"وَ اَكفِنی مَا اَهَمَّنِی مِنْ اَمرِ دُنیایْ وَ آخِرَتی." پروردگارا ! مهمّات دنیا و مهمّات آخرت مرا مشغول كرده است. نه خود من توان آن را دارم كه كافی باشم و نه دیگران. و تو هم كه در قرآن كریم وعده دادی: ألَیسَ اللهُ بِكافٍ عَبدَه، و غیر تو هم كه كافی نیست! بنابراین یك كسی كه كفایت كننده هر مهم هستی، امور مهم دنیا و آخرت ما را كفایت بكن!
الهی چون آتش فراق داشتی با آتش دوزخ چه کار داشتی . الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم . اکنون خود را می جویم ترا یافتم.
الهی بر عجز و بیچارگی خود گواهم و از لطف و عنایت تو آگاهم ! خواست خواست تو است من چه خواهم ؟ ( من چه دانم ؟) خواجه عبداللّه انصاری
حال که منت نهادی و در بامدادی دگر بیدارم ساختی و جانم دادی تا ببینم ، بشنوم ، بگویم و بدانم ، باز منت گذار و یاریم ده تا ببینم تمام آنچه را زیبا آفریدی.
بشنوم فریاد سکوت بی پناهان را ،،،
بر زبان برانم آنچه تو را خشنود می سازد و درک کنم رازهای آفرینش را ...
خدایا ...
برای خوب شدن و خوب ماندن اراده کرده ام اما بی نهایت بال پرواز نخواهم داشت ...
پس یاریم کن تا همانی باشم که از خلقتم بر خود ببالی ...
بارالها !
بر محمّد و آل محمّد درود فرست
و به هنگام غفلت، مرا به ياد خود هشيار ساز.
به روزگار مهلت، مرا در راه طاعت خود به كار گير
و راه آسانى به سوى دوستى ات برايم بگشا
كه با آن، خير دنيا و آخرت را بر من كامل گردانى.
مایه برکت چشمان ترم میباشی کمکم کن که دوباره به تو محتاج شدم باز در معرکه چشم تو تاراج شدم چند وقت است مرا عاشق خود ساخته ای
آتش عشق به این غمکده انداخته ای چند سالست که از چشم تو محروم شدم باز قربانی این سنت مرسوم شدم من به چشمان اهوراییت ایمان دارم با که گویم که ترا دوست تر از جان دارم
همه دار و ندارم همه چیزم هستی و بقول دل غمدیده عزیزم هستی شیوه چشم تو آموخت که عاشق باشم پای چشمان نجیب تو شقایق باشم
خدايا !.....
تو دور نيستي !
تو از رگ گردن به من نزدیک تری ،،
پرده اي نازک مرا از تو جدا نگاه مي دارد..
اين پرده جز با عشق و عبوديت به تو، فرو نمي افتد..
پس مرا موهبت عشقي عميق و نيرومند عطا کن تا پرده ی جهل من فرو افتد
و جمال تو را مشاهده کنم..
پروردگارا...
با اولین قدم هایم بر جاده های صبح،
نامت را عاشقانه زمزمه می کنم...
کوله بار تمنایم خالی است
و موج سخاوت تو، همچنان جاری...
نمی ایستم از حرکت تا باران مهربانی ات نایستد...
سپاس و ستایش از آن توست
که صبح را چون جلوه جبروت خویش،
بر عالم گسترده ای...
اَلْحَمْدُللهِِ الَّذي لا اَدْعُو غَيرَهُ وَلَوْ دَعَوْتُ غَيرَهُ لَمْ يسْتَجِبْ لي دُعآئي ستايش خدايي را كه جز او كسي را نخوانم و اگر غير او ديگري را مي‌خواندم دعايم را مستجاب نمي‌كرد
وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي لا اَرْجُو غَيرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَيرَهُ لاََخْلَفَ رَجآئيو ستايش خدايي را كه به‌جز او اميد ندارم و اگر به غير او اميدي داشتم نااميدم مي‌كرد
[h=2]اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَدْعوُهُ فَیُجیبُنی وَاِنْ کُنْتُ بَطیَّئاً حینَ یَدْعوُنی [/h]
[h=3]ستایش خدایی را که می خوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتی می خواندم بکندی به درگاهش روم [/h]
[h=2]وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَسْئَلُهُ فَیُعْطینی وَاِنْ کُنْتُ بَخیلاً حینَ یَسْتَقْرِضُنی [/h]
[h=3]و ستایش خدایی را که می خواهم از او و به من عطا می کند و اگرچه در هنگامی که او از من چیزی قرض خواهد من بخل کنم[/h]
آفریدگارا! جانم را به سوز و گداز بدار و زبانم را به راز و نیاز! آفریدگارا! جهان را بهشت می بینم و از زیبایی آن لذت می برم جمال تو که جهان آفرینی تا چه اندازه دلنشین است!
