دیگه نا امید شدم به دادم برسید! (زندگی در محیط نامناسب)

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دیگه نا امید شدم به دادم برسید! (زندگی در محیط نامناسب)

سلام خدمت همگی
نمی دونم از کجا شروع کنم بر گردم از ۳سالگی زندگیم و براتون بگم که چی گذشته(جنگ ۳۰،۴۰ ساله پدر و مادرم که هردو اسرائیل هستن حتی یکی شون هم فلسطین نیست که با بزرگ شدن پسرا به این دو قدرت بزرگ افزوده شد و هرروزجنگشون شدت گرفت و در این بین تنها میانجیگر من بودم ای کاش میشد اگه من در بین اینها کشته میشدم شهید اعلامم میکردن دیگه حداقل خیالم راحت میشد در اون دنیا مثل این دنیا در جهنم نبودم )اگه بخوام از این زندگی نکبت بار بگم حداقل ده کتاب میشه شاید باورتون نشه ولی...الان که ۲۶ سالمه ۲۳ از این۲۶ سال و دارم تو دعواها کتک می خورم ولی هیچ آسیبی ندیدم تا چند روز پیش که در بین دعوای پدر و مادرم دماغم با ضربه پدرم شکست و خون به شدت جاری شد در حالی که من در وضع بدی بودم حاضر نبودند دست از دعوا بردارند .دین و ایمان برا خانواده من معنا نداره،شراب خوری ،فحاشی به معصومین و....................من تک دختر و فرزند آخر خانواده هستم از سال اول راهنمایی حجاب چادر و انتخاب کردم و خیلی دوست داشتم یه دختر کاملا مذهبی بشم خلاصه با شرایط سختی که داشتم این راه و ادامه دادم تا سال دوم دبیرستان تصمیم به حفظ قران گرفتم و دو جز حفظ کردم ودر این مدت از لحاظ ایمانی خیلی خوب بودم و شرایطی برا مربی حفظمون پیش اومد که حفظ و کنار گذاشتم تا اینکه دانشگاه و تموم کردم در سال ۹۱ درس دانشگاه م تموم شد و سال ۹۲ مجدد تصمیم به حفظ قران گرفتم و الان ۱۸ جز حفظ هستم ولی چند سال یه که اوضاع و احوال خانواده از لحاظ دینی و آرامش و... به شدت خرابه درگیریها،جنگهای جهانی خیلی بیشتر از پیش شده به طوری که به شدت از خدا نا امید شدم با این که دارم قران حفظ میکنم نمی توانم بهش عمل کنم دیگه اعصاب برام نمونده هرچی از خدا کمک خواستم کمکم نکرد ،دیگه به حدی رسیدم که بی احترامی شدید به پدر و مادرم میکنم دست خودم نیست چیزای تو زندگی من میگذره استغفرالله اگه یه امام هم باشی از دست خانواده من کم میاری به خاطر خانواده ام نمی تونم با یه پسر مذهبی ازدواج کنم ‌.چرا که معصومین فداشون بشم سفارش کردن برید از یه خانواده خوب زن بگیرید ،خانواده من که ... تازه پسر مذهبی سفارش میدن چه مدل زنی میخوایم ،همه اعضا خانواده دختر علاوه بر انجام واجبات،مستحبات رو انجام بده.و.......(وقتی پیشنهادی میشه قبل از هر چیز میگم نه چون مطمئنم تحقیق حسابی به عمل بیارن همه چی در مورد خانوادهم دستشون میاد.) و در کنار این خانواده من به هیچ عنوان نمی تونم به ایمان واقعی برسم چون هیچ آرامش در خانواده نیست و وقت این کارا رو ندارم شما بگید چکار کنم خیلی در خونه معصومین رفتم گدایی ولی جوابمو ندادن دیگه نا امید شدم از این میترسم مرگم برسه و به مرگ جاهلیت( عدم شناخت امام زمانم و تلاش برا ظهورش.تا من تلاش کنم خانواده همدیگه رو نکشن وقت نمیکنم دنبال این کارا برام) خیلی ازمشکلاتم قابل بیان نیست
از همتون کمکم میخوام راهنماییم کنید چکار کنم؟
خواهش میکنم ازتون من که پیش معصومین خیلی روسیاهم شما ازشون بخواهید کمکم کنند مشکلات خانواده مو برطرف کنند
یا فاطمه زهرا کمک

