جمع بندی نماز بر طبق قرآن

تب‌های اولیه

211 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام علیکم
لطفا در موضوع بحث بفرمایید
متشکرم

[="Tahoma"][="Navy"]

shahed1;880217 نوشت:
سلام
قبل از هر چیز لازم می دانم خدمتتان عرض کنم بنده در اینجا قصد دارم مسئله نماز را از چشم انداز قرآن و از کلام رب العالمین که راستگو ترین تاریخ نگار است و در تاریخی که روایت می کند هیچ تاریکی و دروغی وجود ندارد، مورد بررسی قرار دهم و بنابر این غیر از حدیث پروردگار دیگر هیچ سخن و حدیثی را قابل احتجاج و استناد نمی دانم مخصوصاً وقتی با سخن خداوند مغایر باشد یا نتوان ردی از آن را در کتاب او یافت.
بنده به هیچ وجه تاریخ را انکار نمی کنم و احادیث و روایات را مردود نمی شمارم و معتقدم در بعضی موارد می توانند رهگشا باشند اما چیزی که هست آنها را حجت نمی دانم مگر اینکه همان چیزی را بگویند که کلام الله می گوید و بر آن منطبق شوند.
والا به صرف اینکه سخنی به پیامبر عزیز و نازنین نسبت داده شده باشد ، هر اندازه هم که محکم سند و متواتر باشد ، از نظر بنده قابل استناد و احتجاج نخواهد بود.
قویاً معتقدم هر آنچه را برای هدایت و رستگاری عموم انسانها لازم بوده خداوند در کتابش آورده و هیچ حکمی را مجمل و سربسته راها نکرده تا غیر او تشریح و تشریعش نمایند. به همین خاطر موضوع نماز را پیش کشیده ام تا صحت ادعای خود را ثابت نمایم چون هرگاه سخن از مجمل بودن قرآن باشد در آنجا حد اقل پای نماز در میان است.

سلام
سوال ما این است که قرآنی که شما بدان باور دارید خودتان از زبان مبارک رسول اکرم شنیده اید ؟
مطمئنا نه
پس از کجا به این قرآن باور دارید اما به احادیث نه ؟
از ناحیه باور دانشمندان مسلمان به حفظ قرآن کریم. غیر این است؟
خوب چطور می شود شما سخن دانشمندان مسلمان در حفظ قرآن کریم را باور دارید اما در منبعیت روایات که آن هم نظر عموم ایشان است شک دارید؟
به خود قرآن باز می گردیم . مگر قرآن نفرمود : انا انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم
خوب مرجع تبیین رسول الله چیست ؟
و آخر اینکه قرآن کریم در مورد نماز تقریبا هیچ تفصیلی ندارد بجز چند بیان عام که آنهم نیازمند به ملکه اجتهاد است .
شما چه نمازی را به مسلمانان پیشنهاد می کنید که نماز قرآنی باشد ؟
یا علیم[/]

محی الدین;887029 نوشت:

سلام
سوال ما این است که قرآنی که شما بدان باور دارید خودتان از زبان مبارک رسول اکرم شنیده اید ؟
مطمئنا نه
پس از کجا به این قرآن باور دارید اما به احادیث نه ؟
از ناحیه باور دانشمندان مسلمان به حفظ قرآن کریم. غیر این است؟
خوب چطور می شود شما سخن دانشمندان مسلمان در حفظ قرآن کریم را باور دارید اما در منبعیت روایات که آن هم نظر عموم ایشان است شک دارید؟
به خود قرآن باز می گردیم . مگر قرآن نفرمود : انا انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم
خوب مرجع تبیین رسول الله چیست ؟
و آخر اینکه قرآن کریم در مورد نماز تقریبا هیچ تفصیلی ندارد بجز چند بیان عام که آنهم نیازمند به ملکه اجتهاد است .
شما چه نمازی را به مسلمانان پیشنهاد می کنید که نماز قرآنی باشد ؟
یا علیم

احسنت
شاهد محترم بفرمایید حجیت قرآن و متقن بودن آن را طبق چه دلیلی به دست آوردید؟؟؟

shahed1;886110 نوشت:
شما بر اساس جه معیاری بهترین قول را تشخیص می دهید؟
سلام
بر اساس قرآن

shahed1;886110 نوشت:
یکی از مهمترین آنها همین نمازهای پنجگانه سنتی است که در این تاپیک و تا پیکهای: «در عصر رسول الله نماز به این شکل نبوده» ، «فلسفه نماز»، «منشأ بت پرستی چیست؟ »

shahed1;886110 نوشت:
دیگری حکم نحریم آبزیان بجز ماهی پولک دار و میگوست ، در این حکم ماهیان دو گونه هستند که یک گونه ماهیان پولک دار و میگو می باشند و گونه دیگر سایر آبزیان را تشکیل می دهند که در اصطلاح فقهی به آنها مسوخ گفته می شود و به حکم فقها ( که از روایتی آن را اخذ کرده اند) همگی حرامند! چرا؟! چون معتقدند آبزیان مسوخ در اصل یهودیانی هستند که خداوند آنها را در دریا مسخ کرده است! مگر آدم می تواند یهودی بخورد ؟!

shahed1;886110 نوشت:
بعنوان مثالی دیگر می توان به ماههای حرام اشاره کرد که در چندین جای این تالار مطرح شده و هنوز پاسخی نیافته است

در سايت جستجو ميكنم و تاپيك ها را خواهم ديد

shahed1;886110 نوشت:
اول خود آیه است که خداوند می فرمایند با دستور شستن صورت و دستها و پاهها قبل از نماز نمی خواهد ما را به سختی و مشکل بیندازد
اينكه خداوند نمي خواهد ما را به مشكل بيندازد چه ربطي دارد به اينكه پس ديگر درصورت تميز بودن نيازي به وضو نداريم؟!
آيا ما در قرآن اين آيه را داريم يا خير؟
"لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا"

با اين تفسيري كه شما داريد پس من بايد تمام عمر بخورم و بخوابم ، بعد هم بگويم خداوند خودش فرموده هر كسي را فقط به حد توانش تكليف ميكند ، خب وسع نفسِ من هم در همين حد بوده!!!
منظور از آنچه خداوند فرموده ، اين است كه احكام با "به سختي نيفتادن ما" ، تناسب دارند

shahed1;886110 نوشت:
دوم می گوید وقتی جُنُب هستید به نماز نایستید مگر اینکه استحمام کنید ، یعنی در صورت حمام کردن دیگر نیازی به وضو نیست
من پرسشيدم دليل بياوريد بر اينكه درصورت "تميز بودن" نيازي به وضو نيست
جور ديگري مي پرسم. فرض كنيد من و شما وارد مسجد ميشويم و مي خواهيم وضو بگيريم
پاي من بوي بد مي دهد اما پاي شما كاملاً تميز است
چرا هر دوي ما بايد مانند هم وضو بگيريم؟

shahed1;886110 نوشت:
در معنی طهارت گفته شده: هو ما يقابل النجس و القذر، أعمّ من أن يكون في مادّىّ أو معنوىّ – چیزی است که مقابل نجاست و چرک و پلیدی قرار می گیرد
پس چرا خداوند نفرموده در هنگام وضو دهان را هم بشوئيد؟

shahed1;886110 نوشت:
خواه مادی باشد یا معنوی
عجب! پس قبول داريد طهارت با نظافت متفاوت است

محی الدین;887029 نوشت:

سلام
سوال ما این است که قرآنی که شما بدان باور دارید خودتان از زبان مبارک رسول اکرم شنیده اید ؟
مطمئنا نه
پس از کجا به این قرآن باور دارید اما به احادیث نه ؟
از ناحیه باور دانشمندان مسلمان به حفظ قرآن کریم. غیر این است؟
خوب چطور می شود شما سخن دانشمندان مسلمان در حفظ قرآن کریم را باور دارید اما در منبعیت روایات که آن هم نظر عموم ایشان است شک دارید؟
به خود قرآن باز می گردیم . مگر قرآن نفرمود : انا انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم
خوب مرجع تبیین رسول الله چیست ؟
و آخر اینکه قرآن کریم در مورد نماز تقریبا هیچ تفصیلی ندارد بجز چند بیان عام که آنهم نیازمند به ملکه اجتهاد است .
یا علیم

سلام

اگر اجازه دهید در این تاپیک فقط به مسئله نماز بپردازیم در هرصورت به خاطر بی پاسخ نماندن سئوال شما می گویم:
مادر موسی وقتی او را را دریا افکند بسیار آشفته و اندوهگین بود به حدی که اگر لطف پروردگار نبود نزدیک بود همه چیز را خراب کند. او فکر می کرد این آب و صندوق است که موسای نوزاد را حرکت می دهد اما خداوند به او اطمینان داد که خودش هدایت صندوق را بعهده گرفته و این در مورد رسیدن قرآن به دست ما نیز صدق می کند . درست است که قرآن از زبان رسول خارج شده اما رسول فقط و فقط وظیفه ابلاغ آن را داشته و خداوند خود اراده کرده آن را بدست ما برساند. درثانی پیوستگی و یکپارچپی خاصی در مطالب کتاب وجود دارد به گونه ای که محال است از ذهن افراد مختلفی صادر شده باشد ، آنقدر پر محتوی و اسرار آمیز است که امکان ندارد بشری آن را نوشته باشد. من از خود قرآن به حقانیت آن پی می برم و نیازی ندارم کسی درباره آن تعریف کند تا قبولش کنم . مشک آن است که خود ببوید،نه آنکه عطار بگوید.

نقل قول:
شما چه نمازی را به مسلمانان پیشنهاد می کنید که نماز قرآنی باشد ؟

اگر در ادامه با من همراه باشید ، حقیقت نماز را با تفصیل بیشتری به شما خواهم گفت و به نور پروردگارم ، نماز الهی را به شما نشان می دهم

shahed1;886032 نوشت:

وقتی سیره ای که به پیامبر نسبت داده شده پادر هواست و هرکس مطابق فرقه خود آن را نقل می کند ( شیعه به یک صورت و سنی بصورتی متفاوت) چگونه می توان آن را شاهد گرفت؟!


Reza-D;886060 نوشت:
به این صورت که اقوال هر دو گروه را بشنویم ، درمورد آنها تحقیق کنیم و بهترین قول را انتخاب کنیم

shahed1;886110 نوشت:

شما بر اساس جه معیاری بهترین قول را تشخیص می دهید؟


Reza-D;887058 نوشت:
سلام
بر اساس قرآن

سلام
الآن شیعه و سنی در مورد نماز با هم اختلاف دارند؛ چه از نظر اذکار و چه حرکات و علمای هر دو فرقه به دلیل این اختلافات نماز یکدیگر را باطل می دانند. مفتیها می گویند نماز شیعه باطل است و فقها نماز اهل سنت را باطل می دانند. شما چگونه بر اساس قرآن این اختلافات را حل می کنید لطفاً توضیح دهید تا بعد به مطالب دیگرتان بپردازم.

