- انجمن
- تفسير و علوم قرآن
- دانستنيهاي قرآن
- ساير موارد
- دلائل وجود ستارگان از دیدگاه قرآن
×
پیغام خطا
Deprecated function: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated در
include_once() (خط
29 از
/home/askdinorg/domains/askdin.com/public_html/sites/all/modules/bbcode/bbcode.module).
تبهای اولیه
سلام
اگر چه نمیدانم درست متوجه شده باشم اما
راننده ماشین میداند که در صورتی ماشین قابل استفاده است که چرخ داشته باشد.
اینجا چرخ برای راننده درست شده تا از ان بهره ببرد. اگر چه خود چرخ به تنهایی مورد استفاده نباشد اما چرخ در سیستمی جای گرفته که حاصلش بهره گیری انسان از ماشین است.
انسان از گوشت گوسفند استفاده میکند و یا حیواناتی را رام میکند و از انها استفاده میکند اما ایا این بدین معناست که ان حیوانات شعور و اختیار یا بهشت و جهنم ندارند؟
وجود و تسخیر موجودات با اشرف مخلوق بودن چه منافاتی میتواند داشته باشد؟
یعنی اگر انسان اشرف است چرا ستارگان بیهوده خلق شده اند با اینکه دخلی به زندگی و حیات ما ندارند؟ خدا میتوانست جهانی بیافریند که این همه ستاره و سیاره زاید و بیهوده نداشته باشد.
این سخن در صورتی میتواند درست باشد که خود انها موجوداتی مختار یا دارای بهشت و جهنم نباشند.
در صورتی درست است که انها هیچ فایده ای برای حفظ سیستم جهان نداشته باشند.گرچه به ظاهر متوجه نشویم چه کارایی برای سبستم دارند.
در صورتی درست است که مورد تسخیر هیچ انسانی حتی انسان کامل نباشند و خود ان موجودات نیز فاقد شعور و اراده باشند.
ما با ایاتی مواجه هستیم که برخی انها را غیرواقعی و کنایی و تمثیلی میدانند
مثل اراده و شعور اسمانها و زمین و حیوانات و تمام موجودات و بهشت و جهنمی شدن انها. و انسان اشرف ان مخلوقات است.به شرطی که اشرف باشد مثل انسان کامل.
در روایتی داریم که در خلقت بعدی ما انسان تک جنسی داریم. دیگر نر و ماده نیست.
ژنراتور کوچک خانگی !
اگر اینجور بود که همه برا خودشون ژنراتور کوچک خانگی راه مینداختن و پول برق هم نمیدادند !
بنده میخوام یه پنکه 24 ساعت برام بچرخه چیکار کنم ؟
سلول خورشیدی هم اگر یه هفته هوا ابری باشه جواب نمیده .
ضمنا برق مداوم 220 ولت نیاز دارم
سلام.حدا اگر خداست پنکه ای رو به تنهایی که هیچ، تمام پنکه های دنیا رو میتونست توسط بال ردن یک پشه به حرکت دربیاره.یعنی دنیا رو به شکلی دربیاره که همچین حالتی بشه بوجود بیاد.حالا گذشته از اینها آیا این حرف شما که در مورد فلسفه خلقت این دنیای بزرگ زدید تنها یک فرضیه صرف است یا یک قانون و براش اثباتی دارید؟
سلام
دنیای مادی برای اینکه پایدار باشه نیاز هست در چارچوب قوانینی حرکت کنه .
مثلا برای مثال زمین برای اینکه در مدارش مداوم بچرخه نیاز هست ستاره ای مثل خورشید باشه و بهش نیرو وارد کنه _ خورشید هم انرژی خودش رو از جای دیگر بگیره .
خب شما اگر توجه کنید حرف از حالت دیگر زدید یعنی گفته ی شما مربوط هست به دنیای دیگر البته اگر محال ذاتی نباشد .
ما داریم از دنیای مادی حرف میزنیم که طبق قوانینی داره بصورت منظم حرکت می کنه ==> دنیایی که داریم درکش میکنیم و میبینیم
اگر قرار بود پنکه ها با بال زدن پشه هایی حرکت میکردند این میشد دنیایی دیگر که باز قوانین خاص خودش رو داشت
_____________________
بنده در اطرافم نگاه میکنم و مجموعه های منظم کوچیک رو تعمیم میدم به مجموعه ی بزرگ ===> چون بالاخره در این دنیا اتفاق میوفتند و می تونیم چنین تعمیمی بدیم
من در حالت کوچکی دارم حرکت میکنم و انرژی حرکتم مربوط هست به موادی که دریافت میکنم
زمین در حالت بزرگی حرکت میکنه و برام سوال پیش میاد نیروی حرکتش از کجاست ؟
حرکت خودم رو در ( حالت کوچک ) تعمیم دادم به حرکت زمین ( حالت بزرگ) و به نتیجه خواستم برسم که زمین هم باید یه علتی داشته باشه که حرکتش از چی هست ؟
برای اینکه پنکه 24 ساعت شبانه روز و 7 روز هفته برام بچرخه نیاز دارم یه تشکیلات بزرگی بسازم که دست به دست هم بدن تا این حرکت مستمر پایدار باشه .
زمین 4.7 میلیارد سال هست مستمر داره میچرخه به تشکیلاتی بزرگی نیاز نیست که دست به دست هم بدن تا این حرکت پایدار باشه ؟
زمین عظمتش در مقابل ما بسیار بسیار بزگ هست
بله من هم منظورم اینه که خدا می تونست دنیایی با یک قوانین دیگر خلق کنه و فکر نمی کنم محال ذاتی باشه.چون هیچ ضرورتی عقلی نیست که ماده اونطور باشه و یا اینطور باشه.ما هم در مورد دنیا صحبت می کنیم.پس قوانین هم جزئی از دنیاست.اگر سوال می شه چرا دنیا اینطور انقدر بزرگه.منظور قوانینش هم هست که چرا اینطوره؟فکر کنم درست نیست که شما در سوال اینکه چرا دنیا اینطور انقدر پرعظمته.طوری سخن بگید که قوانین دنیا گویا قطعا باید همینطور که حالا هستن باشن.قوانین هم جزئی از دنیا و در دنیایی به شکل دیگر قوانین هم تغییر می کنن.نمی دونم منظورم رو درست رسوندم یا نه.
منظورتون رو متوجه هستم .
ولی ببینید این ها یه سری سوالات و مباحث هستند که با دیدمون نسبت به دنیا در ارتباط هستند ( نسبی هسند )
یعنی من یه دیدی به این دنیا دارم و شما هم یه دید دیگر
من از این همه عظمت جهان و ستارگان و کهکشان ها لذت میبرم و بر فرض یکی دیدش اینه نیازی به این همه عظمت نبود من فقط به یک خونه ی کوچولو هم راضی بودم .
من میگم خالقم چقدر عاشقم هست که این هم عظمت رو برام خلق کرده !
مثل این میمونه که یکی عاشق هست و برای معشوقش یک ویلای 100 هزار متر مربعی خریده تا بگه چقدر عاشقتم ! ==> گرچه فقط توی یک محدوده ی کوچولویی زندگی خوهند کرد
_______
پس حرف شما در صورتی صحیح میشد که هر کسی در دنیایی که میل داشت زندگی می کرد و این امکانپذیر نیست
پس یه حالت کلی در نظر گرفته شده
____________-
نکته ی اخر اینکه : چون قدرت تفکر دارم پس ===> اگر دنیای غیر این بود باز در اثر نگرشم و قدرت تفکرم یا محدودیتم یه موضوع دیگر مطرح میکردم
غیر این باید بدون تفکر خلق میشدم تا بر اساس هدف اجباری زندگی کنم
مثل زنبوری که فقط میتونه عسل تولید کنه و قدرت تفکر نداره که بگه گاو چرا شیر تولید میکنه و من نه !
احتمالا آن چیزی که فکر میکنید درست است و قرآن تنها جز اخلاقیات، مطلب مفیدی برای انسان قرن 21 ندارد که اگر داشت برادران اهل سنت زودتر از ما به آن پی میبردند. حتی به عقیده من نمیتوان تنها به احادیث اهل بیت و قرآن اکتفا کرد چون امام معصومی باید کنار ما باشد تا بتوانیم همواره سوالات جدیدی که به وسیله اکتشافات علمی مطرح میشود را از ایشان بپرسیم . البته وقتی اهل بیت مطالب را تبیین کردند با تعجب خواهیم دید که همه آن ها در قرآن وجود داشتند و ما چقدر سطحی به قرآن نگاه میکردیم. همانطور که اگر خلقت آسمان ها و زمین در 6 روز و یا خلقت حضرت آدم علیه السلام برای شما تبیین شود [=Century Gothic]![=Century Gothic]![=Century Gothic]! > خواهید دید که قرآن چقدر مطالب علمی دارد و ما تا کنون در خواب بودیم .
ابتدا به این خبر توجهتان را جلب میکنم :
این مطلب از سایت نجوم ایران نقل شده است . لینک منبع : http://www.noojum.com/past-years/168-1385/1640-2009-04-26-22-07-56.html
خبر برای سال 85 است اما قسمت هایی که با رنگ دیگر مشخص کردم دقیقا در کتابی که به شما معرفی کردم وجود دارد . آیا برای شما عجیب نیست که یک ملا در سال 72 با استفاده از قرآن و احادیث شیعه و اصول علم روز حرف هایی را بزند که 13 سال بعد توسط یک گروه تحقیقاتی از دانشگاه ایالتی پن زده شود ؟
پس تا حالا شد 3 مطلب که علم روز به آن ها رسیده و خیلی قبل از تر آن یک روحانی این حرف ها را به صراحت زده بود :
1 - عمر جهان که حدود 14 میلیارد سال است . منبع : https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%86_%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86
2 - قبل از کیهان ما کیهان دیگری بوده است .
