گلستان شعر و ادب بانوان

تب‌های اولیه

189 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بسم الله الرحمن الرحیم

حرف حق

حرف حقت را چو با تندی زنی

ذهن مردم را به سان رهزنی

گفت موسی را خدا،چون می روی

نزد فرعون از در پیغمبری

نرم و لَیِّن گو پیام وحی را

ورنه نشنیده بدارد زان اِبا

چونکه حرف حق بباید نرم گفت

نرم و لیّن باش در گفت و شنفت

حرف سخت و نیش و تندی رهزن است

گر چه حق باشد ولی چون سوزن است

می خلد در روح و جان و دل چو خار

پس قبول آن شود چون انتحار(1)

پ.ن

1-خودکشی(جسارت نباشد می دانم که می دانید)

حبیبه;896635 نوشت:
می خلد در روح و جان و دل چو خار

پس قبول آن شود چون انتحار(1)

بسم الله الرحمن الرحیم

ای نگارا گفتِ حق را رهروی/رهبری
زین سبب اَلحق امینت گفته اند

باسمه المهیمن

یا عالی;896650 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

ای نگارا گفت حق را رهروی/رهبری
زین سبب الحق امینت گفته اند

اوصاف متقین

در امانت بنگر و صدق لسان

نی به طول سجده های آن کسان

اهل تقوا راست گفتارند و خوش

از دروغ و غیبت و بهتان خمش

اهل ناز و فخر و خودخواهی نی اند

مخلص و بی غل و غش و خاکیند

اهل کار و اجتهادند و عمل

در بیانِ خوش به مانند عسل

تلخ و تند و تیز چون عقرب نی اند

باقیش را خود بفرما که کیند؟

پ.ن

سلام و عرض ارادت

بانوان گرامی اگر موافق باشید

با اوصاف متقین در قران و روایات

ادامه دهیم.

گل

@};-

حبیبه;896656 نوشت:
تلخ و تند و تیز چون عقرب نی اند

باقیش را خود بفرما که کیند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

در کرامت دست دارند و برُّالوالدان(برالوالدین)
حرمت ایشان شمارند واجب همچو جان

باسمه الذی یحب المتقین

یا عالی;896788 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

در کرامت دست دارند و برُّالوالدان(برالوالدین)
حرمت ایشان شمارند واجب همچو جان

آن سخنهاشان صواب و پوششی در اقتصاد(1)

بر قضای حق و تقدیر الهی شادِ شاد

پ.ن

خطبه ی متقین:"منطقهم الصواب و ملبسهم الاقتصاد"

سخن آنها حق و پوشش آنها میانه روی است.

حبیبه;896791 نوشت:
آن سخنهاشان صواب و پوششی در اقتصاد(1)

بر قضای حق و تقدیر الهی شادِ شاد

بسم الله الرحمن الرحیم

در راحتند از اوی هم عالَم و هم آدم
می برد او رنج صبر بهر سرای بهتر
-----
پ.ن
اَتْعَبَ نَفْسَهُ لاِخِرَتِهِ، وَ اَراحَ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ.

باسمه الکریم

یا عالی;896803 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

در راحتند از اوی هم عالَم و هم آدم
می برد او رنج صبر بهر سرای بهتر
-----
پ.ن
اَتْعَبَ نَفْسَهُ لاِخِرَتِهِ، وَ اَراحَ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ.

رنج است از برای،هر متقی چو باران

از رجس می کند پاک روح و روان و هم جان

حبیبه;896975 نوشت:
رنج است از برای،هر متقی چو باران

از رجس می کند پاک روح و روان و هم جان

بسم الله الرحمن الرحیم

نشوند اسیر دنیا نبرند محنت آنرا
جان فدایی تو مولا تا شوند رها ز دنیا
-----
پ.ن

اَرادَتْهُمُ الدُّنْيافَلَمْ يُريدُوها، وَ اَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا اَنْفُسَهُمْ مِنْها

