ص58)

نکته:
اولا عوامل ذکر شده محصور نبوده و ممکن است برخی عوامل از قلم افتاده باشد.
ثانیا عوامل گذشته هر کدام بر دیگری تاثیر گذاشته و تاثیر گذاری دیگری را کم یا زیاد می کند.
ثالثا منظور از فقر در بسیاری از روایات به معنای عام بوده و شامل غنا و فقر معنوی نیز می شود.
رابعا به هر میزان که عوامل فقر برداشته و یا عوامل غنا حاصل شود، انسان به میزانی از غنای مادی و معنوی خواهد رسید؛ به عبارتی فقیر و غنی شدن دارای مراتب و تشکیکی است.

[/]

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

با اجازه دوستان عزیز

چند نکته کلی به شما می گویم

1-روزی وعده خدا است به همه می دهد(حال این روزی چیست و کمیت و کیفیت آن چیست بماند)
2-مال با روزی فرق دارد
خدا به هردو گروه مال هم می دهد
3-فضل رو باید دید عام هست یا خاص؟

تا جایی که من می دانی این سه محور مرتبط است اگر بعدا نکته ایی به ذهنم رسید برایتان می گویم(البته به شرط خواست و توان و...) ان شاء الله

اما اجازه دهید یک گریزی به شرح سه نکته بزنیم و از همه درخواست دارم اگر اشکالی می بینند بفرمایید و بگویند

1- روزی رزق تعیین شده به اندازه تأمین معاش روزانه است.
یعنی چیزی که بتوانید بخورید و بیاشامید و بخوابید و زنده بمانید
2- مال وسیع تر از روزی است و بستگی به عوامل مختلفی دارد مثل کار و تلاش بیشتر فضل خدا و...
و نحوه تسویه آن وزمان پرداخت آن پاداش و جزا که برای مومنین در آخرت بیشتر خیرات ذخیره می شود و برای کفار در دنیا
پس اگر می بینید کافری فقیر است پس بیچاره است در آخرت و اگر می بینید مومنی در این دنیا ثروتی دارد پس بدانید وضعش بهتر است در آخرت

اما اینکه کی مومن است کی کافر الله اعلم

چه بسا کسانی که اسم ایمان را دارند اما کافرند و چه بسا کسانی که اسماً کافرند اما مومن اند و انواع درجات آن

3-فضل خدا که می تواند فضل گسترده باشد و عام و مخصوص همه و فضل خاص مخصوص مومنین و اینکه فضل چیست بسته به مصلحت مومن است

یا علی(ع)@};-

سلام

مارینر;897262 نوشت:
ببینید ...
اعتقاد به خدا ... در حل مشگلات ... مسائل خیلی زیادی رو بوجود میاره ...

امیدهای واهی رو بوجود میاره ...
دل بستن های وای رو بوجود میاره ...

اینو کلی میگم و فقط منظورم شما نیستید.

توکل به خدا :

من میخوام برم طبقه 14

و میگم ان شاء الله که میرسم به طبقه 14

ولی فقط میرسیم به طبقه 10. باز همه چیزو برسی میکنم مثلا انرژیمو چطور زیاد کنم. چقدر در طبقه 10 بمونم و اینجور مسایل ولی بازم بعدش نمیتونم از ده بالاتر برم.

اگه توکل داشته باشم اینجا دیگه خدا میاد منو میبره طبقه 14! (چجوریش نسبت به شرایط من و محیطه و خواست خدا ... هست)

بنظر من توکل یعنی اینکه تمام کاری که از نظر علمی عقلی و عملی از دستمون بر میاد رو انجام بدیم و بعد بگیم خدایا من بیشتر از این نتونستم.

ما فقط توهم اینو داریم که تا اخرین حدمون تلاش کردیم.(یه جورای هم دست کم گرفتن توانایهای هست که خدا بهمون از قبل داده)

-------

یه چیز هم بگم همیشه منظور از فقر در احادیث فقر مادی نیست.فقر دنیایی نیست. فقر علمی داریم فقر دینی داریم فقر اخرتی داریم

[QUOTE=عامل;897313]سلام علیکم

با سلام و احترام

نقل قول:
بزرگوار بهتر است یک نگاه دیگری به پست 27بیاندازید تا متوجه شوید بنده در پست 45به کدام قسمت پست شما پاسخ داده ام. سوال فرعی شما در مورد وعده به کفار بود که بنده گفتم خیر وعده نداده اما ازدواج یک اثر تکوینی هم دارد که شامل مومن و کافر می شود و بنابر وعده الهی علاوه بر اثر تکوینی ازدواج، مومن از وعده الهی هم برخوردار است.

باز هم عرض می کنم جواب شما ربطی به سوال من ندارد. و با بیان دیگری توضیح می دهم.
شما ادعا کردید که خداوند به غیرمسلمان ها هم وعده داده است :

نقل قول:
بنابراین دسته از آثار، حتی غیر مسلمان هم با ازدواج به میزانی از غنا خواهد رسید، هرچند این وعده در مورد مومنین و کسانی که به خاطر خداوند و دوری از گناه ازدواج کنند، موثرتر است.

در حالی که خداوند به انها وعده نداده است و به همین خاطر گفتم یک آیه یا روایت بیاورید که ادعای شما را اثبات کند
اما نیاوردید و خودتان هم گفتید :

نقل قول:
خداوند وعده ای به کفار نداده

و از انجا که می دانم مقصود شما وعده ی تکوینی است نه آن چیزی که در سوال مطرح شده است
پس کلام شما ربطی به سوال بنده ندارد چون بنده اصلا از وعده ی تکوینی سوال نکردم.
جالب این است که شما در پست خودتان از عبارت بنده ( عبارت زیر ) فقط جمله ی اول را نقل و قول گرفته اید :

نقل قول:
واضح است که صحبت های شما ربطی به سوال من ندارد. چون نه تنها بنده منکر اثر تکوینی و وضعی نیستم بلکه اساسا سوال بنده با فرض قبول اینها شکل گرفته است.

همین نشان می دهد که به صحبت های من توجه نمی کنید.
در پست قبلی توضیحات بیشتری دادم ...

عامل;897313 نوشت:

البته از آنجایی که:

نقل قول:
پس معلوم نیست که چه تعداد از مومنین ب خاطر وعده ی خدا، غنی شده اند ...

چنین اظهار نظری:
نقل قول:
پیش بینی کرد که مصادیق این آیه خیلی کم هستند.

هم صحیح نیست...

واقعا از شما تعجب می کنم :)
اولا
استفاده از کلمه "بلکه" یا "بل" در فارسی و عربی یکی از شیوه های ابراز معانی و مقاصد است.
اگر بین جمله ی قبل و بعد از "بلکه" تضاد باشد به معنای متناقض گوییِ گوینده نیست و الا خداوند اولین متناقض گو است.

دوما
بنده عرض کردم :

نقل قول:
پس معلوم نیست که چه تعداد از مومنین ب خاطر وعده ی خدا، غنی شده اند ...
ممکن است در ایران تنها یک نفر مصداق این آیه قرار گرفته باشد و حتی شاید یک نفر هم مصداق این آیه نباشد ...
بلکه حتی می توان با موانعی که در روایات ذکر کردید و موارد دیگر ، پیش بینی کرد که مصادیق این آیه خیلی کم هستند.

کاش به جای اینکه عبارت بعد از ویرگول ( قرمز) را نقل بگیرید، عبارت قبل از ویرگول ( آبی ) را هم نقل می گرفتید و این قدر نقل و قول ناقص نمی کردید.

اگر قرار باشد مصادیق غنی را تشخیص بدهیم و به عبارتی تشخیص بدهیم که چه تعداد از افراد جامعه می توانند مصداق این قانون کلی باشند
[SPOILER]شما قبلا گفتید
قانون کلی است و شامل هر کسی که مانع ایجاد نکرده می شود، ممکن است این قانون کلی در مکان یا زمانی همه را شامل شود، ممکن است در شرایط دیگری اکثری و یا اقلی باشد.
[/SPOILER]
، باید ببینیم که چه مقدار از افراد جامعه این شروط را رعایت می کنند.
پس با بررسی شرایط میتوان متوجه شد که آیا اکثریت جامعه این شروط را رعایت می کنند یا نه ؟

بنده هم با توجه به این عبارات شما :
[SPOILER]به عبارتی خداوند یک قانون کلی بنام غنی شدن ازدواج کننده دارد، اما این دلیل با برخی دلایل دیگر ممکن است در تضاد باشد و در بعض موارد جلوی آن گرفته شود. به عنوان مثال؛ امام صادق(علیه السلام)می ‌فرماید: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَنْوِی الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ رِزْقَهُ؛ همانا مؤمن، نیّت گناه می‌کند، [در نتیجه] از روزی ‌اش محروم می‌شود».(3) و یا حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: «مُدَاوَمَةُ الْمَعَاصِی تَقْطَعُ الرِّزْق؛ تداوم گناه، رزق را قطع می‌کند».(4) همچنین پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «الْکِذْبُ یَنْقُصُ الرِّزْقَ؛ دروغ، روزی را کم می‌کند».(5)[/SPOILER]
عرض کردم :

نقل قول:
بلکه حتی می توان با موانعی که در روایات ذکر کردیدو موارد دیگر ، پیش بینی کرد که مصادیق این آیه خیلی کم هستند.

با توجه به دو نکته ای که عرض شد ایراد شما نادرست است.

نقل قول:
هر دو راه پیشنهادی شما دارای اشکالاتی است:

مگر راهی غیر از این دو راه هم وجود دارد ؟!
بزرگوار یا فرد موانع را برطرف می کند و ازدواج می کند و یا موانع را برطرف نمی کند و ازدواج می کند.
حالا شما چه طور راه سوم پیشنهاد می کنید! :

عامل;897313 نوشت:
راه پیشنهادی: ترک موانع مقدور به سبب درک منافع بیشتر است.

راه پیشنهای شما همان راه دوم است که فرد موانع را برطرف نکرده و ازدواج کرده است.
پس یا موانع برطرف می شود یا نمی شود و راه سومی نداریم ...


نقل قول:
مقدمه؛ موانعی که در روایات برای غنی شدن ذکر شده، جزء العله برای فقر اند. به این معنا که هر کدام از آنها که منتفی شود، قدمی به غنی نزدیک تر می شویم.

اتفاقا بنده هم گفتم که اینها جزء العله هستند و هم چنین گفتم که غنای در روایات اعم از غنای مادی و معنوی است
لطفا به توضیحات پست قبلی توجه کنید :

[SPOILER]
بلکه سوال بنده، فهمیدن آن موانع و معداتی است که باعث می شود آن غنای مورد نظر آیه ی قرآن، تحقق یابد ...
پس ممکن است کسی بگوید اگر دروغ بگویی رزقت کم می شود. و مثلا بنده دروغ نمی گویم و در نتیجه درجه ی فقرم، کم می شود اما باز هم غنی نمی شوم. پس آیا همین که دروغ نگوییم کافی است تا مشمول وعده ی خدا شویم ؟ خیر.
پس باید بدانیم آن لیاقت چیست ؟
منتظر پاسخ هستم[/SPOILER]

نقل قول:
اما راه اول: بنابر مقدمه مذکور شخص فقیر هرچقدر که تلاش بیشتری برای برطرف نمودن موانع کند، سود برده است. از طرفی تمام مشکلات و یا حداقل بیشتر آنها بیان شده و به قول شما نامعلوم نیست. همچنین زیادی آنها ضرری به تلاش برای رفع موانع مقدور ندارد.(البته جمع شدن این همه خصیصه ناپسند در یک نفر نادر است و غالبا شاید یک یا دو مورد را داشته باشند)

عذر می خواهم اما من فکر می کنم شما اصلا متوجه اشکال بنده نشده اید
به همین خاطر چند عبارت را از پست های قبلی انتخاب می کنم :

نقل قول:
فرض کنید رئیس یک شرکت بزرگ به شما پیشنهاد می کند که دست به تجارت فلان محصول بزنید.
اما شما حاضر به ریسک کردن نیستید.
رئیس شرکت برای اینکه به ترس شما خاتمه دهد، می گوید لازم نیست همه ی کارها توسط شما انجام شود.
او تقسیم کار می کند. بخشی از کارها را بر عهده ی شما قرار می دهد و بخشی را خودش به عهده می گیرد.
اما این تقسیم کار باید به چه صورت باشد تا باعث شود شما ریسک کنید ؟
این سوال را در ذهن خود داشته باشید ...
حالا بیایید این مثال را در مورد همین آیه ی قرآن پیاده کنیم.
خداوند می فرماید برو ازدواج کن.
شما به خاطر شرایط اقتصادی بدی که دارید حاضر نیستید چنین ریسکی کنید.
خداوند تقسیم کار انجام می دهد به صورت زیر :
وظایف شما انجام واجبات و ترک محرمات است و با ترک هر کدام شکست ( غنی نشدن ) خواهید خورد.
حتی انجام مکروهات و کارهای غیراخلاقی نیز باعث شکست ( غنی نشدن ) می شود. مثلا حتی نیت گناه می تواند باعث شکست شود. ( طبق روایتی که آورده شد)
اما وظایف خدا معلوم نیست و فقط می دانیم از طریق اسباب و مسببات کارهایی انجام خواهد داد.
به نظر شما این تقسیم کار می تواند ترس را برطرف کند ؟ یا بر ترس شما می افزاید ؟
آیا واقعا با چنین پیشنهادی می توان ریسک کرد ؟
تازه اگر اقدام به ازدواج کنید و غنی نشوید، خواهند گفت مشکل از شما بوده است نه خدا.

و این :
نقل قول:
آن جوان به خاطر فقر، نمی خواهد ازدواج کند و خدا وعده داده که او را غنی کند و آن جوان به خاطر همین وعده، اقدام به ازدواج می کند. حالا اگر قرار باشد غنی نشود که اصلا ازدواج نمی کرد ...

و این :
نقل قول:
پس آن فقیرهایی که دارای صفات فوق باشند نمی توانند به وعده ی خدا تکیه کنند بلکه دو راه دارند :
راه اول :
یا این فقرا باید این صفات و سایر صفاتی که مانع است را از بین ببرند و بعد به وعده ی خدا تکیه کنند ...
اما مشکل اینجاست که باید این صفات را بدانند تا از بین ببرند اما این صفات نامعلوم است. و فرضا هم که معلوم شوند آن قدر زیاد یا سخت هستند که به جای انگیزه دادن، موجب انگیزه کشی خواهند شد. مثلا همین سه موردی که گفته اید برای انگیزه کشی کافی است.
پس در واقع چه این موانع نامعلوم باشد و چه معلوم باشد در هر صورت به جای انگیزه دادن، انگیزه کشی کرده و مانع ازدواج کردن میشوند

اما نکته ای که در خاتمه عرض می کنم این است :
از انجا که شما تنها برخی جزء العله ها را نام برده اید که ناقص هستند و نیز اعم از فقر مادی و معنوی هستند و نیز نمی توانیم بین آنها و غنای مورد نظر آیه ارتباط برقرار کنیم در حالی که ما به دنبال ان لیاقتی می گردیم که به سبب آن ، غنای مورد نظر آیه تحقق یابد پس در واقع نمی دانیم آن لیاقت مورد نظر چیست ...


نقل قول:
راه دوم: بنابر اثر تکوینی داشتن برخی گناهان در فقر، چنین راهی نیز بی فایده است. مگر اینکه دچار استدراج شده باشند و خداوند آنها را به خودشان واگذرا نموده باشد.

واقعا این نقد چه ارتباطی به راه دوم دارد ؟ دوباره تکرار می کنم :
راه دوم :
یا اینکه این فقرا با وجود اینکه دارای این موانع هستند، ازدواج کنند اما به تلاش و استعداد خودشان تکیه کنند نه وعده ی خدا ...
که این ازدواج هم به خاطر وعده ی خدا نبوده است و وعده ی خدا هیچ انگیزه ای به انها نداده است
.

نقل قول:
ظاهرا حکمت آدرس دادن، مراجعه مخاطب به اصل متن باشد!!!
مضمون روایت همان است که عرض شد. برای اطمینان به آدرس مراجعه فرمایید...

خسته نباشید
به هر حال طبق این جمله :

نقل قول:
اما فقر به صلاح اوست لذا برای حفظ دینش خداوند متعال او را در فقر نگه می دارد.(6)
شیخ حر عاملی، جواهر السنیة فی الاحادیث القدسیه، ص244.

یک مانعی به نام حفظ دین وجود داشته است ...
پس عوض کردن اسم، هیچ فایده ای برای شما ندارد به هر حال این مانع از خودشان است و اگر بتوانند به مرحله ای برسند که دین شان حفظ شود، غنی می شوند.
پس اگر خودشان بی لیاقت هستند و ضعف تقوا دارند به خدا ارتباطی ندارد و خودشان مسبب این بی لیاقتی هستند.

نقل قول:
بر فرض اینکه روایات شامل تمام موانع و معدات شود و شما هیچ کدام از موانع را نداشته باشید و بعد از ازدواج غنی شدید، این امر به سبب وعده الهی خواهد بود.

تمام شد!
من و بسیاری از جوانان این موانع را داریم پس نمی توانیم به وعده ی خدا دلخوش کنیم.
و همچنین هر کس ازدواج کرده و غنی شده و این موانع را دارد، به خاطر وعده ی خدا غنی نشده است.

نقل قول:
و بنابراینکه اغلب موانع را بدانید و مرتفع کنید، بعد ازدواج می توان با ظن قوی گفت این غنی به سبب وعده الهی است.

بنابراین اگر اغلب موانع را مرتفع نکرده باشیم ، بعد از ازدواج می توان با ظن قوی گفت این غنی به سبب وعده ی الهی نیست.
و بلکه می توان گفت
اگر هیچ کدام از موانع را نداشته باشید، این غنی به سبب وعده ی الهی خواهد بود.
پس اگر موارد کمی از موانع را داشته باشید،این غنی به سبب وعده ی الهی نیست.

عامل;897343 نوشت:
سلام علیکم

با سلام و احترام

چند مورد از این عوامل را بررسی می کنم ( با توجه به آمار و سخنان بزرگان و تجربیات و واقعیات جامعه ) :

[SPOILER]

نقل قول:
عوامل جلب روزی:
احسان به خانواده(بحارالانوار، ج71، ص 104 ، ح 64)

بسیاری از آن بی بهره اند
نقل قول:
امانت داری(تحفل العقول، ص 221؛ بحارالأنوار، ج 75، ص60، ح138)

در اموال دولتی ، بسیاری از آن بی بهره اند و در بسیاری از پروژه ها، امانت داری رعایت نمیشود.
نقل قول:
انقطاع از غیر خداوند(نهج الفصاحه، ص 731 ، ح 2796)

!!!
نقل قول:
تقوی(بحارالأنوار، ج 71 ، ص 102، ح 56)

تقوا مراتب دارد و تقوای مردم ضعیف است ...
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ
نقل قول:
راستگویی(اعلام الدين، ص 265)

مراتب دارد و خیلی ها فاقد آن هستند ...
نقل قول:
زیارت امام حسین(علیه السلام)(كامل الزيارات، ص 152)

مراتب دارد
نقل قول:
سحر خیزی(نهج الفصاحه، ص 371)

کم هستند ...
نقل قول:
میانه روی در مصرف(ميزان‏الحكمه، ج 3، ص 2447)

این هم مثل اسراف است که چند خط بعدی توضیح می دهم ... و چه قدر خوب رعایت می کنیم!!!
نقل قول:
نماز شب(ثواب الأعمال، ص 42)

کم هستند...
نقل قول:
نیت و اخلاق شایسته(غررالحکم و دررالکلم، ص 92 ، ح 1607)

کم هستند...
نقل قول:
عوامل ایجاد فقر:
ارتکاب گناه(بحارالانوار جلد7 ص350)

اکثریت ...
نقل قول:
اسراف(گزیده کافی، ج3، ص115)

خوشبختانه در اسراف کردن جزو رتبه های نخست هستیم حتی نام سال هایمان مرتبط با همین مسئله انتخاب می شود...
نقل قول:
بد اخلاقی(تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 264 ، ح 5711)

الی ماشاء الله زیاد است از فضای مجازی بگیر تا ورزشگاه و کوچه و خیابان و ... لازم به گفتن نیست...
نقل قول:
تنبلی و کم کاری(الحياه، ج4، ص 318)

بله آمار تنبلی ما را با کشورهایی مثل ژاپن مقایسه کنید فکر می کنم اگر مدال نقره ندهند به ما ظلم شده است!
نقل قول:
دروغ(نهج الفصاحه، ص 373 ، ح 1087)

خدا رو شکر به وفور یافت می شود ...
نقل قول:
ربا(وسایل الشیعه جلد 18، ص119)

اگر تاثیر تکوینی را بگوییم که اکثریت گرفتارند
و اگر نیت و آگاهی فرد را در نظر بگیریم زیاد هستند ...

