جمع بندی وحی؛ ارتباط واقعی با منبع قدسی یا بیماری روانی؟

تب‌های اولیه

89 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وحی؛ ارتباط واقعی با منبع قدسی یا بیماری روانی؟

سلام
دانشمندا یه آزمایشی انجام دادن تا محل مذهبو توی مغز پیدا کنن و در ادامه نتیجه رو میبینید!

ﻣﮑﺎﻥ ﺩﻗﯿﻖ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻐﺰ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ

ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻋﺼﺐ ﺷﻨﺎﺱ ﻣﮑﺎﻥ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﻗﯿﻖ ﻣﻐﺰﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ، ﺛﺒﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺍﯾﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﭼﺎﺭ ﺣﻤﻠﻪ ﺻﺮﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﯾﻨﯽ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺍﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﻬﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﮐﻨﺪ
ﻧﮑﺘﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭ 64 ﺳﺎﻟﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﭘﺲ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﻧﺎﻣﻌﺘﻘﺪ ﺩﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﻋﺼﺐ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﮑﺎﺷﻔﻪ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟
ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺩﭼﺎﺭ ﺻﺮﻉ ﻟﻮﺏ ﺗﻤﭙﻮﺭﺍﻝ ﺍﺳﺖ . ﻧﻮﻋﯽ ﺍﺯ ﺻﺮﻉ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁن ﺗﺸﻨﺞ ﺍﺯ ﻟﻮﺏ ﺟﻠﻮﯾﯽ ﺗﻤﭙﻮﺭﺍﻝ ﻣﻐﺰ ﻣﻨﺸﺎ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻋﺠﯿﺐ ﻭ ﻏﺮﺑﯽ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﺪ . ﺍﯾﻦ ﺻﺮﻉ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺳﻄﺢ ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ ﯾﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮﻫﻤﯽ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺷﻮﺩ . ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﻭﺍﻡ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ . ﺩﺭ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻣﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺼﺮﻑ ﺩﺍﺭﻭﯼ ﺿﺪ ﺗﺸﻨﺞ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺳﻘﻒ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻭﺳﺖ . ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﺪﯾﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﯿﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺨﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻗﻮﻡ ﯾﻬﻮﺩ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﺪﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺳﺘﮕﺎﻫﺎﯼ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﺩ ﻋﺼﺒﯽ، ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺑﺎ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻋﻤﯿﻖ ﺩﯾﻨﯽ ﯾﮏ ﭘﯿﮏ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﻧﺪ ﮔﺎﻣﺎﯼ ﭘﺎﺋﯿﻦ ‏( 40-30 Hz ‏) ﺩﺭ ﻗﺸﺮ ﺟﻠﻮﯾﯽ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﻣﻐﺰ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﺎﻭﺭﺍﯾﯽ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺷﺪ .ﻣﺎﻫﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺳﺖ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻋﻤﯿﻖ ﺩﯾﻨﯽ ﺑﺎ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﺸﺮ ﻣﻐﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺩﭼﺎﺭ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﺎﻭﺭﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
گرداوری هانیه .ب
http://www.sciencealert.com/neuroscientists-have-recorded-the-brain-activity-of-a-man-at-the-exact-moment-he-saw-god

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]باسلام

مطلبی که ارائه شد مبتنی بر یکسری آزمایش های عصب شناسی است که نتیجه آن در ابتدا نشان میداد که میان صرع و تجربه های دینی ارتباط تنگاتنگی وجوددارد. اولین پژوهش در این حوزه، به محققان فرانسوی باز میگردد که در نیمه دوم قرن نوزدهم انجام گرفت. پس از آن، جکسون مدعی شد که بسیاری از تاثیرات صرع به علت فقدان جریان الکتریکی است که به واسطه عدم فعالیت قسمت فوقانی مغز و بیش فعالی قسمت زیرین مغز است. نتیجه این دو فرایند، اختلال پردازشهای خاصی در مغز است.
بر اساس این اختلال، اطلاعاتی که ازنواحی زیر مغز به دست می آید، توسط قسمت فوقانی به درستی تفسیر نمیشود یا اصلا تفسیر نمیشود. در این هنگام، حالاتی به انسان دست می دهد که در برخی موارد با بروز تجربه دینی همراه است.
این تحقیقات تا نیمه دوم قرن بیستم به واسطه عدم وجود ابزار مناسب متوقف شد. در این زمان، یک سری آزمایش بر روی 6 بیمار صورت گرفت که همه انها بر وجود تجربه دینی در هنگام حمله اعتراف کردند و این گمان که بین صرع و تجربه دینی ارتباطی برقرار است را تقویت کرد. اما یک دهه بعد، در 1987 آزمایش دیگری بر روی 76 بیمار صورت گرفت. این افراد که دارای تمایلات دینی یکسانی بودند، در هنگام این آزمایش هیچگونه تمایل دینی خاصی در هنگام حمله صرع از خود نشان ندادند.

تمامی این مباحث در رشته علمی نوپائی به نام نوروتئولوژی است که سعی دارد رابطه میان تجربیات دینی و بیماری صرع پیدا کند.عده از عصب شناسان معتقدند که تجربه‌ دینی برخاسته از سوءکارکرد مغز انسان می‌دانند و آن را به عملکرد صرف عصبی تقلیل می‌دهند. اما تحقیقات دیگری که در سال‌های پس از آن صورت گرفت، نشان داد که مغز سالم نیز، تجربه‌ دینی دارد و تجربه‌ دینی محصول صرع یا بیماری توهم‌زای دیگری نیست.(1)
بنابراین،
اولا: هیچگونه رابطه اثبات شده علمی میان بیماری صرع و تجربه دینی وجود ندارد.[=microsoft sans serif]

ــــــــــ
1. مطالب این بخش، تلخیصی از مقاله علم اعصاب و درک خداوند نوشته خانم شیما کمالی فرد است. [=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]از این گذشته، مسئله مهم دیگری که در این ادعا وجود دارد، آن است که طراحان این مدعا در نهایت قصد دارند با برقراری ملازمه میان تجربه دینی و بیماری صرع، همان شبهه ای را مطرح کنند که در زمان حضور خود پیامبران وجود داشته است. چنانکه در قران کریم نیز به این اتهام اشاره شده است:

«وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ(2)
و گفتند: «اى كسى كه «ذكر» [قرآن‏] بر او نازل شده، مسلماً تو دیوانه‏ اى.»
[=microsoft sans serif]
غافل از آنکه خود قرآن روشن ترین دلیل برای رد این نوع اتهام هاست. قرآن کلامی است که تمام جن و انس را به تحدی دعوت کرده تا یک سوره مانند آن را بیاورند، اما هیچ کس نتوانسته چنین کاری بکند!

«وَ إِنْ كُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِینَ(3)
«و اگر درباره آن چه بر بنده خود (پیامبر) نازل كرده‎ایم شك و تردید دارید، (دست كم) یك سوره همانند آن بیاورید، و گواهان خود را ـ غیر خدا ـ فرا خوانید اگر راست می‎گویید. پس اگر چنین نكردید ـ كه نخواهید كرد ـ از آتشی بترسید كه هیزم آن، (بدن‎های مردم (گنهكار) و سنگها (بتها) است، و برای كافران آماده شده است»

روشن است که هیچ عاقلی به صرف ادعای نبوت، سخن کسی را نمیپذیرد. بلکه از او معجزه طلب کرده و صدق کلامش را در کنار معجزه در قرائن و شواهد احوال مدعی می جوید.
حال به نظر شما، چنین شخصی که به ادعای بیهوده این افراد، به صرع گرفتار شده است هیچگاه میتواند چنان معجزه ای داشته باشد.
مطمئنا اگر ملحدان و مخالفان اسلام، توان برهم شکستن تحدی و آوردن حداقل یک سوره با ویژگی های اعجاز گونه قران کریم را داشتند، هیچگاه به دنبال این ادعاهای پوچ و بیهوده نمیگشتند.

بعلاوه، پیامبر (ص) تا ۴۰ سالگی وحی دریافت نکردند و هیچ گاه حالات سنگین وحی در ایشان دیده نشد. آیا می توان به چنین کسی چنین اتهام ناروایی نسبت داد؟
کسانی که پیامبر (ص) را می شناختند و از نزدیک می دیدند، بیماری صرع را می شناختند، اما هیچ کس درباره پیامبر (ص) چنین سخنی نگفت.
[=microsoft sans serif]ــــــــ
2. سوره حجر، آیه6
3. سوره بقره، آیه23-24

بسمه القدّوس

Masood11;806791 نوشت:
ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻋﺼﺐ ﺷﻨﺎﺱ ﻣﮑﺎﻥ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﻗﯿﻖ ﻣﻐﺰﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ، ﺛﺒﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺍﯾﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﭼﺎﺭ ﺣﻤﻠﻪ ﺻﺮﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﯾﻨﯽ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺍﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﻬﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﮐﻨﺪ
ﻧﮑﺘﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭ 64 ﺳﺎﻟﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﭘﺲ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﻧﺎﻣﻌﺘﻘﺪ ﺩﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﻋﺼﺐ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﮑﺎﺷﻔﻪ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟

مسلما آنکه ادعای دیدن خداوند را داشته باشد یا از سلامت قوای ادراکی بهره مند نیست و یا دروغگو و متوهم است.

هیچ یک از پیامبران الهی چنین ادعایی نکرده است،تا اینکه تجربه ی دینی یا وحی را به (معاذ الله)مصروع بودن پیامبران نسبت دهیم.

قران کریم ضمن بیان داستان میقات موسی علی نبیّنا و علیه السلام و درخواست وی از خداوند برای رؤیت حق می فرماید:

"وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِيقَٰتِنَا وَكَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِىٓ أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِى وَلَٰكِنِ ٱنظُرْ إِلَى ٱلْجَبَلِ فَإِنِ ٱسْتَقَرَّ مَكَانَهُۥ فَسَوْفَ تَرَىٰنِى ۚ فَلَمَّا

تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَكًّۭا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًۭا ۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبْحَٰنَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلْمُؤْمِنِينَ"143/اعراف

و چون موسی به وعده گاه ما آمد و پروردگارش با وی ( بدون واسطه ) سخن گفت ، عرض کرد: پروردگارا ( خود را ) به من نشان ده تا به تو بنگرم ( و تو را به رؤیت خاص باطنی که پس از مشاهده همه مظاهر جلال و جمال دنیوی و اخروی حاصل می شود ببینم ) گفت: هرگز مرا ( در دنیا به چنین رؤیتی ) نخواهی دید ، و لکن به سوی این کوه بنگر ، اگر در جای خود ثابت ماند تو هم مرا خواهی دید ( استعداد وجودیت بر این رؤیت کمتر از استعداد کوه است در برابر تجلّی من ) . پس چون پروردگارش بر کوه تجلّی کرد آن را خرد و غبار کرد و موسی بی هوش افتاد و چون به هوش آمد گفت: تو ( از دیده شدن با چشم ) پاک و منزهی ، به سویت بازگشتم و من نخستین گرونده ام.