[h=1]زنم دست تأسف روی دستم
که رفت سرمایه ی هستی ز دستم
جوانی را ز کف دادم شدم پیر
ز بار معصیت ، گشتم زمین گیر
خداوندا تو آگاهی ز حالم
که از شرمندگی این سان بنالم
به دست خود ، سیه پرونده دارم
سرخجلت به زیر افکنده دارم
سر خوان تو یک عمری نشستم
نمک خوردم نمکدان را شکستم
[/h]
ای خالق دو دنیا پاک از گناهمان کن
ما بنده و تو مولا پاک از گناهمان کن
ماه خدا دمیده مهمان تو رسیده
رحمی دوباره بر ما... پاک از گناهمان کن
با درد بی دوایی من آمدم گدایی
ما تشنه و تو دریا پاک از گناهمان کن
ای صاحب سخاوت مولای با کرامت
دریاب بی نوا را پاک از گناهمان کن
ما مذنب و تو غفار ما رو سیه تو ستار
ما بی پناه امّا پاک از گناهمان کن
عمرم تباه کردم خیلی گناه کردم
اشکم ببین خدایا پاک از گناهمان کن
ما گرچه رو سیاهیم یا غرق در گناهیم
شرمنده ایم مولا پاک از گناهمان کن
بال و پرم شکسته مولا به حق دستِ
از تن جدای سقا پاک از گناهمان کن
مهتاب من حسینه ارباب من حسینه
جان عزیز زهرا پاک از گناهمان کن
“… ای خداوندِ مستضعفان! تو که “اراده کرده‌ای،
تا بر بیچاره‌شدگانِ زمین، منت نهی،
و توده‌های محکومِ ضعف، و محرومِ از حیات را _
که در بندکشیدگانِ تاریخ، و قربانیانِ ستم و غارتِ
زمان، و مغضوبانِ دوزخِ زمین‌اند _ به رهبری‌ی انسان
شان برکشی و به وراثتِ جهان‌شان برداری!”
اینک،
هنگام در رسیده است، و مستضعفانِ زمین،
وعده‌ی تو را، انتظار می‌کشند
ای مظهرِ غیرت، مستضعفانِ زمین، دراین زمان،
تنها پرستندگانِ تواند.
#زمزمه_مناجاتی_استقبال_از_ماه_مبارک_میهمانی_خدا
——
شكر خداي چاره ساز،دراي رحمت شده باز
باز داره از راه مي رسه،وقت خوش راز و نياز
آي جوونا آي جوونا،بازم شده وقت دعا
بياين تا كه دير نشده،آشتي كنيم ما با خدا
داره مياد اون ماهي كه،باز شبيه مولا مي شيم
با آقا افطار مي كنيم،باهاش سحر ها پامي شيم
الهی که تير دعا،باز بخوره توي هدف
بارفقاي هيئتي،شباي قدر بريم نجف
آخ كه چه خوب ميشه اگه ، دلامونو جلا بده
تا مهمونيش تموم ميشه،به ما يه كربلا بده
جه حسی داره سر ظهر،مي افته چشمت تا به آب
با لب تشنه بخوني،روضه اصغر و رباب
یه جا نباس روزه باشن،مادرايي كه شير ميدن
یه جا جواب عطش،شير خواره رو با تير ميدن
یه جا براي افطاري،به هم هي اصرار مي كنن
یه جابا خون لبشون،روزه رو افطار مي كنن
مهمونو یکجا ميشونن،روي پر فرشته ها
یه جا غروب مي دوونن،اسباشونو رو كشته ها
اينجا كجا اونجا كجا،ما كجا اون روضه كجا
تشنگي روزه كجا، قحطي چند روزه كجا
آهاي خداي مهربون،صاحب هفتا آسمون
چي مي شه كه به من بگي، تو هم برو اونجابمون
پشيمونم ،پشيمونم، بدياموخوب مي دونم