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام
اینکه خانواده شما در برخورد و رفتارهای خود سازشی ندارند و همواره در تنش هستند و برخورد آنها باعث اذیت و آزار شما شده، و همین موضع شما را نارحت و در مساله ازدواج شما تاثیرگذار شده و احساس خوبی ندارید، به نظر می رسد بهترین و آرامش بخش ترین روش این است که شما به وظیفه خودتان عمل کنید، شما که این قدر دلتان پاک و آیات الهی را در دلتان جا داده اید، مطمئن باشید که همین صبر کردن و رعایت ادب و احترام والدین سرنوشت زندگی شما را عوض می کنید چون وعده الهی است. پس:
1. برای برقراری ارتباط خوب والدینتان تلاش کنید تا همدیگر ا دوست داشته باشند و ایجاد کدورت بین آنها جلوگیری کنید.
2. با تلاوت قرآن دلتان را آرام کنید و همواره بر خدا توکل کنید و با سعی و تلاش خودتان و بهبود روابط وادین خودتان، زمینه های ایجاد شرایط آرام و بدون تنش را اقدام کنید که همین موضوع باعث آرامش شما و رضایت الهی را به دنبال خواهد داشت.
3. نگران آینده و سرنوشت خودتان نباشید، وقتی صبر کرده و از خدا کمک بخواهید، بهترین ها را برای شما مقدر خواهد کرد، پس جای دلتنگی و ناراحتی نیست. او بر همه چیز قادر و توانا است و همین صبر شما معامله با خداست پس زود قضاوت نکنید.

بنام خدا.

منم با اجازه خود شما و استادبزرگوار دخالت مینمایم و فقط برای اینکه فعلابر دردهای شما مرهمی گذاشته باشم.

اگربرایتان مقدوراست خونسرد خونسردباشید.

درخانه اگرموقعیتش پیش میاید و میتوانید آیات قران را باصدای بلند تلاوت نمایید{شاید روح خبیث یا ارواح خبیث که والدین شما را تسخیرنموده اند بواسطه آیات مقدس قران دورشده و والدین شما را رها نمایند}{البته شما اینگونه بهش نگاه کن که شاید والدینت کم کم تحت تاثیر آیات نورانی قرارگرفته و رفته رفته دچار تغییر رفتارشوند}

یک خانواده را میشناختم که بواسطه این درگیری ها صورت دختر 8 ساله خود را بدون عمد باچاقو بریدند و او را از زیبایی ظاهری ساقطش نمودند{پس هنوز جای امیدواری داشته باشید که اوضاع شما هنوزهم میتوانست بدتر از اینها باشد}

{البته الان هم حضوردهن چندانی نداشتم که مطالب بهتری بگویم یا بنویسم اما انشاا... دوستان دیگرهستند که دلداری داده یا راهنمایی نمایند}

