ترک خود ارضایی برای من آسان است؛ اما (ازدواج موقت الاغ لاغر مردني است براي جوان))

تب‌های اولیه

180 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ترک خود ارضایی برای من آسان است؛ اما (ازدواج موقت الاغ لاغر مردني است براي جوان))

با سلام
من از نوجوانی تا کنون به خودارضایی مبتلا شده ام .
در تاپیک های قبلم توضیح داده ام که چه بلاهایی سر من آمده است . اما در چند ماه گذشته احساس کردم ترک این کار برای من خیلی هم سخت نیست. یعنی با وجود این که قبلا فکر می کردم کار سختی است ترک این عمل اما الان متوجه شده ام که به هیچ عنوان سخت نیست ترک آن. حتی به مدت 3 ماه به راحتی گذاشتمش کنار.

ولی الان یک چیزی در وجود من به وجود آمده که به خاطر اون می رم سراغ این کار و اون لجبازی با خداست. تنها انگیزه ام برای انجام این کار کسب نارضایتی خداست. همه برای رضای خدا کار می کنند ولی من برای ناراضی شدن خدا.
دلیلش هم این است که خداوند مرا در کودکی به حال خودم واگذاشت تا به این قضیه معتاد شوم. تا عقده ای شوم . تا تحقیر شوم. تا بدبخت شوم. الان انگیزه ام فقط لجبازی با اوست. او مرا ول کرد. او هوای پسر همسایه مان را بیشتر از من دارد. او مرا تحقیر کرد. من فرصت زندگی دور از حقارت را نداشتم. من فرصت این که آدم حساب شوم را نداشتم. من تحقیر شدم. پدر و مادر مرا تحقیر کردند. خدا هم مرا تحقیر کرد.

مدت هاست نماز را کنار گذاشته ام. برای خدایی که برای من پشیزی ارزش قائل نیست نماز نخواهم خواند. خودارضایی مرا افسرده کرد. نتوانستم درست درس بخوانم . همش تقصیر اون خدا بود. اون نمی بایست روز اول ، زمانی که طفل معصومی بودم فیلم های مستهجن جلوی چشمام رژه می رفتند. مادرم مرا تحقیر می کرد. پدرم هم به همچنین. ای کاش خدایی داشتیم که ما را عذاب می کرد ولی تحقیر نمی کرد. ای کاش خدایی داشتیم که ما را کتک می زد ولی ما را دوست داشت. خدای من به من پشت کرد. بنابراین من هم به او پشت می کنم.

می دانید بزرگترین چیزی که گناهکار را به گناه می اندازد چیست؟ بزرگترین چیز نه شهوت است نه غضب و نه حب نفس و نه حب مقام و نه چیز دیگر. بزرگترین و مهمترین چیزی که انسان را به گناه می اندازد همانا احساس طرد شدگی از طرف خداست. گناهکار حس می کند که خدا او را دور انداخته و به همین دلیل گناه می کند. خدا به خاطر گناه او دورش ننداخته است بلکه در دوران معصومیتش هم او را دور انداخته است. این را از من که گناهکار حرفه ای هستم بپرسید. من از هیچ گناهی نمی ترسم زیرا در دلم کینه اون ذات واجب الوجود را دارم. برای من جهنم و بهشت مهم نیست.
اگر دستم به خدا برسد دیگر بهش نمی گم چرا مرا به این وضع انداختی؟ بلکه شمشیر می کشم و بهش می گم بیا با من مبارزه کن. بیا تا بهت بگم کی قوی تره. من دیگه اون طفل خرد بی دست و پا و بدبخت نیستم که هر بلایی که خواستی سرم بیاری. چرا منو تحقیر کردی؟چرا منو تحقیر کردی؟ چرا؟ اگر بدترین گناهان را کرده بودم حق نداشتی تحقیرم کنی. توقع عبودیت از کی داری. از بنده هایی که به ذلت و خواری آن ها را کشاندی. این بلاهایی که سرت آمده حقته. این که امروز مردم خدا را فراموش کرده اند حقته.

خدایی که خدای حسین است ولی خدای یزید نیست، چه فائده ای دارد؟ خدایی که امید بندگانش را نا امید می کند. خدایی که پارتی باز است ، خدایی که مرا دوست ندارد...............

برچسب: 

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حامی

سلام خدمت شما برادر خوب و بزرگوارم
نمونه داستان شما براي امثال بنده كه مشاورم بارها و بارها از زبان افراد مختلفي براي مشكلات متفاوتي بيان مي شود. داستان دبه هاي دخترانه را در سايت خوانديد؟ جواد از نگاه مردانه خود طوري از خداوند شاكي است و رعنا كه سن ازدواجش به تأخير افتاده است طور ديگري.
فشارهاي زندگي سبب مي شود كه ما گاهي احساس تنهايي و درماندگي شديد كنيم و از خداوند انتظار داريم كه مشكلات را آن طور كه ما مي خواهيم رفع كند.
مشاوران مهارت هاي زندگي در دنيا مي گويند:« life is difficult زندگي مشكل است.» آنهامي گويند به جاي اين كه زمين و زمان را محكوم كنيم بايد قدرت سازگاري خود را افزايش دهيم و در مشكلات با همفكري با مشاوران كارآزموده در شوؤن مختلف زندگي آنها را حل كنيم. مهارت هاي زندگي ظرفيت ذهني و معنوي و اجتماعي و جسمي ما را بالا مي برند.
شما فرموديد «خدايي كه خداي حسين است و خداي يزيد نيست» آيا يزيد در قماربازي و ميگساري و ميمون بازي و فسق و فجور مجبور بود؟ پسرش معاويه بعد از شهادت امام حسين از داشتن چنين پدري ابراز تأسف و تأثر و بيزاري كرد. اگر يزيد مجبور بود كه اهل تسنن هم او را به خاطر ظلم به اهل بيت پيامبر و فسق و فجورش لعن نمي كردند. آيا محبوبيت امام حسين نزد خداوند به خاطر خوشكلي و چشم و ابروي زيباي امام حسين است و يا به خاطر صداقت در دينداري او است؟ اين كه دين لق لقه زبانش نبوده و در مصاف عشقش با خداوند همه دار و ندار و حتي فرزند شيرخوارش را در طبق اخلاص به خداوند تقديم كرد؟
بسياري از افراد در امتحانات الهي و مصيبت ها از خدا فاصله مي گيرند ولي امام حسين از كودكي زندگي اش با مصائب عجين بوده است. او بارها زخمي شدن پدرش را در جنگ ديدند، شاهد لعن و نفرين پدرش روي منابر بود، بر بالين مادر شهيده اش حاضر شد. از روزي كه پدرش در محراب شمشير زهرآلود به فرقشان خود تا شهادت در كنار پدر بود و شاهد اشك هاي برادر و خواهرانش بود. او ناظر بود كه چگونه برادرش بر اثر سم شهيد شود و شاهد بود كه به تابوت و بدن برادرش شهيدش تير زدند و....امام حسين مي فرمايد مردم بندگان دنيا هستند و دين لق لقه زبان آنها است چرا كه تا وقتي دين را دوست دارند كه به نفعشان باشد و برايشان زحمتي نداشته باشد.
زندگي ائمه و انبيا را بيشتر مطالعه كنيد مي بينيد كه زندگي ايشان آميخته بوده با رنج ها و مصيبت هاي بسيار شديد. خوشي از ديد ايشان به چيزي است كه خداوند مي پسندد:
ندانم خوش يا كه ناخوش كدام است
خوش آن است بر من كه او مي پسند

مكر شيطان
در مسير دينداري بايد رند بود اگر رند و قالتاق نباشيم خيلي راحت شيطان و نفس ما كلاهي سرمان مي گذارند كه تا قوزك پايمان مي آيد. افرادي كه بي قيد هستند و خدا و دين در زندگي آنها جايي ندارد به راحتي سراغ گناهان مختلف در دنياي سايبري و بيروني مي روند ولي شيطان نمي تواند راحت افراد مذهبي را به گناهان تشويق كند. بنابراين براي اين كه انها را به گناه تشويق كند از ابزارهاي مختلفي همچون توجيه و انكار و ابطال سازي و ... كمك مي گيرد. مثلا با انكار خداوند و صفات او يا اراده خود شاهراه گناه را براي خود باز مي كنيم. كمتر كسي است كه در خلوت خود متوجه نشود كه توجيه مي كند خداوند در قرآن مي فرمايد انسان بر نفس خودش آگاه است هرچند عذرها و بهانه هايي بتراشد.
بنابراين دينداري جسارت و همت بالايي مي خواهد. ناخدايي كه جسارت در افتادن با امواج را ندارد ورزيده نمي شود.
كسي كه جسارت رنج كشيدن و زحمت را ندارد به گنجي دست نمي يابد.

تذكر:
- اگر قرار بود خداوند همه جا دست كاري كند و زندگي را بر وفق ميل ما اداره كند اراده و اختيار انسان و عذاب و پاداش الهي معنا نداشت. حال اين كه نظام عالم مادي طوري است كه انسان براساس اراده و اختيارشان به مدارج عالي برسند يا سقوط كنند. خداوند براي هدايت بشر از وحي مدد گرفت و انبيا و اوليا خود را فرستاد و آنها حتي با شهادت خود ما را از رهنمون هاي خود بي نصيب نكردند تا عذري نداشته باشيم.
- وقتي از زندگي و مشكلاتش به ستوه مي آيم به خداوند شكايت كنيم نه از خداوند. به مناجات شاكين امام سجاد رجوع كنيد.
- ما انسان ها در قبال همديگر مسؤول هستيم. پدري كه مشروب خورده و نطفه اش مشكل پيدا كرده است سهمي در مشكلات فرزندش خواهد داشت. يا معلمي كه خودارضايي را تشويق كرده است و سبب معتاد شدن جوانان شده سهمي در انحراف و گناهان آنها دارد. بنابراين دقت كنيم كه خداوند عادلانه به مسائل نگاه مي كند و سهم افراد را در نظر مي گيرد. بنابراين فرق است بين كسي كه در محيط و خانواده اي سالم بوده و به سراغ گناه رفته است با فردي كه در محيط و خانواده اي ناسالم بوده.
- كتاب عدل الهي شهيد مطهري را بخوانيد.