يه كاري كن از اين به بعد،بنده خوبي بمونم
حالا كه لحظه دعاست،وقت عنايت خداست
يكي بياد به من بگه ،ماه رمضون آقام كجاست
دیگه منو تنها نزار،گناهامو به روم نيار
بزار كه باشه تا ابد،بين ما اين قول و قرار
من بمونم تا همیشه نوکر آل مرتضی
تو هم بگيري دستمو،تو وحشت روز جزا
کاربر مهمان خوش آمدید
جز وصل تو ، دل به هرچه بستم توبه
بی یاد تو ، هر جا که نشستم ، توبه
در حضرت تو ، توبه شکستم صد بار
زین توبه ، که صد بار شکستم ، توبه
از بس که ، شکستم و ببستم ، توبه
فریاد ، همی کند ، ز دستم ، توبه
دیروز ، به توبه ای ، شکستم ساغر
وامروز ، به ساغری ، شکستم توبه
از هر چه ، نه از بهر تو کردم ، توبه
ور بی تو ، غمی خوردم ، ازآن غم ، توبه
و آن نیز ، که بعد ازین برای تو کنم
گر بهتر از آن توان ، از آن هم ، توبه
#ابوسعید_ابوالخیر
الهی دانی بچه شادم ؟
به آنکه نه بخویشتن بتو افتادم
الهی هر چند که ما گنهکاریم تو غفاری هر چند که ما
زشتکاریم تو ستاری
ملکا گنج فضل تو داری بی نظیر و بی یاری سزد که
جفا های ما درگذاری
الهی این تیغ است که چنین تیز است
نه جای آرام و نه روی
پرهیز است
الهی یافت جستن زندگانیست و جوینده نا یافتن زندانیست و
چندان که میان آن و این معانیست یگانگی ترا نشانیست و هر
چه نه بتو باقیست فانیست
#خواجه_عبدالله_انصاری
خدایا ما برای داشتن دست های تو ریسمان نبسته ایم
❤️دل❤️
بسته ایم
✨
"وَ اَكفِنی مَا اَهَمَّنِی مِنْ اَمرِ دُنیایْ وَ آخِرَتی." پروردگارا ! مهمّات دنیا و مهمّات آخرت مرا مشغول كرده است. نه خود من توان آن را دارم كه كافی باشم و نه دیگران. و تو هم كه در قرآن كریم وعده دادی: ألَیسَ اللهُ بِكافٍ عَبدَه، و غیر تو هم كه كافی نیست! بنابراین یك كسی كه كفایت كننده هر مهم هستی، امور مهم دنیا و آخرت ما را كفایت بكن!
جونم
ازم دور نشو حتی اگر دور شدم
حتی اگر چشمانم ندید وگوش هایم صدایت را نشنید
من از توام پس بی تو نابودم
✨خدا با تو سخن میگوید...✨
خدایا❤️مهربانا ❤️
درین ماه عزیز و پر برکت
الهی از شایستگان باشیم
تا لایق دیدارت شویم ]
دلم چیزی نمی خواهد بجز
خـدایـا هــرلحـظـہ‌ام‌شـڪـر تـوسـٺ
خ❤️دایا
الهی چون آتش فراق داشتی با آتش دوزخ چه کار داشتی . الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم . اکنون خود را می جویم ترا یافتم.
الهی بر عجز و بیچارگی خود گواهم و از لطف و عنایت تو آگاهم ! خواست خواست تو است من چه خواهم ؟ ( من چه دانم ؟) خواجه عبداللّه انصاری
خداوندا ،،،
حال که منت نهادی و در بامدادی دگر بیدارم ساختی و جانم دادی تا ببینم ، بشنوم ، بگویم و بدانم ، باز منت گذار و یاریم ده تا ببینم تمام آنچه را زیبا آفریدی.
