از دید وهابیون، ما شیعیان کافر هستیم یا مشرک؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از دید وهابیون، ما شیعیان کافر هستیم یا مشرک؟

سلام
الان داشتم سخنرانی یکی از مفتی های سعودی رو گوش میکردم
تا حالا فکر می کردم از نظر اون ها ما مشرکیم
الان میبینم که میگه کافریم!!!
ملاک اسلام در مذهب حنبلی چیه؟ به چه کسی میگن مسلمان؟

برچسب: 

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

Anoushiravan;822030 نوشت:
سلام
الان داشتم سخنرانی یکی از مفتی های سعودی رو گوش میکردم
تا حالا فکر می کردم از نظر اون ها ما مشرکیم
الان میبینم که میگه کافریم!!!
ملاک اسلام در مذهب حنبلی چیه؟ به چه کسی میگن مسلمان؟

با سلام و عرض ادب

نسبت شرک به شیعه به واسطه ی اعتقاد شیعه به توسل و ولایت اولیای الهی پس از وفاتشان بوده که البته چنین اعتقادی عقیده ای مشترک میان شیعه و بسیاری از اهل سنت بوده است؛لذا وهابیت غیر از شیعه، هر کس که قائل به چنین اعتقادی باشد را مشرک قلمداد می نماید، ولو اینکه در سایر مسائل با آنها وحدت نظر داشته باشند؛ اما نسبت کفر عمدتا بواسطه ی اتهام شیعه به عدم قبول خلافت شیخین و سب صحابه است که برخی از اهل سنت چنین نظری را داشته و دارند.

توضیح:
الف) با نگاهی به تاریخ حیات شیعه مشاهده می گردد که شیعه از دیر باز در معرض تکفیر مخالفین خویش قرار گرفته. این امر در دوران معاصر شدت یافته، به گونه ای که در جریانات تکفیری عنوان شیعه بودن خود به تنهایی مجوز قتل افراد را فراهم ساخته و این درحالی است که در قرآن و سنت ملاک احراز اسلام، اقرار به توحید و پذیرش رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بیان شده است.
قرآن كريم مسلمانان را ازكافر انگاشتن هر كه تظاهر به اسلام نمايد بر حذر داشته است؛ همچنان که می فرماید: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً ...)؛[1]«اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه در راه خدا بيرون مى‏رويد بررسى كنيد و به كسى كه براى شما تظاهر به اسلام مى‏نمايد نگوييد كه تو مؤمن نيستى...».
ودر مورد کسانی که مومنان را عمدا می کشند نیز می فرماید:(وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً)؛[2] «و هر كسى فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است كه جاودانه در آن مى‏ماند و خداوند بر او غضب مى‏كند و از رحمتش او را دور مى‏سازد و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است».

همچنین در اولین صفحات کتابهای روائی اهل سنت همچون صحیح بخاری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل گردیده است: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى يَشْهَدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَيُقِيمُوا الصَّلاَةَ، وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ، فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ عَصَمُوا مِنِّي دِمَاءَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ إِلَّا بِحَقِّ الإِسْلاَمِ، وَحِسَابُهُمْ عَلَى اللَّهِ»؛[3] «من مامور شده ام که تا زمانی با مردم به نبرد بپردازم که گواهی دهند بر اینکه: نیست خدایی جز خدای یکتا و محمد فرستاده ی اوست و نماز برپا دارند و زکات بدهند، هرگاه چنین کنند خونها و مالهای آنان را از من بازداشته اند، مگر در مورد حقوق اسلام، و حساب آنان با خداست».

