جمع بندی آیا در زمان پیامبران پیشین، «انسان کامل» وجود داشته است؟

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا در زمان پیامبران پیشین، «انسان کامل» وجود داشته است؟

به نام خدا

سلام.
گفته شده است که انسان کامل ، مجرای فیض الهی برای سایر موجودات و کل عالم است و بدون وجود او ، نظام عالم از هم می پاشد و از بین می رود. در حدیث شریف هم هست که لولا الحجة لساخت الارض بأهلها. و مراد از حجة در این حدئیث شریف ، امام است که انسان کامل است.

در زمان اسلام ،امامان معصوم و خود پیامبر (ص) که حائز مرتبه امامت نیز بودند ، انسان کامل هستند.

آیا در زمان پیامبران سابق ، مانند حضرت موسی و نوح ( علی نبیّنا و آله و علیهم السلام) نیز "انسان کامل" وجود داشته است؟ آیا خود انبیاء سابق ، مصداق انسان کامل بوده اند؟ آیا انسان کامل الزاماً با عصمت (چه خدادادی ، چه اکتسابی) لازم و ملزوم است؟ پیامبران سابق که معصوم نبوده اند.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: جناب استاد

طوفان خورشیدی;887009 نوشت:
آیا در زمان پیامبران سابق ، مانند حضرت موسی و نوح ( علی نبیّنا و آله و علیهم السلام) نیز "انسان کامل" وجود داشته است؟ آیا خود انبیاء سابق ، مصداق انسان کامل بوده اند؟ آیا انسان کامل الزاماً با عصمت (چه خدادادی ، چه اکتسابی) لازم و ملزوم است؟ پیامبران سابق که معصوم نبوده اند.

سلام علیکم و رحمة الله
بله در همه ی زمانها انسان کامل وجود داشته و دارد و یکی از استنادهایش همان حدیث شریفی بود که خودتان نقل کردید زیرا انسان کامل مجرای فیض الهیست و فیض از مجرای وجود او به دیگر مخلوقات می رسد.
خود انبیاء از مصادیق انسان کامل هستند و آیه ی ( تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ) (بقره / 253) بیانگر وجود مراتب در انسان کامل است ، لذا پیامبران با وجودی که انسان کامل بوده اند برخی بر بعضی دیگر برتری داشته اند که دلیلش مراتب کمال و قرب ایشان بوده است.
کاملترین افراد و سرامد انسانهای کامل نیز چهارده معصوم علیهم السلام هستند که تمام انبیاء نیز از مجرای وجودی ایشان بهره مند می شوند.
همچنین عصمت اختصاص به چهارده معصوم ندارد ،بلکه سایر انبیا نیز دارای مقام عصمت اند . همه آنان از نظر عصمت در یک سطح نیستند ،زیرا روح انسان به لحاظ سیر تکامل و حرکت جوهری می‌تواند از مرتبه آغازین تجرد به عالی‌ترین درجه تجرد راه یابد . درجه تجرد هر روحی به اندازه سیر و حرکت جوهری‌اش در تحصیل مراتب کمال و تجرد بستگی دارد. هر مقدار روح کامل‌تر شود ،درجة متعالی‌‌تری پیدا می‌کند . کمالات و ملکات نورانی کامل‌تری نصیب او می‌شود. یکی از کمالات، ملکه عصمت است. هر گاه ملکه نورانی عصمت به حد نصاب لازم برسد و روح انسان به لحاظ جنبة عقل نظری و عقل عملی کامل شود، از هر گونه گرایش ناپسند دوری می‌کند . پیوسته جهت تحصیل ارزشی‌های انسانی و الهی می‌کوشد.
پس از دستیابی روح به ملکه عصمت به اندازه صفا و نورانیت و درجه وجودی روح، ملکه عصمت او نیز متفاوت خواهد بود، پس ملکه عصمت دارای درجات است . انسان‌های معصوم با این که همگی از مرتبه لازم عصمت بهره‌مندند، مراتب و درجات عصمت‌شان متفاوت است.(1)
بنابر این تمام انبیا(ع) دارای عصمت‌اند . همه آن ها به لحاظ عصمت در یک مرتبه نیستند. انبیای اوالوالعزم که در نبوت و رسالت درجه کامل‌تری دارند، در عصمت هم از سایر انبیا برترند.
خاتم انبیا که در همه کمالات وجودی از همه پیامبران برتر است ،در عصمت نیز از همه کامل‌تر و به گفته امام خمینی(ره) دارای عصمت مطلقه است . ائمه به دلیل آن که طینت‌شان برگرفته از طینت خاتم انبیا و پرتوی از نور وجود او است ،مثل پیامبر دارای عصمت مطلقه هستند. به همین جهت پیامبر اسلام نه تنها از گناه معصوم است ،بلکه از آنچه اصطلاحاً ترک اولى نام دارد ، نیز معصوم است ، در حالی که بعض معصومین از انبیا ، صاحب عصمت مطلقه نیستند.(2)

پی‌نوشت‌ها:
1. پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 48،نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1386ش.
2. همان، ص 50.

[="Tahoma"][="Navy"]

استاد;888184 نوشت:
زیرا انسان کامل مجرای فیض الهیست و فیض از مجرای وجود او به دیگر مخلوقات می رسد.

سلام
قبل از خلقت انسان چه موجودی مجرای فیض الهی بوده است ؟
یا علیم[/]

