توصیه ها و نکات عرفانی علامه حسن زاده آملی

تب‌های اولیه

575 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بسمه الهادی

صادق;824304 نوشت:
و این بارقه همانند نوری در پیش رویم شتافته
، مرا به کسب معارف الهی راهنمایی و کرّه بعد کرّه به تخلق به اخلاق
ربوبی ترغیب، و مرّه بعد مرّه به تأدب به آداب انسانی تحریص میکرد، و
برهه بعد برهه مرا به فرار و انزجار از مردم زمان و آئین های تباه و
پستشان تحریص می نمود.

با سلام و عرض ادب

اگر زحمتی نیست ادامه مطلب را بفرمائید و یا آدرس دقیق مطلب را عنایت کنید.

با تشکر

حجابهاي ظلماني

حجابهای ظلمانی که بازدارنده انسان از نیل به حقیقة الحقایق اند همان اعمال و نیات بد و اقوال رذیله که این پرده های غلیط و کثیف گناهها بیماریهای چشم عقل می شوند و انسان را از لقاء الله از دیار جمال حسن مطلق باز می دارد.
از خودی بگذر که تایابی خدا -
فانی حق شو که تا یابی بقا
گر تو را باید وصال راستین -
محو شو و الله اعلم بالیقین
حجاب اول بسیار به تو نزدیک است که همان تویی تو است که لن ترانی می شنود و با کمال قربش به تو حجاب تو است،
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز - خوشا کسی که در این راه بی حجاب رود.
حجاب دوم حجاب تن است که بدو مشغولی.
حجاب چهره جان می شود غبار تنم - خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
مضاف به اینکه:
این سرا و باغ تو زندان تست -
ملک و مال تو بلای جان تست

#شرح_دفتر_دل

حجابهاي ظلماني

[="Tahoma"][="Blue"]

مگر داستان روباه و خر و شير گرگين كتاب كليله و دمنه (باب بوزينه و باخه) به سمع مبارك آقا نرسيده است؟!



شيرى را گر برآمد كه از حركت فروماند روباهى كه از بازمانده شكار او طعمه چيدى.
روزى او را گفت آيا مَلِك اين بيمارى را علاج نخواهد فرمود؟
شير گفت چنين مى ‏گويند كه جز به گوش و دل خر علاج نپذيرد.
روباه خر گازرى را به چرب‏ زبانى فريب داد و نزد شير آورد.
شير قصد وى كرد و زخمى انداخت و مؤثر نيامد و خر بگريخت.
روباه بار دوم آنقدر افسون بر گوش دراز گوش بخواند تا باز وى را به شير رسانيد.
در اين بار شير بر خر جست و سخت او را بشكست و روباه را گفت شست و شويى بكنم و پس گوش و دل خر بخورم كه دواى بيمارى من است.
چون شير غائب شد روباه گوش و دل هر دو را بخورد.
چون شير بازآمد گفت گوش و دل كو؟
جواب داد كه اگر او گوش و دل داشتى كه يكى مركز عقل و ديگر محلّ سمع است پس از آنكه صولت مَلِك ديده بود دروغ من نشنودى و به فريب من فريفته نشدى و با پاى خود به سر گور نيامدى.

هزار و يك كلمه، ج‏2، ص: 7



[/]

نور آسمان و زمين

♦️شيخ صدوق در تفسير آيه الله نور السموات و الارض از عباس بن هلال نقل كرده است كه : از امام رضا عليه السلام درباره اين آيه پرسيدم ايشان فرمود: يعنى هدايت كننده اهل آسمان و زمين .
و در روايت برقى آمده است : كسانى را كه در آسمان و زمين اند، هدايت مى كند.
♦️اين بدان سبب است كه هر كس به سوى حقيقتى ، هدايت يافته باشد، در واقع با نور وجود هدايت شده است و اگر نور نبود، تاريكى ها غالب مى شد. پس نور، يعنى وجودى كه هدايت كننده است . و اين تصديق سخن ولى الله اعظم است كه نور را به هادى تفسير نمود.
منبع:#فضايل_و_سيره_چهارده معصوم در اثار علامه حسن زاده آملي

♦️جناب مولوی

ان سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم گردد و گیرد دمت

قیامت ظهور معرفت شهودی انسان است که میبیند هر چه هست اوست و دارایی هایش و تا حال نمی دانست که بر روی سفره خودش نشسته است انجاست که میبیند از اولین لحظه زندگی تا اخرین مرحله ان ظاهرا در معرفت فکری قدم میگرفت اما با ظهور قیامت هر چه را که قبلا یافته بود به معرفت شهودی میابد و سفره دلش رامیگشاید .
فافهم

حضرت علامه حسن زاده آملي

ﺳﻴﺮ ﺩﺭ ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺍﺯ ﺍﻧﻔﺲ
ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺁﻓﺎﻕ ﺳﻴﺮ ﻛﺮﺩ ، ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﻳﺪ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﺁﻓﺎﻕ ﺑﻴﺎﻳﻰ ﻭ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍﻫﻰ ﻧﺪﺍﺭﻯ .
#معرفت_نفس_دفتر_سوم_ص461

لازمه ي خود فراموشي عالم فراموشي و حق فراموشي است چون كسي كه خود را شناخت همانا رب خود را مي شناسد .
علامه حسن زاده آملي

# توبه_دائم

♦️کسی که طالب بصیرت باشد، همواره در توبه است، والا دیگر طالب بصیرت نخواهد بود. سخن گوارا و گرانبهای

♦️آقایم، استاد محمد حسن الهی قدس سره که درباره توبه بیان فرمودند را فراموش نخواهم کرد، که فرمود: توبه حقیقی آن است که خیر و شرت انابه کنی. من اندکی اندیشیدم و سپس گفتم: اما توبه از شر، حاجتی به بیان ندارد، ولیکن توبه از خیر چیست؟
و فرمود: آنچه که ما، آن را خیر می پنداریم، مانند نماز و روزه و قرائت قرآن و درس گفتن و تحقیقت درسی مان و امثال آن، اگر به راستی، آن را مورد تأمل قرار دهیم، در خواهیم یافت که همگی ناقص و غیر کاملند و هم یحسبون انهم یحسنون صنعاً.
♦️پس بر شخص بینا، واجب است که از این اعمال ناقص نیز توبه کند، و قصد نماید که آن ها را بر وجه کاملی که مقبو خداوند است به جای آورد انما یتقبل الله من المتقین.

