بررسی سند یک روایت درباره آیه 54 سوره مائده

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی سند یک روایت درباره آیه 54 سوره مائده

با سلام. از شما تقاضا دارم که سند این روایت را بررسی کنید.
فخر رازی در تفسیر کبیر خود، ذیل این آیه شریفه «ِیا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ» گفته است:

اختلفوا في أن أولئك القوم من هم؟
فقال علي بن أبي طالب و الحسن و قتادة و الضحاك و ابن جريح: هم أبو بكر و أصحابه لأنهم هم الذين قاتلوا أهل الردة.
(مفاتيح الغيب، ج‏12، ص: 378)

برچسب: 

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

سعید کیا;795604 نوشت:
[=verdana]با سلام. از شما تقاضا دارم که سند این روایت را بررسی کنید.
فخر رازی در تفسیر کبیر خود، ذیل این آیه شریفه «ِیا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ» گفته است:

اختلفوا في أن أولئك القوم من هم؟

با سلام و عرض ادب

1)‌ در ذیل آیه ی شریفه ی: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيم»؛[1]‌ «اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد، هر كس از شما از دين خود برگردد (زيانى به خدا نمى‏ زند) خداوند به زودى گروهى را خواهد آورد كه آنها را دوست دارد و آنها نيز او را دوست دارند، در برابر مؤمنان رام و خاضعند و در برابر كافران مقتدر و پيروز، در راه خدا جهاد مى‏ كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمى‏ هراسند». در تفاسیر اهل سنت احتمالاتی بیان گردیده که یکی از آنان دلالت آیه بر تأئید عملکرد خلیفه ی اول در جنگ با مانعین زکات است.

ابن جریر طبری(م310هـ)، در تفسیر«جامع البیان»‌ در ذیل آیه ی شریفه، نزدیک به 25خبر در رابطه با مصادیق این آیه ذکر نموده که این مصادیق عبارتند از:

الف) ابوبکر و اصحاب وی که با اهل ردّه جنگ نمودند؛[2]
ب) قومی از اهل یمن؛
ج) عشیره و قوم ابو موسی اشعری؛[3]
هـ) همه ی اهل یمن.[4]
و) انصار؛[5]
طبری بعد از بیان اخبار و اقوال فوق در بیان نظر خویش می نویسد: نزدیکترین قول به صواب در نزد ما، خبری منقول از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) است که این قوم را ‌عشیره ابوموسی اشعری از اهل یمن بیان فرمودند،‌و اگر چنین خبری نمی بود در نزد من بهترین قول در انطباق با آیه، ابوبکر و اصحاب او می باشند.

2) همچنین ابن الجوزی(م597هـ) در تفسیر«زادالمسیر» در بیان مراد مصداق آیه به شش قول اشاره نموده که عبارتند از:
الف) ابوبکر و اصحاب او. (قائلین: امام علی و امام حسن(علیهما السلام) و قتادة و ضحاک و ابن جریج).
ب) ‌ابوبکر و عمر. ‌(قائل: امام حسن علیه السلام).

ج) قوم ابو موسی اشعری. (بنابرخبر مروی از پیامبراکرم صلی الله علیه وآله).
د)‌ اهل یمن.( بنابرخبری که ضحاک از ابن عباس روایت نموده و مجاهد نیز قائل به آن بوده).

هـ) انصار.(قائل: سدی). و)‌ مهاجرین و انصار. (قائل: ابو سلیمان دمشقی).[6]

البته اشکال بزرگی در تفسیر ابن الجوزی یافت می گردد و آن این است که در این تفسیر «حسن بصری» به اشتباه به «امام حسن مجتبی علیه السلام» تطبیق داده شده که این اشتباهی در این تفسیر است که شاید از سوی نساخ صورت پذیرفته باشد.


[/HR] [1] . المائدة(5)،‌54.
[2] . به نقل از حسن بصری: عن الحسن في قوله: «فسوف يأتي الله بقوم يحبهم ويحبونه»، قال: نزلت في أبي بكر وأصحابه».
[3] . جامع البیان، الطبری، ج10، ص414، مؤسسة الرسالة.
[4] . همان، ص417.
[5] . همان، ص418.
[6] . زاد المسير في علم التفسير، عبد الرحمن بن علي بن محمد الجوزي، ج2، ص380، المكتب الإسلامي – بيروت، 1404.