ب) با نگاهی به فتاوای عالمان اهل سنت علت تکفیر شیعه به دو امر باز می گردد که عبارتند از:

1) انکار خلافت شیخین و غاصب دانستن آنها(از سوی گروهی از اهل سنت)
ابن حجر هیتمی(متوفی974)در کتاب: « الصواعق المحرقة»، می نویسد: «فمذهب أبي حنيفة رضي الله عنه أن من أنكر خلافة الصديق أو عمر فهو كافر على خلاف حكاه بعضهم وقال الصحيح أنه كافر». مذهب ابو حنیفه آن است که کسی که منکر خلافت ابوبکر یا عمر باشد کافر است؛ هر چند که قول دیگری نیز در این میان وجود دارد؛ اما صحیح آن است که چنین شخصی کافر است.
وی همچنین بیان می دارد: «وفي الفتاوى البديعية من أنكر إمامة أبي بكر رضي الله عنه فهو كافر وقال بعضهم وهو مبتدع والصحيح أنه كافر وكذلك من أنكر خلافة عمر في أصح الأقوال»؛[4] «در کتاب فتاوای بدیعیه آمده: هر کس امامت ابوبکر را انکار نماید کافر است و برخی گفته اند که وی اهل بدعت است؛ اما صحیح آن است که وی کافر است. همچنین است حکم کسی که خلافت عمر را انکار نماید بنابر صحیح ترین اقوال».

واین امر درحالی است که هیچ دلیلی بر این فتوا وجود نداشته که بیانگر چنین حکمی باشد؛‌ لذا چنین فتوایی که منسوب به ابو حنیفه نیز می باشد مورد تائید بسیاری از اهل سنت نیست.

2) متهم بودن به سب صحابه
سب و دشنام به صحابه نیز اتهامی است بر شیعه؛ و این در حالی است که شیعه بر اساس تعالیم قرآن و سنت مخالفین خویش را دشنام نمی دهد؛ بلکه آنچه در فرهنگ شیعه است لعن دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) است؛ که در این میان شیعه معتقد است گروهی از صحابه به اهل بیت(علیهم السلام) ظلم نموده وبا دستورات پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) مخالفت ورزیده و مسیر خلافت الهی را تغییر دادند. بدیهی است که شیعه قائل به انحراف جمیع صحابه نبوده؛ بلکه تنها افراد معدودی در دایره ی تبری شیعه قرار گرفته که این افراد نیز جمیع صحابه نمی باشند.
متهم نمودن شیعه به سب نسبت به صحابه در حالی است که در قرآن کریم صحابه به مؤمن و منافق تقسیم شده اند و در روایات صحیح اهل سنت به ارتداد اکثر آنان تصریح شده است.

در حدیث مشهور حوض که در صحیح بخاری آمده است می خوانیم:
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ فَقُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ قُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ الْقَهْقَرَى فَلَا أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ»؛[5] «از رسول خدا(صلي الله عليه وآله وسلم) (در مورد قيامت) نقل شده است که فرمودند : در اين هنگام که من ايستاده ام ، عده ای (را می آورند) وقتی ايشان را مي شناسم شخصی بين من و ايشان آمده پس می گويد بياييد. پس می گويم به کجا؟ پس می گويد قسم به خداوند به سوی آتش. می گويم ايشان را چه شده است؟ می گويد ايشان بعد از تو به سوی گذشتگانشان به عقب بازگشتند. سپس گروه دیگری را می آورند... (به همین شکل)، پس نمی بينم از ايشان کسی نجات يابد مگر مانند شترانی که رها شده اند».(کنایه از تعداد بسيار کم).
بنابراین بر اساس متون پذیرفته شده آنان، اکثر صحابی مرتد شده اند و بیزاری از مرتدین نیز منطبق بر اصول قرآن و سنت است.


[/HR][1] . النساء/94.

[2] .النساء/93.

[3] . صحیح البخاری، کتاب الایمان، باب: فان تابوا و اقاموا الصلاة.

[4] .الصواعق المحرقة، ابن حجر الهیتمی، قسمت آخر کتاب.

[5] .صحیح البخاری، کتاب الرقاق، باب53، حدیث الحوض، ح6458.

