جمع بندی عالم برزخ و اعمال انسان ها

تب‌های اولیه

72 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

shahed1;831211 نوشت:
تکرار می کنم که مهمترین دلیل تخیلی بودن حیات برزخی همین بس که قرآن در باره آن چیزی نمی گوید،

با سلام به شما دوست گرامی

در پاسخ چند نکته عرض میکنیم:

1. در پستهای قبل حداقل سه آیه از قرآن آورده شد که بر وجود برزخ دلالت دارد:

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (آل عمران/169)

لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (مومنون/100)

النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ (غافر/46)

2. اگر در قرآن هیچ تصریحی به برزخ نشده بود همین ما را کفایت میکرد که در سنت نبوی آمده است زیرا به تصریح قرآن، آنچه توسط پیامبر بیان میشود لازم الاتباع است.

3. شما که سنت نبوی و روایات را غیر قابل اعتماد میدانید چگونه پی برده اید نماز و روزه و دیگر احکام تکلیفی خود را چگونه بجا آورید؟ در قرآن که جزئیات بسیاری از مسائل نیامده است.

4. درباره آیه سوره مومنون، میگویید:

«فقط می گوید من ورائهم برزخ درست مثل زمانی که می گوید مِنْ وَرَائِهِمْ جَهَنَّمُ و سایر موارد که در آن زمان آینده به چیزی که از پشت سر می آید تشبیه شده است. می گوید پشت سرشان تا روز قیامت به اندازه برزخی فاصله دارند و من قبلاً در باره آیات مربوطه که به کوتاهی این فاصله اشاره دارند صحبت کردم .»

خب دوست عزیز؛ خود این «فاصله» کوتاه یا بلند، که شما از آن نام برده اید چیست؟ جزو حیات دنیاست یا جزو حیات آخرت؟ نمیتوانید بگویید جزو دنیاست چون در آیه با فردی صحبت میکند که گرفتار موت است و نمیتوانید بگویید جزو آخرت است زیرا هنوز که آخرتی نیامده.

5. میگویید:

«در گفتگوی بهشتیان و دوزخیان خاطراتی را درباره زندگی دنیوی ایشان می شنویم ( زندگی که معمولاً به صد سال نرسیده است) اماهیچکدام کوچکترین خاطره ای از حیات برزخیشان به یاد نمی آورند.»

از کجا به این نتیجه رسیده اید که بهشتیان و دوزخیان از حیات برزخی خود چیزی به یاد نمی آورند؛ آیا این آیات قرآن را نخوانده اید:

يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ عَشْراً نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَريقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ يَوْماً؛

همان روزى كه در صور دميده مى ‏شود و مجرمان را با بدن هاى كبود، در آن روز جمع مى‏ كنيم! آنها آهسته با هم گفتگو مى ‏كنند (بعضى مى‏ گويند:) شما فقط ده شبانه روز توقّف كرديد! ما به آنچه آنها مى‏ گويند آگاهتريم، هنگامى كه نيكوروش‏ترين آنها مى‏ گويد: شما تنها يك روز درنگ كرديد! (طه/102-104)

در پناه حق

shahed1;831266 نوشت:
بیان به معنای تفهیم و تفسیر به عهده هیچکس نیست مگر الله.

با سلام مجدد

دوست عزیز آنچه در آیه آمده واژه «تبیین» است نه واژه «بیان» و این دو واژه در ادبیات عرب دو کاربرد کاملا متفاوت دارند. تبیین در ادبیات عرب به معنای توضیح است.

به کتابهای ادبی مراجعه نمایید.

در پناه حق

اتمچه;831473 نوشت:
الان من اینو خوندم برام سوال شد که این خواب برزخ بود؟

با سلام به شما دوست گرامی

طبق فرمایش روایات، خواب سه گونه است: یا بشارتی از جانب پروردگار به فرد با ایمان، یا القای ترس و وحشتی از جانب شیطان و یا خواب آشفته و پریشان.

تشخیص اینکه خواب یاد شده از کدام سنخ بوده از عهده بنده خارج است.

در پناه حق

باسمه الرحمن

shahed1;830270 نوشت:
ر یک جهان خیالی موجودات حقیقی زندگی نمی کنند بلکه تمام موجودات آن فرضی و تخیلی هستند و حقیقت وجودی آنها بر مبنای فرض و خیال پردازی است نه علم محض. فرض بر این است که برزخ جایگاه مردگان است و لی علم محض که قرآن است آن را نمی پذیرد که انشاء الله به مرور آیاتش را ذکر خواهم کرد. اصلا شما کلمه فرض را از نقل فوق حذف کن و بعد بگو کجای چیزی که من نوشته ام تناقض گویی است.
در واقع تناقضی در کار نیست و این برداشت ناشی از این است که در خواندن متن بنده زیاد دقت نکرده اید و این چیزی کاملاً طبیعی است که برای هر کسی ممکن است پیش آید.

سلام علیکم

آیا شما مطلبی راجع به عالم خیال منفصل مطالعه فرموده اید؟

این سؤال از آن جهت است که احتمال دادم حضرتعالی این مطلب را بدون زمینه های قبلی مطالعه و سپس

آن را با عالم خیال مصطلح یکی انگاشته اید،اگر اینطور است بفرمائید تا در بارۀ آن توضیح داده شود.

