خیلی شرمنده ام که اینقدر اذیتتان کردم و بی خبر رفتم.
بار اول که خواستم با اجازه برم نذاشتید، دیگه این بار ترجیح دادم بی سر و صدا برم برای نابودی کافرهای تکفیری وهابی داعش و النصره و یهودی های خبیث.
در شرایطی که جهان اسلام و علی الخصوص محور مقاومت به رهبری ایران اسلامی و هدایت امام خامنه ای عزیز در میدان مبارزه با باطل قرار گرفته است و هر چند روزی عده ای از برادران دینی و هم وطنم در دفاع از امت های مظلوم در سوریه و عراق و علی الخصوص یمن به شهادت می رسند، ننگم آمد در این راه نروم و بمانم.
من که در دو دهه از عمرم با ذکر یا حسین(ع) رشد و نمو یافته ام، حق بود با سر برای این راه تلاش کنم نه با دست و پا.
پدر و مادرم عزیزم، در ایامی که از عمرم گذشت شاید شما توقع جبرانی نداشید ولی من هم هیچ کاری برای آسایش و نیکی به شما آنگونه که شایسته شماست انجام نداده ام و همیشۀ خدا شرمندۀ شما بودم و هستم.
امیدوارم حالا که توفیق شد و لیاقت دفاع از حرم حضرت زینب (س) در میدان جنگ به دین و اسلام ناب محمدی (ص) و علوی (ع) پیدا کرده ام، خداوند به حرمت عمۀ سادات توفیق دهد اگر ذره ای ثواب نصیبم شد آن را هدیۀ فرزند بی معرفتتان به شما قرار دهند و اگر لیاقت شهادت پیدا نمودم، خداوند این اندک آبرو را شفاعت دنیا و آخرت روشن و صادقانۀ شما برای مراتب عالی تر زندگی قرار دهند.
پس بی طاقت نباشید و بی صبری نکنید که خداوند خود نگهدار رزمندگان است.
خواهران و برادرانم، شما نیز بی طاقت نباشید، این بهترین راه بشریت هست، خوشحال باشید و برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید و آن ها را یاری نمائید حتی اگر با یک صلوات.
مرا حلال کنید…
شوق این راه لحظه ای آرامم نگذاشت و به هزاران زحمت موافقت اعزام را گرفتم.
شما را به اطاعت مطلق از فرمان رهبر انقلاب دعوت می کنم، سرباز ولایت مطلقۀ فقیه باشید که پشت سر رهبر بودن افتخار دارد ؛ سربازی رهبری، سربازی امام زمان (عج) را در پی دارد.
خواهرانم تلاش کنید نشر دهندگان حجاب و حیاء زینبی و فاطمی باشید و فرزندان ولایی تربیت کنید.
همه مرا حلال کنید، راستی که شهدا قدرشان به اندازۀ ایمانشان بوده است اما امثال من بدبخت به اندازۀ امکانات در دستم، شرمنده که برایتان برادری خاص نبودم.
دعا برای همۀ رزمندگان را فراموش نکنید که این راه عشق من بوده و عشق جگر می خواهد.
حال که عنایت خاص خداوند متعالی شامل حال اینجانب فیروز حمیدی زاده گردیده از همه عزیزان ملتسمانه آرزوی حلالیت می طلبم و امیدوارم قصور و کاستی های اینجانب را ببخشایند.در این مدت در مورد مادر و پدر و برادران و خواهرانم کوتاهی های زیادی داشته ام که امید است مورد حلالیت واقع گردم. در نبودم مادرم را به صبر دعوت نمایید. همانگونه که حضرت زینب (س) بزرگترین و با وفادارترین بانوی اسلام در خصوص مصائب عاشورا صبر پیشه نمودند.از همسرم می خواهم فرزندانم را باید آنگونه که باعث افتخار اطرافیان و جامعه گردند تربیت نمایند، و ایشان نیز کوتاهی های این جانب را حلال کنند.
ازدایی و زندایی عزیزم حلایت می طلبم و امیدواریم قصور اینجانب را ببخشند،پدرو مادرم مصیبت دیده هستند هوایشان را داشته باشید در خاتمه از همه عزیزان طلب بخشش دارم .یاحق التماس دعا فیروز حمیدی زاده
در پایان یادآورمی شوم اینجانب مقلد حضرت آیت الله امام خامنه ای ( مدظله) می باشم و تمایل دارم که در صورتی که مقدور بوده و موجب زحمت وار ثان نگردد در معصوم زاده مدفون شوم.(درصورت امکان در کنار قبر برادرم شهید نریمان حمیدی زاده)
سال 91 شهید حسین رزاقی بعد از سالها خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازنشسته می شود. سال هایی که مصادف با آغاز درگیری ها در سوریه است. همسر شهید رزاقی تعریف می کند شهید با دیدن حضور نیروهای جوان در سوریه چقدر به آنان غبطه می خورد ضمن اینکه شهادت دوستانش در زمان دفاع مقدس و شهادت شهید محمودند هم او را برای شهادت بیتابتر از قبل کرده بود. سال 94 بالاخره پس از پیگیری های بسیار شهید رزاقی موفق به اعزام می شود. مسئله را با همسرش مطرح می کند و همان جوابی را می شنود که در سال های جنگ شنیده بود. زمانی که حرف از دفاع و اسلام می شود دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی ماند و همسر نیز اجازه می دهد.
از وقتی در سوریه جنگ درگرفت، رضا همیشه می گفت «اگر یک زمانی امام حسین(ع) یار می طلبید و ما نبودیم تا او را کمک کنیم، امروز وظیفه ماست تا به یاری حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(ع) برویم تا دیگر حرم مطهر آن ها به دست دشمن ویران نشود»
رضا در دست نوشته هایش به اطاعت از امر ولایت فقیه، حجاب و نماز بسیار تأکید داشت و در وصیت نامه اش آورده است: «مگر ما شیعیان نباشیم که واقعه عاشورا دوباره رقم زده شود و حضرت زینب(س) دوباره به اسارت برود».
۱-قرار بود به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس سال ۹۳ گونی هایی رو برای فضاسازی و ساخت سنگر با خاک پر کنیم. چند نفری بودند که به دلایلی می گفتند ما این کار رو نمی کنیم. بعد از چند لحظه دیدیم حاج آقا رفته توی خاکها و مشغول پر کردن گونی هاست. با دیدن این صحنه همه بچه ها رفتن کمک و دیگه نذاشتن حاج آقا ادامه بده( هر چند که ایشون تا لحظه آخر بالا سر بچه ها بود و باهاشون شوخی می کرد و کمکشون می داد)
۲-حاج آقا مسئول نمایندگی ولی فقیه در ناحیه بود. قسمت نمایندگی ۴ اتاق داشت و به خاطر کمبود تجهیزات به این رده ۳ عددکولر به مرور زمان تحویل دادند. ایشون توی همه اتاقا بجز اتاق خودشون کولر نصب کردند و می گفت اول، نیروهای زیر دستم و بعد خودم. خیلی به ایشون می گفتند که شما مسئولید و مهمون و مراجعه کننده زیاد براتون میاد و زشته که کولر نداشته باشید ولی ایشون می گفت: اولویت با نیروهام است. خاطرم هست که توی ماه رمضان پارسال که هوا به شدت گرم بود، اوقات رو با یک پنکه دستی می گذراند.
۳-ایشون با اینکه مسئول نمایندگی بودند وضع مالی خوبی نداشتند .یک پیکان خیلی قراضه و مدل پایینی داشتند که همیشه خراب بود. بدنه این ماشین از شدت خرابی زنگ زده بود و چند جاش سوراخ شده بود. ولی ایشون با اینکه مسئول بودند با همین ماشین رفت و آمد می کردند و اصلا برای خودشون عیب نمی دونستند.
به نام خالق هستی همان خدایی که مرا آفرید، اینگونه پرورش داد و مشتاق خود نمود. معبودی که بنده نوازیش بی حد شرمسارم ساخته است.معشوقی که قلبم در آستانه وصالش ملتهب است و بی تاب. آنگونه که هر آینه نزدیک است به شوق لقایش قالب تهی کنم و تا ملکوت پر گشایم.
از دور سلام می فرستم به آقایم امام رضا علیه السلام و کبوتر دل را تا گنبد طلایی و بارگاه مقدسش پرواز می دهم. آن امام رئوفی که در کودکی با شفاعتش عمری دوباره به من بخشید. شاید برای چنین سرنوشت مسعودی و دستیابی به چنین فوز عظیمی ... و این چند خط را به یادگاری می نگارم.
به دوستان و همرزمانم خدا قوت میگویم و از آنان می خواهم که بر سر پیمان خود با ولایت فقیه تا آخر وفادار بمانند و این برادر کوچکتان را حلال کنید.
و اما شما پدر و مادر عزیزم! به شما سلام میفرستم و از شما میخواهم که مرا حلال کنید اگر توفیق شهادت یافتم صبر پیشه کنید و اجر قربانی خود را با جزع و فزع زائل نکنید.از خداوند میخواهم که همگی ما را بیامرزد و شفاعت اهل بیت را نصیبمان گرداند و با انبیاء و اولیاء خود محشور بگرداند.
پدر زن و مادر زن عزیزم! بر شما درود میفرستم شما که همواره برایم قابل احترام بودید مرا حلال کنید. اگر شهادت در راه خدا نصیبم شد شما را نیز شفاعت خواهم کرد.
همسر عزیزم ای نور چشم من! از اینکه مدتی در کنارت بودم با هیچ چیز در این دنیا عوض نمیکنم.تمام لحظه های زندگیم با تو شیرین چون عسل برایم گوارا بود. ببخش نتوانستم زیاد کنارت بمانم. امیدوارم که مرا ببخشی.از خداوند می خواهم صبر عظیمی به تو بدهد. من برای حفظ حریم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) به سوریه رفته ام. همسر عزیزم از تو میخواهم چون عمه ات حضرت زینب (س) صبر پیشه کنی و محدثه را خوب تربیت کنی که با تقوا باشد. از خداوند میخواهم در سرای آخرت تو را نیز همنشین من گرداند و تمام زندگی ام را به تو میبخشم.به امید دیدار. محدثه جان! دختر کوچک بابایی! زمانی که به مدرسه رفتی خوب درس بخوان و مواظب مادرت باش که واقعا نمونه هست. در نمازهایت دعایم کن که من نیز دعایت می کنم. میخواهم باعث افتخارمان باشی به حرف مادرت گوش دهی و روزی حلال بخورید.
برادران و خواهران عزیزم! به شما درود میفرستم و شمارا به تقوای الهی سفارش می کنم. از شما می خواهم که فرزندانتان را خوب تربیت کنید و در همه حال پیرو و مدافع ولایت باشید. از شما می خواهم از تمام کسانی که مرا می شناسند اگر حقی خواسته یا ناخواسته بر گردن من دارند حلالیت بگیرید.
همسر و دخترم را به شما می سپارم.
هفت ماه تلاش بچه ها در شهرک "ملیحه" حومه دمشق به بن بست رسیده بود!
یک ساختمان بتنی هفت طبقه با خاکریزی در اطرافش راه فتح را بسته بود، با سلاح 23 و 14/5 تمام طبقاتش رو کوبیدیم ولی بازهم تکفیریها در زیرزمین مستحکم ساختمان موضع داشتند و امکان نزدیک شدن نبود.
چند دفعه بچه ها به ساختمان زدند و با دادن چند شهید و مجروح برگشتند، همه کلافه شده بودند، هیچ راهی به ذهنمون نمیرسید که یکباره یک رزمنده بلند شد و گفت راه تصرف این ساختمان دست منه!!!
او کسی نبود جز خدابخش خاوری جوان افغانستانی که از منطقه گلشهر(مشهد) آمده بود و معروف بود به "علی شارجی"
گفتیم: علی شارجی باز به سرت زده!؟ چطوری این زیرزمین مخوف رو تصرف کنیم؟
علی شارجی با اطمینان گفت: یک راه بیشتر نداره! من با تانک از روی خاکریز عبور میکنم و لوله تانک رو داخل زیرزمین میفرستم و شلیک میکنم! شما هم سریع وارد عمل بشید و کار رو یکسره کنید.
طرح خوبی بود، شلیک تانک در زیرزمین باعث نابودی تکفیریها میشد اما یک مشکلی وجود داشت؛ شلیک در محیط بسته باعث برگشت موج به داخل تانک میشد و احتمال شهادت راننده تانک بسیار بالا بود!!!
علی شارجی گفت: بالاخره باید یک کاری کرد و من با تانک میرم و شلیک میکنم.
علی شارجی با تانک از خاکریز عبور کرد، تا خاکریز با صدای گلوله تانک لرزید همه بچه ها به سمت زیرزمین حرکت کردند، تصرف و پاکسازی حدود نیم ساعت طول کشید و ساختمان رو گرفتیم، تازه فرصت پیدا کردیم و رفتیم سراغ تانک...
درب تانک رو که بازکردیم دیدیم "علی شارجی" را به شدت موج گرفته، به سختی بیرونش آوردیم.
علی شارجی یک سال و نیم در بستر جانبازی بود و عمل های متعددی انجام داد و در آخرین عملش وقتی بیهوشش کردند دیگر به هوش نیامد و پیش رفقای شهیدش رفت... منبع
بدم اما به عالم فخرم این بس
غلام حلقه بر گوش حسینم
کجا ارباب من فردا گذارد
غلام او در آتش پا گذارد
با سلام و صلوات و درود بی پایان به امام شهدا و نبی انبیاء علی الخصوص حضرت محمد و آل محمد(صلی الله علیه و آله) و رهبر عزیزم سید علی خامنه ای
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود/نای نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
با عرض ادب و احترام خدمت عزیزان
همیشه تو ذهنم از خدا سوال می کردم؛یعنی لیاقت دارم که تو راهی که رضایت تو داخل اون راه هست جون بدم؟
راهی که عموی عزیزم رفت.راهی که همه ی جیگر گوشه ها داخلش جون دادن.میشه خدا؟؟؟؟
قربون حکمتش برم همیشه می گفتم چرا من زمان امام حسین نبودم که در رکاب اربابم حسین جان بدم؟
ولی الان جوابم گرفتم.شاید خدا دوست داشته که تو این دوره باشم و محافظت (کنم) از حرم خانم حضرت زینب(سلام الله علیها) ناموس اربابم.
و امروز نامحرمان بی ناموس و پست،خیال دست درازی به خیمه گاه آن حضرت را دارند.و من وظیفه ی خودم می دونم و بر خودم واجب می دونم که تو این راه با یاری خدا و ابوالفضل العباس کم طاقت،پا بگذارم و تا جان دارم از حرم بی بی زینب (سلام الله علیها) دفاع کنم.
و عقیده دارم این راه،راه مقدسی است که در آن پا نهاده ام و اگر برنگشتم انشاءالله شهید در راه خدا باشم و اگر زنده برگشتم یا روی سفید برابر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) باشم.