♦️پس آنچه خیر پنداریمش، در واقع خیر نیست، و خوشا به حال آن کس که بر توبه از آنچه که آن را خیر می پنداشته است توفیق یابد و به آنچه که خیر حقیقی است بپردازد.

حضرت علامه حسن زاده آملي

علما زارع اند!

♦️جناب امير المومنين حضرت وصى (عليه السلام ) در نهج البلاغه مى گويد كه : (( و يزرعوها فى قلوب اشباههم )) امير المومنين (عليه السلام )

♦️علما را زارع و كشاورز معرفى فرمود كه بذرهاى معارف را در مزرعه ها كه جان هاى نفوس مستعده مزرعه اين كشاورزان است ، در اين مزرعه پاشيدند، يكى پس از ديگرى دين خدا را به قلمشان به زبان و تدريس و تربيت و تاديبشان حفظ كرده اند.

#آسمان_معرفت ، ص 65
حضرت علامه حسن زاده آملي

در بعضى از ادعيه و اذكار بيان عدد دعا و ذكر و يا عدد ايام آنها از معصوم صادر شده است.
در حفظ عدد سهل انگارى نشود با اينكه اعمال مستحبه اند.
و بايد به دستور اهتمام داشت چه در حفظ و مراعات صورت آن و چه در عدد آن يعنى هر چه دستور العمل است به هر صورت و عدد بايد به همان منوال عمل شود و هيچ نحوه تخطى و مداخله در آن روا نبود.
چه عمل به دستور عددى خود يك نحو تاديب نفس است.

نور علی نور ص 53

الهی!
حسن زاده چگونه دعوی بی گناهی کند که آدم و حوازاده است نه ملک،
و چگونه از آمرزش تو نا امید باشد که ربنا ظلمنا گوست نه بما اغویتنی

الهی!حسن زاده چگونه دعوی بی گناهی کند که آدم و حوازاده است نه ملک، و چگونه از آمرزش تو نا امید باشد که ربنا ظلمنا گوست نه بما اغویتنی

إلهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده!
إلهی، راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
إلهی، «یا مَن یعفو عن الكثیر و یعطي الكثیر بالقلیل»، از زحمت كثرتم وا رَهان، و رحمتِ وحدتم ده!
إلهی، سالیانی می‌پنداشتم كه ما حافظ دین توایم، «أستغفِرُكَ اللهُمَّ !» در این لیل‍ة الرّغائب 1390 ه.ق. فهمیدم كه دین تو حافظ ماست، «ألحمدك اللهُمّ!».
إلهی، چگونه خاموش باشم كه دل در جوش و خروش است، و چگونه سخن گویم كه خِرَد مدهوش و بیهوش است.
إلهی، ما همه بی‌چاره‌ایم و تنها تو چاره‌ای، و ما همه هیچ كاره‌ایم و تنها تو كاره‌ای.
إلهی، از پای تا فرقم، در نور تو غرقم. «یا نورَ السموات و الأرض، أنعَمْتَ فَزِدْ!»
إلهی، شأن این كلمۀكوچك كه به این علوّ و عظمت است، پس «یا علی یا عظیم»، شأنِ متكلّمِ این همه كلمات شگفت لاتتناهی چون خواهد بود؟
إلهی، وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و كتابم حجابم!
إلهی، چون تو حاضری چه جویم، و چون تو ناظری چه گویم؟

راهیابی به محضر درس آیت الله شعرانی

در اثنای تتلمذمان پیش استاد الهی خداوند سبحان به فضل و کرمش دری دیگر از رحمت به روی ما گشود و شرکت در محضر معلم العصر فخر العلم مفخر الاسلام آیت الله العلیم العلام العلامه ذی الفنون الاستاذ الاعظم حاج میرزا ابوالحسن شعرانی (افاض الله علینا من برکات انفاسه القدسیه النفسیه) را آسان و ممکن ساخت.
این قهرمان علمی در گردآوری علوم منحصر به فرد بود. احدی را از علمای معاصر ندیدیم که در جمع علوم و احاطه بر آنها همتای او باشد. او ادیبی بارع و صاحب قلمی رصین و قولی ثقیل در فنون ادبی فارسی و عربی بود. زبان های فرانسوی و عبری و ترکی را تمام و کمال می دانست و به انگلیسی هم به مقداری که نیازش را به آن برآورده سازد آشنایی داشت. او فقیه مجتهد جامع تمام شرایط فقهیه، فیلسوف الهی متبحر، حکیم متضلع در حکمت متعالیه و مشائیه و اشراقیه و متخصص در علوم ریاضیه به ویژه در علم فلک بود.
طبیبی بود که شرح الاسباب و قانون شیخ الرئیس را درس میداد. مخترعی حاذق بود که به قریحه ی طیاره ی وقاده اش آلات رصدی در شناخت قبله بلاد اختراع کرد. محدثی خبیر بود که از بزرگان حاملان روایت محسوب می شد. رجالی ای حاذق در درایت و بازشناسی ضعاف از ثقات و مفسری خریت در تفسیر قرآن کریم و علم قرائات بود. خلاصه هنگام ذکر گرد آورندگان علوم و فنون از میان علمای معاصرمان او "ممن یشار الیه بالبنان" بود.
آثار باهره اش راستگوترین گواه بر اظهاراتی است که از این قلم تراوش کرده است. به علاوه انسان مسئول افعال و اقوال خویش است. و با همه آن فضایل نسبت به دنیا و اهل دنیا زاهد و بی اعتنا و در اکتساب شبانه روزی معارف و حقایق حریص و ولع بود.
"ففی ذلک فلیتنافس المتنافسون"

