جمع بندی برای رضای خدا کار نمی کنم، آیا پاداش دارم؟

تب‌های اولیه

76 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برای رضای خدا کار نمی کنم، آیا پاداش دارم؟

با سلام و احترام

من یک مسلمانم. کارهای خیری انجام میدهم. مثلا به پیرزن کمک میکنم. برای انجام این کارهای خیر قصد جلب رضایت الهی را ندارم. اصلا به ذهنم خطور نکرده که خدا را راضی کنم. صرفا به این خاطر که عقلم میگوید کار خوبی است و احساس خوبی دارم دست به کار خیر میزنم.
آیا خداوند به کارهای خیر من پاداش می دهد؟

من یک ندانم گرا هستم. خداوند برای من اثبات نشده است.
کارهای خیری انجام میدهم چون فکر میکنم کارهای خوبی هستند و با انجام این کارها احساس بهتری دارم و زندگی شادتری دارم.
آیا خداوند اگر باشد به کارهای نیک من پاداش میدهد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نسیم رجمت

و طاها;806171 نوشت:
من یک مسلمانم. کارهای خیری انجام میدهم. مثلا به پیرزن کمک میکنم. برای انجام این کارهای خیر قصد جلب رضایت الهی را ندارم. اصلا به ذهنم خطور نکرده که خدا را راضی کنم. صرفا به این خاطر که عقلم میگوید کار خوبی است و احساس خوبی دارم دست به کار خیر میزنم.
آیا خداوند به کارهای خیر من پاداش می دهد؟

[=&quot] اصولاً هيچ کار اختياري انسان بدون نيت و انگيزه انجام نمي‌گيرد. البته انگيزه‌هاي فاعل، متنوع و گوناگون است. اگر کاري براي خدا نباشد، براي انجام آن، انگيزه ديگري بايد داشته باشد که مي‌توان به چند نوع تقسيم کرد: بعضي از انگيزه‌ها براي تأمين نيازمندي‌هاي مادي و بعضي براي ارضاي عواطف اجتماعي است، حتي عوامل مختلفي در ايثار و از خود گذشتگي انسان مؤثر است، مانند ارضاي عواطف، کمال جويي، شهوت طلبي و غيره. (1) اگر عمل با انگيزه الهي صورت نگيرد، هر چند به انگيزه انسان دوستي و عاطفي انجام شود، آدمي را به کمال نهايي نخواهد رساند.[=&quot]
[=&quot] عمل با انگيزه الهي، رنگ جاودانگي به خود مي‌گيرد. قرآن مجيد مي‌فرمايد: "ما عندکم يَنْفَد و ما عند الله باقٍ؛ هر چه نزد شما است، در معرض نابودي است و آن چه نزد خدا است، باقي و ماندگار است."(2)[=&quot]
[=&quot]عقل و منطق حکم مي‌کند انسان کارش را به گونه‌اي انجام دهد که ماندگار و زوال ناپذير باشد. [=&quot]

[=&quot]پي نوشت ها : [=&quot]
[=&quot]1. محمد تقي مصباح، اخلاق در قرآن، ج 1 ، ص 115، با تلخيص. [=&quot]
[=&quot]2. نحل (16)، آيه 96. [=&quot]

و طاها;806171 نوشت:
من یک ندانم گرا هستم. خداوند برای من اثبات نشده است.
کارهای خیری انجام میدهم چون فکر میکنم کارهای خوبی هستند و با انجام این کارها احساس بهتری دارم و زندگی شادتری دارم.
آیا خداوند اگر باشد به کارهای نیک من پاداش میدهد؟

این بخش از سوال شما اعتقادی است. باید کارشناس اعتقادات نظر بدهند. در تاپیک جداگانه ای مطرح کنید.

نسیم رحمت;807230 نوشت:
[=&quot] اصولاً هيچ کار اختياري انسان بدون نيت و انگيزه انجام نمي‌گيرد. البته انگيزه‌هاي فاعل، متنوع و گوناگون است. اگر کاري براي خدا نباشد، براي انجام آن، انگيزه ديگري بايد داشته باشد که مي‌توان به چند نوع تقسيم کرد: بعضي از انگيزه‌ها براي تأمين نيازمندي‌هاي مادي و بعضي براي ارضاي عواطف اجتماعي است، حتي عوامل مختلفي در ايثار و از خود گذشتگي انسان مؤثر است، مانند ارضاي عواطف، کمال جويي، شهوت طلبي و غيره. (1) اگر عمل با انگيزه الهي صورت نگيرد، هر چند به انگيزه انسان دوستي و عاطفي انجام شود، آدمي را به کمال نهايي نخواهد رساند.[=&quot]
[=&quot] عمل با انگيزه الهي، رنگ جاودانگي به خود مي‌گيرد. قرآن مجيد مي‌فرمايد: "ما عندکم يَنْفَد و ما عند الله باقٍ؛ هر چه نزد شما است، در معرض نابودي است و آن چه نزد خدا است، باقي و ماندگار است."(2)[=&quot]
[=&quot]عقل و منطق حکم مي‌کند انسان کارش را به گونه‌اي انجام دهد که ماندگار و زوال ناپذير باشد. [=&quot]

[=&quot]پي نوشت ها : [=&quot]
[=&quot]1. محمد تقي مصباح، اخلاق در قرآن، ج 1 ، ص 115، با تلخيص. [=&quot]
[=&quot]2. نحل (16)، آيه 96. [=&quot]

گفته شد انگیزه رضای الهی نیست اصلا به ذهن او هم چنین چیزی خطور نکرده
او این کار را به انگیزه های دیگری مثل حس خوب بودن و مفید بودن و نورانی شدن و لذت بردن
و یا حکم عقل به خوب بودن عمل انجام میدهد. چون عقل حسن و قبح برخی اعمال را بدون شرع هم میفهمد
پس به انگیزه های احساسی یا عقلی خود را ملزم به کمک میداند
نه به انگیزه کسب رضایت خدا

اکنون خداوند به او پاداش میدهد یا خیر ؟
( در پاسخ شما جواب صریحی به سوالم داده نشده بود )

نسیم رحمت;807232 نوشت:
این بخش از سوال شما اعتقادی است. باید کارشناس اعتقادات نظر بدهند. در تاپیک جداگانه ای مطرح کنید.

در بخش اعتقادات مطرح خواهم کرد.

