جمع بندی وحی؛ ارتباط واقعی با منبع قدسی یا بیماری روانی؟

تب‌های اولیه

89 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

درست است که پیامبر هنگام وحی دچار حالت خاصی می شده است. مثلا می گفتند من را بپوشانید.
شما دو بیماری اسکیزوفرنی و صرع را خلط کرده اید. در طول تاریخ هیچ انسانی نیامده است که دچار حملات صرع شده باشد و بعد بگوید در طول حمله صرع وحی به من صورت گرفت. ما همه امان حملات صرعی ها را دیده ایم. به چه وضعی می افتند. آیا اصلا ممکن است فردی دچار حمله صرع شود بعد بگوید به من وحی گردید؟ شما خودتان صرعی ها را دیده اید آیا چنین چیزی از آنها برمی آید؟ اصلا در حمله صرع محیط اطراف را نمی فهمند، مغز هنگ می کند و ...

در قران آمده است:
« إِنّا سَنُلْقِی عَلَیک َ قَوْلاً ثَقِـیلاً »؛[مزمل آیه 5]

ما کلام سنگینی را بر تو القا خواهیم کرد.

حبیبه;808125 نوشت:
در کتابی که معرفی کردم بعضی تجربیات درونی ایشان بیان شده است.

جناب برای تشخیص هوش کسی لازم نیست حتما تست هوش گرفته شود

هوش افراد در گفتار،رفتار و آثارشان آشکار است.ضمن اینکه تجربه ی دینی

مربوط به شهودات روحانی و اشراقات باطنی است و امری مربوط به صفای ضمیر و پاکی و طهارت روح

و همچنین شدت ریاضات فکری،که باعث گشوده شدن دریچه ی عوالم معنا به روی انسان خواهد شد.


منظورم اینه که آیا مادرزادی باهوش بوده یا اینکه فقط بخاطر اتفاقات ماورایی آگاه شده!
صدیق;808132 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
پیشنهاد میکنم کتاب "مرزهای نوین علم و دین: تجربه دینی، علم عصب‌شناسی و امر متعال (2006)" نوشته جان هیک را مطالعه کنید. در بخش دوم این کتاب، هیک به بررسی چالش های نوین میان علم دین میپردازد که ناشی از یافته های عصب شناسی است.
در این کتاب، جان هیک به بررسی دو گروه از آزمایشات عصب شناسان میپردازد که ماحصل این دو آزمایش به ما نشان میدهد که برخلاف ادعایی که شده است، هیچ علیتی و حتی هیچ ملازمه ای میان صرع و تجربه دینی وجود ندارد.(1)
[=microsoft sans serif]
سلام
اگه میگفتید هر تجربه ی دینی، بخاطر صرع نیست، حرفتون درست و منطقی بود ولی اینکه هیچ علیتی بین این دو نیست به یقین اشتباهه! از طرف دیگه این جان هیک فیلسوفه نه روانشناس یا ...![=microsoft sans serif]
نقل قول:
[=microsoft sans serif]عجب!!!!
هیچ عاقلی میتونه باور بکنه دینی این همه مخالف داشته باشه، از صدر اسلام تا کنون این همه هجمه برعلیه اسلام و شخص پیامبر و معجزه جاودانش باشه، آن وقت این افراد به جای اینکه بیایند و به تحدی قران کریم پاسخ بدهند، جنگ به راه بیندازند و این همه هزینه مالی، جانی را متحمل شوند!!!!؟
در مورد اعجاز قران کریم، نیز ملاک های اعجاز مشخص است، از نظر ادبی(فصاحت و بلاغت) که تنها یکی از وجوه اعجاز است، علم بلاغت برای همین منظور است. اگر کسی میتوانست بیاورد آورده بود. حالا که هیچ، صدر اسلام با آن همه فصیح و بلیغ، کسی نتوانست شبیه آنرا بیاورد چرا که اگر آورده بود، دیگر این همه جنگ و سختی نیاز نبود.

ــــــــــــ
1. مقاله الهیات عصب و تجربه دینی، چالشها به این مسئله پرداخته است.

یه دین بدون مخالف بهم نشون بدین لطفا!! و اینکه اگه اینطوره چرا شما نمیتونید بقیه ادیانو نابود کنید و کل زمینو مسلمون کنید!!؟؟ دلیل اینکه فلان دین هنوز زنده ست بخاطر معجزات و...ش نیست، فقط بخاطر اینه که هر فرد رفتار خودشو معیار دین میگیره و اگه حتی از کتاب مقدس دینشم براش چیزی بگی انکار میکنه!!

Reza-D;808153 نوشت:
. مثلاً در يكي از تاپيك ها گفتند تمام دانشمندان به فرگشت اعتقاد دارند!!!

بحث مثل ماهیگیریه که یه جا قلاب بندازیم و ماهیای اون قسمتو بگیریم!!؟؟
اونجا من فقط حرف اون یارو رو ترجمه کردم!

بسم الله الرحمن الرحیم

Masood11;808486 نوشت:
منظورم اینه که آیا مادرزادی باهوش بوده یا اینکه فقط بخاطر اتفاقات ماورایی آگاه شده!

شهودات درونی با مقوله ی هوش فرق دارد،توضیح پست قبل هم ناظر به همین معنا بود.

کسی که به "علامه ذوالفنون" شهرت یافته است مسلما از هوش فراوانی نیز برخوردارند.

muiacir;808428 نوشت:
2 - در وهله اول دقت کنین که پیامبر ص در زمان قبل از بعثت بارها مخصوصا با عموی خودشون سفرهایی داشتند با ادیان و مردمان دیگه آشنا شده بودند و برای مغز همین یک بار کافی است که طی یک پروسه اون رو بتونه حین فازهای مختلف تحت عنوان دینی جدید یا وحی عنوان کنه
این کلی گویی که "پیامبر در زمان بعثت سفرهایی داشته" با عذرخواهی استدلالی بی معنا است. شما باید دقیقاً ذکر کنید با کدام ادیان آشنا شده و چه نکاتی از آنها برداشت کرده. لطفاً اسناد اینها را بفرمائید:
الف) سفرهای پیامبر(ص) چه سفرهایی بوده و به کجا بوده
ب) سند آشنایی ایشان با ادیان دیگر و اینکه چه ادیانی بودند
ج) و آن چیزی را از که سایر ادیان یادگرفته اند دقیق و با ذکر سند بفرمائید

muiacir;808428 نوشت:
چه بسا میبینیم مبانی اصلی دین اسلام مثل احترام به پدر و مادر ، راستگویی ، خوش رفتاری نیکی با دیگران و ... توی تمام ادیان تقریبا مشترکه
عجب استدلال محکمی!!
یعنی برای اینکه اثبات بشود پیامبر(ص) دچار حالات بیماری نشده و اسلام را از سایر ادیان کپی نکرده ، باید مثلاً میگفت به پدر و مادر ظلم کنید ، دروغگو باشید و به دیگران بدی کنید!! :Gig:

muiacir;808428 نوشت:
میمونه مطالبی که جدید عنوان میشند مثلا جواز گرفتن 4 همسر برای مردان. خوب هر دین جدیدی قاعدتاً یه سری قوانین جدید هم داره دیگه
چدا مثلاً جواز گرفتن 4 همسر؟
چرا مثال دیگری نیاوردید؟ مثلاً معجزات قرآن که به نمونه ای از آن اشاره کردم. چرا آن را به عنوان مثال نیاوردید؟

muiacir;808428 نوشت:
3 - فکر میکنم بحث تاپیک مناسب این نباشه که من و شما بخوایم در مورد یک معجزه علمی قرآن به ادعای مسلمانان ، باهم بحث کنیم
شما اشتباه فکر میکنید
موضوع تاپیک این است که آورنده قرآن بیمار بوده و در فاز بیماری یک سری چیزها را به عنوان وحی معرفی کرده
پس باید مشخص بشود که ادعای شما درست است یا خیر و بررسی ادعای شما با بررسی آنچه که آنچه شخص مورد نظر آورده ، میتواند حاصل فاز بیماری باشد یا خیر
من هم دلیلی آوردم که اگر قرآن حاصل فاز بیماری بوده چطور حاوی معجزاتی است؟ و دقیقاً مربوط به موضوع تاپیک است

muiacir;808428 نوشت:
اول اینکه قرآن به صورت جنرال نوشته شده بنابراین از هر قسمتیش میشه تفاسیر گوناگونی به مزاج خودمون استخراج کنیم بنده (توهین نباشه البته) به شوخی میگم بعضی مواقع اگر فردایی آدم فضایی هم پیدا بشه مسلمانان میگن ایناها توی فلان سوره بهش اشاره شده
بد نیست این نظریه را برای امثال دکتر "مور" هم توضیح بدهید ، شاید در اعتقادشان به قرآن تجدید نظر کنند! احتمالاً در قرآن درمورد مرغ سوخاری توضیح داده شده ، اما مسلمانان دکتر "مور" را گول زدند و گفتند مراحل رشد جنین است و ایشان هم که ساده بودند گول مسلمانان را خوردند

muiacir;808428 نوشت:
دوم اینکه هیچ گاه قرآن باعث یه دستاورد علمی نشده بلکه دستاورد علمی کشف شده بعدا با قرآن مطابقت داده شده و مسلمانان گفتند که ببینین توی قرآن هم گفته شده بوده
همین برای اثبات اعجاز قرآن کافی است. برای این ادعا دلایلی وجود دارد پس اگر کسی مخالف است میتواند با دلیل آن را رد کند

muiacir;808428 نوشت:
سوم قرآن مشخصا خود مسلمانان هم قبول دارند که کتاب علمی نیست بلکه یه جاهایی به قول شما معجزات علمی رو بیان کرده است که همون هم با عرض پوزش بنده تاحالا سر هیچ کدومش قانع نشدم چون مشکلاتی داره و کاملا با علم روز مطابقت نداره حتی همین موردی که بیان کردید ولی باز هم میگم از حوصله بحث و عنوان تاپیک خارجه
افرادی هم هستند که هنوز قانع نمیشوند زمین گرد است!
مهم نیست که شما قانع بشوید یا نه ، مهم این است که بتوانید هر استدلالی را با دلیل رد کنید
اگر اینقدر سطح علمی شما بالاست خب بفرمائید جناب دکتر "مور" را قانع کنید و ایشان را از اشتباه بیرون بیاورید

muiacir;808428 نوشت:
یه سوال جالب : اگر من 500 سال پیش میگفتم یه چیزی میاد که باهاش از این ور دنیا با اون در دنیا حرف میزنن و بعد مثلا 400 سال تلفن اختراع میشد به نظرتون این میشه معجزه علمی؟
ارتباطش را با صحبت خودمان متوجه نشدم

muiacir;808428 نوشت:
به همان اندازه که سند و مدرک هست که زمین دور خورشید میچرخه ، به همون اندازه هم سند و مدرک هست که فرگشت کاملا اثبات شده است کاری هم به این نداره که من و شما یا فلان دانشمند اعتقاد بهش داریم یا نه
اولاً صحبت ما چه ربطی به فرگشت داشت؟!!