طاها;831588 نوشت:

با سلام به شما دوست گرامی

در پاسخ چند نکته عرض میکنیم:

1. در پستهای قبل حداقل سه آیه از قرآن آورده شد که بر وجود برزخ دلالت دارد:

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (آل عمران/169)

سلام

خداوند چگونه حوادث آینده را پیشگویی می کند؟! این همه اخباری که از آینده در کتابش نقل می کند از کجا به او می رسد؟!
چگونه از تولد اسماعیل ،یحیی و عیسی خبردار می شود ؟
هفت سال خشک سالی و هفت سال فراوانی مصر را چگونه پیش بینی می کند و اینکه قرار است آن خدمتکار به دار آویخته شود و مرغان مغزش را بخورند؟ چگونه حوادث آخر دنیا و زلزله مخوف زمین را می داند؟ اخبار آن دنیا را چه؟ گفتگوی بهشتیان با دوزخیان، اعرافیان ، خاطرات بهشتیان و دوزخیان از دنیا و چه و چه و چه.
آیا خداوند اینها را از روی سناریوی هستی که قبلاً نوشته می گوید و منتظر است تا گذر زمان آنها را به منصه ظهور ربیاورد؟ اینکه نمی تواند باشد چون در اینصورت خدا خود نیز مخلوق می شود. پس حقیقت چیست؟

[=verdana]

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چيزى داناست.

مگر ممکن است کسی مالک آسمانها و زمین باشد ولی در ملکش حضور نداشته باشد؟! فرمانروا و مالک جهان آخرت باشد ولی در انتظار بنشیند تا خدای زمان تاج و تخت ملک آخرت را برایش بیاورد؟! خدایی که در همه جا و همه وقت حضور مستمر نداشته باشد که خدا نیست!
اگر خداوند از حوادث آینده خبر می دهد نه پیشگویی می کند و نه از روی سناریو می گوید بلکه در آنجا حضور دارد . او گذشته و آینده را آنگونه می بیند که حال را.
من این مقدمه را برای پرداختن به تتمه بحث برزخ گفتم تا در این باره دیگر حرفی برای گفتن باقی نمانده باشد و همگان بدانند اسناد قرآنی برزخ ، مربوط به این جهان خیالی و توهمی نیستند و درباره موضوع دیگری صحبت می کنند.
و اما مهمترین سند قرآنی برزخ که خود مجوزی برای حضور مردگان خموش در دنیای پر هیاهوی زندگان شده و آنها را به خدایانی کوچک مبدل کرده ، که مرگ و زندگی و حال و آینده برایشان یکسان است، آیات 169 تا 171 سوره آل عمران می باشند.
این آیات بعد از جنگی که بین مسلمین و کفار اتفاق افتاده نازل شده اند و دارند به کسانی که مرگ را با عدم و نابودی همیشگی یکسان می دانند می گویند گمان نکنید آنهایی که در جنگ و در راه خدا کشته شدند به کل نابود گردیدند بلکه آنها در منظر خدایی که گذشته و حال و آینده برایش یکسان است زنده و به نعمتهای جاویدان بهشتی متنعمند ولی شما این را متوجه نمی شوید و احساس نمی کنید چرا که در حصر زمان قرار دارید.
حقیقت ماجرا آیات سوره آل عمران این است و الا جهان برزخ یک توهم و خیال دین مادری است و وجود خارجی ندارد.
اینکه می فرماید کشتگان راه خدا را مرده نپندارید ، در پی معرفی حیاتی موازی برای آنها نیست تا هروقت و هر جا که خواستند در جهان زندگان سرک بکشند و مداخله نمایند؛ وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ زندگان با مردگان یکسان نیستند و در جهان فانی ما کسی که مرد دیگر تا روز رستاخیز مرده است نه حیاتی دارد و نه درکی از دنیا .
خداوند خیلی ساده دارد می گوید گمان نکنید کسانی که در جنگ کشته شدند به زعم شما ( که به آخرت اعتقاد ندارید) برای همیشه نابود گردیدند بلکه در جایی از آینده و در سرای آخرت زنده اند و دارند مانند شما زندگی می کنند و از پروردگارشان روزی می گیرند.

