جمع بندی احکام تعدد زوجات

تب‌های اولیه

163 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
احکام تعدد زوجات

سلام
چند تا سوال داشتم.

1- چرا در اسلام برای ازدواج موقت شرایطی را ذکر کرده اند ولی برای تعدد زوجات خیر؟
2- در قرآن تعدد زوجات در صورت رعایت عدالت مجاز شناخته میشود، خب بر فرض همسر دائمی اول راضی به ازدواج مجدد (یا موقت) نباشد و بعد از ازدواج مجدد زندگی برایش جهنم شود و عذاب بکشد، آیا این عدالت است؟
3- در یکی تاپیک ها بحثی با عنوان "چرا پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در زمان همسر اولشان ازدواج مجدد نکرند..." با توجه به اینکه من پاسخ خود را نگرفته ام و تاپیک مذکور قفل شده است (!) سوال را اینجا مطرح میکنم، یکی از دلایلی که مطرح شد نازل نشدن آیه ی تعدد در زمان پیامبر و حضرت خدیجه بود، خب در زمان حضرت علی چی؟ آیا به دلیل اینکه فاطمه ناراحت میشده اقدام به ازدواج مجدد نکرده؟ یعنی بقیه ی زنان آدم نیست که ناراحت بشوند یا نشوند شاید نمیشدند! پس برای ازدواج مجدد رضایت همسر اول لازمه؟ برخی دلایل مطرح شده واقعا مسخره اند، مثلا چون فاطمه حیض نمیشد علی نیازی به ازدواج موقت نداشت!

سوالات ساده بود لطفا پاسخ ها هم ساده باشند.
تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

n0o0b_sina;792832 نوشت:
سلام
چند تا سوال داشتم.

1- چرا در اسلام برای ازدواج موقت شرایطی را ذکر کرده اند ولی برای تعدد زوجات خیر؟
2- در قرآن تعدد زوجات در صورت رعایت عدالت مجاز شناخته میشود، خب بر فرض همسر دائمی اول راضی به ازدواج مجدد (یا موقت) نباشد و بعد از ازدواج مجدد زندگی برایش جهنم شود و عذاب بکشد، آیا این عدالت است؟
3- در یکی تاپیک ها بحثی با عنوان "چرا پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در زمان همسر اولشان ازدواج مجدد نکرند..." با توجه به اینکه من پاسخ خود را نگرفته ام و تاپیک مذکور قفل شده است (!) سوال را اینجا مطرح میکنم، یکی از دلایلی که مطرح شد نازل نشدن آیه ی تعدد در زمان پیامبر و حضرت خدیجه بود، خب در زمان حضرت علی چی؟ آیا به دلیل اینکه فاطمه ناراحت میشده اقدام به ازدواج مجدد نکرده؟ یعنی بقیه ی زنان آدم نیست که ناراحت بشوند یا نشوند شاید نمیشدند! پس برای ازدواج مجدد رضایت همسر اول لازمه؟ برخی دلایل مطرح شده واقعا مسخره اند، مثلا چون فاطمه حیض نمیشد علی نیازی به ازدواج موقت نداشت!

سوالات ساده بود لطفا پاسخ ها هم ساده باشند.



با سلام و احترام و تشکر از سوال خوب شما

سعی می کنم پاسخ های بنده هم مانند سوال شما ساده و روان باشد، ولی باز هر کجا که ابهامی بود بنده در خدمتم.
در خصوص سوال اول شما باید عرض کنم منظورتان واضح نیست، چه شرائطی برای ازدواج موقت در نظر گرفته شده که در تعدد زوجات نیست؟ سوالتان را بیشتر توضیح بدهید بعد در خدمت شما هستم.