ثانیاً جالب است که هر وقت میخواهید اسلام را رد کنید دم از علم میزنید اما در اینجا میفرمائید "اثبات فرگشت کاری به این نداره که فلان دانشمند بهش اعتقاد داره یا نه"
عجب!! نظر فلان دانشمند که به فرگشت اعتقاد دارد مهم است ، اما نظر فلان دانشمندی که به فرگشت اعتقاد ندارد مهم نیست؟!

ثالثاً همین فرگشتی که اینقدر روی آن مانور میدهید در بخش هایی قابل رد کردن است. ولی در کل و بدون در نظر گرفتن این بخش ها ، مگر کسی کلاً فرگشت را رد کرده؟! مگر کسی گفته نظریه فرگشت تمام بخش هایش اشتباه است که شما میفرمائید اثبات شده است؟! آنچه که مورد اختلاف است نتیجه گیری دانشمندان از فرگشت است نه خود فرگشت (صرف نظر از اختلاف هایی که در چگونگی آن هست)

اختلاف اصلی در بخش قرمز رنگ است:
طبق نظریه فرگشت موجودات تغییر شکل پیدا کردند و موجودات دیگر به این شکل پدید امده اند ، پس خدایی نیست

رابعاً همین فرگشت در اصلی ترین سوال بشریت یعنی چگونگی آغاز خلقت مثل .... توی گل مانده و پاسخی برای آن ندارد. لذا مجبور است دست به دامان انواع نظریه ها بشود و هر بار هم حرفش را عوش کند. جالب است که شما به شوخی یه موضوع آدم فضایی ها نسبت به قرآن اشاره ای کردید. حرف شما جدی نبود ، اما جای بسی تعجب است که این موضوع یکی از نظریه های خداناباوران در پیدایش خلقت بوده و هست!! آن هم نه به شوخی بلکه کاملاً جدی! اینکه آدم فضایی ها آمده اند و سلول اولیه را در زمین کاشته اند!! :moteajeb:

Reza-D;808597 نوشت:
این کلی گویی که [
اگر اینقدر سطح علمی شما بالاست خب بفرمائید جناب دکتر "مور" را قانع کنید و ایشان را از اشتباه بیرون بیاورید[/]

ه اند!! :moteajeb:[/][/B]

دوست عزیز پوزش میطلبم که فقط بخشی از مطالبتون رو نقل قول میکنم چون راستش رو بخواهید خیلی بحثمون به درازا میکشید اگر میخواستم برای هرقسمتی پاسخی عنوان کنم قطعا شما هم دوباره پاسخی عنوان میکردید و داستان ادامه پیدا میکرد و از حوصله خوانندگان خارج میشد
ممکنه این رو دلیل بر بی علمی و از بحث فرار کردن من و جواب نداشتن من و .... بدونین اما خوب علتش همین بود که در بالا عرض کردم
اما چون دیدم روی این مقوله دکتر مور خیلی مانوور دادید برای همین نقل قولش میکنم انشالله که شبهات ذهنتون بر طرف بشه.
اول یه مطلب باز هم به شوخی : دکتر مور که اینقدر در موردش حرف میزنین و به معجزات علمی قرآن پی برده چرا هیچ وقت تا به امروز که 90 و خورده ای سالشه مسلمون نشده؟
بگذریم
ببینیند من دروغ نگفتم که در مورد معجزات علمی قرآن تحقیق کردم و داستان دکتر مور هم قبلا شنیده بودم و در موردش تحقیق کرده بودم و خوب میتونم بهتون لینک زیر رو معرفی کنم متاسفانه سایت مسدود هست ولی خوب زبانش انگلیسی هست و ممکنه خوندنش 2 3 ساعت ازتون وقت بگیره چون طولانیه اما کاملا مساله رو براتون واضح میکنه و سعی کرده با رفرنس هم مطالب رو عنوان کنه.شخصا با جاهایی از اون مخالف هستم اما برای شخص شما که روی این پروفسور گرانقدر اینقدر مانوور میدهید خوندش رو توصیه میکنم.
http://www.bible.ca/islam/islam-myths-embryology.htm
و البته برای اینکه بدونین خیلی ادمای بزگی(توی علوم پزشکی) هم تحقیقات دکتر مور رو نقد کردند و ایشون سال 2002 برای مصاحبه در مورد تحقیقاتش توی wall street journal حاضر نشد حضور بهم برسونه و همین باعث شد خیلیا بهش بگن پشت پرده دست هایی بوده.بگذریم درست و غلط این اخریه رو نمیدونم که واقعا دست هایی بوده یا نه اما ای کاش شرکت میکرد.
و من الله توفیق

بسمه العزیز

لینک باز نمی شود.

حبیبه;808794 نوشت:
بسمه العزیز

لینک باز نمی شود.

دوست عزیزم همونطور که گفتم لینک مربوطه توسط سیستم ف...ینگ مسدود شده و باید از راه های دیگری بازش کنید.

muiacir;808781 نوشت:
ببینیند من دروغ نگفتم که در مورد معجزات علمی قرآن تحقیق کردم و داستان دکتر مور هم قبلا شنیده بودم
ببینید برادر ، موضوع این است که باید گفته های قرآن که بر آنها شبهه وارد است با حضور عالمان هر دو طرف بررسی بشود

شما میگوئید به گفته های دکتر مور نقدهایی وارد است ، قبول
اما آیا به نقدهای طرف مقابل هیچ ایرادی وارد نیست؟

من شما را دروغگو نمی دانم و چنین چیزی هم نگفتم ، از شما میخواهم که همین نگاه را به بنده داشته باشید. من هم بارها دیده ام که افرادی میگویند که فلان آیه قرآن را با دلیل علمی رد میکنیم و خیلی هم ادعایشان را در بوق و کرنا کرده اند. اما وقتی یک کارناس در همان علم ، روبرویشان قرار گرفت ، جوری آنها را محکوم کرد که فکرش را هم نمیکردم. لذا اینکه اعجاز قرآن را بخواهیم صرفاً با خواندن چند مقاله زیر سؤال ببریم کار درستی نیست

از طرفی مگر علم به بلوغ کامل رسیده و تمام ابعادش کشف شده که اینطور با قاطعیت بگوئیم علم خلاف آیات قرآن است پس قرآن اشتباه کرده است؟
شما خودتان هم میدانید که همین علم تا چند وقت پیش نظریه های دیگری داشت و در آن زمان هم خیلی ها میگفتند چون این نظریه ها با گفتهء قرآن در تضاد است ، پس قرآن اشتباه کرده. اما ما می بینیم که امروزه همان نظریات توسط دانشمندان دیگری رد شده است. لذا عجیب است که همچنان برای هر نظریه علمی این همه قاطعیت در گفتار وجود دارد! آن هم درحالیکه خیلی از این نظریه ها متزلزل بوده و حتی خودشان هم اعتراف دارند که کامل نیستند

[=microsoft sans serif]

Masood11;808486 نوشت:
اگه میگفتید هر تجربه ی دینی، بخاطر صرع نیست، حرفتون درست و منطقی بود ولی اینکه هیچ علیتی بین این دو نیست به یقین اشتباهه! !

اولا: وقتی گفته میشود تجربه دینی ناشی از صرع است، منظورشان علیت انحصاری است. بنابراین، منظور من از نفی علیت نیز همین قسم بود.
ثانیا: اینکه بین صرع و تجربه دین، علیت برقرار است، یعنی هر موقع صرع باشد، تجربه دینی نیز خواهد بود. بنابراین، در وهله اول مشخص میشود که تجربه دینی فقط ناشی از صرع نیست(چون این مسئله در افراد غیر صرعی نیز دیده شده است) در وهله بعد مشخص میشود که اصلا این علیت ولو به نحو بدیل(یکی از علل) نیز باطل است. چون که هر موقع صرع آمد باید تجربه دینی نیز بیاید حال آنکه اینچنین نیست و افراد تجربه شده فقط یک عده بسیار کم از بیماران صرعی هستند و در این نحو علت یابی، استقرای بسیار ناقص مفید نتیجه گیری یافتن منشأ و علت نیست.

Masood11;808486 نوشت:
از طرف دیگه این جان هیک فیلسوفه نه روانشناس یا ...!

شما مگر روان شناس هستید؟

در ضمن، شما که در مباحث فلسفه دین، فلسفه اسلامی ،کلام اسلامی، کلام جدید و .. در این تاپیک مشارکت میکنید، مگر در تمام اینها تخصص و مدرک آکادمیک دارید؟

Masood11;808486 نوشت:
یه دین بدون مخالف بهم نشون بدین لطفا!!