بطوری که گفته شد؛ آیات 169 تا 171 سوره آل عمران در پی معرفی حیات برزخی نیستند و خیلی صریح به کسانی که مرگ را پایان همه چیز می دانستند و به آخرت ایمان نداشتند می گویند : گمان نکنید آنان که در جنگ و در راه خدا کشته شدند، برای همیشه نابود شدند بلکه آنها در آن دنیا زنده اند و روزی خوار پروردگارشان هستند ولی شما این را نمی فهمید چون در حصار زمان قرار دارید. آنها ( در جهان آخرت) به همراه کسانی که هنوز کشته نشده اند یا نمرده اند شادمانی می کنند چرا که دیگر نه گرفتار خوف خواهند شد و نه حزن و اندوه. شادمانی آنها همچنین برای این است که خداوند به ایشان نعمتی جاویدان بخشیده و اجرشان را ضایع نکرده است. کلمه یستبشرون در این آیات به هیچ وجه معنای بشارت دادن نمی دهد و معنای حقیقی اش : شادمانی کردن است. این کلمه علاوه بر سوره آل عمران، در چهار سوره دیگر نیز آمده و در همه آنها به معنای شادمانی کردن است و مفسرین و مترجمین نیز آن را به همین صورت ترجمه کرده اند.
زندگی در آینده ای که از منظر ما هنوز بوجود نیامده ، داستانهای تخیلی سفر به آینده را در ذهنمان تداعی می کند و ما را با پارادوکسی مواجه می سازد که به نظر نمی رسد بتوانیم آن را حل کنیم یا درک نماییم چون زمان همواره ملازم تجربیات و مشاهدات ما بوده است.
با این وجود این برای کسانی که قرآن را تألیف الله می دانند ، یک حقیقت محض است که نباید درباره اش تردید به خود راه داد. خداوند در کتابش اخبار فراوانی از آینده را فاش نموده که همه و همه گواه این است که پروردگار نسبت به آینده از یک درک شهودی برخوردار است ، درکی که فقط و فقط اختصاص به او دارد و تنها اوست که شاهد و عالم به غیب است هرچند هر کسی ممکن است در جهان مجازی ذهن خود تجربیاتی داشته باشد که منجر به حقیقت شده اند.
بطوری که قبلاً توضیح دادم، مدت زندگی و حیات دنیوی در مقابل حیات برزخی ابداً قابل مقایسه نیست و قطره ای در اقیانوس بشمار می رود. از خودتان بپرسید در قرآن کریم این همه درباره حیات دنیا و حیات آخرت صحبت شده پس چرا درباره حیاتی چنین عریض و طویل که ممکن است میلیاردها سال بطول بینجامد چیزی گفته نشده بگونه ای که باورمندان زندگی برزخی را واداشته، یکی دو آیه از قرآن را بردارند بلکه از طریق آنها بتوان این زندگی خیالی و حلقه یا حلقه های گمشده را در لابلای زنجیره حیات دنیا و آخرت جای داد.
از خودتان بپرسید چرا قوم پیامبر ، که این همه او را سئوال و جواب می کردند ، کلمه ای درباره برزخ نپرسیده اند؟

عالم برزخ شاه رگ حیاتی مردگان و پایگاه مرزی آنها برای نفوذ در دنیای زندگان است. کسی که این پایگاه مرزی مجازی را بوجود آورده خوب می دانسته بدون وجود چنین پایگاهی ، دست مردگان برای همیشه از دنیا کوتاه می شود و حیات شگفت انگیز و مرموزشان توجیه پذیر نخواهد بود.
برزخ برای دسته ای از مردگان همانند جام جم رویایی یا جام جهان نماست که از طریق آن بر غیب و شهود و پیدا و نهان دنیا واقف می شوند و در آن واحد در هرنقطه ای از دنیا که بخواهند می توانند حضور داشته باشند و هر کار نا ممکنی را ممکن سازند. این موهبت و امتیازی بس بزرگ است که با مرگ در اختیارشان قرار گرفته و آنان را به دستیاران خدا مبدل نموده و پروردگار ظاهراً رتق و فتق بسیاری از امور دنیوی را بعهده این موجودات برزخی گذاشته است.
برزخ عجب جای شگفت انگیزی است!
پیامبری که در زمان حیاتش به شهادت قرآن حتی نمی داند زنانش در غیاب او چه می کنند ، به یمن حیات برزخی به عالم غیب و شهادت مبدل می شود و همچون خداوند ، در هیچ جایی نیست که او حضور نداشته باشد و نتنها او بلکه بستگان و نزدیکانش نیز از یک چنین موهبتی برخوردارند و این کاملاً طبیعی است چون از
آل الله یا خانواده خداوند کمتر از این نمی توان انتظار داشت.
اما اینها حقیقت ندارند و پیامبر قطعاً در قیامت در باره چیزهایی که به او می بندند اعلام نا آگاهی و برائت می کند و می گوید اینها همه ناشی از بیگانه بودن قومش با قرآن بوده اند:
وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
و پیامبر در قیامت خواهد گفت: پروردگارا قوم من قرآن را رها و متروک ساختند
پیامبر منزه است از چیزهایی که به او می بندند و او خود اینها را نبافته و نسبت به پروردگارش کافر نگردیده است بلکه این از همان چیزهایی است که شیطاین بعد از سلیمان پشت سر او می گفتند و بر ملک او می خواندند در حالیکه سلیمان کافر نبود بلکه این شیاطین بودند که با حرف و حدیثهایی که به دروغ از زبان او نقل می کردند کافر شده بودند.
مردمان معاصر پیامبر که او را حقیقی و بشری معمولی می دیدند ، یکی از سئوالاتشان این بود که اگر او پیامبر است پس چرا ملکی او را همراهی نمی کند در حالی که پس از مرگش می بینیم ملائک غلامان دست به سینه بیت او می شوند.

طاها;831588 نوشت:


لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (مومنون/100)

سلام
من این آیه را بطور کامل توضیح دادم حالا شما بجای تکرار مجدد ادعای پیشین خود ، اشکال توضیح بنده را بگیرید. نوشتم همانگونه که برزخ بین دو دریا به فصل مشترک و فاصله مکانی بسیار بسیار باریک بین آن دو برمی گردد و کنایه از کوتاهی این فاصله است. برزخ آیه فوق نیز کنایه از فاصله زمانی کوتاهی است که بین مردن و زنده شدن در قیامت قرار دارد و آیات قرآن به کوتاهی این فاصله اذعان دارند. حتی بعضی هنگام بیدار شدن از خواب مرگ قسم می خورند از مرگشان تنها یک ساعت گذشته است.