یا فاطمه زهرا نگاهی;879680 نوشت:
سلام خدمت همگی
نمی دونم از کجا شروع کنم بر گردم از ۳سالگی زندگیم و براتون بگم که چی گذشته(جنگ ۳۰،۴۰ ساله پدر و مادرم که هردو اسرائیل هستن حتی یکی شون هم فلسطین نیست که با بزرگ شدن پسرا به این دو قدرت بزرگ افزوده شد و هرروزجنگشون شدت گرفت و در این بین تنها میانجیگر من بودم ای کاش میشد اگه من در بین اینها کشته میشدم شهید اعلامم میکردن دیگه حداقل خیالم راحت میشد در اون دنیا مثل این دنیا در جهنم نبودم )اگه بخوام از این زندگی نکبت بار بگم حداقل ده کتاب میشه شاید باورتون نشه ولی...الان که ۲۶ سالمه ۲۳ از این۲۶ سال و دارم تو دعواها کتک می خورم ولی هیچ آسیبی ندیدم تا چند روز پیش که در بین دعوای پدر و مادرم دماغم با ضربه پدرم شکست و خون به شدت جاری شد در حالی که من در وضع بدی بودم حاضر نبودند دست از دعوا بردارند .دین و ایمان برا خانواده من معنا نداره،شراب خوری ،فحاشی به معصومین و....................من تک دختر و فرزند آخر خانواده هستم از سال اول راهنمایی حجاب چادر و انتخاب کردم و خیلی دوست داشتم یه دختر کاملا مذهبی بشم خلاصه با شرایط سختی که داشتم این راه و ادامه دادم تا سال دوم دبیرستان تصمیم به حفظ قران گرفتم و دو جز حفظ کردم ودر این مدت از لحاظ ایمانی خیلی خوب بودم و شرایطی برا مربی حفظمون پیش اومد که حفظ و کنار گذاشتم تا اینکه دانشگاه و تموم کردم در سال ۹۱ درس دانشگاه م تموم شد و سال ۹۲ مجدد تصمیم به حفظ قران گرفتم و الان ۱۸ جز حفظ هستم ولی چند سال یه که اوضاع و احوال خانواده از لحاظ دینی و آرامش و... به شدت خرابه درگیریها،جنگهای جهانی خیلی بیشتر از پیش شده به طوری که به شدت از خدا نا امید شدم با این که دارم قران حفظ میکنم نمی توانم بهش عمل کنم دیگه اعصاب برام نمونده هرچی از خدا کمک خواستم کمکم نکرد ،دیگه به حدی رسیدم که بی احترامی شدید به پدر و مادرم میکنم دست خودم نیست چیزای تو زندگی من میگذره استغفرالله اگه یه امام هم باشی از دست خانواده من کم میاری به خاطر خانواده ام نمی تونم با یه پسر مذهبی ازدواج کنم ‌.چرا که معصومین فداشون بشم سفارش کردن برید از یه خانواده خوب زن بگیرید ،خانواده من که ... تازه پسر مذهبی سفارش میدن چه مدل زنی میخوایم ،همه اعضا خانواده دختر علاوه بر انجام واجبات،مستحبات رو انجام بده.و.......(وقتی پیشنهادی میشه قبل از هر چیز میگم نه چون مطمئنم تحقیق حسابی به عمل بیارن همه چی در مورد خانوادهم دستشون میاد.) و در کنار این خانواده من به هیچ عنوان نمی تونم به ایمان واقعی برسم چون هیچ آرامش در خانواده نیست و وقت این کارا رو ندارم شما بگید چکار کنم خیلی در خونه معصومین رفتم گدایی ولی جوابمو ندادن دیگه نا امید شدم از این میترسم مرگم برسه و به مرگ جاهلیت( عدم شناخت امام زمانم و تلاش برا ظهورش.تا من تلاش کنم خانواده همدیگه رو نکشن وقت نمیکنم دنبال این کارا برام) خیلی ازمشکلاتم قابل بیان نیست
از همتون کمکم میخوام راهنماییم کنید چکار کنم؟
خواهش میکنم ازتون من که پیش معصومین خیلی روسیاهم شما ازشون بخواهید کمکم کنند مشکلات خانواده مو برطرف کنند
یا فاطمه زهرا کمک