و طاها;807237 نوشت:
اکنون خداوند به او پاداش میدهد یا خیر ؟

بر اساس آن چه گفته شد آن چه قطعی است تعلق پاداش به عملی است قصد قربت داشته باشد و به قصد جلب رضایت خدا انجام شود. اما در غیر این صورت تعلق پاداش به اعمال فرد به نظر خداوند دارد. ممکن است پاداش بدهد و یا ندهد.

خیلی جالب است
بسیاری از مسلمانان اعمال خیرشان از روی احساس و منافع و لذت و عادت و مانند اینهاست نه برای رضای خدا مگر اینکه نیت رضای الهی انها شبیه نیت روزه ماه رمضان در ابتدای ماه برای کل ماه باشد.

نسیم رحمت;807593 نوشت:
بر اساس آن چه گفته شد آن چه قطعی است تعلق پاداش به عملی است قصد قربت داشته باشد و به قصد جلب رضایت خدا انجام شود. اما در غیر این صورت تعلق پاداش به اعمال فرد به نظر خداوند دارد. ممکن است پاداش بدهد و یا ندهد.

اگر یک مسلمان در ابتدای مثلا ماه فروردین قصد کند خدایا هر کار خیری در این ماه ( یا کل عمر) انجام میدهم برای رضای تو باشد.
آیا این قصد کافی است برای اینکه اعمالش حتی اگر از روی عادت یا احساس همدردی یا نوع دوستی یا لذت یا منافع باشد، به قصد رضایت الهی محسوب شود؟
یا باl

نسیم رحمت;807593 نوشت:
بر اساس آن چه گفته شد آن چه قطعی است تعلق پاداش به عملی است قصد قربت داشته باشد و به قصد جلب رضایت خدا انجام شود. اما در غیر این صورت تعلق پاداش به اعمال فرد به نظر خداوند دارد. ممکن است پاداش بدهد و یا ندهد.

باسلام

لطفا بفرمایید چرا و به چه علت پاداش تنها به عملی تعلق می گیرد که برای رضای خدا باشد ؟
خدا چه سودی در این رابطه می برد ؟
تفاوت این اعمال با اعمال دیگر چیست ؟

و طاها;806171 نوشت:
من یک مسلمانم. کارهای خیری انجام میدهم. مثلا به پیرزن کمک میکنم. برای انجام این کارهای خیر قصد جلب رضایت الهی را ندارم. اصلا به ذهنم خطور نکرده که خدا را راضی کنم. صرفا به این خاطر که عقلم میگوید کار خوبی است و احساس خوبی دارم دست به کار خیر میزنم. آیا خداوند به کارهای خیر من پاداش می دهد؟
سلام و عرض ادب
البته من كارشناس نيستم و فقط نظر شخصي خودم را عرض ميكنم
به نظر من ايراد در اين است كه رضاي خدا را بد معنا ميكنيم

مثالي ميزنم:
پدري دوست دارد فرزندش درس بخواند و موفق بشود (به كمال برسد)
اما فرزند به دليلي از پدر دور شده ، مثلاً در كودكي پدرش مرده
اين فرزند هيچ اطلاعي ندارد كه پدر ميخواسته او درس بخواند

اما با عقل خودش به اين مطلب رسيده كه راه رسيدن به موفقيت (كمال) درس خواندن است
و به آنچه كه عقلش به آن حكم داده عمل هم كرده است
در اينجا عمل فرزند با رضايت پدر يكي است چون خواستِ من موفقيت فرزند بوده
لذا من از اينكه فرزندم راه درست را با عقلش پيدا كرده و به آن عمل كرده راضي هستم
اما اگر فرزندم به اين موضوع كه خواستِ پدرش چه بوده هم ميپرداخت ، رضايت من دو چندان ميشد


نتيجه:
رضاي خدا در انجام كار خير است، يعني اينها ملازم يكديگرهستند
پس هر كار خيري ولو بدون علم به رضاي خدا ، پاداش خواهد داشت
اما اگر با علم باشد ، آن وقت اثر آن دو چندان ميشود

نكته:
اينكه ميگويم "دوچندان" دقيقاً به معناي دو برابر نيست. مقدارش را من نمي دانم ، در كل منظورم اين است كه متفاوت خواهد بود

Reza-D;807824 نوشت:
سلام و عرض ادب
البته من كارشناس نيستم و فقط نظر شخصي خودم را عرض ميكنم
به نظر من ايراد در اين است كه رضاي خدا را بد معنا ميكنيم

مثالي ميزنم:
پدري دوست دارد فرزندش درس بخواند و موفق بشود (به كمال برسد)
اما فرزند به دليلي از پدر دور شده ، مثلاً در كودكي پدرش مرده
اين فرزند هيچ اطلاعي ندارد كه پدر ميخواسته او درس بخواند

اما با عقل خودش به اين مطلب رسيده كه راه رسيدن به موفقيت (كمال) درس خواندن است
و به آنچه كه عقلش به آن حكم داده عمل هم كرده است
در اينجا عمل فرزند با رضايت پدر يكي است چون خواستِ من موفقيت فرزند بوده
لذا من از اينكه فرزندم راه درست را با عقلش پيدا كرده و به آن عمل كرده راضي هستم
اما اگر فرزندم به اين موضوع كه خواستِ پدرش چه بوده هم ميپرداخت ، رضايت من دو چندان ميشد


نتيجه:
رضاي خدا در انجام كار خير است، يعني اينها ملازم يكديگرهستند
پس هر كار خيري ولو بدون علم به رضاي خدا ، پاداش خواهد داشت
اما اگر با علم باشد ، آن وقت اثر آن دو چندان ميشود

نكته:
اينكه ميگويم "دوچندان" دقيقاً به معناي دو برابر نيست. مقدارش را من نمي دانم ، در كل منظورم اين است كه متفاوت خواهد بود

با سلام و احترام
مسئله این نیست که شما رضایت الهی را چگونه تعریف کنید
مسئله این است این رضایت ضرورتا پاداش ندارد.
پدری تحصیل فرزند را میخواسته.
فرزند از خواست پدر آگاهی ندارد.
فرزند با عقل خودش متوجه میشود تحصیل خوب است و آن را انجام میدهد.
خواست پدر با خواست فرزند منطبق میشود
اما تا زمانی که فرزند قصدش از انجام تحصیل، تحصیل رضایت پدر نباشد، ضرورتا پاداش نخواهد داشت.
اگر خواست ها صرفا منطبق شود همه چیز بستگی به خدا یا پدر دارد
ممکن است پاداش بدهد و ممکن است ندهد.
همان پاسخی که کارشناس دادند.