3 - حداقل در نزدیکی های مه بانگ گرانش نبوده بلکه دافعه بوده .
من بار دیگر شما و همه دوستان شیعه عزیزی که در این تاپیک حضور دارند و فکر میکنند که قرآن کتاب کیهان شناسی و علوم تجربی نیست را به خواندن کتابی که معرفی شده است دعوت میکنم . لینک کتاب : http://binesheno.com/pdf/Tabeen-jahan.pdf
البته با تمام احترامی که برای سروران خودم قائل هستم اما فکر نمیکنم عزیزان با اندیشه های آقای مرتضی رضوی آشنا باشند.
اکثر جملاتتان و مفهوم کلی این پاراگراف درست و مطابق حقیقت است . این باوریست که از قدیم مسیحیان و صوفیان و فلاسفه داشتند که انسان عزیز دردانه عالم است و جایی که در آن زندگی میکند مرکز عالم و تمام مخلوقات برای او آفریده شده است اما زهی خیال باطل . با کشفیات جدید دیگر ثابت شده که نه خورشید دور زمین میگردد و نه نبود انسان معمولی خللی در روند کیهان ایجاد میکند و دقیقا درست اشاره کرده اید که احتمالا موجوداتی دیگری در کیهان ما زندگی میکنند .
اما نکته ای که به نظر شیعیان شما و بسیاری از دانشگران اشتباه میکنید که آفرینش انسان را همانند دیگر موجودات محصول فرگشت میدانید . اما آفرینش انسان چگونه بوده است؟ پاسخ من به این سوال این است : کتاب تبیین جهان و انسان را بخوانید [=Century Gothic]!
چرا من نمیتوانم کتاب را به صورت خلاصه به شما بیان کنم ؟ چون چیزی که در آن کتاب بیان شده ، متفاوت از بسیاری از نوشته هاییست که شما به عنوان نظرات و عقاید شیعیان آن ها را میشناسید . در حقیقت در این کتاب با نوع متفاوتی از هر آنچه که شما احتمالا تا کنون به عنوان دیدگاه شیعیان دیده و شنیده اید به موضوعات مختلف نگاه میکند اما نه مانند نگاه بعضی آقایان غرب زده است و نه مانند دیدگاه بعضی آقایان متحجرانه است بلکه دیدگاه واقعی و صریح امامان شیعه است که با نظرات ملاصدراها و ابن عربی ها بسیار متفاوت و با دیدگاه های دانش پیشه ها در بسیاری جاها موافق است با این تفاوت که این حرف ها توسط افرادی که در 1200 سال پیش زندگی میکردند زده شده .
و من الله توفیق ...
از این بگذریم.اولش که نمی دانم داستان می گوید یا چه.اول می گوید قبل از جهان زمان معنی ندارد.بعد می گوید قبل جهان تنها خدا بود و بس.یعنی چه تنها خدا بود.یعنی زمانی بود که تنها خدا بود؟خودتان می گویید زمانی نبود که زمانی باشد.یعنی چه که خدا تنها بود!!از طرفی از خیلی از آیات قرآن می شود استنباط کرد که زمان همیشه بوده و قبل از خلقت جهان هم زمان بوده و زمان آنطور که بعضی از فلاسفه می گویند تنها با ماده همراه نیست.متاسفانه این کتاب گزینشی و در خیلی از موارد تفسیر های عجیب قریب داشته.این همه آیات.حرکت خورشید و مسطح بودن زمین و پرتاب شهاب سنگ به اجنه و غیره در قرآن هست خلاف علم و عقلانیت.بعد حالا یکی دو تا آیه هم طوری ترجمه می شود توسط آقایانی همچون مکارم شیرازی که ازش معجزه در بیاید.
در مورد کتاب عرض می کردم.ادعای های عجیبی هم می کند.می گوید تا کنون هیچ کس نتوانسته خدا را انکار کند.جالب است.منظور این آقا از خدا چیست؟آیا واقعا هیچ فیلسوفی پیدا نشده در رد وجود خدای حداقل ادیان و انسان وار ادله ای بیان کنه؟جالب است!!مثلا برهان شر را گویا این حاج آقا اصلا نشنیده.ایشان نظر شخصی اش را تعمیم می دهد به نظرات همه عالم و آدم.بعد این آقا با کمی بی شرمی هرکس را منکر خداست یا دچار بیماری روانی می داند که خودش می داند دروغ می گوید.و بیماری دارد و عقده روحی دارد!!!یا دچار بیماری خود فریبی شده!این نوشته های صفحات ابتدایی است!بخش های دیگر کتاب هم نظر شخصی اینکه اصلا منطقی نیست.نمی دانم نویسنده اش واقعا کیست!!ولی قطعا اگر آدم حسابی بود به قول شما زودتر از استیفن هاوکینگ به راز و رمز هایی پی برده مطمئنن انقدر گم و گور نبود.به هر حال ما که بخیل نیستیم.انشاالله ایشان کشفیات جدیدی را داشته باشند و تا استیفن هاوکینگ مطالبش را ندزدیده مطالبش را در معتبرترین مجلات به چاپ برساند که سرش بی کلاه نماند.البته استیفن بنده خدا دیگر فکر نکنم توان دزدیدن چیزی را داشته باشد.
با عرض سلام
اگر شما ماشینی بخرید و متوجه شوید چیز هایی قبلا بعنوان اجزایی از ماشین در آن بوده که الان نیست و ماشین هنوز عملکرد خود را دارد آیا فکز نمیکنید آن اجزا به چه دلیل زمانی بودند و الان نیستند؟ ما در دوره ای کوتاه چند هزار ساله از میلیارد ها سال عمر جهان تاکنون و احتمالا میلیارد ها سال عمر باقیمانده آن در آینده زندگی می کنیم. آیا جای تفکر ندارد تمام آنچه در کائنات در گذشته شکل گرفته و قبل از ما از بین رفته و یا در اینده و بعد از ما شکل خواهد گرفت برای چه رخ داده یا میدهد یا خواهد داد؟ ایا همینکه بگوییم ما اشرف مخلوقاتیم و خداوند جهان را برای ما خلق کرده کافیست؟ نگاهی به تصاویر آسمان که با تلسکوپ گرفته شده بیندازید، ایا تمام آنها فقط برای زینت اسمان و نشان دادن راه در شب خلق شده اند؟ اگر قرآن دلایلی برای وجود ستارکان اقامه کرده، چرا این دلایل جامع و فرا گیر نیست و چرا شامل (تقریبا) تمام ستارگان و اجرام آسمانی هم نمیشود؟
با عرض سلام
پاسخ مثال شما همان بود که عرض کردم. برای گرداندن یک پنکه نیازی به نیروگاه نیست. این یک مطلب منطقی است. نیروگاه در جایی احداث می شود که قرار باشد صد ها هزار مصرف کننده از برق آن استفاده کنند.
با عرض سلام
من هم امیدوارم روزی این مطالب تبیین شوند، نه توجیه.
من حتما در اولین فرصت کتاب را خواهم خواند. ممنون.
چه کسی گفته جامع و فراگیر نیست.
باز هم پاسخم همان پست قبلی میشود.
با سلام
مطالبی که از من در پست قبلی نقل کردید خیلی درهم و بی سرو ته بود. نمیدانم من در براوزرم این طور می بینم یا شما عمدا این کار را کردید. چون از کلمات منفصل و جملات ناقص معنایی برداشت نمیشود. اما در هر صورت:
فرموده اید دلایل موچود در قرآن برای وجود ستارگان جامع و فراگیر است. این دقیقا سوال من است و اگر شما بتوانید آن را برایم تبیین کنید بسیار ممنون می شوم. لطفا دلایل مطروحه در قرآن برای وجود ستازگان (در حالت کلی کائنات) را بفرمایید تا من اگر توجیه نشدم الباقی سوال را از شما بپرسم.
با تشکر
سلام
من پستی گذاشتم و شما پنج سوال پرسیدید.
من به 5 سوال شما پاسخ دادم.
که پاسخ چهار سوال در خود نقل شما داده شد.
اما سوال ششم
من هنوز برایم جا نیفتاده که سوال شما چیست؟ قبلا پرسیدم اما جواب پرسشم را نگرفتم لذا نمیتوانم دقیقا پاسخ بدهم.
علت خلق ستارگان چیست؟
یا
فواید و اثار و نقش انها در جهان چیست؟
-------
و
ستارگان چه تعریفی دارند؟ معنایشان حقیقی است یا مجازی؟ مختارند یا مجبور؟ شعور و اراده دارند یا خیر؟ مسخر برای غیرند یا خیر؟ مسخر به امر یعنی چه؟ چرا سخر لکم برای نجوم نیامد؟ چرا به انها قسم خورده نمیشود؟ ایا نگاه قران نگاه ملکی است یا ملکوتی؟ نگاه خلقی است یا امری؟ سچده ی نجوم به چه معناست؟ چرا به نجوم قسم خورده میشود؟ انواع نجوم؟ شهاب ساقب؟ تفاوت کوکب با نجم؟ ارتباط نجوم و شهب با وحی و نزول وحی از اسمان؟ و ....
