دوست عزیز ما کجا گفتیم اطاعت بی قید و شرط از پیامبر باید داشت.
شما گفتید چرا در کنار قرآن به سراغ سنت نبوی و اولیای الهی میروید و تسلیم پیامبر و اولیای الهی هستید؟ ما گفتیم خود قرآن اطاعت از ایشان و تسلیم در برابر آنها را الزامی کرده است.
لازم است پست 24 خود را دوباره مطالعه نمایید:
shahed1;828640 نوشت:
با این وجود آیا به نظر شما شیعه و سنی یکتا پرستند؟ یکتا پرست اسمش با خودش است یعنی یکی را پرستیدن یا به عبارت دیگر تسلیم یکی بودن اگر شیعه و سنی یکتا پر ستند لابد قوم پیامبر نیز یکتاپرست بوده اند چون...
صدق یا تصدیق کرد در مقابل کذب یا تکذیب کرد قرار می گیرد تولی به معنای روی گرداند در مقابل صلی رو آورد قرار دارد
با سلام مجدد
آنچه گفتید چه ربطی به پاسخ ما داشت؟ اینکه خداوند و ملائکه اش بر مومنان صلوات میفرستند آیا به این معناست که خدا در قرآن چیزی به اسم صلوات را تشریع نکرده و نباید به صلوات اعتقاد داشت!؟
آنچه بت پرستان قوم پیامبر در قالب مجسمه و بنا و غیره می پرستیدند فقط نماد اولیاء الله بودند نه خود آنها.
با سلام مجدد
باز جواب ندادید از کجا ادعا میکنید بتها یا به تعبیر شما: اولیاء الله! یا فرشتگان خیالی!، به مشرکان وحی میکردند؟؟؟
shahed1;830041 نوشت:
همه در همه وقت و همه جا می گویند خدا گفته و خدا می گوید کو؟ کو آن کتابی که من اینها را در آن گفته ام. اگر راست می گویید این کتاب را بیاورید.
اگر منظورتان پیروی از پیامبر و اولیای الهی است که در قرآن تصریح شده است و ظاهرا شما به قرآن معتقدید.
shahed1;830041 نوشت:
خداوند در کجای قرآن گفته احکامی را که در قالب احادیث و روایات به رسول نسبت داده اند عبادت کنید ( =مطلقاً اطاعت کنید)؟
ما کجا گفتیم که: قرآن گفته احکامی را که در قالب احادیث و روایات به رسول نسبت داده اند مطلقاً (اگر منظورتان از این مطلقا این باشد که چه خدا راضی باشد و چه نباشد) اطاعت کنید؟
بله قرآن در آیات متعدد (که نمونه هایش در پستهای قبل آورده شد) تصریح میکند آنچه پیامبر دستور میدهد را اطاعت کنید اما نه از آنرو که اطاعت پیامبر در عرض اطاعت خداست بلکه اطاعت از پیامبر در طول اطاعت خدا و به دستور خود اوست:
پس از نظر شما مشرکان به نبوت یک مدعی دروغین معتقد بودند.
سلام
من برای این موضوع کلمه نبوت را نمی پذیرم و ترجیح می دهم از کلمه نواب استفاده کنم. مثل کسانی که می گویند با مهدی در ارتباطند و احادیث او را به سمع مردم می رسانند.
سلام
معنای این ایه از نظر شما چه میشود؟
خُذ مِن اَمـوالِـهِم صَـدَقَـةً تُـطَـهِّـرُهُم وَ تُـزَكّيـهِم بِـها وَ صَـلِّ عَـلَيـهِم اِنَّ صَـلاتَـكَ سَـكَـنٌ لَـهُم وَ اللهُ سَـميـعٌ عَـليـمٌ
نکته مهم :
صلی با صلو فرق دارد.
دو کلمه با دو ریشه متفاوت و دو معنا.
سلام
این آیه نیز از نظر مفهومی مانند آیات بالاست که اشاره کردم و به صلات و ذکرالله بر می گردد و از ماده صلو می باشد . در قرآن کریم کلماتی که از ریشه صلی هستند ربطشان به نار و آتش است و آتش جزء لاینفک همه آنهاست.