عبدالرحیم;887036 نوشت:

احسنت
شاهد محترم بفرمایید حجیت قرآن و متقن بودن آن را طبق چه دلیلی به دست آوردید؟؟؟

سلام

دلایل فرآوان است اما مهمترین دلیل من تشابه احوال گذشتگان با مردمان امروز است و اینکه تمام تلاش پروردگار براین است تا ما را از اعمالی که قدما انجام می دادند برحذر دارد. فعلاً قصد بنده در این تاپیک پرداختن به حجت نماز است که می تواند معجزه کند و انسانها را رستگار نماید.

shahed1;886997 نوشت:

مساجد خاموشند ای چراغها کجایید؟


نور خداوند در مثل به چراغدانی می ماند که در آن چراغی است افروخته از روغن زیتون در حبابی شیشه ای که همچون ستاره ای فروزان می درخشد. چراغدانی که در آن چراغ می ایستد با حبابی که نورش را پخش می کند و روغنی که آن را می افروزد تا روشنگر محفلی باشد که در آن کسی به نماز ایستاده تا به نور قرآن ، در بامدادان و شامگاهان ، روشنگر راه مردمانی باشد که در آنجا حضور دارند. نوری (که از روغن شجره مبارکه زیتون حاصل می شود) بر نوری دیگر( که از کتاب مبارک قرآن طلعلع می کند) ، چه مثال زیبا و در خور تأملی!
خداوند این مثال را برای کسانی می زند که از آباء اولین خود آموخته اند ؛ مسجد مکانی است برای انجام حرکاتی هماهنگ و بیان الفاظی کوتاه و تکراری که باید روزی سه یا پنج مرتبه به آنجا رجوع کنند و این کارها را انجام دهند. از گذشته های بسیار بسیار دور و به مرور تا امروز مردم اینگونه تصور می کنند که آباء اولین را خداوند امر کرده که چنین کنند در حالی که این امر اهریمن است ولی متأسفانه اکثر مردمان این را نمی دانند!
محال است حکم نمازهای پنجگانه از طرف خداوند باشد چرا که این نمازها وضع شده اند تا راه دین را ببندند ، امکان ندارد خداوند خودش راه دینش را ببندد بلکه این اهریمن است که عهد کرده چنین کند.

نور خدا کنایه از علم اوست که به چراغ و ستاره ای درخشان تشبیه شده است ، ستاره ای که نه شرقی است و نه غربی ، نه طلوع دارد و نه غروب . علم خداوند طلوع ندارد و ازلی است ؛ اینگونه نیست که در زمان معینی برایش معلوم شده و به آن رسیده باشد ، مانند پدیده ها و قوانین علمی که به مرور کشف می شوند و به عیان می رسند. علم پروردگار هرگز افول نمی کند و هیچگاه از اعتبار ساقط نمی شود و اختلافی در آن بوجود نمی آید باز مانند بسیاری از نظریات و فرضیات علمی نیست که روزی متولد می شوند ، قوت می گیرند و روزی دیگر جای خود را به نظریه ای دیگر می دهند و از درجه اعتبار ساقط می گردند.
چراغ با حباب درخشانش اگرچه محیط را برای ما روشن می کند و اشیاء را از دل ظلمت خارج می کند اما این نور از خود آن چراغ نیست و به همین ترتیب اگرچه پیامبر در وهله اول نور خدا را پخش می کند و در اختیار مردمان قرار می دهد اما این نور از خود او نیست و تنها وظیفه او در این باره رساندن نور و ابلاغ وحی الهی است.
اگر رسولان الهی ( اعم از ملائکه و پیامبران) را صاحب شریعت و حکم بدانیم آنگاه همان بلایی به سرمان خواهد آمد که همه اقوام پیامبران پیشین آن را تجربه کردند و ما نیز داریم تجربه می کنیم و دین خدا را دگرگون و قولش را تبدیل می نماییم تا جایی که نماز با همه اهمیت و شکوهش را به یک سری حرکات و الفاظ تکراری، که گاه در بین عالم خواب و بیداری ادا می شوند، تبدیل می کنیم و آخرش صلوات گویان دستی به محاسن خود می کشیم و بسی خشنود و خرسند از اینکه بالاترین و والاترین فریضه الهی و سنت نبوی را انجام داده ایم در حالی که این نیست مگر سخن و سنت آباء اولین که دیگری آن را دیکته کرده است.

عزیزان!
نماز مکتب خانه دین است ، اگر امروز شاهد آن هستیم که اکثر قریب به اتفاق انسانها به دین مادری خود هستند و از دین الهی اطلاعی ندارند به خاطر این است که به مکتب نمی روند و اصلاً مکتب خانه ای منظمی وجود ندارد که مردم در آن شرکت کنند و به فراگیری دین بپردازند. همه دین آنها عبارت است از یک سری خرافات و اوهام و امانی که خداوند هیچ برهان و سلطانی در تایید آن نفرستاده است . همه می گویند: قال الله تعلی - اما هیچ کس نمی داند خداوند ، کی و کجا آنها را گفته و در قرآن کوچکترین اثری از آنها نمی توان یافت . نمونه اش همین نمازهای پنجگانه است که راه دین را بسته و انسان را از ذکر خداوند غافل ساخته است. اگر این نمازها را خداوند تشریع کرده پس چرا در کتاب خدا اثری از آنها یافت نمی شود؟ خداوند برای نشان دادن این قبیل دروغ بافیها ، از اقوام پیامبران می خواست کتابشان را بیاورند و بنگرند آیا در آن اشاره ای به این خیالات باطل و اوهام شده یا طبق معمول ریشه در سنت آباء اولین دارند که آغازگر آنها کسی نیست جز شیطان رجیم.
چرا کتابتان را نمی آورید؟ چرا شما نیز سنت آباء اولین را به عنوان دلیل و برهان خود مطرح می کنید؟

اگر می خواهید بدانید نماز چیست ، در چه وقتهایی و در کجا اقامه می شود ، آیات 35 تا 37 سوره نور را از دست ندهید که بخوبی از پس توضیح آن برآمده اند . در مثالی که پروردگار می زنند ؛ مسجد به مشکات ( چراغدان )، و پیامبر یا هر شاهدی که پیش می ایستد تا آیات خداوند را بر مردم تلاوت کند به چراغ ، و روغن زیتون به قرآن و کتاب آسمانی تشبیه شده که نور از آنجا سرچشمه گرفته و اخذ می شود.
بطوری که گفته اند ؛ در مساجد دوران باستان ، بر هر ستون تاقچه ای کوچک تعبیه می شده که به آن مشکات می گفته اند و در هر مشکات چراغی قرار می گرفته تا نور مسجد را تآمین کند. اینکه خداوند در مثالش صحبت از نور علی نور می کند ازاین بابت است که نور مشکات بر روی نور قرآن می افتد تا روشنی بخش محفل نمازگزاران باشد. می فرمایند : نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ .... فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ ....– نوری بر نوری دیگر در خانه هایی كه خدا رخصت داده ارجمندش دارند و در آنها اسمش را دکر کنند....
این عبارت یذکر فیها اسمه یا یذکر فیها اسم الله علاوه بر اینجا در آیات 114 سوره بقره و 40 سوره حج نیز آمده که در آن دو منظور از فیها مساجد بوده است و در اینجا نیز منظور مساجد است.
ادامه دارد

[="Tahoma"][="Navy"]

shahed1;887084 نوشت:
سلام

اگر اجازه دهید در این تاپیک فقط به مسئله نماز بپردازیم در هرصورت به خاطر بی پاسخ نماندن سئوال شما می گویم:
مادر موسی وقتی او را را دریا افکند بسیار آشفته و اندوهگین بود به حدی که اگر لطف پروردگار نبود نزدیک بود همه چیز را خراب کند. او فکر می کرد این آب و صندوق است که موسای نوزاد را حرکت می دهد اما خداوند به او اطمینان داد که خودش هدایت صندوق را بعهده گرفته و این در مورد رسیدن قرآن به دست ما نیز صدق می کند . درست است که قرآن از زبان رسول خارج شده اما رسول فقط و فقط وظیفه ابلاغ آن را داشته و خداوند خود اراده کرده آن را بدست ما برساند. درثانی پیوستگی و یکپارچپی خاصی در مطالب کتاب وجود دارد به گونه ای که محال است از ذهن افراد مختلفی صادر شده باشد ، آنقدر پر محتوی و اسرار آمیز است که امکان ندارد بشری آن را نوشته باشد. من از خود قرآن به حقانیت آن پی می برم و نیازی ندارم کسی درباره آن تعریف کند تا قبولش کنم . مشک آن است که خود ببوید،نه آنکه عطار بگوید.


سلام
این مساله که بیانگر اعجاز قرآن و مسلم است هیچ ربطی به تفاصیل تکالیف و تعالیم دین ندارد
ادعای شما مثل اینستکه بگویید من به وضوح این درخت را می بینم و باور دارم و خدای متعال همه آنچه که مستلزم دیدن و باور کردن آن است به من داده است
پس من از همه اسرار وجودی درخت باخبرم . من می دانم درخت چگونه تغذیه می کند چگونه رشد می کند چگونه میوه می دهد و چگونه میوه اش بزرگ و رسیده می شود.
مطمئنا این نتیجه گیری که به تفاصیل ابعاد وجودی درخت بر می گردد ربطی به دیدن و باور درخت ندارد و هریک ابزار خاص خودش را می خواهد
و اما باز هم می گویم در همان قرآن معجز آمده است که تبیین و تفصیل آیات بر عهده پیامبر ص است . اگر قرآن هیچ نیازی به تبیین نداشت که این آیه لغو است و اگر آیه لغو نیست پس ما در ابعاد مختلف نیازمند به تبیین رسول هستیم . پس سنت که حاکی از تبیین نبی ص است اعتبار قرآنی و الهی دارد و بعنوان مرجع و منبعی مهم در فهم قرآن باید مورد رجوع باشد.

shahed1;887084 نوشت:
اگر در ادامه با من همراه باشید ، حقیقت نماز را با تفصیل بیشتری به شما خواهم گفت و به نور پروردگارم ، نماز الهی را به شما نشان می دهم

ما نیازی به بیان و تفصیل شما نداریم. علمای چهارده قرن اسلام فهمشان از شما کمتر نبوده است. بسیار بوده و خواهند بود کسانی که به اندیشه بتراء خود بدون رجوع به مفسرین الهی و رسمی آن در فهم قرآن کریم استبداد کرده اند و به آغوش شیطان غلتیده اند . نمونه روشنش وهابیت جنایتکار است که خود تفسیر و خود اجرا می کند و ننگی بر دامن امت اسلام شده است.
یا هادی[/]

shahed1;887084 نوشت:
سلام
سلام
شیوهء بحث کردن شما جالب است. مدام انتظاری که از طرف مقابل دارید را خودتان نقض میکنید!