طاها;831588 نوشت:


النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ (غافر/46)

آیه فوق قبلاً توضیح داده شده است:

shahed1;829154 نوشت:

در قرآن کریم آیاتی وجود دارند که از نظر مفهومی کاملاً شبیه آیه مورد بحث هستند و من الآن قصد ندارم به آنها اشاره کنم ولی از نظر جمله بندی می خواهم دو آیه معرفی کنم که دقیقاً شبیه دو آیه سوره غافز هستند:

سوره غافز:

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ (غافر- 45) النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ (46)

سوره کهف:

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا ( کهف – 32) كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًاوَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا (33)

اگر قسمت قرمز رنگ را از هر دو دسته آیه جدا کنیم به شکل زیر در خواهند آمد:

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ (غافر- 45) وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ (46)
خداوند او را از عواقب بد نقشه هایی که برایش می کشیدند حفظ کرد و عذاب بدی دامنگیر آل فرعون شد و روزی که رستاخیز برپا گردد به آل فرعون گفته شود: حالا در عذابی بدتر و شدید تر داخل شوید.

وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا ( کهف – 32) وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا (33)
و براى آنها مثل آن دو مرد را بزن كه به يكى از آنها دو باغ انگور داديم و پيرامون آن دو را با درختان خرما پوشانديم، و ميان آن دو باغ را كشتزارى قرار داديم و از خلال آن دو نهرى روان كرده بوديم.

دو جمله قرمز رنگ در واقع معترضه می باشند و بطوری که ملاحظه کردید نقصان آنها اثری در رشته کلام نگذاشت و فقط در باره عذاب آخرت یا وضعیت و حالت آن دو باغ توضیحی اضافه می کردند. یکی تو ضیحی در باره آن عذاب شدید تری که قرار است آل فرعون به آن گرفتار شوند می داد و دیگری وضعیت باغ را توضیح می داد. حالا شما اگر ادامه آیات سوره غافر را از آیه 46 به بعد بخوانید شاید متوجه شوید این نار کدام نار است.

طاها;831588 نوشت:

3. شما که سنت نبوی و روایات را غیر قابل اعتماد میدانید چگونه پی برده اید نماز و روزه و دیگر احکام تکلیفی خود را چگونه بجا آورید؟ در قرآن که جزئیات بسیاری از مسائل نیامده است.

آنچه در این باره لازم بوده خداوند به حد کفایت گفته است و من امور نامبرده را به حکم پروردگارم و از روی کتابش انجام می دهم خواستی به شما هم بگویم.

طاها;831588 نوشت:

4. درباره آیه سوره مومنون، میگویید:

«فقط می گوید من ورائهم برزخ درست مثل زمانی که می گوید مِنْ وَرَائِهِمْ جَهَنَّمُ و سایر موارد که در آن زمان آینده به چیزی که از پشت سر می آید تشبیه شده است. می گوید پشت سرشان تا روز قیامت به اندازه برزخی فاصله دارند و من قبلاً در باره آیات مربوطه که به کوتاهی این فاصله اشاره دارند صحبت کردم .»

خب دوست عزیز؛ خود این «فاصله» کوتاه یا بلند، که شما از آن نام برده اید چیست؟ جزو حیات دنیاست یا جزو حیات آخرت؟ نمیتوانید بگویید جزو دنیاست چون در آیه با فردی صحبت میکند که گرفتار موت است و نمیتوانید بگویید جزو آخرت است زیرا هنوز که آخرتی نیامده.

این سئوال شما ناشی از این است که ذهنتان هنوز درگیر مطالبی است که در باورهای مذهبیتان وجود دارد.
کسانی که به حالت کما می روند و گاه ماهها در این حالت باقی می مانند ، وقتی به هوش می آیند تصور می کنند ساعاتی بیش در آن حالت نبوده اند در صورتی که از منظر خانواده اش او ماهها بر روی تخت خود خوابیده است. کسانی هم که از خواب مرگ بیدار می شوند گمان می کنند ساعاتی بیش از مرگشان سپری نشده اما آنان که قبلاً از کتاب الهی آگاهی پیدا کرده اند خطاب به ایشان می گویند:

وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِلَىٰ يَوْمِ الْبَعْثِ ۖ فَهَٰذَا يَوْمُ الْبَعْثِ وَلَٰكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
آنان كه دانش و ايمان داده شده‌اند، گويند: شما بر وفق كتاب خدا تا روز قيامت در گور آرميده‌ايد و اين روز قيامت است و شما نمى‌دانسته‌ايد. روم - آیه 56

نقل قول:
5. میگویید:

«در گفتگوی بهشتیان و دوزخیان خاطراتی را درباره زندگی دنیوی ایشان می شنویم ( زندگی که معمولاً به صد سال نرسیده است) اماهیچکدام کوچکترین خاطره ای از حیات برزخیشان به یاد نمی آورند.»