-

می دونی نقطه ی مقابل عشق نفرت نیست، بی تفاوتیه
اما شما نسبت به خدا بی تفاوت نیستی! یعنی هنوز هم دوست داری معصوم و پاک به سوی آغوش خدا برگردی
اما از این وضع ناراحتی، حق هم داری! راه گناه برای شما بازتر از بقیه بوده
مطمئن باش راه توبه الآن هم برات باز هست
تا اون جایی که می دونم با یکم مراقبت و درمان میتونید آسیب هاتون رو جبران کنید
قرآن بخونین، تا دلتون به صحبت های خدا گرم بشه
سعی کنین یواش یواش فرم عادی زندگی تون رو دست بگیرین
گذشته هم ان شاءالله قابل جبرانه
ورزش کنین و به جسم و روح تون وبه خودتون علاقه داشته باشید و براتون ارزشمند باشه
چیری که من فهمیدم اینه که شما از خودتون هم مقداری نا امید شدید
بدونید خدایی که نا امیدی از خودش رو بزرگترین گناه قرار داده، یعنی همواره دوستدار بندگانش بوده و هست
خدا شما رو خیلی زودتر از کسی می بخشه که خودش رفته و شرایط گناه رو برای خودش فراهم کرده

صاعقه;803850 نوشت:
خدایی که خدای حسین است ولی خدای یزید نیست
امام حسين(ع) را در كربلا اكثر مردم تنها گذاشتند ، برادران و فرزندانش جلوی چشمش كشته شدند ، علی اصغر 6 ماهه اش جلوی چشمش پرپر زد ، خودش نيز سر از تنش جدا شد ، بدنش زير سم اسب رفت ، خانواده اش به اسيری برده شدند

اين ها كه همه اش بلا بود ، پس شما برادر گرامي از كجا فهميديد كه خدا با امام حسين(ع) بوده ، نه با يزيد؟

صاعقه;803850 نوشت:
برای خدایی که برای من پشیزی ارزش قائل نیست نماز نخواهم خواند. خودارضایی مرا افسرده کرد. نتوانستم درست درس بخوانم . همش تقصیر اون خدا بود. اون نمی بایست روز اول ، زمانی که طفل معصومی بودم فیلم های مستهجن جلوی چشمام رژه می رفتند. مادرم مرا تحقیر می کرد. پدرم هم به همچنین. ای کاش خدایی داشتیم که ما را عذاب می کرد ولی تحقیر نمی کرد. ای کاش خدایی داشتیم که ما را کتک می زد ولی ما را دوست داشت. خدای من به من پشت کرد. بنابراین من هم به او پشت می کنم

اگر با من نبودش هيچ ميلی
چرا ظرف مرا بشكست ليلی؟

[="Tahoma"][="DarkGreen"]وقتي ما در خودمان احساس بي ارزشي كنيم مانند اين است كه اجاق گاز آشپزخانه دود كند و شيشه ها سياه و دودي شود آن وقت ما تصاوير و مناظر را هم را تار مي بينيم
اگر خدا را تار مي بينيم به خاطر اين نيست كه خدا تار است گناهان سبب موج دار كردن آينه فطرت ما مي شوند
بي ارزشي خودمان، آينده و ديگران و خدا را هم تار نشان مي دهد و پله پله جلو مي رود
لازم است سريع با آه توبه و آب استغفار جلا بدهيم به آينه فطرتمان.
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]


[/]

IMAGE(<a href="http://uupload.ir/files/omxs_img_۲۰۱۶۰۵۲۳_۱۳۴۷۲۱.jpg" rel="nofollow">http://uupload.ir/files/omxs_img_۲۰۱۶۰۵۲۳_۱۳۴۷۲۱.jpg</a>)

صاعقه;803850 نوشت:
به مدت 3 ماه به راحتی گذاشتمش کنار

صاعقه;803850 نوشت:
الان یک چیزی در وجود من به وجود آمده که به خاطر اون می رم سراغ این کار و اون لجبازی با خداست

اگر اشتباه مي كنم استاد "حامي" اصلاح بفرمايند

من دوباره صحبت شما را خواندم و به نظر من مشكل شما اين است كه هنوز خودتان را نبخشيده ايد
يعني آن چيزي كه در وجود شما به وجود آمده ، غصهء گذشته است كه به واسطهء نفرت شما از خودتان پيش آمده
لذا مي دانيد كه از كسي نفرت داريد اما نمي دانيد كيست! پس دنبال مقصر مي گرديد و اين وسط خدا را پيدا كرده ايد

برادر عزيز ما بايد توانايي بخشش خودمان را داشته باشيم
درست است كه نبايد مغرور باشيم و بايد براي گناهي كه كرده ايم شرمنده باشيم
اما استمرار بيش از حد اين حالت ، ميتواند نتيجه عكس بدهد

زماني كه حرّ راه را بر امام حسين(ع) بست ، امام او را نفرين كردند
اما وقتي آمد و گفت پشيمانم ، اما حسين(ع) به او نگفتند كه: نخير! مگر به اين راحتي است! تا تلافي نكنم تو را نمي بخشم! يك پدري ازت در بياورم كه كيف كني!!
خير امام هيچكدام از اينها را نگفتند ، بلكه خيلي راحت او را بخشيدند. خب به نظر شما خدايي كه حسين بندهء اوست چقدر مي تواند بخشنده باشد؟
و وقتي خدا مي بخشد ، چرا ما خودمان را نبخشيم؟

صاعقه;803850 نوشت:
معتاد شوم. تا عقده ای شوم . تا تحقیر شوم. تا بدبخت شوم
مي بينيد؟
به ياد داشته باشيد آنچه كه بد است عملِ بد است ، نه خود انسان
آنچه كه بد است ، زشت است ، حقير است ، بدبخت كننده است و..... گناه شماست نه خود شما
درست مثل لباس كثيفي كه بر تن كسي باشد. آن شخص كثيف نيست بلكه لباسش كثيف است
وقتي لباس را خارج كنيد ديگر پاك هستيد ، پاكِ پاك

صاعقه;803850 نوشت:
گناهکار حس می کند که خدا او را دور انداخته و به همین دلیل گناه می کند

امام علي(ع):
گنهكاري كه از گناهش پشيمان شود ، از عابدي كه به عبادتش مغرور شده باشد نزد خدا محبوب تر است

حامی;806184 نوشت:
وقتي ما در خودمان احساس بي ارزشي كنيم مانند اين است كه اجاق گاز آشپزخانه دود كند و شيشه ها سياه و دودي شود آن وقت ما تصاوير و مناظر را هم را تار مي بينيم
اگر خدا را تار مي بينيم به خاطر اين نيست كه خدا تار است گناهان سبب موج دار كردن آينه فطرت ما مي شوند
بي ارزشي خودمان، آينده و ديگران و خدا را هم تار نشان مي دهد و پله پله جلو مي رود
لازم است سريع با آه توبه و آب استغفار جلا بدهيم به آينه فطرتمان.
فکر نمی کنم نفرت من و فطرت من جلاپذیر باشد. حس حقارت و به تبع اون حس نفرت در خون من رسوخ کرده است.

Reza-D;806160 نوشت:

اگر با من نبودش هيچ ميلی
چرا ظرف مرا بشكست ليلی؟

منظورتون از این شعر چیه؟ درضمن من هم می دانم نفرتم از چیست. نفرت من از کسی است که مرا به این روز انداخته است.

سلام علیکم و رحمة الله. راستش جناب حامی توضیح و پاسخ خوبی ارائه فرمودن، ولی به نظر من از ابتدا بحث باید به کارشناس اعتقادی ارجاع می شد، زیرا مشکل ایشون اعتقادی است و نه مشاوره ای. ضمن اینکه ذهن پرسشگر، اسیر یک سری پیشفرضهای ناصحیح است که شاید باید با تبیینات منطقی یا نقد و پرسش مورد تحلیل قرار بگیرند. البته شاید قبلاً با کاربر صحبتهایی در این مورد شده و بعد سؤال به کارشناس مشاوره ارجاع شده. الله اعلم.

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

صاعقه;806244 نوشت:
فکر نمی کنم نفرت من و فطرت من جلاپذیر باشد. حس حقارت و به تبع اون حس نفرت در خون من رسوخ کرده است.

سلام
خودتون اين حس را دوست داريد يا تمايل قلبي داريد اين حس نفرت برطرف شود؟[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

tazkie;806249 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله. راستش جناب حامی توضیح و پاسخ خوبی ارائه فرمودن، ولی به نظر من از ابتدا بحث باید به کارشناس اعتقادی ارجاع می شد، زیرا مشکل ایشون اعتقادی است و نه مشاوره ای. ضمن اینکه ذهن پرسشگر، اسیر یک سری پیشفرضهای ناصحیح است که شاید باید با تبیینات منطقی یا نقد و پرسش مورد تحلیل قرار بگیرند. البته شاید قبلاً با کاربر صحبتهایی در این مورد شده و بعد سؤال به کارشناس مشاوره ارجاع شده. الله اعلم.

سلام عليكم
ممنون از مشاركت شما در بحث
برخي مراكز پرسش و پاسخ كه قبلا كار مي كرديم به صورت حضوري اين سؤالات را با گروه كلام بحث مي كرديم و اتفاق نظر داشتيم كه وقتي فردي گرفتار مشكلات و هيجان ها قرار مي گيرد به احتمال قوي مسائل ريشه در عواطف دارد
بله اساس كار بايد مبنايي درست شود ولي چاره فعلي تمركز بر رويكرد مشاوره اي است نه اعتقادي. به همين دليل بنده بيناين حركت كردم و از مباحث كلام هم سخن گفتم.[/]

صاعقه;803850 نوشت:
با سلام
من از نوجوانی تا کنون به خودارضایی مبتلا شده ام .
در تاپیک های قبلم توضیح داده ام که چه بلاهایی سر من آمده است . اما در چند ماه گذشته احساس کردم ترک این کار برای من خیلی هم سخت نیست. یعنی با وجود این که قبلا فکر می کردم کار سختی است ترک این عمل اما الان متوجه شده ام که به هیچ عنوان سخت نیست ترک آن. حتی به مدت 3 ماه به راحتی گذاشتمش کنار.

ولی الان یک چیزی در وجود من به وجود آمده که به خاطر اون می رم سراغ این کار و اون لجبازی با خداست. تنها انگیزه ام برای انجام این کار کسب نارضایتی خداست. همه برای رضای خدا کار می کنند ولی من برای ناراضی شدن خدا.
دلیلش هم این است که خداوند مرا در کودکی به حال خودم واگذاشت تا به این قضیه معتاد شوم. تا عقده ای شوم . تا تحقیر شوم. تا بدبخت شوم. الان انگیزه ام فقط لجبازی با اوست. او مرا ول کرد. او هوای پسر همسایه مان را بیشتر از من دارد. او مرا تحقیر کرد. من فرصت زندگی دور از حقارت را نداشتم. من فرصت این که آدم حساب شوم را نداشتم. من تحقیر شدم. پدر و مادر مرا تحقیر کردند. خدا هم مرا تحقیر کرد.

