چه ادیان و مذاهبی الله را پرستش می کنند؟

تب‌های اولیه

69 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چه ادیان و مذاهبی الله را پرستش می کنند؟

سلام، خسته نباشید؛
میخوام بدونم چه ادیان و مذاهبی الله رو پرستش میکنند؟
ممنون میشم پاسخ بدید.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد طاها

با سلام به شما دوست گرامی

ابتدا باید مشخص نماییم که منظور از «الله» چیست؟

با مروری بر آیات قرآن به دست می آید که این واژه دو کاربرد دارد:

1. نامی است برای مبدا و خالق جهان هستی که معبود انسان قرار گرفته؛

2. نامی است برای مبدا جهان هستی و معبود، با همه صفات جمال و جلال و کمالات شایسته او.

درباره فرق این دو کاربرد عرض میکنیم:

طبق کاربرد اول میتوان میان اعتقاد به «الله» و اعتقاد به «اله» های دیگر، و نیز میان اعتقاد به «الله» و دادن نسبتهای بشری به او جمع نمود.

مثلا قرآن از طرفی مسیحیان را معتقد به الله معرفی میکند:

وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى‏ نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ (مائده/18)

اما از طرف دیگر نسبتهای ناروایی که به الله داده اند را تخطئه میکند:

لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ (مائده/72)

یا مثلا مشرکین را معتقد به الله معرفی میکند:

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ (عنکبوت/61)

اما نسبتهای ناروایی که به الله میدهند را نکوهش میکند:

وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (اعراف/28)

وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‏ء (انعام/91)

اما در کاربرد دوم، واژه «الله» به ذات و حقیقتی اشاره دارد که جامع همه صفات جمال و جلال است و از اینرو هرگونه شریک و نسبت ناروا دادن به او با اعتقاد و باور داشتن به وی در تنافی است و این کاربرد همان است که در امثال آیات زیر مورد تاکید است:

لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُه (اعراف/59)

وَ إِبْراهيمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ (عنکبوت/16)

وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَة(بقره/67)

وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُه (اعراف/65)

وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُه (اعراف/73)

وَ إِلى‏ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُه (اعراف/85)

وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ (نحل/36)

إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّه (فصلت/14)

ضمن توجه به این نکته عرض میکنیم:

اعتقاد به «الله» طبق کاربرد اول، اختصاصی به مسلمانان ندارد و همه ادیان توحیدی و حتی مکتبهای شرک آلود را شامل میشود یعنی تمامی فرقه ها و مذاهب و ادیانی که قایلند جهان آفریده خالقی است که شایسته عبادت است.

اما اعتقاد به «الله» در کاربرد دوم را میتوان از اختصاصات مسلمانان دانست.

در پناه حق

طاها;827237 نوشت:

اما اعتقاد به «الله» در کاربرد دوم را میتوان از اختصاصات مسلمانان دانست.

در پناه حق


ممنون ولی...

کیا دقیقا مسلمان بحساب میان به غیر از ما شیعه ها؟
و اینکه در دین اسلام چند مذهب داریم؟

و یک سئوال دیگه الان من اگه الله رو صدا بزنم چون مذهبم شیعه است پس مربوط میشه به مورد دوم درسته!؟

با سلام و احترام

http://www.askdin.com/showthread.php?t=55234

.me and God;827309 نوشت:
ممنون ولی...

کیا دقیقا مسلمان بحساب میان به غیر از ما شیعه ها؟
و اینکه در دین اسلام چند مذهب داریم؟

سلام
دین اسلام به آن آئینی گفته می شود که گروندگان به آن فقط و فقط تسلیم احکام و اوامر الله باشند. هر دینی که در آن یک چنین ویژگی وجود داشته باشد آن دین قطعاً اسلام است. آیا شمات دینی با چنین ویژگی می شناسید؟
اسلام دینی است که رسیدن به آن آخرین آرزوی پیامبران بوده و دستیابی به آن بسی دشوار و سخت است.
ما فقط از نظر اسمی مسلمان هستیم مثل کسی که اسم فرزندش را رستم می گذارد، آیا به صرف این اسم ، آن فرزند می شود همان رستم افسانه ای؟
گفته بودی چه ادیان و مذاهبی الله را پرستش می کنند، تقریباً می توان گفت هیچیک!
آنها به قول قرآن تنها یک سری امانی و خواستگاههای خود را می پرستند و گمان می کنند دارند الله را عبادت می کنند.
مثلاً قوم پیامبر به تبع آباء اولینشان هر عمل نا پسندی را که انجام می دادند آن را به حساب پرستش الله می گذاشتند.
اشتباه نکنید!
آنها از قصد چنین نمی کردند و آن عمل را ناپسند نمی دیدند بلکه اهریمن اعمال بد ایشان را در نظرشان زیبا جلوه داده و به اصطلاح قرآن آنرا تزئین کرده بود در نتیجه آنها نیز اعمال خود را حسن می دیدند و گمان می کردند هدایت یافته اند. درست مانند آدم زشتی که با گریم و آرایش خود را زیبا جلوه می دهد ، اگر کسی باشد که مواد آرایشی را از صورت او بردارد همگان به زشتی او پی خواهند برد. قرآن آمده تا زشتیهایی را که بوسیله شیطان تلبیس و آرایش شده اند به ما نشان دهد ،اگر لطف خداوند شامل حالمان شود که قرآن را بخوانیم آن هم بدون عینک سیاه فرقه گرایی ، آنگاه به زشتی اعمالمان پی خواهیم برد و دیگر آنها را نیکو نمی بینیم.
قوم پیامبر که پیرو سنتهای پدرانشان بودند واقعاً فکر می کردند پروردگار دستور آن اعمال زشت و نا پسند را داده است می دانید چرا؟ چون آنها قرآن و کتاب آسمانی نمی خواندند تا به زشتی اعمال خود پی ببرند. آیا شما قرآن می خوانید؟
با عینک می خوانید یا بدون عینک؟

أَفَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ
آیا آنان که بر دلیل روشنی از پروردگار خویش اند، مانند کسانی هستند که عمل زشتشان برایشان آراسته شده و از اهواء و آموخته های پوچ خود پیروی کرده اند؟

طاها;827237 نوشت:

یا مثلا مشرکین را معتقد به الله معرفی میکند:

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ (عنکبوت/61)

اما نسبتهای ناروایی که به الله میدهند را نکوهش میکند:

وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (اعراف/28)

وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‏ء (انعام/91)

اما در کاربرد دوم، واژه «الله» به ذات و حقیقتی اشاره دارد که جامع همه صفات جمال و جلال است و از اینرو هرگونه شریک و نسبت ناروا دادن به او با اعتقاد و باور داشتن به وی در تنافی است و این کاربرد همان است که در امثال آیات زیر مورد تاکید است:

لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُه (اعراف/59)

وَ إِبْراهيمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ (عنکبوت/16)

وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَة(بقره/67)

وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُه (اعراف/65)

وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُه (اعراف/73)

وَ إِلى‏ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُه (اعراف/85)

وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ (نحل/36)

إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّه (فصلت/14)


سلام
به نظر من این دو دسته آیه که اشاره فرمودید هیچ فرقی با یکدیگر نداشته و همه دارند از یک چیز صحبت می کنند و به یک جهت می نگرند.
همانگونه که گفتید؛ قوم بت پرست پیامبر به الله اعتقاد داشتند و خداوند را خالق و همه کاره هستی می دانستند و اگر به بتهای خود عنایت داشتند، آنها را واسطه ای برای تقرب به الله تصور می کردند. می گفتند: مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ – ما آنها را نمی پرستیم الا اینکه ما را به خدا نزدیک سازند. حالا اینکه آنها چگونه از آن اشیاء ، که نه صدایشان را می شنیدند و نه کاری از دستشان بر می آمد، چنان انتظاری داشتند بماند.
قوم پیامبر چگونه می خواستند تا بتانشان آنها را به خداوند نزدیک سازند؟ تا حرف و حدیث خداوند را به ایشان برسانند و از اوامر و احکام الهی مطلعشان سازند.
آنها به این دلیل رسالت پیامبر را نمی پذیرفتند که وی حرف و حدیث خداوند را که به وسیله بتان و از طریق آباء اولینشان به آنها می رسید از طرف پرودگار نمی دانست و قومش را از تمسک به آن احادیث منع می کرد و به آنها می گفت که فقط باید الله را تعبد کنند.
مثلاً همانگونه که شما اشاره فرمودید، هود به قوم خود امر می کرد که فقط خدا را تعبد کنند که جز او دیگر خدایی وجود ندارد: عْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُه اما پاسخ قوم هود چه بود؟ قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا ، آیا به سراغمان آمده ای تا فقط الله را پرستش ( = تسلیم شدن = اطاعت بی قید و شرط) کنیم و آنچه را پدرانمان می پرستیدند رها کنیم؟ و این حال همه امتها و همه اقوام پیامبران بوده ، هست و خواهد بود. تا اهریمن وجود دارد اجازه نمی دهد که همگان فقط یک رب و اله را بپرستند او بدینوسیله قصد دارد مانع اتحاد و یکپارچگی بشریت شود و دوست دارد آنها را متفرق و فرقه فرقه ببیند تا بتواند آنها را به جان یکدیگر اندازد و در زمین خون ریزی و فساد نماید.
بدانید که اصل و اساس شرک و بت پرستی همین گرایش به حرف و حدیث من دون الله است نه طلب حاجت و راز و نیاز با مردگان. ایمنی از خوف و امید به رزق که مردم آن را از بتان خود استعانت می کنند فقط دستمایه ای برای رسیدن به حرف و حدیثها و سنت آباء اولین است. و همین سنتها هستند که نمی گذارند بشر به رستگاری و سعادت دنیا و آخرت برسد.

