شوخ طبعی‌ها و حکایات طلبگی: آخوند فقط حاج فتح الله لا غير (فردا همه مهمون من)

تب‌های اولیه

10177 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="DarkGreen"]شوهر وسواسي
زن آقاي لاكردار دل درد شدیدی گرفت و برای آوردن پزشك بیرون رفت. چون به کوچه رسید زنش از پنجره گفت: دلم آرام گرفت، پزشك لازم نیست.
به حرف او گوش نداد و به خانه دكتر رفت و او را از اندرون بیرون کشید و گفت: زن من دل درد شدیدی گرفته بود و من برای آوردن شما می آمدم که از پنجره صدا کرد دلم آرام گرفته و به شما احتیاجی نیست. من هم آمدم که به شما اطلاع دهم که به آمدن شما نیازی نیست!
..............
بي خيال درماني، محمدحسين قديري، ج2، ص129.
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"][h=2][=Amiri]حيوانات فهميم[=Amiri][/h] [=&quot]باغ وحش مملو از جمعیتی بود که برای دیدن حیوانات آمده بودند، مدتی بعد به رئیس باغ وحش گزارش دادند که برخی از مردم هر نوع خوردنی به حیوانات می دهند و باعث مریضی آنها شده اند. [=&quot]رئیس باغ وحش رفت پشت بلندگو و اعلام کرد: شهروندان گرامی لطفا به هیچ کدام از حیوانات هیچ خوراکی ندهید، زیرا بعضی از آنها مریض شده اند. [=&quot]کمی بعد وقتی رئیس که فهمید تذکرش فایده نداشته با لحنی ناراحت در بلندگو اعلام کرد: همشهریان گرامی ازتون خواهش کردم خوراکی به حیوانها ندهید. [=&quot]این تذکر هم بی فایده بود و رئیس مرتبه سوم با عصبانیت فریاد زد: بابا به چه زبونی باید بگم؟لطفا به این حیوان‌های بی زبون خوراکی ندهید،چرا حرف حالیتون نمیشه؟ [=&quot]نیم ساعت بعد رئیس دوباره رفت پشت بلندگو و با همان آرامش اولیه گفت: حیوانات عزیز، لطفا شما حرف منو گوش کنید و از دست انسانها خوراکی نگیرید!‏
..............
لبخندها و لخندها، ص77.
[/]

سلام به همگی

الحمد لله این تاپیک مفید ششصدصفحه ای هم شد

فضای این صفحه را منور کنیم با کلام نورانی از امام ششم حضرت صادق علیه السلام:

* ای مفضل در نعمت هایی که خداوند به انسان ارزانی داشته بیاندیش از جمله این نعمت ها نویسندگی است که اخبار گذشتگان را به باز ماندگان و از بازماندگان به آیندگان می رساند؛به سبب آن است که دانش ها و آداب و جز آن ها در کتاب ها جاویدان می ماند.
(بحارالانوار ج 60)

*هیچ مومنی نیست مگر اینکه در او دعابه است. راوی از امام پرسید دعابه چیست؟ حضرت فرمود:یعنی مزاح و شوخی.
(بحارالانوار ج73)

*امام صادق از یکی از اصحاب خود پرسیدند؛شوخی شما اصحاب با یکدیگر چگونه است؟ او گفت:اندک. امام فرمودند اینگونه نباشید به درستی که اهل مزاح بودن و شوخ طبعی از حسن خلق است.همانا بدین وسیله شادی و سرور در قلب برادرخود وارد میکنید پیامبر هم با افراد شوخی میکرد میخواست که آنها را شادمان کند.
(بحارالانوار ج16)

تشکر از کارشناس محترم وبزرگوار این تاپیک و همه ی کسانی که فعالیت مثبت کرده اند دراینجا.

خداوند بصیرت روزافزون بدهدهمه مان را تا قدر نعمت هایی مثل حوزه و مرکز ملی پاسخگویی (و متعلقاتش)
را بیشتر بدانیم. (آمین)

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

Im_Masoud.Freeman;820628 نوشت:
سلام.
خب وقتی از خدا خواسته اولین نفری که می بینه مقامشو بهش بگه و اونم بهش میگه خیلی خری یعنی خدا همچین ارزشی واسش قائله؟
درباره مورد دوم ، یعنی چی پس از مرگ هم هشیار نمی شوند؟ مگه دست خودشونه؟ یعنی اینقدر از فکر مرگ دور بوده؟ یا فکر دنیا جایی واسه آخرت نگذاشته بود؟

سلام
خب اين الزاما به معناي اين نيست كه به ما مقام مان را اين طوري نشان بدهند مثل اين كه وقتي شما با حافظ تفأل مي گيريد الزاما به معناي اين نيست كه همان درست است و مطابق با نيت شما
...
اشاره به شدت وابستگي به دنيا دارد[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"][h=2]كنترل نامحسوس[/h][h=2]كارشناسان محترم سايت
تشريف ميارن اينجا
ولي برا اينكه ريا نشه صلواتا رو نميزن ميفرستن[/h]
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

تمثال منتشر نشده از سماحه الشيخ ملاخصم الدين الائيك
معرف به ملاپشم الدين

ملانصرالدين
ملاهاي ياور و بال دين هستند
و ملا خصم الدين ملاهاي وبال دين

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"][=&quot] گرماي قم
[=&quot]قم هوا خيلي گرم بود. مدير مدرسه به خادم سپرده بود طلابي را كه تو حيات مدرسه مي خوابند با پارو زير و رو كنن يه موقع ته نگيرند و ته ديگ نشوند!
..............
محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، ص29.

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]چه مي كردي؟
داداشم قم طلبه بود. تابستان هم نيامد شهرمون. وقتي آمد بابام مهموني ترتيب داد و اقوام دورش جمع شدند.
دايي جون گفت: خب مهدي قم تابستاني چه مي كردي؟
دادشم خلاصه و مفيد گفت: عرق.
.............
محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، ص29.