ضمن اینکه اگر کسانی سعی داشته باشند وحی را به صرع نسبت دهند و تجربیّات و مشاهدات درونی و عرفانی

را به نقص در دستگاه مغز ارتباط دهند باید ادعا کنند که تمام متدینین مصروع و یا مجنونند.

ضمن اینکه ابتدا باید تعریف درستی از تجربه دینی داشت و بین آن و توهماتی که در اثر بیماری

بروز می کند،تفکیک قائل شد،آنچه در تحقیق فوق به آن اشاره شده است نه تنها هیچ شباهتی

به حقایق وحیانی ندارد بلکه کاملا مخالف آن است.

سلام

تمام این بحث مجددا برمیگرده به موضوع توهم و یا شهود و تجربیات روحانی !

این مساله ی توهم زدن بیماران صرعی تازگی نداره ! بنده دوستی داشتم که وقتی حمله بهش دست میداد میگفت یکی داره در گوشم اعدادی رو پشت سر هم زمزمه میکنه و یکهو حمله اش به اوج میرسید و حالش بد میشد .. وقتی خیلی عصبی میشد به این مرحله میرسید.

بهرحال تکلیف این دانشمندان باید با مساله ی توهم و تجربیات روحی و روحانی حل بشه .. تمامی اینها نشات گرفته از مادی گرایی..

Masood11;806791 نوشت:
ﻧﮑﺘﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭ 64 ﺳﺎﻟﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ

Masood11;806791 نوشت:
ﺍﯾﻦ ﺻﺮﻉ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺳﻄﺢ ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ

؟؟؟؟؟؟؟؟

Masood11;806791 نوشت:
ﻣﮑﺎﻥ ﺩﻗﯿﻖ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻐﺰ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﺬﻫﺒﯽ
يك سوال مسعود جان

اصلاً چرا در زمان حمله صرع ، شخص ياد خدا ميفتد؟
مگر نه اينكه دانشمندان ميگويند خدايي نيست؟
پس چرا بايد جايگاهي در مغز داشته باشد؟
بخصوص اينكه اشاره كرديد اين شخص اصلاً مذهبي نبوده

چطور شخصي كه اصلاً مذهبي نبوده ، در ناخودآگاهش خدا را مي بيند؟
نكند فطرش است.....؟

صدیق;807646 نوشت:
[=microsoft sans serif]باسلام

مطلبی که ارائه شد مبتنی بر یکسری آزمایش های عصب شناسی است که نتیجه آن در ابتدا نشان میداد که میان صرع و تجربه های دینی ارتباط تنگاتنگی وجوددارد. اولین پژوهش در این حوزه، به محققان فرانسوی باز میگردد که در نیمه دوم قرن نوزدهم انجام گرفت. پس از آن، جکسون مدعی شد که بسیاری از تاثیرات صرع به علت فقدان جریان الکتریکی است که به واسطه عدم فعالیت قسمت فوقانی مغز و بیش فعالی قسمت زیرین مغز است. نتیجه این دو فرایند، اختلال پردازشهای خاصی در مغز است.
بر اساس این اختلال، اطلاعاتی که ازنواحی زیر مغز به دست می آید، توسط قسمت فوقانی به درستی تفسیر نمیشود یا اصلا تفسیر نمیشود. در این هنگام، حالاتی به انسان دست می دهد که در برخی موارد با بروز تجربه دینی همراه است.
این تحقیقات تا نیمه دوم قرن بیستم به واسطه عدم وجود ابزار مناسب متوقف شد. در این زمان، یک سری آزمایش بر روی 6 بیمار صورت گرفت که همه انها بر وجود تجربه دینی در هنگام حمله اعتراف کردند و این گمان که بین صرع و تجربه دینی ارتباطی برقرار است را تقویت کرد. اما یک دهه بعد، در 1987 آزمایش دیگری بر روی 76 بیمار صورت گرفت. این افراد که دارای تمایلات دینی یکسانی بودند، در هنگام این آزمایش هیچگونه تمایل دینی خاصی در هنگام حمله صرع از خود نشان ندادند.

تمامی این مباحث در رشته علمی نوپائی به نام نوروتئولوژی است که سعی دارد رابطه میان تجربیات دینی و بیماری صرع پیدا کند.عده از عصب شناسان معتقدند که تجربه‌ دینی برخاسته از سوءکارکرد مغز انسان می‌دانند و آن را به عملکرد صرف عصبی تقلیل می‌دهند. اما تحقیقات دیگری که در سال‌های پس از آن صورت گرفت، نشان داد که مغز سالم نیز، تجربه‌ دینی دارد و تجربه‌ دینی محصول صرع یا بیماری توهم‌زای دیگری نیست.(1)
بنابراین،
اولا: هیچگونه رابطه اثبات شده علمی میان بیماری صرع و تجربه دینی وجود ندارد.[=microsoft sans serif]

ــــــــــ
1. مطالب این بخش، تلخیصی از مقاله علم اعصاب و درک خداوند نوشته خانم شیما کمالی فرد است. [=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]

سلام
اگه اشتباه نکنم، صرع فقط یه نمونه نیست و توی مطلبی که گذاشتمم فقط یه نوع صرعو بررسی کرده! ممکنه اون 76 نفر دچار نوعی دیگه ای بوده باشن که بدون منبع معتبر اون ادعا نمیشه نظری داد!
صدیق;807647 نوشت:
[=microsoft sans serif]از این گذشته، مسئله مهم دیگری که در این ادعا وجود دارد، آن است که طراحان این مدعا در نهایت قصد دارند با برقراری ملازمه میان تجربه دینی و بیماری صرع، همان شبهه ای را مطرح کنند که در زمان حضور خود پیامبران وجود داشته است. چنانکه در قران کریم نیز به این اتهام اشاره شده است:

«وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ(2)
و گفتند: «اى كسى كه «ذكر» [قرآن‏] بر او نازل شده، مسلماً تو دیوانه‏ اى.»
[=microsoft sans serif]
غافل از آنکه خود قرآن روشن ترین دلیل برای رد این نوع اتهام هاست. قرآن کلامی است که تمام جن و انس را به تحدی دعوت کرده تا یک سوره مانند آن را بیاورند، اما هیچ کس نتوانسته چنین کاری بکند!

«وَ إِنْ كُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِینَ(3)
«و اگر درباره آن چه بر بنده خود (پیامبر) نازل كرده‎ایم شك و تردید دارید، (دست كم) یك سوره همانند آن بیاورید، و گواهان خود را ـ غیر خدا ـ فرا خوانید اگر راست می‎گویید. پس اگر چنین نكردید ـ كه نخواهید كرد ـ از آتشی بترسید كه هیزم آن، (بدن‎های مردم (گنهكار) و سنگها (بتها) است، و برای كافران آماده شده است»

روشن است که هیچ عاقلی به صرف ادعای نبوت، سخن کسی را نمیپذیرد. بلکه از او معجزه طلب کرده و صدق کلامش را در کنار معجزه در قرائن و شواهد احوال مدعی می جوید.
حال به نظر شما، چنین شخصی که به ادعای بیهوده این افراد، به صرع گرفتار شده است هیچگاه میتواند چنان معجزه ای داشته باشد.
مطمئنا اگر ملحدان و مخالفان اسلام، توان برهم شکستن تحدی و آوردن حداقل یک سوره با ویژگی های اعجاز گونه قران کریم را داشتند، هیچگاه به دنبال این ادعاهای پوچ و بیهوده نمیگشتند.

بعلاوه، پیامبر (ص) تا ۴۰ سالگی وحی دریافت نکردند و هیچ گاه حالات سنگین وحی در ایشان دیده نشد. آیا می توان به چنین کسی چنین اتهام ناروایی نسبت داد؟
کسانی که پیامبر (ص) را می شناختند و از نزدیک می دیدند، بیماری صرع را می شناختند، اما هیچ کس درباره پیامبر (ص) چنین سخنی نگفت.
[=microsoft sans serif]ــــــــ
2. سوره حجر، آیه6
3. سوره بقره، آیه23-24

این مطلب بارها رد شده(حتی تو همین سایت)، چون ادعای بی موردیه! خیلی از افراد اون زمان(باسواداشون) قرانو چیز خاصی نمیدیدن که بخوان مانندشو بیارن! اوناییم که چیز خاصی میدونستنش اغلب سوادی نداشتن که مانندشو بیارن! همینطور مسائل دیگه ایم هست که باعث میشه کتابای اول ابتدایی خودمونم بتونن ادعای تحدی کنن!!

حبیبه;807671 نوشت:
بسمه القدّوس

مسلما آنکه ادعای دیدن خداوند را داشته باشد یا از سلامت قوای ادراکی بهره مند نیست و یا دروغگو و متوهم است.

هیچ یک از پیامبران الهی چنین ادعایی نکرده است،تا اینکه تجربه ی دینی یا وحی را به (معاذ الله)مصروع بودن پیامبران نسبت دهیم.