با عرض سلام
- خداوند دلایلی برای خلقت یا وجود ستارگان در قرآن آورده است
- ظاهرا خداوند در دکر دلیل یا دلایل خلقت ستارگان و کائنات تفکیکی بین این اجرام قائل نشده
- اما این دلایل برای اکثریت قریب به اتفاق این اجرام صادق نیست
آیا این یک تناقض است یا یک برداشت اشتباه؟ اگر تناقض نیست، چگونه قابل توضیح است؟ اگر برداشت اشتباه است، چگونه قابل اصلاح است؟
با تشکر
[=Geeza Pro]وَمَاخَلَقْنَاٱلسَّمَآءَوَٱلْأَرْضَ وَمَابَيْنَهُمَالَـٰعِبِينَ[=Helvetica] [٢١[=Helvetica]:١٦[=Helvetica]]
[=Geeza Pro]وآسمان وزمين وآنچه راكه ميان آن دواست بازى[=Helvetica] كنان نيافريديم
[=Helvetica] [=Geeza Pro]لَوْأَرَدْنَآأَننَّتَّخِذَلَهْوًۭالَّٱتَّخَذْنَـٰهُ مِن لَّدُنَّآ إِن كُنَّافَـٰعِلِينَ[=Helvetica] [٢١[=Helvetica]:١٧[=Helvetica]]
[=Geeza Pro]اگرمى[=Helvetica]خواستيم مشغوليتى بگيريم،قطعاآنرا ازنزدخوداختيارمى[=Helvetica]كرديم
[=Helvetica]
[=Geeza Pro]بَلْ نَقْذِفُ بِٱلْحَقِّ عَلَى ٱلْبَـٰطِلِ فَيَدْمَغُهُۥفَإِذَاهُوَ زَاهِقٌۭۚ وَلَكُمُ ٱلْوَيْلُ مِمَّاتَصِفُونَ[=Helvetica] [٢١[=Helvetica]:١٨[=Helvetica]]
[=Geeza Pro]بلكه حق رابرسرباطل مى[=Helvetica]افكنيم پس آنرادرهم مى[=Helvetica]شكند وناگهان آن نابودمى[=Helvetica]گردد[=Helvetica]. واى برشما ازآنچه وصف مى[=Helvetica]كنيد
[=Geeza Pro]
[=Geeza Pro]وَمَاخَلَقْنَاٱلسَّمَـٰوَ[=Helvetica]ٰتِ وَٱلْأَرْضَ وَمَابَيْنَهُمَالَـٰعِبِينَ[=Helvetica] [٤٤[=Helvetica]:٣٨[=Helvetica]]
[=Geeza Pro]وماآسمان[=Helvetica]هاوزمين وآنچه راكه ميان آن دواست به بازى نيافريديم
[=Helvetica]
[=Geeza Pro]مَاخَلَقْنَـٰهُمَآ إِلَّا بِٱلْحَقِّ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ هُمْ لَايَعْلَمُونَ[=Helvetica] [٤٤[=Helvetica]:٣٩[=Helvetica]]
[=Geeza Pro]ماآنهاراجزبه حق نيافريديم، ولى بيشترشان نمى[=Helvetica]دانند
[=Helvetica]
[=Geeza Pro]امایک حدیث جالب وقابل تامل[=Helvetica]
[=Geeza Pro]درروایی ازامام صادق[=Helvetica] - علیه السلام[=Helvetica] - میخوانیم[=Helvetica]. هنگامی که ازآن حضرت پرسیدند[=Helvetica]: آیاعددفرشتگان بیشتراست یاانسانها ؟
فرمود[=Helvetica]: سوگندبه خدایی که جانم به دست اوست،فرشتگان خدادرآسمانهابیشترندازعددذرات خاک های زمین ودرآسمان جای پایی نیست،مگراینکه درآنجافرشته ای تسبیح وتقدیس خدامیکند[=Helvetica].[=Helvetica]
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شما منظور بنده رو متوجه نمیشید اصلا .
برای گرداندن یک پنکه در 24 ساعت شبانه روز و 365 روز سال به طور پایدار به تشکیلات بزرگی نیاز داریم یا نه ؟
شما حرف از ژنراتور خانگی زدید ===> از چه نیرویی برای گرداندنش مستمر استفاده کنیم ؟
حرف از سلول خورشیدی زدید ==> در روز های ابری نمی تونه جوابگو باشه و بعضا تا یک هفته هم هوا ابری میشه ==> برای 365 روز سال منتفی هست
بنابراین ضرورت داره یه تشکیلاتی در حد حداقل نیروگاه افتتاح کنیم تا بتونیم برق مستمر بگیریم در طول سال و جوابگو باشه !
چون شما از نظر قران موضوع رو بررسی میکنید و روی حرفتون پافشاری دارید دیگر این بحث رو ادامه نمیدم
موفق باشید
با عرض سلام
من پاسخ این پست شما را هم میدهم. ادامه دادن یا ندادن بحث به خود شما مربوط است.
الف) من از شما می پرسم، شما فکر کنید ولی لازم نیست جواب به من بدهید:
کدامیک از آپشن های زیر برای گرداندن یک پنکه به صورت دائم مناسب تر است؟
1- احداث یک سد بتونی با نیروگاه آبی
2- یک نیروگاه گازی
3- نیروگاه یک صد مگاواتی سیکل ترکیبی
4- احداث شبکه سراسری برق با ترکیب تمام نیروگاههای بالا
5- نیروگاه 20 مگاواتی دیزلی
6- یک ژنراتور قابل حمل 1kva
ب) پارامتر نیرو یا سوخت یا انرژی لازم برای گرداندن ژنراتور در مثال شما مطرح نیست چون این انرژی به صورت مشترک در تمام آپشن ها مورد نیاز بوده و حتی برای آپشن های قدرتمند تر انرژی بیشتری نیاز می باشد.
ج) درصورت استفاده از تعداد لازم سلول های خورشیدی و ذخیره برق تولید شده اضافه در طول روز در باطری، می توان به صورت مداوم انرژی الکتریکی مورد نیز را تولید کرد.
بنا بر این برای گرداندن یک پنکه نیازی به احداث نیروگاه نیست.
موفق باشید
سلام .
بله همان کتاب است .
اما سال چاپ کتاب ؛ خود نویسنده ادعا میکند که کتاب را حتی قبل از انقلاب به صورت جزوه در دانشگاه ها و حوزه های علمیه تدریس میکرده . طبیعتا اگر ادعای ایشان درست باشد ، تعداد افراد زیادی حاضر به شهادت بر له ایشان باید وجود داشته باشد و از آنجا که این کتاب به صورت مکتوب هم چاپ شده، پس باید آن هم موجود باشد . حتی به نظر می رسد از آنجا که ایشان دعوی سرقت علمی از آثار خودشان را دارند و درباره این موضوع با افراد شاخصی چون وزیر علوم نیز ملاقات کرده اند، می توان از سال گفتگوی آنان درباره سرقت علمی، به بازه زمانی چاپ کتاب نیز پی برد.
اما همه این ها برای دادگاه سودمند است و برای ما شاید برگ رسید دانشگاه کمبریج سند محکمی باشد .
همانطور که مشخص است تاریخ رسیدن کتاب به دانشگاه کمبریج، مارس 94 درج شده که می شود اسفند 72 . پس نشان میدهد ادعای ایشان گزاف نیست . حتی اگر کتاب در سال 80 هم چاپ شده باشد ، تنها یک مورد از سه موردی که بیان کردم نقض میشود و دو مورد دیگر همچنان باقی میمانند .
درست میفرمایید اما اگر خدا ماده بود اشکال شما وارد بود . میدانیم زمان و مکان با پیدایش ماده بوجود می آید . یعنی زمان و مکان و ماده به نوعی هم ارز هم هستند ؛ پس قبل از پیدایش ماده ، نه زمانی بود و نه مکانی اما حتما وجودی بود و عدم نبود. چون عدم عدم است و وجود ندارد . چون وقتی ما میگوییم عدم وجود دارد ، در حقیقت یک وجودی را در نظر گرفته ایم و حال اسم آن را " عدم " گذاشته ایم . مشکل ما با لفظ " عدم " نیست ، آن وجود را ما میگوییم خدا ؛ شما نام دیگر بر رویش بگذارید .
حال ویژگی آن وجود اولیه که قبل از ماده بود چیست ؟ خصوصیات ماده مثل زمان و مکان را ندارد . پس نمیتوان گفت او قبل از آفرینش ماده چکار میکرد و یا او کجاست . البته ما به دلیل اینکه عقلمان فقط در محدوده این جهان تواناست نمیتواند کاملا متوجه این خصوصیت ها شود .
چطور تنها با ماده همراه نیست ؟ زمان یعنی ارتعاش ، یعنی تغییر . یکای زمان کسری از ارتعاشات اتم سزیم است و اینگونه تعیین میشود .
میتوانید مثال بزنید ؟
کجای کتاب گزینشی است ؟ انصافا روند کلی کتاب مبتنی بر عقلانیت است و نه توجیه .
اما با این کتاب غیر از پرتاب شهاب سنگ ها به اجنه که باقی چیزها تبیین شده اند ، دیگر کدام مطلب مانده است ؟
علت معرفی این کتاب ، جهان بینی است که دارد . شما به مفهوم کل کتاب دقت کنید، مطالبی که بیان کردید جزو حواشی کتاب هستند و بودن یا نبودنشان ضرری به پیامی که کتاب سعی در انتقالش دارد نمیرساند .
البته نمیدانم بحث در مورد کتاب در این تاپیک کار درستی است یا نه . به هر حال، ممنون از ریپلای شما .
علیکم السلام . بله شما حق دارید و این مورد خیلی نادر میتواند باشد اما ببینیم خود نگارنده در این باره چه می گوید ؟
اما این نکته نیز خیلی با اهمیت است :
یعنی ایشان ادعا میکند متن اعتراض ایشان به پروفسور هاوکینگ در سال 76 به کمبریج ارسال شده و نسخه ای از آن در روزنامه ایران و جمهوری نیز چاپ شده . خب این ادعا به راحتی قابل تحقیق است و اگر این روزنامه ها پیدا شوند معلوم می شود کتاب حداقل در سال 76 چاپ شده و در آن صورت این دو نکته زود تر از دانش پیشه ها توسط ایشان بیان شده:
2 - قبل از کیهان ما کیهان دیگری بوده است .
