لغزشگاه گناهان در بستر بيماري همسرم (ظرائف روان شناختي در اجراي احكام شرعي)

تب‌های اولیه

54 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لغزشگاه گناهان در بستر بيماري همسرم (ظرائف روان شناختي در اجراي احكام شرعي)

سلام
خسته نباشید.
این اولین تاپیک هست که دارم توی این سایت مینویسم و مهمترین مشکل زندگی منم هست. من تقریباً 30 سال سن دارم و حدود 4 سال هست که ازدواج کردم. هنوز بچه نداریم یعنی تا اومدیم به بچه فکر کنیم دچار یه مشکل بزرگ شدیم. مشکل من از اونجایی شروع شد که همسرم به یه بیماری دچار شد که الان دو سال از بیماریش میگذره. توی این مدت من تمام تلاشم رو کردم که کنارش باشم و اون هم تلاش میکرد که زندگی ما دچار اختلال نشه
اما الان حدود یک سال هست که بخاطر بیماری نمیتونه رابطه جنسی و من هم هیچ وقت بهش اصرار نمیکنم چون شرایطش رو درک میکنم. ولی خب دیگه واقعاً داره بهم فشار میاد. البته بیماری همسرم خیلی حاد نیست ولی شرایطی داره که نمیتونه رابطه زناشويي داشته باشه. اوایلش زیاد برام سخت نبود. بعد از چند ماه یواش یواش تحمل شهوت برام سخت شد. الان که یک ساله رابطه ای نداریم دیگه واقعاً شرایط داره از کنترلم خارج میشه. توی یکی دو ماه گذشته زنهایی سر راهم پیدا میشدن و چند بار نزدیک بود باب رابطه باز بشه که ممکن بود مرتکب زنا بشم ولی باز جلوی خودم رو گرفتم. واقعاً حاضر نیستم یک تار موی همسرم رو با هزارتا از اینا عوض کنم اما
موندم چکار کنم. از طرفی بیماری همسرم رو می بینم و میخوام کنارش باشم و همراهش باشم و از طرفی هم واقعاً دیگه بیشتر از این نمیتونم خودم رو کنترل کنم و دکتر هم گفته لااقل تا یک سال آینده هم امکان ایجاد رابطه برای همسرم وجود نداره
شما قضاوت کنید یک سال بدون هیچ رابطه ای چقدر برای یه مرد سخته و تازه باید لااقل یک سال دیگه هم تحمل کنم. از کسایی که مطلبم رو میخونن عذرخواهی میکنم اما بعضی از شب ها از درد نمیتونم بخوابم (امیدوارم منظورم رو متوجه بشید).
اگه من رو راهنمایی کنید و راهی جلوی پام بذارید واقعاً ممنون میشم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حامی

سلام عليكم
خب اميدوارم كه ماندگاري شما در اين سايت و بين جمع دوستان معنوي و خوب بيشتر باشد
خب شرايط سختي داريد و طبيعتا مديريت شهوت كار بسيار دشواري است. خيلي خيلي مراقب باشيد با توجه به تحريكات بيروني و سايبري بلور ايمانتان نشكند كه معلوم نيست فرصتي براي توبه داشته باشيم. پيامبر مي فرموند من كه پيامبر شما هستم نمي دانم اجل به من مهلت مي دهد پايم را كه برداشته ام هنگام راه رفتن روي زمين بگذارم يا نه.
و پيوسته دعا مي كردند خداياي لحظه اي من را به حال خود رها نكن.
براي ترميم عشق خود با همسرتان تلاش كنيد. براي ارتباط و تقويت اضلاع مثلث عشق ( صميميت + تعهد+شور و شهوت) از متخصص كمك بگيريد تا همسرتان ان شاالله به زودي بهبودي كامل يابند. به سلامت و بهداشت جسم و ذهن و روح خود و همسرتان توجه كنيد.
مراقب باشيد كه سردي زناشويي و بيماري همسرتان روي عشق شما اثري نگذارد و گرفتار بي انصافي در حق او نشود چرا كه يكي از اضلاع مثلث عشق اين جا ضعيف شده است. اين بيماري به او تحميل شده است.

راهكارهايي براي تعديل و مديريت شهوت
عفاف چشمي، شنيداري، تخيلي و... بورزيد
محرك هاي دنياي واقعي و سايبري را مهار كنيد. تدبيري بينديشيد تا مواجهه نشويد و اگر بي اختيار مواجه شديد گريز بهترين هنر است.
ورزش و فعاليت هاي بدني و ذهني نقش زيادي در تقويت قدرت اراده و بدن، و تعديل و تنظيم غدد درون ريز دارد.
معاشرات بد را غربال كنيد تا حد امكان و در برابر ارتباط خود را با اقوام دوستان و همكاران معنوي زيادتر كنيد.
تفريحات و سرگرمي و لذت هاي حلال عاطفي، رفتاري، شناختي، اجتماعي، جسمي و خوراكي و تجسمي بخش مهمي از سبك زندگي شما است كه شما را براي رويارويي با مشكلات، انجام عبادت بهتر، معاشرت و ارتباط سالم با ديگران به خصوص همسر، كسب حلال نيرومند و بانشاط مي كند.
روزه و كم خوري نقش مهمي در كاهش شهوت و تقويت نيروي اراده دارد.
اگر چه طبق نظر متخصص رابطه زناشويي ممنوع است ولي با هشيار كردن همسرتان به شرايط بحراني شهوتتان زمينه تمتعات مشروع ديگر را ايجاد كنيد تا شهوتتان مديريت شود اين راه مشروع براي بسياري از جوانان كه از همسر بي بهره هستند نيست بنابراين مديريت شهوت از اين جهت براي شما بيشتر است ولي از جهتي كه منبع تهييج شهوت در دسترس شما است ممكن است كارتان را سخت تر كند تلاش كنيد تا زمان بهبودي حال همسر از شيوه هاي ياد شده براي مديريت شهوت و ارضاي حلال كمك بگيريد.
ولي
اگر در عمل نتوانستيد به دليل طولاني شدن بيماري همسر، ضعف اراده يا شدت شهوت، اين غريزه را مهار كنيد هرگز گرد گناهان جنسي نگرديد. براي بهداشت معنوي خود و جامعه راه هاي شرعي ديگر بر شما واجب مي شود، ولي حتما براي اين كار زير نظر مشاور ديني باشيد. براي حفظ امنيت رواني همسرتان هرگز درباره اين راهكار شرعي به ايشان چيزي نگوييد، و دقت كنيد راهكار شرعي جديد در مجموع اضطراب هايش بيشتر از آرامشش نباشد بنابراين با تدبير عمل كنيد و از آسيب ها و سوءاستفاده ها پيشگيري كنيد.
مراقب باشيد كه اين راه ها شما را از زندگي زناشويي دور نكند و گرفتار تنوع طلبي و بي انصافي نسبت به همسر و برخورد سرد با او نشويم.

[="Navy"]

حامی;819383 نوشت:
اگر در عمل نتوانستيد به دليل طولاني شدن بيماري همسر، ضعف اراده يا شدت شهوت، اين غريزه را مهار كنيد هرگز گرد گناهان جنسي نگرديد. براي بهداشت معنوي خود و جامعه راه هاي شرعي ديگر بر شما واجب مي شود، ولي حتما براي اين كار زير نظر مشاور ديني باشيد. براي حفظ امنيت رواني همسرتان هرگز درباره اين راهكار شرعي به ايشان چيزي نگوييد، و دقت كنيد راهكار شرعي جديد در مجموع اضطراب هايش بيشتر از آرامشش نباشد بنابراين با تدبير عمل كنيد و از آسيب ها و سوءاستفاده ها پيشگيري كنيد.
مراقب باشيد كه اين راه ها شما را از زندگي زناشويي دور نكند و گرفتار تنوع طلبي و بي انصافي نسبت به همسر و برخورد سرد با او نشويم.

سلام وعرض ادب
استادسوالی داشتم:
مثلا فرض کنیم این اتفاق برعکس شده باشه.
یعنی اقامریض شده باشنو....
همه راه حلهایی که گفتیدبرای خانم هم قابل اجراست
بغیراز
این مورداخر
خب خانم مثلاهمه راهحلهایی که گفتیدبغیرازاخری روانجام میده امابازم شهوت کنترل نمیشه وازبین نمیره و...
پیشنهادتون به این خانم چیه؟[/]

زهرا73;819394 نوشت:
سلام وعرض ادب
استادسوالی داشتم:
مثلا فرض کنیم این اتفاق برعکس شده باشه.
یعنی اقامریض شده باشنو....
همه راه حلهایی که گفتیدبرای خانم هم قابل اجراست
بغیراز
این مورداخر
خب خانم مثلاهمه راهحلهایی که گفتیدبغیرازاخری روانجام میده امابازم شهوت کنترل نمیشه وازبین نمیره و...
پیشنهادتون به این خانم چیه؟

خب يا ما قبول داريم اسلام دين جامعي است يا نه
اگر با تحقيق و عقل اسلام را پذيرفتيم و وارد دايره دين شديم بايد بينيم شرع براي اين جا چه راه كاري داده است
هر چند براي ما پذيرشش سخت باشد
بايد متشرع باشيم
اگر اسلام را قبول نداشته باشيم كه نه مرد برايش اين مشكل مطرح است نه زن
ولي فقط بايد براي قيامت مان پاسخ هايي قانع كننده داشته باشيم
برخي از مردان مانند بيماران قطع نخاعي هستند كه مسائل زناشويي ندارند بايد هشيار باشند همسر خود را اسير نكنند
زن هم اگر به گناه مي افتد لازم نيست اين ارتباط عاطفي با همسر را داشته باشد ولي رابطه معنوي با خدا را به هم بزند و آخرتش را تباه كند
بنابراين زن مخير است اينجا كه در خواست طلاق بدهد و جدا شوند و هرگز دور گناه نچرخد و به خود و شوهر و خدايش خيانت نكند. جدا شود و رابطه مشروع ديگري را شروع كند
بهتر است اين درخواست طلاق را خود مرد به زن بدهد و او را مأخوذ به حيا نكند و زن هم اين جا حيا نكند چون ايمانش در خطر است. اگر مرد متوجه نيست نزديكان به مرد را هشيار كنند

سلام
آقا شما وضعیتت خیلی سخته
به هیچ وجه خیانت نکن گناه زنا و اینجور داستانا ی چیزه گناه شکستن دل خانومت و خیانت بهش ی چیز خیلی بدی تریه
حق ناس آدم رو نابود میکنه
من اگر جای شما بودم قطعا تو ی سال کم میوردم شما که تا اینجا رو تونستی بقیشم دوام بیار

[="Tahoma"][="DarkGreen"]من به عنوان یک زن اگه ببینم با حضورم تو زندگی شوهرم نمیتونم نیازش رو رفع کنم خودم جدا میشم
حتی اگه اون هم مانع بشه هرطور شده جدا میشم.

بس که اینجا خونده بودم مردها نمیتونن تحمل کنن و میرن سراغ کسی دیگه
و نمیتونم با این سایه شوم رو زندگیم کنار بیام که غیر از من کسی هم تو زندگی همسرم هست.
سختی های عنوان بیوه رو آسونتر تحمل میکنم تا این نگرانی رو.

دعامیکنم خیلی دعامیکنم خیلی خیلی دعا میکنم براتون
که بتونین تحمل کنین
اونقد که هیچوقت پشیمون نشین که ای کاش چندماه دیگه صبر میکردم
و هرگز به اعتماد همسرم لطمه نمیزدم حتی تو ذهن خودم .