نقل قول:
سبک شمردن نماز(بحارالانوار، ج 73 ، ص 315)

البته سبک شمردن خودش باید تعریف شود ولی فراوان است.
نقل قول:
سوء تدبیر و بی برنامگی(الحياه، ج4، ص 321)

الی ماشاء الله ...
نقل قول:
عاق والدین(بحار الانوار، ج71، ص84)

نمی دانم ولی تجربه ی من از محیط اطراف و آنچه از برخی سخنران های معروف شنیدم نشان می دهد که خیلی زیاد است.
نقل قول:
قسم دورغ خوردن(وسائل‏ الشيعة، ج 15، ص 347)

فکر کنم زیاد است ولی نسبت به کل جامعه کم است.
نقل قول:
کفران نعمت(سوره نحل، آیه112)

بستگی دارد چه معنایی داشته باشیم ولی کمتر کسی هست که قدر نعمتهایش را بداند ...
نقل قول:
موسیقی حرام(دعائم‏الإسلام، ج 2، ص 20)

زیاد است
نقل قول:
نیت گناه(وسایل الشیعه جلد 1 ص58)

نزدیک به صد در صد جامعه.[/SPOILER]

نکات :

اولا
به هر حال اکثر افراد، فاقد عوامل جلب رزق و واجد عوامل فقر هستند.
خصوصا که می دانیم :

عامل;897343 نوشت:
عوامل ذکر شده محصور نبوده و ممکن است برخی عوامل از قلم افتاده باشد.

فرضا هم که اکثریت نباشند برای همان عده ی زیادی که در اقلیت هستند، ثابت می شود که غنایشان به خاطر وعده ی خدا نبوده است و مصداق وعده ی خدا نیستند و نباید بیخود به یک امر توهمی اعتماد کنند ...

دوما

ما به دنبال عوامل فقر و غنای مادی هستیم نه عوامل فقر و غنای غیر مادی زیرا آیه قرآن در مورد فقر مادی است و آیه ی قرآن برای رفع همین فقر، وعده داده است. این امری واضح است که حتی نیاز به تفسیر هم ندارد اگر چه تفاسیر همگی آن را تایید می کنند.
پس اگر مخالفتی دارید همین الان بفرمایید ...
پس این جمله، نقطه ضعف و اشکال است نه قوت :

عامل;897343 نوشت:
ثالثا منظور از فقر در بسیاری از روایات به معنای عام بوده و شامل غنا و فقر معنوی نیز می شود.

سوما

بین فقر و غنی مرز وجود دارد.
پس وقتی کسی به خاطر فقرش ازدواج نمی کند شما نمی توانید بگویید تو قبلا فقیر تر بودی و الان به یک میزانی غنی تر شده ای پس غنی شده ای پس برو ازدواج کن...
غنی تر شدن به معنای غنی شدن نیست.

و سوال بنده از غنی تر شدن نیست بلکه از غنی شدن است.
پس جملات زیر مغالطه بوده و باطل است و ربطی به سوال بنده ندارد :

نقل قول:
رابعا به هر میزان که عوامل فقر برداشته و یا عوامل غنا حاصل شود، انسان به میزانی از غنای مادی و معنوی خواهد رسید؛ به عبارتی فقیر و غنی شدن دارای مراتب و تشکیکی است.

چهارما

گذشت که :
[SPOILER]

عامل;897313 نوشت:
بر فرض اینکه روایات شامل تمام موانع و معدات شود و شما هیچ کدام از موانع را نداشته باشیدو بعد از ازدواج غنی شدید، این امر به سبب وعده الهی خواهد بود.



تمام شد!
من و بسیاری از جوانان این موانع را داریم پس نمی توانیم به وعده ی خدا دلخوش کنیم. و همچنین هر کس ازدواج کرده و غنی شده و این موانع را دارد، به خاطر وعده ی خدا غنی نشده است.


عامل;897313 نوشت:
و بنابراینکه اغلب موانع را بدانید و مرتفع کنید، بعد ازدواج می توان با ظن قوی گفت این غنی به سبب وعده الهی است.

بنابراین اگر اغلب موانع را مرتفع نکرده باشیم ، بعد از ازدواج می توان با ظن قوی گفت این غنی به سبب وعده ی الهی نیست.
و بلکه می توان گفت
اگر هیچ کدام از موانع را نداشته باشید، این غنی به سبب وعده ی الهی خواهد بود.
پس اگر موارد کمی از موانع را داشته باشید،این غنی به سبب وعده ی الهی نیست.
[/SPOILER]

[="Tahoma"][="Blue"]سلام

و طاها;897743 نوشت:
مگر راهی غیر از این دو راه هم وجود دارد ؟!
بزرگوار یا فرد موانع را برطرف می کند و ازدواج می کند و یا موانع را برطرف نمی کند و ازدواج می کند.
حالا شما چه طور راه سوم پیشنهاد می کنید!

بله وجود دارد!
چون مبنای تقسیم بندی شما صحیح نیست. شما نسبت بین فقر و غنی را بسیط می دانید، در حالی که در مقدمه پست 58 بیان شد که رابطه آنها تشکیکی است و هر کدام دارای مراتب اند.
اگر گفتیم به هر میزان که شما از موانع برطرف کنید، مرتبه ای از غنا را درک می کنید، ترک موانع مقدور صحیح خواهد بود نه دو راه پیشنهادی شما.

و طاها;897743 نوشت:
واقعا این نقد چه ارتباطی به راه دوم دارد ؟

ربطش روشن است...
اگر مثلا شخصی مبتلا به دروغگویی باشد و این گناه اثر تکوینی در فقر داشته باشد، حتی اگر تلاش هم بکند، این مانع اثر خود را می گذارد. یا تاثیر تلاش فرد را از بین می برد و یا کمرنگ می کند.

و طاها;897743 نوشت:
من و بسیاری از جوانان این موانع را داریم پس نمی توانیم به وعده ی خدا دلخوش کنیم.

اگر با این دید که هر قدر از موانع برطرف گردد، قدمی به غنا نزدیک می شوید به مساله نگاه کنید، یاس جای خود را به امید خواهد داد.
بدین ترتیب حتی اگر کسی هزار و یک مشکل و مانع داشته باشد، با ایجاد معدات و رفع برخی موانع و البته تلاش اقتصادی مستمر، قدمی به غنا نزدیک تر می شود و اصولا غنی شدن یک شبه اتفاق نمی افتد.

[/]

[="Tahoma"][="Blue"]سلام مجدد

و طاها;897746 نوشت:
پس این جمله، نقطه ضعف و اشکال است

نکته سوم نقطه ضعف نیست. بلکه بیان شد این دسته از روایات عام هستند و شامل هر دو وجهه فقر و غنا می شوند. به عبارتی هم فقر و غنای مادی را در بر می گیرند و هم فقر و غنای معنوی را. اگر گروهی تنها به فقر و غنای معنوی اختصاص داشتند، آنوقت نقد شما وارد بود.

و طاها;897746 نوشت:
وقتی کسی به خاطر فقرش ازدواج نمی کند شما نمی توانید بگویید تو قبلا فقیر تر بودی و الان به یک میزانی غنی تر شده ای پس غنی شده ای پس برو ازدواج کن...

آیه سوره نور در صدد ایجاد انگیزه است برای کسانی که از ترس فقر ازدواج نمی کنند. لذا برای گروهی که مانع ندارند، غنا را وعده داده و برای کسانی که مانع دارند نیز انگیزه ایجاد می کند تا کمی از فقر شدید کاسته شود.
به عبارتی وعده الهی حق است و ازدواج یکی از اسباب غنی شدن است و در صورت نبود مانع، این علت تاثیر خواهد گذاشت و شخص عاقل به چنین وعده ای اعتماد می کند، حتی در صورتی که موانعی سر راه باشد. چرا که به میزان موانع از تاثیر کاسته می شود نه اینکه تاثیر منتفی گردد.

[/]

و طاها;897746 نوشت:
به هر حال اکثر افراد، فاقد عوامل جلب رزق و واجد عوامل فقر هستند.

با سلام
به نظر شما بیشتر افرادی که ازدواج کردن فقیرن؟
اگه میشه ملاکتون برای فقیر و غنی بودن هم بگید
یه چیز دیگه ایا همه اونایی که ازدواج کردن به این ایه اعتماد کردن؟ یعنی به خاطر خدا و فرارر از فقر ازدواج کردن؟ تا اگه غنی نشدن یقه خدا رو بگیرن؟

منتظر پاسخ شما هستم

عامل;898632 نوشت:
سلام

با سلام

نقل قول:
بله وجود دارد!
چون مبنای تقسیم بندی شما صحیح نیست.

نقل قول:
اگر گفتیم به هر میزان که شما از موانع برطرف کنید، مرتبه ای از غنا را درک می کنید، ترک موانع مقدور صحیح خواهد بود نه دو راه پیشنهادی شما

بزرگوار این تقسیم بندی ثنائی است و بعید است شما آن را نخوانده باشید. ( در منطق مظفر که فکر می کنم سال دوم طلبگی می خوانند )
فردی که ازدواج می کند، یا موانع را برطرف کرده است یا نکرده است.
راهی که شما می گویید خارج از این تقسیم بندی نیست و نمی توانید چنین امر بدیهی را انکار کنید ...
لطفا به حرف هایی که می زنم توجه کنید
وقتی ما می گوییم که فرد یا موانع را رفع کرده یا نکرده ... با فرض تلاشی است که از هر مسلمانی انتظار می رود...
مگر کسی که موانع را رفع کرده، بدون تلاش این کار را انجام داده است ؟! که حالا شما بگویید کسی که موانع را برطرف نکرده است باید تلاش کند ؟!

ما که نمی گوییم موانع مقدور را برطرف نکند ... اتفاقا انسان باید سعی کند به واجبات عمل کند و محرمات را ترک کند و به مستحبات پرداخته و مکروهات را ترک کند ( مثلا انسان باید سعی کند نیت گناه نکند یا احسان کند یا ... )
لطفا کمی توجه کنید ...دوباره تکرار می کنم ...
کسی نمی گوید مسلمان ، مسلمانی نکند ... واجبات انجام ندهد ... محرمات را ترک نکند ... کسی نمی گوید مسلمان مستحبات انجام ندهد و مکروهات را ترک نکند ... کسی نمی گوید مسلمان نیت گناه کند یا اسراف کند یا ...
می بینید که تفاوتی بین هیچ مسلمانی در این تقسیم بندی نیست.
چه کسی که موانع را برطرف کرده و چه کسی که موانع را برطرف نکرده ، هر دو یکسان هستند.

پس اینکه بگویید کسی که موانع را برطرف نکرده است باید تلاش کند، نه تنها راه سومی نیست و همان راه دوم است بلکه انکار بدیهیات است ...

نقل قول:
شما نسبت بین فقر و غنی را بسیط می دانید، در حالی که در مقدمه پست 58 بیان شد که رابطه آنها تشکیکی است و هر کدام دارای مراتب اند

لطفا به حرف های من توجه کنید
خداوند وعده به غنی داد، نه غنی تر شدن.
بین غنی تر شدن و غنی شدن تفاوت است.
آیا شما ادعا دارید که خداوند وعده به غنی تر شدن داده است نه غنی شدن ؟
منتظر پاسخ هستم ...

نقل قول:

ربطش روشن است...
اگر مثلا شخصی مبتلا به دروغگویی باشد و این گناه اثر تکوینی در فقر داشته باشد، حتی اگر تلاش هم بکند، این مانع اثر خود را می گذارد. یا تاثیر تلاش فرد را از بین می برد و یا کمرنگ می کند

اولا
کافر و مومن دروغگو ( که بسیارند ) ازدواج می کنند و غنی می شوند و این دروغگویی مانع غنی شدنشان نمی شود ...
پس فرض شما باطل است ...
دوما
با اما و اگر نمی توانید اثر تکوینی درست کنید ... یا دروغگویی مانع فقر می شود یا نمی شود ... اگر نمی دانید که بگویید نمی دانم و اگر می دانید لازم نیست با اما و اگر مطرح شود ...
سوما
اگر این اثر تکوینی مشترک بین کافر و مومن است دیگر ارتباطی به سوال ندارد و دوباره مجبورم بخشی از صحبت های قبلی را تکرار کنم :

[SPOILER]

باز هم عرض می کنم جواب شما ربطی به سوال من ندارد. و با بیان دیگری توضیح می دهم :.
شما ادعا کردید که خداوند به غیرمسلمان ها هم وعده داده است

نقل قول:
بنابراین دسته از آثار، حتی غیر مسلمان هم با ازدواج به میزانی از غنا خواهد رسید، هرچند این وعده در مورد مومنین و کسانی که به خاطر خداوند و دوری از گناه ازدواج کنند، موثرتر است.

در حالی که خداوند به انها وعده نداده است و به همین خاطر گفتم یک آیه یا روایت بیاورید که ادعای شما را اثبات کند
اما نیاوردید و خودتان هم گفتید :

نقل قول:
خداوند وعده ای به کفار نداده

و از انجا که می دانم مقصود شما وعده ی تکوینی است نه آن چیزی که در سوال مطرح شده است
پس کلام شما ربطی به سوال بنده ندارد چون بنده اصلا از وعده ی تکوینی سوال نکردم.
جالب این است که شما در پست خودتان از عبارت بنده ( عبارت زیر ) فقط جمله ی اول را نقل و قول گرفته اید :

نقل قول:
واضح است که صحبت های شما ربطی به سوال من نداردچون نه تنها بنده منکر اثر تکوینی و وضعی نیستم بلکه اساسا سوال بنده با فرض قبول اینها شکل گرفته است

همین نشان می دهد که به صحبت های من توجه نمی کنید.
در پست قبلی توضیحات بیشتری دادم ...[/SPOILER]
و[SPOILER]خداوند بین کسی که وعده می دهد با کسی که وعده نمی دهد فرق گذاشته است.

خداوند به کافر وعده ی غنی نداده است
اما به مومن وعده ی غنی داده است.
اما از طرف دیگر
هم کافر می تواند غنی شود با اینکه مشمول وعده ی خدا نیست.
و هم مومن می تواند غنی شود با اینکه مشمول وعده ی خدا هست.
پس وقتی خداوند به مومن وعده می دهد یعنی حسابش با کافر یکی نیست. یعنی خداوند یک تفاوتی بین این دو گذاشته است[/SPOILER]
توضیحات بیشتر در پست های قبلی ...
چهارما
بنده در راه دوم عرض کردم فردی ازدواج می کند ولی موانع را برطرف نکرده است ..
واضح است که مصادیق این افراد ( کافر و مومن )، خیلی زیاد هستند و قابل انکار نیست ...
پنجما
بنده در راه دوم عرض نکردم این کسی که ازدواج می کند و موانع را برطرف نکرده است، الا و لابد غنی می شود ...
اما آنهایی که غنی می شوند در اکثریتند و به خاطر وعده ی خدا غنی نشده اند ...
در پست قبلی هم عرض کردم :

[SPOILER]تمام شد!
من و بسیاری از جوانان این موانع را داریم پس نمی توانیم به وعده ی خدا دلخوش کنیم.
و همچنین هر کس ازدواج کرده و غنی شده و این موانع را دارد، به خاطر وعده ی خدا غنی نشده است
[/SPOILER]ششما
کسی که راه دوم را انتخاب می کند، نمی تواند به وعده ی خدا تکیه کرده و ازدواج کند زیرا موانع را برطرف نکرده است ...

نقل قول:
اگر با این دید که هر قدر از موانع برطرف گردد، قدمی به غنا نزدیک می شوید به مساله نگاه کنید، یاس جای خود را به امید خواهد داد

این دیدی که می گویید را داشته ایم و کسی هم نا امید نیست.
پس لطفا به سوال و موضوع توجه کنید ...
غنی تر شدن غیر از غنی شدن است ...
تکرار صحبت های قبلی :

[SPOILER]لطفا به حرف های من توجه کنید

خداوند وعده به غنی داد، نه غنی تر شدن.
بین غنی تر شدن و غنی شدن تفاوت است.
آیا شما ادعا دارید که خداوند وعده به غنی تر شدن داده است نه غنی شدن ؟
منتظر پاسخ هستم ...


[/SPOILER]

نقل قول:

بدین ترتیب حتی اگر کسی هزار و یک مشکل و مانع داشته باشد، با ایجاد معدات و رفع برخی موانع و البته تلاش اقتصادی مستمر، قدمی به غنا نزدیک تر می شود و اصولا غنی شدن یک شبه اتفاق نمی افتد


همه می دانیم که می توان قدم به قدم، غنی تر شد و باز بدیهی است که انتظار نداریم که غنی شدن یک شبه اتفاق بیفتد...
اما اینها ربطی به سوال و اشکالات بنده ندارد ...

نقل قول:
لذا برای گروهی که مانع ندارند، غنا را وعده داده

گروه بسیار اندکی هستند ... در پست های قبلی توضیح دادم که چرا اندک هستند ...
این افراد تنها در صورتی می توانند ادعا کنند به خاطر وعده ی خدا غنی شده اند که به رفع موانع خود، علم داشته باشند ...
پس هیچ کس در دنیا نمی تواند ادعا کند که به خاطر وعده ی خدا، غنی شده است مگر اینکه به رفع همه ی موانع در خود، آگاه باشد ...
و این افراد بسیار اندک هستند ...
اینجا هم شما تمام موانع را ذکر نکردید و به آن اذعان کردید ... و کسی هم، همه ی آنها را نمی داند چه برسد به اینکه کسی علم به تحقق آنها ( رفع موانع و ایجاد معدات ) در خود،داشته باشد ...
پس فقط و فقط عده ی بسیار نادری می توانند ادعا کنند، به خاطر وعده ی خدا، غنی شده اند...

نقل قول:
و برای کسانی که مانع دارند نیز انگیزه ایجاد می کند تا کمی از فقر شدید کاسته شود


علت بی انگیزگی، ترس انها بود ...
ترس از چه چیزی ؟ فقر
وعده ی خدا چه بود ؟ غنی کردن نه کاستن فقر
پس
نه مشکل مخاطبین آیه، فقر شدید بوده است تا با تبدیل شدن به فقر غیرشدید، رفع شود...
و نه وعده ی خدا، غنی تر شدن بوده است تا با رفع فقر شدید، بگوییم خدا به وعده اش عمل کرد است ...

به عبارت دیگر :
[SPOILER]ترس مذکور در آیه، ترس از فقر است نه ترس از فقر شدید ...
و وعده ی خدا در آیه، غنی شدن است نه تبدیل فقر شدید به فقر غیر شدید ...[/SPOILER]
نهایتا این است که شما بگویید عده ای اگر بدانند که فقر شدید آنها با ازدواج به فقر غیر شدید تبدیل می شود، انگیزه ی ازدواج پیدا می کنند ...
اما
اولا
این حرف با توضیحی که دادم ربطی به آیه ( مخاطب آیه و وعده ی خدا ) ندارد ... و مشکل را حل نمی کند ...
تکرار دوباره :

[SPOILER]نه مشکل مخاطبین آیه، فقر شدید بوده است تا با تبدیل شدن به فقر غیرشدید، رفع شود...
و نه وعده ی خدا، غنی تر شدن بوده است تا با رفع فقر شدید، بگوییم خدا به وعده اش عمل کرد است ...[/SPOILER]دوما
در صورتی تبدیل فقر شدید به فقر غیر شدید می تواند انگیزه ایجاد کند که ثابت کنید، این عده می دانند با ازدواج کردن، فقر شدیدشان به فقر غیر شدید تبدیل می شود ... در حالی که چنین علمی وجود ندارد ...