[=arial]بسم الله الرحمن الرحیم
نمیخوام امید واهی و یا آدرس غلط به شما بدم ..
فقط اینکه درک میکنم شرایطتون رو..استرس مدام و ضربان تند قلب،بیدار شدن از خواب با این فکر که اه دوباره صبح شد و خوابیدن در حالی که میخواید دیگه بیدار نشید...
با علم به همه ی موارد بالا چند نکته بهتون عرض میکنم که ان شا الله به دردتون بخوره..
1.با خودتون عهد ببندید هر اتفاقی افتاد ،به پدر و مادرتون بی حرمتی نکنید...این مقدمه ست و ریشه ست،اگر این رو رعایت نکنید درب های آسمان رو به روی دعاهای بیشمار خودتون خواهید بست...هرچه شد احترام مطلق فراموش نشه،اگر بگید نمیتونم و نمیشه پس باید باز هم درجا بزنید و توی این جهنمی که میگید خواهید ماند.
2.هرگز فکر نکنید اگر پدرو مادرتون و شرایط زندگیتون بهتر بود ایمانتون کامل تر بود،شک نکنید رشد شما ،اون برنامه ی رشد الهی شما در همین شرایطی هست که در اون قرار دارید،یکی همسر بداخلاق،اون یکی مهربون،یکی رفاه و دیگری فقر..پس از خدا راضی باشید و تن به برنامه ی رشدش بدید تا از شما راضی بشه،پس قدم دوم این شد که رشدتون رو در شرایط فعلی بدونید و از خدا راضی باشید.
3.حتی اگر به زور ،هر روز برای امام حسین علیه السلام اشک بریزید،ولو به اندازه بال مگس....یک روضه گوش بدید و کمی اشک..این که عرض کردم،صبر شما رو زیاد میکنه و ظرفتون رو بزرگ میکنه..
4.نیازی نیست ذکر های انچنانی بگید و به خودتون توی اعمال عبادی فشار بیارید و فکر کنید باید روزی یک میلیون صلوات بفرستید تا مشکلتون حل بشه،نه!فقط مراقبت کنید واجباتتون رو انجام بدید و از حرام دوری کنید..
5.در مرحله ی آخر هم مدام به خدا و امام زمان بگید که من گمراهم و نمیدونم چکار کنم،خودتون هدایتم کنید...
ان شاالله که مشکلتون حل بشه....ما هم برای شما دعا میکنیم..

اینقدر نگران نباشید اعصاب خوردی خانوادتون به اندازه کافی بستونه مطمئن باشین خدا براتون خیر رقم میزنه فقط براش شرط نگذارید و هنوزم هستن پسرها وخانواده هایی که خانواده دختر براشون اهمیتی نداره و فقط خود دختر براشون مهمه نمونه اش را هم از زندگی شهدا داشته ایم نمونه فعلی اش هم خود من !!! اینکه با این شرایط اینقدر روی ایمان خود تکیه کرده اید و کار کردین خیلی عالیه و در اخر این سخن حاج اقا ماندگاری در سمت خدا اینکه خدا در اخرت شرایط خانوادگی افراد رو در نظر میگیره و اوضاع شما با اون دختری که در شرایط کاملا مذهبی رشد کرده به مراتب متفاوت تر و بالاتره

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

یا فاطمه زهرا نگاهی;879680 نوشت:
واده ام نمی تونم با یه پسر مذهبی ازدواج کنم ‌.چرا که معصومین فداشون بشم سفارش کردن برید از یه خانواده خوب زن بگیرید ،خانواده من که ... تازه پسر مذهبی سفارش میدن چه مدل زنی میخوایم ،همه اعضا خانواده دختر علاوه بر انجام واجبات،مستحبات رو انجام بده.و.......(وقتی پیشنهادی میشه قبل از هر چیز میگم نه چون مطمئنم تحقیق حسابی به عمل بیارن همه چی در مورد خانوادهم دستشون میاد.) و در کنار این خانواده من به هیچ عنوان نمی تونم به ایمان واقعی برسم

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

شما واقعا بهتون معرفی میشه و بخاطر خانواده می گویید نه؟
یا شرایط پسر مناسب نیست؟

یا فاطمه زهرا نگاهی;879680 نوشت:
چون هیچ آرامش در خانواده نیست و وقت این کارا رو ندارم شما بگید چکار کنم خیلی در خونه معصومین رفتم گدایی ولی جوابمو ندادن دیگه نا امید شدم از این میترسم مرگم برسه و به مرگ جاهلیت( عدم شناخت امام زمانم و تلاش برا ظهورش.تا من تلاش کنم خانواده همدیگه رو نکشن وقت نمیکنم دنبال این کارا برام) خیلی ازمشکلاتم قابل بیان نیست

دم خونه معصومین رفتید جواب ندادند؟
از کجا می دانید؟
نگران نباشید رد نمی کنند اونا یکجا متوجه می شوید که حواسشون به شما هست
ان شاء الله[/]