♻️#تقویت_مراقبت ♻️

کلمه و روح خداوند، عیسی (علیه السلام) فرموده است: نگویید علم در آسمان است و باید بالا رفت تا به آن دست یافت، و یا در قعر زمین است و باید پایین رفت تا بدان نایل شد؛ بلکه علم در قلوب شماست. در پیشگاه الهی، مؤدب به آداب روحانیان و متخلق به اخلاق صدیقان شوید، تا علم در قلوبتان ظاهر شود در حدی که شما را فرا بگیرد(22).
#رساله_لقاء_الله، ص 192.
حضرت علامه حسن زاده آملي

همه عالم حسن را همچو لیلی است
که لیلی آفرینش در تجلّی است
همه رسم نگار نازنینش
همه همنام لیلی آفرینش
#دیوان #علامه_حسن_زاده

حضرت علامه حسن زاده آملي به قلم خودشان

خاطره شیرین و فراموش نشدنی

استاد شعرانی (رضوان الله تعالی علیه) نفوس مستعده را به اخذ علوم وا می داشتند همانگونه که در احیای چنین نفوسی جدا اهتمام داشتند. از تعطیلی تنفر داشتند و دیگران را نیز از آن متنفر می نمودند.
نکته ای از پیر دانایم جناب استاد علامه شعرانی -جانم به فدایش- حلقه گوش خاطرم است: در مدرسه مروی تهران حجره داشتم و از آنجا به سه راه سیروس که اکنون چهار راه سیروس است برای درس به منزل آن حضرت که دانشگاه دانش پژوهان بوده تشرف می یافتم. روزی از روز های زمستان که برف سنگین و سهمگین تماشایی آن کوی و برزن را هموار کرده بود که گویی شاعر در وصف باریدن آن برف گفته:
در لحاف فلک افتاده شکاف
پنبه میبارد از این کهنه لحاف
برای حضور در مجلس درس دودل بودم هم به لحاظ مراعات حال استاد و منزل آن جناب و هم به لحاظ کسوت و وضع طلبگی خودم که کوس "عاشقان کوی تو الفقر فخری" می زدم. بالاخره روی شوق فطری و ذوق جبلی به راه افتادم و برهه ای از زمان بر در سرایش مکث کردم و با انفعال حلقه بر در زدم چون به حضورش مشرف شدم عذرخواهی کردم که در چنین سرمای سوزان مزاحم شدم. فرمودند: از مدرسه تا بدین جا آمده ای آیا گدایان روز های پیش که در کنار خیابان ها و کوچه ها می نشستند و گدایی می کردند امروز را تعطیل کردند؟ عرض کردم: بازار کسب و کار آنان در چنین روزهای سرد گرم است. فرمودند: گدا ها دست از کارشان نکشیدند ما چرا تعطیل کنیم و گدایی نکنیم.

♻️مراحل #اربعين_كليمي♻️

➿اقتباس و گرفته شده قسمتي از كلام حضرت علامه حسن زاده آملي روحي فداه
كتاب نامه ها برنامه ها

⏪♦️مرحله مواظبت گوش و چشم و زبان

✅جناب دوست جواد است و گدا می خواهد که گدا آئینه جود حق است، گدایی کن تا محتاج خلق نشوی.

من گدا و تمنای وصل او هیهات -
مگر به خواب ببینم جمال و منظر دوست

✅برادرم! به فکر خود باش و از خویشتن غافل مباش. و همواره کشیک نفس بکش و کشیک نفس کشیدن کشکی نیست، از خداوند توفیق بخواه. با ابنای روزگار بساز و مرد تحمل باش و به مثل معروف که چه خوش مثلی است: آسیا باش درشت بستان و نرم بازده. مرد فکر باش که فکر لب عبادت است. مناجات و راز و نیاز با دوست را قطع مکن
قل ما یعؤا بکم ربکم لولا دعاؤکم(18).

⏪♦️مرحله خواندن نماز شب ♦️

✅خلوت شب را از دست مده و به حقیقت بگو الهی آمدم، تا کامروا گردی. سخن و خوراک و خواب باید به قدر ضرورت باشد کلوا واشربوا و لا تسرفوا.

⏪♦️مرحله انس با قرآن ♦️

✅با عهدالله که قرآن مجید است هر روز تجدید عهد کن. صمیمانه دست توسل به دامن پیغمبر و آلش در زن که آن خوبان خدا وسائط فیض حق اند اللهم صل علی محمد و آل محمد.

نمی گویم مقدس نباش ولی مقدس عاقل باش. بس بسی مباش که سخریه این و آن می شوی. فرزانه باش و دیوانه باش. خویشتن را تفویض به حق کن و او را وکیل خود بگیر که تواناتر و داناتر و باوفاتر و مهربان تر و پاینده تر از او نخواهی یافت حسبنا الله و نعم الوکیل.