کاش قبل از هر چیز بطور صریح روشن میکردید که اصول اعتقادی شما چیست مثلا نظرتان درباره کم و کیف حجیت قرآن و نیز دریاره نبوت پیامبر اسلام و کم و کیف پیروی از ایشان چیست؟
در پناه حق
اصول اعتقادی بنده بر اساس معاهده بین عالمین و رب العالمین است؛ اینکه حمد از آن خداست و قیامت نیز در ید قدرت اوست . من در قلمرو شریعت جز پروردگارم احدی را بی قید و شرط اطاعت نمی کنم و هر چیزی مخصوصاً علم را صرفاً از او می خواهم و می جویم. و از او می خواهم که مرا به راه راست هدایت کند و پروردگارم تعهد داده مرا در قبال اجرای مفاد این عهدنامه هدایت کند. الله می فرمایند این کتاب بدون هیچ شک و تردیدی مرا هدایت خواهد کرد. اگر کسی شک دارد و آن را برای هدایت کافی نمی داند بداند که پا در جای پای اقوام پیامبران پیشین گذاشته و به بیراهه زده است.پروردگار می گویند این قرآن راه مستقیم من است و تنها از آن تبعیت کن چرا که برای هدایت تو کفایت می کند بنابر این هرچه این کتاب معظم بگوید برایم حجت است . غیر از آن هیچ کلامی را حتی اگر به رسول منسوب شده باشد حجت نمی شمارم.
قرآن را کامل و مفصل می دانم و معتقدم همانگونه که پروردگار نازینم فرموده ، در کتابش همه چیز را به تفصیل گفته و کوچکترین چیزی را برای من دون خودش ( حتی اگر پیامبر باشد) باقی نگذاشته است.
پروردگار عزیزم آنقدر قصه مردمان گذشته و بلاهایی را که اهریمن به سرشان آورده برایم تعریف کرده که دیگر امکان ندارد به هیچ حدیثی الا حدیث خودش اعتماد کنم.
من حال امتهایی را که با پیروی از حدیث من دون الله به تباهی و اضمحلال رسیده اند خوانده ام و آنقدر خوانده ام که دیگر هیچ شک و تردیدی برایم باقی نگذاشته که هیچ صراطی غیر از قرآن مستقیم نیست . قویاً معتقدم نزدیک ترین مردمان به خداوند انبیاء و پیامبران هستند و از نظر تشریع احکام و شریعت الهی ، وظیفه ای جز بیان و ابلاغ احکام پروردگار نداشته اند . من از قرآن آموخته ام در محدوده شریعت هرکس احدی غیر از الله را بی قید و شرط اطاعت کند و کلامش را حجت بداند او را اله خود قرار داده است ....
سلام
من برای این موضوع کلمه نبوت را نمی پذیرم و ترجیح می دهم از کلمه نواب استفاده کنم. مثل کسانی که می گویند با مهدی در ارتباطند و احادیث او را به سمع مردم می رسانند.
سلام
منم ایات قران اوردم که مشرکان اعتقادی به نبوت یا نواب نداشتند.
سلام
این آیه نیز از نظر مفهومی مانند آیات بالاست که اشاره کردم و به صلات و ذکرالله بر می گردد و از ماده صلو می باشد . در قرآن کریم کلماتی که از ریشه صلی هستند ربطشان به نار و آتش است و آتش جزء لاینفک همه آنهاست.
آیه ای که بیان کرده اید دلالت ندارد که مشرکان اعتقاد داشتند سنت شرک آلود آنها وحیی از ناحیه فرشتگان تخیلی است. این چیزی است که شما به آنها و آیه نسبت میدهید. آنچه از این آیه استفاده میشود تنها و تنها این است که مشرکان قایل بودند: اگر خدا مخالف شرک بود مانع ما میشد نه اینکه عقاید شرک آلود ما را خدا توسط فرشته ای به ما وحی کرده است. (دقت کنید)
سلام
در این زمینه که مشرکان به گمان خود ، سنتهایشان را از فرشتگان می گرفتند آنقدر آیه وجود دارد که من مانده ام کدامشان را بیاورم.
بخاطر اینکه سر از کارم در آورم و بهتر بتوانم شما را متوجه کنم سئوالی دارم:
آیا شما باور ندارید که مشرکان به خیال خود ، فرشتگان را تعبد می کردند و احکام تشریع شده به وسیله این شرکاء را به اجرا در می آوردند؟
نقل قول:
از این گذشته اینکه مشرکان چه اعتقاد و خیالی داشته اند یک مسئله است و اینکه مسلمانان به تصریح قرآن معتقد به وحی نبوی و موظف به اطاعت تام و تمام از انبیا و اولیای الهی هستند مساله دیگری است. مشرکان هر اعتقاد مشرکانه ای که داشته اند قرآن آنرا رد میکند اما همین قرآن خود را وحی الهی معرفی میکند که بر پیامبر اسلام نازل شده و همه مسلمانان را به تبعیت از پیامبر دعوت نموده است. پس آنچه شما در چندین پست اخیر به دنیال اثباتش هستید یعنی پیوند زدن عقاید و رفتارهای مشرکان در قبال بتهایشان با عقاید و رفتارهای مسلمین در قبال پیامبر و اهلبیت و سنت ایشان، دوختن شرق و غرب عالم به هم است همراه با ادعاهای عجیب و غریب و بی اساس که با نص صریح قرآن در تضاد است.