سلام خدمت تمام بزرگوران و تشکر بابت راهنمایی هاتون
میدونید چیه درد من فقط پدر و مادرم نیستند داداشام خیلی خیلی خراب شدن خیلی بی اعتقاد شدن بدترین بی احترامیها رو میکنند به معصومین ،شراب میخورن دعوا میکنند شاید باورتون نشه اگه من نبودم شاید تا الان یکیشون تو دعواها مرده بود ( جوری با همدیگه دعوا میکنند که انکار دشمن خونی هستن )اصلا آرامش نداریم به نظرتون خونه ای که توش آرامش نباشه رعایت حلال و حرام نشه حفظ دین سخت نیست ؟خیلی سخته به خدا سخته .قران با صدای بلند میخونم ،تو مسابقات قران شرکت میکنم خیر سرم جدیدا مربی کلاس حفظ هستم نمی دونید من چقد شرمنده خدا و معصومین هستم چون حافظ بی عملم خیلی دوست دارم شیرینی حفظ قران و بچشم (منکر کمک خدا و قران نیستم اگه کمک اینا نبود با این شرایط من خدا می دونه چی میشد ...) خیل خیلی از مشکلاتم قابل بیان نیستن
عاجزانه از همتون خواهش میکنم برا هدایت خودم و خانواد ه ام دعا کنید نمیخوام شرمنده فاطمه زهرا بشم میخوام برا سربازی امام زمانم تلاش کنم خیلی شرمنده امام زمانم ولی اگه اوضاع اینطوری پیش بره کم میارم التماس دعا
بی نهایت سپاس

رستگاران;881707 نوشت:
[="tahoma"][="darkgreen"]
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته

شما واقعا بهتون معرفی میشه و بخاطر خانواده می گویید نه؟
یا شرایط پسر مناسب نیست؟

سلام علیکم
بله پیشنهاد شده از طلبه گرفته تا عامی ولی وقتی که قبل از هر چیز از نماز خوندن تک تک اعضا خانواده ت سوال میکن یا میپرسن داداش معتاد نداری که دارم انتظار داری من چه جواب بدم مجبورم بگم نه

دم خونه معصومین رفتید جواب ندادند؟
از کجا می دانید؟
نگران نباشید رد نمی کنند اونا یکجا متوجه می شوید که حواسشون به شما هست
ان شاء الله

[/][/][/quoteخیلی رفتم ولی شاید من گدای خوبی نبودم از شما میخوام برام دعا کنید

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

یا فاطمه زهرا نگاهی;881708 نوشت:
تو مسابقات قران شرکت میکنم خیر سرم جدیدا مربی کلاس حفظ هستم نمی دونید من چقد شرمنده خدا و معصومین هستم چون حافظ بی عملم خیلی دوست دارم شیرینی حفظ قران و بچشم (منکر کمک خدا و قران نیستم اگه کمک اینا نبود با این شرایط من خدا می دونه چی میشد ...) خیل خیلی از مشکلاتم قابل بیان نیستن
عاجزانه از همتون خواهش میکنم برا هدایت خودم و خانواد ه ام دعا کنید نمیخوام شرمنده فاطمه زهرا بشم میخوام برا سربازی امام زمانم تلاش کنم خیلی شرمنده امام زمانم ولی اگه اوضاع اینطوری پیش بره کم میارم التماس دعا
بی نهایت سپاس

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

گر نگهدار من آن است که من می دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد

این جمله زیبایی است
نگران نباشید
برای آرامش روحتون باز به قرآن پناه بیاورید
از خود امام زمان(عج) کمک بخواهید
اگر تهرانید و می توانید به حرم شاه عبدالعظیم بروید یا بقیه بقاع متبرکه
اونجا صحبت کنید و بخواهید که امام کمکتون کنه و خواست قلبی و حقییتون رو اونجا مطرح کنید
ان شاء الله مستجاب شود آنطور که خدا می خواهد)
یا علی[/]

یا فاطمه زهرا نگاهی;881710 نوشت:
شون به شما هست
ان شاء الله[/quoteخیلی رفتم ولی شاید من گدای خوبی نبودم از شما میخوام برام دعا کنید