ربطش به نکته ای که گفتم مشخص نیست.

Masood11;808486 نوشت:
و اینکه اگه اینطوره چرا شما نمیتونید بقیه ادیانو نابود کنید و کل زمینو مسلمون کنید!!؟؟

خب شاید دوست ندارند مسلمان بشوند.
واقعیت با ادراک واقعیت و اذعان به آن فرق میکند.
نفی ادراک یاعدم اذعان به یک امر واقعی، ملازم با نفی خود آن واقعیت نیست.

Masood11;808486 نوشت:
دلیل اینکه فلان دین هنوز زنده ست بخاطر معجزات و...ش نیست، فقط بخاطر اینه که هر فرد رفتار خودشو معیار دین میگیره و اگه حتی از کتاب مقدس دینشم براش چیزی بگی انکار میکنه!!

از این حصرگرایی ها زیاد دیدم.
ادعاهای بی لیل و اثبات نشده از کسانی که از دیگران برای هر چیزی(ولو امور بدیهی) دلیل و مدرک عقلی یا تجربی میخواهند.

صدیق;808859 نوشت:
[=microsoft sans serif]
اولا: وقتی گفته میشود تجربه دینی ناشی از صرع است، منظورشان علیت انحصاری است. بنابراین، منظور من از نفی علیت نیز همین قسم بود.
ثانیا: اینکه بین صرع و تجربه دین، علیت برقرار است، یعنی هر موقع صرع باشد، تجربه دینی نیز خواهد بود. بنابراین، در وهله اول مشخص میشود که تجربه دینی فقط ناشی از صرع نیست(چون این مسئله در افراد غیر صرعی نیز دیده شده است) در وهله بعد مشخص میشود که اصلا این علیت ولو به نحو بدیل(یکی از علل) نیز باطل است. چون که هر موقع صرع آمد باید تجربه دینی نیز بیاید حال آنکه اینچنین نیست و افراد تجربه شده فقط یک عده بسیار کم از بیماران صرعی هستند و در این نحو علت یابی، استقرای بسیار ناقص مفید نتیجه گیری یافتن منشأ و علت نیست.
[=microsoft sans serif]
نکته این آزمایش اینه که تجربه روحانی با قسمتی از مغز در ارتباطه و وقتی اون قسمت تحریک بشه، تجربه ایجاد میشه! اون صرع در واقع فقط محرکه! مثل یه دکمه! که میتونه هزاران دکمه دیگه هم باشه ولی خللی تو کار این دکمه ایجاد نمیکنه! و نتیجه اینه که این تجربیات کاملا جسمانین!

نقل قول:
[=microsoft sans serif]شما مگر روان شناس هستید؟

در ضمن، شما که در مباحث فلسفه دین، فلسفه اسلامی ،کلام اسلامی، کلام جدید و .. در این تاپیک مشارکت میکنید، مگر در تمام اینها تخصص و مدرک آکادمیک دارید؟

[=microsoft sans serif]
نه نیستم! و به همین دلیل حرف دانشمندای این رشته رو گوش میدم و نه دانشمندای رشته های نامربوط!
به شخصه فلسفه رو علم نمیدونم!! فلسفه یعنی قانع کردن طرف مقابل برای باور به حرفمون! برای ورود بهش، سواد آنچنانی نمیخواد!

نقل قول:
[=microsoft sans serif]خب شاید دوست ندارند مسلمان بشوند.
واقعیت با ادراک واقعیت و اذعان به آن فرق میکند.
نفی ادراک یاعدم اذعان به یک امر واقعی، ملازم با نفی خود آن واقعیت نیست.

خب شاید مسلمونها هم دوست ندارن از دین خارج بشن! و به همین دلیل، به منتقدای دینشون گوش نمیدن! نمیشه!؟

muiacir;808428 نوشت:

اول اینکه قرآن به صورت جنرال نوشته شده بنابراین از هر قسمتیش میشه تفاسیر گوناگونی به مزاج خودمون استخراج کنیم بنده (توهین نباشه البته) به شوخی میگم بعضی مواقع اگر فردایی آدم فضایی هم پیدا بشه مسلمانان میگن ایناها توی فلان سوره بهش اشاره شده.

چرا زمانیکه آدم فضایی پیدا بشه؟
من همین الان هم به شما میگم که توی قران بهش اشاره شده

[=&quot]

Masood11;808951 نوشت:
نکته این آزمایش اینه که تجربه روحانی با قسمتی از مغز در ارتباطه و وقتی اون قسمت تحریک بشه، تجربه ایجاد میشه! اون صرع در واقع فقط محرکه! مثل یه دکمه! که میتونه هزاران دکمه دیگه هم باشه ولی خللی تو کار این دکمه ایجاد نمیکنه! و نتیجه اینه که این تجربیات کاملا جسمانین!

[=&quot]دوباره برگشتیم سرخونه اول.
[=&quot]لطفا پستهای اول را دوباره بخوانید.
[=&quot]بر اساس تحقیقات عده ای دیگر از دانشمندان و عصب شناسان، افراد سالم نیز دارای تجربه دینی هستند.
[=&quot]بعلاوه، برفرض این مطلب صحیح باشد که تجربه دینی با یک قسمتی از مغز در ارتباط است، اما این ملازمه ای با این ندارد که تجربه دینی جسمانی است.
[=&quot]چرا که در مورد فعالیتهای مغز نیز گفته میشود که مثلا قسمت جلوی مغز مربوط به کدام فرایند فکری است و قسمت راست آن به بخش دیگری اما این بدان معنا نیست که کار تفکر مربوط به مغز است. بلکه همانطور که فلاسفه نفس شناس مطرح کرده اند، عمل تفکر مربوط به نفس است و مغز صرفا ویژگی اعدادی دارد.

[=&quot]

Masood11;808951 نوشت:
نه نیستم! و به همین دلیل حرف دانشمندای این رشته رو گوش میدم و نه دانشمندای رشته های نامربوط!

[=&quot]آن وقت در مواردی که تعارض بین یافته ها باشد، کدام حرف را قبول میکنید؟!

[=&quot]

Masood11;808951 نوشت:
به شخصه فلسفه رو علم نمیدونم!! فلسفه یعنی قانع کردن طرف مقابل برای باور به حرفمون! برای ورود بهش، سواد آنچنانی نمیخواد!

[=&quot]اگر بنا به ادعا باشد، من هم میگم علوم تجربی یک سری بافته های از روی ظن و گمان است و به هیچ وجه علم نیست!!
[=&quot]شما اگر قصد رد کردن یک علم را دارید باید یا دانش آنرا داشته باشید یا از نظرات دانشمندان آن علم استفاده کنید(البته اگر معارض نداشته باشد)

[=&quot]

Masood11;808951 نوشت:
خب شاید مسلمونها هم دوست ندارن از دین خارج بشن! و به همین دلیل، به منتقدای دینشون گوش نمیدن! نمیشه!؟

[=&quot]صحبت سر این بود که چرا ما نمیتوانیم غیر مسلمانان را مسلمان کنیم و من در جواب گفتم که شاید خودشان نمیخواهند و هزاران شاید دیگر.

[=&quot]

صدیق;808859 نوشت:
و اینکه اگه اینطوره چرا شما نمیتونید بقیه ادیانو نابود کنید و کل زمینو مسلمون کنید!!؟؟
[=&quot]خب شاید دوست ندارند مسلمان بشوند.
[=&quot]واقعیت با ادراک واقعیت و اذعان به آن فرق میکند.
[=&quot]نفی ادراک یاعدم اذعان به یک امر واقعی، ملازم با نفی خود آن واقعیت نیست.

[=&quot]اما اینکه شاید مسلمانان نیز به خاطر این تعصب دین خود را تغییر نمیدهند ممکن است درست باشد و ممکن است نباشد.
[=&quot]اما این مهم نیست.
[=&quot]مهم این است که هر کدام از ادیان یا حتی بی دینی، کدام یک برای تبعیت کردن مستند دارد.
[=&quot]اما اینکه معتقدان به هر کدام آیا دلیلی برای اعتقادشان دارند یا نه، ربطی به بحث ما ندارد.

صدیق;811577 نوشت:

دوباره برگشتیم سرخونه اول.
لطفا پستهای اول را دوباره بخوانید.
بر اساس تحقیقات عده ای دیگر از دانشمندان و عصب شناسان، افراد سالم نیز دارای تجربه دینی هستند.
بعلاوه، برفرض این مطلب صحیح باشد که تجربه دینی با یک قسمتی از مغز در ارتباط است، اما این ملازمه ای با این ندارد که تجربه دینی جسمانی است.
چرا که در مورد فعالیتهای مغز نیز گفته میشود که مثلا قسمت جلوی مغز مربوط به کدام فرایند فکری است و قسمت راست آن به بخش دیگری اما این بدان معنا نیست که کار تفکر مربوط به مغز است. بلکه همانطور که فلاسفه نفس شناس مطرح کرده اند، عمل تفکر مربوط به نفس است و مغز صرفا ویژگی اعدادی دارد.

اگه اون قسمت از مغزو در بیاریم چی میشه!!؟؟ منظور من جواب به این سوال بود!

نقل قول:
آن وقت در مواردی که تعارض بین یافته ها باشد، کدام حرف را قبول میکنید؟!

یافته ی جامع تر قابل قبوله! بعنوان مثال اعداد 1 تا 9 رو داریم! اولی برای تعریف این مجموعه میگه اعدادی هستن که با تقسیمشون بر دو عدد صحیح بدست میاد! دومی میشه اعداد صحیحی هستن بین صفر تا 10! قطعا نظر دومی بهتر و جامعتره!