فراموش نکنید که همه اقوام پیامبران تصور می کردند دارند از سنتهایی تبعیت می کنند که ارتباط به خدا دارند. لابد خداوند قصه اقوام پیامبران گذشته را که قسمت اعظم آیات قرآن را به خود اختصاص داده اند صرفاً جهت اطلاع برای ما تعریف می کند! انگار اقوام سایر پیامبران مسلمان نبودند و فقط ما مسلمانیم! آیا آنها خود را مشلمان نمی دیدند؟!
آیا همه آنها سنت آباء اولینشان را تبعیت می کردند و فقط ما داریم از سنت پیامبرمان پیروی می کنیم. بدترین بلایی که اهریمن به سر انسانها در آورد این بود که اعمال بدشان را تزئین نمود تا آن را حسن بینند و گمان کنند نسبت به پیروان سایرین آئینها بهترینند.
اگر فریقین دارند از سنت پیامبر پیروی می کنند پس این همه اختلاف و تفرقه بر سر سنت او برای چیست؟ جوابش کاملاً مشخص است: این اختلاف از آنجا ناشی می شود که اهل سنت به خطا می روند و این شیعیان هستند که به نور مضاعف ائمه خود راه درست را انتخاب نموده اند و از این بابت بهترینند!
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ امّا آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به راهی رفتند؛ (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند![23:53]
تصریح قرآن این است که فرشته وجود دارد و این فرشته وحی میکند و نمونه هایی از این وحیها به انبیای مکرم خود را بیان کرده است. همچنین قرآن میفرماید شیطان وجود دارد و این شیطان وسوسه هم میکند و گروهی هم از او تبعیت میکنند. اما سوالی که اینجاست این است چطور از آن دو مطلب درست این نتیجه اشتباه را گرفته اید که: «پروردگار در همه آسمانها و زمینش یک چنین فرشتگان و بطور کلی اولیاء و مقدسینی را نمی شناسد بلکه این شیطان است که دارد به مردم وحی می کند که چه بگویند و چه کسی را پیروی کنند»!؟
از این آیه :
وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ ۚ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ آنها غیر از خدا، چیزهایی را میپرستند که نه به آنان زیان میرساند، و نه سودی میبخشد؛ و میگویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آیا خدا را به چیزی خبر میدهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتایانی که قرار میدهند![10:18]
توضیح اینکه شفعا و شرکا برای اکثر اقوام پیامبران فرشتگان بودند ولی برای بعضی دیگر مقدسینشان که ایشان را از جانب خود شفیع قرار داده بودند.
و این آیه:
فَرِيقًا هَدَىٰ وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ ۗ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ گروهى را هدايت كرد و گروهى گمراهى بر آنها محقق شد آنها شياطين را به جاى خدا ولىّ خود گرفتند و مىپندارند كه راه يافتهاند اعراف - 30
اعتقاد به مهدی موعود برگرفته از روایات نبوی و روایات دیگر اولیای الهی است و بر پایه همین روایات برخی از آیات قرآن ناظر به مساله مهدویت دیده شده است اما ظاهرا شما پیروی از سنت نبوی و ولوی را گمراهی میدانید و از کسی که این مبنای فکری را دارد تعجبی نیست که اعتقاد به مهدویت را با عقاید مشرکانه پیوند بزند.
پروردگار نازینم فرموده ، در کتابش همه چیز را به تفصیل گفته و کوچکترین چیزی را برای من دون خودش ( حتی اگر پیامبر باشد) باقی نگذاشته است.
با سلام به شما دوست گرامی
همانطور که قبلا هم عرض کردیم هیچ مسلمانی اطاعت بی قید و شرط (یعنی چه خدا اذن داده باشد و یا نه) از پیامبر و نه هیچ کس دیگر را جایز نمیداند و همچنین همه مسلمانان آنچه درباره هدایتگر بودن قرآن قایلید را قایلند.
اما و باز اما:
نمیدانم کجای قرآن آمده است که مراجعه به روایات و سنت پیامبر مراجعه به «من دون الله» است و محکوم؟
و نمیدانم کجای قرآن آمده است که قرآن بدون تبیین نبوی برای هدایت کافی است؟
و نمیدانم کجای قرآن آمده است که تبعیت از پیامبر در تبیین قرآن، اله قرار دادن اوست؟
آنچه من از قرآن میدانم این است که خود قرآن پیامبر را تبیین کننده قرآن معرفی نموده است:
وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند. (نحل/44)
در این زمینه که مشرکان به گمان خود ، سنتهایشان را از فرشتگان می گرفتند آنقدر آیه وجود دارد که من مانده ام کدامشان را بیاورم.