مدت هاست نماز را کنار گذاشته ام. برای خدایی که برای من پشیزی ارزش قائل نیست نماز نخواهم خواند. خودارضایی مرا افسرده کرد. نتوانستم درست درس بخوانم . همش تقصیر اون خدا بود. اون نمی بایست روز اول ، زمانی که طفل معصومی بودم فیلم های مستهجن جلوی چشمام رژه می رفتند. مادرم مرا تحقیر می کرد. پدرم هم به همچنین. ای کاش خدایی داشتیم که ما را عذاب می کرد ولی تحقیر نمی کرد. ای کاش خدایی داشتیم که ما را کتک می زد ولی ما را دوست داشت. خدای من به من پشت کرد. بنابراین من هم به او پشت می کنم.

می دانید بزرگترین چیزی که گناهکار را به گناه می اندازد چیست؟ بزرگترین چیز نه شهوت است نه غضب و نه حب نفس و نه حب مقام و نه چیز دیگر. بزرگترین و مهمترین چیزی که انسان را به گناه می اندازد همانا احساس طرد شدگی از طرف خداست. گناهکار حس می کند که خدا او را دور انداخته و به همین دلیل گناه می کند. خدا به خاطر گناه او دورش ننداخته است بلکه در دوران معصومیتش هم او را دور انداخته است. این را از من که گناهکار حرفه ای هستم بپرسید. من از هیچ گناهی نمی ترسم زیرا در دلم کینه اون ذات واجب الوجود را دارم. برای من جهنم و بهشت مهم نیست.
اگر دستم به خدا برسد دیگر بهش نمی گم چرا مرا به این وضع انداختی؟ بلکه شمشیر می کشم و بهش می گم بیا با من مبارزه کن. بیا تا بهت بگم کی قوی تره. من دیگه اون طفل خرد بی دست و پا و بدبخت نیستم که هر بلایی که خواستی سرم بیاری. چرا منو تحقیر کردی؟چرا منو تحقیر کردی؟ چرا؟ اگر بدترین گناهان را کرده بودم حق نداشتی تحقیرم کنی. توقع عبودیت از کی داری. از بنده هایی که به ذلت و خواری آن ها را کشاندی. این بلاهایی که سرت آمده حقته. این که امروز مردم خدا را فراموش کرده اند حقته.

خدایی که خدای حسین است ولی خدای یزید نیست، چه فائده ای دارد؟ خدایی که امید بندگانش را نا امید می کند. خدایی که پارتی باز است ، خدایی که مرا دوست ندارد...............


سلام الان دقیقا شما دارید به چه چیزی فکر میکنید؟ خدا نبخشه ؟ زمان و فرصتهایی که از دست دادید؟... پس یک نفر ۳۰ ، ۴۰ سال زندگی بدونه حقارت،پاک، آخر عمری سر از کفر راه های غلط در آورده چی؟ باز خدا پارتی بازی کرده؟ نه. شما چند سال از زندگی تو مسیر غلط بودید فهمیدید تا اونجا که امکانش هست تغییر بدید جبران کنید بعد بسپارید به خدا. ۳ ماه دوری از این کار وگناه داره میگه شما قادر هستید. خدا به از آن است که تو پنداری. خیلی بده تا یه واحدی رو نتوانستیم پاس کنیم بگیم استاد انداخت. بگیم تلاش نکردم، راحت طلب بودم، برنامه ریزی نداشتم، از توانایی خود را نشناختم و استفاده درست نکردم...توانایی خود را بشناس برنامه ریزی کند تلاش توکل مطمئنا میتوانید از پس امتحان بر بیایید

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

Reza-D;806197 نوشت:
اگر اشتباه مي كنم استاد "حامي" اصلاح بفرمايند

من دوباره صحبت شما را خواندم و به نظر من مشكل شما اين است كه هنوز خودتان را نبخشيده ايد
يعني آن چيزي كه در وجود شما به وجود آمده ، غصهء گذشته است كه به واسطهء نفرت شما از خودتان پيش آمده
لذا مي دانيد كه از كسي نفرت داريد اما نمي دانيد كيست! پس دنبال مقصر مي گرديد و اين وسط خدا را پيدا كرده ايد

برادر عزيز ما بايد توانايي بخشش خودمان را داشته باشيم
درست است كه نبايد مغرور باشيم و بايد براي گناهي كه كرده ايم شرمنده باشيم
اما استمرار بيش از حد اين حالت ، ميتواند نتيجه عكس بدهد

زماني كه حرّ راه را بر امام حسين(ع) بست ، امام او را نفرين كردند
اما وقتي آمد و گفت پشيمانم ، اما حسين(ع) به او نگفتند كه: نخير! مگر به اين راحتي است! تا تلافي نكنم تو را نمي بخشم! يك پدري ازت در بياورم كه كيف كني!!
خير امام هيچكدام از اينها را نگفتند ، بلكه خيلي راحت او را بخشيدند. خب به نظر شما خدايي كه حسين بندهء اوست چقدر مي تواند بخشنده باشد؟
و وقتي خدا مي بخشد ، چرا ما خودمان را نبخشيم؟

سلام بر شما
نكاتي دقيق و خوبي فرموديد ولي اين كه در ذهن ايشان چه مي گذرد را بايد از خودشان بپرسيم
خوب منتظر هستيم جنبا صاعقه نظر خودشان را درباره سخنان دوستان بيان كنند.[/]

حامی;806253 نوشت:

سلام عليكم
ممنون از مشاركت شما در بحث
برخي مراكز پرسش و پاسخ كه قبلا كار مي كرديم به صورت حضوري اين سؤالات را با گروه كلام بحث مي كرديم و اتفاق نظر داشتيم كه وقتي فردي گرفتار مشكلات و هيجان ها قرار مي گيرد به احتمال قوي مسائل ريشه در عواطف دارد
بله اساس كار بايد مبنايي درست شود ولي چاره فعلي تمركز بر رويكرد مشاوره اي است نه اعتقادي. به همين دليل بنده بيناين حركت كردم و از مباحث كلام هم سخن گفتم.

سلام علیکم و رحمة الله. اتفاقاً بنده هم قبول دارم که مشکل ایشان در حال حاضر روحی و قلبی است و نه عقلی و فکری، ولی حقیقت این است که ریشۀ مسئله در عقلانیت و طرز فکر ایشان است. ایشان یک سری پیشفرض غلط دارند، که البته شما به مواردی از آنها پاسخ دادید.

حقارت و تحقیر شدن

آیا کسی راه حلی برای این دوستمان سراغ ندارد؟
ایشان از کودکی تحقیر شده اند چه با گناه و چه توسط اطرافیان
آیا راهی پیش پای دوستمان قرار نمیدهید ؟
انتظار دارید به دنبال انتقام نباشند بعد از این همه تحقیر؟
نکند انتظار دارید با مقصر دانستن خودشان شعله ی این تحقیر را بیشتر کنند؟
نمیدانم شما هم با رفتار برخی والدین روبرو شده اید
وقتی کودک به زمین میخورد یا دستش محکم به جایی میخورد و دردش میگیرد
والدین به بچه میگویند بیا دیوار و در را بزن
حالا حس انتقام ایشان را چگونه میتوان پاسخ داد؟
آیا باید حس انتقام و تنها عکس العمل طبیعی ایشان را سرکوب کرد؟
دوستمان راه حل میخواهند؟

با تشکر

صاعقه;803850 نوشت:
اگر دستم به خدا برسد دیگر بهش نمی گم چرا مرا به این وضع انداختی؟ بلکه شمشیر می کشم و بهش می گم بیا با من مبارزه کن. بیا تا بهت بگم کی قوی تره. من دیگه اون طفل خرد بی دست و پا و بدبخت نیستم که هر بلایی که خواستی سرم بیاری. چرا منو تحقیر کردی؟چرا منو تحقیر کردی؟ چرا؟ اگر بدترین گناهان را کرده بودم حق نداشتی تحقیرم کنی. توقع عبودیت از کی داری. از بنده هایی که به ذلت و خواری آن ها را کشاندی. این بلاهایی که سرت آمده حقته. این که امروز مردم خدا را فراموش کرده اند حقته.

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام به شما و همگی

اول یه مسئله روشن کنم: فرض من اینجا بر اینه که خدا، قدرتی بی حد هست که در موقع غضب، ترسناکتر از اونیه که بتونیم در نظر بگیریم و جباره و انتقام گیرنده هست و پر ابهت و مغروره؛ روش های بسیار عجیب غریبی و گاهی خشن در آزمایش انسان ها به کار میگیره، طوری که بعضی اوقات هضم مسئله برای ما به شدت سخت میشه. مهربانیش و بخشایشگریش، از خشمش بیشتر هست.
و همه ی این ها هم، حق هست.

و موضوع دیگه:
به نظرم، منطقی هست که انسان در طول زندگیش به کاری بپردازه که نتیجه ی ارزشمند و قابل توجهی داشته باشه و در مسیری قرار بگیره که نتیجه ای سودآور به بار بیاره. اینطوری زندگیش رو از بین نبرده و موثر بوده، هم برای خودش و هم برای دیگران.

حالا طرح مسئله:
فرض کنیم که هیچ راه حلی برای شما وجود نداره و تنها راهی که به ذهن شما رسیده، لجبازی و انتقام، اجرا بشه.

اما فعلا فکر کنین یک ربات هستین و تا جایی که میتونین احساسات رو بذارین کنار. سعی کنین از منطق استفاده کنین.

سوالی از شما، مثه یک تجارت بهش نگاه کنین:

سود مادی و معنوی ای که از لجاجت و جنگ با خدا بدست میاد چقدر هست؟
ضرر مادی و معنوی ای که از لجاجت و جنگ با خدا بدست میاد چقدر هست؟

با حداقل به کار گیری از احساساتتون، به طور منطقی مقدار سود و ضرر این کار رو برای خودتون لیست کنین.

اگر سود مادی و معنوی اینکار، بیشتر از ضررش هست، پس به کارِتون ادامه بدین.
اگر ضرر مادی و معنوی اینکار، بیشتر از سودش هست، پس دست نگه دارین و کم کم سعی کنین که راه بهتری رو پیدا کنین.

موفق باشین.

صاعقه;806246 نوشت:
منظورتون از این شعر چیه؟
منظورم خدا بود

و طاها;806704 نوشت:
وقتی کودک به زمین میخورد یا دستش محکم به جایی میخورد و دردش میگیرد والدین به بچه میگویند بیا دیوار و در را بزن
دقيقاً!
آن كودك وقتي دستش به ديوار ميخورد ، ديوار را ميزند ، نه والدينش را كه چرا جلوي مرا نگرفتيد كه به ديوار نخورم
ضمن اينكه همين كودك وقتي بزرگ ميشود و دستش به ديوار ميخورد ، ديگر ديوار را هم نميزند

Reza-D;806843 نوشت:
منظورم خدا بود

دقيقاً!
آن كودك وقتي دستش به ديوار ميخورد ، ديوار را ميزند ، نه والدينش را كه چرا جلوي مرا نگرفتيد كه به ديوار نخورم
ضمن اينكه همين كودك وقتي بزرگ ميشود و دستش به ديوار ميخورد ، ديگر ديوار را هم نميزند

من اینها را میدانم یعنی همه میدانیم. همانطور که انسان سیگاری به خیلی چیزها آگاهی دارد.
این ها را گفتم تا انسان های مثبت اندیش و مثبت نگر راه حل بدهند نه چیزهایی که می دانیم را دوباره به هم بگوییم.