از کجا به این نتیجه رسیده اید که بهشتیان و دوزخیان از حیات برزخی خود چیزی به یاد نمی آورند؛ آیا این آیات قرآن را نخوانده اید:

يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ عَشْراً نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَريقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ يَوْماً؛

همان روزى كه در صور دميده مى ‏شود و مجرمان را با بدن هاى كبود، در آن روز جمع مى‏ كنيم! آنها آهسته با هم گفتگو مى ‏كنند (بعضى مى‏ گويند:) شما فقط ده شبانه روز توقّف كرديد! ما به آنچه آنها مى‏ گويند آگاهتريم، هنگامى كه نيكوروش‏ترين آنها مى‏ گويد: شما تنها يك روز درنگ كرديد! (طه/102-104)

در پناه حق

معلوم است مطالب بنده را خیلی با دقت می خوانید!

[="Tahoma"][="Navy"]

امن;827941 نوشت:
سلام
طبق روایات حالات انسانها ی متفاوت در برزخ به سه صورت است:
1-مؤمنان محض که در بهشت برزخی هستند
2-کافران محض که در جهنم برزخی هستند
3-مستضفان که به هدایت الهی دسترسی نداشته که حیات برزخی ندارند.
سوال اینجاس که انسانهای مسلمانی که هم اعمال ثواب دارند هم گناه داشته اند در کدان یکی از سه مورد فوق جای میگرند؟
و اگر جزو هیچکدام از سه مورد فوق نیستند برزخ آنها بر طبق اعمال ثواب و گناه آنها چگونه است؟

سلام
حیات برزخی عام است و همگان بدان وارد می شوند
الا اینکه ممکن است افرادی استثنایی مراتب برزخ را در حیات دنیوی طی کنند چرا که حیات برزخی یک مرتبه وجودی است نه یک امر متوقف برزمان و عمر
یا علیم[/]

shahed1;832132 نوشت:
خداوند چگونه حوادث آینده را پیشگویی می کند؟!

با سلام به شما دوست گرامی

مطالب طولانی شما را مطالعه کردیم اما حقیقتا جز تکرار مکررات، تناقض گویی و برداشتهای سلیقه ای از آیات قرآن و نسبتهای ناروا به عقیده مندان برزخ، چیزی مشاهده نشد.
به نظر ما پاسخ مطالب شما در پستهای گذشته بصورت مشروح و کافی داده شد اما به منظور احترام به شما نکاتی را در پاسخ به پستهای پایانی تان عرض میکنیم:

1. اینکه خداوند: هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ، شکی نیست اما ربطی به نتیجه گیری شما ندارد (در ادامه روشن میشود).

2. اعتقاد به وجود برزخ و برزخیان، نه ملازم با تبدیل شدن اموات به خدایان کوچک است و نه کسی میگوید مرگ و زندگی و حال و آینده برایشان یکسان است مثل خدا!

3. برداشتی که از آیات سوره آل عمران ارائه داده اید این است:

«این آیات بعد از جنگی که بین مسلمین و کفار اتفاق افتاده نازل شده اند و دارند به کسانی که مرگ را با عدم و نابودی همیشگی یکسان می دانند می گویند گمان نکنید آنهایی که در جنگ و در راه خدا کشته شدند به کل نابود گردیدند بلکه آنها در منظر خدایی که گذشته و حال و آینده برایش یکسان است زنده و به نعمتهای جاویدان بهشتی متنعمند... خداوند خیلی ساده دارد می گوید گمان نکنید کسانی که در جنگ کشته شدند به زعم شما ( که به آخرت اعتقاد ندارید) برای همیشه نابود گردیدند بلکه در جایی از آینده و در سرای آخرت زنده اند و دارند مانند شما زندگی می کنند و از پروردگارشان روزی می گیرند.»

مطلبی که برجسته شده را از کجای این آیات استنباط کرده اید؟

دقت کنید: ما هم میگوییم علم خدا محدود به زمان نیست اما سوال این است چرا میگویید این آیات میخواهند بگویند که شهدا در علم خدا مرگ و حیاتشان یکسان است و در آخرت زنده اند نه اینکه حقیقتا پس از مرگ و قبل از آخرت زندگی دوباره ای دارند؟

ضمنا این تفسیری که شما روی آیه گذاشته اید با این فراز از آیات نمیسازد: وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِم؛ زیرا اگر مراد علم خدا به حیات شهدا در آخرت است این علم به کل آخرت و اخرویان تعلق میگیرد و دیگر معنا ندارد آیه بگوید: لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِم: كسانى كه هنوز به آنها ملحق نشده ‏اند؛ مگر در علم خدا الحاق و عدم الحاق و خلف و غیر خلف معنا دارد!؟

4. آیه: وَ مَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَ لَا الْأَمْوَاتُ، حق است اما چه ربطی به بحث واقعیت عالم برزخ دارد؟ برزخیان اموات این دنیا و احیای عالم برزخند. طبیعی است اموات دنیا با احیای دنیا و اموات برزخ با احیای برزخ یکسان نیستند اما از کجای این آیه نتیجه گرفته اید: اموات دنیا همان احیای برزخ نیستند؟

5. میگویید:

«آیات 169 تا 171 سوره آل عمران در پی معرفی حیات برزخی نیستند و خیلی صریح به کسانی که مرگ را پایان همه چیز می دانستند و به آخرت ایمان نداشتند می گویند : گمان نکنید آنان که در جنگ و در راه خدا کشته شدند، برای همیشه نابود شدند بلکه آنها در آن دنیا زنده اند و روزی خوار پروردگارشان هستند ولی شما این را نمی فهمید چون در حصار زمان قرار دارید.»