یک آیه ما را کفایت است
shahed1;830719 نوشت:
آیا شما باور ندارید که مشرکان به خیال خود ، فرشتگان را تعبد می کردند و احکام تشریع شده به وسیله این شرکاء را به اجرا در می آوردند؟
قبلا هم صریح و شفاف عرض کردیم مشرکین هرگز قایل نبودند عقاید شرک آلودشان از ناحیه تشریع و وحی آلهه یا فرشتگان است.
shahed1;830719 نوشت:
اگر فریقین دارند از سنت پیامبر پیروی می کنند پس این همه اختلاف و تفرقه بر سر سنت او برای چیست؟ جوابش کاملاً مشخص است: این اختلاف از آنجا ناشی می شود که اهل سنت به خطا می روند و این شیعیان هستند که به نور مضاعف ائمه خود راه درست را انتخاب نموده اند و از این بابت بهترینند!
اختلاف از آنجا آغاز شد که به بخشی از قرآن عمل شد اما بخش دیگر نادیده گرفته شد شبیه آنچه در مطالب شما مشاهده میکنیم.
همانطور که قبلا هم عرض کردیم هیچ مسلمانی اطاعت بی قید و شرط (یعنی چه خدا اذن داده باشد و یا نه) از پیامبر و نه هیچ کس دیگر را جایز نمیداند و همچنین همه مسلمانان آنچه درباره هدایتگر بودن قرآن قایلید را قایلند.
سلام
من از این ادعای شما تعجب می کنم!
وقتی شما حتی اطاعت از ولایت فقیه را اطاعتی مطلق و بی چون و چرا می دانید چگونه این حرف را می زنید؟!
همین عبارت اطاعت بی قید و شرط را در اینترنت جستجو کن ببین به چه مطالبی بر می خوری!
نقل قول:
اما و باز اما:
نمیدانم کجای قرآن آمده است که مراجعه به روایات و سنت پیامبر مراجعه به «من دون الله» است و محکوم؟
و نمیدانم کجای قرآن آمده است که قرآن بدون تبیین نبوی برای هدایت کافی است؟
و نمیدانم کجای قرآن آمده است که تبعیت از پیامبر در تبیین قرآن، اله قرار دادن اوست؟
آنچه من از قرآن میدانم این است که خود قرآن پیامبر را تبیین کننده قرآن معرفی نموده است:
وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند. (نحل/44)
در پناه حق
همانگونه که خودتان پیشنهاد دادید اجازه دهید سئوالات فوق را در تاپیکی مستقل پیگیری کنیم.
قبلا هم صریح و شفاف عرض کردیم مشرکین هرگز قایل نبودند عقاید شرک آلودشان از ناحیه تشریع و وحی آلهه یا فرشتگان است.
قوم پیامبر اعتقاد داشتند که فرشتگان دختران خداوند و شفعای ایشان نزد او هستند:
وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَٰنِ إِنَاثًا ۚ أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ ۚ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ
آنها فرشتگان را که بندگان خداوند رحمانند مؤنّث پنداشتند؛ آیا شاهد آفرینش آنها بوده اند؟! گواهی آنان نوشته میشود و (از آن) بازخواست خواهند شد! زخرف – 19 ]
آنها فرشتگان را عبادت ( = اطاعت بی قید و شرط) می کردند تا به خیالشتان این مقربین درگاه الهی آنها را به خدا نزدیک نمایند و گمان می کردند تعبد ملائکه دستور الله و خواست اوست:
وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَٰنُ مَا عَبَدْنَاهُمْ ۗ مَا لَهُمْ بِذَٰلِكَ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
آنان گفتند: «اگر خداوند رحمان میخواست ما آنها را پرستش نمیکردیم!» ولی به این امر هیچ گونه علم و یقین ندارند و جز دروغ چیزی نمیگویند! زخرف – 20
خداوند در روز قیامت ملائکه را استنطاق می کند:
وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ
(به خاطر بیاور) روزی را که خداوند همه آنان را بر میانگیزد، سپس به فرشتگان میگوید: «آیا اینها شما را پرستش میکردند؟!» سبا - 40
و آنها پاسخ می دهند:
قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنَا مِنْ دُونِهِمْ ۖ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ ۖ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ
آنها میگویند: «منزّهی (از اینکه همتایی داشته باشی)! تنها تو ولیّ مائی، نه آنها؛ (آنها ما را پرستش نمیکردند) بلکه جنّ را پرستش مینمودند؛ و اکثرشان به آنها ایمان داشتند!»
قوم پیامبر فقط گمان می کردند که دارند ملائکه را پرستش می کنند اما در حقیقت پرستش نمی کردند الا شیاطین را و خود این را نمی دانستند.