لذا به تمام دوستان و خویشاوندان خودم توصیه می کنم در این چند روز عمر باقی مانده،فرصت را غنیمت شمرده و از ولایت مداری و حمایت از نایب امام زمان خود و عشق ورزی در راه اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) خسته و دچار روزمرگی نشوند و کارهای خود را مطابق با رضایت خدا و امام زمانمان انجام دهیم. تا فردای قیامت شرمنده حضرت زهرا(سلام الله علیها) و امام حسین (علیه السلام) که همیشه دم از او می زنیم،نباشیم(این قسمت وصیت مربوط به خانواده ایشان می شد که حذف گردید)
انشاءالله که خدا از گناهان منم بگذرد و ان شاءالله جلو صاحب الزمان رو سفید باشم.
ضمنا در طول این عمر گذشته از دوستان خوبی برخوردار بودم و آشنا شدم از جمله(در اینجا نام تعدادی از دوستانشان را می آورند که چون امکان داشت بعضی از آنان تمایلی به پخش آن نداشته باشند از ذکر آنها خودداری می کنم) یاد و خاطره این عزیزان برای من جاودانه است و از آنها طلب بخشش داشته و از آنها می خواهم که در مراسمات شادی و مصایب اهل بیت (علیهم السلام) مانند ایام فاطمیه و ایام محرم و صفر و ... مرا از یاد نبرند و من را از دعای خیرشان بی بهره نگذارند.
خادم امام حسین (علیه السلام)
مدافع حرم
بسیجی داوطلب
کربلایی محمد کاظم توفیقی
«موضوع شهادت:این خواب خیلی مرا خوشحال کرد. خواب دیدم که امام سجاد(ع) نوید و خبر شهادت من را به مادرم می گوید و من چهره آنحضرت را دیده و فرمود: «تو به مقام شهادت می رسی» و من در تمام طول عمرم به این خواب دلب بستهام و به امید شهادت در این دنیا ماندهام و هم اکنون که این خواب را مینویسم یقین دارم که شهادت نصیبم میشود و منتظر آن هم خواهم ماند تا کی خداوند صلاح بداند که من هم همچون شهیدان به مقام شهادت برسم و به جمع آنها بپیوندم و هم اکنون و همیشه در قنوت نمازم همیشه الهم الرزقنی توفیق الشهادت فی سبیل الله است که خداوند شهادت را نصیبم کند و از خدا هیچ مرگی جز شهادت نمیخواهم.» وصیتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که اول آن را اولی نیست و آخر آن (را) آخری نیست.خدایی که دل را آفرید تا بوسیله آن او را بخواهیم.
آری شاهراه وصول به خدا دل است.پس باید کوشید که دل را پاک کرد و گرد و غبار تعلقات را از دل شست که دلی که در آن تعلقات باشد به خدا وصل نمی شود.
الهی دل من جای جای آن (را) گرد و غبار تعلقات گرفته است.خدایا شکرت که ما را در باب جهاد وارد کردی تا گرد و غبار تعلقات را از دل ما بزدایی.خدایا چه آرام بخش (است) از خلق بریدن و به تو پیوستن.الهی حب لی کمال انقطاع الیک و – انر – ابصارنا بضیاء نورک
خدایا عمری است سرگردان در وادی نفس حیران بودم.تو بودی که دست مرا گرفته ای و به وادی خودت رهنمود کردی.خدایا اینک گذشته ی خود را می نگرم جز سیاهی در خود نمی بینم.آری سیاهی گناه که دفتر عمر من را سیاه کرده است ولی امیدوارم به عفو و بخشش تو که نامه اعمال مرا قلم عفو بکشی و مرا به جوار قرب خود داخل کنی که جای امنی غیر از جوار قرب تو نیست.الا بذکر الله تطمئن القلوب
به نام خداوند وصیت خود را شروع می کنم:
حقیقتا من خود را کوچک تر از آن می دانم که وصیت اخلاقی کنم چون خودم سراپا عیب و نقص هستم و از این امور صرف نظر می کنم.ائمه اطهار و قرآن به اندازه کافی نکات اخلاقی را تذکر داده اند.
و اما از برادران و هر کسی از من بدی و آزاری دیده است (می خواهم) به بزرگواری خودش مرا ببخشد.انشاءالله خداوند هم از همه تقصیر ما بگذرد.
ای برادران و آشنایان
بدانید برای هر کسی کربلایی وجود دارد.تا ما را با کربلانیازمودند از این دنیا نمی برند.پس برادران ببینیم کجای تاریخ زندگی می کنیم.
دنیا را می نگرم،هیچ چیز جذابی،جز خداوند و نماز و قرآن و اهل بیت نمی بینم.
برادران!همیشه به یاد شهدا باشید که صراط مستقیم صراط شهداست و بس.هر کس طالب وصول الی الله است باید بداند که تنها راه آن راه شهداست.آری سیدالشهداء اسوه ی ایثار و شهادت این را به ما فهماند است که راه اصلی وصول الی الله شهادت است.
و در آخر توصیه ای به برادران طلبه: این است که در کنار علوم رسمی و عقلی در پی علوم قلبی و معرفتی هم باشند که بوسیله عبادت و اعمال نیک حاصل می شود. و الحق علوم الهی که فقط خاصه بندگان خاص خداست بوسیله اعمال صالحه به وجود می آید.نه در کتاب ها.
علم الهی را با ایثار و گذشت و اعمال صالحه (می توان)کسب کرد.این جاست که خداوند معلم انسان می شود.
پس ای برادران طلبه سعی کنید روحیه جهادی خود را نگه دارید که اگر غیر این باشد این کتاب ها حجاب اکبری می شود و تو را از جهاد فی سبیل الله باز می دارد و شیطان زمزمه هایی چون مداد العلماء افضل من دماء الشهدا در گوش تو زمزمه می کند و تو را از جهاد باز می دارد.عجب علم حصولی افضل از علم حضوری می شود.
پس برادران! بدانید که باب جهاد باب اولیاء خاص خداست.و بدانید که بالاتر از هر نیکی؛نیکی وجود دارد تا این که شخص شهید شود،دیگر بالاتر از (آن) نیکی وجود ندارد.
شهادت خط پایان عاشقی است.شهادت آخرین مقام قرب است که احرار را فقط بدان راه می دهند و لا غیر.
اینک بدان که عرفان حقیقی؛عرفان سیدالشهداست.عرفان امام علی (علیه السلام) است که در جهاد و جبهه ها نمایان است و آخرین مرحله عرفان را سیدالشهداء با خون خود اثبات کرده است پس گول عرفان های کذایی را نخورید که عرفان های بدون زحمت و تن پروری است.
عرفان حقیقی عرفان حسین (علیه السلام) است و بس.عرفان امام خمینی و یاران آن است.
و در آخرین فراز خود نجوایی با امام زمان،وصیت خود را تمام می کنم:
ای صاحب ما!ای سبب (اتصال)ارض و السماء! ای پسر زهرای اطهر(سلام الله علیها)!
ما در این وادی پی ظهور و زمینه ساز ظهور تو آمده ایم تا ظهورت را آماده کرده و زمین را به یاریت پر از عدل و داد کنیم.
یا مهدی (ع)!تو حسین زمان مایی.آیا در این کربلا ما را هم مطلبی؟ لبیک یا مهدی محمد مسرور
فکر میکنم همسرم تنها یک آرزو در دنیا داشت و برای آن بسیار تلاش میکرد. قبل از عقد به من گفت دعایی دارم که حتماً وقت عقد آن را برایم بخواه. وقتی برای عقد رفتیم، با فاصله از هم نشستیم. آن لحظات تمام دغدغهام این بود که با این فاصله چطور به او بگویم که چه دعایی داشت؟ حتماً او هم نمیتوانست با صدای بلند خواستهاش را بگوید. تا لحظاتی دیگر خطبه عقد جاری میشد و من از خواسته صالح بیخبر بودم! نمیدانستم چه کنم.
در همین اثنا، خواهر آقاصالح جلو آمد و یک دستمال کاغذی تاشده به من داد و گفت این را داداش فرستاد. دستمال را باز کردم، روی دستمال برایم دعایش را نوشته بود: «دعا کن من شهید شوم...» یادم هست که قرآن در دست داشتم، از ته دل دعا کردم خدا شهادت را به صالح بدهد و عاقبتش به شهادت ختم شود، اما واقعاً تصور نمیکردم این خواسته قلبی به این سرعت محقق شود... من گفته بودم عاقبتش، که به حساب ذهن من، تا این عاقبت سالهای سال فرصت داشتم... فکرش را نمیکردم که به این زودی داشتن صالح به آخر برسد.
با سلام و درود به روح امام خمینی(ره) و آرزوی صحت و سلامتی برای ادامه دهنده راه ایشان امام خامنهای. امروز که شما این نامه را مطالعه میکنید شاید دیگر در بین شما عزیزان نباشم و انشالله خداوند توفیق نبرد با دشمنان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و شهادت در راه ایشان نصیب اینجانب کرده باشد.
در ابتدا از پدر و مادر عزیزم به خاطر تمامی سختیها و زحماتی که برای بزرگ کردن اینجانب کشیدهاند تشکر میکنم. از شما عذرخواهی میکنم که نتوانستم حتی گوشهای از زحمات شما را در این دنیا جبران کنم و امیدوارم در آن دنیا به لطف حضرت زهرا(س) دستیگر شما باشم. پدر و مادرم، حرفی که با شما دارم این است که در نبود من صبور باشید و خدایی نکرده حرف یا عملی انجام ندهید که باعث رنجش دل امام زمان و رهبر عزیزتر از جانم و خوشحالی دشمنان اسلام شود و بدانید که فرزند شما در مقابل عزیزان امام حسین(ع) هیچ ارزشی ندارد و اگر خواستید برای نبود فرزندتان اشک بریزید برای مظلومیت امام حسین(ع) و فرزندانش گریه کنید. همیشه راضی باشید به رضای خداوند و شکرگذار خداوند باشید که فرزندتان در راه امام حسین(ع) قربانی شد. و بدانید که من با اراده خودم این راه را انتخاب کردم و همیشه شکرگذار خداوند هستم که مرا لایق این راه دانست. توصیهای که به خواهران و برادرانم دارم داشتن غیرت علوی و رعایت حجاب زهرایی و نگه داشتن احترام پدر و مادرم در همهی شرایط میباشد.
صحبتی که با عزیزان دارم ادامه راه شهیدان و گوش به فرمان بودن در برابر دستورات مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای است و همیشه به یاد داشته باشید که در محضر خداوند و امام زمان(عج) هستید. و اما داداشی عزیزم در باشگاه از شما عزیزان میخواهم همواره احترام به پدر و مادر و تلاش برای بالا بردن سطح علمی و رعایت ادب و اخلاق و ورزش کردن برای دفاع از اسلام را فراموش نکنید و بدانید روزی نوبت شما هم خواهد رسید و باید برای آن روز خود را آماده کنید تا بتوانید برای دفاع از اسلام و شادی دل حضرت زهرا(س) از همه چیزتان بگذرید و هیات را حفظ کنید و مراسمات به یاد ما هم باشید و روضه حضرت زهرا(س) را به یاد ما باهم بخوانید.
امیدوارم عملکردم در مقابل دشمنان اسلام باعث شادی دل آقا امام زمان(عج) و نایب بر حق ایشان حضرت امام خامنهای گردیده باشد؛ انشالله. ۷ مهر ۹۳
سجاد مهندس تخریب بود. من همیشه در استرس کارها و فعالیتهای او بودم. چون مسئولیتش خطرناک بود. مرتبه دوم که سجاد قصد داشت به سوریه برود به من اطلاع داد و من هم فقط گریه میکردم. آن زمان باردار بودم و از او خواستم بماند تا فرزندمان به دنیا بیاید و بعد راهی شود. میگفت: پناه میبرم به خدا! یعنی تا آن موقع باید صبر کنم؟ قبول نکرد و راهی شد. این بار 45 روز رفتنش طول کشید. من هم مدام دعا میکردم که سالم بازگردد و التماس حضرت زینب(س) را میکردم که بیاید و دخترش را ببیند. شکر خدا سجاد به سلامت برگشت و فرزند دوممان هانیه به دنیا آمد. سجاد خیلی بچه دوست بود. همیشه میگفت آدم باید قد یک تیم فوتبال بچه داشته باشد. فرقی نمیکند دختر باشد یا پسر فقط صالح و سالم باشند. هانیه هشت ماه داشت که سجاد برای بار سوم راهی سوریه شد.
17 بهمن بود که خبر شهادتش را به من دادند. سجاد روز قبلش یعنی 16 بهمن ماه 1394 حوالی ساعت 11 به شهادت رسیده بود. با اصابت شش گلوله به پیکرش. سجادم در روند اجرای عملیات آزادسازی نبل و الزهرا در حلب شهید شد. بچهها برای باز گرداندن پیکرش خیلی به زحمت افتاده بودند و اجازه نداده بودند تا پیکر سجادم را داعشیها با خود ببرند.
گویی بیسیم میزنند که بچهها در خط نیاز به مهمات دارند. سجاد داوطلبانه برای بچهها مهمات میبرد. آن منطقه هنوز پاکسازی نشده بود. سجاد وقتی صد متری از نیروهای خودی دور میشود اولین تیر را به ماشینش میزنند. تا اینکه ماشین را به شدت زیر آتش میگیرند.
چهار تکتیرانداز هم زیر درختان زیتون پنهان شده بودند که با وجود پوشیدن جلیقه ضدگلوله از پهلو به او تیر میزنند. سجاد از ماشین به بیرون پرتاب میشود و چند تیر هم به پای او میزنند. مدتی بعد سیار رزمندگان، تکفیریها را به هلاکت میرسانند و پیکر سجاد را به عقب منتقل میکنند.
بدهی هایی که باید پرداخت شود
1. یکصد و چهل هزار تومان باید برای رفع مظالم به حساب گروهان شهید چمران در دانشگاه امیرالمومنین پرداخت شود که به این شکل عمل کنید به شماره جناب سروان(حذف شده) زنگ بزنید و از او کمک بخواهید -خودم توی این دو ماه به خاطر اینکه پولی نداشتم نتوانستم پرداخت کنم-.
2.چهل هزار تومان به حساب (حذف شده) بریزید ک به این شکل عمل کنید به شماره ی(حذف شده) و یا زنگ بزنید و از او بخواهید که شماره حسابش را بدهد 3. بیست هزار تومان هم به نیت صدقه برای امام زمان پرداخت کنید این پول به خاطر روزهایی بود ک به دلایل مختلف نتوانسته بودم برنامه ی قرائت50 آیه در روز را عملی کنم ک به ازای هر روز غیبت دو هزار تومان پرداخت میکردم طلب کاری های هم شاید باشد که اگر کسی آورد یا نیاورد به فکرش نیستم.