پاسخ به سوال دوم:
برای پاسخ به این سوال باید به چند مقدمه و سپس نتیجه توجه بفرمایید، فقط خواهش می کنم همه این نکات را با هم ببینید، یعنی همه مقدمات و همه نتیجه ها را در کنار هم ببینید، چون ما قبول داریم که ممکن است یکی از مقدمات و نتیجه ها به تنهایی برای پاسخ کافی نباشد:

مقدمه اول:
عدالت یعنی حق هر کسی به او داده شود(مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج4، ص954) اما ممکن است گاهی حقوق مردم با هم تعارض پیدا کند، در چنین جایی عدالت این است که آن مصلحت و حق مهم تر، یا مصلحت و حق عمومی که برای بیشتر مردم مصلحت دارد بر آن مصلحت و عدالتی که برای یک یا چند نفر اقلیت است، ترجیح داده شود.

مقدمه دوم:
نباید به احکام و حقوق بیان شده از سوی اسلام با نگرش احساسی نگاه کرد، نگرش احساساتی نگرشی یک طرفه است که فقط به یک جانب قضیه نگاه شود، نه از تمام جهات. یعنی فقط به حق یک نفر، و عدالت برای یک فرد توجه کرده، و از حقوق اجتماعی و مصالح عمومی غافل شود، طبیعتا اگر انسان از بالا به ماجرا نگاه کرده، و تمام جوانب کار را بنگرد یقینا در نتیجه پایانی او نقش خواهد داشت.

مقدمه سوم:
احساسی که در بین بعضی خانم‌ها، نسبت به تعدد زوجات هست خب از روی محبت به شوهر بوده و ستودنی است، اما لازمه زن و ذاتی او نیست، بلکه به فرهنگ حاکم بر جامعه برمی‌گردد همان طور که می بینیم بسیاری از زنان غیر ایرانی با این مسئله هیچ مشکلی ندارند، در حالی که اگر احساس ذاتی زن می بود، باید در درون همه زنان وجود می‌داشت.

نتیجه:

از این مقدمات نتیجه می‌گیریم:

اولا:
اسلام یک امری را جائز شمرده که با روحیات ذاتی زن ناسازگار نیست، بلکه با روحیات عارضی برخی خانم ها که ناشی از فرهنگ و محیط است تعارض دارد، یعنی بسیاری از خانم ها با ازدواج مجدد شوهرشان مشکلی ندارند. همین که خانمی پاسخ مثبت به ازدواج با مردی می دهد که می داند یک همسر دیگر دارد یعنی اینکه این احساس، احساس ذاتی زن‌ها نیست، بلکه احساسی عارضی است.

ثانیا:
در نگاه کلان متوجه خواهید شد که عمدتا مردها به خاطر مشاغلی که دارند، یا در کار، یا در حین رانندگی، یا در جنگ ها همواره بیشتر از زن ها با خطر مرگ روبرو هستند، آمار بالای بیست هزار کشته در سال، آن هم فقط در حوادث رانندگی، که اکثریت مرد هستند گویای این امر است. پس انسان نباید تنها به احساسات زن اول نگاه کرده و حکم کند، آن هم احساساتی که در زن‌ها متغیر است، بلکه باید به این هم توجه داشته باشد بسیاری از خانم‌ها در جوانی همسر خود را از دست می‌دهند، خانم جوانی که در 30 سالگی بیوه می‌شود، خب طبیعتا پسری با او ازدواج نخواهد کرد، آیا این عادلانه است که حکم کنیم آن زن به خاطر حفظ احساسات یک زن دیگر، باید در این سن جوانی (به خاطر حادثه ای که ممکن است برای هر خانمی اتفاق بیفتد) تا آخر عمر مجرد مانده و مخارج خود و فرزند احتمالی اش را از هر طریقی در آورد، و این مشکل خود اوست و به دیگران ربطی ندارد؟ آیا بالارفتن جمعیت چنین زنانی با کودکان یتیم، جامعه را به سمت بی ثباتی نمی برد؟ عقل می‌گوید اگر شوهر یک زن مُرد، میل و غرائز و نیازهای آن زن نمی میرند، لذا زن بدون شوهر اگر نیاز عاطفی و مالی اش تأمین نشود، با جلوه گری و جذب مردان اجتماع هم نیاز جنسی و هم نیاز مالی اش را تأمین می‌کند، لذا زنی که از سر احساسات گمان کرده با عدم موافقتش با ازدواج مجدد شوهر او را برای خود در خانه نگه داشته نمی داند که شوهرش از راه حرام و در بیرون از خانه جذب دیگری می شود. لذا چند همسری مهم ترین عامل نجات تک همسری است.(ر.ک مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج19، ص341)