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

[TD="align: right"][/TD]
[TD="class: anavin, align: right"]

حجت الاسلام و المسلمين عباس پسنديده

[/TD]

[TD="colspan: 2"] حجت الاسلام و المسلمين عباس پسنديده سال ۱۳۴۸ در شهر محلات به دينا آمد. ايشان سال ۱۳۶۴ وارد حوزه علميه شد و از محضر آيات عظام مكارم شيرازي، سبحاني و جوادي آملي بهره برد. همچنين ايشان داراي مدرك دكتري مدرسي معارف گرايش قرآن و متون اسلامي از دانشكده علوم حديث است.
حجت الاسلام پسنديده عضو هيئت علمي دانشگاه قران و حديث، معاون پژوهشكده اخلاق و روانشناسي اسلامي دارالحديث و مدير گروه روانشناسي اسلامي پژوهشكده اخلاق و روانشناسي اسلامي دارالحديث مي‌باشد.

تأليفات:
‎اخلاق پژوهي حديثي
‎الگوي اسلامي شادكامي
‎الگوي شادي
‎بيعت و قدرت
پژوهشي در فرهنگ حيا
تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث
‎چگونه موفق و هدفمند زندگي كنيم؟
حكمت نامه كودك
‎دانشنامه قرآن و حديث
درآمدي بر پيشگيري از اعتياد با رويكرد اسلامي
‎رضايت از زندگي
‎رضايت زناشويي
‎شادكامي از ديدگاه پيامبر اعظم(ص)
‎طب الائمة
غنچه هاي شرم (نگاهي به مفهوم حيا)
كانون جوانمردي
‎كانون مهرورزي
مثلث ايمان، الگوي ابعادي رابطه انسان با خدا
مهار خشم

اينجا


[/TD]
[/]

آموزش اختلاش به شيوه مدرن
چگونه اختلاس کنیم که گیر نیفتیم؟!

آخرین اختلاسی که مأموران سازمان بازرسی کل کشور کشف کرده‌اند مربوط به اختلاس 15 میلیارد تومانی در بنیاد شهید است که نشان می‌دهد ، اختلاس ‌کنندگان محترم همه‌ موارد ایمنی را رعایت نمی‌کنند و متأسفانه گیر می‌افتند.
از آن‌جا که فن اختلاس در کشور ما از فنون نوپاست؛ لذا باید هر چه بیش‌تر درباره‌ روش‌های نوین اختلاس اطلاع‌رسانی شود تا در آینده شاهد کشف اختلاس‌ها نباشیم.

مختلسین محترم باید در «هنگامه ی اختلاس» از آغاز تا پایان ، موارد زیر را مو به مو رعایت کنند:
۱ - به هیچ‌کس اعتماد نکنید و بیش ‌تر از چهار ـ پنج نفر را درگیر نکنید تا درصد لو رفتن‌تان به حداقل برسد. يادتان باشد معتمد ترين نفرات دوستان قديمي و صميمي هم فكر و هم عقيده هستند نه فأميل درجه يك و نه زن و فرزند

۲ - از یک جا اختلاس کنید. حرص نزنید که کل پول مملکت را بالا بکشید. با اولین اختلاس خدا را شکر کنید و کار را تمام کنید و ادامه ندهید.

۳ - به کم راضی باشید. تجربه ثابت کرده است تا 10 میلیارد تومان برای ادامه‌ی زندگی شما و فرزندان شما و نسل بعدي کافی است. اگر بیش‌تر از 10 میلیارد بخورید، امکان گیر افتادن‌ تان بيش‌تر مي‌شود.

۴ - از سازمان‌های بی‌پول و کوچک اختلاس نکنید. سعی کنید از سازمان‌ های بزرگ و پول‌دار اختلاس کنید.

۵ - اگر شهروند کشور دیگری نیستید ، بهتر است از فکر اختلاس بیرون بیایید و نان حلال به خانه ببرید؛ ولی اگر در کشور دیگری گرين كارت و حق شهروندی دارید، بلافاصله بعد از اتمام اختلاس، فرار کنید و از زندگی لذت ببرید. البته میتونید برای دخترانتان شوهرهای امریکایی - اروپایی دست و پا کنید تا کار سیتیزن شدن شما راحت تر انجام بشه.

۶ - از همان اول بخشی از مبلغ اختلاس را به أمور خيريه مثلا احداث مسجد و مدرسه و دادن افطاري به نیازمندان اختصاص بدهید . نه به خاطر رضای خدا و اینکه آن‌ها هم در این سفره که پهن شده، سهیم باشند، نه ! کار شما از این حرفا گذشته ، بلکه به خاطر اینکه وجهه خوبی در میان مردم داشته باشید و به عنوان مسلمان متدین و خیر شناخته شوید .ضمنا حداقل يكبار سفر كربلا و عتبات عاليات و يك سفر حج بايد در كارنامه خود داشته باشيد.

۷ - در راستای همون توصیه قبلی ، سعی کنید ظاهر الصلاح جلوه کنید . تسبیح و ریش و جای مهر و بخصوص شرکت در مراسم و جلوی دوربین با چفیه فراموش نشود.

۸ - حق آقایون فراموش نشه . فراموش نکنید که کی شما رو به اینجا رسونده و تا آخرکار هم تک خوری رو کلاً فراموش کنید . این ننه مرده هایی که رسوا شدند ، یکی از این دوحال را داشته اند . و گرنه الان داشتند زندگی شرافتمندانه شون رو می کردند و حتی مردم پشت سرشون نماز هم می خوندند .

۹ - به زن و بچه هم گوشزد کنید که تیپ های خفن نزنند و مسائل مربوط به حجاب إسلامي را رعايت كنند از برگزاری پارتی و جشن تولد و ... پرهيز نمايند وبرعكس مراسم دعا و كلاس قران و انواع سفر ه هاي انعام ،حضرت زهرا ، حضرت ابوالفضل و ... بر گزار نمايند و دندون رو جیگر بذارن تا کار شما به خوبی و خوشی تموم بشه و برید اونور آب. اونوقت هر غلطی خواستن بکنن ، بکنن.

۱۰ - پول هایتان را هرگزبه حساب شخصی نریزید و از به نام کردن اموال به اسم خودتون و حاج خانوم جدا خودداری کنید. چون گند کار در میاد.

۱۱ - مثل ندید بدید‌ها تا یک قرون دستتون اومد ، خرجش نکنید و ماشین گران و خانه‌ آن‌چنانی نخرید ؛ چون مردم حسود چشم‌تان می‌زنند و لو می‌روید.

