جمع بندی توضیح سعادت و خوشبختی از نگاه دین اسلام

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
توضیح سعادت و خوشبختی از نگاه دین اسلام

سلام علیکم و رحمه الله

دین اسلام چگونه نقشی را در زندگی بشری دارد که میتواند باعث سعادت دنیوی و اخروی او شود ؟ آیا احکامش تمام جوانب زندگی را میتواند شامل شود و معضلات و مشکلات انسان را بکاهد ؟

آیا ماهیت فطری دین , نقشی در این میان دارد ؟

استاد محترم بزرگواری بفرمائید با زبانی ساده توضیح بفرمائید /

با سپاس فراوان

با نام الله



کارشناس بحث: استاد کریم

فاتح;422975 نوشت:
دین اسلام چگونه نقشی را در زندگی بشری دارد که میتواند باعث سعادت دنیوی و اخروی او شود ؟ آیا احکامش تمام جوانب زندگی را میتواند شامل شود و معضلات و مشکلات انسان را بکاهد ؟

آیا ماهیت فطری دین , نقشی در این میان دارد ؟

استاد محترم بزرگواری بفرمائید با زبانی ساده توضیح بفرمائید /


با سلام
دین اسلام دین اعتدال ومیانه روی است وهمه نایزها واحتیاجات انسان را مد نظر گرفته وراه ارضاء وبرآورده شدن آنها را از مسیر درست بیان کرده استٰ اسلام می گوید: انسان دارای روح وجسم است واین هر دو احتیاجات ونیازهایی دارند وبدون آنها باقی نخواهند ماند وپرداختن به یکی وغفلت از دیگری تبعات ومشکلاتی دارد لذا باید نیاز هر دو مورد را با روشهای درست بر طرف کرد.
اسلام راه ارضاء شهوت جنسی را ازدواج قراداده است که در عین حال موجب بقاء نسل وتشکیل خانواده شده وخود اینها برکات زیادی دارند که مجال توضیح نیست. اسلام برای شهوت شکم وغذا وخوراک کسب غذای حلال را قرار داده است که موجب می شود همه به حقوق خود رسند وحق کسی پایمال نشود وآنرا بهترین عبادتها شمرده است.
توصیه به تفریح سالم وخوش اخلاق وخوشرو بودن از دیگر توصیه های اسلام است که موجب نشاط وسرور خواهد شد. در بعد معنوی نیز عبادت معقول که هر کدام برای خود فلسفه ای دارند را پیشنهاد کرده است مثل نماز وروزه که یکی از برکاتشان دوری از گناه ومعصیت است. در عین حال احترام به پدر ومادرٰ بر آورده کردن مشکلات دیگران نیز از عبادتهای با ارش ومهم در اسلام شمره شده است که اگر مجموع اینها را جمع کرده وبه آنها عمل شود جامعه به گلستان تبدیل خواهد شد چون در چنین جامعه ای حق کسی ضایع نمی شود ٰ احترام بزرگتر از جمله پدر ومادر رعایت می شود ونیازهای روحی نیز از طریق نماز وانس با خدا که پناهگاهی بهتر ومحکمتر از آن نمی توان یافت بر طرف می شود.
در کنار اینها اسلام ملاک وراس رسیدن به این امور را عقل قرار داده است که اگر در جامعه عقل حاکم شود این خوبیها وفضایل نیز محقق شده وبه دست خواهد آمد والا اگر احساس وجهل بر جامعه حاکم شود جامعه روز به روز از اخلاق وانسانیت فاصله خواهد گرفت. امام صادق علیه السلام می فرماید: لا یفلح الا من یعقل ولا یعقل الا من یعلمٰ به سعادت نمی رسد مگر کسی که عاقل باشد وعاقل نمی شود مگر اینکه علم داشته باشد.