و طاها;807639 نوشت:
مثلا در ماه رمضان برخی میگویند همان اول ماه میتوان برای همه ماه قصد کرد
سلام به شما
اصلاً قصد کردن اینطور نیست که در ابتدای ماه رمضان یا در ابتدای نماز بخواهیم قصد کنیم

قصد یعنی همان هدفی که شما برای آن اقدام به انجام کاری کرده اید
وقتی من میروم آب بخورم یعنی نیتم سیراب شدن است و نیاز نیست قصدی کنم

نماز هم که میخوانیم همان نیتی که داریم کافی است و نه نیاز است چیزی بگوئیم نه از دل بگذرانیم
اگر هم قصد منفی داشته باشیم هزاربار هم که به زبان بیاوریم یا از دل بگذرانیم که کارمان برای رضای خداست ، تاثیری ندارد

لذا اصلاً مهم نیست که شما چیزی یادت باشد یا نباشد

و طاها;807928 نوشت:
مسئله این نیست که شما رضایت الهی را چگونه تعریف کنید
اتفاقاً مسئله دقیقاً همین است چون ما در این پست داریم رضای خدا و در تعارض بودن یا نبودن سایر نیات با نیت رضای خدا را بررسی میکنیم

و طاها;807928 نوشت:
تا زمانی که فرزند قصدش از انجام تحصیل، تحصیل رضایت پدر نباشد، ضرورتا پاداش نخواهد داشت.
اگر خواست ها صرفا منطبق شود همه چیز بستگی به خدا یا پدر دارد
ممکن است پاداش بدهد و ممکن است ندهد.
همان پاسخی که کارشناس دادند
اینکه گفته میشود ضرورتاً پاداش ندارد دلیلش این است که قطعیت آن متوقف بر تعریف نیت است
مثلاً فرض کنیم من کاندید شده ام و میخواهم با انجام یک کار خوب مردم را جذب کرده و رای جمع کنم
یا اینکه می بینم ظالمی دارد به مظلومی ظلم میکند و به دلیل نوع دوستی به کمکش میروم

هر دوی این اعمال با نیتی بجز رضای خداوند بوده ، اما یکی پاداش دارد و دیگری ندارد
لذا اینکه ممکن است خدا پاداش بدهد و ممکن است ندهد ، از این نظر است
نه اینکه مثلاً من و شما کار واحدی انجام بدهیم بعد خداوند همینطوری دلش بخواهد به یکی از ما پاداش بدهد و به یکی ندهد!

سلام جناب رضا
من همین را متوجه شدم :
تا زمانی که قصدت از آن عمل خیر، رضایت خدا نباشد هیچ لزومی ندارد خداوند به شما پاداش بدهد
من هم همین را از صحبتهای کارشناس فهمیدم
اگر اشتباه فهمیدم خود کارشناس تذکر دهند.

عمل صالح نیازمند قصد رضای الهی است
منم نگفته ام قصد یعنی به زبان بیاورد یا پچ پچ کند.
همینکه بداند برای رضای خدا آن را انجام میدهد نه برای اینکه عقلش گفته یا دلش میخواهد یا منفعتش در ان است یا لذت میبرد یا از روی ترسش است.
نهایتا عقل میگوید این کار تو خوب است و خدا از ان راضی است اما باید برای رضای خدا آن کار را انجام داد تا خداوند پاداش دهد.
اگر خدا پرسید چرا به پیرزن کمک کردی؟
باید بگویم تا تو راضی شوی
اگر بگویم چون کار خوبی بود و عقلم گفت این کار خوب است، سودی ندارد.
اگر بگوید میدانستم این کار مورد رضایت خدا بود اما برای کسب رضایت او انجام نگرفت اصلا رضایت او انگیزه عمل من نبود. انگیزه عمل من شادی پیرزن بود.

به هر حال اگر کارشناس توضیحی دارند و اشتباهی در برداشتم میبینند بیان کنند.

من از شادی پیرزن شاد میشوم اما نباید برای شادی او عمل کنم باید برای رضایت خدا عمل کنم. اگر خدا به واسطه شادی پیرزن شادم کرد یک حرف دیگر است.
من از عبادت لذت میبرم اما نباید برای لذت عبادت کنم مثل برخی صوفیان یا ... بلکه باید برای رضایت معشوقم خدا عمل کنم . حالا اگر خدا به واسطه عبادت لذت و حالی داد حرف دیگری است.

و طاها;807957 نوشت:
هیچ لزومی ندارد
لطفاً این قسمت را توضیحی بفرمائید
اینکه شما "لزومی ندارد" را چطور معنا میکنید؟

و طاها;807957 نوشت:
اگر اشتباه فهمیدم خود کارشناس تذکر دهند
من بجای کارشناس صحبتی نکردم برادر
نظر خودم را عرض کردم

و طاها;807962 نوشت:
انگیزه عمل من شادی پیرزن بود
از نظر من انگیزه شادی دیگران هم در طول رضای خداست پس جزء رضای الهی خواهد بود
گر چه ممکن است درجه آن ، از درجه انجام عملی که فقط و فقط برای رضای خداوند است پایین تر باشد

Reza-D;807966 نوشت:
[=#0000ff]

من بجای کارشناس صحبتی نکردم برادر
نظر خودم را عرض کردم

برادر فکر میکنم شما باید یک جسارت به خرج بدهید
و این نقدها را از کارشناس محترم بکنید
مگر اینکه بگویید بنده متوجه صحبتهای کارشناس نشدم
که در این صورت بهتر است خودشان بیایند و توضیح بدهند.
توضیحات شما خواندنی است اما مانور دادن روی آن بدون اینکه کارشناس توضیحی بدهند لزومی ندارد.

و طاها;807979 نوشت:
برادر فکر میکنم شما باید یک جسارت به خرج بدهید
و این نقدها را از کارشناس محترم بکنید
هر وقت تشریف بیاورند حتماً

Reza-D;807985 نوشت:
هر وقت تشریف بیاورند حتماً

عموما نقد را مطرح میکنند
تا هر زمان کارشناس آمدند پاسخ دهند
ظاهرا شما صبر میکنید حضور یابند بعد نقدتان را مطرح میکنید.
برایم عجیب است!