باسمه الذی یحب المتقین

یا عالی;897118 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

نشوند اسیر دنیا نبرند مهنت آنرا
جان فدایی تو مولا تا شوند رها ز دنیا

-----
پ.ن

اَرادَتْهُمُ الدُّنْيافَلَمْ يُريدُوها، وَ اَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا اَنْفُسَهُمْ مِنْها

اهل تقوی در بلا و ابتلا چون شادیند

گر نبودیشان اجل یک لحظه اینجا کی زیَند؟

شوق دیدار خدا دارند روزان و شبان

حکم حق گوید به آنها اندکی دیگر بمان

پ.ن


نُزِّلَتْ اَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِى الْبَلاءِ كَالَّتى نُزِّلَتْ فِى الرَّخاءِ، وَ لَوْلاَ

الاَْجَلُ الَّذى كَتَبَ اللّهُ عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ اَرْواحُهُمْ فى اَجْسادِهِمْ

طَرْفَةَ عَيْن.

حبیبه;897133 نوشت:
اهل تقوی در بلا و ابتلا چون شادیند

گر نبودیشان اجل یک لحظه اینجا کی زیَند؟

شوق دیدار خدا دارند روزان و شبان

حکم حق گوید به آنها اندکی دیگر بمان

بسم الله الرحمن الرحیم

نبینند در عیان جز بهشت
که رب نفسشان خود برسرشت

-----
پ.ن

وَالْجَنَّةُكَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فيها مُنَعَّمُونَ

باسمه العظیم

یا عالی;897202 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

نبینند در عیان جز بهشت
که رب نفسشان خود برسرشت

-----
پ.ن

وَالْجَنَّةُكَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فيها مُنَعَّمُونَ

تعظیم خدا هست به دلهاشان سخت(1)

زین رو ز خلایق همگی چشم ببست

در نزد دل و دیده ی آنها همه خُرد

مخلوق و خدا هست بالا و سترگ

پ.ن

1-استوار-محکم

عَظُمَ الْخالِقُ فى اَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ ما دُونَهُ فى اَعْيُنِهِمْ

حبیبه;897258 نوشت:
تعظیم خدا هست به دلهاشان سخت

زین رو ز خلایق همگی چشم ببست

در نزد دل و دیده ی آنها همه خُرد

مخلوق و خدا هست بالا و سترگ

پ.ن

عَظُمَ الْخالِقُ فى اَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ ما دُونَهُ فىاَعْيُنِهِمْ

بسم الله الرحمن الرحیم

گردانده به رحمت روزی مومنان را تقسیم
وَنْدر دنیا بِگْمارده هر یک به مکانَتِ خویش
-----
پ.ن
فَقَسَمَ بَيْنَهُمْ مَعايِشَهُمْ، وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْيا مَواضِعَهُمْ

باسمه الکریم

یا عالی;897682 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

گردانده به رحمت روزی مومنان را تقسیم
وَنْدر دنیا بِگْمارده هر یک به مکانَتِ خویش
-----
پ.ن
فَقَسَمَ بَيْنَهُمْ مَعايِشَهُمْ، وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْيا مَواضِعَهُمْ

شرّی نرسانند به کس متقیان

جز نیکویی و حُسن نبینی به میان

پ.ن

[=&quot]مُقْبِلاً خَيْرُهُ، مُدْبِراً شَرُّهُ

حبیبه;897750 نوشت:
شرّی نرسانند به کس متقیان

جز نیکویی و حُسن نبینی به میان

پ.ن

مُقْبِلاً خَيْرُهُ، مُدْبِراً شَرُّهُ

بسم الله الرحمن الرحیم

نیم شب به قیامی سجده میکنند رب جلیل را
قرآن به حزن خوانده و با آن درد خود دوا کنند

-----
پ.ن
اَمَّا اللَّيْلُ فَصافُّونَ اَقْدامَهُمْ تالينَ لاَِجْزاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهُ تَرْتيلاً،
يُحَزِّنُونَ بِهِ اَنْفُسَهُمْ، وَ يَسْتَثيرُونَ بِهِ دَواءَ دائِهِمْ.