بسیاری از خانم‌هایی که ازدواج دوم را می‌پذیرند، خانم هایی بوده اند که قبل از فوت شوهرشان هرگز حاضر به پذیرش زن دوم نبوده اند، اما حال که تنها شده و با مشکلات یک زن جوان بی سرپرست روبرو شده اند چنین ازدواجی را می‌پذیرند، خب دلیل این تغییر احساس و نگرش چیست؟ علت این است که آنها زمانی که همسر اول بودند فقط به احساسات خود توجه داشتند لذا به شدت به قانون تعدد زوجات اعتراض می‌کردند، اما حال که به ضرورت اجازه ورود چنین زنانی به خانواده ها پی برده اند، آن را می‌پذیرند.
همان طور که در آلمان
علاوه بر احساسات یک زن باید به عواقب اجتماعی مجرد ماندن زنان جوان یا میانسالی که علاوه بر نیاز جنسی و عاطفی، نیاز مالی و سرپرستی هم دارند، توجه کرد، همچنین نیاز این کودکان بی سرپرست برای اینکه تبدیل به بچه های کار نشوند، در کوچه و خیابان بزرگ نشوند، جذب شبکه های فساد نشوند و...، این موارد خیلی ضرورت دارد، وگرنه این بی تفاوتی عوارض غیر قابل جبرانی دارد.

ثالثا:
باید توجه کرد که اسلام توصیه بدون قید و شرط به این امر نکرده است، بلکه شرایط برای تحقق چنین حکمی لازم بوده و در صورت عدم رعایت عدالت، اصلا این کار را جایز نمی‌داند، پس اگر به آتش کشیده شدن زندگی و عذاب زن اول به خاطر این است که شوهری که ازدواج مجدد کرده عدالت را رعایت نمی‌کند، یا به نیازهای مادی و عاطفی همسرانش توجه نمی‌کند، حق با آن زن بوده و چنین مردی از اساس اجازه تعدد ازدواج ندارد اما اگر صرفا از سر احساساتی است که به خاطر فرهنگ و باورهای اجتماعی در آن زن به وجود آمده، خب آیا با توجه به لوازم اجتماعی که عرض کردم می‌توان حکم کرد احساسات عارضی زن بر این عوارض سنگین اجتماعی مقدم است؟ پس احساسات زنهایی که بالاخره به خاطر حوادثی همسرشان را از دست داده اند چه می‌شود؟ نیاز آنها به تکیه گاه مالی و امنیتی چه می‌شود؟ عوارض اجتماعی بی تفاوتی نسبت به آنها چه می‌شود؟