و طاها;808009 نوشت:
برایم عجیب است!
پست شماره 11 اولين پست من در اين تاپيك بود كه نظرم را گفتم
بدون شك كارشناس محترم نظر بنده را مي خوانند و اگر نياز باشد روي آن نقد مي كنند
پس بنده بايد منتظر بمانم ببينم جناب "نسيم رحمت" صحبت بنده را رد مي كنند يا تاييد
اگر رد كردند ، آن وقت با ايشان گفتگو ميكنم تا به نتيجه برسيم

اما اين كه برايتان عجيب است:

1 - چرا عجيب است؟! شايد كسي مايل باشد با حضور رودررو با كارشناس صحبت كند و قدم به قدم جلو برود. ايرادش كجاست؟

2 - من داشتم با شما صحبت ميكردم. اما شما گفتيد كه اگر اشتباه ميكنم "كارشناس" توضيح بدهند. بعد هم به بنده گفتيد كه اين نقدها را به كارشناس بكنيد
شما بنده را به كارشناس ارجاع داديد در حاليكه صحبت من رو به شما بود
من هم گفتم كه اگر نياز باشد اين نقدها را خطاب به كارشناس محترم داشته باشم ، هر وقت حضور داشته باشند حتماً مطرح خواهم كرد

3 - خود شما در صحبتتان گفتيد كه:

و طاها;807979 نوشت:
توضیحات شما خواندنی است اما مانور دادن روی آن بدون اینکه کارشناس توضیحی بدهند لزومی ندارد
پس بنده هم صبر ميكنم تا كارشناس توضيحاتشان را بدهند بعد مانور خواهم داد

4 - براي من هم عجيب است كه چه لزومي به طرح اين تعجب داشتيد؟ اين كه عمل من براي شما عجيب است انشاالله از گناهان كبيره كه نيست احياناً؟!

نسیم رحمت;807593 نوشت:
ممکن است خدا پاداش بدهد و یا ندهد
سلام و عرض ادب
لطفاً اين بخش را بيشتر توضيح بدهيد استاد گرامي و بفرمائيد برداشت من كه در پايين آورده ام صحيح است يا خير:

-----------------------------------------------------------------------------------------

اینکه گفته میشود ضرورتاً پاداش ندارد دلیلش این است که قطعیت آن متوقف بر تعریف نیت است
درست است كه نيت كسب رضاي خدا نبوده ، اما پس چه چيز ديگري بوده؟
مثلاً فرض کنیم من کاندید شده ام و میخواهم با انجام یک کار خوب مردم را جذب کرده و رای جمع کنم
یا اینکه می بینم ظالمی دارد به مظلومی ظلم میکند و به دلیل نوع دوستی به کمکش میروم

هر دوی این اعمال با نیتی بجز رضای خداوند بوده ، اما یکی پاداش دارد و دیگری ندارد
عملي كه براي جذب راي مردم باشد پاداشي ندارد
اما عملي كه به دليل نوع دوستي بوده ، گر چه با هدف رضاي الهي نبوده ، ولي چون در راستاي رضاي الهي است پس پاداش خواهد داشت
البته پاداشش به اندازهء عملي كه نيت اصلي آن براي رضاي خدا باشد نيست

لذا اینکه ممکن است خدا پاداش بدهد و ممکن است ندهد ، از این نظر است كه عرض شد
نه اینکه مثلاً من و شما کار واحدی انجام بدهیم بعد خداوند همینطوری دلش بخواهد به یکی از ما پاداش بدهد و به یکی ندهد!

و طاها;807965 نوشت:
من از شادی پیرزن شاد میشوم اما نباید برای شادی او عمل کنم باید برای رضایت خدا عمل کنم. اگر خدا به واسطه شادی پیرزن شادم کرد یک حرف دیگر است.
من از عبادت لذت میبرم اما نباید برای لذت عبادت کنم مثل برخی صوفیان یا ... بلکه باید برای رضایت معشوقم خدا عمل کنم . حالا اگر خدا به واسطه عبادت لذت و حالی داد حرف دیگری است.

سلام
صحبتهای جناب رضا رو خوندم کاملا با اونها موافق هستم و در جهت همسوسازی با ایشان یک مثال هم میزنم برایتان :

ببینید شما یک عشق زمینی فرض کنید دارید .. همسرتان ...

برای واضح تر شدن حرفم مثالی میزنم:
ببینین شما عااااشق همسرتون هستین و هرکاری میکنین برای اینه که همسرتون رو خوشحال کنین ..

حالا اگر همسرتون میفهمید شما براش مثلا تابلویی خریدین چون خودتون تابلو دوس دارین و قصدتون از خرید تابلو اینه که خودتون از دیدنش لذت ببرین یه قضیس ..

و اگر بفهمه شما بخاطر اون تابلویی رو خریدین حتی اگر اون تابلو رو دوست داشته باشین یا نداشته باشین اما

بخاطر خوشحالی اون خریدین (چون اون تابلو دوس داره)یه قضیه دیگس ...

وقتی همسرتون بفهمه که فقط شادی اون براتون مهم بوده ، عشقش به شما بیشتر میشه و خیلی جاها اونم شما رو خوشحال میکنه ...

اما وقتی بفهمه هدف خودتون بودین که لذت ببرین و ... شاید خوشحال بشه اما .....

بنظرتون دو خط بالا با هم یکسانند ؟؟؟؟

ما و کارشناس که نگفتیم خدا عذاب میکنه طرف رو چون نیتش خدا نبوده.. فقط گفته شد پاداش هاش یکسان نیست ... کمتر و بیشتر داره @};-

اناالعبد;808157 نوشت:
سلام
صحبتهای جناب رضا رو خوندم کاملا با اونها موافق هستم و در جهت همسوسازی با ایشان یک مثال هم میزنم برایتان :

ببینید شما یک عشق زمینی فرض کنید دارید .. همسرتان ...

برای واضح تر شدن حرفم مثالی میزنم:
ببینین شما عااااشق همسرتون هستین و هرکاری میکنین برای اینه که همسرتون رو خوشحال کنین ..

حالا اگر همسرتون میفهمید شما براش مثلا تابلویی خریدین چون خودتون تابلو دوس دارین و قصدتون از خرید تابلو اینه که خودتون از دیدنش لذت ببرین یه قضیس ..

و اگر بفهمه شما

بخاطر اون تابلویی رو خریدین حتی اگر اون تابلو رو دوست داشته باشین یا نداشته باشین اما

بخاطر خوشحالی اون خریدین (

چون اون تابلو دوس داره)یه قضیه دیگس ...