باسمه المؤمن المهیمن

یا عالی;897788 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

نیم شب به قیامی سجده میکنند رب جلیل را
قرآن به حزن خوانده و با آن درد خود دوا کنند


-----
پ.ن
اَمَّا اللَّيْلُ فَصافُّونَ اَقْدامَهُمْ تالينَ لاَِجْزاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهُ تَرْتيلاً،
يُحَزِّنُونَ بِهِ اَنْفُسَهُمْ، وَ يَسْتَثيرُونَ بِهِ دَواءَ دائِهِمْ.

در دیده ی آنها چو عیان است بهشت

آن تخت و قصور و حوری پاک سرشت

هم دوزخ و اهل آن ببینند عیان

کز آتش خشم حق فتاده است در آن

پ.ن

[=&quot]وَالْجَنَّةُ [=&quot]كَمَنْ قَدْ رَآها فَهُمْ فيها مُنَعَّمُونَ، وَ هُمْ وَالنّارُ كَمَنْ قَدْ رَآها

[=&quot]فَهُمْ فيها [=&quot]مُعَذَّبُونَ.[=&quot]

حبیبه;897793 نوشت:
در دیده ی آنها چو عیان است بهشت

آن تخت و قصور و حوری پاک سرشت

هم دوزخ و اهل آن ببینند عیان

کز آتش خشم حق فتاده است در آن

نشانه در خصال متقین بین
به صدق , ایمان , امانت , یقین بین

پ ن:
حضرت علی علیه السلام :
إن لأهل التقوى علامات يعرفون بها : صدق الحديث و أداء الأمانة و وفاء العهد

تقواپيشگان نشانه هايى دارند كه با آنها شناخته مى شوند: راستگويى، امانتدارى، وفاى به عهد و... .



پ پ ن Smile سلام عید همه خواهران و بانوان خوب این انجمن مبارک

ان شاءالله که عیدی ما ظهور اقاو مولامون امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشه

اسمان وغروب و انتظار
دلتنگی و پریشانی و نزار

اسمان و غروب و انتظار
من و سکوت عاشقانه بوته زار

اسمان و غروب و انتظار
اینک شمیم و یک دل بی قرار

اسمان و غروب و انتظار
اینک شمیم و بهانه یار

اسمان و غروب و انتظار
[=times new roman]وَلَا الَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ

باسمه الجلیل

shamim313;897994 نوشت:
نشانه در خصال متقین بین
که درصدق و ایمان و امانت یقین بین

نیاز متقین ناچیز و خرد است

حیاشان گوی عفت را ببرده است

پ.ن

وَ حاجاتُهُمْ خَفيفَةٌ، وَ اَنْفُسُهُمْ عَفيفَةٌ

باسمه الرفیق

shamim313;897994 نوشت:
پ پ ن Smile سلام عید همه خواهران و بانوان خوب این انجمن مبارک

ان شاءالله که عیدی ما ظهور اقاو مولامون امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشه

سلامی چون دل پاکت پر اخلاص

الهی همدمت باشد گل یاس

شفیعت حضرت صدیقه(س) باشد

دل پاکت چرا غمدیده باشد؟!