نقل قول:
اگر بنا به ادعا باشد، من هم میگم علوم تجربی یک سری بافته های از روی ظن و گمان است و به هیچ وجه علم نیست!!
شما اگر قصد رد کردن یک علم را دارید باید یا دانش آنرا داشته باشید یا از نظرات دانشمندان آن علم استفاده کنید(البته اگر معارض نداشته باشد)

فیلسوف میاد به دیوار زل میزنه و بعد در مورد وضعیت زمین نظر میده!! آیا غیر از اینه!؟ اینکه دم به دقیقه مذهبیون تو سر علم میزنن و میگن علم امروز یه چیزه و فردا یه چیز دیگه تنها بخاطر اینه که سالهای سال علوم تجربی زیرمجموعه ی فلسفه بوده و در نتیجه اغلب نظرات قدیمی هم بر پایه فلسفه بوده نه آزمایش، که به همین دلیل اغلبشون رد شدن امروزه! اگه تونستید به علوم تجربیی که ریشه ای در فلسفه نداشته باشه، ایرادی وارد کنید، بفرمایید!

[=microsoft sans serif]

Masood11;811818 نوشت:
اگه اون قسمت از مغزو در بیاریم چی میشه!!؟؟ منظور من جواب به این سوال بود!

نفس تا زمانی که در کالبد بدن جسمانی است، فعالیتهایش منوط به بودن این بدن است.
یادمان نرود که نفس به عنوان جوهری شناسانده میشود که ذاتا مجرد از ماده ولی در مقام فعل وابسته و متعلق به ماده است.
بنابراین برای ادراکهای نفس، نیاز به وجود بدن است.
این گونه از تجربه و کلا هر گونه ادراک امور ماوراء طبیعیی در صورتی نیاز به بدن مادی دارد که تحقیقات یاد شده واقعا و لزوما به معنای آن باشد که قسمتی از مغز در تجربه دینی درگیر ادراک باشد.
هرچند نکته مهم و اصلی این است که چنین تحقیقاتی لزوما چنین نتیجه ای داشته باشد.

Masood11;811818 نوشت:
یافته ی جامع تر قابل قبوله! بعنوان مثال اعداد 1 تا 9 رو داریم! اولی برای تعریف این مجموعه میگه اعدادی هستن که با تقسیمشون بر دو عدد صحیح بدست میاد! دومی میشه اعداد صحیحی هستن بین صفر تا 10! قطعا نظر دومی بهتر و جامعتره!

اولا: بر اساس کدام ملاک علمی چنین معیاری دارید.
ثانیا: دانش اینکه کدام یک جامع تر است، نیازمند داشتن احاطه به نظریات آن علم و جزئیات آن است. همانطور که علما گفته اند تقلید کردن خیلی راحت تر از احتیاط کردن است.
چون عمل به احتیاط در بین فتاوا، به نوعی عمل کردن به نظر جامعتر است و عمل به آن، مستلزم دانستن فتاوا در ان زمینه و دانشی برای انتخاب نظر احتیاطی در موارد متعارض و متضاد.

Masood11;811818 نوشت:
فیلسوف میاد به دیوار زل میزنه و بعد در مورد وضعیت زمین نظر میده!! آیا غیر از اینه!؟ اینکه دم به دقیقه مذهبیون تو سر علم میزنن و میگن علم امروز یه چیزه و فردا یه چیز دیگه تنها بخاطر اینه که سالهای سال علوم تجربی زیرمجموعه ی فلسفه بوده و در نتیجه اغلب نظرات قدیمی هم بر پایه فلسفه بوده نه آزمایش، که به همین دلیل اغلبشون رد شدن امروزه! اگه تونستید به علوم تجربیی که ریشه ای در فلسفه نداشته باشه، ایرادی وارد کنید، بفرمایید!

بحث به بیراهه میره.
اگر دوست داشتید تاپیکی بزنید و در مورد رابطه علم و دین با هم بحث کنیم.

صدیق;811971 نوشت:
[=microsoft sans serif]
نفس تا زمانی که در کالبد بدن جسمانی است، فعالیتهایش منوط به بودن این بدن است.
یادمان نرود که نفس به عنوان جوهری شناسانده میشود که ذاتا مجرد از ماده ولی در مقام فعل وابسته و متعلق به ماده است.
بنابراین برای ادراکهای نفس، نیاز به وجود بدن است.
این گونه از تجربه و کلا هر گونه ادراک امور ماوراء طبیعیی در صورتی نیاز به بدن مادی دارد که تحقیقات یاد شده واقعا و لزوما به معنای آن باشد که قسمتی از مغز در تجربه دینی درگیر ادراک باشد.
هرچند نکته مهم و اصلی این است که چنین تحقیقاتی لزوما چنین نتیجه ای داشته باشد.

این مطلب اصل تیغ اوکامو نقض میکنه! از طرفی اگه تجربه ی دینی به جسم مادی وابسته باشه، پس خدا به خیلی ها ظلم میکنه!! ممکنه خیلی ها این قسمت از مغزشون دچار اشکال بشه!(هرقدر درصدش کم باشه باز حداقل 10 20هزار نفرو شامل میشه!!)اصلا ممکنه عمل درآوردن خدا از مغز مد بشه!!(با یه اسم دیگه که مردم خوششون بیاد!) هزاران عامل هست که ممکنه باعث آسیب دیدن یا ناکارآمدی این قسمت بشه! خدایی که اینقدر دلسوس انسانه، نمیتونست کاری کنه که این ویژگی جسمی نباشه!!؟؟
نقل قول:
[=microsoft sans serif]اولا: بر اساس کدام ملاک علمی چنین معیاری دارید.
ثانیا: دانش اینکه کدام یک جامع تر است، نیازمند داشتن احاطه به نظریات آن علم و جزئیات آن است. همانطور که علما گفته اند تقلید کردن خیلی راحت تر از احتیاط کردن است.
چون عمل به احتیاط در بین فتاوا، به نوعی عمل کردن به نظر جامعتر است و عمل به آن، مستلزم دانستن فتاوا در ان زمینه و دانشی برای انتخاب نظر احتیاطی در موارد متعارض و متضاد.
[=microsoft sans serif]

بر اساس ملاک های علمی کنونی! هیچ کجا چیزی غیر از این نگفتن!

بسمه اللطیف

Masood11;808951 نوشت:
نکته این آزمایش اینه که تجربه روحانی با قسمتی از مغز در ارتباطه و وقتی اون قسمت تحریک بشه، تجربه ایجاد میشه!

Masood11;808951 نوشت:
و نتیجه اینه که این تجربیات کاملا جسمانین!

Masood11;806791 نوشت:
دانشمندا یه آزمایشی انجام دادن تا محل مذهبو توی مغز پیدا کنن و در ادامه نتیجه رو میبینید!

نتیجه ایی که حضرتعالی از مباحثتان گرفتید این بود که مذهب و تجربه ی دینی،کاملا جسمانی هستند(ناحیه ای در مغز)

چه مشکلی در جسم (مغز) خداناباوران وجود دارد که چنین تجربیاتی را "احتمالا" ندارند؟

آیا این قسمت از مغزشان صدمه دیده یا معطل مانده است؟

[="Blue"]

Masood11;806791 نوشت:
سلام
دانشمندا یه آزمایشی انجام دادن تا محل مذهبو توی مغز پیدا کنن و در ادامه نتیجه رو میبینید!

ﻣﮑﺎﻥ ﺩﻗﯿﻖ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻐﺰ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ

ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻋﺼﺐ ﺷﻨﺎﺱ ﻣﮑﺎﻥ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﻗﯿﻖ ﻣﻐﺰﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ، ﺛﺒﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺍﯾﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﭼﺎﺭ ﺣﻤﻠﻪ ﺻﺮﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﯾﻨﯽ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺍﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﻬﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﮐﻨﺪ
ﻧﮑﺘﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭ 64 ﺳﺎﻟﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﭘﺲ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﻧﺎﻣﻌﺘﻘﺪ ﺩﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﻋﺼﺐ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﮑﺎﺷﻔﻪ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟
ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺩﭼﺎﺭ ﺻﺮﻉ ﻟﻮﺏ ﺗﻤﭙﻮﺭﺍﻝ ﺍﺳﺖ . ﻧﻮﻋﯽ ﺍﺯ ﺻﺮﻉ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁن ﺗﺸﻨﺞ ﺍﺯ ﻟﻮﺏ ﺟﻠﻮﯾﯽ ﺗﻤﭙﻮﺭﺍﻝ ﻣﻐﺰ ﻣﻨﺸﺎ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻋﺠﯿﺐ ﻭ ﻏﺮﺑﯽ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﺪ . ﺍﯾﻦ ﺻﺮﻉ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺳﻄﺢ ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ ﯾﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮﻫﻤﯽ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺷﻮﺩ . ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﻭﺍﻡ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ . ﺩﺭ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻣﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺼﺮﻑ ﺩﺍﺭﻭﯼ ﺿﺪ ﺗﺸﻨﺞ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺳﻘﻒ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻭﺳﺖ . ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﺪﯾﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﯿﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺨﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻗﻮﻡ ﯾﻬﻮﺩ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﺪﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺳﺘﮕﺎﻫﺎﯼ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﺩ ﻋﺼﺒﯽ، ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺑﺎ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻋﻤﯿﻖ ﺩﯾﻨﯽ ﯾﮏ ﭘﯿﮏ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﻧﺪ ﮔﺎﻣﺎﯼ ﭘﺎﺋﯿﻦ ‏( 40-30 Hz ‏) ﺩﺭ ﻗﺸﺮ ﺟﻠﻮﯾﯽ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﻣﻐﺰ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﺎﻭﺭﺍﯾﯽ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺷﺪ .ﻣﺎﻫﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺳﺖ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻋﻤﯿﻖ ﺩﯾﻨﯽ ﺑﺎ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﺸﺮ ﻣﻐﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺩﭼﺎﺭ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﺎﻭﺭﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
گرداوری هانیه .ب
http://www.sciencealert.com/neuroscientists-have-recorded-the-brain-activity-of-a-man-at-the-exact-moment-he-saw-god