وصیت عمومی خاصی ندارم جز یک مورد و آن هم اینکه از اهالی روستای تیرازجان میخواهم که برای پیشرفت سریع روستا با هم متحد شوند و برنامه ریزی کنند به خصوص آن افرادی که معلم و یا به قولی فرهنگی هستند و همچنین همه ی آن افرادی که به نوعی کارمند و یا برای کمک به اهالی روستا در هر زمینه ای توانمند هستند. پیشرفت روستا را بر عهده این و آن نگذارند و یا بر عهده چند شخصیت قرار ندهند و یا اگر کسانی نمیخواهند اینچنین باشد به آنها اجازه ندهیم. از همه کسانی که من را میشناسند یا وصیتم را می خوانند و یا گوش می دهند میخواهممنراحلالکنندتوانمهمینبود. حرف آخرم هم این است که هر شخصی عهده دار ولایت شد برای ما واجب التعظیم است و وظیفه ما هست که از آن مواظبت کنیم تا به دست صاحب اصلیش برسد و همه ی ما را از این منجلاب در بیاورد ان شاءالله. خدا همه ی شما را صبر عظیم دهد.
اگر خدا نظر لطف نمود و به فیض عظمای شهادت فی سبیله نائل شدم در مزار شهدای شهر شهیدپرور درق مرا دفن نمایید. طبق شرع مقدس نسبت به غسل و کفن و تدفین اقدام شود. مقداری از خاک تربت کربلا و مقداری از خاک منطقه فکه و شلمچه را داخل کفنم بریزید و همسرم آیهالکرسی را روی کفنم بنویسد. اگر مقدر بود والدین، نزدیکان و همسرم نماز لیله الدفن را برایم اقامه کنند و همسرم سوره یاسین را روی قبرم ختم نماید. تا جایی که امکان داد از اسراف پرهیز شود و رسومات اضافی کنار گذاشته شود و فقط به قدر کفایت و کمترین زحمت برای اطرافیان مراسم برگزار شود. از والدین گرامی علیالخصوص مادر عزیزم میخواهم برایم دعا کند که دعای والدین خلیلی به درد میخورد. همسرم عزیزم نیز مرا حلال کند و برایم دعا کند و در تربیت اسلامی فرزندان تمامی تلاش و همت خود را به خرج دهد تا اگر آبرویی در آن دنیا داشتم شفاعتش را انجام دهم. فرزندان عزیزم نسبت به نماز اول وقت و مراسمات مذهبی و جلسات قرآن خیلی اهمیت بدهید. در پایان از همگی حلالیت میطلبم، مرا دعا کنید و از دیگران بخواهید برایم دعا و استغفار نمایند. والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین ۱۹/۱۰/۱۳۹۴ وصیتنامه شهید
بسمالله الرحمن الرحیم. با عرض سلام محضر مبارک حضرت ولی عصرامام زمان(عج) و روح پرفتوح حضرت امام خمینی(ره) و شهدای صدر اسلام تا به حال و رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا حضرت امام خامنهای و خانواده و دوستان عزیزم. حضور و توفیق اینجانب به این سرزمین امام زمان و خدمت کردن در این راه مقدس که یک اعلام حکم جهاد از جانب ولی امرمسلمین اعلام شده است بسیار خوشایند است. تقدیر چگونه باشد خدا میداند. ولی وظیفه و شرع را باید عمل نمود و این چند جمله را که در موضوعات مختلفی آن را بیان میدارم و به این مصحف مینگارم:
1- دوستان و همرزمان من سلام: آنچه از این خلقت به این حقیر اثبات شده این بود که هیچ چیز را بهتر از این ندیدم که دوستان، صداقت دینی داشته باشند و کاری به این ناملایماتی که اتفاق میافتد در بین افراد، سازمان و جامعه نداشته باشند. ما باید سعی کنیم کار و وظیفه خود را به نحو احسن و آن طوری که وظیفه ما است انجام دهیم و سعی کنیم در حیطه کاری خود پیشرفت کنیم و یک فردی دارای معلومات عالی باشیم و بدانید که ما باید با کسب تجربه افرادی مفید باشیم برای حفظ وحراست ونگهداری اسلام. برادران من خود را دست کم نگیرید. دنیا و ابرقدرتهای دنیا از لباس سبز ما و اسم ما میترسند و آن هم به خاطر ایمان درون قلب شما دوستان است. خود را کوچک نشمارید. بدانید که ما الگویی همچون اباعبداللهالحسین و ابوالفضلالعباس داریم. ما علی اکبر و علی اصغر داریم. این خاندان عصمت و طهارت از کودک ششماهه برای ما الگو قرار دادند تا پیرمردی همچون حبیب ابن ظاهر. پس بدانید که ادامه دادن راهی همچون این بزرگواران راه به شهادت و رسیدن به معبود حقیقی است. براستی که صحبت و درد دل زیاد است، ولی نه این حقیر مجال نوشتن دارم و نه اینجا دل و جان فرصتی میدهدکه از کربلایی بودن دل کَند و آن را توصیف کرد. چند خواهش دارم:یکی اینکه نماز اول وقت که گشایش از مشکلات است. دوم: صبر و تحمل. سوم: به یاد امام زمان باشیم. در آخر از همه دوستان درخواست دارم که بنده را حلال کنند و اگر در فرصتی باعث آزرده شدن دل شما شدم ازمن بگذرید.
2- چند کلامی با دوستان و مسجدیهای عزیز؛ با عرض سلام حضور شما بزرگواران. شب عملیات است، همه دارند مهیا میشوند به نوعهای مختلف، یکی سلاح تمیز میکند، یکی خشاب پر میکند و دیگر کارها که فرصت بسیار کم است که خدمت شما بخواهم توضیح دهم حاج آقا افشار دوست عزیز و برو بچههای مسجد و پایگاه و دفتر نیکوکاری بدانید که کاری با قداست بالا در حد بهشتیان انجام میدهید، از شما دوستان خواهش میکنم کار را جدی و به نحو احسن انجام دهید. تبعیض قائل نشوید. فعالیتهای فرهنگی را بالا ببرید. درس ولایتشناسی و ولایتمداری را ترویج دهید.
شخصیت آقا امام زمان و امام خامنهای را خوب برای جوانان آموزش دهید. اینجا در این ساعت شب 22:30 دقیقه غوغایی است. جوانان پاکی اینجا جمع شدند که به اذن و لب تر کردن ولی زمان خود که یک حکم جهاد برای جانِ بیست هزار شیعه در این سرزمین، که چهار سال است در محاصره کفر قرار دارند و ابو الفضلوار با غیرتی عظیم از ناموس خدا تا امروز دفاع کردهاند. بدانید بعد از این عملیات نصرت و پیروزی قطعاً نصیب اسلام است و حتماً خنده بر لبان حضرت آقا گشوده میشود و شما به نحو احسن باید راه شهدای این عملیات که مدافع حرم نه، مدافع انقلاب اسلامی و مدافع حریم و بلاد امام زمان هستند را باید ادامه دهیم. ساخت و ساز مسجد را ادامه دهید با توکل به خدا جلو بروید و بدانید که حتماً خیرین و بزرگوارانی هستند که با عنایت خدا کمک شما کنند اگر خواستید مراسمی بگیرید در قالب یادواره باشد که نوعی فعالیت فرهنگی حساب شود. هرساله ماه محرم یادی از ما بکنید. التماس دعا.
همسر عزیزم سلام، میدانم که از بالای منبرها و مجالس روضه یک موضوعی را شنیده و درک کردهای یک روز یک مادری با فرزندش در کوچهای سیلی خورد و یک غلاف شمشیر به پهلویش خورد و یک روزی هم عدهای به درب خانه کوبیدند و بعد درب خانه را آتش زدند بعد آن همسر برای دفاع از اسلام و ولی زمان خودش و در آخر از شوهرش دفاع و مقاومت کرد و از آن مادر، دختری به نام زینب متولد شد که برای دفاع از اسلام به همراه برادرش حج را نیمه تمام گذاشت و به سوی سرزمینِ وداع خود و برادر، حرکت کرد و آن خواهر با الگو قرار دادن مادری که خطبه فدک را خواند در کاخ یزید چنان رجزخوانی کرد که ستونهای آن به لرزه در آمد و برای دفاع از برادر و دفاع از اسلام سر بریده برادر و شهید شدن سقای دشت کربلا و فرزندان و برادر زادههای خود را دید و به خاطر این فداکاریهایی که برای اسلام انجام داد، امروز یک عده جوان معتقد و مقید که به اذن ولی زمان خود آمادهاند تا این گنبد و بارگاه و مضجع شریف آن خانم محترم و سهساله حضرت اباعبدالله از دست یزیدیان زمان (کفار) نجات دهند.
همسرم، میخواهم الگوی رفتاری این مادر و دختر را در زندگی اصل و سرلوحه کارهای خود قرار دهی. خواهش میکنم برای انجام هر کاری دفاع از اسلام و ارزشهای دینی و مذهبی و اسلامی را مد نظر قرار بدهی. فاطمه سلمای عزیز مرا ببوس و بگو که پدر برای تو جان میداد و وجود این نعمت الهی در زندگی ما یک تغییر و برکت اساسی را حاصل کرد. محجوب و عالمه تربیتش کن. میخواهم که یک فرد مؤثر برای اسلام و نشر ارزشهای اسلامی باشد. مراسم دعای ندبه مسجد را جزو افرادی که بانی میشوند باش. به هیچوجه از شهادت من ناراحت نباش و لباس سیاه هیچکس به تن نکند، چنان با قدرت باش که مشت محکمی بر تمام کفر باشد. اگر شرایطی مهیا شد حتماً بگو هماهنگ کنند فاطمه سلمای بابا را دستبوس حضرت آقا ببرند و فاطمه سلما تا به حال سر مزار شهدا و بابا نرفته است. او را حتمًا ببر. اگر روزی جنازه من را آوردند حتماً بگذار فاطمه بابا یک بوسه برروی من بزند.
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه اینجانب علیمحمد قربانی
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی و ظهور آقا امام زمان (عج) و سلامتی رهبر عزیزم امام خامنه ای (حفظه الله) و شهدای عزیز که ما از قافله آنها جامانده بودیم و از اینکه به لطف خداوند متعال توانستم راه دوستان عزیز و شهیدم را ادامه بدهم خیلی خوشحال هستم و اشک شوق می ریزم...
خدا را سپاسگذارم که این سعادت نصیب من شد تا دوباره در جبهه های نبرد حق علیه باطل شرکت داشته باشم و به آرزوی خود رسیدم؛ واقعا با تمام وجود دوست داشتم به فرمان رهبر عزیزم جهت دفاع از دین و اسلام عزیز در جبهه های نبرد حاضر شوم.
از اینکه خداوند متعال ما را به این راه ارزشی و دفاع از حرم حضرت زینب (س) هدایت نمود خدا را بسیار شاکر و سپاسگذارم...
از همسر متدین، متعهد، ایثارگر و مهربان خودم بسیار سپاسگذارم که در این راه نه تنها مخالفتی نداشت بلکه مرا هم خیلی تشویق نمود تا بدون هیچ نگرانی از خانواده جدا شوم و در مسیر حق دوباره سلاح به دست بگیرم، از او که همیشه مشوق من در راه خوبی ها بود خیلی خیلی ممنونم و دعا می کنم همیشه سلامت باشید. همسر عزیزم من هر چه خوبی در خودم و زندگی ام دارم اول خدا و بعد هم از حمایت های جنابعالی بوده است.
از فرزندان عزیزم بسیار راضی هستم و امیدوارم همیشه در پناه ائمه اطهار و خداوند متعال و زیر پرچم ولایت فقیه موفق، سلامت و سربلند باشید. همیشه در راه ولایت فقیه باشید، تنها راه نجات جامعه به امر ولایت بودن است و لا غیر... فرزندان من بدانید که سلامتی، عاقبت بخیری، موفقیت، معنویت، خوشبختی و کمال شما با اطاعت پذیری محض از ولایت فقیه و دور نشدن از مسجد و بسیج و دوری از گناه می باشد که امیدوارم هم آنها را به خوبی رعایت کنید...دوست دارم بچه های من بسیجی با بصیرت و ولایت مدار باشند و افرادی باشند همیشه آماده به فرمان رهبر عزیزمان و فقط زیر بیرق ولایت باشند و لا غیر... از اینکه بی پدر شدید نگران و ناراحت نباشید، افتخار کنید که پدر شما همیشه در خط ولایت بوده و سربازی او را کرده است و هرگز به خاطر نامهربانی های دنیایی دست از دینم و ولایتم و گذشته ارزشی خود نکشیدم و دوست دارم شما هم همینطور باشید و فقط به فرمان ولایت عمل کنید.
از خاطرات خوب ما با فرزندانتان حرف بزنید و در مجالس خودتان مرا هم یاد کنید، آرزو داشتم بچه های شما را ببینم که نشد ولی راضی ام به رضای خدا و همیشه خدا را شکرگزار بوده ام که همسر و فرزندان خوبی به من عطا نموده است.
از مادرم، برادرم و خواهرانم ضمن حلالیت گرفتن می خواهم که ان شاءالله همیشه در مسیر انقلاب، نظام و ولایت فقیه باشند.
از خانواده ام می خواهم که از تمام اهل فامیل، همکاران، دوستان و آشنایان، همسایگان و همه کسانیکه با آنها به نوعی ارتباط و همکاری داشته ام برایم طلب حلالیت نمائید. اگر حقی به گردنم دارند آن را سریعا ادا کنند.
ان شاءالله حضرت زینب حافظ و نگهدار شما باشد و با یاد او صبر او را داشته باشید.
...نمی دانم بعضی با جمع آوری مال نامشروع به کجا می خواهند برسند، ما چقدر از تاریخ عبرت گرفتیم و در حال حاضر اجرا کردیم، متأسفانه در حال حاضر صداقت و راستگویی در بعضی افراد کم رنگ شده است که آفت بسیار
بدی در جامعه شده است، به خود بیاییم و با گفتار و عمل درست هر چه سریعتر این آفت پلید را از بین ببریم.
به خدا به هر پست و مقامی هم که برسیم اگر صداقت نداشته باشیم نمی توانیم از این فرصت خدادادی برای خدمت به مردم به خوبی استفاده ببریم.
مردم خوب و سالم کم نیستند و مسائل جامعه را هم به خوبی می دانند و می فهمند و بهترین تصمیم را در موقع خود می گیرند. می بینیم که هر وقت آقا اذن می دهد چه عکس العملی از خود به زیبایی نمایش می دهند. من که به این ایمان دارم و رسیده ام که تنها راه نجات جامعه و عاقبت بخیر شدن فقط و فقط گوش به فرمان آقا بودن است و لا غیر.../ لبیک یا حسین
پاییز و زمستان 1394 – حلب سوریه
اینجانب مهدی قاضی خانی در مورخ 30/ 8/94 در ساعت 6 صبح وصیتنامه خود را نوشته(ام). نمیدانم چگونه شروع نمایم مرا ببخشید. این که خداوند متعال به این بنده حقیر نظر لطف و کرامت داشته (در حالی که) بنده خوبی برای او نبوده و نیز فرزند اهلی برای پدر و مادر عزیزم نبودم. از خداوند بزرگ و پدر و مادرم میخواهم عاجزانه مرا ببخشند و ما را حلال بنمایند. و از پدر و مادر میخواهم بسیار مرا دعا نموده و نیز در برابر سختیها صبر و توکل به خداوند بزرگ کنند.