حالا همین ملائکه قلابی (که خداوند از آنها بعنوان شرکاء و قرباناً الهه یاد می کند) انواع و اقسام احکام شرعی را برایشان تشریع می کردند و آنها تعبد می کردند ( شوری آیه 42) و حتی دستور به قربانی کردن فرزندانشان می دادند:
وَكَذَٰلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ ۖ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ
و معبودانشان اين گونه براى بسيارى از مشركان، كشتن فرزندانشان را جلوه دادند تا هلاكشان كنند و دينشان را بر آنان مشوش سازند. و اگر خدا مىخواست چنين نمىكردند، پس ايشان را با دروغهايى كه مىبافند رها كن
حالا همین ملائکه قلابی (که خداوند از آنها بعنوان شرکاء و قرباناً الهه یاد می کند) انواع و اقسام احکام شرعی را برایشان تشریع می کردند و آنها تعبد می کردند ( شوری آیه 42) و حتی دستور به قربانی کردن فرزندانشان می دادند: وَكَذَٰلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ ۖ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ
شما از کجای این آیه استفاده کرده اید که معبودهای مشرکین برای مشرکین احکام را تشریع و بوسیله وحی ابلاغ میکردند؟
دوست عزیز؛ «تزیین» غیر از «تشریع» و «ابلاغ وحی» است. به این آیات و امثال آن توجه کنید:
إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِبِ؛ ما آسمان نزديك را با ستارگان آراستيم. (صافات/6)
وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ؛ (به معبود) كسانى كه غير خدا را مى خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روى جهل، خدا را دشنام دهند! اينچنين براى هر امّتى عملشان را زينت داديم سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مى كردند، آگاه مى سازد (انعام/108)
جناب شاهد
این ایه ها را برای شما می اورم تا بدانید
مشرکان میگفتند اگر طریقت ما اشتباه است چرا ما را عذاب نکرد و چرا از ان جلوگیری نکرد و نمیکند؟
وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَـٰذَا ۙ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿٣١﴾ وَإِذْ قَالُوا اللَّـهُمَّ إِن كَانَ هَـٰذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣٢﴾ وَمَا كَانَ اللَّـهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ ۚ وَمَا كَانَ اللَّـهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴿٣٣﴾
انفال
سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ حَتَّىٰ ذَاقُوا بَأْسَنَا ۗ قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا ۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ ﴿١٤٨﴾ قُلْ فَلِلَّـهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ ۖ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿١٤٩﴾
انعام
وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿٣٥﴾
نحل
وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَـٰنُ مَا عَبَدْنَاهُم ۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِكَ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿٢٠﴾
زخرف
قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ ﴿١٨٥﴾ وَمَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿١٨٦﴾ فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِّنَ السَّمَاءِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿١٨٧﴾ قَالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿١٨٨﴾ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ ۚ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٨٩﴾ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿١٩٠﴾ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿١٩١﴾
شعرا
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَىٰ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَيَتَنَاجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَتِ الرَّسُولِ وَإِذَا جَاءُوكَ حَيَّوْكَ بِمَا لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّـهُ وَيَقُولُونَ فِي أَنفُسِهِمْ لَوْلَا يُعَذِّبُنَا اللَّـهُ بِمَا نَقُولُ ۚ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ يَصْلَوْنَهَا ۖ فَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿٨﴾
مجادله
وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ ۚ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَىٰ ﴿١٣٣﴾ وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَىٰ ﴿١٣٤﴾ طه
وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَـٰكِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿٤٦﴾ وَلَوْلَا أَن تُصِيبَهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٤٧﴾ فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَىٰ ۚ أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ مِن قَبْلُ ۖ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ ﴿٤٨﴾ قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّـهِ هُوَ أَهْدَىٰ مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٤٩﴾ فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ ۚ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِّنَ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿٥٠﴾ قصص
إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٣٥﴾ قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُن مِّنَ الْوَاعِظِينَ ﴿١٣٦﴾ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ ﴿١٣٧﴾ وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿١٣٨﴾ فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَاهُمْ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿١٣٩﴾
شعرا
أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّـهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا ﴿٩٢﴾
اسراء
وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّـهُ أَمَرَنَا بِهَا ۗ قُلْ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ ۖ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٢٨﴾ قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ ۖ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ ۚ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ﴿٢٩﴾ فَرِيقًا هَدَىٰ وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ ۗ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٣٠﴾
اعراف
لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَـٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿٨٣﴾
مومنون
وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿٣٥﴾
سبا
با سلام مجدد
دوست عزیز ما کجا گفتیم اطاعت بی قید و شرط از پیامبر باید داشت.