آدم های صبوری مث شما آدم رو به مثبت اندیشی نزدیک میکنن.[/]

سلام

خدا ان شا الله اجر خیرتون بده ودر این راه ثابت قدم نگه دارتون باشه تا بهبودی کامل همسرتون

ولی همون طور که استاد فرمودند شما خیلی راه های دیگه دارید تا بتونید از همسرتون ارضا بشید کافیه خودتون و همسرتون اون راه ها رو که حلال هم هستند یاد بگیرید، احتمالا استاد حامی در خصوصی می تونن در این راه کمکتون کنن

Irani30;818974 نوشت:
سلام
خسته نباشید.
این اولین تاپیک هست که دارم توی این سایت مینویسم و مهمترین مشکل زندگی منم هست. من تقریباً 30 سال سن دارم و حدود 4 سال هست که ازدواج کردم. هنوز بچه نداریم یعنی تا اومدیم به بچه فکر کنیم دچار یه مشکل بزرگ شدیم. مشکل من از اونجایی شروع شد که همسرم به یه بیماری دچار شد که الان دو سال از بیماریش میگذره. توی این مدت من تمام تلاشم رو کردم که کنارش باشم و اون هم تلاش میکرد که زندگی ما دچار اختلال نشه
اما الان حدود یک سال هست که بخاطر بیماری نمیتونه رابطه جنسی و من هم هیچ وقت بهش اصرار نمیکنم چون شرایطش رو درک میکنم. ولی خب دیگه واقعاً داره بهم فشار میاد. البته بیماری همسرم خیلی حاد نیست ولی شرایطی داره که نمیتونه رابطه زناشويي داشته باشه. اوایلش زیاد برام سخت نبود. بعد از چند ماه یواش یواش تحمل شهوت برام سخت شد. الان که یک ساله رابطه ای نداریم دیگه واقعاً شرایط داره از کنترلم خارج میشه. توی یکی دو ماه گذشته زنهایی سر راهم پیدا میشدن و چند بار نزدیک بود باب رابطه باز بشه که ممکن بود مرتکب زنا بشم ولی باز جلوی خودم رو گرفتم. واقعاً حاضر نیستم یک تار موی همسرم رو با هزارتا از اینا عوض کنم اما
موندم چکار کنم. از طرفی بیماری همسرم رو می بینم و میخوام کنارش باشم و همراهش باشم و از طرفی هم واقعاً دیگه بیشتر از این نمیتونم خودم رو کنترل کنم و دکتر هم گفته لااقل تا یک سال آینده هم امکان ایجاد رابطه برای همسرم وجود نداره
شما قضاوت کنید یک سال بدون هیچ رابطه ای چقدر برای یه مرد سخته و تازه باید لااقل یک سال دیگه هم تحمل کنم. از کسایی که مطلبم رو میخونن عذرخواهی میکنم اما بعضی از شب ها از درد نمیتونم بخوابم (امیدوارم منظورم رو متوجه بشید).
اگه من رو راهنمایی کنید و راهی جلوی پام بذارید واقعاً ممنون میشم

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
با اوصافی و شرایطی که شما ذکر کردید . درحال حاضر بهترین راه حل متعه است. با مشورت با کارشناسان امور دینی و تحقیق و بررسی سعی کنید خانمی با ایمان و آبرو را که بنا به دلایلی حاضر به ازدواج موقت است را پیدا کرده و به ایشان پیشنهاد ازدواح موقت بدهید . یقینا چنین افرادی کم نیستند. فقط مراقب باشید در تور زنان تن فروش و خیابانی نیفتید و سعی کنید خانمتان متوجه این قضیه نشود تا به روحیه و عواطفش لطمه ای وارد نشود. فقط قبلش حتما احکام مربوط به ازدواج موقت را فرابگیرید. اگر هم خانمتان متوجه شد خیلی موقر و متین و معقول شرایط خود را برایش توضیح داده و قانعش کنید که این کار شما هم به صلاح خودتان بوده و هم به صلاح او و این کار نه قانونا و نه شرعا مشکلی ندارد و شما مجبور به این کاربودید.
درپناه خداوند موفق و پیروز باشید

Irani30;818974 نوشت:
اگه من رو راهنمایی کنید و راهی جلوی پام بذارید واقعاً ممنون میشم

سلام
اسلام در مدت معلوم (فی المدة المعلومة) راهکار هایی دارد که دوستان مطرح کردند
اللهم انا نعوذ بك ‌من‌ نزغات الشيطان الرجيم ‌و‌ كيده ‌و‌ مكائده ، ‌و‌ ‌من‌ الثقة بأمانيه ‌و‌ مواعيده ‌و‌ غروره ‌و‌ مصائده ؛و أن يطمع نفسه ‌فى‌ اضلالنا عن طاعتك ، ‌و‌ امتهاننا بمعصيتك ، أو أن يحسن عندنا ‌ما‌ حسن لنا ، أو أن يثقل علينا ‌ما‌ كره الينا ؛
خدايا ! ‌از‌ وسوسه هاى شيطان رانده شده ‌و‌ حيله ‌و‌ مكرهاى ‌او‌ ‌و‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌كه‌ ‌به‌ دروغ ‌ها‌ ‌و‌ وعده ‌ها‌ ‌و‌ فريب ‌ها‌ ‌و‌ دام هاى ‌او‌ اعتماد كنيم ، ‌به‌ ‌تو‌ پناه ‌مى‌ بريم. خدايا ! ‌به‌ ‌تو‌ پناه ‌مى‌ بريم ‌از‌ اين ‌كه‌ ‌شیطان در‌ گمراه ساختن ‌ما‌ ‌از‌ طريق بندگى ‌تو‌ طمع ورزد ‌و‌ ‌ما‌ ‌را‌ ‌از‌ رهگذر مخالفت ‌با‌ ‌تو‌ خوار كند ‌و‌ ‌يا‌ اين ‌كه‌ ‌هر‌ ‌چه‌ ‌را‌ ‌در‌ نظر ‌ما‌ زيبا جلوه دهد ، نيكو ببينيم ، ‌يا‌ ‌آن‌ ‌چه‌ ‌را‌ منفور جلوه دهد ، ‌بر‌ ‌ما‌ دشوار آيد.

فقط یک نکته را به عرض برسانم که انسان باید حواسش جمع باشد که شیطان در کمین است تا عمل حلال را در نزد انسان قبیح جلوه دهد تا از طریق بستن راه های حلال انسان را به سمت اعمال حرام بکشاند و البته انسان ابتدا چه بسا خودش را هم مصون از گناه و اشتباهات بداند که من یکسال تحمل کردم و می توانم یا من علاقه ای به گناه ندارم و یا حتی اینکه مثلا اگر من کار شرعی که مورد تایید خداوند به نحو وجوب و یا استحباب است را انجام دهم خیانت به همسر است و ... اما خود همین هم یکی از دام های شیطان است لذا عموم فقها می فرمایند اگر انسان خوف وقوع در حرام دارد واجب است که ازدواج (در این شرایط موقت) داشته باشد.

mortaz1450;819597 نوشت:
من به عنوان یک زن اگه ببینم با حضورم تو زندگی شوهرم نمیتونم نیازش رو رفع کنم خودم جدا میشم
حتی اگه اون هم مانع بشه هرطور شده جدا میشم.

بس که اینجا خونده بودم مردها نمیتونن تحمل کنن و میرن سراغ کسی دیگه
و نمیتونم با این سایه شوم رو زندگیم کنار بیام که غیر از من کسی هم تو زندگی همسرم هست.
سختی های عنوان بیوه رو آسونتر تحمل میکنم تا این نگرانی رو.


خب
بله قطعا اين امر با غيرت و حس تملك زن همخوان نيست ولي
بايد در هر لحظه از زندگي وظيفه شرعي و اخلاقي خود را انجام دهيم
نبايد احساس مان بر رضايت خدا غلبه كند
احساسي عمل كردن انسان را از چاله خارج مي كند و به چاه مي اندازد
در اين مواقع بايد حتما با افراد متدين و با تجربه مشورت كنيم كه هيجاني تصميم نگيريم

Irani30;818974 نوشت:
سلام
خسته نباشید.
این اولین تاپیک هست که دارم توی این سایت مینویسم و مهمترین مشکل زندگی منم هست. من تقریباً 30 سال سن دارم و حدود 4 سال هست که ازدواج کردم. هنوز بچه نداریم یعنی تا اومدیم به بچه فکر کنیم دچار یه مشکل بزرگ شدیم. مشکل من از اونجایی شروع شد که همسرم به یه بیماری دچار شد که الان دو سال از بیماریش میگذره. توی این مدت من تمام تلاشم رو کردم که کنارش باشم و اون هم تلاش میکرد که زندگی ما دچار اختلال نشه
اما الان حدود یک سال هست که بخاطر بیماری نمیتونه رابطه جنسی و من هم هیچ وقت بهش اصرار نمیکنم چون شرایطش رو درک میکنم. ولی خب دیگه واقعاً داره بهم فشار میاد. البته بیماری همسرم خیلی حاد نیست ولی شرایطی داره که نمیتونه رابطه زناشويي داشته باشه. اوایلش زیاد برام سخت نبود. بعد از چند ماه یواش یواش تحمل شهوت برام سخت شد. الان که یک ساله رابطه ای نداریم دیگه واقعاً شرایط داره از کنترلم خارج میشه. توی یکی دو ماه گذشته زنهایی سر راهم پیدا میشدن و چند بار نزدیک بود باب رابطه باز بشه که ممکن بود مرتکب زنا بشم ولی باز جلوی خودم رو گرفتم. واقعاً حاضر نیستم یک تار موی همسرم رو با هزارتا از اینا عوض کنم اما
موندم چکار کنم. از طرفی بیماری همسرم رو می بینم و میخوام کنارش باشم و همراهش باشم و از طرفی هم واقعاً دیگه بیشتر از این نمیتونم خودم رو کنترل کنم و دکتر هم گفته لااقل تا یک سال آینده هم امکان ایجاد رابطه برای همسرم وجود نداره
شما قضاوت کنید یک سال بدون هیچ رابطه ای چقدر برای یه مرد سخته و تازه باید لااقل یک سال دیگه هم تحمل کنم. از کسایی که مطلبم رو میخونن عذرخواهی میکنم اما بعضی از شب ها از درد نمیتونم بخوابم (امیدوارم منظورم رو متوجه بشید).
اگه من رو راهنمایی کنید و راهی جلوی پام بذارید واقعاً ممنون میشم

با سلام و احترام

استمناء با همسر حرام نیست ...

صیغه هم حرام نیست ...

ازدواج دائم دوم هم حرام نیست ....

این سه راه چه خوف گناه باشد و چه نباشد بر شما حلال است اگر چه زنتان سالم و سرحال باشد ....

اما آنجا که خوف گناه باشد بر شما واجب است به اینها عمل کنید

اگر تصمیم به انتخاب راه اول گرفتید اما استمناء با همسر خوف را برطرف نکرد باید به صیغه یا ازدواج دوم فکر کنید ....

حالا یکی را انتخاب کن ....

طبعا اگر شما چنین مشکلی داشتید و خانمتان سالم بود

باید راه استمناء یا طلاق را در پیش می گرفت ...


بزرگواران
احكام شرعي را بايد با توجه به ظرائف روان شناختي انجام داد اين كه چيزي شرعي است درست ولي اگر ظرائف روان شناختي رعايت نشود زندگي تباه مي شود

اجازه دهيد بنده از جهت مردانه خودمان مثالي بزنم
تصور كنيد
مادر همسر شما كودك همسايه را به دليل اين كه مادرش بيمار بوده شير داده است الان پسر هيكل مند و قوي و رشيدي شده است زياد هم مقيد نيست ولي به هر حال با برادر رضاعي همسر شما است
آيا صرف اين كه شرعا محرم است غيرت مردانه شما اجازه مي دهد كه خانم شما مانند برادران خودش با او بگو و بخند داشته باشد و پوشش راحتي نزدش داشته باشد؟
بعد مي دانم اين حكم شرعي را راحت بپذيريد. پس حق را گاهي بايد با لعاب شيرين استعمال كنيم

نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد

غيرت مردانه گاهي مجوز شرعي ندارد
همان طور كه غيرت زنانه گاهي مجوز شرعي ندارد
ولي در كل اصل غيرت مشروع براي استحكام روابط همسران و برچيدن گناهاني مانند خيانت زنا ( خيانت به خود و همسر و انسان ديگر و همسر او و جامعه انساني) لازم است

حامی;819820 نوشت:
بزرگواران
احكام شرعي را بايد با توجه به ظرائف روان شناختي انجام داد اين كه چيزي شرعي است درست ولي اگر ظرائف روان شناختي رعايت نشود زندگي تباه مي شود

اجازه دهيد بنده از جهت مردانه خودمان مثالي بزنم
تصور كنيد
مادر همسر شما كودك همسايه را به دليل اين كه مادرش بيمار بوده شير داده است الان پسر هيكل مند و قوي و رشيدي شده است زياد هم مقيد نيست ولي به هر حال با برادر رضاعي همسر شما است
آيا صرف اين كه شرعا محرم است غيرت مردانه شما اجازه مي دهد كه خانم شما مانند برادران خودش با او بگو و بخند داشته باشد و پوشش راحتي نزدش داشته باشد؟
بعد مي دانم اين حكم شرعي را راحت بپذيريد. پس حق را گاهي بايد با لعاب شيرين استعمال كنيم

نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد

غيرت مردانه گاهي مجوز شرعي ندارد
همان طور كه غيرت زنانه گاهي مجوز شرعي ندارد
ولي در كل اصل غيرت مشروع براي استحكام روابط همسران و برچيدن گناهاني مانند خيانت زنا ( خيانت به خود و همسر و انسان ديگر و همسر او و جامعه انساني) لازم است

بعيد مي دونم نكاتي كه بالا گفته ام دركش خيلي سخت باشد.
يك تجربه باليني
جواني در جلسه مشاوره مي گفت: بعد از عقد ديدم همسرم با جناق دست داد و دست و رو بوسي كرد. داشتم ديوانه مي شدم چون خانواده ها و باجناقم خيلي مقيد بودند
همسرم را كنار كشيدم و برآشفتم كه اين چه كاري بود؟ چرا اين كار را كردي؟
گفت: با اين آقا محرم هستم وقتي مادرم مريض بود از شير خواهرم در كودكي خورده ام.
شرعا ايرادي نداشت
زن اصرار داشت كه چون كارم ايرادي ندارد شوهرم نبايد به من گير دهد چون من مثل دختر او بودم در زندگي و با آنها بزرگ شده ام
و شوهر اصرار داشت كه غيرت من اجازه نمي دهد. و اگر بخواهد ادامه دهد من طلاقش مي دهم.
گفتم بالاخره ما اگر قرار است زندگي متعبدانه و شرعي داشته باشيم بايد اصل شرع را رعايت كنيم ولي به خانم هم تذكر دادم كه درست است كار شما شرعي است ولي به خاطر روحيه همسرت و عرفيات كمي مراعاتش را بكنيد ضربه نخورد.
البته نيز تذكر دادم كه برخي از پوشش ها و رفتار ممكن است محرك باشد و خواهر بايد حتي نزد پدر و برادر تني خودش هم احتياط كند.

