گذاشتن کلاه شرعی بر سر شارع

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
گذاشتن کلاه شرعی بر سر شارع

[="Navy"]بسم الله الرحمن الرحیم

برای تبیین پرسشم سعی میکنم مثالی بزنم:
برای سود قرض برای خارج شدن از ربا از جانب دفتر یکی از مراجع گفته میشود شما موبایلت را به طرف مقابل هدیه بده و بعد آن هدیه را به مبلغ سود قرض ، خریداری کن.
برای روزه گفته میشود به اندازه ی حدود شرعی از محل سکونت فاصله بگیر تا بتوانی روزه را بخوری و کفاره ندهی
برای غسل گفته میشود صبر کن تا آخر وقت و خودت ، خودت را مضطر و مجبور کن تا بتوانی بواسطه این اضطرار مصنوعی و ساختگی بجای غسل تیمم کنی
برای ربای بانکهای خارجی گفته میشود صبر کن تا وقتی آنها مجبورت کردند ربا را به بانک بپردازی آن وقت بپرداز که مشمول قاعده ی اضطرار شوی و جنگ با خدا برایت حلال شود
برای خمس گفته میشود نزدیک سر رسید خمس اموالت را به نام همسرت کن که خمس تعلق نگیرد
برای زکات کافیست بجای چند موردی که 1400 سال پیش برایش زکات تعیین شده ، کالاهای دیگری نگه داری ، حتی میخ !
کافیست رباخوار ، پولش را بجای قرض ، به طرف مقابل بدهد تحت عنوان عقد مضاربه. بعدش یک عقد مصالحه امضا میکند که من بعنوان رباخوار باید سودم تضمین شده باشد طبق این عقد مصالحه و کاملا هم شرعی است (مانند عقود بانکها)
برای ازدواج موقت با دختر باکره بدون اذن ولی هم راهکارهایی هست که به جهت اینکه پستم زیادی بد آموزی میشود ذکر نمیکنم.
و....
.
.
سوال بنده بصورت مشخص این است که از نظر فقه استدلالی ، این اعمال (بصورت کلی و نوعی) اسمشان چیست ، چطور بررسی میشوند ، آیات و روایات و ادله ی آن چگونه است و حکم نهایی آن چیست؟ اگر کتاب یا درس خارج فقه یا مقاله یا... را هم معرفی کنید ممنون میشوم چون میخواهم مفصل در این رابطه مطالعه کنم.

تشریح سوال:

آیا ما زرنگ تر از شارع مقدس و خداوند قانونگذار هستیم که ایشان را دور میزنیم؟ و زیر لب همراه با خنده ای ملیح میگوییم حساب اینجایش را نکرده بود خدای حکیم ؟!
آیا خداوند راضیست که با این استدلالها و کلاه شرعی ها ، هیچ دستوری از شریعت نماند الا اینکه با تیغ خود شریعت بریده شده و بی خاصیت شده است؟
آیا حق گول زدن خود و شارع را داریم؟ آیا اینچنین دستوراتی از جانب معصومین هم صادر میشده است؟
حد یقف این توجیهات و دور برگردان ها و تقاطع ها کجاست؟ آیا نهایتش این نخواهد شد که تمامی احکام اسلام راه در رو خواهند داشت؟
و مهمتر از همه اینکه اگر بناست حکمی دور بخورد چرا لقمه را دور سر خود بگردانیم؟ بعنوان مثال اگر کسی بناست روزه اش را بخورد یا کسی بناست بدون غسل و با تیمم نماز بخواند از همان اول که تصمیمش را گرفت و نیت کرد ، کار آخر را همان اول بکند!
آیا نابودی اقتصاد بخاطر خلق غیر واقعی پول در ربا که امروزه همه ی اقتصاددانهای برجسته به آن اعتراف میکنند ، مدنظر شارع مقدس نبوده که صرفا با دو عقد کاغذی صوری برای آن محلل شبه شرعی میسازیم؟
در علم حقوق به جاهایی که بتوان چنین سو استفاده هایی از قانون انجام داد ، خلاء قانونی میگویند که قانونگذار تلاش دارد هرچه سریعتر و روز به روز خلاء های قانونی را پوشش دهد و آن را یک نقص میداند. آیا در ذات خداوند حکیم نقص بوده که قوانینش اینچنین خلاء دارند یا فقها اینچنین خلاء هایی را استنباط کرده و استفاده از آن را به همه توصیه میکنند؟[/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد سجاد