خب راستش من میخوام تحقیقاتی داشته باشم، هر چند سنم کمه ولی بهتر از بیکار بودن و ... است
من از سه سال پیش با خدایی حرف میزنم که خانواده ام به من گفتند یکتا خدای عالم است
از این خدا که الله صداش میکنم کمک میخوام و همیشه جواب گرفتم ازش به الله اعتماد و باور دارم
حالا میخوام بدونم بر این اساس باید پی تحقیق در چه ادیان و مذاهبی باشم؟
ولی اینطور که شما و پاسخگو گفتید ... ؟!؟
یکم گیج شدم!

.me and God;827309 نوشت:
کیا دقیقا مسلمان بحساب میان به غیر از ما شیعه ها؟ و اینکه در دین اسلام چند مذهب داریم؟

با سلام به شما دوست گرامی

واژه مسلمان نیز بسان واژه الله در معانی متعدد بکار میرود؛ مثلا:

1. مسلمان یعنی کسی که در برابر خدا تسلیم محض است. طبق این معنا حتی انبیای گذشته و پیروانشان را میتوان مسلمان نامید همانطور که در قرآن از زبان حضرت ابراهیم و اسماعیل آمده است:

رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَك. (بقره/128)

و یا از زبان حواریون عیسی آمده است:

قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ. (آل عمران/52)

2. مسلمان یعنی کسی که شهادتین را بر زبان جاری سازد و منکر ضروری دین اسلام نشود هرچند در قلبش تسلیم محض نباشد؛ این کاربرد را میتوان در این آیه مشاهده نمود:

قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُم. (حجرات/14)

بنابراین در پاسخ به سوال اولتان عرض میکنیم:

اگر منظور همان معنای دوم «مسلمان» باشد هر کسی که شهادتین معروف در اسلام را به زبان آورده و منکر ضروری دین اسلام هم نشده باشد او مسلمان است خواه شیعه و یا غیر شیعه.

اما درباره سوال دومتان:

شاید نتوان از فرقه ها و مذاهبی که از صدر اسلام تا به امروز به وجود آمده اند آمار دقیقی داد؛ با این حال کتابهایی درباره فرقه ها و مذاهب اسلامی نوشته شده که تا حدودی به معرفی مذاهب شناخته شده پرداخته اند که نام تعدادی از این آثار را ذیلا بیان میکنیم:

مقالات الإسلاميين و اختلاف المصلين‏ / ابو الحسن اشعرى‏

المِلل و النَّحَل / محمد بن عبدالکریم شهرستانی

اعتقادات فِرَق المسلمين و المشركين‏ / فخر الدين رازى‏

الفَرق بَینَ الفِرَق و بیانُ فِرقَه الناجیه منهم / عبدالقاهر بغدادی

الفصل في الملل و الأهواء و النحل‏ / ابن حزم اندلسى‏

بحوث فی الملل و النحل/ جعفر سبحانی

فرهنگ فرق اسلامى‏ / محمد جواد مشكور

در پناه حق

.me and God;827312 نوشت:
و یک سئوال دیگه الان من اگه الله رو صدا بزنم چون مذهبم شیعه است پس مربوط میشه به مورد دوم درسته!؟

با سلام مجدد

بله درست است.

و طاها;827330 نوشت:
با سلام و احترام

با سلام به شما دوست گرامی

ضمن احترام به فرمایشات کارشناس محترم دو نکته را خاطر نشان میکنیم:

اولا: «الله» در اصل از ریشه لغوی اله و به معنای معبود است و با همین معنای عام مورد اعتقاد و کاربرد مشرکین بوده است. (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص: 130؛ )

ثانیا:
در آیه سوم از سوره زمر آمده است:

أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ في‏ ما هُمْ فيهِ يَخْتَلِفُون؛ آگاه باشيد كه دين خالص از آن خداست، و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند و دليلشان اين بود كه: «اينها را نمى‏ پرستيم مگر بخاطر اينكه ما را به خداوند نزديك كنند»، خداوند روز قيامت ميان آنان در آنچه اختلاف داشتند داورى مى‏ كند.

نیز در آیه هجده سوره یونس میخوانیم:

وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّه؛ آنها غير از خدا، چيزهايى را مى ‏پرستند كه نه به آنان زيان مى‏ رساند، و نه سودى مى ‏بخشد و مى‏ گويند: «اينها شفيعان ما نزد خدا هستند!».

مفسران اشاره کرده اند که:

مشرکان معتقد بودند كه الله بزرگتر از آن است كه ادراك انسان‏ها به او احاطه یابد؛ از اینرو الله را منزه از آن میدانستند كه آدمی مستقیما روى عبادت را متوجه او کند.

روی این مبنا، از راه عبادت بتها (یا دقیقتر بگوییم: اله هایی که بتها تمثال آنها بودند) که به اعتقاد مشرکین از مقربان و شفیعان درگاه الله بودند آنها سعی داشتند، به مرتبه عالی و نزدیک به خدا تقرب جویند تا به این واسطه از خدا خیر دریافت کنند (ترجمه الميزان، ج‏10، ص: 39 ؛ تفسیر تسنیم، جوادی آملی، ج8، ص276).

بنابراین اینگونه نبود که مشرکین الله را شایسته و سزاوار عبادت شدن ندانند بلکه باورشان این بود که انسان به دلیل نقایصی که دارد نمیتواند عبادت انسانی خود را مستقیما متوجه خدا سازد.

در این بین میان مشرکین اختلافی هم وجود داشت. خواص مشرکین اعمال عبادی خود را منحصر به بتها نموده و خدا را در معبودیت شریک بتها قرار نمی دادند (به دلیل همان اصلی که عرض شد یعنی ناتوانی انسان از عبادت مستقیم و بدون واسطه خدا) اما عوام مشرکین، الله را نیز شریک بتها در انجام اعمال عبادی و معبودیت قرار میدادند و مستقیما همراه با بتها او را نیز عبادت میکردند. (ترجمه الميزان، ج‏17، ص: 357)

در پناه حق

.me and God;827564 نوشت:
خب راستش من میخوام تحقیقاتی داشته باشم، هر چند سنم کمه ولی بهتر از بیکار بودن و ... است
من از سه سال پیش با خدایی حرف میزنم که خانواده ام به من گفتند یکتا خدای عالم است
از این خدا که الله صداش میکنم کمک میخوام و همیشه جواب گرفتم ازش به الله اعتماد و باور دارم
حالا میخوام بدونم بر این اساس باید پی تحقیق در چه ادیان و مذاهبی باشم؟
ولی اینطور که شما و پاسخگو گفتید ... ؟!؟
یکم گیج شدم!

سلام
آنچه باعث سردرگمی می شود ، تفاوت آشکار آموخته های دین مادری با دین الهی است. اگر می خواهی از سردرگمی رهایی یابی باید دین مادری را فراموش کنی و دین الهی را از کتابش(قرآن)فراگیری .

shahed1;827452 نوشت:
به نظر من این دو دسته آیه که اشاره فرمودید هیچ فرقی با یکدیگر نداشته و همه دارند از یک چیز صحبت می کنند و به یک جهت می نگرند.

با سلام به شما دوست گرامی

مطالبی که در ذیل عبارت نقل قول شده آورده اید ربطی به ادعای مطرح شده در آن نقل قول ندارد.

در پناه حق

طاها;827589 نوشت:

با سلام به شما دوست گرامی

ضمن احترام به فرمایشات کارشناس محترم دو نکته را خاطر نشان میکنیم:

اولا: «الله» در اصل از ریشه لغوی اله و به معنای معبود است و با همین معنای عام مورد اعتقاد و کاربرد مشرکین بوده است. (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج‏1، ص: 130؛ )

ثانیا:
در آیه سوم از سوره زمر آمده است:

أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ في‏ ما هُمْ فيهِ يَخْتَلِفُون؛ آگاه باشيد كه دين خالص از آن خداست، و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند و دليلشان اين بود كه: «اينها را نمى‏ پرستيم مگر بخاطر اينكه ما را به خداوند نزديك كنند»، خداوند روز قيامت ميان آنان در آنچه اختلاف داشتند داورى مى‏ كند.

نیز در آیه هجده سوره یونس میخوانیم:

وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّه؛ آنها غير از خدا، چيزهايى را مى ‏پرستند كه نه به آنان زيان مى‏ رساند، و نه سودى مى ‏بخشد و مى‏ گويند: «اينها شفيعان ما نزد خدا هستند!».

مفسران اشاره کرده اند که:

مشرکان معتقد بودند كه الله بزرگتر از آن است كه ادراك انسان‏ها به او احاطه یابد؛ از اینرو الله را منزه از آن میدانستند كه آدمی مستقیما روى عبادت را متوجه او کند.

روی این مبنا، از راه عبادت بتها (یا دقیقتر بگوییم: اله هایی که بتها تمثال آنها بودند) که به اعتقاد مشرکین از مقربان و شفیعان درگاه الله بودند آنها سعی داشتند، به مرتبه عالی و نزدیک به خدا تقرب جویند تا به این واسطه از خدا خیر دریافت کنند (ترجمه الميزان، ج‏10، ص: 39 ؛ تفسیر تسنیم، جوادی آملی، ج8، ص276).