بنابراين دوستان براي داشتن زندگي ديني نزد بزرگان دين برويم و از انها خوشه معرفت كسب كنيم و خودرأيي نباشيم. مهره هاي يك ماشين را مي توانيم با ابزار خاصش باز كنيم كه خود مهره آسيب نبينيد مي توانيم با انبردست يا ابزرهاي ديگر هم باز كنيم ولي با زورورزي و زخمي كردن مهره. ظرايف روان شناختي در اجرايي احكام شرعي مهم است

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

حامی;819824 نوشت:
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

اگر به احكام شكر اخلاق نزنيم
زندگي تلخ مي شود
مولي علي فرمودند زن گل است
پس اگر با ظرافت احكامش را رعايت كنيم زود زود پژمرده مي شود
به اعتقاد بنده چون خانم ها از اين ظرافت هاي دين بي خبر اند معمولا
و چون آقايون زمخت حرف مي زنند غالبا
فكر مي كنند كه دين به آنها ظلم كرده است
شما سوره بقره آيات مربوط به طلاق را تلاوت فرماييد مي بينيد كه چگونه خداوند از حقوق زن دفاع كرده است و او را از بازيچه بودن و ملعبه بودن در دست اعراب جاهلي نجات داده است

خانم هاي محترم
ظرائف روان شناختي سوره بقره آيات 222 تا 241 را با مادر يا يكي از دوستان خود مورد تأمل قرار دهيد
اصلا يك سوره به نام زنان داريم ولي براي مردان چنين سوره اي نداريم از اين بالاتر

برخي مي گويند چرا خداوند همه چيز را در قرآن نفرموده است مثل اين ظرائف روان شناختي؟
خب خدا به ما عقل مرحمت فرموده است و با رهنمون هاي وجدان و فطرت و انبيا و ائمه انتظار مي رود هوس را مهار كنيم تا ظرائف و شيريني هاي دين و عرفان را ببينيم و دريابيم

چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی

گر به اقلیم عشق روی آری
همه آفاق گلستان بینی
...
چشم بگشا به گلستان و ببین
جلوهٔ آب صاف در گل و خار

حامی;819820 نوشت:
احكام شرعي را بايد با توجه به ظرائف روان شناختي انجام داد اين كه چيزي شرعي است درست ولي اگر ظرائف روان شناختي رعايت نشود زندگي تباه مي شود

اجازه دهيد بنده از جهت مردانه خودمان مثالي بزنم
تصور كنيد
مادر همسر شما كودك همسايه را به دليل اين كه مادرش بيمار بوده شير داده است الان پسر هيكل مند و قوي و رشيدي شده است زياد هم مقيد نيست ولي به هر حال با برادر رضاعي همسر شما است
آيا صرف اين كه شرعا محرم است غيرت مردانه شما اجازه مي دهد كه خانم شما مانند برادران خودش با او بگو و بخند داشته باشد و پوشش راحتي نزدش داشته باشد؟
بعد مي دانم اين حكم شرعي را راحت بپذيريد. پس حق را گاهي بايد با لعاب شيرين استعمال كنيم

نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد

غيرت مردانه گاهي مجوز شرعي ندارد
همان طور كه غيرت زنانه گاهي مجوز شرعي ندارد
ولي در كل اصل غيرت مشروع براي استحكام روابط همسران و برچيدن گناهاني مانند خيانت زنا ( خيانت به خود و همسر و انسان ديگر و همسر او و جامعه انساني) لازم است

@};-@};-@};-

حامی;819399 نوشت:
بايد متشرع باشيم

[=arial]سلام
با توجه به گفته های خودتون
در همچین مسئله ای شرع به جنس آقا میگه:
همه سعیتو بکن که صبر کنی
نشد با راههای دیگه شهوتتو مدیریت کن
نشد برای اینکه توی گناه نیفتی کاملا حلاله برو یه زن دیگه هم بگیر

حالا قضیه برعکس شده شرع به خانم میگه :
صبر کن
نشد شهوتتو مدیریت کن
نشد برو طلاق بگیر

چیزیی که من در احکام اینچنینی متوجه نمیشم اینه که :
وقتی یه آقا میگه زنمو دوس دارم و نمیخوام طلاقش بدم ولی نمیتونه باهام رابطه داشته باشه
کسی نمیگه چون دوسش داری بخاطرش صبر کن
همه میگن مواظب باش متوجه نشه که دلش نشکنه
ولی بخاطر اینکه تو گناه نیفتی برو یه زن دیگه بگیر
ولی وقتی یه خانم میگه شوهرمو دوس دارم و نمیخوام ازش طلاق بگیرم ولی نمیتونه رابطه داشته باشه
همه میگن اگه دوست داشتنت واقعیه صبر کن
اگه نمیتونی خداحافظ برو

بحث من سر این نیست که در چنین مواقعی خانم هم اجازه داشته باشه ازدواج دیگری بکنه با وجود شوهرش
بحث من اینه که چرا آقاهه میتونه عشق و علاقه شو داشته باشه و
برای رفع شهوتش با یکی دیگه هم باشه
ولی خانم مجبوره بین عشق و شهوتش یکی رو انتخاب کنه؟؟؟؟

و از اونجایی که سالهاست کسی توضیح درستی در مورد اینجور احکام نمیده
به جای شرع از کلمه شارع استفاده میکنم
که حتی اگه شده با یه نخ باریک به دینم وصل باشم و نگم احکامش ایراد داره
چون با همه احترامی که براتون قائلم
مطمئنم اگه سوالم رو از معصوم حی و حاضر می پرسیدم نمی گفت متشرع باشیم ....
بلکه دلیل این حکمو واسم توضیح میداد
و توضیح با توجیه خیلی فرق داره .

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

رهگذر آسمان;819836 نوشت:
مطمئنم اگه سوالم رو از معصوم حی و حاضر می پرسیدم نمی گفت متشرع باشیم ....
بلکه دلیل این حکمو واسم توضیح میداد
و توضیح با توجیه خیلی فرق داره .

متشرع بودن به اين است كه گاهي از ميل خود بگذريم
ميل خود را حق خود ندانيم
اگر بدانيم كه خداوند حكيم است و با تحقيق وارده دايره دين شده باشيم لازم نيست فلسفه همه احكام را بدانيم مي گوييم چون خداي خالق حكيم گفته سمعا و طاعتا

مطمئن باشيم حكم خداوند همه جانبه است يعني ممكن است جايي احساس تلخي شود ولي در ابعاد ديگر زندگي شيرين كننده است
ارث زن نصف است ولي ارث مرد كامل است اينجا براي زن تلخ است ولي جايي ديگر خداوند حكيم نفقه و مهريه را براي مرد واجب مي كند نه براي زن.
تصور كنيد مردي كه نمي تواند شهوتش را كنترل كند اگر بخواهد به زور و براي رضايت همسرش راه شرعي ديگر را انتخاب نكند آيا احتمال ندارد فنر شهوت او جايي در رود و فاجعه به بار آورد؟
چرا تصور مي شود هميشه زناي با بيگانگان است؟
در مشاوره ها داريم مردي با خواهرزنش ارتباط داشته مردي با مادرزنش ارتباط داشته مردي با دخترش ارتباط داشته مردي با دختر خواهر همسرش و....
علم الله انكم تختانون انفسكم .....
در پادگان شريعت بگويم بله قربان
دين مانند يك خوشه انگور است يك يا دو حبه را كل دين ندانيم.
..
در روابط همسران غالبا ابتدئا شهوت مرد محرك و گرما بخش است بعد شهوت زن شروع مي شود و تشديد مي شود بنابراين يك زن بيوه ممكن است سال ها زندگي كند و نياز جنسي شديدي حس نكند ولي مردي در مراسم هفتم همسرش هوايي شود
دست خودش هم نيست
خب اگر خانم ها اين را درك نكنند
ممكن است اگر مادرشان به رحمت خدا برود به پدرشان هم بگويند بهتر است تو هم همين جا دفن شوي
اگر شهوت مرد و تمكين همسر نبود
مرد مي گفت مگر مغز خر خورده ام نفقه بدهم و مهريه
مگر مغز خر خورده ام جان بكنم يك عمر بدهم به ديگري
مگر مغز خر خورده ام محدوديت هاي شريك زندگي را بپذيرم[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;819842 نوشت:
اگر شهوت مرد و تمكين همسر نبود
مرد مي گفت مگر مغز خر خورده ام نفقه بدهم و مهريه
مگر مغز خر خورده ام جان بكنم يك عمر بدهم به ديگري
مگر مغز خر خورده ام محدوديت هاي شريك زندگي را بپذيرم

براي گريز از اين محدوديت ها است كه معمولا مردان مايه دار از ازدواج گريزان هستند
دو روز قبل خانمي تماس گرفته بود شوهرش حسابي مايه دار بود و شمال تهران زندگي مي كرد هر هفته اين شوهر با دوستانش شمال مي رفتند و زن متوجه شده بود كه او با چندين دختر است
مي گفت اگر حرفي بزنم مي گويد مهريه ات را نقدي مي دهم برو در حالي كه من بار دار هستم من اصلا نبايد بپرسم كه با كي بودي؟ اين خانم ها در تلگرام كيا هستند؟
و...
ديني كه خانم ها زيادي دل پري ازش دارند يك گناه بزرگ دارد و آن خوش خدمتي به زنان است
دستورات دين مهار كننده است
اخلاق باز نرمش اين مهار كنندگي را بيشتر مي كند
دين با تقويت تفكر و عقل مرد را از هوسراني جدا مي كند و به زهد مي كشاند و تهجد و دل كندن از ماديات

اگر
اگر
اگر
اگر
اگر
خانمي تمايل دارد زندگي راحتي داشته باشد كه با طبع زنانه اش همخوان باشد ناچار است زندگي ديني را با جان و دل بپذيرد و همسري گزينش كند كه متعبد و اخلاقي باشد اين بهترين گزينه است و گرنه
اگر لج كند و برود سراغ فردي كه اهل دين و اخلاق و انصاف نيست
قبر خود را با گزينش اشتباه خود كنده است[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;819844 نوشت:
اگر
اگر
اگر
اگر
اگر
خانمي تمايل دارد زندگي راحتي داشته باشد كه با طبع زنانه اش همخوان باشد ناچار است زندگي ديني را با جان و دل بپذيرد و همسري گزينش كند كه متعبد و اخلاقي باشد اين بهترين گزينه است و گرنه
اگر لج كند و برود سراغ فردي كه اهل دين و اخلاق و انصاف نيست
قبر خود را با گزينش اشتباه خود كنده است