در ابتدای بحث از شما سوال پرسیدم گفتید سوال نپرس منظورت را بگو!
دو خط بعد خودتان از من سوال پرسیدید!!

حالا هم جناب "محی الدین" از شما دلیل پذیرش این قرآن را خواستند ، پاسخ دادید:


shahed1;887084 نوشت:
اگر اجازه دهید در این تاپیک فقط به مسئله نماز بپردازیم

سپس جناب "عبدالرحیم" دلیل حجیت قرآن را از شما خواستند ، پاسخ کوتاهی دادید و در میان آن پاسخ گفتید:

shahed1;887128 نوشت:
فعلاً قصد بنده در این تاپیک پرداختن به حجت نماز است

اما به سوالهایی که من در پست شماره 105 از شما پرسیده ام و دقیقاً درمورد موضوع مد نظر شماست (نماز ، و وضو که مقدمهء نماز است) پاسخ نمی دهید ، در عوض میگوئید:

shahed1;887102 نوشت:
شما چگونه بر اساس قرآن این اختلافات را حل می کنید لطفاً توضیح دهید تا بعد به مطالب دیگرتان بپردازم

یا خدا!!!
دوستان از قرآن میپرسند میگوئید موضوع بحث نماز است
من از نماز می پرسم میگوئید اول حل اختلاف از قرآن را اثبات کن!
:-??

به قول خودتان موضوع تاپیک "نماز" است. بحث تشخیص بهترین قول از قرآن را فعلاً کنار بگذاریم چون اصلاً موضوع تاپیک نیست. لطفاً به سوال های من در پست 105 پاسخ بدهید. البته من همینجا به شما قول می دهم سوال شما در خصوص تشخیص بهترین قول از قرآن از جانب من بدون پاسخ نماند. اما انشاالله بعد از بحث درمورد خود نماز

shahed1;880217 نوشت:
قویاً معتقدم هر آنچه را برای هدایت و رستگاری عموم انسانها لازم بوده خداوند در کتابش آورده و هیچ حکمی را مجمل و سربسته راها نکرده تا غیر او تشریح و تشریعش نمایند

shahed1;887084 نوشت:
اگر در ادامه با من همراه باشید ، حقیقت نماز را با تفصیل بیشتری به شما خواهم گفت

shahed1;887221 نوشت:
اگر می خواهید بدانید نماز چیست ، در چه وقتهایی و در کجا اقامه می شود ، آیات 35 تا 37 سوره نور را از دست ندهید که بخوبی از پس توضیح آن برآمده اند . در مثالی که پروردگار می زنند ؛ مسجد به مشکات ( چراغدان )، و پیامبر یا هر شاهدی که پیش می ایستد تا آیات خداوند را بر مردم تلاوت کند به چراغ ، و روغن زیتون به قرآن و کتاب آسمانی تشبیه شده که نور از آنجا سرچشمه گرفته و اخذ می شود

این پرسش را هم علاوه بر پرسش های قبلی پاسخ بفرمائید

عجب!!! شما قویاً معتقید خداوند هر آنچه برای هدایت بشر لازم بوده در کتابش آورده و نیازی به تشریح و تشریع

"غیر" نیست
بعد قصد دارید در این تاپیک نماز را از قرآن برای ما تشریح و تشریع کنید!!!
میشود این موضوع را توضیح بدهید؟! آیا شما از دایرهء
"غیر خدا" بیرون هستید؟!

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
با عرض سلام
بنده از جناب shahed1 درخواست می کنم که استدلال های خودشان را درباره کیفیت خواندن نماز و تعیین وقت نماز ارائه بنمایند و علاوه بر این در خصوص تعداد نماز های واجب و تعداد رکعات آن‌ها، استدلال های خودشان را جمع‌بندی کنند.
و من الله التوفیق

محی الدین;887237 نوشت:

سلام
این مساله که بیانگر اعجاز قرآن و مسلم است هیچ ربطی به تفاصیل تکالیف و تعالیم دین ندارد
ادعای شما مثل اینستکه بگویید من به وضوح این درخت را می بینم و باور دارم و خدای متعال همه آنچه که مستلزم دیدن و باور کردن آن است به من داده است
پس من از همه اسرار وجودی درخت باخبرم . من می دانم درخت چگونه تغذیه می کند چگونه رشد می کند چگونه میوه می دهد و چگونه میوه اش بزرگ و رسیده می شود.
مطمئنا این نتیجه گیری که به تفاصیل ابعاد وجودی درخت بر می گردد ربطی به دیدن و باور درخت ندارد و هریک ابزار خاص خودش را می خواهد

یا هادی

سلام

شما از من پرسیدید :

محی الدین;887029 نوشت:

سلام
سوال ما این است که قرآنی که شما بدان باور دارید خودتان از زبان مبارک رسول اکرم شنیده اید ؟
مطمئنا نه
پس از کجا به این قرآن باور دارید اما به احادیث نه ؟
از ناحیه باور دانشمندان مسلمان به حفظ قرآن کریم. غیر این است؟
خوب چطور می شود شما سخن دانشمندان مسلمان در حفظ قرآن کریم را باور دارید اما در منبعیت روایات که آن هم نظر عموم ایشان است شک دارید؟

و من پاسخ دادم :

نقل قول:
اگر اجازه دهید در این تاپیک فقط به مسئله نماز بپردازیم در هرصورت به خاطر بی پاسخ نماندن سئوال شما می گویم:
مادر موسی وقتی او را را دریا افکند بسیار آشفته و اندوهگین بود به حدی که اگر لطف پروردگار نبود نزدیک بود همه چیز را خراب کند. او فکر می کرد این آب و صندوق است که موسای نوزاد را حرکت می دهد اما خداوند به او اطمینان داد که خودش هدایت صندوق را بعهده گرفته و این در مورد رسیدن قرآن به دست ما نیز صدق می کند . درست است که قرآن از زبان رسول خارج شده اما رسول فقط و فقط وظیفه ابلاغ آن را داشته و خداوند خود اراده کرده آن را بدست ما برساند.

آیا این قسمت از پاسخ بنده شما را راضی کرد؟ اگر راضی کرده تا به سایر پرسشهایتان بپردازم در غیر اینصورت علت را توضیح دهید

Reza-D;887247 نوشت:

اما به سوالهایی که من در پست شماره 105 از شما پرسیده ام و دقیقاً درمورد موضوع مد نظر شماست (نماز ، و وضو که مقدمهء نماز است) پاسخ نمی دهید ، در عوض میگوئید:

سلام
من به تمام سئوالات شما پاسخ دادم تا اینکه بحث را به سیره پیامبر یا بهتر است بگویم سیره ای که به او منسوب شده کشاندید و ادعا کردید سیره می تواند شاهدی بر اینکه چگونه باید وضو بگیریم باشد حتی نوشتید جایی که آب هست تیمم باطل است!
بعد یک جمع بندی کردم و پست 107 را فرستادم:

shahed1;886032 نوشت:

وقتی سیره ای که به پیامبر نسبت داده شده پادر هواست و هرکس مطابق فرقه خود آن را نقل می کند ( شیعه به یک صورت و سنی بصورتی متفاوت) چگونه می توان آن را شاهد گرفت؟!


Reza-D;886060 نوشت:
به این صورت که اقوال هر دو گروه را بشنویم ، درمورد آنها تحقیق کنیم و بهترین قول را انتخاب کنیم

shahed1;886110 نوشت:

شما بر اساس جه معیاری بهترین قول را تشخیص می دهید؟


Reza-D;887058 نوشت:
سلام
بر اساس قرآن


و آخر سر پرسیدم:

الآن شیعه و سنی در مورد نماز با هم اختلاف دارند؛ چه از نظر اذکار و چه حرکات و علمای هر دو فرقه به دلیل این اختلافات نماز یکدیگر را باطل می دانند. مفتیها می گویند نماز شیعه باطل است و فقها نماز اهل سنت را باطل می دانند. شما چگونه بر اساس قرآن این اختلافات را حل می کنید لطفاً توضیح دهید تا بعد به مطالب دیگرتان بپردازم.

خب به شما حق می دهم از عهده پاسخ آخرین سئوال بر نیایید چون برای کسی که می خواهد مسائل قرآن را از طریق سنت حل کند جواب آن خیلی سخت است بنابراین منتظر پاسخ نمی مانم و در پست بعد به مطالب پست 105 شما می پردازم.

shahed1;887310 نوشت:
خب به شما حق می دهم از عهده پاسخ آخرین سئوال بر نیایید

happy
.......................

بن موسی;887300 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
با عرض سلام
بنده از جناب shahed1 درخواست می کنم که استدلال های خودشان را درباره کیفیت خواندن نماز و تعیین وقت نماز ارائه بنمایند و علاوه بر این در خصوص تعداد نماز های واجب و تعداد رکعات آن‌ها، استدلال های خودشان را جمع‌بندی کنند.
و من الله التوفیق

سلام
بنده دارم به مرور درباره کیفیت اقامه نماز ، تعیین اوقات و سایر مشخصات آن بحث می کنم و قبلاً در تاپیک « فلسفه نماز » نیز در این باره صحبت کرده ام که اگر تمایل داشته باشید می توانید به لینک زیر مراجعه کنید:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=45096

این هم یک سری دیگر از سئوالات پست 105 :

shahed1;886110 نوشت:

یکی از مهمترین آنها همین نمازهای پنجگانه سنتی است که در این تاپیک و تا پیکهای: «در عصر رسول الله نماز به این شکل نبوده» ، «فلسفه نماز»، «منشأ بت پرستی چیست؟ »و دیگر یادم نیست چه جاههایی مطرح شده ولی کارشناسان محترم یا موضوع را قفل کرده اند یا وارد بحث نشده اند.

shahed1;886110 نوشت:
یکی دیگر بحث سنگسار است که فعلاً در تاپیک: سنگسار ، مجازاتی قرآنی یا غیر اسلامی ؟ در جریان است و قبلاً در تاپیکی دیگر به اسم :
سنگسار ، مجازاتی قرآنی یا غیر اسلامی (توراتی) ؟؟ جریان داشت که به دلیل نبود کارشناس قفل شد.

shahed1;886110 نوشت:
دیگری حکم نحریم آبزیان بجز ماهی پولک دار و میگوست ، در این حکم ماهیان دو گونه هستند که یک گونه ماهیان پولک دار و میگو می باشند و گونه دیگر سایر آبزیان را تشکیل می دهند که در اصطلاح فقهی به آنها مسوخ گفته می شود و به حکم فقها ( که از روایتی آن را اخذ کرده اند) همگی حرامند! چرا؟! چون معتقدند آبزیان مسوخ در اصل یهودیانی هستند که خداوند آنها را در دریا مسخ کرده است! مگر آدم می تواند یهودی بخورد ؟!

shahed1;886110 نوشت:
بعنوان مثالی دیگر می توان به ماههای حرام اشاره کرد که در چندین جای این تالار مطرح شده و هنوز پاسخی نیافته است آیا شما جوابش را می دانی؟

من تا کنون مواردی از مغایرتهای سنت قطعیه و نقل شده از احادیث و روایات محکم سند و متواتر را نشان داده ام. ماههای حرام یکی از آنهاست که هم شیعه قبولش دارد و هم سنی اما ماههای حرام سنتی با ماههای حرام الهی همخوانی ندارند:
خداوند در موسم حج، چهار ماه به مشرکینی که پیمان شکنی کرده اند و علیه مسلمین شمشر کشیده اند فرصت می دهد تا آزادانه بگردند و کسی کاری با آنها نداشته باشد. بعد می فرمایند همینکه ماههای حرام تمام شدند هرجا آنها را یافتید بکشیدشان مگر اینکه توبه کنند و دست بردارند.( آیات ابتدایی سوره توبه)
سئوال: ماههای حرام سنتی می شوند: رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرم
فرمان خداوند علیه مشرکین در ذیحجه صادر شده و تا محرم فقط دو ماه به پایان ماههای حرام باقی مانده درحالیکه خداوند چهار ماه به آنها فرصت داده بود پس اشکال کجاست؟ از قرآن است یا سنت؟ سنتی ها و عترتی ها این اشکال را در قرآن جویا می شوند

ببینید چگونه زیر سبیلی جوابشان را دادید!

reza-d;887058 نوشت:

در سايت جستجو ميكنم و تاپيك ها را خواهم ديد

shahed1;887352 نوشت:
ببینید چگونه زیر سبیلی جوابشان را دادید

انتظار دارید حرف شما را بپذیرم و بدون خواندن آن تاپیک ها حرف شما را قبول کنم؟!

