جمع بندی آیا این کلام، جمله ای صحیح می باشد: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید»

تب‌های اولیه

101 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا این کلام، جمله ای صحیح می باشد: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید»

سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین .

چند وقت پیش ایام محرم بود و کلامی از امام حسین که قبلا هم شنیده بودم رو باز شنیدم و این مساله این بار باعث شد که شبهه ای در درون ذهنم بوجود بیاد و بنابراین تصمیم گرفتم اون رو اینجا مطرح کنم . کلام ایشون این هست ( اگر دیندار نیستید لااقل آزاده باشید ) . میخواستم نظر شما رو در مورد این کلام بدونم . آیا با توجه به مصادیقی که هر روزه داریم باهاش برخورد میکنیم جمله درست تر و جمله بهتر این نیست که بگیم ( اگر آزاده نیستید لا اقل دین داشته باشید ) ؟؟؟

برای تبیین پرسشم نیاز به مطرح کردن اصول و مصادیقی دارم که در ذیل سعی میکنم تیتر وار به اونها اشاره کنم .

من شخص آزاده رو کسی میدونم که :
1. اگر زورگو یا ظالمی رو دید جلویه اون زورگو می ایستد .
2. اگر توانست به کسی کمک کند حتما این کار را میکند
3. اگر منافعش در گرو ضایع کردن حق کسی دیگر بود ... این کار را به هیچ وجه انجام نمیدهد .
4. اگر بچه یتیمی رو دید یا فقیری رو دید و خودش پولدار بود و اگر در درون جیبش 100 هزار تومن پول داشت ... حتی حاضر هست تمام پولش رو به اون بده .
5. خوبی و بدی را از دریچه خاصی نگاه نمیکند و نوع نگاهش نسبت به همه انسانها برابر هست .
و ...

و من شخص دیندار رو کسی میدونم که :
1. اعتقاد و باور خاصی رو نسبت به خدا داشته باشه و بقیه اعتقادات رو اشتباه بدونه .
2. نماز و روزه و خمس و زکاتش به جا باشه .
3. راست بگه ... ولی اگر مصلحت در این بود که دروغ بگه ... خوب دروغ بگه
4. غیبت نکنه ... ولی اگر مصلحت در این بود که غیبت بکنه ... خوب غیبت بکنه .
5. تجاوز نکنه ... ولی اگر مصلحت در این بود که تجاوز بکنه ... خوب تجاوز بکنه .
6. اگر یتیمی رو دید یا فقیری رو دید ... از جیبش یه 500 تومنی در میاره و میده و در درون دلش احساس شادی از کار خیری که کرده میکنه .
7. اگر با یک کشور خارجی قرار داد داشت که ازشون دزدی نکند ... از ایشان دزدی نمیکند ... در غیر اینصورت از ایشان دزدی میکند ( مساله cd های ویندوز و ... )

و ...

و اما مصادیق ...

1. مثلا من نمیتونم باور کنم که شخصی ادعای آزاده بودن بکنه و در زمانه کنونی 10 میلیارد تومن در درون حسابش پول باشه ... چون اعتقادم این هست که یک شخص آزاده نگاهی به همسایه اش میکند . نگاهی به فامیل میکنه . نگاهی به دو تا بیمارستان میکنه . نگاهی به دو تا یتیم خونه میکنه و نمیتونه چنین حسابی داشته باشه ... ولی من اعتقاد دارم یک حجت الاسلام یا آیت الله میتونه حساب 10 میلیارد تومنی داشته باشه .

2. مثلا در مورد زهرا کاظمی که روزنامه نگار بود و به جرم گرفتن عکس ؛ اون رو کشتن ... در تمام دنیا انسانهای آزاده بسیار زیادی بودند که دلشون از این ظلم به درد اومد ... و با صداشون یا متنشون این کار رو محکوم کردند . ولی صدای هیچ حجت الاسلام یا آیت الله در این مورد در نیومد .

3. مثلا در مورد زهرا بنی یعقوب که ایشون با نامزدشون در درون پارک نشسته بودند و بسیج همدان ایشون رو میگیره و زیر نظر بسیج کشته میشن ... خوب صدای آزاد مردان بسیاری در اومد ولی صدای یک حجت الاسلام یا یک آیت الله در این مورد در نیومد .

4. یا در مورد نرگس محمدی که به علت اعتراض به حکم اعدام 16 سال براش زندانی بریدند و این امر هم باعث شد صدای انسانهای آزاده زیادی در بیاد ... ولی خوب صدای یک حجت الاسلام یا یک آیت الله بابته این مساله در نیومد

5. یا در مورد همین پست ... یک انسان آزاده اون رو حذف نمیکنه ... ولی یک حجت الاسلام یا یک آیت اللله ممکن هست اون رو حذف کنه .

خوب من وقتی اصول یک انسان دیندار رو در کنار اصول زندگی یک انسان آزاده میزارم ... به این نتیجه میرسم که اصولا فیلتر آزاده بودن ... خیلی کارامد تر از اصول دیندار بودند هست ...

سوالم این هست ...
چرا امام حسین گفته اند اگر دیندار نیستید لااقل آزاده باشین ... آیا بهتر نبود ایشون میگفتند اگر آزاده نیستید ... لااقل دیندار باشید .

متشکرم .

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

مارینر;893270 نوشت:
سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین .


با سلام و احترام
بنده هم برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت در زندگی را دارم.
قبل از پاسخ به سوال شما باید نکته ای خدمت شما عرض کنم، من مدتهاست که به پاسخ گویی اشتغال دارم، لذا از لحن پرسشگر می فهمم که با چه حسی دارد سوالش را مطرح می کند، لذا قبل از ورود به بحث از شما خواهش می کنم، واقعا از خواهش می کنم، عینک بدبینی را برداریم، تا بدون هیچ پیش فرض و هیچ پیش زمینه و هیچ حسی نسبت به پاسخ ها وارد گفتگو شویم. ما به دنبال کشف حق و حقیقت هستیم، نه جنگ و جدال.
پیشاپیش از پذیرش این خواهش بنده ممنونم

مارینر;893270 نوشت:
من شخص آزاده رو کسی میدونم که :

مارینر;893270 نوشت:
و من شخص دیندار رو کسی میدونم که :

تعریف باید بین دو طرف مشترک باشد، والا محور مشترکی برای بحث وجود نخواهد داشت، من تعریف شخص آزاده را از شما میپذیرم، اما شخص دیندار (با توجه به اینکه منظور ما از دین اسلام است) برای بحث و مقایسه کسی است که به شریعت اسلام کاملا پایبند باشد، لذا در خصوص تعریفتان از دیندار نکاتی دارم که باید عرض کنم:

مارینر;893270 نوشت:
1. اعتقاد و باور خاصی رو نسبت به خدا داشته باشه و بقیه اعتقادات رو اشتباه بدونه .

ببینید حق همواره یک طرف است، نمیشود کسی اعتقادی را به صورت یقینی باور داشته باشد، اما طرف مقابل را اشتباه نداند، این اصلا نشدنی است، خود شما هم در این پست، و پست های مختلفی که در این سایت نگاشته اید به دنبال این بوده اید که ضمن اثبات اعتقاد خودتان، دیگران را متوجه اشتباهشان کنید.

مارینر;893270 نوشت:
3. راست بگه ... ولی اگر مصلحت در این بود که دروغ بگه ... خوب دروغ بگه
4. غیبت نکنه ... ولی اگر مصلحت در این بود که غیبت بکنه ... خوب غیبت بکنه .

این که حرف دین نیست، قاعده «اهم و مهم» یک قاعده عقلی است، هیچ کسی آن را انکار نمی کند، مگر آنکه آن را نفمیده باشد، اسلام می گوید همواره امور مهمتر مقدم هستند، کدام انسان آزاده ای است که بگوید اگر جان یک انسان در خطر باشد، باز هم نباید دروغ گفت؟ یا اگر کسی دید در حوض میان حیاط خانه ای یک بچه دارد غرق می شود نباید به خانه غصبی وارد شد؟ یا اگر برای تحقیق از یک خواستگار نزد شما آمدند نباید غیبت کنید!خب اینجا پای یک عمر زندگی مشترک در میان است، هیچ انسان آزاده ای است که بداند داماد منظور، این عروس را که به تحقیق آمده بدبخت خواهد کرد، و بگوید: من غیبت نمی کنم!!

مارینر;893270 نوشت:
اگر یتیمی رو دید یا فقیری رو دید ... از جیبش یه 500 تومنی در میاره و میده و در درون دلش احساس شادی از کار خیری که کرده میکنه

اتفاقا دین هم دستور داده که خساست نکنید، دین هم فرموده به نیکوکاری حقیقی نمی رسید، مگر آنکه آن چیزی که خودتان دوستش دارید و خودتان به آن دل بسته اید و در نگاهتان ارزش دارد، آن را در راه خدا انفاق کنید، نه آنچه که دیگر به دردتان نمیخورد!: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون‏»؛ هرگز به (حقيقت) نيكوكارى نمى‏ رسيد مگر اينكه از آنچه دوست مى‏ داريد، (در راه خدا) انفاق كنيد.(آل عمران:92)
پس قطعا چنین تفکیکی بین انسان آزاده و انسان دیندار فاقد دلیل منطقی بوده، و درست نیست.

طبق این چند نکته ای که عرض شد روشن میشود لزوما اینگونه نیست که دیندار و آزاده از هم جدا بوده و قابل جمع نباشند، بلکه متلازم خواهند بود.

مارینر;893270 نوشت:
اگر با یک کشور خارجی قرار داد داشت که ازشون دزدی نکند ... از ایشان دزدی نمیکند ... در غیر اینصورت از ایشان دزدی میکند ( مساله cd های ویندوز و ... )

اولا این مسئله جواز کپی رایت مورد اختلاف نظر مراجع است، مسئله اتفاقی نیست که آن را نظر اسلام بدانیم و بعد استدلال روی آن بنا کنیم، مثلا آیت الله مکارم حق مالکیت کپی رایت را برای کفار هم به رسمیت می شناسند:
http://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=21&lid=0&catid=686&mid=20357
پس پایه استدلال شما از اساس لرزان است.

ثانیا: بحث مالکیت مادی و مالکیت معنوی با هم فرق دارد، اگر مراجعِ قائل به جواز کپی رایت به دنبال تجویز دزدی بودند که آن را در املاک مادی هم جایز می دانستند، اما هیچ یک از مراجع در مورد تصرف در املاک مادی غیر مسلمانان، چنین اجازه ای نداده، و همه آن را دزدی می دانند؛ پس اطلاق دزدی منطقی و منصفانه نیست! اما علت صدور این حکم این است که بحث مالکیت معنوی یک امری است که بر خلاف مالکیت مادی، یک عین خارجی ثابت ندارد، بلکه یک امر اعتباری و قراردادی محض است، لذا طبیعتا از نظر این مراجع رسمیت داشتن آن هم تابع قرارداد است.

مارینر;893270 نوشت:
و اما مصادیق ...

مارینر;893270 نوشت:
من نمیتونم باور کنم که شخصی ادعای آزاده بودن بکنه و در زمانه کنونی 10 میلیارد تومن در درون حسابش پول باشه... ولی من اعتقاد دارم یک حجت الاسلام یا آیت الله میتونه حساب 10 میلیارد تومنی داشته باشه

ضمن احترام به نظر شما باید عرض کنم خب این اعتقاد شخصی شماست و نمی تواند مبنای بحث علمی قرار بگیرد.

مارینر;893270 نوشت:
مثلا در مورد زهرا کاظمی که روزنامه نگار بود و به جرم گرفتن عکس ؛ اون رو کشتن ... در تمام دنیا انسانهای آزاده بسیار زیادی بودند که دلشون از این ظلم به درد اومد ... و با صداشون یا متنشون این کار رو محکوم کردند . ولی صدای هیچ حجت الاسلام یا آیت الله در این مورد در نیومد .

3. مثلا در مورد زهرا بنی یعقوب که ایشون با نامزدشون در درون پارک نشسته بودند و بسیج همدان ایشون رو میگیره و زیر نظر بسیج کشته میشن ... خوب صدای آزاد مردان بسیاری در اومد ولی صدای یک حجت الاسلام یا یک آیت الله در این مورد در نیومد .

4. یا در مورد نرگس محمدی که به علت اعتراض به حکم اعدام 16 سال براش زندانی بریدند و این امر هم باعث شد صدای انسانهای آزاده زیادی در بیاد ... ولی خوب صدای یک حجت الاسلام یا یک آیت الله بابته این مساله در نیومد

در این خصوص باید به دو نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
بیایید در فضایی منطقی و به دور از احساسات صحبت کنیم، من و شما به عنوان دو انسان غیر مسئول، با اخباری این چنینی روبرو میشویم که اشخاصی چون زهرا بنی یعقوبی، زهرا کاظمی، و دیگران بی گناه دستگیر شده، و بی گناه کشته شده اند، در مقابل این اخبار، عده ای می گویند: اینها بی گناه بازداشت نشده اند، و کشته شدنشان هم عمدی نبوده است؛ خب اولین اصل آزاده بودن این است که انسان در برابر اخبار متناقض سکوت کرده و موضع گیری نکند، چون از یک طرف اصرار است و از طرف دیگر انکار.
علاوه بر اینکه کسانی که با به کار گرفتن ابزار رسانه ای خود تأکید بر تجاوز و شکنجه و کشته شدن این اشخاص دارند، کسانی هستند که به خاطر سابقه شان، و دشمنی شان با این حکومت، شهادتشان در مظان اتهام بوده و منطقا قابل قبول نیست؛ و باز علاوه بر اینکه این شهادت دهندگان خودشان کسانی هستند که در شکنجه زندانی ها در ابوغریب و گوانتانامو و مانند آن، و همچنین کشتن انسان های بی گناه در مناطق مختلف از هیروشیما و ناکازاکی گرفته، تا فلسطین و لبنان و بحرین و یمن و نیجریه، ید طولایی دارند.
چطور انسان از نظر منطقی با شهادت چنین شبکه های خبری به علم و یقین می رسد؟! این آزادگی است؟!

سرکار خانم مرینر بیایید کمی منطقی تر، و دقیق تر بیندیشیم، چرا رسانه هایی که اینقدر کشته شدن احتمالی این افراد را بزرگ می کنند، در مقابل کشته شدن آشکار، و بی حرف و حدیث شیخ باقر النمر، یا کشته شدن بیش از 7000 نفر در منا، یا زیر خاک مدفون شدن مجلس عروسی در یمن سکوت می کنند؟ واقعا جان اینها با یکدیگر فرق می کند؟! تا به حال این را از خود پرسیده اید؟ انصافا آیا چنین علامت سوالاتی نسبت به اخبار این شبکه ها شما را به تردید نمی اندازد؟
با این اوصاف قرائن متعددی این شهادت های رسانه های مخالف را با تردید جدی روبرو می سازد.

از طرف دیگر قانون نظام اسلامی نشان می دهد جمهوری اسلامی دنبال ظلم نیست، اگرچه ممکن است از سوی برخی مقامات خودسر، یا رفتار طبق سلایق شخصی ظلمی اتفاق بیفتد اما طبق قانون اساسی مبتنی بر اسلام، هیچ کسی در برابر ظلم به دیگران مجوز نداشته، و در برابر ارتکاب آن مصونیت قضایی ندارد، حتی رهبری هم از این قاعده مستثنی نیست، و این در اصل 107 قانون اساسی تصریح شده است.
سابقه نظام، پایبندی جمهوری اسلامی به این مسئله را گواهی می دهد، نمونه آن ماجرای کهریزک است که طبق تصریح بسیاری از جمله آقای احمدی مقدم، فرمانده وقت نیروی انتظامی، رهبری تأکید بر حق قصاص خانواده های قربانیان ماجرای کهریزک داشتند، تا جایی که عاملان آن به اعدام حکوم شدند، و خانواده های قربانیان در پیامی که صادر کردند ضمن عفو مجرمان، از پیگیری های رهبری تشکر و قدردانی کردند، در بخش پایانی این بیانیه آمده است:
«در این رهگذر، ضمن سپاس از رهبر فرزانه انقلاب که از همان ابتدای این جنایت تاکنون همواره در نشست های عمومی و خصوصی بر محاکمه و مجازات همه عاملان و آمران تأکید کرده اند و فرمودند اگر جرمی ثابت شود، برای هیچکس حاشیه امنی وجود ندارد سپاسگزاریم؛ ضمن اینکه اطمینان داریم که با تحقق عدالت و اصلاح رویه ها علاوه بر اینکه نظام مصونیت خواهد یافت آیندگان این پیگیری های عدالتخواهانه را تحسین خواهند کرد»
شاید بگویید همه این ها فرمالیته است، و این خانواده ها تحت فشار بوده اند و... از این حرفهایی که بسیاری برای پافشاری بر پیش فرض هایشان به زبان می آوردند، بنده پیشاپیش عرض می کنم اصراری بر پذیرش آن از سوی شما ندارم، فقط غرضم این است که یک انسان آزاده در اموری که اخبار متناقض دارد، و قرائن متعددی بر علیه شهادت دهندگان موجود است، اینقدر با قاطعیت قضاوت نمی کند، حداقل توقف می کند، می گوید برایم روشن نیست، نمی دانم. این آزادگی است.

نکته دوم: حتی اگر شما درست بفرمایید، یعنی طبق یک فرض عجیب، به گونه ای صد در صد بپذیریم که این مجرمان سیاسی همگی بدون جرم دستگیر شده اند، و همگی هم از روی عمد کشته شده اند، و تمام حجت الاسلام ها و آیت الله ها و تمام دینداران بدون حتی یک استثناء، با اینکه می دانسته اند این ظلم انجام شده سکوت کرده و رضایت داده اند(با تمام این فروض که دیگر نهایت ادعای شماست) خب این چه چیزی را اثبات می کند؟ سکوت دینداران به دین چه ربطی دارد؟!
مگر دین به این ظلم دستور داده؟ مگر دین به قتل بی گناه امر کرده؟ مگر دین به سکوت در برابر ظلم فرمان داده؟
طبق استدلال شما، یعنی اگر روزی بیاید که هیچ انسان آزاده ای روی زمین وجود نداشته باشد، آن روز آزادگی دیگر ارزش نخواهد داشت؟!! چرا که ملاک قضاوت شما رفتار مردم شده است! اگر رفتار مردم نقشی در ارزش گذاری انسانیت و آزادگی ندارد، چرا می خواهید از رفتار دینداران، دین را ارزشگذاری کنید؟!
بنابراین استدلال شما از بیخ و بن با ادعایتان تلازمی ندارد، و آنچه را که به دنبال آن هستید اثبات نمی کند.

مارینر;893270 نوشت:
سوالم این هست ...
چرا امام حسین گفته اند اگر دیندار نیستید لااقل آزاده باشین ... آیا بهتر نبود ایشون میگفتند اگر آزاده نیستید ... لااقل دیندار باشید

بنابراین تعبیر امام حسین(ع) درست بوده است، و دایره آزادگی گسترده تر از دایره دینداری است، و دینداری متمرکزتر از آزادگی است، چرا که:
کسی که دیندار واقعی باشد با توجه به اعتقاداتی چون نگاه خداوند، رضایت او، عشق به او، و در مرتبه پایین تر: حیات ابدی و سرنوشت او در بهشت و جهنم بسیار در چارچوب تر عمل خواهد کرد، چنین کسی هرچه عقلش درک می کند، و هر چه فطرتش بر آن شهادت می دهد و به هر چیزی که وجدانش گرایش دارد موهبتی از جانب خداوند می داند تا راهنمایش باشد، لذا چنین انسانی هم آزاده است، منتهی این آزادگی او رنگ دینداری به خودش می گیرد.

پس علت چنین تعبیری از سوی امام حسین(ع) این است که دینداری یک گام بالاتر از آزادگی است، چرا که ادراکات عقلی گسترده تر از ادراکات شرعی است، یعنی ممکن است یک انسان بدون شرعیت و دین، خوب بودن و بد بودن برخی گزاره ها را درک نکند، اما دانستن اینکه ظلم به زن ها و بچه ها قبیح است، نیازی به شریعت و دین ندارد، و عقل هر انسانی به آن حکم می کند، لذا هر کسی آزاد مرد باشد از این کار قبیح رویگردان خواهد بود،(چه دین داشته باشد، و چه دین نداشته باشد) به همین خاطر مولای غریب ما در لحظات پایانی وقتی دیدند دشمن به سمت خیمه ها می رود، فرمودند: «إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُم‏»؛ اگر دین ندارید، و از روز معاد ترسی ندارید، لااقل در دنیاتان آزادمرد باشید.(سید بن طاووس، اللهوف، ص120)
یعنی اگر دین داشتید و به حسابرسی آخرت اعتقاد می داشتید که دینتان مانع میشد، اما حال که دین ندارید لااقل آزادمرد باشید.

یا علی(علیه السلام)

مارینر;893270 نوشت:
سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین .

چند وقت پیش ایام محرم بود و کلامی از امام حسین که قبلا هم شنیده بودم رو باز شنیدم و این مساله این بار باعث شد که شبهه ای در درون ذهنم بوجود بیاد و بنابراین تصمیم گرفتم اون رو اینجا مطرح کنم . کلام ایشون این هست ( اگر دیندار نیستید لااقل آزاده باشید ) . میخواستم نظر شما رو در مورد این کلام بدونم . آیا با توجه به مصادیقی که هر روزه داریم باهاش برخورد میکنیم جمله درست تر و جمله بهتر این نیست که بگیم ( اگر آزاده نیستید لا اقل دین داشته باشید ) ؟؟؟

برای تبیین پرسشم نیاز به مطرح کردن اصول و مصادیقی دارم که در ذیل سعی میکنم تیتر وار به اونها اشاره کنم .

من شخص آزاده رو کسی میدونم که :
1. اگر زورگو یا ظالمی رو دید جلویه اون زورگو می ایستد .
2. اگر توانست به کسی کمک کند حتما این کار را میکند
3. اگر منافعش در گرو ضایع کردن حق کسی دیگر بود ... این کار را به هیچ وجه انجام نمیدهد .
4. اگر بچه یتیمی رو دید یا فقیری رو دید و خودش پولدار بود و اگر در درون جیبش 100 هزار تومن پول داشت ... حتی حاضر هست تمام پولش رو به اون بده .
5. خوبی و بدی را از دریچه خاصی نگاه نمیکند و نوع نگاهش نسبت به همه انسانها برابر هست .
و ...

و من شخص دیندار رو کسی میدونم که :
1. اعتقاد و باور خاصی رو نسبت به خدا داشته باشه و بقیه اعتقادات رو اشتباه بدونه .
2. نماز و روزه و خمس و زکاتش به جا باشه .
3. راست بگه ... ولی اگر مصلحت در این بود که دروغ بگه ... خوب دروغ بگه
4. غیبت نکنه ... ولی اگر مصلحت در این بود که غیبت بکنه ... خوب غیبت بکنه .
5. تجاوز نکنه ... ولی اگر مصلحت در این بود که تجاوز بکنه ... خوب تجاوز بکنه .
6. اگر یتیمی رو دید یا فقیری رو دید ... از جیبش یه 500 تومنی در میاره و میده و در درون دلش احساس شادی از کار خیری که کرده میکنه .
7. اگر با یک کشور خارجی قرار داد داشت که ازشون دزدی نکند ... از ایشان دزدی نمیکند ... در غیر اینصورت از ایشان دزدی میکند ( مساله cd های ویندوز و ... )

و ...

و اما مصادیق ...

1. مثلا من نمیتونم باور کنم که شخصی ادعای آزاده بودن بکنه و در زمانه کنونی 10 میلیارد تومن در درون حسابش پول باشه ... چون اعتقادم این هست که یک شخص آزاده نگاهی به همسایه اش میکند . نگاهی به فامیل میکنه . نگاهی به دو تا بیمارستان میکنه . نگاهی به دو تا یتیم خونه میکنه و نمیتونه چنین حسابی داشته باشه ... ولی من اعتقاد دارم یک حجت الاسلام یا آیت الله میتونه حساب 10 میلیارد تومنی داشته باشه .

2. مثلا در مورد زهرا کاظمی که روزنامه نگار بود و به جرم گرفتن عکس ؛ اون رو کشتن ... در تمام دنیا انسانهای آزاده بسیار زیادی بودند که دلشون از این ظلم به درد اومد ... و با صداشون یا متنشون این کار رو محکوم کردند . ولی صدای هیچ حجت الاسلام یا آیت الله در این مورد در نیومد .

3. مثلا در مورد زهرا بنی یعقوب که ایشون با نامزدشون در درون پارک نشسته بودند و بسیج همدان ایشون رو میگیره و زیر نظر بسیج کشته میشن ... خوب صدای آزاد مردان بسیاری در اومد ولی صدای یک حجت الاسلام یا یک آیت الله در این مورد در نیومد .

4. یا در مورد نرگس محمدی که به علت اعتراض به حکم اعدام 16 سال براش زندانی بریدند و این امر هم باعث شد صدای انسانهای آزاده زیادی در بیاد ... ولی خوب صدای یک حجت الاسلام یا یک آیت الله بابته این مساله در نیومد

5. یا در مورد همین پست ... یک انسان آزاده اون رو حذف نمیکنه ... ولی یک حجت الاسلام یا یک آیت اللله ممکن هست اون رو حذف کنه .

خوب من وقتی اصول یک انسان دیندار رو در کنار اصول زندگی یک انسان آزاده میزارم ... به این نتیجه میرسم که اصولا فیلتر آزاده بودن ... خیلی کارامد تر از اصول دیندار بودند هست ...

سوالم این هست ...
چرا امام حسین گفته اند اگر دیندار نیستید لااقل آزاده باشین ... آیا بهتر نبود ایشون میگفتند اگر آزاده نیستید ... لااقل دیندار باشید .

متشکرم .


سلام،
این کلام یکی از کلیدی‌ترین روایاتی است که می‌تواند راه دیندار شدن را به انسان‌هایی که در زمان غیبت سرگردان شده‌اند نشان دهد ... و عجیب کاربرد دارد بخصوص برای کسانی که هر کاری که کرده‌اند نتوانسته‌اند به حقانیت اسلام تشیع پی ببرند و شک رهایشان نکرده است، ایشان اگر از آزاده بودن شروع کنند امید است که ان شاء الله به دینداری هم برسند ... دین خدا هم نزد خدا اسلام است (إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّـهِ الْإِسْلَامُ) و در نتیجه تسلیم حق شدن ویژگی اساسی دین است و دین چیزی نیست که شما در تعاریف خود بیان کردید ... شما نمی‌توانید کلام یک نفر را با تعاریفی که خودتان در ذهن دارید تفسیر کنید و بگویید به نظر من معصوم علیه‌السلام اگر طور دیگری می‌فرمود بهتر بود، اگر کلام کلام ایشان است باید برای تعاریف هم به خود ایشان رجوع نمایید ... بر خلاف تصور شما آزاده بودن مقدم بر دیندار بودن است، مقدمه‌ی دیندار بودن است و نمی‌شود دیندار بود و آزاده نبود، چون نمی‌شود تسلیم حق بود ولی آزاده نبود ... آن کسانی را هم که به عنوان آزاده نام بردید گاهی واقعاً آزاده هستند ولی افسارشان به دست کسانی است که اسیر انواع شهوات هستند و با رسانه‌های خود سعی در شست‌وشوی مغزی افراد آزاده ولی کم‌عقل کرده‌اند ...
اینکه گفتم آن افراد مدّ نظر شما آزاده هستند ولی عاقل نیستند توضیح نیاز دارد، آزاده هستند از همان جهتی که شما معرفی‌اشان می‌کنید ولی عاقل نیستند وقتی من‌حیث‌المجموع به قضیه نگاه می‌شود ... توضیح آن هم این است که در واقع آن‌ها اینطور نیست که اصلاً عقل نداشته باشند یا هیچ عاقل نباشند، ولی مشکل از اینجاست که آن‌ها از همه‌ی جهات هم آزاده نیستند، از برخی جهات آزاده هستند و از جهات دیگری اسیر نفسانیات خودشان هستند و از همین جهت آزاده نبودنشان هم هست که بازیچه‌ی افرادی می‌شوند که آن‌ افراد دیگر از همان جهات هم آزاده نیستند ... در نتیجه آن‌ها که مدّ نظر شما هستند از جهاتی آزاده هستند و از همان جهات هم عاقل هستند (یعنی ایشان تشخیص می‌دهند که فلانی ظالم و فلانی مظلوم است، پس عقلشان می‌گوید که اعتراض کنید یا حتی به پا برخیزید، ولی در اصل آن تشخیصشان است که خلاف عقل است، مثلا چون اخبارشان را از فاسق می‌گیرند یا کسانی را مدافعان حقوق بشر می‌دانند و از ایشان خط می‌گیرند که دشمن بودنشان برای انسان و انسانیت روشن‌تر از آفتاب در میان آسمان است) ولی از جهات دیگر آزاده نیستند و در نتیجه عاقل هم نیستند، در نتیجه در کل نه آزاده هستند و نه عاقل، تازه اگر در همان جهاتی که آزاده هستند آزاده نمی‌بودند آسیبشان به بشریت کمتر می‌بود چون دشمنان انسانیت و آزادگی بدون کمک ایشان دیگر کمتر می‌توانستند به اهداف پلیدشان برسند ...

سلام....به نظر من بی دین عین یک جونوری می مونه که هیچ غل و زنجیر و قید و بندی نداره و از هفت دولت آزاده....من تعجب می کنم که همچین موجودی چطور انتظار می ره که لااقل آزاده باشه...چه غل و زنجیر و بندی به این جونور وصله که انتظار داشته باشید آزاده باشه....اون خیلی راحت می گه من دین نداره و از هفت دولت آزادم....گور بابای آزادگی....آخه خدا پدر و مادرت رو بیامرزه، امام حسین....دین اسلام که انقدر با بی دینا و کفار بده و حکم قتل و کشتارشون رو داده، چطور انتظار داره که بی دینا آژاده باشن...اگر بی دینا منطقا و عقلا می تونن و باید که آزاده باشن، دیگه چرا انقدر با بی دینا بدید....چرا کسی که مرتد می شه رو می کشید....طرف که بی دین می شه از نظر شما می تونه آزاده باشه و باید که از نظر شما لااقل آزاده باشه، رو چرا می کشید....چرا باهاش مثل یک دیندار رفتار نمی کنید....

پارسا مهر;894089 نوشت:
سلام....به نظر من بی دین عین یک جونوری می مونه که هیچ غل و زنجیر و قید و بندی نداره و از هفت دولت آزاده....من تعجب می کنم که همچین موجودی چطور انتظار می ره که لااقل آزاده باشه...چه غل و زنجیر و بندی به این جونور وصله که انتظار داشته باشید آزاده باشه....اون خیلی راحت می گه من دین نداره و از هفت دولت آزادم....گور بابای آزادگی....آخه خدا پدر و مادرت رو بیامرزه، امام حسین....دین اسلام که انقدر با بی دینا و کفار بده و حکم قتل و کشتارشون رو داده، چطور انتظار داره که بی دینا آژاده باشن...اگر بی دینا منطقا و عقلا می تونن و باید که آزاده باشن، دیگه چرا انقدر با بی دینا بدید....چرا کسی که مرتد می شه رو می کشید....طرف که بی دین می شه از نظر شما می تونه آزاده باشه و باید که از نظر شما لااقل آزاده باشه، رو چرا می کشید....چرا باهاش مثل یک دیندار رفتار نمی کنید....

سلام،
در اسلام از همه انتظار می‌رود که آزاده باشند ... کسانی که مخاطب این فرمایش امام حسین علیه‌السلام شدند همانهایی هستند که حضرت بارها برایشان خطبه خواندند و در ایشان اثر نکرد و علتش را حضرت اینطور بیان فرمودند که لقمه‌ی حرام باعث شده که حرف حق در ایشان اثر نکند، پس ایشان کسانی هستند که حق را گم کرده‌اند و در مستی خود سرگردان شده‌اند و آیات خداوند مقابلشان آشکار است ولی آن‌ها دیگر نمی‌توانند او را بیابند و به او چنگ بزنند ... پس اگر قرار باشد به عنوان آخرین سفارش ایشان را امر به حق کنیم راهی نداریم جز اینکه بگوییم آزاده باشید ... که به همان ارزش‌هایی که می‌دانید و قبولشان دارید لااقل پایبند باشید ... این همان حرف مرحوم آیت‌الله بهجت است رحمه‌الله که فرمودند شما به آنچه که می‌دانید عمل کنید تا خدا چیزی که نمی‌دانید را به شما یاد بدهد و هدایتتان کند ... هدایت خدا از همین مسیر است که شروع می‌شود ... این هیچ چیز عجیبی نیست که شما با این لحن تند استبعاد می‌کنید ... کشتن مرتد و جهاد با کفار هم که اصلاً مطلب دیگری است و جسارتاً هیچ ربطی هم به این قضیه ندارد ... مرتد ممکن است بعد از دستگیری‌اش توبه کند و توبه‌اش پذیرفته هم بشود ولی حکم دنیایش همچنان اعدام باشد ...