به نظر من تقدم و اولویت دادن به کارشناس عقاید نه تنها درست نیست بلکه ممکن است وضع را بدتر کند.
این مشکل ها از جنس فکر و عقیده نیست و اگر باشد توسط اعمال ما باورمان شکست خورده
پس با استدلال نمیتوان ان را زنده کرد
پادزهر باید از جنس رفتار و دارو باشد.
باید با حب و بغض و ... حل شود.
طبع وقتی از گره های نفس خلاص شود خود به خود به سمت حقیقت سوق پیدا میکند

و طاها;806885 نوشت:
به نظر من تقدم و اولویت دادن به کارشناس عقاید نه تنها درست نیست بلکه ممکن است وضع را بدتر کند.
این مشکل ها از جنس فکر و عقیده نیست و اگر باشد توسط اعمال ما باورمان شکست خورده
پس با استدلال نمیتوان ان را زنده کرد
پادزهر باید از جنس رفتار و دارو باشد.
باید با حب و بغض و ... حل شود.
طبع وقتی از گره های نفس خلاص شود خود به خود حقیقت پذیرفته میشود.

دقيقاً درست است @};-

و طاها;806883 نوشت:
این ها را گفتم تا انسان های مثبت اندیش و مثبت نگر راه حل بدهند
خب خودتان شروع بفرمائيد برادر

Reza-D;806887 نوشت:
دقيقاً درست است @};-

خب خودتان شروع بفرمائيد برادر

من شانیت و تخصص لازم را ندارم
اما شخصا سوالاتی از استارتر میپرسیدم
یا احتمالاتی برای جواب گرفتن مطرح میکردم.
به هر حال نقش ما در این نوع جستارها حاشیه ای و کمک کننده است و نقش اصلی را کارشناس باید ایفاء کنند تا همگی بهره مند شویم.
من در پیام خصوصی برای شما یک مطلبی مینگارم.

سلام ...

من هم گفتم براتون کمی سخنرانی کنم ... شاید بدردت بخوره ...

1. امیدوارم از صحبتهام ناراحت نشی ولی به نظرم الان مساله خوداراضایی و مساله خدا و ... مساله زیاد مهمی نیست ... الان شما دچار یه عذاب وجدان شدین و شرایط مغزیتون عوض شده ... به نظرم بهتر هست قبل از اینکه وارد فازهای جدید تر بشی و ... تندتر به یک متخصص مراجعه کنی ... این نوع تفکرات شما رو خیلی ها داشتند و دارند ... با خودشون حرف میزنند ... میگن انتقام میگرم ... هی با خودشون راه میرن و حرف میزنند ... و ... اینها مقدمه ای بر دیوانگی محسوب میشه ... و با همین چیزهایی که شما به من گفتین به نظرم باید دارو درمانی رو هم زودتر شروع کنین . ( البته من دکتر نیستم )

2. مساله دومی که میخوام باهات صحبت کنم ... در مورد از دست دادن فرصتهاست ... بدبختانه و بدبختانه و بدبختانه خودارضایی باعث میشه که آدم ها همه چیز رو از دست رفته ببینند و دیگه فرصتهای پیش روشون رو هم نبینن ... همش در درون یک عذاب وجدان گیر کردن و دارند دور میخورن ... مثله آقای نئو در درون فیلم ماتریکس که در درون مترویی گیر کرده بود و هر چقدر زور میزد و میخواست فرار کنه دوباره به جای اولش برمیگشت . بنابراین ... سعی کن از درون این دور بیای بیرون ... من یه راه بهت یاد میدم ... همین الان فکر کن آسمون باز شده و تو با همین امکانات و استعدادها افتادی روی زمین ... خوب باید چی کار کنی !!!

3. این صحبتی هم که شما عنوان میکنین که تحقیر شدین و ... هم واقعا به نوعی منو یاده یه حرف بزرگی میندازه ... کسی همین موضوع رو پیشه یه روانشناس بزرگ مطرح میکنه ... و ایشون عنوان میکنه من دو نفر آدم رو میشناسم که یکی قائم مقام فلان شرکت معتبر و بزرگ هست ... و دیگری معتاد و گوشه نشین و تو خونه افتاده ... وقتی از هر دوشون پرسیدم که چی شد که به اینجا رسیدین ... هر دو بهم جواب دادند که پدرمون همش ما رو تو خونه تحقیر میکرد و کتک میزد ... ولی یکی یه مسیری رو با عقلش انتخاب میکنه و دیگری مسیری دیگر رو انتخاب میکنه ...

در نهایت به نظرم از خوده این موضوع خدا و .... تحقیر شدن و ... کمک نکردن خدا و ... بیا بیرون ... اینجا یه چاله هست که اگر بیوفتی توش مثله گلوله ای میشی که گلف بازها توپشون میوفته توش و هر چی به گلولشون ضربه میزنند ... فقط خودشون رو پیر میکنند و گلوله از چاله بیرون نمیاد ...

باید نوع تفکرت و نوع پردازش های عقلی و معزی و استنتاج هات و تفکراتت عوض بشه ...

اگر میتونی کناب استیو جابز رو بگیر بخون ... یا در موردش در درون اینترنت تحقیق کن ... دنیایه جدیدی رو جلویه روت باز میکنه ...

اون مسیری که داری میری ... بعد از مدتی تمام انرژی ها و پتانسیل هات رو از دست میدی و تبدیل به یه آدم ... میشی . موضوع خدا رو هم بزار بعد از اینکه به تعادل رسیدی و مغزت از درون این فازها بیرون اومد حلش کن .

سلام

امید به اینکه فقط خدا نظری بهمون داشته باشه تا بتونیم کار درست رو انجام بدیم و توضیح درستی بدیم مگرنه از عقل جزئی ما کاری ساخته نیست .

و اما در مورد سوال شما دوستان عزیز و مشاورین نظراتی رو دادن که قابل قبوله و بنده حقیر هم سعی میکنم نکته ای رو متذکر بشم که مطمئنا خودتون بهش واقفین شاید فراموش کرده باشین .

و اما اون نقل حدیثی از امام صادق ( ع ) در مورد صبر است :

صبر ، نور وصفای [=Nassim][=Nassim]باطن ، وجزع (بی تابی در سختی ها) ظلمت ووحشت باطن بندگان را برملا می سازد .
[=Nassim]همه مدعی صبوری اند ، ولی جز آنان که به خدا اطمینان دارند ، بر صبر استوار نباشند وجزع را منکرند .
[=Nassim]جزع ، در منافق آشکارتر است ، زیرا نزول محنت ومصیبت ، خبر از صدق وکذبِ ادّعای شخص می دهد .
[=Nassim]تفسیر صبر ، تلخی مدام ، همراه با آرامش باشد وآنچه همراه اضطراب وناآرامی است ، نشاید که صبر نامید .
[=Nassim]وتفسیر جزع ، اضطراب قلب است واندوه شخص وتغییر رنگ وحال است ، که این نشانه صابران نیست .
[=Nassim]هر بلایی که آغازش همراه با اطمینان به خدا وتضرّع به درگاه او نباشد ، صاحب آن ، جزوع باشد وغیر صابر .
[=Nassim]وصبر آن است که برای بعضی آغازش تلخ است وپایانش شیرین وبرای بعضی دیگر ، آغاز وپایانش شیرین است . پس کسی که از اواخرش آن را وارد شود ، به راستی که در زمره صابران داخل شده وکسی که از آغاز آن داخل شود در آغاز ، تلخ کام وسپس شیرینی صبر را بچشد . وکسی که قدر صبر بداند ، از دوری آنچه بر او وارد شده (بلا ومحنت ) ، صبر نتواند بکند .
[=Nassim]خداوند تعالی در قصّه موسی بن عمران وخضر علیهما السّلام فرماید : (چگونه توانی بر آنچه که از رموزش آگاه نیستی ، صبر کنی ؟ )
[=Nassim]پس کسی که بر امر ناخوشی صبر کند وبه خلق شکایت نبرد وبی تابی نکند ، در مرتبه عموم باشد ، نه در رتبه خواصِّ از صابران ؛ وبهره او همان است که خداوند عزّ وجلّ فرمود [=Nassim]: (وصابران را بشارت ده )؛ یعنی به بهشت ومغفرت .
[=Nassim]وآن کسی که باآغوش باز به استقبال بلا رود وسکون ووقار خویش را حفظ کند ، از خاصّان می باشد ونصیبش همان است که خدای تعالی فرمود : (خداوند ، با صابران (همنشین ) است ) .

اگر بارها در بچگی و تا به الان دچار مصیبتهای فراوان شدید خداوند بارها و بارها به سمت شما اومده و دستش رو دراز کرده که شما بگیرید به این خاطر که فقط خداونده که در این سختی ها به یاری انسان خواهد اومد و از روی مهربانی که به بندگان داره بارها به سمتشون میاد و دستش رو دراز میکنه ( حتی تا اخرین لحظه مرگ و حتی در بدترین انسان ها با بدترین گناهان ) اما این بنده هست که دست خدا رو پس میزنه .

پس دوست عزیزم در این مصیبت ها صبر کن و به خدا پناه ببر تا دستت رو بگیره .

اگر دست خدا رو گرفتی محاله دستت رها بشه :

آِیت الکرسی :

در دین هیچ اجبارى نیست. و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به یقین، به دستاویزى استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنواى داناست.

خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده‌اند. آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى‌برد. ولى‌ کسانى که کفر ورزیده‌اند، سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند، که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى‌برند. آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند.»