رفت پيش امام گفت براي دخترم خواستگار اومده چه كنم
فرمود به كسي بده كه ديندار باشد و اخلاقي
اگر مشكل هم داشتند به او ظلم نمي كند
.
.
.
.
بزرگوران
يكي از دوستان روحاني بنده حداقل 8 سال است كه در تصادفي خانمش قطع نخاع شده است ايشان حافظ قران است و درس تفسير براي حافظان قران مي گويد
با عشق و علاقه هنوز با همسرش زندگي مي كند و همه سختي هاي اين زندگي را با جان ودل خريده است
ولي
اگر فردي اخلاقي نباشد و با انصاف ممكن است ظلم كند
اين به معناي اين نيست كه بگويم همه مردان در چنين شرايطي بايد اين طور عمل كنند
اگر مردي نتواند خود را كنترل كند
و احتمال دارد به تدريج سمت خداي ناكرده ارتباط با كودك، محارم همسرش يا خودش برود و... كدام بهتر است؟
بله
اگر مردي اخلاقي باشد و در چنين شرايطي قرار گيرد كه مجبور شود براي دوري از خيانت و زنا ازدواج كند كاري نمي كند كه نو كه اومد به بازار كهنه شود دل آزار
معلمي را مي شناسم پير است 24 ساعت با اين همسرش است 24 ساعت با او ( ولي اخلاق او زبانزد مردم است)
مردي را هم مي شناسم با ازدواج دوم زن و بجه اش را معلق رها كرده است و دو ماه يكبار هم سر نمي زند ( مردم هم از اخلاق اجتماعي اين مرد راضي نيستند چه رسد به همسرانش - همسر دوم هم نبايد زياد خوشش باشد چون بي انصاف بودن مردش مي تواند دردسر برايش بيافريند و روزي سرنوشت همسر اول به سراغ او هم بيايد)[/]

حامی;819820 نوشت:

بزرگواران
احكام شرعي را بايد با توجه به ظرائف روان شناختي انجام داد اين كه چيزي شرعي است درست ولي اگر ظرائف روان شناختي رعايت نشود زندگي تباه مي شود

اجازه دهيد بنده از جهت مردانه خودمان مثالي بزنم
تصور كنيد
مادر همسر شما كودك همسايه را به دليل اين كه مادرش بيمار بوده شير داده است الان پسر هيكل مند و قوي و رشيدي شده است زياد هم مقيد نيست ولي به هر حال با برادر رضاعي همسر شما است
آيا صرف اين كه شرعا محرم است غيرت مردانه شما اجازه مي دهد كه خانم شما مانند برادران خودش با او بگو و بخند داشته باشد و پوشش راحتي نزدش داشته باشد؟
بعد مي دانم اين حكم شرعي را راحت بپذيريد. پس حق را گاهي بايد با لعاب شيرين استعمال كنيم

نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد

غيرت مردانه گاهي مجوز شرعي ندارد
همان طور كه غيرت زنانه گاهي مجوز شرعي ندارد
ولي در كل اصل غيرت مشروع براي استحكام روابط همسران و برچيدن گناهاني مانند خيانت زنا ( خيانت به خود و همسر و انسان ديگر و همسر او و جامعه انساني) لازم است

بزرگوار یا بزرگواران ؟

دوما !!!
علیک السلام !!!

سوما
با واجب خدا باری نکنید.... توجیه نیاورید ... واجب واجب است بزرگواران !

چهارما
اگر ایرادی دارید دقیقا مشخص کنید کجای کلام ما ایراد داشت

بدرود با صد درود

حامی;819844 نوشت:
خانمي تمايل دارد زندگي راحتي داشته باشد كه با طبع زنانه اش همخوان باشد ناچار است زندگي ديني را با جان و دل بپذيرد و همسري گزينش كند كه متعبد و اخلاقي باشد اين بهترين گزينه است و گرنه
اگر لج كند و برود سراغ فردي كه اهل دين و اخلاق و انصاف نيست
قبر خود را با گزينش اشتباه خود كنده است

متعبد واخلاقی

ظرایف روانشناختی باعث شده واجب خدا واجب نباشد ...

انا لله و انا الیه راجعون Smile

و طاها;819849 نوشت:
بزرگوار یا بزرگواران ؟

سلام عليكم و رحمت الله و بركاته
فكر كردم ها در طاها نشانه جمع است:)

حامی;819824 نوشت:
بعيد مي دونم نكاتي كه بالا گفته ام دركش خيلي سخت باشد.
يك تجربه باليني
جواني در جلسه مشاوره مي گفت: بعد از عقد ديدم همسرم با جناق دست داد و دست و رو بوسي كرد. داشتم ديوانه مي شدم چون خانواده ها و باجناقم خيلي مقيد بودند
همسرم را كنار كشيدم و برآشفتم كه اين چه كاري بود؟ چرا اين كار را كردي؟
گفت: با اين آقا محرم هستم وقتي مادرم مريض بود از شير خواهرم در كودكي خورده ام.
شرعا ايرادي نداشت
زن اصرار داشت كه چون كارم ايرادي ندارد شوهرم نبايد به من گير دهد چون من مثل دختر او بودم در زندگي و با آنها بزرگ شده ام
و شوهر اصرار داشت كه غيرت من اجازه نمي دهد. و اگر بخواهد ادامه دهد من طلاقش مي دهم.
گفتم بالاخره ما اگر قرار است زندگي متعبدانه و شرعي داشته باشيم بايد اصل شرع را رعايت كنيم ولي به خانم هم تذكر دادم كه درست است كار شما شرعي است ولي به خاطر روحيه همسرت و عرفيات كمي مراعاتش را بكنيد ضربه نخورد.
البته نيز تذكر دادم كه برخي از پوشش ها و رفتار ممكن است محرك باشد و خواهر بايد حتي نزد پدر و برادر تني خودش هم احتياط كند.

عجب پس دركش زياد هم راحت نبوده
فلسفه ملاصدرا كه نگفتم خيلي راحت بودها ي باز ديگر يه شكولات بخوريد و دوباره مطلب را نوش جان كنيد

شما جاي اين آقا بوديد و همسرتان مي گفت ما شرعا محرم هستيم و مي خواهم نزد باجناقت راحت بروم چه مي كرديد؟
دقت فرماييد
من نگفتم شرعيات را فداي عرفيات كنيك
دقت
دقت چيزي اضافه بر متنم را به بنده نسبت ندهيد لطفا

حامی;819831 نوشت:
اگر به احكام شكر اخلاق نزنيم
زندگي تلخ مي شود

شكر اخلاق زدن به شرع يعني ترك واجبات
در ثاني
ازدواج دائمش هم واجب نيست مگر در شرايطي
چه رسد به موقت و متعدد و مجددش
اگر هم جايي واجب شود اگر بهره اي از اخلاق و وجدان در اجراي آن نباشد حتما آن مرد برچسب بزرگي از حق كشي و ظلم و بي انصافي خواهد خورد
بعد هم لازم نيست اين مرد تو بوق و كرنا كند كه مي خواهد دينش را حفظ كند
اغلب اعتراض هاي زنان به بي انصافي هايي است كه مي بينند
من خودم كه مشاور هستم اگر 50 ازدواج دوم ديده باشم 5 موردش را هم با الگو قراني هماهنگ نمي بينم
بله
دو نفر را حي و حاضر سراغ دارم كه با دو همسرش در يك منزل زندگي مي كنند
استادي داشتيد از اساتيد مطرح روان شناسي كه سال ها امريكا تدريس مي كرده و سه همسر دارد
خب
اينها شخصيتشان باليده و اخلاقشان نسبتا جامع و ثبات هيجاني داشته اند
اين افراد همسري را كه هم كه انتخاب كرده اند براساس معيارهاي ارزشي بوده و نه صرفا از روي خوشكلي و زيبايي
ديده ام زني كه بويي از اخلاق نبرده بود چه طور مردش را دعوت به بردگي زن اول مي كرد و مردش را به بندگي خود در آورد و بعد هم پولش را بالا كشيد و رفت
اخلاق
اخلاق
اخلاق
اخلاق
شيريني بخش به
احكام
احكام
احكام

حامی;819859 نوشت:

سلام عليكم و رحمت الله و بركاته
فكر كردم ها در طاها نشانه جمع است:)

عجب پس دركش زياد هم راحت نبوده
فلسفه ملاصدرا كه نگفتم خيلي راحت بودها ي باز ديگر يه شكولات بخوريد و دوباره مطلب را نوش جان كنيد

شما جاي اين آقا بوديد و همسرتان مي گفت ما شرعا محرم هستيم و مي خواهم نزد باجناقت راحت بروم چه مي كرديد؟
دقت فرماييد
من نگفتم شرعيات را فداي عرفيات كنيك
دقت
دقت چيزي اضافه بر متنم را به بنده نسبت ندهيد لطفا

شكر اخلاق زدن به شرع يعني ترك واجبات
در ثاني
ازدواج دائمش هم واجب نيست مگر در شرايطي
چه رسد به موقت و متعدد و مجددش
اگر هم جايي واجب شود اگر بهره اي از اخلاق و وجدان در اجراي آن نباشد حتما آن مرد برچسب بزرگي از حق كشي و ظلم و بي انصافي خواهد خورد
بعد هم لازم نيست اين مرد تو بوق و كرنا كند كه مي خواهد دينش را حفظ كند
اغلب اعتراض هاي زنان به بي انصافي هايي است كه مي بينند
من خودم كه مشاور هستم اگر 50 ازدواج دوم ديده باشم 5 موردش را هم با الگو قراني هماهنگ نمي بينم
بله
دو نفر را حي و حاضر سراغ دارم كه با دو همسرش در يك منزل زندگي مي كنند
استادي داشتيد از اساتيد مطرح روان شناسي كه سال ها امريكا تدريس مي كرده و سه همسر دارد
خب
اينها شخصيتشان باليده و اخلاقشان نسبتا جامع و ثبات هيجاني داشته اند
اين افراد همسري را كه هم كه انتخاب كرده اند براساس معيارهاي ارزشي بوده و نه صرفا از روي خوشكلي و زيبايي
ديده ام زني كه بويي از اخلاق نبرده بود چه طور مردش را دعوت به بردگي زن اول مي كرد و مردش را به بندگي خود در آورد و بعد هم پولش را بالا كشيد و رفت
اخلاق
اخلاق
اخلاق
اخلاق
شيريني بخش به
احكام
احكام
احكام

سلام علیکم

فکر می کنم بحث برای شما حکم بازی را دارد ( ها جمع است! ....شکلات خوردن ...

پس کارشناس محترم احترام دیگران را حفظ کنید ... ادب را هم رعایت کنید... برای شما خوب نیست... )

دقت دقت
دقت دقت

کجای حرف من ایراد داشت
دقیقا مشخص کنید
وقتی مشخص کردید به صحبتهای شما که ربطی هم ندارد جواب خواهم داد

منتظرم
اشکال مطلب را نقل بزنید و بگویید کجایش مشکل داشته است

منتظرم
فرصت را از دست ندهید
....
سعی نکنید با توجیه کردن
واجب خدا را نادید بگیرید

Irani30;818974 نوشت:
سلام
سلام به شما دوست گرامي
شايد بشود گفت من حال شما را بهتر درك ميكنم چون تقريباً اتفاقاتي مشابه شما براي من هم اتفاق افتاده. البته مشكل من مدت كمتري است كه اتفاق افتاده و يك پسر 2 ساله هم داريم
يعني من علاوه بر مشكل بيماري همسرم ، بايد به تربيت فرزندم در اين شرايط سخت هم شديداً تمركز كنم

بگذريم....


گفتني ها را جناب "حامي" گفتند ، فقط به شما پيشنهاد ميكنم هر تصميمي قرار است بگيريد ، خوب درموردش فكر كنيد ، با ديد باز عمل كنيد و حتماً از افراد آگاه مشورت بگيريد
تفاوتي ندارد اين تصميم چه باشد در هر صورت نكات بالا لازم است

مثلاً اگر قرار است به اين صبركردن ادامه بدهيد ، به اين فكر كنيد ممكن است نياز جنسي آنقدر به شما فشار بياورد كه در يك آن نتوانيد خودتان را كنترل كنيد و دست به اقدامي بزنيد كه ديگر نشود آن را جبران كرد. يا برعكس اگر ميخواهيد زن ديگري را عقدموقت كنيد ، بايد به اين فكر كنيد كه ممكن است دچار مشكلات جديدي بشويد. مثلاً ممكن است دلبستگي ايجاد بشود ، يا ممكن است در همراهي با همسرتان اختلال پيش بيايد يا اتفاقاتي مثل اينها. لذا براي هر اقدامي بايد بسيار حساب شده قدم برداريد. اميدوارم خداوند همسر شما و تمام بيماران را شفا بدهد. همسر مرا هم دعا بفرمائيد

و طاها;819861 نوشت:
فکر می کنم بحث برای شما حکم بازی را دارد ( ها جمع است! ....شکلات خوردن ...