مارینر;893270 نوشت:
سلام .
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین .

چند وقت پیش ایام محرم بود و کلامی از امام حسین که قبلا هم شنیده بودم رو باز شنیدم و این مساله این بار باعث شد که شبهه ای در درون ذهنم بوجود بیاد و بنابراین تصمیم گرفتم اون رو اینجا مطرح کنم . کلام ایشون این هست ( اگر دیندار نیستید لااقل آزاده باشید ) . میخواستم نظر شما رو در مورد این کلام بدونم . آیا با توجه به مصادیقی که هر روزه داریم باهاش برخورد میکنیم جمله درست تر و جمله بهتر این نیست که بگیم ( اگر آزاده نیستید لا اقل دین داشته باشید ) ؟؟؟

برای تبیین پرسشم نیاز به مطرح کردن اصول و مصادیقی دارم که در ذیل سعی میکنم تیتر وار به اونها اشاره کنم .

من شخص آزاده رو کسی میدونم که :
1. اگر زورگو یا ظالمی رو دید جلویه اون زورگو می ایستد .
2. اگر توانست به کسی کمک کند حتما این کار را میکند
3. اگر منافعش در گرو ضایع کردن حق کسی دیگر بود ... این کار را به هیچ وجه انجام نمیدهد .
4. اگر بچه یتیمی رو دید یا فقیری رو دید و خودش پولدار بود و اگر در درون جیبش 100 هزار تومن پول داشت ... حتی حاضر هست تمام پولش رو به اون بده .
5. خوبی و بدی را از دریچه خاصی نگاه نمیکند و نوع نگاهش نسبت به همه انسانها برابر هست .
و ...

و من شخص دیندار رو کسی میدونم که :
1. اعتقاد و باور خاصی رو نسبت به خدا داشته باشه و بقیه اعتقادات رو اشتباه بدونه .
2. نماز و روزه و خمس و زکاتش به جا باشه .
3. راست بگه ... ولی اگر مصلحت در این بود که دروغ بگه ... خوب دروغ بگه
4. غیبت نکنه ... ولی اگر مصلحت در این بود که غیبت بکنه ... خوب غیبت بکنه .
5. تجاوز نکنه ... ولی اگر مصلحت در این بود که تجاوز بکنه ... خوب تجاوز بکنه .
6. اگر یتیمی رو دید یا فقیری رو دید ... از جیبش یه 500 تومنی در میاره و میده و در درون دلش احساس شادی از کار خیری که کرده میکنه .
7. اگر با یک کشور خارجی قرار داد داشت که ازشون دزدی نکند ... از ایشان دزدی نمیکند ... در غیر اینصورت از ایشان دزدی میکند ( مساله cd های ویندوز و ... )

و ...

و اما مصادیق ...

1. مثلا من نمیتونم باور کنم که شخصی ادعای آزاده بودن بکنه و در زمانه کنونی 10 میلیارد تومن در درون حسابش پول باشه ... چون اعتقادم این هست که یک شخص آزاده نگاهی به همسایه اش میکند . نگاهی به فامیل میکنه . نگاهی به دو تا بیمارستان میکنه . نگاهی به دو تا یتیم خونه میکنه و نمیتونه چنین حسابی داشته باشه ... ولی من اعتقاد دارم یک حجت الاسلام یا آیت الله میتونه حساب 10 میلیارد تومنی داشته باشه .

2. مثلا در مورد زهرا کاظمی که روزنامه نگار بود و به جرم گرفتن عکس ؛ اون رو کشتن ... در تمام دنیا انسانهای آزاده بسیار زیادی بودند که دلشون از این ظلم به درد اومد ... و با صداشون یا متنشون این کار رو محکوم کردند . ولی صدای هیچ حجت الاسلام یا آیت الله در این مورد در نیومد .

3. مثلا در مورد زهرا بنی یعقوب که ایشون با نامزدشون در درون پارک نشسته بودند و بسیج همدان ایشون رو میگیره و زیر نظر بسیج کشته میشن ... خوب صدای آزاد مردان بسیاری در اومد ولی صدای یک حجت الاسلام یا یک آیت الله در این مورد در نیومد .

4. یا در مورد نرگس محمدی که به علت اعتراض به حکم اعدام 16 سال براش زندانی بریدند و این امر هم باعث شد صدای انسانهای آزاده زیادی در بیاد ... ولی خوب صدای یک حجت الاسلام یا یک آیت الله بابته این مساله در نیومد

5. یا در مورد همین پست ... یک انسان آزاده اون رو حذف نمیکنه ... ولی یک حجت الاسلام یا یک آیت اللله ممکن هست اون رو حذف کنه .

خوب من وقتی اصول یک انسان دیندار رو در کنار اصول زندگی یک انسان آزاده میزارم ... به این نتیجه میرسم که اصولا فیلتر آزاده بودن ... خیلی کارامد تر از اصول دیندار بودند هست ...

سوالم این هست ...
چرا امام حسین گفته اند اگر دیندار نیستید لااقل آزاده باشین ... آیا بهتر نبود ایشون میگفتند اگر آزاده نیستید ... لااقل دیندار باشید .



اگر امام حسین (ع) تعریفی که شما از دینداری و آزاده بودن کردید رو داشتند شاید نظرش عوض میشد!
همان طور که کارشناس هم گفتند بعضی از مواردی که در تعریف آورید چندان صحیح نیستند..من با استثنائاتی که اسلام آورده مشکلی ندارم و بنظرم درستش همین هست..
در قوانین معمولی هم همیشه تبصره و ماده هست
در مجموع احکام و دستورات اسلام به عنوان روش زندگی خوب هستند .... ۸۰ تا ۹۰ درصد آنها
آزاده بودن هم در معنای واقعی ارزشمند هست و آنسان اخلاق مدار و آزاده بر فرض صحت دنیای پس از مرگ و یا هر اتفاق دیگری که ممکن است روی بدهد چیزی را از دست نخواهد داد به صرف اینکه دیندار نبوده
شما هم بنظر بجای برنامه نویسی بیشتر تمایل به داستان نویسی دارید.... بنظرم در زمینه داستان نویسی و یا فیلم نامه نیسی هم استعداد داریید..پیشنهادم اینه که این انرژی را صرف نوشتن میکنید هدفمندتر استفاده کنید

باید ببینیم فضای کلام چه بود...

آیا قرار بود سپاهیان یزید به اسرا تعرض کنند؟
و کلام امام در نفس های اخر برای جلوگیری از این بود؟
و ایا سپاهیان یزید به ان عمل کردند؟

فرض کنید که سپاهیان یزید فکر میکنند در طرف مقابل، یک افرادی هستند که کافر هستند که مردانشان مهدور الدم و زنانشان اسیر میشوند
اینجا چند حالت متصور است
فرض میکنیم حکم انها درست و اسلامی است اما انها مصداقش را اشتباهی گرفتند
فرض میکنیم حکم انها اسلامی نیست اما انها فکر میکنند اسلامی است و مصداق حکم را امام و یاران و خانواده انها میدانند.

در فرض اول اسلام و ازادگی اقتضا میکند که ظلم نکنند اما اسلام با شدت بیشتر این را میطلبد... پس خدا و اخرت را هم فاکتور بگیریم .. حریت مخالف ظلم است...

اما در فرض دوم اسلام خلاف ازادگی حکم میراند...
اسلام انها میگوید کارشان درست است اما انسانیت ان را بد میداند...

البته انچه گفتم نپخته و خام است ولی برای روشن تر شدن و نشان دادن ابعاد دیگر مسئله تا اندازه ای کفایت میکند...

و طاها;894252 نوشت:
فرض میکنیم حکم انها درست و اسلامی است اما انها مصداقش را اشتباهی گرفتند
فرض میکنیم حکم انها اسلامی نیست اما انها فکر میکنند اسلامی است و مصداق حکم را امام و یاران و خانواده انها میدانند.

در فرض اول اسلام و ازادگی اقتضا میکند که ظلم نکنند اما اسلام با شدت بیشتر این را میطلبد... پس خدا و اخرت را هم فاکتور بگیریم .. حریت مخالف ظلم است...

اما در فرض دوم اسلام خلاف ازادگی حکم میراند...
اسلام انها میگوید کارشان درست است اما انسانیت ان را بد میداند...

البته انچه گفتم نپخته و خام است ولی برای روشن تر شدن و نشان دادن ابعاد دیگر مسئله تا اندازه ای کفایت میکند...

با سلام و احترام

باید توجه بفرمایید: امکان ندارد اسلام کاری را درست بداند، و انسانیت آن را قبیح و زشت بشمارد، چون عقل و انسانیت نیز همچون دین موهبتی الهی هستند و هر دو از یک منشأ سرچشمه گرفته اند، هر چه که عقل و انسانیت حکم کند، دین نیز به همان حکم می کند، و هر چه که دین به آن حکم کند، عقل و انسانیت هم آن را خواهد پذیرفت.

اما فضای کلام امام حسین(ع) در جایی بوده است که رفتاری اتفاق افتاده که در قبح و زشتی آن هیچ تردیدی نیست، نه دین آن را اجازه می دهد، و نه هیچ عقل سلیمی آن را می پذیرد، حمله به خیمه هایی که زنان و کودکانی تشنه در آن پناه گرفته اند، و آتش زدن این خیمه ها، کتک زدن و تازیانه و سیلی بر این کودکان، کشیدن گوشواره ها و... اینها اموری است که نه عقل آنها را می پذیرد و نه شرع زیر بار آن می رود، نباید به گونه ای سخن گفت که شرع در برابر انسانیت قرار بگیرد.

آن امام مظلوم(ع) وقتی دید دشمن به سمت خیمه ها حرکت می کند تا این رفتارهایش را آغاز کند، فرمود: که ای پیروان ابی سفیان اگر دین نداشته و به روز حسابرسی اعتقادی ندارید، لااقل در دنیایتان آزاده باشید، و زمانی که شمر صدا زد: چه می گویی ای پسر فاطمه(س)؟ امام(ع) خودشان توضیح دادند:

«فَقَالَإِنِّي أَقُولُ أُقَاتِلُكُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِي وَ النِّسَاءُ لَيْسَعَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتَاتَكُمْ وَ جُهَّالَكُمْ وَ طُغَاتَكُمْ مِنَالتَّعَرُّضِ لِحَرَمِي مَا دُمْتُ حَيّا».
پس امام(ع) فرمود: می گویم: من هستم که با شما می جنگم و شما با من می جنگید، زنان گناهی ندارند، پس خصومت گران، نادانان، وطغیانگرانتان را از تعرض به خیمه های من بازدارید، مادامی که من زنده هستم.(سید بن طاووس، لهوف، ص120)

جناب مسلم ... من و شما اونقدر در درون دنیا های متفاوتی زندگی میکنیم که فکر میکنم این بحث به نتیجه نرسه . فکر میکنم بیشتر به خاطر این مساله باشه که شما ( افیون مذهبی مصرف میکنین ) و من نمیکنم .

یه روز از شاملو میپرسند که نظرت در مورد شعر سهراب چی هست ....
شاملو هم میگه از شعر شاملو خوشم میاد ... قشنگ و زیبا هستش ... ولی نمیتونم سهراب رو درک کنم .... اونطرف دارند سره آدمی رو به ناحق میبرن .... بعدش سهراب میگه آب رو گل نکنین ... ( سهراب یکی از پولدار ترین شاعران معاصر بوده )

صحبت بین یک دیندار و یک شخص آزاده تقریبا همین هست ....
داریم در درون جامعه ای زندگی میکنیم که مردم دارند کلیه شون رو میفروشند تا زنده بمونن ... زنی برای تامین مایحتاج زندگیش داره دست فروشی میکنه و از شهرداری کتک میخوره ... و بعدش وقتی یک مرجع تقلید میخواد اعتراض کنه ... به این اعتراض میکنه که چرا در درون صدا و سیما فلان اسم رو به عنوان یکی از اسامی خداوند گفته اند ... و این اسم جزو اسامی خدا نیست و این تحریف در درون دین هست . یا فلان مرجع میاد میگه سرود ای ایران و ... چون با آلت موسیقی زده میشه ورودش به قم حرام هست و ...

ببینید ... جسارت نشه به این اشخاص . اگر من امشب برم زنگ خونه این مراجع رو بگیرم ازشون وقت بگیرم و دو هفته بعد ازوش وقت بگیرم . و براشون طرح مساله کنم . ایشان میگن زدن در درون گوش خانومی دست فروش که برای کسب روزی دست فروشی میکند حرام هست . هیچ شکی هم ندارم .

ولی ایا براش میره تو تلویزیون صحبت کنه ،،، ایا پیروانش که معطل یک تار مویه بیرون مونده من هستن تا کفن پوش تو خیابون بیان ... حاضرن برای چنین مساله ای تو خیابون جلویه شهرداری جمع بشن .

چرا ...
ببینید ...
من و شما داریم در درون فضای عقلانیتی متفاوت زندگی میکنیم . من سعی میکنم انسانی آزاده باشم و شما سعی میکنین انسانی دیندار باشین .

من یک انسان مذهبی رو یک انسان عاشقی میدونم که در حال عشق بازی کردن هست . در نمازش . در بدهی داشتنش . در غمش . در شادیش .

اینجوری میشه که من اعتقادم این میشه که یک مومن به علت عاشق بودن چشم و گوشش بسته میشه ... یا حقایق رو نمیبینه . یا اگر میبینه براش زیاد مهم نیستن .

بارها شما از من خواستین که من جانب آزادگی رو نگاه دارم . و من هم سعی میکنم این کار رو بکنم . از شما هم همین خواهش رو دارم .

امشب یا فردا شب یا هر وقتی که نماز شبتون رو خوندین ... ( همون 11 رکعتیه ) و تموم شد .
همون زمانی که سلام رو گفتین ...

فرض کنین من اومدم خونه شما و براتون 100 تا دلیل مستند اوردم که فلان کس داره دزدی میکنه . یا داره به کسی ظلم میکنه ... واقعا ببینید که دوست دارین عشق بازیتون رو ول کنین و برین دنبال اینکه چرا فلان مسوول مملکتی داره دزدی میکنه . یا چرا داره ظلم میکنه .

صحبت این هست که همونجور که یک زن و شوهر دارن با هم عشق بازی میکنند ... اگر زمین و زمان رو آب ببره ... اونها متوجه نمیشن . یک مومن هم اگر ظلمی رو ببینه براش مهم نیست .

مثلا اگر ببینه فلان مسوول داره زمین خواری میکنه ... نهایتش میگه ... خدا به راه راست هدایتش کنه . چرا ... ببخشید که دارم اینجوری میگم ... کسی که روزی5 بار در حال عشق بازی کردن باشه ... براش هیچ چیز مهم نمیشه .

میشه همون سهرابی که داد میزنه اب رو گل نکنین و چشمش اون ادمهایی که دارن سر میبرن رو نمیبینه چون دوست نداره از اون حالت لطیف بیرون بیاد ...

خیلی خیلی ادامه دارد ...

و طاها;894353 نوشت:
اسلامی که خدا و رسول میگویند
با
اسلامی که امثال شما ادعا میکنید اسلام است
فرق میکند

دعا بفرمایید خداوند ما را به اسلام واقعی هدایت کند، تمام دغدغه ما همین است، اگر هم جایی به بیراهه رفته ایم غرضی در کار نبوده و نیست، والا همه همّ و غمّ ما از این بحث ها ، کشف نقائص فکری خودمان و دسترسی به اسلام واقعی است.

و طاها;894353 نوشت:
این شما هستید که ادعا میکنید اسلام برداشتی تان همان اسلام واقعی و انسانیت ذهنی تان همان انسانیت واقعی است.
مثلا یک مورد از این ادعاها اینجاست :

http://www.askdin.com/showthread.php...l=1#post823326



من و شما در این موضوع دو ادعا داریم، ادعا در برابر ادعا، خب شما به بنده میفرمایید ادعای من سلیقه ای بوده و مخالف اسلام واقعی است، در این مورد یک ذره هم احتمال بدهید ادعای شما همین ویژگی را داشته باشد. خب طبیعتا من و شما در این مورد خاص نمی توانیم یکدیگر را قانع کنیم، پس اجازه بدهید خوانندگان در این خصوص قضاوت کنند.
البته خوشبختانه اتفاق نظر داریم که برده داری در اسلام امری ظالمانه نیست، اصل هم همین است.

و طاها;894353 نوشت:
اسلام واقعی حتما موافق انسانیت واقعی است.

خدا پدر و مادرتان ار بیامرزد، و اگر در قید حیات هستند طول عمر با برکت عنایت کند، حرف بنده حقیر هم همین است، لذا بنده هم به خانم مرینر عرض کردم:

مسلم;894066 نوشت:
ملاک قضاوت شما رفتار مردم شده است! اگر رفتار مردم نقشی در ارزش گذاری انسانیت و آزادگی ندارد، چرا می خواهید از رفتار دینداران، دین را ارزشگذاری کنید؟!

مارینر;894310 نوشت:
من و شما اونقدر در درون دنیا های متفاوتی زندگی میکنیم که فکر میکنم این بحث به نتیجه نرسه . فکر میکنم بیشتر به خاطر این مساله باشه که شما ( افیون مذهبی مصرف میکنین ) و من نمیکنم .

با سلام و اعرض ادب
خانم مرینر گرامی، بنده هم مثل شما نظرم همین است که تا زمانی که دنیاهای خودمان را وارد بحث کنیم به نتیجه نخواهیم رسید، اصلا یکی از آفات بحث علمی همین است که به جای بحث علمی، فضا، دنیا، و پیش فرض ها و احساسات و... وارد بحث شود.

تکلیف را روشن کنید، شما می خواهید بین اسلام و انسانیت مقایسه کنید یا بین مدعیان اسلام و مدعیان انسانیت؟
مسیر دوم قطعا ما را به منزلگاه مقصود نخواهد رساند، چرا که ما نه از رفتار مسلمانان، درک درستی از اسلام پیدا خواهیم کرد، و نه از رفتار آزادگان درک درستی از آزادگی، پس این کلام از بیخ و بن اشتباه است:

مارینر;894310 نوشت:
صحبت بین یک دیندار و یک شخص آزاده....

اگر می خواهید از این موضوع سخن بگویید اولا:

ما عملا به بن بست می خوریم، چون من مدافع اسلام هستم، نه مدافع رفتار دیگران! من اسلام را اصل می دانم و رفتارها را با اسلام می سنجم، لذا همان را می گویم که آورنده اسلام گفته است: مسلمانی که شب سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد، مسلمان نیست، مسلمانی که صبح بیدار شود و نسبت به امور دیگران بی تفاوت باشد مسلمان نیست و ده ها روایت مشابه دیگر، من هم می گویم کسی که خلاف اسلام عمل می کند رفتارش دینی نیست، خود من هم به او انتقاد دارم.

ثانیا: منظور امام حسین(ع) هم از آن جمله که «اگر مسلمان نیستید لااقل آزاده باشید» مسلمان واقعی بوده است، کسی که پایبند به دستورات اسلام باشد، وگرنه مسلمان اسمی و مدعی که لشکر عمر سعد هم مسلمان بودند، همه نماز می خواندند، روزه می گرفتند، ظاهرا نبوت پیامبر(ص) را هم قبول داشتند و یزید را خلیفه و جانشین پیامبر(ص) می دانستند. امام حسین ع چنین اسلامی مد نظرش نبوده، لذا فرموده: شما اگر مسلمان واقعی نیستید، لااقل آزاده واقعی باشید. چون اگر می گفتند ما آزاده هستیم، اما باز عمل غیر انسانی انجام می دادند، برای امام حسین(ع) چه فایده داشت؟ باز هم گرهی باز نمی کرد.
پس قطعا مراد امام حسین(ع) از دین و آزادگی، دین و آزادی واقعی بوده، والا کلام ایشان لغو خواهد بود!

بنابراین شما اگر می خواهید رفتار مسلمانان را نقد کنید باید به گونه ای دیگر سوالتان را مطرح کنید، و بگویید چرا برخی دینداران مطابق دینشان و مطابق انسانیت رفتار نمی کنند؟ نه اینکه بگویید دین از آزادگی جداست!!

مارینر;894310 نوشت:
من یک انسان مذهبی رو یک انسان عاشقی میدونم که در حال عشق بازی کردن هست . در نمازش . در بدهی داشتنش . در غمش . در شادیش

تعریف شما از دیندار واقعی به عنوان انسان عاشق درست است، اما باید توجه کنید، عاشق همواره به دنبال جلب رضایت معشوق است، اگر معشوق کاری غیر ازعبادت از او بخواهد، او اطاعت کرده و نمازش را رها میکند، لذا امام حسین(ع) حج را که اوج عبادت عاشقانه است تعطیل کرد و به قربانگاه رفت، علی(ع) نیمه شب نان و خرما می برد و همدم مسکینان ویتیمان می شد. خواهش می کنم از دین واقعی حرف بزنید، ابان بن تغلب می گوید در کنار امام صادق(ع) طواف کعبه به جای می آوردم که دیدم کسی با اشاره من را صدا میزند، من چون کراهت داشتم از اینکه طواف در کنار امامم را رها کنم، به او اعتنایی نکردم، ناگاه امام صادق(ع) متوجه شد، فرمود: ابان انگار با تو کار دارد، برو ببین چکار دارد، گفتم: طواف را قطع کنم؟ فرمود: بله؛ گفتم: حتی اگر طواف واجب باشد؟ فرمود: بله و...(کلینی، الکافی، ج2، ص171)
پس شما چطور میگویید دیندار عشق بازی اش را برای کمک به دیگری رها نمیکند؟ مومن واقعی در اطاعت از پروردگارش عشق بازی می کند، برای او فرقی نمی کند که امر معشوق به چه چیزی تعلق گرفته باشد، به حج و نماز و روزه، به نان و خرما بردن های شبانه، در دفاع از مظلومین، در به خون غلطان شدن، یا...

خواهش می کنم نگاهتان را اصلاح بفرمایید. ممنونم

مارینر;894310 نوشت:
واقعا ببینید که دوست دارین عشق بازیتون رو ول کنین و برین دنبال اینکه چرا فلان مسوول مملکتی داره دزدی میکنه . یا چرا داره ظلم میکنه .

اگر بدانم با ترک آن میتوانم مانع دزدی شوم، قطعا این کار را خواهم کرد.

مارینر;894446 نوشت:
اون مطلبی هم که در مورد به اضافه 18 درج کردین برای اون موضوع نبود . کلا همه چی رو قاطی پاتی کردی . موضوع پلاک کارد و ... هم که به من چسبوندین مال من نبوده ... یا دارین دروغ میگین ... یا خیلی خیلی قاطی پاتی کردین
مي گردم پست مربوطه را پيدا ميكنم

مارینر;894446 نوشت:
در مورد اینکه نباید مزدور به سوریه بفرستیم....
مزدور؟!!!! :|

مارینر;894446 نوشت:
آمريكا صدام رو کشت....
به علاوهء بيش از يك و نيم ميليون انسان ديگر!!!

مارینر;894446 نوشت:
همونکاری رو بکنیم که امریکا میگه...
دقيقاً كدامش؟!
بصورت يك طرفه در سازمان ملل حق وتو داشته باشيم؟
نظام آپارتايد راه اندازي كنيم؟
يا توي يك كشور ديگر بمب اتم بزنيم؟!

مارینر;894446 نوشت:
طالبان رو سرنگون کرد
منظورتان از طالبان ، گروه اسامه بن لادن ، يا همان تيم عثمان مامور سازمان cia است ديگر؟!

مارینر;894310 نوشت:
جناب مسلم ... من و شما اونقدر در درون دنیا های متفاوتی زندگی میکنیم که فکر میکنم این بحث به نتیجه نرسه . فکر میکنم بیشتر به خاطر این مساله باشه که شما ( افیون مذهبی مصرف میکنین ) و من نمیکنم .

از نظر یک ناظر خارجی حقّا شما دو بزرگوار در عوالم متفاوتی زندگی می‌کنید ... ولی اگر مذهبیون افیون مذهبی مصرف می‌کنند و شما نمی‌کنید، جناب مسلم و امثال ایشان هم افیونی که شما مصرف می‌کنید را مصرف نمی‌کنند ... حالا ثابت کنید که افیونی که شما مصرف می‌کنید افیون بهتری است و جا دارد که اینطور مخاطبان خودتان را تمسخر کنید ...
مارینر;894310 نوشت:
یه روز از شاملو میپرسند که نظرت در مورد شعر سهراب چی هست ....
شاملو هم میگه از شعر شاملو خوشم میاد ... قشنگ و زیبا هستش ... ولی نمیتونم سهراب رو درک کنم .... اونطرف دارند سره آدمی رو به ناحق میبرن .... بعدش سهراب میگه آب رو گل نکنین ... ( سهراب یکی از پولدار ترین شاعران معاصر بوده )

:Gig:
مارینر;894310 نوشت:
بارها شما از من خواستین که من جانب آزادگی رو نگاه دارم . و من هم سعی میکنم این کار رو بکنم . از شما هم همین خواهش رو دارم .

پس به شما هم همان چیزی را گفته‌اند که امام حسین علیه‌السلام در کربلا فرمودند، اینکه اگر در دنیای خود دین ندارید لااقل آزاده باشید ... ظاهراً گاهی هستید و یا دوست دارید که باشید ولی شاید کافی نباشد ... البته از باطنتان خبری ندارم ...
مارینر;894310 نوشت:
صحبت این هست که همونجور که یک زن و شوهر دارن با هم عشق بازی میکنند ... اگر زمین و زمان رو آب ببره ... اونها متوجه نمیشن . یک مومن هم اگر ظلمی رو ببینه براش مهم نیست .

یکی از صحنه‌هایی که اوج عشق‌بازی بود وقتی بود که حضرت علی علیه‌السلام به نماز می‌ایستادند ... در این حالت تیر هم که از دستشان بیرون می‌کشیدند متوجه نمی‌شدند ... اما در دل همان عشق‌بازی هم باز از عالم مخلوق فاغل نبودند و به فقیر صدقه دادند ...
مارینر;894310 نوشت:
داریم در درون جامعه ای زندگی میکنیم که مردم دارند کلیه شون رو میفروشند تا زنده بمونن ... زنی برای تامین مایحتاج زندگیش داره دست فروشی میکنه و از شهرداری کتک میخوره ... و بعدش وقتی یک مرجع تقلید میخواد اعتراض کنه ... به این اعتراض میکنه که چرا در درون صدا و سیما فلان اسم رو به عنوان یکی از اسامی خداوند گفته اند ... و این اسم جزو اسامی خدا نیست و این تحریف در درون دین هست . یا فلان مرجع میاد میگه سرود ای ایران و ... چون با آلت موسیقی زده میشه ورودش به قم حرام هست و ...

ببینید ... جسارت نشه به این اشخاص . اگر من امشب برم زنگ خونه این مراجع رو بگیرم ازشون وقت بگیرم و دو هفته بعد ازوش وقت بگیرم . و براشون طرح مساله کنم . ایشان میگن زدن در درون گوش خانومی دست فروش که برای کسب روزی دست فروشی میکند حرام هست . هیچ شکی هم ندارم .

ولی ایا براش میره تو تلویزیون صحبت کنه ،،، ایا پیروانش که معطل یک تار مویه بیرون مونده من هستن تا کفن پوش تو خیابون بیان ... حاضرن برای چنین مساله ای تو خیابون جلویه شهرداری جمع بشن .

چرا ...
ببینید ...
من و شما داریم در درون فضای عقلانیتی متفاوت زندگی میکنیم . من سعی میکنم انسانی آزاده باشم و شما سعی میکنین انسانی دیندار باشین .

من یک انسان مذهبی رو یک انسان عاشقی میدونم که در حال عشق بازی کردن هست . در نمازش . در بدهی داشتنش . در غمش . در شادیش .

اینجوری میشه که من اعتقادم این میشه که یک مومن به علت عاشق بودن چشم و گوشش بسته میشه ... یا حقایق رو نمیبینه . یا اگر میبینه براش زیاد مهم نیستن .

...

امشب یا فردا شب یا هر وقتی که نماز شبتون رو خوندین ... ( همون 11 رکعتیه ) و تموم شد .
همون زمانی که سلام رو گفتین ...

فرض کنین من اومدم خونه شما و براتون 100 تا دلیل مستند اوردم که فلان کس داره دزدی میکنه . یا داره به کسی ظلم میکنه ... واقعا ببینید که دوست دارین عشق بازیتون رو ول کنین و برین دنبال اینکه چرا فلان مسوول مملکتی داره دزدی میکنه . یا چرا داره ظلم میکنه .

...

مثلا اگر ببینه فلان مسوول داره زمین خواری میکنه ... نهایتش میگه ... خدا به راه راست هدایتش کنه . چرا ... ببخشید که دارم اینجوری میگم ... کسی که روزی5 بار در حال عشق بازی کردن باشه ... براش هیچ چیز مهم نمیشه .

میشه همون سهرابی که داد میزنه اب رو گل نکنین و چشمش اون ادمهایی که دارن سر میبرن رو نمیبینه چون دوست نداره از اون حالت لطیف بیرون بیاد ...

خیلی خیلی ادامه دارد ...


در اسلام هر چیزی می‌تواند حجاب راه شود ... علم و معرفت که از خواستنی‌ترین مطالب و مطلوب‌ترین مطلوب‌هاست خودش حجاب اکبر است ... برای یک نفر هم شاید نماز حجاب شود ... به ما هم فرموده‌اند زیادی نماز و روزه‌هایتان فریبتان ندهد و خودتان را با امانت‌داری و وفای به عهد بسنجید ... امانت‌داری و وفای به عهد فقط آن چیزی که از ابتدا به نظر برسد نیستند ... انسانی که بداند جانش امانت است از طرف خدا و خودش مالکش نیست باید از تمام اعضای بدنش در راستای همان چیزی که این امانت به او سپرده شده است استفاده کند ... وفای به عهد مربوط به هر عهدی است، عهد بندگی مهم‌ترین آن‌هاست ولی حتی عهد با کافران هم باید رعایت شود ...
امیدوارم در ادامه نفرمایید که اگر چنان دیندارهایی یافتیم سلام شما را به ایشان برسانیم ... خداوند فرموده که برای حق جهاد کنید، حتی اگر یک نفر باشید یا دو نفر باشید «[=Neirizi]تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ» ... حالا از بین این همه عالم عابد یک نفر شد مرحوم امام خمینی که روحیه‌اش آنطوری باشد که شما دوست دارید ... شاید اگر ایشان قیام نمی‌کردند از میان این همه عالم مجاهد که قبل و بعد از انقلاب با جان و مال و فرزندانشان جهاد کردند جز چند نفر دیگر مابقی هم سر سجاده‌هایشان باقی می‌ماندند و جهاد نمی‌کردند ... موضوع اینجاست که برخی هستند که اگر حق را تشخیص دادند حتی اگر یک نفر هم بودند باز قیام می‌کردند، ولی برخی دیگر هستند که خودشان نمی‌توانند آغاز کننده‌ی جهاد باشند و منتظرند یک نفر پا پیش بگذارد و بعد آن‌ها دیگر تحت لوای امامت و ولایت او تا آخرین قطره‌ی خونشان را هم می‌دهند ... اینکه هر کسی نمی‌تواند آن قدم نخست را بگذارد قابل بحث است، اما اینکه اگر آن نفر اول نبود دیگران هم جرأت برداشتن آن قدم اول را نداشتند ناگهان آن‌ها را افرادی که هیچ نمی‌فهمیند نمی‌گرداند ... آن‌ها همچنان ممکن است مؤمن و حتی مجاهد هم باشند، باید دید علت قدم به جلو نگذاشتن چیست، گاهی نداشتن اشراف به مسأله است، گاهی مسأله به اندازه‌ی کافی در نظرشان بزرگ نیست و نیاز هست یک نفر اهمیت مطلب را نشانشان دهد تا آن‌ها دیگر بخروشند و کسی جلودارشان نباشد ...

جسارتاً نگاه شما به دین خدا خیلی سطحی است ... و باز جسارتاً نگاه شما به مسائل سیاسی و فرهنگی و نظام‌های غربی و امثال آن هم خیلی سطحی است ... عجیب اینجاست که هم مشخص است اهل تفکر هستید و هم منطقی، ولی قضاوت‌هایتان یکجانبه‌گرایانه است و اجازه نمی‌دهید نگاهتان به اندازه‌ی کافی باز باشد ...