[=Nassim][=Nassim]
در پناه حق

حامی;806252 نوشت:

سلام
خودتون اين حس را دوست داريد يا تمايل قلبي داريد اين حس نفرت برطرف شود؟

بدیهیه که خودم این حس را دارم. پسر همسایه مان که این حس را ندارد. تمایل دارم که این حس برطرف شود اما فکر نمی کنم این طور بشود. همچنین با تلقین هم نمی خوام این طوری شود.

tazkie;806467 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله. اتفاقاً بنده هم قبول دارم که مشکل ایشان در حال حاضر روحی و قلبی است و نه عقلی و فکری، ولی حقیقت این است که ریشۀ مسئله در عقلانیت و طرز فکر ایشان است. ایشان یک سری پیشفرض غلط دارند، که البته شما به مواردی از آنها پاسخ دادید.
بگویید پیش فرض های غلط من چیست؟ وقتی خدا جلوگیری نمی کند از این که طفلی به خودارضایی نیفتد و من اون طفلم و به همین دلیل از خدا بدم میاد کجای این نفرت غلط است؟ آیا پیش فرض این که خدا رحیم است درست است یا پیش فرض این که خدا نامرد است؟ کدام درست است؟ یک بار بیایید پیش فرضتان را از خدا بگذارید کنار. یعنی از قبل فرض نکنید که خدا رحیم است.کریم است و از این چرت وپرت ها. حال بیایید نگاه کنید و ببینید که طفلی 13 ساله به هر دلیل (فقط مهم است که خودش تقصیری نداشته است)به خودارضایی افتاده است. آیا می توان نتیجه گیری کرد که او خدایی کریم و قادر داشته که بالای سر اوست و و را دوست دارد. آیا طفل حق ندارد که از خدا متنفر شود یا اصلاوجود این خدا را باور نکند؟

Kamran;806827 نوشت:
به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام به شما و همگی

اول یه مسئله روشن کنم: فرض من اینجا بر اینه که خدا، قدرتی بی حد هست که در موقع غضب، ترسناکتر از اونیه که بتونیم در نظر بگیریم و جباره و انتقام گیرنده هست و پر ابهت و مغروره؛ روش های بسیار عجیب غریبی و گاهی خشن در آزمایش انسان ها به کار میگیره، طوری که بعضی اوقات هضم مسئله برای ما به شدت سخت میشه. مهربانیش و بخشایشگریش، از خشمش بیشتر هست.
و همه ی این ها هم، حق هست.

و موضوع دیگه:
به نظرم، منطقی هست که انسان در طول زندگیش به کاری بپردازه که نتیجه ی ارزشمند و قابل توجهی داشته باشه و در مسیری قرار بگیره که نتیجه ای سودآور به بار بیاره. اینطوری زندگیش رو از بین نبرده و موثر بوده، هم برای خودش و هم برای دیگران.

حالا طرح مسئله:
فرض کنیم که هیچ راه حلی برای شما وجود نداره و تنها راهی که به ذهن شما رسیده، لجبازی و انتقام، اجرا بشه.

اما فعلا فکر کنین یک ربات هستین و تا جایی که میتونین احساسات رو بذارین کنار. سعی کنین از منطق استفاده کنین.

سوالی از شما، مثه یک تجارت بهش نگاه کنین:

سود مادی و معنوی ای که از لجاجت و جنگ با خدا بدست میاد چقدر هست؟
ضرر مادی و معنوی ای که از لجاجت و جنگ با خدا بدست میاد چقدر هست؟

با حداقل به کار گیری از احساساتتون، به طور منطقی مقدار سود و ضرر این کار رو برای خودتون لیست کنین.

اگر سود مادی و معنوی اینکار، بیشتر از ضررش هست، پس به کارِتون ادامه بدین.
اگر ضرر مادی و معنوی اینکار، بیشتر از سودش هست، پس دست نگه دارین و کم کم سعی کنین که راه بهتری رو پیدا کنین.

موفق باشین.

اولا مرز بین احساسات و منطق کجاست؟ سود و ضرر چه معنایی دارند؟ آیا صرفا پول هستند؟ چی هستند؟ ثانیا نگاه من این است که اگر با خدا لجبازی هم نکنم فایده ای برایم نخواهد داشت. مگر من با او لجبازی کردم که واداشت این همه مرا تحقیر کنند؟ کودک با خدا لجبازی نمی کند. از نظر منطقی چه من با خدا لجبازی کنم و چه نکنم هیچ سودی عایدم نمی شود. یعنی سود هردوطرف صفر است. پس فعلا منطق را کنار گذاشته و وارد احساس می شوم. به نظر من احساس محرکی به مراتب قوی تر از منطق است. تازه همون منطق هم می گه با کسی که تو را لگد مال می کند لگد مالش کن. مگه نمی گه.

نیکان;806289 نوشت:
سلام الان دقیقا شما دارید به چه چیزی فکر میکنید؟ خدا نبخشه ؟ زمان و فرصتهایی که از دست دادید؟... پس یک نفر ۳۰ ، ۴۰ سال زندگی بدونه حقارت،پاک، آخر عمری سر از کفر راه های غلط در آورده چی؟ باز خدا پارتی بازی کرده؟ نه. شما چند سال از زندگی تو مسیر غلط بودید فهمیدید تا اونجا که امکانش هست تغییر بدید جبران کنید بعد بسپارید به خدا. ۳ ماه دوری از این کار وگناه داره میگه شما قادر هستید. خدا به از آن است که تو پنداری. خیلی بده تا یه واحدی رو نتوانستیم پاس کنیم بگیم استاد انداخت. بگیم تلاش نکردم، راحت طلب بودم، برنامه ریزی نداشتم، از توانایی خود را نشناختم و استفاده درست نکردم...توانایی خود را بشناس برنامه ریزی کند تلاش توکل مطمئنا میتوانید از پس امتحان بر بیایید
می دانید چرا این سه ماه ترک کردم و محرک من چی بود؟ محرک من این بود که بعد از این سه ماه دوباره این کار را بکنم و به خدا ثابت کنم که می توانستم ولی نکردم. اگر این محرک نبود عمرا نمی توانستم این کار را ترک کنم.

Reza-D;806843 نوشت:

دقيقاً!
آن كودك وقتي دستش به ديوار ميخورد ، ديوار را ميزند ، نه والدينش را كه چرا جلوي مرا نگرفتيد كه به ديوار نخورم
ضمن اينكه همين كودك وقتي بزرگ ميشود و دستش به ديوار ميخورد ، ديگر ديوار را هم نميزند

خدا که دیوار نیست که هیچ کار نتواند بکند. خدا می توانست خیلی کارها بکند و نکرد.

سلام
شما دید دنیایی دارید برا همین فکر میکنید خدا عادل نیست
هر کی تو یه شرایطی که خدا خودش خواسته به دنیا میاد یکی فقیر یکی ثروتمند و ... آخر همش مهم اینه که شرایط رسیدن به سعادت برای همه عادلانه وجود داره خدا برای هر کی حساب کتاب خودش رو داره با توجه به شرایطش ازش جواب میخواد
ناراحتیتون از اینه که چرا تو دنیا به جاهای بالاتری نرسیدید
ناراحتید که چرا دوستتون که از شما خنگ تر بوده رفته شریف و شما که استعداد خیلی زیادی داشتید به خاطر این مشکلات از درس عقب افتادید
همش دنیاییه
برای خدا مهم نیست که شما تا حالا چیکار کردید و چه جوری زندگی کردید یه توبه و زندگی درست همه چیزو پاک میکنه
این دنیا بازیچه است چرا اینقدر به خاطر نرسیدن بهش ناراحتید؟
اصل اون دنیاست که شما با وجود این همه شرایط بد هنوز دارید دست و پا میزنید رابطتون با خدا خوب شه
اینکارایی هم گفتید از سر لجبازی شدیدتونه من خودم فوق تخصص لجبازی دارم برا همین با اطمینان میگم همش از سر لجبازیه
آخرش دو وجب خاکه و حساب و کتاب اجازه ندید لجبازیتون نذاره عاقبت بخیر بشید این لجبازیه بدتر از اون گناهه است

عاشق امام خامنه ای;807011 نوشت:
سلامشما دید دنیایی دارید برا همین فکر میکنید خدا عادل نیست ناراحتیتون از اینه که چرا تو دنیا به جاهای بالاتری نرسیدید ناراحتید که چرا دوستتون که از شما خنگ تر بوده رفته شریف و شما که استعداد خیلی زیادی داشتید به خاطر این مشکلات از درس عقب افتادیدهمش دنیاییهبرای خدا مهم نیست که شما تا حالا چیکار کردید و چه جوری زندگی کردید یه توبه و زندگی درست همه چیزو پاک میکنه این دنیا بازیچه است چرا اینقدر به خاطر نرسیدن بهش ناراحتید؟اصل اون دنیاست که شما با وجود این همه شرایط بد هنوز دارید دست و پا میزنید رابطتون با خدا خوب شهاینکارایی هم گفتید از سر لجبازی شدیدتونه من خودم فوق تخصص لجبازی دارم برا همین با اطمینان میگم همش از سر لجبازیه آخرش دو وجب خاکه و حساب و کتاب اجازه ندید لجبازیتون نذاره عاقبت بخیر بشید
باشه ... این دنیا بازیچه ... درس و دانشگاه و آینده شغلی و ازدواج و ... هم بازیچه ... مهم هم اون دنیاست ... ایشون الان با اون ملاکهایی که در درون دستش داره به این نتیجه رسیده که خدا در حقش نامردی کرده ... شما که ملاکهایی دیگر دارین ... بهش ثابت کنین که خدایی که در این دنیا بهش نداده حتما حتما تو اون دنیا بهش میده ... راه دور نرین ... نیازی هم نیست که بریم اون دنیا تا بفهمیم که خدا چقدر عادل هست یا نیست ... یه نگاه به حقوق اسلامی بکنین ... اینقدر باگ داره که نیازی نیست بریم اون دنیا تا به باگهاش پی ببریم . 1. اینکه زنا کار اگر عمری رو زنا کرده باشه ... در نهایت میتونه توبه کنه و پاک بشه ... ولی یه حرامزاده ... اگر تمام عمرش هم یک گناه کوچیک هم نکرده باشه ... تو آتیش جهنم میسوزه ... 2. مثلا در درون کشورهای خارجی ما چیزی با عنوان هیئت منصفه داریم که خودشون رو دقیقا جایه مجرم میزارن و بعد در موردش تصمیم میگیرن که مجرم گناه کار هست یا نه ... مثلا چند سال پیش در آلمان یک تنفروش خیابانی یک نفر رو کشته بود . به دستور قاضی 2 نفر تن فروش در هئیت منصفه حاضر میشن تا بتونن شرایط و خصوصیات اون فرد رو درک کنن و برای دیگران هم توضیح بدن ... در حالیکه در درون قوانین اسلامی چیزی با عنوان هیئت منصفه نداریم ... همه رو با یه چوب میزنن ... فقیر و غنی ... تعداده این باگ ها خیلی خیلی زیاده ... الان هم خارج از حوصله این بحث هست ... ولی همچین از عدالت در دنیایی دیگر صحبت میکنین که ...