♻️مراحل #اربعين_كليمي♻️

➿اقتباس و گرفته شده قسمتي از كلام حضرت علامه حسن زاده آملي روحي فداه
كتاب نامه ها برنامه ها

⏪♦️مرحله مواظبت گوش و چشم و زبان

✅جناب دوست جواد است و گدا می خواهد که گدا آئینه جود حق است، گدایی کن تا محتاج خلق نشوی.

[h=1]صاحب نفسی از عالم درون می گوید

[/h]«ده کلمه از صدکلمه در معرفت نفس» علامه حسن زاده آملی
لینک های های جذاب صوتی را حتما اینجا ببینید
یک: آن که در گوهر نفس خود، ساعتی به فکرت بنشیند، دریابد که اگر خود او آن را به تباهی نکشاند هیچکس نتواند آن را تباه کند. و آنچه که او را از تباهی باز می دارد دانش بایسته و کردار شایسته است.
دو: آن که برای خدا یک چله کشیک نفس کشد، چشمه های دانش از دلش بر زبانش آشکار گردد. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرموده است:«من اخلص لله اربعین صباحا ظهرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه».
سه:آنکه خود را ابدی شناخت فکر ابد می کند.
چهار: آن که کشتزارش را وجین نکند، از گیاه هرزه آزار بیند.
پنج:آن که از مرگ می ترسد، از خود می ترسد.
شش: آن را که درد نیست، مرد نیست.
هفت: آن که معاش مادی را وسیله مقامات معنوی نگیرد، سخت در خطاست.هشت: آن که خود را فراموش کرده است، از یاد چه خرسند است؟!
نه: آن که به هر آرمان است، ارزش او همان است.
ده: آن که از صحیفه نفس خود آگاهی ندارد، از کدام کتاب و رساله طرفی می بندد؟!
* برگرفته از کتاب«صد کلمه در معرفت نفس» از علامه حسن زاده آملی(زید عزه)،نشر قیام،76


[/HR]*1.تفسیرموضوعی قرآن از حضرت آیت الله جوادی آملی،با موضوع: اهمیت معرفت نفس
2.تفسیرموضوعی قرآن از حضرت آیت الله جوادی آملی،با موضوع: نیل به معرفت الهی در پرتو تهذیب نفس
3.تفسیرموضوعی قرآن از حضرت آیت الله جوادی آملی،با موضوع: برخی راههای معرفت اجمالی نفس
4.سخنرانی اخلاقی از استاد توکل با موضوع معرفت نفس
5.سخنرانی علامه حسن زاده آملی تحت عنوان هدف از خلقت انسان
6.سخنرانی علامه حسن زاده آملی داستان های حکیمانه

حضرت علامه حسن زاده آملي به قلم خودشان

جنابان فاضل تونی و علیمحمد جولستانی و علامه رفیعی قزوینی

یکی دیگر از اساتید بزرگوارم در تهران عارف بالله حکیم متاله جامع و ادیب متضلع بارع مولایم علامه شیخ محمد حسین فاضل تونی(تغمده الله سبحانه برحمته و رفع الی ذری جنه الذات درجاته) بود که شرح علامه قیصری بر فصوص الحکم شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی و بخشی از شفاء شیخ رئیس ابو علی سینا را پیش ایشان تتلمذ کردم.
و یکی از آن بزرگواران شیخ جلیل مفضال و خدوم علم و کمال و بارع در علوم عقلیه و نقلیه حاج شیخ علیمحمد جولستانی(رحمه الله علیه) بود که در فراگیری لئالی منتظمه در منطق تصنیف متاله سبزواری پیش ایشان شاگردی نمودم.
و از جمله کسانی که خداوند سبحان در تهران از سفره های علمی آنها روزیم داد اساتید بزرگوارم مراجع الامامیه و اعلام الدین و ارکان شب العلم و ارباب الیقین و معالم الهدی و معاقل العلماء و المسلمین الآیات الکبری:حاج میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی، حاج میرزا احمد آشتیانی، حاج شیخ محمد تقی آملی (رفع الله المتعالی درجاتهم) می باشند.
پیش علامه قزوینی پنج سال شاگردی نموده از حضرتش علوم عقلیه و نقلیه را فرا گرفتم.
استاد قزوینی در تبحر و تغلغلش (به خاطر داشتن فکر ناصع و نظر ثاقب و حافظه قوی و ذکاء شدید) در کلیه رشته های معارف حقه الهیه پیش از اجله علماء دین معروف بود همان طور که به سبب بیان بارع وجودت سلیقتش در تفهیم حقایق و تقریر مطالب دشوار مثل سایر در السنه خواص بود. به جانم سوگند او در کمالات روحانی و معارف قرآنی طود تحقیق و تفکیر بود. مرا به "فاضل آملی" وصف می کرد و می خواند و می نامید و به من سفارش می کرد بلکه دستور می داد جهت اقامت به آمل مراجعت نکنم. و باری به من فرمود: به سر جد اطهرم قسمت می دهم در آمل اقامت نکنی چون می ترسم آنجا ضایع بشوی.