شما گفتید چرا در کنار قرآن به سراغ سنت نبوی و اولیای الهی میروید و تسلیم پیامبر و اولیای الهی هستید؟ ما گفتیم خود قرآن اطاعت از ایشان و تسلیم در برابر آنها را الزامی کرده است.
لازم است پست 24 خود را دوباره مطالعه نمایید:
در پناه حق
با سلام مجدد
آنچه گفتید چه ربطی به پاسخ ما داشت؟ اینکه خداوند و ملائکه اش بر مومنان صلوات میفرستند آیا به این معناست که خدا در قرآن چیزی به اسم صلوات را تشریع نکرده و نباید به صلوات اعتقاد داشت!؟
در پناه حق
با سلام مجدد
باز جواب ندادید از کجا ادعا میکنید بتها یا به تعبیر شما: اولیاء الله! یا فرشتگان خیالی!، به مشرکان وحی میکردند؟؟؟
اگر منظورتان پیروی از پیامبر و اولیای الهی است که در قرآن تصریح شده است و ظاهرا شما به قرآن معتقدید.
ما کجا گفتیم که: قرآن گفته احکامی را که در قالب احادیث و روایات به رسول نسبت داده اند مطلقاً (اگر منظورتان از این مطلقا این باشد که چه خدا راضی باشد و چه نباشد) اطاعت کنید؟
بله قرآن در آیات متعدد (که نمونه هایش در پستهای قبل آورده شد) تصریح میکند آنچه پیامبر دستور میدهد را اطاعت کنید اما نه از آنرو که اطاعت پیامبر در عرض اطاعت خداست بلکه اطاعت از پیامبر در طول اطاعت خدا و به دستور خود اوست:
مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً (نساء/80)
در پناه حق
سلام
من برای این موضوع کلمه نبوت را نمی پذیرم و ترجیح می دهم از کلمه نواب استفاده کنم. مثل کسانی که می گویند با مهدی در ارتباطند و احادیث او را به سمع مردم می رسانند.
سلام
این آیه نیز از نظر مفهومی مانند آیات بالاست که اشاره کردم و به صلات و ذکرالله بر می گردد و از ماده صلو می باشد . در قرآن کریم کلماتی که از ریشه صلی هستند ربطشان به نار و آتش است و آتش جزء لاینفک همه آنهاست.
اصول اعتقادی بنده بر اساس معاهده بین عالمین و رب العالمین است؛ اینکه حمد از آن خداست و قیامت نیز در ید قدرت اوست . من در قلمرو شریعت جز پروردگارم احدی را بی قید و شرط اطاعت نمی کنم و هر چیزی مخصوصاً علم را صرفاً از او می خواهم و می جویم. و از او می خواهم که مرا به راه راست هدایت کند و پروردگارم تعهد داده مرا در قبال اجرای مفاد این عهدنامه هدایت کند. الله می فرمایند این کتاب بدون هیچ شک و تردیدی مرا هدایت خواهد کرد. اگر کسی شک دارد و آن را برای هدایت کافی نمی داند بداند که پا در جای پای اقوام پیامبران پیشین گذاشته و به بیراهه زده است.پروردگار می گویند این قرآن راه مستقیم من است و تنها از آن تبعیت کن چرا که برای هدایت تو کفایت می کند بنابر این هرچه این کتاب معظم بگوید برایم حجت است . غیر از آن هیچ کلامی را حتی اگر به رسول منسوب شده باشد حجت نمی شمارم.
قرآن را کامل و مفصل می دانم و معتقدم همانگونه که پروردگار نازینم فرموده ، در کتابش همه چیز را به تفصیل گفته و کوچکترین چیزی را برای من دون خودش ( حتی اگر پیامبر باشد) باقی نگذاشته است.
پروردگار عزیزم آنقدر قصه مردمان گذشته و بلاهایی را که اهریمن به سرشان آورده برایم تعریف کرده که دیگر امکان ندارد به هیچ حدیثی الا حدیث خودش اعتماد کنم.
من حال امتهایی را که با پیروی از حدیث من دون الله به تباهی و اضمحلال رسیده اند خوانده ام و آنقدر خوانده ام که دیگر هیچ شک و تردیدی برایم باقی نگذاشته که هیچ صراطی غیر از قرآن مستقیم نیست . قویاً معتقدم نزدیک ترین مردمان به خداوند انبیاء و پیامبران هستند و از نظر تشریع احکام و شریعت الهی ، وظیفه ای جز بیان و ابلاغ احکام پروردگار نداشته اند . من از قرآن آموخته ام در محدوده شریعت هرکس احدی غیر از الله را بی قید و شرط اطاعت کند و کلامش را حجت بداند او را اله خود قرار داده است ....
سلام
منم ایات قران اوردم که مشرکان اعتقادی به نبوت یا نواب نداشتند.
گفتم
صلی با صلو فرق دارد.