3 - حداقل در نزدیکی های مه بانگ گرانش نبوده بلکه دافعه بوده .
ادعای ایشان این است ، مدلی که ارائه میدهند مبتنی بر 3 اصل است : قرآن ، احادیث اهل بیت و مسلمات علم روز .
دلیلی که برای این مطلب آورده بودند این آیه از قرآن است :
ما آسمان را با قدرت بنا كرديم و همواره آنرا وسعت ميبخشيم! (۴۷) سوره ذاریات
اما میدانیم مه بانگ خیلی قبل تر از چاپ این کتاب تئوریزه شده بود و به نظر می آید در این کتاب هم به عنوان یکی از مسلمات علم روز در نظر گرفته شده . در نتیجه تعجبی ندارد خیلی قبل تر از آقای مرتضوی هم دانشمندان ادعا کرده باشند که جهان در ابتدا یک چیز خیلی کوچک بوده و گمان می کنم اصلا نظریه مه بانگ بر همین مبنا شکل گرفته . اما " نخود " را ایشان شاهدی برای سرقت علمی هاوکینگ و دیراک از اثر خود آورده اند که نشان دهند در طی این سرقت علمی حتی الفاظ کتاب ایشان هم مورد سرقت قرار گرفته ، در حقیقت آنچیزی که دعوی اصلی ایشان این است که غربیان چطور به عدد 14 میلیارد سال ، به عنوان سن جهان رسیدند و ادعا میکنند که این مطلب را از کتاب ایشان دزدیدند و حتی به کلمه " نخود " هم رحم نکرده اند [=Century Gothic]!
در مورد این موضوع بیشتر بخوانید : http://binesheno.com/Files/maghalat.php?idVeiw=1707&level=4&subid=1707
بنده به دلیل اینکه شواهد و مدارکی در دست ندارم و مبنای گفته های هاوکینگ و ... را هم نمیتوانم متوجه شوم که چه بوده ، بنابراین به این موضوع وارد نمی شوم . چیزی که مهم است ، اثبات این مطلب است که کتاب قبل سال 85 چاپ شده که به نظر صحیح می آید . اما اینکه فرمودید هیچ سخن علمی دیگر در کتاب نیست را در قسمت بعد توضیح میدهم :
به نظر می آید شما پست دوم بنده در این تاپیک را به دقت نخوانده اید که عنوان میکنید کتاب مطلب علمی دیگری جز لفظ " نخود " ندارد [=Century Gothic]! برای روشن شدن این مطلب پستم را در صفحه ششم این تاپیک دوباره بخوانید .[=Century Gothic]
اما ما هیچ وقت از ارزش علمی کتاب " منشا انواع " چارلز داروین چون ایشان علت به وجود آمدن تنوع را به اشتباه توضیح داده بود ، نمیکاهیم .
درست میفرمایید ، منظور شما را متوجه نشده بودم . نویسنده هم ادعا نکرده خدا قبل از ماده تنها بوده و حالا دیگر با خلق جهان تنها نیست [=Century Gothic]![=Century Gothic] به نظرم شما اوایل کتاب را فراموش کرده اید و اگر آن قسمت را بخوانید این اشکال خود به خود حل میشود .
خوب در هنگام مه بانگ، نیروی دافعه ای بوده.ولی نیروی جاذبه هم بوده.ولی نیروی دافعه از نیروی جاذبه بیشتر بوده(پس نکته اینکه نیروی جاذبه بود).باید کتاب رو بخونم دقیق.ببینم چطور از کجا به این نتایج رسیده.در کل من به کتاب مشکوکم.چشم آب نمی خوره که کتاب خاصی باشه و حرف خاصی و بزرگ و حساب شده ای برای گفتن داشته باشه.شاید بد نباشه جواب این کتاب رو با یک کتاب حساب شده و تر و تمیز بدم.
[h=1]برخورد شدید سیاهچاله ها چقدر نیرو تولید کرد؟[/h]بیگ بنگ: این نیروی بسیار زیاد برحسب وات – ۳٫۶×۴۹^۱۰ وات یا ۳۶ سپتیلیون یوتا وات است- که از برخورد شدید سیاهچاله ها به بیرون فوران کرد و رصدخانه پیشرفته موج گرانشی تداخل لیزری در ماه سپتامبر ۲۰۱۵ آن را شناسایی کرد. به گزارش بیگ بنگ، بجای یک فلش نور، این نیرو شبیه به امواجی در فضا-زمان ظاهر شدند. با ترکیب سیاه چاله ها، جرمی برابر با جرم سه خورشید در چند هزارم ثانیه به امواج گرانشی تبدیل شد، پژوهشگران این رویداد را ۱۲ فوریه در نشریه Physical Review Letters گزارش دادند. اخترفیزیکدان کلتک “کیپ تورن” در کنفراسی خبری در ماه فوریه ۲۰۱۶ این کشف را اعلام کرد و گفت: « این برخورد طوفانی شدید در تار و پود فضا-زمان ایجاد کرد.» نیروی این طوفان به گفته او ۵۰ برابر بزرگ تر از تمام نیرویی است که تمام ستارگان عالم یک جا تولید می کنند.
پاسخ:
با سلام
این طو رنیست که در قرآن فقط از بخش مرئی ستارگان صحبت شده باشد و به سرمنشاء هستی و کائنات اشاره نشده باشد ، هرچند که اگر هم این گونه بود اشکالی به قرآن وارد نبود چرا که قرآن کتاب علمی صرف نیست بلکه کتاب هدایت است و البته برای هدایت ، در حد نیاز به مطالب علمی هم پرداخته است.
اما برای آگاهی از آیات قرآن در باره سوال شما، به موارد زیر توجه فرمایید:
«آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمان ها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم، و هر چيز زندهاى را از آب پديد آورديم؟ آيا [باز هم] ايمان نمى آورند؟»
2- آیات قرآن درباره مراحل مختلف خلقت جهان:
«در حقيقت پروردگار شما آن خدايى است كه آسمان ها و زمين را در شش روز(دوره) آفريد.»
«اللّه الذى خلق السموات و الارض و ما بينهما فى ستة ايام» ( سجده/ 4 و نيز سوره فرقان/ 59 و سوره ق/ 38)
«خدا كسى است كه آسمان ها و زمين و آن چه بين آن هاست را در شش روز (دوره)آفريد.»
«قل أئنّكم لتكفرون بالذى خلق الارض فى يومين و تجعلون له انداداً ذلك رب العالمين و جعل فيها رواسى من فوقها و بارك فيها و قدّر فيها اقواتها فى اربعة ايام سواءً للسائلين ثم استوى الى السماء و هى دخان فقال لها و للارض ائتيا طوعاً او كرهاً قالتا اتينا طائعين فقضاهن سبع سموات فى يومين و اوحى فى كل سماء امرها و زينّا السماء الدنيا بمصابيح و حفظاً ذلك تقدير العزيز العليم» (فصلت/ 9- 12)
«بگو: آيا شماييد كه واقعاً به آن كسى كه زمين را در دو هنگام آفريد، كفر مى ورزيد و براى او همتايانى قرار مىدهيد؟ اين است پرورردگار جهانيان. و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد و مواد خوراكى آن را در چهار روز اندازهگيرى كرد [كه] براى خواهندگان، درست [و متناسب با نيازهايشان] است. سپس آهنگ [آفرينش] آسمان كرد، و آن بخارى بود. پس به آن و به زمين فرمود: «خواه يا ناخواه بياييد.»
آن دو گفتند: «فرمان پذير آمديم.» پس آن ها را [به صورت] هفت آسمان، در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمان كار [مربوط به] آن را وحى فرمود، و آسمان [اين] دنيا را به چراغ ها آذين كرديم و [آن را نيك] نگاه داشتيم؛ اين است اندازهگيرى آن نيرومند دانا.»
«أأنتم أشد خلقاً ام السماء بناها رفع سمكها فسواها و اغطش ليلها و اخرج ضحاها و الارض بعد ذلك دحاها اخرج منها مائها ومرعاها و الجبال ارساها متاعاً لكم و لانعامكم» (نازعات/ 27- 33)
«آيا زنده شدن شما [بعد از مرگ] مهمتر است يا آفرينش آسمان؟ خداوند آن را بنا كرد و بر افراشت و منظم ساخت، شب آن را تاريك و روز آن را آشكار ساخت، و زمين را بعد از آنگسترد، آب هاى درونى آن و گياهان و چراگاههاى آن را خارج نمود، و كوهها را بعد از آن پا بر جا ساخت، تا وسيله زندگى براى شما و چهار پايانتان فراهم گردد.»
البته برای فهم و تفسیر صحیح این آیات می توان به تفاسیر قرآن مراجعه کرد به عنوان مثال می توانیدبه تفسیر نمونه جلد 6 ص 200 به بعد و نیز جلد 20 ص 224 به بعد مراجعه کنید.
اضافه بر این ها برای جمع بندی این آیات قرآن و نیز مطالعه سایر آیات قرآن درباره کیهان شناسی و تفسیر و جمع بندی آن ها می توانید به کتاب «پژوهشی در اعجاز علمی قرآن»جلد 1 ص 99 به بعد و نیز کتاب «اعجاز ها و شگفتی های علمی قرآن» ص 33 به بعد که هر دو تألیف حجة الاسلام و المسلمین دکتر محمد علی رضایی اصفهانی است رجوع کنید.