استاد;888184 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله
بله در همه ی زمانها انسان کامل وجود داشته و دارد و یکی از استنادهایش همان حدیث شریفی بود که خودتان نقل کردید زیرا انسان کامل مجرای فیض الهیست و فیض از مجرای وجود او به دیگر مخلوقات می رسد.
خود انبیاء از مصادیق انسان کامل هستند و آیه ی ( تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ) (بقره / 253) بیانگر وجود مراتب در انسان کامل است ، لذا پیامبران با وجودی که انسان کامل بوده اند برخی بر بعضی دیگر برتری داشته اند که دلیلش مراتب کمال و قرب ایشان بوده است.
کاملترین افراد و سرامد انسانهای کامل نیز چهارده معصوم علیهم السلام هستند که تمام انبیاء نیز از مجرای وجودی ایشان بهره مند می شوند.
همچنین عصمت اختصاص به چهارده معصوم ندارد ،بلکه سایر انبیا نیز دارای مقام عصمت اند . همه آنان از نظر عصمت در یک سطح نیستند ،زیرا روح انسان به لحاظ سیر تکامل و حرکت جوهری می‌تواند از مرتبه آغازین تجرد به عالی‌ترین درجه تجرد راه یابد . درجه تجرد هر روحی به اندازه سیر و حرکت جوهری‌اش در تحصیل مراتب کمال و تجرد بستگی دارد. هر مقدار روح کامل‌تر شود ،درجة متعالی‌‌تری پیدا می‌کند . کمالات و ملکات نورانی کامل‌تری نصیب او می‌شود. یکی از کمالات، ملکه عصمت است. هر گاه ملکه نورانی عصمت به حد نصاب لازم برسد و روح انسان به لحاظ جنبة عقل نظری و عقل عملی کامل شود، از هر گونه گرایش ناپسند دوری می‌کند . پیوسته جهت تحصیل ارزشی‌های انسانی و الهی می‌کوشد.
پس از دستیابی روح به ملکه عصمت به اندازه صفا و نورانیت و درجه وجودی روح، ملکه عصمت او نیز متفاوت خواهد بود، پس ملکه عصمت دارای درجات است . انسان‌های معصوم با این که همگی از مرتبه لازم عصمت بهره‌مندند، مراتب و درجات عصمت‌شان متفاوت است.(1)
بنابر این تمام انبیا(ع) دارای عصمت‌اند . همه آن ها به لحاظ عصمت در یک مرتبه نیستند. انبیای اوالوالعزم که در نبوت و رسالت درجه کامل‌تری دارند، در عصمت هم از سایر انبیا برترند.
خاتم انبیا که در همه کمالات وجودی از همه پیامبران برتر است ،در عصمت نیز از همه کامل‌تر و به گفته امام خمینی(ره) دارای عصمت مطلقه است . ائمه به دلیل آن که طینت‌شان برگرفته از طینت خاتم انبیا و پرتوی از نور وجود او است ،مثل پیامبر دارای عصمت مطلقه هستند. به همین جهت پیامبر اسلام نه تنها از گناه معصوم است ،بلکه از آنچه اصطلاحاً ترک اولى نام دارد ، نیز معصوم است ، در حالی که بعض معصومین از انبیا ، صاحب عصمت مطلقه نیستند.(2)

پی‌نوشت‌ها:
1. پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 48،نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1386ش.
2. همان، ص 50.

با تشکر

منظور ما از "انسان کامل" ، کسی است که واسطه فیض باشد و بدون او ، "جهان فرو بپاشد و آسمانها و زمین از بین بروند". حدیث شریف مذکور و نیز استدلالهای فلسفی ، مرادشان چنین انسانی است. نه افرادی که به طور نسبی مراحلی از کمال را طی کرده باشند.
آیا پیامبران پیشین اینگونه بوده اند؟

در دوران بین حضرت عیسی (ع) تا خاتم الانبیاء (ص) که حدود ششصد سال بوده ، با توجه به اینکه هیچ پیامبری نیز در این دوران نبوده ، چه کسانی انسان کامل بوده اند که قوام نظام آسمانها و زمین به آنها بوده باشد؟

محی الدین;888193 نوشت:
سلام
قبل از خلقت انسان چه موجودی مجرای فیض الهی بوده است ؟


سلام علیکم
در مورد مخلوقات پیش از حضرت آدم این لینک را ببینید:

http://porseman.org/q/show.aspx?id=104445

اکثر متکلمین معتقدند که عالم ماده حادث زمانی است ؛ یعنی مبدأ و منتهای زمانی دارد . لذا قبل از این عالم عالمی نبوده ، بعد از آن نیز نخواهدبود؛ امّا فلاسفه اسلامی بخصوص طرفداران فلسفه صدرایی معتقدند که مادّه ی عالم ــ مادّه به اصطلاح فلسفی نه فیزیکی ــ قدیم زمانی است ؛ یعنی مادّه همواره بوده و خواهد بود . بنابر این آنچه دائما در تغییر است صورت عالم است نه ماده آن . بر این اساس اگر عالم فعلی ما مبدأ و معادی و عمری معیّن دارد ، پس قبل از عالم ما عوالمی بوده ، بعد از آن نیز عوالمی خواهد بود . به عبارتی بی نهایت عالم بوده و بی نهایت عالم نیز خواهد بود ؛ و این احتمال هست که در آن عوالم نیز موجوداتی بوده اند ؛ ولی اثبات اینکه در بین آن موجودات انسان نیز بوده است از راه عقلی کار دشواری است؛ لکن روایاتی از اهل بیت (ع) رسیده که با استناد به آنها می توان ادعا کرد که پیش از انسان فعلی و پس از آن نیز انسانهایی یا موجودات مکلّفی در حدّ انسان خواهند بود . حتی بر اساس این روایات می توان دلایلی فلسفی بر این ادعا اقامه کرد .
عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: « سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : « أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ » فَقَالَ يَا جَابِرُ تَأْوِيلُ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَفْنَى هَذَا الْخَلْقَ وَ هَذَا الْعَالَمَ وَ سَكَنَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلُ النَّارِ النَّارَ جَدَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَيْرَ هَذَا الْعَالَمِ وَ جَدَّدَ عَالَماً مِنْ غَيْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ وَ يَخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً غَيْرَ هَذِهِ الْأَرْضِ تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً غَيْرَ هَذِهِ السَّمَاءِ تُظِلُّهُمْ لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ أَوْ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ وَ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ الْآدَمِيِّينَ : جابر بن يزيد، گفت: از امام باقر(ع) تفسير قول خدا عز و جل را پرسيدم که می فرماید:«آيا درمانده شديم به آفرينش نخست بلكه آنان هر روز در پوششى از آفرينشى تازه‏اند » (ق/ 15) پاسخ فرمودند: اى جابر تاويلش اين است كه چون خدای عزّ و جلّ اين خلق را پايان دهد و اين جهان را به اتمام رساند ؛ و اهل بهشت در بهشت جا كنند، و اهل دوزخ در دوزخ ، خدای عز و جل عالمی غیر اين عالم از نو بيافريند، و عالمی نو به پا می کند بدون ‏نر و ماده ای ، که او را می پرستند و يگانه می شناسند، و زمينى جز اين زمين براى آنها بيافريند كه روى آن باشند، و آسمانى جز اين آسمان كه بر آنها سايه افكند، شايد تو پندارى كه خدای عزّ و جلّ همانا اين يك جهان را آفريده، يا اينكه خدای عزّ و جلّ آدمى جز شما نيافريده، آرى به خدا قسم البته خدا ی تبارك و تعالى هزار هزار عالم و هزار هزار آدم (ابو البشر) آفريده و تو دنبال اين همه عالمیان و اين همه آدميانى »( بحار الانوار ، ج8 ، ص 375)
« عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ: « إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ الطَّيِّبِينَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً قَبْلَ الْمَخْلُوقَاتِ ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ : ابو حمزه ثمالى می گوید از عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ــ عليه السّلام ـــ شنیدم که فرمود:«همان خدا محمّد و على و فرزندان پاكشان را از نور عظمت خود آفريد و آنان را چون اشباحی پيش از مخلوقات قائم نمود ؛ سپس فرمود: تو گمان دارى خدا خلقى جز شما نيافريده ؛ آرى سوگند به خدا البته خدا هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفريده، و تو به خدا قسم دنبال و آخر همه اين عالمهائى»( بحارالانوار ، ج 25 ، ص 25)