سلام
در این زمینه که مشرکان به گمان خود ، سنتهایشان را از فرشتگان می گرفتند آنقدر آیه وجود دارد که من مانده ام کدامشان را بیاورم.
بخاطر اینکه سر از کارم در آورم و بهتر بتوانم شما را متوجه کنم سئوالی دارم:
آیا شما باور ندارید که مشرکان به خیال خود ، فرشتگان را تعبد می کردند و احکام تشریع شده به وسیله این شرکاء را به اجرا در می آوردند؟
فراموش نکنید که همه اقوام پیامبران تصور می کردند دارند از سنتهایی تبعیت می کنند که ارتباط به خدا دارند.
لابد خداوند قصه اقوام پیامبران گذشته را که قسمت اعظم آیات قرآن را به خود اختصاص داده اند صرفاً جهت اطلاع برای ما تعریف می کند! انگار اقوام سایر پیامبران مسلمان نبودند و فقط ما مسلمانیم! آیا آنها خود را مشلمان نمی دیدند؟!
آیا همه آنها سنت آباء اولینشان را تبعیت می کردند و فقط ما داریم از سنت پیامبرمان پیروی می کنیم. بدترین بلایی که اهریمن به سر انسانها در آورد این بود که اعمال بدشان را تزئین نمود تا آن را حسن بینند و گمان کنند نسبت به پیروان سایرین آئینها بهترینند.
اگر فریقین دارند از سنت پیامبر پیروی می کنند پس این همه اختلاف و تفرقه بر سر سنت او برای چیست؟ جوابش کاملاً مشخص است: این اختلاف از آنجا ناشی می شود که اهل سنت به خطا می روند و این شیعیان هستند که به نور مضاعف ائمه خود راه درست را انتخاب نموده اند و از این بابت بهترینند!
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ
امّا آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به راهی رفتند؛ (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند![23:53]
از این آیه :
وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ ۚ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ
آنها غیر از خدا، چیزهایی را میپرستند که نه به آنان زیان میرساند، و نه سودی میبخشد؛ و میگویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آیا خدا را به چیزی خبر میدهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتایانی که قرار میدهند![10:18]
توضیح اینکه شفعا و شرکا برای اکثر اقوام پیامبران فرشتگان بودند ولی برای بعضی دیگر مقدسینشان که ایشان را از جانب خود شفیع قرار داده بودند.
و این آیه:
فَرِيقًا هَدَىٰ وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ ۗ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ
گروهى را هدايت كرد و گروهى گمراهى بر آنها محقق شد آنها شياطين را به جاى خدا ولىّ خود گرفتند و مىپندارند كه راه يافتهاند اعراف - 30
اعتقاد به مهدی موعود برگرفته از روایات نبوی و روایات دیگر اولیای الهی است و بر پایه همین روایات برخی از آیات قرآن ناظر به مساله مهدویت دیده شده است اما ظاهرا شما پیروی از سنت نبوی و ولوی را گمراهی میدانید و از کسی که این مبنای فکری را دارد تعجبی نیست که اعتقاد به مهدویت را با عقاید مشرکانه پیوند بزند.
با سلام به شما دوست گرامی
همانطور که قبلا هم عرض کردیم هیچ مسلمانی اطاعت بی قید و شرط (یعنی چه خدا اذن داده باشد و یا نه) از پیامبر و نه هیچ کس دیگر را جایز نمیداند و همچنین همه مسلمانان آنچه درباره هدایتگر بودن قرآن قایلید را قایلند.
اما و باز اما:
نمیدانم کجای قرآن آمده است که مراجعه به روایات و سنت پیامبر مراجعه به «من دون الله» است و محکوم؟
و نمیدانم کجای قرآن آمده است که قرآن بدون تبیین نبوی برای هدایت کافی است؟
و نمیدانم کجای قرآن آمده است که تبعیت از پیامبر در تبیین قرآن، اله قرار دادن اوست؟
آنچه من از قرآن میدانم این است که خود قرآن پیامبر را تبیین کننده قرآن معرفی نموده است:
وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شايد انديشه كنند. (نحل/44)
در پناه حق
با سلام مجدد
یک آیه ما را کفایت است
قبلا هم صریح و شفاف عرض کردیم مشرکین هرگز قایل نبودند عقاید شرک آلودشان از ناحیه تشریع و وحی آلهه یا فرشتگان است.
اختلاف از آنجا آغاز شد که به بخشی از قرآن عمل شد اما بخش دیگر نادیده گرفته شد شبیه آنچه در مطالب شما مشاهده میکنیم.