وقتی همسرتون بفهمه که فقط شادی اون براتون مهم بوده ، عشقش به شما بیشتر میشه و خیلی جاها اونم شما رو خوشحال میکنه ...

اما وقتی بفهمه هدف خودتون بودین که لذت ببرین و ... شاید خوشحال بشه اما .....

بنظرتون دو خط بالا با هم یکسانند ؟؟؟؟

ما و کارشناس که نگفتیم خدا عذاب میکنه طرف رو چون نیتش خدا نبوده.. فقط گفته شد پاداش هاش یکسان نیست ...

کمتر و بیشتر داره
@};-

سلام

دوستان و کاربران محترم
یا شما حرف حسابتان این که حرف کارشناس را متوجه نشدم
یا این است که حرف کارشناس را قبول ندارید یا برایتان سوال شده.

اگر دومی است بیخود از من نقل قول نگیرید
مشکلاتتان را با کارشناس محترم رفع و رجوع کنید.

اگر اولی است و من اشتباه متوجه شدم به جای اینکه تفاسیرتان را به اینجانب بفرمایید کمی صبر کنید تا کارشناس خودشان کلامشان را تفسیر کنند.

آنگاه بنده از ایشان توضیح خواسته و اشتباهم را تصحیح میکنم.

موفق باشید.

کسی گفت :
ما و کارشناس که نگفتیم خدا عذاب میکنه طرف رو چون نیتش خدا نبوده.
وطاها :
مگر ما گفتیم چنین گفتید !!!!!!
چه خوب خود را با کارشناس جمع میبندید. وکیل مدافع ایشان هستید؟
خدا عاقبت ما را به خیر کند.

فعلا چند تا احتمال داریم

مسلمانی کاری انجام میدهد و قصدش کسب رضای خدا نیست.
این سوال من بود
کارشناس گفتند هیچ قطعیتی بر پاداش نداریم.

احتمال دیگر اینکه مسلمانی هم برای کسب رضایت خدا و هم برای کسب لذت یا منفعت کاری را انجام بدهد.
اگر این دو با هم امکان داشته باشد پس منافاتی با گفته کارشناس ندارد چون به هر صورت ان مسلمان قصد کسب رضایت را در کنار قصدهای دیگر داشته است.
اگر این دو جمع شدنی نیستند پس نتیجه میگیریم نه تنها قصد رضایت لازم است( سوال بنده) بلکه قصدهای دیگر نباید مقصود مسلمان باشد.

و طاها;808164 نوشت:
اگر دومی است بیخود از من نقل قول نگیرید. مشکلاتتان را با کارشناس محترم رفع و رجوع کنید
برادر عزيز ، وقتي من نظرم را براي اولين بار عرض كردم شما اين پاسخ را داديد:
و طاها;807928 نوشت:
مسئله این نیست که شما رضایت الهی را چگونه تعریف کنید
مسئله این است این رضایت ضرورتا پاداش ندارد.
پدری تحصیل فرزند را میخواسته.
فرزند از خواست پدر آگاهی ندارد.
فرزند با عقل خودش متوجه میشود تحصیل خوب است و آن را انجام میدهد.
خواست پدر با خواست فرزند منطبق میشود
اما تا زمانی که فرزند قصدش از انجام تحصیل، تحصیل رضایت پدر نباشد، ضرورتا پاداش نخواهد داشت.
اگر خواست ها صرفا منطبق شود همه چیز بستگی به خدا یا پدر دارد
ممکن است پاداش بدهد و ممکن است ندهد.
همان پاسخی که کارشناس دادند
شما نظر بنده را رد كرديد و در آخر هم گفتيد همان پاسخي كه كارشناس دادند
يعني از نظر شما ، اين پاسخي كه به بنده داديد همان پاسخ كارشناس بوده
پس يعني شما و كارشناس بحث با هم اتفاق نظر داريد (لااقل نظر شما اين است)
پس نقدي كه به صحبت كارشناس باشد ، ميتواند به نظر شما هم گفته شود

اما حالا ميفرمائيد اگر حرف كارشناس را

(كه همان حرف من هم هست) قبول نداريد ، از من نقل قول نكنيد!

من درمورد خودم ميگويم جناب "و طاها"
اگر كلاً تمايل نداريد بنده با شما حرف بزنم مستقيم بفرمائيد
تاپيك خودتان است و اختيار با شما
اما اينكه يا تيكه ميندازيد يا ميخواهيد از شما نقل قول نكنيم ، روش درستي در بحث نيست

و طاها;808167 نوشت:
چه خوب خود را با کارشناس جمع میبندید
شما فرموديد اگر نقدي داريد به كارشناس بگوئيد. خب اين يعني اينكه از ديد شما ، نظر ما مخالف كارشناس است
شايد هم باشد ، اما فعلاً ثابت نشده و چه بسا ما با جناب كارشناس هم نظر باشيم

محل احتلاف صحبت ما در اين بخش بود كه كارشناس گفتند:

نسیم رحمت;807593 نوشت:
بر اساس آن چه گفته شد آن چه قطعی است تعلق پاداش به عملی است قصد قربت داشته باشد و به قصد جلب رضایت خدا انجام شود. اما در غیر این صورت تعلق پاداش به اعمال فرد به نظر خداوند دارد. ممکن است پاداش بدهد و یا ندهد


من هم در چند پست قبل در توضيح همين بخش از صحبت كارشناس گفتم كه:
Reza-D;807956 نوشت:
اینکه گفته میشود ضرورتاً پاداش ندارد دلیلش این است که قطعیت آن متوقف بر تعریف نیت است
مثلاً فرض کنیم من کاندید شده ام و میخواهم با انجام یک کار خوب مردم را جذب کرده و رای جمع کنم
یا اینکه می بینم ظالمی دارد به مظلومی ظلم میکند و به دلیل نوع دوستی به کمکش میروم

هر دوی این اعمال با نیتی بجز رضای خداوند بوده ، اما یکی پاداش دارد و دیگری ندارد
لذا اینکه ممکن است خدا پاداش بدهد و ممکن است ندهد ، از این نظر است
نه اینکه مثلاً من و شما کار واحدی انجام بدهیم بعد خداوند همینطوری دلش بخواهد به یکی از ما پاداش بدهد و به یکی ندهد!