امام باقر (ع) فرمودند: « لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي الْأَرْضِ مُنْذُ خَلَقَهَا سَبْعَةَ عَالَمِينَ لَيْسَ هُمْ مِنْ وُلْدِ آدَمَ خَلَقَهُمْ مِنْ أَدِيمِ الْأَرْضِ فَأَسْكَنَهُمْ فِيهَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ مَعَ عَالَمِهِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ أَبَا الْبَشَرِ وَ خَلَقَ ذُرِّيَّتَهُ مِنْهُ وَ لَا وَ اللَّهِ مَا خَلَتِ الْجَنَّةُ مِنْ أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِينَ مُنْذُ خَلَقَهَا وَ لَا خَلَتِ النَّارُ مِنْ أَرْوَاحِ الْكُفَّارِ وَ الْعُصَاةِ مُنْذُ خَلَقَهَا عَزَّ وَ جَلَّ لَعَلَّكُمْ تَرَوْنَ أَنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ صَيَّرَ اللَّهُ أَبْدَانَ أَهْلِ الْجَنَّةِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِي الْجَنَّةِ وَ صَيَّرَ أَبْدَانَ أَهْلِ النَّارِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِي النَّارِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا يُعْبَدُ فِي بِلَادِهِ وَ لَا يَخْلُقُ خَلْقاً يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ بَلَى وَ اللَّهِ لَيَخْلُقَنَّ اللَّهُ خَلْقاً مِنْ غَيْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ وَ يُعَظِّمُونَهُ وَ يَخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً تُظِلُّهُمْ أَ لَيْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ : البته كه خدا عز و جل از آنگاه كه زمين را آفريده هفت عالمیان آفريده كه از فرزندان آدم نيستند، آنان را از خاك روى زمين آفريده و در آن يكى را پس از ديگرى در جهان خود جا داده، سپس خدای عز و جل آدم أبو البشر را آفريد و فرزندانش را از او آفريد، نه سوگند به خدا از روزى كه خدا بهشت را آفريده از ارواح مؤمنان تهى نبوده ، و دوزخ از آن زمان که آفریده شده از ارواح كفّار و گنهكاران خالی نبوده است . شايد شما در نظر آريد كه چون روز رستاخيز شود، و خدا بدنهاى بهشتيان را با ارواح آنها در بهشت درآورد، و بدنهاى كافران را با ارواحشان در دوزخ ، خدای تبارك و تعالى در بلادش پرستيده نشود ، و خلقى نيافريند كه او را بپرستند و يگانه اش دانسته و بزرگش شمارند؟ آرى سوگند به خدا كه البته خلقى آفريند بى‏نر و ماده كه او را بپرستند و يگانه شناسند و بزرگ دارند، و بيافريند براشان زمينى در زير پا و آسمانى بالاى سر، آيا نيست كه خدای عز و جل می فرمايد: «روزى كه به جاى زمين زمين ديگر آيد و بجاى آسمانها آسمانهاى ديگر » (آیه 48- ابراهيم) و خدای عز و جل فرموده: «آيا درمانديم در آفرينش نخست بلكه آنها هر روزه در پوششى از آفرينشى تازه‏اند» ( آیه15- ق) »( بحار الانوار ، ج 54، ص 319 و 320 (
از این قبیل روایات ــ که چند مورد برای نمونه ذکر شد ــ استفاده می شود که :
1ـ عوالم فراوان و موجودات عاقل فراوانی قبل از بنی آدم بوده اند.
2ـ عوالم فراوان و موجودات عاقل فراوانی نیز بعد از بنی آدم خواهند بود.
3ـ موجودات قبل از آدم مثل انسان اهل عبادت بوده اند ؛ موجودات بعدی نیزچنین خواهند بود .
4ـ موجودات قبل از آدم قیامت و بهشت و جهنم داشته اند موجودات بعدی نیز چنین خواهند بود.
5ـ قبل از آدم بر روی همین زمین فعلی هفت گونه موجود خداشناس و عاقل زندگی کرده و منقرض شده اند. لذا هزاران هزار موجود عاقل دیگر یا در کرات دیگر بوده اند یا در عوالمی قبل از عالم ما بوده اند .
6ـ حقیقت چهارده معصوم ــ نه وجود جسمانی آنها ــ نسبت به همه ی موجودات تقدّم در خلقت داشته و اشرف از همه هستند . ــ از برخی روایات دیگر استفاده می شود که همه ی انبیا و اوصیا ظهورات مختلف حقیقت انسان کاملند ؛ و در عالم ما چهارده معصوم کاملترین ظهور آن حقیقتند. لذا این احتمال هست که آن حقیقت نورانی در عالمها و آدمهای سابق و لاحق نیز ظهور داشته باشند. عرفا عقیده دارند که واقع امر چنین است و حقیقت محمدیّه در هر عصر و دوره ای ظهور دارد و هیچگاه عالم خالی از انسان کامل نیست .
همچنین امام صادق (ع) فرمودند: « إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ عَالَمٍ كُلُّ عَالَمٍ مِنْهُمْ أَكْبَرُ مِنْ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِينَ مَا يَرَى عَالَمٌ مِنْهُمْ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَيْرَهُمْ وَ إِنِّي الْحُجَّةُ عَلَيْهِمْ : براي خداي عزّ و جلّ دوازده هزار عالم است كه هر كدام آنها بزرگتر از هفت آسمان و هفت زمين مي باشد. هيچكدام از (اهل) اين عوالم براي خدا عالمي غير از عالم خودشان نمي بينند و من حجّت هستم براي همه ي اين عالمها.» (بحارالأنوار ، ج27 ، ص41 )
از ظاهر این روايت چنين بر مي آيد كه اوّلاً اين دوازده هزار عالم بالفعل وجود دارند. ثانياً در آنها اهل بينشي زندگي مي كنند ، لكن نسبت به عوالم ديگر بينشي ندارند. امّا چندان معلوم نيست كه مراد از اين عوالم آيا عوالم مادّي هستند يا عوالم مجرّد و غير مادّي ؛ ولي بيشتر به نظر مي رسد كه منظور عوالم مادّي باشند ؛ چون اوّلاً عوالم مجرّد ، از يكديگر و از عالم مادّه خبر دارند. ثانياً نيازمندي اهل آن عوالم به حجّت معصوم نشان از مكلّف بودن آنها دارد و مادّيّت از شروط فلسفي تكليف است.
از این روایت که چند مشابه دیگر از سایر ائمه (ع) نیز دارد ، چنین بر می آید که حجّت بودن ائمه (ع) اختصاص به عالم ما ندارد و آنان در عوالم دیگر نیز حجج الهی می باشند ؛ همچنین روایاتی از امیرالمومنین (ع) منقول است که آن حضرت تمام انبیای سابق را ظهورات خود قلمداد نموده اند. از طرفی همانگونه که گفته شد انوار آن حضرات سابق بر تمام مخلوقات عالم خلق شده است. لذا از مجموع این قرائن و برخی انگاره های فلسفی و عرفانی می توان چنین حکم نمود که حضرات چهارده معصوم در تمام عوالم گذشته ظهور داشته اند و در عوالم آینده نیز ظهور خواهند داشت ؛ لکن نه به نحو تناسخ و بازگشت روح جزئی آن بزرگواران ؛ بلکه به نحو تجلّی ذوات نوری آن بزرگواران.