از طرفی من دو سوال کوتاه پرسیدم شما پاسخ ندادید و میگوئید اول درباره قرآن بحث کنیم
بعد انتظار دارید چندین مسئلهء مجزا که هر کدام تاپیک مجزا هم می طلبد را در این تاپیک بحث کنیم؟!

خدا همهء ما را در راه راست ثابت قدم نگاه دارد و اگر راهمان نادرست است ، به راه راست هدایتمان کند انشاالله

Reza-D;887058 نوشت:

اينكه خداوند نمي خواهد ما را به مشكل بيندازد چه ربطي دارد به اينكه پس ديگر درصورت تميز بودن نيازي به وضو نداريم؟!
آيا ما در قرآن اين آيه را داريم يا خير؟
"لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا"

با اين تفسيري كه شما داريد پس من بايد تمام عمر بخورم و بخوابم ، بعد هم بگويم خداوند خودش فرموده هر كسي را فقط به حد توانش تكليف ميكند ، خب وسع نفسِ من هم در همين حد بوده!!!
منظور از آنچه خداوند فرموده ، اين است كه احكام با "به سختي نيفتادن ما" ، تناسب دارند

اینکه شما جمله ای را سانسور کنید و بعد نتیجه دلخواه خود را از آن بگیرید ابداً کار شایسته ای نیست لطفاً دیگر این کار را نکن!

shahed1;886110 نوشت:
اول خود آیه است که خداوند می فرمایند با دستور شستن صورت و دستها و پاهها قبل از نماز نمی خواهد ما را به سختی و مشکل بیندازد بلکه می خواهد تا پاکیزه باشسم. دوم می گوید وقتی جُنُب هستید به نماز نایستید مگر اینکه استحمام کنید، یعنی در صورت حمام کردن دیگر نیازی به وضو نیست.

هدف خداوند از وضو پاکیزگی است و زمانی که این هدف با حمام کردن حاصل شده دیگر نیازی به وضو نیست .

shahed1;887367 نوشت:
اینکه شما جمله ای را سانسور کنید و بعد نتیجه دلخواه خود را از آن بگیرید ابداً کار شایسته ای نیست لطفاً دیگر این کار را نکن!
عزیزم جملهء من مثال بود!!!

باسلام
لطفا کسی از دوستان هست که بتواند جواب مرا بدهد :

آیا ندیدی که تمام کسانی که در آسمانها و کسانی که در زمینند برای خدا سجده می‌کنند؟! و (همچنین) خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان، و بسیاری از مردم! امّا بسیاری (ابا دارند، و) فرمان عذاب درباره آنان حتمی است؛ و هر کس را خدا خوار کند، کسی او را گرامی نخواهد داشت! خداوند هر کار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام می‌دهد! ( سوره حج ایه 22)

این سجده به چه صورت است؟

گیاه و درخت چگونه سجده می کنند؟

اگر سجده فقط به معنای پیشانی بر خاک نهادن است کوه چگونه سجده مس کند؟!
این چه چیزی است که بین انسان و حیوان و نبات و جماد مشترک است و سجده کردن نام گرفته

حامد1;887378 نوشت:
باسلام
لطفا کسی از دوستان هست که بتواند جواب مرا بدهد :

آیا ندیدی که تمام کسانی که در آسمانها و کسانی که در زمینند برای خدا سجده می‌کنند؟! و (همچنین) خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان، و بسیاری از مردم! امّا بسیاری (ابا دارند، و) فرمان عذاب درباره آنان حتمی است؛ و هر کس را خدا خوار کند، کسی او را گرامی نخواهد داشت! خداوند هر کار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام می‌دهد! ( سوره حج ایه 22)

این سجده به چه صورت است؟

گیاه و درخت چگونه سجده می کنند؟

اگر سجده فقط به معنای پیشانی بر خاک نهادن است کوه چگونه سجده مس کند؟!
این چه چیزی است که بین انسان و حیوان و نبات و جماد مشترک است و سجده کردن نام گرفته

سلام

اگر اجازه دهید به وقتش که رسید بنده به نوبه خود این را توضیح می دهم

حامد1;887378 نوشت:
باسلام
لطفا کسی از دوستان هست که بتواند جواب مرا بدهد :

آیا ندیدی که تمام کسانی که در آسمانها و کسانی که در زمینند برای خدا سجده می‌کنند؟! و (همچنین) خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان، و بسیاری از مردم! امّا بسیاری (ابا دارند، و) فرمان عذاب درباره آنان حتمی است؛ و هر کس را خدا خوار کند، کسی او را گرامی نخواهد داشت! خداوند هر کار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام می‌دهد! ( سوره حج ایه 22)

این سجده به چه صورت است؟

گیاه و درخت چگونه سجده می کنند؟

اگر سجده فقط به معنای پیشانی بر خاک نهادن است کوه چگونه سجده مس کند؟!
این چه چیزی است که بین انسان و حیوان و نبات و جماد مشترک است و سجده کردن نام گرفته

سلام
با تشکر از پرسش شما
لطفا در تاپیک جداگانه مطرح بفرمایید
موفق باشید

shahed1;887221 نوشت:
اگر می خواهید بدانید نماز چیست ، در چه وقتهایی و در کجا اقامه می شود ، آیات 35 تا 37 سوره نور را از دست ندهید که بخوبی از پس توضیح آن برآمده اند . در مثالی که پروردگار می زنند ؛ مسجد به مشکات ( چراغدان )، و پیامبر یا هر شاهدی که پیش می ایستد تا آیات خداوند را بر مردم تلاوت کند به چراغ ، و روغن زیتون به قرآن و کتاب آسمانی تشبیه شده که نور از آنجا سرچشمه گرفته و اخذ می شود.
بطوری که گفته اند ؛ در مساجد دوران باستان ، بر هر ستون تاقچه ای کوچک تعبیه می شده که به آن مشکات می گفته اند و در هر مشکات چراغی قرار می گرفته تا نور مسجد را تآمین کند. اینکه خداوند در مثالش صحبت از نور علی نور می کند ازاین بابت است که نور مشکات بر روی نور قرآن می افتد تا روشنی بخش محفل نمازگزاران باشد. می فرمایند : نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ .... فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ ....– نوری بر نوری دیگر در خانه هایی كه خدا رخصت داده ارجمندش دارند و در آنها اسمش را دکر کنند....
این عبارت یذکر فیها اسمه یا یذکر فیها اسم الله علاوه بر اینجا در آیات 114 سوره بقره و 40 سوره حج نیز آمده که در آن دو منظور از فیها مساجد بوده است و در اینجا نیز منظور مساجد است.
ادامه دارد

در اینجا منظور از یذکر فیها اسمه چیست؟
آیا منظور صدا زدن خداوند با یکی از نامهایش مانند الله یا رحمن است؟
مثلاً آنجا که می فرمایند :

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ
كيست ظالم تر از آن كس كه نگذارد در مساجد خدا، نام وى برده شود.

آیا منظور این است که در زمان رسول الله افرادی اجازه نمی دادند مردم در مساجد نام الله یا رحمن را به زبان بیاورند؟ فقط همین؟!
یا آنکس که تسبیح بدست می گیرد و هزار بار می گوید یا الله ، دارد اسم خدا را ذکر می کند؟! خیر ابداً اینگونه نیست.

اسم الله همان كَلِمَةُ اللَّهِ و كَلِمَاتُ اللَّهِ آیات الله هستند. خداوند در آیه 180 سوره اعراف می فرمایند: وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ

و نیز در آیه 40 سوره فصلت می فرمایند: إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا

بنابراین چه گفته شود : الذین یلحدون فی اسماء الله و چه گفته شود الذین یلحدون فی آیات الله هر دو اشاره به یک چیز دارند.
پس، اسم الله و اسماء الله با کلمات الله و آیات الله یکی هستند و فرق نمی کنند.
در سوره نمل وقتی هدهد نامه سلیمان را برای ملکه سبا می اندازد ملکه خطاب به اشراف و بزرگان قومش می گوید: کتابی گرانقدر برایم انداخته شده که از طرف سلیمان است و بسم الله الرحمن الرحیم می باشد.
به عبارت دیگر اگرچه فرستنده نامه سلیمان است اما متن آن به اسم الله است. یعنی سلیمان پیامی از الله را برای ملکه سباء فرستاده بود.به بیان دیگر، ملکه می گوید نوشته ای از سلیمان دریافت کرده که در اصل از طرف الله است .

چه گفته شود بسم الله الرحمن الرحیم و چه تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
چه بگوییم انه بسم الله الرحمن الرحیم ( که ملکه سبا گفت) یا بگوییم إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ.
همه یکی هستند و اشاره به این دارند که نوشتار متعلق به الله است و متن را آیات و کلمات الهی مصاحبت و همراهی می کنند.

ذکر الله = قرآن

معمولاً اکثریت مردم تا پایان عمرشان پیام خدا را نمی شنوند و اگر کسی آن را به گوششان برساند آزارشان می دهد و با نگاه خشم آلود خود می خواهند او را پاره کنند، همین نا دانی ، تعصب به سنت آباء اولین و عصبانیت مفرط است که آنها را به فحش و نا سزا وا می دارد:

وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ( خودتان بروید ترجمه های مختلف آیه 51 از سوره قلم را ببینید. من به شما نرم افزار کم حجم الانوار را توصیه می کنم)

حالا این ذکر چیست که وقتی مردم آن را آنگونه که باید می شنوند ، بر آشفته می شوند تا جایی که پیامبر خود را شاعری دیوانه خطاب می کنند و گمان می کنند دارد برایشان شعرمی خواند؟

آن نیست مگر قرآن مبین.

وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ ( بروید به سوره یس آیه 69)

از ازل اینگونه بوده و تا ابد اینگونه خواهد بود که مردم گمان می کنند کتاب آسمانی ( یعنی همان ذکر) باید در دست شخص بخصوصی قرار گیرد و می بایست چنان شخصی آن را بخواند و تفسیر کند. شخصی ماورایی با قدرتهای مافوق بشری که نوری بر سر و صورت دارد اگر غیر این باشد آن شخص دروغگو و دیوانه ای بیش نیست.

وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ( بروید به سوره حجر آیه 6 و آیات بعد آن))

ذکر الله = کتاب آسمانی

شیطان همه همت و تلاشش این است که ما را از این ذکر غافل کند و آن را در ذهنمان به فراموشی بسپارد تا به حزب و دین خود درآورد

اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَٰئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ( بروید به سوره مجادله آیه 19)

در آیه 36 سوره نور ، رسیدیم به اینکه نور خداوند و نور مشکات در مساجد روی هم می افتند تا روشنی بخش محفل کسانی باشند که در آنجا برای صلات گرد آمده اند. حال که تا حدودی با مفاهیم اسم الله و ذکرالله آشنا شدیم به سراغ سومین آیه یعنی آیه 37 سوره نور می رویم:

رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ ....
مردانی که نه تجارت و نه معامله‌ای آنان را از ذکر خدا و نماز غافل نمی کند....

کلمه رجال که در ابتدای آیه آمده در واقع مربوط به آیه قبل است و مجموعاً می خواهد بگوید : در آن خانه ها ( = مساجد) مردانی هستند که بامدادان ( فجر) و شامگاهان ( عشاء) برای پروردگار در حال فعالیت و تلاش هستند و هیچ تجارت و معامله ای آنها را از صلات ( = ذکرالله) غافل نمی کند. در اینجا صلات حکم عطف بیان برای ذکر الله را دارد

ذکرالله = صلات


تا اینجا مشخص شد که ذکر الله برابر است با قرآن و کتاب آسمانی، حالا می خواهم نشان دهم صلات مساوی است با ذکر الله. اجازه دهید تا از آیه معروف سوره جمعه شروع کنیم:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ( آیه 9)

چرا وقتی مومنین را به نماز صدا می زنند باید به ذکر الله بشتابند؟ چون ذکر الله همان صلات است. صلات به خودی خود چیزی نیست جز اقبال و توجه به چیز دیگری که در این مورد آن چیز دیگر ذکر الله است پس صلات بطور مختصر اشاره دارد به ذکر الله

نقل از تفسیر المیزان:

نقل قول:
و منظور از (نماز روز جـمـعـه ) همان نمازى است که مخصوص روز جمعه تشریع شده . و منظور از (سعى به سوى ذکر خدا) دویدن به سوى نماز جمعه است . و مراد از (ذکر خدا) همان نماز است ، همچنان که در آیه (و لذکر اللّه اکبر) به طورى که گفته اند مراد نماز است .

در آیه زیر نیز صلات عطف شده به ذکر الله و بیان می دارد که ذکر الله همان صلات است
إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ ۖ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ ( سوره مائده آیه 91)

در کتاب مسند ابن المبارك، ج1، ص143 که از کتب اهل سنت هست این ماجرا را نقل می کند که مطالعه اش برای کاربر شاهد خالی از لطف نیست:
أن رجلا أتاه فسأله عن شيء فحدثه
مردي نزد عمران بن حصين (که از صحابي هم است) آمد و مطلبي را سؤال کرد و عمران بن حصين جواب او را از سنت داد.
فقال الرجل حدثوا عن كتاب الله ولا تحدثوا عن غيره.
آن مرد گفت: آقاي عمران بن حصين! با ما فقط از قرآن حرف بزن و از غير آن چيزي نگو.
فقال إنك امرؤ أحمق.
تو يک آدم احمقي هستي.
أتجد في كتاب الله أن صلاة الظهر أربعاً لا يجهر فيها،
در کجاي قرآن نوشته است نماز ظهر ۴ رکعت است و بايد آهسته خوانده شود
وعدد الصلوات
کجا گفته است که نماز صبح ۲ رکعت است ؟ به من نشان بده.
وعدد الزكاة ونحوها.

عبدالرحیم;887509 نوشت:
در کتاب مسند ابن المبارك، ج1، ص143 که از کتب اهل سنت هست این ماجرا را نقل می کند که مطالعه اش برای کاربر شاهد خالی از لطف نیست:
أن رجلا أتاه فسأله عن شيء فحدثه
مردي نزد عمران بن حصين (که از صحابي هم است) آمد و مطلبي را سؤال کرد و عمران بن حصين جواب او را از سنت داد.
فقال الرجل حدثوا عن كتاب الله ولا تحدثوا عن غيره.
آن مرد گفت: آقاي عمران بن حصين! با ما فقط از قرآن حرف بزن و از غير آن چيزي نگو.
فقال إنك امرؤ أحمق.
تو يک آدم احمقي هستي.
أتجد في كتاب الله أن صلاة الظهر أربعاً لا يجهر فيها،
در کجاي قرآن نوشته است نماز ظهر ۴ رکعت است و بايد آهسته خوانده شود
وعدد الصلوات
کجا گفته است که نماز صبح ۲ رکعت است ؟ به من نشان بده.
وعدد الزكاة ونحوها.

سلام
اگر من جای آن شخص بودم می گفتم :

أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ – آیا بر سر اسمائی که شما و آباء اولینتان اسم نهاده اید ، با من مجادله می کنید؟ اسمائی که خداوند نه از آنها اسم برده و نه حاوی سلطان و برهانی از جانب او هستند؟!

اگر خداوند در کتابش اسمی از نماز ظهر چهار رکعتی یا نماز صبح دو رکعتی نبرده برای این است که اینها اسم الله نیستند و به کتاب او تعلق ندارند بلکه متعلق به سنت آباء اولین هستند و باید اثر آنها را در کتب آباء اولین نظیر کتابهای ششگانه و چهارگانه یافت نه در کتاب رب العالمین.
آیا می توان با قول آباء اولین و اهواء باطلی که از زبان بشر خارج می شود ، نور خدا را خاموش کرد؟

تا اینجا از تاریخچه عصر رسول الله – که خداوند آن را نقل می کند - به شواهدی رسیده ایم که نشان می دهند مردم آن روزگار ، در بامدادان ( فجر) و شامگاهان ( عشاء) در مساجد گرد هم می آمده اند و کسی ( پیامبر یا شخصی دیگر) برای آنها قرآن می خوانده و آنها را از آنچه پروردگار برایشان نازل نموده با خبر می کرده است. همچنین در آیه 58 همین سوره نور که فعلاً مورد بحث است ، به شاهدی دیگر می رسیم که تایید می کند در آن زمان نمازهای یومیه در دو موقع فجر و عشاء اقامه می شده اند و خبری از نماز ظهر نبوده. اصولاً هیچ آیه ای از قرآن به نماز ظهر و عصر اشاره نکرده و معلوم است این دو نماز بعد از دوران پیامبر ابداع شده اند.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ۚ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ۚ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ ۚ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ ۚ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدمتکاران و عباد شما، و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیده‌اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و در ظهرهنگامی که لباسهای خود را بیرون می‌آورید، و بعد از نماز عشا؛ این سه وقت خصوصی برای شماست؛ امّا بعد از این سه وقت، گناهی بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیّت به یکدیگر خدمت نمایید). این گونه خداوند آیات را برای شما بیان می‌کند، و خداوند دانا و حکیم است.
بطوری که از روی آیه مشخص است، خداوند از فجر و عشاء بعنوان اوقات نماز یاد کرده اما از ظهر به عنوان وقت نماز اسم نبرده است . فرموده : مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ یا مِنْ بَعْدِ صَلَاةِ ِ الْعِشَاءِ اما نگفته من بعد صَلَاة الظهر و این یکی از شواهدی است که نشان می دهد در روزگار رسول الله نماز ظهری وجود نداشته. بر اساس سنتی که به پیامبر منسوب شده ، قاعدتا در وقت ظهر مردم باید در مسجد باشند و در مسجد و حین اقامه نماز ، کسی لباس خود را در نمی آورد آن هم در حدی که بجز همسرش نباید کسی او را ببیند!

به خاطر اینکه موضوع یکنواخت و خسته کننده نشود، من بعد سعی می کنم از روش قرآن استفاده کرده و در لابلای مطالب به برخی آیتهای الهی که می توانند موجب تذکر و تثبیت قلوب شوند اشاره کنم. البته چنانچه مسئولین محترم سایت صلاح نبینند این کار را نمی کنم و و پست خود را حذف می کنم.
یکی دو هفته پیش در این تالار به تاپیکی برخوردم که شرحش در لینک زیر موجود است و عنوانش هست : بررسی زمان بارداری در قرآن:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=52870

به تجربه دریافته ام هرجا ایرادی از قرآن گرفته می شود و به آیات آن اشکالی وارد می گردد ، در آنجا پدیده ای جالب و گاه حیرت انگیزی وجود دارد. خلاصه اشکالی که آغازگر محترم تاپیک به آیات قرآن وارد کرده این است که خداوند در آیه 15 سوره احقاف زمان حمل تا اتمام شیردهی نوزاد را 30 ماه اعلام کرده در حالی که در آیه 14 سوره لقمان زمان شیردهی را در دوسال اعلام نموده است و این از نظر آغازگر محترم ( که احنمالاً او نیز از روی دست کس دیگری نوشته ) یک تناقض و اشکال است.
وقتی زنان نوزادان خود را تا دوسال شیر می دهند نوزاد باید چند ماهه به دنیا بیاید که مجموع دوران ابارداری و شیردهی او به 30 ماه برسد؟ لابد 6 ماه!
در اینترنت جستجو کردم دیدم بر اساس آمارهای جهانی که بعضاً در سایتهای بسیار معتبر منتشر شده اند ، مدت زمان شیر دهی بین 18 تا 24 ماه است که متوسط آن می شود 21 ماه حال اگر 21 ماه را که متوسط زمان شیردهی است با متوسط زمان بارداری ، یعنی 9 ماه ، جمع کنیم حاصل همان 30 ماهی می شود که خداوند فرموده. آنچه خداوند اعلام کرده ، متوسط زمان موجود حمل و شیردهی در جوامع بشری دیروز و امروز است اما آنچه خود به آن توصیه کرده 24 ماه شیردهی است که با احتساب 9 ما بارداری ا روی هم رفته می شود 33 ماه.

shahed1;887525 نوشت:
سلام
اگر من جای آن شخص بودم می گفتم :

أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ – آیا بر سر اسمائی که شما و آباء اولینتان اسم نهاده اید ، با من مجادله می کنید؟ اسمائی که خداوند نه از آنها اسم برده و نه حاوی سلطان و برهانی از جانب او هستند؟!