مسلم;894374 نوشت:
با سلام و اعرض ادب
خانم مرینر گرامی، بنده هم مثل شما نظرم همین است که تا زمانی که دنیاهای خودمان را وارد بحث کنیم به نتیجه نخواهیم رسید، اصلا یکی از آفات بحث علمی همین است که به جای بحث علمی، فضا، دنیا، و پیش فرض ها و احساسات و... وارد بحث شود.

تکلیف را روشن کنید، شما می خواهید بین اسلام و انسانیت مقایسه کنید یا بین مدعیان اسلام و مدعیان انسانیت؟
مسیر دوم قطعا ما را به منزلگاه مقصود نخواهد رساند، چرا که ما نه از رفتار مسلمانان، درک درستی از اسلام پیدا خواهیم کرد، و نه از رفتار آزادگان درک درستی از آزادگی، پس این کلام از بیخ و بن اشتباه است:

اگر می خواهید از این موضوع سخن بگویید اولا:

ما عملا به بن بست می خوریم، چون من مدافع اسلام هستم، نه مدافع رفتار دیگران! من اسلام را اصل می دانم و رفتارها را با اسلام می سنجم، لذا همان را می گویم که آورنده اسلام گفته است: مسلمانی که شب سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد، مسلمان نیست، مسلمانی که صبح بیدار شود و نسبت به امور دیگران بی تفاوت باشد مسلمان نیست و ده ها روایت مشابه دیگر، من هم می گویم کسی که خلاف اسلام عمل می کند رفتارش دینی نیست، خود من هم به او انتقاد دارم.

ثانیا: منظور امام حسین(ع) هم از آن جمله که «اگر مسلمان نیستید لااقل آزاده باشید» مسلمان واقعی بوده است، کسی که پایبند به دستورات اسلام باشد، وگرنه مسلمان اسمی و مدعی که لشکر عمر سعد هم مسلمان بودند، همه نماز می خواندند، روزه می گرفتند، ظاهرا نبوت پیامبر(ص) را هم قبول داشتند و یزید را خلیفه و جانشین پیامبر(ص) می دانستند. امام حسین ع چنین اسلامی مد نظرش نبوده، لذا فرموده: شما اگر مسلمان واقعی نیستید، لااقل آزاده واقعی باشید. چون اگر می گفتند ما آزاده هستیم، اما باز عمل غیر انسانی انجام می دادند، برای امام حسین(ع) چه فایده داشت؟ باز هم گرهی باز نمی کرد.
پس قطعا مراد امام حسین(ع) از دین و آزادگی، دین و آزادی واقعی بوده، والا کلام ایشان لغو خواهد بود!

بنابراین شما اگر می خواهید رفتار مسلمانان را نقد کنید باید به گونه ای دیگر سوالتان را مطرح کنید، و بگویید چرا برخی دینداران مطابق دینشان و مطابق انسانیت رفتار نمی کنند؟ نه اینکه بگویید دین از آزادگی جداست!!

تعریف شما از دیندار واقعی به عنوان انسان عاشق درست است، اما باید توجه کنید، عاشق همواره به دنبال جلب رضایت معشوق است، اگر معشوق کاری غیر ازعبادت از او بخواهد، او اطاعت کرده و نمازش را رها میکند، لذا امام حسین(ع) حج را که اوج عبادت عاشقانه است تعطیل کرد و به قربانگاه رفت، علی(ع) نیمه شب نان و خرما می برد و همدم مسکینان ویتیمان می شد. خواهش می کنم از دین واقعی حرف بزنید، ابان بن تغلب می گوید در کنار امام صادق(ع) طواف کعبه به جای می آوردم که دیدم کسی با اشاره من را صدا میزند، من چون کراهت داشتم از اینکه طواف در کنار امامم را رها کنم، به او اعتنایی نکردم، ناگاه امام صادق(ع) متوجه شد، فرمود: ابان انگار با تو کار دارد، برو ببین چکار دارد، گفتم: طواف را قطع کنم؟ فرمود: بله؛ گفتم: حتی اگر طواف واجب باشد؟ فرمود: بله و...(کلینی، الکافی، ج2، ص171)
پس شما چطور میگویید دیندار عشق بازی اش را برای کمک به دیگری رها نمیکند؟ مومن واقعی در اطاعت از پروردگارش عشق بازی می کند، برای او فرقی نمی کند که امر معشوق به چه چیزی تعلق گرفته باشد، به حج و نماز و روزه، به نان و خرما بردن های شبانه، در دفاع از مظلومین، در به خون غلطان شدن، یا...

خواهش می کنم نگاهتان را اصلاح بفرمایید. ممنونم

سلام آقای مسلم ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

بابته وقتی که میگذارین در ابتدا تشکر میکنم . چند مساله هستش که خوب در موردش توافق داریم و مسائلی هم وجود داره که در موردشون توافق نداریم . امیدوارم در اون زمینه هایی که به قول شما نگاهم و طرز دیدم مشگل داره برطرف بشه .

1. اولین مساله جمله ای هستش که شما اون رو به کار بردید . شما در درون صحبتهاتون فرمودین که امکان ندارد که اسلام کاری را درست بداند و انسانیت آن را قبیح بشمارد . که خوب من با این کلامتون موافق نیستم .

مثالهاش اتفاقا زیاد هم هستند ... میتونم تا صبح براتون مثال بزنم . ولی به دو تا مثال بسنده میکنم و این پست رو تموم میکنم .

الف ) اولیش داستانی بود که برای خود من اتفاق افتاده بود . من دوستی داشتم که به شدت مذهبی بود . از اونهایی که از صورتشون نور تشعشع میکنه . من در درون شرکتی به عنوان مدیر کنترل پروژه در حال فعالیت بودم و چون میدونستم این دوستم بی کار هست با مدیر عامل شرکت صحبت کردم که ایشون به عنوان کارشناس برنامه نویسی بیان سره کار .

هیچی با این دوستم صحبت کردم و ایشون هم اومد . اتفاقهای خیلی زیادی افتاد و خوب من از روشون عبور میکردم . میگفتم میخواد خودش رو به مدیر عامل نشون بده ... ولی در نهایت اتفاقی افتاد که دیگه من به هبچ وجه نتونستم اون رو تحمل کنم .

موضوع از این قرار بود که دستگاهی که داشتیم روش کار میکردیم به مشگلی برخورد میکنه .... من هم به همه دوستان و آشناهایی که داشتم بهشون زنگ میزنم و ازشون سوال میپرسم ولی خوب مشگل حل نمیشه ... ایشون هم زیر دست من کار میکردند ازش پرسیدم که به نظرت چی کار کنیم ... ایشون چیزی بهم نگفتند .

اینجوری شد که من جلسه ای با مدیر عامل گذاشتم و تقاضا کردم برای اون قسمت از پروژه مشاور بگیریم . تا بیاد و مشگل رو حل کنه ... هچی در درون اون جلسه من بودم و دوستم و مدیر عامل و چند نفر دیگه که داشتیم رویه پروژه کار میکردیم .

ناگهان همین دوست مذهبیم ... میگه چرا مشاور ... و شروع میکنه به ارائه راه حل ... و من هم در درون همون جلسه رو میکنم بهش و میگم پس چرا چند بار ازت پرسیدم جواب ندادی ... هیچی قضیه در درون اون جلسه تموم میشه ...

و من بعد از ظهر بهش زنگ میزنم و بهش میگم ... چیه میخوای جایه منو بگیری ... اشتباه کردم آوردمت !!!!

و ایشون هم رک بهم میگه ... اینی که من اومدم اونجا کاره تو نبوده ... کاره خدا بوده ... اینی هم که بخوام جای تو رو بگیرم یا نگیرم ... این به خدا مربوط هست و ممکن هم هست که پیش بیاد . شاید این باور کردنش براتون مشگل باشه ... ولی این اتفاق برای من افتاد .

یعنی من برم دوستی که 10 سال حداقلش باهاش دوست بودم رو بیارم ... و ایشون جواب من که مدیر پروژه بودم رو بخواد در درون جلسه ای که با مدیر عامل داریم بده ... و بعدش هم بگه تقدیر هر چی بود همون ...

خوب من هم تقدیر رو بهش نشون دادم ... ولی در درون این مساله یاد گرفتم که حزب الهی ها مثله من فکر نمیکنند اونها در درون دنیایی دیگر سیر میکنند و اگر هر کاری هم براشون بکنی اون رو حق خودشون میدونن و از سمته خدا میدونن .

مثال دومش هم در مورد زندگی نامه حسین پناهی هست . البته من از ایشان اجازه نقل کردن این داستان رو ندارم . ممکن هست اگر من بخوام داستان زندگی ایشون رو در درون این پست عنوان کنم اصلا با این مساله موافق نباشند . چون ممکن هست تعابیر مختلقی ازش بشه ... ولی فرض را بر این می انگاریم که شخص x که نه من و نه شما اون رو میشناسیم براش چنین اتفاقی افتاده .

حسین پناهی ... در ابتدا در کسرت روحانیت در میان و مدت زمانی رو شاگردی آیت الله گلپایگانی رو میکنند ... بعد از مدتها به شهر و دیار خودشون برمیگردند ... و شروع به ارشاد و حل مساله میکنند . تا اینکه پیر زنی به ایشان نزدیک میشه و ازشون میپرسه ... روغنی دارم که در درون اون فضله موش پیدا کرده ام . ( روغن محلی که در تابستان بصورت مایع در می آید ) . آیا این روغنی که حاصل دسترنج ماهها کار کردن من هست و میخواهم با آن خرج زندگی ام را بدهم نجس شده است یا پاک هست .

ایشون میدونستند که اون روغن نجس شده است . ولی چون میدونستند که اون روغن حاصل دسترنج ماهها کارکردن اون پیر زن بوده ... به ایشون میگن که روغن پاک هست . تنها گوشه ای از آنجایی که موش خورده است را بگیرد و بیرون بریزد و بقیه اش را مصرف کند ( به نقل از ویکی )

و بعدش هم از کسرت روحانیت بیرون میان و میرن نمایشنامه نویسی کار میکنند و در دانشکده هنرهای زیبا 4 سال درس میخونند . خوب این هم نقل مردی هست که نتونست بین انسانیت و دین ... در مسیر دین باقی بمونه .

البته باز هم میگم . من اجازه بیان این داستان رو ندارم . فرض میگیریم شخصی مثال حسین پناهی به اینجایی میرسد که باید یکی از این دو مسیر را انتخاب کند و ایشان مسیری غیر از روحانیت را انتخاب میکنند .

به هر حال اگر با این دو مثال راضی نشدین ... مثالهای فراوان دیگری هم هست ... تنها مهمترین مشگلی که من احساس میکنم در درون این بحث با شما داشته باشم این هستش که شما بصیرت خاصی رو پیدا کرده باشین ...

منظورم از بصیرت خاص این هستش که کسایی که خیلی سمته دین میروند ... به مرور زمان نوع نگاهشون نسبت به مساله دین اونقدر با انسانهای عادی تفاوت خیلی زیادی پیدا میکنه .

و طاها;894487 نوشت:
حسن وقبح عقلی هم آن چیزی که شما ادعا می کنید نیست.

خب شما بفرمایید حسن و قبح عقلی چیست؟

و طاها;894487 نوشت:
من چه کار به جواب شما به خانم مارینر دارم ؟!
آیا من از شما نقل گرفتم ؟!

من یک پست گذاشتم و شما می گویید مثلا حسن و قبح، عقلی هستند ...
بنده هم اختلافات در این رابطه را ارجاع دادم به تاپیک مذکور ...
حالا بفرمایید این چه ربطی به پست بنده دارد ؟ ( توچه کرده اید که پست شما را در قالب دو پست جواب دادم ... )
مگر قرار نیست متوجه شوید امام حسین قصد و غرضشان چه بوده است ؟
و چرا به جای اینکه بگویند
اگر دین ندارید آزاده باشید
چرا نفرمود ؟ :
اگر آزاده نیستید دین دار باشید
خوب در اینجا باید مخاطب کلام امام دیده شود نه اینکه شما و امثال شما بدون بررسی متن اصلی و تشخیص فرهنگ و معنای کلمات و فصاحت و بلاغت ... جواب بدهید ...
متوجه عرض بنده شده اید ؟

خیر متاسفانه، متوجه نشدم

فقط می دانم کلام امام(ع) اینقدر شفاف و روشن هست که ما را از آنچه فرموده اید بی نیاز می سازد، سخنی نیست که فهمش برای ما دشوار باشد تا برویم سراغ آداب و فرهنگ آن زمان، و مانند آن!!!

نقطه;894591 نوشت:
جسارتاً نگاه شما به دین خدا خیلی سطحی است ... و باز جسارتاً نگاه شما به مسائل سیاسی و فرهنگی و نظام‌های غربی و امثال آن هم خیلی سطحی است ... عجیب اینجاست که هم مشخص است اهل تفکر هستید و هم منطقی، ولی قضاوت‌هایتان یکجانبه‌گرایانه است و اجازه نمی‌دهید نگاهتان به اندازه‌ی کافی باز باشد ...

تمام حرف خانوم مارینر این است مثلا در مسائل سیاسی چرا دینداران فقط دولت را نقد میکنند و آن قوه ای که رئیسش منصوب رهبری ست را نقد نمی کنند ؟ چرا رهبری را نقد نمی کنند ؟ چرا امام جمعه ها را نقد نمی کنند ؟ چرا خودی و غیر خودی دارند ؟ ماشاءالله مغالطه و ناکارآمدی هم که زیاد دارند ، چرا در این موارد سکوت میکنند ؟
چرا دینداران که ادعای انسانیت دارند اگر حادثه ای در هر جایی غیر از بلاد مسلمین رخ دهد، واکنشی نشان نمی دهند ؟ مثلا در زلزله ژاپن یا همین انفجار های تروریستی بروکسل و پاریس که اتفاقا آن کسانی که رفتند جلوی سفارت شمع روشن کردند را مسخره میکنند و برای بروکسل هم که عده ای گفتند آخیش، دلمان خنک شد .
من یک نقل قول آوردم که کارشناس محترم حذف کردند، طلبه ای نزد روحانی برجسته ای در قم رفته بود و پرسیده بود «حاج آقا، توی افغانستان فلان دختر رو شیعیان زنده زنده به جرم سوزاندن قرآن آتیش زدن بعد فهمیدن دروغه، چرا موضع نمی گیرید؟»آقا گفت : «اگر دختر سوزانده قرآن رو پس کشتنش کار ثوابی بوده و اگر نسوزانده حسابش با خداست» گفتم «حاج آقا، درباره مردم عِراق هم همین طور حرف می زنید، شما ده تا بیانیه دادید برای عِراق و سوریه، حالا اینجا حساب با خداست؟» آقا گفت : «حالا کشتن که کشتن ...» در ادامه حرفش مرا به جایی حواله داد که به زیر البسه خود داشت، با عصبانیت پاشدم و اومدم بیرون،
این آزادگی ست ؟
آیا اینکه رتبه ایران از لحاظ آزادی مطبوعات 117 ام است ناشی از آزادگی حکومت دینی ماست ؟

و قص علی هذا ...

بگذریم از احکامی چون عدم ترویج کتاب های ضاله، مباهته، تقیه و قتل مرتد و کافر و اجازه جهاد که همگی مغایر با انسانیت ست و هر انسانی نامنصفانه بودنشان را قبول میکند . اگر بگوییم اهالی قبیله اوگاندا در آمریکای جنوبی چنین عقایدی دارند شما نیز قبول میکنید که همه این ها ضد ارزش است و مفاهیمی مثل " آزادی " ارزشمند . بعد آقای کارشناس میگوید هر چه اسلام بگوید انسانیت نیز آن را تایید میکند ! یکی نیست بگوید پس چرا پی در پی به دلیل نقض حقوق بشر تحریم میشویم !

مارینر;894599 نوشت:
سلام آقای مسلم ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

سلام و احترام
ممنونم، بنده هم آرزوی سلامتی و موفقیت برای شما دارم

مارینر;894599 نوشت:
و ایشون هم رک بهم میگه ... اینی که من اومدم اونجا کاره تو نبوده ... کاره خدا بوده ... اینی هم که بخوام جای تو رو بگیرم یا نگیرم ... این به خدا مربوط هست و ممکن هم هست که پیش بیاد . شاید این باور کردنش براتون مشگل باشه ... ولی این اتفاق برای من افتاد .

باز هم اینجا دوستتان معنای تقدیر را بد فهمیده، والا اینکه شمر هم امام حسین(ع) را کشت بدون شک تقدیر الهی بوده است، اصلا بدون تقدیر الهی حتی یک برگ هم از درخت بر زمین نمی افتد، اما این مجوز بی انصافی در حق دیگران نیست، تقدیر انسان ها بدون اختیار خودشان رقم نمیخورد، نمی شود هر نوع رفتاری که دلمان میخواهد در حق دیران داشته باشیم و بعد تبعات آن را به گردن تقدیر بیندازیم!!
نمی دانم شاید کلام بنده در پست های پیشین شفاف نبوده است، من در تمام پست هایی که در این تاپیک نوشته ام، سعی کرده ام که تصریح کنم قضاوت در مورد دین، از روی رفتار متدینین اشتباه است، ایا در کلام بنده در این خصوص ابهامی وجود دارد که هنوز شما به رفتارها استناد می کنید؟!

مارینر;894599 نوشت:
ولی چون میدونستند که اون روغن حاصل دسترنج ماهها کارکردن اون پیر زن بوده ... به ایشون میگن که روغن پاک هست . تنها گوشه ای از آنجایی که موش خورده است را بگیرد و بیرون بریزد و بقیه اش را مصرف کند

چرا فکر می کنید که اگر بگوییم روغن نجس، و غیر قابل خوردن است، در حق آن پیر زن جفا شده؟! پایه این استدلال چیست؟ آیا غیر از این است که صرفا بر احساسات، ودلسوزی های بدون دلیل موجه بنا شده است؟!!
مثال شما مانند این است که بگوییم شخصی که مثلا مبتلا به سرطان است، چندین ماه کار کرده، و پول آن را پس انداز کرده تا بتواند داروی گران قیمت بیماری اش را بخرد، حال که آن را تهیه کرده دکترش به او میگوید این را نخور (به هر دلیلی، یا تاریخش گذشته، یا تاریخ انقضائی آن گذشته، یا دلائل دیگر) بعد کسی که می داند او برای تهیه آن دارو چقدر زحمت کشیده از روی دلسوزی به خاطر آن زحمت ها بگوید: بخور، عیبی ندارد!!
به نظر شما این دلسوزی احمقانه قابل دفاع است؟!!
کسی که دینی را مبتنی بر ادله عقلی، یعنی وجود و حکمت الهی، و عصمت فرستادگانش پذیرفته، می داند که وقتی ایشان می گویند: این روغن نجس نباید خورده شود، یعنی ضرر دارد، ضررش بیش از زحمتی است که برای آن کشیده، ضرری که نه یک پزشک معمولی، بلکه یک معصوم دارد می گوید، اینجا اگر کسی به آنها بگوید: بخور عیبی ندارد، آیا دلسوزی احمقانه نیست؟ آنجا پیروی از نظر یک پزشکی که هفت، هشت سال درس خوانده، و شاید هم اشتباه کند، غیر انسانی نیست، و کسی نمی گوید: این پزشک که او را منع میکند کار غیر انسانی انجام می دهد، اما اینجا که پای یک انسان معصوم در میان است پیروی از او غیر انسانی می شود؟!! یاللعجب!!

خواهش می کنم منطقی بیندیشید، به خدا من هیچ تعصبی روی اعتقاداتم ندارم، سعی کرده ام همیشه دنبال حق باشم، اما شما به من بگویید بر فرض صحت این داستان، آیا حسین پناهی از عوارض فضله موش بر این پیرزن بیشتر اطلاع داشته یا خالق آن موش؟!

مارینر;894599 نوشت:
به هر حال اگر با این دو مثال راضی نشدین ... مثالهای فراوان دیگری هم هست


من حرفی ندارم که مثال های دیگرتان را نیز به میان آورید، اما قبل از ارسال اندکی روی آنها تامل بفرمایید که اولا ناظر به دین باشد، نه رفتار متدینین، و ثانیا از قطعیت لازم برخوردار باشد.
یا علی(ع)

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

سلام استاد چند سوال دارم از محضرتون

1-امام حسین(ع) در چه زمانی این جمله را گفتند؟( چه در جنگ و چه قبل جنگ)
2-افرادی که خطاب امام حسین(ع) بودند مسلمان زاده بودند یا مسلمان شده؟
3-در ماه حرام چه چیز هایی در عصر جاهلیت و اسلام حرام بوده؟
فقط جنگ یا برده داری؟

یا علی(ع)@};-[/]

با سلام و احترام و تشکر از مشارکت شما در بحث

jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
من یک نقل قول آوردم که کارشناس محترم حذف کردند

بنده هیچ پستی را حذف نکرده ام

jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
تمام حرف خانوم مارینر این است مثلا در مسائل سیاسی چرا دینداران

تمام سخن ما هم این است که ما از دین دفاع می کنیم، نه دینداران.

jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
طلبه ای نزد روحانی برجسته ای در قم رفته بود و پرسیده بود «حاج آقا، توی افغانستان فلان دختر رو شیعیان زنده زنده به جرم سوزاندن قرآن آتیش زدن بعد فهمیدن دروغه، چرا موضع نمی گیرید؟»آقا گفت : «اگر دختر سوزانده قرآن رو پس کشتنش کار ثوابی بوده و اگر نسوزانده حسابش با خداست» گفتم «حاج آقا، درباره مردم عِراق هم همین طور حرف می زنید، شما ده تا بیانیه دادید برای عِراق و سوریه، حالا اینجا حساب با خداست؟» آقا گفت : «حالا کشتن که کشتن ...» در ادامه حرفش مرا به جایی حواله داد که به زیر البسه خود داشت، با عصبانیت پاشدم و اومدم بیرون،
این آزادگی ست ؟

بر فرض که واقعا چنین اتفاقی افتاده باشد، چه نتیجه ای گرفته می شود؟ تنها نتیجه ای که از این داستان گرفته می شود این است که آن روحانی برجسته، اصلا برجسته نبوده، چون آیت الله وحید خراسانی که از مراجع بزرگ شیعه، و روحانیون واقعا برجسته هستند همین اخیرا چنین جمله ای فرمودند:
«آبرو و جان و مال یک غیرشیعه همانند یک مرجع شیعه محترم است»(این جمله معروف به راحتی در اینترنت قابل جستجو هست)

jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
یکی نیست بگوید پس چرا پی در پی به دلیل نقض حقوق بشر تحریم میشویم

من واقعا از شنیدن این جملات متاسفم، چقدر یک انسان باید چشمش را به روی حقائق بسته باشد تا چنین جملاتی را بگوید!!
آقای جستجوگر حقیقت، اولا: الفبای جستجوی واقعی حقیقت این است که انسان ببیند تحریم کنندگان بیشتر نقض حقوق بشر داشته اند، یا تحریم شوندگان! بر فرض که تمام نقض حقوق های ادعایی حضرتعالی از سوی ایران را بپذیریم، هر کسی در خاک ایران کشته شده را گناهش را به گردن نظام بیندازیم، کشته های یمن را هم که عربستان جدیدا اعلام کرده خونشان به گردن ایران است، چون ایران آنها را تحریک می کند! اینها را هم به عهده ایران بگذاریم، تعدادشان چند درصد از یک نقض حقوق بشر در ژاپن و کشته های هیروشیما و ناکازاکی میشود؟ چند درصد از یکصد میلیون نفری که در جنگ های جهانی کشته شدند می شود؟! اگر اهل منطق هستید، همین بس است به سایر جنایات در ویتنام و عراق و افغانستان و پاکستان و ... اشاره نمیکنم.

ثانیا: شما که تحریم را نشانه نقض حقوق بشر دانسته و آن را یک ملاک واقعی برای تشخیص نقض حقوق بشر می دانید، به من جواب بدهید آن کسانی که ما را به جرم نقض حقوق بشر تحریم می کنند، چرا نقض حقوق بشر در عربستان را نمیبینند؟ چرا نمی بینند که هنوز زنان عربستان به جرم رانندگی نزدیک به سه ماه حبس می شوند؟ خواهش می کنم جوابم را بدهید، من را روشن کنید، چرا مگر زنان عربستان زن نیستند؟ مگر مردم عربستان به حقوق بشر نیاز ندارند؟ چرا کشته شدن 7000 نفر در منا را ندیدند؟ چرا اعدام های قاچاقچیان در ایران منجبر به تحریم ایران میشود اما به عربستان که بالاترین آمار اعدام را دارد اعتراضی نمی کنند؟ چرا از تحریم عربستان خبری نیست؟ چرا از حقوق اقلیت ها در ایران سخن می گویند اما گردن زدن شیخ باقر النمر را نمی بینند؟ چرا انتخابات ما را با بیش از 70 درصد مشارکت نمیپذیرند و آن را غیر آزادانه توصیف می کنند، اما به حکومت موروثی عربستان و سایر کشورهای عربی اشکالی نمیگیرند؟ واقعا چرا؟ بنده را آگاه کنید.


jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
آیا اینکه رتبه ایران از لحاظ آزادی مطبوعات 117 ام است ناشی از آزادگی حکومت دینی ماست

خب طبیعتا کسانی که خودشان با داشتن بیش از چهارصد کلاهک هسته ای ، و مجهز کردن انسانهای جلادی مثل صدام به سلاح های شیمیایی، و...، ایران را به نقض حقوق بشر متهم می کنند، در مقام آزادی بیان هم باید چنین آمارهایی از خودشون رائه بدهند، اما انسان حقیقت جو واقعی است که می فهمد به چنین آمارهایی باید معکوس نگاه کند!
برای صحت سنجی چنین آمارهایی، شما اگر آزادی مطبوعات در عربستان را از دریچه این آمار دهندگان نگاه کنید، قطعا از رتبه بهتری نسبت به ایران برخورداراست.
«تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»

jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
کتاب های ضاله

می دانید «ضاله» یعنی چی؟ معنای همین برای پاسختان کفایت می کند.
علاوه بر اینکه وجود و مطالعه این کتابها در مراکز تخصصی، تحقیقاتی و علمی هرگز ایرادی ندارد.

jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
مباهته

؟؟؟
اگر منظورتان مباهله است که چرا غیر انسانی باشد؟ مباهله یعنی نفرین دروغگو، آیا نفرین دروغگو غیر انسانی است؟

jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
تقیه

هر چقدر فکر کردم نتوانستم وجه غیر انسانی برای آن بیابم، شفاف تر بفرمایید.

jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
قتل مرتد

مرتدی که به قصد توطئه برگشته کشته خواهد شد، اما کسی که برای خودش برگشته باشد، خیر

jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
اجازه جهاد

جهاد ابتدایی در جایی است که آزادی فکری از مسلمانان سلب شده باشد، والا هرگز اسلام نگاه کشورگشایی به آن ندارد، یعنی جهاد فقط برای رفع موانع است، اگر در کشوری کاری به مسلمانان و متدینین آن مملکت نداشته باشند، اسلام هم کاری به آنها ندارد.(در این خصوص به کتابهای جهاد مراجعه بفرمایید، مثلا کتاب جهاد و برده داری از آقای علی اصغر رضوانی)

امیدوارم بدون دخالت پیش فرض ها، از روی منطق در پی حق باشید. در پناه حق

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

رستگاران;894625 نوشت:
امام حسین(ع) در چه زمانی این جمله را گفتند؟( چه در جنگ و چه قبل جنگ)

در لحظات آخر جنگ، طبق آنچه در لهوف آمده زمانی که امام(ع) وارد میدان شدند، دشمن بین ایشان و خیمه ها حائل شده و به سمت خیمه ها هجوم بردند(ظاهرا برای پیشقدم شدن در کسب غنائم بوده است)، و طبق برخی نقل های دیگر زمانی که امام حسین(ع) بی رمق روی زمین افتاده بودند و شنیدند که دشمن به سمت خیمه ها حمله میکند، به شمشیر تکیه داده و روی زانو ایستادند و این جملات را فرمودند.

رستگاران;894625 نوشت:
2-افرادی که خطاب امام حسین(ع) بودند مسلمان زاده بودند یا مسلمان شده؟

خطاب به لشکر عمر سعد بوده است، و عمده اینها ادعای اسلام داشته اند، اما اینکه مسلمان زاده بودند یا پدرانشان کافر بوده اند و بعدا خودشان مسلمان شده اند را نمی توان گفت، چون در تاریخ چیزی در خصوص مخاطبین این کلام به طور شفاف نیامده است. اما در هر صورت نام مسلمان بر اینها نمی شود نهاد.

رستگاران;894625 نوشت:
3-در ماه حرام چه چیز هایی در عصر جاهلیت و اسلام حرام بوده؟
فقط جنگ یا برده داری؟

فقط جنگ

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

مسلم;894646 نوشت:
در لحظات آخر جنگ، طبق آنچه در لهوف آمده زمانی که امام(ع) وارد میدان شدند، دشمن بین ایشان و خیمه ها حائل شده و به سمت خیمه ها هجوم بردند(ظاهرا برای پیشقدم شدن در کسب غنائم بوده است)، و طبق برخی نقل های دیگر زمانی که امام حسین(ع) بی رمق روی زمین افتاده بودند و شنیدند که دشمن به سمت خیمه ها حمله میکند، به شمشیر تکیه داده و روی زانو ایستادند و این جملات را فرمودند.

ببخشید استاد سوال می کنم می خواهم فضای آن موقع مشخص شود.

رسم عرب جاهلی بر چه بوده؟
اینکه بر بی دفاع شمشیر بکشد و حمله کند یا بر کسی که شمشیر دارد؟
اسلام نظرش چیست؟

مسلم;894646 نوشت:
خطاب به لشکر عمر سعد بوده است، و عمده اینها ادعای اسلام داشته اند، اما اینکه مسلمان زاده بودند یا پدرانشان کافر بوده اند و بعدا خودشان مسلمان شده اند را نمی توان گفت، چون در تاریخ چیزی در خصوص مخاطبین این کلام به طور شفاف نیامده است. اما در هر صورت نام مسلمان بر اینها نمی شود نهاد.

خب استاد اگر می فهمیدم بهتر بود

چون می خواستم بدانم به رسم جاهلیت معتقد بودند یا خیر؟

در رسوم جاهلیت چه چیز هایی در ماه حرام حرام بود و در جنگ چه اموری را مراعات می کردند؟

مسلم;894646 نوشت:
فقط جنگ

اسارت تنها در جنگ است پس برده گیری هم حرام است درسته؟(چه در اسلام و چه در جاهلیت)

یا علی(ع)@};-[/]

مسلم;894643 نوشت:
آیت الله وحید خراسانی که از مراجع بزرگ شیعه، و روحانیون واقعا برجسته هستند همین اخیرا چنین جمله ای فرمودند:
«آبرو و جان و مال یک غیرشیعه همانند یک مرجع شیعه محترم است»(این جمله معروف به راحتی در اینترنت قابل جستجو هست)

آیا این جمله شامل آتئیست ها و بهایی ها هم می شود ؟

مسلم;894643 نوشت:
من واقعا از شنیدن این جملات متاسفم، چقدر یک انسان باید چشمش را به روی حقائق بسته باشد تا چنین جملاتی را بگوید!!
آقای جستجوگر حقیقت، اولا: الفبای جستجوی واقعی حقیقت این است که انسان ببیند تحریم کنندگان بیشتر نقض حقوق بشر داشته اند، یا تحریم شوندگان! بر فرض که تمام نقض حقوق های ادعایی حضرتعالی از سوی ایران را بپذیریم، هر کسی در خاک ایران کشته شده را گناهش را به گردن نظام بیندازیم، کشته های یمن را هم که عربستان جدیدا اعلام کرده خونشان به گردن ایران است، چون ایران آنها را تحریک می کند! اینها را هم به عهده ایران بگذاریم، تعدادشان چند درصد از یک نقض حقوق بشر در ژاپن و کشته های هیروشیما و ناکازاکی میشود؟ چند درصد از یکصد میلیون نفری که در جنگ های جهانی کشته شدند می شود؟! اگر اهل منطق هستید، همین بس است به سایر جنایات در ویتنام و عراق و افغانستان و پاکستان و ... اشاره نمیکنم.