سلام علیکم
عزاداری های دوستان قبول باشه
:Sham:
واژه خوشبختى در لغت، به معناى سعادت و خوش طالعى است.(1)
«در مورد راه‏هاى رسیدن به خوشبختى، دیدگاه‏هاى متفاوتى وجود دارد. مفهوم سعادت در همة نظام ها، اسلامی یا غیر اسلامی،‌ یک مفهوم مقایسه ای است و به معنی دوام لذت و یا دوام نسبی لذت است و حتی مکاتب مادی نیز در زمینة سعادت دنیوی همین تفسیر را دارند. از این رو مثلاً به کسی که از مواد مخدّر استفاده می کند و در دفعات نخستین از مصرف آن لذت فوق العاده می برد،‌ در هیچ مکتبی حتی مکتب های مادی گفته نمی شود که او "سعادتمند" است؛‌ زیرا، در ورای این لذتّها و در باطن این احساسات و ادراکات لذتبخش، بدبختی ها و سیه روزی های بسیار وجود دارد. یکى از دانشمندان غربى مى‏گوید: یکى از بزرگان گذشته 288 عقیده مختلف را درباره خوشبختى، نقل مى‏کند که تمام این عقاید را فیلسوفان و بزرگان جهان، اظهار داشته‏اند و هر یک از آن‏ها براى وصول به خوشبختى راه متفاوتى را نشان داده‏اند.(2)
چیزی که اسلام به طور ویژه مطرح می کند و منشأ تفاوت آن با نظام های دیگر می شود، این است که بر اساس ایمان به جهان پس از مرگ از وجود لذایذ و آلام دیگری نیز خبر می دهد و به تناسب آن، مفهوم سعادت را در مرحلة نخست، لذت دائمی و جاودانی آخرت معرفی می کند.
اسلام، به انسان هشدار می دهد که زندگی وی منحصر به زندگی دنیا و لذایذ و رنج های دنیوی نیست. بلکه زندگی ابدی و جاودانه نیز با رنج ها و لذت های متناسب با اعمال انسان ها در راه است و این آدمی است که می تواند انتخاب کند زندگی زودگذر و فانی،‌یا سعادت جاودانه و همیشگی را».(3)
مسّلم است که سعادت و خوشبختى از آنِ جامعه‏اى است که آسایش خاطر و آرامش بیشترى داشته باشد. با این بیان مى‏توان گفت مال و ثروت و قدرت، منشأ سعادت و خوشبختى به حساب نمى‏آید، زیرا ثروت و قدرت، رفاه مى‏آورند اما آرام بخش نیستند. یکى از دانشمندان انگلیسى مى‏گوید: براى مردم عاقل، ثروت یکى از عوامل اضطراب و بدبختى است. مسئله مهم این است که باید بکوشیم تا مالک ثروت خود باشیم، نه بنده آن. کسانى که ثروت را بى اندازه دوست دارند، گویى خودشان را اسیر آن ساخته‏اند و از فکر این که مبادا در کشمکش حوادث، ثروتشان از دست برود، دائماً به خود مى‏لرزند و هیچ وقت روى آسایش را نمى‏بینند.(4)
با نگاهى به دنیاى غرب، به خوبى مى‏توان دید که آنان از نظر ثروت و قدرت، در اوج قرار دارند اما هرگز عدم نگرانى و آسایش را (که رمز سعادت است) به دست نیاورده‏اند. در سال 1998 میلادى در ایالات متحده، هجده میلیون نفر به افسردگى دچار شدند. دراوایل دهه 1990 میلادى ارتکاب جرایم عمده در ایالات متحده در هر سال بیش از چهار صد میلیارد دلار به جامعه و قربانیان اصلى آن خسارت وارد ساخته است.(5)
استاد مطهرى مى گوید: طرح و تنظیم برنامهء سعادت ، فرع بر این است که انسان با تمام استعدادهاى پنهانی که دارد، شناخته شود ؛ زیرا سعادت از شکفته شدن استعدادها و بروز و ظهور و فعلیت یافتن قوه ها پیدامى شود. سعادت حقیقى وقتى حاصل مى شود که تمام استعدادهاى انسانى ، بالاخص استعدادهاى عالىِ وجود وى ،از قوّه به فعلیت برسد.
انسان با همهء استعدادهایش باید شناخته شود، تا طرح و تنظیم چنین برنامه اى ممکن و میسر گردد. از طرف دیگر با توجه به این که با همهء پیشرفت هاى عظیمى که نصیب بشر در علم و صنعت شده و با همهء کشفیات شگفت آورى که در دنیاى جمادات و نباتات و جانداران صورت گرفته ، انسان هنوز موجودى ناشناخته است ؛ پس بایدقبول کرد هنوز علم بشر نتوانسته است مدعى شود مى تواند طرح سعادت بشر را تنظیم کند.(6) چگونه می توان طرح سعادت جامعی برای یک موجود تنظیم کرد ، در حالی که حقیقت و ماهیت آن هنوز کاملا شناخته نباشد. بر این اساس براى شناخت عوامل سعادت و خوش بختى باید به سراغ آفریدگار انسان که حقیقت وجود انسان را می داند و از راز و رمز سعادت انسانی و راههای شقاوت آن آگاه است برویم و از قرآن و مفسران واقعی آن (روایات معصومین ) کمک بگیریم .