2-1. بررسی اقوال علمای اهل سنت در رابطه با سب شیخین:

در این رابطه دو قول در میان علمای اهل سنت وجود دارد:

قول اول: حکم به کفر و قتل ساب الصحابه؛(گروه کمی از اهل سنت قائل به این قول بوده اند).
قول دوم: حکم به فسق ساب الصحابه. قائلین به این قول فتوا به تأدیب شدید چنین شخصی داده اند تا اینکه توبه نماید. اگر چنین شخصی توبه نکرد تأدیب و زدن او استمرار پیدا می کند تا اینکه یا توبه نماید و یا اینکه در زندان بمیرد. جمهور اهل سنت از جمله مالک بن انس و احمد بن حنبل و ابن تیمیه و... این قول را پذیرفته اند.

ابن تیمیه در بیان نظر احمد بن حنبل می نویسد: «فأما من سب أحدا من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم من أهل بيته وغيرهم فقد أطلق الإمام أحمد أنه يضرب ضربا نكالا وتوقف عن قتله وكفره»؛[1] اما کسی که یکی از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از اهل بیت آنحضرت و غیر آنها را دشنام دهد، امام احمد بن حنبل به شکل مطلق گفته که او به گونه ای زده می شود که برای دیگران نیز مایه ی عبرت گردد و احمد بن حنبل از حکم به تکفیر و قتل او خود داری نموده است.

دلیل این قول در نزد قائلین آن عبارت است از:
الف) روایت: «لا تسبوا اصحابی»؛ به اصحابم دشنام ندهید. در این روایت که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) نسبت داده شده است آنحضرت از سب نمودن اصحابشان نهی فرمودند، بدیهی است که چنین عملی در زمان آنحضرت اتفاق افتاده که آنحضرت نهی فرموده اند،واگر چنین سبی حکم قتل را در پی می داشت آنحضرت بیان می فرمودند.

ب) سخن ابوبکر: «ما هی لاحد بعد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم»، حکم قتل تنها مر بوط به دشنام دهنده به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) است.[2]

موفق باشید.


[/HR][1] . الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ابن تیمیه، ج1، ص575.

[2] . مسائل الامام احمد روایة ابنه عبدالله، ص431.

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ ۗ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ 6 الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ 7

قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿١﴾ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿٢﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٣﴾ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ﴿٤﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٥﴾ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ﴿٦﴾


وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّـهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ ۚ وَذَٰلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ ﴿٥﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ أُولَـٰئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ ﴿٦﴾

مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ 31

مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿٣٢﴾

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلُ ۚ كَانَ أَكْثَرُهُم مُّشْرِكِينَ ﴿٤٢﴾

Anoushiravan;822030 نوشت:
سلام
الان داشتم سخنرانی یکی از مفتی های سعودی رو گوش میکردم
تا حالا فکر می کردم از نظر اون ها ما مشرکیم
الان میبینم که میگه کافریم!!!
ملاک اسلام در مذهب حنبلی چیه؟ به چه کسی میگن مسلمان؟

صدرا;822438 نوشت:
نسبت شرک به شیعه به واسطه ی اعتقاد شیعه به توسل و ولایت اولیای الهی پس از وفاتشان بوده که البته چنین اعتقادی عقیده ای مشترک میان شیعه و بسیاری از اهل سنت بوده است؛لذا وهابیت غیر از شیعه، هر کس که قائل به چنین اعتقادی باشد را مشرک قلمداد می نماید، ولو اینکه در سایر مسائل با آنها وحدت نظر داشته باشند؛ اما نسبت کفر عمدتا بواسطه ی اتهام شیعه به عدم قبول خلافت شیخین و سب صحابه است که برخی از اهل سنت چنین نظری را داشته و دارند.