و نیز از همسر عزیز و مهربانم که کوه صبر و تحمل و انسان (است) بر حق (که) او از من صبر و گذشت بالایی دارد که این سالها بنده حقیر را تحمل و در برابر سختیها یاری نموده از او میخواهم که مرا حلال نموده و در تربیت فرزندانمان بسیار کوشا بوده که میدانم او فردی بسیار بزرگ و داری صبر و گذشت فراوان است و عاجزانه درخواست میکنم فرزندانمان را در حفظ قرآن و اسلام و شهدا هدایت و تربیت کنند که خداوند بزرگ در این کار او را هدایت خواهد کرد.
لازم به ذکر میدانم که از تمامی دوستان و فامیل و همرزمان عزیزم و خواهر و برادر دینیم چند نکته مهم را اهمیت دهند عاجزانه درخواست کنم که بسیار به نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر اهمیت دهند و چند توصیهای از بنده حقیر:
بسیار به پدر و مادر احترام کنید و به دیدار اقوام و دوستان بروید از فقرا و نیازمندان دل جویی کنید. قرآن را سرلوحه زندگی قرار بدهید.
در خط شهدا و امام شهدا حرکت کنید و گوش به فرمان ولیامر زمان باشید و رهبر عزیزمان را در این راه تنها نگذارید تا پرچم را به صاحب اصلی برسانند.
اگر امنیت هست در این مملکت مدیون شهدا و کمکهای رهبر عزیزمانیم.
خداوند عمر با عزت به او عطا فرماید.
اگر من در این راه حق و خداپسند قدم گذاشته مطمئن باشید برای رضای خدا و رسول خدا بوده و میخواهیم به دشمنان اسلام، ثابت کنیم که ما برای رضای خداوند و کمک رساندن به اهل بیت و رسول الله از تمامی جان و مال همسر و فرزندانمان خواهیم گذشت و نمیگذاریم که دشمنان خدا و اهل بیت به این اسلام نات محمدی ضربه بزنند که این کار را امام حسین (ع) برای اسلام نموده و تمام دار و ندار خود را در راه اسلام و خداوند فدا نمود و از او الگو گرفتهایم. اگر من گناهکار در این کار خداپسندان قدم گذاشتم (برای این است که) فردای قیامت در نزد خدا و رسولش سرافکنده نباشیم.
رسول خدا فرمودند اگر مسلمانی صدای مسلمان را بشنود و به او کمک نکند او مسلمان نیست و به امام حسین (ع) ثابت کنیم که تا خون در رگهایمان جریان دارد نمیگذاریم به خواهرت، عمهیمان زینب اهانت شود.
ای خواهر و برادرمان بدانید:
سوریه خط مقدم ما بوده و اگر ما در آنجا حضور داریم بدانید که هدف دشمنان رسیدن به ایران است. نگذارید بین شما و اسلام جدایی بیاندازند که اگر موفق شوند شما را به فنا میکشند گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید تا از فتنه زمان در امان باشید و نگذارید روی افکار و عقاید شما کار کنند نگذارید خون شهدا پایمال شود. که فردای قیامت همه ما مسئول و جوابگو باشیم.
و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا،بل احیاء عندربهم یرزقون. . .
هیچ چیزگلوی تشنهٔ مرا؛ سیراب نمی سازد جز شهادت..شهادت..!
خدایا تو را شکر و سپاس می گویم به خاطر فضل و محبتت که به من حقیر لطف نموده و مستعد شرکت در جنگ علیه کفار تکفیری قراردادی..وبه من لیاقت دادی تابه کاروان شهیدان ملحق شوم؛ و در «آخرین» روزهای حیاتم، به من فضل و ترحم کردی که سربازی در رکاب امام و مولایم، حسین بن علی علیه السلام و برادر علمدارش اباالفضل باشم. . .
دوستان وخانوادهٔ محترم ازهمهٔ شما التماس دعا دارم و از شما می خواهم برای ظهور آقا امام عصر(عج) دعا کنید و «امام خامنه ای» که از جانم، ایشان را بیشتر دوست دارم،تنها نگذارید و برای سلامتی ایشان دعا کنید.
«ولایت فقیه ثمرهٔ خون شهداست، قدر آن را بدانید».....
مسعود اعزامی گروه 21 بود او همیشه گوشه گیری میکرد هیچ عکسی هم با لباس نظامی ندارد روزی که پیکرش برگشت و خاکسپاری شد پنجشنبه آخر سال 1393 بود. خیلی غریب بود برای تشییع پیکرش حدودا بیست نفر آمده بودند محل تشییع پیکر شهید فلکه اول دولت آباد بود چون جمعیت خیلی کم بود اصلا تشییع پیکر انجام نشد و آمبولانس راهی بهشت زهرا شد و در بهشت زهرا چند قدم روی دستان خانواده های معظم شهدا تشییع شد موقع نمازش یک روحانی نبود که بر این شهید مظلوم نماز بخواند در آخر یک روحانی که رهگذر بود آمد بر پیکرش نماز خواند و در قطعه 50 در کنار هم رزمانش آرام گرفت .یادش گرامی .
بعضی روزها می دیدم که بعد از ساعات کاری که همه می رفتند، شهید شمس آبادی در محل کار می ایستاد و مشغول نظافت محل کار می شد.
شهید شمس آبادی به یکی از دوستان در پیاده روی اربعین گفته بود: «در این زیارت شهادت در سوریه را از امام حسین(ع) طلب کرده ام.» منبع
فرهاد قبل از شهادت و همزمان با ولادت حضرت زینب(س) برای زیارت به حرم می روند اما بدلیل بمب گذاری اجازه ورود نیافتند، چند خانم لبنانی نیز که بیرون حرم منتظر اجازه بودند با برخورد نیروهای نظامی مواجه شدند که نمی توانید وارد حرم شوید، شهید خوشه بر با وجود اینکه اگر می خواست می توانست با معرفی خود وارد حرم شود، با دیدن اشک و ناله دیگر زائرین که توفیق زیارت را نیافتند از زیارت منصرف شد و به دوستان گفت برگردیم.
اینجانب حیدر ابراهیم خانی این وصیت نامه را در تاریخ 22/11/94 با آیه شریفه 111 سوه توبه آغاز می کنم و آن به این شرح است که خداوند از مومنان جان و مالشان را به بهای اینکه بهشت برای انان باشد خریده است. به اینگونه که در راه خدا می جنگند می کشند و کشته می شوند. خداوند کریم همیشه به من نظر لطف و محبت داشتند و به واسطه امام عزیزی که کریم اهل بیت است دعاهای مرا مستجاب نمودند و با جرات می گویم که هر خواسته ای که داشتم برآورده شده مگر آنکه بر خیر و صلاح من نبوده.
من کوچکتر از آن هستم که بخواهم کسی را نصیحت و یا راهنمایی کنم چون که خود من گناهکار هستم اما چیزی که مرا در این دو سه ماه گذشته بسیار اذیت کرده این بود که بسیاری از مردم و حتی دوستان و همکاران و آشنایان می گفتند که این رزمنده ها که به سوریه میروند برای پول و ارزشهای مادی است,برای اعراب می جنگند,این جنگ چه ربطی به ما دارد ,مگر به کشور ما حمله کرده اند این را به همه شما می گویم عزیزان به فرموده حضرت آیت الله امام خامنه ای اگر ما الان در سوریه نمی جنگیدیم باید در کرمانشاه و همدان با این خدانشناس ها می جنگیدیم ازشما خواهش می کنم این حرفها را نزنید چون دل امام زمان(عج) را به درد می آورید.
امشب شب شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا(س) است . همسر عزیزم و پدر و مادر مهربانم و برادران و خواهر نور چشمم شما را قسم می دهم به پهلوی شکسته حضرت فاطمه(س) مرا حلال کنید از من راضی باشید اگر خوبی یا بدی به شما کردم که قطعا همه اش بدی بوده از من راضی باشید ضمنا از همه فامیل و دوستان حلالیت برایم طلب کنید من این سفر را با میل و اراده خودم رفتم و هیچ گونه دستور و اجباری در این زمینه نبوده. من با عشقی که به سید علی دارم و حاضر هستم بارها جانم را فدای ایشان کنم این ماموریت را با تمام وجود می روم و امیدوارم که حضرت زینب(س) مرا به لطف خدا یاری دهد تا بتوانم خدمتی به این مملکت و مردم نموده و همچنین رو سفید در پیش شهدا باشم. شهدایی که با شهادت خود خوش درخشیدند تا ما به اینجا برسیم اما نکته آخر دوست دارم این وصیت نامه بارها در مراسم ختم من خوانده شود تا آنهایی که نتوانستم حضوری از ایشان طلب حلالیت کنم مرا حلال کنند.
همسر عزیز و مادر مهربانم از شما خواهش می کنم که در مراسم تشییع من بلند گریه نکنید و این را هم به بقیه زن های فامیل بگویید از حضرت زینب(س) الگو بگیرید البته این درخواست بسیار بزرگی است ولی شما را به جان امام حسن مجتبی(ع) این درخواست مرا انجام دهید اگر روزی به دیدار حضرت آقا(آقا سید علی خامنه ای) رفتید به ایشان بفرمایید از نور دو چشمانم بیشتر دوستشان دارم.
سال گذشته برای رفتن به سوریه و دفاع از حرمین تصمیم گرفته بود و در ابتدا با شنیدن این تصمیم با او صحبت کردم اما او در جواب به من گفت که در روز عاشورا در کربلا نبودم که به یاری امام حسین(ع) بروم اما حالا که هستم می روم تا حرم حضرت زینب(س) را نجات دهم چرا که این روزها باید به یاری پرداخت. منبع
تا کسی شرایط جنگ را درک نکرده باشد نمی تواند معنای جهاد مدافعان حرم را درک کند. اگر امثال سعید من و شهید طاهر نیاها و سیرت نیاها و کوچک زاده ها نبودند، به جای سوریه اکنون باید در تهران می جنگیدیم. وقتی سعید برای اولین بار می خواست عازم سوریه شود خودم هم از او همین سوال را کردم که سعید جان چرا تو باید بروی ؟گفت الان جنگ، بر سر اسلام و قرآن است. تکفیری ها به هیچ کس رحم نمی کنند. حرم اهل بیت ناموس ما شیعیان است و نمی توانم در برابرش بی تفاوت باشم. مصاحبه با پدر شهید
به نام خداوند مهربانخداوند بخشنده، خداوند رحیمکه این بار هم مرا بخشید و رحم کرد و نگذشات جا بمانم و فقط خودش می داند که چه بر من گذشت.و اما سالها گذشت و باردیگر بستری فراهم شد بنام مدافعان حرم، امیدوارم لیاقت مدافع حرم را داشته باشم و به لطف خانم حضرت زینب (س) و خانم حضرت رقیه (س) محبتشان شامل حال این بنده سرپا تقصیر شده باشد و مرا جز سربازان خودش و حریمش قرار داده یاشد و تنها چیزی که برایم مانده بود یعنی جانم را قبول کند و شفاعتم کند.خداوندت را شاکرم و خوشحالم که مرگم را اینگونه رقم زد و تنها خواسته من این بود و از خانواده ام می خواهم که نگران و ناراحت نباشند زیرا می دانم که اینگونه برایم بهتر است و خوشحال ترم، آنچه که در این دنیا نتوانستم برایتان انجام دهم در آن دنیا جبران می کنم و از همسرم که همیشه مرا تحمل نمود و سنگ صبورم بود تشکر می کنم و میخواهم مرا ببخشد و حلالم کند و از تنها دارایی های زندگی من، پسر و دختر عزیز و بهتر از جانم، دوستتان دارم و مطمئن باشند هستم و مرا حلال کنید، به خواسته ام احترام بگذارید که من اینگونه دوست داشتم، برایتان بهترین ها را آرزو می کنم.و اما از دوستان و اقوام و آنهایی که کم و بیش مرا می شناسند از آنها هم می خواهم مرا ببخشند و حلالم کنند، من از مرگم راضی ام و خوشحالم، پس جای ناراحتی دعایم کنید تا سرباز واقعی امام زمان (عج) باشم. و همه شما را به خدای بزرگ می سپارم و از همه عاجزانه می خواهم دعایم کنید.بعضی از آدم ها خوب زندگی می کنند ولی خوب نمی میرند، امیدوارم خوب بمیرم.در طی سالها زندگی بهترین دوران را در سپاه داشتم و بهترین دوستان را در سپاه انتخاب کردم و بهترین آدم ها در روی زمین پاسداران می باشند و امیدوارم به جمع شهدای پاسداران قرار بگیرم.افتخار می کنم که سربازی کوچک برای حرمین خانم حضرت زینب (س) و خانم حضرت رقیه (س) اگر قبول کنند باشم و از هیچ کسی دلخوری ندارم.اما آنچه همیشه اعث رنج می می شد اینکه ای مسئولین، قدر مردم ایران زمین را بدانید، قدر جوانان را بدانید که هر چه دارید و هستید از همین مردم می باشد و توصیه دوم اینکه رهبر پیر و فرزانه را تنها نگذارید که این روزها می دانم که چه به او می گذرد و از خانواده ام می خواهم که هیچ وقت در هیچ زمانی خدایی ناکرده حرفی بر زبان نیاورند تا من یا کسی دلخور و رنجیده شود. قدر و منزلت خود را مثل همیشه بدانید که خداوند رحیم و بخشنده است.من سواد چندانی ندارم، آنچه را که نوشتم لحظات قبل از عملیات بوده و حس خوبی داشتم و آنچه که دلم گفت را نوشتم.بار دیگر عرض می کنم هر کسی بر مزارم آمده، جای آه و ناراحتی دعایم کند و اگر خانواده ام راضی و دوستان جایز می دانند در صورت امکان مرا زیر پای مادرم به خاک بسپارید.همه شما را به خدای بزرگ می سپارم و آرزو می کنم همیشه سلامت و خشنود کنار خانواده باشید و سربلند.مصطفی تاش موسی، شب ۲۲ بهمن ماه ۹۴
با سلام و درود به محضر قطب عالم امکان حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان (عج) و نائب بر حقش مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله خامنه ای مدظله
هم اکنون که انقلاب اسلامی به رهبری حکیمانه آیت الله خامنه ای نیازمند کمک به مسلمانان در کشورهای عراق و سوریه می باشد و ایشان دستور حضور در صحنه را فرمودند بنده بر خود لازم می بینم که به ندای رهبرم لبیک بگویم و در صحنه حضور پیدا نمایم انشا الله که بتوانیم ادامه دهنده راه شهدا باشیم و با شهادت خود همچنان درخت تنومند انقلاب پابرجا بماند و امید دشمنان قسم خورده را به یاس تبدیل نماییم و چند وصیت به خانواده ام
از پدر و مادر و همسر و فرزندانم می خواهم که اول بنده حقیر را حلال گنند و اگر خدا توفیق شهادت داد اصلا ناراحت و نگران نباشند و همیشه تابع ولایت و رهبری مقام عظمای ولایت باشند و به دخترانم و خواهرانم میخواهم که همیشه و در همه جا حجاب را رعایت نمایند و از حضرت زهرا (س) الگو بگیرند و از پسر بزرگم می خواهم که در بحث اموال همه را طبق وصیت نامه قبلی عمل نمایند و مواظب برادر و مادر و خواهرش باشه و همیشه در مسجد حضور پیدا کنید که انشا الله عاقبت به خیر خواهید شد.