ثانیا: شما که تحریم را نشانه نقض حقوق بشر دانسته و آن را یک ملاک واقعی برای تشخیص نقض حقوق بشر می دانید، به من جواب بدهید آن کسانی که ما را به جرم نقض حقوق بشر تحریم می کنند، چرا نقض حقوق بشر در عربستان را نمیبینند؟ چرا نمی بینند که هنوز زنان عربستان به جرم رانندگی نزدیک به سه ماه حبس می شوند؟ خواهش می کنم جوابم را بدهید، من را روشن کنید، چرا مگر زنان عربستان زن نیستند؟ مگر مردم عربستان به حقوق بشر نیاز ندارند؟ چرا کشته شدن 7000 نفر در منا را ندیدند؟ چرا اعدام های قاچاقچیان در ایران منجبر به تحریم ایران میشود اما به عربستان که بالاترین آمار اعدام را دارد اعتراضی نمی کنند؟ چرا از تحریم عربستان خبری نیست؟ چرا از حقوق اقلیت ها در ایران سخن می گویند اما گردن زدن شیخ باقر النمر را نمی بینند؟ چرا انتخابات ما را با بیش از 70 درصد مشارکت نمیپذیرند و آن را غیر آزادانه توصیف می کنند، اما به حکومت موروثی عربستان و سایر کشورهای عربی اشکالی نمیگیرند؟ واقعا چرا؟ بنده را آگاه کنید.


جناب کارشناس چرا فرار رو به جلو میکنید ؟ از کجای پست من برداشت کردید که من حامی عربستان و انگلیس و آمریکا و توجیه کننده اعمال آن ها هستم ؟
گیرم که باشم ، اصلا خود وزارت جنگ آمریکا این پست را نوشته بود؛ آیا این باعث خدشه دار شدن استدلالش می شود ؟
مغلطه حمله شخصی : https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87_%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C
به هر حال ؛ اینکه حقوق بشر مخالف آموزه های اسلامی ست که مانند خورشید در آسمان پیدا و به همین دلیل ست که جمهوری اسلامی از حقوق بشر اسلامی سخن می گوید .

مسلم;894643 نوشت:
جهاد ابتدایی در جایی است که آزادی فکری از مسلمانان سلب شده باشد، والا هرگز اسلام نگاه کشورگشایی به آن ندارد،

چرا اسلام میتواند به دلیل اینکه حکومتی مانع تبلیغ دینش در آن سرزمین میشود به آن سرزمین حمله کند ولی مسلمانان راضی نمی شوند آتئیست ها برای اینکه اجازه تبلیغ آیینشان در بلاد اسلامی داده نمی شود و کتاب هایشان "ضاله" خوانده می شود به سرزمین های اسلامی حمله کنند ؟
اینکه اسلام "آنچه که برای خود می پسندد، برای دیگران نمی پسندد" ناخوشایند است .

مسلم;894643 نوشت:
؟؟؟
اگر منظورتان مباهله است که چرا غیر انسانی باشد؟ مباهله یعنی نفرین دروغگو، آیا نفرین دروغگو غیر انسانی است؟

مباهته بابی ست در فقه ... یعنی دروغ گفتن و تهمت ناروا زدن به کسی که فردی که آیین دیگری را تبلیغ میکند و بین مردم محبوبیت دارد و ممکن است به قول شما باعث "گمراهی" آن ها شود؛ مثلا بگوییم دکتر سروش جاسوس انگلیس است !

در رابطه با آزادی بیان در ایران هم ، اینکه ثابت کنم که در ایران وجود ندارد به قدری بدیهی ست که نمی دانم چگونه این کار را بکنم ! حساب روزنامه هایی که توقیف شده اند و روزنامه نگارانی که به زندان رفته اند از دستم در رفته ولی هر چقدر گشتم نتوانستم مقاله ای از دکتر سروش یا دکتر ملکیان _ که اتفاقا دیندار هم هستند و آتئیست و بهایی هم نیستند _ یا مطلبی در نقد رهبری یا نقد دستگاه های زیردست ایشان پیدا کنم .
مطلبی در محکومیت رفع حصر دو محصور، کشتار 67 ، همین عدم وجود آزادی بیان ندیدم . فارغ از اینکه این مطالب درست هستند یا نه، جواز مطرح کردنشان میشود "آزادی بیان" .

نقطه;894091 نوشت:
سلام،
در اسلام از همه انتظار می‌رود که آزاده باشند ... کسانی که مخاطب این فرمایش امام حسین علیه‌السلام شدند همانهایی هستند که حضرت بارها برایشان خطبه خواندند و در ایشان اثر نکرد و علتش را حضرت اینطور بیان فرمودند که لقمه‌ی حرام باعث شده که حرف حق در ایشان اثر نکند، پس ایشان کسانی هستند که حق را گم کرده‌اند و در مستی خود سرگردان شده‌اند و آیات خداوند مقابلشان آشکار است ولی آن‌ها دیگر نمی‌توانند او را بیابند و به او چنگ بزنند ... پس اگر قرار باشد به عنوان آخرین سفارش ایشان را امر به حق کنیم راهی نداریم جز اینکه بگوییم آزاده باشید ... که به همان ارزش‌هایی که می‌دانید و قبولشان دارید لااقل پایبند باشید ... این همان حرف مرحوم آیت‌الله بهجت است رحمه‌الله که فرمودند شما به آنچه که می‌دانید عمل کنید تا خدا چیزی که نمی‌دانید را به شما یاد بدهد و هدایتتان کند ... هدایت خدا از همین مسیر است که شروع می‌شود ... این هیچ چیز عجیبی نیست که شما با این لحن تند استبعاد می‌کنید

با سلام...برام جالبه بدونم که از نظر شما یک شخص بی دین که به خدا و بهشت و جهنم و آخرت اعتقادی نداره چه لزومی و دلیلی می بینه و بر چه حساب باید به اون ارزش هایی که می دونه و قبولشون داره عمل کنه....مثلا ما همه می دونیم دروغ گفتن بده...به فرض، حالا چه لزومی داره که ما دروغ نگیم....مخصوصا اگر پای منفعت شخصی وسط باشه...فکر کنم سپاهیان یزید، پاداشی بابت نبرد می گرفتند، غنیمت قرار بود بگیرند....خلاصه چه لزومی داره یک دیندار بد نباشه....ارزش هایی که قبولشون داره رو رعایت کنه؟؟؟
به نظر من این جمله باید اینطور گفته می شد.....اگر دین ندارید امیدوارم آزاده باشید....

jostojoogarhaqiqat;894671 نوشت:
آیا این جمله شامل آتئیست ها و بهایی ها هم می شود ؟


اسلام از سوی خالق بشر آمده است، و خداوندی که انسان را خلق کرده مهمترین رکن اعتقادی برای این انسان را توحید می داند، «کلمة لا اله الا الله حصنی...» لذا هرگز با شرک و بت پرستی و انکار خداوند کنار نمی آید، البته ابتدا مخالفان را به بحث و مناظره فرا می خواند، اما معتقد است باید این امور باید ریشه کن شوند، ولی با این حال اگر کسی واقعا به این امور معتقد است و نمی خواهد به هر دلیلی دست از آن بردارد، باید آن را در نهان خودش نگه دارد. اسلام، ترویج کفر و شرک و بت پرستی و اینها را برنمی تابد.
در مورد بهاییت هم اینها یک شبکه سازماندهی شده و گمراه کننده زیر نظر بیت العدل در اسرائیل هستند که بیشتر اهداف سیاسی دارند تا اهداف هدایتگری، لذا باز هم اگر در نهان خود باشند و تبلیغ نکنند، و فعالیت ضد امنیتی انجام ندهند کسی کاری با آنها ندارد.
اگر به دنبال بحث علمی و اثبات حقانیت خویش هستند، تنها راهش مراکز تخصصی علمی است که هیچ ربطی هم به قوه قهریه نظام ندارد، و جای ترس و واهمه نیست، من بارها دیده ام کسانی را که از اقصی نقاط ایران، و حتی خارج از ایران با اعتقادات مختلف در مراکز تخصصی در قم حضور پیدا می کنند و با کارشناسان گفتگوی حضوری دارند، وبرخی اوقات این جلسات پیوسته و ادامه دار میشود.


jostojoogarhaqiqat;894671 نوشت:
جناب کارشناس چرا فرار رو به جلو میکنید ؟ از کجای پست من برداشت کردید که من حامی عربستان و انگلیس و آمریکا و توجیه کننده اعمال آن ها هستم ؟

من نگفتم شما حامی ایشان هستید، اینکه به تحریم آنها اعتبار داده، و آن را ملاک عدل و ظلم می دانید، به این اشکال گرفتم، به رسیمت سناختن تحریم ایشان در حقیقت یعنی چه؟ یعنی آنها در ملاک ها و ارزیابی شان در خصوص ایران عادل بوده، و ایران را به درستی تحریم کرده اند، غیر از این است؟

jostojoogarhaqiqat;894671 نوشت:
گیرم که باشم ، اصلا خود وزارت جنگ آمریکا این پست را نوشته بود؛ آیا این باعث خدشه دار شدن استدلالش می شود ؟
مغلطه حمله شخصی : https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD...AE%D8%B5%DB%8C

برادر جستجوگر عزیز، من به شما حمله نکردم که، من استدلال شما را نشانه گرفته ام، می گویم وقتی کشوری تحریم می شود خود این تحریم شدن هیچ دلالتی بر عادلانه بودن یا نبودن آن تحریم ندارد، نمیشود از این تحریم شدن، ظالم بودن آن کشور را نتیجه گرفت، غیر از این است؟
علاوه بر اینکه قرائن متعددی نشان بدهد خود آن تحریم کنندگان ظالمترین مردم هستند، دیگر تحریم کردنشان پشیزی ارزش ندارد، پس تحریم کردنشان هم بیش از آنکه نشان دهنده ظالم بودن ایران باشد، نشان دهنده ادامه ظلم آنهاست، استدلال من متوجه آنهاست، شما که از ایشان حمایتی ندارید، چرا به خود می گیرید؟

jostojoogarhaqiqat;894671 نوشت:
به هر حال ؛ اینکه حقوق بشر مخالف آموزه های اسلامی ست که مانند خورشید در آسمان پیدا و به همین دلیل ست که جمهوری اسلامی از حقوق بشر اسلامی سخن می گوید

بله کاملا درست می فرمایید، اما این برمی گردد به تعریف ما از انسان، از نظر غرب انسان یعنی حیوانی که قدرت پیشرفت در علوم مادی و ساخت تکولوژی دارد، وقتی انسان خلاصه شود در این تمایلات، هیچ جایی برای آزادی معنوی لحاظ نمی شود، میگویند: اگر یک انسان خواست هم جنس باز هم بشود حقوق بشر است، کاری به کارش نداشته باشید، اگر خواست با حیوان هم جمع بشود حقوق بشر است کارش نداشته باشید، اگر یک نظام سرمایه داری خواست اکثریت را له کند، حقوق بشر است کاری به کارش نداشته باشید!! این مبانی است که حقوق بشر غربی را از حقوق بشر اسلامی جدا می سازد، اما نکته اینجاست که نباید حقوق بشر غربی را مترادف حقوق بشر عقلی گذاشت، و سپس حقوق بشر اسلامی را در برابر آن قرار داد، این قطعا مغالطه است!

jostojoogarhaqiqat;894671 نوشت:
مباهته بابی ست در فقه ... یعنی دروغ گفتن و تهمت ناروا زدن به کسی که فردی که آیین دیگری را تبلیغ میکند و...

آهان، اینکه از اساس باید اولا اثبات شود، شما اصلش را ابتدا اثبات کنید که این نظر قطعی اسلام است، بعد بر روی آن استدلال سوار کنید.
بالاترین دلیلی بر عدم آن سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است، از هر سنخی دشمن داشته اند، از مسیلمه کذاب به عنوان پیامبر دروغین گرفته تا عبدالله ابن ابی منافق مسلمان نما، و دشمنان دیگر از همه ادیان و مکاتب، اما هرگز از چنین ابزاری برای دفع دشمن استفاده نکرده اند.

jostojoogarhaqiqat;894671 نوشت:
چرا اسلام میتواند به دلیل اینکه حکومتی مانع تبلیغ دینش در آن سرزمین میشود به آن سرزمین حمله کند ولی مسلمانان راضی نمی شوند آتئیست ها برای اینکه اجازه تبلیغ آیینشان در بلاد اسلامی داده نمی شود و کتاب هایشان "ضاله" خوانده می شود به سرزمین های اسلامی حمله کنند ؟

اختلاف من و شما این است که شما به دنبال عرفی سازی مباحث علمی، و (خواه ناخواه) باز کردن عرصه برای سوء استفاده جریان های ضاله از آزادی بیان هستید و بنده خیر.
در یک پاسخ کلی به چند نکته اشاره می کنم:

اول: اسلام در ذات خود همواره دنبال آزادی بیان و عقیده است، چون آنچه که در وهله اول موجب رشد دین می داند همان گفتگو است، لذا در مواضع مختلف می فرماید: قل هاتوا برهانکم»، گفتگوهایی که از پیامبر(ص) و ائمه(ع) با ادیان مختلف، و حتی زنادقه و ملحدین نقل شده است گویای این آزادی در ابراز عقیده و بحث هاست.

دوم: اگر آزادی بیان به شکل واقعی باید برقرار باشد، باید در شرایط مساوی و عادلانه باشد اما:

الف) با توجه به بودجه های غیر قابل مقایسه شبکه های معاند علیه اسلام و انقلاب، و حجم غیر قابل مقایسه شبکه های ماهواره ای باطل در برابر حق، و سایت های اینترنتی، این توازن برقرار نیست، و تحمل نکردن حتی دو شبکه ماهواره ای ایران به زبان های دیگر روی ماهواره هایشان و.... نشان میدهد این توازن وجود ندارد، یعنی با آزادی بیان به معنایی که شما به دنبال آن هستید، دسترسی به شبهات چندین برابر دسترسی به جواب خواهد بود، و این عملا یعنی آزادی باطل، نه آزادی بیان.

ب) آزادی بیان اگر بخواهد بین عموم مردم رواج یابد، باید برای عوام تکیه گاه درست کرد، که واقعا بتوانند تحقیق کنند، لذا من هر بار که با مسیحی یا دین دیگری بحث می کنم، خدا شاهد است او را به کتاب های خودشان، و سوال از روحانیونشان دعوت می کنم، ما در اسلام دنبال عوام فریبی نیستیم، اما دشمنان اسلام ابتدا با حربه های سیاسی و خلط بین حق و باطل بین جوان و روحانی فاصله می اندازند و بعد شبهه می اندازند.

پس خود شما هم اگر متصدی فرهنگی کسی باشید چنین رفتار خواهید کرد، اگر بچه شما در خانه باشد، و بیرون 5 مرد پاکی که به سمت سلامت دعوت می کنند در برابر 5 مردی که به سمت اعتیاد دعوت می کنند باشند، شاید اجازه خروج این بچه را بدهید، اما اگر این رابطه، 8 به دو شد، دیگر مردد می شوید، اگر آن دشمنان مردان خوب را در نگاه بچه شما تخریب کردند، دیگر در اجازه خروج دادن مردد می شوید!
اینها امور بدیهی هستند.

سوم: طبق آنچه که گذشت در شرایط فعلی آزادی بیان هست، اما نباید عمومی شود، جایگاه مباحث علمی، مرکز تخصصی و علمی است، آتئیست ها و بهایی ها و... به راحتی می توانند در مراکز تخصصی بحث حقانیت و عدم حقانیت را دنبال کنند، اگر جویای حق هستند، اما اجازه جولان دادن به همه فرقه ها و مکاتب در جامعه، جز عرفی سازی مباحث تخصصی نیست، واقعا نتیجه گیری برای مردم سخت می شود، من خودم حدودا ده سال است با مطالعات ادیان سر و کار دارم، از گستردگی آن اطلاع دارم، لذا آزادی به این معنا هرگز دست مردم را در انتخاب باز نمیگذارد، و جز سردرگم کردن مردم هیچ فایده ای ندارد، به همین خاطر خود ما هم که تقلید در اصول دین را جایز نمی دانیم میگوییم برای انتخاب دین همان قضاوت در کلیات، یا اثبات کلی اعتقادات حق کفایت می کند.

jostojoogarhaqiqat;894671 نوشت:
در رابطه با آزادی بیان در ایران هم ، اینکه ثابت کنم که در ایران وجود ندارد به قدری بدیهی ست که نمی دانم چگونه این کار را بکنم ! حساب روزنامه هایی که توقیف شده اند و روزنامه نگارانی که به زندان رفته اند از دستم در رفته ولی هر چقدر گشتم نتوانستم مقاله ای از دکتر سروش یا دکتر ملکیان _ که اتفاقا دیندار هم هستند و آتئیست و بهایی هم نیستند _ یا مطلبی در نقد رهبری یا نقد دستگاه های زیردست ایشان پیدا کنم .
مطلبی در محکومیت رفع حصر دو محصور، کشتار 67 ، همین عدم وجود آزادی بیان ندیدم . فارغ از اینکه این مطالب درست هستند یا نه، جواز مطرح کردنشان میشود "آزادی بیان"


در جایی که ما زندگی می کنیم که حتی برخی نمایندگان مجلس ایران هم از این امور(آزادی سران فتنه و...) شما سخن می گویند، چه برسد به روزنامه ها!!!
در مقالات تخصصی که بنده می خوانم تا دلتان بخواهد تفکرات مختلف حتی سوسیالیستی و لیبرالیستی وجود دارد، نکند توقع دارید در راستای آزادی فکر و بیان، درب هر خانه ای چندتا از این مقالات به مردم تحویل داده شود!!

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

رستگاران;894651 نوشت:
ببخشید استاد سوال می کنم می خواهم فضای آن موقع مشخص شود.

رسم عرب جاهلی بر چه بوده؟
اینکه بر بی دفاع شمشیر بکشد و حمله کند یا بر کسی که شمشیر دارد؟
اسلام نظرش چیست؟

این مطلب از جملات خود امام حسین(ع) به خوبی فهمیده می شود، من فاصله بین جملات حضرت(ع) را حذف می کنم، و فقط آن قسمت هایی که گواه مطلب است را می آورم تا پاسخ شما روشن شود:

«يَا شِيعَةَ آلِ‏ أَبِي‏ سُفْيَانَ‏ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُمْ هَذِهِ وَ ارْجِعُوا إِلَى أَحْسَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَباً ... إِنِّي أَقُولُ أُقَاتِلُكُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِي وَ النِّسَاءُ لَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاح‏
ای پیروان ابی سفیان اگر دین نداشته و از روز حسابرسی ترسی ندارید، پس در دنیایتان آزاده باشید، و برگردید به سنت گذشتگانتان اگر خود را عرب می دانید...
من هستم که با شما می جنگم، زنان گناهی ندارند.

بنابراین روشن میشود که که تکیه ایشان روی این مسئله بوده است که جنگ همیشه در میان مردان قبائل بوده، کسی با زنان و کودکان کاری نداشته است، و این مسئله مشترک بوده بین قبل از اسلام، و بعد از اسلام.
همچنین باید دقت کنید به اسارت گرفتن زنان و کودکان هم، که باز متعلق به پیش از اسلام و پس از اسلام بوده است، بعد از اسلام منحصر در موردی است که جنگ میان اسلام و مخالفین بوده، و با اذن امام باشد، لذا هرگز در جنگ بین دو گروه مسلمانان نمیشود خانواده طرف مقابل را به اسارت گرفت.

رستگاران;894651 نوشت:
چون می خواستم بدانم به رسم جاهلیت معتقد بودند یا خیر؟
در رسوم جاهلیت چه چیز هایی در ماه حرام حرام بود و در جنگ چه اموری را مراعات می کردند؟

وقتی جنگ در ماه حرام، حرام باشد تمام لوازم آن هم طبیعتا تعطیل می شود، و وقتی حرمت جنگ در این ماه کنار گذاشته شد و به این حرمت عمل نشد، طبیعتا به لوازم آن هم عمل می شود.

رستگاران;894651 نوشت:
اسارت تنها در جنگ است پس برده گیری هم حرام است درسته؟

بله حرام است، درپست پیشین نوشته بودید برده داری، من گمان کردم برده داری منظورتان است، چون برده داری با برده گیری متفاوت است، برده گیری در اسلام با شرایطش فقط از طریق جنگ است، لذا وقتی در ماه حرام جنگ جایز نباشد، برده گیری هم جایز نخواهد بود.
اما قطعا منظور امام(ع) این موارد نبوده است، چرا که همانطور که عرض کردم اگر کسی حرمت جنگ در این ماه ها را زیر پا بگذارد، به طریق اولی برای حرمت لوازم جنگ اعتباری قائل نخواهد شد، مثل سارق مسلحی که صاحبخانه را کشته، حالا به او بگیومم دزدی حرام است، دزدی نکن!! او برای جان مردم حرمتی قائل نشده، چطور توقع داشته باشیم برای مال او حرمت قائل شود؟!

مارینر;894310 نوشت:
صحبت این هست که همونجور که یک زن و شوهر دارن با هم عشق بازی میکنند ... اگر زمین و زمان رو آب ببره ... اونها متوجه نمیشن . یک مومن هم اگر ظلمی رو ببینه براش مهم نیست .

مثلا اگر ببینه فلان مسوول داره زمین خواری میکنه ... نهایتش میگه ... خدا به راه راست هدایتش کنه . چرا ... ببخشید که دارم اینجوری میگم ... کسی که روزی5 بار در حال عشق بازی کردن باشه ... براش هیچ چیز مهم نمیشه .

استارتر محترم تاپیک هم به شدت مشغول عشق بازی کردن با شبکه های ماهواره ای و امثالهم است....به خاطر همین است که در برابر پاسخ های مستند کارشناس محترم، به جاده خاکی می زند و از ابزار مغلطه بهره می برد...
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

لبیک یا علی النقی;894724 نوشت:
استارتر محترم تاپیک هم به شدت مشغول عشق بازی کردن با شبکه های ماهواره ای و امثالهم است....به خاطر همین است که در برابر پاسخ های مستند کارشناس محترم، به جاده خاکی می زند و از ابزار مغلطه بهره می برد...
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

یک بار شما به من گفتین که پستهای من رو نقل قول نزن و من هم اینچنین کردم . خواهشا چون شما ادب ندارین ... و نام امام نقی رو رویه خودتون گذاشتین و من نمیتونم بهتون چیزی بگم ... چون توهین به نام ایشون میشه ... لطفا زبان در قفا نگه دارین .

مسلم;894701 نوشت:
این مبانی است که حقوق بشر غربی را از حقوق بشر اسلامی جدا می سازد، اما نکته اینجاست که نباید حقوق بشر غربی را مترادف حقوق بشر عقلی گذاشت، و سپس حقوق بشر اسلامی را در برابر آن قرار داد، این قطعا مغالطه است!

شما جمله ای گفتید که : هر چه اسلام بکند، انسانیت نیز آن را تایید میکند .
معلوم می شود انسانیت چیزی جدای اسلامیت است . در جهان که تعریف مشخصی دارد، سوال من هم همینجاست این انسانیتی و حقوق بشر عقلی که میگویید و جدای اسلام است ، چیست که تمام احکام اسلامی را تایید میکند ؟ خودش چه حقوق دیگری را دارد که در اسلام نیست و با این حال با آن مغایرت ندارد ؟!
همچین چیزی وجود ندارد دیگر ! جمله صحیحتان می شود هر چه اسلام بکند ، اخلاق اسلامی نیز تایید میکند .
من مشکلی ندارم که اسلام یا هر عقیده دیگری اخلاقیات خودش را که جدای اخلاقیاتی ست که توسط عقلای عالم و بنابر تجربه انسانی به دست آمده ، تعریف کند ولی شما نباید از واژگانی مثل " آزادی " ، " حق " و " انسانی " که معنای جهانی یافته اند استفاده کنید چون این ها با نوع " اسلامی " شان تفاوت دارد و شما منظورتان از " آزادی " چیزی ست که با آنچه که در ذهن مخاطب است تفاوت میکند و این باعث گمراهی او می شود .

به نظر می آید که منظور امام حسین هم از " آزادگی " همان چیزی ست که معنای جهانی دارد و همه انسان ها آن را می پذیرند وگرنه در عقیده مسلمین گرفتن غنایم و اسیر گرفتن زنان و کودکان غیر مسلمانان _ که در نظر یزیدیان امام حسین خارجی بوده _ اشتباه نیست . امیدوارم متهم به دفاع از یزید نشوم ! هدفم جمله ای بود که در ابتدا گفتم ، بعضی واژه ها هستند که در نظر اکثر انسان ها ارزش اند، مثل وفای به عهد، امانت داری، نکشتن بی گناهان که برخی شان در اسلام رعایت نمی شود .

پارسا مهر;894680 نوشت:
با سلام...برام جالبه بدونم که از نظر شما یک شخص بی دین که به خدا و بهشت و جهنم و آخرت اعتقادی نداره چه لزومی و دلیلی می بینه و بر چه حساب باید به اون ارزش هایی که می دونه و قبولشون داره عمل کنه....مثلا ما همه می دونیم دروغ گفتن بده...به فرض، حالا چه لزومی داره که ما دروغ نگیم....مخصوصا اگر پای منفعت شخصی وسط باشه...فکر کنم سپاهیان یزید، پاداشی بابت نبرد می گرفتند....خلاصه چه لزومی داره یک دیندار بد نباشه....ارزش هایی که قبولشون داره رو رعایت کنه؟؟؟
به نظر من این جمله باید اینطور گفته می شد.....اگر دین ندارید امیدوارم آزاده باشید....

مسلم;894701 نوشت:
اگر یک انسان خواست هم جنس باز هم بشود حقوق بشر است، کاری به کارش نداشته باشید، اگر خواست با حیوان هم جمع بشود حقوق بشر است کارش نداشته باشید، اگر یک نظام سرمایه داری خواست اکثریت را له کند، حقوق بشر است کاری به کارش نداشته باشید!!

بر اساس نفع شخصی هم که حساب کنیم ، رعایت اخلاقیات به نفع همه ست . بالاخره جنگ و دعوا درست کردن باعث آسیب رسیدن به خود هم می شود . در جامعه ای که همه دروغ بگویند همه متضرر می شوند .
مطمئن نیستم اما گمان میکنم تمام حرف لیبرال ها این است که اگر احتیاجات اولیه انسان مثل خوراک و پوشاک و غذا در حد کفایت فراهم شود خود به خود به سراغ ارزش های ثانویه مثل هنر و فلسفه و علم آموزی می رود . شاید اگر مثل آنارشیست ها مالکیت خصوصی را حذف کنیم و تمام امکانات رفاهی در همه کشور ها به یک میزان تقسیم شود، خیلی از عقده های روانی و حسودی ها نیز حذف شوند و این سخن بیشتر رعایت شود .
به هر حال در جوامع اروپایی یا کانادا که گاها اکثر ساکنان کشور را نیز آتئیست ها تشکیل می دهند ، به دلیل برخورداری از رفاه نسبی اخلاقیات نیز بیشتر رعایت می شود و میتواند گواه جمله ای که ادعا کردیم باشد .
در رابطه با سرمایه داری و ارتباطش با حقوق بشر نیز ان شاءالله که شوخی کرده اید وگرنه سازگار نیستند .

نقطه;894591 نوشت:

از نظر یک ناظر خارجی حقّا شما دو بزرگوار در عوالم متفاوتی زندگی می‌کنید ... ولی اگر مذهبیون افیون مذهبی مصرف می‌کنند و شما نمی‌کنید، جناب مسلم و امثال ایشان هم افیونی که شما مصرف می‌کنید را مصرف نمی‌کنند ... حالا ثابت کنید که افیونی که شما مصرف می‌کنید افیون بهتری است و جا دارد که اینطور مخاطبان خودتان را تمسخر کنید ...

سلام .
متاسفانه اینی که من عنوان میکنم دنیایه من با افرادی مانند شما بسیار متفاوت هست ... یکی از مصادیقش در درون همین جمله شما هست. اینکه من عنوان میکنم شخصی مذهبی افیون مذهبی مصرف میکنه دقیقا به همین خاطر هست ... یک شخص مذهبی تندی تئوری توطیه میاد سراغش ... فکر میکنه و تخیل میکنه که دیگران دارند براش توطئه چینی میکنند . فکر میکنه که اگر کسی سخنی رو میزنه داره بهش توهین میکنه . فکر میکنه که فقط خودش هست که داره درست تخیل میکنه و فکر میکنه که فقط خودش هست که عقل داره ...

و با اینکه میبینه در بسیاری از جاها دیگران از او موفق تر و دانشمند تر هستند ، باز هم بر رفتار خودش ادامه میده . من بارها در درون همین سایت خودم عنوان کردم که هنوز نتونستم پارامتر عقل رو بدست بیارم و خودم رو از لحاظ عقلی شخص ضعیفی میدونم و صد البته بسیاری از کسانی رو دیدم و شناختم که همشون ادعهاشون این بوده که عاقل هستند ؛ خدا رو شکر که کسی در این زمینه در درون خودش احساس ضعف نمیکنه الا من ....

با اینکه میدونم و متوجه هستم منظور من رو از افیون مذهبی رو متوجه شدین ... ولی باز خدمتتون توضیح میدهم ... همانطور که یک معتاد به معشوق خودش وابسته شده ؛ بدون اون هیچ موجودیتی برای خودش احساس نمیکنه ؛ فکر و ذکر و تفکرش شده مواد ؛ و مصرف مواد باعث میشه از پسه کارهای اجتماعی بر نیاد ؛ به تعبیری مشابه من چنین خصوصیاتی رو برای یک فرد مذهبی قائل هستم .

معشوقی دارد .
بدون اون هیچ احساس موجودیتی نمیکند .
فکر و ذکرش معشوقش هست.
به دنبال کارهای اجتماهی نیست ( مثلا براش مهم نیست فلان کارگزار خورد و برد ) ایشون براش تسبیحش مهم هست و ارغوانی کردن چهره اش ( البته به تعبیر حافظ امیدوارم منظورم رو درک کرده باشین و باز نیازی به توضیح در این مورد نباشه )

نقطه;894591 نوشت:

پس به شما هم همان چیزی را گفته‌اند که امام حسین علیه‌السلام در کربلا فرمودند، اینکه اگر در دنیای خود دین ندارید لااقل آزاده باشید ... ظاهراً گاهی هستید و یا دوست دارید که باشید ولی شاید کافی نباشد ... البته از باطنتان خبری ندارم ...

متاسفانه باز در این مقوله هم دنیای ما بسیار با دنیای شما بصیرها متفاوت هست . دنیای ما در درونش هزاران رنگ وجود داره ... رنگهایی از فرا بنفش تا مادون قرمز . واقعا بصیرت چه به روزتون آورده که به غیر از سیاه و سفید نمیتونین ببینید .

چندی پیش یک فیلم هالیوودی رو دیدم که در درون این فیلم هالیوودی پلیسی ( خوب و نوحوان ) بود و پلیسی ( میان سال و بد و هرزه ) . این دو پلیس هم تیمی بودند . داستان از اینجا شروع میشه که این دو تا پلیس جلویه ماشین لوکسی رو میگیرند . در درون این ماشین مردی سیاه پوست و خانوم سیاه پوستی سوار بودند و هر دو پولدار و میخواستند که با هم ازدواج کنند .

پلیس هرزه به این دو نفر میگه از ماشین پیاده بشین .... و وقتی این دو نفر از ماشین پیاده میشن ... میگه شما تروریست هستین و باید بگردمتون . پلیسه دستش رو بر رویه پاهای زنه قرار میده و شروع به گشتن بدن اون خانوم رو میکنه ... و چون مرد سیاه پوست میدونست اگر اعتراضی بکنه ؛ ممکن هست اتفاق های پروانه وار زیادی براشون بیوفته چیزی نمیگه ...

ولی این مساله به مرور زمان باعث میشه رابطه این دو نفر به هم بخوره .... و زن سیاه پوست دنبال انتقام گرفتن از پلیسه بوده و ... تا اینکه چند ماه بعد همین خانوم در حال رانندگی بوده که ناگهانش ماشینش تصادف میکنه ... و بنزین ماشینش در درون خیابون به راه میوفته ...

از اونجایی که ماشین این خانوم آتش گرفته بود و بنزین ماشین هم در خیابان راه افتاده بود هیچ پلیسی جرات نزدیک شدن به ماشین این خانوم رو پیدا نمیکرد و زن در حال سوختن بود .

تا اینکه همین پلیسه ( فاسق ) از راه میرسه و بهش خبر میرسه که داره راننده اتوموبیل در درون آتش میسوزه ... ایشون بدون در نظر گرفتن آتش و بنزین و ... خودش رو به درون ماشین میندازه و سعی در نجات اون خانوم سیاه پوست میکنه .

جناب نقطه ... غرضم از بیان این فیلم هالیوودی این بود که بهتون بگم ... دنیای ماهایی که بصیرت نداریم ... هزاران رنگ داره ... و مانند دنیای شما سیاه و سفید نیست .