shamim313;897994 نوشت:
دلتنگی و پریشانی و نزار

هر آن دل کو در آن عشق نگاری است

شب و روزش خوراکِ اشک و زاری است

ولی چون عشق حق در دل مقیم است

ز اشک و زاری و غمها چه بیم است؟

غم و شادی به یک میزان بیرزند

چنین شادی و غم بی حدّ و مرزند

@};-@};-@};-

حبیبه;898001 نوشت:
هر آن دل کو در آن عشق نگاری است

شب و روزش خوراکِ اشک و زاری است

ولی چون عشق حق در دل مقیم است

ز اشک و زاری و غمها چه بیم است؟

غم و شادی به یک میزان بیرزند

چنین شادی و غم بی حدّ و مرزند


اوصاف ما زغم یار اینگونه است
ورنه دل ما زلال همچو اب و اینه است Smile

اینهمه اه و فغان بهر وزن اورده ایم
ورنه شعرم همچو رطل گران سنگینه است

حبیبه;898001 نوشت:
الهی همدمت باشد گل یاس

شفیعت حضرت صدیقه(س) باشد

الهی همنشینت حوض کوثر
شفیعت باشد ان زهرای اطهر (س)@};-

باسمه الجمیل

سلام و عرض ارادت

shamim313;898072 نوشت:
اوصاف ما زغم یار اینگونه است
ورنه دل ما زلال همچو اب و اینه است Smile

اینهمه اه و فغان بهر وزن اورده ایم
ورنه شعرم همچو رطل گران سنگینه است

احسنت:)

گل

shamim313;898072 نوشت:
الهی همنشینت حوض کوثر
شفیعت باشد ان زهرای اطهر (س)

بسیار زیبا و بی نظیر،آفرین بر شما

از دعای خیرتون هم متشکرم.

@};-@};-@};-

راستی پیشه کن که راستی خوب است!

عاشقی پیشه کن که عشق شیرین است

یار یا عالی باش که دوستی ماه است

دوستش داشته باش که یار دیرین است

^:)^

باسمه الصمد

shamim313;898072 نوشت:
الهی همنشینت حوض کوثر
شفیعت باشد ان زهرای اطهر (س)

ربّشان آماده کرده سودها

در رسد با صبر بر مقصودها

روزهایِ اندکی صبّاریت

می شود چون چشمه های جاریت

سودها داری از آن پس تا ابد

پس غنی گردانت ربّ الصمد

پ.ن

[=&quot]صَبَرُوا اَيّاماً قَصيرَةً اَعْقَبَتْهُمْ راحَةً طَويلَةً، تِجارَةٌ مُرْبِحَةٌ يَسَّرَها لَهُمْ رَبُّهُمْ. [=Traditional Arabic]

حبیبه;898135 نوشت:
ربّشان آماده کرده سودها

در رسد با صبر بر مقصودها

روزهایِ اندکی صبّاریت

می شود چون چشمه های جاریت

سودها داری از آن پس تا ابد

پس غنی گردانت ربّ الصمد

پ.ن

صَبَرُوا اَيّاماً قَصيرَةً اَعْقَبَتْهُمْ راحَةً طَويلَةً، تِجارَةٌ مُرْبِحَةٌ يَسَّرَها لَهُمْ رَبُّهُمْ.

بسم الله الرحمن الرحیم

دل در طلب فکاک خود زان آتش
در سجده و در رکوع آنرا خواهند
بر می شنوند شهیق آن دوزخ را
زآیات الهی اش چنین می خوانند

-----
پ.ن
وَ اِذا مَرُّوا بِآيَة فيها تَخْويفٌ اَصْغَوْا اِلَيْها
مَسامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَ ظَنُّوا اَنَّ زَفيرَ جَهَنَّمَ وَ شَهيقَها فى اُصُولِ آذانِهِمْ.
فَهُمْ حانُونَ عَلى اَوْساطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِباهِهِمْ وَ اَكُفِّهِمْ وَ رُكَبِهِمْ
وَ اَطْرافِ اَقْدامِهِمْ، يَطْلُبُونَ اِلَى اللّهِ تَعالى فى فِكاكِ رِقابِهِمْ.

باسمه الهادی

یا عالی;898473 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

دل در طلب فکاک خود زان آتش
در سجده و در رکوع آنرا خواهند
بر می شنوند شهیق آن دوزخ را
زآیات الهی اش چنین می خوانند


-----
پ.ن
وَ اِذا مَرُّوا بِآيَة فيها تَخْويفٌ اَصْغَوْا اِلَيْها
مَسامِعَ قُلُوبِهِمْ، وَ ظَنُّوا اَنَّ زَفيرَ جَهَنَّمَ وَ شَهيقَها فى اُصُولِ آذانِهِمْ.
فَهُمْ حانُونَ عَلى اَوْساطِهِمْ، مُفْتَرِشُونَ لِجِباهِهِمْ وَ اَكُفِّهِمْ وَ رُكَبِهِمْ
وَ اَطْرافِ اَقْدامِهِمْ، يَطْلُبُونَ اِلَى اللّهِ تَعالى فى فِكاكِ رِقابِهِمْ.