سعید کیا;795604 نوشت:
[=verdana]با سلام. از شما تقاضا دارم که سند این روایت را بررسی کنید.
فقال علي بن أبي طالب و الحسن و قتادة و الضحاك و ابن جريح: هم أبو بكر و أصحابه لأنهم هم الذين قاتلوا أهل الردة.
(مفاتيح الغيب، ج‏12، ص: 378)

3) طبری قولی که بیانگر انطباق آیه بر عملکرد ابوبکر و اصحاب اوست را با خبری از امام علی(علیه السلام) نقل نموده که متن آن چنین است:
«حدثني المثنى قال، حدثنا إسحاق قال، حدثنا عبد الله بن هشام قال، أخبرنا سيف بن عمر، عن أبي روق، عن الضحاك، عن أبي أيوب، عن علي في قوله:"يا أيها الذين آمنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتي الله بقوم يحبهم"، قال يقول: فسوف يأتي الله المرتدَّةَ في دورهم بقوم يحبهم ويحبونه"، بأبي بكر وأصحابه».[1]

«حدثني المثنى قال، حدثنا إسحاق قال، حدثنا عبد الله بن هشام قال، أخبرنا سيف بن عمر، عن أبي روق، عن أبي أيوب، عن علي في قوله:
...».[2]

اشکال عمده ی این خبر ، صرف نظر از اتصال و یا عدم اتصال سند آن، وجود «سیف بن عمر» در سلسله سند این خبر است که چنین امری موجب وهن و سستی و بی اعتباری چنین خبری است.

4) با نگاهی به کتب رجالی و جرح و تعدیل اهل سنت مشاهده می گردد که نه تنها تعدیلی در بیان علمای رجال عامه نسبت به وی یافت نمی گردد؛ بلکه به اتفاق وی تضعیف شده و در بیان برخی بزرگان رجال، وی متهم به دروغگویی و جعل خبر نیز شده که به مواردی اشاره می گردد.

1. ذهبی وی را به اتفاق علمای جرح و تعدیل متروک دانسته ودر مورد وی می نویسد: که بن حبان وی را متهم به زندقه و کفر نموده و بیان نموده که وی روایات موضوع و دروغ را نقل می نموده است: «سيف بن عمر التميمي الأسدي ، له تواليف متروك باتفاق وقال ابن حبان اتهم بالزندقة قلت ادرك التابعين وقد اتهم قال ابن حبان يروي الموضوعات»؛[3]

2. ابو نعیم اصفهانی نیز بیان نموده که وی در امر دین متهم به زندقه بوده و احادیث وی ساقط و مردود است: «سيف بن عمر الضبي الكوفي متهم في دينه مرمي بالزندقة ساقط الحديث لا شئ»؛[4]

3. ابن حجر نیز در کتاب «تهذیب التهذیب» که یکی از کتب جامع در مورد بیان نظر علمای جرح و تعدیل در مورد راویان اخبار است در ترجمه ی وی می­نویسد: «ابن معین» وی را ضعیف الحدیث دانسته و گفته است فلس و پول سیاه بی ارزشی از وی بهتر است. «ابو حاتم رازی» وی را متروک الحدیث[5] دانسته و «ابو داود» نیز روایت وی را بی ارزش دانسته و نسائی و دارقطنی نیز حکم به ضعف وی نموده اند. ابن عدی نیز در این رابطه می نویسد: برخی از اخبار وی مشهور بوده؛ اما با این حال بیشتر اخبار وی منکر می باشد و کسی در نقل این اخبار با وی همراه نمی باشد. « ابن حبان» نیز در مورد وی گفته که وی اخبار دروغ را به نقل از راویان ثقه نقل نموده است و گفته است که وی حدیث وضع می نموده است.[6]

5) با چنین اوصافی چنین روایتی در رده ی روایات مردود جای گرفته و فاقد اعتبار سندی است و این امر صرف نظر از محتوای باطل آن است؛ زیرا علاوه بر آنکه چنین اوصافی تناسبی با شخصیت و عملکرد خلیفه ی اول و دوم نداشته؛ بلکه بر اساس روایات وارده در داستان فتح خیبر که روایات آن در همه ی کتب روایی اهل سنت از جمله صحیحین روایت شده،[7] چنین اوصافی تنها منطبق بر امیرالمؤمنین(علیه السلام) بوده و دیگر اینکه سیمای خلفا در بیان امیر المؤمنین(سلام الله علیه)‌در نهج البلاغه خصوصا خطبه ی سوم آن مشهود است که نیازی به توضیح نیست.

موفق باشید.