شهید از زمان عقد درباره شهادت خود و ضعیت کاریشان می گفتند و حتی دست نوشته هایی را به هم همسر خود دادند و همیشه تاکید می کردند که به ماندن من عادت نکنید.
یک گروه قرار بود از لشکر محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) اعزام بشود وقتی شهید متوجه شدند بسیار تکاپو کردند تا بتوانند اعزام بشوند و در نهایت در گروه دوم ثبت نام کردند. اما با توجه به اینکه یک نفر از گروه اول انصراف داد ایشان توانستند با گروه اول به سوریه اعزام بشوند. مصاحبه با برادر شهید
اللهم عجل لولیک الفرج
شهید مدافع حرم احمد حاجیوند الیاسی
وصیتنامه شهیدلبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
شهید مدافع حرم فیروز حمیدی زاده
فرزندان شهید
وصیتنامه شهید
با سلام
حال که عنایت خاص خداوند متعالی شامل حال اینجانب فیروز حمیدی زاده گردیده از همه عزیزان ملتسمانه آرزوی حلالیت می طلبم و امیدوارم قصور و کاستی های اینجانب را ببخشایند.در این مدت در مورد مادر و پدر و برادران و خواهرانم کوتاهی های زیادی داشته ام که امید است مورد حلالیت واقع گردم. در نبودم مادرم را به صبر دعوت نمایید. همانگونه که حضرت زینب (س) بزرگترین و با وفادارترین بانوی اسلام در خصوص مصائب عاشورا صبر پیشه نمودند.از همسرم می خواهم فرزندانم را باید آنگونه که باعث افتخار اطرافیان و جامعه گردند تربیت نمایند، و ایشان نیز کوتاهی های این جانب را حلال کنند.
ازدایی و زندایی عزیزم حلایت می طلبم و امیدواریم قصور اینجانب را ببخشند،پدرو مادرم مصیبت دیده هستند هوایشان را داشته باشید در خاتمه از همه عزیزان طلب بخشش دارم .یاحق التماس دعا فیروز حمیدی زاده
در پایان یادآورمی شوم اینجانب مقلد حضرت آیت الله امام خامنه ای ( مدظله) می باشم و تمایل دارم که در صورتی که مقدور بوده و موجب زحمت وار ثان نگردد در معصوم زاده مدفون شوم.(درصورت امکان در کنار قبر برادرم شهید نریمان حمیدی زاده)
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
شهید مدافع حرم جواد محمدی منفرد
وداع فرزند چهل روزه شهید با پدر!
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم حسن رزاقی
گفتگو با خانواده شهید
سال 91 شهید حسین رزاقی بعد از سالها خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازنشسته می شود. سال هایی که مصادف با آغاز درگیری ها در سوریه است. همسر شهید رزاقی تعریف می کند شهید با دیدن حضور نیروهای جوان در سوریه چقدر به آنان غبطه می خورد ضمن اینکه شهادت دوستانش در زمان دفاع مقدس و شهادت شهید محمودند هم او را برای شهادت بیتابتر از قبل کرده بود. سال 94 بالاخره پس از پیگیری های بسیار شهید رزاقی موفق به اعزام می شود. مسئله را با همسرش مطرح می کند و همان جوابی را می شنود که در سال های جنگ شنیده بود. زمانی که حرف از دفاع و اسلام می شود دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی ماند و همسر نیز اجازه می دهد.
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم محمد ابراهیم توفیقیان
آزمونی که قرار بود شهید در آن شرکت کند!
بدون شرح!
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم مجید نانآور
این شهید عزیز که یک مرتبه جانباز شده بود مجددا اعزام شد و سرانجام در 20 اسفند 1394 به شهادت رسید.
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم رضا عادلی کرد زنگنه
این شهید بزرگوار در سالگرد ازدواجش به فیض شهادت نائل شد.
گفتگو با مادر شهید
از وقتی در سوریه جنگ درگرفت، رضا همیشه می گفت «اگر یک زمانی امام حسین(ع) یار می طلبید و ما نبودیم تا او را کمک کنیم، امروز وظیفه ماست تا به یاری حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(ع) برویم تا دیگر حرم مطهر آن ها به دست دشمن ویران نشود»
رضا در دست نوشته هایش به اطاعت از امر ولایت فقیه، حجاب و نماز بسیار تأکید داشت و در وصیت نامه اش آورده است: «مگر ما شیعیان نباشیم که واقعه عاشورا دوباره رقم زده شود و حضرت زینب(س) دوباره به اسارت برود».
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم محمدعلی قلیزاده
خاطراتی از شهید۱-قرار بود به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس سال ۹۳ گونی هایی رو برای فضاسازی و ساخت سنگر با خاک پر کنیم. چند نفری بودند که به دلایلی می گفتند ما این کار رو نمی کنیم. بعد از چند لحظه دیدیم حاج آقا رفته توی خاکها و مشغول پر کردن گونی هاست. با دیدن این صحنه همه بچه ها رفتن کمک و دیگه نذاشتن حاج آقا ادامه بده( هر چند که ایشون تا لحظه آخر بالا سر بچه ها بود و باهاشون شوخی می کرد و کمکشون می داد)
۲-حاج آقا مسئول نمایندگی ولی فقیه در ناحیه بود. قسمت نمایندگی ۴ اتاق داشت و به خاطر کمبود تجهیزات به این رده ۳ عددکولر به مرور زمان تحویل دادند. ایشون توی همه اتاقا بجز اتاق خودشون کولر نصب کردند و می گفت اول، نیروهای زیر دستم و بعد خودم. خیلی به ایشون می گفتند که شما مسئولید و مهمون و مراجعه کننده زیاد براتون میاد و زشته که کولر نداشته باشید ولی ایشون می گفت: اولویت با نیروهام است. خاطرم هست که توی ماه رمضان پارسال که هوا به شدت گرم بود، اوقات رو با یک پنکه دستی می گذراند.
۳-ایشون با اینکه مسئول نمایندگی بودند وضع مالی خوبی نداشتند .یک پیکان خیلی قراضه و مدل پایینی داشتند که همیشه خراب بود. بدنه این ماشین از شدت خرابی زنگ زده بود و چند جاش سوراخ شده بود. ولی ایشون با اینکه مسئول بودند با همین ماشین رفت و آمد می کردند و اصلا برای خودشون عیب نمی دونستند.
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم ابوذر داوودی
وصیتنامه شهید
بسم رب الشهداء والصدیقین
به نام خالق هستی همان خدایی که مرا آفرید، اینگونه پرورش داد و مشتاق خود نمود. معبودی که بنده نوازیش بی حد شرمسارم ساخته است.معشوقی که قلبم در آستانه وصالش ملتهب است و بی تاب. آنگونه که هر آینه نزدیک است به شوق لقایش قالب تهی کنم و تا ملکوت پر گشایم.
از دور سلام می فرستم به آقایم امام رضا علیه السلام و کبوتر دل را تا گنبد طلایی و بارگاه مقدسش پرواز می دهم. آن امام رئوفی که در کودکی با شفاعتش عمری دوباره به من بخشید. شاید برای چنین سرنوشت مسعودی و دستیابی به چنین فوز عظیمی ... و این چند خط را به یادگاری می نگارم.
به دوستان و همرزمانم خدا قوت میگویم و از آنان می خواهم که بر سر پیمان خود با ولایت فقیه تا آخر وفادار بمانند و این برادر کوچکتان را حلال کنید.
و اما شما پدر و مادر عزیزم! به شما سلام میفرستم و از شما میخواهم که مرا حلال کنید اگر توفیق شهادت یافتم صبر پیشه کنید و اجر قربانی خود را با جزع و فزع زائل نکنید.از خداوند میخواهم که همگی ما را بیامرزد و شفاعت اهل بیت را نصیبمان گرداند و با انبیاء و اولیاء خود محشور بگرداند.
پدر زن و مادر زن عزیزم! بر شما درود میفرستم شما که همواره برایم قابل احترام بودید مرا حلال کنید. اگر شهادت در راه خدا نصیبم شد شما را نیز شفاعت خواهم کرد.
همسر عزیزم ای نور چشم من! از اینکه مدتی در کنارت بودم با هیچ چیز در این دنیا عوض نمیکنم.تمام لحظه های زندگیم با تو شیرین چون عسل برایم گوارا بود. ببخش نتوانستم زیاد کنارت بمانم. امیدوارم که مرا ببخشی.از خداوند می خواهم صبر عظیمی به تو بدهد. من برای حفظ حریم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) به سوریه رفته ام. همسر عزیزم از تو میخواهم چون عمه ات حضرت زینب (س) صبر پیشه کنی و محدثه را خوب تربیت کنی که با تقوا باشد. از خداوند میخواهم در سرای آخرت تو را نیز همنشین من گرداند و تمام زندگی ام را به تو میبخشم.به امید دیدار.
محدثه جان! دختر کوچک بابایی! زمانی که به مدرسه رفتی خوب درس بخوان و مواظب مادرت باش که واقعا نمونه هست. در نمازهایت دعایم کن که من نیز دعایت می کنم. میخواهم باعث افتخارمان باشی به حرف مادرت گوش دهی و روزی حلال بخورید.
برادران و خواهران عزیزم! به شما درود میفرستم و شمارا به تقوای الهی سفارش می کنم. از شما می خواهم که فرزندانتان را خوب تربیت کنید و در همه حال پیرو و مدافع ولایت باشید. از شما می خواهم از تمام کسانی که مرا می شناسند اگر حقی خواسته یا ناخواسته بر گردن من دارند حلالیت بگیرید.
همسر و دخترم را به شما می سپارم.
من الله التوفیق
ابوذر داوودی
1394/10/4
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم خدابخش خاوری
شهید صدرزاده و شهید خاوری
هفت ماه تلاش بچه ها در شهرک "ملیحه" حومه دمشق به بن بست رسیده بود!
یک ساختمان بتنی هفت طبقه با خاکریزی در اطرافش راه فتح را بسته بود، با سلاح 23 و 14/5 تمام طبقاتش رو کوبیدیم ولی بازهم تکفیریها در زیرزمین مستحکم ساختمان موضع داشتند و امکان نزدیک شدن نبود.
چند دفعه بچه ها به ساختمان زدند و با دادن چند شهید و مجروح برگشتند، همه کلافه شده بودند، هیچ راهی به ذهنمون نمیرسید که یکباره یک رزمنده بلند شد و گفت راه تصرف این ساختمان دست منه!!!
او کسی نبود جز خدابخش خاوری جوان افغانستانی که از منطقه گلشهر(مشهد) آمده بود و معروف بود به "علی شارجی"
گفتیم: علی شارجی باز به سرت زده!؟ چطوری این زیرزمین مخوف رو تصرف کنیم؟
علی شارجی با اطمینان گفت: یک راه بیشتر نداره! من با تانک از روی خاکریز عبور میکنم و لوله تانک رو داخل زیرزمین میفرستم و شلیک میکنم! شما هم سریع وارد عمل بشید و کار رو یکسره کنید.
طرح خوبی بود، شلیک تانک در زیرزمین باعث نابودی تکفیریها میشد اما یک مشکلی وجود داشت؛ شلیک در محیط بسته باعث برگشت موج به داخل تانک میشد و احتمال شهادت راننده تانک بسیار بالا بود!!!
علی شارجی گفت: بالاخره باید یک کاری کرد و من با تانک میرم و شلیک میکنم.
علی شارجی با تانک از خاکریز عبور کرد، تا خاکریز با صدای گلوله تانک لرزید همه بچه ها به سمت زیرزمین حرکت کردند، تصرف و پاکسازی حدود نیم ساعت طول کشید و ساختمان رو گرفتیم، تازه فرصت پیدا کردیم و رفتیم سراغ تانک...
درب تانک رو که بازکردیم دیدیم "علی شارجی" را به شدت موج گرفته، به سختی بیرونش آوردیم.
علی شارجی یک سال و نیم در بستر جانبازی بود و عمل های متعددی انجام داد و در آخرین عملش وقتی بیهوشش کردند دیگر به هوش نیامد و پیش رفقای شهیدش رفت...
منبع
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم سید یحیی براتی
[FLV]http://hw6.asset.aparat.com/aparat-video/a_b5fdg3f66h4g7k4933g9081h6f51g410g8j775409973-381u__5137a.mp4[/FLV]لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم محمد کاظم توفیقی
وصیتنامه شهید
بسم رب الشهداء و الصدیقین
بدم اما به عالم فخرم این بس
غلام حلقه بر گوش حسینم
کجا ارباب من فردا گذارد
غلام او در آتش پا گذارد
با سلام و صلوات و درود بی پایان به امام شهدا و نبی انبیاء علی الخصوص حضرت محمد و آل محمد(صلی الله علیه و آله) و رهبر عزیزم سید علی خامنه ای
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود/نای نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
با عرض ادب و احترام خدمت عزیزان
همیشه تو ذهنم از خدا سوال می کردم؛یعنی لیاقت دارم که تو راهی که رضایت تو داخل اون راه هست جون بدم؟
راهی که عموی عزیزم رفت.راهی که همه ی جیگر گوشه ها داخلش جون دادن.میشه خدا؟؟؟؟
قربون حکمتش برم همیشه می گفتم چرا من زمان امام حسین نبودم که در رکاب اربابم حسین جان بدم؟
ولی الان جوابم گرفتم.شاید خدا دوست داشته که تو این دوره باشم و محافظت (کنم) از حرم خانم حضرت زینب(سلام الله علیها) ناموس اربابم.
و امروز نامحرمان بی ناموس و پست،خیال دست درازی به خیمه گاه آن حضرت را دارند.و من وظیفه ی خودم می دونم و بر خودم واجب می دونم که تو این راه با یاری خدا و ابوالفضل العباس کم طاقت،پا بگذارم و تا جان دارم از حرم بی بی زینب (سلام الله علیها) دفاع کنم.
و عقیده دارم این راه،راه مقدسی است که در آن پا نهاده ام و اگر برنگشتم انشاءالله شهید در راه خدا باشم و اگر زنده برگشتم یا روی سفید برابر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) باشم.