Ysp.r.f;888052 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
برای تبیین پرسشم سعی میکنم مثالی بزنم:
برای سود قرض برای خارج شدن از ربا از جانب دفتر یکی از مراجع گفته میشود شما موبایلت را به طرف مقابل هدیه بده و بعد آن هدیه را به مبلغ سود قرض ، خریداری کن.
برای روزه گفته میشود به اندازه ی حدود شرعی از محل سکونت فاصله بگیر تا بتوانی روزه را بخوری و کفاره ندهی
برای غسل گفته میشود صبر کن تا آخر وقت و خودت ، خودت را مضطر و مجبور کن تا بتوانی بواسطه این اضطرار مصنوعی و ساختگی بجای غسل تیمم کنی
برای ربای بانکهای خارجی گفته میشود صبر کن تا وقتی آنها مجبورت کردند ربا را به بانک بپردازی آن وقت بپرداز که مشمول قاعده ی اضطرار شوی و جنگ با خدا برایت حلال شود
برای خمس گفته میشود نزدیک سر رسید خمس اموالت را به نام همسرت کن که خمس تعلق نگیرد
برای زکات کافیست بجای چند موردی که 1400 سال پیش برایش زکات تعیین شده ، کالاهای دیگری نگه داری ، حتی میخ !
کافیست رباخوار ، پولش را بجای قرض ، به طرف مقابل بدهد تحت عنوان عقد مضاربه. بعدش یک عقد مصالحه امضا میکند که من بعنوان رباخوار باید سودم تضمین شده باشد طبق این عقد مصالحه و کاملا هم شرعی است (مانند عقود بانکها)
برای ازدواج موقت با دختر باکره بدون اذن ولی هم راهکارهایی هست که به جهت اینکه پستم زیادی بد آموزی میشود ذکر نمیکنم.
و....
سوال بنده بصورت مشخص این است که از نظر فقه استدلالی ، این اعمال (بصورت کلی و نوعی) اسمشان چیست ، چطور بررسی میشوند ، آیات و روایات و ادله ی آن چگونه است و حکم نهایی آن چیست؟ اگر کتاب یا درس خارج فقه یا مقاله یا... را هم معرفی کنید ممنون میشوم چون میخواهم مفصل در این رابطه مطالعه کنم.
تشریح سوال:
آیا ما زرنگ تر از شارع مقدس و خداوند قانونگذار هستیم که ایشان را دور میزنیم؟ و زیر لب همراه با خنده ای ملیح میگوییم حساب اینجایش را نکرده بود خدای حکیم ؟!
آیا خداوند راضیست که با این استدلالها و کلاه شرعی ها ، هیچ دستوری از شریعت نماند الا اینکه با تیغ خود شریعت بریده شده و بی خاصیت شده است؟
آیا حق گول زدن خود و شارع را داریم؟ آیا اینچنین دستوراتی از جانب معصومین هم صادر میشده است؟
حد یقف این توجیهات و دور برگردان ها و تقاطع ها کجاست؟ آیا نهایتش این نخواهد شد که تمامی احکام اسلام راه در رو خواهند داشت؟
و مهمتر از همه اینکه اگر بناست حکمی دور بخورد چرا لقمه را دور سر خود بگردانیم؟ بعنوان مثال اگر کسی بناست روزه اش را بخورد یا کسی بناست بدون غسل و با تیمم نماز بخواند از همان اول که تصمیمش را گرفت و نیت کرد ، کار آخر را همان اول بکند!
آیا نابودی اقتصاد بخاطر خلق غیر واقعی پول در ربا که امروزه همه ی اقتصاددانهای برجسته به آن اعتراف میکنند ، مدنظر شارع مقدس نبوده که صرفا با دو عقد کاغذی صوری برای آن محلل شبه شرعی میسازیم؟
در علم حقوق به جاهایی که بتوان چنین سو استفاده هایی از قانون انجام داد ، خلاء قانونی میگویند که قانونگذار تلاش دارد هرچه سریعتر و روز به روز خلاء های قانونی را پوشش دهد و آن را یک نقص میداند. آیا در ذات خداوند حکیم نقص بوده که قوانینش اینچنین خلاء دارند یا فقها اینچنین خلاء هایی را استنباط کرده و استفاده از آن را به همه توصیه میکنند؟

با عرض سلام و احترام

پاسخ را ضمن چند نکته بیان می کنم:

1. نباید این طور تصور کنیم که حرام بودن یک عمل از نظر فقهی به معنای این است که هیچ راه حلالی از طرف خداوند برای انجام دادن آن نیست یا به عبارت دیگر ، ذات یک عمل حرام است حال از هر راهی که باشد.

چنین نگاهی به شریعت و حلال و حرام الهی ، نگاه درست و کاملی نیست و نمی بینم کار حرامی که از نظر فقهی ، راه حلالی برای انجام آن نباشد! به عنوان مثال اگر خداوند کاری مانند نگاه به نامحرم را حرام اعلام کرده ، قطعا نگاه حلالی هم وجود دارد که می تواند نگاه به محارم یا همسر باشد و یا اگر معامله ربوی را حرام دانسته قطعا معامله حلالی مانند بیع یا عقود دیگر هم وجود دارد که می تواند جایگزین آن باشد.