آیه:"والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ *

أُوْلَـئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ."

آیه:
" ....أُولَـئِكَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ."

در کتابُ الله وصف متقین

گشته ایمانِ به غیب و هم یقین

مفلحونند و هدایت گشته اند

مدح بر خویِ صداقت گشته اند

باسمه الرقیب

خانه دل

سر بزن بر خانه ی دل بیشمار

تا شناسی رومیَش از زنگبار

چهره ی دل باطنِ روی تو است

نقش آن از خُلق و از خویِ تو است

گر محبت داری و صلح و صفا

معرفت داری و آئین وفا

از سخاوت وز کرم داری نشان

چهره ای داری منوّر چون مهان

ور حسد می ورزی و کین و غرور

از بد مردم شوی اندر سرور

از جفا کاری و خسّت گر پُری

نان مردم را به حیله می بُری

یا که از بالا ببینی خلق را

پر کنی از خشم و نفرت حلق را

چهره ی جانت چو شب ظلمانی است

عقل در دست هوی زندانی است

پس بیا فکری کنیم از بهر خویش

گِرد دل گردیم زین پس بیش بیش

باسمه الذی لا یشغله شأن عن شأن

گلستان بی گل و بلبل نشاید

چو بی گل شد چنین بلبل سراید

وفا از گل مجو اینجا زمین است

از اول اینچنین بود و همین است

گهی شور و گهی غوغاست اینجا

گهی چون مرگ،بی فرداست اینجا

چو بی رونق شود بازار یاران

که گوید دیگر از پرهیزگاران؟

پ.ن

عرض سلام و ارادت

بانوان گرامی غیبت طولانی

در این محفل جایز نیست.

گل


حبیبه;899157 نوشت:
آیه:"والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ *

أُوْلَـئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ."

آیه:" ....أُولَـئِكَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ."

در کتابُ الله وصف متقین

گشته ایمانِ به غیب و هم یقین

مفلحونند و هدایت گشته اند

مدح بر خویِ صداقت گشته اند

بسم الله الرحمن الرحیم

دل در گروِ یارِ عزیزی دارند
چون می طلبند رضای او صبر آرند
هجرت نموده از خود تا وصلِ خدا
بر صراطِ حقِّ او قدم بردارند
____

[=arial]«انَّ الَّذينَ آمَنوا وَالَّذينَ هاجَروا وَجاهَدوا في سَبيلِ اللَّهِ[=arial]أُولٰئِكَ يَرجونَ رَحمَتَ اللَّهِ[=arial]وَاللَّهُ غَفورٌ رَحيمٌ»بقره/218

«وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَّنَصَرُوا أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ۚ لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ» انفال/74

حبیبه;900078 نوشت:
عرض سلام و ارادت

بانوان گرامی غیبت طولانی

در این محفل جایز نیست.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام ای خواهر نیکو سرشتم@};-
ببخشا بر من کین(مخفف که این) گونه نبشتم
نبودم چاره ای بر این حضورم
که توفیقی نبودی در نوشتم
کنونم عفو می دار از این غیابم
که تا بر سرنوشتم خطی نبشتم

باسمه الرحیم

یا عالی;900315 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام ای خواهر نیکو سرشتم@};-
ببخشا بر من کین(مخفف که این) گونه نبشتم
نبودم چاره ای بر این حضورم
که توفیقی نبودی در نوشتم
کنونم عفو می دار از این غیابم
که

تا بر سرنوشتم خطی نبشتم

سلام از من به آن نور دو دیده

به "یا عالی" رفیق برگزیده

چه خطی برنوشتی؟؟؟ خیر باشد

جوابش هم سریع السیر باشد

@};-@};-@};-

"پیک لبخندی:

ای بام بلند ارزومندی

زی من بفرست پیک لبخندی

تو جان منی به جان تو سوگند

خوردم . که چو جان . عزیز سوگندی

بنواز مرا به ناز پیمانی

بر بند مرا به بند پیوندی . "

* * *

وقتی ...