اگر خداوند در کتابش اسمی از نماز ظهر چهار رکعتی یا نماز صبح دو رکعتی نبرده برای این است که اینها اسم الله نیستند و به کتاب او تعلق ندارند بلکه متعلق به سنت آباء اولین هستند و باید اثر آنها را در کتب آباء اولین نظیر کتابهای ششگانه و چهارگانه یافت نه در کتاب رب العالمین.
آیا می توان با قول آباء اولین و اهواء باطلی که از زبان بشر خارج می شود ، نور خدا را خاموش کرد؟

سلام
ظاهرا شما قصد پاسخ ندارید و مرتب در حال فرار هستید
شیوه نماز خواندن را از کجا یاد بگیریم؟

رضا ثقلین;886928 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

اولا توصیه میکنم با متانت بیشتری صحبت کنید

ثانیا بنده برای خدا باید و نباید تعریف نکردم شما مطلبی فرمودید که:(( حکمت این جمله ی معترضه چیست ؟ احتمالاتی وجود دارد یکی رعایت ترتیب اعمال در وضو است ( اول صورت دوم دست ها سوم سر و چهارم پا )
3
بررسی اسلوب ها و آهنگ کلام : ( مقایسه کنید .. ) ( البته این شیوه نقصان هایی و اشکالاتی دارد ... )
فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق و ارجلکم الی الکعبین وامسحوا برئوسکم
فاعسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق وامسحوا برئوسکم و ارجلکم الی الکعبین ))

این مطلب بنده در تکمله و بحث بر محور مطلب شما بود که عرض کردم اگر قرار بر ترتیب جسمی بخواهد باشد خدای سبحان باید ابتدا از سر شروع کند نه از صورت و ...

پس وقتی این کار را نکرده این اشکال که برخی از اهل سنت مطرح میکنند که نوع ترتیب و وصل پا با فتحه به ایدیکم و وجوهکم پس نتیجه شستن پا میشود از اساس باطل است!!

این نه تکلیف و باید و نباید برای خدای سبحان مشخص کردن است نه مغلطه! پاسخی در رد این شبهه و سوال است!

با تشکر

با سلام و احترام

لابد اگر بگویم مغلطه نکردید متانت به خرج داده ام ؟!

بزرگوار دلایل شما را قبول می کنم مبنی بر اینکه مقصود خداوند مسح پا است نه غسل پا. اما آن جملات شما ربطی به کلام بنده نداشت ...

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم


و طاها;887721 نوشت:
لابد اگر بگویم مغلطه نکردید متانت به خرج داده ام ؟!

برادر گرامی اگر بنده مغلطه کردم باید با دلیل به این حقیر تذکر بفرمایید و الا آن مطالبی که فرمودید در شان یک گفتگوی دینی نبود! به جملاتی که فرمودید دقت بفرمایید:

((ما نگفتیم شما ترتیب وضو را مشخص کنید و برای خدا باید و نباید تعریف کنید... نه انچه شما از خودتان ساخته اید))

به هر حال بگذریم!

و طاها;887721 نوشت:
اما آن جملات شما ربطی به کلام بنده نداشت ...

بزرگوار در ارسال قبل هم عرض کردم که:

(( این مطلب بنده در تکمله و بحث بر محور مطلب شما بود که عرض کردم اگر قرار بر ترتیب جسمی بخواهد باشد خدای سبحان باید ابتدا از سر شروع کند نه از صورت و ...

پس وقتی این کار را نکرده این اشکال که برخی از اهل سنت مطرح میکنند که نوع ترتیب و وصل پا با فتحه به ایدیکم و وجوهکم پس نتیجه شستن پا میشود از اساس باطل است!!))


با تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم


shahed1;880240 نوشت:
و در قرآن کریم تنها از دوصلات ( بعنوان نماز روزمره) اسم برده شده و فقط موقعیت این دو نماز مشخص گردیده است . دو نماز مذکور به صلات الفجر و صلات العشاء معروف بوده اند و خداوند در آیاتی متذکر آنها شده است.

جناب شاهد با این 2 آیه چه میکنید؟ آیه 130 سوره طه و آیه 39 سوره ق

فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُـلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا وَ مِنْ ءَانَآىءِ الَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى 130

پس بر آنچه مى گويند شكيبايى كن و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از فرو شدن آن با ستايش پروردگارت (او را) تسبيح گوى، و برخى از ساعات شب و كناره هاى روز را (هم) به نيايش بپرداز، شايد خشنود گردى. 130

آيه 130 ـ اشاره اى بس لطيف به نمازهاى پنج گانه يوميه دارد كه "قبل طلوع الشمس" براى نماز صبح است و طلوع هم به معناى آغاز درخشش خورشيد و پيش از نمودارشدن قرص خورشيد است و "قبل غروبها" در رابطه با نماز عصر است كه قبل از فرونشستن خورشيد مقرر است. درنتيجه نماز عصر پس از آن قضا است.

سپس "و من آناء الليل" نظر به مغرب و عشاء دارد و در آخر كار "و اطراف النهار" شاهد كرانه هاى سه گانه روز يعنى صبح و ظهر و عصر است، زيرا اطراف جمع طَرَف و كرانه است. اگر مقصود تنها صبح يا عصر بود "طَرَفى النهار" مى فرمود و نه "اطراف النهار". روى اين اصل، اطراف سه كرانه روز را شامل است.

http://www.olumquran.com/fa/publication/farsi-books/item/tj-forghan3


فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُـلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ 39

پس بر آنچه مى گويند صبر كن، و پيش از برآمدن آفتاب (: نماز صبح) و پيش از غروب (: نماز ظهر و عصر) با ستايش پروردگارت تسبيح گوى. 39

آيه 39 ـ بيانگر اجمالى براى اوقات نمازهاى پنجگانه است كه پس از نماز صبح و عصر نماز واجب شبانه به ميان آمده و ديگر از نماز ظهر خبرى صريح در اين آيه نيست مگر اينكه پيش از غروب نماز ظهر و عصر را و شب هر دوى مغرب و عشاء را در برگيرد،

http://www.olumquran.com/fa/publication/farsi-books/item/tj-forghan5

با تشکر

رضا ثقلین;887722 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

برادر گرامی اگر بنده مغلطه کردم باید با دلیل به این حقیر تذکر بفرمایید و الا آن مطالبی که فرمودید در شان یک گفتگوی دینی نبود! به جملاتی که فرمودید دقت بفرمایید:

((ما نگفتیم شما ترتیب وضو را مشخص کنید و برای خدا باید و نباید تعریف کنید... نه انچه شما از خودتان ساخته اید))

به هر حال بگذریم!

بزرگوار در ارسال قبل هم عرض کردم که:

(( این مطلب بنده در تکمله و بحث بر محور مطلب شما بود که عرض کردم اگر قرار بر ترتیب جسمی بخواهد باشد خدای سبحان باید ابتدا از سر شروع کند نه از صورت و ...

پس وقتی این کار را نکرده این اشکال که برخی از اهل سنت مطرح میکنند که نوع ترتیب و وصل پا با فتحه به ایدیکم و وجوهکم پس نتیجه شستن پا میشود از اساس باطل است!!))


با تشکر

با سلام و احترام

من صحبت از ترتیب و موالات وضو کردم نه ترتیب جسمی...
ان وقت بیایید روی ترتیب جسمی بحث کنید یعنی مغلطه...
ترتیب اعضای وضو در ایه تحقق یافته و مشهود است و حتما خداوند از روی حکمتی این ترتیب را ذکر کرده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


و طاها;887790 نوشت:
من صحبت از ترتیب و موالات وضو کردم نه ترتیب جسمی...
ان وقت بیایید روی ترتیب جسمی بحث کنید یعنی مغلطه...
ترتیب اعضای وضو در ایه تحقق یافته و مشهود است و حتما خداوند از روی حکمتی این ترتیب را ذکر کرده است.

برادر گرامی بنده متوجه فرمایش شما هستم بنده قصدم از آن مطلب این بود که اگر ترتیب جسمی مورد نظر اهل سنت باشد باید آن گونه می بود که عرض شد اگر هم موالات باشد باز هم اشکال اهل سنت وارد نیست چون به نص آیه شریفه و فرمایش شما ترتیب اعضای وضو موجود است و خدای سبحان با حکمت این کار را انجام داده

باز هم عرض میکنم بحث بنده ((در تکمله و بحث بر محور مطلب شما بود)) بنده پاسخ به شبهه اهل سنت دادم چون شما هم در مطلبی که از بنده نقل قول کردید این مطلب را آوردید بنده خواستم با نقل قول مطلب شما این مطلب را هم یاد آوری کنم و الا میدانم مقصود شما چیست و نظرتان در این باره را قبلا در تاپیک وجوب مسح کل روی پا از قرآن دیده و با هم گفتگو داشتیم!

با تشکر

عبدالرحیم;887701 نوشت:

سلام
ظاهرا شما قصد پاسخ ندارید و مرتب در حال فرار هستید

سلام
فرار دیگه چیه؟! یعنی اگر بنده حرفی بزنم که مطابق دلخواه شمانباشد دارم فرار می کنم؟
جیزی که در قرآن وجود ندارد به زور که نمی توان به آن تحمیل کرد!

عبدالرحیم;887701 نوشت:

شیوه نماز خواندن را از کجا یاد بگیریم؟

در نمازهای سنتی شیوه نمازخواندن به چه شکل است؟
یکی جلو می ایستد حمد و سوره ای می خواند و بقیه گوش می دهند ، زمانی هم که آهسته و در دلش می خواند دیگر به چیزی گوش نمی دهند و هرکس در دنیای خودش سیر می کند بعد همگی یک سری حرکات انجام می دهند و اذکاری را زیر لب زمزمه می کنند ، تشهد می خوانند و سلام .
شیوه اقامه صلات الهی به اینصورت است که باز هم یکی جلو می ایستد و قرآن می خواند و بقیه به حکم الهی باید سکوت اختیار کنند و فقط گوش فرا دهند. در حین اقامه صلات نیاز به هیچ حرکتی هم نیست و کسی هم که قرآن را به گوش مردم می رساند نه باید آن را آنقدر بلند بخواند که مردم از صدایش آزرده شوند و نه آنچنان آهسته که کسی صدایش را نشنود که البته این هم یک دستور و حکم الهی است. هریک از نماز های دوگانه یومیه حدود یک ساعت و نیم زمان می برند و مردم لازم است در تمام این مدت در مسجد حضور داشته باشند.
حالا اگر صحبت و یا سئوالی دارید در خدمتم.