ما همه چیز رو رنگ میبینیم و بحث هامون رو در درون رنج جلو میبریم . برعکس شما که نیاز به سفیدی محض و سیاهی محض دارین که اثبات سیاهی یا سپیدی کنین .

نقطه;894591 نوشت:

یکی از صحنه‌هایی که اوج عشق‌بازی بود وقتی بود که حضرت علی علیه‌السلام به نماز می‌ایستادند ... در این حالت تیر هم که از دستشان بیرون می‌کشیدند متوجه نمی‌شدند ... اما در دل همان عشق‌بازی هم باز از عالم مخلوق فاغل نبودند و به فقیر صدقه دادند ...

دست گذاشتین بر رویه مخلص کلام . اگر هم شما خاطرتون باشه ... شاید چندین بار در درون همین سایت همین پرسش صورت گرفته ... چگونه حضرت علی در جایی تیر از پایش میکشند و متوجه نمیشود و در جایی دیگر در هنگام نماز خواندن زکات میدهد . خوب از نظر کسی مانند من این مساله شدنی نیست . ( با اینکه میدونم این مساله در درون قرآن بهش ذکر شده ) چون من مغز انسان رو میشناسم و میدونم که توجه انسان در یک لحظه نمیتونه به بیش از یک چیز متوجه باشه ... میگم که این مساله طبیعی نیست و انسان نمیتونه چنین خصوصیتی رو داشته باشه .

نقطه;894591 نوشت:

حالا از بین این همه عالم عابد یک نفر شد مرحوم امام خمینی که روحیه‌اش آنطوری باشد که شما دوست دارید ... شاید اگر ایشان قیام نمی‌کردند از میان این همه عالم مجاهد که قبل و بعد از انقلاب با جان و مال و فرزندانشان جهاد کردند جز چند نفر دیگر مابقی هم سر سجاده‌هایشان باقی می‌ماندند و جهاد نمی‌کردند ... موضوع اینجاست که برخی هستند که اگر حق را تشخیص دادند حتی اگر یک نفر هم بودند باز قیام می‌کردند، ولی برخی دیگر هستند که خودشان نمی‌توانند آغاز کننده‌ی جهاد باشند و منتظرند یک نفر پا پیش بگذارد و بعد آن‌ها دیگر تحت لوای امامت و ولایت او تا آخرین قطره‌ی خونشان را هم می‌دهند ... اینکه هر کسی نمی‌تواند آن قدم نخست را بگذارد قابل بحث است، اما اینکه اگر آن نفر اول نبود دیگران هم جرأت برداشتن آن قدم اول را نداشتند ناگهان آن‌ها را افرادی که هیچ نمی‌فهمیند نمی‌گرداند ... آن‌ها همچنان ممکن است مؤمن و حتی مجاهد هم باشند، باید دید علت قدم به جلو نگذاشتن چیست، گاهی نداشتن اشراف به مسأله است، گاهی مسأله به اندازه‌ی کافی در نظرشان بزرگ نیست و نیاز هست یک نفر اهمیت مطلب را نشانشان دهد تا آن‌ها دیگر بخروشند و کسی جلودارشان نباشد ...

من امام خمینی رو شخص دیندار و انقلابی میدونم ؛ ولی با استانداردهای من باور اینکه ایشون انسان آزاده ای باشه سخت هست . احتمالا شما هم داستان اون خانومی که با خبرنگاری مصاحبه کرده بودند رو شنیدین ... و امام خمینی فرمان قتل اون خانوم و خبرنگار رو صادر میکنند . و بعد از وساطتت آیت الله رفسنجانی و چند نفری دیگر ایشون از این کار منصرف میشن . ایشون دیندار بودند و روحیه انقلابی داشتند ولی مصدر آزاده بودن چیز دیگری هست . مثلا اگر ایشون کمی به این فکر میکردند که اون خانوم ممکن هست اطلاعاتش در مورد حضرت فاطمه زهرا زیاد نبوده ؛ یا اینکه اون خانوم ممکن هست در حال شیردهی به فرزندی باشند یا هزاران چیز دیگه به همین راحتی حکم صادر نمیکردند .

جساراتا آقای نقطه من انسان آزاده رو کسی نمیدونم که صداش بلند هست و با صدای بلند فکر میکنه . یک انسان آزاده به نظره من کسی هست که حق رو میبینه و تاثیر گذار هست .

ممکن هست در جایی من حسین فهمیده رو آزاده بنامم ... چون ایشون دیدند که با بدنش میتونه جلویه تانکی رو بگیره و این کار رو کرد .

و در جایی دیگر حبرنگاری که کفشش رو در آورد و به بوش زد رو محکوم می کنم . چون در اون جلسه بوش باید به این سوال جواب میداد که عراق سلاح کشتار جمعی نداشت . پس چرا بهش حمله کرده ... و این خبرنگار باعث شد که بوش جلسه رو ترک کنه . و باز مسلمونها تروریست شناخته بشن .



نقطه;894591 نوشت:

جسارتاً نگاه شما به دین خدا خیلی سطحی است ... و باز جسارتاً نگاه شما به مسائل سیاسی و فرهنگی و نظام‌های غربی و امثال آن هم خیلی سطحی است ... عجیب اینجاست که هم مشخص است اهل تفکر هستید و هم منطقی، ولی قضاوت‌هایتان یکجانبه‌گرایانه است و اجازه نمی‌دهید نگاهتان به اندازه‌ی کافی باز باشد ...

لطفا با من اینجوری صحبت نکنین و من رو قضاوت نکنین ... اگر در مورد گفته هایم نظری دارین و استدلالی دارین خوشحال میشوم بشنوم وگرنه چنین نگاه هایی رو نمیپذیرم . ممنون .

مارینر;894775 نوشت:
معشوقی دارد .
بدون اون هیچ احساس موجودیتی نمیکند .
فکر و ذکرش معشوقش هست.
به دنبال کارهای اجتماهی نیست ( مثلا براش مهم نیست فلان کارگزار خورد و برد ) ایشون براش تسبیحش مهم هست و ارغوانی کردن چهره اش ( البته به تعبیر حافظ امیدوارم منظورم رو درک کرده باشین و باز نیازی به توضیح در این مورد نباشه )

به نظرم شما تمام مذهبی ها را انسان های ضعیف النفسی گرفته اید که به دلیل تسلی خاطر روانشان به سراغ دین می آیند . این انکار تسکین دهی روحی دین نیست اما تمام افراد مذهبی ضعیف النفس نیستند و اصلا نمی شود گفت چند درصدشان اینطوری اند.
درست است که ذوب شدن در مذهب و احساس بزرگی کردن به دلیل مذهب در دین هست . مثلا شما می گویید مذهبی می گوید من شیعه امام علی آزاده ام پس من بزرگم . رهبر من خامنه ای کبیر است پس من بزرگم . دین من اسلام، ابوعلی سیناها را دارد پس من بزرگم اما این محدود به مذهبی ها نیست و غیر مذهبی ها هم با ذوب شدن در مسائلی مثل ذوب در تیم فوتبال مثلا رئال مادرید، ذوب در نژاد مثلا آریایی ، ذوب در شخصیت مثل کوروش یا حتی ذوب در فیلسوفان مثلا راسل ؛ احساس بزرگی می کنند .
می خواهم بگویم این بر می گردد به ضعیف النفس بودن / نبودن افراد نه مذهبی یا غیر مذهبی بودن فرد .
در رابطه با مهم نبودن سیاست هم ، کجا اینگونه است ؟ عده ای از آن ها به خاطر برجام اشک ریختند !
این هم بر می گردد به خود فرد . مثلا برای فلان دکتری که فقط به فکر تحصیلات است، سیاست مهم نیست، برای فلان عارف هم مهم نیست، این به دلایل فردی و جهان بینی ست نه مذهبی یا نبودن آن ها .
اتفاقا مذهبی های تیپ امام خمینی ، فقها برایشان سیاست مهم است . برای همین انقلابی شدند .
فقه عشق بازی نیست، تنها می خواهد مقلد جهنم نرود؛ عرفان عشق بازی است و مثلا مولانا در زمانی که همه طرف می جنگیدند مشغول سماع رقصیدن بود
!

تنها ایرادی که به مذهب وارد این است که مجبور است از تمام آیات قرآن و n جلد بحارالانوار و اصول کافی و تمام حرکات نبی در صدر اسلام و از آنجا که امام خمینی و خامنه ای هم تقریبا مقدس شمرده می شوند همچون نظام؛ از تمام سخنان رهبری و سیاست های نظام دفاع کند و همزمان به دنبال اثبات شر مطلق بودن اسرائیل و آمریکا و انگلیس و بهایی ها و فتنه گران و ابوسفیان و ابوجهل و اولی ! و دومی ! و اینکه حجاب چقدر خوب است و قطع ید بهترین عامل برای جلوگیری از دزدی ست و تمام اندیشه های سیاسی ، فلسفی ، اقتصادی سکولار ها به بن بست خورده باشد، که این آزاد اندیشی را محدود میکند . نفسم گرفت !

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

مسلم;894709 نوشت:
«يَا شِيعَةَ آلِ‏ أَبِي‏ سُفْيَانَ‏ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُمْ هَذِهِ وَ ارْجِعُوا إِلَى أَحْسَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَباً ... إِنِّي أَقُولُ أُقَاتِلُكُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِي وَ النِّسَاءُ لَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاح‏
ای پیروان ابی سفیان اگر دین نداشته و از روز حسابرسی ترسی ندارید، پس در دنیایتان آزاده باشید، و برگردید به سنت گذشتگانتان اگر خود را عرب می دانید... من هستم که با شما می جنگم، زنان گناهی ندارند.

بنابراین روشن میشود که که تکیه ایشان روی این مسئله بوده است که جنگ همیشه در میان مردان قبائل بوده، کسی با زنان و کودکان کاری نداشته است، و این مسئله مشترک بوده بین قبل از اسلام، و بعد از اسلام.
همچنین باید دقت کنید به اسارت گرفتن زنان و کودکان هم، که باز متعلق به پیش از اسلام و پس از اسلام بوده است، بعد از اسلام منحصر در موردی است که جنگ میان اسلام و مخالفین بوده، و با اذن امام باشد، لذا هرگز در جنگ بین دو گروه مسلمانان نمیشود خانواده طرف مقابل را به اسارت گرفت.

خب استاد این در مورد اسلام در جاهلیت روش اسارت گرفتن چه بود ؟

آیا روشی را در مرام آزاد مردی می دانستند؟

یعنی می خواهم بگویم یا ببینم این آزاده بودن در عصر جاهلی در جنگ ها چگونه بوده؟ چه ویژگی داشته است؟

مسلم;894709 نوشت:
بله حرام است، درپست پیشین نوشته بودید برده داری، من گمان کردم برده داری منظورتان است، چون برده داری با برده گیری متفاوت است، برده گیری در اسلام با شرایطش فقط از طریق جنگ است، لذا وقتی در ماه حرام جنگ جایز نباشد، برده گیری هم جایز نخواهد بود.
اما قطعا منظور امام(ع) این موارد نبوده است، چرا که همانطور که عرض کردم اگر کسی حرمت جنگ در این ماه ها را زیر پا بگذارد، به طریق اولی برای حرمت لوازم جنگ اعتباری قائل نخواهد شد، مثل سارق مسلحی که صاحبخانه را کشته، حالا به او بگیومم دزدی حرام است، دزدی نکن!! او برای جان مردم حرمتی قائل نشده، چطور توقع داشته باشیم برای مال او حرمت قائل شود؟!

اینکه ایشان جنگ را حرام می دانستند در جاهلیت اما الان حتی به اسلام هم عمل نکردند و جنگ کردند قبول اما در برده گیری چطور؟ مثلا اگر برای دفاع بود باز اسارت می گرفتند؟
یا اگر در ماه حرام می جنگیدند اسارت می گرفتند؟

یا علی(ع)@};-[/]

jostojoogarhaqiqat;894815 نوشت:
به نظرم شما تمام مذهبی ها را انسان های ضعیف النفسی گرفته اید که به دلیل تسلی خاطر روانشان به سراغ دین می آیند . این انکار تسکین دهی روحی دین نیست اما تمام افراد مذهبی ضعیف النفس نیستند و اصلا نمی شود گفت چند درصدشان اینطوری اند.
درست است که ذوب شدن در مذهب و احساس بزرگی کردن به دلیل مذهب در دین هست . مثلا شما می گویید مذهبی می گوید من شیعه امام علی آزاده ام پس من بزرگم . رهبر من خامنه ای کبیر است پس من بزرگم . دین من اسلام، ابوعلی سیناها را دارد پس من بزرگم اما این محدود به مذهبی ها نیست و غیر مذهبی ها هم با ذوب شدن در مسائلی مثل ذوب در تیم فوتبال مثلا رئال مادرید، ذوب در نژاد مثلا آریایی ، ذوب در شخصیت مثل کوروش یا حتی ذوب در فیلسوفان مثلا راسل ؛ احساس بزرگی می کنند .
می خواهم بگویم این بر می گردد به ضعیف النفس بودن / نبودن افراد نه مذهبی یا غیر مذهبی بودن فرد .
در رابطه با مهم نبودن سیاست هم ، کجا اینگونه است ؟ عده ای از آن ها به خاطر برجام اشک ریختند !
این هم بر می گردد به خود فرد . مثلا برای فلان دکتری که فقط به فکر تحصیلات است، سیاست مهم نیست، برای فلان عارف هم مهم نیست، این به دلایل فردی و جهان بینی ست نه مذهبی یا نبودن آن ها .
اتفاقا مذهبی های تیپ امام خمینی ، فقها برایشان سیاست مهم است . برای همین انقلابی شدند .
فقه عشق بازی نیست، تنها می خواهد مقلد جهنم نرود؛ عرفان عشق بازی است و مثلا مولانا در زمانی که همه طرف می جنگیدند مشغول سماع رقصیدن بود
!

تنها ایرادی که به مذهب وارد این است که مجبور است از تمام آیات قرآن و n جلد بحارالانوار و اصول کافی و تمام حرکات نبی در صدر اسلام و از آنجا که امام خمینی و خامنه ای هم تقریبا مقدس شمرده می شوند همچون نظام؛ از تمام سخنان رهبری و سیاست های نظام دفاع کند و همزمان به دنبال اثبات شر مطلق بودن اسرائیل و آمریکا و انگلیس و بهایی ها و فتنه گران و ابوسفیان و ابوجهل و اولی

! و دومی ! و اینکه حجاب چقدر خوب است و قطع ید بهترین عامل برای جلوگیری از دزدی ست و تمام اندیشه های سیاسی ، فلسفی ، اقتصادی سکولار ها به بن بست خورده باشد، که این آزاد اندیشی را محدود میکند . نفسم گرفت !

سلام .
جناب جستجوگر حقیقت من نظام فکری شما کمی مخالف هستم . من اعتقادم این هست که کسانی که یک ایدیولوژی خاصی رو میپذیرند به مرور زمان چهره هاشون مانند هم میشه و رفتارهاشون هم مانند هم میشه . من تا به حال چندین تیپ شخصیتی دیندار دیدم .

1. گروهی هستند که مثلا دایما در حال راز و نیاز و دعا کردن هستند . این افراد به مرور زمان مزه عبادت زیاد و ... میره زیر دندونشون و معتادش میشن ... طرف کارش این میشه صبح تا شب دعا بکنه و نماز شب بخونه و ... این اشخاص معمولا بی پول هستند یا دردی دارند و همش دعا میکنند تا بتونن به نتیجه ای برستند . مثلا یکی از دوستای من که خیلی هم مذهبی بود بچه دار نمیشد ... اینقدر این دعا میکرد که میتونم بگم صورتش نورانی شده بود و تو یه دنیای دیگه ای سیر میکرد .

2. گروهی هستند که خطرناک هستند . یعنی دیندار هستند ولی خطرناک هستند . مثلا ایشان امکان نداره وقتی داری باهاشون صحبت میکنی سرشون رو بالا بیارن و بهت نگاه کنن ... مثلا امکان نداره به فکر دزدی یا نیرنگ زدن باشند ... ولی مثلا ممکن هست بابته یه مساله کوچیک سرت رو بزارن گوشه حیاط و ببرن .

3. گروهی هستند که به قولی اصلا مغزشون کار نمیکنه ... مثلا بهشون اگر بگی زمین کروی هست ... میگن خیر زمین مسطح هست و در درون قرآن هم بهش اشاره شده ... وقتی بهشون میگی که اینها این فیلم ها و عکس هایی هستش که فضانوردان گرفتن ... در جواب بهت میگن ... وقتی انسان از زمین فاصله میگیره ... این عمل موجب میشه شیاطین بهش نفوذ کنند و تصورات اینچنینی داشته باشه .. این عکس ها رو هم من نگاه نمیکنم . یا این اخبار رو من گوش نمیدم . یا این عکس که مثلا سندی هست ولی در درونش خانومی بی حجاب هست رو نمیبینم .

4. گروهی هستند مانند جناب علی مطهری ... که واقعا تونستند تعادلی رو بوجود بیارن ... نه اونقدر دعا کردن که در درونش غرق شده اند ... نه خطرناک هستند . نه مغزشون از کار افتاده ... در عین حال قدرتمند و توانا هستند و میتونند حقیقت رو نشون بدن . که میتونیم بگیم آزاد مرد هستند . ولی به نظره من علت بوجود ومدن چنین اشخاصی بیشتر این بوده که مدیریتی درست در درون زندگیشون داشته اند ... نه اینکه بگیم دینداران خوبی بوده اند .

5. گروه های دیگه که دنبال امیالشون هم هستند که مد نظرمون نیست .

مساله این هست ...

گروهی هستند که خطرناک هستند . گروهی هستند که به نظره من مغزشون از کار افتاده . و گروهی هستند که تنها دعا میکنند .

و تنها یک گروه هستند که میتونند جلویه این 3 گروه رو بگیرند ... همون گروهی که افرادی مانند علی مطهری در درونش هستند . و خوب عده چنین افرادی خیلی کم هست . شاید بتونم بگم در درون مجلس اگر علی مطهری و لاریجانی نبودند ... شاید فاتحه کشور رو همین 3 گروه مذهبی هایی که عنوان کردم خونده بودن .

مارینر;894828 نوشت:
و تنها یک گروه هستند که میتونند جلویه این 3 گروه رو بگیرند ... همون گروهی که افرادی مانند علی مطهری در درونش هستند . و خوب عده چنین افرادی خیلی کم هست . شاید بتونم بگم در درون مجلس اگر علی مطهری و لاریجانی نبودند ... شاید فاتحه کشور رو همین 3 گروه مذهبی هایی که عنوان کردم خونده بودن .

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

من مصداق شما را نمی شناسم

اما در مورد ویژگی هایی که گفتید

دین یک مجموعه است که همه چیز آن به جا است

کسانی هستند که دعا می کنند و تمام غرق دعا می شوند و در تمامی لحظات به یاد خدا هستند و دعا کردن را فراموش نمی کنند.

در مقابل کج روی ها و نا فهمی ها محکم می ایستند و بر حسب شرایط طرفشان نرمش و یا سختی به خرج می دهند.

علم را می پذیرند اما با استدلال و منطق و صحیح

و در همه جهاتی یا بیشتر جهاتی که دین می گوید سعی می کنند خودشان را کامل کنند

کامل ترین انسان در عصر ما حجت زمان(عج) است که در همه جهات کاملترین است.

و انسانها بر اساس نزدیکی به او کاملتر و کاملتر می شوند

اگر دین حقیقی و مسلمان و مومن حقیقی را بخواهید ببینید

امام زمان(عج) را باید ببنید
ان موقع می فهمید دین چیست

نه هر کسی رو

یا علی(ع)@};-

مارینر;894828 نوشت:
من اعتقادم این هست که کسانی که یک ایدیولوژی خاصی رو میپذیرند به مرور زمان چهره هاشون مانند هم میشه و رفتارهاشون هم مانند هم میشه .

دقیقا ... این هم مختص دین یا ایدئولوژی نیست، مثلا نژاد پرستی یا میهن پرستی هم منجر به چنین رفتار هایی می شود.
یادتان باشد که " شکاکی " هم خودش نوعی ایدئولوژی ست . من نمیدانم این جمله که " آزاد اندیشی ممکن است " چقدر درست است، حداقل در مورد خودم در رابطه با مسائل دینی بارها دیدم که درباره باور به یک گزاره خاصی که منجر به خراب شدن یکی از پایه های باور های من می شود، تعصب ورزیدم ولی از آنجا که دیندار چون در ابتدای امر باید مجموعه بزرگی از باور ها را بپذیرد ، آزاد اندیشی را بیشتر محدود می کند .

jostojoogarhaqiqat;894734 نوشت:
شما جمله ای گفتید که : هر چه اسلام بکند، انسانیت نیز آن را تایید میکند .
معلوم می شود انسانیت چیزی جدای اسلامیت است

بله در مقام مقایسه، انسانیت و دیانت دو چیز هستند، منظور بنده از انسانیت، همان ادراکات عقل عملی یا حسن و قبح عقلی است، و منظوزم از دین، ادراکاتی است که شرع آنها را بیان کرده، یا حسن و قبح شرعی.

jostojoogarhaqiqat;894734 نوشت:
جمله صحیحتان می شود هر چه اسلام بکند ، اخلاق اسلامی نیز تایید میکند

این که دو چیز نیست، اخلاق اسلامی همان دین است، معنا ندارد بگوییم دین اخلاق اسلامی را تایید می کند و بالعکس!!!

jostojoogarhaqiqat;894734 نوشت:
این انسانیتی و حقوق بشر عقلی که میگویید و جدای اسلام است ، چیست که تمام احکام اسلامی را تایید میکند ؟ خودش چه حقوق دیگری را دارد که در اسلام نیست و با این حال با آن مغایرت ندارد ؟!
همچین چیزی وجود ندارد دیگر

jostojoogarhaqiqat;894734 نوشت:
شما نباید از واژگانی مثل " آزادی " ، " حق " و " انسانی " که معنای جهانی یافته اند استفاده کنید چون این ها با نوع " اسلامی " شان تفاوت دارد و شما منظورتان از " آزادی " چیزی ست که با آنچه که در ذهن مخاطب است تفاوت میکند و این باعث گمراهی او می شود .

بنابراین اتفاقا منظور بنده از انسانیت و عقل و حق و مانند آن، همان فهم جهانی آنهاست، برای توضیح مطلب باید عرض کنم: معنای حسن و قبح شرعی که روشن است، اما در خصوص حکم عقل به خوبی و بدی رفتارها سه حالت متصور است:

الف) عقل به صورت قاطعانه به حُسن یک کار حکم کند.
ب) عقل به صورت قاطعانه بر قبح یک کار حکم کند.
ج) عقل نتواند به صورت قاطع بر امری دلالت کند، به همین خاطر بر سر حسن یا قبح آن فعل اختلاف شود.

در دسته الف و ب بین اسلام و عقل، یا حسن و قبح عقلی و شرعی اختلافی نیست، مثل زشتی دزدی، یا نیکویی امانت داری و وفای به عهد و...، اما در دسته سوم بله ممکن است اختلاف باشد، البته آن هم نه اینکه واقعا تعارضی در کار باشد، بلکه از این باب که حیطه برای عقل شفاف نیست، لذا ممکن است برخی مردم حکمی را اتخاذ کنند که با دین ناسازگار است، اما در هر صورت تعارض قطعی اثبات نمی شود.

مسئله برده داری اگر بدون شرط و قیود اسلام باشد در ظالمانه بودن آن شکی وجود ندارد، و هم مسلمانان و هم غیر مسلمانان آن را قبیح می شمارند، اما برده داری با قیود اسلامی(مانند: برده گیری فقط در جنگ، فقط با اذن امام عادل، فقط کسانی که به جنگ آمده اند، به عنوان راهکار ثانویه در جایی که راه نگهداری دیگری ممکن نبوده، یا به مصلحت نباشد، با هدف تربیت اسلامی، نه کینه و انتقام جویی، اجازه آزار و کتک وجود ندارد، برابری در حدی که حتی هم غذا بودن سفارش شده، و...) این برده داری امری است که حداقل این است که قبح آن صریح نیست، لذا نه تنها مسلمانان، بلکه برخی مستشرقین چون گوستاولوبون، ایبر،دووژانی، آلو نیز به قبح آن قائل نیستند، به عنوان مثال گوستاولوبون می نویسد:
«تمام جهانگردانی که درباره مساله برده داری در مشرق زمین به تحقیق پرداخته اند معترفندکه این سر و صدای مغرضانه ای که برخی از اروپاییان در اطراف آن به راه انداخته اندبه کلی بی اساس است . و بهترین دلیل آن این است که بندگانی که در مصر مایل بهآزادی باشند کافی است که میل خود را در برابر یکی از قضات اظهار نمایند، ولی بااین حال این غلامان اقدام به آزادی خود نمی کنند». (گوستاو لوبون، تمدن اسلام و غرب، ترجمه سید هاشم حسینی، ص 466)

بنابراین از نظر ما که چنین برده داری قبیح نیست، اما با لحاظ کردن نظر شما نهایت چیزی که می توان با قاطعیت در این خصوص گفت این است که حسن و نیکویی یا قبح و زشتی برده داری با این همه قیود روشن و شفاف نیست، نه اینکه با قاطعیت بگوییم با عقل مخالف است!!
پس این سخن شما قابل دفاع نخواهد بود:

jostojoogarhaqiqat;894734 نوشت:
وگرنه در عقیده مسلمین گرفتن غنایم و اسیر گرفتن زنان و کودکان غیر مسلمانان _ که در نظر یزیدیان امام حسین خارجی بوده _ اشتباه نیست

اما این سخن حضرتعالی:

jostojoogarhaqiqat;894734 نوشت:
به نظر می آید که منظور امام حسین هم از " آزادگی " همان چیزی ست که معنای جهانی دارد و همه انسان ها آن را می پذیرند

قطعا همینطور است، غیر این باشد معنا ندارد، چرا که اگر غیر از این باشد معنایش این خواهد بود که امام حسین(ع) بفرمایند: اگر دین ندارید، لااقل دین داشته باشید!

jostojoogarhaqiqat;894734 نوشت:
امیدوارم متهم به دفاع از یزید نشوم !

خیالتان راحتhappy

jostojoogarhaqiqat;894734 نوشت:
به دلیل برخورداری از رفاه نسبی اخلاقیات نیز بیشتر رعایت می شود

من قبول دارم که انسان بدون دین هم می تواند اخلاق را رعایت کند، اما این را هم نمی شود انکار کرد که دین نقش تأکیدی نسبت به اخلاق دارد، یعنی کسی که علاوه بر دنیا، به آخرت هم اعتقاد دارد و میداند که رعایت اخلاق علاوه بر دنیا، آخرتش را هم آباد می کند، خب طبیعتا این ایمان نقش بسزایی در اخلاقی عمل کردن او دارد، نمی شود این را انکار کرد.

jostojoogarhaqiqat;894815 نوشت:
تنها ایرادی که به مذهب وارد این است که مجبور است از تمام آیات قرآن و n جلد بحارالانوار و اصول کافی و تمام حرکات نبی در صدر اسلام و از آنجا که امام خمینی و خامنه ای هم تقریبا مقدس شمرده می شوند همچون نظام؛ از تمام سخنان رهبری و سیاست های نظام دفاع کند و همزمان به دنبال اثبات شر مطلق بودن اسرائیل و آمریکا و انگلیس و بهایی ها و فتنه گران و ابوسفیان و ابوجهل و اولی ! و دومی ! و اینکه حجاب چقدر خوب است و قطع ید بهترین عامل برای جلوگیری از دزدی ست و تمام اندیشه های سیاسی ، فلسفی ، اقتصادی سکولار ها به بن بست خورده باشد، که این آزاد اندیشی را محدود میکند . نفسم گرفت !


ادعای گزافی است، طبیعتا نفس انسان می گیرد!!!

در پناه حق

@};-

رستگاران;894820 نوشت:
خب استاد این در مورد اسلام در جاهلیت روش اسارت گرفتن چه بود ؟

آیا روشی را در مرام آزاد مردی می دانستند؟

یعنی می خواهم بگویم یا ببینم این آزاده بودن در عصر جاهلی در جنگ ها چگونه بوده؟ چه ویژگی داشته است؟

ببینید اینکه در در عرب چه رسومی بوده است بیشتر بحثی تاریخی است، طبیعتا رسوم غیر اخلاقی بوده، رسوم اخلاقی هم بوده، مثلا اینکه کسی را به خاطر بدهی اش به بردگی می گرفتند، یا اشخاصی را دزدیده و به عنوان برده می فروختند و امثال آن، این رفتارها بوده است.
یک سری رفتارهای خوب هم بوده است، در جنگ های میان اعراب کسی با زن ها و کودکان کاری نداشته است، یعنی درگیری هایی که بین قبائل پیش می امده در آنها کسی متعرض زنان و کودکان آن قبائل نمی شده است.
همچنین برده گرفتن آنان عموما از غیر اعراب بوده است، با توجه به فضیلتی که برای نژاد عرب بر غیر عرب قائل بوده اند.

اما دو نکته در کلام سیدالشهدا(ع) است که به نظر می رسد در نگاه هر کسی چنین رفتاری قبیح است، چه عرب پیش از اسلام و چه بعد از اسلام:

یک: آنها با خشونت به سمت خیمه ها حمله کرده اند، یعنی با ترساندن و به قصد آتش زدن و کتک زدن و گوشواره کشیدن و اینها، این مطلب از جمله امام حسین(ع) فهمیده می شود که فرمود: لیس علیهن جناح؛ آنها که گناهی ندارند یعنی مثل گنهکاران و مجرمین با آنها رفتار نکنید.

دو: تصرف غنائم، و اسارت گرفتن خانواده در صورتی که هنوز مالک دارد، هنوز خود امام حسین(ع) زنده است، نکته فوق از این عبارت سیدالشهدا(ع) برداشت می شود:
«فَامْنَعُواعُتَاتَكُمْ وَ جُهَّالَكُمْ وَ طُغَاتَكُمْ مِنَ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِي مَادُمْتُ حَيّا»؛ تا زمانی که زنده هستم خصومتگران، نادانان، و طغیانگرانتان را از تعرض به خاندانم بازدارید.

این خیلی مهم است، کتک خوردن و آتش گرفتن لباس بچه ها، ترس و صدای فریاد و فرار آنها و کمک خواستن انها، بسته شدن دست ها و به اسارت گرفته شدن آنها با کمال خشونت پیش چشم مردشان، پیش چشم بزرگشان خیلی سخت است(نوشتن این جملات انسان را شدیدا متاثر می کند، امان از دل مولای غریب ما که چنین صحنه هایی را تجربه کرده است) لذا امام به عنوان یک خواسته حداقلی از آنها می خواهد: اولا با زنان و کودکان به عنوان گنهکاران رفتار نشود، و ثانیا تا زمانی که او زنده است به سمت حرم او نروند.

مارینر;894775 نوشت:

سلام .
متاسفانه اینی که من عنوان میکنم دنیایه من با افرادی مانند شما بسیار متفاوت هست ... یکی از مصادیقش در درون همین جمله شما هست. اینکه من عنوان میکنم شخصی مذهبی افیون مذهبی مصرف میکنه دقیقا به همین خاطر هست ... یک شخص مذهبی تندی تئوری توطیه میاد سراغش ... فکر میکنه و تخیل میکنه که دیگران دارند براش توطئه چینی میکنند . فکر میکنه که اگر کسی سخنی رو میزنه داره بهش توهین میکنه . فکر میکنه که فقط خودش هست که داره درست تخیل میکنه و فکر میکنه که فقط خودش هست که عقل داره ...

سلام،
اینکه دنیایمان متفاوت است را به طور کامل قبول دارم ... دیده و شنیده‌ها نیستند که متفاوتند، آنچه که متفاوت است فیلترهایی است که این دیده‌ها و شنیده‌ها را معنا می‌کنند، دنیای ما رنگ خدایی دارد که یعنی همه چیز را در ارتباط و انتساب با خدا می‌بینیم اگر ببینیم ان شاء الله، دنیای شما هم رنگ دیگری دارد که مثلاً شما اسمش را می‌گذارید عقل‌گرایی یا انسانیت‌گرایی، شما یا دیگرانی که مثل شما دین را افیون توده‌ها می‌دانند خدای ما را مخلوق ذهن خیال‌پردازان یا شیادان و ظالمان می‌شمرند و ما هم شما را در برداشتتان از عقلانیت و انسانیت در گمراهی دور می‌بینیم ... برای شما برای انسان خوب بودن نیازی به دین نیست و برای ما بدون دین داشتن اصلاً خوب بودن معنای مطلقی ندارد و همه چیز نسبی است، حتی اخلاق، یعنی داعش هم می‌تواند بگوید من اخلاق‌مدار هستم و کسی هم حق نداشته باشد بگوید که ما از شما بهتر هستیم و انسان‌تر هستیم و عاقل‌تر هستیم، اگر گفتید ما حتماً بهتر هستیم بدون شک برای خودتان دینی دارید که از نظر خودتان و قبل از شما از نظر مارکس افیون شما شده است ... حالا اگر می‌خواهید بحث کنیم که کدام دنیا واقعی‌تر است و چه کسی مسموم و سرمست اعتقادات افیونی خودش شده است ...