بنابراین اینگونه نبود که مشرکین الله را شایسته و سزاوار عبادت شدن ندانند بلکه باورشان این بود که انسان به دلیل نقایصی که دارد نمیتواند عبادت انسانی خود را مستقیما متوجه خدا سازد.

در این بین میان مشرکین اختلافی هم وجود داشت. خواص مشرکین اعمال عبادی خود را منحصر به بتها نموده و خدا را در معبودیت شریک بتها قرار نمی دادند (به دلیل همان اصلی که عرض شد یعنی ناتوانی انسان از عبادت مستقیم و بدون واسطه خدا) اما عوام مشرکین، الله را نیز شریک بتها در انجام اعمال عبادی و معبودیت قرار میدادند و مستقیما همراه با بتها او را نیز عبادت میکردند. (ترجمه الميزان، ج‏17، ص: 357)

در پناه حق

با سلام و احترام

یعنی آیت الله جوادی آملی حرفشان مخالف نظر علامه بوده است؟
آیا ایت الله جوادی نگفته اند که بت پرستان الله را نمی پرستند؟
اگر این طور نبوده پس باید آن موضوع اصلاح شود
چون نسبت دروغین میشود....
و باید اشتباهات آن موضوع اصلاح شوند....

.me and God;827564 نوشت:
ولی اینطور که شما و پاسخگو گفتید ... ؟!؟ یکم گیج شدم!

با سلام به شما دوست گرامی

لطفا دقیق بفرمایید ابهامی که با آن مواجهید چیست؟

ضمنا پیشنهاد میکنیم اگر در صدد تحقیق درباره خدا هستید گام آغازین تحقیقات خود را کتابهایی که علما متناسب با گروه های سنی تالیف کرده اند قرار دهید زیرا انجمنها محل ارائه نقطه نظرات مختلف از ناحیه افراد گوناگون با سلیقه های متفاوت است و این امر ممکن است باعث سردرگمی شما شود. در این باره اگر با بخش تلفنی مرکز (گروه اعتقادی) تماسی داشته باشید مناسب است (شماره تلفن: 096400).

در پناه حق

و طاها;827623 نوشت:
اگر این طور نبوده پس باید آن موضوع اصلاح شود چون نسبت دروغین میشود....

با سلام به شما دوست گرامی

نسبت دروغینی در کار نیست (میتوانید به آدرسها مراجعه نمایید) بلکه اختلاف در برداشت علمی است و اختلاف نظر در برداشتها و دیدگاه های علمی، امری رایج در مباحث علمی است و مباحث تفسیری نیز از قاعده مستثنی نیست.

در پناه حق

طاها;827816 نوشت:

با سلام به شما دوست گرامی

نسبت دروغینی در کار نیست (میتوانید به آدرسها مراجعه نمایید) بلکه اختلاف در برداشت علمی است و اختلاف نظر در برداشتها و دیدگاه های علمی، امری رایج در مباحث علمی است و مباحث تفسیری نیز از قاعده مستثنی نیست.

در پناه حق

با سلام و احترام

تعبیر درستی در این مورد به کار نبردم.
اما در آن تاپیک قرار بود بدانم آیا آیت الله جوادی آملی چنین صحبتی داشته اند ؟
و هر کس آن را بخواند این گونه متوجه می شود که بت پرستان الله را نمی پرستیدند.

اما آنچه شما گفته اید اصلا ناظر به صحبت های آیت الله جوادی آملی نبود.
لذا آن را نمی توان به پای برداشت متفاوت گذاشت.
بله من قبول می کنم که نظر شما یا علامه طباطبائی یک چیز باشد و نظر ایت الله جوادی املی یک چیز دیگر.
اما از صحبت های شما نمی توان فهمید که شما در مقام بیان نظر ایت الله جوادی آملی هستید. ( یعنی مبهم است )

همانطور که مشاهده کردید
بنده لینک آن موضوع را قرار دادم
و شما مطالبی گفتید
و من در مقابل انتقادی به شما نداشتم بلکه می خواستم بدانم که آیا شما می خواهید بفرمایید آیت الله جوادی آملی اصلا چنین حرفی نزدند یا دارید نظرات مفسران دیگر را بیان می کنید و نظر آنها را ارحج می دانید ؟
لذا پرسیدم
آیا ایت الله جوادی آملی این حرف را نزدند ؟ یعنی نگفته اند که بت پرستان الله را نمی پرستند ؟

بعد گفتم اگر وافعا آیت الله جوادی املی این حرف را نزده باشند ( یعنی توضیحات شما در مقام بیان این مطلب باشد )
یک نسبت دروغین تصور خواهد شد اگرچه گوینده چنین قصدی نداشته باشد.
و همین که بنده متوجه شوم
بیانات ایت الله جوادی املی قابلیت دو نوع برداشت را دارد
خیلی مهم است
و به نظرم لازم است این نکته به مخاطب گفته شود تا احیانا این برداشت به پای ایشان نوشته نشود.
چون همانطور که خودتان می دانید
اگر بیانات آیت الله جوادی املی تاب چنین برداشتی ( برداشت شما ) را داشته باشند دیگر نص نیست.
و این برای بنده که آغاز گر موضوع هستم خیلی مهم است.
چون هدف بنده، فهمیدن مراد ایشان است نه برداشت ها.

و اگر بیان ایشان نص باشد حتما یکی این وسط اشتباه کرده است و باید اصلاح شود.

این یک جمله از آن تاپیک :

غرض آنكه مِثل قرار دادن براي خدا، و بت را شريك در معبوديت قرار دادن، بدين معنا نيست كه مشركْ گاهي براي خدا و گاه براي شريك او عبادت مي‌كند، زيرا همان‌طور كه اشاره شد بت‌پرست هرگز خدا را عبادت و پرستش نمي‌كند و همه عبادت او براي بت است،
(تسنيم، جلد 8صفحه 276)

طاها;827591 نوشت:
با سلام به شما دوست گرامی

مطالبی که در ذیل عبارت نقل قول شده آورده اید ربطی به ادعای مطرح شده در آن نقل قول ندارد.

در پناه حق

سلام
چطور ارتباط نداشت؟!
شما دو کاربرد برای نام الله تعریف کرده اید و برای هر یک آیاتی را شاهد گرفتید و من نشان دادم فرقی بین آیاتی که آوردید وجود ندارد.
بت پرستان و مشرکین عصر رسول الله ، خدا را خالق و حاکم همه چیز می دانستند و یک مسلمان ( چه اسمی و چه واقعی) به همین صورت. مگر یهود و نصارا نیز مانند شیعه و سنی اهل کتاب نیستند؟
مگر پیامبرانشان مسلمان نبوده و مگر پیروان واقعی آن پیامبران نیز مسلمان نبوده اند پس چه فرقی میان آنهاست که قائلید یهود و نصارا الله را بگونه ای دیگر باور دارند؟

برای اینکه بدانیم چه ادیان و مذاهبی الله را پرستش می کنند ، باید اول معنای پرستش را دریابیم. اینکه می گویند فلانی میهن پرست است به چه معناست؟ آیا واقعاً آفتاب پرست خورشید را پرستش می کند؟
چه کسی می گوید پرستش غیر خدا شرک و بت پرستی است؟
متأسفانه عدم درک معنی درست کلماتی چون پرستش و عبادت نتنها یکی از دلایل نفهمیدن اصل و اساس کتاب آسمانی است بلکه مردم را به این باور باطل رسانده که پرستش غیر خدا در هر موردی شرک است در حالی که این صحیح نیست بلکه پرستش غیر خداوند تنها در قلمرو شریعت شرک است نه ورای آن.
آفتاب پرست از این رو چنین نامی به خود گرفته که رنگ و حالت پوست بدنش تابع نور خورشید است.



وقتی خداوند می فرمایند:

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟!]

منظورش از نپرستیدن شیطان این نبود که خود را به این شکلها در نیاورد و مراسم عجیب و غریب برگزار نکند

IMAGE(<a href="http://maktabevesal.parsiblog.com/PhotoAlbum/azme1/F" rel="nofollow">http://maktabevesal.parsiblog.com/PhotoAlbum/azme1/F</a>(61).jpg)

بلکه منظورش این بود که فرمان شیطان را گردن ننهد که نهاد. وقتی خداوند می فرمایند:

وَأَنِ اعْبُدُونِي ۚ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ -و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟!

یا وقتی می گویند:

وَاتَّبِعُونِ ۚ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ – مرا تبعیت کنید که راه مستقیم این است هیچ فرقی ندارد چون پرستش یعنی تبعیت و اطاعت بی قید و شرط این را هیچگاه فراموش نکنید چون مفهوم پرستش توسط اهریمن بشدت دگر گون شده و شیطان این کلیدی ترین مفهوم قرآن را تلبیس نموده است.
پرستش از پرستار می آید و عبادت از عبد. پرستار و عبد هر دو به معنای بنده ای هستند که تابع بی چون و چرای فرامین ارباب و مولای خود است.

و طاها;827820 نوشت:
آیا ایت الله جوادی آملی این حرف را نزدند ؟ یعنی نگفته اند که بت پرستان الله را نمی پرستند ؟

با سلام به شما دوست گرامی

استاد جوادی در برخی از آثارشان به این مطلب تصریح کرده اند که بت پرستان خدا را عبادت نمیکردند اما نگفته اند این عبادت نکردن به این دلیل بوده که «الله را شایسته عبادت نمیدانستند» بلکه علتش این بود که باور داشتند «انسان شایستگی عبادت کردن خدا را ندارد».