عاشق امام خامنه ای;807011 نوشت:
سلامشما دید دنیایی دارید برا همین فکر میکنید خدا عادل نیست ناراحتیتون از اینه که چرا تو دنیا به جاهای بالاتری نرسیدید ناراحتید که چرا دوستتون که از شما خنگ تر بوده رفته شریف و شما که استعداد خیلی زیادی داشتید به خاطر این مشکلات از درس عقب افتادیدهمش دنیاییهبرای خدا مهم نیست که شما تا حالا چیکار کردید و چه جوری زندگی کردید یه توبه و زندگی درست همه چیزو پاک میکنه این دنیا بازیچه است چرا اینقدر به خاطر نرسیدن بهش ناراحتید؟اصل اون دنیاست که شما با وجود این همه شرایط بد هنوز دارید دست و پا میزنید رابطتون با خدا خوب شهاینکارایی هم گفتید از سر لجبازی شدیدتونه من خودم فوق تخصص لجبازی دارم برا همین با اطمینان میگم همش از سر لجبازیه آخرش دو وجب خاکه و حساب و کتاب اجازه ندید لجبازیتون نذاره عاقبت بخیر بشید
باشه ... این دنیا بازیچه ... درس و دانشگاه و آینده شغلی و ازدواج و ... هم بازیچه ... مهم هم اون دنیاست ... ایشون الان با اون ملاکهایی که در درون دستش داره به این نتیجه رسیده که خدا در حقش نامردی کرده ... شما که ملاکهایی آسمانی دارین ... بهش ثابت کنین که خدایی که در این دنیا بهش نداده حتما حتما تو اون دنیا بهش میده ... راه دور نرین ... نیازی هم نیست که بریم اون دنیا تا بفهمیم که خدا چقدر عادل هست یا نیست ... یه نگاه به حقوق اسلامی بکنین ... اینقدر باگ داره که نیازی نیست بریم اون دنیا تا به باگهاش پی ببریم . 1. اینکه زنا کار اگر عمری رو زنا کرده باشه ... در نهایت میتونه توبه کنه و پاک بشه ... ولی یه حرامزاده ... اگر تمام عمرش هم یک گناه کوچیک هم نکرده باشه ... تو آتیش جهنم میسوزه ... 2. مثلا در درون کشورهای خارجی ما چیزی با عنوان هیئت منصفه داریم که خودشون رو دقیقا جایه مجرم میزارن و بعد در موردش تصمیم میگیرن که مجرم گناه کار هست یا نه ... مثلا چند سال پیش در آلمان یک تنفروش خیابانی یک نفر رو کشته بود . به دستور قاضی 2 نفر تن فروش در هئیت منصفه حاضر میشن تا بتونن شرایط و خصوصیات اون فرد رو درک کنن و برای دیگران هم توضیح بدن ... در حالیکه در درون قوانین اسلامی چیزی با عنوان هیئت منصفه نداریم ... همه رو با یه چوب میزنن ... فقیر و غنی ... تعداده این باگ ها خیلی خیلی زیاده ... الان هم خارج از حوصله این بحث هست ... ولی همچین از عدالت در دنیایی دیگر صحبت میکنین که ...

مارینر;806904 نوشت:
سلام ...

2. مساله دومی که میخوام باهات صحبت کنم ... در مورد از دست دادن فرصتهاست ... بدبختانه و بدبختانه و بدبختانه خودارضایی باعث میشه که آدم ها همه چیز رو از دست رفته ببینند و دیگه فرصتهای پیش روشون رو هم نبینن ... همش در درون یک عذاب وجدان گیر کردن و دارند دور میخورن ... مثله آقای نئو در درون فیلم ماتریکس که در درون مترویی گیر کرده بود و هر چقدر زور میزد و میخواست فرار کنه دوباره به جای اولش برمیگشت . بنابراین ... سعی کن از درون این دور بیای بیرون ... من یه راه بهت یاد میدم ... همین الان فکر کن آسمون باز شده و تو با همین امکانات و استعدادها افتادی روی زمین ... خوب باید چی

3. این صحبتی هم که شما عنوان میکنین که تحقیر شدین و ... هم واقعا به نوعی منو یاده یه حرف بزرگی میندازه ... کسی همین موضوع رو پیشه یه روانشناس بزرگ مطرح میکنه ... و ایشون عنوان میکنه من دو نفر آدم رو میشناسم که یکی قائم مقام فلان شرکت معتبر و بزرگ هست ... و دیگری معتاد و گوشه نشین و تو خونه افتاده ... وقتی از هر دوشون پرسیدم که چی شد که به اینجا رسیدین ... هر دو بهم جواب دادند که پدرمون همش ما رو تو خونه تحقیر میکرد و کتک میزد ... ولی یکی یه مسیری رو با عقلش انتخاب میکنه و دیگری مسیری دیگر رو انتخاب میکنه ...

.

در مورد مسئله ی دومی که گفتید باید بگم که من نمی توانم گذشته ی خودم رو فراموش کنم. نمی تونم. نمی تونم از حس انتقام فاصله بگیرم. اما در مورد مسئله ی سوم باید بگویم که اگر انسان مدیر یک شرکت معتبر باشه ولی تحقیر شده باشه بهتره یا این که مدیر یک شرکت معتبر نباشه و تحقیر هم نشه. وقتی آدم سلامت روانی نداشته باشه اگر مدیر یک شرکت هم باشه زندگیش درب و داغونه. همچنین گفتید که آن دو نفر دو مسیر متفاوت رو انتخاب کردند ولی من این مسیر را انتخاب نکردم. من انتخاب نکردم که خودارضایی کنم ، بلکه تا چشمم رو باز کردم دیدم در این کار افتادم. اگر من از نظر جنسی نابود نشده بودم شاید غمی نبود اما از نظر جنسی نابود شده ام. چشمم را باز کردم دیدم هیچ وقت نمی توانم همسرم را (درآینده) از نظر جنسی راضی نگه دارم.

majid.k;806943 نوشت:
سلام
[=Nassim][=Nassim]
اگر بارها در بچگی و تا به الان دچار مصیبتهای فراوان شدید خداوند بارها و بارها به سمت شما اومده و دستش رو دراز کرده که شما بگیرید به این خاطر که فقط خداونده که در این سختی ها به یاری انسان خواهد اومد و از روی مهربانی که به بندگان داره بارها به سمتشون میاد و دستش رو دراز میکنه ( حتی تا اخرین لحظه مرگ و حتی در بدترین انسان ها با بدترین گناهان ) اما این بنده هست که دست خدا رو پس میزنه .

پس دوست عزیزم در این مصیبت ها صبر کن و به خدا پناه ببر تا دستت رو بگیره .

اگر دست خدا رو گرفتی محاله دستت رها بشه :

[=Nassim][=Nassim]در پناه حق

خدا چرا دست مرا رها کرد که حالا دوباره دستش رو دراز کرده. دروغه. خدا هیچ وقت دستش رو دراز نمی کنه. اصلا می دانید که بازیگران هستی چی هستند؟ انسان و طبیعت. طبیعت هم یعنی نظام علی و معلولی. خدا اون بالا ایستاده و نگاه می کنه. در مصیبت ها به چه کسی پناه ببریم. به کسی که کاری از دستش بر نمیاد یا اگر بر میاد فقط برای نور چشمی هاشه.

صاعقه;807017 نوشت:
در مورد مسئله ی دومی که گفتید باید بگم که من نمی توانم گذشته ی خودم رو فراموش کنم. نمی تونم. نمی تونم از حس انتقام فاصله بگیرم. اما در مورد مسئله ی سوم باید بگویم که اگر انسان مدیر یک شرکت معتبر باشه ولی تحقیر شده باشه بهتره یا این که مدیر یک شرکت معتبر نباشه و تحقیر هم نشه. وقتی آدم سلامت روانی نداشته باشه اگر مدیر یک شرکت هم باشه زندگیش درب و داغونه. همچنین گفتید که آن دو نفر دو مسیر متفاوت رو انتخاب کردند ولی من این مسیر را انتخاب نکردم. من انتخاب نکردم که خودارضایی کنم ، بلکه تا چشمم رو باز کردم دیدم در این کار افتادم. اگر من از نظر جنسی نابود نشده بودم شاید غمی نبود اما از نظر جنسی نابود شده ام. چشمم را باز کردم دیدم هیچ وقت نمی توانم همسرم را (درآینده) از نظر جنسی راضی نگه دارم.

سلام .
کی میگه از نظره جنسی نابود شدی !!! مگه چند سالته ... فکر میکنی نابود شدی ... تخیلیت اینجوریه ...
انرژی هایه بدنت رو از دست دادی فکر میکنی نابود شدی ...

مشگلت اینه که نمیتونی همسرت رو راضی کنی !!! واقعا !!!! خودت خندت نمیگیره از این حرف ...

در مورد اینکه فکر میکنی از لحاظ جنسی نابود شدی ... این یه تخیل هست ... برو دکتر برات توضیح میده ....

اینها رو در درون دانشگاه باید براتون توضیح میدادن که چه اتفاقهایی میوفته ...

مارینر;807015 نوشت:
باشه ... این دنیا بازیچه ... درس و دانشگاه و آینده شغلی و ازدواج و ... هم بازیچه ... مهم هم اون دنیاست ... ایشون الان با اون ملاکهایی که در درون دستش داره به این نتیجه رسیده که خدا در حقش نامردی کرده ... شما که ملاکهایی دیگر دارین ... بهش ثابت کنین که خدایی که در این دنیا بهش نداده حتما حتما تو اون دنیا بهش میده ... راه دور نرین ... نیازی هم نیست که بریم اون دنیا تا بفهمیم که خدا چقدر عادل هست یا نیست ... یه نگاه به حقوق اسلامی بکنین ... اینقدر باگ داره که نیازی نیست بریم اون دنیا تا به باگهاش پی ببریم . 1. اینکه زنا کار اگر عمری رو زنا کرده باشه ... در نهایت میتونه توبه کنه و پاک بشه ... ولی یه حرامزاده ... اگر تمام عمرش هم یک گناه کوچیک هم نکرده باشه ... تو آتیش جهنم میسوزه ... 2. مثلا در درون کشورهای خارجی ما چیزی با عنوان هیئت منصفه داریم که خودشون رو دقیقا جایه مجرم میزارن و بعد در موردش تصمیم میگیرن که مجرم گناه کار هست یا نه ... مثلا چند سال پیش در آلمان یک تنفروش خیابانی یک نفر رو کشته بود . به دستور قاضی 2 نفر تن فروش در هئیت منصفه حاضر میشن تا بتونن شرایط و خصوصیات اون فرد رو درک کنن و برای دیگران هم توضیح بدن ... در حالیکه در درون قوانین اسلامی چیزی با عنوان هیئت منصفه نداریم ... همه رو با یه چوب میزنن ... فقیر و غنی ... تعداده این باگ ها خیلی خیلی زیاده ... الان هم خارج از حوصله این بحث هست ... ولی همچین از عدالت در دنیایی دیگر صحبت میکنین که ...

