عـاشقانه هایی از جنــس خدا

تب‌های اولیه

207 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

خدا کند یک اتفاق خوب بیـفتد وسط زندگیمان
آری همینجا
وسط بی حوصلگی های روزانه مان ،
نگرانی های شبانه مان ،
وسط زخم های دلمان ...
آنجا که زندگی را هیچوقت زندگی نکردیم ...

یک اتفاق خوب بیفتد
که خاطرات سالها جنگیدن و خواستن و نرسیدن از یادمان برود…

آنگونه که یک اتفاق خوب
همین الان ؛
همین ساعت ؛
همین حالا ؛
از پشت کوه های صبرمان طلوع کند و
غروب همه غصه هایمان باشد
طلوعی که غروبش همیشه خیر است…

خدایا
کمی
"پایان خوش"
می خواهم
برای این روزهایم

[="Navy"]

❤️خدای من!
ازهیاهوی دنیا خسته ام
مرا بازیچه ی خود کرده
گناه را برایم زیبا
بد را خوب
وخوبی را زشت...
پناه میبرم به تو
دستهایم خالیسٺ ...
یاورم باشܓ✿

[/]

خدایا خسته ام از بد بودن هایم
خسته ام از تظاهر به خوب بودن هایی که نیستم
از آفرینش آسمان ها و هستی و زمین که سخت تر نیست،
خوبم کن، فقط همین.

[="DarkRed"]

[=lucida grande]پروردگارا

[=lucida grande]

[=lucida grande]
پناهم باش تا مظلوم روزگار نباشم!


[=lucida grande]
رهایم نکن تا اسیر دست روزگار نگردم!


[=lucida grande]
یاورم باش تا محتاج روزگار نباشم!


[=lucida grande]
بال وپرم باش تا که مصلوب این روزگار نگردم!


همدمم باش تا که تنهای روزگارنباشم!

کنارم بمان تا که بی کس روزگار نگردم!

مهربانم بمان،تا به دنبال روزگارنامهربان نباشم!

عاشقم بمان تا عاشق این روزگار پست وبی حیا نگردم

وخدایم باش تا بنده این روزگار نباشم!


[="DarkRed"]

[=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود .
دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید ؛کسی تا آخر هوایم را دارد....
رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده
یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،
مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ...
برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ...!
قبول دارم آفت زده ام و خیلی وقت است که گُل نمیدهم ...
اما خیالم راحت است که مراقبم هستی...
گیرم چند روزی را آبم ندهی،
بگذاری جایی پرت و دور از نور تا آفتم کشته شود..!
گاهی روزهایم سخت میگذرند ، خیییلی سخت...
اما به رَبّ که فکر میکنم خیالم راحت میشود ....
[/]

[="DarkRed"] ای مومنین و مومنات!!!
حتی با یک صلوات هم می شود دل را امام زمانی کرد.
آقا حتی به یک صلوات از جانب ما توجه دارد،آن هم بیشترین توجه.
اصلا با حضور قلب هم لازم نیست.
اگر فقط به خاطر یاد امام زمان(عج) یک صلوات بفرستید،
آقا به دلتان سر می زنند و دلتان را می لرزانند،ما غافل هستیم از
معنویات و دقیقا معنویات را درک نمی کنیم، اگر بدانیم که حتی
در یک صلوات چه ها نهفته است،حتی یک لحظه هم غافل نمی شویم و
تا فرصت پیدا می کنیم صلوات می فرستیم.
به یاد مولایمان امام زمان(عج)،هرکس این متن را خواند
سه صلوات به پیشگاه مولایمان بفرستد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم،
اللهم صل علی مولانا صاحب الزمان
[/]

[="DarkRed"]صدای ما رو

از پشت شیشه ی مانیتور می شنوید...

مانیتوری که الان ، خیلیا پشتش بغض دارن

مانیتوری که الان ، خیلیا دستشون

زیر چونشونه

در ضمن ،

پشت همین مانیتور هم خیلیا دلشون گرفته منم امشب خیلی دلم گرفته...از خودم دلم گرفته
دلم واسه خودم میسوزه

[/]

[="DarkRed"]
شیخ رجبعلی تاکید می فرمود:
شبی یک ساعت دعا بخوانید.اگر حالِ دعا نداشتید،باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید.
و می فرمود:
در بیداری سحر و ثلث آخر شب ،آثار عجیبی است.هر چیزی را که از خدا بخواهی،
از گداییِ سحر ها می توان حاصل نمود.از گدایی سحر ها کوتاهی نکنید که هر چه هست ،
در آن است.
عاشق،خواب ندارد و جز وصال محبوب ،چیزی نمی خواهد.
وقت ملاقات و رسیدن به وصال ،هنگام سحر است.
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یُمنِ دعای شب و وِرد سحری بود

وصال توست که تنها نیاز تشنه گانِ در راهت است...
گوارا کن وجودمان را با قطره قطره محبت خودت یا مُونِسی

[/]

[="DarkRed"]وضو که می گیری با لب خندان سر جانماز بنشین،
نگو من گناهکارم.
اگر اخم ها را در هم بکشی ملائکه می ترسند، آن ها لطیفند.
بدون اینکه غضبناک و پکر باشی لباس تمیز و قشنگ بپوش،
دم آینه خودت را نگاه کن و سرجانماز بنشین.
قشنگ وقتی بدنت آرام گرفت و کِیفت به راه افتاد، بلند شو و بگو الله اکبر.
برای نماز عجله نداشته باش، یکی دو دقیقه بنشین تا آماده شوی.