اسلام بشر را از جنبهء جسم و جان و ازجهت معنوى و مادى مورد توجه قرار داده است و سعادت انسان را در برخوردارى از کمالات روحى و استفاده ءصحیح از تمایلات مادى مى داند؛ از این رو عواملى مادى و معنوى را در تحصیل سعادت مؤثر مى داند، که عبارتنداز:
1- ایمان به خدا؛ قرآن مجید در سورهء عصر، افرادى را از خسران مستثنى کرده است و آن افراد مؤمن ونیکوکارند. آن ها به فلاح و رستگار نائل مى شوند.
خوش بخت کسى است که زندگى خوشایندى داشته باشد و این جز با آرمیدن در بستر خشنودى خداوند، امکان‏پذیر نیست.
2- تقوا و خودسازى ؛ قرآن مجید پس از یازده سوگند به صراحت مى فرماید: .(7)
استاد مطهرى مى گوید: پیغمبران الهى آمده اند که به ما راه زندگى و درِ ورودى زندگى و خوش بختى را نشان دهند. آمده اند به بشر بفهمانند بدى ، بدکارى ، هوس بازى ، دروغ ، خیانت ، منفعت پرستى ، کینه توزى و خود پرستى ،راه ورودى زندگى و طریق رسیدن به سعادت و آرامش و رضایت خاطر نیست . درِوازه ورودى زندگى و خوش بختى ،نیکى و نیکوکارى ، راستى و درستى و استحکام اخلاقى و خیرخواهى و مهربانى است . تنها ایمان و اعتقاد به معنویات و سپس نیکوکارى بر اساس آن اعتقادات مقدس است که قلب را آرام و رضایت خاطر را تأمین مى کند وسعادت را میسر مى سازد.(8)
3- یاد خدا؛ قرآن مجید مهم ترین عامل و وسیله براى خوشى و آرامش روح را یاد خدا مى داند و مى فرماید: دل آرام گیرد به یاد خدا،(9) و روى گرداندن از یاد خدا را عامل سیه روزى مى داند و مى فرماید: 4 -عمل صالح ؛ قرآن کریم امورى همانند جهاد در راه خدا، امر به معروف ، نهى از منکر، شکر نعمت هاى الهى وتوبه را مایهء حیات و سعادت انسان مى شناسد.
5 - هم نشینى با بزرگان ؛ پیامبراکرم(ص) مى فرماید: اسعد الناس من خالط کرام الناس ؛ سعادت مندترین مردم کسى است که با افراد بزرگوار و کریم هم نشین باشد».(11)
6 - همسر، فرزند و منزل شایسته ؛ در روایتى رسول خدا(ص)مى فرماید: «من سعادةالمرء المسلم الزوجةالصالحة و المسکن الواسع و المرکب الهنىء و الولد الصالح ؛ از سعادت مرد مسلمان است که همسر شایسته ، خانه وسیع ، مرکب راهوار و فرزند شایسته داشته باشد».(12)
7- پند پذیرى ؛ امام على (ع)مى فرماید: السعید من وعظ بغیره ؛ سعادت مند کسى است که از سرنوشت دیگران پند گیرد.(13)
8 -عاقبت به خیرى ؛ امام صادق (ع)از امام على (ع)نقل مى کند: حقیقت سعادت این است که آخرین مرحلهء زندگى انسان با عمل سعادت مندانه اى پایان پذیرد و حقیقت شقاوت این است که آخرین مرحلهء عمر با عمل شقاوت مندانه اى خاتمه یابد».(14)
9- آخرت گرایی: از منظر حدیث،‌خوش بخت، دنیا را (که فقط برای امتحان در مسیر راه انسان قرار گرفته) رها می کند یا از تعلقاتش به آن می کاهد و در مسیر اخرت گام بر می دارد.
غــــلام همت آنم که زیر چرخ کبود زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
انسان عاقل،‌ خوشبختی را در امور فانی و متغیر نمی جوید. سعادت واژة ‌مقدسی است که عقل و روان پاک آن را تفسیر می کند و متاع قلیل ،‌ لذت زودگذر و متغیر و در یک کلمه "دنیا" نمی تواند تفسیر کنندة آن باشد.
مولای متقیان نیک بختی را چنین تفسیر می کند: "نیک بخت ترین فرد کسی است که لذّت فانی(دنیا) را برای لذّت باقی(آخرت) رها کند".(15)
چون دنیا دار فانی است و بی اعتباری خویش را ثابت کرده و مرگ، عبرت بزرگ آن است، گشتن در پی خوش بختی و یافتن این گنج بزرگ در جایی و برای جایی که از بین رفتنی است، بیهوده است.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
_____________________
1. لغت نامه دهخدا، ج 6، ص 8875..
2. سید هاشم رسولى محلاتى، کیفر گناه، ص 278.
3.محمد تقی مصباح اخلاق در قرآن ج 1ص 102
4. همان، ص 280.
5. حدیث زندگى، ش 12، ص 58 به نقل از ویلیام، جى، سنت، شاخص‏هاى فرهنگى در ایالات متحده، ترجمه فاطمه فراهانى.
6 . استاد مطهرى ، مقالات فلسفى ، ج 2 ص 96
7. شمس (91) آیهء 9
8. حکمت ها و اندرزها، ص 40ـ 41 با تلخیص .
9. رعد(13 آیهء 28
10. طه (20 آیهء 124
11. بحارالانوار، ج 74 ص 185
12. بحارالانوار، ج 104 ص 98
13. نهج البلاغهء فیض الاسلام ، خطبه 85
14. تفسیر نمونه ، ج 9 ص 250
15. غرر الحکم ج2 ص441.