سلام،
برخی از سلفی‌ها که باهاشان بحث می‌کردم علاوه بر مطالب استاد شیعه را به دلیل دیگری هم مشرک می‌دانستند و آن اینکه از نظر ایشان شیعیان اهل بیت علیهم‌السلام را در صفات خاصّ خداوند شریک می‌دانند ... صفاتی مثل سمیع و بصیر که به زعم ایشان خاصّ خداست و اگر یک شیعه بگوید یا علی مدد بعد از ۱۴۰۰ سال که از شهادت ایشان گذشته است این مصداق شرک است چون حضرت علی علیه‌السلام همه جا نیستند و در هر حال و وضعی صدای انسان را نمی‌شنوند و امثال آن ... این اشکالشان هم وجوه متعددی دارد، مثل اینکه بعضاً به برزخ معتقد نیستند و در نتیجه کسی که از دنیا برود را قبول ندارند که به بهشت یا جهنم برزخی برود و می‌گویند در قیامت فقط دوباره محشور می‌شود، یا اینکه اگر باشد هم همه جا نیست و همه چیز را نمی‌شنود و این صفات خاصّ خداست و نباید کسی را در این صفات شریک خدا قرار داد و امثال این شبهات که همه‌اشان از همان قرآن جواب دارد ... حتی گفتن علیه‌السلام بعد از اسم اهل بیت علیهم‌السلام و رفتن به زیارت ایشان را هم به همین دلایل شرک یا در هر صورت خلاف می‌دانند و جالب است که به قرآن هم متمسک می‌شوند، مثل آنجا که خداوند به رسولش می‌فرماید که ای پیامبر تو نمی‌توانی مردگان را شنوا گردانی! حال آنکه با همان قرآن جواب این مطلبشان هم داده می‌شود ...
سجده‌ی بر قبر و مهر در نماز و توسل و اذکاری مانند ناد علی هم عوامل دیگری است که سبب می‌شود تا به خودشان اجازه دهند ما را مشرک بدانند ... خدا هدایتشان کند اگر هدایت‌پذیرند و ...

من کافرم چون پیامبرم حضرت محمد امام اولم به این دلیل که جای پیامبر در جریانات صدر اسلام خوابید و جان خودش را در راه خدا و اسلام گذاشت و همچنین در تمام جنگ های پیامبر با پیامبر بود. در جنگ احد که همه مثل.... فرار میکردن حضرت علی با پیامبر بود. امام دومم کریم اهل بیت امام سومم سالار شهیدان و امام چهارمم سید ساجدین و تا آخر....
من عقلم بهم میگه وقتی کسی پیامبرت شد نزدیکان پیامبر بهترین خلق خدا هستند تا کسانی که کمتر با پیامبر (ص) بودند اصلا هم به شیعه و سنی کاری ندارم من پیرو اهل بیت هستم وسلام

سلام
جالب است ما بخاطر اینکه به اهل بیت(ع) متوسل میشویم ، آن هم درحالیکه میدانیم اگر هم اهل بیت(ع) قدرتی برای کمک به ما دارند این قدرت و اختیار را خداوند به آنها داده ، کافر هستیم ؛ اما آنها که برای خدا شکل ظاهری قائل هستند موحد هستند!! عجب!!

نقل از کتاب "الرسائل الکبری" ابن تیمیه:
العرش فوق ذلک = عرش بالای آسمان هاست
والله فوق عرشه
= خدا هم بالاتر از عرش است!!!! [-O

همچنین این عالِم!!! وهابی در "مجموعه الفتاوی" صفحهء 229 میگوید:
إذا تبين هذا فقد حدث العلماء المرضيون و أولياؤه المقبولون أن محمدا رسول الله يجلسه ربه على العرش معه
علماء بر این اعتقادند که خداوند تعالی ، پیامبر اکرم (ص) را بر عرش کنار خودش می نشاند!!!

ابن تیمیه در کتاب "منهاج السنه" ، میگوید خدا قابل لمس است!!!


همچنین در کتاب "بیان التلبیس الجهمیه" ج 7 ص 290 روایتی از ابن عباس آورده که او از پیامبر(ص) نقل میکند که ایشان فرموده:
رأیت ربّی عزّ وجلّ ، شابّ أمرد و فرده جعد قطط ، فی روضه خضراء
خداوند را به صورت نوجوانى دیدم که هنوز موى صورتش در نیامده ، سرش پرمو و پیچ پیچ (فرفرى) و داراى زیور آلات سرخ بود!!!!!


موضوع قفل شده است