[="Tahoma"][="Navy"]

استاد;888431 نوشت:
از این روایت که چند مشابه دیگر از سایر ائمه (ع) نیز دارد ، چنین بر می آید که حجّت بودن ائمه (ع) اختصاص به عالم ما ندارد و آنان در عوالم دیگر نیز حجج الهی می باشند ؛ همچنین روایاتی از امیرالمومنین (ع) منقول است که آن حضرت تمام انبیای سابق را ظهورات خود قلمداد نموده اند. از طرفی همانگونه که گفته شد انوار آن حضرات سابق بر تمام مخلوقات عالم خلق شده است. لذا از مجموع این قرائن و برخی انگاره های فلسفی و عرفانی می توان چنین حکم نمود که حضرات چهارده معصوم در تمام عوالم گذشته ظهور داشته اند و در عوالم آینده نیز ظهور خواهند داشت ؛ لکن نه به نحو تناسخ و بازگشت روح جزئی آن بزرگواران ؛ بلکه به نحو تجلّی ذوات نوری آن بزرگواران.

سلام
با تشکر از استاد گرامی
توضیحات خوب و ارزشمندی بود ولی پاسخ سوال ما در آنها نبود. اجازه دهید توضیح دهم.
بنابر مطالب شما بازهم این انسان است که در همه عوالم و در همه ادوار واسطه فیض است اما ظاهرا برای این فیض رسانی وجود مادی حضرات در عالم مادی( حال در هر عالم مادی که باشد) ضروری است اما مدت حضور انبیاء در این دوره حد اکثر به بیست هزار سال می رسد در حالیکه حداقل عمر جهان چهارده میلیارد سال است. اکنون سوالم را تکرار می کنم: پیش از این بیست هزار سال چه موجود مادی واسطه فیض الهی به موجودات مادی بوده است ؟
متشکر
یا علیم[/]

محی الدین;888495 نوشت:
یش از این بیست هزار سال چه موجود مادی واسطه فیض الهی به موجودات مادی بوده است ؟

بله سئوال من هم همین است اما محدودتر و خاص تر.
سئوال شما چون کلی تر است ، متضمن سئوال من هم هست.

استاد;888430 نوشت:
عالم از نور بيافريند

در متن عربی حدیث شریف ، کلمه "نور" را نیافتم.
شاید "نو (= جدید)" بوده اشتباها "نور" درج شده است؟

طوفان خورشیدی;888341 نوشت:
آیا پیامبران پیشین اینگونه بوده اند؟

سلام علیکم
بله پیامبران صاحب عصمت اینگونه بوده اند ، البته همانطور که گفته شد خود این مقام نیز تشکیکی و ذو مراتب است اما همه ی پیامبران معصوم و انسان کامل به معنای حجت خداوند بوده اند.

طوفان خورشیدی;888341 نوشت:
در دوران بین حضرت عیسی (ع) تا خاتم الانبیاء (ص) که حدود ششصد سال بوده ، با توجه به اینکه هیچ پیامبری نیز در این دوران نبوده ، چه کسانی انسان کامل بوده اند که قوام نظام آسمانها و زمین به آنها بوده باشد؟

اولا که ما معتقدیم حضرت عیسی علیه السلام عروج کرده و از دنیا نرفته اند لذا بُعدی ندارد که خود ایشان بدان معنا حجت باشند ، همچنین می تواند از حواریون ایشان برخی به چنان کمالی رسیده باشند که این مقام را حائز شده باشند.
حال تاریخ در این زمینه کمی ساکت است این مطلب را نفی نمی کند که حجت خدا همیشه در زمین وجود دارد.
موفق باشید.

محی الدین;888495 نوشت:
توضیحات خوب و ارزشمندی بود ولی پاسخ سوال ما در آنها نبود. اجازه دهید توضیح دهم.
بنابر مطالب شما بازهم این انسان است که در همه عوالم و در همه ادوار واسطه فیض است اما ظاهرا برای این فیض رسانی وجود مادی حضرات در عالم مادی( حال در هر عالم مادی که باشد) ضروری است اما مدت حضور انبیاء در این دوره حد اکثر به بیست هزار سال می رسد در حالیکه حداقل عمر جهان چهارده میلیارد سال است. اکنون سوالم را تکرار می کنم: پیش از این بیست هزار سال چه موجود مادی واسطه فیض الهی به موجودات مادی بوده است ؟

سلام علیکم
این حدیث که یک مورد هم نیست می تواند جواب خوبی برای سوال جنابعالی باشد:
طبق روایاتی[1]، پیش از آفرینش آدم و نسل حاضر، آدمها و نسلهایی از همین نوع بر این زمین می زیسته‏ اند که به یک نمونه از آن اشاره می کنیم: عن علی بن الحسین علیه السلام: ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاکُمْ بَلَی وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِم‏[2] سپس فرمود تو خیال میکنی خداوند جز شما چیزی نیافریده بخدا سوگند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفرید که تو در آخرین عالم قرار گرفته ‏ای.
در اکتشافات قرون اخیر فسیلهایی از نوع بشر پیدا شده که میلیونها سال قبل؛ بر روی این زمین می‏زیسته ‏اند، نتیجه اینکه این روایات که در بحار و توحید و خصال صدوق و دیگر کتب روایی نقل شده است، ظاهرا اشاره به همین مطلبی دارد که کشفیات علمی امروز بدان پی برده‏ اند.[3]




[1] . بحار ج 25 ص 25 و ج 8 ص 374، توحید صدوق ص 277 و خصال صدوق ص 652.


[2] . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏25 ص 25.


[3] . منبع: پایگاه حوزه2652-62652-6.


یاقوت احمر;889297 نوشت:
در متن عربی حدیث شریف ، کلمه "نور" را نیافتم.
شاید "نو (= جدید)" بوده اشتباها "نور" درج شده است؟

سلام علیکم
ممنون از دقت شما ، اصلاح شد.