پس کارشناس محترم احترام دیگران را حفظ کنید ... ادب را هم رعایت کنید... برای شما خوب نیست... )

سلام
ممنون از تذكر اخلاقي شما
ان شاالله
تلاشم را مي كنم كه ادب و اخلاق را راعايت كنم اگر غير از اين بود كه اين جا هم نبودم
بنده به اشتباه از شما نقل قول كرده بودم
خطاب بزرگواران هم به همه كاربران بود
به طور كلي مثل اين كه كسي در جمعي كنفرانس مي دهد براي همه.
به همين دليل هم سلام نكردم چون لزومي ندارد براي هر پستي سلام كنم هر چند آروزي سلامتي شما و كاربران را قلبا مي خواهم از خدا.

و طاها;819861 نوشت:
کجای حرف من ایراد داشت
دقیقا مشخص کنید
وقتی مشخص کردید به صحبتهای شما که ربطی هم ندارد جواب خواهم داد

منتظرم
اشکال مطلب را نقل بزنید و بگویید کجایش مشکل داشته است

منتظرم
فرصت را از دست ندهید
....
سعی نکنید با توجیه کردن
واجب خدا را نادید بگیرید

درباره درستي سخن شما بنده حرفي ندارم في الجمله
اگر اشكالي به سخن شما داشتم كه در پاسخم نمي گفتم كه گاهي ازدواج (موقت يا دائم) واجب مي شود
بنابراين ترك واجب را هم تجويز نمي كنم بنگريد:

حامی;819383 نوشت:
اگر در عمل نتوانستيد به دليل طولاني شدن بيماري همسر، ضعف اراده يا شدت شهوت، اين غريزه را مهار كنيد هرگز گرد گناهان جنسي نگرديد. براي بهداشت معنوي خود و جامعه راه هاي شرعي ديگر بر شما واجب مي شود، ولي حتما براي اين كار زير نظر مشاور ديني باشيد. براي حفظ امنيت رواني همسرتان هرگز درباره اين راهكار شرعي به ايشان چيزي نگوييد، و دقت كنيد راهكار شرعي جديد در مجموع اضطراب هايش بيشتر از آرامشش نباشد بنابراين با تدبير عمل كنيد و از آسيب ها و سوءاستفاده ها پيشگيري كنيد.
مراقب باشيد كه اين راه ها شما را از زندگي زناشويي دور نكند و گرفتار تنوع طلبي و بي انصافي نسبت به همسر و برخورد سرد با او نشويم.

فقط به نكات روان شناختي و اخلاقي مسائل شرعي و احكام خمس تذكر داده ام
كه شما هم بعيد مي دانم اينجا حرفي داشته باشيد.
.................
*بزرگوار با يك مزاح ساده بين بحث هاي جدي به هم نريزيد. عبارات در فضاي مجازي گويا نيستند چه بسا تصوري كنيم يا كنيد از عبارات كه منظور اصلي گوينده نباشد
به هر حال اگر اسائه ادبي شده عذرخواهي مي كنم آخه بابام هميشه مي گفتند كه اگر عذر خواهي كنم نمي ميرم من هم بارها اين را تجربه كرده ام و نمردم

حامی;819884 نوشت:

سلام
ممنون از تذكر اخلاقي شما
ان شاالله
تلاشم را مي كنم كه ادب و اخلاق را راعايت كنم اگر غير از اين بود كه اين جا هم نبودم
بنده

به اشتباه از شما نقل قول كرده بودم
خطاب بزرگواران هم به همه كاربران بود
به طور كلي مثل اين كه كسي در جمعي كنفرانس مي دهد براي همه.
به همين دليل هم سلام نكردم چون لزومي ندارد براي هر پستي سلام كنم هر چند آروزي سلامتي شما و كاربران را قلبا مي خواهم از خدا.

درباره درستي سخن شما بنده حرفي ندارم في الجمله
اگر اشكالي به سخن شما داشتم كه در پاسخم نمي گفتم كه گاهي ازدواج (موقت يا دائم) واجب مي شود
بنابراين ترك واجب را هم تجويز نمي كنم
فقط به نكات روان شناختي و اخلاقي مسائل شرعي و احكام خمس تذكر داده ام
كه شما هم بعيد مي دانم اينجا حرفي داشته باشيد.
.................
*بزرگوار با يك مزاح ساده بين بحث هاي جدي به هم نريزيد. عبارات در فضاي مجازي گويا نيستند چه بسا تصوري كنيم يا كنيد از عبارات كه منظور اصلي گوينده نباشد
به هر حال اگر اسائه ادبي شده عذرخواهي مي كنم آخه بابام همشه مي گفت اگر عذر خواهي كنم نمي ميرم من هم بارها اين را تجربه كرده ام و نمردم

علیکم السلام

اتفاقا جهت شناخت فی الجمله ای که از شما داشتم
این سوال را طرح کردم :
بزرگوار یا بزرگواران؟
چون انتظار داشتم مخاطبتان تنها بنده نباشم

اما به هر حال همینکه از بنده نقل گرفتید خودش جای سوال دارد....
ممنون از تذکر شما اما
به هر حال میفرمایید ایرادی در کلام بنده ندیده اید.....
اگر قصد شما صرفا یک تذکر بوده باید شفاف بیان کنید چون ان طور که شما نوشتید و نقل گرفتید جز نقد مطلب ما نیست....
من بعد اگر میخواهید تذکر عمومی بدهید از بنده نقل نگیرید
مثل بقیه کاربران تذکرتان را بیان کنید.... لازم نیست از شخص خاصی نقل بگیرید...
اما اینکه میگویید فی الجمله چه معنایی دارد؟.....

بنده با نکات روانشناسی مخالفتی ندارم به همین جهت گفتم ارتباطی با صحبت بنده ندارد ....

رسول اکرم هم عصبانی شده اند ....
اما برای خدا
ما هم برای کسانی که با واجبات خدا و کلامی که در بیان واجبات خدا است
این چنین برخوردی داشته باشند عصبانی خواهیم شد...
مزاح نیز جا دارد...شما بهتر میدانید ....

حامی;819842 نوشت:
چرا تصور مي شود هميشه زناي با بيگانگان است؟
در مشاوره ها داريم مردي با خواهرزنش ارتباط داشته مردي با مادرزنش ارتباط داشته مردي با دخترش ارتباط داشته مردي با دختر خواهر همسرش و....

[=arial]سلام
ممنون از پاسخگوییتون
ولی فکر کنم متوجه عرض بنده نشدین
اولا من نه مشکلی با احکام دین دارم
نه از اون آدمایی هستم که دینو تا جایی قبول میکنم که به کامم باشه
اتفاقا اگه دقت کنین همه ایرادهارو متوجه متشرعین میدونم نه شرع
ثانیا اگه شما به حکم مشاور بودنتون با چنین اتفاقاتی مواجه هستین
بنده چند موردشو به عینه دیدم
ولی اونی که من دیدم اولا خانم بود که با برادرشوهرش زنا میکرد
ثانیا شوهرش در صحت کامل جسمی و جنسی بود
پس قبول کنین اونی که فیلش یاد دیار خواهرزنشو میکنه کاری به سلامت و بیماری زنش نداره
بالاخره با یه توجیهی میره سراغ هوسش

سوالی که من پرسیدم و جواب ندادین این بود که :
چرا همیشه برای آقایون راه سومی هست تو اینجور مواقع ( ازدواج مجدد)
ولی زن مجبوره یا صبر کنه یا طلاق بگیره؟
چرا به هیچ مردی نمیگیم اگه عشقت به همسرت واقعیه صبرکن
اگه نمیتونی خب طلاقش بده و با یکی دیگه ازدواج کن
به خدا سوالم خیلی واضحه و جوابشم ارث نصفه و نفقه نیست که مدام میکوبین تو سر خانوما.
به خوبی هم میفهمم که حکم حکم خداست
ولی وقتی میگم چرا دعام مستجاب نمیشه؟ میگین حکمت خدا
وقتی میگم چرا حکم کنیز و دست به دست شدنش؟ میگین حکم خدا
وقتی میگم هیچ زناکاری واسه انجام زنا سور نمیده چرا چهارتا شاهد؟ میگین حکم خدا
وقتی میگم خیلیا تو زن اول عدالتشون میلنگه چرا مجوز ازدواج دوم و سوم و ... ؟ میگین به شرطها
میگم خب رعایت که نمیکنن میگن حکم خداست میگیرم میگین آره خب حکم خدا
میگم چرا انقدر توصیه به والدین و دریغ از توصیه ای نسبت به فرزندان؟ میگین قرآن و حکم خدا

و ته همهشون میگین قرار نیست ما فلسفه احکام خدارو بدونیم
من میمونم و یه دینی که حنجرمون پاره شد بسکه گفتیم حقه
ولی به احکامش که رسید حق نداشتیم فلسفشو بدونیم
ولی معصوم هم که پس پرده اس
پس من میمونم و شمایی که قراره تو نبود امامم یه کاری کنی پای این دین جونمم بدم
نه اینکه بگین متشرع باشیم ....

چند درصد امثال من میرن دنبال جواب سوالاشون؟
و چند درصد دیگمون به حکم شارعان دین متشرع میشیم و ته زندگی میفهمیم هیچی از دین نفهمیدیم
و ایمانمون به بادی بند بود؟

و طاها;819813 نوشت:
اگر تصمیم به انتخاب راه اول گرفتید اما استمناء با همسر خوف را برطرف نکرد باید به صیغه یا ازدواج دوم فکر کنید ....

حالا یکی را انتخاب کن ....

سلام وعرض ادب

بزرگوار آخه چرا واسه ی یه بیماری موقت (یه ساله) میبایست ازدواج دوم اون هم دائم رو توصیه کرد؟

رهگذر آسمان;819892 نوشت:
سوالی که من پرسیدم و جواب ندادین این بود که :
چرا همیشه برای آقایون راه سومی هست تو اینجور مواقع ( ازدواج مجدد)
ولی زن مجبوره یا صبر کنه یا طلاق بگیره؟
چرا به هیچ مردی نمیگیم اگه عشقت به همسرت واقعیه صبرکن
اگه نمیتونی خب طلاقش بده و با یکی دیگه ازدواج کن

سلام عليكم
خب اين راه ها را بنده و امثال بنده ارائه نداده ايم اين راه حال ها چيزي است كه كارشناسان شرع و مجتهدان ( اعم از آقا و خانم) از منابع معتبر اسلام (قرآن و حديثي و روايي) استنباط كرده اند
خب مرد اگر عشقش به زنش واقعي نبود كه راحت تر طلاق مي داد
اين كه با وجود همسر اول، همسر دوم را مي گيرد نشان دهنده عشق به همسر اول است ( ببينيد اين كه در جامعه افرادي ظلم مي كنند حكم اسلام زير سؤال نمي رود و بحث مان درباره مرد عادل است)
و
اين طور كه ما از اخلاق و شرع دور مي شويم
اين احتمال زياد است كه مردان سريع زن اول را كنار بزنند و به دنبال همسر ديگر بروند
اگر مرد عادلي زن دوم مي گيرد هزاران تعهد در قبال او دارد.
اگر مردي كاملا هوس باز و بي دين باشد به نفعش است كه ازدواج نكند و محدوديت زيادي را قبول نكند يا اگر ازدواج كرد زن اول را طلاق دهد
ما اين را دقت نمي كنيم

....
به نظرم بيشتر بايد نگران شيوع زنا در جامعه باشيم و تمايل به ازدواج دوم با اين تورم سنگين زياد شيوع ندارد ولي روابط آزاد كه تعهدي در ان نيست و محدوديتي در حال شيوع است
آقاياني كه كار آزاد دارند اين خطر را با گوشت و پوست و استخوانشان لمس مي كنند
طوري كه اگر مردي خانمش بيمار باشد و ناچار باشد ازدواج دوم كند بيشتر او را تشويق مي كنند به بي قيدي و روابط آزاد و تنوع طلبي تا اين كه خودش محدود كند به يك خانم ديگر با حفظ تعهدات نسبت به همسر اول
نمي دونم چه طور بگويم كه
مثلا يك آقا در دانشگاه با بيست خانم ارتباط دارد و تمايلي به ازدواج ندارد
چه طور بگويم كه مرداني به بهانه مأموريت كار با افراد پليدتر از خود شمال مي روند يا تركيه و....
از نظر شما آقايي كه ازدواج دوم مي كند هوسران است ولي با توجه به فسادهاي اين جامعه اگر اين مرد اهل انصاف باشد انسان شريفي و محترم است كه به ناموس مردم تعرض نمي كند
...
ولي دركل

اين دنيا از اين جهت براي افرادي محل دل بستن و دل كندن است

فرزند اول با فرزند دوم (فرزند اول بايد تمرين كند حسادتش را درمان كند و والدين هم بايد مراقب باشند دامن نزنند به حسادت
مادر شوهر و عروس ( مادر شوهر بايد تمرين كند كه بايد حسادتش را درمان كند و عروس و داماد هم بايد مراقب باشند دامن نزنند به حسادت مادر شوهر )
همسر اول و همسر دوم ( همسر اول بايد تمرين كند كه حسادتش را كم كند و زن دوم و شوهر نبايد به اين حسادت دامن بزنند)
سوره بقره را دقت كنيد
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ
155
الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
156
* أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»
157

«قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و کاهش در مال ها و جان ها و میوه‏ ها، آزمایش مى‏ کنیم و بشارت ده به استقامت‏ کنندگان!
* آنها که هر گاه مصیبتى به ایشان مى ‏رسد، مى‏ گویند: «ما از آنِ خدائیم و به سوى او باز مى‏گردیم!»
* اینها، همان ها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدایت‏ یافتگان!»