موفق باشید.
با عرض سلام و تشکر از مشارکت در گفتگو
قسمت مکمل بخش مرئی ستارگان، بخش غیر قابل دیدن ستارگان است نه سر منشاء هستی و کائنات. به عبارت دیگر سوال من در مورد سرمنشاء هستی نیست و لزومی ندارد این دو مطلب با هم خلط شوند. سوال من ساده است: ظاهرا دو دلیل برای وجود ستارگان در قرآن ذکر شده. یکی زینت بخشی شبها و دیگری راهیابی. این دلایل می توانند تنها در مورد همان بخش مرئی که اشاره فرمودید مورد بحث قرار بگیرند و در مورد بخش دیگر یا غیر قابل مشاهده کائنات قابل قبول نیستند.
سایر مواردی که به آن اشاره فرمودید غیر از بخشی که خداوند میفرماید آسمان دنیا را به چرافها آذین کردیم خارج از بحث ما می باشد.
با تشکر
دقت کنید این نکته را فیزیکدانان خیلی قبل تر از آیت الله پی برده بودند و مدل مه بانگ هم بر همین اساس ساخته شد .
بنابراین ادعای سرقت علمی ایشان سرقت لفظ " نخود " نبوده بلکه " گسترش ابدی جهان " را ادعا کرده اند که هاوکینگ و توروک از کتاب ایشان دزدیده اند و " نخود " را هم که توروک و هاوکینگ در نظریه شان استفاده کرده اند ، شاهدی بر این ادعا آورده اند . پس ادعای سرقت ایشان ، سرقت نظریه " گسترش ابدی جهان " است و نه اینکه جهان روزی به اندازه نخود بوده است که این را خیلی قبل تر دانشگران فهمیده بودند .
ایشان پی نبردند که جهان در ابتدای آفرینش خیلی کوچک بوده است بلکه قبل تر فیزیکدانان مدلش را ساخته بودند . همانطور که کیهان شناسان از مشاهده " دور شدن کیهان ها از یکدیگر " پی بردند که وقتی جهان دارد گسترش پیدا میکند ، لابد یک زمانی خیلی کوچک بوده و بعد از گسترش پیدا کردن شده است آن چیزی که الان شاهدش هستیم ، ایشان هم با توجه به آیه " ما آسمان را همواره وسعت می بخشیم " بر این ادعای کیهان شناسان صحه گذاشتند . اما منظور از آسمان چیست ؟ همان مرز جهان ماست ، برای اطلاعات بیشتر به کتاب رجوع کنید .
در صفحه 29 کتاب به دقت اشاره شده است .
یعنی از عمر جهان ما 14 میلیارد سال می گذرد و نه از آن زمانی که جهان به اندازه یک نخود بوده که نویسنده ادعا میکند 231 میلیارد سال قبل اندازه کیهان آنقدر بوده است. منظور نگارنده این است که نه یک مه بانگ بلکه 6 مه بانگ اتفاق افتاده است و از آخرین مه بانگ 14 میلیارد سال میگذرد .
طبق لینک خبری که به شما معرفی کردم صراحتا گفته شده که جاذبه نبوده و دافعه بوده.
لینک : http://www.noojum.com/past-years/168-1385/1640-2009-04-26-22-07-56.html
شما نگارش کتاب را از لحظه دانلود کردن آن توسط خودتان در نظر بگیرید . به هر حال کتاب ادعاهای اساسی دیگری نیز دارد که باید توسط علم روز ثابت شود مثل اینکه عمر جهان 231 میلیارد سال است و یا اینکه 6 مه بانگ اتفاق افتاده است . اگر در آینده این ادعا ها ثابت شود معلوم می شود حق با آیت الله بوده است و دیگر نکاتی را هم که اشاره شده ایشان زود تر از دانشگران به آنها پی برده اند .
بیگ بنگ: اخترشناسان موفق به کشف فوق ِ درخشانترین کهکشانهایی شدهاند که تاکنون در جهان هستی رصد شده اند، کهکشانهایی با سیستمهای ستارهای به شدت درخشان که دانشمندان هنوز نتوانستهاند برای توصیف آنها واژهای مناسب بیابند.
براساس گزارش ساینس آلرت به نقل از همشهری، دانشمندان دانشگاه ماساچوست، توصیفهای موجود مانند فوق درخشان، و ابردرخشان نمیتوانند حق مطلب را در توصیف این کهکشانهای خیرهکننده ادا کنند، از این رو دانشمندان باید عبارتهایی جدید را برای تشریح شدت درخشش این تودههای درخشنده ابداع کنند. اخترشناسان این کهکشانها را با استفاده از تلسکوپ میلیمتری بزرگ مکزیک و دادههای ثبت شده توسط تلسکوپهای فضایی هرشل و ماکس پلانک کشف کردهاند. براساس تخمینها کهکشانهای جدید سنی در حدود ۱۰ میلیارد سال دارند و درحدود ۴ میلیارد سال پس از بیگ بنگ شکل گرفته اند.
اخترشناسان در حین دستهبندی منابع نورانی از واحدی به نام درخشش خورشیدی استفاده میکنند. یک کهکشان فروسرخ در صورتی که درخششی برابر یک تریلیارد واحد درخشش خورشیدی داشته باشد فوق درخشان نامیده میشود. عبارت ابردرخشان اجرامی را توصیف میکند که شدت درخشش آنها ۱۰ تریلیارد واحد درخشش خورشیدی باشد.
اما مشکل اینجاست که کهکشانهایی که به تازگی کشف شدهاند از شدتی برابر ۱۰۰ تریلیارد واحد درخشش خورشیدی برخوردارند، از این رو حتی نامی برای آنها در جهان وجود ندارد. به گفته دانشمندان این کهکشانها در نظریههای موجود تعریفی ندارند، به شدت بزرگ و بیش از اندازه درخشانند. آنچه این اجرام را تا این اندازه درخشان ساخته است، سرعت بالای ستارهسازی در آنها است. در حالی که سرعت ستارهسازی در کهکشان راه شیری چند ستاره در سال است، دانشمندان حدس میزنند در کهکشانهای جدید در هر ساعت یک ستاره متولد میشود.
با سلام و عرض ادب و تبريك عيد ميلاد حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها و سال جديد
حقيقتا با صرف وقت نسبتا زياد سعي كردم بيش از 99 درصد مطالب تاپيك را سطر به سطر بخوانم تا دقيقا درجريان موضوع و نظر كاربران گرامي قرار بگيرم .
در ابتدا اجازه بفرماييد علت غيبت دوماهه از تاپيك را عرض كنم تا تجربه و راهنمايي براي موارد مشابه شود .
جناب چالشگر استارتر محترم تاپيك!
بنده بعد از پاسخ به اولين سوال شما در تاپيك و عدم مراجعه دو سه روزه شما به تاپيك ، و اتمام بحث در تمامي تاپيكهاي ديگرم ، به مدت دوماه با اي دي هدي مرخصي گرفتم - البته تصورم اين بود كه شما در اين تاپيك پاسختان را گرفته ايد كه مراجعه نفرموديد- كافي بود شما بعد از غيبت تنها يك هفته اي بنده از تاپيك ، براي مدير محترم ارجاع سوالات پيام مي فرستاديد تا ايشان شما را در جريان مرخصي بنده قرار دهند و تاپيك را به پاسخگوي ديگري ارجاع مي دادند . لازم به اينهمه صرف وقت و طولاني شدن تاپيك نبود .
بهر حال
ان شاء الله در پستهاي آتي در موضوع تاپيك مواردي را عرض خواهم كرد .
با عرض سلام
از اطلاع رسانی شما ممنون هستم ولی فکر نمیکنم پیگیری حضور یا مرخصی کارشناسان بعهده کاربران باشد. ضمن اینکه در این سایت رسم بر این است که پایان یک تاپیک با جمع بندی کارشناس مربوطه انجام شود و به نظر می رسد هر کارشناسی باید لیستی از تاپیک هایی که بعهده وی است و هنوز در جریان بوده و جمع بندی نشده را در اختیار داشته باشد. در هر صورت من مشتاقانه طالب ادامه بحث هستم.
با تشکر
با سلام
چالشگر;787002 نوشت:
در پاسخ به اين سوال شما ( سوالتان را با تعبير :فلسفه ايجاد ستارگان ،تصحيح ميكنم ) بايد گفت اگر از سود دهي ستارگان به زمينيان بگذريم و آيات :
وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(انعام/97)
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ(صافات/6)
را در اين خصوص به انتفاع اهل زمين محدود كنيم
علاوه بر آيه 29 سوره مباركه شوري كه از وجود جنبندگاني در آسمانها خبر ميدهد : وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ
و از نشانههاى [قدرت] اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از [انواع] جنبنده در ميان آن دو پراكنده است و او هرگاه بخواهد بر گردآوردن آنان تواناست
علاوه بر آيه فوق و آياتي ازاين دست ،بايد گفت صفت فياضيت خداوند متعال مانع از اين است كه آنچه استعداد وجود را دارد از فيض وجود محروم نمايد.
خداوند در قرآن مي فرمايد : قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى(طه/50) گفت پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه درخور اوست داده سپس آن را هدايت فرموده است
سخن ازخلقت "كل شيء" و هدايت آن در راستاي كمالش است .