[/HR] [1] . همان، ص413.
[2] . جامع البیان، الطبری، ج10، ص418.
[3] . المغني في الضعفاء، الإمام شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي، ج1، ص292، ترجمه ی:2716.
[4] . كتاب الضعفاء، أبو نعيم الأصبهاني، ج1، ص91.
[5] . متروک الحدیث کسی است که متهم به دروغگویی است که روایت چنین شخصی در زمره ی اخبار مردود قرار دارد.
[6] . تهذیب التهذیب، ابن حجر العسقلانی، ج4، ص295، ترجمه: 518.
[7] . صحیح البخاری، باب خزوة خیبر، ج5، ص134، ح4210، دار طوق النجاة.

با سلام خدمت شما و تشکر از شما

بنده در تفاسیر اهل سنت به یک روایت با دو سند متفاوت برخورد کرده ام و لذا نمی دانم کدام یک از دو روایت صحیح و قابل اطمینان تر است:

سند روایت اول:
- و قوله تعالى: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ‏ الآية قال فيها الحسن بن أبي الحسن و محمد بن كعب القرظي و الضحاك و قتادة نزلت الآية خطابا للمؤمنين عامة إلى يوم القيامة، و الإشارة بالقوم الذين يأتي اللّه بهم إلى أبي بكر الصديق و أصحابه الذين قاتلوا أهل الردة، و قال هذا القول ابن جريج و غيره.(المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، ج‏2، ص: 207)
-و عن الحسن و قتادة و الضحاك أنهم أبو بكر و أصحابه رضي اللّه تعالى عنهم الذين قاتلوا أهل الردة(روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، ج‏3، ص: 330)
-فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ- يُحِبُّونَهُ: في موضع النعت. قال الحسن و- قتادة و- غيرهما: نزلت في أبي بكر الصديق و- أصحابه. (الجامع لأحكام القرآن، ج‏6، ص: 219)

سند روایت دوم:
- فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ‏ وَ يُحِبُّونَهُ‏:قال علي بن أبي طالب و الحسن و قتادة: هم أبو بكر و أصحابه(الكشف و البيان ،ج‏4، ص: 78)
فأخبرهم أنه سيأتي‏ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ‏. و في المراد بهؤلاء القوم ستة أقوال‏ «1»: أحدها: أبو بكر الصّدّيق و أصحابه الذين قاتلوا أهل الرّدّة، قاله عليّ بن أبي طالب، و الحسن عليهما السلام، و قتادة، و الضّحّاك(و ابن جريج. زاد المسير فى علم التفسير ،ج‏1 ،ص 560)

سوال اصلی بنده در همین روایت نوع دوم هستش، چون روایت اول در بسیاری از منابع روایی و تفسیر اهل سنت وجود دارد ولی روایت دوم تنها در یکی دو کتاب تفسیری، آنهم با سندی منقطع به چشم می خورد. بنابراین با توجه به روایت دوم که امام علی علیه السلام در آن وجود دارد، آیا این روایت صحیح است؟ چراکه ابن تیمیه همین را دلیل بر این مطلب ذکر می کند که آیه 54 سوره مائده در شان ابوبکر نازل شده.
حال آیا امام علی علیه السلام چنین قولی را فرموده اند، اگر این چنین نیست آیا روایت دوم ساختگی است و با اضافه نمودن امام علی ع در جهت موجه نمودن چهره ابوبکر می باشند؟

سپاس از زحمات بی دریغ شما.

سعید کیا;804352 نوشت:

بنده در تفاسیر اهل سنت به یک روایت با دو سند متفاوت برخورد کرده ام و لذا نمی دانم کدام یک از دو روایت صحیح و قابل اطمینان تر است:

سند روایت اول:
- و قوله تعالى: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ‏ الآية قال فيها الحسن بن أبي الحسن و محمد بن كعب القرظي و الضحاك و قتادة نزلت الآية خطابا للمؤمنين عامة إلى يوم القيامة، و الإشارة بالقوم الذين يأتي اللّه بهم إلى أبي بكر الصديق و أصحابه الذين قاتلوا أهل الردة، و قال هذا القول ابن جريج و غيره.(المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، ج‏2، ص: 207)
-و عن الحسن و قتادة و الضحاك أنهم أبو بكر و أصحابه رضي اللّه تعالى عنهم الذين قاتلوا أهل الردة(روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، ج‏3، ص: 330)
-فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ- يُحِبُّونَهُ: في موضع النعت. قال الحسن و- قتادة و- غيرهما: نزلت في أبي بكر الصديق و- أصحابه. (الجامع لأحكام القرآن، ج‏6، ص: 219)