وقتی که دیگر نبود

من به بودنش نیازمند شدم .

وقتی که دیگر رفت

من به انتظار امدنش نشستم.

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد.

من اورا دوست داشتم .

وقتی او را تمام کرد.

من شروع کردم.

وقتی او تمام شد.

من اغاز شدم.

و چه سخت است.

تنها متولد شدن

مثل تنها زندگی کردن است .

مثل تنها مردن !

یا حق.

حبیبه;901200 نوشت:
سلام از من به آن نور دو دیده

به "یا عالی" رفیق برگزیده

چه خطی برنوشتی؟؟؟ خیر باشد

جوابت بس سریع السیر باشد

سلامم بر آن اخت نیکو تبار
که هر گام باشد حطی بر سیر یار
به جز این هم اگر باشد خطا باشد
ز غیرش را گزیدن نِیْ روا باشد
اگر بود بر راه صوابش جمله آدم
کجا دیدی ستم بر جمله عالم
@};-@};-@};-

شجاع:

حیف.

می دانم که دیگر .

بر نمی داری از ان خواب گران . سر.

تا ببینی.

خورد سال سالخورد خویش را

کاین زمان . چندان شجاعت یافته ست .

تا بگوید :

- "راست می گفتی . پدر" ...!

* * *

افاق پریشانی :

وقتی نسیم صبحگاهان - مست-

گل های باغ گیسوانت را

افشاند و

پرپر کرد و پرپر کرد و

پرپر کرد.

بر روی پیشانی .

من نیز . در ایینه چشم تو می دیدم

پرواز روحم را

در افاق پریشانی ....

یا حق.

فریده بنده خدا;901224 نوشت:
پیک لبخندی:

ای بام بلند ارزومندی

زی من بفرست پیک لبخندی

تو جان منی به جان تو سوگند

خوردم . که چو جان . عزیز سوگندی

فریده بنده خدا;901264 نوشت:
شجاع:

حیف.

می دانم که دیگر .

بر نمی داری از ان خواب گران . سر.

تا ببینی.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و الرحمه
ضمن عرض خیر مقدم به شما خواهر بزرگوارم
@};-
و تشکر از اشعار زیبایتان@};-
به نظر اگر لطف نموده و در ادامه مشاعره ها happyکه مشخص است
شعر مکتوب بفرمایید در پیش برد آن بسیار یاریمان خواهید نمود^:)^
منتظر مشارکتهای مجددتان هستیم@};-
سپاس بیگران بر شما خواهر بزرگوارم
@};-
موفق با شید@};-
التماس دعا

باسمه الستار

یا عالی;901262 نوشت:
کجا دیدی ستم بر جمله عالم

من نمی دانم که حالم چون بوَد

چونکه جرمم از هزار افزون بُوَد

ای خدای بی شریک و بی مثال

خود تو دانی بندگان را شرح حال

سوتک :

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد. ؟

نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم

چه خواهد ساخت ؟

ولی بسیار مشتاقم .

که از خاک گلویم سوتکی سازد.

گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش

و او یکریز و پی در پی .

دم گرم خوشش را بر گلویم سخت بفشارد.

و خواب خفتگان خفته را اشفته تر سازد.

بدین سان بشکند در من

سکوت مرگبارم را . "

یا حق.