مطلب دیگر اینکه، در عبارات ایشان این ابهام وجود دارد که آیا مشرکان «عبادت مستقیم» را به بتها اختصاص داده بودند یا اینکه «عبادت مستقیم و غیر مستقیم (هردو)» را به بتها اختصاص میدادند؟ با توجه به دو نکته ای که در پست سابق (پست 12) عرض کردیم بعید است ایشان عبادت غیرمستقیم را رد کنند.

بعلاوه ظاهرا اختلاف نظری هم میان ایشان و علامه وجود دارد در این باره که: آیا عوام بت پرست، عبادت مستقیم خود را اختصاصا برای بتها انجام میدادند یا مشترک بوده میان خدا و بتها که در این باره به آدرسی که از ترجمه تفسیر المیزان داده شد مراجعه نمایید.

در پناه حق

shahed1;827828 نوشت:
چطور ارتباط نداشت؟!

با سلام به شما دوست گرامی

دوست عزیز شما جهت بحث را تغییر داده اید نه اینکه جهتی که ما عرض کردیم را رد کرده باشید.

به عبارت دیگر، ما محور پاسخمان کاربرد واژه الله در قرآن و در نتیجه رسیدن به این نقطه که الله معبود (به معنای اصطلاحی اش) چه گروه هایی است اما محور بحث شما پرداختن به کیفیتهای مختلف عبادت و پرستش (خواه برای الله یا هر موجود دیگری) است. این اشکالی ندارد که شما موضوع را از نقطه نظری دیگر مورد بحث قرار دهید اما دقت کنید این مطلب منافاتی با مطالب ارائه شده ما ندارد.

در پناه حق

طاها;828547 نوشت:

با سلام به شما دوست گرامی

دوست عزیز شما جهت بحث را تغییر داده اید نه اینکه جهتی که ما عرض کردیم را رد کرده باشید.

سلام
اتفاقًاً من با دلایل قرآنی که آوردم دقیقاً جهت گیری شما را رد کردم اگر در خواندن دقت نکرده اید دوباره بخوانید.

قوم پیامبر نیز به تبع آباء اولینشان برای خود اولیائی دست و پا کرده بودند و آنها را می پرستیدند آن هم به این بهانه دروغین که اولیاء مذکور واسطه شوند وایشان را به خدا نزدیک نمایند. قوم پیامبر معنای پرستش را خیلی خوب می دانستند برای همین اگر کسی به آنها می گفت چرا ملائکه را پرستش می کنید ، زیرش نمی زدند و آن را انکار نمی کردند بلکه خیلی رک و صریح می گفتند: خدا خودش به ما چنین امر کرده است.
حالا به شیعه و سنی بگویید چرا پیامبر ( فرضی) و مقدسین خود را پرستش می کنید، به نظر شما پاسخشان چیست؟ آیا انکار نمی کنند؟ قطعاً انکار می کنند چون خیلی از آنها با مفهوم پرستش آشنایی ندارند و معنای درست آن را از قرآن نیاموخته اند. آنها درست مانند قوم پیامبر یک سری اشخاص فرضی را که گمان می کنند پیامبر و مقدسینشان هستند تعبد می کنند و اگر از آنها بپرسی چرا چنین می کنند ؛ خواهند گفت خدا خودش امر فرموده است.
به راستی وقتی دوگانه پرستان قوم پیامبر ملائکه را ندیده بودند و حتی صدایشان را نشنیده بودند احکام آنها را از کجا و چه راهی دریافت می کردند؟ قطعاً به زعم آن قوم، اولیاء مذکور در زمین نوابی داشتند که هرچه می خواستند بکنند از طریق این نواب می کردند و این نواب واسط بین ملائکه و مردم بودند و احکام ملائکه و شرکاء خود را سینه به سینه و نسل به نسل از طریق آباء اولینشان دریافت می کرذدند آیا تصور می کنید کاری که شیعه و سنی می کنند و یهود و نصارا می کردند غیر از این است؟
با این وجود آیا به نظر شما شیعه و سنی یکتا پرستند؟ یکتا پرست اسمش با خودش است یعنی یکی را پرستیدن یا به عبارت دیگر تسلیم یکی بودن اگر شیعه و سنی یکتا پر ستند لابد قوم پیامبر نیز یکتاپرست بوده اند چون آنها نیز هر حکمی را که از ملائکه فرضی دریافت می کردند و به اجرا در می آوردند می گفتند خدا خودش گفته! آیا شیعه و سنی این را نمی گویند؟!

مردم ما ؛ پدران ، مادران، برادران و خواهرانمان از دین مادری خود چنین آموخته اند که اگر کسی شهادتین را بگوید دیگر مسلمان است و از جرگه بت پرستان خارج است و محال است چنین ملتی را بتوان بت پرست یا مشرک نامید. این دقیقاً همان تصوری است که در دین مادری اهل تسنن نیز جاری و ساری است.
افسوس که قلوبمان بسختی مشغول و سرگرم بازیچه های دنیوی است و الا از خود می پرسیدیم برای چه خداوند این همه سرگذشتها و حکایات امم گذشته را در کتابش نقل کرده است. انگار ما تافته ای جدا بافته از اقوام پیامبران هستیم و تلپی از آسمان به زمین افتاده ایم تا به در گذشتگان فخر فروشی کنیم و به آنها بگوییم: کاری که از عهده اکثریت قریب به اتفاق شما بر نیامد ما به مدد شهادتینی که گفتیم انجامش دادیم و از این آزمایش رو سپید بیرون آمدیم.
منافقین نیز وقتی به نزد رسول میرفتند شهادت می دادند که محمد رسول الله است . می دانید پاسخ خداوند به آنها چه بود؟ خداوند می گفت نیازی به شهادت شما نیست چون من خودم می دانم که او رسول من است آیا شما می خواهید مرا از چیزی که می دانم آگاه سازید؟! من شهادت می دهم که شما دروغ می گویید و محمد را به پیامبری قبول ندارید.
ای کسانی که دینتان را همچون زبانتان از مادرانتان آموخته اید! اگر راست می گویید پس چرا به شهادت خود عمل نمی کنید و رسالت رسول الله را که همانا قرآن است به ورای ظهورتان می اندازید و به دنبال حرف و حدیث من دون الله می روید.
آیا از هر 99 نفر شما یک نفر قرآن را آنگونه که حق تلاوتش است می خواند و در آیاتش می اندیشد؟!
چند نفر از پاسخگویان سئوالات دینی این تالار دینشان را از قرآن گرفته اند؟ اگر گرفته بودند تا این حد حرفهای من برایشان عجیب و غریب نمی نمود که سبحان الله گویان از آن اعتزال کنند و اعراض نمایند.
من می دانم شما در دلتان به من چه می گویید. شما قرآن و سخن الله را به تنهایی کافی نمی دانید و به دنبال پرستش حرف و حدیث من دون او نیز هستید و گمان می کنید این دستور خدا وند است. در اینصورت حال شما با احوال امم پیشین چه تفاوتی می کند؟
وقتی پیامبرانشان ایشان را به پرستش صرف الله دعوت می کردند ، با وجود عهدی که همچون ما بسته بودند (که جز خدا را پرستش نکنند )می گفتند:

قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا ۖ فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ
– آیا به سراغمان آمده ای تا فقط خداوند را اطاعت کنیم ( پرستش نماییم) و آنچه را پدرانمان تبعیت می کردند ( پرستش می کردند) رها کنیم؟ اگر راست می گویی آن بلایی را که از آن دم می زنی بر سرمان بیاور.
فکر می کنید پدران ایشان چه چیزی را پرستش می کردند؟ به زعم و گمانشان حرف و حدیث اولیاء الله و واسطه ها و مقربین درگاه الهی را. هرکس گمان می کند اینگونه نیست بیاید تا از قرآن نشانش دهم.

بعضی دوستان لطف می کنند و در ذیل پستهای بنده از باب تشکری که در سایر تالارهای گفتمان مرسوم است صلوات می فرستند. من خیلی دوست دارم پاسخشان را بدهم اما چه کنم که به صلوات اعتقاد ندارم و آن را فرابافته ای می بینم که هیچ سنخیتی با آیات قرآن ندارد و برای تلبیس آیات الهی به خدا و رسولش افتراء بسته اند.
انگار با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین می شود!
می گویی شکر خدا را بجا بیاور ، می گوید خدا را صدهزار مرتبه شکر!
می گویی به یکتایی خداوند ایمان بیاور ، می گوید اشهد ان لا اله الا الله
یک تسبیح بدست می گیرد و روزی چند صد مرتبه می گوید سبحان الله سبحان الله و از اینکه تسبیح خدا می کند بسی خرسند است.
پروردگار می فرمایند: خدا و فرشتگانش به رسول رو می کنند و آیات الهی را بر او می خوانند ای کسانی که ایمان آورده اید شما نیز به او رو کنید و آیات الهی را از وی بگیرید و تسلیم اوامر الهی گردید . ما در پاسخ چه می گوییم؟ با لحنی خاص که همگان می دانید می گوییم: اللهم صل على محمد وال محمد!
و همین می شود که دینمان در یک سری الفاظ و حرکات که از کودکی و از مادر آموخته ایم خلاصه می شود.

shahed1;828791 نوشت:

قوم پیامبر معنای پرستش را خیلی خوب می دانستند برای همین اگر کسی به آنها می گفت چرا ملائکه را پرستش می کنید ، زیرش نمی زدند و آن را انکار نمی کردند بلکه خیلی رک و صریح می گفتند: خدا خودش به ما چنین امر کرده است.
.