در پناه حق
با سلام مجدد
خداوند در قرآن ولایت را منحصر به خود ندانسته است:
إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ (مائده/55)
و اطاعت از ولی را بسان اطاعت از خود واجب کرده است:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (نساء/59)
و قداست را نیز منحصر به خود نمیداند:
يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتي كَتَبَ اللَّهُ لَكُم (مائده/21)
إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً (نازعات/16)
و انبیا و فرشتگان را با اذن خدا، صاحب شفاعت معرفی میکند:
لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ، إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْدا (مریم/87)
وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ، لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى (نجم/26)
با این حساب چرا چنین عقایدی را مشرکانه میخوانید؟
آیا دچار سطحی نگری و جزئی نگری در قرآن نشده اید؟
در پناه حق
سلام
من از این ادعای شما تعجب می کنم!
وقتی شما حتی اطاعت از ولایت فقیه را اطاعتی مطلق و بی چون و چرا می دانید چگونه این حرف را می زنید؟!
همین عبارت اطاعت بی قید و شرط را در اینترنت جستجو کن ببین به چه مطالبی بر می خوری!
همانگونه که خودتان پیشنهاد دادید اجازه دهید سئوالات فوق را در تاپیکی مستقل پیگیری کنیم.
قوم پیامبر اعتقاد داشتند که فرشتگان دختران خداوند و شفعای ایشان نزد او هستند:
وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَٰنِ إِنَاثًا ۚ أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ ۚ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ
آنها فرشتگان را که بندگان خداوند رحمانند مؤنّث پنداشتند؛ آیا شاهد آفرینش آنها بوده اند؟! گواهی آنان نوشته میشود و (از آن) بازخواست خواهند شد! زخرف – 19 ]
آنها فرشتگان را عبادت ( = اطاعت بی قید و شرط) می کردند تا به خیالشتان این مقربین درگاه الهی آنها را به خدا نزدیک نمایند و گمان می کردند تعبد ملائکه دستور الله و خواست اوست:
وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَٰنُ مَا عَبَدْنَاهُمْ ۗ مَا لَهُمْ بِذَٰلِكَ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ
آنان گفتند: «اگر خداوند رحمان میخواست ما آنها را پرستش نمیکردیم!» ولی به این امر هیچ گونه علم و یقین ندارند و جز دروغ چیزی نمیگویند! زخرف – 20
خداوند در روز قیامت ملائکه را استنطاق می کند:
وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ
(به خاطر بیاور) روزی را که خداوند همه آنان را بر میانگیزد، سپس به فرشتگان میگوید: «آیا اینها شما را پرستش میکردند؟!» سبا - 40
و آنها پاسخ می دهند:
قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنَا مِنْ دُونِهِمْ ۖ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ ۖ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ
آنها میگویند: «منزّهی (از اینکه همتایی داشته باشی)! تنها تو ولیّ مائی، نه آنها؛ (آنها ما را پرستش نمیکردند) بلکه جنّ را پرستش مینمودند؛ و اکثرشان به آنها ایمان داشتند!»
قوم پیامبر فقط گمان می کردند که دارند ملائکه را پرستش می کنند اما در حقیقت پرستش نمی کردند الا شیاطین را و خود این را نمی دانستند.
حالا همین ملائکه قلابی (که خداوند از آنها بعنوان شرکاء و قرباناً الهه یاد می کند) انواع و اقسام احکام شرعی را برایشان تشریع می کردند و آنها تعبد می کردند ( شوری آیه 42) و حتی دستور به قربانی کردن فرزندانشان می دادند:
وَكَذَٰلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ ۖ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ
و معبودانشان اين گونه براى بسيارى از مشركان، كشتن فرزندانشان را جلوه دادند تا هلاكشان كنند و دينشان را بر آنان مشوش سازند. و اگر خدا مىخواست چنين نمىكردند، پس ايشان را با دروغهايى كه مىبافند رها كن
با سلام به شما دوست گرامی
کاش قبل از اشکال به خود زحمت میدادید و معنای «مطلقه» را در کتابهایی که پیرامون مسئله «ولایت فقیه» نوشته شده مطالعه میکردید:
http://mesbahyazdi.ir/node/2345
در پناه حق
با سلام مجدد
شما از کجای این آیه استفاده کرده اید که معبودهای مشرکین برای مشرکین احکام را تشریع و بوسیله وحی ابلاغ میکردند؟
دوست عزیز؛ «تزیین» غیر از «تشریع» و «ابلاغ وحی» است. به این آیات و امثال آن توجه کنید:
إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِبِ؛ ما آسمان نزديك را با ستارگان آراستيم. (صافات/6)
وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ؛ (به معبود) كسانى كه غير خدا را مى خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روى جهل، خدا را دشنام دهند! اينچنين براى هر امّتى عملشان را زينت داديم سپس بازگشت همه آنان به سوى پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مى كردند، آگاه مى سازد (انعام/108)
در پناه حق