طبيعتا
ازدواج دوم شوهر براي زن اول آزمايش است (كاهش اموال و ثمرات)
براي زن دوم هم آزمايش است نبايد با هر مردي ازدواج كند بايد تلاش كند مردي را انتخاب كند كه شخصيت باليده داشته باشد و صفت عدالت و انصاف را ( نبايد خودخواه شود نبايد تشويق كننده مرد به بي انصافي باشد)
براي خود مرد هم آزمايش است (بايد تلاش كند عدالت را برقرار كند و فقط با يكي زندگي را به سر نبرد)

اگر
اگر
اگر
ما مردان و زنان خودمان به جايي محكوم كردن تشويق مي كرديم كه گروهي مردان عادل مرفه ازدواج كنند و زناني را تشويق كنيم همسر دوم شوند كه سازگار هستند
يك عادل د يك عادله با هم زندگي خوبي را مي سازند طوري كه همسر اول كدخدايي هم بكند ( به قول خانمي كه همسر اول بود و از شوهرش راضي نو كه اومد به بازار كهنه مي شود عتيقه و قيمتي)

مشكل اين است
كه ما عموما خودمان را خيلي قبول داريم
فكر مي كنم خودمان با انصاف هستيم
دقت كنيم دايره ازدواج متعدد گروه خاصي را شامل مي شود از خود متشكر نباشند مردان ناعادل و
زنان هم بي جهت با اسلام در نيفتند
خيلي از زنان كه شوهرشان انصاف ندارند توجه داشته باشند كه اسلام اينها را عادل نمي داند بنابراين در صورت ازدواج همسر و بي عدالتي به اسلام بدبين نشويد

سلام علیکم و رحمه الله

رهگذر آسمان;819836 نوشت:
در همچین مسئله ای شرع به جنس آقا میگه:
همه سعیتو بکن که صبر کنی
نشد با راههای دیگه شهوتتو مدیریت کن
نشد برای اینکه توی گناه نیفتی کاملا حلاله برو یه زن دیگه هم بگیر

حالا قضیه برعکس شده شرع به خانم میگه :
صبر کن
نشد شهوتتو مدیریت کن
نشد برو طلاق بگیر


رهگذر آسمان;819836 نوشت:
چیزیی که من در احکام اینچنینی متوجه نمیشم اینه که :
وقتی یه آقا میگه زنمو دوس دارم و نمیخوام طلاقش بدم ولی نمیتونه باهام رابطه داشته باشه
کسی نمیگه چون دوسش داری بخاطرش صبر کن
همه میگن مواظب باش متوجه نشه که دلش نشکنه
ولی بخاطر اینکه تو گناه نیفتی برو یه زن دیگه بگیر
ولی وقتی یه خانم میگه شوهرمو دوس دارم و نمیخوام ازش طلاق بگیرم ولی نمیتونه رابطه داشته باشه
همه میگن اگه دوست داشتنت واقعیه صبر کن
اگه نمیتونی خداحافظ برو

رهگذر آسمان;819836 نوشت:
بحث من سر این نیست که در چنین مواقعی خانم هم اجازه داشته باشه ازدواج دیگری بکنه با وجود شوهرش
بحث من اینه که چرا آقاهه میتونه عشق و علاقه شو داشته باشه و
برای رفع شهوتش با یکی دیگه هم باشه
ولی خانم مجبوره بین عشق و شهوتش یکی رو انتخاب کنه؟؟؟؟

رهگذر آسمان;819836 نوشت:
مطمئنم اگه سوالم رو از معصوم حی و حاضر می پرسیدم نمی گفت متشرع باشیم ....
بلکه دلیل این حکمو واسم توضیح میداد

بزرگوار در چند پیام دیدم که روی این سوال تاکید دارید...مختصر نظر شخصی خودم را عرض می کنم , امیدوارم که مفید واقع گردد...

مقدمه:
یک جفت دوقلو که به دنیا میان یا همسان هستند یا ناهمسان..
همسان ها اونهایی هستند که ظاهرشون خیلی شبیه به هم هستش ولی روحیات و خصوصیات و احساسات و عواطفشون نمیدونم چقدر به هم شبیه هستش...کار تحقیقی نکرده ام ولی بعید می دونم که همیشه همونقدر که ظاهرشون شبیه هستش, این ویژگیهاشون هم یکی باشد.
یک جفت دوقلوی نا همسان, اختلاف ظاهری زیادی دارند و احساسات و عواطف و معمولا مختلف و گاهی متضادی دارند...
حالا دو پسر را در نظر بگیرید که از یک پدر و مادر هستند ولی اختلاف سنی دارند, ممکنه یکیشون خیلی عاشق پیشه و عاطفی باشه و یکیشون خیلی اقتصادی و خشک و بی روح و....
حالا دو مرد را در نظر بگیرید که از دوکشور مختلف هستند....ممکن مشترکات یا اختلافات ظاهری و باطنی زیادی با هم داشته باشند...
حالا زن و مرد را در نظر بگیرید.....
از نظر ظاهری اختلافات بسیار زیادی در ساختار فیزیولوژیک بدنشون وجود داره .....
از نظر عواطف و احساسات هم همینطور....حالا بماند که گاهی ممکن یک زنی پیدا بشه که مثلا از نظر تخصص در مدیریت یا مثلا ریاضی خیلی شبیه یک مرد باشه, ولی چیزی که خیلی مهم اینه که اختلاف بین زن و مرد را به هیچ وجه نمیشه نادیده بگیریم چه از نظر فیزیکی و چه روحی
سوال شما...:
ببینید بزرگوار شما سوالی را دارید مطرح میکنید و دو انسان را دارید در دوطرف کفه های یک ترازو قرار می دهید که به هیچ عنوان صحیح نیست...
انگار شما دارید دو حجم برابر از مس و آلومینیوم را در دو کفه یک ترازو میگذارید و می فرمائید که چرا برابر نیستند؟
منظورم این نیست که مس بهتره یا آلومینیوم, هر دوتاشون در صنعت کاربرد دارند و هیچکدوم را نمیتوان جای دیگری استفاده کرد!
بزرگوار زن خواص فیزیکی و عاطفی ویژه ای داره که باید و باید داشته باشه و مرد به هیچ عنوان نمیتونه جای اون را پر کنه و از طرفی هم مرد به همین صورت.
این درست نیست که فقط یک گوشه از قوانین شرعی یا روانشناسی یا حقوقی را در نظر بگیریم و انتظار داشته باشیم بین این دو موجود کاملا متفاوت یکسان باشه!
اجازه بدید یک مثال خدمتتان عرض کنم.

جنس مذکر (مرد) در دوران جوانی (به استثنا کاری ندارم و منظورم عرف جامعه هستش) که درس و دانشگاه را تموم میکنه خیلی علاقمند میشه که جذب بازار کار بشه و خیلی علاقمند هستش که به بالاترین درجه های کاری و مالی برسه و معمولا هم همینطور میشه ولی همیشه یک جای محکمی در ذهنش برای ازدواج و تشکیل خانواده هستش که قطعا میدونه که هدف نهایی از جمع کردن پول و رسیدن به جایگاه بالای حرفه ای همان تشکیل خانواده و رسیدن به کمال و ...هستش...

برخی هم جذب مراکز علمی و کارهای تحقیقاتی و پژوهش میشن و در اون میدان با سرعت سیر می کنند...

ولی میدونید چیه؟!

گاهی اونقدر همین کار و کسب ثروت و یا مدارج علمی شیرین و گیراست که هر ماه و هر سال ازدواج و تشکیل خانواده به عقب می افته و چه بسا اگر یک نیروی ترمز کننده و محرک نباشه این داستان تا صدسالگی هم ادامه پیدا کنه!
اون نیروی ترمز و محرک برای ازدواج در مردان می دونید چیه؟؟
در بسیاری از موارد شهوت هستش!

با اطمینان بهتون قول میدم که اگر چنین چیزی نبود, شاید تا حالا 1% از این خیل عظیم متاهلین ازدواج می کردن و 99 % هیچوقت فرصت ازدواج پیدا نمی کردند.
پس همین نیروی شهوت مردان هستش که باعث شده احکام شرع هم متناسب با اون باشه.
همین نیروی شهوت هستش که باعث تداوم نسل بشر و تشکیل خانواده شده ولی لزومی نداشته که برای زن هم اینطور باشه, چرا که یک آهن ربا و یک آهن همدیگر را جذب میکنند و لزومی نداره که هر دو مغناطیس باشند. زیرا کاری را که آهن میکنه آهن ربا نمیتونه بکنه و بالعکس!
جنس مونث این ویژگی را نداره ولی ویژگیهای دیگه ای را داره که اون هم لازمه تداوم و بقای نسل بشر هستش.

لذا اینکه بدون در نظر گرفتن همه جوانب فیزیکی, عاطفی, روانشناختی, مدنی,اجتماعی و.....اگر انتظار داشته باشیم که احکام الهی و حقوقی در مورد این دو نوع متفاوت از مرد و زن مشترک باشه, به نظرم کار درستی نیست.
یک مثال برای پایان عرایضم...
یک مادر اگر لازم باشه 3 شبانه روز بر بالین کودک بیمارش بیدار میمونه و اعتراضی هم نمیکنه...نه کسی ازش خواسته و نه کسی مجبورش کرده و نه طبق شرع مبین اسلام وظیفه ای داره...ولی این کار رو با عشق میکنه....
همین جا اگر یک مرد باشه, با گریه بچه ممکنه دو بار بیدار بشه ولی دفعه سوم یا اصلا بیدار نمیشه یا با کلی غر غر کردن,....البته خیلی مواقع هم ترجیح میده که متکاشو برداره و بره تو یک اتاق دیگه بخوابه!!!
و بسیاری تفاوتهای دیگه...

و طاها;819890 نوشت:
من بعد اگر میخواهید تذکر عمومی بدهید از بنده نقل نگیرید
مثل بقیه کاربران تذکرتان را بیان کنید.... لازم نیست از شخص خاصی نقل بگیرید...