اذان و اقامه هم برای آمادگی ست.
می دانی که اگر اذان بگویید دو صف از ملائکه پشت سرت می ایستند؟
این یعنی بهجت و سرور و خوشحالی.
اگر اقامه هم بگویید سه صف از ملائکه پشت سر شما می ایستند.
نفرمود صفش چقدر است. فرمود: ملائکه پشت سرتان اقتدا می کنند
و با شما نماز می خوانند.
کسی که ملائکه پشت سرش باشند چقدر نمازش زیباست.
می دانم سخت است، گرفتاری های طبیعت افکارمان را می گیرد
و آن موقع متوجه نیستیم اما هروقت حالت خوب شد سرجانماز نگاه کن
عطای خدا را در حق خودت ببین. بگذار طلبکاری ها از خدا کم شود،
آن وقت است که آدم سبک می شود.

[/]

[=georgia]سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام( ضحی 1-2) [=georgia] افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارمو راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی (یس 30) و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی (انعام 4) و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیا 87) و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 24) و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73) [=georgia] پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی( احزاب 10) تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن ( توبه 118) [=georgia] وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می‌مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی ( انعام 63-64) این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده‌ای(اسرا 83) آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3) غیر از من که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف(59 پس کجا می روی؟ ( تکویر 28) [=georgia] پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50) چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟(انفطار 6) مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود ( روم 48) [=georgia]من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام 60) من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می‌دهم (قریش 3) برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم (فجر 28- 29)تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم ...( مائده54)




[="DarkRed"][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر کسی نگران رسیدن بلایی باشد و پیش از رسیدن آن دعا کند خداوند هرگز آن بلا را به او نرساند
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif](امام صادق علیه السلام)

خداي چاره ساز
الهى ! ما همه بيچاره ايم و تنها تو چاره اى ، و ما هم هيچ كاره ايم و تنها تو كاره اى .

خداے مــن

امروزم بوي آرامش مي دهد…!
سپردن همه چيز به دستان گرم خدا…
باراني که نم نم گونه هايت را ببوسد…
قدم زدن کنار کساني که دوستشان داري…
ديدن دنيايي که خورشيدش هر صبح به تو سلام بدهد
ستاره هايش که به تو چشمک بزنند
و بگويند ؛
خودت را براي فرداي بهتر آماده کن…
و مهم تر از همه،خدايي که هر روز حالت را از تو مي پرسد…

من امروز زيباتر از هر روز نفس مي کشم…!
زيباتر از هميشه مي بينم…!
من امروز بهتر از هميشه زندگي مي کنم!
من احساسم را،
امروزم و خدايم را بيش از همه دوست دارم..

همیشه که نباید حرف زد

هیس گاهی در گوشه ای آرام بگیر

خدا تمام حرفهای ناگفته ای تو را میداند

با بغض به سراغش برو

مطمئن باش ...

إلهی،
از پای تا فرقم،
در
نور تو غرقم....
✨✨
یانورَالسموات والأرض،أنعَمْتَ فَزِدْ!

[="Navy"]حضرت علّامه حسن زاده آملی:

ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ " ﻋـﺎﺑـﺪ" ﺑﺎﺷﯽ ،
" ﻋـَﺒﺪ " ﺑـﺎﺵ !

ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﻗﺮﯾﺐ ﺑﻪ ۶۰۰۰ ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ ،
ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷﺪ ، ﺍﻣﺎ " ﻋـَﺒـﺪ " ﻧـﺸﺪ ...

ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ ﺳـﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻧـﺪﺍﺭﺩ ؛

ﻋـَﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ :
ﺑﺒـﯿﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﭼﻪ میخواهد، ﻧﻪ ﺩﻟﺖ.[/]

ماه من غصه چرا ؟!!
آسمان را بنگر
که هنوز
بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد

یا زمینی را
که دلش از سردی شب های خزان
نه شکست و نه گرفت
بلکه از عاطفه لبریز شد و
نفسی از سر امید کشید
و در آغازِ بهار
دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت
تا بگوید که هنوز
پُر امنیتِ احساس خداست

ماه من ، غصه چرا ؟!
تو مرا داری و من هر شب و روز
آرزویم ، همه خوشبختی توست


ماه من! دل به غم دادن و از یأس سخن ها گفتن
کار آنهایی نیست
که خدا را دارند …

ماه من!
غم و اندوه اگر هم روزی
مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات
از لب پنجره عشق زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود
که خدا هست ، خدا هست هنوز

او همانی است که در تارترین لحظه شب ، راه نورانی امید
نشانم میداد …
او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد
همه زندگی ام ، غرق شادی باشد …

ماه من! غصه اگر هست ، بگو تا باشد
معنی خوشبختی ، بودن اندوه است …
این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه ، میوه یک باغــند
همه را با هم و با عشق بچیین
ولی از یاد مبر ،
پشت هر کوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند
که خدا هست ، خدا هست
خدا هست هنوز ...

شعر : استاد قیصر امین پور

الهی نام تو ما را جواز، مهر تو ما را
جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان.
الهی ضعیفان را پناهی. قاصدان را بر سر راهی. مومنان را گواهی. چه عزیز است آن کس که تو خواهی...
الهی در جلال رحمانی، در کمال سبحانی، نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی، نه کس به تو ماند و نه به کسی مانی. پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی.

#خواجه_عبدالله_انصاری

چه خود ساخته هایی که مرا سوخت

الهی از بخت خود چون پرهیزم و از بودنی کجا گریزم؟ و نا چاره را چه آمیزم و در هامون کجا گریزم ـ

الهی ار تو فضل کنی از دیگران چه داد و چه بیداد ور تو عدل کنی پس فضل دیگران چون باد ـ

الهی گفت تو راحت دل است و دیدار تو زندگانی جان زبان بیاد تو ناز دو دل به مهر و جان بعیان ـ

الهی بهر صفت که هستم بر خواست تو موقوفــم ـ بهر نام که مرا خوانند به بندگی تو معروفم تا جان دارم رخت از ین کوی بر ندارم او که تو آن اویی بهشت او را بنده است او که تو در زندگانی اویی جاوی زنده است ـ

الهـــی آنچــه من از تو دیدم دوگیتی بیاراید عجب اینست که جان من از بیم داد تو دمی نیاساید ـ

#خواجه_عبدالله_انصاری

ما خود فروش و خسته ایم

از بابت کردارمان

محو وجوت میشویم

ما را ز درگاهت مران

خدایا:❤️

تو در این التهاب خرسندی
من از این افتضاح بیزارم
ناخدایا، خدای طوفانی
که تو را هم دروغ پندارم…

بی سبب مانده سایه ات بر من
چتر باران پرست، رفتنی ام
ناتنی بوده ایم، می فهمی؟!
با خدایم برادر تنی ام!

با خودم قهرم، آشتی بودم
قهری از هرچه آشتی با من
متلاطم شدی و وقت عبور
چه غرض ها که داشتی با من…

من غریقم، بیا به عمق خودت
تا ببینی کجایت افتادم
تو در این افتضاح، ملتهبی
که چرا قبل مرگ، جان دادم

همه جا را سیاه می بینم
همه جا ظلمت تو جاری شد
همه جا ظلم و ظلمت و ظلمات
عینا آنی که دوست داری شد

بس که در آرزوی کشتن نور
پرده ها را کشید، پژمردم
باغبانی که گفت: خاک تو را
در وجودم اضاف آوردم…

وصله هایی که از تفاله ی کذب
به تنم دوختی نچسبیدند
میوه هایی که کال تر هستند
میوه های رسیده را چیدند

بخشی از خاطرات بودن من
در کلام نهفته ات جاری ست
خون چکید از جنازه ی قلمت
روی نامی که تلخ و تکراری ست

من قسم خورده ام به نام عدم
که از این فتنه دست بردارم
تو از این انتشار ملتهبی
که تو را هم دروغ پندارم…

الهی نام تو ما را جواز،
مهر تو ما را
جهاز، شناخت تو ما را امان،
لطف تو ما را عیان.
الهی ضعیفان را پناهی.
قاصدان را بر سر راهی. مومنان را گواهی. چه عزیز است آن کس که تو خواهی...
الهی در جلال رحمانی،
در کمال سبحانی،
نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی، نه کس به تو ماند و نه به کسی مانی. پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی.

#خواجه_عبدالله_انصاری

خداجونم....
اره میدونم “لانکلف نفسا الا وسعها” اما میترسم سنگینی این یکی رودوشم اونقدی شه ک زانوهام خم بشن….