۱۲ - هرگز آبدارچی اداره یا سازمان مربوطه را وارد تیم اختلاس نکنید؛ چون این صنف دهن قرصی ندارند و خواسته و ناخواسته شما را لو می‌دهند. راننده ها و کارمندان محترم ترابری سازمان‌ها هم به همین نحو باید از دایره‌ تیم شما خارج باشند.

۱۴ - به دلار و یورو اختلاس نکنید؛ چون زیاد بالا و پایین می‌شوند. تومان از همه چیز بهتر است!

۱۴ - همیشه سعي كنيد رابطه دو ستي و خويشاوندي با آدم‌هاي كله‌گنده را به ‌راه كنيد تا در روند دادرسی و دادگاه به دردتان بخورند و حتی رسماً اعلام کنند که " شأن فلانی باید حفظ شود ".

۱۵ - بعد از مچ‌گيري دو قورت و نيم ‌تان باقي باشد و بدون آن‌كه حاضر به عذرخواهي شويد، مدعي شويد قبل از آن‌كه شما اختلاس‌گر باشيد، كاشف اختلاس هستيد.

۱۶ - برای اطلاعات دقیق تر به بانک های صادرات و ملی مراجعه کنید .

[="Tahoma"][="DarkGreen"]مسافرت حامي
جناب مدير سلام
درباره مسافرت و فوايدش حرف ها زياد است خدا رو شكر ما در دنياي مجازي طي الارض داريم و هر ان هر كجا خواستيم مي رويم
ترتيبي دهيد تا در افاق و انفس هم سيرو سياحتي كنيم كه شاعر گفته

بسيار سفر بايد تا پخته شود حامي[/]


نعمت بي شوهري



باز شوهر بی بهانه
با ادایی کودکانه






هیکل چون استوانه
میکند غر غر به خانه



یادم آید روز اول
گردنش کج دست و پا شل



پیش بابا موش می شد
سرخیش تا گوش می شد



دختری افتاده بودم
مهربان و ساده بودم



نرم و نازک
شاد و چابک



چشمهایم همچو آهو
عطر موهایم چو شب بو



می شنیدم از لب او
حرفهایی همچو جادو:



من غلام خانه زادت
جان دهم هر دم به یادت



گر نیایی خانه ی من
می گریزد روحم از تن



بعد از آن گفتار زیبا
خام گشتم من همانجا



شد به پا جشن عروسی
کیک و شام و دیده بوسی



بعد از آن دیگر ندیدم
هرگز آن اوقات بی غم



قسمتم یک مرد جانی
اندکی لوس و روانی



بی اراده، همچو یابو!
پرخور و مغرور و پر رو



بشنو از من جان خواهر
هر که کرد این دوره شوهر



خاک بر سر گشت و حیران
شد پشیمان، شد پشیمان، شد پشیمان

****
البته درست است كه طلاق فيزيكي و به ويژه طلاق در جامعه ما خيلي زياد است
ولي
اگر همسرگزيني براساس معيارها و تناسب ها باشد و اخلاق مانند گذشت و مدارا و .... در منزل حاكم باشد
ازدواج براساس تحقيقات روان شناسان ديني يكي از عوامل زندگي شادمانه است. خيلي از خانواده ها با اين كه با هم رابطه عاطفي خوبي ندارد در تجملات و ارتقا منزل، وسائل، ماشين تفاهم دارند ولي به عقلشان نمي رسد براي زندگي شيرين هزينه كنند تا با مشاوره و مطالعه زندگي خود را از جهنم طلاق پنهان نجات بخشند و با اين كار قيمتي ترين هديه ها را به فرزندان و خود و خانواده ها و جامعه بدهند.
..............
لبخندها و لخندها، ص37.




حامی;820374 نوشت:

بي نياز كشت گل هستم به اين دقايق
با داشتن گلاني همچون صديق و صادق

...
اين دقايق: منظور وقت ملكوتي اذان است

*************
بي نياز گل هستم و كل حدايق
با وجود صادق و صديق و شقايق

[="#2F4F4F"]سلام آقا حامی
خوب هستید؟
من بالاخره نفهمیدم این شقایق خانوم کیه؟
لطفا شفاف سازی فرمایید[/]

نرم افزار بال باشیم نه وبال
محصول مشترک انجمنهای
کانون گفتگوی قرآنی و گفتگوی دینی
در این نرم افزار این بخش ها را خواهیم خواند:
مقدمه
+عايق هاي تبليغي
-اخلاق و عرفان
-تبلیغ و ارشاد دینی
-اقتصادی
-خانوادگی
-سیاسی
-شأن و زی طلبگی
-تحصیل و پژوهش
+تسهيل كننده هاي تبليغي
-تحفه هاي عرشي
-زندگي معنوي
-لطیفه های طلبه پسند

امکانات نرم افزار :
امکان تغییر رنگ و نوع و سایز نوشته ها
امکان مطالعه در حالت افقی و عمودی
امکان اشتراک گذاری مطالب
امکان انتقال به کانال تلگرام سایت
امکان دسترسی به کانال آپارات کانون گفتگوی قرآنی
امکان انتقال به پیج اینستاگرام سایت
امکان دریافت عنوان جدیدترین مطالب سایت
از طریق Rss در صورت اتصال گوشی به اینترنت
امکان ارسال مطالب از طریق بلوتوث و شبکه های اجتماعی و...
امکان ارسال فایل نصب برنامه از طرق مختلف ارتباطی
امکان مشاهده اوقات شرعی روز (نیاز به اینترنت دارد)
امکان ارسال سوالات شرعی از طریق پیامک
و...

لینک دانلود

امیدوارم مورد استفاده دوستان قرار بگیرد
الــــتـــــمــــــاس دعــــــــــا

منبع



[="Tahoma"][="DarkGreen"]

MasouD.7;820809 نوشت:
سلام آقا حامی
خوب هستید؟
من بالاخره نفهمیدم این شقایق خانوم کیه؟
لطفا شفاف سازی فرمایید

شقايق هموني كه تا هستش بايد زندگي كرد:khandeh:[/]

لبیک یا علی النقی;820392 نوشت:
زنگ زدم به دفتر ریاست جمهوری....

برداشته میگه:

تقصیر دولت قبل است...بفرمایید!