آیا مشرکان که میگفتند : خدا خودش به ما چنین امر کرده است ،
چگونه متوجه امر خدا میشدند؟
آیا مشرکان اعتقاد به رسول داشتند تا امرش را بفهمند؟

وَمَا قَدَرُ‌وا اللَّـهَ حَقَّ قَدْرِ‌هِ إِذْ قَالُوا مَا أَنزَلَ اللَّـهُ عَلَىٰ بَشَرٍ‌ مِّن شَيْءٍ ۗ قُلْ مَنْ أَنزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَىٰ نُورً‌ا وَهُدًى لِّلنَّاسِ ۖ تَجْعَلُونَهُ قَرَ‌اطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرً‌ا ۖ وَعُلِّمْتُم مَّا لَمْ تَعْلَمُوا أَنتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ ۖ قُلِ اللَّـهُ ۖ ثُمَّ ذَرْ‌هُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ ﴿٩١﴾
انعام

قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ‌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّ‌حْمَـٰنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾
یس

وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّـهُ أَحَدًا ﴿٧﴾

جن

کلام خدا اشکار است و نیازی به تفسیر و توجیه شما ندارد.
شما خود پیش قدم شده اید برای شرک و چیزهایی که خدا نگفته را به کلام خدا ضمیمه میکنید. و تفسیر میکنید و ...

و طاها;829057 نوشت:
آیا مشرکان که میگفتند : خدا خودش به ما چنین امر کرده است ،
چگونه متوجه امر خدا میشدند؟
آیا مشرکان اعتقاد به رسول داشتند تا امرش را بفهمند؟

سلام
رسول الله چگونه امر خدا را دریافت و به مردم ابلاغ می کرد؟ از طریق فرشته وحی یا جبرئیل.
اهریمن با خود اندیشید وقتی پیامبربه عنوان یک بشرمعمولی می تواند به واسطه فرشته ای احکام الهی را دریافت و به مردم ابلاغ کند چرا فرشتگان دیگر نتوانند واسطه قرار گیرند؟!
این بود که فرآیند وحی را شبیه سازی کرد و فرشتگانی را خلق نمود و بصورت واسطه هایی بین خدا و خلقش قرار داد، فرشتگانی ساختگی که بجای احکام الهی، احکام و ایدئولوژی شیطانی را به بشر می رساندند. خداوند در سوره نجم به سه تا از این فرشتگان خیالی تحت عناوین لات و منات و عزی اشاره کرده ، قوم پیامبر آنها را به عنوان مقربین درگاه الهی می شناختند که واسطه می شدند تا اوامر الهی را به مردم برسانند و بدینوسیله آنها ا به خدا نزدیک نمایند. فرشتگان مذکور همچنین شفیعان و یاری دهندگان آن قوم نیز بشمار می رفتند.
این فرشتگان همان شرکای قوم پیامبر و سایر اقوام پیامبران پیشین بودند که حرام خدا را حلال و حلالش را حرام حکم می کردند و حتی مردم را وادار می کردند تا در راه خدا فرزندانشان را قربانی کنند.
ملائکه آسمانی چگونه با زمینیان ارتباط برقرار می کردند؟
قطعاً آنها نیز در میان مردم نوابی داشتند که پیام فرشتگان را ستانده و به مردم ابلاغ می کر دند هرچند که احدی نواب مذکور را ندیده بود یا صدایی از آنها نشنیده بود. از آنجا که پیامهای آنها از ژرفای تاریخ به صورت سینه به سینه و نسل به نسل از طریق آباء اولین می رسید ابداً قابل دسترس نبودند.
همچنین وقتی پیامبران در قید حیات نباشند می توان هر حدیث و سخنی را به آنها بست که این نیز یکی دیگر از راهکارهای اهریمن برای بستن راه خدا و به گمراهی کشاندن مردمان است. دقیقاً به خاطر همین است که اعظم آیات قرآن بشر را از اعتصام به حدیث من دون الله وغیر کتاب آسمانی منع می کنند. پروردگار با وجود اینکه با صراحت هرچه تمامتر این موضوع را خاطرنشان می کند با حسرت خطاب به انسانها می گوید: چه اندکید که این را متوجه می شوید! چه چیزی را؟ داینکه نباید غیر احکام کتاب آسمانی را پرستش کنید
می فرماید این قرآن راه مستقیم من است مبادا از راههای دیگر بروید که شما را از این راه متفرق سازند!

shahed1;829137 نوشت:
سلام
رسول الله چگونه امر خدا را دریافت و به مردم ابلاغ می کرد؟ از طریق فرشته وحی یا جبرئیل.
اهریمن با خود اندیشید وقتی پیامبربه عنوان یک بشرمعمولی می تواند به واسطه فرشته ای احکام الهی را دریافت و به مردم ابلاغ کند چرا فرشتگان دیگر نتوانند واسطه قرار گیرند؟!
این بود که فرآیند وحی را شبیه سازی کرد و فرشتگانی را خلق نمود و بصورت واسطه هایی بین خدا و خلقش قرار داد، فرشتگانی ساختگی که بجای احکام الهی، احکام و ایدئولوژی شیطانی را به بشر می رساندند. خداوند در سوره نجم به سه تا از این فرشتگان خیالی تحت عناوین لات و منات و عزی اشاره کرده ، قوم پیامبر آنها را به عنوان مقربین درگاه الهی می شناختند که واسطه می شدند تا اوامر الهی را به مردم برسانند و بدینوسیله آنها ا به خدا نزدیک نمایند. فرشتگان مذکور همچنین شفیعان و یاری دهندگان آن قوم نیز بشمار می رفتند.
این فرشتگان همان شرکای قوم پیامبر و سایر اقوام پیامبران پیشین بودند که حرام خدا را حلال و حلالش را حرام حکم می کردند و حتی مردم را وادار می کردند تا در راه خدا فرزندانشان را قربانی کنند.
ملائکه آسمانی چگونه با زمینیان ارتباط برقرار می کردند؟
قطعاً آنها نیز در میان مردم نوابی داشتند که پیام فرشتگان را ستانده و به مردم ابلاغ می کر دند هرچند که احدی نواب مذکور را ندیده بود یا صدایی از آنها نشنیده بود. از آنجا که پیامهای آنها از ژرفای تاریخ به صورت سینه به سینه و نسل به نسل از طریق آباء اولین می رسید ابداً قابل دسترس نبودند.
همچنین وقتی پیامبران در قید حیات نباشند می توان هر حدیث و سخنی را به آنها بست که این نیز یکی دیگر از راهکارهای اهریمن برای بستن راه خدا و به گمراهی کشاندن مردمان است. دقیقاً به خاطر همین است که اعظم آیات قرآن بشر را از اعتصام به حدیث من دون الله وغیر کتاب آسمانی منع می کنند. پروردگار با وجود اینکه با صراحت هرچه تمامتر این موضوع را خاطرنشان می کند با حسرت خطاب به انسانها می گوید: چه اندکید که این را متوجه می شوید! چه چیزی را؟ داینکه نباید غیر احکام کتاب آسمانی را پرستش کنید
می فرماید این قرآن راه مستقیم من است مبادا از راههای دیگر بروید که شما را از این راه متفرق سازند!

مثل اینکه اصلا به حرفهای من توجه نمیکنید.

مشرکان اصلا رسالت را قبول نداشتند تا بخواهند پیرو حدیث و غیره باشند.
وقتی رسالت را قبول ندارند چه طور امر خدا را میفهمند؟

کجای قران و عقل مبارک امده فرشتگان امده اند فرامینی را به دروغ به خدا نسبت داده اند و به مشرکان چنین اوامری از سوی خدا کرده اند؟

شما کجا سیر میکنی که چنین حرفهای نامربوطی به خدا میبندی و دم از توحید میزنی؟

وقتی مشرکان میگویند خدا چیزی نازل نمیکند شما دنبال چه میگردی؟

و طاها;829168 نوشت:
مثل اینکه اصلا به حرفهای من توجه نمیکنید.

مشرکان اصلا رسالت را قبول نداشتند تا بخواهند پیرو حدیث و غیره باشند.
وقتی رسالت را قبول ندارند چه طور امر خدا را میفهمند؟

کجای قران و عقل مبارک امده فرشتگان امده اند فرامینی را به دروغ به خدا نسبت داده اند و به مشرکان چنین اوامری از سوی خدا کرده اند؟

شما کجا سیر میکنی که چنین حرفهای نامربوطی به خدا میبندی و دم از توحید میزنی؟

سلام
اگر شما هم مثل بنده در قرآن سیر می کردید الآن حرفهای من برایت نا مربوط نبود. از نوشتارت پیداست حتی در این چند خطی هم که من نوشته ام درست و حسابی سیر نکردی و الا این حرفها را نی زدی. خودت به حرفها توجه نمی کنی بعد دیگران را محکوم می کنی؟!