قران کریم ضمن بیان داستان میقات موسی علی نبیّنا و علیه السلام و درخواست وی از خداوند برای رؤیت حق می فرماید:

"وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِيقَٰتِنَا وَكَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِىٓ أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِى وَلَٰكِنِ ٱنظُرْ إِلَى ٱلْجَبَلِ فَإِنِ ٱسْتَقَرَّ مَكَانَهُۥ فَسَوْفَ تَرَىٰنِى ۚ فَلَمَّا

تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَكًّۭا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًۭا ۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبْحَٰنَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلْمُؤْمِنِينَ"143/اعراف

و چون موسی به وعده گاه ما آمد و پروردگارش با وی ( بدون واسطه ) سخن گفت ، عرض کرد: پروردگارا ( خود را ) به من نشان ده تا به تو بنگرم ( و تو را به رؤیت خاص باطنی که پس از مشاهده همه مظاهر جلال و جمال دنیوی و اخروی حاصل می شود ببینم ) گفت: هرگز مرا ( در دنیا به چنین رؤیتی ) نخواهی دید ، و لکن به سوی این کوه بنگر ، اگر در جای خود ثابت ماند تو هم مرا خواهی دید ( استعداد وجودیت بر این رؤیت کمتر از استعداد کوه است در برابر تجلّی من ) . پس چون پروردگارش بر کوه تجلّی کرد آن را خرد و غبار کرد و موسی بی هوش افتاد و چون به هوش آمد گفت: تو ( از دیده شدن با چشم ) پاک و منزهی ، به سویت بازگشتم و من نخستین گرونده ام.

ضمن اینکه اگر کسانی سعی داشته باشند وحی را به صرع نسبت دهند و تجربیّات و مشاهدات درونی و عرفانی

را به نقص در دستگاه مغز ارتباط دهند باید ادعا کنند که تمام متدینین مصروع و یا مجنونند.

ضمن اینکه ابتدا باید تعریف درستی از تجربه دینی داشت و بین آن و توهماتی که در اثر بیماری

بروز می کند،تفکیک قائل شد،آنچه در تحقیق فوق به آن اشاره شده است نه تنها هیچ شباهتی

به حقایق وحیانی ندارد بلکه کاملا مخالف آن است.


بله خب! بحثم سر اینه که این اتفاق توهمیه!
از طرفی هیچکس نگفته که تمام متدینین به صرع گرفتارن! مقاله گفته لوب پیشانی و همچنین بیماری هایی مثل این نوع صرع عامل برخی از تجربه های روحانیه که مردم ادعا میکنن!

Reza-D;807826 نوشت:

؟؟؟؟؟؟؟؟

يك سوال مسعود جان

اصلاً چرا در زمان حمله صرع ، شخص ياد خدا ميفتد؟
مگر نه اينكه دانشمندان ميگويند خدايي نيست؟
پس چرا بايد جايگاهي در مغز داشته باشد؟
بخصوص اينكه اشاره كرديد اين شخص اصلاً مذهبي نبوده

چطور شخصي كه اصلاً مذهبي نبوده ، در ناخودآگاهش خدا را مي بيند؟
نكند فطرش است.....؟


منظورش اینه که هر روز مشغول عبادت نیست!! گفته که اسمی یهودیه! پس احساسات قدیمیش، میشه باورهای یهود! و به همین دلیلم هست که میخواست قوم یهودو رستگار کنه!!
دانشمندا میگن خدا یعنی چی و بعدش با توجه به جواب میگن به چنین چیزی نیاز هست یا نه! هیچکس نمیتونه با اطمینان چیزی که مدرکی نداره رو رد کنه!
الان باور به خدا هست، پس مکان باور به خدا م باید باشه! مثلا میتونه با قسمت مسئول ترس انسان مرتبط باشه یا...!

Masood11;807857 نوشت:
سلام
این مطلب بارها رد شده(حتی تو همین سایت)، چون ادعای بی موردیه! خیلی از افراد اون زمان(باسواداشون) قرانو چیز خاصی نمیدیدن که بخوان مانندشو بیارن! اوناییم که چیز خاصی میدونستنش اغلب سوادی نداشتن که مانندشو بیارن! همینطور مسائل دیگه ایم هست که باعث میشه کتابای اول ابتدایی خودمونم بتونن ادعای تحدی کنن!!

سلام
داداش خیلی از افراد "اون زمان" دست به هر کاری میزدند تا جلوی گسترش اسلام رو بگیرن، اونوقت بهترین و به قول شما راحت ترین راه برای اثبات دیوانه بودن پیامبر رو ول کردن؟! درضمن حتما هم میدونید که اغلب اعراب آن زمان شاعر و مخالفین پیامبر اکثرا با سواد بودند!!!
عجب Fool

Masood11;807864 نوشت:
منظورش اینه که هر روز مشغول عبادت نیست!! گفته که اسمی یهودیه! پس احساسات قدیمیش، میشه باورهای یهود! و به همین دلیلم هست که میخواست قوم یهودو رستگار کنه!!
دانشمندا میگن خدا یعنی چی و بعدش با توجه به جواب میگن به چنین چیزی نیاز هست یا نه! هیچکس نمیتونه با اطمینان چیزی که مدرکی نداره رو رد کنه!
الان باور به خدا هست، پس مکان باور به خدا م باید باشه! مثلا میتونه با قسمت مسئول ترس انسان مرتبط باشه یا...!
پس نهايتاً ميشود نتيجه گرفت كه دنشمندان محل فكر كردن به خدا در نغز را پيدا كرده اند
يعني آن قسمت از مغز كه در زمان فكر كردن به خدا ، در زمانِ سلامتيِ فرد فعال ميشد ، بعد از ديوانگيِ او نيز فعال ميشود
درست مثل ترس كه نقطهء خاصي از مغز را فعال ميكند

خب اين چه ارتباطي به اين جملهء شما دارد:

(( وحي ، ارتباط واقعي با منبع قدسي يا بيماري رواني ))

بسمه البصیر

Masood11;807861 نوشت:
بله خب! بحثم سر اینه که این اتفاق توهمیه!
از طرفی هیچکس نگفته که تمام متدینین به صرع گرفتارن! مقاله گفته لوب پیشانی و همچنین بیماری هایی مثل این نوع صرع عامل برخی از تجربه های روحانیه که مردم ادعا میکنن!

لوب فرونتال مرکز تفکرات انتزاعی است،پیچیده ترین فعالیتهای فکری در این قسمت انجام می شود

تجربیات روحانی و شهودات عرفانی درست است که حالتی ماورائی و متافیزیکی دارند اما تمامی فعالیتهای

نفس مجرد در عالم مادی با جسم و از طریق آن انجام می شود بنابراین این تجربیات ممکن است در مقام

تجزیه و تحلیل و بیان در این قسمت مغز اتفاق بیفتند،نه اینکه ادعا شود فقط در اثر اختلال لب پیشانی یا فرونتال

انسان مدعی تجربه ی دینی می شود،بعضی از بزرگان معاصر که دارای چنین تجربیاتی بوده اند،از اندیشمندان

و علمای بزرگ محسوب می شوند حتی کتبی در جبر و هندسه و نجوم دارند،چطور می توانید مشاهدات روحانی

و عرفانی آنان را به اختلال در "لب فرونتال" نسبت دهید یا دهند؟

می گن پیامبر گاهی وقتا در هنگامی که ادعا می فرمودند بهشون وحی رسیده، بدنشون سست می شد.سنگین می شد.گاهی غش می کردن.حتی در منابعی ذکر شده، از دهان مبارک پیامبر آبی بیرون می آمد و پیامبر به حالت بیهوشی می رفتن....البته طبیعتا نمی خوام بگم که پیامبر بیمار بودن و اینها...ولی دنیا خیلی پیچیده تر از اونی هست که فکر می کنیم

بسمه الجبّار

پارسا مهر;807870 نوشت:
می گن پیامبر گاهی وقتا در هنگامی که ادعا می فرمودند بهشون وحی رسیده، بدنشون سست می شد.سنگین می شد.گاهی غش می کردن.حتی در منابعی ذکر شده، از دهان مبارک پیامبر آبی بیرون می آمد و پیامبر به حالت بیهوشی می رفتن....البته طبیعتا نمی خوام بگم که پیامبر بیمار بودن و اینها...ولی دنیا خیلی پیچیده تر از اونی هست که فکر می کنیم

زحمت کشیده منابع ادعای خویش مربوط به غش و خروج آب از دهان مبارک رسول الله(ص) را بیان بفرمائید.

سلام

حبیبه;807871 نوشت:
مربوط به غش

در کتاب سنن النبی نوشته علامه سید محمد حسین طباطبایی که الان در دست دارم نوشته شده

باب بیست و یکم...
از امام صادق پرسیدند:حالت بی هوشی و بی خودی که به رسول خدا دست می داد، آیا زمانی بود که جبرئیل بر رسول خدا نال می گشت؟
امام فرمودند:خیر..............حالت بی هوشی برای زمانی بود که خداوند بی واسطه با پیامبر سخن می گفت.

به امام صادق ع گفتند:آیا پیامبر دو حال داشت که گاه می فرمود:جبرئیل گفت و این جبرئیل است و اینگونه فرمان می دهد و گاهی هم آن حضرت بی هوش می شدند؟
امام فرمودند:هر گاه وحی بدون واسطه جبرئیل بود، به حاطر سنگینی وحی، حال غش به پیامبر دست می داد و اگر به واسطه جبرئیل بود، این سنگینی وجود نداشت.

در روز های بسیار سرد، هرگاه وحی بر پیامبر نازل می گشت، بعد از اتمام وحی دانه های عرق بر روی پیشانی شریف رسول خدا دیده می شد.

اینها که ذکر کردم در مورد غش کردن و حالت سنگینی در هنگام وحی بود.من در منابعی از اهل سنت خوانده ام که پیامبر حتی در هنگام وحی گاهی آب دهانشان بیرون می آمد.این مطالعه بر می گردد به یک سالی پیش.باید بگردم پیدا کنم.امیدوارم اشتباه نکرده باشم.در صورتی که منابع را پیدا کردم.اینجا ذکر می کنم.

بسم الله الرحمن الرحیم

پارسا مهر;807876 نوشت:
سلام

در کتاب سنن النبی نوشته علامه سید محمد حسین طباطبایی که الان در دست دارم نوشته شده

باب بیست و یکم...
از امام صادق پرسیدند:حالت بی هوشی و بی خودی که به رسول خدا دست می داد، آیا زمانی بود که جبرئیل بر رسول خدا نال می گشت؟
امام فرمودند:خیر..............حالت بی هوشی برای زمانی بود که خداوند بی واسطه با پیامبر سخن می گفت.

به امام صادق ع گفتند:آیا پیامبر دو حال داشت که گاه می فرمود:جبرئیل گفت و این جبرئیل است و اینگونه فرمان می دهد و گاهی هم آن حضرت بی هوش می شدند؟
امام فرمودند:هر گاه وحی بدون واسطه جبرئیل بود، به حاطر سنگینی وحی، حال غش به پیامبر دست می داد و اگر به واسطه جبرئیل بود، این سنگینی وجود نداشت.