دانشمندان اگر می توانند بگویند ما بالاخره چایی بخوریم یا نخوریم؟
بالاخره هویج آبپزش بهتر است یا خامش؟
اینها که در مسائل به این کوچکی رای محکمی ندارند و مدام شکست می خورند می خواهند غیب را با ازمایش های کودکانه بسنجند؟

وَ لَوْ تَري‏ إِذْ وُقِفُوا عَلي‏ رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلي‏ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ

و اگر ببینی هنگامی را که آنها بر ( پای حساب ) پروردگارشان نگه داشته می شوند! ( خدا ) می گوید: آیا این ( زنده شدن پس از مرگ ) حق نیست؟ می گویند: چرا ، سوگند به پروردگارمان ( که حق است ) می گوید: پس بچشید این عذاب را به کیفر آنکه کفر می ورزیدید.
[/]

حبیبه;812334 نوشت:
بسمه اللطیف

نتیجه ایی که حضرتعالی از مباحثتان گرفتید این بود که مذهب و تجربه ی دینی،کاملا جسمانی هستند(ناحیه ای در مغز)

چه مشکلی در جسم (مغز) خداناباوران وجود دارد که چنین تجربیاتی را "احتمالا" ندارند؟

آیا این قسمت از مغزشان صدمه دیده یا معطل مانده است؟

ممکنه قبلا این تصویر یا مشابهاتشو دیده باشید! ممکنه بعضیا بگن این خطا قوس داره! و عده ای هم بگن صافن! در حالی که هر دو تصویرو یه جور میبینن، ولی گروه دوم، ضعف مغزشون در برابر تجزیه این تصویرو قبول میکنن و سعی میکنن آزمایشش کنن تا بفهمن قوس دارن یا صافن!
در مورد بحث ما، خداناباورا(تو مثال قبلی اسم این گروه چی میشه!؟) این تجربیاتو تا وقتی همراه مدارک نباشه، حاصل ضعف مغز میدونن!

زینبیون;812340 نوشت:

دانشمندان اگر می توانند بگویند ما بالاخره چایی بخوریم یا نخوریم؟
بالاخره هویج آبپزش بهتر است یا خامش؟
اینها که در مسائل به این کوچکی رای محکمی ندارند و مدام شکست می خورند می خواهند غیب را با ازمایش های کودکانه بسنجند؟

وَ لَوْ تَري‏ إِذْ وُقِفُوا عَلي‏ رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلي‏ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ

و اگر ببینی هنگامی را که آنها بر ( پای حساب ) پروردگارشان نگه داشته می شوند! ( خدا ) می گوید: آیا این ( زنده شدن پس از مرگ ) حق نیست؟ می گویند: چرا ، سوگند به پروردگارمان ( که حق است ) می گوید: پس بچشید این عذاب را به کیفر آنکه کفر می ورزیدید.

اینو دانشمندای ایرانی میگن!! البته امیدوارم به دانشمندا توهین نشه، چون اونا بیشتر نظرات اقتصادی میدن تا بهداشتی!!
از طرفی این موارد در صورت وجود، خللی در بحث ما بوجود نمیاره!

بسمه العزیز

Masood11;812359 نوشت:
این تجربیاتو تا وقتی همراه مدارک نباشه، حاصل ضعف مغز میدونن!

آیا سخن شما مبنای علمی دارد؟ و یا صرفا سخنی جدلی است؟

همه ی مذهبی های عالم با هر دین الهی اعم از مسلمان،مسیحی و یهودی و از هر صنف

حتی دانشمندان و اندیشمندان آنها ضعف مغز دارند؟

اگر اینطور است چرا از استاد صدیق گرامی(ببخشید استاد) انتظار سخنان برهانی دارید و اصلا

چرا با ایشان وارد بحث شدید؟ ایشان مذهبی هستند.

ضمن اینکه در سخن ذیل، این قسمت مغز را ضعیف محسوب نکردید:

Masood11;812327 نوشت:
هزاران عامل هست که ممکنه باعث آسیب دیدن یا ناکارآمدی این قسمت بشه!

فکر نمی کنید اگر مذهب صرفا امری جسمانی و مستقلا مربوط به فعالیت قسمتی از مغز باشد

،باید خداناباوران دارای ضعف در قسمت فوق باشند؟و یا اگر عکسش را نتیجه بگیرید و بگوئید خیر

مذهبی ها در این قسمت مغز دچار ضعفند و تجربیات مذهبی در اثر ضعف مغز است،باید قبول کنید

که بحث با مذهبی ها در این خصوص و درخواست مدرک برای ادعایشان کاری بیهوده است؟

چرا شما که هیچ چیز را تا به تجربه ی آزمایشگاهی اثبات نشود قبول نمی کنید،وارد این بحث

با مذهبی ها می شوید؟

آیا در ناخودآگاه خویش قبول دارید که علماء و دانشمندان و اساتید مسلمان نمی توانند

ضعف مغز داشته باشند؟

در این صورت چطور ممکن است پیامبر(ص) آنها که همه ی علم و اعتقادشان را از حضرتش دارند

دچار ضعف مغز(معاذالله) بوده باشد؟ و چطور ممکن است دانشمندان و اندیشمندان مسلمان فرق

موهومات و بافته های یک مغز بیمار(نعوذ بالله) را از حقایق و مسائل عالی معرفتی تشخیص ندهند؟

پ.ن

ضمن اینکه تشخیص قوس داشتن یا صاف بودن خط موضوعی تجربی و مربوط به خطای در

یک حس طبیعی و مادی است،و مسائل روحانی و معنوی از این جنس نیستند.

حبیبه;812365 نوشت:
بسمه العزیز

آیا سخن شما مبنای علمی دارد؟ و یا صرفا سخنی جدلی است؟

همه ی مذهبی های عالم با هر دین الهی اعم از مسلمان،مسیحی و یهودی و از هر صنف

حتی دانشمندان و اندیشمندان آنها ضعف مغز دارند؟

اگر اینطور است چرا از استاد صدیق گرامی(ببخشید استاد) انتظار سخنان برهانی دارید و اصلا

چرا با ایشان وارد بحث شدید؟ ایشان مذهبی هستند.

ضمن اینکه در سخن ذیل، این قسمت مغز را ضعیف محسوب نکردید:

فکر نمی کنید اگر مذهب صرفا امری جسمانی و مستقلا مربوط به فعالیت قسمتی از مغز باشد

،باید خداناباوران دارای ضعف در قسمت فوق باشند؟و یا اگر عکسش را نتیجه بگیرید و بگوئید خیر

مذهبی ها در این قسمت مغز دچار ضعفند و تجربیات مذهبی در اثر ضعف مغز است،باید قبول کنید

که بحث با مذهبی ها در این خصوص و درخواست مدرک برای ادعایشان کاری بیهوده است؟

چرا شما که هیچ چیز را تا به تجربه ی آزمایشگاهی اثبات نشود قبول نمی کنید،وارد این بحث

با مذهبی ها می شوید؟

آیا در ناخودآگاه خویش قبول دارید که علماء و دانشمندان و اساتید مسلمان نمی توانند

ضعف مغز داشته باشند؟

همه ی مردم، اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی، بی دین و... همگی خطای مغز دارن! ولی به این معنی نیست که نمیتونن این ضعفو بپوشونن! بطور مثال همون عکسی که گذاشتم! عقل همه میگه اون خطا قوس دارن! ولی با خط کش گذاشتن کنار اون خطا، میشه این ضعفو پوشوند و نتیجه ی صحیح گرفت!

نمیگم 100درصد ولی احتمالش هست که بخاطر خطای مغزی به چنین نتیجه ای رسیدن! و البته ممکنه هم دلیل منطقیی داشته باشن که من بهش نرسیدم! پس وارد بحث میشم تا به این مطلب پی ببرم! کار بحث اینه که به باور های ما تلنگر بزنه تا به حقیقت برسیم!

نقل قول:
در این صورت چطور ممکن است پیامبر(ص) آنها که همه ی علم و اعتقادشان را از حضرتش دارند

دچار ضعف مغز(معاذالله) بوده باشد؟ و چطور ممکن است دانشمندان و اندیشمندان مسلمان فرق

موهومات و بافته های یک مغز بیمار(نعوذ بالله) را از حقایق و مسائل عالی معرفتی تشخیص ندهند؟

پیامبر اونقدر سفر کرده بود، که میتونست 4 5تا قرانو پر کنه! اصلا در صورتی که اثبات شد که این وحی در اثر صرع بوده، باز خللی در علم پیامبر ایجاد نمیکنه!(البته نه علم بی حد و مرز ادعای مسلمونا)
نهایتش ارتباط با منابع ماوراءی رد میشه!

با چیزایی که دیدم، در مورد این خط با اطمینان میتونم بگم که اگه منبعش به اشخاص مورد قبولشون برسه،نه!! چون توجیه کارش همینه!! جایی اومده بودن شعر توپ قلقلی رو تفسیر کرده بودن و کلی معجزه هم از داخلش درآورده بودن!!(البته به طنز) پیشنهاد میکنم در موردش یه سرچی بکنید!

بسمه العزیز

Masood11;812369 نوشت:
همه ی مردم، اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی، بی دین و... همگی خطای مغز دارن!