حضرت علامه حسن زاده آملي به قلم خودشان

آقایان شیخ محمد تقی آملی و آشتیانی

پیش استاد آ شیخ محمد تقی آملی جهت درس خارج فروع فقهیه و غیر آن مشرف می شدم و همچنین در معارف عقلیه او را بر این شاگرد کوچکش حقی عظیم است.
پیش استاد افخم ربانی حضرت آقای آشتیانی شفاء شیخ رئیس را درس می گرفتم.
برای تک تک این آقایان بر این شاگردشان حقوق روحانی دیگری نیز می باشد. جزاهم الله سبحانه عنا خیر جزاء المعلمین. آری "ان الله لا یضیع اجر المحسنین".
در کتاب فضل العلم کافی به اسناد کلینی از حفص بن قیاث چنین آمده است:امام صادق به من فرمود:هرکس برای خدا علم بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران تعلیم دهد در ملکوت آسمان ها "عظیم" خوانده می شود پس گفته می شود برای خدا یاد گرفت و برای خدا به کار بست و برای خدا یاد داد.
خدای دانا را گواه می گیرم بر این که این بزرگان برای خدا علم آموختند و برای خدا عمل کردند و برای خدا تعلیم دادند.(علیهم صلوات الله و سلامه)

تدریس همراه با تحصیل

از جمله فضل پروردگارم بر من این بود در مدت اقامتم در تهران در طی 13 سال یا بیشتر همراه با اشتغال به تحصیل علوم از آن محاضر عالیه طبق روش معهود و سیره جاریه بین علمای روحانی به تعلیم و تدریس در مدارس روحانی نیز اشتغال داشته توفیق یافتم کتاب های ذیل را تدریس کنم:
معالم الاصول، مطول تفتازانی و قوانین در اصول
کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد در علم کلام
شرح اشارات محقق طوسی در حکمت مشائیه
لئالی منتظمه، جوهر نضید، حاشیه ملا عبدالله و شرح شمسیه در منطق
هیئت فارسی قوشچی، شرح چغمینی، تشریح الافلاک شیخ بهایی، اصول اقلیدس و زیج بهادری در ریاضیات و هیئت و حساب و هندسه

و نیز موفق شدم به یادگیری زبان فرانسوی.

آیت الله حسن زاده آملی:
وقت بسیار اندک است ، وعمر به سرعت در حال گذر،باید به جد بکوشیم تا خودمان را درست بسازیم.


آثار طهارت و وضو از فرمایشات آیت الله حسن زاده آملی

1) بحث طهارت، ابتدایی ترین عمل و مرحله برای رسیدن به کمالات انسانی می باشد.

2) آنچه اصل و محور است نزدیکی دلها است نه نزدیکی تن.

3) اگر دلها به هم رو کنند، قهراً موفقیت هست.

4) فقه شریف مربوط به بدن است و با انجام دادن احکام شرعی، انسان در مرتبه بدن به مقام تجلیه می رسد.

5) شاخصه مرتبه طهارت «وضو» می باشد.

6) قصص قرآنی و نقل وقایع و حوادث مهم در امور مختلف برای شرح و بیان اطوار وجودی انسان و شئون مختلف اوست، به این معنی که هر کسی بخواهد از حیوان بودن به در آید و به مقام انسانیّت برسد، باید مسیری را طیّ کند که در این مسیر همانند پیغمبران دچار حوادث و موانع شود و با مشکلاتی برخورد کند و همانند آنها حلّش کند.

7) باید صفات نفسانی را کشت[ تعدیل کرد] تا بالهای طیران به عالم قدس گشوده شود.

Dirol تعلّق با توحّد سازگار نیست.

9) اگر کسی از لابلای سختی ها بالا نرود، اصلاً بزرگ نمی شود.«لقد خلقنا الإنسان فی کبد».

10) اگر کسی بگوید: من ازدواج نمی کنم تا هنگامی که خود را خوب بسازم، چنین فردی خطا رفته است.

11) وضو راهی برای طهارت از آلودگی است – وضو از بهترین راههای بر طرف نمودن آلودگی قهری در محیط است.

12) وضو و طهارت، تمام اثرات آلودگی تکوینی را بر طرف کرده، انسان را نورانی می کند.

13) دائما وضو داشته باشید.[ مداومت بر وضو].

14) به محض اینکه چشمتان به نامحرمی افتاد یا کمترین دگرگونی در حالات روحانی تان پدید آمد، فورا وضو بگیرید که بسیار کار ساز است.

15) وضو گرفتن، منطقه دل را صاف می کند تا ان شاء الله حرم برای صاحبدلی چون خدا گردد.

16) عزیزان! کار شما نیز عبادت است؛ لذا صبح که به کار می روید، قبل از آن وضویی بگیرید و رو به قبله « یا الله» بگویید سپس به راه بیفتید.

17) هر صبح که برای کار بر می خیزید، وضویی بگیرید، بعد از آن نوزده بار «بسم الله الرحمن الرحیم» را به عدد حروف این آیه مبارکه تلاوت کنید تا آن «وضو» تطهیرتان کند و آن «بسم الله» آفات و بلیّات و شعله های اشتغالات جهنمی دنیا را از شما دور نماید.

18) این قدر به زور بازویتان متّکی نباشید، رزق را باید از جای دیگر بدهند.

19) شما دائما اهل طهارت و پاکی باشید، رزقتان وسیع خواهد شد.

20) یکی از راههای بدست آوردن روزی، وضو است.

#علامه_حسن_زاده_املی

الهی! آن که را عشق نیست، ارزش چیست؟

فلسفه حرف می آورد و عرفان سکوت.
آن عقل را بال و پر می دهد و این عقل را بال و پر می کند.
آن نور است و این نار.
آن درسی بود و این در سینه.
از آن دلشاد شوی و از این دلدار.
از آن خداجو شوی و از این خداخو.
آن به خدا کشاند و این به خدا رساند.
آن راه است و این مقصد.
آن شجر است و این ثمر .
آن فخر است و این فقر .…
آن کجا و این کجا.

هزار و یک نکته، علامه حسن زاده آملی

#علامه_حسن_زاده_املی

« آقای عزیز انسان آن است که با عالم قدس انس دارد و گرنه چون بهائم به چرا آمده است . این قدر بدان که در این نشأه هرچه بمانی نسبت به سرای ابدی آنی است بلکه کمتر از آن است .
♦️برادرم اگر درد داری یکی از نامهای شریف خداوند طبیب است .