اگر منظورتان این است که شهید پس از شهادت در این دنیا بلافاصله وارد جهان آخرت میشود این با آیات متعددی که صریحا میگویند قیامت هنوز فرا نرسیده و طی جریانی از قبیل نواختن صور و به هم ریختن اوضاع جاری دنیا قیامت برپا میشود و پس از آن است که حساب و کتاب و دوزخیان و بهشتیان مشخص میشوند، ناسازگار است.

6. آیه «وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِم» را اینگونه ترجمه کرده اید:

«به همراه کسانی که هنوز کشته نشده اند یا نمرده اند شادمانی می کنند.»

سوال این است که چگونه شهدایی که در آخرتند با کسانی که به ایشان ملحق نشده اند همراهی میکنند؟

7. قرآن تالیف خدا نیست بلکه کلام خداست.

8. میگویید:

«از خودتان بپرسید در قرآن کریم این همه درباره حیات دنیا و حیات آخرت صحبت شده پس چرا درباره حیاتی چنین عریض و طویل که ممکن است میلیاردها سال بطول بینجامد چیزی گفته نشده بگونه ای که باورمندان زندگی برزخی را واداشته، یکی دو آیه از قرآن را بردارند بلکه از طریق آنها بتوان این زندگی خیالی و حلقه یا حلقه های گمشده را در لابلای زنجیره حیات دنیا و آخرت جای داد.»

قبلا پاسخ این سوال شما داده شد. ضمنا در قرآن اگر حتی یک آیه درباره برزخ آمده بود نیز ما را کفایت میکرد و نیازی به تکرار نبود: آنجا که کس است یک حرف بس است.

9. میگویید:

«از خودتان بپرسید چرا قوم پیامبر، که این همه او را سئوال و جواب می کردند ، کلمه ای درباره برزخ نپرسیده اند؟»

پرسیده اند و علاوه بر آیات در روایات متعدد بیان شده است.

10. به سخره میگویید:

«برزخ عجب جای شگفت انگیزی است!»

عرض میکنیم طبعا برزخ برای ما دنیاییان مکانی شگفت انگیز است اما نه آنگونه که در توهم شماست بلکه آنگونه که در آیات و روایات ترسیم شده است.

11. میگویید:

«پیامبری که در زمان حیاتش به شهادت قرآن حتی نمی داند زنانش در غیاب او چه می کنند ، به یمن حیات برزخی به عالم غیب و شهادت مبدل می شود و همچون خداوند ، در هیچ جایی نیست که او حضور نداشته باشد.»

به تصریح قرآن، پیامبر در همین دنیا (به اذن خدا) عالم به غیب است:

ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إِلَيْكَ. (آل عمران/44)

از همین آیه استفاده میشود که اگر خدا اذن دهد پیامبر یا هر کس دیگری میتواند در هر جایی که خدا بخواهد و امکانش باشد حضور یابد و از هر مطلبی که خدا بخواهد عالم و آگاه باشد و این به معنای خدا شدن پیامبر و امثال او نیست زیرا آنها هر قدرتی دارند به اذن خدا دارند. پس استبعادتان جایی ندارد.

12. اگر معنای واژه «قومی» در آیه: وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا؛ شامل مسلمانان معتقد به برزخ شود نه صرف مشرکان قریش، طبعا شامل حال شما هم میشود زیرا واژه «قومی» مطلق است.

در پناه حق

با سلام مجدد

shahed1;832138 نوشت:
شما بر وفق كتاب خدا تا روز قيامت در گور آرميده‌ايد

از کجای آیه 56 سوره روم «آرمیدن در قبر (که احتمالا منظورتان قبر خاکی است)» را استفاده کرده اید؟

در پناه حق

طاها;832780 نوشت:

با سلام به شما دوست گرامی

مطالب طولانی شما را مطالعه کردیم اما حقیقتا جز تکرار مکررات، تناقض گویی و برداشتهای سلیقه ای از آیات قرآن و نسبتهای ناروا به عقیده مندان برزخ، چیزی مشاهده نشد.
به نظر ما پاسخ مطالب شما در پستهای گذشته بصورت مشروح و کافی داده شد اما به منظور احترام به شما نکاتی را در پاسخ به پستهای پایانی تان عرض میکنیم:

سلام

آیا این حرف شما را باور کنم؟ مطمئن باشم با این حرفها مقدمه بستن این تاپیک را هم نمی چینید؟ شما بی مقدمه، در تاپیک چه ادیان و مذاهبی الله را پرستش می کنند را بستید و بحث را نصفه نیمه رها کردید آیا این کار را بخاطر احترام انجام دادید؟
اگر من شروع کنم پاسخهایتان را یک به یک بدهم اطمینان می دهید موضوع را قفل نکنید؟
اصلاً بگذار این تاپیک به عنوان یک کرسی آزاد اندیشی باقی بماند و آن را نبندید! می خواهم بدانم این کرسی آزاد اندیشی فقط در حد حرف است یا به آن عمل هم می شود

این همه تاپیک در این تالار که سالهاست دارند به نفع شیعه حرف می زنند و هنوز بسته نشده اند ، چه اشکالی دارد اگر این تاپیک نیز بسته نشود؟ مگر از چیزی واهمه دارید؟!
طلا که پاکه چه منتش به خاکه؟