در روز های بسیار سرد، هرگاه وحی بر پیامبر نازل می گشت، بعد از اتمام وحی دانه های عرق بر روی پیشانی شریف رسول خدا دیده می شد.

اینها که ذکر کردم در مورد غش کردن و حالت سنگینی در هنگام وحی بود.من در منابعی از اهل سنت خوانده ام که پیامبر حتی در هنگام وحی گاهی آب دهانشان بیرون می آمد.این مطالعه بر می گردد به یک سالی پیش.باید بگردم پیدا کنم.امیدوارم اشتباه نکرده باشم.در صورتی که منابع را پیدا کردم.اینجا ذکر می کنم.

حالت غشوه و صعق با صرع تفاوت دارد و به خاطر سنگینی وحی و مشاهدات و تجلیّات الهی است،

نمونه اش در باره ی موسی علی نبیّنا و علیه السلام هنگام رؤیت تجلی حق بر جبل"کوه" بیان شده است:

"..... فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَكًّۭا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًۭا ...."

موسی از مشاهده ی این تجلی بیهوش بر زمین افتاد.

در باره سنگینی وحی هم در قران می فرماید:"سنلقی علیک قولا ثقیلا"

ضمن اینکه حتی در انسانهای عادی هم کیفیات روحی بر جسم تأثیر گذارند مثل شنیدن یک خبر مصیب بار

که باعث بیهوشی ممکن است بشود بدون داشتن سابقه ی صرع قبل و بعد آن خبر.

خبرهای شادی آور گاهی باعث هیجانات شدید می شوند،ضمن اینکه در همان منبع مذکور حضرتعالی از حالات جسمانی

پیامبر اکرم در هنگام وحی با واسطه ی جبرئیل حالت اضطراب گزارش شده است.نظائر این حالات برای معصومین علیهم السلام

در موقع وضو و در حال نماز ذکر شده است حتی در حالات آیت الله ملکی تبریزی می خوانیم هنگام ایستادن به نماز

حالت اضطراب،زرد رویی و لرزش و ....داشته اند.

[="Tahoma"][="Blue"]

حبیبه;807869 نوشت:
اما تمامی فعالیتهای

نفس مجرد در عالم مادی با جسم و از طریق آن انجام می شود


تمامی فعالیتها؟![/]

واقعا چطوری میشه به کسانیکه هیچ اعتقادی به روح و خدا ندارن این مسائل رو شرح داد ؟ چون میخوان بصورت عینی و آزمایشگاهی اینا بهشون اثبات بشه!!

بسمه العلیم

اویس;807883 نوشت:

تمامی فعالیتها؟!

عرض سلام و ادب

مقصودم را در سطر بعد عرض نمودم استاد گرامی:

حبیبه;807869 نوشت:
بنابراین این تجربیات ممکن است در مقام

تجزیه و تحلیل و بیان در این قسمت مغز اتفاق بیفتند

اگر اشتباه کرده ام لطفا تصحیح و از بیانات عالمانه خویش بهره مند فرمائید.

با تشکر

[="Tahoma"][="Blue"]

حبیبه;807905 نوشت:
اگر اشتباه کرده ام لطفا تصحیح و از بیانات عالمانه خویش بهره مند فرمائید.

با تشکر


اولا از تواضع و فروتنی شما بسیار سپاسگزارم.
ثانیا بنده با تمامی فرمایشات شما در پاسخهایی که به این اشکال دادید کاملا موافقم.فقط نکته بسیار ریزی بود که برای تصحیح فرمایشتان عرض نمودم و آن اینکه:
پاسخ سوالی که بنده محضرتان عرض کردم مقصودی نبود که شما در سطر بعد بیان فرمودید.
شما به صورت یک قاعده کلی فرمودید:

حبیبه;807869 نوشت:
تمامی فعالیتهای

نفس مجرد در عالم مادی با جسم و از طریق آن انجام می شود


در حالی که چنین قاعده ای برای نفس مجرد وجود ندارد آنچه موجود است این قاعده است:
برخی از فعالیتهای نفوس مجردی که تعلق به عالم ماده دارند در عالم ماده با جسم و از طریق آن انجام می شود.

در حقیقت اشکال فرمایش شما در دو نکته است:
1- برخی فعالیتهای نفوس مجرد ولو اینکه در عالم ماده هستند بدون نیاز به جسم صورت میگیرد مانند تعقلات در معانی و معقولات.
2- برخی نفوس مجرد هستند که برای تاثیر گذاری و فعالیت خویش در عالم ماده نیازی به جسم و ادوات مادی ندارند مانند نفوس اولیای الهی و معصومین علیهم السلام ولو پس از مفارقت از بدن مادی.
از توجهتان سپاسگزارم[/]

اویس;807945 نوشت:
برخی نفوس مجرد هستند که برای تاثیر گذاری و فعالیت خویش در عالم ماده نیازی به جسم و ادوات مادی ندارند مانند نفوس اولیای الهی و معصومین علیهم السلام ولو پس از مفارقت از بدن مادی.

با سلام وعرض ادب

استاد گرامی آیا اولیای الهی علیهم السلام کلا به جسم وادوات مادی نیاز ندارند یا نه میتونند نیاز نداشته باشن ؟

بسیار ممنون میشم پاسختون رو بفرمایید.@};-

[="Tahoma"][="Blue"]

همای رحمت;807949 نوشت:
با سلام وعرض ادب

استاد گرامی آیا اولیای الهی علیهم السلام کلا به جسم وادوات مادی نیاز ندارند یا نه میتونند نیاز نداشته باشن ؟

بسیار ممنون میشم پاسختون رو بفرمایید.


با سلام خدمت خواهر گرامیم
خوشحالم که در این بحث مشارکت کردید.
اولیای الهی بواسطه اشتداد نفسانی خودشون و سعه وجودی که پیدا میکنن این توانایی رو خواهند داشت که تمامی اعمال عالم مادی رو بدون نیاز به ماده انجام بدن منتهی بواسطه ادب مع اللهی که دارن چنین دست تصرفی دراز نمی کنند و سعی میکنن مطابق همون نظام احسن عالم ماده عمل کنن یعنی بدون اذن الهی تغییری در نظم موجود عالم مادی نمیدن و با بدن مادی خودشون کار انجام میدن.
اون اولیای الهی هم که از این دنیا مفارقت کردن برای تصرفاتی که در عوالم مادی دارن هیچ نیازی به ابزار و ادوات مادی ندارن.[/]

اویس;807955 نوشت:
اولیای الهی بواسطه اشتداد نفسانی خودشون و سعه وجودی که پیدا میکنن این توانایی رو خواهند داشت که تمامی اعمال عالم مادی رو بدون نیاز به ماده انجام بدن منتهی بواسطه ادب مع اللهی که دارن چنین دست تصرفی دراز نمی کنند و سعی میکنن مطابق همون نظام احسن عالم ماده عمل کنن یعنی بدون اذن الهی تغییری در نظم موجود عالم مادی نمیدن و با بد

بسیار ممنون ومتشکرم از پاسختون گل

استاد گرامی در عالم آخرت چطور ؟اگه معاد جسمانی باشه چی ؟

همیشه برام سوال بود..خدا با قدرت بسیارش اگر بخواد می تونست...به قول یکی از بچه ها...مبارک است خدایی که نمی تواند با بنده اش بی واسطه سخن بگوید که بنده اش غش نکند تا این شبهه و احتمال منطقی پیش نیاید که با بیمار و عارف طرف هستیم..........

همای رحمت;807958 نوشت:
بسیار ممنون ومتشکرم از پاسختون

استاد گرامی در عالم آخرت چطور ؟


در عالم آخرت بخاطر برطرف شدن حجاب ماده و جسمیت به طریق اولی نیازمندی به جسم و ابزار مادی برطرف خواهد شد و نه تنها اولیای الهی بلکه تمامی نفوس انسانی برای آنچه مشاهده میکنند و می بینند نیازی به جسم و ماده نخواهند داشت.
با عرض معذرت سوالات مربوط به معاد جسمانی را از کارشناس محترم کلام و اعتقادی بپرسید.
از محضر جناب استاد صدیق بخاطر ورود در بحث عذرخواهم.

[="Franklin Gothic Medium"]

Masood11;806791 نوشت:
سلام
دانشمندا یه آزمایشی انجام دادن تا محل مذهبو توی مغز پیدا کنن و در ادامه نتیجه رو میبینید!

ﻣﮑﺎﻥ ﺩﻗﯿﻖ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻐﺰ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ

ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻋﺼﺐ ﺷﻨﺎﺱ ﻣﮑﺎﻥ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﻗﯿﻖ ﻣﻐﺰﯼ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ، ﺛﺒﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺍﯾﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﭼﺎﺭ ﺣﻤﻠﻪ ﺻﺮﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﯾﻨﯽ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯿﮑﻨﺪ . ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺍﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﻬﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﮐﻨﺪ
ﻧﮑﺘﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭ 64 ﺳﺎﻟﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﭘﺲ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﻧﺎﻣﻌﺘﻘﺪ ﺩﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﻋﺼﺐ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﮑﺎﺷﻔﻪ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟
ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺩﭼﺎﺭ ﺻﺮﻉ ﻟﻮﺏ ﺗﻤﭙﻮﺭﺍﻝ ﺍﺳﺖ . ﻧﻮﻋﯽ ﺍﺯ ﺻﺮﻉ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁن ﺗﺸﻨﺞ ﺍﺯ ﻟﻮﺏ ﺟﻠﻮﯾﯽ ﺗﻤﭙﻮﺭﺍﻝ ﻣﻐﺰ ﻣﻨﺸﺎ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻋﺠﯿﺐ ﻭ ﻏﺮﺑﯽ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﺪ . ﺍﯾﻦ ﺻﺮﻉ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺳﻄﺢ ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ ﯾﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮﻫﻤﯽ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺷﻮﺩ . ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﻭﺍﻡ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ . ﺩﺭ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻣﺎﻧﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺼﺮﻑ ﺩﺍﺭﻭﯼ ﺿﺪ ﺗﺸﻨﺞ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺳﻘﻒ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻭﺳﺖ . ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﺪﯾﺪ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﯿﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺨﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻗﻮﻡ ﯾﻬﻮﺩ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻨﺪﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺳﺘﮕﺎﻫﺎﯼ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﺩ ﻋﺼﺒﯽ، ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺑﺎ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻋﻤﯿﻖ ﺩﯾﻨﯽ ﯾﮏ ﭘﯿﮏ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﯽ ﺩﺭ ﺑﺎﻧﺪ ﮔﺎﻣﺎﯼ ﭘﺎﺋﯿﻦ ‏( 40-30 Hz ‏) ﺩﺭ ﻗﺸﺮ ﺟﻠﻮﯾﯽ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﻣﻐﺰ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﺎﻭﺭﺍﯾﯽ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺷﺪ .ﻣﺎﻫﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻭﺍﺿﺢ ﺍﺳﺖ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻋﻤﯿﻖ ﺩﯾﻨﯽ ﺑﺎ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻗﺸﺮ ﻣﻐﺮ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺩﭼﺎﺭ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﺎﻭﺭﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
گرداوری هانیه .ب
http://www.sciencealert.com/neuroscientists-have-recorded-the-brain-activity-of-a-man-at-the-exact-moment-he-saw-god