نقل قول:

به عبارتی وعده الهی حق است

مگر کسی گفته است وعده ی الهی حق نیست ؟

نقل قول:
و ازدواج یکی از اسباب غنی شدن است

کسی منکر این نیست که ازدواج یکی از اسباب غنی شدن است. و می دانیم خداوند در آیه فرموده کسی که ازدواج کند، خداوند او را غنی می کند. پس ازدواج کردن موجب می شود شما اقتضای این را داشته باشید که وعده ی خدا در مورد شما تحقق یابد اما خداوند تنها به خاطر ازدواج کردن، کسی را غنی نمی کند و کسی هم چنین ادعایی نداشته است.
پس لطفا به مطالب بنده توجه کنید ...

نقل قول:
نکته سوم نقطه ضعف نیست. بلکه بیان شد این دسته از روایات عام هستند و شامل هر دو وجهه فقر و غنا می شوند. به عبارتی هم فقر و غنای مادی را در بر می گیرند و هم فقر و غنای معنوی را. اگر گروهی تنها به فقر و غنای معنوی اختصاص داشتند، آنوقت نقد شما وارد بود

نقطه ضعف و اشکال شما این بود که شما در نکاتی که ذیل موانع و معدات جلب روزی آوردید،گفتید :

نقل قول:
ثالثا منظور از فقر در بسیاری از روایات به معنای عام بوده و شامل غنا و فقر معنوی نیز می شود

اولا
این عبارت اگر در مورد روایاتی بود که آدرس داده اید ... پس اشکال دارد ... چون گفته اید : بسیاری ...
یعنی معلوم نیست که کدام یک عام است و کدام یک عام نیست ...
دوما
اگر این عبارت نسبت به تمام روایات است نه روایاتی که ادرس داده اید، پس باید معلوم شود که چه روایاتی مقصودشان غنای عام است و کدام غنای مادی و کدام غنای معنوی ... زیرا آیه ی قرآن مربوط به غنای مادی است ( به استناد تفاسیر و عقل )
سوما
عام بودن دلیل بر تحقق هر دو غنای مادی و معنوی با هم نیست ...
مثلا اگر در روایت به صورت عام و مطلق، گفته شد راست گویی موجب غنی می شود ...
نمی توان گفت حتما و حتما اثر راست گویی شما به غنای مادی و معنوی ختم می شود ...
بلکه ممکن است برای یک نفر تنها غنای مادی داشته باشد ... و برای یک نفر غنای معنوی داشته باشد و برای یک نفر هم غنای مادی و هم غنای معنوی داشته باشد ...
پس نکته ی سوم شما، نقطه ضعف و اشکال بود که توضیح دادم ...

پاگنده;898646 نوشت:
با سلام

با سلام و احترام

نقل قول:
به نظر شما بیشتر افرادی که ازدواج کردن فقیرن؟

نمی دانم اما می توان در این زمینه به منابع آماری کشورهای مختلف مراجعه کرد.
اما چه بیشتر افراد متاهل، فقیر باشند و چه فقیر نباشند، فکر نمی کنم برای من و موضوعی که مطرح کردم، اهمیت خاصی داشته باشد.

نقل قول:
اگه میشه ملاکتون برای فقیر و غنی بودن هم بگید

شما می توانید در این زمینه به تفاسیر مراجعه کنید مثلا :
مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏7، ص 220
روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ج ‏14، ص 135
تفسير جوامع الجامع، ج ‏3، ص 106
أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج ‏4، ص 105
منهج الصادقين فى إلزام المخالفين، ج ‏6، ص 279
تفسير نمونه، ج ‏14، ص 458
تفسير نور، ج ‏6، ص 182
تفسير احسن الحديث، ج ‏7، ص 215
انوار درخشان در تفسير قرآن، ج ‏11، ص 361
تفسير احسن الحديث، ج ‏7، ص 215
اما برای اینکه جواب خیلی خشک و خالی نباشد :
فقیر کسی است که توانایی نفقه دادن را نداشته باشد

نقل قول:
یه چیز دیگه ایا همه اونایی که ازدواج کردن به این ایه اعتماد کردن؟ یعنی به خاطر خدا و فرارر از فقر ازدواج کردن؟ تا اگه غنی نشدن یقه خدا رو بگیرن؟

من نمی توانم در مورد دیگران نظر بدهم که چرا و به چه دلیل ازدواج کرده اند ...
ولی کسی که ازدواج کند و غنی نشود نمی تواند یقه خدا را بگیرد.
مگر اینکه ثابت شود خدا خلف وعده کرده است...

مثل تحدی که خداوند می فرماید یک کتاب مثل قرآن بیاورید ... کسی نمی تواند بیاورد ولی اگر اورد باید به نتایج آن پایبند بود ...
یا مثلا می گویند در قرآن اختلافی نیست پس اگر قرآن چنین گفته باشد و در قرآن اختلافی ثابت شود باید به نتیجه آن پایبند بود ...
و...

نقل قول:
منتظر پاسخ شما هستم

[SPOILER]نمی دانم چرا از این عبارت استفاده کردید زیرا من هم از این عبارت استفاده می کنم و البته برایش دلیل دارم.
این شباهت را ( چه عامدانه و چه اتفاقی )، به فال نیک می گیرم@};- [/SPOILER]
مطمئن باشید به سوالات شما تا جایی که بدانم جواب می دهم و اگر پاسخ شما را نمی دانستم می گویم نمی دانم.
من مثل کسانی نیستم که در این تاپیک و دیگر تاپیک ها، ادعاهایی کردند و بعد جاخالی دادند ...

[="Tahoma"][="Blue"]سلام علیکم

و طاها;898850 نوشت:
بزرگوار این تقسیم بندی ثنائی است و بعید است شما آن را نخوانده باشید.

این عین عبارت شماست:
و طاها;896836 نوشت:
پس آن فقیرهایی که دارای صفات فوق باشند نمی توانند به وعده ی خدا تکیه کنند بلکه دو راه دارند :
راه اول :
یا این فقرا باید این صفات و سایر صفاتی که مانع است را از بین ببرند و بعد به وعده ی خدا تکیه کنند ...
اما مشکل اینجاست که باید این صفات را بدانند تا از بین ببرند اما این صفات نامعلوم است. و فرضا هم که معلوم شوند آن قدر زیاد یا سخت هستند که به جای انگیزه دادن، موجب انگیزه کشی خواهند شد. مثلا همین سه موردی که گفته اید برای انگیزه کشی کافی است.
پس در واقع چه این موانع نامعلوم باشد و چه معلوم باشد در هر صورت به جای انگیزه دادن، انگیزه کشی کرده و مانع ازدواج کردن میشوند
راه دوم :
یا اینکه این فقرا با وجود اینکه دارای این موانع هستند، ازدواج کنند اما به تلاش و استعداد خودشان تکیه کنند نه وعده ی خدا ...
که این ازدواج هم به خاطر وعده ی خدا نبوده است و وعده ی خدا هیچ انگیزه ای به انها نداده است.

اولا عرض شد که چون با مبنای تشکیکی نبودن موانع و معدات وارد تقسیم بندی شده اید، چنین تقسیمی اساسا صحیح نیست، حتی اگر ثنائی باشد. به عبارتی وعده الهی در مورد همه اجرا می شود، اما هر کس به اندازه موانعی که دارد از این فضل محروم می گردد. اما اینطور نیست که کلا منتفی باشد.
ثانیا تقسیم ثنائی بین نفی و اثبات بسیط است نه مرکب، مانند اینکه بگویید: فقرا یا ازدواج می کنند یا نمی کنند، بعد هر یک از شقوق را بررسی کنید. نه اینکه بگویید یا مانع را از بین ببرند و به وعده تکیه کنند، یا از بین نبرند و به خود تکیه کنند.
ثالثا راه پیشنهادی بنده جزو شقوق مطرح شده شما نیست زیرا بر مبنای تشکیک در موانع و معدات است.

و طاها;898850 نوشت:
آیا شما ادعا دارید که خداوند وعده به غنی تر شدن داده است نه غنی شدن ؟

خداوند وعده به غنا داده و به آنهم عمل میکند. اما مانع از طرف قابل است.
به عنوان مثال شخصی به ما وعده داده با فلان عمل به ما 200 لیتر بدهد. پس از انجام عمل مذکور ما برای دریافت وعده ظرفی که 10 لیتر گنجایش دارد ببریم و بخواهیم تمام آن 200 لیتر را دریافت کنیم. در این مثال قصور از کیست؟ شخص خیر می خواهد 200 لیتر بدهد اما ما نمی توانیم بیشتر از 10 لیتر بگیریم.
بنابراین خداوند به وعده خویش عمل می کند اما در خارج ممکن است غنا حداکثری باشد، ممکن است حداقلی باشد و این تحقق خارجی به ما بستگی دارد.
در اینصورت نمی توان گفت خدا به وعده خود عمل نکرده است.

و طاها;898850 نوشت:
کافر و مومن دروغگو ( که بسیارند ) ازدواج می کنند و غنی می شوند و این دروغگویی مانع غنی شدنشان نمی شود ...

دروغگویی طبق روایات مانع از غنی است.
اما بر مبنای بنده که تاثیر موانع تشکیکی است، وجود ثروتمند دروغگو توجیه پذیر است، چرا که می توانستند با ترک دروغگویی روزی بیشتری را جلب کنند که نکردند.
اما بر مبنای شما این پارادوکس وجود دارد.

و طاها;898850 نوشت:
معلوم نیست که کدام یک عام است و کدام یک عام نیست ...

منظور از عمومیت اینست که علاوه بر فقر و غنای مادی، شامل فقر و غنای معنوی نیز می شود و این مطلب به روشنی از عبارت بنده بدست می آید:
عامل;897343 نوشت:
ثالثا منظور از فقر در بسیاری از روایات به معنای عام بوده و شامل غنا و فقر معنوی نیز می شود.

لذا اشکالات شما وارد نیست.

[/]

عامل;899117 نوشت:

با سلام

نقل قول:
اولا عرض شد که چون با مبنای تشکیکی نبودن موانع و معدات وارد تقسیم بندی شده اید، چنین تقسیمی اساسا صحیح نیست،...

....ثالثا راه پیشنهادی بنده جزو شقوق مطرح شده شما نیست زیرا بر مبنای تشکیک در موانع و معدات است

مطلب اول
بزرگوار، این مطلب را به انحای مختلف برای شما توضیح داده ام و دوباره تکرار می کنم
کسی منکر تاثیر تشکیکی عوامل منع و جلب روزی نیست ...
کسی منکراین نیست که مفاهیم فقر و غنی، از مفاهیم تشکیکی هستند ...
لطفا در مورد موضوعی که نه مورد اختلاف است و نه مورد سوال، بحث نفرمایید ...
چیزی که شما به آن توجه نمی کنید این است که خداوند وعده به غنی داده است نه غنی تر شدن و سوال بنده از همین وعده است ...
در تفاسیر بین فقر و غنی مرز وجود دارد و قابل تشخیص است.
من نمی خواهم بدانم چه عواملی موجب غنی تر شدن من و امثال من می شود ...
این مطلب که واضح است و لازم به گفتن نیست که فلان عمل موجب غنی تر شدن می شود ...
مثلا اگر کسی هزار تومان به ثروتش افزوده شود، از حیث تشکیکی، غنی تر شده است اما لزوما غنی نشده است ...
در مباحث فقهی کاملا می توان فقیر و غنی را تشخیص داد و الا اصلا نمی توانستیم زکات و خمس را به مستحقش برسانیم ...
و خاصه در این آیه نیز فقر و غنا مشخص است و تفاسیر موجودند و بهانه ای وجود ندارد ...
پس
ما می خواهیم بدانیم که با رفع چه موانع و ایجاد چه معداتی، آن غنایی که در آیه مطرح شده است تحقق خواهد یافت ؟
قبلا هم پرسیده بودم :
[SPOILER]بلکه سوال بنده، فهمیدن آن موانع و معداتی است که باعث می شود آن غنای مورد نظر آیه ی قرآن، تحقق یابد ...
پس ممکن است کسی بگوید اگر دروغ بگویی رزقت کم می شود. و مثلا بنده دروغ نمی گویم و در نتیجه درجه ی فقرم، کم می شود اما باز هم غنی نمی شوم. پس آیا همین که دروغ نگوییم کافی است تا مشمول وعده ی خدا شویم ؟ خیر.
پس باید بدانیم آن لیاقت چیست ؟
منتظر پاسخ هستم[/SPOILER]
شما تنها در یک پست به این موانع و معدات اشاره کردید که از چند جهت دارای اشکال بود ...
اولا
این شرایط تنها در مورد عده ی نادری رخ می دهد ... پس کسی جز نوادر شامل این شرایط نمی شوند ... و وعده ی خدا تنها در مورد همین موارد اندک تحقق خواهد یافت ... ( توضیحات و دلایل در پست های قبلی گفته شد )
دوما
سه اشکال دیگر مطرح شد که در پست قبلی عرض کردم.

مطلب دوم :

نقل قول:
ثانیا تقسیم ثنائی بین نفی و اثبات بسیط است نه مرکب،

بزرگوار شما بین قسیم و نتیجه گیری ای که از هر قسم شده است خلط کرده اید ...
شما اگر به متن اصلی من بنگرید ( همان که شما هم نقلش کردید )
متن اصلی :
نقل قول:
پس آن فقیرهایی که دارای صفات فوق باشند نمی توانند به وعده ی خدا تکیه کنند بلکه دو راه دارند :
راه اول :
یا این فقرا باید این صفات و سایر صفاتی که مانع است را از بین ببرند و بعد به وعده ی خدا تکیه کنند ...
اما مشکل اینجاست که باید این صفات را بدانند تا از بین ببرند اما این صفات نامعلوم است. و فرضا هم که معلوم شوند آن قدر زیاد یا سخت هستند که به جای انگیزه دادن، موجب انگیزه کشی خواهند شد. مثلا همین سه موردی که گفته اید برای انگیزه کشی کافی است.
پس در واقع چه این موانع نامعلوم باشد و چه معلوم باشد در هر صورت به جای انگیزه دادن، انگیزه کشی کرده و مانع ازدواج کردن میشوند
راه دوم :
یا اینکه این فقرا با وجود اینکه دارای این موانع هستند، ازدواج کنند اما به تلاش و استعداد خودشان تکیه کنند نه وعده ی خدا ...
که این ازدواج هم به خاطر وعده ی خدا نبوده است و وعده ی خدا هیچ انگیزه ای به انها نداده است
و به قسمت های قرمز رنگ توجه کنید،

خیلی واضح است که این قسمت های قرمز رنگ، نتیجه گیری از هر قسم است. و ربطی به خود قسیم ها، ندارد زیرا این نتیجه گیری را قبل از ارائه ی تقسیم هم بیان کردم ( = رنگ قرمز ) و نمی توان بین نتیجه و قسیم ها خلط کرد ... پس آنچه گفته اید تنها یک مغالطه است.
از انجا که در هر قسمی، دلایل و نحوه ی رسیدن به این نتیجه ( یعنی عدم تکیه به وعده ی خدا ) متفاوت است پس باید بین این دو تفکیک انجام می شد.
پس تقسیم بندی بین نفی و اثبات است :
شخص یا موانع را برطرف می کند یا نمی کند ... و راه سومی وجود ندارد ...
اول )
اگر شخص موانع را برطرف کرده باشد آیا می تواند برای ازدواج، به وعده ی خدا تکیه کند ؟ ( به عبارتی آیا می توان چنین نتیجه ای گرفت ؟ )
بله
به شرطی که اولا این موانع معلوم باشد و دوما این موانع ان قدر سخت و دور از دسترس نباشند که انگیزه کشی کنند ...
اما می دانیم که این موانع کاملا معلوم نیست ( قبلا توضیح دادم و شما هم اذعان کردید ) و دوما این موانع تنها برای عده ی معدودی قابل انجام است ... ( قبلا توضیح دادم )
پس وقتی شرط مجهول باشد عملا تکیه کردن امکان عملی ندارد ...
و اگر شرط معلوم باشد اما سخت باشد، عملا کنار گذاشته میشود و کسی ریسک نمی کند و یا اگر اقدام به پیاده کردن آن کند، زمان بر است به گونه ای که ازدواج عملا ترک خواهد شد یا بسیار به تاخیر خواهد افتاد ...
( مثل موانع و معداتی که ذکر کرده اید)
دوم )
اگر شخص، موانع را برطرف نکرده باشد آیا می تواند برای ازدواج، به وعده ی خدا تکیه کند ؟ ( آیا می توان چنین نتیجه ای گرفت ؟ )
خیر زیرا شخص شرایط تحقق وعده را ندارد و خداوند وعده نکرده است که این افراد فاقد شرایط را غنی کند پس این افراد برای ازدواج به تلاش و استعداد خودشان تکیه می کنند نه وعده ی خدا زیرا مشمول تحقق وعده نمی شوند تا به آن تکیه کنند.

نقل قول:

خداوند وعده به غنا داده و به آنهم عمل میکند. اما مانع از طرف قابل است.
به عنوان مثال...

نکته اول :

بزرگوار چند جمله از همین تاپیک برای شما بیاورم که نشان دهد همیشه مشکل را از قابل دانسته ام ... ( آن قدر جمله در تایید این مطلب با شما و دوستان گفته ام که حسابش از دستم رفته است ... )
و از همان ابتدا صحبت سر لیاقت بنده بود نه لیاقت خدا ...
این اظهر من الشمس است ....
لطفا به سوال بنده بپردازید ...
نکته دوم :
پس خودتان قبول دارید که خداوند وعده به غنا داده است نه غنی تر شدن.
پس بفرمایید "قابل" باید چه کار کند که مشکلی نداشته باشد و به تعبیر من لیاقت داشته باشد ؟
مثلا در پست شماره 7 گفتم :
فرض کنید یک فقیر رفت و ازدواج کرد و از قضا، غنی نشد.

او به خدا میگوید چرا به وعده ات عمل نکردی؟
خدا هم میگوید من که وعده نکرده بودم به صرف اینکه فقیر هستی و ازدواج کردی، تو را غنی کنم.. خودت فریب خوردی و حرف من را نفهمیدی ...

اینجا فرد احساس خواهد کرد که فریب خورده است...
فریب جهل خودش را خورده است...
او فکر میکرد با شرایطی که دارد، وعده خدا در مورد او تحقق پیدا خواهد کرد و به همین جهت به وعده ی خدا تکیه کرد
اما بعدا فهمید که این شرایط کافی نبوده و مثلا فلان شرایط لازم است که باید چندین سال فرضا زحمت بکشد تا ان را به دست اورد و اگر قبلا میدانست هرگز فریب جهل خودش را نمیخورد و ازدواج نمیکرد...
او نمیدانست کلام خدا مربوط به او نمیشود مگر شرایط خاصی داشته باشد... و اگر میدانست بیخود به وعده ی خدا دل نمیبست و ازدواج نمیکرد..

نقل قول:
دروغگویی طبق روایات مانع از غنی است.
اما بر مبنای بنده که تاثیر موانع تشکیکی است، وجود ثروتمند دروغگو توجیه پذیر است، چرا که می توانستند با ترک دروغگویی روزی بیشتری را جلب کنند که نکردند.
اما بر مبنای شما این پارادوکس وجود دارد
این قسمت را بارها توضیح دادم که کسی مخالف تاثیر تشکیکی نیست و بارها هم عرض کردم این جواب شما ربطی به موضوع ندارد ...
اما نمی دانم چرا اصرار دارید من را مخالف این مطلب جا بزنید و بعد جواب هم بدهید ( مغالطه ی پهلوان پنبه )
یک بار دیگر مطلبی را از پست های قبلی در جواب این مطلب تکرار می کنم
و خواهش می کنم به جای مغالطه ی پهلوان پنبه، به سوال بنده توجه کنید :
[SPOILER]الان عرض می کنم که چرا بی ربط است.
خداوند بین کسی که وعده می دهد با کسی که وعده نمی دهد فرق گذاشته است.