تو قلبم که سنگینه ارامش میخاد
خــــــدا میخاد

الهی ! شكرت كه فهميدم نفهميدم.❤️

خدایا :❤️

چه آلوده تر از پیش امدم بر در گهت

"الهي"
عطر ِناب"آرامش"ميدهد همـۀ "نامهاي"قشـنگ ِ"تــو"

ميگذارمشان روي ِزخمهاي "دلم"

[h=2][/h]

[=arial]خُدایــــــــــا

اگر تکیه گآهم تو باشی ؛

هرگز زمین نخواهم خورد . . .

و

عشق یعنی با تو تنها شُدن



❉ *.¸¸الهی.*✳️

*چه بی حساب.¸¸.*❄️
*.و بی صدا¸¸*❆ *.میبخشی¸¸.*

❄️.¸و ما ¸.*
✳️*.چه حسابگرانه تسبیح¸¸.*❄️
*.¸ذکرمان را فریاد میکنیم¸*❆

إلهی، از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده‌ام،

الهی

اطمینانی خالص

در دلمان بینداز،

که با آن ما را

از زحمت طلب کردن

معاف داری

خدایا !

عشق مرا بیشتر و بیشتر کن!
تا قلبم را استوار نگاه دارم و روحم را خرسند.
خدایا !

مرا دراقیانوس عشقت غرق کن تا در هر نفس به تو عشق بورزم،
در هر نفس در تو بمیرم و در تو زنده شوم.

در این دنیای غم زده مرا مَجرای عشق خود بگردان

آیم به سویت – الهی العفو
شام گناه و – هجران سحر شد
از اشک توبه – دل مفتخر شد
بخشش نصیب – چشمان تر شد
بنما عنایت – الهی العفو
دیدی مرا چون – بی دست و پایم
از برکت این – سفره جدایم
با رحمت خاص – کردی صدایم

چه بخشنده خدای عاشقی دارم..
که میخواند مرا ، با آنکه میداند گنه کارم..

اگر رخ بر بتابانم
دوباره ، می نشیند بر سر راهم

دلم را می رباید ، با طنین گرم و زیبایش
که در قاموس پاک کبریایی، قهر نازیباست
چه زیبا عاشقی را دوست میدارم..

دلم گرم است میدانم، که میداند..
بدون لطف او ، تنهای تنهایم..

اگر گم کرده ام من راه و رسم بندگی، اما....
دلم گرم است ، می دانم ،
خدای من،
خدایی خوب می داند...

الهی ای خالق بی مدد

الهی! اگر با تو نمی گویم افکار می شوم. چون با تو می گویم سبکبار می شوم.

الهی! ترسانم از بدی خود بیامرز مرا به خوبی خود.

الهی! بر تارک ما خاک خجالت نثار مکن و ما را به بلای خود گرفتار مکن. پادشاها گریخته بودیم تو خواندی، ترسان بودیم بر خوان "لاتقنطوا ..." تو نشاندی.

― خدايا ‌پس‌ درود ‌بر‌ محمد ‌و‌ ‌آل‌ ‌او‌ فرست
‌و‌ آنچه ‌را‌ براى ‌من‌ پسنديده ‌ى‌ محبوب ‌من‌ گردان
‌و‌ تحمل آنچه فرود آورده ‌اى‌ ‌
بر‌ ‌من‌ آسان ساز
‌و‌ ‌از‌ پليديهاى اعمال گذشته ‌ام‌ پاك ‌كن‌ ‌
و‌ ‌شر‌ كارهاى پيش ‌را‌ ‌از‌ ‌من‌ دور گردان
‌و‌ كام مرا ‌از‌ عافيت شيرين ‌كن‌ ‌
و‌ سردى تندرستى ‌را‌ ‌به‌ ‌من‌ بچشان
‌و‌ چنان ‌كن‌ ‌كه‌ ‌از‌ اين بيمارى سوى عفو ‌تو‌ راه يابم ‌
و‌ ‌از‌ اين فرسودگى ‌به‌ آمرزش ‌تو‌ نائل شوم
‌و‌ ‌از‌ اين اندوه ‌به‌ شادى ‌از‌ جانب ‌تو‌ رسم
‌و‌ ‌از‌ اين سختى ‌كه‌ بهبود يابم ‌به‌ گشايش ‌از‌ طرف ‌تو‌ كامياب گردم.

[="Navy"]

به کسی ندارم الفت
ز جهانیان مگر تو !

اگرم تو هم برانی،
سر بی کسی سلامت...!

سعدی

[/]

خدایا !❤️ای مهربانترین ❤️

عشق انسانها به یکدیگر معجزه ی توست❤️

مرا غرض ز نماز
آن بود ڪـہ پنهانے
حدیث درد فراق
تو با توبگذارم

[="Navy"]

خدایا

زندگیم تشنه نگاه مهربان توست.

مرا لحظه ای به حال خود وا مگذار.

پروردگارا

آرامش فائق آمدن

در میان گرداب مشکلات را

به من عطا نما.

یا رب العالمین...

[/]

گفتم منم اهلِ خطا…

موضوع قفل شده است