بسم الله الرحمن الرحیم
سلام جناب مسعود،
کسانی که صرع داشتند، یا لااقل برخی از کسانی که صرع داشتند، وقتی حمله به ایشان دست می‌زند تجربه‌ای ماورایی دارند ... آیا پس همه‌ی کسانی که تجربه‌ی دینی دارند حتماً صرع دارند و آن‌ها که صرع دارند هم هر وقت که تجربه‌ی دینی دارند لابد حمله به ایشان دست داده است؟
کسانی که مواد توهم‌زا مصرف می‌کنند هم توهماتی گاهی ماورائی می‌بینند، آیا هر کسی که تجربه‌ای ماورایی دارد مواد توهم‌زا مصرف کرده است؟
اینکه فرمودید «ﻣﮑﺎﻥ ﺩﻗﯿﻖ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻐﺰ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ» قابل تفکر است ولی اینکه عنوان تاپیک را قرار دادید «وحی؛ ارتباط واقعی با منبع قدسی یا بیماری روانی؟» دیگر غرض‌دار به نظر می‌رسد ...
سابقاً رویکردتان در مباحثات علمی‌تر از این بود جناب مسعود ... :Esteghfar:

[="Franklin Gothic Medium"]

پارسا مهر;807961 نوشت:
همیشه برام سوال بود..خدا با قدرت بسیارش اگر بخواد می تونست...به قول یکی از بچه ها...مبارک است خدایی که نمی تواند با بنده اش بی واسطه سخن بگوید که بنده اش غش نکند تا این شبهه و احتمال منطقی پیش نیاید که با بیمار و عارف طرف هستیم..........

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
با مسیحیانی که صحبت می‌کردم می‌پرسیدم چطور معتقد به حلول خدا در یک جسم بشری هستید؟ جواب می‌دادند که خداوند به هر کاری قادر است و می‌تواند چنین کاری کند ...
در معراج رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله حضرت به جایی رسیدند که جبرائیل علیه‌السلام به ایشان فرمود که چشمانتان را ببندید که از این جا به بعد را باید با چشم بسته طی کرد و چشم سر قادر به دیدن آن نیست ... این نقص خدا یا مایه‌ی کوچکی آن تجربه نیست، بلکه نشان دهنده‌ی ضعف بدن و اعضای آن برای درک تجربیاتی است که برای درک آن‌ها طراحی نشده‌اند ...
یا علی علیه‌السلام

سین;807993 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
با مسیحیانی که صحبت می‌کردم می‌پرسیدم چطور معتقد به حلول خدا در یک جسم بشری هستید؟ جواب می‌دادند که خداوند به هر کاری قادر است و می‌تواند چنین کاری کند ...
در معراج رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله حضرت به جایی رسیدند که جبرائیل علیه‌السلام به ایشان فرمود که چشمانتان را ببندید که از این جا به بعد را باید با چشم بسته طی کرد و چشم سر قادر به دیدن آن نیست ... این نقص خدا یا مایه‌ی کوچکی آن تجربه نیست، بلکه نشان دهنده‌ی ضعف بدن و اعضای آن برای درک تجربیاتی است که برای درک آن‌ها طراحی نشده‌اند ...
یا علی علیه‌السلام

سلام.نهایت این است که بگوییم که خدا که اینطور می دید..اصلا بی واسطه با پیامبرش سخن نمی گفت.به همان ارتباط جبرئیل با پیامبر اکتفا می کردند.
سین;807993 نوشت:
این نقص خدا یا مایه‌ی کوچکی آن تجربه نیست، بلکه نشان دهنده‌ی ضعف بدن و اعضای آن برای درک تجربیاتی است که برای درک آن‌ها طراحی نشده‌اند ...
خوب خدا نمی توانست ماده را قوی بسازد.یا بدن یا ماده را طوری در مورد تجربه های پیامبربه بازی و فعالیت وا دارد که شبهه پیش نیاید؟

بسمه المنّان

اویس;807945 نوشت:
در حقیقت اشکال فرمایش شما در دو نکته است:

عرض سلام و ادب

استاد گرامی از حضرتعالی به خاطر توضیح بسیار خوب مطلب و تصحیح آن بسیار سپاسگزارم.

[="Franklin Gothic Medium"]

پارسا مهر;807999 نوشت:
سلام.نهایت این است که بگوییم که خدا که اینطور می دید..اصلا بی واسطه با پیامبرش سخن نمی گفت.به همان ارتباط جبرئیل با پیامبر اکتفا می کردند.
خوب خدا نمی توانست ماده را قوی بسازد.یا بدن یا ماده را طوری در مورد تجربه های پیامبربه بازی و فعالیت وا دارد که شبهه پیش نیاید؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام جناب پارسامهر،
هر دو سؤال یا پیشنهاد شما راجع به حکمت خداست، می‌شود رویشان فکر کرد که چرا خداوند چنین کرد و چنان نکرد، حدس‌هایی هم می‌توان زد، ولی چه حدسی به ذهنمان برسد یا نرسد (که البته حدس‌های شاید زیادی هم بتوان در این رابطه زد) مشکلی ایجاد نمی‌شود ... کسی که می‌داند خدا و دین خدا بر حق است با این شبهات در دینش به تردید نمی‌افتد، می‌داند که این مسأله جوابی دارد اگرچه او جوابش را نداند، فکر می‌کند شاید که بداند ...
یا علی علیه‌السلام

سلام
پیام ها رو خوندم جالبه یکی از دوستان به این نتیجه رسیده بودن این داستان برهان فطرت رو ثابت میکنه.متاسفانه این نوع نتیجه گیری ها ناشی از عدم آشنایی دوستان با بیماری های روانپزشکی مثل صرع یا اسکیزوفرنی و ... هست.
بگذریم خود زننده تاپیک بحث رو ادامه بدند بهتره
یه مدتی هم با یه سری دوستان داشتیم صحبت میکردیم در مورد اسکیزوفرنی میگفت خیلی ها معتقدند پیامبر اسلام ص درجاتی از اسکیزوفرنی داشته اند(لطفا این رو اهانت از جانب بنده نگیرید بنده فقط نقل قول میکنم) و خوب در زمان وحی به دلایل مربوط به این بیماری دچار حالتی به اسم وحی میشدند.
ممکنه بپرسید چجوری یه آدم بی سواد یه همچین چیزای عجیب و غریب و مثلا علمی و .... توی کتابش عنوان میکنه؟
جواب ساده است با یه مثال :
توی بیمارستانی که ما بودیم اسکیزوفرنی بود که به نقاشی علاقه داشت ، نقاش نبود ولی نقاشی ها رو نگاه میکرد زمانی که میرفت توی فاز مانیک(دوره ای از فازهای اسکیزوفرنی) میتونست اون نقاشی ها رو بکشه که عمرا یه نفر که دوره نقاشی نرفته بود میتونست بکشه که خوب علتشم ساده است به دلیل تغییرات مغزی اون توانایی فقط توی اون فاز خاص براش ایجاد میشد که توضیحش فکر میکنم از حوصله تاپیک خارج باشه.
یادم میوفتاد به مواردی که بعضی مواقع که از پیامبر سوالی میپرسیدند و پیامبر میفرمودند باید صبر کنید تا بهم وحی بشود.
و متاسفانه با پیشرفت علم مبانی دینی شدیدا داره زیر سوال میره.
پی نوشت : بنده برای پیامبر اسلام ص احترام قاءلم و تمام این ها که گفتم نقل قول از دوست پزشک بنده در دوران دانشگاه بود

muiacir;808077 نوشت:
سلام
پیام ها رو خوندم جالبه یکی از دوستان به این نتیجه رسیده بودن این داستان برهان فطرت رو ثابت میکنه.متاسفانه این نوع نتیجه گیری ها ناشی از عدم آشنایی دوستان با بیماری های روانپزشکی مثل صرع یا اسکیزوفرنی و ... هست.
بگذریم خود زننده تاپیک بحث رو ادامه بدند بهتره
یه مدتی هم با یه سری دوستان داشتیم صحبت میکردیم در مورد اسکیزوفرنی میگفت خیلی ها معتقدند پیامبر اسلام ص درجاتی از اسکیزوفرنی داشته اند(لطفا این رو اهانت از جانب بنده نگیرید بنده فقط نقل قول میکنم) و خوب در زمان وحی به دلایل مربوط به این بیماری دچار حالتی به اسم وحی میشدند.
ممکنه بپرسید چجوری یه آدم بی سواد یه همچین چیزای عجیب و غریب و مثلا علمی و .... توی کتابش عنوان میکنه؟
جواب ساده است با یه مثال :
توی بیمارستانی که ما بودیم اسکیزوفرنی بود که به نقاشی علاقه داشت ، نقاش نبود ولی نقاشی ها رو نگاه میکرد زمانی که میرفت توی فاز مانیک(دوره ای از فازهای اسکیزوفرنی) میتونست اون نقاشی ها رو بکشه که عمرا یه نفر که دوره نقاشی نرفته بود میتونست بکشه که خوب علتشم ساده است به دلیل تغییرات مغزی اون توانایی فقط توی اون فاز خاص براش ایجاد میشد که توضیحش فکر میکنم از حوصله تاپیک خارج باشه.
یادم میوفتاد به مواردی که بعضی مواقع که از پیامبر سوالی میپرسیدند و پیامبر میفرمودند باید صبر کنید تا بهم وحی بشود.
و متاسفانه با پیشرفت علم مبانی دینی شدیدا داره زیر سوال میره.
پی نوشت : بنده برای پیامبر اسلام ص احترام قاءلم و تمام این ها که گفتم نقل قول از دوست پزشک بنده در دوران دانشگاه بود

سلام

سیستم آموزشی فعلی کلا طراحی شده برای دین زدایی.. خیلی اصولی جلو میرن..