سلام
من دارم از دیدگاه یک اعتقاد خاص جواب سوال ایشون رو میدم تنها اعتقادی که میتونه دلیل جمله حضرت زینب(س) رو که بعد از اون همه مصیبت فرموند ما رایت الا جمیلا رو میده .و دلیل صد در صد مشکلات بشریت نگرششونه پس من هیچ وقت جواب ایشون رو از استدلالایی که به نظرم باطله نمیدم چیزی که یقین دارم درسته همونو میگم و خوشمم نمیاد تو هوا یه حرفی بزنم که الکی خوشش بیاد
از حرفای سطحی دنیایی هم خوشم نمیاد باید بدونیم که برای چی اومدیم تو دنیا همه مشکلات اینجوری به خاطر فراموش کردن همین مساله است که غرق مسائل دنیوی میشیم و دید دنیوی هم نمیتونه جواب مشکلات دنیایی رو بده یعنی خودش تو کار خودش مونده

در ضمن من یک پست هم از ایشون ندیدم که توش درگیری با خدا نباشه پس من فکر میکنم ایشون دقیقا این دو تا حوزه دنیا و آخرت رو قاطی کردن در حالی که دنبال خدا هستن برای همین باید تکلیف خودشونو مشخص کنن

مارینر;807016 نوشت:
ایشون الان با اون ملاکهایی که در درون دستش داره به این نتیجه رسیده که خدا در حقش نامردی کرده

اگه ملاکایی که تو دستش داره اشتباه باشه چی؟باید همینجوری داستان براش ببافم که خوشش بیاد

عاشق امام خامنه ای;807011 نوشت:
سلام
شما دید دنیایی دارید برا همین فکر میکنید خدا عادل نیست
هر کی تو یه شرایطی که خدا خودش خواسته به دنیا میاد یکی فقیر یکی ثروتمند و ... آخر همش مهم اینه که شرایط رسیدن به سعادت برای همه عادلانه وجود داره خدا برای هر کی حساب کتاب خودش رو داره با توجه به شرایطش ازش جواب میخواد
ناراحتیتون از اینه که چرا تو دنیا به جاهای بالاتری نرسیدید
ناراحتید که چرا دوستتون که از شما خنگ تر بوده رفته شریف و شما که استعداد خیلی زیادی داشتید به خاطر این مشکلات از درس عقب افتادید
همش دنیاییه
برای خدا مهم نیست که شما تا حالا چیکار کردید و چه جوری زندگی کردید یه توبه و زندگی درست همه چیزو پاک میکنه
این دنیا بازیچه است چرا اینقدر به خاطر نرسیدن بهش ناراحتید؟
اصل اون دنیاست که شما با وجود این همه شرایط بد هنوز دارید دست و پا میزنید رابطتون با خدا خوب شه
اینکارایی هم گفتید از سر لجبازی شدیدتونه من خودم فوق تخصص لجبازی دارم برا همین با اطمینان میگم همش از سر لجبازیه
آخرش دو وجب خاکه و حساب و کتاب اجازه ندید لجبازیتون نذاره عاقبت بخیر بشید این لجبازیه بدتر از اون گناهه است

اولا می گن من لامعاش له لا معادله. ثانیا من ناراحتیم فقط از این نیست که چرا چیزهای بالاتری در این دنیا نصیبم نشد. من ناراحتم از این که چیزهایی رو که بهشون از همه چیز بیشتر احتیاج داشتم بهم نرسد. من ناراحتم از این که من باید مثل حیوان زندگی کنم. من ناراحتم از این که تحقیر شدم. تحقیر نشدن جای بالایی نیست که خواستارش باشم. من ناراحتم از این که در سن کودکی افسرده شدم. این ها لازمه. دنیایی باشه لازمه. آخرتی هم باشه لازمه. بعدش شما فکرمی کنید خدایی که توی این دنیا با بنده اش مثل سگ رفتار می کنه یک دفعه توی اون دنیا صدوهشتاد درجه تغییر می کنه و با بنده اش دیگه خوب رفتار می کنه؟

مارینر;807016 نوشت:
نیازی هم نیست که بریم اون دنیا تا بفهمیم که خدا چقدر عادل هست یا نیست ... یه نگاه به حقوق اسلامی بکنین ... اینقدر باگ داره که نیازی نیست بریم اون دنیا تا به باگهاش پی ببریم . 1. اینکه زنا کار اگر عمری رو زنا کرده باشه ... در نهایت میتونه توبه کنه و پاک بشه ... ولی یه حرامزاده ... اگر تمام عمرش هم یک گناه کوچیک هم نکرده باشه ... تو آتیش جهنم میسوزه ... 2. مثلا در درون کشورهای خارجی ما چیزی با عنوان هیئت منصفه داریم که خودشون رو دقیقا جایه مجرم میزارن و بعد در موردش تصمیم میگیرن که مجرم گناه کار هست یا نه ... مثلا چند سال پیش در آلمان یک تنفروش خیابانی یک نفر رو کشته بود . به دستور قاضی 2 نفر تن فروش در هئیت منصفه حاضر میشن تا بتونن شرایط و خصوصیات اون فرد رو درک کنن و برای دیگران هم توضیح بدن ... در حالیکه در درون قوانین اسلامی چیزی با عنوان هیئت منصفه نداریم ... همه رو با یه چوب میزنن ... فقیر و غنی ... تعداده این باگ ها خیلی خیلی زیاده ... الان هم خارج از حوصله این بحث هست ... ولی همچین از عدالت در دنیایی دیگر صحبت میکنین که ...

شما اگه تو عدالت خدا شک دارید میتونید برید تو بخش اعتقادی باهاشون بحث کنید البته اگه دوست دارید
یه مساله خیلی مهم من هیچ نیازی ندارم حرفم اثبات شه
دقیقا قرار نیست یه بحثی راه بندازیم حرف خودمون رو اثبات کنیم همه مختارن هر جوری دوست دارن فکر کنن و هر جوری انتخاب کنن نتیجش رو میبینن

عاشق امام خامنه ای;807022 نوشت:
سلام
من دارم از دیدگاه یک اعتقاد خاص جواب سوال ایشون رو میدم تنها اعتقادی که میتونه دلیل جمله حضرت زینب(س) رو که بعد از اون همه مصیبت فرموند ما رایت الا جمیلا رو میده .و دلیل صد در صد مشکلات بشریت نگرششونه پس من هیچ وقت جواب ایشون رو از استدلالایی که به نظرم باطله نمیدم چیزی که یقین دارم درسته همونو میگم و خوشمم نمیاد تو هوا یه حرفی بزنم که الکی خوشش بیاد
از حرفای سطحی دنیایی هم خوشم نمیاد باید بدونیم که برای چی اومدیم تو دنیا همه مشکلات اینجوری به خاطر فراموش کردن همین مساله است که غرق مسائل دنیوی میشیم و دید دنیوی هم نمیتونه جواب مشکلات دنیایی رو بده یعنی خودش تو کار خودش مونده

در ضمن من یک پست هم از ایشون ندیدم که توش درگیری با خدا نباشه پس من فکر میکنم ایشون دقیقا این دو تا حوزه دنیا و آخرت رو قاطی کردن در حالی که دنبال خدا هستن برای همین باید تکلیف خودشونو مشخص کنن

ای کاش می توانستم مثل حضرت زینب تفکر کنم اما من در این عالم جز زشتی و کثافت ندیدم. الان چه کار کنم؟ اون چیزی رو که دیدم قبول کنم یا هی به خودم نهیب بزنم که دید تو اشتباه است. تو باید دیدت را مطابق آن چه حضرت زینب داشتند تنظیم کنی. آیا تفکر و نگرش تقلیدی است؟

صاعقه;807025 نوشت:
اولا می گن من لامعاش له لا معادله. ثانیا من ناراحتیم فقط از این نیست که چرا چیزهای بالاتری در این دنیا نصیبم نشد. من ناراحتم از این که چیزهایی رو که بهشون از همه چیز بیشتر احتیاج داشتم بهم نرسد. من ناراحتم از این که من باید مثل حیوان زندگی کنم. من ناراحتم از این که تحقیر شدم. تحقیر نشدن جای بالایی نیست که خواستارش باشم. من ناراحتم از این که در سن کودکی افسرده شدم. این ها لازمه. دنیایی باشه لازمه. آخرتی هم باشه لازمه. بعدش شما فکرمی کنید خدایی که توی این دنیا با بنده اش مثل سگ رفتار می کنه یک دفعه توی اون دنیا صدوهشتاد درجه تغییر می کنه و با بنده اش دیگه خوب رفتار می کنه؟

من خودم تو این دنیا خوشی نزده زیر دلم که بیام این حرفا رو بزنم بعد از کلی دوره های سخت تو زندگی نکبت بارمه که دارم این حرفا رو میزنم
شما مثل حیوان زندگی نکردید حتی با وجود اینکه قبلا پستاتون رو خوندم کجای زندگی شما زندگی حیوانی بوده؟
چه تحقیری؟پیش کی تحقیر شدید؟خدا پدر و مادر؟اصلا تحقیر پیش اینا معنی داره؟چرا اینقدر حساس هستید
من هم ناراحتم که یه انسان تو بچگی افسردگی گرفته.کی از این اتفاقایی که برای شما افتاده خوشحاله؟ولی قبول دارید اثر کاریه که پدر و مادر شما کردن؟قبول دارید خدا برای هر عملی یه نتیجه ای گذاشته؟
اینکه اصل و پایه همه ی اعتقادات منه که خدا خیلی وقتا تو یه لحظه به خاطر یه پشیمونی گناهکارترین بنده هاشو میبخشه
خدا اینجوری که شما میگید باهاتون رفتار نکرده به قرآن اعتقاد دارید؟خودش میگه اگه بنده هام میدونستن که چه شوقی برای برگشتشون دارم بند بند وجودشون از هم گسسته میشد.این یعنی چی؟یعنی خدا بنده های گناهکارش رو هم دور ننداخته
دقیقا یادم نمیاد ولی کلیت ماجرا اینه که یه بار حضرت موسی از قومش پیش خدا گلایه میکنه که فکر کنم میخواسته خدا نابودشون خدا به حضرت موسی میگه برو یه کوزه بساز و بعد میگه بشکون که حضرت موسی اولش دلش نمیاد بشکنه بعد خدا میگه تو یه کوزه ای که ساختی رو نمیتونی بشکنی چطوری از من میخوای امیدمو از برگشت اینا قطع کنم و نابودشون کنم
بعد شاید بگید پس چرا برای یه سری از قوما عذاب نازل کرده جواب من اینه یقین داشته اونا هیچ وقت بر نمیگردن

مارینر;807021 نوشت:
سلام .
کی میگه از نظره جنسی نابود شدی !!! مگه چند سالته ... فکر میکنی نابود شدی ... تخیلیت اینجوریه ...
انرژی هایه بدنت رو از دست دادی فکر میکنی نابود شدی ...

مشگلت اینه که نمیتونی همسرت رو راضی کنی !!! واقعا !!!! خودت خندت نمیگیره از این حرف ...