احسنتم،خطای مغز در اثر پردازش داده های حسی اتفاق می افتد،بنابراین قبول دارید

که علوم تجربی که بنیانشان بر حواس و تجربه ی حسی است نمی توانند خیلی قابل

اعتماد باشند آنهم با ضعف ابزار علمی و نقص تکنولوژی،شاهد مثالش اینکه علوم تجربی

دائما در حال ردّ یافته های قبل و یا تکمیل نواقص پیشین خویشند.البته ما درصدد ردّ

دستاوردهای علمی نیستیم،به هیچ وجه،بلکه در صدد نقد اعتبار علوم تجربی در حیطه ای

هستیم که راهی به آنجا ندارد.

Masood11;812369 نوشت:
پیامبر اونقدر سفر کرده بود، که میتونست 4 5تا قرانو پر کنه! اصلا در صورتی که اثبات شد که این وحی در اثر صرع بوده، باز خللی در علم پیامبر ایجاد نمیکنه!(البته نه علم بی حد و مرز ادعای مسلمونا)
نهایتش ارتباط با منابع ماوراءی رد میشه!

این سخن، سخنی از سر حدس و احتمال و ظنّ است و ارزش علمی،حتی تاریخی ندارد.

برای ردّ کردن سخنان کسی، نسبت دروغ دادن به او ساده ترین راه است.اولین راهی که اعراب

جاهلی زمان حضرت نیز به آن متمسک شده بودند.البته در آن زمان علوم تجربی مانند امروز

چندان مطرح نبود ولی شعار تا چیزی را نبینیم و به حس و تجربه ی ما در نیاید نمی پذیریم

سخنی بسیار قدیمی است سخنی که بین تمامی حس گرایان تاریخ مشترک است و ربطی

به علم و تکنولوژی و تجدد هم ندارد،حتی قوم بنی اسرائیل و گوساله پرستان هم به پیامبرشان

همین را گفتند و وی را دروغگو خطاب کردند،پس می بینید که ایسمهای جدید ریشه در تاریخ دارند.

با سلام خدمت همه دوستان. این تاپیک از جمله تاپیک های شیرین این انجمن بوده و بدون اینکه حوصلم سر بره همه پست ها رو خوندم. می خواستم من هم نظرم رو بذارم. من خودم فکر می کنم که حضرت محمد از شخصیت های جنجالی و بهتره بگم جنجالی ترین پیامبر و شخصیت تاریخ بوده است. نمونه بارزش این بحث ها و این تاپیک هایی هست که در مورد پیامبر و شخصیت ایشون درست میشه. در مورد هیچ پیامبری من ندیدم این طوری بحث بشه.

استارتر محترم مطلبی رو عنوان نمودند که دانشمندان مکان خدا را در مغز پیدا کردند. خدا هم تو قران مردم رو به یاداوری از عالم ذر دعوت می کنه و اون پیمانی که خدا با مردم بست. تو قران اومده نه تنها انسان خدا رو پرستش می کنه بلکه ان کسی هم که خدا رو قبول نداره به نوعی خدا رو پرستش می کنه!! و نه تنها انسان بلکه هر افریده ای از هستی مانند یک قطعه سنگ که مغز نداره خدا رو پرستش می کنند!!! پس پیدا کردن جایگاه خدا در مغز نباید چیز عجیبی باشه.

یک جاهایی بحث میشه که این قران وحی ای که واقعا از طرف خدا باشه نیست و پیامبر با استفاده از تجربه خودش این قران رو اورده. و حتی بعضی ها هم می گویند پیامبر یک دروغگو و شیاد بوده و حرف خودش به خدا نسبت می داده و شبهاتی که می کنند قابل تامله. اما هنوز من نتوانستم بفهمم که اگر واقعا پیامبر یک شیاد بوده و حرف خودشو رو به قران نسبت می داد پس چرا مثل یک شیاد با مردم حرف نمی زد؟ چرا خودش رو تابلو می کرد؟ ببینید یکی از ابزارهای کلاه بردار چرب زبونی و دروغ گفتنه. اما اصلا لحن قران لحن یک فرد شیاد نیست.

تو قران حروفی وجود دارند به اسم حروف مقطعه و هنوز هم کسی نمی دونه چرا این حروف هستند. و این حروف برای ما یک چیز غیر عادیه. ایا واقعا اگر پیامبر دروغگو و شیاد بود و می خواست به مردم دروغ بگه و فریب بده اون ها رو چرا چرب زبونی نمی کنه؟ چرا اگر قران رو که از طرف خودش میگه و هدفش کسب قدرته چرا با مردم مثل خودشون صحبت نمی کنه و با اوردن حروفی به عنوان حروف مقطعه و اینکه اون حروف هم از سمت وحی هستند این قدر خودش رو تابلو می کنه؟ کدوم ادم کلاه بردار و شیاد و دروغگو میاد با مردم جوری برخورد می کنه که خودش رو تابلو کنه؟؟ اگر واقعا قران کلام خود پیامبره پس پیامبر چرا میاد یکسری حروف بی معنی رو به خورد مردم میده؟ اره قبول دارم ایاتی از قران وجود دارند که خدا حسابی هوای پیامبر رو داشته مثل مبرا شدن عایشه از تهمت زنا و مسایل زنان. که ادم رو به جایی می کشونه که به این نتیجه میرسه قران کلام خدا نیست و کلام یک فرد دروغ گو و سوء استفاده گر است. اما نمیشه از روی انصاف از این موضوع هم گذشت که کدام ادم شیاد و دروغ گو یک سری حروف بی معنی رو به عنوان وحی برای مردم می خونه؟؟

از این ها هم که بگذریم پیش بینی هایی که در مورد شهادت امام علی و امام حسین و وضعیت مردم در اخر الزمان که خیلی دقیق میلی متری (واقعا) میلی متری گفته شده چی؟

من خودم نتیجه ای که تا الان گرفتم اینه که قران کلام پیامبر نیست. یعنی این طور نیست که پیامبر بشینه برای خودش متنی رو اماده کنه و بگه از طرف خداست. اما اگر وحی رو به خاطر بیماری صرع بدونیم پس چه طور یک بیمار صرع میاد وقایع اینده رو این قدر دقیق پیش بینین می کنه؟؟ و اینکه خود پیامبر گفته که اخرین پیامبره و بعد از ایشون دیگه پیامبری نمیاد و واقعا هم تا الان هیچ پیامبری پیدا نشده که مثل حضرت محمد و یا حضرت عیسی و یا حضرت ابراهیم و یا حضرت نوح و یا حضرت موسی تو تاریخ ماندگار بشه. خب از این ها نمیشه گذشت.

حبیبه;812380 نوشت:
بسمه العزیز

احسنتم،خطای مغز در اثر پردازش داده های حسی اتفاق می افتد،بنابراین قبول دارید

که علوم تجربی که بنیانشان بر حواس و تجربه ی حسی است نمی توانند خیلی قابل

اعتماد باشند آنهم با ضعف ابزار علمی و نقص تکنولوژی،شاهد مثالش اینکه علوم تجربی

دائما در حال ردّ یافته های قبل و یا تکمیل نواقص پیشین خویشند.البته ما درصدد ردّ

دستاوردهای علمی نیستیم،به هیچ وجه،بلکه در صدد نقد اعتبار علوم تجربی در حیطه ای

هستیم که راهی به آنجا ندارد.


این خطای مغزی به این معنی نیست که نتونیم، حقیقتو تشخیص بدیم! بعنوان مثال همون خطای دید! و اتفاقا اون روش علمیه که این خطا رو آشکار میکنه!
شما چنین نتیجه ای گرفتید که چون ما خطای مغزی داریم، یعنی باید وجود مدارک و اثبات ها و آزمایش های علوم تجربی رو رد کنیم و نادیده بگیریم، در حالی که این خطای مغزی میگه اولین چیزی که انسان به ذهنش برسه، 100درصد درست نیست! ممکنه بخاطر خطا باشه، نه واقعیت! و اینم توی علوم، فقط فلسفه رو زیر سوال میبره!

نقل قول:

این سخن، سخنی از سر حدس و احتمال و ظنّ است و ارزش علمی،حتی تاریخی ندارد.

برای ردّ کردن سخنان کسی، نسبت دروغ دادن به او ساده ترین راه است.اولین راهی که اعراب

جاهلی زمان حضرت نیز به آن متمسک شده بودند.البته در آن زمان علوم تجربی مانند امروز

چندان مطرح نبود ولی شعار تا چیزی را نبینیم و به حس و تجربه ی ما در نیاید نمی پذیریم

سخنی بسیار قدیمی است سخنی که بین تمامی حس گرایان تاریخ مشترک است و ربطی

به علم و تکنولوژی و تجدد هم ندارد،حتی قوم بنی اسرائیل و گوساله پرستان هم به پیامبرشان

همین را گفتند و وی را دروغگو خطاب کردند،پس می بینید که ایسمهای جدید ریشه در تاریخ دارند.


بله، یه حدس مثل هزارن حدس دیگه! اصلا چنین چیزی نمیتونسته تو کتب تاریخی ثبت شده باشه!! چون اگه عاملش صرع بوده، قطعا خود شخص نمیدونسته و اطرافیانشم که دکترای مغز و اعصاب نداشتن!

بسمه العزیز

Masood11;812464 نوشت:
شما چنین نتیجه ای گرفتید که چون ما خطای مغزی داریم، یعنی باید وجود مدارک و اثبات ها و آزمایش های علوم تجربی رو رد کنیم و نادیده بگیریم،

عجیبه که حضرتعالی سخن بنده را اینگونه تحلیل می کنید در حالیکه برای پیشگیری از این تحلیل دقیقا در سطر بعد عرض کرده بودم:

حبیبه;812380 نوشت:

البته ما درصدد ردّ دستاوردهای علمی نیستیم،به هیچ وجه،بلکه در صدد نقد اعتبار علوم تجربی در حیطه ای

هستیم که راهی به آنجا ندارد.