و طاها;833347 نوشت:
جناب شاهد
من بحث شما را دنبال کردم به امید هدایت بیشتر
اما متاسفانه در چند موضوع دیدم شما سوال را با سوال جواب میدهید...
اگر واقعا حق میگویید چه ترسی دارید؟
جواب ان سوالات را بدهید و الا صحبتهای شما جز دروغ بستن به خدا نیست اگر چه قصدتان خیر باشد.
شما حرفهایی به ایات خدا تحمیل میکنید اما دلیلی ندارید و معلوم نیست از کجا انها را دراورده اید

سلام

جواب کدام سئوالات؟
سئوالات یکی دو کلمه ای شما که معلوم نیست منظورتان چیست؟
بیار ببینم کدام سئوالات مد نظر شماست ، آیا منظورتان سئوال زیر است؟


نوشته اصلی توسط و طاها
دوباره تکرار میکنم تا به کلام خدا باز گردید و دنبال هوای خود نروید

صلو با صلی فرق میکند



سلام طاها
من قبلاً فرق صلی با صلو را گفتم حالا این تکرار مجدد شما را متوجه نمی شوم. لطف کن یه چند کلمه بذار روش ببینم چی می خوای بگی.

shahed1;833343 نوشت:
آیا این حرف شما را باور کنم؟

با سلام به شما دوست گرامی

هر طور مایلید میتوانید برداشت کنید و نسبت بدهید زیرا مبنای فکری شما این اجازه را به جنابتان میدهد.

در هر حال تاپیک جاری تا مدتی گشوده خواهد بود تا اگر مطلب جدید و البته مستند و مستدلی دارید بیان کنید.

ضمنا تاپیک دیگری که از آن یاد کرده اید را بنده نبسته ام؛ ضمن اینکه اگر پست مسئول ارجاع سوال در هر تاپیک را مطالعه نموده باشید مدت زمان قانونی هر تاپیک ده روز است. با تمام این احوال چنانچه در آن موضوع نیز مطلب جدید و البته مستدل و مستندی دارید بگویید تا با کسب اجازه از مسئولین مربوطه موضوع دوباره باز شود.

در پناه حق

طاها;876866 نوشت:

با سلام به شما دوست گرامی

هر طور مایلید میتوانید برداشت کنید و نسبت بدهید زیرا مبنای فکری شما این اجازه را به جنابتان میدهد.

در هر حال تاپیک جاری تا مدتی گشوده خواهد بود تا اگر مطلب جدید و البته مستند و مستدلی دارید بیان کنید.

ضمنا تاپیک دیگری که از آن یاد کرده اید را بنده نبسته ام؛ ضمن اینکه اگر پست مسئول ارجاع سوال در هر تاپیک را مطالعه نموده باشید مدت زمان قانونی هر تاپیک ده روز است. با تمام این احوال چنانچه در آن موضوع نیز مطلب جدید و البته مستدل و مستندی دارید بگویید تا با کسب اجازه از مسئولین مربوطه موضوع دوباره باز شود.

در پناه حق

سلام
وقتی من و شما در حال مباحثه هستیم و هنوز بحثمان تمام نشده چه کسی تشخیص داده که تاپیک باید بسته شود و چرا؟ کدام مطلب خلاف قانونی در آن ذکر شده که مسئولین تصمیم به قفل کردن در آن گرفته اند؟
آیا اینکه زمان قانونی هر تاپیک تا ده روز است واقعاً یک قانون عمومی است؟ پس تا پیکهایی که از یک سال به بالا باز هستند و در سردرشان همین قانون تذکر داده شده بطور قانونی باز نیستند؟!

shahed1;876876 نوشت:
وقتی من و شما در حال مباحثه هستیم و هنوز بحثمان تمام نشده چه کسی تشخیص داده که تاپیک باید بسته شود و چرا؟

با سلام به شما دوست گرامی

در این باره با جناب طاهر (مدیر ارجاع سوالات) صحبتی داشته باشید.

به هر حال اگر در این تاپیک مطلب مفیدی دارید ارائه نمایید.

در پناه حق

[=Times New Roman]

shahed1;876876 نوشت:
سلام
وقتی من و شما در حال مباحثه هستیم و هنوز بحثمان تمام نشده چه کسی تشخیص داده که تاپیک باید بسته شود و چرا؟ کدام مطلب خلاف قانونی در آن ذکر شده که مسئولین تصمیم به قفل کردن در آن گرفته اند؟
آیا اینکه زمان قانونی هر تاپیک تا ده روز است واقعاً یک قانون عمومی است؟ پس تا پیکهایی که از یک سال به بالا باز هستند و در سردرشان همین قانون تذکر داده شده بطور قانونی باز نیستند؟!

عرض سلام و ادب
طبق قوانین تدوین اگر ده روز از آخرین پست تاپیک گذشته باشد باید آن تاپیک بسته شده و برای جمع بندی ارسال گردد. و این یک قانون عمومی برای تمامی انجمنهاست.
از آنجایی که یک ماه و 4 روز تاپیک باز بود و مطلبی ارسال نکردید موضوع بسته شده و جهت جمع بندی خدمت کارشناس ارجاع می گردد.

باتشکر.