بزرگي را گفتم: پارك دوبل از كه اموختي گفت از جماعت نسوان:negah:
همان بزرگ را هيچ نگفتم گفت: از بي ادبان:narahat:

..................
مزاح است
نسوان و نساء يعني زنان
ديگه وگرنه از امتيازات زنان همين بس كه سوره اي به نام زنان در قرآن داريم

حامی;820829 نوشت:
از امتيازات زنان همين بس كه سوره اي به نام زنان در قرآن داريم

همین بس ...؟!!:-w
استاد!! >:/
گاو ماده هم همین امتیاز رو داره ها، Fool

ریحــانه الــنبی;820830 نوشت:
همین بس ...؟!!:-w
استاد!! >:/
گاو ماده هم همین امتیاز رو داره ها، :|

حامی ؟ حامی ؟ حامی ؟
کجا رفته این کار شناس ؟
به هر حال وقتی آمد بهش بگید اشکال وارد است .
جواب شما چه ؟

[="Times New Roman"][="Black"]

صادق;820832 نوشت:
حامی ؟ حامی ؟ حامی ؟
کجا رفته این کار شناس ؟
به هر حال وقتی آمد بهش بگید اشکال وارد است .
جواب شما چه ؟

مهم نیته ای صادق سخت گیر [/]

ریحــانه الــنبی;820830 نوشت:
همین بس ...؟!!
استاد!!
گاو ماده هم همین امتیاز رو داره ها،

صادق;820832 نوشت:
حامی ؟ حامی ؟ حامی ؟
کجا رفته این کار شناس ؟
به هر حال وقتی آمد بهش بگید اشکال وارد است .
جواب شما چه ؟

جوابشون تو مشتم است

شيخ و شاخ
مريدي از شيخي فلسفه شاخ را بپرسيد. شيخ بر فراز منبر رفت و گفت همان‌گونه كه عطار منطق الطير نوشت بايد من هم منطق الحيوان را بنويسم. روزي گوساله اي به مادرش گفت: مامان جونم. چرا گاوها شاخ دارند؟
گاو با مهرباني نگاهي به گوساله دلبندش كرد و گفت: جريانش مفصله عزيزم. ما اول شاخ نداشتيم. ما گاوها زماني شاخ در آورديم كه رفتارهاي غيرانساني آدم ها را ديديم. ما برخلاف آدم ها گوشتمون، پوست مون، جيگرمون، سم مون و روده مون قابل استفاده است. وقتي گاوها ديدند آدم هاي بي هنر آب تو شيرشان مي‌كنند و مي‌فروشند و به جاي گوشت آنها گوشت الاغ و كلاغ و گربه و به خورد همنوع خود مي‌دهند، و از همه بدتر به كسي كه هيچ هنري نداره مي‌گويند گاو....

....................
محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، ص73

[="Tahoma"][="DarkGreen"][=&quot]عروس نگو پلنگ بگو
[=&quot]عروسي بعد از نماز صبح با خودش عهد كرد كه اگر پشت سر مادرشوهر، خواهرشوهر و جاريش غيبت كند یك نقطه روی بدنش بگذارد.
وقتي اذان مغرب گفته شد وجوب نماز از او ساقط شده بود، چونكه او پلنگ شده بود.

[=&quot]..................
[=&quot]محمدحسين قديري، مادرشوهرت را بكش(هنر مهروزي)، ص35.[/]

حامی;819668 نوشت:

جهت دریافت نرم افزار «پژوهش یار» کلیک کنید.
جهت دریافت نسخه هماهنگ شده نرم افزارها با نرم افزار «پژوهش یار» کلیک کنید.
هرگونه انتقاد یا پیشنهاد را از طریق بخش تماس با ما، یا از طریق رایانامه با ما در میان بگذارید.

حبیبه;819735 نوشت:
عرض سلام و ادب

استاد گرامی نرم افزار باز نمی شود!

سلام
این نرم افزار مخصوص سیستم عامل اندروید که در گوشی های هوشمند و تبلت ها مورد استفاده است می باشد و در ویندوز کارایی ندارد.

مادرشوهر شيميدان
عروس نازم، در شيمي ثابت شده كه شكر در آب حل می‌شود.

پس هیچ وقت زیر باران نرو چون مي ترسم عروس شیرین تر از عسل را از دست بدهم.

..................
محمدحسين قديري، عروس كشون (هنر مهروزي)، ص35.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

ریحــانه الــنبی;820844 نوشت:
سلام
این نرم افزار مخصوص سیستم عامل اندروید که در گوشی های هوشمند و تبلت ها مورد استفاده است می باشد و در ویندوز کارایی ندارد.

بله اتفاقا ديشب امتحانش كردم ديدم درسته و مشكلي نداره[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]جنگ مستمر جهاني
جنگ مادرشوهران و عروسان بوده ولي
ديگه وقتش اينه كه صلح كنن

حامی;820842 نوشت:
عروس نگو پلنگ بگو
عروسي بعد از نماز صبح با خودش عهد كرد كه اگر پشت سر مادرشوهر، خواهرشوهر و جاريش غيبت كند یك نقطه روی بدنش بگذارد.
وقتي اذان مغرب گفته شد وجوب نماز از او ساقط شده بود، چونكه او پلنگ شده بود.

..................
محمدحسين قديري، مادرشوهرت را بكش(هنر مهروزي)، ص35.

حامی;820845 نوشت:
مادرشوهر شيميدان
عروس نازم، در شيمي ثابت شده كه شكر در آب حل می‌شود.

پس هیچ وقت زیر باران نرو چون مي ترسم عروس شیرین تر از عسل را از دست بدهم.

..................
محمدحسين قديري، عروس كشون (هنر مهروزي)، ص35.

[/]

شبيه سازي
بي خود نيست قيافه دخترا و پسرا داره روز به روز به هم شبيه ميشه. زبان انگليسي روشون اثر گذاشته اونا به
عمو زاده, خاله زاده, عمه زاده, پسرعمو یا دختر عمو, پسردایی یا دختر دایی ميگن: cousin

[="Tahoma"][="Indigo"]

ریحــانه الــنبی;820844 نوشت:
این نرم افزار مخصوص سیستم عامل اندروید که در گوشی های هوشمند و تبلت ها مورد استفاده است می باشد و در ویندوز کارایی ندارد.