بشنوم فریاد سکوت بی پناهان را ،،،
بر زبان برانم آنچه تو را خشنود می سازد و درک کنم رازهای آفرینش را ...
خدایا ...
برای خوب شدن و خوب ماندن اراده کرده ام اما بی نهایت بال پرواز نخواهم داشت ...
پس یاریم کن تا همانی باشم که از خلقتم بر خود ببالی ...
✍ خدایا...
امشب دستان دعایمان را
به عرش الهیت برسان ،
دلمان را به حلاوت دوستیت
و چشمان باران زده مان را
به دیدار جمالت نورانی گردان...
آمین یارب العالمین
✍ خدایا...
امشب دستان دعایمان را
به عرش الهیت برسان ،
دلمان را به حلاوت دوستیت
و چشمان باران زده مان را
به دیدار جمالت نورانی گردان...
[=arial]پيش از اينها فکر مي کردم که خدا
خانه اي دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتي از الماس خشتي از طلا
پايه هاي برجش از عاج و بلور
بر سر تختي نشسته با غرور
ماه برف کوچمي از تاج او
هر ستاره، پولکي از تاج او
اطلس پيراهن او، آسمان
نقش روي دامن او، کهکشان
رعدو برق شب، طنين خنده اش
سيل و طوقان، نعره توفنده اش
دکمه ي پيراهن او، آفتاب
برق تيغ خنجر او مهتاب
هيچ کس از جاي او آگاه نيست
هيچ کس را در حضورش راه نيست
بيش از اينها خاطرم دلگير بود
از خدا در ذهنم اين تصوير بود
آن خدا بي رحم بود و خشمگين
خانه اش در آسمان، دور از زمين
بود، اما در ميان ما نبود
مهربان و ساده و زيبا نبود
در دل او دوست جايي نداشت
مهرباني هيچ معنايي نداشت
هر چه مي پرسيدم، از خود، از خدا
از زمين، از آسمان، از ابرها
زود مي گفتند: [=arial]اين کار خداست
پرس وجو از کار او کاري خداست[=arial]
بـیا از امـروز ↓↓
نـہ ، نمـیــشـہ، نـمیـتـونـم ، بـےخیـال،
سـختـہ و ...
رو بـذار ڪنار!
یـہ بـار هـم تـوڪل ڪن!
اون #خداے بـالـاے ســرٺ هـواتـو
داره! خـــوب شـــو!!
خداوندا
بارالها !
بر محمّد و آل محمّد درود فرست
و به هنگام غفلت، مرا به ياد خود هشيار ساز.
به روزگار مهلت، مرا در راه طاعت خود به كار گير
و راه آسانى به سوى دوستى ات برايم بگشا
كه با آن، خير دنيا و آخرت را بر من كامل گردانى.
چشمان نجیب تو ...
ای که خود سایه بالای سرم میباشی
مایه برکت چشمان ترم میباشی
کمکم کن که دوباره به تو محتاج شدم
باز در معرکه چشم تو تاراج شدم
چند وقت است مرا عاشق خود ساخته ای
آتش عشق به این غمکده انداخته ای
چند سالست که از چشم تو محروم شدم
باز قربانی این سنت مرسوم شدم
من به چشمان اهوراییت ایمان دارم
با که گویم که ترا دوست تر از جان دارم
همه دار و ندارم همه چیزم هستی
و بقول دل غمدیده عزیزم هستی
شیوه چشم تو آموخت که عاشق باشم
پای چشمان نجیب تو شقایق باشم
بی تو کدامین راه را بجویم ....
خدايا !.....
تو دور نيستي !
تو از رگ گردن به من نزدیک تری ،،
پرده اي نازک مرا از تو جدا نگاه مي دارد..
اين پرده جز با عشق و عبوديت به تو، فرو نمي افتد..
پس مرا موهبت عشقي عميق و نيرومند عطا کن تا پرده ی جهل من فرو افتد
و جمال تو را مشاهده کنم..
از صبح پرده سوز، خدایا نگاه دار
این رازها که ما به دل شب سپرده‌ایم
#صائب_تبریزی
الهی! بر سر از خجالت گرد داریم و رخ از شرم گناه زرد داریم.