استاد;889791 نوشت:
اولا که ما معتقدیم حضرت عیسی علیه السلام عروج کرده و از دنیا نرفته اند لذا بُعدی ندارد که خود ایشان بدان معنا حجت باشند ، همچنین می تواند از حواریون ایشان برخی به چنان کمالی رسیده باشند که این مقام را حائز شده باشند.
حال تاریخ در این زمینه کمی ساکت است این مطلب را نفی نمی کند که حجت خدا همیشه در زمین وجود دارد.

سلام و عرض ادب
بنده متوجه این اشکال و پاسخ حضرتعالی نشدم.
از کارشناس تاریخ سوال کردم فرمودند
پاسخگو

دوران فترت یعنی عصری که بعد از حضرت عیسی (ع) پیامبری که صاحب شریعت باشد مبعوث نشده است. در ا ین دوران که دوران فترت گفته می شود چند پیامبر را می توان نام برد که به رسالت تبلیغی مشغول بوده اند. حضرت یوحنا ،حضرت خالد بن سنان عبسی، حضرت پولس ، حضرت حنظله بن صفوان و حضرت اشمعون، پیامبرانی اند که در این دوران به امر تبلیغ کیش حضرت مسیح علیه سلام می پرداختند

موضوع چیست؟ تاریخ در مورد چه چیزی ساکت است؟
با سپاس


[="Tahoma"][="Navy"]

استاد;889793 نوشت:
این حدیث که یک مورد هم نیست می تواند جواب خوبی برای سوال جنابعالی باشد:
طبق روایاتی[1]، پیش از آفرینش آدم و نسل حاضر، آدمها و نسلهایی از همین نوع بر این زمین می زیسته‏ اند که به یک نمونه از آن اشاره می کنیم: عن علی بن الحسین علیه السلام: ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاکُمْ بَلَی وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِی آخِرِ تِلْکَ الْعَوَالِم‏[2] سپس فرمود تو خیال میکنی خداوند جز شما چیزی نیافریده بخدا سوگند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفرید که تو در آخرین عالم قرار گرفته ‏ای.
در اکتشافات قرون اخیر فسیلهایی از نوع بشر پیدا شده که میلیونها سال قبل؛ بر روی این زمین می‏زیسته ‏اند، نتیجه اینکه این روایات که در بحار و توحید و خصال صدوق و دیگر کتب روایی نقل شده است، ظاهرا اشاره به همین مطلبی دارد که کشفیات علمی امروز بدان پی برده‏ اند.[3]

سلام
ظاهرا نظر شما این است که واسطه فیض در ادوار مختلف و بطور متصل انسان بوده است خوب این در مورد بعد خلقت انسان قابل قبول است اما پیش از آن چه ؟
طبق یافته های علمی و ادواری که منابع دینی بدان اشاره دارند زمانی آسمان و سپس زمین خلق شده و بعد از آن دریاها و خشکی ها و سپس گیاهان و موجودات دیگر و تقریبا انسان آخرین موجود مخلوق است حال حدااکثر برای بیست میلیون سال آخر . خوب قبل این زمان واسطه فیض چه بوده است ؟
می خواهم بگویم بالاخره مدت زمان مدیدی در عالم خلقت انسانی نبوده است . خوب در این زمان بسیار طولانی فاقد انسان چه چیز واسطه فیض بوده است ؟
یا علیم[/]

محی الدین;889896 نوشت:
سلام
ظاهرا نظر شما این است که واسطه فیض در ادوار مختلف و بطور متصل انسان بوده است خوب این در مورد بعد خلقت انسان قابل قبول است اما پیش از آن چه ؟
طبق یافته های علمی و ادواری که منابع دینی بدان اشاره دارند زمانی آسمان و سپس زمین خلق شده و بعد از آن دریاها و خشکی ها و سپس گیاهان و موجودات دیگر و تقریبا انسان آخرین موجود مخلوق است حال حدااکثر برای بیست میلیون سال آخر . خوب قبل این زمان واسطه فیض چه بوده است ؟
می خواهم بگویم بالاخره مدت زمان مدیدی در عالم خلقت انسانی نبوده است . خوب در این زمان بسیار طولانی فاقد انسان چه چیز واسطه فیض بوده است ؟
یا علیم

سلام علیکم
این نظر بنده نیست و روایت هم مشخص است ، محدود کردن شما به بیست میلیون سال هم بدون دلیل است ، در روایت هزار هزار آدم بیان شده که دلالت بر کثرت می کند و بدون دلیل نمی توان محدودش کرد.
ضمن اینکه حتی اگر جایی انسان با بدن مادی در زنجیره ی خلقت نباشد ، می توان وجود نوری حضرات معصومین علیهم السلام را به عنوان اولین مخلوقات (صادر اول) واسطه خلقت دیگر موجودات دانست.
در نتیجه خلاصه سخن این است که وجود نوری و حقیقت انسان کامل قبل از خلقت عالم و ادم وجود داشته و او واسطه ایجاد و وجود همه مخلوقات است . چه این که بر اساس رویکرد عرفانی حقیقت نور وجود انسان کامل (ختمی مرتبت) نخستین ظهور نور وجود است که از هستی تجلی نموده و ظاهر شده است .به واسطه برکت فیض وجود او سایر موجودات آفریده شده‌اند، گرچه در این باره‌ جای سخن بسیار است، ولی به اختصار به بیان از عارف نامدار محیی‌الدین عربی و یک حدیث نورانی اشاره می‌شود.
ایشان معتقد است، حقیقت وجود انسان کامل اولین پدیده و نخستین ظهور هستی غیبی در عالم وجود است، زیرا آن گاه حق تعالى آفرینش جهان را اراده فرمود، از آن اراده الهی، حقیقتی به نام «هباء» که حکیمان از آن به هیولای کل یاد می‌کنند، تجلی کرد که اولین موجود عالم خلقت است، سپس خداوند با نور خود به سوی آن موجود (هباء) جلوه‌ای فرمود . هیچ چیزی در پذیرفتن آن نور الهی از حقیقت محمدی نزدیک‌تر نبود، پس وجود او در حقیقت از آن نور الهی است . نزدیک‌ترین فرد به او علی بن ابی طالب است که سرّ انبیا و امام عالمیان است.(1) نکته دیگر این که برای عالم وجود و نظام آفرینیش، چهار مرحله ذکر شده: عالم ربوبی، عالم عقل، عالم مثال، عالم طبیعت. نیز آنان به عقول ده‏گانه معتقدند که خداوند علت فاعلی و قریب عقل اول و عقل دوّم ،معلول عقل اوّل و در نهایت عقل دهم، علت فاعلی بر عالم مثال، عالم مثال نیز علت عالم طبیعت و ماده است، زیرا عالم، عالم اسباب و مسبّبات است . خداوند این نظام را بر اساس آن بنا نهاده است. انسان کامل خلاصه و عصاره همه این مراتب هستی است . از آن جا که (2) بین عالم ربوبی و عالم مادّه سنخیّت وجود ندارد، عوالم مختلف را به جهت برقراری سنخیّت بین عالم ربوبی و عالم ماده و طبیعت آفرید. از میان موجودات عالم مادّه، تنها انسان است که با عالم مثال سنخیّت دارد. برای ایجاد سنخیّت کامل، احتیاج به انسان کامل است، زیرا او واسطه فیض بر مجموعه انسان‏های دیگر است. در این زمینه فرقی بین فیض تکوین و تشریع نیست.
همان گونه که قانون سنخیّت بین علت و معلول و نیز نظام اسباب و مسببّات در عالم تکوین اقتضا می‏کند که بین عالم ربوبی و عالم طبیعت عوالم دیگری باشد تا فیض وجود از راه آن ها کانالیزه شده و به عالم طبیعت برسد، در مورد فیض معنوی خداوند و تصرّفات او در قلوب انسان نیز با واسطه انجام خواهد گرفت که همان وجود امام معصوم و انسان کامل است.