این نرم افزار شبیه ساز اندروید است اینه نصب کنید بعد هر برنامه که برای اندروید باشه را می توید تو ویندوز باز کنید و استفاده کنید

http://www.farsroid.com/download-bluestacks-android/[/]

مهدی;820918 نوشت:
این نرم افزار شبیه ساز اندروید است اینه نصب کنید بعد هر برنامه که برای اندروید باشه را می توید تو ویندوز باز کنید و استفاده کنید

سلام
نرم افزار دانلود نميشه مطمئنيد ميشه دانلود كرد؟
در ضمن تاپيك شوخ طبعي را جدي طبعي داري مي كنيد ها;;)x_x

[="Tahoma"][="Indigo"]سایت های زیادی این برنامه را برای دانلود گذاشتن
BlueStacks
را سرچ کنید

این یه سایت دیگه
http://www.yasdl.com/50608/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-bluestacks.html
[/]

بابا بي خيال
يارو وسواس داشته بالاي ساختمان 20 طبقه کار مي کرده. دل شور مي زنه به فكرش خطور مي كنه بهش مي گويند زنت از طبقه چهارم افتاد و مرد! موتور سيکلتشو سوار ميشه و با سرعت ميره به طرف خونه! تو راه به خودش ميگه که ما که 4 طبقه نداريم، يه کم ديگه که ميره ميگه من که اصلاَ زن نداشتم، چند متر که جلوتر ميره باز با خودش ميگه که بابا بي خيال، من که اسمم يارو نيست؟!!!!
* افراد وسواسي نبايد به افكارشون ترتيب اثر بدهند و با تكنيك هاي توجه برگرداني مانند ذكر، آواز، محاسبات رياضي، ...فكرشان را از فكر ناراحت كننده تكراري برگردانند.

شما به من اعتماد كنيد
ببنيد شما مانند كسي هستيد كه چشمانش كم سو شده بايد از ديگران كمك بگيره برود ان طرف خيابان ماشين بهش نزنه و تو چاهي نيفته.
پس اصلا به اينا اعتنا نكنيد. شما مي خواهيد خدا راضي باشه ديگه. بابا خود به قول حاج آقا مارمولك اين قدر هم سخت گير نيست خدا اند بخشش اند بي خيال شدن اند رفاقت اند چشم پوشي است.
به دلت بگو نامرد روزگار خدا راضييه تو چه مرگته (ببخشيد ها)
اگه حرف دلتونو گوش كنيد
مي دونيد آخرش چيه؟
بي نمازي و ترك همه چيز
پس بي خيالي طي كنيد تا آرام باشيد.:kaf::kaf:
................
محمدحسين قديري، بي خيال درماني، ج2، ص175

شكست عشق
پسري شكست عشقي خورده بود شعري چنيني گفت:
الهي تو بميري من نميرم
سر قبرت بيام پارتي بگيرم
الهي سرخک و اريون بگيري
تب مالت و بلاي جون بگيري
الهي از سرت تا پات فلج شه
کمرت بشکنه،دستت سقط شه
الهي حصبه و ام اس بگيري
سر راه بيمارستان بميري
الهي کوربشي چشمات نبينه
بميري، گم بشي، حقت همينه
الهي آسم تايپ آ بگيري
هنوز که زنده اي پس کي ميميري؟
الهي شوهر ايدزي بگيري
بفهمي که داري از ايدز مي‌ميري
به در بردي از اينها جان به سالم
الهي دردبي درمون بگيري.

:Graphic (44)::Graphic (44)::Graphic (44):


عشق ناهنجار:
عشق دو نوع است. در عشق بيمارگونه عاشق فكر مي كند فقط و فقط از بيش از 7 ميليارد انسان روي كره زمين فقط اين فرد مي تونه منو خوشبخت كنه. چنين عاشقي سريع بايد خودش را به روان پزشك نشان بدهد حالش خيلي وخيم است.
عشق هنجار با خويشتنداري همراه است و فرد اگربه فرد مورد دلخواهش نرسد
خودكشي نمي‌كند،
معتاد نمي‌شود.
دق نمي‌كند،
به فكر تهديد و انتقام نيست.
حسادت نمي‌ورزد.
وابستگي كنه وار ندارد.
خودخواه نيست و به خودمختاري، آزادي و انتخاب طرف مقابل فوق العاده احترام مي گذارد.
تلاش مي‌كند واقعيت را بپذيرد و سريع با شرايط سازگاري پيدا كند.
..............
لبخندها و دلخندها، ص33


مردان بي غيرت:ninii:
به يه مرد بي غيرت ميگن: خاك عالم بر سرت نشستي اينجا با دختراي مردم چت مي كني؟! خانومتو ديديم توو ماکسيماي يه مرد غريبه که صدو شصت - هفتاد تا ميرفتن ...
ميگه: اين که چيزي نيست که ماکسيما بيشتر از اينا هم ميره!!

:narahat:چاه نکن بهر کسی...
مردی با عصا به همسرش زد و اتفاقا در اثر این ضربه از دنیا رفت. مرد که قصد کشتن همسرش را نداشت و از طرفی از بستگان او هراسناک بود با شخصی مشورت کرد تا او را کمک فکری دهد تا از این گرفتاری نجات یابد.
آن هم به او پیشنهاد کرد جوان زیبایی را به منزل برده بود و در کنار آن زن به قتل برسان. وقتی بستگان همسرت تو را مورد سؤال قرار دادند بگو این جوان با زوجۀ من مباشرت داشته است و هر دو را کشتم. مرد ساده لوح قبول کرد و جوانی را به منزل آورد و به قتل رساند.
وقتی اقوام زن از حادثه قتل همسرش سؤال کردند آنچه را که از آن مرد در مشورت فرا گرفته بود بیان کرد و بستگان زن قانع شدند و بلکه او را تحسین کردند.
مرد حیله گری که در مشورت طرح قتل آن جوان را داده بود خود جوان زیبا رویی داشت که شب به منزل نیامد. به نزد آن مرد رفت و پرسید آنچه گفتم عمل کردی؟
پاسخ داد: آری.
گفت: ببینم جوانی را که به قتل رسانده ای چه کسی بوده است؟
همین که نظر کرد دید پسرش را به توصیۀ او به قتل رسانده است. از این حادثه پریشان شد و خاک بر سر می ریخت. امّا کار از کار گذشته بود و فهمید چاهی که کند خود در آن افتاد.
چاه نکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
دو عبرت بزرگ در این حادثه نهفته است که هر دو قابل توجه است:
1) پرهیز از مشورت با افراد ناصالح
2) پرهیز از بدخواهی برای دیگران.
:mariz:
...........................
لبخندها و دلخندها، ص45.