پس در پاسخ سوال شما 4 مورد مطرح است :
1- زينت آسمان دنيا
2- وسيله راهيابي براي زمينيان در دريا و خشكي
3- محل زندگي برخي جنبندگان ( هر چند فعلا كشف نشده اند )
4- فياضيت مطلق خداوند متعال
كافي از منظر شما يعني چه ؟ يعني چقدر ؟شما (منظور از شما انسان قرن حاضر با معلومات اندك و مجهولات بسيار و متعلق به زماني كه علوم در توسعه ي بسيار و رو به رشد خود به تعبير روايات تنها2 حرف از 27حرف خود را نمايان نموده است 1 )چه مقدار پرداختن به آسمانها و كهكشانها و ستارگان را كافي ميدانيد ؟ از نظر شما انسانهايي كه دائما از عصري به عصر ديگر مجهولاتشان به معلومات تبديل ميشود و بديهيات امروزين ما ،مجهولات بزرگ اذهان بشر هزاره قبل بوده است ، دقيقا به چه مطالبي بطور مشخص بايد در خصوص كائنات در قران پرداخته شود كه جوابگوي كفايت از منظر هر انساني را در طول تاريخ تا قيامت بنمايد (زيرا قرار است قران كتاب هدايت تا روز قيامت باشد ) ؟ تصور ميكنم با همين چند پرسش توجه شما به اين مساله جلب شده باشد كه انتظار وجود آيات خاص علمي از منظر افراد بشر با توجه به ويژگي متغيير معلومات بشردر اعصار مختلف و نيز محدوده ي بسيار بسيار متفاوت ازعلوم مختلف ،انتظار بجايي نيست نه از قرآن كريم بلكه از هر كتاب صرفا علمي ديگري هم چنين انتظاري بجا نيست مگر اينكه در محدوده ي يك علم خاص ممحض و متمركز شده باشد كه آن هم باز محدوديتهاي خاص خود را داراست كه از بحث ما خارج است .
(1)- امام صادق (عليه السلام مي فرمايند : علم ، بيست و هفت حرف است . تمام انچه انبيا آورده اند دو حرف است و مردم تا امروز بيش از ان دو حرف نمي شناسند . هنگامي که قائم ما (عليه السلام) قيام کند بيست و پنج حرف را مي آورد و بين مردم توسعه خواهد داد و به دو حرف قبلي اضافه خواهد کرد تا بيست و هفت حرف کامل شود
(بحار الانوار، ج 52، ص 336)
پس بايد انتظار و توقع و به تعبيري نوع راهيابي از آيات قرآن كريم را در باور خودمان تصحيح كنيم و بجاي توقع نزول آيات كافي(!) ببينيم خود قرآن كريم هدف از نزول اين كتاب شريف را چه چيزي بيان نموده و بسنجيم آيا در زمان ما اين اهداف از آيات شريف اين كتاب عزيز محقق شده است يا خير . اين توقعي منطقي و منطبق با ادعاي خود قرآن كريم است :خداوند در موارد بسياري قرآن را كتاب هدايت ناميده است بايد به دنبال اين بود كه آيا اين هدايت در عصر ما از مطالعه ي آيات شريف قرآن عزيز محقق مي شود يا خير ؟تقريبا عادت مالوف و مشهوراين است كه در تلاوت قرآن كريم براي دريافت هدايت به دنبال آنچيزي هستيم كه در ذهنمان شكل ميگيرد تا ببينيم آيا قرآن به اين مورد پرداخته است آنهم دقيقا به شكلي كه در ذهن و به تعبيري در توقع من است ؟اما بنظر مي رسد روايت هدايت گري قرآن را از همان قرآن بايد جست . توجه داشته باشيد كه يكي ازسوالات شما مشخصا اين بود:" در قرآن کریم به این بخش مهم از آفرینش اشاره کافی نشده؟"اماوقتي برخي كاربران آيات مرتبطي را مطرح كردند مانند : وَالسَّمَاء بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ(ذاريات/47) ما آسمان را با قدرت بنا كرديم و همواره آنرا وسعت ميبخشيم! يا .... شما در پاسخ فرموديد سوالتان اين است كه دلايل وجود اينهمه ستارگان چيست .البته اين هم سوالي است و بايد پاسخ داده شود-كه در پستهاي قبل پاسخ ارائه شد - اما لطفا به آياتي كه مرتبط با پاسخ سوالات ديگر شماست هم عنايت بفرماييد .
يك نكته ي مهم را اجازه بفرماييد بيان كنم و آن اينكه تخصص ما در اين سايت در موضوعات فيزيك و نجوم و رياضي و پزشكي و ... نيست و منطقا نبايد وارد حوزه هايي شويم كه ازآنها اطلاع كافي يا تخصصي درآن زمينه نداريم و به بهانه ي دفاع از قرآن كريم، موجبات خدشه ي به اين كتاب عزيز را فراهم آوريم . بله بنده هم به آياتي از اين قبيل برخورد كرده ام:
فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ * الْجَوَارِ الْكُنَّسِ(تكوير/15و16)
پس سوگند مى خورم به اختران باز گردنده* سيارگان پنهان رونده
و حتي مطالب علمي مرتبط بااين آيات و سياه چاله ها را كه در سايتها و منابع اينترنتي وجود دارد مطالعه كرده ام ازقبيل اينكه سياه چاله ها :
1) ستارگاني در حال حرکت هستند. (همان گونه كه علم مي گويد)
2) پنهان هستند. (و حتي نور نيز نمي تواند از آن ها عبور كند)
3) جارو کننده هستند. (همه چيز را مي بلعند)
و اينكه ستارگان ذكر شده در آيات 15 و 16 سوره مباركه تكوير داراي چنين ويژگيهايي هستند [با اين اختلاف كه در منابعي ديگر "الكنس " را به معناي ستارگاني كه جارو ميكنند (يعني چيزها را جذب ميكنند) گرفته اند]لذا با اين برداشت اخير به راحتي ستارگان آيات 15 و 16 سوره مباركه تكوير مي تواند همان سياه چاله ها باشد .
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى(نجم/1)
سوگند به ستاره هنگامي كه افول ميكند.
[ يعني به كجا افول ميكند ؟ اساسا ستارگان هنگام افول چه مي شوند و در چه موقعيتي قرار ميگيرند ؟ ايا بر طبق علم ستاره شناسي به درون سياه چاله ها نمي افتند؟]
وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ
سوگند به آسمان و كوبنده شب
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ
و تو نميداني كوبنده شب چيست؟!
النَّجْمُ الثَّاقِبُ
همان ستاره درخشان و شكافنده تاريكيها.
كه به ستارگاني مرتبط شده اند كه امروزه با صداي كوبش و توسط امواج راديويي شناسايي شده اند .كه همه و همه دلالت بر بخش نامرئي ستارگان دارند .
و بسياري از آيات ديگر در خصوص كهكشانها و ستارگان است كه شايد از قلم شما در مطالعه آيات افتاده باشند كه آنها را كافي نمي دانيد . اما همانطور كه عرض كردم اين مطالعات بنده فراتر از اطلاعات عمومي موجود در اين خصوص نيست هر چند براي شما يا برخي ديگر تازگي داشته باشد .اينگونه تحقيقات بويژه زماني كه قرار است در حوزه ي آيات قرآني باشد بايد بسيار با حزم و دقت صورت گيرد .غرض اينكه آيات قرآني خالي از پرداختن به مسائل كيهاني روز بنظر نمي رسد .
بهر حال من مطالعات خودم در خصوص اين آيات را مطالعاتي تام و بي نقص در حوزه ي ستاره و كيهان شناسي آيات نمي دانم زيرا مطالعه ي تخصصي در اين زمينه نيازمند اطلاعات دقيقتر و تخصصي تري است .تصور من اينست كه احتمالا محققاني چون آيت الله مرتضي رضوي با توجه به سابقه تدريس و تحقيق خود بايد اطلاعات صحيحتري داشته باشند و دست كم ،حاصل تحقيق ايشان ( كتاب تبيين جهان و انسان ) ارزش نگاهي اجمالي را دارد لذا خود بنده هم كتاب ايشان را از لينكي كه جناب jostojoogarhaqiqat ارائه دادند دانلود كرده و مشغول مطالعه شدم . شما مختاريد كه به اينگونه منابع مراجعه كنيد يا نه و فقط مايل به بحث در خصوص كيهان شناسي آيات در سايتهاي مختلف و من جمله سايت ما باشيد و شايد هر دو ، اما اطلاعات بنده در خصوص كيهان شناسي آيات از آنچه در اين پستها بيان شد بيشتر نيست ،هر چند معتقدم با همين مختصر استناد به آيات پاسخ سه سوال مطرح شده شما داده شد اما اين بدان معنا نيست كه كيهان شناسي قرآن كريم به اين مقال ختم شود .