سوال:
مسلمانی که دارای اعمال صالح بوده و از طرفی مرتکب گناهانی نیز شده، در برزخ چه جایگاهی خواهد داشت؟



پاسخ:
مطمئنا هیچ انسانی در برزخ بلا تکلیف نخواهد بود و هر کس، چه خوب و چه بد، در جایگاه مخصوص خود قرار خواهد گرفت. به همین دلیل رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید: «القبر اما روضه من ریاض الجنه او حفره من حفر النیران؛ قبر(برزخ) یا باغی است از باغهای بهشتی و یا حفره ای است از حفره های جهنم».(1) روایت مذبور بطور کلی در مورد قبر و برزخ انسانها صحبت کرده و هر یک را دارای جایگاهی مخصوص به خود می داند. از طرفی در برزخ از کلیات و اصول عقاید شخص سوال شده و سوالات دقیق و جزئی به قیامت موکول می شود.

بنابر همین سوالات کلی نیز جایگاه اشخاص مشخص خواهد شد. به تعبیر علامه طباطبایی: حال انسان در زندگی برزخی بسیار شبیه است به حال کسی که برای رسیدگی اعمالی که از وی سرزده، به یک سازمان قضایی احضار شود و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته، به تنظیم و تکمیل پرونده‌اش بپردازند، ‌آن گاه در انتظار محاکمه دربازداشت به سربرد. روح انسان در برزخ به صورتی که در دنیا زندگی می‌کرد، به سر می‌برد.

اگر از نیکان است، از سعادت و نعمت و جوار پاکان و مقربان درگاه خدا برخوردار می‌شود. اگر از بدان است، در نقمت و عذاب و مصاحبت شیاطین و پیشوایان گمراه می‌گذارند.(2) البته برخی مومنین که دارای گناهانی بوده اند، در برزخ مورد عذاب قرار می گیرند تا زمانی که وارد صحنه قیامت شدند، پاک شده و لایق بهشت گردند.(3)

در برخی روایات نیز به جایگاه این دسته اشاره شده است: مسلمانان فاسق و آنها که ولايت اهل بيت(علیهم السلام) را نپذیرفته اند اما دارای عمل صالحند و در برابر امامان معصوم(علیهم السلام) عداوت و دشمنی نشان نداده‏ اند؛ اينان وارد بهشت برزخی نمى‏ شوند اما از بهشت به سوی محل استقرار ایشان راهی باز مى ‏گردد تا از نسيم بهشت برخوردار شوند. سفيهان و كودكان و مستضعفان عقيدتى (جاهلان قاصر) نیز به همین گروه مى ‏پيوندند.(4)

سوال ب)
غیر مسلمانی که به بشریت خدمت کرده و دارای اعمال صالح است، چه جایگاهی در برزخ دارد؟

پاسخ:
مقدمه؛ قرآن کریم شرط ورود به بهشت را ایمان و عمل صالح می داند(آیاتی مانند 25 و 85 سوره بقره) و هیچکدام را به تنهایی برای کسب رضای الهی و نیل به ثواب اخروی کافی نمی داند؛ نه ایمان بی عمل را(158 سوره انعام) و نه عمل بی ایمان را(آیات 15 و 16 سوره هود(علیه السلام)). بنابراین حسن فعلی برای سعادت اخروی کافی نیست و افعال نیک باید با ایمان و حسن فاعلی همراه گردند تا موثر باشند.
با توجه به مقدمه مذکور، غیر مسلمانی که به بشر خدمت کرده است، اگر مستضعف فکری باشد، احتمال دارد مشمول رحمت الهی شود اما اگر دین حق را عالما و عامدا نپذیرفته باشد و اعمالش صرفا برای نتایج دنیوی باشد، بنابر اینکه حسن فعلی کافی نیست، نصیبی در آخرت نخواهد داشت و تنها در همین دنیا متنعم خواهد بود.

سوال ج)
آیا بهشت و دوزخ برزخی نسبت به اعمال افراد، دارای درجات است؟

پاسخ:
از آنجایی که بهشت و دوزخ انسان(چه برزخی و چه آخرتی) در گرو اعمال اوست و مسلما اعمال انسانها از نظر کیفیت و کمیت با یکدیگر متفاوت است، پس بهشت و جهنم برزخی آنها هم با هم متفاوت خواهد بود. به عبارتی بهشت و جهنم هر فرد تجسم اعمال اوست که از هنگام مرگ انسان شروع می شود.
امام موسی کاظم(علیه السلام) در مورد ارتقاء درجات مومنین در برزخ می فرماید: کسی که از دوستان و شیعیان ما بمیرد و قرآن را خوب نداند (یا نخواند) در قبر به او می آموزند، تا خدای تعالی به سبب آن درجه اش او را بالا بَرد.(5) این روایت دارای دو معنا و مفهوم است: اولا در برزخ درجات متعددی وجود دارد و ثانیا برای مومن ارتقاء درجه در برزخ ممکن است.



[/HR]1. مجلسی، بحار الانوار، ج 6 ، صص 214 و 218.
2.
طباطبایی، شیعه در اسلام، ص 77.
3. طباطبایی، ترجمه المیزان، ج1، ص287.
4. حق الیقین، باب 6، فصل 4، فائده ثالثه، ص406.
5. کلینی، کافی، ج2، ص603.

موضوع قفل شده است