رضا ثقلین;887729 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

جناب شاهد با این 2 آیه چه میکنید؟ آیه 130 سوره طه و آیه 39 سوره ق

فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُـلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا وَ مِنْ ءَانَآىءِ الَّيْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى 130

پس بر آنچه مى گويند شكيبايى كن و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از فرو شدن آن با ستايش پروردگارت (او را) تسبيح گوى، و برخى از ساعات شب و كناره هاى روز را (هم) به نيايش بپرداز، شايد خشنود گردى. 130

آيه 130 ـ اشاره اى بس لطيف به نمازهاى پنج گانه يوميه دارد كه "قبل طلوع الشمس" براى نماز صبح است و طلوع هم به معناى آغاز درخشش خورشيد و پيش از نمودارشدن قرص خورشيد است و "قبل غروبها" در رابطه با نماز عصر است كه قبل از فرونشستن خورشيد مقرر است. درنتيجه نماز عصر پس از آن قضا است.

سپس "و من آناء الليل" نظر به مغرب و عشاء دارد و در آخر كار "و اطراف النهار" شاهد كرانه هاى سه گانه روز يعنى صبح و ظهر و عصر است، زيرا اطراف جمع طَرَف و كرانه است. اگر مقصود تنها صبح يا عصر بود "طَرَفى النهار" مى فرمود و نه "اطراف النهار". روى اين اصل، اطراف سه كرانه روز را شامل است.

http://www.olumquran.com/fa/publication/farsi-books/item/tj-forghan3


فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُـلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ 39

پس بر آنچه مى گويند صبر كن، و پيش از برآمدن آفتاب (: نماز صبح) و پيش از غروب (: نماز ظهر و عصر) با ستايش پروردگارت تسبيح گوى. 39

آيه 39 ـ بيانگر اجمالى براى اوقات نمازهاى پنجگانه است كه پس از نماز صبح و عصر نماز واجب شبانه به ميان آمده و ديگر از نماز ظهر خبرى صريح در اين آيه نيست مگر اينكه پيش از غروب نماز ظهر و عصر را و شب هر دوى مغرب و عشاء را در برگيرد،

http://www.olumquran.com/fa/publication/farsi-books/item/tj-forghan5

با تشکر


سلام
اما ایاتی که بنده ذکر کردم در آنها به خود کلمه صلات اشاره شده بود . مثل آیه ای که از صلات الفجر و صلات العشاء صحبت می کرد یا آیه ای که می گوید اقم صلات لدلوک شمس الی غسق اللیل...یا آنکه می گوید اقم صلات طرفی النهار.... یا لاقل یکی از اجزاء نماز مثل مسجد یا ذکرالله و کتاب در آن هست اینکه صرفاً بخواهی بی هیچ دلیلی کلمه سَبِّحْ را معادل صلات قرار دهی که نمی شود! این کلمه دهها بار در قرآن مورد استفاده قرار گرفته ایا باید بگوییم در همه آنها منظور نماز بوده است؟
این چیزی که شما می گویید حتی مورد اتفاق خود شیعیان و مفسرین هم نیست مثلاً مرحوم طباطبایی قبول ندارد که در اینجا منظور از سبح نماز باشد:

نقل قول:
تسبیحى که در آیه ذکر شده مطلق است و از جهت لفظ دلالتى ندارد که مقصود از آن نمازهاى واجب یومیه باشد که بعضى از مفسرین گفته اند و یا مطلق نماز باشد که بعضى به تبعیت از روایتى که از بعضى از قدما مانند قتاده و غیره نقل شده بر آن اصرار ورزیده اند؟.
دسته اول گفته اند: مجموع آیه دلالت دارد بر امر به نمازهاى پنجگانه یومیه پس جمله (قبل طلوع الشمس ) به نماز صبح و جمله (و قبل غروبها) به نماز عصر و جمله (و من آناء اللیل ) به نماز مغرب و عشاء و جمله (اطراف النهار) به نماز ظهر دلالت دارد.
و اگر وقت نماز ظهر را اطراف روز خوانده با اینکه وقت آن نیمه روز است بدین
جهت بوده که اگر روز را دو نیم کنیم ظهر در طرف آخر نیمه اول قرار دارد چون ظهر همان آخر نیمه اول است و نیز در طرف اول نیمه دوم قرار دارد چون درست است که ظهر یک وقت است ولى در آن ، دو اعتبار هست یکى اعتبار اینکه آخر نیمه اول روز است و دیگر اعتبار اینکه اول نیمه دوم است . پس خلاصه این شد که این یک وقت دو طرفه است .
و اما اینکه چرا دو طرف را اطراف خوانده با اینکه اطراف جمع است و به کمتر از سه عدد اطلاق نمى شود؟ جواب مى گوییم هر چند معروف همین است که کلمه جمع در لغت عرب به عدد سه و بالاتر اطلاق مى شود ولى گاهى هم به دو اطلاق شده است ، در آیه مورد بحث هم به همان اعتبار بوده . بعضى گفته اند مراد از نهار، جنس نهار است پس در حقیقت اطراف نهار یعنى اول و آخر روزها، و اول و آخر روزها جمع و بیش از دو طرف است . و از این قبیل سخنان و اعتراض ها و جوابها در میان مفسرین بسیار شده .
و لیکن انصاف این است که توجیه مذکور از فهم بسیار دور است پس بعد از این همه حرف ذوق سلیم نمى تواند وسط روز را چند طرف روز بداند، و آن فرض ها و اعتبارات را که در توجیه اطراف گذشت فروض و اعتبارات وهمیه اى مى داند که هیچ گوینده اى را مجبور نمى داند که در مقام تخاطب به اعتبار آن فروض ، لفظ جمع بیاورد نکته ادبى هم که ذوق سلیم را قانع سازد در بین نیست .

shahed1;887812 نوشت:
جیزی که در قرآن وجود ندارد به زور که نمی توان به آن تحمیل کرد!

شیوه نماز خوندن در قرآن نیست؟

shahed1;887812 نوشت:
در نمازهای سنتی شیوه نمازخواندن به چه شکل است؟

نماز خواندن سنتی؟؟؟؟؟

shahed1;887812 نوشت:
شیوه اقامه صلات الهی به اینصورت است که باز هم یکی جلو می ایستد و قرآن می خواند و بقیه به حکم الهی باید سکوت اختیار کنند و فقط گوش فرا دهند. در حین اقامه صلات نیاز به هیچ حرکتی هم نیست و کسی هم که قرآن را به گوش مردم می رساند نه باید آن را آنقدر بلند بخواند که مردم از صدایش آزرده شوند و نه آنچنان آهسته که کسی صدایش را نشنود که البته این هم یک دستور و حکم الهی است. هریک از نماز های دوگانه یومیه حدود یک ساعت و نیم زمان می برند و مردم لازم است در تمام این مدت در مسجد حضور داشته باشند.

این را از کجای قرآن استخراج کردید؟؟؟

........

shahed1;880217 نوشت:
معتقدم هر آنچه را برای هدایت و رستگاری عموم انسانها لازم بوده خداوند در کتابش آورده و هیچ حکمی را مجمل و سربسته راها نکرده تا غیر او تشریح و تشریعش نمایند. به همین خاطر موضوع نماز را پیش کشیده ام تا صحت ادعای خود را ثابت نمایم چون هرگاه سخن از مجمل بودن قرآن باشد در آنجا حد اقل پای نماز در میان است.

کجای قرآن اومده که نماز صبح دو رکعته یا نماز ظهر چهار رکعت؟

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


shahed1;887813 نوشت:
این چیزی که شما می گویید حتی مورد اتفاق خود شیعیان و مفسرین هم نیست مثلاً مرحوم طباطبایی قبول ندارد که در اینجا منظور از سبح نماز باشد:

ای کاش نظر علامه طباطبایی را تا آخر میخواندید یا اگر خواندید کامل نقل میکردید این انتهای سخن علامه در تفسیر آیه 130 سوره طه است:


به قسمت های رنگی دقت کنید پاسخ شما و شبهه شما کاملا در آن نهفته است!!

((و اگر بگوييم مراد از تسبيح در آيه شريفه همان نمازهاى يوميه است، در اين صورت آيه شريفه تنها متضمن امر به نماز صبح و عصر و دو نماز مغرب و عشا خواهد بود، نظير امرى كه در آيه (اقم الصلوه طرفى النهار و زلفا من الليل ) بود كه آن نيز متعرض چهار نماز شده.


و شايد تعبير از دو هنگام صبح و عصر در آيه مورد بحث به اطراف روز براى اشاره به وسعت آن دو وقت باشد.


و اما اينكه چرا تنها متضمن چهار نماز از نمازهاى پنجگانه يوميه شده، عيبى ندارد، براى اينكه اين سوره به طورى كه به زودى هم به آن اشاره خواهيم كرد از سوره هاى اولى است كه در مكه نازل شده، و اخبار مستفيضه از طرق عامه و خاصه نيز دلالت دارد بر اينكه واجبات روزانه در معراج پنج نماز تشريع شده، همچنانكه مى بينيم در سوره اسراء كه بعد از معراج نازل شده پنج نماز ذكر شده، و فرموده : (اقم الصلوه لدلوك الشمس الى غسق الليل و قرآن الفجر).


پس شايد آنچه از نمازهاى يوميه در هنگام نزول سوره طه و نيز سوره هود كه قبل از اسراء نازل شده اند واجب شده بوده، چهار نماز بوده، و تا نزول سوره اسراء نماز ظهر واجب نشده بوده، بلكه ظاهر دو آيه سوره طه و سوره هود هم همين است.


و معلوم است كه بنابراين وجه ديگر آن اشكالى كه وارد مى شود بر قولى كه مى گفت مراد از تسبيح، نمازهاى پنجگانه است بر اين قول وارد نمى شود چون در آن وجه در انطباق اطراف نهار بر نماز ظهر با اينكه وسط روز است دچار اشكال مى شديم.))


اما آیه 39 سوره ق به نظر علامه طباطبایی چنین است:


تـسـبـيـح قـبـل از طـلوع آفـتـاب مى تواند با نماز صبح منطبق شود، يعنى مى شود گفت مراد از آن، نماز صبح، و مراد از تسبيح قبل از غروب، نماز عصر و يا ظهر و عصر باشد.

http://www.aviny.com/quran/almizan/jeld-18/mizan-19.aspx


shahed1;887813 نوشت:
این چیزی که شما می گویید حتی مورد اتفاق خود شیعیان و مفسرین هم نیست

شما بحث از شیعه و سنی میکنید یا قرآن کریم؟؟؟؟؟؟!! اگر سخن مفسرین و علمای شیعه و سنی حجت است در بحث این تاپیک برویم سر سخن مفسرین! اما اگر قرار بحث بر روی خود آیات است دیگر استدلال مکرر شما به سخن علامه طباطبایی چه معنایی دارد؟؟؟؟!!


shahed1;887813 نوشت:
این کلمه دهها بار در قرآن مورد استفاده قرار گرفته ایا باید بگوییم در همه آنها منظور نماز بوده است؟

بله آمده اما به صورت مطلق و بدون اینکه وقت خاصی تعیین کرده باشد در اوقات شبانه روز!! وقتی اوقات تعیین کرده مشخص است که مقصود چیست!