با عرض سلام و ادب حضور کارشناس محترم جناب هدی
از پاسخ مبسوط شما متشکرم. همانطور که شما هم اشاره فرموده اید در آیات مختلفی از قرآن به صورت مستقیم و غیر مستقیم مطالبی در خصوص ستارگان بیان شده است که مشخصا شما به آیاتی در این خصوص اشاره فرمودید. اگر آیاتی را که اشاره فرموده اید دسته بندی کنیم یکی ار دسته بندی های ممکن چنین خواهد بود:
1) آیاتی که دلیل آفرینش ستارگان را بیان می کنند:
- وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(انعام/97)
- إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ(صافات/6)
2) آیاتی که قدرت خداوند را بیان می کنند:
وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ
وَالسَّمَاء بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ(ذاريات/47)
3) آیاتی که خداوند به آنها قسم یاد می کند:
فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ * الْجَوَارِ الْكُنَّسِ(تكوير/15و16)
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى(نجم/1)
وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ- وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ- النَّجْمُ الثَّاقِبُ
4) آیاتی که خبری از آینده دارند:
اذاالشمس کورت- و اذاالنجوم انکدرت
در ارتباط با گروه 2 ، 3 و 4 خداوند در آیات متفاوتی که صرفا در خصوص ستارگان نیز نمی باشد، قسم یاد کرده، قدرت خود را بیان داشته و یا از آینده خبر داده است. همانطور که قسم خوردن به طین و زیتون ویا معرفی کردن کیفیت خلقت شتر دلیل خلقت آنها نیست، هیجکدام از این آیات نیز دلیلی بر خلقت ستارگان نیست و بنا بر این از حیطه سوال بنده خارج است. تنها ایاتی که دلیلی بر خلقت ستارگان می باشد همان آیاتی است که می فرماید ستارگان را برای راهنمایی در شب و زینت آسمان دنیا آفریده ایم. سوال من از همین جا نشئت می گیرد. شاید لازم باشد بعنوان مقدمه ای بر این سوال بپرسم آیا دسته بندی ای در قرآن برای ستارگان انجام شده است یا نه؟ اگر دسته بندی ای انجام شده باشد، میتواند پاسخ من آنجا باشد و ممنون می شوم این دسته بندی را بفرمایید ولی اگر دسته بندی ای انجام نشده باشد این سوال مطرح میشود که چگونه خداوند بیان داشته که (تمام) ستارگان، چه آنهایی که با چشم غیر مسلح دیده می شوند و چه آنهایی که دیده نمی شوند برای زینت آسمان دنیا و هدایت در شب می باشند؟
امیدوارم توانسته باشم منظورم را بیان کرده باشم.
با تشکر
با سلام
چالشگر;793794 نوشت:
چالشگر;793794 نوشت:
چالشگر;776664 نوشت: پس اين ادعا كه از حيطه سوال شما خارج است ادعاي منصفانه و مطابق با واقعي نيست .
چالشگر;793794 نوشت: بيان قرآن كريم در مسائل و حتي در تعليل موارد و مطالب ، يكنواخت و با استفاده از فرمول و اسلوب يكنواختي صورت نميگيرد و اين امر هم علل مختلفي دارد كه در هر موردي در جاي خود قابل بررسي است . آيه 29 شوري يكي از همين تعليل هايي مي تواند باشد كه با اسلوب يكنواخت مورد انتظار شما صورت نگرفته است . لطفا مجددا پرسشهاي خودتان را بخوانيد و بعد به پاسخها توجه بفرماييد تا از طولاني شدن بحث جلوگيري شود ،پاسخها دقيقا در راستاي سوالات شما ارائه شده است .
جناب چالشگر متاسفانه ظاهرا شما پاسخ هاي بنده به پرسشهايتان را فقط خوانده ايد اما به توضيحات ارائه شده توجهي نفرموديد . در پستهاي قبلي عرض شد كه عادت مالوف و مشهوراين است كه در تلاوت قرآن كريم براي دريافت هدايت به دنبال آنچيزي هستيم كه در ذهنمان شكل ميگيرد تا ببينيم آيا قرآن به اين مورد پرداخته است آنهم دقيقا به شكلي كه در ذهن و به تعبيري در توقع من است ؟و عرض شد كه با ديدگاهمان را در اين زمينه تصحيح كنيم و اگر بدنبال هدايتگري قرآن كريم هستيم آنرا به شكلي كه خود قرآن كريم مطرح نموده بيابيم .
نه قرآن كريم و فرستاده ي بزرگ آن كه هيچ نويسنده اي ازبشر هم كتابش را بر اساس چينش ذهني من و شما تنظيم نميكند . واقعا من از پاسخ شما و عبارات بكار رفته در آن تعجب كردم ؛تبيين مطالب و معارف - از هر نوع و جنسي- در قرآن با آنچه شما در ذهن داريد بسيار متفاوت است . اساسا دسته بندي ذهني شما بر اساس معلومات اندك و مجهولات بسيار ذهن و زمان شما شكل گرفته است .
به همين دليل عرض ميكنم كه پاسخ ها را فقط خوانده ايد . شما حتي به ارتباط پاسخ با ظاهر پرسش خودتان هم توجهي نداشته ايد . جناب چالشگر!آن سوگندهاي قرآني را بنده در پاسخ سوال شما از دليل خلقت ستارگان قرار نداده ام ، نقل قول پرسش شما در پست شماره 87 موجود است ، آن سوگندهاي قرآني به ستارگان در پاسخ اين پرسش شما قرار داده شده است :
با عرض سلام حضور جناب هدی
یکی دو روزی به دلیل مشغله کاری گرفتار هستم. در اولین فرصت ادامه میدهم.
با تشکر
درست می فرمایید. اتفاقا مقدمه سوالم را برای همین طرح کردم که بتوانم مقصودم را بهتر بیان کنم. ما انسان ها و کره زمین وحتی اقمار، سیارات و ستارگانی که با چشم دیده می شوند، تنها بخش ناچیزی از جهان را تشکیل می دهیم و به همین دلیل انسان امروزی اسرار آفرینش و سر منشاء هستی را بیش از آنکه در زمین جستجو کند، در آسمان جستجو می کند، او سر منشاء هستی را زمین نمی بیند و زمین را بخشی ناچیز از فرایندی عظیم که به ایجاد جهان منجر شده میداند و به دنبال دلایل وجودی این جهان اصطلاحا بی انتها است. این نشان می دهد تا چه حد شناخت کائنات برای انسان مهم است.
در این شرایط آنچه در قرآن کریم در رابطه با آفرینش ستارگان، کهکشان ها و.... به آن اشاره شده ظاهرا تنها آیات معدودی است که کم و بیش شما به آن اشاره فرموده اید.
سوال:
- چرا در قرآن کریم به این بخش مهم از آفرینش اشاره کافی نشده؟
- چرا فقط از بخش مرئی ستارگان صحبت به میان آمده است؟
با تشکر
پاسخ:
سلام علیکم
در این پست به سوال اول شما پاسخ می دهم یعنی این که « چرا در قرآن کریم به این بخش مهم از آفرینش اشاره کافی نشده؟»
اولاً باید توجه داشته باشیم که قرآن کتاب هدایت و تربیت است ، نه اينكه قرآن يك دائرة المعارف بزرگ باشد كه تمام جزئيات علوم رياضى و جغرافيايى و شيمى و فيزيك و گياه شناسى و کیهان شناسی و مانند آن در آن آمده باشد، هر چند قرآن يك دعوت كلى به كسب همه علوم و دانشها كرده كه تمام دانشهاى ياد شده و غير آن در اين دعوت كلى جمع است، به علاوه گاهگاهى به تناسب بحثهاى توحيدى و تربيتى، پرده از روى قسمتهاى حساسى از علوم و دانشها برداشته است، ولى با اين حال آنچه قرآن به خاطر آن نازل شده و هدف اصلى و نهايى قرآن را تشكيل مىدهد، همان مساله انسان سازى است، و در اين زمينه چيزى را فروگذار نكرده است.(1)
ثانیاً: این طور نیست که در قرآن به این بخش مهم آفرینش اشاره کافی نشده باشد ، هر چند که به نظر ما اشاره به چنین مواردی در حدی که برای هدایت انسان نیاز است لازم است نه بیشتر ، اما در هر صورت به برخی از آیات قرآن که به این مسائل پرداخته می پردازیم و در این صورت خواهیم دید که توجه قرآن به این امور کم هم نیست: البته بنا نداریم به طور مفصل وارد بحث از تفسیر این آیات بشویم و گاهی به اشارات تفسیری گذرا اکتفا می کینم.
فصلت 11 : ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَ هِيَ دُخَانٌ «سپس آهنگ [آفرينش] آسمان كرد، و آن دودى بود.»
انبیا 30 : أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَ فَلاَ يُؤْمِنُونَ «آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم، و هر چيز زندهاى را از آب پديد آورديم؟ آيا [باز هم] ايمان نمىآورند؟»
دسته اول آیات
اعراف/ 54 و نيز يونس/ 3 و هود/ 7 و حديد/ 4«انّ ربكم اللّه الذى خلق السموات و الارض فى ستة ايام» «در حقيقت پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد.»
دسته دوم آیات:
سجده/ 4 و نيز سوره فرقان/ 59 و سوره ق/ 38 « اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ » «خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه بين آنهاست را در شش روز آفريد.»
دسته سوم آیات:
فصلت 9 تا 12 : قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَاداً ذٰلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿9﴾
وَ جَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَ بَارَكَ فِيهَا وَ قَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ ﴿10﴾
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَ هِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ ﴿11﴾
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَ حِفْظاً ذٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿12﴾
«بگو: آيا شماييد كه واقعاً به آن كسى كه زمين را در دو هنگام آفريد، كفر مىورزيد و براى او همتايانى قرار مىدهيد؟ اين است پرورردگار جهانيان. و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد و مواد خوراكى آن را در چهار روز اندازهگيرى كرد [كه] براى خواهندگان، درست [و متناسب با نيازهايشان] است. سپس آهنگ [آفرينش] آسمان كرد، و آن بخارى بود. پس به آن و به زمين فرمود: «خواه يا ناخواه بياييد.» آن دو گفتند: «فرمانپذير آمديم.» پس آنها را [به صورت] هفت آسمان، در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمان كار [مربوط به] آن را وحى فرمود، و
آسمان [اين] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك] نگاه داشتيم؛ اين است اندازهگيرى آن نيرومند دانا.»
نازعات 27 تا 33 :
أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا ﴿27﴾
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ﴿28﴾
وَ أَغْطَشَ لَيْلَهَا وَ أَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿29﴾
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذٰلِكَ دَحَاهَا ﴿30﴾
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَ مَرْعَاهَا ﴿31﴾
وَ الْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﴿32﴾
مَتَاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعَامِكُمْ ﴿33﴾
«آيا زنده شدن شما [بعد از مرگ] مهمتر است يا آفرينش آسمان؟ خداوند آن را بنا كرد و بر افراشت و منظم ساخت، شب آن را تاريك و روز آن را آشكار ساخت، و زمين را بعد از آن گسترد، آبهاى درونى آن و گياهان و چراگاههاى آن را خارج نمود، و كوهها را بعد از آن پا بر جا ساخت، تا وسيله زندگى براى شما و چهار پايانتان فراهم گردد.»