خداوند به کافر وعده ی غنی نداده است
اما به مومن وعده ی غنی داده است.
اما از طرف دیگر
هم کافر می تواند غنی شود با اینکه مشمول وعده ی خدا نیست.
و هم مومن می تواند غنی شود با اینکه مشمول وعده ی خدا هست.
پس وقتی خداوند به مومن وعده می دهد یعنی حسابش با کافر یکی نیست. یعنی خداوند یک تفاوتی بین این دو گذاشته است.
سوال من این است :
فرض کنید بنده رفتم و ازدواج کردم و غنی شدم. آیا می توان فهمید که غنی شدن بنده به خاطر وعده ی خدا بوده است یا نه ؟

واضح است که صحبت های شما ربطی به سوال من ندارد. چون نه تنها بنده منکر اثر تکوینی و وضعی نیستم بلکه اساسا سوال بنده با فرض قبول اینها شکل گرفته است.
پس لطفا به سوال بنده دقت کنید...[/SPOILER]

نقل قول:

منظور از عمومیت اینست که علاوه بر فقر و غنای مادی، شامل فقر و غنای معنوی نیز می شود و این مطلب به روشنی از عبارت بنده بدست می آید
دقیقا همین مطلبی که به روشنی از عبارات شما به دست می آید، اشکال دارد.
اینکه یک لفظ شامل فقر مادی ومعنوی شود به معنای تحقق هر دو نیست ...
یعنی نه می توان گفت : همیشه فقر و غنا مادی محقق می شود اما فقر وغنای معنوی گاهی هست و گاهی نیست.
و نه می توان گفت : همیشه فقر و غنای مادی و معنوی همراه هم هستند ...
مثلا کسی که دروغ می گوید و فقیر تر می شود لزوما از لحاظ مادی فقیر تر نمی شود ...
یا کسی که راست می گوید لزوما از لحاظ مادی، غنی تر نمی شود ...
لذا نمی توان چنین معنایی را به روایات تحمیل کرد ...
پس اشکال بنده وارد است و موانع و معداتی که ذکر کردید دچار اشکال می شوند ...

[="Tahoma"][="Blue"]سلام

و طاها;899322 نوشت:
مطلب اول

اگر خاطر شریف شما باشد قبلا عرض شد که عوامل فقر و غنا که یکی از آنها ازدواج فقرا بود، مقتضی بوده و علت تامه نیستند که شما هم قبول کردید. اما بین همین علل ناقصه نیز شدت و ضعف وجود دارد. از ظاهر آیه سی و دوم سوره نور بر می آید که اگر چه ازدواج فقرا علت ناقصه است اما جزو علل شدید یا قوی است. بطوری که در حالت عادی تاثیر خود را می گذارد. به همین دلیل در برخی روایات اشاره شده که مردى خدمت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) رسيد و از تهيدستى و نيازمندى شكايت كرد پيامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: تزوج، فتزوج فوسع له‏؛ ازدواج كن، او هم ازدواج كرد و گشايش در كار او پيدا شد.(وسائل الشيعه جلد 14 صفحه 25)
بنابراین وعده الهی در اغلب موارد عملی می شود و موارد غیر غالب مانع از اعتماد ما به این وعده نیست. توجه داشته باشید که منظور از غنی شدن رفع نیازهای ضروری است نه متمول شدن شخص. به عبارتی کسی که قبل از ازدواج مخارج سالیانه اش بیشتر از درآمد او بوده پس از ازدواج درآمد او کفاف نیازهایش را بدهد. این مساله حداقل به معنای تبدیل شدن زندگی فقیرانه به یک زندگی متوسط بدون نیاز به غیر است.

و طاها;899322 نوشت:
مطلب دوم :

اگر غنی شدن متوقف بر برداشتن تمام موانع بود، حرف شما درست بود، در حالی که چنین نیست. به عبارتی هر کدام از عوامل یا موانع غنا بصورت تشکیکی باعث تحقق میزانی از غنا می شوند. در این صورت ممکن است کسی با وجود تعدادی از عوامل غنا و موانع آن، غنی باشد. به عبارتی غنی شدن یک برآیند است که با توجه به عوامل و موانع حاصل می گردد. با این توضیح تقسیم شما درست به نظر نمی رسد، چرا که در قسمت اول گفتید:
و طاها;896836 نوشت:
یا این فقرا باید این صفات و سایر صفاتی که مانع است را از بین ببرند

و این ظهور در برطرف کردن تمامی موانع دارد که ضروری نیست. به همین دلیل بنده عرض کردم:
عامل;897313 نوشت:
راه پیشنهادی: ترک موانع مقدور به سبب درک منافع بیشتر است.

و روشن است که ترک تمام موانع با ترک بعض موانع یکی نیست، مگر اینکه تقسیم را اینطور پیش ببریم:
یا موانع را ترک میکند... یا ترک نمی کند.
در هر قسم یا کل موانع را ترک می کند و یا بعض موانع را که هر کدام نتیجه خاص خود را خواهد داشت.
بنابراین اگر کل موانع را ترک کند مسلما به غنی خواهد رسید اما اگر بعض موانع را برطرف کند بستگی به برایند عوامل و موانع خواهد داشت که گاهی فقیر می شود و گاهی نه.
توجه داشته باشید که نتیجه قسمت دوم شما بر می گردد به برخی از عوامل فقر(تنبلی و کم کاری و همچنین سوء تدبیر و بی برنامگی) به عبراتی تلاش فرد مستلزم کنار گذاشتن تنبلی و کم کاری است، پس چنین شخصی در اصل در صدد رفع موانع برآمده است.

و طاها;899322 نوشت:
اما نمی دانم چرا اصرار دارید من را مخالف این مطلب جا بزنید و بعد جواب هم بدهید

دوست عزیز بنابر تقسیم شما که گفتید:
و طاها;896836 نوشت:
یا این فقرا باید این صفات و سایر صفاتی که مانع است را از بین ببرند

باید تمام موانع برداشته شود تا غنا حاصل گردد و از طرفی در جامعه برخی افراد تعدادی از این موانع را دارند و در عین حال ثرتمند اند و این یعنی تناقض...
مگر اینکه قائل به برایند بین عوامل و موانع باشید که همان برگشت به راه پیشنهادی بنده است.
منتظر حل این پارادوکس از طرف شما هستم.

و طاها;899322 نوشت:
یعنی نه می توان گفت : همیشه فقر و غنا مادی محقق می شود اما فقر وغنای معنوی گاهی هست و گاهی نیست.

استعمال فقر و غنا، ظهور در فقر و غنای مادی دارد و این از مراجعه به فرهنگ لغت بدست می آید. مگر اینکه قرینه ای بر خلاف این معنا وجود داشته باشد.
بنابراین در مواردی که قرینه نیست، حداقل معنای مادی مورد نظر است. پس اعم از مادی بودن در بیان بنده به این معناست که در مواردی که قرینه بر خلاف نیست، فقر مادی مد نظر است اما گاهی این معنا را(اگر محذوری نباشد) می توان به فقر معنوی نیز حمل کرد.
[/]

و طاها;899322 نوشت:
با سلام

سلام اقا طاها
می خواستم بدونم شما آمار قابل اعتمادی از فقرایی که ازدواج کردن ولی فقرشون برطرف نشده دارین؟
اگه بگین من اطراف خودم چند نفر رو سراغ دارم که میشه استقرا ناقص و اینم به درد استدلال نمی خوره.
تا اونجایی که من می دونم از اون عواملی که استاد عامل برای فقر و غنا گفتن فقط همین ازدواج اونم برای فقرا تو قران اومده و به نظرم این به معنای تاثیر زیاد این کار برای بی نیاز شدن از مردمه.
تاثیر زیاد یعنی اکثر فقیرا با این کار باید بی نیاز بشن. شایدم این بی نیازی یه مقدار طول بکشه نه اینکه یه شبه بی نیاز بشن.
اگه برا خودتونه به خدا و وعدش اعتماد کنین
ضرر نمی کنین

عامل;899587 نوشت:


با سلام

نقل قول:
اگر خاطر شریف شما باشد قبلا عرض شد که عوامل فقر و غنا که یکی از آنها ازدواج فقرا بود، مقتضی بوده و علت تامه نیستند که شما هم قبول کردید.

اگر خاطر شریف شما باشد اصلا از ابتدا تا الان در این زمینه اختلافی وجود نداشته است تا نیاز به رفع آن باشد.

نقل قول:
اما بین همین علل ناقصه نیز شدت و ضعف وجود دارد.

در این زمینه هم اختلافی وجود نداشته است و بنده به این شدت و ضعف اشاره کرده ام.

نقل قول:
از ظاهر آیه سی و دوم سوره نور بر می آید که اگر چه ازدواج فقرا علت ناقصه است اما جزو علل شدید یا قوی است

در اینکه ازدواج جزو علل قوی باشد اختلافی وجود ندارد. اما این به معنای انکار علل قوی دیگر به شکل تکی یا مجموعی یا اثبات برتری ازدواج بر دیگر علل نیست.
هم چنین عرض شد که نه تنها مومنین بلکه کفار نیز ازدواج می کنند.
مضافا اینکه غنی بودن اغلب متاهلین دلیل بر این نیست که غنای انها به خاطر وعده ی خدا بوده است.

نقل قول:
بنابراین وعده الهی در اغلب موارد عملی می شود

خداوند در همه ی موارد به وعده اش عمل می کند مگر اینکه اصلا وعده نداده باشد.
پس اگر ادعا کنید اغلب کسانی که ازدواج می کنند غنی می شوند به این معناست که اصلا خداوند به گروه اقلیت وعده نداده است. زیرا امکان ندارد خداوند به گروه اقلیت وعده ای بدهد اما تخلف کند ...
و وقتی به کسی وعده داده نشود اصلا امکان تکیه بر آن وجود ندارد.

نقل قول:
و موارد غیر غالب مانع از اعتماد ما به این وعده نیست

اگر ما جزو موارد غیرغالب باشیم اصلا نمی توانیم اعتماد کنیم چون وعده ای داده نشده است.
و اگر جزو موارد غالب باشیم اصلا نمی توانیم اعتماد نکنیم چون خداوند در هیچ وعده ای تخلف نمی کند.

نقل قول:
توجه داشته باشید که منظور از غنی شدن رفع نیازهای ضروری است نه متمول شدن شخص.

یعنی تا الان متوجه نشده بودید که من غنی شدن را متمول شدن نمی دانم ؟!
بر اساس تفاسیر، غنی شدن یعنی توانایی پرداخت نفقه به همسر و فرزندان.
پس حرف شما در مورد تبدیل فقر شدید به غیر شدید اشتباه است.
تا به اینجا آنچه نگاشتید در مورد مطلب اول بنده بود اما پاسخ سوال بنده معلوم نشد.
می دانیم که خداوند وعده داده است که آنها را غنی کند و غنی شدن به معنای توانایی پرداخت نفقه ی اهل و عیال است و مرز میان فقر و غنا معلوم است و مقصود خداوند یک امر تشکیکی به معنایی که توضیحش داده شد، نیست.
برای اینکه مطمئن شویم تحت وعده ی خدا هستیم و صد در صد به غنی می رسیم، چه کار باید کرد ؟ چه شرایط یا به تعبیر شما چه موانع و معداتی لازم است تا مطمئن شویم تحت وعده ی خدا هستیم و صد در صد غنی می شویم ؟

نقل قول:
اگر غنی شدن متوقف بر برداشتن تمام موانع بود، حرف شما درست بود، در حالی که چنین نیست.

کسی نگفته است غنی شدن متوقف بر برداشتن تمام موانع است.
این قدر تاکید کردم که مومنان و کافران بی لیاقت، ازدواج می کنند و غنی می شود برای چیست ؟!
برای اینکه نشان دهم غنی شدن متوقف بر برداشتن تمام موانع نیست.
دیگر مثال از این واضح تر ؟!
یا از این واضح تر که به این قسم،اشکال وارد کردم ؟!
لطفا به مطالبی که می نویسم توجه کنید
من سوالم چیزی دیگری است اما شما طور دیگری برداشت می کنید ...
مانع از نظر من یعنی مانعی که مانع غنای مد نظر در آیه ی قرآن شود
اما مانعی که شما توضیح می دهید مانعی است که صرفا موجب کاستن از ثروت می شود.
به همین خاطر مکرارا از شما خواستم بین غنی شدن و غنی تر شدن خلط نکنید ... اما متاسفانه توجه نمی کنید ...
لذا وقتی می پرسم موانع غنی شدن در آیه ی قرآن چیست و شما یک سری موانع و معدات ردیف می کنید، به معنای این است که غنی شدن متوقف بر برداشتن تمام موانع است در حالی که می دانیم چنین نیست. و آخر سر همین می شود که خودتان بیایید و به پاسخ خودتان اشکال وارد کنید ...

نقل قول:
به عبارتی هر کدام از عوامل یا موانع غنا بصورت تشکیکی باعث تحقق میزانی از غنا می شوند. در این صورت ممکن است کسی با وجود تعدادی از عوامل غنا و موانع آن، غنی باشد. به عبارتی غنی شدن یک برآیند است که با توجه به عوامل و موانع حاصل می گردد.

من که قبلا گفتم این موانع دارای درجات هستند و به صورت تشکیکی تاثیر گذارند. تازه شما می گویید ممکن است کسی با وجود تعدادی از عوامل ، غنی باشد اما من می گویم یقینا برخی افراد این طور هستند و کافر را مثال زدم ...
پس کسی با این به قول شما "برآیند" مخالفتی نداشته است. اما مشکل اینجاست که ما با یک معادله چند مجهولی روبرو هستیم.
و می خواهیم بدانیم که الان برآیند معادله در مورد ما چیست ؟ آیا تحت وعده ی خدا قرار داریم یا نه ؟ ما نمی خواهیم بحث های ذهنی یا فرضی انجام بدهیم ما به دنبال یک راه کار عملی و آگاهی بخش هستیم.

نقل قول:
با این توضیح تقسیم شما درست به نظر نمی رسد، چرا که در قسمت اول گفتید:
و این ظهور در برطرف کردن تمامی موانع دارد که ضروری نیست

اول ، جمله ی اخر:

اولا شما بین دو مطلب خلط کرده اید : برطرف کردن تمام موانع به معنای ضروری بودن برطرف کردن تمام موانع نیست.
من گفته ام یا موانع را برطرف می کند یا نمی کند. اما نگفته ام ضرورت دارد که تمام موانع را برطرف کند.
دوما گفتم اگر فردی بخواهد تمام موانع را برطرف کند دارای اشکالاتی است که آنها را بیان کردم. خوب اگر شما هم موافق آن اشکالات هستید تاییدشان کنید چرا مخالفت می کنید ؟

اما جمله ی اول ( یعنی تقسیم ) :

شما در ادامه گفته اید :

نقل قول:
و روشن است که ترک تمام موانع با ترک بعض موانع یکی نیست، مگر اینکه تقسیم را اینطور پیش ببریم:
یا موانع را ترک میکند... یا ترک نمی کند.
در هر قسم یا کل موانع را ترک می کند و یا بعض موانع را که هر کدام نتیجه خاص خود را خواهد داشت.

چیزی که مایه نا امیدی است درک نادرست شما از تقسیم ثنائی منطقی است.
در تقسیم ثنائی، تقسیم بین موجبه کلیه و سالبه کلیه نیست و الا اصلا تقسیم، ثنائی نبود ...
مثلا وقتی می گوییم علی یا صد تومان دارد یا ندارد ...
مقصود این نیست که یا علی صد تومان دارد یا صفر تومان ...
اتفاقا علی در طرف نفی، ممکن است 50 تومان یا 200 تومان داشته باشد ..
باز بدتر اینکه خودتان می گویید :

کلام من، ظهور در تمامی موانع دارد ...
خصوصیت تقسیم ثنائی همین جامع بودنش است و به همین دلیل زیرساخت و مبنای سایر تقسیمات قرار می گیرد ...
لذا راهی غیر از این دو وجود ندارد و راه شما نمی تواند راهی غیر این دو باشد مگر اینکه بدیهیات منطقی را انکار کنید ( این تقسیم بندی بر اساس یک مسئله ی بدیهی شکل گرفته است : هیچ شئ ای با متناقض خودش جمع نمیشود ... )

نقل قول:
بنابراین اگر کل موانع را ترک کند مسلما به غنی خواهد رسید اما اگر بعض موانع را برطرف کند بستگی به برایند عوامل و موانع خواهد داشت که گاهی فقیر می شود و گاهی نه.

باز هم به سوال پاسخ ندادید :
آیا انسان می تواند به این برآیند آگاهی پیدا کند ؟

نقل قول:
استعمال فقر و غنا، ظهور در فقر و غنای مادی دارد و این از مراجعه به فرهنگ لغت بدست می آید. مگر اینکه قرینه ای بر خلاف این معنا وجود داشته باشد

هر کسی میفهمد بین این دو جمله تفاوت از زمین تا آسمان است :

جمله اول : فقر و غنا شامل مادی و معنوی می شود.
جمله دوم : فقر و غنا به معنای مادی است مگر قرینه بر خلافش داشته باشیم.

به هر حال بعد از این جمله :

نقل قول:
پس اعم از مادی بودن در بیان بنده به این معناست که در مواردی که قرینه بر خلاف نیست، فقر مادی مد نظر است


متوجه می شویم که اشکال وارد بود و باید قبول کرد تا زمانی که فقر مادی برای این روایات اثبات نشود این روایات دچار اشکال خواهند بود...
البته باید توجه داشت که این مسئله اختصاصی به کلمات فقر و غنا ندارد بلکه در مورد کلمه رزق و مانند آن هم جاری است.

safayyy;899822 نوشت:

سلام اقا طاها

با سلام و احترام

نقل قول:
می خواستم بدونم شما آمار قابل اعتمادی از فقرایی که ازدواج کردن ولی فقرشون برطرف نشده دارین؟

خیر. اما می دانیم خانواده های بسیاری هستند که نفقه ی زن و بچه را ندارند.

اصلا تا به حال فکر کرده اید چرا خداوند یکی از موارد تقاضای طلاق از طرف زن را ناتوانی زوج از پرداخت نفقه دانسته است ؟

مگر خداوند از وعده اش اطلاع نداشته است؟! مگر خداوند خلف وعده می کند ؟!

نقل قول:
اگه بگین من اطراف خودم چند نفر رو سراغ دارم که میشه استقرا ناقص و اینم به درد استدلال نمی خوره.

حتی یک مصداق هم نباید برای تخلف خدا از وعده اش پیدا کنیم.

نقل قول:
اگه برا خودتونه به خدا و وعدش اعتماد کنین
ضرر نمی کنین

اول ثابت کنید وعده ی خدا شامل حال من می شود بعد می توان اعتماد کرد.
خداوند وعده به غنا داده و تخلف هم نمی کند.

سلام
بعضي از دوستان گفتند كه منظور از رزق در اين آيه رزق معنوي است!!!