وانگهی فرض بگیریم مقصود تسبیح مطلق است در این صورت آیا تسبیحی برتر از نماز برای خدای سبحان وجود دارد؟؟؟؟؟!!! پس حتی از منظر عقلی اگر تسبیح را مطلق بگیریم نماز هم جز آن است و خود جز برترین تسبیحات خدای سبحان است!

با تشکر

عبدالرحیم;887821 نوشت:

شیوه نماز خوندن در قرآن نیست؟

نماز خواندن به شیوه ای که سنت تحت عنوان نمازهای یومیه و پنجگانه تعریف کرده ، در قرآن نیست.

عبدالرحیم;887821 نوشت:

نماز خواندن سنتی؟؟؟؟؟

یعنی نمازخواندن منسوب به رسول الله که از آن بعنوان سنت نبوی یاد می شود ولی در حقیقت به او تعلق ندارد و قرآن پر است از نقل حال اقوامی که به چنین سنتهایی معتقد بودند و به وسیله این سنتها با پیامبران خود مبارزه و محاجه می کردند.

عبدالرحیم;887821 نوشت:

این را از کجای قرآن استخراج کردید؟؟؟

........



اگر شما مطالبی را که بنده درباره صلات نوشته ام مطالعه کرده بودید یا به دقت آنها را می خواندید شاید دیگر سئوال فوق را نمی پرسیدید. در هرصورت برایتان توضیح می دهم :
در آیه 102 سوره نساء خداوند از پیامبر می خواهد برای مردم نماز اقامه کند و آنها را به دو دسته تقسیم کند و مدت نماز را کوتاه کند تا هر دو دسته بتوانند در نماز شرکت کنند و به کلام خدا گوش فرا دهند

وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا
و نمازت را زیاد بلند، یا خیلی آهسته نخوان؛ و در میان آن دو، راهی (معتدل) انتخاب کن![17:110]

وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
هنگامی که قرآن خوانده شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید؛ شاید مشمول رحمت خدا شوید![7:204]

رهـگذر;887826 نوشت:
کجای قرآن اومده که نماز صبح دو رکعته یا نماز ظهر چهار رکعت؟

سلام

من سئوال شما را در همین صفحه و صفحه قبل پاسخ داده ام.

shahed1;887865 نوشت:
من سئوال شما را در همین صفحه و صفحه قبل پاسخ داده ام.

کجاست؟
کپی پیست کن

رضا ثقلین;887839 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

ای کاش نظر علامه طباطبایی را تا آخر میخواندید یا اگر خواندید کامل نقل میکردید این انتهای سخن علامه در تفسیر آیه 130 سوره طه است:


به قسمت های رنگی دقت کنید پاسخ شما و شبهه شما کاملا در آن نهفته است!!

((و اگر بگوييم مراد از تسبيح در آيه شريفه همان نمازهاى يوميه است، در اين صورت آيه شريفه تنها متضمن امر به نماز صبح و عصر و دو نماز مغرب و عشا خواهد بود، نظير امرى كه در آيه (اقم الصلوه طرفى النهار و زلفا من الليل ) بود كه آن نيز متعرض چهار نماز شده.


و شايد تعبير از دو هنگام صبح و عصر در آيه مورد بحث به اطراف روز براى اشاره به وسعت آن دو وقت باشد.


و اما اينكه چرا تنها متضمن چهار نماز از نمازهاى پنجگانه يوميه شده، عيبى ندارد، براى اينكه اين سوره به طورى كه به زودى هم به آن اشاره خواهيم كرد از سوره هاى اولى است كه در مكه نازل شده، و اخبار مستفيضه از طرق عامه و خاصه نيز دلالت دارد بر اينكه واجبات روزانه در معراج پنج نماز تشريع شده، همچنانكه مى بينيم در سوره اسراء كه بعد از معراج نازل شده پنج نماز ذكر شده، و فرموده : (اقم الصلوه لدلوك الشمس الى غسق الليل و قرآن الفجر).


پس شايد آنچه از نمازهاى يوميه در هنگام نزول سوره طه و نيز سوره هود كه قبل از اسراء نازل شده اند واجب شده بوده، چهار نماز بوده، و تا نزول سوره اسراء نماز ظهر واجب نشده بوده، بلكه ظاهر دو آيه سوره طه و سوره هود هم همين است.


و معلوم است كه بنابراين وجه ديگر آن اشكالى كه وارد مى شود بر قولى كه مى گفت مراد از تسبيح، نمازهاى پنجگانه است بر اين قول وارد نمى شود چون در آن وجه در انطباق اطراف نهار بر نماز ظهر با اينكه وسط روز است دچار اشكال مى شديم.))

به هر حال مرحوم طباطبایی در اول کار ، نظرش را به طور صریح در باره عدم دلالت کلمه تسبیح بر نمازهای یومیه گفت که من در بالا نقلش کردم حالا شما می گویید در آخر کار و در انتهای صفحه نظرش برگشته این را دیگر نخوانده ام و بعید می دانم و درضمن زیاد هم به آن اهمیت نمی دهم چون قصد احتجاج به آن را نداشتم فقط از بابت اینکه در راستای نظر بنده بود و احتمالاً شما نظر ایشان را قبول دارید نقلش کردم.


رضا ثقلین;887839 نوشت:

بله آمده اما به صورت مطلق و بدون اینکه وقت خاصی تعیین کرده باشد در اوقات شبانه روز!! وقتی اوقات تعیین کرده مشخص است که مقصود چیست!

وانگهی فرض بگیریم مقصود تسبیح مطلق است در این صورت آیا تسبیحی برتر از نماز برای خدای سبحان وجود دارد؟؟؟؟؟!!! پس حتی از منظر عقلی اگر تسبیح را مطلق بگیریم نماز هم جز آن است و خود جز برترین تسبیحات خدای سبحان است!

با تشکر

در قرآن لا اقل چهار آیه وجود دارند که به صلات فجر و عشاء اشاره دارند:

1- سوره نور آیه 58 که دقیقاً موقعیت زمانی دو نماز فجر و عشاء را ( با ذکر کلمه صلات) به عنوان مواقعی که فرزندان باید با اجازه گرفتن وارد خلوت پدر و مادر شوند ذکر کرده اما از موقعیت ظهر به عنوان موقع یک نماز یاد نشده است
.
2-سوره نور آیه 35 که در آن به مساجدی اشاره می شود که بامدادان ( فجر) و شامگاهان ( عشاء) در آنها اسم الله ذکر می شود ( یعنی قرآن خوانده می شود)

3-سوره هود آیه 114 که شرحش گذشت. و در آن هم به صلات اشاره شده و هم دو طرف روز.

4-سوره اسراء آیه 78 که درباره اش توضیح دادم و در آن هم به صلات اشاره شده و هم موقعیت آن.

بنابر این اگر می خواهی آیه ای بیاوری باید مانند آیاتی که بنده آوردم ما را به مفهوم صلات برساند و الا آیاتی که آوردید حتی در بین مفسرین شیعه اتفاق نظری وجود ندارد که مربوط به نمازهای پنجگانه باشند. شما ادعا کرده اید وقتی برای تسبیح وقت تعیین شده باشد معلوم است که صلات است اما باز اتفاقی بر این هم نیست مثلاً مرحوم طباطبایی درباره آیات 17 و 18 سوره روم که در آن برای تسبیح وقت تعیین شده گفته اند:

نقل قول:
نکاتى که از آیه : (فسبحان حین تمسون و حین تصبحون وله الحمد...) استفاده مىشود
از این حمد و تسبیح چند نکته به دست مى آید. اول اینکه : تسبیح و تحمید در آیه شریفه انشائى ، و از ناحیه خود خداى تعالى است ، نه اینکه براى دیگران انشاء کرده باشد، تا معنایش (قولوا سبحان الله ، و قولوا الحمد لله - خدا را تسبیح و تحمید کنید) باشد.
و این اولین بار نیست که خدا خود را تسبیح و تحمید گفته ، بلکه در کلام مجیدش مکرر آمده ، مانند آیه : (سبحان ربک رب العزه )، و آیه (تبارک الذى نزل الفرقان على عبده ).
نکته دوم اینکه : مراد از تسبیح و تحمید معناى مطلق آن است ، نه نمازهاى واجب روزانه ، که بیشتر مفسرین که کلمه (قول ) را در تقدیر گرفته اند و گفته اند: معناى آیه این است که : بگویید (سبحان الله و الحمد لله ).

بنده به همین استدلال مرحوم طباطبایی اکتفا می کنم. من حرف طباطبایی را صرفاً از این جهت آوردم که بسیاری از شیعیان او را قبول دارند و از طرفی این سخن کسی است که خودش اهل نمازهای پنجگانه است.
کاری که مرحوم طباطبایی کرده ؛ جمله معترضه را از آیات حذف کرده و بدون آن جمله به قضیه نگریسته که در نتیجه چشم اندازش این شده: فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ وَحِينَ تُظْهِرُونَ. و بعد نوشته است:

نقل قول:
سوم اینکه : جمله (و له الحمد فى السموات و الارض ) جمله اى است معترضه ، که بین معطوف و معطوف علیه واقع شده دو جمله (و عشیا و حین تظهرون ) هر دو عطفند بر محل (حین تمسون )، نه بر جمله (فى السموات و الارض )، تا در نتیجه صبح و عصر مخصوص تسبیح و سماوات و ارض و ظهر و شب مخصوص حمد شود، بلکه همه این اوقات مخصوص تسبیح ، و همه مکانها مخصوص حمد است .


رهـگذر;887866 نوشت:
کجاست؟
کپی پیست کن

پست 132:

اگر خداوند در کتابش اسمی از نماز ظهر چهار رکعتی یا نماز صبح دو رکعتی نبرده برای این است که اینها اسم الله نیستند و به کتاب او تعلق ندارند بلکه متعلق به سنت آباء اولین هستند و باید اثر آنها را در کتب آباء اولین نظیر کتابهای ششگانه و چهارگانه یافت نه در کتاب رب العالمین.
آیا می توان با قول آباء اولین و اهواء باطلی که از زبان بشر خارج می شود ، نور خدا را خاموش کرد؟

shahed1;887871 نوشت:
اگر خداوند در کتابش اسمی از نماز ظهر چهار رکعتی یا نماز صبح دو رکعتی نبرده برای این است که اینها اسم الله نیستند و به کتاب او تعلق ندارند بلکه متعلق به سنت آباء اولین هستند و باید اثر آنها را در کتب آباء اولین نظیر کتابهای ششگانه و چهارگانه یافت نه در کتاب رب العالمین.
آیا می توان با قول آباء اولین و اهواء باطلی که از زبان بشر خارج می شود ، نور خدا را خاموش کرد؟

وات؟!
یه جور حرف بزن ما بیسوادا هم بفهمیم
تو خودت چطور نماز میخونی؟

موضوع قفل شده است