حامی;820829 نوشت:
وگرنه از امتيازات زنان همين بس كه سوره اي به نام زنان در قرآن داريم

عنکبوت و زنبور و بقره هم دارای چنین امتیازی است!


بشو لوتی! بشو مشتی! بشو داش!!

:natars::narahat:
شاعر: خانم مهديه عابدين پور

بیامد نزد من یک شب جوانی
بگویم شرح آن را تا بدانی
که ای حاجی به فریاد دلم رس
شدم وامانده و درمانده، بی کس!
شدم وسواس و دیگر نا ندارم
و حتی بین مردم جا ندارم
خودم خسته، ندارم حس پاکی
زن و بچه ز دستم گشته شاکی

بگفتم ای جوان خوب و عاقل
چرا گشتی شبیه فرد غافل؟!
خدا از تو همین اندازه خواهد
تو وسواسی، خدا این را بداند
تو بیماری، شوی خوب و مداوا
کنی با خود اگر قدری مدارا
بدان احکام تو با فرد سالم
نباشد مثل هم ای مرد عالم!
بشو تو بی خیال هر نجاست
ببین آنگه چه می گردی تو راحت!
جوان با حرف من زد زیر خنده
که حرف های تو انگاری چرنده!
نگاهی با تعجب کرد و گفت: هان!!؟
شما فهمیدی چی گفتی حاجی جان!!؟
شما گویا نخواندی درس احکام!
که می گویی کنم این گونه انجام!!
ببین حاجی درون این رساله
عبادت با نجاست ها محاله!

چگونه می شود حالا نجاست
نباشد نزد وسواسی، خباثت؟!!
به او گفتم ببین کار من این است
بدانم هرچه از احکامِ دین است
بدانم حکم دین، هم درد وسواس
که کردم واحد این رشته را پاس
اگر داری قبولم پس بکن گوش
مکن حرف مرا هرگز فراموش
ببین جان برادر حکمت این است
برای تو خدایت بهترین است
بلال آن مرد حق مرد یقین بود
ببین سینِ بلالش عین شین بود!
اگر او می تواند شین بگوید
سپس عمدا به جایش سین بگوید
بله آنجا خدا از او بخواهد
که حتما شین بگوید چون تواند!
ولی جایی که آن مردِ ره دین
ندارد در توانش گفتن شین
پذیرد آن خدای مهربانش
به جای شینِ او سین را برایش!
و حالا حکم تو مثل بلال است
هماهنگ تو و این حس و حال است
ببین یک فرد وسواسی چنین است
و اینهایی که گویم عین دین است
الهی که شود شیطان فدایت
فدای آن نگاه و غصه هایت
که گوید آن خدا در سوره ناس
پناه از شر آن شیطان خناس
که وسواس تو هم کار همان است
که شیطان دشمن افکار و جان است
اگر خواهی رها گردی زشیطان
ببین حاجی چه می گوید پسر جان

بشو لوتی! بشو مشتی! بشو داش!!
بگو عشقم کشیده بی خیال باش!

اگر شیطان نشست در فکرنازت
و خواهد تا کند وسواس بازت!
اگر گوید به تو اینجا نجس شد!
نمازت باطل و بی حال و حس شد!
بگو باشد نجس! من بی خیالم
کنم در بی خیالی عشق و حالم
بگو اصلا نجس باشد! چه باکی
که باشد این نجاست عین پاکی
خدا گفته نمازت بهترینه
همون جوری که سینش عین شینه!
برو شیطان برو فکر خودت باش
برو عشقم کشیده بی خیال داش
نمی خوانم دوباره من نمازی
که باشد آن خدا از بنده راضی
که عشق من کشیده بد بخوانم!
نماز با نجاست نوش جانم
:tarsnak:

برو شیطان برو فکر خودت باش
برو عشقم کشیده بی خیال داش

جوان یک لحظه گل از گل شکفتش
همین که آنچه را گفتم شنفتش
روانه شد به سوی بی خیالی
که گیرد بعد از این یک حس و حالی
شود تسیلم حق تسلیم احکام
نباشد بعد از این بیچاره و خام
بمالد پشت شیطان را کف خاک
رسد با بی خیالی تا به افلاک
****
تذكر فقهي
توجه داشته باشید که در بیت زیر :
بشو تو بی خیال هر نجاست *** ببین آنگه چه می گردی تو راحت!
منظور این نيست که هر نجاستی نزد وسواسی، دیگر نجاست نیست! چون از نظر مشهور مراجع درست است که افراد وسواسی نباید به یقین خود توجه کنند، اما این سخن به معنای بی خیال هر نجاست شدن نیست، بلکه قید دیگری هم در ادامه دارد: باید مانند افراد عادی و معمولی متدین عمل کنند؛ يعني اگر يقين وسواسي جايي با يقين متعارف دين داران همخواني داشت بايد به آن اعتنا كند.
مثال:
الف- یه موقع می گوییم این خونی که دیدی دیگر برای تو که وسواس هستی، نجس نیست. (این سخن اشتباه است)
ب- یه موقع می گوییم این خونی که دیدی و دیگران هم دیدند در شستشوی آن مانند دیگر دین داران عمل کن. (این سخن درست است)
ج- یه موقع می گوییم این خونی که شما به وجود آن یقین داری و دیگر متدینان معمولا یقین به آن نمی کنند، بی خیالش شو! (این سخن درست است)
بنابراین بيت بالا به اين معنا است:
بشو تو بی خیال آن نجاست ***که نزد مؤمنان باشد طهارت
.............................