و طاها;829169 نوشت:
وقتی مشرکان میگویند خدا چیزی نازل نمیکند شما دنبال چه میگردی؟

نگفتند چیزی نازل نمی کند بلکه گفتند به بشر چیزی نازل نمی کند. آیا فرشتگان بشر بودند؟
آیا عیسی مسیح با آن اوصافی که مسیحیان برایش در نظر می گیرند واقعاً می تواند یک بشر باشد؟ محمد رسول الله چطور؟

و طاها;829057 نوشت:
آیا مشرکان که میگفتند : خدا خودش به ما چنین امر کرده است ،
چگونه متوجه امر خدا میشدند؟

سلام

بله آنها می گفتند خدا امر کرده چون معتقد بودند ملائکه ( تخیلی) هرچه می گویند از خداست. آنها می گفتند:

وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ
مشرکان گفتند: «اگر خدا می‌خواست، نه ما و نه پدران ما، غیر او را پرستش نمی‌کردیم؛ و چیزی را بدون اجازه او حرام نمی‌ساختیم!» (آری،) کسانی که پیش از ایشان بودند نیز همین کارها را انجام دادند؛ ولی آیا پیامبران وظیفه‌ای جز ابلاغ آشکار دارند؟![16:35]

و این حال اهل سنت، اهل عترت ، یهودی، مسیحی و همه اقوام پیامبران در همه تاریخ بوده و هست. اما اینکه آنها از کجا متوجه امر خدا می شدند پاسخ سختی ندارد. در حال حاضر هزاران حدیث و روایت از مهدی در دست است در حالی که از او کوچکترین اثری در قرآن نیست و کسی او را ندیده یا صدایی از وی نشنیده فقط می گویند او نوابی دارد که از طریق آنها با مردم ارتباط برقرار می کند. از کجا معلوم نواب مهدی همانند آنان که پیامها و احکام فرشتگانی همچون لات و منات و عزی را برای مردم می آوردند نباشند؟ در اینجا چه دلیل محکمی وجود دارد؟ اینکه شنیده ایم گفته اند یا شنیده ایم دیده اند که نشد دلیل.

shahed1;829821 نوشت:
سلام

بله آنها می گفتند خدا امر کرده چون معتقد بودند ملائکه ( تخیلی) هرچه می گویند از خداست. آنها می گفتند:

وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ
مشرکان گفتند: «اگر خدا می‌خواست، نه ما و نه پدران ما، غیر او را پرستش نمی‌کردیم؛ و چیزی را بدون اجازه او حرام نمی‌ساختیم!» (آری،) کسانی که پیش از ایشان بودند نیز همین کارها را انجام دادند؛ ولی آیا پیامبران وظیفه‌ای جز ابلاغ آشکار دارند؟![16:35]

و این حال اهل سنت، اهل عترت ، یهودی، مسیحی و همه اقوام پیامبران در همه تاریخ بوده و هست. اما اینکه آنها از کجا متوجه امر خدا می شدند پاسخ سختی ندارد. در حال حاضر هزاران حدیث و روایت از مهدی در دست است در حالی که از او کوچکترین اثری در قرآن نیست و کسی او را ندیده یا صدایی از وی نشنیده فقط می گویند او نوابی دارد که از طریق آنها با مردم ارتباط برقرار می کند. از کجا معلوم نواب مهدی همانند آنان که پیامها و احکام فرشتگانی همچون لات و منات و عزی را برای مردم می آوردند نباشند؟ در اینجا چه دلیل محکمی وجود دارد؟ اینکه شنیده ایم گفته اند یا شنیده ایم دیده اند که نشد دلیل.

سلام
مشرکان چگونه متوجه شدند فرشته ای وجود دارد و فرشته خدا است ؟
آیا کسی از مشرکان ادعا کرده که رسول فرشتگان است و خود فرشتگان گفته اند خدا هستند و دختران الله؟

shahed1;829137 نوشت:
فرشتگان خیالی تحت عناوین لات و منات و عزی اشاره کرده

با سلام و عرض ادب

لات و عزی و منات فرشتگان خیالی نبودند ، بلکه بت بودند برای پرستش
... مجسمه هایی سنگی ...

از جنس همان مجسمه هایی که حضرت ابراهیم (ع) با تبر زدند و همه را نابود کردند جز یکی از بتهای بزرگ

آنگاه مردم که با خبر شدند و از حضرت ابراهیم ع سوال کردند

چه کسی این ها را نابود کرده ؟؟؟ و حضرت پاسخ دادند از بت بزرگشان سوال کنید ... اون اینکار رو کرده

آن ها گفتند : بت ها که سخن نمیگویند و کاری نمی توانند انجام دهند ...

لات و عزی هم بت هستند دوست عزیز ... سخن نمی گویند و جایی اشاره به فرشتگان خیالی نشده است ..

یا علی@};-

shahed1;828640 نوشت:
با این وجود آیا به نظر شما شیعه و سنی یکتا پرستند؟ یکتا پرست اسمش با خودش است یعنی یکی را پرستیدن یا به عبارت دیگر تسلیم یکی بودن اگر شیعه و سنی یکتا پر ستند لابد قوم پیامبر نیز یکتاپرست بوده اند چون آنها نیز هر حکمی را که از ملائکه فرضی دریافت می کردند و به اجرا در می آوردند می گفتند خدا خودش گفته! آیا شیعه و سنی این را نمی گویند؟!

با سلام به شما دوست گرامی

بالاخره روشن نکردید که مطالب ما درباره واژه الله و اعتقادی که ملل مختلف در این باره دارند و ما با تمسک به آیات قرآن توضیح دادیم کجایش اشکال دارد. اینکه شیعه و سنی امروز آیا حقیقتا یکتاپرستند یا نیستند ربطی به سوال مطرح شده استارتر و پاسخی که ما دادیم ندارد. شما برداشتهای عجیبی درباره باورهای مسلمانان دارید و تسلیم نبی و ولی خدا بودن را معادل عبادت و پرستش ایشان دانسته اید. این برداشت شما کاملا غلط است و طبعا نتایجی هم که بر پایه این تصور غلط گرفته اید نادرست است. بهترین شاهد بر غلط بودن آن این است که قرآن خود اطاعت و تسلیم پیامبر و ولی خدا بودن را در کنار اطاعت از خدا و تسلیم او بودن قرار داده است:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ. (نساء/59)

در پناه حق

shahed1;828791 نوشت:
به صلوات اعتقاد ندارم و آن را فرابافته ای می بینم که هیچ سنخیتی با آیات قرآن ندارد و برای تلبیس آیات الهی به خدا و رسولش افتراء بسته اند.

با سلام مجدد

إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً؛ خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى ‏فرستد اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملًا تسليم (فرمان او) باشيد. (احزاب/56)

در پناه حق

shahed1;829137 نوشت:
اهریمن با خود اندیشید وقتی پیامبربه عنوان یک بشرمعمولی می تواند به واسطه فرشته ای احکام الهی را دریافت و به مردم ابلاغ کند چرا فرشتگان دیگر نتوانند واسطه قرار گیرند؟! این بود که فرآیند وحی را شبیه سازی کرد و فرشتگانی را خلق نمود و بصورت واسطه هایی بین خدا و خلقش قرار داد، فرشتگانی ساختگی که بجای احکام الهی، احکام و ایدئولوژی شیطانی را به بشر می رساندند.

با سلام مجدد

نمیدانم از کجا این مطلب را آورده اید؟ یعنی میگویید بتها سخن میگفتند و احکام به مردم القا میکردند!؟

shahed1;829137 نوشت:
ملائکه آسمانی چگونه با زمینیان ارتباط برقرار می کردند؟ قطعاً آنها نیز در میان مردم نوابی داشتند که پیام فرشتگان را ستانده و به مردم ابلاغ می کر دند هرچند که احدی نواب مذکور را ندیده بود یا صدایی از آنها نشنیده بود.

به شهادت تاریخ پیامبران مدعی ارتباط با فرشتگان وحی بودند و با محتوای پیامهایی که به مردم ارائه میدادند (پیامهایی مطابق با عقل و فطرت) و نیز با معجزاتی که به ایشان مینمایاندند صدق ادعای خود را اثبات میکردند اما فرشتگان اهریمینی ای که شما از آنها یاد میکنید و نوابی که برای آنها به یقین ثابت دانسته اید را شما بر پایه کدام دلیل و سند اثبات میکنید؟ و به فرض که چنین اهریمنان و چنان نوابی هم بوده اند چه تشابهی میان ادعای ایشان و ادعای انبیا در مسئله وحی است؟

مطالب بعدی شما نیز صرفا ادعای بی اساس است: کجا قرآن دستور داده به روایات پیامبر مراجعه نکنید؟

حقیقتا برداشتهای عجیبی از قرآن دارید.

در پناه حق

و طاها;829828 نوشت:
سلام
مشرکان چگونه متوجه شدند فرشته ای وجود دارد و فرشته خدا است ؟
آیا کسی از مشرکان ادعا کرده که رسول فرشتگان است و خود فرشتگان گفته اند خدا هستند و دختران الله؟

سلام
مشرکان از طریق آباء اولینشان متوجه فرشتگان شده بودند.
افرادی که ادعای رسالت داشته باشند در همه وقت و همه جا هستند چون شیطان هیچگاه از اغوای مردمان دست بر نمی دارد. خداوند می فرمایند در اصل هیچ فرشته ای وجود ندارد که بدون اذن او چیزی را به مردم بگوید و پروردگار در همه آسمانها و زمینش یک چنین فرشتگان و بطور کلی اولیاء و مقدسینی را نمی شناسد بلکه این شیطان است که دارد به مردم وحی می کند که چه بگویند و چه کسی را پیروی کنند . ا
همانگونه که عرض کردم؛ اعتقاد به مهدی و اضح ترین مثال برای دریافت جواب پرسشهایتان است.

اناالعبد;829844 نوشت:
با سلام و عرض ادب

لات و عزی و منات فرشتگان خیالی نبودند ، بلکه بت بودند برای پرستش
... مجسمه هایی سنگی ...