چند وقت پیش که به یکی از اساتید نقدی کردم و ایشان گفتند که با شبهات باطلت ذهن دیگران را مسموم نکن، بعد که نسبت به این جواب ایشان موضع گرفتم جواب دادند که چرا ناراحت می‌شوی من که با کمال احترام گفتم ذهن دیگران را با شبهات باطلت مسموم نکن ... حالا شما هم انتظار دارید که ما از این فرمایش شما که افیونی هستید و ذهنتان مسموم است و مست لایعقل هستید و بازیچه قرار گرفته‌اید فقط احترام برداشت کنیم و بحث را یک بحث علمی بدانیم ... بعد هم می‌فرمایید توهم توطئه داریم، اصلاً چه ربطی به توطئه دارد؟ اینکه بگویم نگاه شما به اسلام سطحی است می‌شود قضاوت کردن حالا اینکه شما بگویید ما مست افیونی هستیم بفرمایید اسمش چیست؟

با این وجود الأعمال بالنیات ... از این توضیحی که اینجا دادید دانستم که از بیان آن مطلب منظور دیگری داشته‌اید ... ما هم که بچه نیستیم بخواهیم مچ بگیریم که اول تو به من اینو گفتی ... توضیحات بالا را هم دادم که اتهامات جدیدتان را پس بگیرید ان شاء الله و بعد از افیونی خواندنمان برچسب‌های توهم توطئه و امثال آن را حواله‌امان نکنید ... اگر هم اصرار دارید که ما را افیونی و متوهم به توهم توطئه و امثال آن بشمرید حواله‌اتان می‌دهم به روز قیامتی که اگر به آن اعتقاد نداشته باشید ناگهان میخکوبتان می‌کند، مطابق با اعتقادات ما، اگر هم اعتقادات ما افیون است که دلیلی ندارد بترسید یا نگران باشید، زمان مشخص می‌کند چه کسی در دنیایش سرمست بوده است ...

مارینر;894775 نوشت:

و با اینکه میبینه در بسیاری از جاها دیگران از او موفق تر و دانشمند تر هستند ، باز هم بر رفتار خودش ادامه میده . من بارها در درون همین سایت خودم عنوان کردم که هنوز نتونستم پارامتر عقل رو بدست بیارم و خودم رو از لحاظ عقلی شخص ضعیفی میدونم و صد البته بسیاری از کسانی رو دیدم و شناختم که همشون ادعهاشون این بوده که عاقل هستند ؛ خدا رو شکر که کسی در این زمینه در درون خودش احساس ضعف نمیکنه الا من ....

من که تمام پست‌های شما را نخوانده‌ام که ببینم کجا چه فرموده‌اید، خودم هم ادعای عقل کلی نمی‌کنم، گرچه اگر کسی بخواهد این ادعا را بکند چه از صف مؤمنین و چه از صف ندانم‌گرایان و چه از صف مخالفان دین ان شاء الله آنقدر می‌دانم که ان شاء الله بتوانم نشانش بدهم که او هم تقریباً هیچ چیزی نمی‌داند ... و البته عاقل بودن نسبی است، از نظر ما کسی که واقعاً آزاده باشد (نه اینکه آزاده‌نما باشد یا خانمی باشد که اسمش آزاده است) ولو اینکه رسماً‌ دینی نداشته باشد هم مقداری از عقلانیت (همان اسلام) بهره برده است و همین مقدار هم امید نجات را در موردش زنده می‌کند، کسی که دیندار باشد بهره‌اش از عقلانیت بیشتر است تا برسد به اول المسلمین که رسول خداست صلی‌الله‌علیه‌وآله و او عقل کلی عالم است ... عقل ‌همه‌ی ما بعد از اهل بیت علیهم‌السلام ناقص است، عقل معصوم از خطا و اشتباه است ولی می‌تواند ناقص باشد که دلیلش هم تا حدی بخاطر ناقص بودن علممان هست، کسی که مدینة‌العلم باشد می‌تواند عقل کلی عالم باشد ... ما عموماً علممان از جنس ظن و گمان است، از جنس فرضیه و نظریه است، از این نظر بیشتر می‌توان گفت که تعقلی به آن معنای واقعی‌اش نداریم مگر اندکی ... حالا هر کسی که در این سایت ادعا کرد که عقل کل است خودش می‌داند و خدایی که هشدار داده است مردم را از اینکه دوست داشته باشند به چیزی ستوده شوند که نیستند ...
مارینر;894775 نوشت:

با اینکه میدونم و متوجه هستم منظور من رو از افیون مذهبی رو متوجه شدین ... ولی باز خدمتتون توضیح میدهم ... همانطور که یک معتاد به معشوق خودش وابسته شده ؛ بدون اون هیچ موجودیتی برای خودش احساس نمیکنه ؛ فکر و ذکر و تفکرش شده مواد ؛ و مصرف مواد باعث میشه از پسه کارهای اجتماعی بر نیاد ؛ به تعبیری مشابه من چنین خصوصیاتی رو برای یک فرد مذهبی قائل هستم .
معشوقی دارد .
بدون اون هیچ احساس موجودیتی نمیکند .
فکر و ذکرش معشوقش هست.
به دنبال کارهای اجتماهی نیست ( مثلا براش مهم نیست فلان کارگزار خورد و برد ) ایشون براش تسبیحش مهم هست و ارغوانی کردن چهره اش ( البته به تعبیر حافظ امیدوارم منظورم رو درک کرده باشین و باز نیازی به توضیح در این مورد نباشه )

شما می‌توانید از افیون و تریاک و از معتاد شدن و بازیچه قرار گرفتن یک معتاد معنای نیاز شدید را برداشت کنید و بفرمایید که همانطور که یک معتاد وقتی نیازش بروز می‌کند نمی‌تواند به چیزی بجز مواد مخدر فکر کند مذهبی‌ها هم چنین ارتباطی با خدا و نسبت به دین خدا دارند (که ای کاش داشتیم)، اما در این مقایسه نگاه نازل و ذلت‌باری به دین و دینداران دارید که رقّت‌بار است ... اگر نظر شما فقط به نشان دادن آن نیاز است شکر خدا جملات زیادی هستند که بتوانند منظورتان را به طرز بهتری برسانند ...
شما تعریف مارکس از دین را بیان می‌کنید و این در حالی است که هنوز کسی تعریف جامع و مانعی برای دین و دینداری ندارد و حتی اقسام دین‌داری و معیار برای تشخیص دینداری هم آنقدرها روشن نیستند ... اینکه مارکس بدبینانه در مورد دین بگوید که دین افیون توده‌هاست این گفته‌اش امکان دارد در همان ابتدای کار مقابل مکتب خودش هم یقه‌اش را بگیرد ... یک نفر دیگر هم ممکن است دین را اخلاق تعالی یافته و یا بهترین و زیباترین کاری تعریف کند که یک انسان می‌تواند با تنهایی خود بکند ... اینها همه حاکی از نداشتن یک تعریف جامع و مانع شسته‌رفته از دین است ... ما هم مطابق قرآن می‌گوییم اصلاً دین نزد خداوند (یعنی دین ناظر بر حقیقت) فقط اسلام است «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» که ظاهراً یعنی «تسلیم حق» بودن (الحق یکی از اسماء‌الحسنی خداست) ... شما هم به هر حال به یک چیزی پایبند هستید که همان را ممکن است بتوان دین شما در نظر گرفت ... حتی اگر ادعا کنید که دین شما شخصی است و شما فقط تابع عقل خودتان هستید هم نمی‌توانید انکار کنید که به راحتی با روش‌های روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه می‌توان روی افکار دیگران و روی عرفیات جامعه و ارزش‌های فردی و اجتماعی در اذهان دیگران تأثیر گذاشت و در نتیجه اینکه کسی ادعا کند نظراتم صرفاً از خودم هستند و هیچ نظری بهم تحمیل نشده است و اگر نظر کسی را پذیرفته باشم حتماً بر اساس عقلانیت آن را درست یافته‌ام که زیر بارش رفته‌ام شاید خودش هم افیونی شده باشد و خبر ندارد ... احتمالش هست ... مگر اینکه اثبات کنید شما یا کسانی که از نظر شما آزاده هستند اینطور نیستند ...
مارینر;894775 نوشت:

متاسفانه باز در این مقوله هم دنیای ما بسیار با دنیای شما بصیرها متفاوت هست . دنیای ما در درونش هزاران رنگ وجود داره ... رنگهایی از فرا بنفش تا مادون قرمز . واقعا بصیرت چه به روزتون آورده که به غیر از سیاه و سفید نمیتونین ببینید .
...
جناب نقطه ... غرضم از بیان این فیلم هالیوودی این بود که بهتون بگم ... دنیای ماهایی که بصیرت نداریم ... هزاران رنگ داره ... و مانند دنیای شما سیاه و سفید نیست .

ما همه چیز رو رنگ میبینیم و بحث هامون رو در درون رنج جلو میبریم . برعکس شما که نیاز به سفیدی محض و سیاهی محض دارین که اثبات سیاهی یا سپیدی کنین .


شما که همه‌ی دینداران را با یک چوب افیونی بودن محکوم به سیاه بودن کردید چطور می‌گویید دنیا از نظر شما رنگی است؟
دنیا از نظر ما هم رنگی است ... همه‌ی انسان‌ها یکسان نیستند ... نه خوبها همه مثل هم هستند و نه بدها ... هم در میان خوب‌ها خوب و خوبتر و خوبترین داریم و هم در میان بدها بد و بدتر و بدترین داریم ... ولی با شما موافقم که دنیاهایمان از همین نظر هم با هم متفاوت است:

اولاً: از نظر ما ارزش‌ها اعتباری نیستند و حقیقی هستند (نه اینکه حسن و قبح ذاتی را قبول داشته باشم، چنانکه ندارم مگر با یک استثناء)، در نتیجه اخلاق نسبی نیست و انسانیت نسبی نیست و سیستم ارزشی هم نسبی نیست ... یعنی محور خوب و بدهای ما یک مرکز مختصات مشخص دارد که مرز بین خوب بودن و بد بودن است و این همان مرز میان بهشت و جهنم است ... از نظر شما ممکن است اخلاق و ارزش‌ها نسبی باشند و در نتیجه فضای اخلاقی شما به جای یک فضای برداری یک فضای آفین خواهد بود که هر کسی می‌تواند مبدأ مختصات را جایی بگذارد و جهت مثبت محور را هم طوری تنظیم کند که خودش در میان خوب‌ها قرار بگیرد ... ممکن هم هست بخاطر تأثیری که از خانواده یا یک دوست نزدیک یا یک استاد که خیلی رویتان تأثیر گذار بوده است و یا یک فیلم داستانی و یا یک کتاب رمان یا یک تحلیل در زمینه‌ی روان‌شناسی دین مبدأ مختصات و جهت محور ارزش‌ها را برایتان جای خاصی گذاشته‌اند و شما در تمام ۲۴ ساعت شبانه‌روز در هر ۷ روز هفته در هر ۳۶۵ روز سال و هر چهار سال در عین ۳۶۶ روز آن تلاش کنید تا خودتان را مطابق با این ارزش‌ها به جایگاه خوب و بعد خوبتر بودن برسانید و تلاش کنید به سمت خوبترین بودن هم بروید و در این میان جزء السابقون‌السابقون بشوید که البته دیگر نمی‌دانم اولئک المقربون شدنتان دیگر نسبت به چه کسی یا کسانی خواهد بود ...

ثانیاً: ما در مورد کسانی که خوب هستند اگر کسی خوبتر باشد را می‌گوییم خوبتر ولی اگر کمتر خوب بود دیگر نمی‌گوییم بدتر، چون خوب و بد اینجا معنای حقیقی دارند و مسأله‌ی ریاضی حل نمی‌کنیم، همچنین به طرز مشابه اگر کسی در بخش منفی محور ارزش‌ها بدتر از دیگری بود به آن می‌گوییم بدتر ولی اگر بدی کمتری داشت نمی‌گوییم خوبتر از اوست

(قسمت ثانیاً البته چندان اهمیتی ندارد چون صرفاً با وضع یک بیان اصطلاحی می‌توان این اختلاف را برطرف کرد، گرچه اگر به اختلاف دو دنیا توجه کنیم می‌بینیم که تکیه‌ی این ثانیاً بر مشخص بودن مبدأ مختصات است در مقابل نگاه دنیای دوم که مبدأ مختصات برایش مفهومی حقیقی ندارد و اعتباری است و در نتیجه خوبتر و بدتر را در همه جای محور می‌توان مستقیماً به کار گرفت)

و البته اگر خواستید بگویید که برای ما انسان‌ها یک بعدی نیستند که بگوییم خوب هستند یا بد و هر انسانی ممکن است از جهاتی خوب باشد و از جهات دیگری بد باشد این را ما هم قبول داریم و به همین دلیل جزء اختلافاتمان در بالا لیستش نکردم ... ولی شاید شما معیاری نداشته باشید که بتوانید در مجموع بر اساس آن معیار با یک فرمول وضعیت شخص را بسنجید که من حیث‌المجموع خوب است یا نه، ولی ما می‌دانیم که می‌شود این کار را کرد و مثلاً افضلیت را بر اساس تقوا می‌سنجیم، اگرچه با وجود دانستن تمام این نظریه‌ها در عمل به علت نداشتن علم غیب به دیگران و حتی خیلی وقت‌ها غافل شدن از احوال خودمان نتوانیم وضعیت دیگران و حتی خودمان را بر روی محور خوب‌ها و بدها درست مشخص کنیم ... به همین دلیل ما هم با شما موافقیم که نباید در مورد دیگران قضاوت کرد، گرچه روی همین هم بحث وجود دارد ... در هر صورت من هم روی شما قضاوت نکردم، چنانکه گفتم «ظاهراً گاهی [آزاده] هستید و یا دوست دارید که باشید ولی شاید کافی نباشد ... البته از باطنتان خبری ندارم ...» و با گفتن «ظاهراً» و «شاید» و اینکه «از باطنتان خبری ندارم» عملاً قضاوتی در موردتان نکرده‌ام به این معنا که بگویم شما حتماً آزاده نیستید یا کم آزاده هستید، اینکه باشید یا نباشید را خودتان می‌دانید و خدای خودتان، ظاهر حرف‌هایتان آنطور به نظر می‌رسد که گفتم، اگر با شناختی که از خودتان دارید می‌دانید که این نقدها به شما وارد نیستند خوشابحالتان ...

امیدوارم مشخص شده باشد که دنیای ما هم رنگی است ... اگر دست آخر به یک سایه‌روشن از سفید تا سیاه می‌رسیم بر اساس فرمولی است که انسان‌ها را من حیث‌المجموع امیتازدهی می‌کند ... ولی هر چه که باشد نگاهمان سیاه و سفید نیست ... اینکه شما در مقام اعتراض به اینکه چرا به نگاهتان به دین اعتراض شده است ما را مدعیان بصیرت بخوانید که شما را بی‌بصیرت می‌دانیم و بعد ما را متهم به داشتن دنیایی سیاه و سفید بخوانید عیناً همان کاری است که سعی کرده‌اید ما را به آن متهم کنید ... با این تفاوت که من نظرم در مورد شما را با کلی رعایت احتیاط بیان کردم و شما بی‌پروا از همان رنگ‌های سفید و سیاه استفاده نمودید و قضاوت قطعی کردید ... آیا اینها آزادگی و اخلاق‌مداری است؟

مارینر;894775 نوشت:

دست گذاشتین بر رویه مخلص کلام . اگر هم شما خاطرتون باشه ... شاید چندین بار در درون همین سایت همین پرسش صورت گرفته ... چگونه حضرت علی در جایی تیر از پایش میکشند و متوجه نمیشود و در جایی دیگر در هنگام نماز خواندن زکات میدهد . خوب از نظر کسی مانند من این مساله شدنی نیست . ( با اینکه میدونم این مساله در درون قرآن بهش ذکر شده ) چون من مغز انسان رو میشناسم و میدونم که توجه انسان در یک لحظه نمیتونه به بیش از یک چیز متوجه باشه ... میگم که این مساله طبیعی نیست و انسان نمیتونه چنین خصوصیتی رو داشته باشه .

بخاطر ندارم و به هر حال شما قدیمی‌تر از من در این سایت هستید ... ولی این مسأله آنقدرها هم بغرنج نیست ... غافل شدن از خود با غافل شدن ناشی از مشروبات الکلی یا به هپروت رفتن در اثر برخی مخدرات توهم‌زا فرق دارد ... شما می‌فرمایید که مغز انسان را می‌شناسید که البته ادعای خیلی بزرگی دارید، ولی اینکه می‌فرمایید توجه انسان در هر لحظه نمی‌تواند به بیش از یک چیز معطوف باشد هم مطلبی نیست که بدون توضیح بتوان راحت پذیرفت، در واقع حتی اگر این فرمایش شما بر اساس کارهای آن استاد mit باشد و نظر ایشان هم درست باشد باز آنچه که محدودیت دارد توجه به یک «موضوع» است، مثلاً شما می‌توانید به یک ماشین توجه کنید با اینکه خود ماشین متشکل از کلی اجزاء متفاوت است، در این حالت نباید بگوییم که وقتی شما به ماشین توجه کرده‌اید به چرخ‌های ماشین توجه نکرده‌اید چون در هر لحظه نمی‌شود به بیش از یک چیز توجه کرد، به طرز مشابه اگر به یک چرخ ماشین نگاه کنید به این معنا نیست که متوجه اجزاء آن و از جمله مثلاً زدگی رینگ آن نخواهید شد ... حالا توجه به خدا یعنی چی؟ خدا چیزی است که ما نعوذبالله ببینیمش که بعد هم بگوییم چون بسیط است و مرکب نیست پس فقط می‌توان خودش را دید و جزئی ندارد و در نتیجه اگر خدا دیده شد آن فقیر دیگر دیده نخواهد شد؟ اگر منظور از دیدن خدا آن خدای بسیط در مقام ذات نباشد، اگر در عرش خدا به زیارت خدا برویم که نماز هم معراج مؤمن است در این صورت در عرش خدا چه چیزی را می‌بینیم؟ در برخی روایات مطالبی آمده که کمک می‌کند جواب این سؤال را تا حدودی بهتر متوجه شویم ...
تمام اینها را بگذارید کنار انبوهی از روایات دیگر که فهم این مطلب را ساده‌تر می‌کنند ... مثل آنجا که حضرت علی علیه‌السلام فرمودند که احدی را ندیدم مگر آنکه خدا را قبل از او و با او و بعد از او دیدم ... این ویژگی یک مقام از مقام‌های قرب الهی است ... این یعنی توجه علی‌الدوام به خدا که در مراتبی از آن را حتی در مؤمنان معمولی هم می‌شود سراغ گرفت، چنانکه خداوند می‌فرماید «رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّـهِ» ... یا وقتی فرموده‌اند که حتی خانواده‌ی خودتان را هم باید در ذیل محبت خدا دوست داشته باشید یعنی چی؟ ... تمام اینها یعنی می‌شود فقط خدا را دید و فقط خدا را دوست داشت و به تمام روزمرّگی‌های زندگی هم اشتغال داشت و با مردم روز و شب زندگی کرد، دیگر متوجه یک فقیر در نماز شدن و صدقه دادن به او که چیز عجیبی نیست ...
تازه آن تنها مثال هم نیست، مثلاً جایی وارد شده که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌واله در حال نماز جماعت در مسجد بودند که کسی آمد و برای آزار مسلمین گوشه‌ای از مسجد را نجس کرد، حضرت در وسط نماز حرکت کردند و آن نجاست را پاک کردند، دیگر اگر ایشان در حین نماز متوجه نجس شدن مسجد شده باشند که چنان وضعی از حضرت علی علیه‌السلام عجیب نخواهد بود ...
تنها مشکل اینجاست که چرا حضرت علیه‌السلام متوجه درد پا یا بازویشان نشدند وقتی تیر را بیرون کشیدند، این مطلب است که توضیح می‌خواهد نه آن مطلب که چطور حضرت متوجه خدا بودند و باز متوجه تمام اطراف خودشان و حتی فراتر از آن متوجه تمام گستره‌ی وجود از زمین گرفته تا آسمان بوده‌اند ... برای اینکه درد در مقابل لذت قرب الهی چیزی نیست هم که مطلب نباید خیلی بغرنج باشد ... مثلاً اینکه شاعر گفته است که «گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم ... چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی» ... این شعر برای من کاملاً قابل درک است برای شما نیست؟ درد زخم، درد گرسنگی و تشنگی و خیلی از چیزهای دیگر هستند که به راحتی قابل فراموش کردن هستند، یکجا با سرگرم شدن به یک چیز و یکجا بخاطر لذت یک چیز دیگر ...
مارینر;894775 نوشت:

من امام خمینی رو شخص دیندار و انقلابی میدونم ؛ ولی با استانداردهای من باور اینکه ایشون انسان آزاده ای باشه سخت هست . احتمالا شما هم داستان اون خانومی که با خبرنگاری مصاحبه کرده بودند رو شنیدین ... و امام خمینی فرمان قتل اون خانوم و خبرنگار رو صادر میکنند . و بعد از وساطتت آیت الله رفسنجانی و چند نفری دیگر ایشون از این کار منصرف میشن . ایشون دیندار بودند و روحیه انقلابی داشتند ولی مصدر آزاده بودن چیز دیگری هست . مثلا اگر ایشون کمی به این فکر میکردند که اون خانوم ممکن هست اطلاعاتش در مورد حضرت فاطمه زهرا زیاد نبوده ؛ یا اینکه اون خانوم ممکن هست در حال شیردهی به فرزندی باشند یا هزاران چیز دیگه به همین راحتی حکم صادر نمیکردند .

عجیب است که ایشان را آزاده نمی‌دانید ... اینکه زنی بخاطر نظری که داشته اول حکمی در موردش بدهند و بعد پس گرفته شود چه ارتباطی به آزاده بودن یا نبودن دارد؟ ... آزاده بودن همین است که انسان کاری را که درست می‌داند انجام بدهد یا حداقل برای انجام آن قیام کند و از قاعدین نباشد و برای قاعد بودنش عذر و بهانه نتراشد ... آزاده یعنی کسی که اسیر ترس و شهوات و امثال آن نیست ... اتفاقاً همینکه تشخیص بدهند که وظیفه‌اشان به عنوان یک فقیه این است که آن زن را مرتد بدانند و با آنکه دور از ذهن نیست که اگر چنین حکمی را بدهند مخالفان جنجال درست خواهند کرد و افرادی حتماً بر علیه ایشان و انقلاب نو رس ایشان جبهه خواهند گرفت ولی باز به تکلیف خود عمل کنند و اجازه ندهند ترس از اینکه اگر این کار را کنم چه خواهد شد مانع از عمل به تکلیفشان شود خودش نشان می‌دهد که ایشان در نهایت آزادگی بوده‌اند ... اینکه ایشان برای رسیدن به اهدافشان از هیچ چیز دنیایی نمی‌ترسیدند، چه اینکه بگویند آمریکای ابرقدرت هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، چه اینکه بگویند راه بیت‌المقدس از کربلا می‌گذارد، یا چه قبل از انقلاب که بر علیه کاپیتالاسیون موضع گرفتند یا بر علیه اسرائيل موضع گرفتند یا مستقیماً با شاه یا نسبت به شاه آنطور صحبت می‌کردند و ملاحظه‌ی جان و مالشان را نمی‌کردند این یعنی ایشان آزاده بودند و بلکه امام آزادگان بودند ...

عجیب است که شما آزادگی را بر اساس حقانیت تعریف می‌کنید، اگر اینطور باشد که هیچ کسی که دیندار به دین حق نباشد اصولاً نمی‌تواند آزاده هم باشد ... بخصوص که کسانی که دیندار درست نباشند حتی وجدان را هم الهی نمی‌دانند و یا فطرت را قبول ندارند و همه را بر اساس رسوبات اعتقادی در ذهن افراد می‌دانند که منبعث از جبر تاریخ و جغرافیا و اجتماعی است ...

مارینر;894775 نوشت:

جساراتا آقای نقطه من انسان آزاده رو کسی نمیدونم که صداش بلند هست و با صدای بلند فکر میکنه . یک انسان آزاده به نظره من کسی هست که حق رو میبینه و تاثیر گذار هست .

شما اگر دارید آزادگی را مستقل از دینداری معرفی می‌کنید نمی‌توانید پای «حق» را به میان بکشید ... پس این تعریفتان هم اشکال دارد ...
مارینر;894775 نوشت:

ممکن هست در جایی من حسین فهمیده رو آزاده بنامم ... چون ایشون دیدند که با بدنش میتونه جلویه تانکی رو بگیره و این کار رو کرد .

الحمدلله که اینجا را با هم توافق داریم ...
مارینر;894775 نوشت:

و در جایی دیگر حبرنگاری که کفشش رو در آورد و به بوش زد رو محکوم می کنم . چون در اون جلسه بوش باید به این سوال جواب میداد که عراق سلاح کشتار جمعی نداشت . پس چرا بهش حمله کرده ... و این خبرنگار باعث شد که بوش جلسه رو ترک کنه . و باز مسلمونها تروریست شناخته بشن .

یعنی شما فکر می‌کنید که بوش نمی‌دانست که چه سؤالاتی ممکن است ازش بپرسند و اگر آن خبرنگار کفشش را پرتاب نمی‌کرد او خوار و ذلیل می‌گشت و همه‌ی مردم دنیا می‌فهمیدند که آمریکا چه جنایتکاری است و مسلمین از اتهام تروریستی تبرئه می‌شدند؟
اگر آن خبرنگار کفشش را پرتاب نمی‌کرد بوش باز یک سری دروغ دیگر وقیحانه می‌گفت و یک گروه را تروریست و دشمن بشریت معرفی می‌کرد و خودش را کلانتر جهان و مدافع آزادی انسان معرفی می‌کرد و آن‌ها که نمی‌دانستند باورشان می‌شد و آن‌ها که می‌دانستند هم در دلشان لعن و نفرینش می‌کردند، این وسط یکی آزاده بود که بدون توجه به اینکه با او چه خواهند کرد این جلسات عوام‌فریبانه را با نشان دادن تنفر باطنی خودش رسوا کرد و نشان داد که همه اینطور نیستند که اراجیف او را باور کنند ... بعد از این کار او هم خیلی‌ها زیر پرچم او نهضت لنگه‌کفش را راه انداختند و در فضای مجازی و واقعی کار او را ادامه دادند و او شد نماد مخالفت با این دروغ‌گویی‌ها و تا مدتی هم در اذهان بود ... او هم از این نظر آزاده بود ... تحلیل‌های شما به نظر چندان واقع‌گرایانه نیست ...
مارینر;894775 نوشت:

لطفا با من اینجوری صحبت نکنین و من رو قضاوت نکنین ... اگر در مورد گفته هایم نظری دارین و استدلالی دارین خوشحال میشوم بشنوم وگرنه چنین نگاه هایی رو نمیپذیرم . ممنون .

قضاوت نمی‌کنم، دارم تلاش می‌کنم درکتان کنم ... قضاوت نمی‌کنم که واقعاً چگونه‌کسی هستید ولی تا این مقدار که به هر حال دارم با چه کسی بحث می‌کنم ناچار از قضاوت هستم و اصولاً کسی نمی‌تواند بدون چنین رویکردی زندگی اجتماعی خودش و وابستگانش را مدیریت کند ... به هر حال در این سایت ما و شما بر اساس گفته‌هایمان قضاوت می‌شویم، می‌فهمیم نظرات چه کسانی دقیق‌تر و عالمانه‌تر است و چه کسانی همینطوری حرف می‌زنند، چه کسانی مستل حرف می‌زنند و چه کسانی احساسی حرف می‌زنند و یا کارشان توهین و تمسخر است، چه کسانی تحلیل‌هایشان پخته‌تر است و چه کسانی تحلیل‌هایشان اثری از تفکر و تعمق درش نیست ... بر همین اساس است که تصمیم می‌گیریم کدام تاپیک و در هر تاپیک پست‌های کدام کاربران یا کدام اساتید را بخوانیم و کدام را نخوانیم، یا با چه کسی وارد بحث بشویم و با چه کسی نشویم، یا با هر کسی تا چه قدر بحث را ادامه دهیم، یا ... این به این معنا نیست بدانیم همه حقیقتاً چگونه انسانی هستند، ولی برای مدیریت کردن زندگی خودمان لازم است تا این حد از قضاوت را داشته باشیم، شما اگر می‌توانید چنان قضاوتی نکنید بفرمایید چگونه تا من هم روی راه شما فکر کنم ...

jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
تمام حرف خانوم مارینر این است مثلا در مسائل سیاسی چرا دینداران فقط دولت را نقد میکنند و آن قوه ای که رئیسش منصوب رهبری ست را نقد نمی کنند ؟ چرا رهبری را نقد نمی کنند ؟ چرا امام جمعه ها را نقد نمی کنند ؟ چرا خودی و غیر خودی دارند ؟ ماشاءالله مغالطه و ناکارآمدی هم که زیاد دارند ، چرا در این موارد سکوت میکنند؟

بعد از فتنه‌ی ۸۸ که در مورد عدالت حضرت آقا حتی بسیجیان و انقلابیون هم به شک افتادند در یکی از جسلاتی که حضرت آقا با جوانان بسیجی داشتند حضار که پشت تریبون رفتند برخی از ایشان حتی در مورد عملکرد خود حضرت آقا هم از ایشان سؤال کردند و ایشان جوابگوی آن‌ها بودند ... به شخصه من در همان فتنه‌ای که دیدم برخی از دوستانم که مقلد حضرت آقا بودند به ایشان پشت کردند ایمانم به آزادگی ایشان بیش از پیش گشت و افراد دیگری را هم بعدها دیدم که اصلاً به حضرت آقا اعتقاد درستی نداشتند و سر همین فتنه به ایشان اعتقاد پیدا کردند ... پس حتی یک سری مسائل هم امکان دارد سبب نتیجه‌گیری‌های حتی متضادی در مخاطبان آن مسائل بشود ... اینکه از نظر شما ایشان اشتباهاتی کرده‌اند که باید نقد شوند دلیل بر این نمی‌شود که ما هم باید نقدشان کنیم با اینکه اشتباهی از ایشان ندیده‌ایم ... شما می‌توانید نقدهای خودتان را در همین سایت بیان کنید (البته نمی‌دانم اجازه می‌دهند یا نه، ولی دیده‌ام بحث‌هایی در این زمینه‌ها هم انگار در سایت هست) تا کسانی که آن‌ها را وارد نمی‌دانند با شما وارد بحث شوند تا با نگاه‌های دیگری که وجود دارد هم آشنا بشوید ...
راجع به قوه‌ی قضائیه فکر نکنم کسی باشد که نداند چقدر در دادگاه‌ها فساد هست، ولی این به معنای نقد کل نظام قضاء نیست و به معنای فساد ارشد این قوه هم نیست ... در ضمن اینکه انقلابیون سعی دارند طوری عمل کنند که بخاطر درست کردن ابروی نظام جمهوری اسلامی چشم آن کور نشود ... نه اینکه این فسادها مهم نباشند و ناراحت‌کننده و حتی دق‌دهنده نباشند، بلکه چون اهمیت بالا نگاه داشتن پرچم اسلام در بین این همه دشمن از ان مسائل مهم‌تر است ... نباید این نگاه از بین برود که نظام قابل اصلاح از درون خودش هست ... اگر هم کم‌کاری می‌بینیم هم می‌شود عیب‌یابی‌اش کرد و هم می‌شود نقدش کرد، کما اینکه جسته‌گریخته هم نقدهایی می‌شود ...
در مورد خودی و ناخودی هم که لااقل سر حقوق‌های نجومی بحث‌های مفصلی شد، مثل آن سخنران که رسماً گفت اینها دزدی می‌کنند و تا می‌رویم چیزی بگوییم صدایشان بلند می‌شود که ما ذخیره‌های انقلاب هستیم! این ذخیره‌های انقلاب را خدا از انقلاب بگیرد که ملت نفسی بکشند ان شاء الله ... به قول آن عالم بزرگوار امر بر این افراد مشتبه شده که فکر می‌کنند هویت انقلاب به هویت ایشان گره خورده است و اگر اینها نباشند انقلاب که هیچ حتی دین خدا هم نابود خواهد شد و یا با رفتن آبرویشان آبروی دین خدا خواهد رفت ... مطابق فرمایش آیت‌الله موحدی امام جمعه‌ی تهران هم وقتی می‌گویند برای فلان کار پول بدهید می‌گویند بودجه نداریم ما هم به ایشان می‌گوییم که چرا بودجه هست ولی دزد هم زیاد هست ... می‌بینید که نقد زیاد است، اینکه شما نمی‌شنوید شاید به این خاطر باشد که در جمع‌های مذهبیون زیاد حاضر نیستید یا اخبارتان را از غیر مذهبیون می‌گیرید ... با این وجود موافقم که مذهبیّون برایشان مهم است که با این نقدها اصل انقلاب به خطر نیفتد ... این لزوماً به معنای نداشتن نقد و آزاده نبودن نیست، بلکه می‌تواند به صورت تحمل سختی حضور خار در چشم و تیغ در گلو هم باشد ... و قص علی هذا ...
jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
چرا دینداران که ادعای انسانیت دارند اگر حادثه ای در هر جایی غیر از بلاد مسلمین رخ دهد، واکنشی نشان نمی دهند؟ مثلا در زلزله ژاپن یا همین انفجار های تروریستی بروکسل و پاریس که اتفاقا آن کسانی که رفتند جلوی سفارت شمع روشن کردند را مسخره میکنند و برای بروکسل هم که عده ای گفتند آخیش، دلمان خنک شد.