اما جناب "كارشناس" هنوز نظرشان را نگفته اند
شايد با اين نظر مخالف باشند ، شايد هم موافق
ولي تا نظرشان را نگفته اند مشخص نيست كه مخالف ما باشند يا نه

و طاها;807639 نوشت:
اگر یک مسلمان در ابتدای مثلا ماه فروردین قصد کند خدایا هر کار خیری در این ماه ( یا کل عمر) انجام میدهم برای رضای تو باشد.
آیا این قصد کافی است برای اینکه اعمالش حتی اگر از روی عادت یا احساس همدردی یا نوع دوستی یا لذت یا منافع باشد، به قصد رضایت الهی محسوب شود؟
یا باl

بله. کافی است. ممکن است همه این نیات با نیت جلب رضای خدا جمع شوند. اشکال ندارد.

**گلشن**;807747 نوشت:
لطفا بفرمایید چرا و به چه علت پاداش تنها به عملی تعلق می گیرد که برای رضای خدا باشد ؟


این نکته را قبلا عرض کرده ایم :

نسیم رحمت;807230 نوشت:
اگر عمل با انگيزه الهي صورت نگيرد، هر چند به انگيزه انسان دوستي و عاطفي انجام شود، آدمي را به کمال نهايي نخواهد رساند.

عمل با انگيزه الهي، رنگ جاودانگي به خود مي‌گيرد. قرآن مجيد مي‌فرمايد: "ما عندکم يَنْفَد و ما عند الله باقٍ؛ هر چه نزد شما است، در معرض نابودي است و آن چه نزد خدا است، باقي و ماندگار است."(2)

عقل و منطق حکم مي‌کند انسان کارش را به گونه‌اي انجام دهد که ماندگار و زوال ناپذير باشد.


**گلشن**;807747 نوشت:
خدا چه سودی در این رابطه می برد ؟

بنا نیست خداوند از این قصد قربت سود ببرد این ما بندگان هستیم که بهره مند از فیض وجودی پروردگاریم.

**گلشن**;807747 نوشت:
تفاوت این اعمال با اعمال دیگر چیست ؟


از چه نظر ؟
اگر مرادتان از نظر قصد است که معلوم است یکی همراه با قصد جلب رضایت الهی است و دیگری بدون قصد قرب.

و طاها;807928 نوشت:
مسئله این است این رضایت ضرورتا پاداش ندارد.

اتفاقا این امتثال موضوعیت د ارد. یعنی مسئله همین است که این عمل باید با قصد رضای الهی انجام شود تا ثواب قطعی به آن تعلق بگیرد.

Reza-D;807956 نوشت:
اتفاقاً مسئله دقیقاً همین است

Reza-D;807956 نوشت:
اینکه مثلاً من و شما کار واحدی انجام بدهیم بعد خداوند همینطوری دلش بخواهد به یکی از ما پاداش بدهد و به یکی ندهد!


اگر نیت این دو نفر با هم متفاوت باشه، تعلق ثواب متفاوت خواهد بود. به به همین خاطر به کسی که به نیت الهی عملی رو انجام داده،ثواب تعلق می گیرد اما به نفر دوم قطعی نیست و به خواست خداوند برمی گردد.

و طاها;807957 نوشت:
تا زمانی که قصدت از آن عمل خیر، رضایت خدا نباشد هیچ لزومی ندارد خداوند به شما پاداش بدهد
من هم همین را از صحبتهای کارشناس فهمیدم
اگر اشتباه فهمیدم خود کارشناس تذکر دهند.


بله. منظور بنده همین است.

و طاها;807962 نوشت:
اگر بگویم چون کار خوبی بود و عقلم گفت این کار خوب است، سودی ندارد.
اگر بگوید میدانستم این کار مورد رضایت خدا بود اما برای کسب رضایت او انجام نگرفت اصلا رضایت او انگیزه عمل من نبود. انگیزه عمل من شادی پیرزن بود.
به هر حال اگر کارشناس توضیحی دارند و اشتباهی در برداشتم میبینند بیان کنند.

ببینید در تمام صور، اگر عمل برای امتثال خداوند و به قصد رضایت خدا باشد، می تواند جلب کننده ثواب باشد اما اگر قصد الهی نداشت و لو این که عقل حکم کند که کار خوبی است، تعلق ثواب به آن به خواست خداست که بدهد و یا ندهد.

نسیم رحمت;808218 نوشت:
اگر نیت این دو نفر با هم متفاوت باشه، تعلق ثواب متفاوت خواهد بود. به همین خاطر به کسی که به نیت الهی عملی رو انجام داده،ثواب تعلق می گیرد اما به نفر دوم قطعی نیست و به خواست خداوند برمی گردد

سلام استاد گرامي

ابتدا اينكه اين تاپيك را هم ببينيد لطفاً
درمورد شماست :Nishkhand::


http://www.askdin.com/showthread.php?t=55149&p=806426&viewfull=1#post806426

استاد فكر ميكنم متوجه نكتهء مورد نظر بنده نشديد
شما اعمال را در دو بخش توضيح داديد و تفاوت آنها را فرموديد
دو بخش زير:


الف) انجام عمل با قصد رضاي خدا
ب) انجام عمل با نيتي بجز رضاي خدا

من متوجه فرمايش شما شدم كه بين اين دو نوع نيت تفاوت وجود دارد و آن را هم قبول دارم
اما من اعمال و نيت آنها را سه بخش كردم و توضيحاتم بر مبناي سه بخش بود
سه بخش زير:

الف) انجام عمل با قصد رضاي خدا
ب) انجام عمل با نيتي بجز رضاي خدا ، اما در راستاي رضاي خدا
ج) انجام عملي هم با نيتي بجز رضاي خدا ، و هم در جهتي مخالف با رضاي خدا

بحث من در تفاوت مورد ((الف)) و ((ب)) نيست
بلكه درمورد تفاوت مورد ((ب)) و ((ج)) است

در واقع من در پست شماره 23 كه ممنون ميشوم يك بار ديگر آن را مطالعه بفرمائيد ، اين بخش از صحبت شما را توضيح دادم:

نسیم رحمت;808218 نوشت:
تعلق ثواب به كسي كه عملش براي كسب رضاي خدا نبوده قطعی نیست و به خواست خداوند برمی گردد
عرض من اين است كه توقف تعلق ثواب به عملي كه براي رضاي خدا نباشد ، مبني بر اين نيست كه خدا بين دو نفر تبعيض قائل شده باشد
يعني تغلق ثواب را خدا همينطوري انتخاب نميكند كه بدهد يا ندهد ، بلكه مبنايي دارد و مبناي آن اين است كه بايد مشخص شود نيتِ فاعل كه گر چه براي رضاي خدا نبوده ، آيا همسو با رضاي خدا هست يا خير

Reza-D;807985 نوشت:
هر وقت تشریف بیاورند حتماً

هستیم خدمتتون. شما مطالبتون رو بفرمایید مطالعه می کنم.