پی نوشت ها :
1. فتوحات مکیه، ج 2، باب 6، ص 227.
2،پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص155 ،نشر موسسه آثار امام خمینی، 1386 ش

یکی دیگه.;889812 نوشت:
موضوع چیست؟ تاریخ در مورد چه چیزی ساکت است؟

سلام علیکم
منظور بنده از سکوت تاریخ بیان نکردن نام تک تک حجج الهی بعد از حضرت عیسی علیه السلام است.

استاد;889959 نوشت:
سلام علیکم
این نظر بنده نیست و روایت هم مشخص است ، محدود کردن شما به بیست میلیون سال هم بدون دلیل است ، در روایت هزار هزار آدم بیان شده که دلالت بر کثرت می کند و بدون دلیل نمی توان محدودش کرد.
ضمن اینکه حتی اگر جایی انسان با بدن مادی در زنجیره ی خلقت نباشد ، می توان وجود نوری حضرات معصومین علیهم السلام را به عنوان اولین مخلوقات (صادر اول) واسطه خلقت دیگر موجودات دانست.
در نتیجه خلاصه سخن این است که وجود نوری و حقیقت انسان کامل قبل از خلقت عالم و ادم وجود داشته و او واسطه ایجاد و وجود همه مخلوقات است . چه این که بر اساس رویکرد عرفانی حقیقت نور وجود انسان کامل (ختمی مرتبت) نخستین ظهور نور وجود است که از هستی تجلی نموده و ظاهر شده است .به واسطه برکت فیض وجود او سایر موجودات آفریده شده‌اند، گرچه در این باره‌ جای سخن بسیار است، ولی به اختصار به بیان از عارف نامدار محیی‌الدین عربی و یک حدیث نورانی اشاره می‌شود.
ایشان معتقد است، حقیقت وجود انسان کامل اولین پدیده و نخستین ظهور هستی غیبی در عالم وجود است، زیرا آن گاه حق تعالى آفرینش جهان را اراده فرمود، از آن اراده الهی، حقیقتی به نام «هباء» که حکیمان از آن به هیولای کل یاد می‌کنند، تجلی کرد که اولین موجود عالم خلقت است، سپس خداوند با نور خود به سوی آن موجود (هباء) جلوه‌ای فرمود . هیچ چیزی در پذیرفتن آن نور الهی از حقیقت محمدی نزدیک‌تر نبود، پس وجود او در حقیقت از آن نور الهی است . نزدیک‌ترین فرد به او علی بن ابی طالب است که سرّ انبیا و امام عالمیان است.(1) نکته دیگر این که برای عالم وجود و نظام آفرینیش، چهار مرحله ذکر شده: عالم ربوبی، عالم عقل، عالم مثال، عالم طبیعت. نیز آنان به عقول ده‏گانه معتقدند که خداوند علت فاعلی و قریب عقل اول و عقل دوّم ،معلول عقل اوّل و در نهایت عقل دهم، علت فاعلی بر عالم مثال، عالم مثال نیز علت عالم طبیعت و ماده است، زیرا عالم، عالم اسباب و مسبّبات است . خداوند این نظام را بر اساس آن بنا نهاده است. انسان کامل خلاصه و عصاره همه این مراتب هستی است . از آن جا که (2) بین عالم ربوبی و عالم مادّه سنخیّت وجود ندارد، عوالم مختلف را به جهت برقراری سنخیّت بین عالم ربوبی و عالم ماده و طبیعت آفرید. از میان موجودات عالم مادّه، تنها انسان است که با عالم مثال سنخیّت دارد. برای ایجاد سنخیّت کامل، احتیاج به انسان کامل است، زیرا او واسطه فیض بر مجموعه انسان‏های دیگر است. در این زمینه فرقی بین فیض تکوین و تشریع نیست.
همان گونه که قانون سنخیّت بین علت و معلول و نیز نظام اسباب و مسببّات در عالم تکوین اقتضا می‏کند که بین عالم ربوبی و عالم طبیعت عوالم دیگری باشد تا فیض وجود از راه آن ها کانالیزه شده و به عالم طبیعت برسد، در مورد فیض معنوی خداوند و تصرّفات او در قلوب انسان نیز با واسطه انجام خواهد گرفت که همان وجود امام معصوم و انسان کامل است.

سلام
با تشکر
استاد گرامی شما در تایید طولانی بودن عمر بشر در زمین کشف انسان های چند میلیون ساله را شاهد گرفتید ماهم از همین منبع شاهد آوردیم که بخش قابل توجهی از عمر عالم مادی فاقد جانور و انسان بوده است پس انسان نمی تواند واسطه فیض در تمام طول عمر عالم مادی باشد . و اما اینکه می فرمایید وجود نوری و فرامادی انسان کامل یا همان صادر اول می تواند واسطه باشد در صورتی درست است که اهل معرفت و نقل دینی لزوم وجود مادی انسان کامل را بعنوان واسطه فیض مورد تاکید قرار ندهد پس واسطه دانستن وجود نوری برای عالم مادی مطابق با نظر اهل معرفت و نقل دینی نیست. بله وجود نوری برای مرتبه مادون خود واسطه است اما برای عالم مادی بطور مستقیم واسطه نیست و آن نیاز به واسطه خاص خودش دارد. حال این واسطه چیست؟
لازم به ذکر است که دانشمندان عمر عالم ماده را حدود پانزده میلیارد سال می دانند . عمر کره زمین قریب به پنج میلیارد سال و عمر حیات بر روی کره زمین دو نیم میلیارد سال است. با این حساب جهان مادی مدت مدیدی بوده اما زمینی نبوده و زمین بوده و حیاتی نبوده و حیات بوده و جانور و انسانی نبوده است.
یا علیم

داستانی خوانده بودم که الان منبع آن یادم نیست. اما نقل به مضمون آن این است:

در زمان حضرت خاتم الانبیا (ص) موجودی (احتمالا حیوان وحشی ) نزد پیامبر (ص) آمد و گفت: من موجودات دیگر را خیلی اذیت می کردم. جوانی آمد و دست و پای مرا بست تا من موجودات دیگر را اذیت نکنم و از آن زمان (که احتمالا چند صد یا چند هزار سال قبل بوده ) تا کنون دست و پای من بسته است.
پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمودند: برو و دست و پای او را باز کن.
حضرت علی (ع) دست و پای او را باز کردند.
آن موجود به پیامبر (ص) عرض کرد: با رسول الله ، همین جوان بود که چند صد (یا چند هزار) سال یش دست و پای مرا بست.