فکر نمی‌کنم که کسی از درد کشیدن مثلاً فرانسوی‌ها خوشحال شود، اگرچه ممکن است بخاطر بحران‌هایی که دولت فاسدشان در جهان به راه انداخته است خوشحال شوند که این دولت خودش هم دچار بحران شود ... یا خوشحال شوند از اینکه مردم بالأخره می‌فهمند که تحمل این رنج چقدر سخت است و شاید بهتر بتوانند وضعیت بغرنجی که مردم عراق و سوریه و میانمار و نیجریه و امثال آن‌ها هر روز و هر هفته و هر ماه تحمل می‌کنند درک کنند و آزاده‌تر بوده و دولت‌های فاسدشان را بیشتر تحت فشار قرار دهند که دست از این جنایت‌ها بردارد و مثلاً به عربستان کمک نظامی برای کشتن مردم یمن نکند و امثال آن ... این‌ها به معنای خوشحال شدن از درد کشیدن مردم فرانسه نیست ... چه بسا یک مستند از جنایت در پاریس ببینند و از ابتدا تا انتهای آن اشک بریزند و مثل هر روز داعش و ایجادکنندگان آن‌ها و تغذیه‌کنندگانش را لعن و نفرین کنند ... گرچه این احتمال هم هست که تمام این انفجارها در ترکیه و فرانسه و متحدان دیگر داعش زیر سر خودشان باشد و از این شیاطین هر کاری برمی‌آید، مطابق با قضیه‌ی پرل‌هاربر و برج‌های دوقلو و بحث‌هایی که رویشان بین برخی از صاحب‌نظران هست ...
آن قضیه‌ی شمع‌روشن کردن را بخاطر ندارم ولی اگر پیرو آن تروری هست که اعضای ان مجله‌ای را کشتند که پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌واله را مسخره کرده بودند در این صورت قاعدتاً شمع روشن کردن و هم‌دلی کردن با آن شیاطین شایسته نبوده است و جا برای سرزنش داشته است ...

در مورد ژاپن و امثال آن هم اینکه یک قطار در ایران تصادف کند و چهل نفر کشته شوند طبیعتاً فرق دارد با اینکه یک قطار مثلاً در ژاپن از ریل خارج شود و چهل نفر کشته شوند ... انسان‌ها به نسبت قرابتی که به مسأله داشته باشند از آن متأثر می‌شوند ... این به معنای اینکه بین انسان‌ها فرق می‌گذاریم نیست بلکه بخاطر این است که کمی قرابت مانع از این شده است که خوب بتوانیم حال خراب بازماندگانشان را درک کنیم و با ایشان همدردی کنیم، ولی اگر مثلاً با عکس و فیلم و امثال آن در جریان جزئيات قرار بگیرند طبیعی است که متأثر شوند و حتی دعادعا کنند که فلان پیرمرد که همسرش منتظرش هست سالم مانده باشد یا امثال آن ... این قضیه تا حدود زیادی طبیعی است ... انسان‌ها مثل هم باشند باز هم پدر و مادر و خانواده و دوست و آشنا و همسایه و هم‌محله‌ای و هم‌شهری و هم‌میهن و غیره برای ما با هم فرق‌هایی خواهند داشت ... مگرنه که شما یک فیلم ساختگی و داستانی هم که ببینید یا یک رمان بخوانید با آنکه شخصیت‌هایش ساختگی باشند هم باز با قهرمان داستان همدردی می‌کنید اگر بتوانید با او خویشتن‌پنداری کنید ... اینجا اصلاً مسأله‌ی دیانت به یک دین خاص مطرح نیست ... شاید حتی فیلم یا رمانی که می‌بینید یا می‌خوانید قهرمان اصلی‌اش یک آدم دزد باشد ولی باز هم با خوشحالی‌اش خوشحال و با ناراحتی‌اش ناراحت شوید و مدام به خودتان نهیب بزنید که این درست نیست و نباید اینطور باشد و او آدم خوبی نیست و کسانی که دشمنش هستند آدم خوبه هستند و باید با خوشحال و ناراحتی ان‌ها خوشحال و ناراحت شوند نه برعکس ...

اینها را گفتم که با یک حرف درست نخواهید یک نتیجه‌ی نادرست بگیرید و واکنش‌ها را تماماً به دین و مذهب ربط دهید و نتیجه بگیرید که در دینداری لزوماً صحبتی از آزادگی نیست ...

jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
من یک نقل قول آوردم که کارشناس محترم حذف کردند، طلبه ای نزد روحانی برجسته ای در قم رفته بود و پرسیده بود «حاج آقا، توی افغانستان فلان دختر رو شیعیان زنده زنده به جرم سوزاندن قرآن آتیش زدن بعد فهمیدن دروغه، چرا موضع نمی گیرید؟»آقا گفت : «اگر دختر سوزانده قرآن رو پس کشتنش کار ثوابی بوده و اگر نسوزانده حسابش با خداست» گفتم «حاج آقا، درباره مردم عِراق هم همین طور حرف می زنید، شما ده تا بیانیه دادید برای عِراق و سوریه، حالا اینجا حساب با خداست؟» آقا گفت : «حالا کشتن که کشتن ...» در ادامه حرفش مرا به جایی حواله داد که به زیر البسه خود داشت، با عصبانیت پاشدم و اومدم بیرون،
این آزادگی ست؟

تا جایی که می‌دانم یکی از روایات آخرالزمان را فقها رد می‌کنند و می‌گویند که جعلی است چون در آن وارد شده که باید یک نفر را به جرمی سوزاند ولی ما در اسلام مجازاتی به اسم سوزاندن نداریم ... بدون اینکه قضاوت کنم که قضاوت آن‌ها در مورد آن حدیث درست هست یا نه ... کار خوبی کردید که از پیش آن عالم برجسته بلند شدید و بیرون رفتید یا اگر شما نبودید و آن طلبه این کار را کردند کار خوبی کردند ... گرچه باید از صدق کلیات و جزئیات این ماجرا هم مطلع گشت ...
jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:

آیا اینکه رتبه ایران از لحاظ آزادی مطبوعات 117 ام است ناشی از آزادگی حکومت دینی ماست ؟

مطمئن نیستم در این زمینه چه ارتباط صریحی بین آزادگی و آزادی بیان به آن سبک مورد نظر شما باشد ...
jostojoogarhaqiqat;894617 نوشت:
بگذریم از احکامی چون عدم ترویج کتاب های ضاله، مباهته، تقیه و قتل مرتد و کافر و اجازه جهاد که همگی مغایر با انسانیت ست و هر انسانی نامنصفانه بودنشان را قبول میکند . اگر بگوییم اهالی قبیله اوگاندا در آمریکای جنوبی چنین عقایدی دارند شما نیز قبول میکنید که همه این ها ضد ارزش است و مفاهیمی مثل " آزادی " ارزشمند . بعد آقای کارشناس میگوید هر چه اسلام بگوید انسانیت نیز آن را تایید میکند ! یکی نیست بگوید پس چرا پی در پی به دلیل نقض حقوق بشر تحریم میشویم !

برای من به شخصه انسانیت بدون دیانت معنایی ندارد مگر حداکثر از طریق وجدان و آزادگی ... و چون ظاهراً هنوز روی مفهوم آزادگی توافقی نداریم قاعدتاً روی ویژگی‌های انسانیت هم توافقی نداشته باشیم. بحث حقوق بشر و امثال آن هر کدام نیازمند یک بحث جدی است که احتمالاً هر کدامشان هم دامنه‌دار خواهند بود ...
موفق باشید

[="Tahoma"][="DarkSlateGray"]

مسلم;894850 نوشت:
ببینید اینکه در در عرب چه رسومی بوده است بیشتر بحثی تاریخی است، طبیعتا رسوم غیر اخلاقی بوده، رسوم اخلاقی هم بوده، مثلا اینکه کسی را به خاطر بدهی اش به بردگی می گرفتند، یا اشخاصی را دزدیده و به عنوان برده می فروختند و امثال آن، این رفتارها بوده است.
یک سری رفتارهای خوب هم بوده است، در جنگ های میان اعراب کسی با زن ها و کودکان کاری نداشته است، یعنی درگیری هایی که بین قبائل پیش می امده در آنها کسی متعرض زنان و کودکان آن قبائل نمی شده است.
همچنین برده گرفتن آنان عموما از غیر اعراب بوده است، با توجه به فضیلتی که برای نژاد عرب بر غیر عرب قائل بوده اند.

اما دو نکته در کلام سیدالشهدا(ع) است که به نظر می رسد در نگاه هر کسی چنین رفتاری قبیح است، چه عرب پیش از اسلام و چه بعد از اسلام:

یک: آنها با خشونت به سمت خیمه ها حمله کرده اند، یعنی با ترساندن و به قصد آتش زدن و کتک زدن و گوشواره کشیدن و اینها، این مطلب از جمله امام حسین(ع) فهمیده می شود که فرمود: لیس علیهن جناح؛ آنها که گناهی ندارند یعنی مثل گنهکاران و مجرمین با آنها رفتار نکنید.

دو: تصرف غنائم، و اسارت گرفتن خانواده در صورتی که هنوز مالک دارد، هنوز خود امام حسین(ع) زنده است، نکته فوق از این عبارت سیدالشهدا(ع) برداشت می شود:
«فَامْنَعُواعُتَاتَكُمْ وَ جُهَّالَكُمْ وَ طُغَاتَكُمْ مِنَ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِي مَادُمْتُ حَيّا»؛ تا زمانی که زنده هستم خصومتگران، نادانان، و طغیانگرانتان را از تعرض به خاندانم بازدارید.

این خیلی مهم است، کتک خوردن و آتش گرفتن لباس بچه ها، ترس و صدای فریاد و فرار آنها و کمک خواستن انها، بسته شدن دست ها و به اسارت گرفته شدن آنها با کمال خشونت پیش چشم مردشان، پیش چشم بزرگشان خیلی سخت است(نوشتن این جملات انسان را شدیدا متاثر می کند، امان از دل مولای غریب ما که چنین صحنه هایی را تجربه کرده است) لذا امام به عنوان یک خواسته حداقلی از آنها می خواهد: اولا با زنان و کودکان به عنوان گنهکاران رفتار نشود، و ثانیا تا زمانی که او زنده است به سمت حرم او نروند.

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

البته در ابتدا بابت اینکه باعث شدم شما گمانتون جای دیگری برود ببخشید کلمه رو در انتخابش اشتباه کرده بودم

اما از این پست نتیجه می گیرم که این جمله امام (ع)، با توجه به شرایط جنگ بین اعراب و رسم آزادی در دوران جهالت رو دعوت می کنند، چیزی که آن مسلمان شده ها یا کسانی که به عقیده گذشته و جهالت معتقدند(در باطن در مورد امویان مطالبی هست مثل کینه به امیر المومنین(ع)) مرسوم بوده و معتقد به آن هستند حتی اگر اسلام را قبول نداشته باشند.

یعنی آزادگی و مفهوم آن در اعراب جاهلی یعنی زمانی که بی دین بودند.

که شاید بشود به طور خاص روی اخلاق خاندان ابوسفیان صحبت کرد.

یا علی(ع)@};-[/]

پارسا مهر;894680 نوشت:
با سلام...برام جالبه بدونم که از نظر شما یک شخص بی دین که به خدا و بهشت و جهنم و آخرت اعتقادی نداره چه لزومی و دلیلی می بینه و بر چه حساب باید به اون ارزش هایی که می دونه و قبولشون داره عمل کنه....مثلا ما همه می دونیم دروغ گفتن بده...به فرض، حالا چه لزومی داره که ما دروغ نگیم....مخصوصا اگر پای منفعت شخصی وسط باشه...فکر کنم سپاهیان یزید، پاداشی بابت نبرد می گرفتند، غنیمت قرار بود بگیرند....خلاصه چه لزومی داره یک دیندار بد نباشه....ارزش هایی که قبولشون داره رو رعایت کنه؟؟؟
به نظر من این جمله باید اینطور گفته می شد.....اگر دین ندارید امیدوارم آزاده باشید....

سلام جناب پارسامهر،
لزومی که ندارد همانطور که یک مسلمان اسمی با دین موروثی لزومی ندارد که انسان خوبی باشد ... ولی اگر این لزوم را برای خودش قائل شد این می‌شود تقوا ... حالا یک نفر تقوا دارد نسبت به خدایی که بهش اعتقاد دارد و یک نفرر دیگر تقوا دارد نسبت به ارزش‌هایی که نسبت به آن قائل است و ارزش‌هایش بر اساس عقل و وجدانش هست و خودش و خدا می‌داند که ارزشی که از آن یاد می‌کند را وجداناً از روی عقل قبول دارد یا از روی شهواتش به آن تمایل دارد ... اگر بر اساس عقل و وجدانش عمل کرد و نه مطابق ترس‌ها و شهواتش این می‌شود آزاده ... یعنی آزاد از شهوات و خودپرستی (هر انسانی به نوعی یا خداپرست است و یا خودپرست) ... کسی که دیندار نیست و مثلاً بودایی هست هم بالأخره می‌تواند در هر اقدامی که می‌کند عقل و وجدانش را معیار قرار بدهد، به هر حال دنیا برای او هم دار آزمایش و مزرعه‌ی آخرت است، یا آن‌ها که در کربلا در سپاه یزید بودند و اسماً مسلمان بودند هم به هر حال یک سری ارزش هم برای خودشان قائل بودند که ریشه در عقل و وجدان داشته باشد، چنانکه حتی اعراب جاهلی هم برخی از ارزش‌ها را رعایت می‌کردند و برخی حقوق را محترم می‌شمردند ... پس همچنان جا دارد که بگویند اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید ... آزادگی خودش جزء دین اسلام است ولی در معنای وسیع آن، یعنی کسی که آزاده باشد به همان اندازه که آزاده باشد مسلمان است اگرچه هنوز شهادتین نگفته باشد و نماز و قرآن را نداند و نشناسد ... و الله العالم

نقطه;894853 نوشت:

سلام،
اینکه دنیایمان متفاوت است را به طور کامل قبول دارم ... دیده و شنیده‌ها نیستند که متفاوتند، آنچه که متفاوت است فیلترهایی است که این دیده‌ها و شنیده‌ها را معنا می‌کنند، دنیای ما رنگ خدایی دارد که یعنی همه چیز را در ارتباط و انتساب با خدا می‌بینیم اگر ببینیم ان شاء الله، دنیای شما هم رنگ دیگری دارد که مثلاً شما اسمش را می‌گذارید عقل‌گرایی یا انسانیت‌گرایی، شما یا دیگرانی که مثل شما دین را افیون توده‌ها می‌دانند خدای ما را مخلوق ذهن خیال‌پردازان یا شیادان و ظالمان می‌شمرند و ما هم شما را در برداشتتان از عقلانیت و انسانیت در گمراهی دور می‌بینیم ... برای شما برای انسان خوب بودن نیازی به دین نیست و برای ما بدون دین داشتن اصلاً خوب بودن معنای مطلقی ندارد و همه چیز نسبی است، حتی اخلاق، یعنی داعش هم می‌تواند بگوید من اخلاق‌مدار هستم و کسی هم حق نداشته باشد بگوید که ما از شما بهتر هستیم و انسان‌تر هستیم و عاقل‌تر هستیم، اگر گفتید ما حتماً بهتر هستیم بدون شک برای خودتان دینی دارید که از نظر خودتان و قبل از شما از نظر مارکس افیون شما شده است ... حالا اگر می‌خواهید بحث کنیم که کدام دنیا واقعی‌تر است و چه کسی مسموم و سرمست اعتقادات افیونی خودش شده است ...

همینطوری برای خودت مینویسی و میری ...
خودت اندازه میگیری و میبری و میدوزی و میپوشی و ...

اینی که من عنوان کردم آدمهای مذهبی افیون مذهبی مصرف میکنند ... و بعدش هم بابتش مثال زدم فکر میکنم گویای مساله بود . همونطور که در موردش توضیح دادم برخی صبح تا شب در حال نماز خوندن و دعا کردن و ... هستند و شیرینی دعا رفته زیر زبونشون و معتاد دعا کردن شده اند ... و توضیح دادم که اینجوری میشه که چنین افرادی دیگه به اطرافشون دقت نمیکنند . فکر و ذکرشون دعا کردن هست و ... مثال هم زدم که برخی مانند علی مطهری اینجوری نیستند .

بعدش اومدی داری منو به مارکس میچسبونی که اون اعتقادش این بوده که دین ... توده افیونی بوده ... و ...

بعدش هم اومدی و میگی {

خدای ما را مخلوق ذهن خیال‌پردازان یا شیادان و ظالمان می‌شمرند } خوب من شما رو درک میکنم . شما چون مصلحت اندیش هستین و مطمئنا درست هم مصلحت اندیشی میکنین ... دست به تهمت مصلحتی زدین تا اون چیزی که فکر میکنین مصلحت هستش رو بیان کنین . خیر من اعتقادم همچین چیزی نیست .

و اما در مورد اخلاق و نسبی بودن یا مطلق بودن اون ... من قبلا ها اعتقادم این بوده که اخلاق نسبی هستند . ولی الان اعتقادم این هست که برخی از خصیصه های اخلاقی مطلق و برخی نسبی هستند . شاید هم در آینده نظرم عوض بشه و شاید هم نشه ( و واقعا نمیدونم این مساله چه ربطی به موضع داره )

در نهایت هم گفتین که چون اعتقاد شما این هست که اخلاق مطلق هستند و از پیش میدونستین اعتقاد من چی هست ... منو به مبارزه طلبیدین که بحث کنیم که کداممان افیونی تر هستیم و سرمست تر ... خوب وقتی شما نمیفهمین که منظور من از افیون چی هست ... میخواین در مورد چی صحبت کنین میخواین در مورد غورباقه پرنده صحبت کنین ؟؟؟

نقطه;894853 نوشت:

چند وقت پیش که به یکی از اساتید نقدی کردم و ایشان گفتند که با شبهات باطلت ذهن دیگران را مسموم نکن، بعد که نسبت به این جواب ایشان موضع گرفتم جواب دادند که چرا ناراحت می‌شوی من که با کمال احترام گفتم ذهن دیگران را با شبهات باطلت مسموم نکن ... حالا شما هم انتظار دارید که ما از این فرمایش شما که افیونی هستید و ذهنتان مسموم است و مست لایعقل هستید و بازیچه قرار گرفته‌اید فقط احترام برداشت کنیم و بحث را یک بحث علمی بدانیم ... بعد هم می‌فرمایید توهم توطئه داریم، اصلاً چه ربطی به توطئه دارد؟ اینکه بگویم نگاه شما به اسلام سطحی است می‌شود قضاوت کردن حالا اینکه شما بگویید ما مست افیونی هستیم بفرمایید اسمش چیست؟

من کی گفتم ذهنتان مسموم هست . من کی گفتم مست لا یعقل هستید . اگر من میخواستم این کلمات رو به کار ببرم خوب به کار میبردم . من مثال زدم . مثال زدم که بفهمین منظورم چی هست . من گفتم دوستی داشتم که بچه دار نمیشد و ایشون صبح تا شب کارش عبادت شده بود و در درون دنیایی دیگر سیر میکرد . خوب آیااین یعنی ایشون ذهنش مسموم بوده ؟؟؟ این یعنی اینکه ایشون لا یعقل بوده ؟؟؟ ببینید باز هم درکتون میکنم این همون تهمت مصلحتی هست که دارین ازش استفاده میکنین . خیر من اینچنین فکر نمیکنم . اتفاقا چنین افرادی هم خوب هستند و هم دوست داشتنی . ولی اینقدر رفتن تو خودشون که باید یکی بیارتشون بیرون . در نهایت بله ... من اعتقادم این هست که کسایی مخصوصا امثال شما تئوری توطیه دارین ... خواستین میتونیم در موردش بحث کنیم .

نقطه;894853 نوشت:

با این وجود الأعمال بالنیات ... از این توضیحی که اینجا دادید دانستم که از بیان آن مطلب منظور دیگری داشته‌اید ... ما هم که بچه نیستیم بخواهیم مچ بگیریم که اول تو به من اینو گفتی ... توضیحات بالا را هم دادم که اتهامات جدیدتان را پس بگیرید ان شاء الله و بعد از افیونی خواندنمان برچسب‌های توهم توطئه و امثال آن را حواله‌امان نکنید ... اگر هم اصرار دارید که ما را افیونی و متوهم به توهم توطئه و امثال آن بشمرید حواله‌اتان می‌دهم به روز قیامتی که اگر به آن اعتقاد نداشته باشید ناگهان میخکوبتان می‌کند، مطابق با اعتقادات ما، اگر هم اعتقادات ما افیون است که دلیلی ندارد بترسید یا نگران باشید، زمان مشخص می‌کند چه کسی در دنیایش سرمست بوده است ...

نقطه;894853 نوشت:

دنیا از نظر ما هم رنگی است ... همه‌ی انسان‌ها یکسان نیستند ... نه خوبها همه مثل هم هستند و نه بدها ... هم در میان خوب‌ها خوب و خوبتر و خوبترین داریم و هم در میان بدها بد و بدتر و بدترین داریم ... ولی با شما موافقم که دنیاهایمان از همین نظر هم با هم متفاوت است:

خوب من اعتقادم این هستش که دنیایه شما سیاه و سفید است و رنگی نیست . مثالش هم استدلال استاد مسلم که ایشون گفتند اگر بخواهیم بحث کنیم باید بریم یک دیندار واقعی بیاریم و یک آزاده واقعی بیاریم تا بتونیم بحث کنیم . و من اعتقادم این هست که اگر بخوایم اینجوری بحث کنیم اصولا هیچ چیزی قابل بحث نیست . مثله این هست که بخوایم در مورد چیزهای موهومی بحث کنیم . ما وقتی در مورد علوم انسانی صحبت میکنیم از انسان میگیم با تمام خصوصیات و رفتارش ؛ نه اینکه بخوایم برای خودمون یک چیز تخیلی درست کنیم .

مثلا فرض میکنیم که کسی ادعا میکنه 10 ساله میره بدنسازی ... ادعا میکنه ورزش میکنه و ... ایشون بعد از 10 سال نه ماهیچه ای ساخته باشه و تنش قوز داشته باشه و ... من به راحتی میگم ایشون بدنسازی نرفته . و برعکس . اگر کسی رو مطمئن باشم 10 سال بدنسازی رفته ... قبل از اینکه ببینمش میتونم بگم چه فیریک بدنی داره ...

آیا این استدلال من پذیرفته هست که بگم ... باید ورزشکار حرفه ای که 10 سال کارش بدنسازی بوده رو از کسی که فیزیک بدنی خوبی داره حسابش رو جدا کنیم ؟؟؟

من برای استاد مسلم مثال زدم ...که چگونه هست که یک آیت الله چنین چیزهایی رو میبینه و چیزی نمیگه ... احتمالا شما هم میدونین رسیدن به چنین مقامی در درون حوزه چه مقدار سخت هست ... باید میلیونها ساعت ... حدیث امامان رو بخونی ... باید میلوینها ساعت قرآن بخونی ... باید با هزاران نفر حوزی دم خور باشی ... آیت الله شدن هم مثله لیسانس گرفتن نیست که اگر تعدادی از دروس رو پاس بکنی آیت الله بشی ... باید از طرف چندین استاد حوزه تایید بشی . خوب برای من سوال هست ... چطور کسی که حداقل 20 سال درس خونده ( تا حداقلش به آیت الله شدن برسه ) اعتراضی نسبت به چنین ظلم هایی نداشته . چطور میتونم مطمئن باشم کسی که 10 سال بدنسازی رفته فیزیک بدنی درستی داره ولی کسی که میلیونها ساعت پای درس و مباحثه نشسته چنین اشتباهاتی میکنه ؟؟؟

جسارتا مثله این میمونه که 10 هزار لیسانسه رو بیاریم و ازشون تست بگیریم 7*8 تا چند تا میشه و هیچ لیسانسه ای جواب نده ... و بعد بگیم ... باید لیسانسه بودن رو از دونستن 8*7 تا چند تا میشه جدا بدونیم ....

مارینر;894871 نوشت:
مثال هم زدم که برخی مانند ... اینجوری نیستند .

سلام علیکم

آزادگی ای که از آن صحبت کردید با مصداقتان همخوانی نداشت .

اشکال افیون تان در مورد بیشتر دینداران بجاست ولی این دینداری ارتباطی به دینشان ندارد

علامه جعفری در این رابطه میفرماید :

خود ماهیت دین «افیون ملّتها» نیست بلکه این انسان است که برای اشباع خودخواهیها و خودکامگی ها همه حقایق را به سود خود مسخ میکند (نقد و بررسی علامه محمدتقی جعفری، ص8 ـ7)

امیرالمومنین معیار و شاخص هائی را برای تعئین حاکم و مسئول بیان فرموده اند که تقریبا همگی این معیارها را میدانند :

وقَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لاَ يَنْبَغِي أَنْ يَکُونَ الْوَالِي عَلَي الْفُرُوجِ وَالدِّمَاءِ وَالْمَغَانِمِ وَالْأَحْکَامِ وَإِمَامَةِ الْمُسْلِمِينَ الْبَخِيلُ، فَتَکُونَ فِي أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ، وَلاَ الْجَاهِلُ فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ، وَلاَ الْجَافِي فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ، وَلاَ الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ، وَلاَ الْمُرْتَشِي فِي الْحُکْمِ فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَيَقِفَ بِهَا دُونَ المَقَاطِعِ، وَلاَ الْمَعطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَيُهْلِکَ الْأُمَّةَ.

همانا شما دانستيد که سزاوار نيست

بخيل بر ناموس و جان و غنيمتها و احکام مسلمين، ولايت يابد، و امامت مسلمين را عهده ‏دار شود، تا در اموال آنها حريص گردد.

و نادان نيز لياقت ولایت ندارد تا با ناداني خود مسلمانان را به گمراهي کشاند،

و ستمکار نيز نمي‏تواند سرپرست مردم باشد، که با ستم حق مردم را غصب و عطاهاي آنان را قطع کند،

و نه کسي که در تقسيم بيت‏ المال عدالت ندارد زيرا در اموال و ثروت آنان حيف و ميل داشته و گروهي را بر گروهي مقدم مي‏دارد،

و رشوه‏خوار در قضاوت نمي‏تواند ولی باشد زيرا که براي داوري با رشوه گرفتن حقوق مردم را پايمال، و حق را به صاحبان آن نرساند،

و آن کس که سنت پيامبر (ص) را ضايع مي‏کند لياقت ولایت ندارد زيرا که امت اسلامي را به هلاکت مي‏کشاند

[ نهج البلاغه خطبه 131]

چنین دینی نه ابزاری در دست حاکمان است و نه افیون ملتها

نقطه;894863 نوشت:
بودجه هست ولی دزد هم زیاد هست

یک مطلبی نوشتم در رابطه با آزادی بیان که به بحث ارتباط نداشت و اجبارا پاکش میکنم فقط در حد کلیات مقصر این همه دزدی عدم شفافیت موجود در نظام است و اینکه نظام در عصر ماشین هنوز می خواهد با گاری این ور و آن ور برود که نتیجه اش را هم داریم میبینیم ... .

شما می گویید به خاطر حفظ نظام سکوت می کنید ... خب خیلی جاها می توانید اعتراض کنید که نمی کنید .
ولی بینک و بین الله واقعا ضایع نشدن حقوق زندانیان سیاسی برای شما مهم است ؟ زندانیان عقیدتی بماند .
اگر هست چرا از ستار بهشتی و شهدای کهریزک دلجویی نکردید ؟ اگر هست بدانید خیلی ها در اعتصاب غذایند و در شرایط نامناسبی نگه داری شده اند / می شوند .
اگر هست به نظر شما حکم 16 سال حبس برای تلاش صلح آمیز برای لغو اعدام تناسب ، اگر جرم باشد تناسب با جرم دارد ؟
شاید بگویید ما از جزئیات اتهامات خبر نداریم ... بسیار خوب ، خواستار شفافیت دستگاه قضا بشوید . همچین خواسته ای داشتن چشم نظام را کور می کند ؟

آیا به جاهایی که نقض قانون اساسی می شود و به نفع گروه های موسوم به حزب الله هست، اعتراض نمی کنید ؟
آیا در این روزگاری که صحبت از " تهمت " است به آن آقای حزب اللهی که دو شخص حقیقی را مشخصا نام می برد و وزیر مملکت را متهم به زنا میکند، اعتراض کردید ؟
... و قص علی هذا ...
چرا راه دور برویم، در این انجمن بارها دیدیم که کاربری به دلیل یک پست خلاف قوانین گذاشتن بدون هیچ تذکری ، هشداری و تهدیدی بلاک می شود، آیا به این قضیه اعتراض کردید ؟
از همه این ها نتیجه می گیرم که شما " خودی " و " غیر خودی " دارید و در رسیدگی به جرم رحماء بینکم و اشداء علی الکفار هستید و این کفار شامل مسلمانان مخالف ولایت فقیه نیز می شود و این خلاف سیره علوی و " آزادگی " ست که شما در پست خانوم مارینر تعریف کردید . این خلاف آن داستانی ست که امام علی مسئول گرفتن خمس را به دلیل یک ظلم کوچک عزل کرد . این رفتار ها معاویه ای ست نه علوی .
من خواهش میکنم الان در گوگل سرچ کنید : " تجمع اعتراضی رانندگان شرکت واحد در مقابل شهرداری "
اعتراض کارگران هم به خلف وعده شهرداری تهران در دادن مسکن به آن هاست و مطابق همیشه با باتوم نیروی انتظامی تجمع ختم به خیر ! شد . شاید امروز هم دیده باشید که اتوبوس های شرکت واحد در صف های به هم فشرده با چراغ روشن به این قضیه اعتراض کردند .
حالا ببینید چه خبرگزاری هایی آن را پوشش دادند ؛ غیر از روزنامه قانون که به تازگی از توقیف در آمده و وقایع اتفاقیه که هردو اصلاح طلبند باقی همگی ضد انقلابند . سوال اینجاست که چرا خبرگزاری هایی مثل فارس و تسنیم و روزنامه کیهان که برچسب " مسلمان کامل " خورده اند ، این ها را پوشش نمی دهند ؟
مگر نه اینکه دلایل سکوتشان " خودی " بودن شهردار تهران است ؟
آیا آزادگی فقط در این است که در یک اقدام نابخردانه فردی که اوشین را الگوی خودش میداند را تکفیر کنیم ؟ و از پایمال شدن حقوق روزمره اقشار مختلف جامعه به آسانی بگذریم تا نظاممان روسیاه نشود و آسیب نبیند ؟
شما که حزب اللهی هستید و پشتتان گرم است باید پیشتازان مبارزه با فساد باشید که به شدت محافظه کاری میکنید و آن ها که پشتشان گرم نیست این کار را میکنند و در نهایت از زندان سر در می آورند و دوباره شما سکوت میکنید و دوباره حقی پایمال می شود و این دور باطل هی ادامه پیدا میکند .