از جنس همان مجسمه هایی که حضرت ابراهیم (ع) با تبر زدند و همه را نابود کردند جز یکی از بتهای بزرگ

آنگاه مردم که با خبر شدند و از حضرت ابراهیم ع سوال کردند

چه کسی این ها را نابود کرده ؟؟؟ و حضرت پاسخ دادند از بت بزرگشان سوال کنید ... اون اینکار رو کرده

آن ها گفتند : بت ها که سخن نمیگویند و کاری نمی توانند انجام دهند ...

لات و عزی هم بت هستند دوست عزیز ... سخن نمی گویند و جایی اشاره به فرشتگان خیالی نشده است ..

یا علی@};-

سلام
اگرچه آنها سه بت سنگی یا فلزی و غیره بودند اما مردم آنها را بعنوان نماد فرشتگانی می دانستند که جزء مقربترین موجودات به خدا محسوب می شدند و قرآن از آنها به عنوان قرباناً آلهه یاد می کند. در طول تاریخ هیچ بت پرستی وجود نداشته که مجسمه های سنگی و چوبی را پرستش کند بلکه این مجسمه ها فقط نمادی برای فرشتگان و اولیاء الله به شمار می رفته اند. در قضیه سفیته النجاه دیدی مردم برای یک سازه فلزی چه می کردند؟
دستمالهای خود را برای تبرک به آن می مالیدند، جلویش گوسفند و گاو قربانی می کردند، بعضی از آن شفا می خواستند و چه و چه. ابلهانه است اگر کسی تصور کند مردم برای آن ضریح طلایی چنان می کردند؛ آن بنا در اصل نماد حسین بود نه یک ضریح ساده فلزی. قوم ابراهیم نیز اگرچه با مجسمه های دست ساز خود رازو نیاز می کردند ولی آن مجسمه ها برای آنها در اصل نماد اولیاء الله بودند و به گمان ایشان مقرب ترین موجودات درگاه الهی محسوب می شدند.
شما اگر اطلاعات بیشتری در باره سه بت لات و منات و عزی می خواهید توصیه می کنم چندین بار سوره نجم را مطالعه کنید که خداوند در آن سوره بطور کامل هویت این سه بت را مشخص نموده است.

طاها;829972 نوشت:

با سلام به شما دوست گرامی

بالاخره روشن نکردید که مطالب ما درباره واژه الله و اعتقادی که ملل مختلف در این باره دارند و ما با تمسک به آیات قرآن توضیح دادیم کجایش اشکال دارد. اینکه شیعه و سنی امروز آیا حقیقتا یکتاپرستند یا نیستند ربطی به سوال مطرح شده استارتر و پاسخی که ما دادیم ندارد. شما برداشتهای عجیبی درباره باورهای مسلمانان دارید و تسلیم نبی و ولی خدا بودن را معادل عبادت و پرستش ایشان دانسته اید. این برداشت شما کاملا غلط است و طبعا نتایجی هم که بر پایه این تصور غلط گرفته اید نادرست است. بهترین شاهد بر غلط بودن آن این است که قرآن خود اطاعت و تسلیم پیامبر و ولی خدا بودن را در کنار اطاعت از خدا و تسلیم او بودن قرار داده است:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ. (نساء/59)

در پناه حق

سلام
من مشخص کردم و آنچه را لازم بود نوشتم . اگر نوشته بنده ایرادی داشت بگو کجایش ایراد داشت در غیر این صورت می گویم این یک ادعای بی دلیل است.
اطاعت با تسلیم بودن فرق دارد ، تسلیم امری بودن یعنی بی چون و چرا از آن اطاعت کردن یعنی آن را پرستیدن و اطاعت بی چون و چرا فقط مخصوص خداوند است و خدا در هیچ جای قرآنش نگفته رسول را عبادت کنید بلکه فرموده او را اطاعت کنید.

نقل از تفسیر المیزان:

نقل قول:
و مقصود از اینکه مى فرماید: (بجاى خداى تعالى احبار و رهبان را ارباب خود گرفته اند) این است که بجاى اطاعت خدا احبار و رهبان را اطاعت مى کنند و به گفته هاى ایشان گوش فرا مى دهند، و بدون هیچ قید و شرطى ایشان را فرمان مى برند، و حال آنکه جز خداى تعالى احدى سزاوار این قسم تسلیم و اطاعت نیست.

طاها;829973 نوشت:

با سلام مجدد

إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً؛ خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى ‏فرستد اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و كاملًا تسليم (فرمان او) باشيد. (احزاب/56)

در پناه حق

فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ
وَلَٰكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ

صدق یا تصدیق کرد در مقابل کذب یا تکذیب کرد قرار می گیرد
تولی به معنای روی گرداند در مقابل صلی رو آورد قرار دارد

خداوند در آیه 56 احزاب می فرمایند:
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً

یعنی خداوند و فرشتگانش به نبی رو می آورند ( تا قرآن را بر او بخوانند) ای کسانی که ایمان آورده اید! به نبی روی آورید ( تا قرآن را از او بگیرید) و بعد در برابر کلام الله و اوامر و نواهی او تسلیم شوید ، تسلیم شدنی که در خور پروردگار باشد.

خداوند در آیه 43 احزاب ، ایه فوق را بگونه ای دیگر بیان می دارد:

هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا
او کسی است که با ملائکه اش به شما رو می آورد ( با ارسال رسول) تا شما را از تاریکیها خارج و به نور رهنمون شود و او نسبت به مومنین رحیم است.

آنچه باعث می شود مومنین از ظلمت خارج شده و به نور برسند چیست؟

هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ
او کسی است که آیات روشنی بر بنده‌اش [= محمد] نازل می‌کند تا شما را از تاریکیها به سوی نور برد؛ و خداوند نسبت به شما مهربان و رحیم است. سوره حدید آیه 9

shahed1;830035 نوشت:
سلام
مشرکان از طریق آباء اولینشان متوجه فرشتگان شده بودند.
افرادی که ادعای رسالت داشته باشند در همه وقت و همه جا هستند چون شیطان هیچگاه از اغوای مردمان دست بر نمی دارد. خداوند می فرمایند در اصل هیچ فرشته ای وجود ندارد که بدون اذن او چیزی را به مردم بگوید و پروردگار در همه آسمانها و زمینش یک چنین فرشتگان و بطور کلی اولیاء و مقدسینی را نمی شناسد بلکه این شیطان است که دارد به مردم وحی می کند که چه بگویند و چه کسی را پیروی کنند . ا
همانگونه که عرض کردم؛ اعتقاد به مهدی و اضح ترین مثال برای دریافت جواب پرسشهایتان است.

پس از نظر شما مشرکان به نبوت یک مدعی دروغین معتقد بودند.

shahed1;830038 نوشت:
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ
وَلَٰكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ

صدق یا تصدیق کرد در مقابل کذب یا تکذیب کرد قرار می گیرد
تولی به معنای روی گرداند در مقابل صلی رو آورد قرار دارد

خداوند در آیه 56 احزاب می فرمایند:
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً

یعنی خداوند و فرشتگانش به نبی رو می آورند ( تا قرآن را بر او بخوانند) ای کسانی که ایمان آورده اید! به نبی روی آورید ( تا قرآن را از او بگیرید) و بعد در برابر کلام الله و اوامر و نواهی او تسلیم شوید ، تسلیم شدنی که در خور پروردگار باشد.

خداوند در آیه 43 احزاب ، ایه فوق را بگونه ای دیگر بیان می دارد:

هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا
او کسی است که با ملائکه اش به شما رو می آورد ( با ارسال رسول) تا شما را از تاریکیها خارج و به نور رهنمون شود و او نسبت به مومنین رحیم است.

آنچه باعث می شود مومنین از ظلمت خارج شده و به نور برسند چیست؟

هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ
او کسی است که آیات روشنی بر بنده‌اش [= محمد] نازل می‌کند تا شما را از تاریکیها به سوی نور برد؛ و خداوند نسبت به شما مهربان و رحیم است. سوره حدید آیه 9

سلام
معنای این ایه از نظر شما چه میشود؟
خُذ مِن اَمـوالِـهِم صَـدَقَـةً تُـطَـهِّـرُهُم وَ تُـزَكّيـهِم بِـها وَ صَـلِّ عَـلَيـهِم اِنَّ صَـلاتَـكَ سَـكَـنٌ لَـهُم وَ ا‌للهُ سَـميـعٌ عَـليـمٌ

نکته مهم :
صلی با صلو فرق دارد.
دو کلمه با دو ریشه متفاوت و دو معنا.

طاها;829975 نوشت:

با سلام مجدد

نمیدانم از کجا این مطلب را آورده اید؟ یعنی میگویید بتها سخن میگفتند و احکام به مردم القا میکردند!؟

سلام
آنچه بت پرستان قوم پیامبر در قالب مجسمه و بنا و غیره می پرستیدند فقط نماد اولیاء الله بودند نه خود آنها.