رابعا:
ممکن است بگویید خب همواره که مردان بیشتر از زنان نیستند، اگر برابر بودند چه؟ خب باید توجه داشت اسلام فقط اجازه داده است اما رو آوردن مردم به چنین ازدواجی بستگی به شرائط خود جامعه دارد. ببینید بسیاری از مسائل اجتماعی مانند قیمت‌ بازار خود به خود تنظیم می‌شوند، یعنی با توجه به شرائط جامعه قابل قبض و بسط هستند و نمی‌توان برای آنها یک رویه ثابت پیچید، نیاز به ازدواج، و فرهنگ حاکم بر آن نیز به گونه ای است که خود به خود تنظیم می شود و حکم کردن ما به اینکه چنین ازدواجی هرگز نباید جایز باشد، یا حتما باید باشد، هرگز مقبول جامعه نخواهد افتاد، بلکه بستگی به میزان عرضه و تقاضا دارد، اگر تعداد مردان برابر با تعداد زنان باشد خود به خود چنین ازدواجی رواج نخواهد یافت، چون زن بی شوهری که می‌تواند مجددا با یک مرد بدون همسر ازدواج کند چرا باید زن دوم یک مرد شود؟ و نیز مردی که زن بی شوهری نمی یابد تا به عنوان همسر دوم از او خواستگاری کند طیعتا همسر دومی نخواهد گرفت. اما اگر تعداد زنان یک جامعه بالاتر رود نمی توان قانون منع تعدد زوجات را به جامعه تحمیل کرد، همان طور که چندی پیش در آلمان جمعيت زنان بى‏شوهر نگرانى خود را از نداشتن شوهر طى شكايتى به دولت اظهار نموده و تقاضا كردند كه براى علاج اين درد مساله تعدد زوجات در اسلام را قانونى ساخته، به مردان آلمان اجازه دهد تا بیش از یک زن‏ بگيرند، منتهی حكومت به خاطر فشار کلیسا خواسته آن زنان را بر آورده نكرد.(ترجمه تفسير الميزان، ج‏4، ص 297)
پس اگر می بینیم که مردانی دارای چند همسر هستند یعنی جامعه این کشش و این نیاز را دارد. هم مرد خواستگاری کرده، و هم زن پذیرفته که زن دوم شود.

خامسا:
با این حال اگرچه اسلام چنین ازدواجی را جایز شمرده اما باز هم آرامش در زندگی برای اسلام اهمیت دارد، لذا برای خانم هایی که به هیچ وجه توان تحمل چنین چیزی را ندارند اجازه داده است که در هنگام ازدواج شرط کنند که شوهرشان از این ازدواج مجددی که اسلام برای وی جایز شمرده چشم پوشی کند، و اگر مثلا ازدواج مجددی داشت زن این وکالت را داشته باشد که خود را طلاق دهد.(برای اطلاع از فروعات و جزئیات این مسئله باید نظر مراجع را جویا شد)

ادامه دارد...

سوال سوم
به این پرسش شما همان طور که خودتان هم اشاره کردید در پستی اشاره شده و پاسخ های متعددی بیان شده است:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=49352&page=13

آیا هیچ یک از آنها شما را قانع نمی سازد؟ نظرتان را ابراز کنید تا در ادامه بیشتر سخن بگوییم، فقط دو نکته ای که پیشاپیش عرض می کنم این است که:

اولا:
پاسخ دقیق به این پرسش نیازمند به‌ آگاهی جامعی نسبت به شرایط زندگی پیامبر(ص) و امام علی(ع) است، ببینید مقوله ازدواج با تمام جزئیاتش، چه زمان ازدواج، چه همسر انتخاب شده، و چه بقیه ویژگی‌های آن چون تعداد همسر و... همواره تابع شرائط بوده و لذا قابل تحلیل هستند، منتهی به شرط این که از لحاظ تاریخی به آن شرائط دسترسی داشته باشیم،مثلا بسیاری از ازدواج های پیامبر(ص) و همسرانی که انتخاب کرده اند را می‌توان تحلیل کرده و علت آنها را بیان کرد، اما اینکه چرا پیامبر(ص) در زمان حیات حضرت خدیجه(س)، و امام علی(ع) در زمان حیات حضرت فاطمه(س) ازدواج نکرده اند را باید تحلیل تاریخی کرد، و اولین سوالی که باید پاسخ داد این است که اولا آیا این دو بزرگوار در زمان حیات همسر اولشان، فرصتی برای ازدواج مجدد داشته‌اند و از آن چشم پوشی کرده اند یا خیر؟ تمام فروض دیگر مبتنی بر این است که فرصت ازدواج مجدد و برقراری عدالت بین همسران را داشته باشند و بعد بگوییم چرا ازدواج مجدد نکرده اند.