یازینبِ فاطمه;896288 نوشت:
در این آیه و دیگر آیات کریمۀ قرآن اشاره ای به رزق مادّی نشده
اگر واقع گرایانه ببینیم ، نوعِ غنا به نظر متفاوت از تصوّر ماست

پاسخ:
با اين حساب بايد بگوئيم ترسي هم كه از فقر در اين آيه اشاره شده ، ترس از فقر معنوي است!!
حال سوال اين است كه مگر دختر و پسر مسلمان از اين ميترسند كه بعد از ازدواج دچار
"فقر معنوي" بشوند كه خداوند بخواهد به آنها قول "رزق معنوي" بدهد؟! :Gig:

جناب وطاهاي عزيز ، متاسفانه من در اين چند صفحه پاسخي به پرسش هاي شما نديدم يا نهايتاً پلسخ هايي دست و پا شكسته بود
البته يكي دو صفحهء آخر را نتوانستم كامل بخوانم. شايد در بين آنها پاسخي داده شد كه من نديدم

آنچه به ذهن من ميرسد دو مطلب است:

1 - اين رزق شامل همه ميشود و رزق تكويني است. در واقع با ازدواج رزق و روزي زيادتر ميشود و فرقي نميكند شما كافر باشيد يا مسلمان
همانطور كه اگر دستت را در آتش ببري ميسوزد ، ميخواهد كافر باشي خواه مسلمان
و يا اگر غذا بخوري سير ميشوي. چه كافر باشي و چه مسلمان

نكتهء بسيار مهم:
اگر بپذيريم كه رزق هر كسي براي خودش تعيين شده ، ميشود وعدهء خدا را اينطور هم تفسير كرد كه
زني كه وارد زندگي ميشود رزقش را هم با خودش مياورد. همينطور فرزندان

2 - اين هم خيلي مهم است. خداوند رزق هر كسي را "به نسبت خودش" افزايش ميدهد نه به نسبت جامعه
مثلاً فرض كنيد شما مجرد هستيد و رزق شما 25 است
من متاهل هستم و رزقم 15 است
اينجا من ميگويم چرا با آنكه جناب "وطاها" مجرد است ، رزقش بيشتر از من است؟

به نظرم پاسخ اين باشد كه رزق جناب "وطاها" به نسبت خودش و آنچه خدا برايش مقرر كرده الان كم است
و اگر او ازدواج كند رزقش از 25 به 40 ميرسد

اما "رضا-د" رزقش به نسبت خودش زياد شده. يعني اگر ازدواج نميكرد الان رزقش 5 بود و آن 10 درجه ديگر بخاطر ازدواج روزيش شده

safayyy;899822 نوشت:
شما آمار قابل اعتمادی از فقرایی که ازدواج کردن ولی فقرشون برطرف نشده دارین؟
اگه بگین من اطراف خودم چند نفر رو سراغ دارم که میشه استقرا ناقص و اینم به درد استدلال نمی خوره

دوست گرامي
شما آمار قابل اعتمادي داريد كه نشان دهد تعداد زيادي از فقرا بعد از ازدواج فقرشان برطرف شده است؟
قطعاً شما نيز تنها آمارتان سراغ داشتن چند نفر در اطرافتان خواهد بود و نه آماري مستدل

اما اينكه گفته ميشود افراد بعد از ازدواج صاحب همه چيز ميشوند هم مغلطه اي بيش نيست!
اين كاملاً طبيعي است كه وقتي من 20 سال سن دارم سرمايه آنچناني ندارم (بطور معمول)
وقتي شروع به كار و كسب درآمد كنم كم كم ثروت من بيشتر خواهد شد و بعد از 10 - 20 سال وضعيت مالي من بهبود پيدا خواهد كرد

در بيشتر موارد افراد 40 ساله (كه اتفاقاً متاهل هستند) نسبت به افراد 20 ساله (كه اتفاقاً اكثراً مجرد هستند) پول بيشتري دارند
نه به اين دليل كه آنها متاهل هستند و اينها مجرد! بلكه چون 40 ساله ها زمان بيشتري براي جمع كردن پول داشته اند

در واقع اگر شما در 20 سالگي هم ازدواج ميكرديد فقير مي بوديد
و اگر تا 40 سالگي ازدواج نمي كرديد ، باز هم از 20 سالگيتان پولدارتر بوديد

براي آنكه منظورم بهتر مشخص بشود ،اروپا را مثال مي زنم
بدون تعارف در سال هاي اخير تلاش غربي ها براي دست يابي به علم از مسلمانان بيشتر و منظم تر بوده
پس آنچه باعث شده از ما پيشرفته تر باشند ، تلاش بيشتر آنها و كار هدفمند است
و البته يك سري استعمارگري ها و غارتگري ها كه براي آنها ثروت به همراه داشته

خب حالا اگر من بخواهم سفسطه كنم ميگويم:

آيا غربي ها مسلمانند؟ خير
آيا در تكنولوژي پيشرفته هستند؟
بله

آيا ما ايراني ها مسلمان هستيم؟

بله
آيا به اندازهء غرب در زمينه تكنولوژي پيشرفته هستيم؟
خير

پس نتيجه مي گيريم آنچه باعث عد پيشرفت ما شده ، مسلمان بودن است!
(مقايسه كنيد با اين جمله كه: آنچه باعث فقر افراد 20 ساله است ، مجرد بودن است!)

Reza-D;900002 نوشت:
متاسفانه من در اين چند صفحه پاسخي به پرسش هاي شما نديدم

البته در اين بين پاسخ جناب "رستگاران" را جدا ميكنم
به نظر من پاسخ بسيار خوبي بود:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=57312&p=897344&viewfull=1#post897344

Reza-D;900002 نوشت:

آنچه به ذهن من ميرسد دو مطلب است:
1 - اين رزق شامل همه ميشود و رزق تكويني است.
نكتهء بسيار مهم:
اگر بپذيريم كه رزق هر كسي براي خودش تعيين شده ، ميشود وعدهء خدا را اينطور هم تفسير كرد كه
زني كه وارد زندگي ميشود رزقش را هم با خودش مياورد. همينطور فرزندان

2 - اين هم خيلي مهم است. خداوند رزق هر كسي را "به نسبت خودش" افزايش ميدهد نه به نسبت جامعه
مثلاً فرض كنيد شما مجرد هستيد و رزق شما 25 است
من متاهل هستم و رزقم 15 است
اينجا من ميگويم چرا با آنكه جناب "وطاها" مجرد است ، رزقش بيشتر از من است؟
به نظرم پاسخ اين باشد كه رزق جناب "وطاها" به نسبت خودش و آنچه خدا برايش مقرر كرده الان كم است
و اگر او ازدواج كند رزقش از 25 به 40 ميرسد
اما "رضا-د" رزقش به نسبت خودش زياد شده. يعني اگر ازدواج نميكرد الان رزقش 5 بود و آن 10 درجه ديگر بخاطر ازدواج روزيش شده

با سلام و احترام

بگذارید حرف شما را این طور تکمیل کنم

حالت اول
فردی در حالت مجردی رزقش 10 است و بعد از متاهلی رزقش به 20 می رسد.
می گوییم اگر این فرد مجرد بود رزقش نهایتا 15 میشد و به بیست نمی رسید.
حالت دوم
فردی در حالت مجردی رزقش 10 است و بعد از متاهلی رزقش همان 10 باقی می ماند یا مثلا 8 می شود.
می گوییم اگر این فرد مجرد بود رزقش کمتر از 8 می شد.

پس حتی اگر کسی بعد از تاهل به بدترین شرایط مالی هم برسد به او می گوییم اگر مجرد بودی شرایطت از این هم بدتر می شد ... و راه اعتراض بر او بسته می شود.

نکته ای که در این فروض باید به آن توجه کرد این است که جملات سبز رنگ به خاطر اعتماد به قول خداوند است.
به همین خاطر فرض هایی مطرح می کنیم که اصلا خارج از حیطه ی علم ما است.
مثلا می گوییم اگر مجرد بودیم وضعمان بدتر می شد... چرا ؟ چون خداوند گفته است ... اینجا اصلا جای تجربه کردن نیست.

البته اگر مقصود شما بهتر شدن نسبت به دوران مجردی است پس طبق حالت دوم، نقض می شود... زیرا افراد زیادی هستند که نسبت به دوران مجردی وضع بسیار بدتری دارند و این خلف وعده ی خدا را اثبات می کند.

اما مسئله این نیست برادر
زیرا خداوند وعده به بهتر شدن رزق نسبت به دوران مجردی نداده است بلکه وعده به غنا داده است.
وسعت رزق غیر از غنی شدن است.
اگر مسئله رزق بود... خوب فقیر هم رزق دارد دیگر نیاز نبود خدا وعده به غنا بدهد ...
فقیر کسی است که نه تنها توانایی نفقه زن و بچه را ندارد بلکه خرجی خودش را هم ندارد.

این طور نیست که به جوانان بگوییم بروید زن بگیرید
اگر خرجی خود و زن و بچه را نداشتید به زنتان بگویید برو خانه بابات نون بخور ... این بچه رو هم ببر اونجا نون بخورند ... یا بچه رو بفرستیم پیش پدربزرگ که ایشون سیرشون کنن ...
این که پاک کردن صورت مسئله است و تقلیل مسئله به رزق است ... و مشکل را حل نمیکند ...

و طاها;899977 نوشت:
مگر خداوند از وعده اش اطلاع نداشته است؟! مگر خداوند خلف وعده می کند ؟!

درود بر شما
به نظرم یه جایی استاد عامل گفتن وعده خدا شامل همه میشه اما این مردمن که با بعضی مانع ها جلوی عملی شدن این وعده رو میگیرن. پس خدا خلف وعده نمیکنه.
منظور من از اینکه گفتم امار شما در این مورد چیه این بود که باید آمار اونقدر زیاد باشه تا جلوی اعتماد ما رو به این وعده بگیره. اگه یادتون باشه چند پست قبلی استاد گفتن این ایه برای ایجاد انگیزه است. خب اگه امار اونقدر کم باشه که کسی بهش اعتنا نکنه پس ایجاد انگیزه میکنه. دقت کنین که منظور امار فقرایی که ازدواج کردن و نتونستن مخارج سالانشون رو در بیارن نه همه فقیرا چون ممکنه کسی به دلیل ازدواج فقیسر نشده باشه یعنی یا فقیر نبوده و ازدواج کرده و بعدا مثلا به خاطر ورشکستگی فقیر شده یا اصلا به خاطر وعده خدا نبوده و چیزایی غیر این.
و طاها;899977 نوشت:
حتی یک مصداق هم نباید برای تخلف خدا از وعده اش پیدا کنیم.

خب خدا تخلف نکرده این بنده اس که خودشو محروم کرده. بین تخلف وعده خدا و عملی نشدن اون فرق هس.

Reza-D;900019 نوشت:
شما آمار قابل اعتمادي داريد كه نشان دهد تعداد زيادي از فقرا بعد از ازدواج فقرشان برطرف شده است؟

سلام اقا رضا
مدعی باید دلیل بیاره نه منکر!
Reza-D;900019 نوشت:
اما اينكه گفته ميشود افراد بعد از ازدواج صاحب همه چيز ميشوند هم مغلطه اي بيش نيست!

اینو کی گفته؟

Reza-D;900002 نوشت:
متاسفانه من در اين چند صفحه پاسخي به پرسش هاي شما نديدم

نکته اول شما
Reza-D;900002 نوشت:
1 - اين رزق شامل همه ميشود و رزق تكويني است.

عامل;895804 نوشت:
قبل از شروع بحث باید به این نکته توجه داشت که برخی آثار ازدواج وضعی و تکوینی است و بصورت یک قانون کلی در عالم قرار داده شده است، ایت الله مکارم در این زمینه می فرماید:
انسان تا مجرد است احساس مسئوليت نمى‏ كند نه ابتكار و نيرو و استعداد خود را به اندازه كافى براى كسب در آمد مشروع بسيج مى‏ كند، و نه به هنگامى كه در آمدى پيدا كرد در حفظ و بارور ساختن آن مى‏ كوشد و به همين دليل مجردان غالبا خانه به دوش و تهى دستند! اما بعد از ازدواج شخصيت انسان تبديل به يك شخصيت اجتماعى مى‏ شود و خود را شديدا مسئول حفظ همسر و آبروى خانواده و تامين وسائل زندگى فرزندان آينده مى‏ بيند، به همين دليل تمام هوش و ابتكار و استعداد خود را به كار مى‏ گيرد و در حفظ در آمدهاى خود و صرفه‏ جويى، تلاش مى‏ كند و در مدت كوتاهى مى‏ تواند بر فقر چيره شود.(2)

بدون شرح
خب نکته دوم هم که به نسبی بودن رزق برمیگرده که اصلا ربطی به سوال نداره.
ببخشید اینقد رک گفتم

safayyy;900068 نوشت:

...

با سلام و احترام

نقل قول:
خب خدا تخلف نکرده این بنده اس که خودشو محروم کرده. بین تخلف وعده خدا و عملی نشدن اون فرق هس.

به نظرم یه جایی استاد عامل گفتن وعده خدا شامل همه میشه اما این مردمن که با بعضی مانع ها جلوی عملی شدن این وعده رو میگیرن

بزرگوار
بین وعده دادن و عملی شدن وعده، تفاوتی نیست.
وقتی یک وعده عملی نشود یعنی تخلف از وعده صورت گرفته است.
یک مثال می زنم
یک میلیاردر وعده می دهد که به ساکنین جزیره قشم، تلویزیون بدهد.
پس اگر حتی به یک نفر هم تلویزیون ندهد، خلف وعده کرده است.
مگر اینکه این ملیاردر بگوید : به فلانی تلویزیون ندادم چون ساکن جزیره قشم نبود و شرایطش را نداشت. پس من از ابتدا هم به او وعده ندادم تا انتظار داشته باشد به او تلویزیون بدهم. پس بین وعده ی من و عملی شدن آن هیچ فرقی وجود ندارد و اگر وعده بدهم صد در صد به آن عمل میکنم.
در آیه قرآن
خداوند وعده به غنا داده است. و اگر خداوند کسی را غنی نکند به این معنا است که اصلا به او وعده ای داده نشده تا انتظار عملی شدن داشته باشد.
پس بین تخلف از وعده و عملی نشدن وعده تفاوتی وجود ندارد.
وقتی یک وعده، عملی نشود یعنی تخلف از وعده صورت گرفته است.
مگر اینکه بگوییم اصلا از ابتدا به فلان افراد وعده ای داده نشده تا انتظار داشته باشیم وعده عملی بشود...

[SPOILER]فرصتم اندک است احتمالا تا پس فردا فرصت پاسخ دادن به شما و دوستان را نخواهم داشت
[/SPOILER]

[="Tahoma"][="Blue"]سلام

و طاها;899974 نوشت:
خداوند در همه ی موارد به وعده اش عمل می کند مگر اینکه اصلا وعده نداده باشد.
پس اگر ادعا کنید اغلب کسانی که ازدواج می کنند غنی می شوند به این معناست که اصلا خداوند به گروه اقلیت وعده نداده است. زیرا امکان ندارد خداوند به گروه اقلیت وعده ای بدهد اما تخلف کند ...

قبلا عرض شد که بین وعده خدا و وفای او به عهدش با تحقق فعلی این وعده در خارج فرق است. تحقق خارجی وعده مشروط است بنابراین:
اولا خداوند به همه فقرا وعده داده تا ازدواج کنند تا آنها را بی نیاز کند، پس این وعده عام است و شامل همه می شود.
ثانیا این وعده مطلق نیست بلکه ممکن است تحت تاثیر عوامل و موانعی قرار گیرد.
ثالثا محقق نشدن غنا برای برخی فقرا به دلیل عدم وفای به عهد خداوند یا وعده ندادن او نیست، بلکه به دلیل موانعی است که جلوی عملی شدن وعده را گرفته است.
پس اینطور نیست که خداوند به برخی وعده نداده باشد. به همین دلیل چنین وعده ای با عمومیت خود، ایجاد انگیزه می کند. مگر در مورد عده ای اندک که برخی گناهان مانع از رزق در آنها نهادینه شده است.

و طاها;899974 نوشت:
برای اینکه مطمئن شویم تحت وعده ی خدا هستیم و صد در صد به غنی می رسیم، چه کار باید کرد ؟ چه شرایط یا به تعبیر شما چه موانع و معداتی لازم است تا مطمئن شویم تحت وعده ی خدا هستیم و صد در صد غنی می شویم ؟

وعده خدا در مورد غنی شدن است و به آنهم عمل می کند اما مانع از غنی شدن در برخی فقرا باعث عدم تحقق خارجی غنای مورد نظر در ایه شده و این غنی شدن منجر به غنی تر شدن می شود. اما اینکه فعلیت این وعده منوط به چه عواملی است، غالب عوامل و موانع در پست 60 گفته شد و برخی موارد اندک نیز که ممکن است ما به آن دسترسی نداشته باشیم، قابل اعتنا نیست. چرا که بر فرض وجود چنین عوامل اندکی، تاثیر چندانی بر نتیجه نخواهد داشت و سبب بی انگیزگی نمی شود. هر چند چون حصر این عوامل و موانع عقلی نبوده و میزان تاثیر انها هم روشن نیست، با یقین منطقی نمی توان از تحقق فعلی این وعده صحبت کرد.
بنابراین:
آیا می توان به این وعده اعتماد کرد؟
بله، چون شامل همه فقرا می شود.
آیا این وعده فعلیت خارجی هم پیدا می کند؟
تحقق چنین وعده ای منوط به عدم برخی موانع است. در صورت وجود برخی موانع تاثیر این وعده تقلیل یافته و در برخی موارد ممکن است بعلت تعدد موانع اثر نکند.
آیا می توان غنی شدن شخصی را بعد از ازدواج بدلیل ازدواج او دانست؟
غنی شدن معلول چندین عامل است که یکی از آنها ازدواج می باشد، بنابراین ازدواج مسلما موثر در غناست اما نمی توان گفت این میزان از غنا بدلیل ازدواج بوده است، چرا که ممکن است دیگر عوامل هم موثر در این میزان از غنا باشند. به عبارتی غنا برآیند عوامل و موانعی است که ازدواج یکی از انهاست.

و طاها;899974 نوشت:
کسی نگفته است غنی شدن متوقف بر برداشتن تمام موانع است.

به نظر شما این جمله:
و طاها;896836 نوشت:
یا این فقرا باید این صفات و سایر صفاتی که مانع است را از بین ببرند و بعد به وعده ی خدا تکیه کنند ...
اما مشکل اینجاست که باید این صفات را بدانند تا از بین ببرند اما این صفات نامعلوم است. و فرضا هم که معلوم شوند آن قدر زیاد یا سخت هستند که به جای انگیزه دادن، موجب انگیزه کشی خواهند شد.

ظهور در برداشتن تمام موانع یا حداقل اکثر انها ندارد؟
اتفاقا از دقت در نوشته های شماست که چنین برداشتی حاصل می شود...
در هر حال اگر منظور شما در این قسمت برطرف کردن برخی موانع باشد، انگیزه کشی نخواهد شد و نتیجه قسمت اول شما هم صحیح نیست.

و طاها;899974 نوشت:
وقتی می پرسم موانع غنی شدن در آیه ی قرآن چیست و شما یک سری موانع و معدات ردیف می کنید، به معنای این است که غنی شدن متوقف بر برداشتن تمام موانع است در حالی که می دانیم چنین نیست.

در پست شماره 60 بنده در نکات گفتم:
عامل;897343 نوشت:
رابعا به هر میزان که عوامل فقر برداشته و یا عوامل غنا حاصل شود، انسان به میزانی از غنای مادی و معنوی خواهد رسید؛ به عبارتی فقیر و غنی شدن دارای مراتب و تشکیکی است.

این به معنای برداشتن تمام موانع است؟!!!

و طاها;899974 نوشت:
می خواهیم بدانیم که الان برآیند معادله در مورد ما چیست ؟ آیا تحت وعده ی خدا قرار داریم یا نه ؟

وعده خدا شامل همه فقرا می شود و تا جایی که انسان می تواند باید از موانع بردارد تا امید دستیابی به وعده الهی در مورد ازدواج بیشتر شود. اما اینکه بتوان گفت چندتا از موانع باعث می شود جلوی غنی شدن انسان با ازدواج گرفته شود، مشخص نیست. چرا که میزان تاثیر موانع مشخص نیست. البته از آنجایی که تنها یک عامل برای غنی شدن فقرا در قرآن مورد تاکید قرار گرفته است، می توان گفت این عامل از دیگر عوامل قویتر است و همین برداشت باعث امید بخشی و انگیزه خواهد بود.
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

و طاها;899974 نوشت:
لذا راهی غیر از این دو وجود ندارد و راه شما نمی تواند راهی غیر این دو باشد مگر اینکه بدیهیات منطقی را انکار کنید ( این تقسیم بندی بر اساس یک مسئله ی بدیهی شکل گرفته است : هیچ شئ ای با متناقض خودش جمع نمیشود ... )

اصل اشکال به نتیجه ایست که از تقسیم گرفته اید(پست 58). از طرفی جامع و مانع بودن تقسیم ثنائی به این است که آنقدر تقسیم را پیش ببرید تا دیگر احتمالی باقی نماند، در حالی که شما این کار را نکردید و بنده ادامه تقسیم را در پست های قبلی به شما تذکر دادم.

و طاها;899974 نوشت:
آیا انسان می تواند به این برآیند آگاهی پیدا کند ؟

کسی که اوصاف موجب غنا و موانع آن را قبل از ازدواج دارد، تا حدودی به احوال خود آگاه است و به این برایند رسیده است. بنابراین وعده خدا در مورد ازدواج انگیزه دهی خود را خواهد داشت و اینطور نیستکه تمام موانع غنا یکدفعه بعد از ازدواج حاصل شود. پس بطور اجمال انسان برآیند اوصاف پسندیده و ناپسند خود را قبل از ازدواج می داند و تاثیر آنرا در زندگی می بیند و اضافه شدن ازدواج مسلما وضع را بهتر خواهد کرد. اما اینکه در مورد فقیر آیا ازدواج این قدرت را دارد تا در مقابل موانع هر فرد مقاومت کرده و او را غنی کند، نمی توان چنین چیزی را گفت و تنها می توان گفت مسلما با اضافه شدن یکی از عوامل غنا که همان ازدواج است، کفه غنا سنگین تر خواهد شد و فرد غنی تر می شود و این غنی تر شدن گاهی به غنا می انجامد و گاهی به مرز غنا نمی رسد اما بهبود می یابد.