به قول خواجه حافظ:

عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

علامه حسن زاده آملي
#نامه_ها_برنامه_ها#ص 31

دحوالارض در اثار علامه حسن زاده املي

♦️نتایج استنباط شده از رتق و فتق
حضرت علامه حسن زاده املي روحى فداه در نتيجه يكم تا چهارم از نتائج مترتب بر ميل كلى و انتقاص آن در رساله قيمه
((رتق و فتق )) پيرامون دحوالارض
مى فرمايد:

✔️✅((1- نتيجه نخست اين كه ، وقتى كه دائره شمسيه (منطقه البروج ) در سطح دايره استواى سماوى قرار گرفته است و با او متحد شده است آب همه جاى كره را فرا مى گيرد و روزگار اين دوره آدميان بسر مى آيد و پايان مى يابد، و دوباره دايره شمسيه از دايره استواى سماوى انفتاح مى يابد بدين بيان :
دايره شمسيه پس از انطباق مذكور يا بسان دوره پيش در جهت شمال دايره استواى سماوى انفتاح مى يابد، و يا بالعكس در جهت جنوب دايره سماوى انفتاح مى يابد؛ كيف كان باز ((دَحْو الارض )) پديد مى آيد، و در صورت اول باز خشكى زمين به سمت شمال خواهد بود و دريا به سمت جنوب ، و در صورت دوم به عكس - يعنى آبادى به جانب جنوب دايره استواى ارضى مى افتد و دريا به شمال آن - و در هر دو صورت بسان دوره گذشته خلقت آدم پيش مى آيد.


@shakhehtoba

دحوالارض گسترده شدن زمين از قبة الارض - يعنى از برآمده ترين جاى زمين - است ، بدين سبب كه شعاع استوايى زمين اطول از شعاع قطبى آن است چه اين كه زمين در حدود قطبين اندك فرونشستگى دارد، و در حدود دايره استوا اندك برآمدگى ؛ لاجرم به سبب تطامن مذكور، نصف قطر استوايى زمين اطول از نصف قطر قطبى آن است ، و در نتيجه زمين كرده تام نيست بلكه شبيه به كرده و شلغمى شكل است ؛ و شعاع استوايى در حدود 9/2 فرسخ ، اطول از شعاع قطبى است . بحث را به تفصيل در درس 16 ((دروس معرفة الوقت القبلة )) و درس 46 و 50 دروس هيئت و ديگر رشته هاى رياضى تقرير و تحرير كرده ايم .

✔️✅2- نتيجه دوم اين كه يكى از معانى و بطون آيه كريمه و اذا قال ربك للملائكة انى جاعل فى الارض خليفة ... (سوره بقره /30) اين است كه پس از انفتاح دو عظيمه ياد شده و دحوالارض جديد، باز انسان به تولد و پس از تولد به توالد بوجود مى آيد، و اين آدميان وجود يافته جديد، جانشين آدميان دوره پيش اند.
در تفاسير وجوهى چند در معنى خليفه گفته آمد، ولكن خليفه بدين معنى را متعرض نشده اند.


@shakhehtoba

✔️✅3_نتيجه سوم اين كه روايت ماءثور از وسائط فيض الهى در تعدد عالم و آدم ، يك وجه بسيار شريف معنى آنها تعدد آدم و عالم مربوط بدين بحث ميل كلى و انطباق و انفتاح معدل النهار و منطقة البروج است .
فخر رازى در تفسير كبيرش در تفسير اين كريمه و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حماء مسنون از سوره مباركه حجر گويد: و نقل فى كتب الشيعة عن محمد بن على الباقر (عليه السلام ) اءنه قال : و قد انقضى قبل آدم الذى هو ابونا اءلف اءلف آدم اءو اكثر...
شيخ اكبر محيى الدين عربى در باب 367 فتوحات مكيه فرمايد...
(ترجمه آن چنين است ) يعنى در واقعه اى شخصى را در طواف ديدم كه به من خبر داد از اجداد من بوده است و نامش را به من گفت ، از زمانش پرسيدم ، در جوابم گفت چهل هزار سال پيش از اين بوده است . پس او را از مدت آدم پرسيدم ، به من گفت از كدام آدم مى پرسى از آدم اقرب ؟ گفت تصديق كن كه من يكى از پيامبرانم و براى عالم مدت نمى شناسم كه آغاز زمان باشد و در آنجا بايستم و سپس از آنجا شروع كنم ، بدان كه خداى سبحان هميشه خالق بوده است و همواره دنيا و آخرت خواهد بود، مدت براى مخلوق است نه در خلق و آفريدن چه اين كه خلق با انفاس دم بدم پديد مى آيد.
✔️✅4_ نتيجه چهارم اين كه اعتقاد به رجعت كه در جوامع روائيه اماميه و كتب كلامى آنان آمده است ، و حتى كتابهاى مستقل در رجعت نوشته اند چنانكه در امامت ، ناظر به همين انطباق و انفتاح دو عظيمه ياد شده است . بدين معنى كه انسان در هر دوره پس از دحوالارض به تولد و پس از #تولد ( به معنی حیوان و موجود زنده ای که بدون پدر و مادر باشد نیز اطلاق می شود، مثل حیوانی که از آب راکد تابستان متولد می شود .)به
#توالد
(توالد در علم حیات یعنی عملی که بوسیله آن افراد جدیدی بوجود می آیند و نوع آنها در بقا استمرار پیدا می کند) كه بوجود مى آيد نياز به انسان كامل و دستورالعمل انسان ساز دارد، و در ميان آنان انسانهاى كامل كه سفراى الهى اند براى ارشاد آدميان مبعوث مى شوند، و به اختلاف تكون امزجه آنان درجات امامت و نبوت و رسالت آنها متفاوت خواهد بود كه تلك الرسل فضلنا بعضهم على بعض (بقره /254) و لقد فضلنا بعض ‍ النبيين على بعض (اسراء /56) در حق آنان صادق است ؛ و اين سفراى الهى به همان روحانيت سفراى پيشين اند فافهم .