پی نوشت :
محمد حسين قديري، بي خيال درماني ( نگاه فقهي روان شناختي به وسواس،) ج2، ص185

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

لبیک یا علی النقی;821079 نوشت:
عنکبوت و زنبور و بقره

درباره گاو و امتيازاتش ديروز سخن رانيدم
شفابخشي عسل كه در آن حرفي نيست
درباره عنكبوت هم همين بس كه زن مردش را در تار عشق خود اسير مي كند8->[/]

حامی;821081 نوشت:
درباره گاو و امتيازاتش ديروز سخن رانيدم
شفابخشي عسل كه در آن حرفي نيست
درباره عنكبوت هم همين بس كه زن مردش را در تار عشق خود اسير مي كند

رحمت بي حد و حصر الهي
روحاني اي مي خواست درباره اي رحمت خدا سخنراني كه وقتي منبر رفت همه چيز را فراموش كرده بود
با زرنگي چنين گفت:‌اين قدر رحمت خدا بيكران و وسيع و فراگير و گسترده و بي حد و بي حصر و بي مرز و..است كه من ديگه شرمم مياد از آن حرفي بزنم.
بعد گفت بر محمد و آلش صلوات بفرست
و از منبر به زير آمد
...
شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، ص83

بهشت زوري
مراجع مي گويند امر معروف بايد با ظرافت روان شناختي همراه باشه نه با زور و توهين.
بزرگي مي گفت:
و همانا ما شما را با زور، کتک و پس گردني به بهشت مي‌فرستيم...(سوره ناجا، آيه 110)
*مشكل كار اين است كه اغلب توبه فرمايان خود توبه كمتر مي كنند و متأسفانه مردم تصور مي كنند قصابي در لباس امر به معروف دستور دين است.

......................
محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، ص62.

:Graphic (56):

آبراهام همون ابرامه
پسرم گفت:‌بابا ابراهام لينكلن كي بود؟
گفتم: همون ابرام خودمونه نمي دونم چه سريه هر كي ميري آمريكا تو شناسنامه اش
دست مي بره كه بگه يعني پيشرفت كرده؛ مثلا
مريم شده مري
جعفر شده جفري
يعقوب شده ياكوب
يوسف شده جوزف يا ژزف
بنيامين شدن بنجامين
جبرئيل شده گابريل
ميكائيل شده مايكل يا ميشل
داوود شده ديويد
سوسن شده سوزي
نرگس شده نارسس
پطرس شده پيت يا پيتر

رفته بوده آمريكا ي دفعه كسي ازش پرسيد اسمت چيه وقت نكرده بود براي خودش اسمي گزينش كنه سريع ايراني بازي و زرنگي به خرج داد و گفت: باس، عباس




......................
محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، ص63.

شعرکودکانه ی امروزی:

شبا ک ما می خوابیم
ترکها کودتا می کنن

طراح لباسهای کاروان المپیک ایران، قصد داشته این پیامو به جهانیان منتقل کنه که:

تن آدمی، شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت!!!

گريه هاي قسطي
حال و روز افراد وسواسي و انهايي كه با اين همه غم و غصه زندگي دنبال جمع كردن گرفتاري هستند بي شباهت به حكايت زير نيست. كدام حكايت؟ بخوانيد:
آقاي سربه زير هر ماه مي رود بانك با گريه و ناله فراوان قسط مي دهد.
براي كاركنان بانك كار او عجيب بود. روزي مدير بانك او را صدا زد به او يك چايي داد و آرامش كرد و گفت داستان قسط و گريه كردن هاي شما چيه؟
او گفت: من هميشه سر به زير هستم اين خوبه برام يقه لباسم كثيف نميشه ولي چند ماه قبل يك دفترچه قسط پيدا كرده ام هر ماه ميام قسط مي دهم آقاي مدير به خدا من شغل خوبي ندارم و اين قسط ها را با قرض و قوله جور مي كنم.
مدير با تعجب گفت: خب چرا تو قسط مي دهي؟1 دفتر چه كه از تو نيست بذارش همين جا و برو تا صاحبش پيدا بشه.
آقاي سربه زير با خوشحالي از مدير تشكر كرد و گفت يعني ميشه؟ هيچ اتفاقي برام نمي افته؟ پليس دستور جلب من را نمي دهد؟
مدير گفت: نه من ضمانت مي كنم كسي كاري به شما نداشته باشه!
آقاي سربه زير تشكر كرد و خداحافظي. نيم ساعت بعد دوباره با گردن كج سراغ مدير رفت و گفت: آقاي مدير حرف شما صحيح و متين نمي دونم چرا تا قسط ندهم به دلم آروم نميشه. لطف كنيد دفترچه قسط رو بهم بديد.
پی نوشت :
محمد حسين قديري، بي خيال درماني ( نگاه فقهي روان شناختي به وسواس،) ج2، ص185
https://telegram.me/zendegiearam110/514

اقليت اهل كتاب
اسب ملانصرالدين را دزديدند
پليس گفت دندد نرم مي خواستي افسارش را سفت بگيري
قاضي گفت حتما اسب چموش انتخاب كردي؟
سرباز گفت: حتما تو اين دوره زمونه به هركسي اعتماد مي كني؟
ملا نصرالدين شكايتش را پس گرفت و گفت: گويي تنها كسي كه مقصر نيست دزد است.

مصيبت كتابخانه ها
وقتي تو مراكز استان مي رويد در كتابخانه هاي مي بينيد كولر ندارند، آب سرد كن ندارند و از همه بدتر هر كتابي مي خواي مي گويند نيست چه كسي مقصر است؟
كتاب؟
سالن مطالعه؟
كتاب دار؟
نويسندگان بي كار كه كتاب نوشتند؟
اهل مطالعه كه دلشون خوشه؟
با ما مانند اقليت هاي مذهبي برخورد مي كنند چون ما اهل كتابيم.
* نرفتيم رقاص بشيم و خواننده شايد ارشاد اين طوري همكاري بيشتري مي كرد. دايي ام از خرده فروش محله شكايت كرده بود. رئيس پاسگاه محل گفت هي عامو تو چه خاصيتي براي من داشتي كه به داد برسم اين بابا هفته اي چند بار منو مي سازه. افتاد؟ يا دويست هزاريت كج و معوجه؟!!
.......................
محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج2، ص94.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]وقتي نرم افزار آثار شهيد مطهري را خريدم گفتم بروم كتاب هاي ايشان را هديه بدهم به كتابخانه محلمان.
با واسطه فرستادم.
بعد از مسؤولش پرسيدم كتاب ها رسيد؟
گفت بله
ولي ما به روز هستيم الان كتاب ها را بايد براساس آخرين نسخه چاپي تهيه كنيم كتاب هاي شما را مي فرستند خمير مي كنند
دهانم باز مانده بود گفتم آآآآآآ خه اين آثار دو سه سالي است خريده ام؟ نو است
گفت به حال قانون است
با خودم گفتم اي كاش نگه داشته بودم يا مي دادم يه مسجدي در محله اي ضعيف نشين.