و طاها;899974 نوشت:
باید قبول کرد تا زمانی که فقر مادی برای این روایات اثبات نشود این روایات دچار اشکال خواهند بود...

ظهور این دسته از روایات حجت است و آنهم فقر و غنای مادی است و در برخی موارد بعلاوه مادی، معنوی را هم شامل می شود. پس در موارد اخیر بالاخره فقر وغنای مادی وجود دارد و فقر و غنای معنوی بطور ضمنی مطرح است لذا اشکال وارد نیست.
[/]

و طاها;900071 نوشت:
بین وعده دادن و عملی شدن وعده، تفاوتی نیست.

با سلام و احترام متقابل
وعده دادن یه چیزه
عمل کردن به اون دعده از طرف وعده دهنده یه چیزه دیگه اس
عملی شدن وعده در مورد فقیر هم یه چیز دیگه اس
پس سه تا چیز داریم!!!
به نظرم خدا در براه ازدواج فقیر فقرا دوتای اول رو انجام داده ولی سومی به خود فقیر بستگی داره.
یه مثال
یکی به شما میگه اگه فلان کار رو انجام بدی من ظرف شما رو پر آب زلال می کنم تا ازش استفاده کنی
بعد عمل کردن به اون کار مورد نظر اون اقا ظرف شما رو پر اب می کنه
ولی شما در راه اومدن به خونه ممکنه کمی از این اب رو بریزین و نصف اب رو به خونه برسونید
یکی دیگه با دقت میاد خونه و هیچی از اب رو نمی ریزه
یکی دیگه بیشتر اب رو میریزه و مقدار کمی رو میراه خونه
خب وعده دهنده در مورد همه به وعده ای که داده بود عمل کرد ولی در واقع هرکی به اندازه دقت خودش اب به خونه رسوند.
وعده خدا هم میتونه اینطوری باشه
همه رو وعده داده غنی کنه و بعد ازدواج هر کی به اندازه ای که توان داشته از غنای خدا گرفته پس به همه داده و لی بعضی کم گرفتن بعضی زیاد

عامل;900185 نوشت:
سلام

با سلام

نقل قول:
بین وعده خدا و وفای او به عهدش با تحقق فعلی این وعده در خارج فرق است. تحقق خارجی وعده مشروط است

وقتی تحقق خارجی وعده، مشروط باشد یعنی وعده نیز مشروط بوده است.
وقتی تحقق خارجی وعده، غیرمشروط باشد یعنی وعده نیز غیرمشروط است.
پس تفاوتی بین این دو وجود ندارد.
امکان ندارد خداوند وعده اش غیرمشروط باشد و تحقق وعده اش مشروط باشد...

نقل قول:
اولا خداوند به همه فقرا وعده داده تا ازدواج کنند تا آنها را بی نیاز کند، پس این وعده عام است و شامل همه می شود

اگر خداوند به همه ی فقرا وعده غنا داده بود، وعده اش غیرمشروط میشد نه مشروط.
و اگر خدوند وعده اش مشروط باشد حتما به همه ی فقرا وعده نداده است بلکه به فقرایی که دارای شروط باشند وعده داده است.
جالب این است که خودتان هم به این مطلب اعتراف کرده اید :

[SPOILER]لذا برای گروهی که مانع ندارند، غنا را وعده داده

[/SPOILER]

نقل قول:
ثانیا این وعده مطلق نیست

اگر وعده مقید و مشروط است پس به همه ی فقرا چنین وعده ای داده نشده است.

نقل قول:
ثالثا محقق نشدن غنا برای برخی فقرا به دلیل عدم وفای به عهد خداوند یا وعده ندادن او نیست

بله محقق نشدن غنا برای برخی فقرا به دلیل عدم وفای به عهد از سوی خداوند نیست.
اما به معنای وعده ندادن خدا، به آن عده از فقرا خواهد بود. ( پس قسمت بولد شده اشتباه است )

نقل قول:

به نظر شما این جمله : ...



ظهور در برداشتن تمام موانع یا حداقل اکثر انها ندارد؟ ....
در پست شماره 60 بنده در نکات گفتم:
نقل قول:
رابعا به هر میزان که عوامل فقر برداشته و یا عوامل غنا حاصل شود، انسان به میزانی از غنای مادی و معنوی خواهد رسید؛ به عبارتی فقیر و غنی شدن دارای مراتب و تشکیکی است
این به معنای برداشتن تمام موانع است؟!!!
قبل از اینکه شما موانع و معدات را در پست شماره 60 ردیف کنید بنده گفتم :
[SPOILER]اما اولا سوال بنده، موانع و معدات عام نیست.
بلکه سوال بنده، فهمیدن آن موانع و معداتی است که باعث می شود آن غنای مورد نظر آیه ی قرآن، تحقق یابد ...
پس ممکن است کسی بگوید اگر دروغ بگویی رزقت کم می شود. و مثلا بنده دروغ نمی گویم و در نتیجه درجه ی فقرم، کم می شود اما باز هم غنی نمی شوم. پس آیا همین که دروغ نگوییم کافی است تا مشمول وعده ی خدا شویم ؟ خیر.
پس باید بدانیم آن لیاقت چیست ؟
[/SPOILER]
بعد از پست شماره 60 هم به انحای مختلف توضیح دادم. و مکررا گفتم بین تاثیر تشکیکی با آنچه در سوال مطرح شد خلط نکنید ... بین غنی شدن و غنی تر شدن خلط نکنید... اما متاسفانه شما بیش از آنکه سعی کنید سوال را متوجه شوید سعی می کنید به اشتباهتان ادامه دهید و مدام آن را درست معرفی کنید ...
اما در مورد تقسیم بندی :
اگر سوال را متوجه شده باشید ... انسان برای اینکه مطمئن شود آن لیاقت را دارد راهی جز این دو ندارد : یا تمام شرایط را فراهم می کند یا نمی کند ... اگر بخواهد تمام شرایط را فراهم کند که یا معلوم نیستند یا اینکه عرفا و عقلا مقدور نیستند و تنها در مورد افراد نادری تحقق می یاید و خدا هم چنین قصدی نداشته است ... پس این موانع و معدات اشتباه هستند. و بنده هم اشکالاتش را مطرح کردم. پاسخ شما هم طبق فرض سوال بنده است و پاسخ من هم به شما طبق همان است. حالا اینکه خودتان هم در تایید اشکالات من، به پاسخ خودتان اشکال می گیرید باز هم نشان می دهد که سوال را متوجه نشده اید ...

نقل قول:
اما اینکه بتوان گفت چندتا از موانع باعث می شود جلوی غنی شدن انسان با ازدواج گرفته شود، مشخص نیست. چرا که میزان تاثیر موانع مشخص نیست.

این جمله را می توان اولین جمله ای دانست که مربوط به سوال بنده می شود.

نقل قول:
البته از آنجایی که تنها یک عامل برای غنی شدن فقرا در قرآن مورد تاکید قرار گرفته است، می توان گفت این عامل از دیگر عوامل قویتر است و همین برداشت باعث امید بخشی و انگیزه خواهد بود

اولا قوی تر بودن یک عامل به معنای اکثریت داشتن مصادیق آن عامل نیست. قوی تر بودن یک عامل اگر در نتیجه دادن مطلق بود دیگر نباید مصادیق نقض پیدا می کردیم اما مصادیق افراد فقیر بسیار زیاد هستند. و مصادیق نقض نشان می دهد که عوامل قوی تری وجود داشته اند که مانع غنا شده اند. پس مصادیق می توانند اکثرا فقیر باشند نه غنی. هم چنین ذکر کردن یک عامل اگر چه به معنای قوی بودن آن هست اما می دانیم اثبات شی نفی ماعدا نمی کند. پس نه تنها نمی توان منکر وجود عوامل قوی دیگر شد. بلکه مثال های نقض آن فراوان است و اثبات می کند که عوال قوی تر وجود دارد که تعداد مصادیق را می تواند به هر سویی ( غنا یا فقر ) بکشاند. ( این جمله را می آورم تا در کنار توضیحاتی که دادم کمک کند تا لب مطلب را بهتر درک کنید : اسلام هیچ عیبی ندارد اما لازمه ی عیب نداشتن اسلام این نیست که اکثر مسلمان ها بی عیب باشند ... )

دوما معلوم نیست انها که فقیر نیستند به خاطر وعده ی خدا غنی شده باشند بلکه ممکن است مانند کفار یا مومنان بی لیاقت به غنا رسیده اند. پس هم طرف غنا و هم طرف فقر دچار اشکال هستند.

سوما انگیزه بخشی در جایی مطرح است که شما مشمول یک وعده باشید و الا کسی که در قرعه کشی شرکت نکرده یا ساکن جزیره قشم نیست نمی تواند امید به برنده شدن یا تلویزیون داشتن یا ... داشته باشد. این امید احمقانه است نه عاقلانه...

چهارما به فرض اینکه مشمول وعده ی خدا باشیم حتما تحقق خواهد یافت چون این وعده،یک فعل بشری نیست که احتمال خلاف در آن مطرح شود. مثلا در مثالی که ذکر کردم ممکن است ساکن جزیره قشم هم بشویم اما احتمال اینکه آن فرد میلیاردر به ما تلویزیون بدهد را 90 درصد تخمین بزنیم. اما در مورد خداوند چنین احتمالی اشتباه است و اگر چنین عقیده ای داشته باشیم نشان می دهد که تخلف خدا از وعده اش را ممکن می دانیم در حالی که چنین عقیده ای فاسد است و خداوند هیچ گاه خلف وعده برایش امکان ندارد...
پنجما حتی در افعال بشر، احتمال خلاف تا جایی نادیده گرفته می شود که اندک باشد پس درصورتی می توان احتمال خلاف را نادیده گرفت که ثابت شود کسانی که غنی نشده اند بسیار اندک هستند در حالی که چنین چیزی اثبات نشده است و اثبات بر دوش مدعی است.
علاوه بر پنج دلیل پیشین برای توضیح بیشتر :
از هر 3 تا 4 جوان بین 15 تا 24 ساله، یک نفر بیکار است. یعنی چیزی در حدود یک سوم جمعیت جوانان 15 تا 24 ساله بیکار هستند.
تازه آمارهای بسیار بدتری در کشور ما و سایرکشورها وجود دارد.
و باز بسیاری از جوانان شاغل نفقه زن و بچه را ندارند.
و همچنین زن می تواند از شوهری که فاقد توانایی پرداخت نفقه باشد، تقاضای طلاق کند و از طریق دادگاه طلاق او گرفته خواهد شد.

با توجه به دلایل پیش گفته ادعای شما باطل خواهد بود.

نقل قول:
اصل اشکال به نتیجه ایست که از تقسیم گرفته اید(پست58 )

اول که اشکالتان به تقسیم ثنائی بود که عرض شد تقسیم ثنائی است و مخالفت شما تنها انکار بدیهیات است. اما شما به جای پذیرفتن، مخالفت می کردید.

بعد گفتید مشکلم مبنای تقسیم است که یک بار اینگونه اشکال کردید : [SPOILER]اگر گفتیم به هر میزان که شما از موانع برطرف کنید، مرتبه ای از غنا را درک می کنید، ترک موانع مقدور صحیح خواهد بود نه دو راه پیشنهادی شما
[/SPOILER]
و پاسخ داده شد :
[SPOILER]بزرگوار این تقسیم بندی ثنائی است و بعید است شما آن را نخوانده باشید. ( در منطق مظفر که فکر می کنم سال دوم طلبگی می خوانند )
فردی که ازدواج می کند، یا موانع را برطرف کرده است یا نکرده است.
راهی که شما می گویید خارج از این تقسیم بندی نیست و نمی توانید چنین امر بدیهی را انکار کنید ...
لطفا به حرف هایی که می زنم توجه کنید
وقتی ما می گوییم که فرد یا موانع را رفع کرده یا نکرده ... با فرض تلاشی است که از هر مسلمانی انتظار می رود...
مگر کسی که موانع را رفع کرده، بدون تلاش این کار را انجام داده است ؟! که حالا شما بگویید کسی که موانع را برطرف نکرده است باید تلاش کند ؟!
ما که نمی گوییم موانع مقدور را برطرف نکند ... اتفاقا انسان باید سعی کند به واجبات عمل کند و محرمات را ترک کند و به مستحبات پرداخته و مکروهات را ترک کند ( مثلا انسان باید سعی کند نیت گناه نکند یا احسان کند یا ... )
لطفا کمی توجه کنید ...دوباره تکرار می کنم ...
کسی نمی گوید مسلمان ، مسلمانی نکند ... واجبات انجام ندهد ... محرمات را ترک نکند ... کسی نمی گوید مسلمان مستحبات انجام ندهد و مکروهات را ترک نکند ... کسی نمی گوید مسلمان نیت گناه کند یا اسراف کند یا ...
می بینید که تفاوتی بین هیچ مسلمانی در این تقسیم بندی نیست.
چه کسی که موانع را برطرف کرده و چه کسی که موانع را برطرف نکرده ، هر دو یکسان هستند.
پس اینکه بگویید کسی که موانع را برطرف نکرده است باید تلاش کند، نه تنها راه سومی نیست و همان راه دوم است بلکه انکار بدیهیات است ...[/SPOILER]
و بار دیگر بحث تشکیکی بودن در مبنای تقسیم وسط کشیدید که عرض شد نتیجه ی نفهمیدن سوال و موضوع است.

حالا در مرحله چهارم می گویید اشکال کارشناس نسبت به نتیجه ای بوده که من از تقسیم ثنائی گرفته ام نه خود تقسیم ثنائی ...
در جواب باید عرض کنم پس تقسیم بندی ثنائی هیچ اشکالی ندارد مگر اینکه بدیهیات را منکر شوید...
اما در مورد اشکال شما درباره نتیجه، مگر چه نتیجه ای گرفته شده که شما با آن مخالف هستید ؟ ( نتیجه به قرار زیر است ) :

[SPOILER]پس تقسیم بندی بین نفی و اثبات است :
شخص یا موانع را برطرف می کند یا نمی کند ... و راه سومی وجود ندارد ...
اول )
اگر شخص موانع را برطرف کرده باشد آیا می تواند برای ازدواج، به وعده ی خدا تکیه کند ؟ ( به عبارتی آیا می توان چنین نتیجه ای گرفت ؟ )
بله
به شرطی که اولا این موانع معلوم باشد و دوما این موانع ان قدر سخت و دور از دسترس نباشند که انگیزه کشی کنند ...
اما می دانیم که این موانع کاملا معلوم نیست ( قبلا توضیح دادم و شما هم اذعان کردید ) و دوما این موانع تنها برای عده ی معدودی قابل انجام است ... ( قبلا توضیح دادم )
پس وقتی شرط مجهول باشد عملا تکیه کردن امکان عملی ندارد ...
و اگر شرط معلوم باشد اما سخت باشد، عملا کنار گذاشته میشود و کسی ریسک نمی کند و یا اگر اقدام به پیاده کردن آن کند، زمان بر است به گونه ای که ازدواج عملا ترک خواهد شد یا بسیار به تاخیر خواهد افتاد ...
( مثل موانع و معداتی که ذکر کرده اید)
دوم )
اگر شخص، موانع را برطرف نکرده باشد آیا می تواند برای ازدواج، به وعده ی خدا تکیه کند ؟ ( آیا می توان چنین نتیجه ای گرفت ؟ )
خیر زیرا شخص شرایط تحقق وعده را ندارد و خداوند وعده نکرده است که این افراد فاقد شرایط را غنی کند پس این افراد برای ازدواج به تلاش و استعداد خودشان تکیه می کنند نه وعده ی خدا زیرا مشمول تحقق وعده نمی شوند تا به آن تکیه کنند.[/SPOILER]

فکر نمی کنم جایی بوده باشد که شما به نتیجه گیری من اشکالی وارد کرده باشید و جوابی داده نشده باشد ...
مثلا این بخش کلام شما در پست قبلی تایید بخشی از نتیجه گیری بنده است :

نقل قول:
اما اینکه بتوان گفت چندتا از موانع باعث می شود جلوی غنی شدن انسان با ازدواج گرفته شود، مشخص نیست. چرا که میزان تاثیر موانع مشخص نیست

نسبت به این بخش کلامتان ( که در چند سطر بالاتر هم اوردم ) :

نقل قول:
البته از آنجایی که تنها یک عامل برای غنی شدن فقرا در قرآن مورد تاکید قرار گرفته است، می توان گفت این عامل از دیگر عوامل قویتر است و همین برداشت باعث امید بخشی و انگیزه خواهد بود

در همین پست و در 6 بند جواب دادم.
پس صحبت های شما نه تنها چیزی را اثبات نمی کند بلکه کاملا رد می شود.

نقل قول:
از طرفی جامع و مانع بودن تقسیم ثنائی به این است که آنقدر تقسیم را پیش ببرید تا دیگر احتمالی باقی نماند، در حالی که شما این کار را نکردید و بنده ادامه تقسیم را در پست های قبلی به شما تذکر دادم

باز هم تصور نادرستی از تقسیم ثنائی دارید.

اولا تقسیم ثنائی به خاطر اینکه بین نفی و اثبات است، ذاتا جامع و مانع است و شرط جامع و مانع بودن تقسیم ثنائی به این نیست که آن قدر تقسیم را پیش ببریم تا دیگر احتمالی باقی نماند.
دوما در تقسیم ثنائی و اصولا هر تقسیمی، تا جایی تقسیم را ادامه می دهند که نیاز باشد پس اینکه بگویید باید تقسیم را تا پایان یافتن احتمالات ادامه داد، باطل است.
سوما اگر خواسته اید ادامه ی تقسیمِ بنده را متذکر شوید که نه تنها نیازی نیست بلکه کار لغوی است چون باید بر تقسیم فایده ای مترتب باشد که نبود و تاثیری در نتایج ندارد. و اگر تقسیم دیگری مد نظر شما بوده است که ربطی به تقسیم من ندارد.

بنابر سه بند اخیر، صحبت های شما باطل است.


نقل قول:
ظهور این دسته از روایات حجت است و آنهم فقر و غنای مادی است و در برخی موارد بعلاوه مادی، معنوی را هم شامل می شود. پس در موارد اخیر بالاخره فقر وغنای مادی وجود دارد و فقر و غنای معنوی بطور ضمنی مطرح است لذا اشکال وارد نیست

اگر ادعای من را قبول ندارید پس چرا مدام سعی می کنید آن را اثبات کنید ؟

safayyy;900191 نوشت:

با سلام و احترام متقابل
یه مثال
یکی به شما میگه اگه فلان کار رو انجام بدی من ظرف شما رو پر آب زلال می کنم تا ازش استفاده کنی
بعد عمل کردن به اون کار مورد نظر اون اقا ظرف شما رو پر اب می کنه

با سلام و احترام
به مثالی که زده اید توجه کنید :
قسمت قرمز رنگ یعنی شرط.
و شرط کردن به این معناست که شما به کسی وعده ی آب زلال می دهید که به شرط عمل کند پس به همه وعده نداده اید.
بلکه به کسی وعده داده اید که به شرط عمل می کند.

من هم می گویم خداوند به همه وعده ی غنا نداده است بلکه به افرادی این وعده را داده است که شرایطش را داشته باشند.
پس اگر خداوند کسی را غنی نکرده است به این خاطر است که به او وعده ای نداده است نه اینکه به کسی وعده داده باشد و بعد تخلف کرده باشد.
پس حتی یک مورد هم نباید تخلف از وعده داشته باشیم.

مثلا کسی که ساکن جزیره قشم نشده است نمی تواند امید داشته باشد به او تلویزیون بدهند. زیرا وعده به شرط سکونت بود یعنی به کسی وعده ی تلویزیون دادند که ساکن قشم باشد پس کسی که ساکن تهران است نمی تواند امید داشته باشد تلویزیون داشته باشد چون اصلا به او چنین وعده ای ندادند ...