ضمن اینکه مواردی رو که پیامبر بهشون وحی میشده انقدر دقیق و نکته ای و فراگیره که قابل مقایسه با این رده بندی های علمی نیست ! خب این بیماران عزیز رو جمع کنن یه جا یه آیه بیارن دیگه چرا معطل میکنن پس؟

فقط بلدن از دور سنگ بندازن !

ما آدما دوست داریم که همرنگ جماعت شیم .. اگر هر کس به شخصه روی پای خودش بایسته و خودش فکر کنه و خودش بره دنبال مفاهیم قرآن ، محاله به حقانیت وحی پی نبره..

پزشکی غرب ، تجربیه یعنی سیستم فکری بچه هارو تجربی بار میارن اما پزشکی اصیل خودمون ، استدلال و استنتاج و تفکر هم قاطیشه .. وقتی به پزشک یاد میدن که بجای از بین بردن ریشه درد ، علامت رو از بین ببر ، یعنی ناخودآگاه دارن فرد رو شرطی میکنن که به چشم سر ایمان بیار!! حتی فکرت رو فلج میکنن!!

واقعا باید یکاری کرد!!

shsina;807866 نوشت:
سلام
داداش خیلی از افراد "اون زمان" دست به هر کاری میزدند تا جلوی گسترش اسلام رو بگیرن، اونوقت بهترین و به قول شما راحت ترین راه برای اثبات دیوانه بودن پیامبر رو ول کردن؟! درضمن حتما هم میدونید که اغلب اعراب آن زمان شاعر و مخالفین پیامبر اکثرا با سواد بودند!!!
عجب :|

سلام
اون زمان تو اون منطقه نمیتونستن علمی حرف بزنن!
دقیقا منم همینو میگم! مردم یا باسواد بودن یا طرفدار پیامبر!!
reza-d;807867 نوشت:
پس نهايتاً ميشود نتيجه گرفت كه دنشمندان محل فكر كردن به خدا در نغز را پيدا كرده اند
يعني آن قسمت از مغز كه در زمان فكر كردن به خدا ، در زمانِ سلامتيِ فرد فعال ميشد ، بعد از ديوانگيِ او نيز فعال ميشود
درست مثل ترس كه نقطهء خاصي از مغز را فعال ميكند

خب اين چه ارتباطي به اين جملهء شما دارد:

(( وحي ، ارتباط واقعي با منبع قدسي يا بيماري رواني ))

سین;807992 نوشت:
[=Franklin Gothic Medium]
اینکه فرمودید «ﻣﮑﺎﻥ ﺩﻗﯿﻖ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻐﺰ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ» قابل تفکر است ولی اینکه عنوان تاپیک را قرار دادید «وحی؛ ارتباط واقعی با منبع قدسی یا بیماری روانی؟» دیگر غرض‌دار به نظر می‌رسد ...
سابقاً رویکردتان در مباحثات علمی‌تر از این بود جناب مسعود ... :Esteghfar:

این جمله ی من نیست!! من چیز دیگه نوشته بودم که ظاهرا از نظر مسئول بررسی پستا نامناسب بوده و عوض شده!:d

حبیبه;807869 نوشت:
بسمه البصیر

لوب فرونتال مرکز تفکرات انتزاعی است،پیچیده ترین فعالیتهای فکری در این قسمت انجام می شود

تجربیات روحانی و شهودات عرفانی درست است که حالتی ماورائی و متافیزیکی دارند اما تمامی فعالیتهای

نفس مجرد در عالم مادی با جسم و از طریق آن انجام می شود بنابراین این تجربیات ممکن است در مقام

تجزیه و تحلیل و بیان در این قسمت مغز اتفاق بیفتند،نه اینکه ادعا شود فقط در اثر اختلال لب پیشانی یا فرونتال

انسان مدعی تجربه ی دینی می شود،بعضی از بزرگان معاصر که دارای چنین تجربیاتی بوده اند،از اندیشمندان

و علمای بزرگ محسوب می شوند حتی کتبی در جبر و هندسه و نجوم دارند،چطور می توانید مشاهدات روحانی

و عرفانی آنان را به اختلال در "لب فرونتال" نسبت دهید یا دهند؟

ممنون از توضیحاتتون!
الان دانشمندای زیادی داریم که تجربه روحانی ندارن! که این اثبات میکنه برای عالم شدن، به صرع نیازی نیست!
البته این بزرگانی رو که میفرماییدم من نمشناسم! اگه ممکنه معرفی کنید!

بسم الله الرحمن الرحیم

Masood11;808122 نوشت:
البته این بزرگانی رو که میفرماییدم من نمشناسم! اگه ممکنه معرفی کنید!

حضرت علامه حسن زاده ی آملی،می توانید کتاب "انسان در عرف عرفان"را به قلم ایشان مطالعه بفرمائید.

حبیبه;808123 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت علامه حسن زاده ی آملی،می توانید کتاب "انسان در عرف عرفان"را به قلم ایشان مطالعه بفرمائید.


به صورت خلاصه وار زندگینامه شونو خوندم! بیشتر در زمینه فلسفه فعالیت داشتن ظاهرا و البته جایی درباره تجربه های روحانیشون چیزی ندیدم! هر چند اگه باشه هم فقط در صورتی میتونیم به آثارشون نسبت بدیم که بگه اینا رو با تجربه روحانی یاد گرفتم و البته قبلش تست هوش گرفته باشه!!

Masood11;808124 نوشت:
به صورت خلاصه وار زندگینامه شونو خوندم! بیشتر در زمینه فلسفه فعالیت داشتن ظاهرا و البته جایی درباره تجربه های روحانیشون چیزی ندیدم! هر چند اگه باشه هم فقط در صورتی میتونیم به آثارشون نسبت بدیم که بگه اینا رو با تجربه روحانی یاد گرفتم و البته قبلش تست هوش گرفته باشه!!

در کتابی که معرفی کردم بعضی تجربیات درونی ایشان بیان شده است.

جناب برای تشخیص هوش کسی لازم نیست حتما تست هوش گرفته شود

هوش افراد در گفتار،رفتار و آثارشان آشکار است.ضمن اینکه تجربه ی دینی

مربوط به شهودات روحانی و اشراقات باطنی است و امری مربوط به صفای ضمیر و پاکی و طهارت روح

و همچنین شدت ریاضات فکری،که باعث گشوده شدن دریچه ی عوالم معنا به روی انسان خواهد شد.

[=microsoft sans serif]

Masood11;807857 نوشت:
اگه اشتباه نکنم، صرع فقط یه نمونه نیست و توی مطلبی که گذاشتمم فقط یه نوع صرعو بررسی کرده! ممکنه اون 76 نفر دچار نوعی دیگه ای بوده باشن که بدون منبع معتبر اون ادعا نمیشه نظری داد!

باسلام
پیشنهاد میکنم کتاب "مرزهای نوین علم و دین: تجربه دینی، علم عصب‌شناسی و امر متعال (2006)" نوشته جان هیک را مطالعه کنید. در بخش دوم این کتاب، هیک به بررسی چالش های نوین میان علم دین میپردازد که ناشی از یافته های عصب شناسی است.
در این کتاب، جان هیک به بررسی دو گروه از آزمایشات عصب شناسان میپردازد که ماحصل این دو آزمایش به ما نشان میدهد که برخلاف ادعایی که شده است، هیچ علیتی و حتی هیچ ملازمه ای میان صرع و تجربه دینی وجود ندارد.(1)
Masood11;807857 نوشت:
این مطلب بارها رد شده(حتی تو همین سایت)، چون ادعای بی موردیه! خیلی از افراد اون زمان(باسواداشون) قرانو چیز خاصی نمیدیدن که بخوان مانندشو بیارن! اوناییم که چیز خاصی میدونستنش اغلب سوادی نداشتن که مانندشو بیارن! همینطور مسائل دیگه ایم هست که باعث میشه کتابای اول ابتدایی خودمونم بتونن ادعای تحدی کنن!!

عجب!!!!
هیچ عاقلی میتونه باور بکنه دینی این همه مخالف داشته باشه، از صدر اسلام تا کنون این همه هجمه برعلیه اسلام و شخص پیامبر و معجزه جاودانش باشه، آن وقت این افراد به جای اینکه بیایند و به تحدی قران کریم پاسخ بدهند، جنگ به راه بیندازند و این همه هزینه مالی، جانی را متحمل شوند!!!!؟
در مورد اعجاز قران کریم، نیز ملاک های اعجاز مشخص است، از نظر ادبی(فصاحت و بلاغت) که تنها یکی از وجوه اعجاز است، علم بلاغت برای همین منظور است. اگر کسی میتوانست بیاورد آورده بود. حالا که هیچ، صدر اسلام با آن همه فصیح و بلیغ، کسی نتوانست شبیه آنرا بیاورد چرا که اگر آورده بود، دیگر این همه جنگ و سختی نیاز نبود.

ــــــــــــ
1. مقاله الهیات عصب و تجربه دینی، چالشها به این مسئله پرداخته است.

Masood11;808124 نوشت:
البته قبلش تست هوش گرفته باشه

حبیبه;808125 نوشت:
هوش افراد در گفتار،رفتار و آثارشان آشکار است

خواهر گرامي اين آقا "مسعود" كلاً به انسان مثل يك دستگاه مكانيكي نگاه ميكند و همه چيز را با متر ، كيلووات و درجه مي سنجد!!

مثلاً اگر از او بپرسيد جناب مسعود شما زنده هستيد يا مرده؟
پاسخ ميدهد نمي دانم! اجازه بدهيد اول دانشمندان يك تست از من بگيرند تا مشخص بشود زنده هستم يه نه!! :-??

[=microsoft sans serif]

پارسا مهر;807870 نوشت:
می گن پیامبر گاهی وقتا در هنگامی که ادعا می فرمودند بهشون وحی رسیده، بدنشون سست می شد.سنگین می شد.گاهی غش می کردن.حتی در منابعی ذکر شده، از دهان مبارک پیامبر آبی بیرون می آمد و پیامبر به حالت بیهوشی می رفتن....البته طبیعتا نمی خوام بگم که پیامبر بیمار بودن و اینها...ولی دنیا خیلی پیچیده تر از اونی هست که فکر می کنیم

مغالطه وجه و کنه.
هر گردی گردو نیست.
صرف مشابهت در ظاهر، دلیل بر این همانی نیست.