ثانیا:
با توجه به پاسخ به سوال دوم روشن می‌شود که وقتی تعدد زوجات در نگاه عقلی و به دور از احساسات ظلم و بی عدالتی محسوب نشود نتیجه این می‌شود که ازدواج نکردن پیامبر(ص) و امام علی(ع) به خاطر این نبوده که نمی خواسته اندحضرت خدیجه(س) و حضرت فاطمه(س) ناراحت شوند تا بگویید مگر سایر همسران ایشان ادم نبوده اند! بلکه به نظرم این عدم ازدواج در زمان همسر اول به خاطر تکریم و احترام ویژه ایشان بوده که جزء زنان برتر عالم هستند، یعنی اگر ازدواج مجدد می کردند هم یقینا آن دو بزرگوار ناراحت نمی شدند. لذا اصلا علت عدم ازدواج در زمان حیات ایشان را باید در جای دیگری جستجو کرد، و نمی توان نتیجه گرفت که چون ازدواج مجدد موجب ناراحتی همسران اول می شود، و به همین خاطر امام علی(ع) و پیامبر(ص) در زمان حیات همسر اولشان ازدواج نکردند، پس زنان دیگر را هم باید دک کرد و تعدد زوجات مطلقا جایز نیست؛ خیر چنین استدلالی باطل است.

سلام و ادب
با تمام صحبت های شما موافق ام. و به هیچ وجه و به هیچ وجه درصدد این نیستم که بگویم این حکم از اساس باطل است!این حکم برای یک جامعه لازم است اما این مطلب حضرتعالی قابل پذیرش نیست:

مسلم;796399 نوشت:
با روحیات ذاتی زن ناسازگار نیست، بلکه با روحیات عارضی برخی خانم ها که ناشی از فرهنگ و محیط است تعارض دارد، یعنی بسیاری از خانم ها با ازدواج مجدد شوهرشان مشکلی ندارند. همین که خانمی پاسخ مثبت به ازدواج با مردی می دهد که می داند یک همسر دیگر دارد یعنی اینکه این احساس، احساس ذاتی زن‌ها نیست، بلکه احساسی عارضی است.

پاسخ از میان فرمایشاتتان:

مسلم;796399 نوشت:
چون زن بی شوهری که می‌تواند مجددا با یک مرد بدون همسر ازدواج کند چرا باید زن دوم یک مرد شود؟

چرا نشود؟ اگر این امر با روحیات ذاتی زن ناسازگار نیست،چه دلیلی دارد که زن بی شوهری که حاضر شده با یک مرد همسر دار ازدواج کند،ترجیحش این باشد که مرد مجرد باشد؟چرا ترجیح برای تمام زنان این است که تک همسر باشند؟

مسلم;796399 نوشت:
احساسی که در بین بعضی خانم‌ها، نسبت به تعدد زوجات هست خب از روی محبت به شوهر بوده و ستودنی است، اما لازمه زن و ذاتی او نیست، بلکه به فرهنگ حاکم بر جامعه برمی‌گردد همان طور که می بینیم بسیاری از زنان غیر ایرانی با این مسئله هیچ مشکلی ندارند، در حالی که اگر احساس ذاتی زن می بود، باید در درون همه زنان وجود می‌داشت.