این برخورد حضرتعالی با طرف بحث حاضرتان و اینهمه ناظر، موضوع تأسف انگیزی است که البته می شود راجع سایر

تحلیلهای شما نسبت به موضوعات مورد بحث نتایج خوبی گرفت.ظاهرا شما فقط در پی بحثید نه حقیقت!

Masood11;812464 نوشت:
بله، یه حدس مثل هزارن حدس دیگه! اصلا چنین چیزی نمیتونسته تو کتب تاریخی ثبت شده باشه!! چون اگه عاملش صرع بوده، قطعا خود شخص نمیدونسته و اطرافیانشم که دکترای مغز و اعصاب نداشتن!

اینهم فقط تکرار ادعایی بدون مدرک و دلیل است با اگر و مگر و....است.

کاش اینقدر که از طرف بحثتان مدرک و دلیل و برهان می خواهید خودتان هم به آن پایبند بودید.

حبیبه;812469 نوشت:
بسمه العزیز

عجیبه که حضرتعالی سخن بنده را اینگونه تحلیل می کنید در حالیکه برای پیشگیری از این تحلیل دقیقا در سطر بعد عرض کرده بودم:

این برخورد حضرتعالی با طرف بحث حاضرتان و اینهمه ناظر، موضوع تأسف انگیزی است که البته می شود راجع سایر

تحلیلهای شما نسبت به موضوعات مورد بحث نتایج خوبی گرفت.ظاهرا شما فقط در پی بحثید نه حقیقت!

به اون سطر دقت کردم ولی رویکرد کلی کسایی که از این مطلب استفاده میکنن همونه که گفتم! بعضیا هم میگن طبق اون مطلب، ما هر چی از علم که دوست داشتیمو قبول میکنیم و بقیه رو نه!!

در این مورد در جواب کارشناس بحث(و بارها قبل از اون) گفته بودم که این علومی که رد شده ریشه در فلسفه داشتن، و بعد که با علوم تجربی نوین سنجیده شدن، نادرستیشون مشخص شده!

نقل قول:
اینهم فقط تکرار ادعایی بدون مدرک و دلیل است با اگر و مگر و....است.

کاش اینقدر که از طرف بحثتان مدرک و دلیل و برهان می خواهید خودتان هم به آن پایبند بودید.

مگر من چیزی غیر از این گفتم که فقط ممکنه!؟

[=microsoft sans serif]

Masood11;812327 نوشت:
این مطلب اصل تیغ اوکامو نقض میکنه!

تیغ اوکام خودش محل بحثه.

Masood11;812327 نوشت:
از طرفی اگه تجربه ی دینی به جسم مادی وابسته باشه، پس خدا به خیلی ها ظلم میکنه!! ممکنه خیلی ها این قسمت از مغزشون دچار اشکال بشه!(هرقدر درصدش کم باشه باز حداقل 10 20هزار نفرو شامل میشه!!)اصلا ممکنه عمل درآوردن خدا از مغز مد بشه!!(با یه اسم دیگه که مردم خوششون بیاد!) هزاران عامل هست که ممکنه باعث آسیب دیدن یا ناکارآمدی این قسمت بشه! خدایی که اینقدر دلسوس انسانه، نمیتونست کاری کنه که این ویژگی جسمی نباشه!!؟؟

دقت کنید
من مدعی این نیستم که تجربه دینی وابسته به مغز و فعالیتهاشه.
بلکه میگویم اگر قرار باشه این ازمایشات درست باشه و ادراک تجربه دینی در آن بخش از مغز صورت بگیره، در ان صورت باز هم فرایند تجربه دینی تجربی نیست بلکه مغز صرفا ابزاری برای اگاهی از ادراک تجربی دینی است. اصل تجربه دینی، کار نفس است ولی اگاهی از این تجربه، فعالیت مغزی(برفرض)

Masood11;812327 نوشت:
بر اساس ملاک های علمی کنونی! هیچ کجا چیزی غیر از این نگفتن!

این ملاک بر اساس اصل سادگی است وگرنه هیچ پشتوانه علمی(تجربی) عقلی و شهودی ندارد.
همانطور که اصل اعتماد پذیری و سایر اصول متداول میان انسانها که در زندگی روزمره از آن استفاده میکنند همینطور است و تنها ظن و گمان ایجاد میکند نه حتی اطمینان در مسائل فلسفی و علمی.
به عبارت دیگر، اینگونه اصول و قراردادها نوعی گذراندن ایام تا زمان رسیدن به نظر جدید است.

صدیق;814161 نوشت:
من مدعی این نیستم که تجربه دینی وابسته به مغز و فعالیتهاشه.
بلکه میگویم اگر قرار باشه این ازمایشات درست باشه و ادراک تجربه دینی در آن بخش از مغز صورت بگیره، در ان صورت باز هم فرایند تجربه دینی تجربی نیست بلکه مغز صرفا ابزاری برای اگاهی از ادراک تجربی دینی است. اصل تجربه دینی، کار نفس است ولی اگاهی از این تجربه، فعالیت مغزی(برفرض)

مگه علت تجربه ی دینی آگاهی فرد از اون نیست!؟ اگه قرار باشه فرد تجربه ی دینیی داشته باشه که ازش آگاهی نداشته باشه، چطور تجربه ی دینییه!؟

حبیبه;812469 نوشت:
ظاهرا شما فقط در پی بحثید نه حقیقت!
سلام
من كه در همان ابتداي تاپيك به شما گفتم :Nishkhand:

بهترين روش پاسخگويي به "مسعود" اين روش هست:

Masood11;812464 نوشت:
چون اگه عاملش صرع بوده، قطعا خود شخص نمیدونسته و اطرافیانشم که دکترای مغز و اعصاب نداشتن!
پيروي از يك آدم صرعي كه هزاران مطلبِ سراسر حكمت و زيبايي را در قالب يك كتاب زيبا به بشريت عرضه كرده ، صد شرف دارد به پيروي از دانشمندان علوم تجربي كه دنبال باداركردن مردها هستند تا همجنسبازي لذتش بيشتر باشد و يك مردِ مفعول بيشتر احساس زن بودن داشته باشد! X_X

پيروي از امام علي كه صرع دارد و بر اساس همين صرع ، سخناني داشته كه در قالب كتابي به نام نهج البلاغه نوشته شده كه براي فهم هر جمله اش بايد سال ها تجربه از زندگي كسب كني ، صد شرف دارد به پيروي از دانشمنداني!! كه به پدر و مادرها توصيه ميكنند فرزندان خود را به وسيلهء بازي با آلت تناسلي تحريك جنسي كنند تا فرزند با اين موضوع مهم!!! زودتر آشنا بشود!

خدايي كه خالق و قادر مطلق است و بر هر چيز توانا است و از جنس مخلوقات نيست ، حتي توهم وجودش خيلي باورپذيرتر از نظريهء دانشمندان!!! :ghash: است كه ميگويند آدم فضايي ها ما را خلق كرده اند! :-o

به قول سركار "زينبيون":

زینبیون;812340 نوشت:
دانشمندان اگر می توانند بگویند ما بالاخره چایی بخوریم یا نخوریم؟

Reza-D;814509 نوشت:
سلام

بهترين روش پاسخگويي به "مسعود" اين روش هست:

پيروي از يك آدم صرعي كه هزاران مطلبِ سراسر حكمت و زيبايي را در قالب يك كتاب زيبا به بشريت عرضه كرده ، صد شرف دارد به پيروي از دانشمندان علوم تجربي كه دنبال باداركردن مردها هستند تا همجنسبازي لذتش بيشتر باشد و يك مردِ مفعول بيشتر احساس زن بودن داشته باشد! X_X

پيروي از امام علي كه صرع دارد و بر اساس همين صرع ، سخناني داشته كه در قالب كتابي به نام نهج البلاغه نوشته شده كه براي فهم هر جمله اش بايد سال ها تجربه از زندگي كسب كني ، صد شرف دارد به پيروي از دانشمنداني!! كه به پدر و مادرها توصيه ميكنند فرزندان خود را به وسيلهء بازي با آلت تناسلي تحريك جنسي كنند تا فرزند با اين موضوع مهم!!! زودتر آشنا بشود!

خدايي كه خالق و قادر مطلق است و بر هر چيز توانا است و از جنس مخلوقات نيست ، حتي توهم وجودش خيلي باورپذيرتر از نظريهء دانشمندان!!! :ghash: است كه ميگويند آدم فضايي ها ما را خلق كرده اند! :-o


سلام

مطالعه، چیز خوبیه!
هر چندیه مطلبی هست که لازمه متذکر بشم! دیدگاه مذهبی به همجنسگرایی: خدا اشتباهی کرده و بلد نبوده درستش کنه، به همین دلیل ما باید مدارک این اشتباهو از بین ببریم!!
دیدگاه علمی: همجنسگرایی در اثر یه خظای ژنتیکی بوجود اومده و چون برای جمعیت سودمند بوده، در جمعیت حفظ شده!(برای فهمیدن سودهاش میتونید تحقیق کنید!)

بقیه موارد چیزاییه لازم به جواب نداره!!

در ضمن از شما خواهش میکنم که از امروز نه چیزی بخورید و نه تنفس کنید!! چون دانشمندای علوم تجربی گفتن بدن به انرژی نیاز داره و راه تامین این انرژی از این دو تامین میشه!!