2. دین کامل دینی نیست که محدودیت هایش بن بست واقعی باشد به این زعم که کسی نتواند از دین سوء استفاده کند بلکه دین کامل، دینی است که ضمن ارائه طرق ممنوع (که تعالی ساز هستند)، راه های متناسب را برای تعطیل نشدن روند عادی زندگی و مختل نشدن آن نیز به پیروان خود نشان داده و زمینه گزینش اختیاری و امتحان الهی را بدرستی برای آنان فراهم نماید.

3. دین ما ، دین سهله و سمحه است و خداوند متعال ، دین سختگیر و ضد آسایش به ما ارائه نفرموده تا بتوانیم دین داری آسانی داشته باشیم بنابراین راه های حلالی برای کارهای حرام در نظر گرفته است.

4. کلاه شرعی اصطلاحی عوامانه است اما از منظر علم فقه این بحث یعنی راه گریز از حکم شرعی (حیل شرعی) خود محل نقد و نظر بوده و به صورت کلی فقهایی موافق و فقهایی هم مخالف این شیوه هستند که البته تعداد فقهای موافق با جواز حیل شرعی از راه های حلال ، بیشتر است.

5. مواردی که در مثال ذکر کردید همه از یک سنخ نیستند:

الف: برخی موارد به جهت تفاوت در شیوه های استنباط از طرف برخی فقهای عظام ، ایجاد می شود و حکمی فراگیر نیست مانند معامله موبایل ضمن قرض ربوی برای فرار از ربا !

ب: برخی موارد به جهت تفاوت حکم افراد عادی با افرادی که در اضطرار هستند ، ایجاد می گردد مانند تفاوت بین حکم اختیاری و اضطراری غسل و شمول حکم اضطراری نسبت به اضطراری اختیاری.

ج: برخی موارد ، راه کاری است که خود شارع مقدس در شرایط خاص ایجاد نموده است مانند مصالحه یا قرعه ( القرعه لکل امر مشکل)

د: برخی موارد ، حکمی شرعی است که توسط شارع مقدس القاء شده که فقهای عظام نمی توانند بدون دلیل متقن آن را توسعه یا تغییر دهند مانند تعداد خاص و محدود کالاهای مشمول زکات .

ه: برخی موارد ، حکمی مشروع است که توسط شارع مقدس بیان شده و فقهای عظام دلیلی بر محدودیت و عدم کارایی آن برای شرایط خاص نیافتند مانند حکم مسافر در روزه.

و: برخی موارد نیز از حیل شرعی هستند که اصل آن ، محل اختلاف فقهاست مانند اموال را به نام همسر کردن برای فرار از خمس!

6. گاهی راه کاری وجود دارد که اگر مکلف خود در شرایط آن قرار گرفت می تواند از آن راه کار استفاده کند و این مسئله کاملا متفاوت است با حالتی که دیگری جهت فراری دادن مکلف از حکمی ، راه کاری را به او نشان داده یا خود مکلف برای فرار از حکم شرعی به راه کار مذکور، متوسل شود، ممکن است در برخی مواقع تنها حالت اول مجاز شمرده شود نه حالت دوم ( که تمام موارد مطرح شده ظاهرا در حالت دوم است) !

بنابراین همه مواردی که ذکر کردید از یک سنخ و گروه نیستند و علل گوناگونی برای چنین حکم هایی وجود دارد که هر کدام جداگانه و به صورت علمی می تواند توسط متخصصان امر ، مورد بررسی قرار گیرد اما چیزی که اینجا اهمیت دارد تبعیت از حکم مرجع اعلم برای شخص مکلف و مقلد است که اگر چنین کند ، حکم شرعی یا راه کار هایی که به نادرستی، کلاه شرعی نامیده شد برای او حجیت لازم را نزد خداوند متعال خواهد داشت.

در پناه حضرت حق باشید

Ysp.r.f;888052 نوشت:
آیات و روایات و ادله ی آن چگونه است و حکم نهایی آن چیست؟

سلام
کلاه شرعی در قرآن هم آمده است که مورد استناد فقها هم است. در داستان حضرت ایوب که سوگند خورده بود همسرش را صد ضربه شلاق بزند:

وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (ص:44)

ترجمه : بسته‏ اي از ساقه‏ هاي گندم را برگير و به او بزن و سوگند خود را مشكن، ما او را شكيبا يافتيم، چه بنده خوبي كه بسيار بازگشت كننده به سوي خدا بود

روایات هم داریم مثلا درباره ی همین حیله ی ربا روایت با سند معتبر برایش داریم.

Ysp.r.f;888052 نوشت:
اگر کتاب یا درس خارج فقه یا مقاله یا... را هم معرفی کنید ممنون میشوم چون میخواهم مفصل در این رابطه مطالعه کنم.

این کتاب:

حيله هاى شرعى و چاره جويى هاى صحيح ( کلیک کنید)

و این هم مقاله:

حيله هاى شرعى ( کلیک کنید)

موضوع قفل شده است