الان تو خيلي از كتابخانه ها يادداشت زده اند
كتاب هاي دست هزارم خودتان را هديه بدهيد
به پير به پيغمبر نياز داريم

اين يعني بي تدبيري
يعني ..
وقتي اهل فرهنگ و مطالعه ما اين طور باشند واي برما[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

«

پرهیز از خرده‌گیری »



امام على عليه السلام:



مَن ناقَشَ الإخوانَ قَلَّ صَدِيقُهُ؛



هركه در كار برادرانش خرده ‏گيرى كند، دوستانش كم مى ‏شوند.



غرر الحكم، ح8772؛ دوستي در قرآن و حديث، ص148

قم و قانون جذب و فيلم راز
قانون جذب خيلي تو مسير موفقيت اثر دارد، ولي نمي‌دانم چرا انبيايي مانند حضرت نوح براي جذب افراد به دين از آن استفاده نكرده اند، چون تعداد انگشت شماري به او ايمان آورده اند. طبق نظر و تبيين طرفداران اين قانون، حضرت نوح يا نخواسته يا اين قانون را باور نداشته، يا درست اراده و تجسم نكرده و يا خدا موافق كارش نبوده است يا اراده اي مساوي يا قوي‌تر از حضرت نوح خواسته او را خنثي مي كرده است و يا برآورده شدن خواسته حضرت نوح با تأخير انجام خواهد شد؛ سوخت و سوز دارد ولي دير و زود ندارد. يا در زمان حضرت اين قانون كشف نشده بود. اي كاش قانون جذب زودتر كشف مي شد تا انبيا و مبلغان دين از آن استفاده مي كردند.
سه سال است مرتب دريك سري كلاس‌هاي موفقيت شركت كرده‌ام. استاد از روز اول مي‌گفت بله تو مي‌خواهي و به دست مي‌آوري و كائنات مطيع اوامر تو هستند. تو با شركت در اين كلاس‌ها انسان ديگري شده‌اي. فكر مي‌كنم استاد درست ميگه چون اغلب شركت كنندگان احساس خنگ بودن مي‌كنند چون به هيچي از چيز‌هايي كه استاد مي‌گويد نرسيده اند. خب، استاد كه اشتباه نمي‌كند حتما آنها اشتباه مي‌كنند ديگه. اين قانون براي استاد خيلي مؤثر بوده است چون از زماني كه در ايران آن را مطرح كرده است و سمينارهايي بزرگي داشته، كائنات فقط پول تو جيبش ريخته اند و اين است قانون جذب.
در قم يك سري كلاس هاي قانون جذب رفتم. خيلي مؤثر بود با قانون جذب به كائنات دستور مي دهم من مي خواهم و به دست مي آورم از نظر اين قانون خواستن داشتن است. ولي گاهي من را تا مرز مردن برده. تو زمستان تلقين كردم هوا گرمه و قم هم انگار تو قاره آفريقا است منو رسوندند بيمارستان داشتم از گرمازدگي مي مردم. تابستان هم تلقين كردم كه قم خيلي خنك است و يخ هاي قطب شمال را جذب كردم با تجسم ذهني از سرما منجمد شدم و نزديك بود بميرم. بايد يك سري كلاس بروم كه تلقين پذيري و قانون جذب ذهنم را تنظيم كنم وگرنه اين طوري به جاي ثروت و موفقيت بدبختي و مرگ را جذب مي كنم. با قانون جذب خواهم توانست مريدان زيادي جذب كنم و دنيا را متحول كنم چون من انسان ديگري شده ام ن به قاوني مجهز شده ام كه انبياء الهي از آن بي اطلاع بودن،
البته به شرطي كه بخواهم، درست تجسم كنم، اراده اي قوي تر خنثي نكند، برخلاف مصلحت خدا نباشد و قانون دير و زود داره و سوخت و سوز نداره را بپذيرم.
...................................

محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ج 2، ص88.


رئیس جمهور
از برخی شهرهای میهن بازدید کرد
و هنگام دیدار از محلّه ما فرمود:
«شکایت هاتان را صادقانه و آشکارا باز گویید
و از هیچ کس نترسید،
که زمانه هراس گذشته است!»
دوست من حسن گفت:
«عالی جناب!
گندم و شیر چه شد؟
تأمین مسکن چه شد؟
شغل فراوان چه شد؟
و چه شد آن که داروی بینوایان را به رایگان می بخشد؟
عالی جناب!
از این همه
هرگز، هیچ ندیدم!»
رئیس جمهور
اندوهگنانه گفت:
«خدا مرا بسوزاند؟
آیا همه اینها در سرزمین من بوده است؟
فرزندم!
سپاسگزارم که مرا صادقانه آگاه کردی،
به زودی نتیجه نیکو خواهی دید».
سالی گذشت،
دوباره رئیس را دیدیم،
فرمود:
«شکایت هاتان را صادقانه و آشکارا باز گوئید
و از هیچ کس نترسید،
که زمانه دیگری است!»
هیچ کس شکایتی نکرد،
من برخاستم و فریاد زدم:
شیر و گندم چه شد؟
تأمین مسکن چه شد؟
شغل فراوان چه شد؟
چه شد آن که داروی بینوایان را به رایگان می بخشد؟
با عرض پوزش، عالی جناب!
دوستِ من حسن
چه شد؟».
.....
کتاب پلاکاردها، احمد مطر، ترجمه عبدالرضا رضایی نیا

[="Tahoma"][="DarkGreen"]زندگی ساعت تفریحی نیست
که فقط با بازی
یا با خوردن آجیل و خوراک
بگذرانیم آن را
هیچ می دانی آیا
ساعت بعد چه درسی داریم؟
زنگ اول دینی
آخرین زنگ حساب!

سلمان هراتی[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]شكاف نسل ها
ساعت 4 صبح است.
من شام میخورم پدرم صبحانه
عجب فاصله ایست میان دو نسل
...
حسین پناهی
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]كولر
توی گرما، کولر
لذت یک ساز است
این دریچه شاید
به زمستان باز است
.........
يحیی علوی فرد
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]انگشت عصا
به انگشت عصا هر دم اشارت می کند پیری
که مرگ اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا
بیدل دهلوی
[/]

موضوع قفل شده است