ثانیا: این حالت تنها در برخی موارد وحی است نه در همه موارد. چنانکه در روایتی از امام صادق(ع) به این مسئله اشاره و این حالات را مربوط به موقعی معرفی میکند که وحی مستقیم و بدون واسطه فرشته وحی صورت میگرفته است.(1)
در حالیکه اگر این ادعای عصب شناسان درست بود، این حالات باید در تمام موارد وحی به وجود می آمد.

ثالثا: دلیل این حالات میتواند ناشی از سختی ارتباط و مواجهه مستقیم نفس محبوس در قفس تن با خدای متعال و بدون هیچگونه واسطه ای باشد. چنانکه قرآن کریم از این سختی در داستان تجلی بر کوه پرده بر میدارد که باعث متلاشی شدن کوه و غش کردن حضرت موسی شد.
[=microsoft sans serif]«لَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا»(سوره اعراف، آیه143)

ــــــــــــــ
1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 18، ص 271، چاپ اول، مؤسسة الوفاء، لبنان، 1404ه.ق؛ برقی، احمد بن محمد بن خالد، محاسن، ج 2، ص 338، دار الکتب الاسلامیة، قم، 1371 ه.ش.[=microsoft sans serif]

[=microsoft sans serif]

پارسا مهر;807961 نوشت:
همیشه برام سوال بود..خدا با قدرت بسیارش اگر بخواد می تونست...به قول یکی از بچه ها...مبارک است خدایی که نمی تواند با بنده اش بی واسطه سخن بگوید که بنده اش غش نکند تا این شبهه و احتمال منطقی پیش نیاید که با بیمار و عارف طرف هستیم..........

خدا بسیار قدرتمند است، اما در طرف مقابل انسان است که حتی اگر انسان کامل باشد، باز هم اصلا قابل قیاس با وجود بینهایت الوهی نیست.
صرفا به عنوان تقریب به ذهن: برقی که مستقیما توسط ژنراتور ایجاد میشود، خیلی قوی است و لامپ هرچقدر هم قوی باشد، توان آنرا ندارد که ولتاژ مستقیم آنرا تحمل کند. به همین جهت نیاز به واسطه هایی است.
البته این حالات به خاطر آن است که نفس مبارک رسول اکرم(ص) در این موارد در دنیا مادی قرار دارد و شاید و احتمالا این حالات در آخرت وجود نداشته باشد.

[=microsoft sans serif]

muiacir;808077 نوشت:
یه مدتی هم با یه سری دوستان داشتیم صحبت میکردیم در مورد اسکیزوفرنی میگفت خیلی ها معتقدند پیامبر اسلام ص درجاتی از اسکیزوفرنی داشته اند(لطفا این رو اهانت از جانب بنده نگیرید بنده فقط نقل قول میکنم) و خوب در زمان وحی به دلایل مربوط به این بیماری دچار حالتی به اسم وحی میشدند.
ممکنه بپرسید چجوری یه آدم بی سواد یه همچین چیزای عجیب و غریب و مثلا علمی و .... توی کتابش عنوان میکنه؟
جواب ساده است با یه مثال :
توی بیمارستانی که ما بودیم اسکیزوفرنی بود که به نقاشی علاقه داشت ، نقاش نبود ولی نقاشی ها رو نگاه میکرد زمانی که میرفت توی فاز مانیک(دوره ای از فازهای اسکیزوفرنی) میتونست اون نقاشی ها رو بکشه که عمرا یه نفر که دوره نقاشی نرفته بود میتونست بکشه که خوب علتشم ساده است به دلیل تغییرات مغزی اون توانایی فقط توی اون فاز خاص براش ایجاد میشد که توضیحش فکر میکنم از حوصله تاپیک خارج باشه.
یادم میوفتاد به مواردی که بعضی مواقع که از پیامبر سوالی میپرسیدند و پیامبر میفرمودند باید صبر کنید تا بهم وحی بشود.
و متاسفانه با پیشرفت علم مبانی دینی شدیدا داره زیر سوال میره.
پی نوشت : بنده برای پیامبر اسلام ص احترام قاءلم و تمام این ها که گفتم نقل قول از دوست پزشک بنده در دوران دانشگاه بود

از این حرفها و اما و اگرها و شایدها زیاد هستش. آن وقت این همه دشمن دین، چرا یک دیوانه و یک بیمار صرعی را استخدام نکردند که برود و سوره ای از قران را بیاورد.
بگذریم از اینکه از این قبیل گزارشها و خبرها زیاد شنیدیم. اما اثباتش کجاست نمیدانم.
یک ادعایی وسط بحث میشود، از دینداران انتظار برهان و استدلال عقلی و یقین ریاضی داریم ولی خودمان با بیان یک احتمال و داستان...

[=microsoft sans serif]

Masood11;808122 نوشت:
دقیقا منم همینو میگم! مردم یا باسواد بودن یا طرفدار پیامبر!!

؟؟
عجب حصر بی دلیلی. عجب قیاس ذو حدین جالبی!!

Masood11;808122 نوشت:
این جمله ی من نیست!! من چیز دیگه نوشته بودم که ظاهرا از نظر مسئول بررسی پستا نامناسب بوده و عوض شده!:d

عنوان تاپیک را بنده عوض کردم
دلیلش نیز این بود که عناوین شبهات وسوالات، باید از جهت گیری و توهین خالی باشد ولی عنوانی که به کار رفته بود، توهین مستیم به پیامبران و دارای جهت گیری بود.

صدیق;808136 نوشت:
مغالطه وجه و کنه.
هر گردی گردو نیست.
صرف مشابهت در ظاهر، دلیل بر این همانی نیست
استاد "صديق" عزيز سلام و صبح شما بخير

سوالي دارم كه چندان به موضوع تاپيك ارتباط ندارد ، اما اگر لطف كنيد و پاسخي بدهيد ممنون ميشوم
ضمناً عرض كنم خطابم به كاربران حاضر در اين تاپيك نيست و كلي عرض ميكنم

چرا بعضي ها اينقدر در حق شبهه وارد مي كنند و چرا پذيرش حق اينقدر سخت است كه حاضرند به انواع مغالطات ،دروغ ، فريب و.... متوسل بشوند تا حق را ناديده بگيرند؟
مگر خدا از ما چه خواسته؟
ما مسلمان ها هم مثل همهء مردم ميخنديم ، گريه ميكنيم ، ازدواج ميكنيم ، خانه ميخريم ، بچه دار ميشويم
كار ميكنيم ، پول در مياوريم ، خانواده داريم و آنها را دوست داريم

حتي حتي حتي بخشي از آنچه خدا از ما خواسته مورد پذيرش افراد بي دين هم هست
مثلاً بد بودن دروغ ، دزدي ، فريب ، خيانت و.....
يا خوب بودن مهرباني ، عشق ، كمك به ضعيف ، خوش رويي و.....

فقط همين كه قبول كنيم آفريدگاري داريم سخت است؟!
يا اينكه چون اين اعمال را خدا هم ميخواهد پس پذيرشش سخت است؟

واقعاً متوجه نميشوم اين همه تلاش براي اينكه خدا پذيرفته نشود براي چيست؟

بسمه الحکم العدل

Reza-D;808133 نوشت:
خواهر گرامي اين آقا "مسعود" كلاً به انسان مثل يك دستگاه مكانيكي نگاه ميكند و همه چيز را با متر ، كيلووات و درجه مي سنجد!!

در مورد دیدگاه ایشان به انسان چیزی نمی دانم،امّا این را می دانم که حتی پوزیتیویستها(تجربه گرایان)

هم در مقوله ی انسان شناسی به اسلاف خویش "کنت و بیکن" تأسی کرده اند و کشف تجربی رفتار و

روابط و ویژگیهای انسان را در آزمایشگاه بررسی نمی کنند که اگر اینطور بود باید از کل تئوریسینهای

مکتب پوزیتیویسم تست هوش می گرفتند!

muiacir;808077 نوشت:
جالبه یکی از دوستان به این نتیجه رسیده بودن این داستان برهان فطرت رو ثابت میکنه.متاسفانه این نوع نتیجه گیری ها ناشی از عدم آشنایی دوستان با بیماری های روانپزشکی مثل صرع یا اسکیزوفرنی و ... هست
سلام
چقدر خوب بود اگر از "يكي از دوستان" نقل قول ميكرديد برادر
من كجا گفتم كه برهان فطرت را ثابت مي كند؟!!!!
فقط از جناب "مسعود" پرسيدم نكند اشاره به آن داشته باشد؟

ضمناً جناب مسعود گفته بودند كه اين شخص آدم مذهبي نبوده (البته بعد منظور را بيان كردند) و من هم بر همين اساس آن س«ال را پرسيدم

muiacir;808077 نوشت:
ممکنه بپرسید چجوری یه آدم بی سواد یه همچین چیزای عجیب و غریب و مثلا علمی و .... توی کتابش عنوان میکنه؟
جواب ساده است با یه مثال :
توی بیمارستانی که ما بودیم اسکیزوفرنی بود که به نقاشی علاقه داشت ، نقاش نبود ولی نقاشی ها رو نگاه میکرد زمانی که میرفت توی فاز مانیک(دوره ای از فازهای اسکیزوفرنی) میتونست اون نقاشی ها رو بکشه که عمرا یه نفر که دوره نقاشی نرفته بود میتونست بکشه که خوب علتشم ساده است به دلیل تغییرات مغزی اون توانایی فقط توی اون فاز خاص براش ایجاد میشد که توضیحش فکر میکنم از حوصله تاپیک خارج باشه.
یادم میوفتاد به مواردی که بعضی مواقع که از پیامبر سوالی میپرسیدند و پیامبر میفرمودند باید صبر کنید تا بهم وحی بشود.
و متاسفانه با پیشرفت علم مبانی دینی شدیدا داره زیر سوال میره.
جواب ساده است؟! با مثال؟!!!!!!
نه سندي ، نه اثبات علمي ، نه اجتماع نظري ، نه تاييد دانشمندي ، نه.....
بگذريم

1 - به فرض صحت مطلبي كه بيان كرديد ، چطور صرفاً با يك نمونه ، آن هم نمونه اي كه فقط نقاشي ميكشيده ، ميفرمائيد جواب خيلي ساده است و به همين سادگي هم ميفرمائيد با پيشرفت علم مباني ديني شديداً دارد زير سوال ميرود؟! اينگونه استفاده از واژه ها در بيان آقا "مسعود" هم وجود دارد. مثلاً در يكي از تاپيك ها گفتند تمام دانشمندان به فرگشت اعتقاد دارند!!! يا در همين تاپيك در پست شماره 8 گفتند كه اين مطالب بارها رد شده!!!
استفاده از قيدهايي مثل:
به سادگي دين زير سوال ميرود
دين شديداً قابل نقد است
تمام مردم از دين بدشان ميايد
و........