#رساله #رتق و #فتق
حضرت علامه حسن زاده املي

قیامت همین الان قیام کرده است:

انسان در عرفان عملى به جايى مى رسد كه چشم برزخيش باز مى شود.
يعنى انسان ها را مطابق سريره و ملكات آنها مشاهده مى كند.
مثلا حشر ما در قيامت،براى انسان هاى معمولى از مسائل ماوراى طبيعت به شمار مى آيد، ولى براى اهلش، الان قيامتشان قيام كرده است.
براى مردان بزرگ و اولياى حق، قيامت در اين دنيا قيام كرده است.
همين طور پله به پله بالا برويد تا مى رسيد به امام عارفين و متقين، امام موحدين، حضرت وصى، جناب امير المومنين على (عليه السلام) كه مى فرمايد:
«لو كشف الغطاء لما ازددت يقينا»
دنيا و آخرت به آن صورتى كه بر ما حجاب است، براى آن حضرت حجاب نيست.

علامه_حسن_زاده آملی، گفت وگو، ص ۲۰۹

⚜علامه حضرت علامه حسن زاده آملی در باب بدن مثالی می فرمایند:

« ازاصول مسلمه ...نتیجه گرفته می شود که هیچ روح انسانی بدون برزخ نخواهد بود منتهی نفوس کاملتر علاوه بر حشر با عالم برزخ حشر با عالم بالاتر نیز دارند ...و حشر نفوس با عوالم به قدر معرفت آنهاست که در روایات « علی قدر منزلته » یا « علی قدر فضایلهم » و « علی قدر عمله » دارد.برازخ نفوس مطابق سوابق زندگانی آنها، یعنی مطابق با ذات خودشان است . به عبارت دیگر اینکه: آنچه از صور که در آنجا مشاهده می کند همان صور ملکات اوست که صفات رذیله به صورت مار وعقرب مجسم می شوند ( یعنی هر یک از صفات رذیله ای که در وجود انسان به صورت ملکه در آمده است شکلی و صورتی از موجودات عذاب آور را می سازد)
چه اینکه صفات حسنه و بهیه به صور ملتذ ظهور می کند ( یعنی به صورتهایی که انسان از آنها لذت میبرد ) که از آن به تجسم اعمال ویا تجسد اعمال ویا تمثل اعمال تعبیر می شود که جزاء نفس عمل است .

آیه قرآن :« انما هی اعمالکم ترد الیکم » همانا اینها اعمال شماست که به شما بازگدانده میشود.
( نمیگوید نتیجه اعمال شماست بلکه می گوید خود اعمال شماست)

پس جهنم وبهشت باطن انسان است. پس انسان به ادراکات وافکار واقوال واعمالش سازنده خود است ومدرکات او عین هویت او و ملکاتش متن گوهر نفس ناطقه او می شوند.

آیه قرآن « قال یا نوح انّه لیس من اهلک انّه عمل غیر صالح» گفت ای نوح همانا نیست فرزند تو از اهل تو همانا او عمل غیر صالح است. » ( طبق برخی از احادیث به عنوان مثال کسی که تکبر در وجود او رسوخ کرده وملکه شده بدن مثالی او به شکل مورچه میگرددو کسی که حیله گری در وجودش رسوخ کرده به شکل روباه میگردد وکسی که از مسخره کردن بسیار لذت میبرد و در جزء ملکات او شده است به شکل میمون در می آید و....)

مآثر آثار - ج1 - ص338

[="Tahoma"][="Navy"]سلام
لطفا کلیپهای این سایت را ببینید
www.zekra1.ir
تجربه مشاهده جهنم
لطفا نشر دهید
یا علیم
[/]

جرعه ای از دریای نماز

عرض کردیم که شهود،غیر از فهم است و نماز عبادتی است که انسان را به مقام شهود می رساند. چرا که شخص نمازگزار در تشهد می گوید:"أشهد أن لا إله إلا الله"، شهادت، همان مقام شهود و شهود، عین دیدن و چشیدن است.
در نماز غوغاهاست. هیچ عبادتی به پایه ی نماز نمی رسد. یک پارچه،همه ی عبادات مقدمه هستند برای این که انسان به نماز بایستد و در آن هنگام به مقام شهود نایل شود.

مصلّی در ابتدای نماز با گفتن اللّه اکبر هر آن چه را که غیر است به عقب می اندازد، چرا که غیر او اجوف است و توخالی؛ وما خواهان وجودیم. پس تو نیز در تکبیرة الاحرام به لباس صمدیتِ حق، مُحرِم شو و جز او را معدوم بدان. اهل حرم باش و از خلق درآی تا به حرمِ حق باریافته و از خود بی خود شوی.پس پیوسته بگو: "إلهی لا تَکِلنی الی نفسی طرفة عینٍ أبداً ولاتَکِلنی الی غیرک طرفة عینٍ أبداً"