الهی! اگر دوستی نکردیم، دشمنی هم نکردیم. اگر چه بر گناه مصریم بر یگانگی حضرت تو مقریم.
الهی! در سر خمار تو داریم و در دل اسرار تو داریم و به زبان استغفار تو داریم.
خدایا ......
عشق مرا بیشتر و بیشتر کن!
تا قلبم را استوار نگاه دارم و روحم را خرسند..
✨خوش آن دل که گرفتار غمت شد
دلش زنده به یک نفخ دمت شد
✨زمام خواهشش را داد دستت
دلش راضی به هر بیش و کمت شد
✨زغیرت روی گردان شد همیشه
درون دل همیشه همدمت شد
✨دلش شد چشمه جوشان رحمت
برای تشنگان چون زمزمت شد
✨فنا شد میل او در میل جانان
فدای آن کمان ابرو خمت شد
✨فراخ سینه اش پهنای عالم
به اسرار م گویت محرمت شد
✨شدی تو نقطه پرگار میلش
گریزان از هوسها و سمت شد
✨رضای تو ملاک خواهش او
مقام صدق بر او مرحمت شد
پروردگارا...
با اولین قدم هایم بر جاده های صبح،
نامت را عاشقانه زمزمه می کنم...
کوله بار تمنایم خالی است
و موج سخاوت تو، همچنان جاری...
نمی ایستم از حرکت تا باران مهربانی ات نایستد...
سپاس و ستایش از آن توست
که صبح را چون جلوه جبروت خویش،
بر عالم گسترده ای...
الهـی العـفو !
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
پاسبان حرم دل شده ام،
شب همه شب!
تا در اين پرده،
جز انديشه او نگذارم…
#حافظ
بسم الله الرحمن الرحيم
بار الها بر نبي و اهل بيت
صد هزاران حمد و تسبيحت فرست
هم به آن گاهي كه يادت مي كنم
وز دل و جانم صدايت مي كنم
بشنو از من اي خداي مهربان
ناله ي جانسوز را از عمق جان
هم به هنگام چنان نجوا و آه
كن به ما لطف و عنايت اي اله
من ز هر كس جز شما بگريختم
چشم خود بر مهر و لطفت دوختم
با دل بشكسته و حال نزار
من به پاداش تو ام اميدوار
پروردگارا! من بنده توام و زاده بنده تو. در آستان بزرگيت ايستاده ام و كرمت را وسيله تقرب به حضور تو قرار داده ام.
الهی! موجود نفس های جوانمردانی، حاضر ذاکرانی، از نزدیک نشانت می دهند و برتر از آنی و از دورت می پندارند نزدیکتر از جانی.
خدایا!
عنانمان را از دست نفسمان بستان
و یاد خودت را چنان در دلمان بنشان که تو از چشممان ببینی
و از گوشمان بشنوی و از زبانمان بگویی.
خدایا!
نگاهمان را از غیر خودت بگردان و ما را نگران خودت بگردان.
خدایا!
به ما آداب عاشقی بیاموز و اصول عشقبازی و راه و رسم کرشمه شناسی
[h=2]اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَدْعوُهُ فَیُجیبُنی وَاِنْ کُنْتُ بَطیَّئاً حینَ یَدْعوُنی
[/h]
[h=3]ستایش خدایی را که می خوانمش و او پاسخم دهد و اگرچه وقتی می خواندم بکندی به درگاهش روم
[/h]
[h=2]وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی اَسْئَلُهُ فَیُعْطینی وَاِنْ کُنْتُ بَخیلاً حینَ یَسْتَقْرِضُنی
[/h]
[h=3]و ستایش خدایی را که می خواهم از او و به من عطا می کند و اگرچه در هنگامی که او از من چیزی قرض خواهد من بخل کنم[/h]
آفریدگارا! جانم را به سوز و گداز بدار و زبانم را به راز و نیاز! آفریدگارا! جهان را بهشت می بینم و از زیبایی آن لذت می برم جمال تو که جهان آفرینی تا چه اندازه دلنشین است!
خــــدايا!...