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج

سلام علیکم رو رحمه الله و برکاته
شراطی که می خواهید رو به فکر بیاورید و به اهل البیت(ع) مستقیم بگویید.
مثلا شرایط همسر ایده عالتان را از امام زمان(عج) بخواهید
صادقانه بادل صاف از امام(عج) بخواهید.
واسطه شوند نزد خدا

بدانید که امام(عج) خود مضطر هستند و درد مضطر ها رو درک می کنند
غصه نخورید و بدانید که خدا به کسی که در دریا گرفتار طوفان شده کمک می کند
فقط فراموش نکنید خدا رو.
ان شاء الله

خواستگار رو شما بپسندید مابقی شرایط رو بسپارید بخدا
ان شاء الله مشکلاتتون حل شود.
یا علی

من بیشتر دردم به خاطر خانواده ام به خاطر پدر و مادرم و داداشام دعا کنید عاقبت بخیر بشن

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

یا فاطمه زهرا نگاهی;881715 نوشت:
من بیشتر دردم به خاطر خانواده ام به خاطر پدر و مادرم و داداشام دعا کنید عاقبت بخیر بشن

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

ان شاء الله خداوند هرکسی که لایق هدایت هست رو هدایت کند و زمینه های هدایتش را فراهم کند و هرکس نیست و با خود خدا دشمن است را نابود کند و زمین رو از وجود اینچنین آدم هایی پاک گرداند.

شما هم دعای غریق رو یادتون نرود بخوانید
و همچنین
یا الله و یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک
ان شاء الله مشکلاتتون آنطور که صلاح است به بهترین شکل حل شود.
یا علی[/]

رستگاران;881716 نوشت:
[="Tahoma"][="DarkGreen"][=12]
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

ان شاء الله خداوند هرکسی که لایق هدایت هست رو هدایت کند و زمینه های هدایتش را فراهم کند و هرکس نیست و با خود خدا دشمن است را نابود کند و زمین رو از وجود اینچنین آدم هایی پاک گرداند.
تو رو خدا دعای خیر کنید (دعا برا هدایتشون )من خانواده ام رو خیلی دوست دارم

یا فاطمه زهرا نگاهی;881719 نوشت:
تو رو خدا دعای خیر کنید (دعا برا هدایتشون )من خانواده ام رو خیلی دوست دارم

بسم الله الرحمن الرحیم
الهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم اگر قابل هدایت باشند و لایق هدایت ان شاء الله خدا هدایتشون می کند و اگر نباشند هرچه رضایت خداست همان شود.

شما حافظ قرآن هستید؟
نمی دونم به ماجرای حضرت نوح(ع) رسیدید یا خیر؟
همانجا که خواستند کنعان نجات پیدا کند اما خدا به ایشان چه گفت؟

@};-

رسیدم ولی ...آیا حضرت نوح برا پسر ش ناراحت نبود؟با اینکه چقد دعوتش به حق کرد حتی تا لحظه آخر هم ازش میخواد که به سمت حق بیاد.با اینکه زیر نظر پیامبری بزرگ شده بود و تربیت صحیح، اون حقش بود نجات پیدا نکنه اما آیا خانواده ی من با توجه به شرایطی که داشتن با توجه به تربیت نادرستی که داشتیم که از همون بچگی با رفتارهای نادرست آشنا شدیم به جا اینکه با خدا آشنا بشیم با توهین به خدا و....آشنا شدیم آیا کسای مثل ما حقشون این نیست که خدا یه کم نسبت به بقیه بیشتر هواشون و داشته باشه ؟ایا این انتظار زیادی که بخوایم هدایت بشیم؟
شاید اگه ما هم تو یه خانواده مذهبی بزرگ میشدیم الان اینطور نمیشد

[="Teal"]