Reza-D;808225 نوشت:
مبناي آن اين است كه بايد مشخص شود نيتِ فاعل كه گر چه براي رضاي خدا نبوده ، آيا همسو با رضاي خدا هست يا خير
البته اين مبنا كلي است و عوامل ديگري هم ميتواند در آن تاثيرگذار باشد
بنده كليت مطلب را عرض كردم

نسیم رحمت;808227 نوشت:
شما مطالبتون رو بفرمایید مطالعه می کنم
تشكر از شما
عرض كردم برادر ، در پست شماره
38
و خط بالا كه تكميل همان پست است

نسیم رحمت;808217 نوشت:
اتفاقا این امتثال موضوعیت د ارد. یعنی مسئله همین است که این عمل باید با قصد رضای الهی انجام شود تا ثواب قطعی به آن تعلق بگیرد.

با سلام و احترام
من هم دقیقا همین را عرض کردم در آن پست شاید بیانم خوب نبود چون در پستهای بعدی همین را دوباره گفتم :
( تا قصد رضایت نباشد پاداش قطعی نیست)
مسئله این نیست که شما رضایت الهی را چگونه تعریف کنید
مسئله این است این رضایت ضرورتا پاداش ندارد.
پدری تحصیل فرزند را میخواسته.
فرزند از خواست پدر آگاهی ندارد.
فرزند با عقل خودش متوجه میشود تحصیل خوب است و آن را انجام میدهد.
خواست پدر با خواست فرزند منطبق میشود
اما تا زمانی که فرزند قصدش از انجام تحصیل، تحصیل رضایت پدر نباشد، ضرورتا پاداش نخواهد داشت.
اگر خواست ها صرفا منطبق شود همه چیز بستگی به خدا یا پدر دارد
ممکن است پاداش بدهد و ممکن است ندهد.
همان پاسخی که کارشناس دادند.
--------

Reza-D;808131 نوشت:
اما عملي كه به دليل نوع دوستي بوده ، گر چه با هدف رضاي الهي نبوده ، ولي چون در راستاي رضاي الهي است پس پاداش خواهد داشت
البته پاداشش به اندازهء عملي كه نيت اصلي آن براي رضاي خدا باشد نيست
لذا اینکه ممکن است خدا پاداش بدهد و ممکن است ندهد ، از این نظر است كه عرض شد
نه اینکه مثلاً من و شما کار واحدی انجام بدهیم بعد خداوند همینطوری دلش بخواهد به یکی از ما پاداش بدهد و به یکی ندهد!

در صحبت هاتون یه جور تزلزلی هست که موجب تعارض می شود.
این کلام که " عملي كه به دليل نوع دوستي بوده ، گر چه با هدف رضاي الهي نبوده ، ولي چون در راستاي رضاي الهي است پس پاداش خواهد داشت" درست نیست. قبلا هم عرض کرده ام اگر عمل به صرف انسان دوستی باشد تعلق پاداش به آن عمل به خداوند بستگی دارد. که ثواب بدهد یا ندهد.
این رو قبلا عرض کردیم :

نسیم رحمت;808218 نوشت:
اگر نیت این دو نفر با هم متفاوت باشه، تعلق ثواب متفاوت خواهد بود. به به همین خاطر به کسی که به نیت الهی عملی رو انجام داده،ثواب تعلق می گیرد اما به نفر دوم قطعی نیست و به خواست خداوند برمی گردد.

نسیم رحمت;808224 نوشت:
ببینید در تمام صور، اگر عمل برای امتثال خداوند و به قصد رضایت خدا باشد، می تواند جلب کننده ثواب باشد اما اگر قصد الهی نداشت و لو این که عقل حکم کند که کار خوبی است، تعلق ثواب به آن به خواست خداست که بدهد و یا ندهد.

اناالعبد;808157 نوشت:
ما و کارشناس که نگفتیم خدا عذاب میکنه طرف رو چون نیتش خدا نبوده.. فقط گفته شد پاداش هاش یکسان نیست ... کمتر و بیشتر داره

عرض بنده روی کمتر و بیشتری تعلق ثواب نیست. بلکه روی اصل تعلق ثواب است. آن چه مسلم است تعلق ثواب به عمل همراه با انگیزه الهی است. اما این که آیا به عمل بدون قضد الهی آیا ثواب تعلق می گیرد یا نه ؟ عرض کردیم این به نظر خداوند دارد که ثوابی بدهد یا ندهد.

و طاها;808230 نوشت:
ضرورتا پاداش نخواهد داشت

نسیم رحمت;808231 نوشت:
به خداوند بستگی دارد که ثواب بدهد یا ندهد

هم جناب "طاها" و هم استاد گرامي ، توضيحات و اِشكال من از ابتداي تاپيك در همين بخشي است كه نقل قول كردم

هر دوي شما عزيزان مدام داريد پاداش قطعي و غيرقطعي را توضيح ميدهيد و صحبت شما بر روي تفاوت اين دو عمل است:
عملي كه براي رضاي خدا است
عملي كه براي رضاي خدا نيست

در حاليكه من از ابتداي تاپيك تا به الان اصلاً و ابداً هيچ كاري با اين تفاوت نداشتم و ندارم و توضيحات من هم ارتباطي به آن ندارد!
صحبت من درمورد بخشي است كه نقل قول كردم

ببينيد يك گروه هستند كه براي رضاي خدا كار انجام داده اند. خب تكليف اينها مشخص است ، اينها قطعاً پاداش ميگيرند ، تمام
ميماند گروه دوم كه عمل آنها براي رضاي خدا نبوده و تعلق پاداش به آنها قطعيت ندارد و بستگي به خدا دارد

خب يعني چه بستگي به خدا دارد؟
خدا بين آنها قرعه ميكشد و ثواب ميدهد؟
به رنگ پوستشان نگاه ميكند؟
بالاخره عمل خدا همينطور بي دليل كه رخ نميدهد بلكه يك مبنايي دارد
حرف من اين است كه بر چه مبنايي خداوند به بعضي از آنهايي كه نيتشان الهي نبوده پاداش ميدهد و به بعضي از آنها نمي دهد؟