سلام بر شما
گفتم كه اشتباهي رخ داده بود
و نقل قول را هم حذف كردم
و به كلي سخن شما را قبول دارم با توضيحاتي كه بيان كرده ام و تكرار نمي كنم عليكم بالمراجعه

بزرگواران دقت كنيد
اگر حرف تازه اي هست بيان فرماييد
چون كاربران با سابقه و كارشناسان سايت اين مباحث را بارها و بارها بحث كرده اند
اگر هم كاربر جديدي هستيد
لطفا به آرشيو تاپيك هاي مربوط به ازدواج متعدد كه جمع بندي شده است رجوع فرماييد

همای رحمت;819893 نوشت:
سلام وعرض ادب

بزرگوار آخه چرا واسه ی یه بیماری موقت (یه ساله) میبایست ازدواج دوم اون هم دائم رو توصیه کرد؟

با سلام و احترام

اولا من ندیدم گفته باشن حتما تا یکسال دیگر خوب میشوند

دوما صیغه برای شخص خودم تنها یک ابزار نیست و طرف مقابل مهم است
یعنی باید واقعا به عنوان یک زن باشد اگر چه موقت
پس ممکن است ازدواج موقت میسر نشود یا خطرات بیشتری داشته باشد پس امر بین دو چیز قرار میگیرد
دائم یا موقت... انتخاب گزینه ی بهتر به عهده خود ایشان است
ممکن است ایشان تشخیص بدهد ازدواج دائم تنها راه موجود است
یا حتی تشخیص بدهند راه بهتری است

Irani30;818974 نوشت:
این اولین تاپیک هست که دارم توی این سایت مینویسم و مهمترین مشکل زندگی منم هست. من تقریباً 30 سال سن دارم و حدود 4 سال هست که ازدواج کردم. هنوز بچه نداریم یعنی تا اومدیم به بچه فکر کنیم دچار یه مشکل بزرگ شدیم. مشکل من از اونجایی شروع شد که همسرم به یه بیماری دچار شد که الان دو سال از بیماریش میگذره. توی این مدت من تمام تلاشم رو کردم که کنارش باشم و اون هم تلاش میکرد که زندگی ما دچار اختلال نشه
اما الان حدود یک سال هست که بخاطر بیماری نمیتونه رابطه جنسی و من هم هیچ وقت بهش اصرار نمیکنم چون شرایطش رو درک میکنم. ولی خب دیگه واقعاً داره بهم فشار میاد. البته بیماری همسرم خیلی حاد نیست ولی شرایطی داره که نمیتونه رابطه زناشويي داشته باشه. اوایلش زیاد برام سخت نبود. بعد از چند ماه یواش یواش تحمل شهوت برام سخت شد. الان که یک ساله رابطه ای نداریم دیگه واقعاً شرایط داره از کنترلم خارج میشه. توی یکی دو ماه گذشته زنهایی سر راهم پیدا میشدن و چند بار نزدیک بود باب رابطه باز بشه که ممکن بود مرتکب زنا بشم ولی باز جلوی خودم رو گرفتم. واقعاً حاضر نیستم یک تار موی همسرم رو با هزارتا از اینا عوض کنم اما موندم چکار کنم. از طرفی بیماری همسرم رو می بینم و میخوام کنارش باشم و همراهش باشم و از طرفی هم واقعاً دیگه بیشتر از این نمیتونم خودم رو کنترل کنم و دکتر هم گفته لااقل تا یک سال آینده هم امکان ایجاد رابطه برای همسرم وجود نداره
شما قضاوت کنید یک سال بدون هیچ رابطه ای چقدر برای یه مرد سخته و تازه باید لااقل یک سال دیگه هم تحمل کنم. از کسایی که مطلبم رو میخونن عذرخواهی میکنم اما بعضی از شب ها از درد نمیتونم بخوابم (امیدوارم منظورم رو متوجه بشید).
اگه من رو راهنمایی کنید و راهی جلوی پام بذارید واقعاً ممنون میشم

و طاها;819914 نوشت:
اولا من ندیدم گفته باشن حتما تا یکسال دیگر خوب میشوند

با سلام وعرض ادب مجدد

بزرگوار قبول دارم شما اطلاعات تخصصی در مورد احکام و...."خلاصه" ،دستورات دینی دارید که من ،هر

موقع تاپیکی میزنید اصلا متوجه نمیشم ببینم سوالتون چیه؟!(منظورم اختصاصی هستن سوالاتتون)

اما در این مورد من فکر نمیکنم این راهکار(ازدواج دوم) واسه ی ایشون جواب بده هم همسرشون جوون

هستن وهم بهشون خیلی علاقه دارن!

حامی;819904 نوشت:
از نظر شما آقايي كه ازدواج دوم مي كند هوسران است

[=arial]جناب حامی انصاف بدید
من کجای عرایضم گفتم مردی که ازدواج مجدد میکنه هوسرانه؟؟؟
گفتم مردی که میخواد بره سراغ خواهرزن و مادرزنش و ... بالاخره یه توجیهی پیدا میکنه واسه هوسش
اون اسمش ازدواج دوم نیستا اسمش زناست

حامی;819904 نوشت:
ازدواج دوم شوهر براي زن اول آزمايش است

قبول
چرا هیچکس به این آقا نمیگه بیماری همسرت آزمایشه؟؟؟
مگه مریضی و شفای مردم دست خدانیست؟
چرا کسی نمیگه یه حکمتی تو مریضی همسرت هست
و قرار نیست شما فلسفشو بدونی ....

عارف;819906 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله

[=arial]
سلام
ممنون از توضیحاتی که دادید
ولی جناب عارف من فکر میکنم
عدالت خدا میگه در دین اسلام برای هرکسی فارغ از هر جنس و نژاد و رنگی
شرایط یکسان ولی متفاوتی مهیاست
من نمیگم تو اینجور مواقع زن هم بره ازدواج دوم بکنه
چون اصلا این کار با فطرت زن در تضاده
میگم چرا راه حل دیگه ای وجود نداره یا تحمل یا طلاق ....
میگم چرا کسی به این آقا پیشنهاد نمیده
گذشته از بحث شرع و اخلاق
پای انتخاب عاشقانه ای که یه روز سالم بوده بمونه؟؟؟
چرا وقتی مخاطبمون یه خانمه راحت درمورد وفا و صبر در شرایط سخت و همراهی همسر حرف میزنیم
ولی نوبت آقا که میشه صیغه و ازدواج دوم و ....

به نظرتون همسر این آقا نمیدونه شوهرش تو چه وضعیتیه؟
تحمل بیماری یه طرف
تحمل دغدغه کامل نبودن در نگاه همسر یه طرف
و به همه اینها اضافه کنید تحمل حضور جنسی از نوع خودت که میاد تا شریک شهوت همسرت باشه
حساب کنید روزی که همسر این آقا از بستر بیماری بلند میشه
ولی همیشه یه بغض تلخ توی وجودش هست
از همسری که موقع ارضا نشدن امیالش تنهاش گذاشت
و خیلی راحت کس دیگه ای رو شریک خلوتشون کرد

من میگم به کجای حکم خدا برمیخوره
اگه این آقا چند صباحی فکر کنه هنوز ازدواج نکرده و باید امیالش رو کنترل کنه؟
کجای وحی خدا غلط میشه اگه مردونه پای انتخابش بمونه تو روزای سختی؟

من میگم امام معصومم که بیاد
ته هر حکم خدا یه چیزی میگه که دلم قرص باشه به درست بودنش
و اگه الان نیست که دلمو قرص کنه و فقیه من نمیدونه حکم خدا فلسفش چیه
دیگه حداقل برچسب مخالفت با حکم خدا به نصفی از خلق خدا نزنه

همای رحمت;819916 نوشت:
با سلام وعرض ادب مجدد

بزرگوار قبول دارم شما اطلاعات تخصصی در مورد احکام و...."خلاصه" ،دستورات دینی دارید که من ،هر

موقع تاپیکی میزنید اصلا متوجه نمیشم ببینم سوالتون چیه؟!(منظورم اختصاصی هستن سوالاتتون)

اما در این مورد من فکر نمیکنم این راهکار(ازدواج دوم) واسه ی ایشون جواب بده هم همسرشون جوون

هستن وهم بهشون خیلی علاقه دارن!

با سلام و احترام

این جمله ای که بولد کرده اید را خواندم و منافاتی با صحبت بنده نداشت

اگر محبت ایشان باعث شود خوف گناه از بین برود نیازی به راه کار نیست...

اما اگر نشد همان استمناء
اما اگر نشد راه دیگری سراغ دارید؟
راه حل یا صیغه است یا ازدواج دائم ...

اگر شما میفرمایید صبر کند که اصلا فرض ما را نادیده گرفته اید

مثلا جوان مجردی که خوف افتادن به گناه را دارد میگویند واجب است ازدواج کند
طبعا اگر صبر کردن جواب می داد که حکم وجوب داده نمیشد....

به نظرم ایشان خودشان بهترین راه را با کمک شما و دوستان انتخاب خواهند کرد...

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

رهگذر آسمان;819918 نوشت:
جناب حامی انصاف بدید
من کجای عرایضم گفتم مردی که ازدواج مجدد میکنه هوسرانه؟؟؟
گفتم مردی که میخواد بره سراغ خواهرزن و مادرزنش و ... بالاخره یه توجیهی پیدا میکنه واسه هوسش
اون اسمش ازدواج دوم نیستا اسمش زناست

سلام عليكم
شما اگر دقت كرده بوديد در پاسخ بنده
من ابتدا راهكارهاي زيادي براي مديريت شهوت بيان كردم و در آخر گفتم اگر طوري است كه با اين راهكارها به گناه مي افتيد ازدواج از نظر شرع ( نه من مشاور) بر او واجب مي شود
بعيد مي دونم فرد متدني بگويد اگر مردي نمي تواند با راهكارهاي يادشده شهوتش را كنترل كند گناه بهتر است

رهگذر آسمان;819918 نوشت:
قبول
چرا هیچکس به این آقا نمیگه بیماری همسرت آزمایشه؟؟؟
مگه مریضی و شفای مردم دست خدانیست؟
چرا کسی نمیگه یه حکمتی تو مریضی همسرت هست
و قرار نیست شما فلسفشو بدونی ....

بله بيماري اين خانم هم آزمايش است
ولي آزمايش اين فرد به اين است كه اگر نتوانست شهوتش را با راهكارهاي ياد شده مديريت كند بميرد يا برود دنبال روابط آزاد؟

بحث من اين جا بود
هستند افرادي كه واقعا نمي توانند اينجا شهوتشان را با راهكارهاي دم نوش و ورزش و... مهار كنند و شرع به آنها گفته به جاي آلوده كردن خود و ديگران به گناه راه شرعي متعهدانه را گزينش كن
دو راه براي اين آقا باقي باشد كدام راه را انتخاب كند؟
گناه يا ازدواج؟

مطمئنا خواهيد گفت آزمايش است راه سوم يعني مديريت شهوت
بنده همين را مي خواهم بگويم كه واقعا در عمل اين اتفاق براي افرادي كه شهوتشان قوي است ممكن است مدتي قبل در همين سايت به آقايي گفتم مديريت شهوت را انتخاب كن ولي قسم ياد كرد كه تا مرز زنا نيم وجب هم باقي نمانده بود
ولي تا كي مي توانم خودم را كنترل كنم
من به عنوان مشاور واقعا اين جرأت را ندارم كه به فردي بگويم مديريت شهوت كنيد اگر نشد زنا را گزينش كنيد[/]

و طاها;819923 نوشت:
با سلام و احترام

این جمله ای که بولد کرده اید را خواندم و منافاتی با صحبت بنده نداشت

اگر محبت ایشان باعث شود خوف گناه از بین برود نیازی به راه کار نیست...

اما اگر نشد همان استمناء
اما اگر نشد راه دیگری سراغ دارید؟
راه حل یا صیغه است یا ازدواج دائم ...

اگر شما میفرمایید صبر کند که اصلا فرض ما را نادیده گرفته اید

مثلا جوان مجردی که خوف افتادن به گناه را دارد میگویند واجب است ازدواج کند
طبعا اگر صبر کردن جواب می داد که حکم وجوب داده نمیشد....

به نظرم ایشان خودشان بهترین راه را با کمک شما و دوستان انتخاب خواهند کرد...

ببینید بزرگوار شما راهکارتون کلی بود ولی راهکار ما جزئی !

همه هم تقریبا هم نظریم ! منتها من نظرم اینه مشکل خانم ایشون این قدر بزرگ نیست که

بخوایم پیشنهاد ازدواج دوم رو بهش بدیم .@};-

حامی;819926 نوشت:
من به عنوان مشاور واقعا اين جرأت را ندارم كه به فردي بگويم مديريت شهوت كنيد اگر نشد زنا را گزينش كنيد

استاد گرامی منظور خانم رهگذر کلا وفاداریه! واجازه گناه و ازدواج (موقت ودائم) رو به خودشون ندهند!

همای رحمت;819928 نوشت:
ببینید بزرگوار شما راهکارتون کلی بود ولی راهکار ما جزئی !

همه هم تقریبا هم نظریم ! منتها من نظرم اینه مشکل خانم ایشون این قدر بزرگ نیست که

بخوایم پیشنهاد ازدواج دوم رو بهش بدیم .@};-

فرض کنید همین فردا ایشون تصمیم بگیره مثلا ازدواج موقت کنه
از قضا فرد مورد اطمینان پیدا نشه
چی کار کنیم؟

اصولا من زیاد روی جزئیات قضاوت نمیکنم و تصمیم نمیگیرم
بیشتر چهارچوبه ی بحث رو روشن میکنم...

و طاها;819930 نوشت:
فرض کنید همین فردا ایشون تصمیم بگیره مثلا ازدواج موقت کنه
از قضا فرد مورد اطمینان پیدا نشه
چی کار کنیم؟

اصولا من زیاد روی جزئیات قضاوت نمیکنم و تصمیم نمیگیرم
بیشتر چهارچوبه ی بحث رو روشن میکنم...

جوینده یابنده است !باید بگرده پیدا کنه!

نمیشه که !یعنی چی؟یعنی شما میخواید پیشنهاد ازدواج دائم رو بهش بدید؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

همای رحمت;819929 نوشت:
استاد گرامی منظور خانم رهگذر کلا وفاداریه! واجازه گناه و ازدواج (موقت ودائم) رو به خودشون ندهند!