باسمه الرئوف

فریده بنده خدا;901363 نوشت:
بدین سان بشکند در من

سکوت مرگبارم را . "

خیر مقدم بنده ی خوب خدا

ای که گردم از برای تو فدا

پُست اول را بخوان لطفا دقیق

گر نباشد زحمت ای یار شفیق

@};-@};-@};-

باسمه المؤمن

عرض سلام و ادب

یادآوری:

موضوع "اوصاف متقین"

یا عالی;900309 نوشت:
دل در گروِ یارِ عزیزی دارند
چون می طلبند رضای او صبر آرند
هجرت نموده از خود تا وصلِ خدا
بر صراطِ حقِّ او قدم بردارند

در قول نه بیهوده بگویند و نه بد

سائل نشود از در او طرد و نه ردّ

لبخند زند وقت گرفتاری و درد

هرگز نشود از کرم حق دلسرد

در علم و عمل کوشش وافر دارد

هنگام نمازش دلِ حاضر دارد

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
باعرض ادب و‌احترام به محضر شما خوبان

حبیبه;900078 نوشت:
باسمه الذی لا یشغله شأن عن شأن

گلستان بی گل و بلبل نشاید

چو بی گل شد چنین بلبل سراید

وفا از گل مجو اینجا زمین است

از اول اینچنین بود و همین است

گهی شور و گهی غوغاست اینجا

گهی چون مرگ،بی فرداست اینجا

چو بی رونق شود بازار یاران

که گوید دیگر از

پرهیزگاران؟

پ.ن

عرض سلام و ارادت

بانوان گرامی غیبت طولانی

در این محفل جایز نیست.

گل




حبیبه;901467 نوشت:
باسمه المؤمن

عرض سلام و ادب

یادآوری:

موضوع "اوصاف متقین"

در قول نه بیهوده بگویند و نه بد

سائل نشود از در او طرد و نه ردّ

لبخند زند وقت گرفتاری و درد

هرگز نشود از کرم حق دلسرد

در علم و عمل کوشش وافر دارد

هنگام نمازش دلِ حاضر دارد

دارد هوس این دل که نویسم غزل از یار
از عاشقی و‌متقی و حلقه ابرار

افسوس که حال دل من سخت خرابست
درگیر هوا و‌هوس و غرق سراب است

من را که نه عشقی به دلم مانده نه تقوا
من را چه به این وادی پر عیش و تمنا؟!

موضوع قشنگیست ولی من نتوانم
از آنچه ندارم بنویسم ز بیانم

من را که توان« ت» تقوا به دلم نیست
از متقیان گفتن و از عشق دگر چیست؟

معذور بدارید مرا غرق زمینم
از دست دل پرگنهم ،سخت حزینم

من کمتر از آنم که نویسم غزل ازیار
ازمتقی و عاشقی و قصه دلدار....

یازهراسلام الله علیها

باسمه الولیّ الحمید

سلامی چو بوی خوش و عطر تقوا

به یاربّ که دارد به دل حبّ زهرا(س)

یارب;901475 نوشت:
من را که نه عشقی به دلم مانده نه تقوا
من را چه به این وادی پر عیش و تمنا؟!

آن کیست که گوید گنه و عیب ندارد؟

یا داغ معاصی به رُخ و جِیب ندارد؟

امّا چون سخن گوید از آن یار دل افروز

یا ذکر کند در شب تارش سخن روز

امید که منظور نظر گردد و تائب

یا فضل خدا را شود او راغب و طالب

یا لطف خدا گیرد از او حُبّ زمین را

در ظرف دلش جای دهد عِطر یقین را

ای عاشقان صبحتان به خیر و شادی باد

ای بیدلان صبحتان نسیم یادی باد

یاد از دوستان و هم یاران

یاد از عاشقان و همکاران

جمعتان سرسبز همچو صبح بهار

یادتان در یاد همچو روی نگار

^:)^@};-

باسمه الحکیم

فریال;901749 نوشت:
یادتان در یاد همچو روی نگار

روزگاری آسمان بودم وطن

بوستان و جنت و باغ و چمن

دوستانی آسمانی داشتم

در نیستان آشیانی داشتم

پس جدا کردم از آنجا حکمتی

تا بیابم من از اینجا قیمتی

قیمت انسان چه باشد خود بگو

حکمت خلقت به جان و دل بجو

....