Reza-D;808203 نوشت:
شما فرموديد اگر نقدي داريد به كارشناس بگوئيد. خب اين يعني اينكه از ديد شما ، نظر ما مخالف كارشناس است
شايد هم باشد ، اما فعلاً ثابت نشده و چه بسا ما با جناب كارشناس هم نظر باشيم

محل احتلاف صحبت ما در اين بخش بود كه كارشناس گفتند:



من هم در چند پست قبل در توضيح همين بخش از صحبت كارشناس گفتم كه:


اما جناب "كارشناس" هنوز نظرشان را نگفته اند
شايد با اين نظر مخالف باشند ، شايد هم موافق
ولي تا نظرشان را نگفته اند مشخص نيست كه مخالف ما باشند يا نه

با سلام
جناب رضا و انا العبد
مشکل من این بود که بنده دنباله ی گفته کارشناس هستم
طبعا اگر ایرادی هست باید به گوینده اصلی گرفت نه کسی که طلب راهنمایی و مشاوره کرده است.
اگر چه بنده عرض کردم امکان اشتباه دارم
اما در صورتی میپذیرفتم که شما میگفتید شما جواب کارشناس را متوجه نشدید
اما وقتی دیدم صراحتا به اشتباه برداشتم از کارشناس اشاره نمیکند و جناب انا العبد نیز با همان شیوه وارد بحث شدند کلا عرض کردم اگر مشکل کارشناس است از من متبوع نقل نگیرید و اگر برداشتم اشتباه است صبر کنید .

بنده از همینجا به خاطر اینکه موجب دلخوری شما شدم عذر میخواهم. در واقع چون دلخور شدم باید علتش را بیان میکردم. شاید علت دلخوری بنده برای شما قانع کننده نباشد.
امیدوارم کدورتی اگر پیش امده برطرف شود.

و طاها;808230 نوشت:
مسئله این نیست که شما رضایت الهی را چگونه تعریف کنید
جناب "و طاها" فكر ميكنم در اين باب سوء برداشتي پيش آمده ، اميدوارم توضيح زير سوء برداشت را رفع كند
اينكه من گفتم بايد ديد نيت الهي را چطور تعريف ميكنيم ، درمورد تفاوت (نيت الهي) و (نيت غيرالهي) نبود
بله در حالت بالا حق با شماست و تفاوتي ندارد ما رضاي خدا را چطور تعريف كنيم چون صحبت بر روي بودن يا نبودن رضاي خداست

اما صحبت من درمورد آن جايي استكه دو نفر نيتشان رضاي خدا نبوده ، ولي آن نيت غيرالهيشان هم مثل هم نبوده
يكي ميخواسته كار نيكي انجام بدهد و بنده خدايي را خوشحال كند
آن يكي ميخواسته ظاهر فريبي كند تا موقعيتي به دست بياورد

در اينجا عمل نفر اول گر چه با قصد رضايت الهي نبوده ، اما به رضاي الهي همسو است
لذا در اينجا اينكه رضاي الهي را چطور تعريف كنيم موضوعيت پيدا ميكند

و طاها;808236 نوشت:
امیدوارم کدورتی اگر پیش امده برطرف شود
نه برادر مشكلي نيست
راستش فكر كه كردم احساس كردم بيان اول من شايد گنگ بوده و باعث سوء برداشت شده
پست قبلي (شماره 46) را بخوانيد فكر كنم مشكل حل بشود
ضمناً من هم اگر حرف بدي زدم از شما عذرخواهي ميكنم :Gol:

و طاها;807639 نوشت:
اگر یک مسلمان در ابتدای مثلا ماه فروردین قصد کند خدایا هر کار خیری در این ماه ( یا کل عمر) انجام میدهم برای رضای تو باشد. آیا این قصد کافی است برای اینکه اعمالش حتی اگر از روی عادت یا احساس همدردی یا نوع دوستی یا لذت یا منافع باشد، به قصد رضایت الهی محسوب شود؟l

اگر چه در این گونه موارد کسب رضای خدا همراه با مواردی چون احساس همدردی و ... همراه است، اما آن قصد اولیه کافی است.

Reza-D;808225 نوشت:
بايد مشخص شود نيتِ فاعل كه گر چه براي رضاي خدا نبوده ، آيا همسو با رضاي خدا هست يا خير

بله . عرض بنده هم همین بوده که قصد الهی نبوده استحقاق ثواب ندارد اما اگر پاداشی بدهند به لطف الهی است.

Reza-D;808235 نوشت:
حرف من اين است كه بر چه مبنايي خداوند به بعضي از آنهايي كه نيتشان الهي نبوده پاداش ميدهد و به بعضي از آنها نمي دهد؟

فکر می کنم قبلا هم این مطلب رو عرض کرده ام. ما علم غیب نداریم. بر اساس آن چه در اختیار داریم ایشان استحقاق پاداش ندارند اما این که خداوند در روز قیامت چه معامله ای با ایشان خواهد کرد برای ما معلوم نیست. اطلاعات بیشتر در این زمینه رو از همکاران اعتقادات جویا شوید.

نسیم رحمت;809017 نوشت:
فکر می کنم قبلا هم این مطلب رو عرض کرده ام. ما علم غیب نداریم. بر اساس آن چه در اختیار داریم ایشان استحقاق پاداش ندارند اما این که خداوند در روز قیامت چه معامله ای با ایشان خواهد کرد برای ما معلوم نیست. اطلاعات بیشتر در این زمینه رو از همکاران اعتقادات جویا شوید.

با سلام و احترام

میگویند مثلا شستن لباس نجس برای نماز خواندن، از عبادات نیست. و قصد قربت نیاز ندارد.
آیا معاملات ( غیر از عبادات) وقتی بدون قصد قربت انجام شوند ثواب نخواهند داشت ؟

به این تاپیک نگاهی بیاندازید
http://www.askdin.com/showthread.php?t=53118

وجه جمعی بین این دو وجود دارد ؟
ظاهر قضیه این طور است که در این جستار قصد قربت لازمه ی ثواب گرفتن است.
پس معاملات هر چند واجب باشند ثوابی نخواهند داشت اگر قصد قربت نکنیم.

موضوع قفل شده است