[h=1]زنم دست تأسف روی دستم
که رفت سرمایه ی هستی ز دستم
جوانی را ز کف دادم شدم پیر
ز بار معصیت ، گشتم زمین گیر
خداوندا تو آگاهی ز حالم
که از شرمندگی این سان بنالم
به دست خود ، سیه پرونده دارم
سرخجلت به زیر افکنده دارم
سر خوان تو یک عمری نشستم
نمک خوردم نمکدان را شکستم
[/h]
ای خالق دو دنیا پاک از گناهمان کن
ما بنده و تو مولا پاک از گناهمان کن
ماه خدا دمیده مهمان تو رسیده
رحمی دوباره بر ما... پاک از گناهمان کن
با درد بی دوایی من آمدم گدایی
ما تشنه و تو دریا پاک از گناهمان کن
ای صاحب سخاوت مولای با کرامت
دریاب بی نوا را پاک از گناهمان کن
ما مذنب و تو غفار ما رو سیه تو ستار
ما بی پناه امّا پاک از گناهمان کن
عمرم تباه کردم خیلی گناه کردم
اشکم ببین خدایا پاک از گناهمان کن
ما گرچه رو سیاهیم یا غرق در گناهیم
شرمنده ایم مولا پاک از گناهمان کن
بال و پرم شکسته مولا به حق دستِ
از تن جدای سقا پاک از گناهمان کن
مهتاب من حسینه ارباب من حسینه
جان عزیز زهرا پاک از گناهمان کن
[="Navy"]
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ
و ما از رگ گردن به او نزدیكتریم.
آیه 16 سوره ق
“… ای خداوندِ مستضعفان! تو که “اراده کرده‌ای،
تا بر بیچاره‌شدگانِ زمین، منت نهی،
و توده‌های محکومِ ضعف، و محرومِ از حیات را _
که در بندکشیدگانِ تاریخ، و قربانیانِ ستم و غارتِ
زمان، و مغضوبانِ دوزخِ زمین‌اند _ به رهبری‌ی انسان
شان برکشی و به وراثتِ جهان‌شان برداری!”
اینک،
هنگام در رسیده است، و مستضعفانِ زمین،
وعده‌ی تو را، انتظار می‌کشند
ای مظهرِ غیرت، مستضعفانِ زمین، دراین زمان،
تنها پرستندگانِ تواند.
#زمزمه_مناجاتی_استقبال_از_ماه_مبارک_میهمانی_خدا
——
شكر خداي چاره ساز،دراي رحمت شده باز
باز داره از راه مي رسه،وقت خوش راز و نياز
آي جوونا آي جوونا،بازم شده وقت دعا
بياين تا كه دير نشده،آشتي كنيم ما با خدا
داره مياد اون ماهي كه،باز شبيه مولا مي شيم
با آقا افطار مي كنيم،باهاش سحر ها پامي شيم
الهی که تير دعا،باز بخوره توي هدف
بارفقاي هيئتي،شباي قدر بريم نجف
آخ كه چه خوب ميشه اگه ، دلامونو جلا بده
تا مهمونيش تموم ميشه،به ما يه كربلا بده
جه حسی داره سر ظهر،مي افته چشمت تا به آب
با لب تشنه بخوني،روضه اصغر و رباب
یه جا نباس روزه باشن،مادرايي كه شير ميدن
یه جا جواب عطش،شير خواره رو با تير ميدن
یه جا براي افطاري،به هم هي اصرار مي كنن
یه جابا خون لبشون،روزه رو افطار مي كنن
مهمونو یکجا ميشونن،روي پر فرشته ها
یه جا غروب مي دوونن،اسباشونو رو كشته ها
اينجا كجا اونجا كجا،ما كجا اون روضه كجا
تشنگي روزه كجا، قحطي چند روزه كجا
آهاي خداي مهربون،صاحب هفتا آسمون
چي مي شه كه به من بگي، تو هم برو اونجابمون
پشيمونم ،پشيمونم، بدياموخوب مي دونم
يه كاري كن از اين به بعد،بنده خوبي بمونم
حالا كه لحظه دعاست،وقت عنايت خداست
يكي بياد به من بگه ،ماه رمضون آقام كجاست
دیگه منو تنها نزار،گناهامو به روم نيار
بزار كه باشه تا ابد،بين ما اين قول و قرار
من بمونم تا همیشه نوکر آل مرتضی
تو هم بگيري دستمو،تو وحشت روز جزا