باسمه المعین

عرض سلام و ارادت خدمت بانوان گرامی همراه با گلستان ادب

یکی از دوستان شاعر و خوب سایت پیشنهاد کردند مشاعره موضوعی باشد

و برای سهولت امر، قید شروع با آخرین حرف شعر قبل برداشته شود،به نظر پیشنهاد خوبی است.

گل

باسمه الجلیل

از صحبت نا اهل حذر کن که تو را به شرّ و بدی متمایل می کند.

گفتگو با اهل دل چون کیمیاست

صحبت نا اهل موروث هواست

آنچنان دزیده در جان می رود

که ندانی این تو هستی یا خطاست

باسمه الرزاق

ساعتی بنشین برِ خوان رسول(ص)

ای ضعیف بی هنر نفس فضول

راه را دانسته و کج می روی

با دو پای علم معوج می روی

گر هدایت خواستی نک حاضر است

کیست هادی آن إله غافر است

بعد از این حجت چه داری نزد حق؟

هست حاضر نعمتت اندر طَبَق

نعمتت وحی و کتاب حکمت است

بر سعادت هادی و هم علت است

شارحانش اهل بیت مصطفی(ص)

حکمت اندر حکمت است ای ملتجی

گشته معشوقت علوم مختلف

گشته ای از علم اعلی منحرف

چیست علم برتر ای جویای علم؟

علم صبر و علم تقوا علم حلم

علم عشق حق که بر جانت زند

زین قفس بیرون به اعلایت برد

وان نه اعلایی که تو باشی میان

بلکه اعلایی که بگذشتی از آن

چون خودی خویش را بگذاشتی

صد حجاب و پرده را برداشتی

پرده هایی که میان او و توست

خرق کن این پرده ها را چون نخست

آن نخستی که نبودی تو، نه غیر

ارجعی سوی بقا با بالِ سیر

ای نسیم اقبال را ویران مکن

ترک کن خود را و ترک خوان مکن

باسمه الولی

عرض سلام و ارادت خدمت بانوان گرامی

موضوع این هفته ان شاالله:

مدح اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام

باسمه الأعلی

مدح من قدرِ ارادت بیش نیست

هر چه گویم جز به قدر خویش نیست

قدر هر کس چون به قدر علم اوست

نیست یکسان علم مغز و علم پوست

هم ارادت نیز قدرِ قرب ماست

مستی از باده به قدر شُرب ماست

من چو نوشم جرعه ای از بیکران

پس گذارم مدح را با دیگران

......

باسمه النور

زهرا رخ ساقی است و یا جنّتِ باقی است؟

او اهل زمین است و یا حور سماوی است؟

در دایره ی خلقتِ أَسماء چو قوس است

پرگار وجود است و یا حضرت داعی است؟

عقل و خرد و معرفت و دیده فنا شد

از فرط تحیّر به برِ فاطمه فانی است

[="DarkRed"]مردک پست…
که‌عمری‌نمک‌حیدرخورد
نعره زد بر سر مـادر
به غرورم بر خورد
ایستادم به نوک پنجه‌ی پا اماحیف
دستش از روی سرم رد شدو برمادر خورد
[/]

باسمه الودود

سلام،عرض ادب و خیر مقدم

Del3porde;909859 نوشت:
مـادر
به غرورم بر خورد

@};-@};-@};-

[="DarkRed"]
جارو نکن عزیز من این خانه را به زور
بر دامنت نگیر دو دردانه را به زور

بگذار موی دخترمان را چنان که هست
دستت نگیر فاطمه جان شانه را به زور

بنشین کنار بی کسی ام چون نمی شود
آباد کرد خانه ی ویرانه را به زور

پژمرده ای و از همه ی اسم های تو
یادآور است روی تو "ریحانه" را به زور

مردی که کنده بود در قلعه را ز جا
وا می کند پس از تو در خانه را به زور

ساقی پر است جام نفس بعد فاطمه
دیگر نزن تعارف پیمانه را به زور . . .

- حسین زحمتکش


〰〰〰〰〰〰[/]