سلام عليكم
من دقيقا متوجه مي شوم ايشان چه مي فرمايند
مشكل اين است كه واقعا برخي از مردان شهوتشان خيلي زياد است و اگر بي قيد باشند كه مصيبت آفرين است مورد داشتم كه مردي به همه خواهر خانم هايش تجاورز كرده بود همسرش را به بهانه اي مي فرستاد بيرون منزل و تجاوز مي كرد و آنها هم حيا مي كردند حتي به خواهرشون بگويند به خصوص اين كه پدر خانمش او را خيلي قبول داشت

افرادي تعهدات شرعي دارند واقعا از اين جنايات به دور هستند اگر تعهدات شرعيشان عميق باشد
البته همه آقايان اين طوري نيستند كه نتوانند شهوتشان را مديريت كنند برخي ممكن است خيلي راحت بتوانند بدون همسر تا آخر عمر هم زندگي كنند
برخي از مردان هر شب هم كه رابطه داشته باشند به همسرشان نق مي زنند و ايام ماهانه به هم مي ريزند
خانمي شاكي بود مي گفت من زن اين آقا هستم ايشان راننده بيابان است ولي نصف ماه را منزل نيست ولي از زماني كه مي آيد شب چندبار درخواست دارد كمر درد و سردرد گرفتم. شب چندبار من را به زور بيدار مي كند والا بالا قسمش داده ام كه من نمي توانم برو زن دوم بگير
ولي اين آقا مي گويد من نمي توانم نفقه بدهم
خب وقتي امثال اين خانم خودشان به همسرشان مجوز مي دهند چرا ما اين حق را از او بگيريم
مشكل اين جاست كه غالبا ما موارد را با خودمان مي سنجيم نه نياز كلي كه ممكن است مصدايقي در جامعه داشته باشد
...
يا خانمي مي گفت برادرم با تصادف از دنيا رفته برادر با همسر برادر مرحومم رابطه دوستي و حتي پنهاني دارند ما قسمشان داده ايم گناه نكنند ولي ازدواج موقت كنيد
خب ما مي توانيم به اين زن بگوييم نه تو برو همان زنا را بكن و حرفي از ازدواج موقت نزن؟![/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]بزرگواران
به نظرم بحث ها مكررا در تاپيك هاي مختلف بيان شده است اگر حرفي حديثي هست بفرماييد
تاپيك را مي خواهم ببندم
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;819936 نوشت:
افرادي تعهدات شرعي دارند واقعا از اين جنايات به دور هستند اگر تعهدات شرعيشان عميق باشد
البته همه آقايان اين طوري نيستند كه نتوانند شهوتشان را مديريت كنند برخي ممكن است خيلي راحت بتوانند بدون همسر تا آخر عمر هم زندگي كنند
برخي از مردان هر شب هم كه رابطه داشته باشند به همسرشان نق مي زنند و ايام ماهانه به هم مي ريزند

شهوت مرد
براي اغلب مردان لازم نيست توضيح داده شود كه قدرت و شهوت و شهوت انديشي مرد چه قدر قدرت دارد. اگر جنس مؤنث متوجه باشد در ارتباط با مرد براي ازدواج و معاشرت هاي اجتماعي و همكاري طوري عمل مي كند كه در دام فريب كاران نيفتد. مرد با بازنگري شهوت جنسي، هشيار مي شود كه از اين گرايش گرفتار دام ها و اعتيادهاي جنسي نشود.
به اين جلوه ­های جنسی مردان در طول تاريخ بنگرید:

1. از قدیم مردان تصاویر جنسی را در غارها حك كرده‌اند.

2. بيش‌تر نقاشی‌ها و مینیاتورهای جنسی را مردان کشیده ­اند و می ­كشند.

3. اشعار در وصف اندام یار و خال لب و موي محبوب را مردان ‌سروده ­اند.

4. حرمسراها را شاهان و مردان ثروتمند ساخته ­اند.

5. بسياري از مردان هنگام پرخاشگري و دعوا و ضد خورد، فحش ­های جنسی به هم می‌دهند!

6. برخی از اختلالات جنسی مثل هرزه‌گویی تلفنی و اینترنتی و چشم‌چرانی و... بيش‌تر مربوط به مردان است.

7. مشتری پر و پا قرص فیلم‌های شو و امور پورنو‌گرافی مردان هستند.

8. غالبا رمان­ های سکسي را مردان می­ خرند و می ­نویسند.

9. انحرافات جنسي مانند خودارضایی و چشم چراني در مردان شیوع گسترده‌تري دارد.

10. مردان، مشتری عروسک ها و رباط هاي جنسی هستند.

11. تجاوز به‌عنف، حتی به محارم، از مردان صادر می‌شود.

12. در آمریکا در ایام بارداری همسران آمارها نشان می‌دهد که مردان ارتباط بیرون از منزل دارند.

13. تجاوز جنسی مردان به هم هنگام محدودیت و محرومیت­ هایی چون زندان در همه ملیت ­ها، بین مردان گزارش می­ شود.

14. مردانی که از نظر جنسی سرد می ­شوند، خیلی به هم می ­ریزند، گویی توانایی جنسی آنها قسمتی از هویتشان را تشکیل می­ دهد.

15. بیشتر مردان برای به دست آوردن جنس مخالف محبوب خود، قتل انجام می­ دهند و حتی انتقام می­ گیرند و پرخاشگر می ­شوند.

16. پيرزنان كه زيبايي خود را از دست داده‌اند و خودآرايي نمي‌كنند و رغبتي در ازدواج و يا شهواني به آنها نيست ايرادي ندارد كه موهايشان هم پيدا شود ولي پيرمرد تا لحظه آخر خوش و بشش با نامحرم و نگاه شهواني اش گناه دارد.[1]
.............................
منبع: محمدحسين قديري، صدهزاران دام و دانه است اي خدا، ج1، ص125.

[/]

Irani30;818974 نوشت:
سلام
خسته نباشید.
این اولین تاپیک هست که دارم توی این سایت مینویسم و مهمترین مشکل زندگی منم هست. من تقریباً 30 سال سن دارم و حدود 4 سال هست که ازدواج کردم. هنوز بچه نداریم یعنی تا اومدیم به بچه فکر کنیم دچار یه مشکل بزرگ شدیم. مشکل من از اونجایی شروع شد که همسرم به یه بیماری دچار شد که الان دو سال از بیماریش میگذره. توی این مدت من تمام تلاشم رو کردم که کنارش باشم و اون هم تلاش میکرد که زندگی ما دچار اختلال نشه
اما الان حدود یک سال هست که بخاطر بیماری نمیتونه رابطه جنسی و من هم هیچ وقت بهش اصرار نمیکنم چون شرایطش رو درک میکنم. ولی خب دیگه واقعاً داره بهم فشار میاد. البته بیماری همسرم خیلی حاد نیست ولی شرایطی داره که نمیتونه رابطه زناشويي داشته باشه. اوایلش زیاد برام سخت نبود. بعد از چند ماه یواش یواش تحمل شهوت برام سخت شد. الان که یک ساله رابطه ای نداریم دیگه واقعاً شرایط داره از کنترلم خارج میشه. توی یکی دو ماه گذشته زنهایی سر راهم پیدا میشدن و چند بار نزدیک بود باب رابطه باز بشه که ممکن بود مرتکب زنا بشم ولی باز جلوی خودم رو گرفتم. واقعاً حاضر نیستم یک تار موی همسرم رو با هزارتا از اینا عوض کنم اما موندم چکار کنم. از طرفی بیماری همسرم رو می بینم و میخوام کنارش باشم و همراهش باشم و از طرفی هم واقعاً دیگه بیشتر از این نمیتونم خودم رو کنترل کنم و دکتر هم گفته لااقل تا یک سال آینده هم امکان ایجاد رابطه برای همسرم وجود نداره
شما قضاوت کنید یک سال بدون هیچ رابطه ای چقدر برای یه مرد سخته و تازه باید لااقل یک سال دیگه هم تحمل کنم. از کسایی که مطلبم رو میخونن عذرخواهی میکنم اما بعضی از شب ها از درد نمیتونم بخوابم (امیدوارم منظورم رو متوجه بشید).
اگه من رو راهنمایی کنید و راهی جلوی پام بذارید واقعاً ممنون میشم

سلام وعرض ادب
من فقط نظرم رو مینویسم

بنظرمن خیلی سخته ولی جای تحسین برای ما داره اگه بادوسال صبر کردن بعد به زندگی عادی و آرامشتون برمیگردید شما که یک سال صبر کردید یک سال دیگه هم صبر کنید

وفاداریتون به خانومت ثایت کنید اگه واقعا دوسش دارید بخاطرش با خودتون بجنگید عین یه جوون تازه به بلوغ جنسی و عاطفی رسیده باشه چقد درمورد این مسءله با جونا صحبت میکنیم خودنگه دار باشند وفلان وبهمان خب شمام

برگردید به سابق به خاطر همسر و زندگیتون خودنگه دارباشید اونقد راه حل رو جلوی خودتون قرار بدید اگه دیدید نمیشه نمیتونید عصبانید مشکل پیدا کردید اونوقت آخرین مرحله رو بذارید متعه ولی خب به هرحال به این فکر باشید که

چه عواقبی داره متعه کنید آیا ازهمسرتون دور نمیشید مگه نه دلیلش بخاطر همسرتون و زندگیتون بود اگه این راه رو پیش بگیرید ممکنه همسرتون رو زندگیتونم ازدست بدید

یا هم کسی رو انتخاب کنید که هردو خانوم دوتا دوست شوند کنارهم بتونید به آرامش برسید کارسختیه

امیدوارم خداوند خودش کمکتون کنه از خداکمک بخواهید وحال معنویتون رو بیشتر کنید تا کمتر به روح و روانتون فشار بیاد

موفق باشید ان شاالله

همای رحمت;819933 نوشت:
جوینده یابنده است !باید بگرده پیدا کنه!

نمیشه که !یعنی چی؟یعنی شما میخواید پیشنهاد ازدواج دائم رو بهش بدید؟

خوب شما جواب تو ذهنتون حل میکنید...
اما واقعیت خیلی فرق داره...
طرفم نمیتونه مدام تو راه گشتن مورد مناسب با شرایط موجود خودش و وضع اقتصادی معلوم الحال باشه ... بالاخره باید تصمیم بگیره...
اگر نتونه پیدا کنه بله دیگه پیشنهادی جز ازدواج دائم نمیمونه... باید به تکلیفش عمل کنه ...
من خودم رو جای کسی قرار نمیدم چون واقعا نمیدونم اون کیه و تو چه شرایطی قرار خواهد گرفت
اما اگه ناراحت نشدن زنش رو در نظر بگیرم
اول استمناء دوم صیغه سوم دائم
البته اگه مرد تو عقدنامه گفته بدون اعلام به زن اول نمیتونه ازدواج داشته باشه
حتما باید زنش رو در جریان بگذاره
حق نداره مخفیانه صیغه کنه...
حالا نمیدونم اون زن وقتی این قصد رو متوجه بشه چه حالی میشه....
خلاصه واجب خدا با کسی شوخی بردار نیست....

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

همای رحمت;819929 نوشت:
استاد گرامی منظور خانم رهگذر کلا وفاداریه! واجازه گناه و ازدواج (موقت ودائم) رو به خودشون ندهند!

مثلث عشق سه ضلع دارد تعهد، صميميت و شور شهوت
اگر مردي به هر دليلي ازدواج دوم برايش واجب شد طبق نظر اسلام اين مرد بايد عادل باشد و همين مثلث عشق در مورد همسر دومش هم رعايت مي شود

هشدار به خانم ها
تعداد ازدواج هاي دوم اين قدر زياد نيست كه همه نگران هستند
بسياري از مردان در اداره كردن يك زندگي هم مي مانند چه رسد به دو زندگي
پيشنهاد مي كنم براي دفع نگراني حتما همسري گزينش كنيد كه با انصاف باشد و اگر همسر داريد معنويت را در خانه بالا ببريد افراد با انصاف احتياط بيشتري مي كنند كه مبادا نتوانند عدالت را رعايت كنند
و اگر هم ازدواج كردند انصاف را رعايت مي كنند و اهل روابط آزاد هم نيستند

چند روز قبل خانمي مي گفت همسرم به يكي دو تا هم كفايت نمي كند هر از گاهي با فردي ارتباط دارد
بنابراين دينداري كه به وفاداري و تعهد همسران كمك مي كند[/]

حامی;819943 نوشت:
مثلث عشق سه ضلع دارد تعهد، صميميت و شور شهوت

استاد ممکنه بیشتر در مورد این مطلب منبعش برام توضیح بدید
و برام باز کنید با مثال

موضوع قفل شده است