-این صحبت را از زبان یک خانم عربستانی بخوانید:
زنانی در عربستان هستند که همسرشان با دو یا سه زن ازدواج می کند اما درخواست طلاق ندارند و به بچه ها و فرزندان شان فکر می کنند که بعد از آنها زندگی سختی خواهند داشت؛ به این ترتیب سعی می کنند که با این مشکل سازگاری پیدا کنند.1

- مطلب دیگر اینکه اینکه برای اثبات غیرذاتی بودن این موضوع در زنان ،دست به دامان جامعه ای شویم که آوازه ی فرهنگ و تمدنشان،زنده به گور کردن دخترانشان،و تمدن روکشیده شده ی جدیدشان به نام وهابیت گوش فلک را کر کرده است،به نظر منطقی نمی آید.

"زنان کشورم شناسنامه ندارند و حدود یکی دو سالی است که به بعضی از زنان که تعداد کمی هم هستند شناسنامه داده اند. در واقع این جزء عقاید زنان شده که در مسائل سیاسی حضور نداشته باشند"2

مسلم;796399 نوشت:
این احساس، احساس ذاتی زن‌ها نیست، بلکه احساسی عارضی است.

اینطور نیست.این احساس در تمام زنان وجود دارد.در تمام زنان. منتهی در بعضی جوامع متاسفم که این را عرض کنم: یک دختر نیاز به شناسنامه ندارد. موقعش که برسد برایش فاکتور خرید صادر میکنند:
"در عربستان هر پسری که به دنیا می آید، شناسنامه دارد. این شناسنامه هم تقریبا شبیه یک کارت است. وقتی این پسر به سن ازدواج رسید و دختری را پسندید و ازدواج کرد، نام آن دختر وارد کارت یا شناسنامه پسر می شود."3

----------------------------------------------------------------------------------
1،2،3: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3992/5182/53495/%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%82%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%AD%D8%B5%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF

پرسش جالب شهید مطهری از مردان طالب همسر دوم!

در فقه اسلامی می‌گویند: «اگر بیم داری که استعمال آب برای بدنت زیان دارد وضو نگیر»، «اگر بیم داری که روزه برایت زیان دارد روزه نگیر». این دو دستور در فقه اسلامی رسیده است. شما افراد بسیاری را می‌بینید که می‌پرسند: می‌ترسم آب برایم زیان داشته باشد، وضو بگیرم یا نگیرم؟ می‌ترسم روزه برایم ضرر داشته باشد، روزه بگیرم یا نگیرم؟ البته این پرسشها پرسشهای درستی است. چنین اشخاصی نباید وضو بسازند و نباید روزه بگیرند.

ولی نصّ قرآن کریم است که «اگر بیم دارید که نتوانید میان زنان خود به عدالت رفتار کنید، یک زن بیشتر نگیرید». با این حال آیا شما در عمر از یک نفر شنیده‌اید که بگوید: می‌خواهم زن دوم بگیرم اما بیم دارم که رعایت عدالت و مساوات میان آنها نکنم، بگیرم یا نگیرم؟ من که نشنیده‌ام. حتماً شما هم نشنیده‌اید.

سهل است، مردم ما با علم و تصمیم اینکه به عدالت رفتار نکنند زنان متعدد می‌گیرند و این کار را به نام اسلام و زیر سرپوش اسلامی انجام می‌دهند. اینها هستند که با عمل ناهنجار خود اسلام را بدنام می‌کنند.

نظام حقوق زن در اسلام، ص۳۵۲

smart star;796454 نوشت:
پرسش جالب شهید مطهری از مردان طالب همسر دوم!

������در فقه اسلامی می‌گویند: «اگر بیم داری که استعمال آب برای بدنت زیان دارد وضو نگیر»، «اگر بیم داری که روزه برایت زیان دارد روزه نگیر». این دو دستور در فقه اسلامی رسیده است. شما افراد بسیاری را می‌بینید که می‌پرسند: می‌ترسم آب برایم زیان داشته باشد، وضو بگیرم یا نگیرم؟ می‌ترسم روزه برایم ضرر داشته باشد، روزه بگیرم یا نگیرم؟ البته این پرسشها پرسشهای درستی است. چنین اشخاصی نباید وضو بسازند و نباید روزه بگیرند.