و طاها;900335 نوشت:
من هم می گویم خداوند به همه وعده ی غنا نداده است بلکه به افرادی این وعده را داده است که شرایطش را داشته باشند.
پس اگر خداوند کسی را غنی نکرده است به این خاطر است که به او وعده ای نداده است نه اینکه به کسی وعده داده باشد و بعد تخلف کرده باشد.
پس حتی یک مورد هم نباید تخلف از وعده داشته باشیم.

سلام و احترام
به نظرم اصلا به مثال من دقت نکردید
توی مثال انجام یه عمل(مثل ازدواج) شرط دادن اب گوارا(غنا) بود.
ریختن اب در مسیر هم به خاطر اون مانع ها بود.
پس خدا به همه وعده داده و به وعدش هم عمل کرده ولی بعضی ها همه وعده رو دریافت کردن و بعضی ها کمتر
همه این دریافت ها به دلیل بودن یه سری مانع ها ست.
ایه هم بطور کلی همینو میگه که خدا به همه فقیرا وعده داده و نگفته به بعضی ها وعده دادم
اگه شما مقتضی بودن ازدواج رو قبول دارید و مانع بودن بعضی چیزا رو هم قبول دارید پس وعده برای همه هست ولی برای بعضی به فعلیت نمی رسه
این مثال اگه مشکلی داره بگید

safayyy;900475 نوشت:

سلام و احترام
به نظرم اصلا به مثال من دقت نکردید
توی مثال انجام یه عمل(مثل ازدواج) شرط دادن اب گوارا(غنا) بود.
ریختن اب در مسیر هم به خاطر اون مانع ها بود.
پس خدا به همه وعده داده و به وعدش هم عمل کرده ولی بعضی ها همه وعده رو دریافت کردن و بعضی ها کمتر
همه این دریافت ها به دلیل بودن یه سری مانع ها ست.
ایه هم بطور کلی همینو میگه که خدا به همه فقیرا وعده داده و نگفته به بعضی ها وعده دادم
اگه شما مقتضی بودن ازدواج رو قبول دارید و مانع بودن بعضی چیزا رو هم قبول دارید پس وعده برای همه هست ولی برای بعضی به فعلیت نمی رسه
این مثال اگه مشکلی داره بگید

با سلام و احترام
مقصود شما این است که
همه ی کسانی که ازدواج میکنند غنی میشوند اما بعد از غنی شدن به خاطر موانعی که دارند نمیتوانند غنا را حفظ کنند و بسیاری از انها فقیر میشوند ؟
اگر بله توضیح خواهم داد که باطل است.
و اگر خیر باید توضیح دهید مقصودتان چیست.
به هر حال اگر به ایه قران هم توجه کنید خداوند وعده به غنی کردن میدهد یغنهم الله یعنی تحقق وعده نه صرفا بخواهد حرفی بزند....بین وعده و تحقق وعده فاصله ای نیست.
وقتی وعده ای مشروط باشد تحقق اش مشروط میشود و بالعکس...

[="Tahoma"][="Blue"]سلام علیکم

و طاها;900331 نوشت:
امکان ندارد خداوند وعده اش غیرمشروط باشد و تحقق وعده اش مشروط باشد...

تنها شرطی که خداوند در آیه به آن اشاره نموده است همان ازدواج است، اما چرا غنا در خارج برای برخی بوجود نمی اید؟ این به سبب تزاحم دیگر موانع غناست نه به دلیل وعده ندادن خداوند. به عبارتی وعده الهی که شامل همه می شود، مقتضی تحقق غناست و این مقتضی اگر با مانع مواجه نشود، تاثیر کامل خود را می گذارد. پس فرق است بین وعده ای که جامع است اما در تحقق خارجی با مانع مواجه می شود و وعده ای که از ابتدا و در مقام جعل، مشروط یا مقید باشد. ثمره این بحث در اینجا مشخص می شود که در صورت جامع بودن وعده، خداوند به وعده عمل کرده اما در برخی موارد مانعی سبب عدم تحقق کامل آن برای بنده می شود و در صورت دوم اصلا وعده نداده تا عمل کند. جامعیت وعده هم موافق ظاهر آیه است و هم مطابق با ایجاد انگیزه ای که مد نظر خداوند متعال است.
بنابراین غنی شدن فقیر محل تزاحم عوامل و موانع متعددی است که هر کدام به تنهایی قابلیت غنی یا فقیر کردن را دارند اما برایند آنها ممکن است باعث غنی یا فقیر شدن باشد.

و طاها;900331 نوشت:
انسان برای اینکه مطمئن شود آن لیاقت را دارد راهی جز این دو ندارد : یا تمام شرایط را فراهم می کند یا نمی کند ... اگر بخواهد تمام شرایط را فراهم کند که یا معلوم نیستند یا اینکه عرفا و عقلا مقدور نیستند و تنها در مورد افراد نادری تحقق می یاید و خدا هم چنین قصدی نداشته است ... پس این موانع و معدات اشتباه هستند.

غنای مورد نظر در ایه موانع خاص ندارد! هر چه هست مواردی است که بصورت عام مطرح شده و برآیند آنها فقر یا غنا خواهد بود.
اما بنده تصور کردم پس از قبول برآیند برای عوامل و موانع فقر و غنا، دست از تقسیم اولیه برداشته باشید... دوست عزیز چطور می شود شما برایند را قبول کنید و باز اصرار به برداشتن تمام موانع داشته باشید؟! بنابر برایند ممکن است شما برخی از موانع را همچنان داشته باشید اما عوامل غنای شما چیره باشد، پس لازم نیست تمام موانع شناخته شده و ناشناخته را از بین ببرید. بنابراین آیه سبب ایجاد انگیزه است.

و طاها;900331 نوشت:
قوی تر بودن یک عامل اگر در نتیجه دادن مطلق بود دیگر نباید مصادیق نقض پیدا می کردیم اما مصادیق افراد فقیر بسیار زیاد هستند.

اولا بنده گفتم این عامل قوی، انگیزه بخش است نه اینکه مطلقا نتیجه بدهد.
ثانیا شما هیچ آمار قابل اعتمادی از فقرایی که ازدواج کرده اند و غنی نشده اند ارائه نکردید، پس این حرف شما ادعای بدون دلیل است.
ثالثا بنابر برایند عوامل، وجود فقیری که بعد ازدواج غنی نشده توجیه پذیر است و مورد نقض نیست.

و طاها;900331 نوشت:
دوما معلوم نیست انها که فقیر نیستند به خاطر وعده ی خدا غنی شده باشند

در این مورد هم عرض شد که قبل ازدواج فقیر، احوال و اعمال او مشخص است و به همین ترتیب فقر و غنای او روشن است، زمانی که بعد ازدواج، فقر او به غنا تبدیل می شود در حالی که هیچ تغییری در او غیر از ازدواج رخ نداده با ظن قریب به یقین می توان گفت ازدواج باعث غنای او شده است.

در نهایت با توجه به اینکه ازدواج عاملی قوی در تحقق غناست، پس انگیزه بخش است اما با توجه به موانع دیگر ممکن است تحت تاثیر قرار گیرد و تنها سبب غنی تر شدن گردد نه غنی شدن که این مورد هم انگیزه بخش است.

[/]

عامل;900989 نوشت:
سلام علیکم



با سلام

نقل قول:
غنای مورد نظر در ایه موانع خاص ندارد! هر چه هست مواردی است که بصورت عام مطرح شده و برآیند آنها فقر یا غنا خواهد بود.
اما بنده تصور کردم پس از قبول برآیند برای عوامل و موانع فقر و غنا، دست از تقسیم اولیه برداشته باشید... دوست عزیز چطور می شود شما برایند را قبول کنید و باز اصرار به برداشتن تمام موانع داشته باشید؟! بنابر برایند ممکن است شما برخی از موانع را همچنان داشته باشید اما عوامل غنای شما چیره باشد

واقعا چه طور و با چه زبانی باید به پاسخ شما ( یعنی همان پستی که تمام موانع را ردیف کردید ) اشکال کنم تا بپذیرید که رفع تمام موانع اشتباه است ؟
جالب این است که خودتان در پاسخ سوال بنده، تمام موانع را آورده اید و بعد به پاسخ خودتان هم اشکال می گیرید ...
خوب وقتی خودتان هم پاسخ خودتان را قبول ندارید و به آن اشکال می کنید یا به خاطر این است که به اشتباه خود پی برده اید یا به این خاطر است که سوال را نفهمیده اید ...
بنده از ابتدا ترجیح دادم به جای اینکه بگویم اشتباه کرده اید، بگویم سوال را متوجه نشده اید.
برای توضیح بیشتر یک مثال می زنم
من می پرسم چه چیزی لازم است تا من لیاقت لازم را داشته باشم ؟
شما ممکن است به چند صورت جواب بدهید :
صورت اول )
مثلا شما می گویید پنج عامل داریم :
الف . ب . ج . د . ر
و شما باید 5 عامل را داشته باشید.
صورت دوم
یا ممکن است بگویید
اگر تنها سه عامل را در خود داشته باشید، لیاقت لازم را کسب خواهید کرد.
صورت سوم
یا مثلا می گویید اگر
عامل الف را با درجه 90 داشته باشید، لیاقت لازم را دارید حتی اگر بقیه را نداشته باشید ...
یا از این ترکیب ها ...
در صورت اول کسی که دارای 5 عامل نیست به این معنا نیست که هیچ عاملی را نداشته باشد ...
در صورت دوم کسی که دارای سه عامل نیست به این معنا نیست که هیچ عاملی را نداشته باشد ...
در صورت سوم کسی که دارای عامل الف با رتبه 90 نیست به این معنا نیست که دارای رتبه ی صفر باشد یا دارای عوامل دیگر نباشد ...
شما در پاسخ به سوال من یک سری موانع را ردیف کردید و من هم گفتم
یا تمام این موانع را برطرف می کند یا نمی کند ...
و واضح بود که رفع تمام موانع اشتباه است ...
پس یک تقسیم ثنائی شکل گرفت که درست بود اما شما به خاطر درک نادرستی که از تقسیم ثنائی داشتید شروع کردید به ایرادات نامربوط ...
فعلا می توان با توجه به این جمله ی خودتان
چنین نتیجه گرفت :
با یک معادله چند مجهولی روبرو هستیم و نمی توانیم بفهمیم دارای آن لیاقت هستیم یا نه ...

نقل قول:
تنها شرطی که خداوند در آیه به آن اشاره نموده است همان ازدواج است،

اما چرا غنا در خارج برای برخی بوجود نمی اید؟ این به سبب تزاحم دیگر موانع غناست نه به دلیل وعده ندادن خداوند.
به عبارتی وعده الهی که شامل همه می شود، مقتضی تحقق غناست و این مقتضی اگر با مانع مواجه نشود، تاثیر کامل خود را می گذارد

معادله ی زیر را در نظر بگیرید :
وجود مقتضیات روشن کردن آتش + رفع موانع روشن کردن آتش = آتش
فرض کنید کسی وعده می دهد که اگر چوب برایش بیاورند آتش روشن می کند.
این شخص نمی تواند به اتکای وجود مقتضیات آتش، وعده دهد که آتش را روشن می کند زیرا صرفا با وجود مقتضیات روشن کردن آتش ، اتشی روشن نمی شود و به این شخص می گویند بولف زن و خالی بند...
پس شخص عاقل وقتی وعده به آتش روشن کردن می دهد به شرط وجود مقتضیات و رفع موانع است.
حالا چه طور عاقلانه است این مسئله را در مورد خداوند صادق بدانید؟!
پس خداوند وقتی وعده به غنا می دهد به شرط وجود مقتضیات و رفع موانع است ...

رفع موانع + وجود مقتضیات ( مثلا به قول شما ازدواج کردن) = غنا
و چون می دانیم که خداوند نه خالی بند است و نه بولف زن. پس حرف شما باطل میشود....
و خداوند وعده اش مشروط به وجود همه ی مقتضیات و رفع موانع است ...
و اگر شرط غنی شدن،فقط ازدواج کردن باشد پس ردیف کردن موانع و معدات، وجهی ندارد و به صرف ازدواج کردن باید خداوند ما را غنی کند ...

نقل قول:
اولا بنده گفتم این عامل قوی، انگیزه بخش است نه اینکه مطلقا نتیجه بدهد

در شش بند جواب دادم ...
صرفا قوی بودن یک عامل، انگیزه بخش نیست وقتی که عوامل یا موانع قوی دیگری نیز وجود دارد ... یا وقتی تحقق بخشیدن به عوامل یا رفع موانع سخت باشد ... یا وقتی عوامل یا موانع نامشخص باشند مثل یک معادله چند مجهولی ...

نقل قول:
ثانیا شما هیچ آمار قابل اعتمادی از فقرایی که ازدواج کرده اند و غنی نشده اند ارائه نکردید، پس این حرف شما ادعای بدون دلیل است

اگر شما فکر می کنید پیدا کردن فقیرانی که ازدواج کرده اند و غنی نشده اند، خلف وعده ی خدا را اثبات می کند، باید عرض کنم که مصادیقش زیاد است و یک مثال نقض هم کافی است
پس طبق فرض، خلف وعده ی خدا اثبات شد !
اما من می گویم صرفا وجود چنین مصادیقی نشان از خلف وعده ی خدا نیست زیرا وعده ی خدا مشروط است و لابد این افراد موانع را برطرف نکرده اند ...
پس خداوند به کسانی وعده ی غنی کردنشان را داده است که شرایطش را داشته باشند و به کسانی که شرایط را ندارند چنین وعده ای نداده است ...

نقل قول:

ثالثا بنابر برایند عوامل، وجود فقیری که بعد ازدواج غنی نشده توجیه پذیر است و مورد نقض نیست

دیگر نمی دانم با چه زبانی باید بگویم وجود فقیری که بعد از ازدواج غنی نشده، مورد نقض نیست ...
این قدر تا به حال توضیح دادم که حد ندارد ... ( اتفاقا گفتار شما بیشتر منطبق بر این است که غنی نشدن بعد از ازدواج را مصداق خلف وعده می دانید نمونه اش چند خط بالاتر ... )

نقل قول:
در این مورد هم عرض شد که قبل ازدواج فقیر، احوال و اعمال او مشخص است و به همین ترتیب فقر و غنای او روشن است، زمانی که بعد ازدواج، فقر او به غنا تبدیل می شود در حالی که هیچ تغییری در او غیر از ازدواج رخ نداده با ظن قریب به یقین می توان گفت ازدواج باعث غنای او شده است


اولا آیا عکسش را می پذیرید ؟ یعنی :

در این مورد هم عرض شد که قبل ازدواج فقیر، احوال و اعمال او مشخص است و به همین ترتیب فقر و غنای او روشن است، زمانی که بعد ازدواج، فقر او به غنا تبدیل نمی شوددر حالی که هیچ تغییری در او غیر از ازدواج رخ نداده با ظن قریب به یقین می توان گفت ازدواج باعث غنای او نشده است.

دوما این مورد در مورد کافر هم صادق است.

[="Tahoma"][="Blue"]سلام

و طاها;901058 نوشت:
واقعا چه طور و با چه زبانی باید به پاسخ شما ( یعنی همان پستی که تمام موانع را ردیف کردید ) اشکال کنم تا بپذیرید که رفع تمام موانع اشتباه است ؟

اولا این تقسیم شما(پست 49) قبل از بیان موانع و عوامل غنا و فقر(پست 60) بود.
ثانیا کجای آن پست گفته شد که تمام موانع باید برداشته شود تا غنا محقق شود؟ پست مذکور صرفا لیستی از عوامل و موانع فقر و غنا بود که هر کدام میزانی از تاثیر را داشتند.
ظاهرا شما به فهم خود اشکال کردید نه به پست مذکور.
با بیانهای مختلف بنده این خبط را گوشزد کردم اما شما باز هم اصرار کردید. ابتدا با این بیان که تمام عوامل یکجا و بسیط نیست تا شما چنین نتایجی بگیرید. بار بعد با بیان اینکه برای یافتن نتیجه درست باید تقسیم را ادامه دهید و بار بعد با بیان برایند و اینکه لازم نیست همه موانع برداشته شوند. نتیجه آن تقسیم هم اشکالات عمده داشت که به راحتی از آن گذشتید مانند اشکالی که به قسم دوم شد. نتیجه شما یکی از عوامل غنا بود. نتیجه قسم اول هم به دلیل فهم اشتباه شما این شد که برداشتن تمام موانع یا غیر ممکن است یا بسیار سخت. جالب است بعد از این همه نقد بنده به عدم لزوم رفع تمام موانع، شدم قائل به رفع تمام موانع!!!
در هر حال این تقسیم بیش از این ارزش ندارد که به آن پرداخته شود.

از طرفی در روایات به میزان تاثیر هیچ کدام از عوامل فقر و غنا اشاره نشده پس نمی توان گفت چند عامل باعث غنا شده یا کدام عامل بر دیگر عوامل برتری دارد، تنها چیزی که می توان از آیه و ذکر ازدواج فهمید اینست که این عامل اولا معتنا به است و ثانیا به دلیل این اعتنا، خداوند آنرا عامل غنا معرفی کرده است و اگر چنین عاملی انگیزه بخش نبود، لزومی نداشت به عنوان تنها عامل مذکور در قرآن به آن اشاره شود.
بنابراین غنی شدن اگر چه به عوامل متعددی بستگی دارد، اما عاملی چون ازدواج در مورد عموم فقرا که موانع حاد ندارند، موثر خواهد بود و همین باعث ایجاد انگیزه است.

و طاها;901058 نوشت:
معادله ی زیر را در نظر بگیرید :

اگر کسی به شما وعده روشن کردن هیزم بدهد و شما برایش هیزم تر ببرید، او آتش خود را زیر هیزم شما می گیرد اما هیزم شما روشن نمی شود، چه کسی مقصر است؟ آیا خلف وعده صورت گرفت؟ او آتش خود را به هیزم شما نزدیک کرد اما نتیجه ندادن منسوب به شماست و هیچ کس او را مقصر نمی داند بلکه شما مقصرید.
نتیجه اینکه چون خداوند در مورد همه به وعده عمل کرده است به صرف برداشتن موانع، مقتضی عمل خواهد کرد و غنا تحقق می یابد. اما اگر بگوییم خداوند اصلا وعده ای به چنین شخصی که برخی موانع را دارد، نداده است، نتیجه اش این می شود که بعد ازدواج که غنا تحقق پیدا نکرد، با برداشتن موانع هم غنا تحقق پیدا نمی کند. از طرفی تحقق غنی تر شدن موید وجود مقتضی و عمل به وعده است که با موانع مواجه شده است. اما اگر بگویید اصلا وعده نداده است، پس غنی تر شدن برای چیست و خدا به غنی تر شدن هم که وعده نداده بود...

و طاها;901058 نوشت:
اولا آیا عکسش را می پذیرید

بهتر است قبل از جواب دادن کمی تامل کنید...
این نتیجه متعلق به زمانی بود که بعد ازدواج کسی غنی شده باشد.

از آنجایی که حرف جدیدی رد و بدل نمی شود، اگر بحث دیگری ندارید، تاپیک آماده جمع بندی است.

[/]

عامل;901603 نوشت:
سلام

با سلام

خلاصه ی گفتگو تا به اینجا :

آیا لیاقت مد نظر معلوم است ؟

طبق صحبت های شما خیر
به نظرم خیلی روی این موضوع بحث شد و من فکر می کنم علت طولانی شدن بحث این بود که شما سوال بنده را متوجه نمی شدید و به تاثیر گذاری معدات و موانع و جزء العله بودن آنها می پرداختید که بارها موافقت خود را نسبت به آنها اعلام کردم و گفتم سوال من این نیست.
و سوال را تکرار می کردم تا به سوال من پاسخ دهید نه چیزی که مورد سوال نیست....

آیا می توان فهمید غنی شدن من به خاطر وعده ی خدا است یا نه ؟
خیر
تا به حال دلایلی مطرح کردم مبنی بر اینکه هیچ کس نمی تواند ادعا کند به خاطر وعده ی خدا، غنی شده است مگر افراد نادر و اندک ...
و شما هم راهی برای اینکه کسی متوجه شود غنی شدنش به خاطر وعده ی خدا بوده است ( نه اینکه غنی شدنش حاصل آنچه کفار و بی لیاقتان هم می کنند باشد)، نشان ندادید ...