یا فاطمه زهرا نگاهی;881725 نوشت:
شاید اگه ما هم تو یه خانواده مذهبی بزرگ میشدیم

با عرض سلام و ادب
خیلی از اونایی که تو خانواده های مذهبی بزرگ شدند ولی اعتقادات قلبیشون ضعیفه و صرفا به خاطر اعتقاد خانوادشونه که اونا هم مجبور به پذیرشش شدند و یه لغزش براشون کافیه تا خود واقعی شون رو نشون بدن.
شما باید قدر خودتون رو بدونید که با این خانواده چنین اعتقاداتی دارید و خودتون به این باور و اعتقادات رسیدید و حقظش کردید، این خودش یه امتیاز بزرگ براتون محسوب میشه.@};-
ان شاءالله که مشکلتون حل بشه[/]

یا فاطمه زهرا نگاهی;881725 نوشت:
رسیدم ولی ...آیا حضرت نوح برا پسر ش ناراحت نبود؟با اینکه چقد دعوتش به حق کرد حتی تا لحظه آخر هم ازش میخواد که به سمت حق بیاد.با اینکه زیر نظر پیامبری بزرگ شده بود و تربیت صحیح، اون حقش بود نجات پیدا نکنه اما آیا خانواده ی من با توجه به شرایطی که داشتن با توجه به تربیت نادرستی که داشتیم که از همون بچگی با رفتارهای نادرست آشنا شدیم به جا اینکه با خدا آشنا بشیم با توهین به خدا و....آشنا شدیم آیا کسای مثل ما حقشون این نیست که خدا یه کم نسبت به بقیه بیشتر هواشون و داشته باشه ؟ایا این انتظار زیادی که بخوایم هدایت بشیم؟
شاید اگه ما هم تو یه خانواده مذهبی بزرگ میشدیم الان اینطور نمیشد

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

خب پس اگر رسیدید لابد اینم می دونید که خدا به حضرت نوح(ع) گفت او از اهل تو نیست و خود حضرت نوح(ع) هم جواب داند

فرمود: «اى نوح! او از خاندان تو نیست; او عمل غیرصالحى است [= فرد ناشایسته اى است]; پس، آنچه را از آن آگاه نیستى، از من مخواه; من به تو اندرز مى دهم که از جاهلان نباشى.» ۴۶عرض کرد: «پروردگارا! من به تو پناه مى برم که از تو چیزى بخواهم که از آن آگاهى ندارم. و اگر مرا نیامرزى، و بر من رحم نکنى، از زیانکاران خواهم بود.» سوره هود ترجمه مکارم
منبع:http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#11:46

یا این آیه
*بنام خداوند بخشنده مهربان* طه. ۱ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را سخت به زحمت بیفکنى!.

http://makarem.ir/quran/?lid=0&view=1#19:96
و...

ببنید حتی در شان عموی پیامبر یک سوره نازل شده(سوره تبت یداه )

یا در مورد همسر فرعون چی چیزی می دانید؟(آسیه)
اینا مثالهای گوناگون است
من نمی گویم برای هدایت خانواده تلاش نکنید کمکشون کنید اما تکیه اصلیتون به خدا باشه یعنی خدا رو ببینید!
چطور شما که در همان شرایط قرار گرفتید توانستید از آن رفتارهای نامناسب دور شوید اما خانواده شما نتوانستند؟

تلاشتون رو در راه رضای خدا انجام دهید و نتیجه رو به خودش واگذار کنید اگر قابل هدایت باشند خدا خودش هدایت می کند و اگر نباشند هلاک میشوند!
حال شما ببنید خدا مهم هست برایتان یا خانواده؟
باز تاکید می کنم به معنای نفی خانواده و تلاش برای هدایت و اصلاح نیست بلکه تکیه به خدا است
و اعتماد به او.
و از او بخواهید که او شنوای دانا است.