توضیح سعادت و خوشبختی از نگاه دین اسلام



سوال:
نقش اسلام در سعادت وخوشبختی دنیوی واخروی انسان چیست؟

جواب:
خوشبختی که در عربی به آن سعادت گفته می شود. طبق تعریف راغب در مفردات عبارت است از: کمک امور الهی برای رسیدن انسان به خوبی ها ونیکی ها.[1]
پس اساسا احکام الهی وسیله وراهی است برای اینکه انسان را به سعادت برساند. نه اینکه نفعی به حال خدا داشته باشد. وبا توجه به اینکه خداوند خالق انسان است. به ساختار وجودی ونیازهای حقیقی او بیشتر از هر کسی آگاهی دارد. لذا برنانه ای هم که از جانب خداوند باشد، کامل ومتناسب با نیاز انسان خواهد بود. در حالی که برنامه های بشری یک جنبه انسان را در نظر گرفته واز سایر جنبه ها غافل می مانند. مثل غرب الان که بیشتر به بعد جسمی انسان می پردازد واز جنبه های معنوی غفلت می کند وبعد از پیشرفت در عرصه تکنولوژی ومهیا کردن یک زندگی پر از آرامش برای انسان تازه انسان دچار بحران هویت، پوچ گرایی، افسردگی ودهها بیماری روحی دیگر می شود. که علاج آن معنویت است. چون آرامش با زندگی راحت ماشینی به دست نمی آید بلکه با ذکر ویاد الهی است که دلها آرامش می یابد.
الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُ‏ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوبُ،[2] همان كسانى كه ايمان آورده ‏اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى‏ گيرد. آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى ‏يابد.
اگر سعادت را به راحتی زندگی دنیوی بدانیم الان در غرب خیلی راحت تر هستند وامکانات مادی زیادی دارند. ولی رواج عرفانهای نوظهور در مغرب زمین نشان دهنده این است که نفی خدا از زندگی کارآمد نبوده ونیاز روحی علی رغم رفاه مادی باعث شده مردم به امور معنوی گرایش پیدا کنند. در حالی که اسلام همه اینها را یکجا دارد. هرچند نظام کلیسایی بخاطر استبدادی که بوجود آوردi بود واین جامعیت در آن نبود موجب فرار مردم از دین شد. اما اسلام در عین توجه دادن مردم به معنویات وداشتن نماز روزانه وسایر عبادات، ازسایر نیازهای جسمی، رفاهی ومادی غفلت نکرده است. وآیات زیر نسان دهنده بخشی از اهتمام اسلام به نیارهای مختلف انسان است.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ‏ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ.[3]
اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد، چيزهاىِ پاكيزه ‏اى را كه خدا براى [استفاده‏] شما حلال كرده، حرام مشماريد و از حدّ مگذريد، كه خدا از حدّگذرندگان را دوست نمى ‏دارد.

اسلام انسان را از لذتهای دنیوی به اندازه ای که نیاز دارد محروم نکرده است. اما غوطه ور شدن در آنها وغفلت از امور دیگر را هم نمی پسندد.
یا نیاز جنسی وانتخاب همسرخوب برای آرامش در حیات دنیا ورفع نیازهای جنسی مساله ای است که اسلام به آن نه تنها توصیه کرده است. بلکه ازدواج در اسلام امر مقدسی محسوب می شود.
وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون‏.[4]
و از نشانه‏هاى او اينكه از [نوع‏] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در اين [نعمت‏] براى مردمى كه مى ‏انديشند قطعاً نشانه‏ هايى است.

سعادت وخوشبختی در صورتی حاصل می شود که همه نیازهای انسان اعم از روحی وجسمی برطرف شود نه اینکه به یک بعد توجه شود واز سایر ابعاد غفلت شود واسلام به همه ابعاد زندگی انسان عنایت داشته وبرای رفع همه آنها برنامه داده است، که نمونه هایی از آن بیان شد.


[/HR][1] . مفردات راغب، ج1،ص410

[2] . رعد/28

[3] .مائده/78

[4] . عنکبوت/21
موضوع قفل شده است