مولوی هم می گوید:
تا صورت پیوند جهان بود علی بود / تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود
شاهی که ولی بود و وصی بود علی بود / سلطان سخا و کرم و جود علی بود
هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم ایوب / هم یونس و هم یوسف و هم هود علی بود
هم موسی وهم عیسی وهم خضر و هم الیاس / هم صالح پیغمبر و داوود علی بود
عیسی به وجود آمد و در حال سخن گفت / آن نطق و فصاحت که در او بود علی بود
مسجود ملائک که شد آدم ز علی بود / در قبله محمد بود ، مقصود علی بود
از لحمک لحمی بشنو تا که بیایی / کان یار که او نفس نبی بود علی بود
آن شاه سرافراز که اندر شب معراج / با احمد مختار یکی بود علی بود
محمود نبودند کسانی که ندیدند / کاندر ره دین احمد محمود علی بود
این کفر نباشد سخن کفر نه این است / تا هست علی باشد و تا بود علی بود
آن قلعه گشايي كه در حلقه خيبر / بركند به يك حمله و بگشود ، علي بود
آن گرد سرافراز كه اندر ره اسلام / تا كار نشد راست نياسود ، علي بود
آن شير دلاور كه براي طمع نفس / بر خوان جهان پنجه نيالود ، علي بود
سر دو جهان جمله ز پنهان و ز پيدا / شمس الحق تبريز كه بنمود ، علي بود

اینها دلالت بر حضور حضرت امیر (ع) در ازمنه قبل از تولد خودشان دارد.

اصلاً ، برای ائمه اطهار ، همچنانکه حضور در مکانهای مختلف در یک زمان واحد ، امکان پذیر است ( حدیث اش هست) چرا حضور در زمان قبل از تولد خودشان امکانپذیر نباشد؟ مگر آنها بر زمان ولایت ندارند؟ (البته که دارند).

برخی از نکات دیگری که در ارتباط با این بحث باید به آنها هم فکر کرد:
- حقیقت هر موجودی ، صورت اوست نه ماده اش. آیا در بحث فلسفی از انسان کامل ، "ماده" او ملاک است یا شرط است؟ در احراز رتبه انسان کامل و اثرات وجودی او ، این بدن مادی چه اثری دارد؟
- دیگر اینکه ، هر موجودی وقتی کامل شود (حرکت صعودی اش به منتهای خود برسد) مجرد می شود.

محی الدین;890138 نوشت:
و اما اینکه می فرمایید وجود نوری و فرامادی انسان کامل یا همان صادر اول می تواند واسطه باشد در صورتی درست است که اهل معرفت و نقل دینی لزوم وجود مادی انسان کامل را بعنوان واسطه فیض مورد تاکید قرار ندهد پس واسطه دانستن وجود نوری برای عالم مادی مطابق با نظر اهل معرفت و نقل دینی نیست

با سلام
این مطلب را با منبع ارائه بفرمایید لطفا.

[="Tahoma"][="Navy"]

یکی دیگه.;891327 نوشت:
با سلام
این مطلب را با منبع ارائه بفرمایید لطفا.

سلام
نقل دینی وجود حجت الهی را برای حفظ اهل زمین و آسمان لازم می شمرد از جمله:
لولا الحجه لساخت الارض باهلها
و انی لامان لاهل السماوات و الارض
و اما از اهل معرفت حضرت علامه حسن زاده آملی وجود انسان کامل با بدن عنصری را برای حفظ عالم ضروری می داند.
یا علیم[/]

محی الدین;890138 نوشت:
و اما اینکه می فرمایید وجود نوری و فرامادی انسان کامل یا همان صادر اول می تواند واسطه باشد در صورتی درست است که اهل معرفت و نقل دینی لزوم وجود مادی انسان کامل را بعنوان واسطه فیض مورد تاکید قرار ندهد پس واسطه دانستن وجود نوری برای عالم مادی مطابق با نظر اهل معرفت و نقل دینی نیست. بله وجود نوری برای مرتبه مادون خود واسطه است اما برای عالم مادی بطور مستقیم واسطه نیست و آن نیاز به واسطه خاص خودش دارد. حال این واسطه چیست؟

سلام علیکم
ببینید برادر گرامی اینکه قبل از خلقت مادی انسان چه چیزی واسطه در عالم ماده بوده ، غیر از وجود نوری حضرات معصومین علیهم السلام یا همان صادر اول ، ما چیزی که به عنوان واسطه فیض مطرح شده باشد البته مادی هم باشد نداریم .
در مورد اصل خلقت هم که روایاتی داریم که اولین چیزی که خداوند خلق کرده رسول الله صلوات الله علیه و آله بوده است.
«اول ما خلق الله ارواحنا ثم خلق الملائکه؛ (عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 237) اولین چیزی که خداوند خلق کرد، ارواح ما بود (پیامبر و اهل بیت ) آن گاه فرشتگان را آفرید».
پس واسطه فیض اصل خلقت حقیقت رسول الله صلوات الله علیه و آله و حضرات معصومین علیهم السلام هستند و در خلقت مادی هم اصل واسطه ایشانند اما قبل از خلقت مادی انسان تا جایی که بنده متون دینی را جستجو کردم و از برخی اساتید نیز سوال کردم ، موجود مشخص مادی بیان نشده است.
البته ممکن است از اجنه که نزدیک ترین موجودات به انسان هستند عقلا بتوان به عنوان واسطه ی فیض نام برد اما متون دینی تا جایی که ما جستجو کردیم ساکتند.
موفق باشید.