آیا لیاقت مدنظر انگیزه کش است یا انگیزه بخش ؟

شما ادعا دارید انگیزه بخش است و من می گفتم خیر.
که در ادامه با رفع اشکالاتی که عرض می کنم، انگیزه بخشی را قبول می کنم
اما باز هم مشکل خلف وعده و تکیه کنندگان به وعده مجهول می ماند...
زیرا سوال از تکیه کنندگان به وعده بود ... ( چیزی که از پست ابتدایی هم معلوم است ... )
در واقع با توضیحاتی که داده می شود پاسخ شما ارتباطی به سوال من نخواهد داشت.

تفصیل مطالب :

نقل قول:
اولا این تقسیم شما(پست 49) قبل از بیان موانع و عوامل غنا و فقر(پست 60) بود.

بنده به دنبال لیاقت مد نظر بودم
و با فرض اینکه شما سوال را متوجه شده اید پاسخ دادم.
مثلا شما چند روایت به عنوان نمونه آوردید.
و بنده در پست 27 گفتم :
نقل قول:
پس نمی توانیم به کسی که واجد این صفات است : " مداومه المعاصی، ینوی الذنب، کذب" ،بگوییم ازدواج کن زیرا خدا به تو وعده ی غنی داده است.
چون آن شخص به خاطر فقر است که ازدواج نمی کندو وقتی چنین صفاتی را هم داشته باشد، نور علی نور می شود و کاملا از ازدواج کردن منصرف خواهد شد.
در پست 45 گفتید :
نقل قول:
برای طلب رزق در روایات موانع و معداتی بیان شده که با جستجو قابل دست یابی است. البته چند حدیث گذشته نیز قسمتی از شرایط بود. بنابراین که موانع برطرف شود و از طرفی با دعا و تلاش خود شخص معدات روزی مهیا گردد، وعده الهی تحقق خواهد یافت.
اگر منظور شما از لیاقت همان دفع منافع و ایجاد معدات است، بفرمایید تا در پست بعد تعدادی از روایات را در حد توان بیان کنم.

در همین پست 45 به موانع و معدات اشاره می کنید قبل از پست 60
"در پست بعدی" که در نقل بالا وعده می دهید همان پست 60 است .
و بنده قبل از آنکه پست 60 را ارسال کنید، چون حس کردم متوجه سوال نشده اید در پست 49 توضیح دادم منظورم چیست:

[SPOILER]برای طلب رزق یک موانعی وجود دارد و یک معداتی و بنده اسم همین را لیاقت گذاشته ام.
اما اولاسوال بنده، موانع و معدات عام نیست.
بلکه سوال بنده، فهمیدن آن موانع و معداتی است که باعث می شود آن غنای مورد نظر آیه ی قرآن، تحقق یابد ...
پس ممکن است کسی بگوید اگر دروغ بگویی رزقت کم می شود. و مثلا بنده دروغ نمی گویم و در نتیجه درجه ی فقرم، کم می شود اما باز هم غنی نمی شوم. پس آیا همین که دروغ نگوییم کافی است تا مشمول وعده ی خدا شویم ؟ خیر.
پس باید بدانیم آن لیاقت چیست ؟[/SPOILER]
اما شما با وجود توضیحات داده شده، لیستی از موانع را در پست 60 آوردید که بنده را قاطع تر کرد که شما متوجه سوال شده اید و چنین جوابی می دهید ...
بنده با پست شماره 60 مخالفت کردم و اشکالاتی را مطرح کردم اما شما به جای اینکه اشتباه خودتان را در جواب یا درک سوال بپذیرید به مخالفت با اشکالات مطرح شده مبادرت ورزیدید ...
پس سوال از آن لیاقت بود نه تاثیر گذاری ...
و جواب ها و اشکالات بنده هم بر همین اساس است.
اکنون اگر شما سوال را متوجه نشده بودید مشکل از بنده نبوده است زیرا از همان ابتدا تا به حال کرار و مرار به این نکته گوش زد کردم ...

نقل قول:
ثانیا کجای آن پست گفته شد که تمام موانع باید برداشته شود تا غنا محقق شود؟

به همین جهت مدام تکرار و توضیح دادم
و چند بار هم گفتم که کسی با جزء العله یا تاثیرگذاری مخالف نیست و سوال چیز دیگری است ...
نقل قول:
پست مذکور صرفا لیستی از عوامل و موانع فقر و غنا بود که هر کدام میزانی از تاثیر را داشتند.

به همین خاطر قبل از پست 60 به شما توضیح دادم منظورم چیست تا سوال را اشتباه متوجه نشوید ...
پس ایراد به شما است که لیستی که مورد سوال نیست را به عنوان پاسخ مطرح می کنید ...
نکته :
در مورد اشتباهات و درک نادرستی که نسبت به تقسیم ثنائی داشتید به پست 85 و قبل از آن ارجاع می دهم ...

نقل قول:
ظاهرا شما به فهم خود اشکال کردید نه به پست مذکور.

خوشبختانه در پست های اخیر متوجه سوال شده اید مثلا به عنوان نمونه این جمله را می توان نشانه ی همین مطلب دانست :
نقل قول:
در روایات به میزان تاثیر هیچ کدام از عوامل فقر و غنا اشاره نشده پس نمی توان گفت چند عامل باعث غنا شده یا کدام عامل بر دیگر عوامل برتری دارد،

پس لیاقت مد نظر مجهول است ... ( یا جمله ای که درباره برآیند گفته اید همین جهل به لیاقت را نشان می دهد )
پس مهم نیست که تا به حال چه شد ...
مهم این است که الان می دانید سوال چیست و جوابش مجهول است...

نقل قول:
تنها چیزی که می توان از آیه و ذکر ازدواج فهمید اینست که این عامل اولا معتنا به است

در همین که ازدواج عامل اصلی یا معتنا به یا قوی تر است اشکال وجود دارد.
زیرا آیه قرآن می فرماید اگر فقیر باشند خداوند انها را بی نیاز می کند. و اصلا صحبتی از نقش موثر ازدواج در بی نیازی نیست زیرا آیه در مقام بیان مقدار تاثیر ازدواج نیست بلکه در مقام زدودن ترس بوسیله ی وعده به غنا است.

نقل قول:
و اگر چنین عاملی انگیزه بخش نبود، لزومی نداشت به عنوان تنها عامل مذکور در قرآن به آن اشاره شود.

بعلاوه صرف ارجاع به قرآن، دلیل نمی شود ... زیرا هر تناقضی را می توان اینگونه حل کرد ... مثلا می گوییم فلان آیه که تناقضی ندارد و الا لزومی نداشت تناقض دار عنوان شود ...
اما در مورد انگیزه بخشی :
می توان پذیرفت که قوی تر بودن یا معتنا به بودن یک عامل، می تواند انگیزه بخش باشد اما به شرطی که اثبات شود این عامل در صحنه واقعی جامعه، قوتی تر است. یا ثابت شود خداوند قوی تر بودن این عامل در صحنه واقعی جامعه را اراده کرده است.
به هر حال اگر این فرض ثابت شود در نتیجه
باید قبول کنیم که عده ای انگیزه ی ازدواج پیدا می کنند و ازدواج می کنند اما غنی نمی شوند.
پس با جوانانی روبرو خواهیم شد که انگیزه پیدا کردند اما غنی نشدند ...
اما اشکال در مورد جوانانی است که به وعده ی خدا تکیه کرده اند و غنی نشده اند نه جوانانی که به ازدواج تکیه کرده اند و غنی نشده اند.
اگر ازدواج فرضا عامل غنای 60 یا 80 درصد افراد باشد و به همین خاطر انگیزه بخش باشد ، نتیجه می گیریم فرد به ازدواج تکیه کرده است نه وعده ی خدا.
در حالی که وعده ی خدا، 100 درصدی است نه 60 درصدی ...

پس کسانی که به وعده ی خدا تکیه کنند انتظار دارند به صورت 100 درصدی غنی شوند اما چگونه می توان به وعده ی خدا تکیه کرد ؟
سوال از همین بود ( و لذا از لیاقت سوال می شد که در آخر گفته شد مجهول است و اگر مجهول باشد پس نمی توان به وعده ی خدا تکیه کرد ... ) نه از چنگ زدن به عوامل قوی تر که احتمال غنا را افزایش می دهد ...
از طرفی ازدواج یک امری است که مشترک بین کفار و بی لیاقتان است در حالی که مشمول وعده ی خدا نیستند.

نقل قول:
بنابراین غنی شدن اگر چه به عوامل متعددی بستگی دارد، اما عاملی چون ازدواج در مورد عموم فقرا که موانع حاد ندارند،

اولا خودتان بیان داشتید که میزان تاثیر موانع و چند و چون آن و برآیند این موارد، معلوم نیست پس نمی توانید در مورد حتی یک نفر هم چنین قضاوتی داشته باشید چه برسد به عموم فقرا ...
دوما قبلا توضیح دادم که طبق معلوماتی که داریم موانع زیاد و حادی متحقق است و فراگیر ...

نقل قول:
اگر کسی به شما وعده روشن کردن هیزم بدهد و شما برایش هیزم تر ببرید، او آتش خود را زیر هیزم شما می گیرد اما هیزم شما روشن نمی شود، چه کسی مقصر است؟ آیا خلف وعده صورت گرفت؟

مانع از هیزم تر است و کسی که هیزم تر را آگاهانه ببرد مقصر است
اما خلف وعده صورت گرفته است.
برای اشکار شدن مغالطه ی شما باید گفت :
بین وعده به روشن کردن آتش زیر هیزم
با
آتش زدن هیزم
تفاوت فاحشی وجود دارد.
بین وعده به فراهم کردن مقتضیات غنا،
با
وعده به غنی کردن ( یغنهم الله )
تفاوت از زمین تا آسمان است ...

پس
وقتی من می دانم ممکن است شمای نوعی هیزم تر برایم بیاورید، به شما وعده نمی دهم هیزم را روشن می کنم زیرا بولف زنی و خالی بندی است. بلکه فقط به روشن کردن آتش زیر هیزم وعده می دهم .
پس اگر وعده بدهم، وعده ام مشروط به رفع موانع است اگر چه بیان نکنم ...
پس در واقع می گویم به شرط رفع موانع، آتش روشن می کنم.
یعنی همان معادله ای که گفتم :

[SPOILER]وجود مقتضیات روشن کردن آتش +رفع موانع روشن کردن آتش =آتش
فرض کنید کسی وعده می دهد که اگر چوب برایش بیاورند آتش روشن می کند.
این شخص نمی تواند به اتکای وجود مقتضیات آتش، وعده دهد که آتش را روشن می کند زیرا صرفا با وجود مقتضیات روشن کردن آتش ، اتشی روشن نمی شود و به این شخص می گویند بولف زن و خالی بند...
پس شخص عاقل وقتی وعده به آتش روشن کردن می دهد به شرط وجود مقتضیات و رفع موانع است.
حالا چه طور عاقلانه است این مسئله را در مورد خداوند صادق بدانید؟!
پس خداوند وقتی وعده به غنا می دهد به شرط وجود مقتضیات و رفع موانع است ...
رفع موانع +وجود مقتضیات ( مثلا به قول شما ازدواج کردن) =غنا
و چون می دانیم که خداوند نه خالی بند است و نه بولف زن. پس حرف شما باطل میشود....
و خداوند وعده اش مشروط به وجود همه ی مقتضیات و رفع موانع است ...
و اگر شرط غنی شدن،فقط ازدواج کردن باشد پس ردیف کردن موانع و معدات، وجهی ندارد و به صرف ازدواج کردن باید خداوند ما را غنی کند ...

[/SPOILER]

نقل قول:
اما اگر بگوییم خداوند اصلا وعده ای به چنین شخصی که برخی موانع را دارد، نداده است، نتیجه اش این می شود که بعد ازدواج که غنا تحقق پیدا نکرد، با برداشتن موانع هم غنا تحقق پیدا نمی کند.

واجد یک شرایط بودن با واجد یک شرایط شدن فرق دارد.
وعده ی مشروط، وعده دادن به واجدین شرایط است اما مانع از این نمی شود که کسی واجد شرایط بشود.
مثلا من وعده می دهم هر کس به گوانتانامو برود و در آنجا ساکن شود به او ده میلیون می دهم.
واضح است که 6 میلیارد آدم نمی توانند یقه ی مرا بگیرند و بگویند به وعده ات عمل کن و به ما ده میلیون بده . زیرا تو به همه ی ما وعده داده ای ...
چرا نمی توانند ؟
زیرا وعده ی من مشروط بود ... یعنی تنها به کسانی که شرط را محقق کرده اند وعده داده ام ...
اما مشروط بودن وعده به معنای مشخص بودن مصادیق نیست. هر کسی که واجد شرط بشود، مشمول وعده می گردد.
خداوند نیز وعده اش مشروط است نه غیر مشروط ...
پس خدا به کسانی وعده داده که واجد شرایط باشند ...
اما این به معنای این نیست که کسی نتواند واجد شرایط بشود ...

نقل قول:
از طرفی تحقق غنی تر شدن موید وجود مقتضی و عمل به وعده است که با موانع مواجه شده است.

حتی اگر این فرض را هم بپذیریم
باز هم پاسخ منفی است
زیرا کسی که کافر است یا فاقد لیاقت است، می تواند غنی تر شود و حتی غنی شود اما مشمول وعده ی خدا نباشد.
پس نمی توان گفت وعده ی خدا عملی شده است.

نقل قول:
این نتیجه متعلق به زمانی بود که بعد ازدواج کسی غنی شده باشد.

فردی را تصور کنید که نسبت به قبل از ازدواج تغییری نکرده است اما غنی می شود.

اگر کسی ( مثلا کارشناس ) بگوید

با ظن قریب به یقین خداوند به وعده اش عمل کرده است

من هم به او می گویم

فردی را تصور کنید که نسبت به قبل از ازدواج تغییری نکرده است اما غنی نشده است.

اینجا با ظن قریب به یقین می توان گفت خداوند به وعده اش عمل نکرده است

پس نمی توانیم
در یک فرض ثابت ، غنی شدن را به معنای یغنهم الله بدانیم
اما در همان فرض غنی نشدن را به معنای خلف وعده ندانیم.
این می شود یک بام و دو هوا ...

[="Tahoma"][="Blue"]

بسم الله الرحمن الرحیم



سوال:

  • آیا برای غنی شدن فقرا پس از ازدواج، شرایط خاصی وجود دارد؟
مقدمه؛ ممکن است قوانین کلی معارض و یا مخصص داشته باشند. به عناون مثال، خداوند یک قانون کلی بنام غنی شدن فقیر با ازدواج دارد، اما این دلیل با برخی دلایل دیگر ممکن است در تضاد باشد و در بعض موارد جلوی آن گرفته شود و یا حتی توسط برخی عوامل جلب روزی تاکید شود. برخی از عوامل و موانع غنا که در روایات به آنها اشاره شده به شرح ذیل است:
عوامل جلب روزی: احسان به خانواده، استغفار، امانت داری، انصاف، انقطاع از غیر خداوند، برقرای عدالت، تقوی، راستگویی، زیارت امام حسین(علیه السلام)، سحر خیزی، صدقه دادن، صله رحم، قناعت، مسافرت، میانه روی در مصرف، نماز خواندن، نماز شب، نیت و اخلاق شایسته و نیکی به والدین.
عوامل ایجاد فقر: ارتکاب گناه، اسراف، بد اخلاقی، تظاهر به فقر، تکدی گری، تنبلی و کم کاری، خیانت در امانت، دروغ، ربا، زنا، سبک شمردن نماز، سوء تدبیر و بی برنامگی، عاق والدین، قسم دورغ خوردن، کفران نعمت، لعن کردن فرزند، موسیقی حرام و نیت گناه.(1)

خداوند متعال در مورد غنی کردن فقرا توسط ازدواج می فرماید: وَ أَنكِحُواْ الْأَيَامَى‏ مِنكمُ‏ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكمُ‏ وَ إِمَائكُمْ إِن يَكُونُواْ فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ مردان و زنان بدون همسر را همسر دهيد و نيز بردگان و كنيزان درستكار را به ازدواج درآوريد. اگر فقير باشيد، خداوند شما را از جانب فضلش بى‏نياز مى‏كند كه پروردگار وسعت بخش و آگاه است.(2)
با توجه به اینکه خداوند متعال از بین عوامل غنا تنها ازدواج را سبب غنی شدن فقرا دانسته و از طرفی ازدواج به عنوان یک عامل تکوینی-علاوه بر وعده الهی- موثر در غنی شدن است، میتوان گفت این عامل یکی از موثر ترین و قویترین عوامل فقر زدایی است. لذا در برخی روایات اشاره شده که مردى خدمت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) رسيد و از تهيدستى و نيازمندى شكايت كرد پيامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: تزوج، فتزوج فوسع له‏؛ ازدواج كن، او هم ازدواج كرد و گشايش در كار او پيدا شد.(3)

البته با توجه به عواملی که در مقدمه ذکر شد، غنی شدن فقرا تابع برآیند عوامل و موانع غناست. بنابراین ممکن است فقیری بعلت داشتن برخی موانع، پس از ازدواج غنی نشود اما مسلما ازدواج اثر خود را گذاشته و او را غنی تر میکند. لذا برای اطمینان از تاثیر ازدواج در غنی شدن فقیر، لازم است به برطرف کردن موانع و ایجاد عوامل غنا که در مقدمه بیان شد، پرداخته شود. بنابراین هر قدر از موانع کمتر شده و به عوامل غنا بیشتر پرداخته شود، به همان میزان بر غنای فرد اضافه خواهد شد.

نکته: از آنجایی که وعده الهی عمومیت داشته و شامل همه می شود، محقق نشدن غنا برای برخی فقرا به دلیل عدم وفای به عهد خداوند یا وعده ندادن او نیست، بلکه به دلیل موانعی است که جلوی عملی شدن وعده را گرفته است.


  • آیا می توان گفت فقیری که بعد از ازدواج غنی شده است، تنها عامل غنی شدن او ازدواج بوده است؟
غنی شدن معلول چندین عامل است که یکی از آنها ازدواج می باشد، بنابراین ازدواج مسلما موثر در غناست اما نمی توان گفت این میزان از غنا بدلیل ازدواج بوده است، چرا که ممکن است دیگر عوامل هم موثر در این میزان از غنا باشند. به عبارتی غنا برآیند عوامل و موانعی است که ازدواج یکی از آنهاست. اما با توجه به اینکه قبل ازدواج فقیر، احوال و اعمال او مشخص است و به همین ترتیب فقر و غنای او روشن است، زمانی که بعد ازدواج، فقر او به غنا تبدیل می شود در حالی که هیچ تغییری در او غیر از ازدواج رخ نداده با ظن قوی می توان گفت ازدواج باعث غنای او شده است.


  • با توجه به موانع غنی شدن، آیا وعده الهی در مورد غنی شدن فقرا با ازدواج، انگیزه بخش است؟
از آنجایی که: اولا؛ این وعده عمومیت داشته و شامل همه می شود.
و ثانیا؛ از بین دیگر عوامل غنا، ازدواج در قرآن ذکر شده است و همین را می توان دلیل اهمیت و تاثیر بسزای آن دانست.
وثالثا؛ جمع شدن چند مانع غنا کمتر در افراد تحقق میابد و غالب مومنین اگر هم برخی از موانع را داشته باشند، در کنار آن مسلما برخی از عوامل غنا را نیز دارند.
بنابراین غنی شدن اگر چه به عوامل متعددی بستگی دارد، اما عاملی چون ازدواج در مورد عموم فقرا که موانع حاد ندارند، موثر خواهد بود و همین باعث ایجاد انگیزه است.


[/HR]1. به عنوان نمونه، ر.ک: شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج1، ص58، ح 7؛ غرر الحکم و درر الکلم، ج6، ص127، ح 9771؛ ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص 373؛ شیخ حر عاملی، جواهر السنیة فی الاحادیث القدسیه، ص244.
2. سوره نور، آیه32.
3. وسائل الشيعه جلد 14 صفحه 25.

[/]
موضوع قفل شده است