انشاء ا... ادامه مطلب در پست بعدی خواهد آمد.
ادامه مطلب از پست قبل:
3- توضیح قرآن درباره گسترش جهان
به نظر برخی مفسران از برخی آیات قرآن دور شدن اجرام آسمانی از هم و گسترش جهان استنباط می شود که مهمترین آن ها آیه زیر است:
ذاریات 47 : وَ السَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ «و ما آسمان را با قدرت بنا كرديم و همواره آن را گسترش مىبخشيم.»
آیت ا... مکارم شیرازی در تفسیر این آیه چنین می نویسد: «با توجه به مسأله آفرينش آسمانها در جمله قبل و با توجه به كشفيات اخير دانشمندان در مسأله «گسترش جهان» كه از طريق مشاهدات حسى نيز تأييد شده است معنى لطيفترى براى آيه مىتوان يافت و آن اينكه خداوند
آسمانها را آفريده و دائماً گسترش مىدهد ... يعنى ستارگانى كه در يك كهكشان قرار دارند به سرعت از مركز كهكشان دور مىشوند. (2)
4- توضیح قرآن درباره نیروی جاذبه بین اجرام آسمانی
به نظر برخی مفسران ، بعضی از آیات قرآن دلالت بر نیروی جاذبه بین اجرام آسمانی دارد
رعد 2 : «اللّه الذى رفع السموات بغير عمد ترونها» «خدا [همان] كسى است كه آسمانها رابدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت.»
لقمان 10 :خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا «آسمانها را بى هيچ ستونى كه آن را ببينيد خلق كرد.» و برخی آیات دیگر
آية اللّه مكارم شيرازى در تفسیر آیه اول به نكات علمى آيه اشاره مىكند و آن را يكى از معجزات علمى قرآن مجيد مىداند. و پس از ذكر دو تفسير براى آيه و ترجيح تفسيرى كه «ترونها» را صفت «عمد» مىداند، مىنويسند:
«مقيد ساختن آن (عمد) به «ترونها» دليل بر اين است كه آسمان ستونهاى مرئى ندارد مفهوم اين سخن آن است كه ستونهايى دارد امّا قابل رؤيت نيست ... اين تعبير لطيفى است به قانون جاذبه و دافعه كه همچون ستونى بسيار نيرومند امّا نامرئى كرات آسمانى را در جاى خود نگه داشته.»
و سپس به حديثى از امام رضا عليه السلام استشهاد مى كند كه: حسين بن خالد مىگويد از امام رضا عليه السلام پرسيديم:
اينكه خداوند فرموده: «و السماء ذات الحبك» «سوگند به آسمان كه داراى راههاست» يعنى چه؟
فرمود: اين آسمان راههائى به سوى زمين دارد.
حسين بن خالد مىگويد: عرض كردم چگونه مىتواند راه ارتباطى با زمين داشته باشد در حالى كه خداوند مىفرمايد: آسمانها، بى ستون است.
امام فرمود: «سبحان اللّه، اليس اللّه يقول بغير عمد ترونها؟ قلت بلى، فقال ثم عمد و لكن لا ترونها.»
«عجيب است آيا خداوند نمى فرمايد: بدون ستونى كه قابل مشاهده باشد؟
من عرض كردم: آرى. فرمود پس ستونهاهايى هست لكن شما نمىبينيد.»(3)
انشاء ا... ادامه دارد
ادامه از پست قبل:
5- نظر قرآن درباره حرکت های خورشید
یس 37 و 38 : «و آية لهم الليل نسلخ منه النهار فاذا هم مظلمون و الشمس تجرى لمستقرٍ لها ذلك تقدير العزيز العليم» «و نشانهاى [ديگر] براى آنها شب است كه روز را [مانند پوست] از آن بر مىكنيم و بناگاه آنان در تاريكى فرو مىروند و خورشيد به [سوى] قرارگاه ويژه خود روان است. تقدير آن عزيز دانا اين است.»
یس 40 : لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لاَ اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ «نه خورشيد را سزد كه به ما رسد، و نه شب به روز پيشى جويد و هر كدام در سپهرى شناورند.»
انبیا 33 وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ «و اوست آن كسى كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده است. هر كدام از اين دو در مدارى [معين] شناورند.»
رعد/ 2- فاطر/ 3 وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى «و خورشيد و ماه را رام گردانيد؛ هر كدام براى مدتى معين به سير خود ادامه مىدهند.»
ابراهیم 33: وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَار «و خداوند خورشيد و ماه را در حالى كه هر دو در حال حركت هستند به نفع شما مقهور و مسخّر گردانيد.»
الف - حرکت طولی (انتقالی خورشید)
آیت ا... مکارم در تفسیر آیه 38 سوره یس چنین می نویسد : «آخرين و جديدترين تفسير براى آيه فوق همان است كه اخيراً دانشمندان كشف كردهاند و آن حركت خورشيد با مجموعه منظومه شمسى در وسط كهكشان ما به سوى يك سمت معين و ستاره دور دستى مىباشد كه آن را ستاره «وِگا» ناميدهاند، «2» و در جاى ديگر «جريان» را اشاره به حركت طولى مىداند (4)
ب- حركت انتقالى خورشيد همراه با كهكشان: (حركت دورانى).
ایشان در تفسیر آیه 40 سوره یس چنین می نگارد : منظور از شناور بودن خورشيد در فلك خود حركت آن همراه با منظومه شمسى و همراه با كهكشان كه ما در آن قرار داريم مىباشد چه اينكه امروزه ثابت شده است كه منظومه شمسى ما جزئى از كهكشان عظيمى است كه به دور خود در حال گردش است.
و در پايان اين آيه «فى فلك يسبحون» را اشاره به حركت دورانى خورشيد مىدانند (5)
ج- ادامه حيات خورشيد تا زمان معين:
استاد حسین نوری در مورد آيه «كل يجرى لاجلٍ مسمّى»(رعد 2)
«هر يك از خورشيد و ماه تا زمان معينى به گردش خود ادامه مىدهند» مىنويسند:
«ظاهراً مقصود از اينكه خورشيد و ماه تا زمان معينى به گردش خود ادامه مىدهند اين است كه زمانى فراخواهد رسيد كه اين چراغهاى آسمانى خاموش گردد و آن روز قيامت است.» (6)
در مورد حرکت های خورشید و نیز سایر آیات قرآن که درباره ستارگان است ، مطالب بیشتری وجود دارد که به جهت اختصار از ذکر آن ها خودداری می شود . در صورت تمایل می توانید به کتاب های «اعجازها و شگفتی های علمی قرآن» و «پژوهشی در اعجاز علمی قرآن» تالیف حجه الاسلام و المسلمین دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی رجوع کنید.
پی نوشت ها
وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ(انعام/97)
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ(صافات/6)
را در اين خصوص به انتفاع اهل زمين محدود كنيم
علاوه بر آيه 29 سوره مباركه شوري كه از وجود جنبندگاني در آسمانها خبر ميدهد : وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ
و از نشانههاى [قدرت] اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از [انواع] جنبنده در ميان آن دو پراكنده است و او هرگاه بخواهد بر گردآوردن آنان تواناست
علاوه بر آيه فوق و آياتي ازاين دست ،بايد گفت صفت فياضيت خداوند متعال مانع از اين است كه آنچه استعداد وجود را دارد از فيض وجود محروم نمايد.
خداوند در قرآن مي فرمايد : قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى(طه/50) گفت پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه درخور اوست داده سپس آن را هدايت فرموده است
سخن ازخلقت "كل شيء" و هدايت آن در راستاي كمالش است .
پس در پاسخ سوال شما 4 مورد مطرح است :
1- زينت آسمان دنيا
2- وسيله راهيابي براي زمينيان در دريا و خشكي
3- محل زندگي برخي جنبندگان ( هر چند فعلا كشف نشده اند )
4- فياضيت مطلق خداوند متعال
فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ * الْجَوَارِ الْكُنَّسِ(تكوير/15و16)
پس سوگند مى خورم به اختران باز گردنده* سيارگان پنهان رونده
از طرفی سیاه چاله ها را ستارگانی با این ویژگی ها معرفی میکنند :
1) ستارگاني در حال حرکت هستند. (همان گونه كه علم مي گويد)
2) پنهان هستند. (و حتي نور نيز نمي تواند از آن ها عبور كند)
3) جارو کننده هستند. (همه چيز را مي بلعند)
و اينكه ستارگان ذكر شده در آيات 15 و 16 سوره مباركه تكوير داراي چنين ويژگيهايي هستند [با اين اختلاف كه در منابعي ديگر "الكنس " را به معناي ستارگاني كه جارو ميكنند (يعني چيزها را جذب ميكنند) (1)گرفته اند]لذا با اين برداشت اخير به راحتي ستارگان آيات 15 و 16 سوره مباركه تكوير مي تواند همان سياه چاله ها باشد .یا در آیات ابتدایی سوره نجم می خوانیم :
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى(نجم/1)
سوگند به ستاره هنگامي كه افول ميكند.
[ يعني به كجا افول ميكند ؟ اساسا ستارگان هنگام افول چه مي شوند و در چه موقعيتي قرار ميگيرند ؟ ايا بر طبق علم ستاره شناسي به درون سياه چاله ها نمي افتند؟]