لذا به تمام دوستان و خویشاوندان خودم توصیه می کنم در این چند روز عمر باقی مانده،فرصت را غنیمت شمرده و از ولایت مداری و حمایت از نایب امام زمان خود و عشق ورزی در راه اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) خسته و دچار روزمرگی نشوند و کارهای خود را مطابق با رضایت خدا و امام زمانمان انجام دهیم. تا فردای قیامت شرمنده حضرت زهرا(سلام الله علیها) و امام حسین (علیه السلام) که همیشه دم از او می زنیم،نباشیم(این قسمت وصیت مربوط به خانواده ایشان می شد که حذف گردید)
انشاءالله که خدا از گناهان منم بگذرد و ان شاءالله جلو صاحب الزمان رو سفید باشم.
ضمنا در طول این عمر گذشته از دوستان خوبی برخوردار بودم و آشنا شدم از جمله(در اینجا نام تعدادی از دوستانشان را می آورند که چون امکان داشت بعضی از آنان تمایلی به پخش آن نداشته باشند از ذکر آنها خودداری می کنم) یاد و خاطره این عزیزان برای من جاودانه است و از آنها طلب بخشش داشته و از آنها می خواهم که در مراسمات شادی و مصایب اهل بیت (علیهم السلام) مانند ایام فاطمیه و ایام محرم و صفر و ... مرا از یاد نبرند و من را از دعای خیرشان بی بهره نگذارند.
خادم امام حسین (علیه السلام)
مدافع حرم
بسیجی داوطلب
کربلایی محمد کاظم توفیقی
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم علی جوکار
[FLV]http://www.mizanonline.ir/files/fa/news/1394/12/3/385610_798.mp4[/FLV]
خداحافظی شهید با فرزندان
افرادی که به شهدای مدافع حرم تهمت میزنند باید با دیدن این صحنه ها از خجالت آب شوند!
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم محمد مسرور
رویای صادقه شهید در خصوص شهادت
«موضوع شهادت: این خواب خیلی مرا خوشحال کرد. خواب دیدم که امام سجاد(ع) نوید و خبر شهادت من را به مادرم می گوید و من چهره آنحضرت را دیده و فرمود: «تو به مقام شهادت می رسی» و من در تمام طول عمرم به این خواب دلب بستهام و به امید شهادت در این دنیا ماندهام و هم اکنون که این خواب را مینویسم یقین دارم که شهادت نصیبم میشود و منتظر آن هم خواهم ماند تا کی خداوند صلاح بداند که من هم همچون شهیدان به مقام شهادت برسم و به جمع آنها بپیوندم و هم اکنون و همیشه در قنوت نمازم همیشه الهم الرزقنی توفیق الشهادت فی سبیل الله است که خداوند شهادت را نصیبم کند و از خدا هیچ مرگی جز شهادت نمیخواهم.»وصیتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که اول آن را اولی نیست و آخر آن (را) آخری نیست.خدایی که دل را آفرید تا بوسیله آن او را بخواهیم.
آری شاهراه وصول به خدا دل است.پس باید کوشید که دل را پاک کرد و گرد و غبار تعلقات را از دل شست که دلی که در آن تعلقات باشد به خدا وصل نمی شود.
الهی دل من جای جای آن (را) گرد و غبار تعلقات گرفته است.خدایا شکرت که ما را در باب جهاد وارد کردی تا گرد و غبار تعلقات را از دل ما بزدایی.خدایا چه آرام بخش (است) از خلق بریدن و به تو پیوستن.الهی حب لی کمال انقطاع الیک و – انر – ابصارنا بضیاء نورک
خدایا عمری است سرگردان در وادی نفس حیران بودم.تو بودی که دست مرا گرفته ای و به وادی خودت رهنمود کردی.خدایا اینک گذشته ی خود را می نگرم جز سیاهی در خود نمی بینم.آری سیاهی گناه که دفتر عمر من را سیاه کرده است ولی امیدوارم به عفو و بخشش تو که نامه اعمال مرا قلم عفو بکشی و مرا به جوار قرب خود داخل کنی که جای امنی غیر از جوار قرب تو نیست.الا بذکر الله تطمئن القلوب
به نام خداوند وصیت خود را شروع می کنم:
حقیقتا من خود را کوچک تر از آن می دانم که وصیت اخلاقی کنم چون خودم سراپا عیب و نقص هستم و از این امور صرف نظر می کنم.ائمه اطهار و قرآن به اندازه کافی نکات اخلاقی را تذکر داده اند.
و اما از برادران و هر کسی از من بدی و آزاری دیده است (می خواهم) به بزرگواری خودش مرا ببخشد.انشاءالله خداوند هم از همه تقصیر ما بگذرد.
ای برادران و آشنایان
بدانید برای هر کسی کربلایی وجود دارد.تا ما را با کربلانیازمودند از این دنیا نمی برند.پس برادران ببینیم کجای تاریخ زندگی می کنیم.
دنیا را می نگرم،هیچ چیز جذابی،جز خداوند و نماز و قرآن و اهل بیت نمی بینم.
برادران!همیشه به یاد شهدا باشید که صراط مستقیم صراط شهداست و بس.هر کس طالب وصول الی الله است باید بداند که تنها راه آن راه شهداست.آری سیدالشهداء اسوه ی ایثار و شهادت این را به ما فهماند است که راه اصلی وصول الی الله شهادت است.
و در آخر توصیه ای به برادران طلبه: این است که در کنار علوم رسمی و عقلی در پی علوم قلبی و معرفتی هم باشند که بوسیله عبادت و اعمال نیک حاصل می شود. و الحق علوم الهی که فقط خاصه بندگان خاص خداست بوسیله اعمال صالحه به وجود می آید.نه در کتاب ها.
علم الهی را با ایثار و گذشت و اعمال صالحه (می توان)کسب کرد.این جاست که خداوند معلم انسان می شود.
پس ای برادران طلبه سعی کنید روحیه جهادی خود را نگه دارید که اگر غیر این باشد این کتاب ها حجاب اکبری می شود و تو را از جهاد فی سبیل الله باز می دارد و شیطان زمزمه هایی چون مداد العلماء افضل من دماء الشهدا در گوش تو زمزمه می کند و تو را از جهاد باز می دارد.عجب علم حصولی افضل از علم حضوری می شود.
پس برادران! بدانید که باب جهاد باب اولیاء خاص خداست.و بدانید که بالاتر از هر نیکی؛نیکی وجود دارد تا این که شخص شهید شود،دیگر بالاتر از (آن) نیکی وجود ندارد.
شهادت خط پایان عاشقی است.شهادت آخرین مقام قرب است که احرار را فقط بدان راه می دهند و لا غیر.
اینک بدان که عرفان حقیقی؛عرفان سیدالشهداست.عرفان امام علی (علیه السلام) است که در جهاد و جبهه ها نمایان است و آخرین مرحله عرفان را سیدالشهداء با خون خود اثبات کرده است پس گول عرفان های کذایی را نخورید که عرفان های بدون زحمت و تن پروری است.
عرفان حقیقی عرفان حسین (علیه السلام) است و بس.عرفان امام خمینی و یاران آن است.
و در آخرین فراز خود نجوایی با امام زمان،وصیت خود را تمام می کنم:
ای صاحب ما!ای سبب (اتصال)ارض و السماء! ای پسر زهرای اطهر(سلام الله علیها)!
ما در این وادی پی ظهور و زمینه ساز ظهور تو آمده ایم تا ظهورت را آماده کرده و زمین را به یاریت پر از عدل و داد کنیم.
یا مهدی (ع)!تو حسین زمان مایی.آیا در این کربلا ما را هم مطلبی؟
لبیک یا مهدی
محمد مسرور
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم عبدالصالح زارع
قیمت این لحظه چقدره؟!مصاحبه با همسر شهید
در همین اثنا، خواهر آقاصالح جلو آمد و یک دستمال کاغذی تاشده به من داد و گفت این را داداش فرستاد. دستمال را باز کردم، روی دستمال برایم دعایش را نوشته بود: «دعا کن من شهید شوم...» یادم هست که قرآن در دست داشتم، از ته دل دعا کردم خدا شهادت را به صالح بدهد و عاقبتش به شهادت ختم شود، اما واقعاً تصور نمیکردم این خواسته قلبی به این سرعت محقق شود... من گفته بودم عاقبتش، که به حساب ذهن من، تا این عاقبت سالهای سال فرصت داشتم... فکرش را نمیکردم که به این زودی داشتن صالح به آخر برسد.
[FLV]http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Video/1395/02/01/13950201000846.flv[/FLV]
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم سعید مسلمی
وصیتنامه شهید
السلام علیک یا اباصالح المهدی
با سلام و درود به روح امام خمینی(ره) و آرزوی صحت و سلامتی برای ادامه دهنده راه ایشان امام خامنهای. امروز که شما این نامه را مطالعه میکنید شاید دیگر در بین شما عزیزان نباشم و انشالله خداوند توفیق نبرد با دشمنان امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و شهادت در راه ایشان نصیب اینجانب کرده باشد.
در ابتدا از پدر و مادر عزیزم به خاطر تمامی سختیها و زحماتی که برای بزرگ کردن اینجانب کشیدهاند تشکر میکنم. از شما عذرخواهی میکنم که نتوانستم حتی گوشهای از زحمات شما را در این دنیا جبران کنم و امیدوارم در آن دنیا به لطف حضرت زهرا(س) دستیگر شما باشم.
پدر و مادرم، حرفی که با شما دارم این است که در نبود من صبور باشید و خدایی نکرده حرف یا عملی انجام ندهید که باعث رنجش دل امام زمان و رهبر عزیزتر از جانم و خوشحالی دشمنان اسلام شود و بدانید که فرزند شما در مقابل عزیزان امام حسین(ع) هیچ ارزشی ندارد و اگر خواستید برای نبود فرزندتان اشک بریزید برای مظلومیت امام حسین(ع) و فرزندانش گریه کنید.
همیشه راضی باشید به رضای خداوند و شکرگذار خداوند باشید که فرزندتان در راه امام حسین(ع) قربانی شد. و بدانید که من با اراده خودم این راه را انتخاب کردم و همیشه شکرگذار خداوند هستم که مرا لایق این راه دانست. توصیهای که به خواهران و برادرانم دارم داشتن غیرت علوی و رعایت حجاب زهرایی و نگه داشتن احترام پدر و مادرم در همهی شرایط میباشد.
صحبتی که با عزیزان دارم ادامه راه شهیدان و گوش به فرمان بودن در برابر دستورات مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای است و همیشه به یاد داشته باشید که در محضر خداوند و امام زمان(عج) هستید.
و اما داداشی عزیزم در باشگاه از شما عزیزان میخواهم همواره احترام به پدر و مادر و تلاش برای بالا بردن سطح علمی و رعایت ادب و اخلاق و ورزش کردن برای دفاع از اسلام را فراموش نکنید و بدانید روزی نوبت شما هم خواهد رسید و باید برای آن روز خود را آماده کنید تا بتوانید برای دفاع از اسلام و شادی دل حضرت زهرا(س) از همه چیزتان بگذرید و هیات را حفظ کنید و مراسمات به یاد ما هم باشید و روضه حضرت زهرا(س) را به یاد ما باهم بخوانید.
امیدوارم عملکردم در مقابل دشمنان اسلام باعث شادی دل آقا امام زمان(عج) و نایب بر حق ایشان حضرت امام خامنهای گردیده باشد؛ انشالله.
۷ مهر ۹۳
[FLV]http://www.defapress.ir/Fa/News/IDNA_media/Video/2016/02/160254068ORSSB.flv[/FLV]
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم رضا اسماعیلی
[FLV]http://roshangari.ir/files/videos/org/17279/1395/02/226569/1141854226569_roshangari_3_1462034702.mp4[/FLV]
حتماً گوش بدید! سرش رو داد ولی حاضر نشد به حضرت زینب (سلام الله علیها) توهینی کنه!
لابد این هم به خاطر پول رفته بود!!!!!
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم سید فخرالدین تقوی نژاد
[FLV]http://as1.asset.aparat.com/aparat-video/a_3kd5ekf4o36jk56kmo76o19184m60jko99n699860279-725y__9534e.mp4[/FLV]
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم سجاد دهقان
سجاد مهندس تخریب بود. من همیشه در استرس کارها و فعالیتهای او بودم. چون مسئولیتش خطرناک بود. مرتبه دوم که سجاد قصد داشت به سوریه برود به من اطلاع داد و من هم فقط گریه میکردم. آن زمان باردار بودم و از او خواستم بماند تا فرزندمان به دنیا بیاید و بعد راهی شود. میگفت: پناه میبرم به خدا! یعنی تا آن موقع باید صبر کنم؟ قبول نکرد و راهی شد. این بار 45 روز رفتنش طول کشید. من هم مدام دعا میکردم که سالم بازگردد و التماس حضرت زینب(س) را میکردم که بیاید و دخترش را ببیند. شکر خدا سجاد به سلامت برگشت و فرزند دوممان هانیه به دنیا آمد. سجاد خیلی بچه دوست بود. همیشه میگفت آدم باید قد یک تیم فوتبال بچه داشته باشد. فرقی نمیکند دختر باشد یا پسر فقط صالح و سالم باشند. هانیه هشت ماه داشت که سجاد برای بار سوم راهی سوریه شد.
17 بهمن بود که خبر شهادتش را به من دادند. سجاد روز قبلش یعنی 16 بهمن ماه 1394 حوالی ساعت 11 به شهادت رسیده بود. با اصابت شش گلوله به پیکرش. سجادم در روند اجرای عملیات آزادسازی نبل و الزهرا در حلب شهید شد. بچهها برای باز گرداندن پیکرش خیلی به زحمت افتاده بودند و اجازه نداده بودند تا پیکر سجادم را داعشیها با خود ببرند.
گویی بیسیم میزنند که بچهها در خط نیاز به مهمات دارند. سجاد داوطلبانه برای بچهها مهمات میبرد. آن منطقه هنوز پاکسازی نشده بود. سجاد وقتی صد متری از نیروهای خودی دور میشود اولین تیر را به ماشینش میزنند. تا اینکه ماشین را به شدت زیر آتش میگیرند.
چهار تکتیرانداز هم زیر درختان زیتون پنهان شده بودند که با وجود پوشیدن جلیقه ضدگلوله از پهلو به او تیر میزنند. سجاد از ماشین به بیرون پرتاب میشود و چند تیر هم به پای او میزنند. مدتی بعد سیار رزمندگان، تکفیریها را به هلاکت میرسانند و پیکر سجاد را به عقب منتقل میکنند.
مصاحبه با همسر شهید
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم عسکر زمانی
وداع نامزد شهید با همسر
بدهی هایی که باید پرداخت شود
1. یکصد و چهل هزار تومان باید برای رفع مظالم به حساب گروهان شهید چمران در دانشگاه امیرالمومنین پرداخت شود که به این شکل عمل کنید به شماره جناب سروان(حذف شده) زنگ بزنید و از او کمک بخواهید -خودم توی این دو ماه به خاطر اینکه پولی نداشتم نتوانستم پرداخت کنم-.