ان شاء الله همه گرفتارها مشکلاتشون حل شود.
یا علی@};-

یا فاطمه زهرا نگاهی;881708 نوشت:
سلام خدمت تمام بزرگوران و تشکر بابت راهنمایی هاتون
میدونید چیه درد من فقط پدر و مادرم نیستند داداشام خیلی خیلی خراب شدن خیلی بی اعتقاد شدن بدترین بی احترامیها رو میکنند به معصومین ،شراب میخورن دعوا میکنند شاید باورتون نشه اگه من نبودم شاید تا الان یکیشون تو دعواها مرده بود ( جوری با همدیگه دعوا میکنند که انکار دشمن خونی هستن )اصلا آرامش نداریم به نظرتون خونه ای که توش آرامش نباشه رعایت حلال و حرام نشه حفظ دین سخت نیست ؟خیلی سخته به خدا سخته .قران با صدای بلند میخونم ،تو مسابقات قران شرکت میکنم خیر سرم جدیدا مربی کلاس حفظ هستم نمی دونید من چقد شرمنده خدا و معصومین هستم چون حافظ بی عملم خیلی دوست دارم شیرینی حفظ قران و بچشم (منکر کمک خدا و قران نیستم اگه کمک اینا نبود با این شرایط من خدا می دونه چی میشد ...) خیل خیلی از مشکلاتم قابل بیان نیستن
عاجزانه از همتون خواهش میکنم برا هدایت خودم و خانواد ه ام دعا کنید نمیخوام شرمنده فاطمه زهرا بشم میخوام برا سربازی امام زمانم تلاش کنم خیلی شرمنده امام زمانم ولی اگه اوضاع اینطوری پیش بره کم میارم التماس دعا
بی نهایت سپاس

سلام علیکم و رحمه الله
بزرگوار, اینطور نیست که خدا جواب را نمیدهد.
شما حافظ قرآنید, پس جزء شاگردان خوب کلاس بندگی هستید.
عمر کوتاه است,درسته, برای مومن, دنیا چون جهنم است!
حجتی را خداوند برای همه انسانها و از جمله شما, قرار داده است و او آسیه, زن فرعون است....
او با یک بت پرست یا شرابخوار همنشین نبود, بلکه با یک بت همنشین بود!
ولی خداوند چه جایگاهی برای او رقم زد؟!
او را هم رتبه مریم مقدس نمود!
در پایان عمر هم که به خاطر ایمانش او را با میخهایی به زمین دوختند و در حال شکنجه بودند, و او در حال ذکر و شهادت به وحدانیت خدای کریم بود و شهید شد!
خیلی سخته, قبول, ولی باید تحمل کنید, همواره شیطان ناظر است , موجبات خوشحالی او نشوید و از رحمت الهی مایوس نشوید.
باید باعث مباهات امامان معصوم باشید.
یادتان باشد که ممکن بود شما هم مانند بسیاری دیگر از دختران در خانواه ای مومنپدر نماز شب خوان و مادر مومنه و اهل دعا و زیارت و ...برادرانی مومن و مهربان...در اینصورت اگر حافظ و عامل به قرآن بودید, رتبه ای داشتید و حالا هم با این جهنمی که در آن زندگی میکنید, اگر بتونید این گوله آتش (ایمان و تقوی) را در دست نگه دارید, رتبه ای دیگر!
در گلستان, یک شاخه گل ارزشی دارد و در بیابان, نیز همان گل ارزشی بس بالاتر.
به هر حال در عمق وجود خود تامل بفرمائید, تا شاه کلید این گره را پیدا کنید, قطعا خداوند در حال تقویت یک صفت نیک یا شفا و درمان یک رذیله در وجودتان است!

یا فاطمه زهرا نگاهی;881725 نوشت:
ایا این انتظار زیادی که بخوایم هدایت بشیم؟
شاید اگه ما هم تو یه خانواده مذهبی بزرگ میشدیم الان اینطور نمیشد

خواهر گرامی , آنها هم در تب امتحان خود هستند!
نگاهتان به زندگی دیگران نباشد,
همه ائمه اطهار نیز با مصیبت زندگی کردند و همه در سختی بودند.
مخصوصا این ایام که مصادف است با غمهای عمه سادات حضرت زینب سلام الله علیها.
درست است که جنس مصیبتهایتان متفاوت است ولی این خداوند است که معین است و نوع بلا را مشخص میکند.
شما در حد خودتان ایمان دارید و به همان نسبت غم بی ایمانی خانواده هایتان را میخورید و رسول اکرم (ص) هم که قدر و اندازه ایمانش را جز خدا نمیداند, آنچنان برای مردم جاهل و بی ایمان غم میخورد که آیه نازل شد و او را از این کار برحذر داشت!

موضوع قفل شده است