نقطه;894863 نوشت:
می‌بینید که نقد زیاد است، اینکه شما نمی‌شنوید شاید به این خاطر باشد که در جمع‌های مذهبیون زیاد حاضر نیستید یا اخبارتان را از غیر مذهبیون می‌گیرید

به نعمت وجود صدا و سیما و روزنامه ها و تریبون های رسمی و ائمه جمعه و غیره ما چه بخواهیم چه نخواهیم اخبار مذهبیون را می شنویم و شما مذهبیون لطف کنید از فیلتر شکن استفاده کنید و به توئیتر و امثالهم بیایید تا ببینید سایرین چه فکری می کنند و چه اخباری که نمی توان در تریبون های رسمی گفت در اینجا گفته می شود .

البته بی انصافی نشود ، اخیرا میبینم " جنبش عدالت خواه دانشجویی " که شامل افراد مذهبی طرفدار رهبری ست _ یعنی افرادی با عقاید شما و نه لیبرال ها و فتنه گران _ حرکت های خوبی میکند و مواضع خوبی دارد ... خدا خیرشان دهد .

نقطه;894863 نوشت:
فکر نمی‌کنم که کسی از درد کشیدن مثلاً فرانسوی‌ها خوشحال شود

خب اگر اینطور است که خدا خیرتان دهد ! بنده از بزرگان دینی در مورد سونامی ژاپن تنها واکنش آیت الله مکارم شیرازی را دیدم .

جمله ای از امام علی هست که نقل به مضمون می گوید من اگر بخواهم به واسطه دغل بازی و نیرنگ حکومت کنم از معاویه بهترم ولی دینم یا شرافتم این اجازه را بهم نمی دهد . خب این " آزادگی " ست و شرافتمندانه .
ولی اینکه شما به بهانه به هر قیمتی حکومت کردن باعث به وجود آمدن فساد های کلان می شوید _ با سلب آزادی بیان؛ عدم وجود آزادی بیان = فساد _ و صدا و سیما صبح تا شب با کمال وقاحت دروغ تحویل مردم می دهد و سایر رسانه ها را هم با فیلتر کردن و امثال آن محدود میکنید تا باعث آسیب رساندن به نظام نشود و سیاست های نظام زیر سوال نرود ، شرافتمندانه نیست و به ضرر منافع ملی و فساد زاست .

نقطه;894853 نوشت:
از نظر ما ارزش‌ها اعتباری نیستند و حقیقی هستند (نه اینکه حسن و قبح ذاتی را قبول داشته باشم، چنانکه ندارم مگر با یک استثناء)، در نتیجه اخلاق نسبی نیست و انسانیت نسبی نیست و سیستم ارزشی هم نسبی نیست ...

این حسن دینداری است ولی به معنای حق بودن دین نیست .
نقطه;894853 نوشت:
با این وجود الأعمال بالنیات ... از این توضیحی که اینجا دادید دانستم که از بیان آن مطلب منظور دیگری داشته‌اید ... ما هم که بچه نیستیم بخواهیم مچ بگیریم که اول تو به من اینو گفتی ... توضیحات بالا را هم دادم که اتهامات جدیدتان را پس بگیرید ان شاء الله و بعد از افیونی خواندنمان برچسب‌های توهم توطئه و امثال آن را حواله‌امان نکنید ...

این جملات شما خطاب به خانوم مارینر نشان می دهد که به دنبال فرار رو به جلو نیستید و دارای نظرات پخته و عمیقی هستید ... . رفتارتان را تحسین میکنم .

اگر صرف آزادی بیان کفایت میکرد امریکائی ها چنین وضعی در کشتار رنگین پوستان توسط دولتشان نداشتند و بودجه مردمشان بجای بیمه عمومی برای ایجاد و حمایت از داعش طالبان و القاعده و شتار مردم بکار نمی رفت.

یا اگر با وجود اینهمه اعتراض ( آزادی بیان ) فیش های نجومی و فساد مالی دولتی ها , رئیس جمهور باز باقی مانده و حتی حاضر به عذرخواهی هم نیست و مدیران فاسد را استوانه و پایه و میز و چارچوب انقلابش میداند گویای این است که آزادی بیان صرف کاری نتوانسته بکند.

امیدوارم بحث خوبی مثل این , به فضاحت شعارهای لمپنی شبکه های اپوزیسیونی نکشد.

جناب جستجوگر اینجا جای شعار سیاسی و نام بردن از افراد نیست . اگر نمیتوانید شعار سیاسی ندهید بروید در سایتی مناسب اینگونه بحث ها را مطرح کنید .

jostojoogarhaqiqat;894876 نوشت:
اهمیت نظارت و نقد هم در همینجاست . آزادی بیان باعث از بین رفتن فساد می شود

در صحت کلام شما حرفی نیست، و بنده کاملا آن را قبول دارم که آزادی بیان و نقد به معنای واقعی سازنده است، اما این رویکرد ذیل:

jostojoogarhaqiqat;894876 نوشت:
الان شما به همین بهانه " حفظ پرچم اسلام " قوه قضاییه ، سپاه ، رهبری و دستگاه های زیر نظر ایشان را نقد نمی کنید . خب این فساد زاست

یک رویکرد شخصی است، ممکن است برخی چنین دیدگاهی داشته باشند، اما بنده خودم بارها بر سر درس بزرگان حوزه و مراجع دیده ام که نقد می کنند، و خود بنده هم تعصبی روی مقام ها و یا خود شخصیت ها ندارم، هر کجا رفتار اشتباهی ببینم واقعا نقد می کنم، چون بنده هم معتقد هستم در نقد که بسته شود پایه ها لران خواهد شد، اما نقد سازنده در هر مرتبه ای موجب رشد به مراتب بالاتر است.

اما یک نکته را باید توجه بفرمایید، و آن اینکه باور کنید اینطوری که شما هم می گویید مملکت بدون نقد و نظارت نیست:

jostojoogarhaqiqat;894876 نوشت:
خب کسی که تمام قدرت مملکت دست اوست و به احدی پاسخگو نیست و این قدرت را دارد که فردی را بکشد بدون اینکه آب از آب تکان بخورد آیا می توان فسادش را افشا کرد ؟ آیا در صورت اقدام به همچین کاری افشاکننده سر به نیست نمی شود ؟ البته من همچین ادعایی ندارم و این را به حساب در مثل جای مناقشه نیست بگذارید ولی آیا تضمین می دهید که ولی فقیه بعدی و بعدی و بعدی انسان نابه کاری از آب در نیاید ؟ همین قضیه درباره دیگر بزرگان سیاسی کشور صادق است


در نظام خط قرمزی برای نقد وجود ندارد، و در قانون اساسی برای هیچ کسی مصونیت قضایی تعریف نشده است، به نظرم چنین گفتارهایی بیشتراز سوی شبکه های مخالف و معاند نظام به مخاطبین القا می شود،(منظورم حضرتعالی نیستید، به طور کلی عرض می کنم) کسانی که اخبار را از شبکه های غربی دنبال می کنند، باید با یک نگاه بسیار بدبینانه ای این اخبار را دنبال کنند، تا نگذارند آن بخش از اخبار که از طریق ضمیر ناخودآگاه به آنها مخابره می شود در آنها رخنه کند. من هم اتفاقا نه از طریق ماهواره، اما گاهی از طرق دیگر در جریان اخبار آنها قرار می گیرم اما مراقب هستم دشمنی ایشان با نظام را فراموش نکنم تا در برابر اخبارشان موضع منفعلانه نگیرم.
باور کنید اینطور که شما هم می گویید نیست، حداقل 6 نفر از اساتید خود من عضو خبرگان رهبری هستند، می بینم تقوایشان را، از نزدیک می شناسمشان، چند سال نزد آنها شاگردی کرده ام، خدا را گواه می گیرم اگر رهبری ذره ای لغزش داشته باشد در برابر آن سکوت نخواهند کرد.

اصلا خود رهبری را نیز دارای چنین روحیه ای توصیف می کنند، و خود ما هم می بینیم که ایشان بسیار بر نظارت تأکید دارد، اما برای تقویت نظارت به دستگاه های نظارتی قانونی فشار می آورد، همین پیامی که در پاسخ نامه معاون اول رییس جمهور در جریان سمینار مبارزه با مفاسد اقتصادی نوشتند که: «نفس اهتمام آقایان به امر مبارزه با فساد را تحسین می کنم ، لکن این سمینار و امثال آن بناست چه معجزه ای کند؟ مگر وضعیت برای شما مسوولان سه قوه روشن نیست؟ باتوجه به شرایط مناسب و امیدبخشی که از لحاظ همدلی و هماهنگی و همفکری بین مسوولان امر وجود دارد، چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمی گیرد که نتیجه را همه به طور ملموس مشاهده کنند. توقع من از آقایان محترم این است که چه با سمینار و چه بدون سمینار ، تصمیمات قاطع و عملی و بدون هرگونه ملاحظه ای بگیرند و اجرا کنند».

یا در زمینه راه اندازی کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه هیچ کسی مثل ایشان بر اجرای آن در دانشگاه تاکید ندارد، متاسفانه برخی مسئولین انگار به خودشان شک دارند و از اجرای آن واهمه دارند! اما ایشان همواره بر آن تدکید دارند و موجب رشد می دانند، همانطور که در دیدار نخبگان علمی کشور در 1388/8/6 فرمودند:

«بنده گفتم کرسی آزادفکری را در دانشگاه‌ها به وجود بیاورید... شما کرسی آزادفکری سیاسی را، کرسی آزاد فکری معرفتی را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد».

jostojoogarhaqiqat;894876 نوشت:
مگر فساد ها را فتنه گران درست می کنند ؟ مگر فتنه گران دزدی می کنند ؟ خیر ... تمامش کسانی هستند که به نام " بسیجی " و " سپاهی " و " ارزشی " فعالیت میکنند و از نعمت عدم شفافیت ،برای آن ها، استفاده می کنند و همان هایی که در راهپیمایی های " 9 دی " شرکت می کنند در نهایت با n هزار میلیارد تومان پول از کانادا سر در می آورند .

این هم پذیرفتنی نیست انصافا، شما فکر می کنید همه مسئولین این نظام از مدیران خرد تا کلان معتقد به ولایت فقیه هستند؟ فکر می کنید اصلا همه شان این نظام را قبول دارند؟!! چه برسد به ارزشی و سپاهی و بسیجی بودن!! پس اگر مسئولین مرکب از معتقدین به نظام و انقلاب و رهبری و غیر آن است، حداقل این است که مجرمین هم مرکب از هر دو باشد.

دو مقایسه شما در یذل هم پذیرفتنی نیست:

jostojoogarhaqiqat;894876 نوشت:
در ثانی : شما می دانید که در همین لحظه چند زندانی سیاسی داریم ؟ چند نفر در حال اعتصاب غذا هستن ؟ در چه شرایطی نگه داری میشوند ؟ این ها در حد سیاه پوستان آمریکا و شیخ نمر و زکزاکی و عیسی قاسم آدم نیستند که کسی صدایش در نمی آید ؟

این مقایسه صحیح نیست، شیخ زکزاکی به چه گناهی دستگیر شد؟ شیخ باقرالنمر به یک نظامی که مردم در آن هیچ حقی ندارند و حکومت کاملا دیکتاتوری است اعتراض کرد، شیخ عیسی قاسم هم همینطور، سیاه پوستان آمریکا به جرم سیاهی پوستشان مورد رفتار تبعیض آمیز قرار گرفته و می گیرند، این غیر از مجرمینی است علیه امنیت کشور فعالیت می کنند، ببینید نظام ما دارای قانون اساسی است و برای مردم حق و سهم تعیین شده، لذا جایی برای توهین و مغالطه و بر هم زدن امنیت و دعوت مردم به اغتشاش و... نمی ماند، البته نقد سازنده را هم کسی ایراد نمیگیرد. الان می بینید که هر دو جناح سر تا پای هم را به نقد می کشند، حتی از آب خوردن همدیگر هم ایراد ی گیرند، برخی پای سپاه و بسیج و شرق و غرب را هم به میان میآورند، اما کسی با آنها کاری ندارد. زندانی سیاسی یعنی مجرم سیاسی، نه منتقد سیاسی.

jostojoogarhaqiqat;894876 نوشت:
به نعمت وجود صدا و سیما و روزنامه ها و تریبون های رسمی و ائمه جمعه و غیره ما چه بخواهیم چه نخواهیم اخبار مذهبیون را می شنویم و شما مذهبیون لطف کنید از فیلتر شکن استفاده کنید و به توئیتر و امثالهم بیایید تا ببینید سایرین چه فکری می کنند و چه اخباری که نمی توان در تریبون های رسمی گفت در اینجا گفته می شود .
چرا از خودتان نمی پرسید مگر چه سیستم فاسدی داریم که یک متدین قرآن خوان در این قضیه قاری قرآن برای پیگیری حقوقش باید دست به دامان voa شود ؟

jostojoogarhaqiqat;894876 نوشت:
اینکه شما به بهانه به هر قیمتی حکومت کردن باعث به وجود آمدن فساد های کلان می شوید و صدا و سیما صبح تا شب با کمال وقاحت دروغ تحویل مردم می دهد و سایر رسانه ها را هم با فیلتر کردن و امثال آن محدود میکنید تا باعث آسیب رساندن به نظام نشود و سیاست های نظام زیر سوال نرود ، شرافتمندانه نیست و به ضرر منافع ملی و فساد زاست

این را هم نمی توانم بپذیرم که اخبار صدا و سیما را یکپارچه دروغ بدانیم، و اخبار voa و bbc و مانند آن را انسان های پاک و صادقی بدانیم که جز آگاه ساختن افکار عمومی رسالت دیگری ندارند!! رفتار تبعیض آمیز این شبکه ها در قبال ایران و عربستان گویای غرض آنهاست، لذا این شبکه ها از اساس قابل اعتماد نیستند.
البته این بدین معنا نیست که صدا و سیمای خودمان را صد در صد خالی از مشکل بدانم، اما این چنین تعبیراتی که مردم را از صدا و سیما ناامید کرده و به سمت آن شبکه ها سوق دهد دقیقا درآوردن مردم از چاله و به چاه انداختن آنهاست.

این مواضع شما نشان از حسن سیرت شما داشته و در خور تحسین است:

jostojoogarhaqiqat;894876 نوشت:
من منکر روحیه سالم که در خیلی از بسیجیان و روحانیون و قضات و خلاصه افراد حکومتی نیستم و اصلا روی سخنم با آن ها نیست

jostojoogarhaqiqat;894876 نوشت:
البته بی انصافی نشود ، اخیرا میبینم " جنبش عدالت خواه دانشجویی " که شامل افراد مذهبی طرفدار رهبری ست _ یعنی افرادی با عقاید شما و نه لیبرال ها و فتنه گران _ حرکت های خوبی میکند و مواضع خوبی دارد ... خدا خیرشان دهد .

با تشکر@};-

نقطه;894853 نوشت:
از نظر ما ارزش‌ها اعتباری نیستند و حقیقی هستند (نه اینکه حسن و قبح ذاتی را قبول داشته باشم، چنانکه ندارم مگر با یک استثناء)

با سلام و احترام، عذرخواهی میکنم در مورد این جمله فوق میشود بیشتر توضیح بدهید؟

منظورتان از اینکه حسن قبح حقیقی هستند اما ذاتی نیستند، چیست؟
و آیا اگر ذاتی نیستند برای عقل قابل درک هستند یا خیر؟ اگر هستند یعنی حسن و قبح ذاتی را قبول ندارید، اما حسن و قبح عقلی را قبول دارید؟
در هر صورت من متوجه مراد شما و آن استثنائی که فرمودید نشدم، ممنون میشوم اگر بیشتر تبیین بفرمایید.

با سلام و احترام

سرکار خان مرینر جمله شما خودش، خودش را نقض می کند، شما از یک طرف فرموده اید:

مارینر;894828 نوشت:
من اعتقادم این هست که کسانی که یک ایدیولوژی خاصی رو میپذیرند به مرور زمان چهره هاشون مانند هم میشه و رفتارهاشون هم مانند هم میشه

بعد از طرف دیگر فرموده اید:

مارینر;894828 نوشت:
گروهی هستند مانند جناب علی مطهری ... که واقعا تونستند تعادلی رو بوجود بیارن

بنده کاری به درستی مصداقی که ذکر فرموده اید ندارم، اما شما پذیرفته اید که کسی علی رغم اینکه ایدئولوژی خاص دین را پذیرفته اند، رفتارش مانند آن نشده، و توانسته از چارچوب دین بیرون بیاید!!

البته این تنها اشکال مطلب شما نیست چرا که:

اشکال اول: اولین کسی که حرف شما را نمی پذیرد و به شما اعتراض می کند خود ایشان است که اسم آورده اید، چون خود ایشان تمام رفتارهایش را دینی می داند.

اشکال دوم: شما باز هم برای تفکیک دین از آزادگی، آمده اید دینداران را به پنج بخش تقسیم کرده اید، و سپس در لفافه، از تعارض رفتار دینداران، تعارض دین با آزادگی را نتیجه گرفته اید، در حالی که بالاخره خود دین هم فقط با یک نوع رفتار موافق است، یا تعقل یا عدم تعقل؛ یا راز و نیاز و دعای دائمی یا خیر؛ هست، پس خود دین هم با برخی از رفتارهایی که از این گروه ها نقل کرده اید مخالف است، بنابرایت نمیشه همه رفتارهای متناقض دینداران را برشمرد و گفت همه اش دینی است!

مارینر;894871 نوشت:
چگونه هست که یک آیت الله چنین چیزهایی رو میبینه و چیزی نمیگه.... جسارتا مثله این میمونه که 10 هزار لیسانسه رو بیاریم و ازشون تست بگیریم 7*8 تا چند تا میشه و هیچ لیسانسه ای جواب نده ... و بعد بگیم ... باید لیسانسه بودن رو از دونستن 8*7 تا چند تا میشه جدا بدونیم ....

این مثال شما مثال خوبی هست، الان بهتر منظورتان را رساندید، ممنونم.
ببینید اینجا شما یک مسئله بدیهی را مثال زدید، اما وقتی مثال موضع گیری علماء را می خواهید مثال بزنید به سراغ مسائل پیچیده و اثبات نشده می روید، ریشه اختلاف اینجاست.
7*8 را همه می فهمند، روشن و بدیهی است، کسی در آن اختلاف نمی کند، لذا اگر حتی یک لیسانسه نتواند جواب بدهد جای تعجب دارد، اما مثال های شما مثالهایی است که در آن ظلم بودنش آشکار نیست، بعد می گویید چرا مراجع سکوت می کنند! خب شاید واقعا ظلم نباشد و شما گمان میکنید ظلم است، شما از هر مرجعی بپرسید که در یک کشور بودایی، مسلمانان در مسیر مردم بمب گذاشته اند و زن و مرد و کوچک و بزرگ کشته شده اند، قطعا مراجع از این حرکت ابراز برائت و انزجار می کنند، و عاملان آن را از اسلام خارج می دانند، چون اینجا یک ظلم آشکار اتفاق افتاده، اما شما می گویید چرا به خاطر فلان زندانی سیاسی مراجع چیزی نمی گویند! خب مجرم بودن یا نبودن، قتل بودن یا به مرگ طبیعی مردن، و سایر جزئیات باید روشن شود تا بتوان قاطعانه ابراز نظر کرد، با این اخبار متعارض و متناقض چطور انسان نسبت به یک طرف اخبار، به یقین می رسد؟ علاوه بر اینکه مراجع که لازم نیست در خصوص تک تک ظلم ها موضع بگیرند، اگر این باشد که باید درس و زندگی را تعطیل کنند و صبح تا شب موضع بگیرند! بله مراجع در کلامشان ظلم را مطلقا نفی کرده و آن را محکوم می کنند، چه از ناحیه کفارباشد و چه از ناحیه مدعیان دین.
اما اگر یک ظلم قابل توجه اتفاق افتاد، مثلا در منا 7000 نفر کشته شدند، خب طبیعتا نیاز به یک موضع گیری مستقل احساس می شود.


با تشکر

[=Arial Narrow]سلام

استاد این مثال شما مربوط به جامعه ما نیست

مسلم;894905 نوشت:
اما اگر یک ظلم قابل توجه اتفاق افتاد، مثلا در منا 7000 نفر کشته شدند، خب طبیعتا نیاز به یک موضع گیری مستقل احساس می شود.

یک مثالی بیاورید که مربوط به جامعه ما باشد .

یک کشور وقتی سوء استفاده اطرافیان رئیس جمهورش قطعی میشود رئیس جمهور را مجبور به عذرخواهی میکنند در حالیکه رئیس جمهور آن کشور ادعا کرده نمیدانسته او را مجبور به کناره گیری میکنند

ولی در مورد کشور ما عذرخواهی رئیس جمهور در میان نیست بلکه دفاع از سوء استفاده گر علنا در مجلس و در تلویزیون مطرح میشود . آیا با این وجود ما دچار تخدیری ناصواب شده ایم ؟ آیا سکوت مراجع موید نظر مارکس نیست ؟

مسلم;894905 نوشت:
اما شما می گویید چرا به خاطر فلان زندانی سیاسی مراجع چیزی نمی گویند! خب مجرم بودن یا نبودن، قتل بودن یا به مرگ طبیعی مردن، و سایر جزئیات باید روشن شود تا بتوان قاطعانه ابراز نظر کرد، با این اخبار متعارض و متناقض چطور انسان نسبت به یک طرف اخبار، به یقین می رسد؟

باز هم خلاف موضوع تاپیک است ولی دلیل این اخبار ضد و نقیض چیست ؟ چون دستگاه قضای ما شفاف نیست . چرا هیچ یک از دادگاه های ما علنی نیست ؟ آیا اینقدر به دستگاه های نظارتی خود مطمئنیم ؟ اگر دستگاه های نظارتی ما کاملا سالم اند پس این همه فساد چیست ؟ این همه اختلاس از کجا به وجود آمده ؟

آزادی بیان یعنی آزادی بیان ... قید و بندی ندارد .
اسناد جاسوسی گسترده آمریکا از شهروندان خودش و دیگر کشورها روزنامه گاردین انگلیسی و واشنگتن پست و نیویورک تایمز در خاک خود آمریکا افشا کردند . روزنامه های خودشان هم توقیف نشد و مدیر مسئول روزنامه را به خاطر افشای اسناد فوق محرمانه _ که بود _ و امنیت ملی آمریکا را به خطر می انداخت _ که انداخت و باعث کمک به القاعده و گروه های تروریستی شد _ و به دلیل اینکه در دادگاه اثبات نشده پس روزنامه حق بیانش را ندارد و از همه مهم تر باعث بی آبرو شدن آمریکا در سطح جهان و بین مردم خودش می شود _ و شد _ و به اصطلاح شما " چشم نظام آمریکا را کور کرد " زندانی نشد .
در همین واشنگتن پست سیاست خارجی آمریکا و اسرائیل در قبال خاورمیانه ، من جمله ایران را زیر سوال می برند و آمریکا را متهم به دروغ گویی میکنند و از ایران دفاع؛ واشنگتن پست توقیف نمی شود .
در خاک خود آمریکا میگویند 11 سپتامبر دروغ است و برایش مستند می سازند و بزرگترین دستاویز بوش را برای حمله به کشور ها را زیر سوال می برند ، زندانی نمی شوند .
با این همه روشنفکران آمریکایی از عدم وجود آزادی بیان در آمریکا می نالند !
آمریکا هم وضع درخشانی نسبت به بعضی کشور های دیگر در آزادی بیان ندارد، ببین آن ها دیگر چگونه هستند و ببینید به میزانی که مطبوعات آزاد ترند آیا در آن کشورها فساد نیز کم تر می شود یا نه .
خب ما که خواستار مبارزه با فسادیم چرا مطبوعاتمان را آزاد نمی کنیم ؟ چرا نهاد هایمان را شفاف و پاسخگو به یک نهاد دیگر مثل مجلس نمی کنیم ؟

مثال می زنم :
دیروز جان کری انتقادات شدیدی از اسرائیل درباره شهرک سازی و مخل صلح شدن کرد .
اصل خبر را از هارتز بخوانید : http://www.haaretz.com/israel-news/1.756955
حال ببینید خبرگزاری فارس به چه شکل مبتذلی خبر را تحریف کرده : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950914001709
حالا تسنیم که منصف تر است را بخوانید : https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/09/14/1258074/%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DA%A9-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85-%D8%B5%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C

حالا بی بی سی فارسی که او هم منصف تر است : http://www.bbc.com/persian/world-38202853
حالا هر سه این ها را با هارتز مقایسه کنید ... خب بعد توقع دارید مردم نروند بی بی سی نگاه کنند ؟

ویرایش:
این 3 خبرگزاری وطنی ، اگر با هم جمع شوند خبر اصلی را پوشش می دهند :

http://khabarone.ir/news/5108394/%DA%A9%D8%B1%DB%8C:-%D9%88%D8%A7%D8%B4%D9%86%DA%AF%D8%AA%D9%86-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%DA%A9%D9%86%D8%AF
http://khabarone.ir/news/5108132/%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B9-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%AD%D9%82%D9%82-%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D9%81%D9%84%D8%B3%D8%B7%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D9%86%D8%AF-%D8%B4%D8%AF
http://khabarone.ir/news/5107403/%D8%AC%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%B1%DB%8C:-%D9%88%D8%A7%D8%B4%D9%86%DA%AF%D8%AA%D9%86-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%DA%A9%D9%86%D8%AF

این را با فارس مقایسه کنید . صدا و سیما هم از فارس بدتر نباشد، بهتر نیست .
الان اخبار ساعت 19 شبکه خبر را دیدم ... تهدید جان کری به اسرائیل را پوشش نداد اما آنچه که در همان سخنرانی کری گفت و به نفع آمریکاستیزی جمهوری اسلامی بود را پخش کرد و دوباره آنچه که نتانیاهو گفت به ضرر سیاست آمریکا ستیزی بود را پخش نکرد. قشنگ سیاست " بر مردم جاهل حکومت کن " را دارند اجرا می کنند .
20:30 را هم دیدم ... دوباره سیاستی که ذکر شد در پیش گرفته شد .

سلام

مارینر;893270 نوشت:
و من شخص دیندار رو کسی میدونم که :
1. اعتقاد و باور خاصی رو نسبت به خدا داشته باشه و بقیه اعتقادات رو اشتباه بدونه .
2. نماز و روزه و خمس و زکاتش به جا باشه .
3. راست بگه ... ولی اگر مصلحت در این بود که دروغ بگه ... خوب دروغ بگه
4. غیبت نکنه ... ولی اگر مصلحت در این بود که غیبت بکنه ... خوب غیبت بکنه .
5. تجاوز نکنه ... ولی اگر مصلحت در این بود که تجاوز بکنه ... خوب تجاوز بکنه .
6. اگر یتیمی رو دید یا فقیری رو دید ... از جیبش یه 500 تومنی در میاره و میده و در درون دلش احساس شادی از کار خیری که کرده میکنه .
7. اگر با یک کشور خارجی قرار داد داشت که ازشون دزدی نکند ... از ایشان دزدی نمیکند ... در غیر اینصورت از ایشان دزدی میکند ( مساله cd های ویندوز و ... )

در خصوص این که آیا دین داری ربطی به آزادگی دارد یا نه. باید ببینیم آزادگی یعنی چه. آزادگی یعنی ظالم نبودن. ظالم هم کسی است که باعث رنج دیگران می‌شود. چه رنج روحی و چه جسمی.

در مورد دین هم باید گفت اسلام دینی مبهم‌تر از آن است که یک برداشت صریح و دقیق از آن موجود باشد. اسلام اگر از تکبر نهی کرده است نگفته است که تکبر دقیقاً یعنی چه. اسلام خوب و بدهایی کلی و ناقصی را تأیید یا نفی کرده است. هستۀ اسلام، قرآن، از مبهم‌ترین کتاب‌هاست. دلیلش هم این همه تفسیرهای ضد و نقیض برای قرآن است. سران دین یا مبلغین، یک آیۀ مبهم از قرآن یا یک حدیث مبهم را می‌خوانند و سپس با محوریت آن نظرات شخصی خود را بر آن حمل می‌کنند و مدت‌ها سخن می‌گویند. واقعیت هم این است که کاری جز این هم نمی‌شود کرد با قرآنی و احادیثی مبهم و گاه ضد و نقیض که همیشه یکی را می‌خواهد آن را توضیح دهد یا وصله پینه کند.

حال از این دین مبهم یکی می‌شود بسیجی ایرانی که علیه یک بازیگر فحش و ناسزا می‌گوید یا یکی مثل دکتر سروش که کل داستان‌های انبیا در قرآن را تمثیلی و غیر واقعی می‌داند، یکی می‌شود داعشی که چنان رفتار می‌کند، یکی هم می‌شود آن اعراب که کودکی مرتبط با داعش را زیر زنجیر تانک می‌گذارند. یکی می‌شود مثل امام خمیی(ره) که انقلاب می‌کند و یکی مثل علامه طباطبایی که کاری به سیاست ندارد. یکی می‌آید در تلویزیون از احکام نان و پنیر خوردن می‌گوید و آن یکی هم می‌گوید ضد ولایت فقیه مرتد است و زنش بر او حرام و مالش مال او نیست. یکی می‌شود جزء خوارج و یکی مثل علی(ع) را می‌کشد.

همین گونه ابهام در مورد ادیان آسمانی دیگر هم هست. (البته اگر آشرام‌هایی که گاندی بر پا می‌کرد و البته چندان هم موفق نبودند، جزء هندوئیسم باشد نه برداشت شخصی از آن، شاید بتوان گفت تمرین آزادگی در هندوئیسم وجود داشته است.)

بنابراین دینی را که چنین مبهم و بر اساس برداشت است، نمی‌توان گفت دین آزادگی است یا دین آزادگی نیست. بلکه برداشت‌های شخصی از آن را می‌توان به آزادگی مرتبط دانست یا ندانست. و این یعنی، آزادگی به فرد بستگی دارد نه دین اسلام.

مسلم;894066 نوشت:
چطور انسان از نظر منطقی با شهادت چنین شبکه های خبری به علم و یقین می رسد؟! این آزادگی است؟!

همه می‌دانند که اخبار 20 و 30 شبکۀ دوی ایران اگر ایران را سیل ببرد تنها در مورد ظلم رژیم صهیونیستی در حق شهروندان پاک و بی گناه فلسطینی حرف می‌زند. برای همین است که سران اصولگرا هم اخبار خود را از بی بی سی می‌گیرند و این را از حرف‌هایشان می‌شود فهمید.
تلویزیون ایران هم متصل است به همان‌ها که برای پخش نواری که محتوایش قبلاً در کتابی منتشر شده است، حکم 21 سال حبس می‌دهند آن هم در دادگاهی که اساس وجودش مغایر با قانون اساسی ایران است. پس این که می‌گویید اخبارتان را از بی بی سی نگیرید؛ یعنی این که بنشیند در خانه به زندگیتان برسید بگذارید حکومت هر غلطی خواست بکند بی بی سی هم دروغگوست به حرفش گوش ندهید . همین 20 و 30 که ما برایتان پخش می‌کنیم از سرتان هم زیاد است. (جالب است خود امام خمینی (ره) ضدش را انجام دادند و خودشان اخبار را از رادیوهای بیگانه می‌گرفتد حتی پس از انقلاب. آن رادیوی یادگاری هم شاهد این حرف).
نه این را نمی‌شود از شما پذیرفت. عمل بر اساس همان دروغ‌های بی بی سی به آزادگی نزدیک‌تر است تا این که همه ساکت و بی تفاوت پی زندگی شخصی یا چراندن گوسفند در صحرا باشند!
هر جا که حکومتی که معصوم نیست، اشتباه کرد باید به او تذکر داد هر چند خوشش نیاید و بگوید غیر قانونی است و هر جا هم کار خوبی کرد باید تحسینش کرد. این انتقادها همبه این معنی نیست که منتقدین پی اسقاط نظام هستند یا مزدورند. بلکه نزدیک کردن نظام به آزادگی و ظلم نکردن و عدالت است همان توصیۀ حضرت علی(ع).

اما این که می‌گویید با اخبار این شبکه‌ها، به یقین می‌رسید؛ نه. اصلاً یقین در کار نیست. چون در سیاست اساساً به یقین رسیدن ممکن نیست. مگر قاضی دادگاه در مورد یک متهم به یقین می‌رسد؟ چه بسا بداند یکی بی گناه است اما بر اساس قانون مجبور باشد او را محکوم کند. بحث یقین نیست. بلکه در شرایطی که منبع اطلاعاتی در دست نیست آدم می‌بیند کدام شبکه حرف‌هایش منطقی‌تر است و به حوادث نزدیک‌تر است حرف‌های آن را قبول می‌کند. حالا این وسط ممکن است برخی حرف‌ها هم نادقیق باشند اما وقتی منبع داخلی معتبری نیست چاره‌ای جز این وجود ندارد.

موضوع قفل شده است