Masood11;815069 نوشت:
در ضمن از شما خواهش میکنم که از امروز نه چیزی بخورید و نه تنفس کنید!! چون دانشمندای علوم تجربی گفتن بدن به انرژی نیاز داره و راه تامین این انرژی از این دو تامین میشه!!
دوسِت دارم مسعود :Gol::Nishkhand:

Reza-D;815226 نوشت:
دوسِت دارم مسعود :Gol::Nishkhand:

[="#0000FF"]من هم شما را دوست دارم
(-:[/]

سلام و عرض ادب
ببخشید من سواد کمی دارم!و از روند و موضوعات مطرح شده در تاپیک اطلاع چندانی ندارم،که باید به بزرگی خودتون ببخشید
سوالی که از آقا مسعود دارم اینکه
ما شیعیان 12 امام دارم
بعضی امام هامون هم من شنیدم مثلا پنج و شش سالگی به امامت رسیدن
و خب طبق نظر شما باید هر 12 امام ما مبتلا به صرع باشند
حالا سوالم مربوط به نحوه گزینش امام ها هست، اینکه چطوری هر امامی از بین فرزندانش فرزند صرعی اش رو تشخیص میداد
و به امامت انتخاب میکرد؟
اصلا بنظرتون ممکنه 12 نسل پشت سر هم صرعی باشن؟؟

Masood11;815069 نوشت:

دیدگاه علمی: همجنسگرایی در اثر یه خظای ژنتیکی بوجود اومده و چون برای جمعیت سودمند بوده، در جمعیت حفظ شده!(برای فهمیدن سودهاش میتونید تحقیق کنید!)

:ajab!:

:dar:

MasouD.7;815242 نوشت:
سلام و عرض ادب
ببخشید من سواد کمی دارم!و از روند و موضوعات مطرح شده در تاپیک اطلاع چندانی ندارم،که باید به بزرگی خودتون ببخشید
سوالی که از آقا مسعود دارم اینکه
ما شیعیان 12 امام دارم
بعضی امام هامون هم من شنیدم مثلا پنج و شش سالگی به امامت رسیدن
و خب طبق نظر شما باید هر 12 امام ما مبتلا به صرع باشند
حالا سوالم مربوط به نحوه گزینش امام ها هست، اینکه چطوری هر امامی از بین فرزندانش فرزند صرعی اش رو تشخیص میداد
و به امامت انتخاب میکرد؟
اصلا بنظرتون ممکنه 12 نسل پشت سر هم صرعی باشن؟؟

سلام
هیچکدوم از اماما برشون وحی نشده! اونا فقط چیزی که شنیده بودنو نقل میکردن!

shsina;815244 نوشت:
:ajab!:

:dar:


کمی تو منابع فارسی گشتم و ظاهرا در این مورد چیزی ننوشتن!!
اونجایی که خوندم، درباره پنگوئن مثال زده بود! یه خانواده همجنسگرا توی جمعیتن و دو تا هم خانواده دگرجنسگرا! هر دو خانواده دگرجنسگرا بچه دار میشن! یکی از خانواده ها به دلایلی میمیره و بچشون میمونه! بچه اگه به سمت اون خانواده دگرجنسگرا بره، اونا بهش توجهی نمیکنن چون خودشون بچه دارن و در نتیجه در اثر گرسنگی ... میمیره!! ولی خانواده همجنسگرا از اون بچه حمایت میکنه و اون بچه هم زنده میمونه! مثالایی از این دست زیاده و نیازمند حوصله برای جستجوه!!

Masood11;814467 نوشت:
مگه علت تجربه ی دینی آگاهی فرد از اون نیست!؟ اگه قرار باشه فرد تجربه ی دینیی داشته باشه که ازش آگاهی نداشته باشه، چطور تجربه ی دینییه!؟

باعرض معذرت، بحث کاملا از مسیر خودش دور شده است.
لطفا سوالات خود را در خصوص موضوع تاپیک مطرح کنید.

[=microsoft sans serif]پرسش: بر اساس تحقیقی که توسط دانشمندان عصب شناس انجام شده است، بیماری که دچار حمله صرع بوده تجربه دینی عمیقی را تجربه کرده است و بعداز حمله، خود را مامور از جانب خدا برای هدایت دیگران معرفی میکند. حال سوال اینجاست که باتوجه به اینگونه تحقیقات چطور میتوان به الهی بودن ادعای پیامبران در دریافت وحی از منبع ماورائی اعتماد کرد.

پاسخ
باسلام

مطلبی که ارائه شد مبتنی بر یکسری آزمایش های عصب شناسی است که نتیجه آن در ابتدا نشان میداد که میان صرع و تجربه های دینی ارتباط تنگاتنگی وجوددارد. اولین پژوهش در این حوزه، به محققان فرانسوی باز میگردد که در نیمه دوم قرن نوزدهم انجام گرفت. پس از آن، جکسون مدعی شد که بسیاری از تاثیرات صرع به علت فقدان جریان الکتریکی است که به واسطه عدم فعالیت قسمت فوقانی مغز و بیش فعالی قسمت زیرین مغز است. نتیجه این دو فرایند، اختلال پردازشهای خاصی در مغز است.
بر اساس این اختلال، اطلاعاتی که ازنواحی زیر مغز به دست می آید، توسط قسمت فوقانی به درستی تفسیر نمیشود یا اصلا تفسیر نمیشود. در این هنگام، حالاتی به انسان دست می دهد که در برخی موارد با بروز تجربه دینی همراه است.
این تحقیقات تا نیمه دوم قرن بیستم به واسطه عدم وجود ابزار مناسب متوقف شد. در این زمان، یک سری آزمایش بر روی 6 بیمار صورت گرفت که همه انها بر وجود تجربه دینی در هنگام حمله اعتراف کردند و این گمان که بین صرع و تجربه دینی ارتباطی برقرار است را تقویت کرد. اما یک دهه بعد، در 1987 آزمایش دیگری بر روی 76 بیمار صورت گرفت. این افراد که دارای تمایلات دینی یکسانی بودند، در هنگام این آزمایش هیچگونه تمایل دینی خاصی در هنگام حمله صرع از خود نشان ندادند.

تمامی این مباحث در رشته علمی نوپائی به نام نوروتئولوژی است که سعی دارد رابطه میان تجربیات دینی و بیماری صرع پیدا کند.عده از عصب شناسان معتقدند که تجربه‌ دینی برخاسته از سوءکارکرد مغز انسان می‌دانند و آن را به عملکرد صرف عصبی تقلیل می‌دهند. اما تحقیقات دیگری که در سال‌های پس از آن صورت گرفت، نشان داد که مغز سالم نیز، تجربه‌ دینی دارد و تجربه‌ دینی محصول صرع یا بیماری توهم‌زای دیگری نیست.(1)
بنابراین،
اولا: هیچگونه رابطه اثبات شده علمی میان بیماری صرع و تجربه دینی وجود ندارد.
در این مورد پیشنهاد میکنم کتاب "مرزهای نوین علم و دین: تجربه دینی، علم عصب‌شناسی و امر متعال (2006)" نوشته جان هیک را مطالعه کنید. در بخش دوم این کتاب، هیک به بررسی چالش های نوین میان علم دین میپردازد که ناشی از یافته های عصب شناسی است.
در این کتاب، جان هیک به بررسی دو گروه از آزمایشات عصب شناسان میپردازد که ماحصل این دو آزمایش به ما نشان میدهد که برخلاف ادعایی که شده است، هیچ علیتی و حتی هیچ ملازمه ای میان صرع و تجربه دینی وجود ندارد.(2)

از این گذشته، مسئله مهم دیگری که در این ادعا وجود دارد، آن است که طراحان این مدعا در نهایت قصد دارند با برقراری ملازمه میان تجربه دینی و بیماری صرع، همان شبهه ای را مطرح کنند که در زمان حضور خود پیامبران وجود داشته است. چنانکه در قران کریم نیز به این اتهام اشاره شده است:

«وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ(3)
و گفتند: «اى كسى كه «ذكر» [قرآن‏] بر او نازل شده، مسلماً تو دیوانه‏ اى.»

غافل از آنکه خود قرآن روشن ترین دلیل برای رد این نوع اتهام هاست. قرآن کلامی است که تمام جن و انس را به تحدی دعوت کرده تا یک سوره مانند آن را بیاورند، اما هیچ کس نتوانسته چنین کاری بکند!

«وَ إِنْ كُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِینَ(4)
«و اگر درباره آن چه بر بنده خود (پیامبر) نازل كرده‎ایم شك و تردید دارید، (دست كم) یك سوره همانند آن بیاورید، و گواهان خود را ـ غیر خدا ـ فرا خوانید اگر راست می‎گویید. پس اگر چنین نكردید ـ كه نخواهید كرد ـ از آتشی بترسید كه هیزم آن، (بدن‎های مردم (گنهكار) و سنگها (بتها) است، و برای كافران آماده شده است»

روشن است که هیچ عاقلی به صرف ادعای نبوت، سخن کسی را نمیپذیرد. بلکه از او معجزه طلب کرده و صدق کلامش را در کنار معجزه در قرائن و شواهد احوال مدعی می جوید.
حال به نظر شما، چنین شخصی که به ادعای بیهوده این افراد، به صرع گرفتار شده است هیچگاه میتواند چنان معجزه ای داشته باشد.
مطمئنا اگر ملحدان و مخالفان اسلام، توان برهم شکستن تحدی و آوردن حداقل یک سوره با ویژگی های اعجاز گونه قران کریم را داشتند، هیچگاه به دنبال این ادعاهای پوچ و بیهوده نمیگشتند.

بعلاوه، پیامبر (ص) تا ۴۰ سالگی وحی دریافت نکردند و هیچ گاه حالات سنگین وحی در ایشان دیده نشد. آیا می توان به چنین کسی چنین اتهام ناروایی نسبت داد؟
کسانی که پیامبر (ص) را می شناختند و از نزدیک می دیدند، بیماری صرع را می شناختند، اما هیچ کس درباره پیامبر (ص) چنین سخنی نگفت.

ــــــــــ
1. مطالب این بخش، برگرفته از مقاله علم اعصاب و درک خداوند است.
2. مقاله الهیات عصب و تجربه دینی، چالشها به این مسئله پرداخته است.
3. سوره حجر، آیه6
4. سوره بقره، آیه23-24

موضوع قفل شده است