نقل قول:
به شهادت تاریخ پیامبران مدعی ارتباط با فرشتگان وحی بودند و با محتوای پیامهایی که به مردم ارائه میدادند (پیامهایی مطابق با عقل و فطرت) و نیز با معجزاتی که به ایشان مینمایاندند صدق ادعای خود را اثبات میکردند اما فرشتگان اهریمینی ای که شما از آنها یاد میکنید و نوابی که برای آنها به یقین ثابت دانسته اید را شما بر پایه کدام دلیل و سند اثبات میکنید؟ و به فرض که چنین اهریمنان و چنان نوابی هم بوده اند چه تشابهی میان ادعای ایشان و ادعای انبیا در مسئله وحی است؟

بر پایه سند قرآن که از آن بتان یاد کرده و حتی بعضی را نیز اسم برده است. برپایه اینکه خداوند از ملائکه ( بتها) سئوال کرده: آیا مردم شما را عبادت می کردند و آنها اذعان داشته اند که در اصل شیاطین را عبادت می کردند نه ما را. و باز برپایه اینکه خداوند پیامبران را استنطاق کرده و همگی از آنچه اقوامشان بعد از مرگشان می کردند اظهار بی اطلاعی کرده اند.
اصلاً و قتی عیسی مسیح با زبان خودش می گوید آنچه را مردم می گویند و به خیال خودشان اطاعت می کنند به من تعلق ندارد ، مسیحیان روی چه حسابی می گویند او خودش گفته؟ یعنی چون پیام خدا را به مردم رسانده دیگر هر چیزی به او نسبت بدهند می شود حکم خدا؟
همه در همه وقت و همه جا می گویند خدا گفته و خدا می گوید کو؟ کو آن کتابی که من اینها را در آن گفته ام. اگر راست می گویید این کتاب را بیاورید.

نقل قول:
مطالب بعدی شما نیز صرفا ادعای بی اساس است: کجا قرآن دستور داده به روایات پیامبر مراجعه نکنید؟

خداوند در کجای قرآن گفته احکامی را که در قالب احادیث و روایات به رسول نسبت داده اند عبادت کنید ( =مطلقاً اطاعت کنید)؟

نقل قول:
حقیقتا برداشتهای عجیبی از قرآن دارید.

در پناه حق

بله شما کاملاً درست می گویید چون این حرفها برای مردمی که با کتاب آسمانی آشنایی ندارند یا آن را از ورای عینک فرقه خود می خوانند واقعاً عجیب هستند!

قوم پیامبر نیز می گفتند:

أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَٰهًا وَاحِدًا ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ

آیا همه خدایان ( اولیاء الله) را رها کرده و فقط خدا را گرفته ؟ این براستی چیز عجیبی است.

چرا عجیب است؟

مَا سَمِعْنَا بِهَٰذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَٰذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ
ما هرگز چنین چیزی در آیین دیگری نشنیده‌ایم؛ این تنها یک آئین ساختگی است!

آیا در آئین یهود و نصارا نیز کسی به خدای وحده اعتقاد نداشت که قوم پیامبر چنین می گفتند؟ نداشت که نداشت که نداشت .


سلام علي اهله
آقای
shahed1

حرف های شما برای بنده خیلی آشنا است . اجالتا شما جزو فرقه ی قرآنیون هستید درست است ؟

برادران بزرگوار آگاه باشید که جدیدا فرقه ی نوظهور به نام فرقه ی ((قرآنیه)) از آستین شیطان بیرون آمده و مشغول تحریف مبانی و مفاهیم قرآنی و تفسیر و تاویل به رای و حتی ترجمه به رای قرآن است . این فرقه حدیث و سنت رسول خدا (ص) را بی اعتبار دانسته و تمام اعتقادات شیعه و حتی اهل سنت را با استناد به این لاطائلات رد میکنند. اینها منکر پنج نماز در روز هستند و حتی منکر نماز به شکل کنونی که میان مسلمین جاری است میباشند. این افراد حتی اعتقاد به مهدویت را که اعتقاد مشترک شیعه و سنی و حتی اعتقاد مشترک تمام ادیان الهی هست را رد میکنند و منکر ضروریات دین هستند. ما در تالار های گفت و گوی دیگر با این افراد ماه ها مباحثه داشتیم.

این افراد طبق شرع مقدس اسلام کافر هستند و دلایل کفر ایشان هم از منظر فریقین متقن و قطعی است فلذا مراقب باشید در دام این افراد نیفتید. مباحثه با این افراد هم آب در هاون کوبیدن است چون هیچ دلیل و برهان مخالف تخیلات خود را نمیپذیرند و پایبند به هیچ اصلی نیستند. براي اطلاع بيشتر ىرمورى عقايى انحرافي اين فرقه ی ظاله به تایپیک های زیر مراجعه کنید. تمامی شبهاتی که این آقای شاهد مطرح کرده پاسخش در این سه تایپیک موجود میباشد.

http://www.iranclubs.org/forums/showthread.php?t=155542
http://www.iranclubs.org/forums/showthread.php?t=29708&page=14
http://www.iranclubs.org/forums/showthread.php?t=3750&page=72

shahed1;829821 نوشت:
بله آنها می گفتند خدا امر کرده چون معتقد بودند ملائکه ( تخیلی) هرچه می گویند از خداست.

با سلام به شما دوست گرامی

آیه ای که بیان کرده اید دلالت ندارد که مشرکان اعتقاد داشتند سنت شرک آلود آنها وحیی از ناحیه فرشتگان تخیلی است. این چیزی است که شما به آنها و آیه نسبت میدهید. آنچه از این آیه استفاده میشود تنها و تنها این است که مشرکان قایل بودند: اگر خدا مخالف شرک بود مانع ما میشد نه اینکه عقاید شرک آلود ما را خدا توسط فرشته ای به ما وحی کرده است. (دقت کنید)

از این گذشته اینکه مشرکان چه اعتقاد و خیالی داشته اند یک مسئله است و اینکه مسلمانان به تصریح قرآن معتقد به وحی نبوی و موظف به اطاعت تام و تمام از انبیا و اولیای الهی هستند مساله دیگری است. مشرکان هر اعتقاد مشرکانه ای که داشته اند قرآن آنرا رد میکند اما همین قرآن خود را وحی الهی معرفی میکند که بر پیامبر اسلام نازل شده و همه مسلمانان را به تبعیت از پیامبر دعوت نموده است. پس آنچه شما در چندین پست اخیر به دنیال اثباتش هستید یعنی پیوند زدن عقاید و رفتارهای مشرکان در قبال بتهایشان با عقاید و رفتارهای مسلمین در قبال پیامبر و اهلبیت و سنت ایشان، دوختن شرق و غرب عالم به هم است همراه با ادعاهای عجیب و غریب و بی اساس که با نص صریح قرآن در تضاد است.

کاش قبل از هر چیز بطور صریح روشن میکردید که اصول اعتقادی شما چیست مثلا نظرتان درباره کم و کیف حجیت قرآن و نیز دریاره نبوت پیامبر اسلام و کم و کیف پیروی از ایشان چیست؟

در پناه حق

shahed1;830035 نوشت:
مشرکان از طریق آباء اولینشان متوجه فرشتگان شده بودند.

با سلام مجدد

در این باره به پست قبل مراجعه نمایید

shahed1;830035 نوشت:
خداوند می فرمایند در اصل هیچ فرشته ای وجود ندارد که بدون اذن او چیزی را به مردم بگوید و پروردگار در همه آسمانها و زمینش یک چنین فرشتگان و بطور کلی اولیاء و مقدسینی را نمی شناسد بلکه این شیطان است که دارد به مردم وحی می کند که چه بگویند و چه کسی را پیروی کنند . ا

تصریح قرآن این است که فرشته وجود دارد و این فرشته وحی میکند و نمونه هایی از این وحیها به انبیای مکرم خود را بیان کرده است. همچنین قرآن میفرماید شیطان وجود دارد و این شیطان وسوسه هم میکند و گروهی هم از او تبعیت میکنند. اما سوالی که اینجاست این است چطور از آن دو مطلب درست این نتیجه اشتباه را گرفته اید که: «پروردگار در همه آسمانها و زمینش یک چنین فرشتگان و بطور کلی اولیاء و مقدسینی را نمی شناسد بلکه این شیطان است که دارد به مردم وحی می کند که چه بگویند و چه کسی را پیروی کنند»!؟

shahed1;830035 نوشت:
همانگونه که عرض کردم؛ اعتقاد به مهدی و اضح ترین مثال برای دریافت جواب پرسشهایتان است.

اعتقاد به مهدی موعود برگرفته از روایات نبوی و روایات دیگر اولیای الهی است و بر پایه همین روایات برخی از آیات قرآن ناظر به مساله مهدویت دیده شده است اما ظاهرا شما پیروی از سنت نبوی و ولوی را گمراهی میدانید و از کسی که این مبنای فکری را دارد تعجبی نیست که اعتقاد به مهدویت را با عقاید مشرکانه پیوند بزند.

دوست عزیز قبلا هم عرض کردیم: برای اینکه یک بحث علمی داشته باشیم لازم است ابتدا عقاید و اصول مقبولتان را درباره کم و کیف پیروی از قرآن و نبوت بیان کنید. در غیر اینصورت بحثی بدون نتیجه خواهیم داشت.

در پناه حق

shahed1;830036 نوشت:
اگرچه آنها سه بت سنگی یا فلزی و غیره بودند اما مردم آنها را بعنوان نماد فرشتگانی می دانستند که جزء مقربترین موجودات به خدا محسوب می شدند

با سلام مجدد

دوست عزیز؛ مطلبی که دوستان سعی دارند به شما برسانند این است که: عبادت بتها ربطی به وحی فرشتگان خیالی ندارد و این نسبتی است که شما به مشرکان داده اید.

بله مشرکان بت میپرستیدند و این بتها را نماد آلهه میدانستند اما این آلهه نه وحی میکردند و نه کسی از مشرکان چنین ادعایی داشت که بتها یا آلهه و یا حتی فرشتگان به او یا آبائش وحی کرده است.

در پناه حق

موضوع قفل شده است