2.چهل هزار تومان به حساب (حذف شده) بریزید ک به این شکل عمل کنید به شماره ی(حذف شده) و یا زنگ بزنید و از او بخواهید که شماره حسابش را بدهد
3. بیست هزار تومان هم به نیت صدقه برای امام زمان پرداخت کنید این پول به خاطر روزهایی بود ک به دلایل مختلف نتوانسته بودم برنامه ی قرائت50 آیه در روز را عملی کنم ک به ازای هر روز غیبت دو هزار تومان پرداخت میکردم طلب کاری های هم شاید باشد که اگر کسی آورد یا نیاورد به فکرش نیستم.
وصیت عمومی خاصی ندارم جز یک مورد و آن هم اینکه از اهالی روستای تیرازجان میخواهم که برای پیشرفت سریع روستا با هم متحد شوند و برنامه ریزی کنند به خصوص آن افرادی که معلم و یا به قولی فرهنگی هستند و همچنین همه ی آن افرادی که به نوعی کارمند و یا برای کمک به اهالی روستا در هر زمینه ای توانمند هستند. پیشرفت روستا را بر عهده این و آن نگذارند و یا بر عهده چند شخصیت قرار ندهند و یا اگر کسانی نمیخواهند اینچنین باشد به آنها اجازه ندهیم. از همه کسانی که من را میشناسند یا وصیتم را می خوانند و یا گوش می دهند می خواهم من را حلال کنند توانم همین بود. حرف آخرم هم این است که هر شخصی عهده دار ولایت شد برای ما واجب التعظیم است و وظیفه ما هست که از آن مواظبت کنیم تا به دست صاحب اصلیش برسد و همه ی ما را از این منجلاب در بیاورد ان شاءالله. خدا همه ی شما را صبر عظیم دهد.
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم عباس عبداللهی
[FLV]http://roshangari.ir/files/videos/org/3520/1394/05//1135368178253.mp4[/FLV]
دختر شهید:نمیگم بابام شهید نمیشد ولی الان زمان خوبی نبود که بابا نداشته باشم...
[FLV]http://sahebnews.ir/files/uploads/2015/10/14459317325e3a0.mp4[/FLV]
دعاهای جالب شهید
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم محمدتقی اربابی
[FLV]http://as6.asset.aparat.com/aparat-video/a_3c95om8hnm9k1034o9pl883063kk71834432n6441768-462z__a27ef.mp4[/FLV]
لحظه رساندن خبر شهادت به پدر شهید
اگر خدا نظر لطف نمود و به فیض عظمای شهادت فی سبیله نائل شدم در مزار شهدای شهر شهیدپرور درق مرا دفن نمایید.
طبق شرع مقدس نسبت به غسل و کفن و تدفین اقدام شود.
مقداری از خاک تربت کربلا و مقداری از خاک منطقه فکه و شلمچه را داخل کفنم بریزید و همسرم آیهالکرسی را روی کفنم بنویسد. اگر مقدر بود والدین، نزدیکان و همسرم نماز لیله الدفن را برایم اقامه کنند و همسرم سوره یاسین را روی قبرم ختم نماید. تا جایی که امکان داد از اسراف پرهیز شود و رسومات اضافی کنار گذاشته شود و فقط به قدر کفایت و کمترین زحمت برای اطرافیان مراسم برگزار شود. از والدین گرامی علیالخصوص مادر عزیزم میخواهم برایم دعا کند که دعای والدین خلیلی به درد میخورد. همسرم عزیزم نیز مرا حلال کند و برایم دعا کند و در تربیت اسلامی فرزندان تمامی تلاش و همت خود را به خرج دهد تا اگر آبرویی در آن دنیا داشتم شفاعتش را انجام دهم. فرزندان عزیزم نسبت به نماز اول وقت و مراسمات مذهبی و جلسات قرآن خیلی اهمیت بدهید.
در پایان از همگی حلالیت میطلبم، مرا دعا کنید و از دیگران بخواهید برایم دعا و استغفار نمایند.
والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین
۱۹/۱۰/۱۳۹۴
وصیتنامه شهید
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم رضا فرزانه
[FLV]http://as7.asset.aparat.com/aparat-video/a_k5ie2ngihji50km8ji6k35m9kk7nj25849m907349636-614x__84a76.mp4[/FLV]
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم محمدتقی ارغوانی
[FLV]http://hw3.asset.aparat.com/aparat-video/a_bhc59efgg0dejf1dc16990dh603793eec35203087535-169r__29641.mp4[/FLV]
نماهنگ ارغوان با بازی امیرحسین ارغوانی، فرزند شهید
[FLV]http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Video/1395/06/01/13950601000331_240P.flv[/FLV]
گفتگو با خانواده شهید - نجات فرمانده توسط شهید ارغوانی
اگر کسی مثل شهید ارغوانی برای پول رفته بود، چه لزومی داشت جان خود را به خطر بیاندازد و فرمانده خود را نجات بدهد؟!
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم حسین رضایی
[FLV]http://hw14.asset.aparat.com/aparat-video/a_bj3he0hgil7j0k64kh376758j9403981779358046733-614v__6419a.mp4[/FLV]
گفتگو با خانواده شهید
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم احمد اسماعیلی
قیمت این لحظه چقدره؟!
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم حجت الله اسدی
[FLV]http://hw6.asset.aparat.com/aparat-video/a_2665k5h4i0l3ll3ko5pik5h118083702k2i401740625-058w__78fbe.mp4[/FLV]
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم مهدی قاسمی
[FLV]http://hw4.asset.aparat.com/aparat-video/a_b1fd892g751j87gm13280bddd31275efd7e523540530-169q__1936c.mp4[/FLV]
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم حمزه کاظمی
[FLV]http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1395/4/31/4872813_992.mp4[/FLV]
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم مهدی ثامنی راد
قیمت این لحظه چقدره؟!!!!
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم مهدی ثامنی راد
[FLV]http://hw3.asset.aparat.com/aparat-video/a_b2c400pg45i6o2l72n53n82p9ml5p262215qo5105273-542a__b2681.mp4[/FLV]وصیتنامه شهید
بسمالله الرحمن الرحیم. با عرض سلام محضر مبارک حضرت ولی عصرامام زمان(عج) و روح پرفتوح حضرت امام خمینی(ره) و شهدای صدر اسلام تا به حال و رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا حضرت امام خامنهای و خانواده و دوستان عزیزم. حضور و توفیق اینجانب به این سرزمین امام زمان و خدمت کردن در این راه مقدس که یک اعلام حکم جهاد از جانب ولی امرمسلمین اعلام شده است بسیار خوشایند است. تقدیر چگونه باشد خدا میداند. ولی وظیفه و شرع را باید عمل نمود و این چند جمله را که در موضوعات مختلفی آن را بیان میدارم و به این مصحف مینگارم:
1- دوستان و همرزمان من سلام: آنچه از این خلقت به این حقیر اثبات شده این بود که هیچ چیز را بهتر از این ندیدم که دوستان، صداقت دینی داشته باشند و کاری به این ناملایماتی که اتفاق میافتد در بین افراد، سازمان و جامعه نداشته باشند. ما باید سعی کنیم کار و وظیفه خود را به نحو احسن و آن طوری که وظیفه ما است انجام دهیم و سعی کنیم در حیطه کاری خود پیشرفت کنیم و یک فردی دارای معلومات عالی باشیم و بدانید که ما باید با کسب تجربه افرادی مفید باشیم برای حفظ وحراست ونگهداری اسلام. برادران من خود را دست کم نگیرید. دنیا و ابرقدرتهای دنیا از لباس سبز ما و اسم ما میترسند و آن هم به خاطر ایمان درون قلب شما دوستان است. خود را کوچک نشمارید. بدانید که ما الگویی همچون اباعبداللهالحسین و ابوالفضلالعباس داریم. ما علی اکبر و علی اصغر داریم. این خاندان عصمت و طهارت از کودک ششماهه برای ما الگو قرار دادند تا پیرمردی همچون حبیب ابن ظاهر. پس بدانید که ادامه دادن راهی همچون این بزرگواران راه به شهادت و رسیدن به معبود حقیقی است. براستی که صحبت و درد دل زیاد است، ولی نه این حقیر مجال نوشتن دارم و نه اینجا دل و جان فرصتی میدهدکه از کربلایی بودن دل کَند و آن را توصیف کرد. چند خواهش دارم:یکی اینکه نماز اول وقت که گشایش از مشکلات است. دوم: صبر و تحمل. سوم: به یاد امام زمان باشیم. در آخر از همه دوستان درخواست دارم که بنده را حلال کنند و اگر در فرصتی باعث آزرده شدن دل شما شدم ازمن بگذرید.
2- چند کلامی با دوستان و مسجدیهای عزیز؛ با عرض سلام حضور شما بزرگواران. شب عملیات است، همه دارند مهیا میشوند به نوعهای مختلف، یکی سلاح تمیز میکند، یکی خشاب پر میکند و دیگر کارها که فرصت بسیار کم است که خدمت شما بخواهم توضیح دهم حاج آقا افشار دوست عزیز و برو بچههای مسجد و پایگاه و دفتر نیکوکاری بدانید که کاری با قداست بالا در حد بهشتیان انجام میدهید، از شما دوستان خواهش میکنم کار را جدی و به نحو احسن انجام دهید. تبعیض قائل نشوید. فعالیتهای فرهنگی را بالا ببرید. درس ولایتشناسی و ولایتمداری را ترویج دهید.
شخصیت آقا امام زمان و امام خامنهای را خوب برای جوانان آموزش دهید. اینجا در این ساعت شب 22:30 دقیقه غوغایی است. جوانان پاکی اینجا جمع شدند که به اذن و لب تر کردن ولی زمان خود که یک حکم جهاد برای جانِ بیست هزار شیعه در این سرزمین، که چهار سال است در محاصره کفر قرار دارند و ابو الفضلوار با غیرتی عظیم از ناموس خدا تا امروز دفاع کردهاند. بدانید بعد از این عملیات نصرت و پیروزی قطعاً نصیب اسلام است و حتماً خنده بر لبان حضرت آقا گشوده میشود و شما به نحو احسن باید راه شهدای این عملیات که مدافع حرم نه، مدافع انقلاب اسلامی و مدافع حریم و بلاد امام زمان هستند را باید ادامه دهیم. ساخت و ساز مسجد را ادامه دهید با توکل به خدا جلو بروید و بدانید که حتماً خیرین و بزرگوارانی هستند که با عنایت خدا کمک شما کنند اگر خواستید مراسمی بگیرید در قالب یادواره باشد که نوعی فعالیت فرهنگی حساب شود. هرساله ماه محرم یادی از ما بکنید. التماس دعا.
همسر عزیزم سلام، میدانم که از بالای منبرها و مجالس روضه یک موضوعی را شنیده و درک کردهای یک روز یک مادری با فرزندش در کوچهای سیلی خورد و یک غلاف شمشیر به پهلویش خورد و یک روزی هم عدهای به درب خانه کوبیدند و بعد درب خانه را آتش زدند بعد آن همسر برای دفاع از اسلام و ولی زمان خودش و در آخر از شوهرش دفاع و مقاومت کرد و از آن مادر، دختری به نام زینب متولد شد که برای دفاع از اسلام به همراه برادرش حج را نیمه تمام گذاشت و به سوی سرزمینِ وداع خود و برادر، حرکت کرد و آن خواهر با الگو قرار دادن مادری که خطبه فدک را خواند در کاخ یزید چنان رجزخوانی کرد که ستونهای آن به لرزه در آمد و برای دفاع از برادر و دفاع از اسلام سر بریده برادر و شهید شدن سقای دشت کربلا و فرزندان و برادر زادههای خود را دید و به خاطر این فداکاریهایی که برای اسلام انجام داد، امروز یک عده جوان معتقد و مقید که به اذن ولی زمان خود آمادهاند تا این گنبد و بارگاه و مضجع شریف آن خانم محترم و سهساله حضرت اباعبدالله از دست یزیدیان زمان (کفار) نجات دهند.
همسرم، میخواهم الگوی رفتاری این مادر و دختر را در زندگی اصل و سرلوحه کارهای خود قرار دهی. خواهش میکنم برای انجام هر کاری دفاع از اسلام و ارزشهای دینی و مذهبی و اسلامی را مد نظر قرار بدهی. فاطمه سلمای عزیز مرا ببوس و بگو که پدر برای تو جان میداد و وجود این نعمت الهی در زندگی ما یک تغییر و برکت اساسی را حاصل کرد. محجوب و عالمه تربیتش کن. میخواهم که یک فرد مؤثر برای اسلام و نشر ارزشهای اسلامی باشد. مراسم دعای ندبه مسجد را جزو افرادی که بانی میشوند باش. به هیچوجه از شهادت من ناراحت نباش و لباس سیاه هیچکس به تن نکند، چنان با قدرت باش که مشت محکمی بر تمام کفر باشد. اگر شرایطی مهیا شد حتماً بگو هماهنگ کنند فاطمه سلمای بابا را دستبوس حضرت آقا ببرند و فاطمه سلما تا به حال سر مزار شهدا و بابا نرفته است. او را حتمًا ببر. اگر روزی جنازه من را آوردند حتماً بگذار فاطمه بابا یک بوسه برروی من بزند.
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم علی محمد قربانی
[FLV]http://as10.asset.aparat.com/aparat-video/a_373ifkggh8hj6k760563j9jk648gf86k00j360607496-947u__57a69.mp4[/FLV]
بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه اینجانب علیمحمد قربانی
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و آرزوی سلامتی و ظهور آقا امام زمان (عج) و سلامتی رهبر عزیزم امام خامنه ای (حفظه الله) و شهدای عزیز که ما از قافله آنها جامانده بودیم و از اینکه به لطف خداوند متعال توانستم راه دوستان عزیز و شهیدم را ادامه بدهم خیلی خوشحال هستم و اشک شوق می ریزم...
خدا را سپاسگذارم که این سعادت نصیب من شد تا دوباره در جبهه های نبرد حق علیه باطل شرکت داشته باشم و به آرزوی خود رسیدم؛ واقعا با تمام وجود دوست داشتم به فرمان رهبر عزیزم جهت دفاع از دین و اسلام عزیز در جبهه های نبرد حاضر شوم.
از اینکه خداوند متعال ما را به این راه ارزشی و دفاع از حرم حضرت زینب (س) هدایت نمود خدا را بسیار شاکر و سپاسگذارم...
از همسر متدین، متعهد، ایثارگر و مهربان خودم بسیار سپاسگذارم که در این راه نه تنها مخالفتی نداشت بلکه مرا هم خیلی تشویق نمود تا بدون هیچ نگرانی از خانواده جدا شوم و در مسیر حق دوباره سلاح به دست بگیرم، از او که همیشه مشوق من در راه خوبی ها بود خیلی خیلی ممنونم و دعا می کنم همیشه سلامت باشید. همسر عزیزم من هر چه خوبی در خودم و زندگی ام دارم اول خدا و بعد هم از حمایت های جنابعالی بوده است.