براي بزرگنمايي استفاده ميشود و نشانهء ضعف استدلال است

2 - فرموديد آن بيمار اسكيزوفرني نقاشي هايي را ميكشيد كه قبلاً ديده بود. ميشود بفرمائيد پيامبر(ص) مطالبي كه در قرآن آورد را كجا ديده بودند؟ منبع اصلي اين مطالب كجاست؟

3 - يكي مطالبي كه در قرآن آمده و از نظر شما ممكن است به دليل فرو رفتن در فاز بيماري پيش آمده باشد ، بحث رشد جنين است كه دكتر كيت ال. مور آن را تاييد كرده و كتابي هم درمورد آن نوشته است
دكتر كيت ال. مور:
رئیس پیشین انجمن کالبد شناسی کانادا
رئیس آناتومی بالینی آمریکا
جانشین رئیس مرکز علوم پزشکی در دانشکده پزشکی

بفرمائيد كه چطور پيامبر(ص) در فاز بيماري آن هم 1400 سال پيش اين مطالب را در مورد جنين فهميده اند؟!

حبیبه;808146 نوشت:
که اگر اینطور بود باید از کل تئوریسینهای مکتب پوزیتیویسم تست هوش می گرفتند!
عالي گفتيد

واقعاً چرا؟!
بنده ها را بنده ايم ، ولي خدا را نه!!!

براي خواننده پاپ جيغ بكشي ميشود روشن فكري و آزادي بيان
براي امام حسين(ع) گريه كني ميشود تحجر!

اگر خانمي در تابستان چادر بزند ، نگران ميشوند كه گرمش نشود
اما خانمي در زمستان ساپ.... بپوشد نگرانش نميشوند كه سردش نشود!

يكي از دوستان من كه همچين عقايدي دارد ، يك بار به او گفتم چرا در فيلمهاي خارجي مفهوم درستي بيان نميشود؟
پاسخ داد:

فيلمسازي يعني روايت يك داستان. دليلي ندارد كه فيلمساز بخواهد مفهومي را منتقل كند!

چند روز پيش صحبت فيلم محمد رسول الله(ص) مجيد مجيدي شده بود
همين دوستم گفت:

اين همه پول خرج كردند براي فيلمي كه فقط داستان روايت كرده بود و هيچ مفهومي نداشت!!!! :-??

Reza-D;808153 نوشت:
مثلاً در يكي از تاپيك ها گفتند تمام دانشمندان به فرگشت اعتقاد دارند!!! يا در همين تاپيك در پست شماره 8 گفتند كه اين مطالب بارها رد شده!!!

از کاربران محترم عذر میخوام که سوالم با موضوع تاپیک در ارتباط نیست.

لطفا اگر ممکنه درباره فرگشت توضیح بدین؟

منتظرنما;808163 نوشت:
لطفا اگر ممکنه درباره فرگشت توضیح بدین؟
بطور خلاصه يعني تغييرات ساختاري يا رفتاري كه در موجودات در طي زمان اتفاق ميفتد
اين يكي از نظريات زيست شناسي است كه بر طبق آن ، موجودات در طي زمان و از نسلي به نسل ديگر تغيير پيدا كرده اند
اين نظريه چگونگي پيدايش را توضيح نميدهد اما
به بحث پيدايش تمام موجودات از سلول اوليه ميپردازد
بر مبناي اين نظريه ؛ در طول زمان گونه هاي برتر موفق به بقا شده اند و گونه هايي كه نتوانستند خود را با شرايط تطبيق بدهند از دور خارج شده اند

Reza-D;808153 نوشت:
سلام
چقدر خوب بود اگر از "يكي از دوستان" نقل قول ميكرديد برادر
من كجا گفتم كه برهان فطرت را ثابت مي كند؟!!!!
فقط از جناب "مسعود" پرسيدم نكند اشاره به آن داشته باشد؟

ضمناً جناب مسعود گفته بودند كه اين شخص آدم مذهبي نبوده (البته بعد منظور را بيان كردند) و من هم بر همين اساس آن س«ال را پرسيدم

جواب ساده است؟! با مثال؟!!!!!!
نه سندي ، نه اثبات علمي ، نه اجتماع نظري ، نه تاييد دانشمندي ، نه.....
بگذريم

1 - به فرض صحت مطلبي كه بيان كرديد ، چطور صرفاً با يك نمونه ، آن هم نمونه اي كه فقط نقاشي ميكشيده ، ميفرمائيد جواب خيلي ساده است و به همين سادگي هم ميفرمائيد با پيشرفت علم مباني ديني شديداً دارد زير سوال ميرود؟! اينگونه استفاده از واژه ها در بيان آقا "مسعود" هم وجود دارد. مثلاً در يكي از تاپيك ها گفتند تمام دانشمندان به فرگشت اعتقاد دارند!!! يا در همين تاپيك در پست شماره 8 گفتند كه اين مطالب بارها رد شده!!!
استفاده از قيدهايي مثل:
به سادگي دين زير سوال ميرود
دين شديداً قابل نقد است
تمام مردم از دين بدشان ميايد
و........

براي بزرگنمايي استفاده ميشود و نشانهء ضعف استدلال است

2 - فرموديد آن بيمار اسكيزوفرني نقاشي هايي را ميكشيد كه قبلاً ديده بود. ميشود بفرمائيد پيامبر(ص) مطالبي كه در قرآن آورد را كجا ديده بودند؟ منبع اصلي اين مطالب كجاست؟

3 - يكي مطالبي كه در قرآن آمده و از نظر شما ممكن است به دليل فرو رفتن در فاز بيماري پيش آمده باشد ، بحث رشد جنين است كه دكتر كيت ال. مور آن را تاييد كرده و كتابي هم درمورد آن نوشته است
دكتر كيت ال. مور:
رئیس پیشین انجمن کالبد شناسی کانادا
رئیس آناتومی بالینی آمریکا
جانشین رئیس مرکز علوم پزشکی در دانشکده پزشکی

بفرمائيد كه چطور پيامبر(ص) در فاز بيماري آن هم 1400 سال پيش اين مطالب را در مورد جنين فهميده اند؟!


سلام و عرض ادب
جواب سوالاتتون رو با اجازتون میدم
2 - در وهله اول دقت کنین که پیامبر ص در زمان قبل از بعثت بارها مخصوصا با عموی خودشون سفرهایی داشتند با ادیان و مردمان دیگه آشنا شده بودند و برای مغز همین یک بار کافی است که طی یک پروسه اون رو بتونه حین فازهای مختلف تحت عنوان دینی جدید یا وحی عنوان کنه.چه بسا میبینیم مبانی اصلی دین اسلام مثل احترام به پدر و مادر ، راستگویی ، خوش رفتاری نیکی با دیگران و ... توی تمام ادیان تقریبا مشترکه.میمونه مطالبی که جدید عنوان میشند مثلا جواز گرفتن 4 همسر برای مردان.خوب هر دین جدیدی قاعدتا یه سری قوانین جدید هم داره دیگه
3 - فکر میکنم بحث تاپیک مناسب این نباشه که من و شما بخوایم در مورد یک معجزه علمی قرآن به ادعای مسلمانان ، باهم بحث کنیم اما بنده در کل به 3 دلیل معجزات علمی قرآن رو در موردشون همیشه بحث میکنم :
اول اینکه قرآن به صورت جنرال نوشته شده بنابراین از هر قسمتیش میشه تفاسیر گوناگونی به مزاج خودمون استخراج کنیم بنده (توهین نباشه البته) به شوخی میگم بعضی مواقع اگر فردایی آدم فضایی هم پیدا بشه مسلمانان میگن ایناها توی فلان سوره بهش اشاره شده.
دوم اینکه هیچ گاه قرآن باعث یه دستاورد علمی نشده بلکه دستاورد علمی کشف شده بعدا با قرآن مطابقت داده شده و مسلمانان گفتند که ببینین توی قرآن هم گفته شده بوده
سوم قرآن مشخصا خود مسلمانان هم قبول دارند که کتاب علمی نیست بلکه یه جاهایی به قول شما معجزات علمی رو بیان کرده است که همون هم با عرض پوزش بنده تاحالا سر هیچ کدومش قانع نشدم چون مشکلاتی داره و کاملا با علم روز مطابقت نداره حتی همین موردی که بیان کردید ولی باز هم میگم از حوصله بحث و عنوان تاپیک خارجه
یه سوال جالب : اگر من 500 سال پیش میگفتم یه چیزی میاد که باهاش از این ور دنیا با اون در دنیا حرف میزنن و بعد مثلا 400 سال تلفن اختراع میشد به نظرتون این میشه معجزه علمی؟
پی نوشت : به همان اندازه که سند و مدرک هست که زمین دور خورشید میچرخه ، به همون اندازه هم سند و مدرک هست که فرگشت کاملا اثبات شده است کاری هم به این نداره که من و شما یا فلان دانشمند اعتقاد بهش داریم یا نه.تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

منتظرنما;808163 نوشت:
از کاربران محترم عذر میخوام که سوالم با موضوع تاپیک در ارتباط نیست.

لطفا اگر ممکنه درباره فرگشت توضیح بدین؟

فرگشت یا تکامل یعنی اینکه انسان با شامپانزه ها پسر عمو می باشد و موجودات زنده جهان بواقع دارای یک ریشه مشترک می باشند.
این بدین معنی است که داستان آفرینش آدم و حوا در قران سمبولیک و آموزشی می باشد که با توجه به آیات خود قران به همین نتیجه هم می توان رسید
امروزه 99.5% دانشمندان آمریکایی بعنوان یک کشور مسیحی فرگشت را پذیرفته اند و همین بنظر من برای اثبات پذیرش فرگشت کافی می باشد.

موضوع قفل شده است