در مورد اینکه فکر میکنی از لحاظ جنسی نابود شدی ... این یه تخیل هست ... برو دکتر برات توضیح میده ....

اینها رو در درون دانشگاه باید براتون توضیح میدادن که چه اتفاقهایی میوفته ...

مشکل اصلیم همونه که گفتم. یعنی حس انتقام از کسی که منو ول کرده. اما دلم نمی خواست مسئله مشکل دومم را که در اولویت بعدی قرار دارد بازتر می کردم. اما کسی که خودارضایی می کند دچار انزال زودرس می شود. دچار انزال زودرس هم که شد دیگر نمی تواند همسرش را راضی کند. بعضی ها می گن به خاطر خودارضایی نیست اما من خودم می دانم که هست. ضمن این که بعضی از روانشناس ها هم می گویند که هست.

صاعقه;807027 نوشت:
ای کاش می توانستم مثل حضرت زینب تفکر کنم اما من در این عالم جز زشتی و کثافت ندیدم. الان چه کار کنم؟ اون چیزی رو که دیدم قبول کنم یا هی به خودم نهیب بزنم که دید تو اشتباه است. تو باید دیدت را مطابق آن چه حضرت زینب داشتند تنظیم کنی. آیا تفکر و نگرش تقلیدی است؟

حضرت زینب وقتی گفتن چیزی جز زیبایی ندیدم منظورشون زیبایی های دنیا نبوده مگه حضرت زینب تو عالم چیزی جز زشتی و کثافت دیدن؟ایشونم تو دنیا همین چیزی رو دیدن که شما دیدید این که گفتن چیزی جز زیبایی ندیدم منظورشون عشق بازی امام حسین و یارانش با خدا بوده که برای خدا از همه چیزشون گذشتن به بدترین شکل به شهادت رسیدن
اون چیزایی که میبینید رو روش فکر کنید و بعد قبول کنید
یعنی چیزی رو که میبینید قبول نکنید و همینجوری هم به خودتون نگید دید تو اشتباهه
هر چیزی میبنید روش فکر کنید و بعد تصمیم بگیرید
ببینید نهااااااااااایتش 90 سال زنده باشیم تو این دنیا یکی باشه که از نظر شما بهترین شرایط رو خدا بهش بده پدر و مادر خوب پول و ثروت و زیبایی و کلی هم شانس و اقبال آخرش اگه به خدا نرسه و بیفته بمیره چه فایده؟
ناراحتید که چرا شریف قبول نشدید؟الان انشتین که کل دنیا رو با علمش تکون داد کجاست؟چی دارن ازش میپرسن؟باید جواب چی رو بده؟

عاشق امام خامنه ای;807028 نوشت:
من خودم تو این دنیا خوشی نزده زیر دلم که بیام این حرفا رو بزنم بعد از کلی دوره های سخت تو زندگی نکبت بارمه که دارم این حرفا رو میزنم
شما مثل حیوان زندگی نکردید حتی با وجود اینکه قبلا پستاتون رو خوندم کجای زندگی شما زندگی حیوانی بوده؟
چه تحقیری؟پیش کی تحقیر شدید؟خدا پدر و مادر؟اصلا تحقیر پیش اینا معنی داره؟چرا اینقدر حساس هستید
من هم ناراحتم که یه انسان تو بچگی افسردگی گرفته.کی از این اتفاقایی که برای شما افتاده خوشحاله؟ولی قبول دارید اثر کاریه که پدر و مادر شما کردن؟قبول دارید خدا برای هر عملی یه نتیجه ای گذاشته؟
اینکه اصل و پایه همه ی اعتقادات منه که خدا خیلی وقتا تو یه لحظه به خاطر یه پشیمونی گناهکارترین بنده هاشو میبخشه
خدا اینجوری که شما میگید باهاتون رفتار نکرده به قرآن اعتقاد دارید؟خودش میگه اگه بنده هام میدونستن که چه شوقی برای برگشتشون دارم بند بند وجودشون از هم گسسته میشد.این یعنی چی؟یعنی خدا بنده های گناهکارش رو هم دور ننداخته
دقیقا یادم نمیاد ولی کلیت ماجرا اینه که یه بار حضرت موسی از قومش پیش خدا گلایه میکنه که فکر کنم میخواسته خدا نابودشون خدا به حضرت موسی میگه برو یه کوزه بساز و بعد میگه بشکون که حضرت موسی اولش دلش نمیاد بشکنه بعد خدا میگه تو یه کوزه ای که ساختی رو نمیتونی بشکنی چطوری از من میخوای امیدمو از برگشت اینا قطع کنم و نابودشون کنم
بعد شاید بگید پس چرا برای یه سری از قوما عذاب نازل کرده جواب من اینه یقین داشته اونا هیچ وقت بر نمیگردن

اولا اون چیزی که گفتید توی قرآن نیست بلکه حدیث قدسیه. ثانیا آیا پدرومادر من مستقل از خدا کاری کردند یا زیر نظر خدا؟ من که از کسی که متنفرباشم هیچ وقت پیشش نمی روم.

صاعقه;807004 نوشت:
اولا مرز بین احساسات و منطق کجاست؟ سود و ضرر چه معنایی دارند؟ آیا صرفا پول هستند؟ چی هستند؟ ثانیا نگاه من این است که اگر با خدا لجبازی هم نکنم فایده ای برایم نخواهد داشت. مگر من با او لجبازی کردم که واداشت این همه مرا تحقیر کنند؟ کودک با خدا لجبازی نمی کند. از نظر منطقی چه من با خدا لجبازی کنم و چه نکنم هیچ سودی عایدم نمی شود. یعنی سود هردوطرف صفر است. پس فعلا منطق را کنار گذاشته و وارد احساس می شوم. به نظر من احساس محرکی به مراتب قوی تر از منطق است. تازه همون منطق هم می گه با کسی که تو را لگد مال می کند لگد مالش کن. مگه نمی گه.

مرز بین این دوتا بر اساس معیار ها میتونه تعیین بشه. میشه معیار رو ذهن اشخاص قرار داد یا کتاب الهی یا اصول آئینی یا ... . اما خب مسئله اینه شما طرف مقابلتون خدا هست پس علاوه بر قرار دادن معیار ذهن شخصی، کتاب الهی مربوط به اون خدا رو هم باید معیار قرار داد تا بشه نتیجه ی خوبی گرفت.

شما در منطق بیشتر سعی میکنین که دلایل و عناصر دخیل در یک اتفاق رو بررسی کنین و با استفاده از اون معیار، نتیجه رو بدست بیارین. یعنی فکر کردن و تصمیم عقلانی.

خب با توصیفاتی که از خدا کردم که متناسب با دین اسلام هست، بیایم سه ضرر و سود جنگ و لجبازی باهاش رو لیست کنیم:

پیش فرضی که در نظر میگیریم اینه که ما به خدایی که توصیف شد اعتقاد داریم و میدونیم که وجود داره.

سود:
1- اینکار ممکن هست احساس خیلی خوبی به شما بده.
2- احساس برتری میکنین نسبت به او.
3- آزادانه تر از حدود و مرز های مذهبی میتونین در زندگی عمل کنین.

ضرر:
1- ذهن شما زیادی درگیر این مسئله میشه و ممکنه باعث شه خشم و عصبانیت شما بیشتر شه و به خاطر داشتن ذهن درگیر، پیشرفت شما در زمینه های مختلف زندگی مختل بشه.
2- ممکن هست از حدود الهی پا فراتر بذارین و اینجا شما با خدا طرف هستین.

3- مهم تر از همه: هر عملی برای ضربه به او، دقیقا عمل عکس هست و دقیقا ضربه به شمائه. چون روح شما کاملا متصل به اوست و به مانند آینه عمل میکنه. ببینین مثل این می مونه، یک استخر آب رو در نظر بگیرین، این استخر آب، روح شما(خود اصلی شما) هست و این مستقیما از خداست و شما از طریق همین روح به خدا متصلی. شما برای ضربه به خدا، سنگ و گل و کثافات به آب استخر میریزی تا به خدا ضربه بزنی، اما مسئله اینه: شما خودت رو داری از بین میبری.

در راستای نکته سوم: تا به حال فکر کردین که چرا به چیزی که نمیبینین و درک درستی از اینکه کاملا و واقعا چی هست ندارین (فقط شناخت سطحی بر اساس صفات از او دارین، تازه صفاتی که با انسان مشترکه)، سجده میکنین؟

حالا:
به نظر شما با این توضیحات، حتی با توجه به حرف خود شما که سود و ضرر به نظر خود شما 0 هست، آیا باز لجبازی و جنگ با چنین چیزی (خدا) نیاز هست؟ "دارین از خودتون انتقام میگیرین؟"

صاعقه;807034 نوشت:
اولا اون چیزی که گفتید توی قرآن نیست بلکه حدیث قدسیه. ثانیا آیا پدرومادر من مستقل از خدا کاری کردند یا زیر نظر خدا؟ من که از کسی که متنفرباشم هیچ وقت پیشش نمی روم.

آره راست میگید:d
مستقل از خدا
هر کسی تو این دنیا هر کاری میتونه بکنه مختاره بچه ای که داعش سرشو میبره باید بگه خدایا تقصیر تو بود؟
دلیل متنفر شدنتون منطقی نیست

صاعقه;807034 نوشت:
من که از کسی که متنفرباشم هیچ وقت پیشش نمی روم.

شما از کسی متنفر شدید که دوستتون داره
واضح ترین دلیلش اینه که حتی شده با حس تنفرم داره کاری میکنه که همش به یادش باشید و درون خودتون کند و کاو کنید که به جواب سوالاتون برسید یعنی یه مسیر برای هدایت
یه راه برای فکر کردن

چند تا از علمای ما بودن که پسراشون رو حتی به دستور خودشون اعدام کردن خب؟اصلا چرا راه دور برم پسر حضرت نوح اینا پدر و مادرشون جلوشون فیلم گذاشته بودن؟
بعد شما تو این شرایطی که از خانوادتون میگید این همه ناراحتی به خاطر گناهاتون دارید من دارم شاخ در میارم که شما چقدر خوبید که تو این شرایط این همه روی گناه حساس بودید الان رو نمیگم که میگید به خاطر لجبازی گناه میکنید
خیلی حالت خاصیه یکی با شرایط شما دنبال جواب این سوالاشه خیلی افراد هستن که شرایط شما رو ندارن گناهای بدتر از گناه شما رو میکنن عین خیالشون نیست تازه خوشحالم هستن و افتخار میکنن
برا همین میگم رو چیزی که میبینید خوب و دقیق و از همه جوانب فکر کنید بعد نتیجه گیری کنید
و برای همینم هست که میگم عدالت توی راه رسیدن به سعادته و شما از نظر اعتقادی و ایمانی خیلی قوی تر از خیلیا که تو شرایط فوق العاده بودند هستید

موضوع قفل شده است