از فرزندان عزیزم بسیار راضی هستم و امیدوارم همیشه در پناه ائمه اطهار و خداوند متعال و زیر پرچم ولایت فقیه موفق، سلامت و سربلند باشید. همیشه در راه ولایت فقیه باشید، تنها راه نجات جامعه به امر ولایت بودن است و لا غیر... فرزندان من بدانید که سلامتی، عاقبت بخیری، موفقیت، معنویت، خوشبختی و کمال شما با اطاعت پذیری محض از ولایت فقیه و دور نشدن از مسجد و بسیج و دوری از گناه می باشد که امیدوارم هم آنها را به خوبی رعایت کنید...دوست دارم بچه های من بسیجی با بصیرت و ولایت مدار باشند و افرادی باشند همیشه آماده به فرمان رهبر عزیزمان و فقط زیر بیرق ولایت باشند و لا غیر...
از اینکه بی پدر شدید نگران و ناراحت نباشید، افتخار کنید که پدر شما همیشه در خط ولایت بوده و سربازی او را کرده است و هرگز به خاطر نامهربانی های دنیایی دست از دینم و ولایتم و گذشته ارزشی خود نکشیدم و دوست دارم شما هم همینطور باشید و فقط به فرمان ولایت عمل کنید.
از خاطرات خوب ما با فرزندانتان حرف بزنید و در مجالس خودتان مرا هم یاد کنید، آرزو داشتم بچه های شما را ببینم که نشد ولی راضی ام به رضای خدا و همیشه خدا را شکرگزار بوده ام که همسر و فرزندان خوبی به من عطا نموده است.
از مادرم، برادرم و خواهرانم ضمن حلالیت گرفتن می خواهم که ان شاءالله همیشه در مسیر انقلاب، نظام و ولایت فقیه باشند.
از خانواده ام می خواهم که از تمام اهل فامیل، همکاران، دوستان و آشنایان، همسایگان و همه کسانیکه با آنها به نوعی ارتباط و همکاری داشته ام برایم طلب حلالیت نمائید. اگر حقی به گردنم دارند آن را سریعا ادا کنند.
ان شاءالله حضرت زینب حافظ و نگهدار شما باشد و با یاد او صبر او را داشته باشید.
...نمی دانم بعضی با جمع آوری مال نامشروع به کجا می خواهند برسند، ما چقدر از تاریخ عبرت گرفتیم و در حال حاضر اجرا کردیم، متأسفانه در حال حاضر صداقت و راستگویی در بعضی افراد کم رنگ شده است که آفت بسیار
بدی در جامعه شده است، به خود بیاییم و با گفتار و عمل درست هر چه سریعتر این آفت پلید را از بین ببریم.
به خدا به هر پست و مقامی هم که برسیم اگر صداقت نداشته باشیم نمی توانیم از این فرصت خدادادی برای خدمت به مردم به خوبی استفاده ببریم.
مردم خوب و سالم کم نیستند و مسائل جامعه را هم به خوبی می دانند و می فهمند و بهترین تصمیم را در موقع خود می گیرند. می بینیم که هر وقت آقا اذن می دهد چه عکس العملی از خود به زیبایی نمایش می دهند.
من که به این ایمان دارم و رسیده ام که تنها راه نجات جامعه و عاقبت بخیر شدن فقط و فقط گوش به فرمان آقا بودن است و لا غیر.../
لبیک یا حسین
پاییز و زمستان 1394 – حلب سوریه
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم مهدی قاضی خانی
[FLV]http://hw4.asset.aparat.com/aparat-video/a_bm4d5e26085750mono1poqn75prp1879254qq5518929-381b__c134d.mp4[/FLV]
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم احمد گودرزی
[FLV]http://cdn.mashreghnews.ir/files/fa/news/1394/12/24/1523704_939.mp4[/FLV]
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم جاسم نوری
[FLV]http://hw15.asset.aparat.com/aparat-video/a_b7ck281355kkml0m3086613mp8124m3k8744k3623464-471z__a1cb2.mp4[/FLV]
تشییع شهید در حرم حضرت عباس (علیه السلام)
وصیتنامه شهید
بسم رب الشهداء و الصدیقین
و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا،بل احیاء عندربهم یرزقون. . .
هیچ چیزگلوی تشنهٔ مرا؛ سیراب نمی سازد جز شهادت..شهادت..!
خدایا تو را شکر و سپاس می گویم به خاطر فضل و محبتت که به من حقیر لطف نموده و مستعد شرکت در جنگ علیه کفار تکفیری قراردادی..وبه من لیاقت دادی تابه کاروان شهیدان ملحق شوم؛ و در «آخرین» روزهای حیاتم، به من فضل و ترحم کردی که سربازی در رکاب امام و مولایم، حسین بن علی علیه السلام و برادر علمدارش اباالفضل باشم. . .
دوستان وخانوادهٔ محترم ازهمهٔ شما التماس دعا دارم و از شما می خواهم برای ظهور آقا امام عصر(عج) دعا کنید و «امام خامنه ای» که از جانم، ایشان را بیشتر دوست دارم،تنها نگذارید و برای سلامتی ایشان دعا کنید.
«ولایت فقیه ثمرهٔ خون شهداست، قدر آن را بدانید».....
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم مسعود طاهری
مسعود اعزامی گروه 21 بود او همیشه گوشه گیری میکرد هیچ عکسی هم با لباس نظامی ندارد روزی که پیکرش برگشت و خاکسپاری شد پنجشنبه آخر سال 1393 بود.
خیلی غریب بود برای تشییع پیکرش حدودا بیست نفر آمده بودند محل تشییع پیکر شهید فلکه اول دولت آباد بود چون جمعیت خیلی کم بود اصلا تشییع پیکر انجام نشد و آمبولانس راهی بهشت زهرا شد و در بهشت زهرا چند قدم روی دستان خانواده های معظم شهدا تشییع شد موقع نمازش یک روحانی نبود که بر این شهید مظلوم نماز بخواند در آخر یک روحانی که رهگذر بود آمد بر پیکرش نماز خواند و در قطعه 50 در کنار هم رزمانش آرام گرفت .یادش گرامی .
ولادت : 1373
شهادت : 11 اسفند 1393
منبع
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم حسنعلی شمس آبادی
بعضی روزها می دیدم که بعد از ساعات کاری که همه می رفتند، شهید شمس آبادی در محل کار می ایستاد و مشغول نظافت محل کار می شد.
شهید شمس آبادی به یکی از دوستان در پیاده روی اربعین گفته بود: «در این زیارت شهادت در سوریه را از امام حسین(ع) طلب کرده ام.»
منبع
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم فرهاد خوشهبر
فرزند شهید، متولد 6 ماه بعد از شهادت پدر!
فرهاد قبل از شهادت و همزمان با ولادت حضرت زینب(س) برای زیارت به حرم می روند اما بدلیل بمب گذاری اجازه ورود نیافتند، چند خانم لبنانی نیز که بیرون حرم منتظر اجازه بودند با برخورد نیروهای نظامی مواجه شدند که نمی توانید وارد حرم شوید، شهید خوشه بر با وجود اینکه اگر می خواست می توانست با معرفی خود وارد حرم شود، با دیدن اشک و ناله دیگر زائرین که توفیق زیارت را نیافتند از زیارت منصرف شد و به دوستان گفت برگردیم.
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم رحمان بهرامی
[FLV]http://hw4.asset.aparat.com/aparat-video/a_nkd5plgl5il0kl7on0lm9lo123346l0mpp2n50769532-836z__a683d.mp4[/FLV]
وداع شهید با خانواده
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم داود مرادخانی
این شهید بزرگوار وصیت کرده بود که در تشییع پیکر مطهرش شعار مرگ بر آمریکا سر داده شود.
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم حیدر ابراهیم خانی
وصیتنامه شهید
بسمه تعالی
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم ماشاالله شمسه
[FLV]http://hw7.asset.aparat.com/aparat-video/a_92d1h4gkh3iii16ml8km90k8ll0035ji703767454675-503w__73c86.mp4[/FLV]
سال گذشته برای رفتن به سوریه و دفاع از حرمین تصمیم گرفته بود و در ابتدا با شنیدن این تصمیم با او صحبت کردم اما او در جواب به من گفت که در روز عاشورا در کربلا نبودم که به یاری امام حسین(ع) بروم اما حالا که هستم می روم تا حرم حضرت زینب(س) را نجات دهم چرا که این روزها باید به یاری پرداخت.
منبع
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم سعید مسافر
تا کسی شرایط جنگ را درک نکرده باشد نمی تواند معنای جهاد مدافعان حرم را درک کند. اگر امثال سعید من و شهید طاهر نیاها و سیرت نیاها و کوچک زاده ها نبودند، به جای سوریه اکنون باید در تهران می جنگیدیم. وقتی سعید برای اولین بار می خواست عازم سوریه شود خودم هم از او همین سوال را کردم که سعید جان چرا تو باید بروی ؟گفت الان جنگ، بر سر اسلام و قرآن است. تکفیری ها به هیچ کس رحم نمی کنند. حرم اهل بیت ناموس ما شیعیان است و نمی توانم در برابرش بی تفاوت باشم.
مصاحبه با پدر شهید
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم جمال رضی
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم مصطفی تاش موسی
وصیتنامه شهید
به نام خداوند مهربان خداوند بخشنده، خداوند رحیم که این بار هم مرا بخشید و رحم کرد و نگذشات جا بمانم و فقط خودش می داند که چه بر من گذشت. و اما سالها گذشت و باردیگر بستری فراهم شد بنام مدافعان حرم، امیدوارم لیاقت مدافع حرم را داشته باشم و به لطف خانم حضرت زینب (س) و خانم حضرت رقیه (س) محبتشان شامل حال این بنده سرپا تقصیر شده باشد و مرا جز سربازان خودش و حریمش قرار داده یاشد و تنها چیزی که برایم مانده بود یعنی جانم را قبول کند و شفاعتم کند. خداوندت را شاکرم و خوشحالم که مرگم را اینگونه رقم زد و تنها خواسته من این بود و از خانواده ام می خواهم که نگران و ناراحت نباشند زیرا می دانم که اینگونه برایم بهتر است و خوشحال ترم، آنچه که در این دنیا نتوانستم برایتان انجام دهم در آن دنیا جبران می کنم و از همسرم که همیشه مرا تحمل نمود و سنگ صبورم بود تشکر می کنم و میخواهم مرا ببخشد و حلالم کند و از تنها دارایی های زندگی من، پسر و دختر عزیز و بهتر از جانم، دوستتان دارم و مطمئن باشند هستم و مرا حلال کنید، به خواسته ام احترام بگذارید که من اینگونه دوست داشتم، برایتان بهترین ها را آرزو می کنم. و اما از دوستان و اقوام و آنهایی که کم و بیش مرا می شناسند از آنها هم می خواهم مرا ببخشند و حلالم کنند، من از مرگم راضی ام و خوشحالم، پس جای ناراحتی دعایم کنید تا سرباز واقعی امام زمان (عج) باشم.و همه شما را به خدای بزرگ می سپارم و از همه عاجزانه می خواهم دعایم کنید. بعضی از آدم ها خوب زندگی می کنند ولی خوب نمی میرند، امیدوارم خوب بمیرم. در طی سالها زندگی بهترین دوران را در سپاه داشتم و بهترین دوستان را در سپاه انتخاب کردم و بهترین آدم ها در روی زمین پاسداران می باشند و امیدوارم به جمع شهدای پاسداران قرار بگیرم. افتخار می کنم که سربازی کوچک برای حرمین خانم حضرت زینب (س) و خانم حضرت رقیه (س) اگر قبول کنند باشم و از هیچ کسی دلخوری ندارم. اما آنچه همیشه اعث رنج می می شد اینکه ای مسئولین، قدر مردم ایران زمین را بدانید، قدر جوانان را بدانید که هر چه دارید و هستید از همین مردم می باشد و توصیه دوم اینکه رهبر پیر و فرزانه را تنها نگذارید که این روزها می دانم که چه به او می گذرد و از خانواده ام می خواهم که هیچ وقت در هیچ زمانی خدایی ناکرده حرفی بر زبان نیاورند تا من یا کسی دلخور و رنجیده شود. قدر و منزلت خود را مثل همیشه بدانید که خداوند رحیم و بخشنده است. من سواد چندانی ندارم، آنچه را که نوشتم لحظات قبل از عملیات بوده و حس خوبی داشتم و آنچه که دلم گفت را نوشتم. بار دیگر عرض می کنم هر کسی بر مزارم آمده، جای آه و ناراحتی دعایم کند و اگر خانواده ام راضی و دوستان جایز می دانند در صورت امکان مرا زیر پای مادرم به خاک بسپارید. همه شما را به خدای بزرگ می سپارم و آرزو می کنم همیشه سلامت و خشنود کنار خانواده باشید و سربلند. مصطفی تاش موسی، شب ۲۲ بهمن ماه ۹۴
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم محسن الهی
وصیتنامه شهیدکه هرچه داریم از اوست
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم ابوذر غواصی
وصیتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
عزیزان از آنجایی که امام حسین (ع) اهل حرم خود را به حضرت حق سپردن و به فریضه هدایت و جهاد پرداختن؛ مدافع حرم اهل الله خود حضرت حق تعالی هستند.
ماخادمی از خادمین اسلام به لطف الهی هستیم ان شاالله.
امروز دنیای اسلام و شما عزیزان بدانید که دین خدا حد و مرزی ندارد هر کجا که باشد.
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم حمیدرضا قاسم پور
[FLV]http://hw15.asset.aparat.com/aparat-video/a_bss2e33gs9s3k78rn5s753sq2r777p1pr01470893599-836c__d614a.mp4[/FLV]
این شهید بزرگوار دانشجوی رشته حقوق بود ولی با این وجود برای مبارزه با جریان تکفیری-صهیونیستی به شام رفت و جان خود را در راه اسلام فدا کرد.
کجا از مرگ هراس دارد آنکه به جاودانگی روح در جوار رحمت حق آگاه است؟
شهید آوینی
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم علی طاهری
[FLV]http://hw1.asset.aparat.com/aparat-video/a_5c3d038g1346k5l848267o854m21860om21960999268-836z__a62b3.mp4[/FLV]
احرار از مرگ در بستر به خدا پناه می برند.
شهید آوینی
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق
اللهم عجل لولیک الفرج
حقوق مدافعان حرم
شهید مدافع حرم سید احسان میرسیار
شهید از زمان عقد درباره شهادت خود و ضعیت کاریشان می گفتند و حتی دست نوشته هایی را به هم همسر خود دادند و همیشه تاکید می کردند که به ماندن من عادت نکنید.
یک گروه قرار بود از لشکر محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) اعزام بشود وقتی شهید متوجه شدند بسیار تکاپو کردند تا بتوانند اعزام بشوند و در نهایت در گروه دوم ثبت نام کردند. اما با توجه به اینکه یک نفر از گروه اول انصراف داد ایشان توانستند با گروه اول به سوریه اعزام بشوند.
مصاحبه با برادر شهید
لبیک یا زینب
و من الله التوفیق