سند روایت دوم:
- فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ‏ وَ يُحِبُّونَهُ‏:قال علي بن أبي طالب و الحسن و قتادة: هم أبو بكر و أصحابه(الكشف و البيان ،ج‏4، ص: 78)
فأخبرهم أنه سيأتي‏ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ‏. و في المراد بهؤلاء القوم ستة أقوال‏ «1»: أحدها: أبو بكر الصّدّيق و أصحابه الذين قاتلوا أهل الرّدّة، قاله عليّ بن أبي طالب، و الحسن عليهما السلام، و قتادة، و الضّحّاك(و ابن جريج. زاد المسير فى علم التفسير ،ج‏1 ،ص 560)

سوال اصلی بنده در همین روایت نوع دوم هستش، چون روایت اول در بسیاری از منابع روایی و تفسیر اهل سنت وجود دارد ولی روایت دوم تنها در یکی دو کتاب تفسیری، آنهم با سندی منقطع به چشم می خورد. بنابراین با توجه به روایت دوم که امام علی علیه السلام در آن وجود دارد، آیا این روایت صحیح است؟ چراکه ابن تیمیه همین را دلیل بر این مطلب ذکر می کند که آیه 54 سوره مائده در شان ابوبکر نازل شده.
حال آیا امام علی علیه السلام چنین قولی را فرموده اند، اگر این چنین نیست آیا روایت دوم ساختگی است و با اضافه نمودن امام علی ع در جهت موجه نمودن چهره ابوبکر می باشند؟


با سلام و عرض ادب

1) در کتب تفسیری عامه،‌ طبری(م310هـ) در تفسیر «الجامع البیان» و ابن ابی حاتم رازی(م327هـ) در تفسیر «القرآن العظیم»، که دو تفسیر از نوع اثری و تفسیر آیه به روایت می باشند، آیات قرآن را در مواردی که دارای شأن نزول بوده با ذکر سند آن نقل نموده اند.

در مورد این آیه ی شریفه، ابن ابی حاتم رازی چند احتمال در تفسیر آیه ذکر نموده که یکی از آنها انطباق آیه به عمل ابوبکر و اصحابش در جریان جنگهای ردة می باشد. اما نکته آن است که اولا: ابن ابی حاتم رازی این انطباق را در احتمال دوم ذکر نموده و این امر بیانگر آن است که احتمال اول؛ یعنی انطباق روایات با اهل یمن مقدم بر آن می باشد: «قال: هؤلاء قوم من أهل اليمن ثم من كندة ثم من السكون، ثم من تجيب».[1]

ثانیا: سند این احتمال به امام علی (علیه السلام) نمی رسد، هنچنان که ابن ابی حاتم می نویسد: «الوجه الثاني:حدثنا أبو سعيد الأشج و عمرو الأودي قالا: ثنا وكيع عن الفضل بن دلهم عن الحسين فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ قال: هو و الله أبو بكر و أصحابه. حدثنا أبو فضيل محمد بن جابر، ثنا المحاربي عن جويبر عن الضحاك في قوله: فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ قال: هو أبو بكر و أصحابه لما ارتدت العرب. جاء بهم أبو بكر و أصحابه حتى ردهم إلى الإسلام».[2]

2) آنچه در این انطباق به سند نقل شده، روایتی است که طبری به نقل از سیف بن عمر نقل نموده که در تاپیک شماره ی 4، عدم اعتبار این سند بیان شده است.

3) این دو نقل دو سند متفاوت نبوده؛ بلکه انطباق این آیه بر ابوبکر و اصحابش به نقل از امام علی(علیه السلام) ؟! یک سند بیشتر نداشته که وضع سند آن بیان گردید.

4) همچنان که در تاپیک اول گفته شد اهل سنت خود در تفسیر آیه و بیان احتمال صحیح دارای اختلاف بوده که البته نظر راجح در نزد آنان، انطباق آیه به اهل یمن می باشد.‌ بنابراین علاوه بر اختلاف در تفسیر این آیه، تطبیق آیه بر ابوبکر و اصحابش به نقل از امام علی(علیه السلام) به نقل ضعیفی بوده که قابل اعتبار نمی باشد؛ علاوه بر اینکه چنین امری از دیدگاه شیعه اساسا قابل قبول نبوده و دیدگاه اهل بیت(علیهم السلام) را باید در کتب روایی شیعه و نه اهل سنت جستجو نمود.

موفق باشید.


[/HR] [1] . تفسیر قرآن العظیم، الرازی، ج4، ص1161، مكتبة نزار مصطفى الباز.

[2] . همان.