[="Tahoma"][="Blue"] در اين مقام از خاطره اى سبوحى از حضرتش بهره مند می گرديم كه فرمود:
(در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى كه در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف ايام در وارداتى ثابت داشتم ، در روياى مبارك سحرى به ارض اقدس ‍ رضوى تشرف حاصل كردم و به زيارت جمال دلاراى ولى الله الاعظم ثامن الحجج على بن موسى الرضا - عليه و على آبائه و ابنائه آلاف التحيه و الثناء - نائل شده ام در آن ليله مباركه قبل از آنكه به حضور با هر النور امام عليه السلام مشرف شوم مرا به مسجدى بردند كه در آن مزار حبيبى از احباء الله بود، و به من فرمودند در كنار اين تربت دو ركعت نماز حاجت بخواه كه برآورده است ، من از روى عشق و علاقه مفرطى كه به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم .
سپس به پيشگاه والاى امام هشتم سلطان دين رضا - روحى لترابته الفداه و خاك درش تاج سرم - رسيدم و عرض ادب نمودم بدون اينكه سخنى بگويم امام كه آگاه به سر من بود و اشتياق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصيل آب حيات علم مى دانست اشاره فرمود كه نزديك بيا.
نزديك رفتم و چشم به روى امام گشودم ديدم با دهانش آب دهانش را جمع كرده و بر لب آورد و به من اشارت فرمود كه بنوش . امام خم شد و من زبانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع كه گويى مى خواستم لبهاى امام را بخورم از كوثر دهانش آب حيات را نوشيدم و در همان حال به قلبم خطور كرد كه امير المومنين على عليه السلام فرمود: پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله آب دهانش را به لبش آورد و من از آن را خوردم كه هزار در علم و از هر درى هزار در ديگر به روى من گشوده شد.
پس از آن امام عليه السلام طى الارض را عملا به من بنمود. چون از آن خواب نوشين شيرين كه از هزاران سال بيدارى من بهتر بود بدر آمدم ، به آن نويد سحر گاهى اميدوارم كه روز به گفتار حافظ شيرين سخن به ترنم آيم كه :

width: 0 align: center

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

width: 0 align: center

و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

width: 0 align: center

چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى

width: 0 align: center

آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند

width: 0 align: center

من اگر كامروا گشتم و خوشدل چه عجب

width: 0 align: center

مستحق بودم و اينها به زكاتم دادند.

آن دیگری گفته است : الهى مولى و آقايم را عین علم آفريدى و از دهن مطهر و كوثر آب حيات وليت حقيقت علم را كه اسم اعظم است به جان مباركش نوشانيدى پس مولایم به حكم اتحاد عاقل بمعقول و آكل به ماكول آنچه را كه از كوثر مطهر و عصمت حضرت ثامن الائمه عليهم السلام چشيده است همان شده است و این چنین شد که مولایم تمثل علم حضرت ولى الله اعظم ثامن الحجج عليه السلام و شيره و عصاره جان حضرتش شد و همه كتابها و مرقومات مولايم تنزلات اين يك تمثل است همانگونه كه با رحمت رحيميه ات ما را از تنزل علمش بهره مند فرمودى همچنان با بارقه نوريه ات به جان عين علم و ذوق و شهود حضرتش نيز نزديك فرما.

[/]



در تکمیل نکته ای که در پست قبلی به عرض محضر انورتان رساندم توجه به این حقیقت اهمیت بسیار دارد که بر مبنای مطالبی که پیرامون مقام ولایت و نبوت انبایی در تاپیک
http://www.askdin.com/showthread.php?t=54423 به عرضتان رسانم به استثناى نبوت تشريعى كه با رحلت حضرت خاتم صلى اللّه عليه و آله منقطع گرديد باب نبوت انبايى و ولايت تكوينى و مقام خلافت يعنى اتصاف بر اوصاف الهى و امامت و عصمت و باب كرامات و تصرف در عالم و امثال اين امور الهى باز است و هر كس را به قدر همت و سعه وجوديش مى تواند از اين حقايق ، حظى باشد و اين منافاتى با مقامات انسانهاى كامل ندارد كه آن ذوات نوريه الهى در افق اعلاى عوالم وجودى به همه نفوس مستعده نداى تعالوا داده اند و همگان را به سفره پر فائده ملكوت دعوت كرده اند به شهادت برهان و عرفان و قرآن ، اين راه همچنان باز است و خلقت انسان براى رسيدن به اين كمالات انسانى است و اولياى حق را دائما از آن ذوات نوريه حظى وافر است كه با عطايا و هبات انبياء و ائمه معصومين عليهم السلام به اين مقامات بلند نائل مى آيند.

حضرت علامه حسن زاده آملي :

باید از الان شروع کرد.هرچه حضور و خلوت و
سکوت و صوم و ذکر و عند الذکر بودن بیشتر
باشد قوی تر میشوید.

دشمن ترين دشمنان.

♦️سعدي در باب هفتم گلستان گويد : بزرگي را پرسيدم از معني اين حديث كه "اعدي عدوك نفسك التي بين جنبيك" ؟

♦️گفت به حكم آنكه هر آن دشمني را كه بر وي احسان كني دوست گردد، مگر # نفس را كه هر چند مدارا بيشتر كني مخالفت زياده كند .

منبع: #هزار_و_يک_نکته.
نکته ۶۵۹
علامه حسن زاده آملی

#مراقبه

♦️مراقبه منجر به حيا ميشود و ملازمه ي حقايق و محاسبه دقايق را در پي دارد ، افضل طاعات ، مراقبه ي حق سبحانه و تعالي ، ودوام بر آن در همه ي اوقات است .

♦️از سعادت مرد اين است كه محاسبه و مراقبه و سياست نفس خويش را به واسطه توجه اش به اين كه خداوند بر او مطلع و شاهد است و لحظه اي از نظر او پنهان نبوده ، از علم او خارج نيست ، بر خود لازم
بدارد ،

منبع:#رساله_لقاء_الله
#استاد_علامه_حسن_زاده املي