استاد;892797 نوشت:
سلام علیکم
ببینید برادر گرامی اینکه قبل از خلقت مادی انسان چه چیزی واسطه در عالم ماده بوده ، غیر از وجود نوری حضرات معصومین علیهم السلام یا همان صادر اول ، ما چیزی که به عنوان واسطه فیض مطرح شده باشد البته مادی هم باشد نداریم .
در مورد اصل خلقت هم که روایاتی داریم که اولین چیزی که خداوند خلق کرده رسول الله صلوات الله علیه و آله بوده است.
«اول ما خلق الله ارواحنا ثم خلق الملائکه؛ (عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 237) اولین چیزی که خداوند خلق کرد، ارواح ما بود (پیامبر و اهل بیت ) آن گاه فرشتگان را آفرید».
پس واسطه فیض اصل خلقت حقیقت رسول الله صلوات الله علیه و آله و حضرات معصومین علیهم السلام هستند و در خلقت مادی هم اصل واسطه ایشانند اما قبل از خلقت مادی انسان تا جایی که بنده متون دینی را جستجو کردم و از برخی اساتید نیز سوال کردم ، موجود مشخص مادی بیان نشده است.
البته ممکن است از اجنه که نزدیک ترین موجودات به انسان هستند عقلا بتوان به عنوان واسطه ی فیض نام برد اما متون دینی تا جایی که ما جستجو کردیم ساکتند.
موفق باشید.

سلام
اهل معرفت می گویند توجه عارف به چیزی آنرا در مراتب دیگر هم حفظ می کند لذا می توان این فرض را مطرح کرد که انسان کامل عامل حفظ جهان پس از خلقت او در عالم مادی است چراکه محور توجه حق تعالی به عالم مادی است لذا موجب حفظ سایر شوون مادی هم می شود .
این توجه پیش از خلقت انسان می تواند متوجه کاملترین موجود مادی آن زمان بوده باشد اما در حال حاضر انسان کامل دلیل حفظ ساختار عالم مادی در شوون مختلفش می باشد. این نشان دهنده آن است که جهان مادی دارای مراتب کمال است و کاملترین مرتبه آن در وجود، کاملترین موجود مادی، متجلی است و کاملترین موجود مادی فعلی انسان کامل است که از تمام جهات دارای کمال است.
به عبارت دیگر مراتب عالم مادی در تحت توجه حق متعال به بالاترین مرتبه محفوظ می مانند. مثل اینکه بگوییم حیوانات بخاطر توجه به انسانها و گیاهان بخاطر توجه به حیوانات و جمادات بخاطر توجه به گیاهان محفوظ اند چه اینکه هر مرتبه بالاتر غایت مرتبه مادون است لذا بالاترین مرتبه به عنوان غایت الغایات باید مورد توجه باشد تا مراتب مادون حفظ شوند.
پس این نتیجه بدست آمد که علت حفظ موجودات مادی در تحت توجه به انسان کامل بخاطر غایت نهایی بودن انسان کامل است و این مثل حفظ مقدمه بخاطر ذی المقدمه است.
بر اساس این نتیجه منطقی، پیش از وجود انسان کامل عامل حفظ عالم مادی کاملترین موجود مادی زمانهای پیش بوده است. پس معنای وساطت در فیض غایت بودن در مراتب وجودی است یعنی چون خدای متعال می خواهد آن کمال حاصل شده و دوام یابد، دیگران را حفظ می کند. این معنا با نگاههای دیگر در اندیشه های دینی زیاد است.
یا علیم

جمع بندی
____________________________________________________________
سوال:
آیا در زمان پیامبران سابق ، مانند حضرت موسی و نوح ( علی نبیّنا و آله و علیهم السلام) نیز "انسان کامل" وجود داشته است؟ آیا خود انبیاء سابق ، مصداق انسان کامل بوده اند؟ آیا انسان کامل الزاماً با عصمت (چه خدادادی ، چه اکتسابی) لازم و ملزوم است؟ پیامبران سابق که معصوم نبوده اند.
پاسخ:
بله در همه ی زمانها انسان کامل وجود داشته و دارد زیرا انسان کامل مجرای فیض الهیست و فیض از مجرای وجود او به دیگر مخلوقات می رسد.
خود انبیاء از مصادیق انسان کامل هستند و آیه ی ( تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ) (بقره / 253) بیانگر وجود مراتب در انسان کامل است ، لذا پیامبران با وجودی که انسان کامل بوده اند برخی بر بعضی دیگر برتری داشته اند که دلیلش مراتب کمال و قرب ایشان بوده است.
کاملترین افراد و سرامد انسانهای کامل نیز چهارده معصوم علیهم السلام هستند که تمام انبیاء نیز از مجرای وجودی ایشان بهره مند می شوند.
همچنین عصمت اختصاص به چهارده معصوم ندارد ،بلکه سایر انبیا نیز دارای مقام عصمت اند . همه آنان از نظر عصمت در یک سطح نیستند ،زیرا روح انسان به لحاظ سیر تکامل و حرکت جوهری می‌تواند از مرتبه آغازین تجرد به عالی‌ترین درجه تجرد راه یابد . درجه تجرد هر روحی به اندازه سیر و حرکت جوهری‌اش در تحصیل مراتب کمال و تجرد بستگی دارد. هر مقدار روح کامل‌تر شود ،درجة متعالی‌‌تری پیدا می‌کند . کمالات و ملکات نورانی کامل‌تری نصیب او می‌شود. یکی از کمالات، ملکه عصمت است. هر گاه ملکه نورانی عصمت به حد نصاب لازم برسد و روح انسان به لحاظ جنبة عقل نظری و عقل عملی کامل شود، از هر گونه گرایش ناپسند دوری می‌کند . پیوسته جهت تحصیل ارزشی‌های انسانی و الهی می‌کوشد.
پس از دستیابی روح به ملکه عصمت به اندازه صفا و نورانیت و درجه وجودی روح، ملکه عصمت او نیز متفاوت خواهد بود، پس ملکه عصمت دارای درجات است . انسان‌های معصوم با این که همگی از مرتبه لازم عصمت بهره‌مندند، مراتب و درجات عصمت‌شان متفاوت است.(1)
بنابر این تمام انبیا(ع) دارای عصمت‌اند . همه آن ها به لحاظ عصمت در یک مرتبه نیستند. انبیای اوالوالعزم که در نبوت و رسالت درجه کامل‌تری دارند، در عصمت هم از سایر انبیا برترند.
خاتم انبیا که در همه کمالات وجودی از همه پیامبران برتر است ،در عصمت نیز از همه کامل‌تر و به گفته امام خمینی(ره) دارای عصمت مطلقه است . ائمه به دلیل آن که طینت‌شان برگرفته از طینت خاتم انبیا و پرتوی از نور وجود او است ،مثل پیامبر دارای عصمت مطلقه هستند. به همین جهت پیامبر اسلام نه تنها از گناه معصوم است ،بلکه از آنچه اصطلاحاً ترک اولى نام دارد ، نیز معصوم است ، در حالی که بعض معصومین از انبیا ، صاحب عصمت مطلقه نیستند.(2)
.................................................
پی‌نوشت‌ها:
1. پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 48،نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1386ش.
2. همان، ص 50.

موضوع قفل شده است