������ولی نصّ قرآن کریم است که «اگر بیم دارید که نتوانید میان زنان خود به عدالت رفتار کنید، یک زن بیشتر نگیرید». با این حال آیا شما در عمر از یک نفر شنیده‌اید که بگوید: می‌خواهم زن دوم بگیرم اما بیم دارم که رعایت عدالت و مساوات میان آنها نکنم، بگیرم یا نگیرم؟ من که نشنیده‌ام. حتماً شما هم نشنیده‌اید.

������سهل است، مردم ما با علم و تصمیم اینکه به عدالت رفتار نکنند زنان متعدد می‌گیرند و این کار را به نام اسلام و زیر سرپوش اسلامی انجام می‌دهند. اینها هستند که با عمل ناهنجار خود اسلام را بدنام می‌کنند.

������ نظام حقوق زن در اسلام، ص۳۵۲

خب علت چیست؟ اینجا نوشته مردم بیم ضرر که دارند روزه نمیگیرند و نمیپرسند آیا روزه بگیرم یا نه (احتمالا منظور اینه که چون سخته) ولی برای ازدواج مجدد کسی که اقدام میکنه نمیپرسه آیا میتونم مساوات و عدالت رو که قرآن واجب کرده رعایت کنم (احتمالا منظور راحت طلبیه مردمه).
اما خب مردم فقط وقتی بیمار جسمی هستند نمیپرسند روزه بگیرم یا نه و مثلا اگه در ایام کنکور یا امتحانات باشند یا روزه میگیرن یا لااقل میپرسن. (پس علت راحت طلبی نیست- علتش چیه پس)

سلام.بازهم برمیگرده بنظرم به راحت طلبی وتنوع طلبی هم بنظرم صدق میکنه.....
اسلام گفته درصورتی میشه زن دوم گرفت که مساوات رورعایت کرد،الان همه مساوات رورعایت می کنند؟؟؟

یکی دیگه.;796442 نوشت:
اما این مطلب حضرتعالی قابل پذیرش نیست:

یکی دیگه.;796442 نوشت:
پاسخ از میان فرمایشاتتان:

یکی دیگه.;796442 نوشت:
چرا نشود؟ اگر این امر با روحیات ذاتی زن ناسازگار نیست،چه دلیلی دارد که زن بی شوهری که حاضر شده با یک مرد همسر دار ازدواج کند،ترجیحش این باشد که مرد مجرد باشد؟چرا ترجیح برای تمام زنان این است که تک همسر باشند؟

با سلام و تشکر از ابراز نشر شما

ببینید بخش اول سخنان بنده به طور کلی بود که تعدد زوجات با احساسات ذاتی زن در تعارض نیست، اما بخش دوم که عرض کردم که زنی همسر دوم نمی شود اولا مربوط به فرهنگ خودمان بوده و ثانیا بحث ترجیح است، یعنی اگرچه زن ترجیح می دهد که شوهرش همسر دیگری نداشته باشد اما این فرق می کند با اینکه زن از این تعدد زوجات تنفر داشته باشد، بحث ترجیح را ما حرفی نداریم، خب وقتی بحث ترجیح وسط بیاید ان موقع نتیجه گیری راحت می شود، که تجیح یک حس درونی مقدم است یا آثار اجتماعی ناشی از ترک یک ضرورت(تعدد زوجات)

یکی دیگه.;796442 نوشت:
این صحبت را از زبان یک خانم عربستانی بخوانید:
زنانی در عربستان هستند که همسرشان با دو یا سه زن ازدواج می کند اما درخواست طلاق ندارند و به بچه ها و فرزندان شان فکر می کنند که بعد از آنها زندگی سختی خواهند داشت؛ به این ترتیب سعی می کنند که با این مشکل سازگاری پیدا کنند.1

- مطلب دیگر اینکه اینکه برای اثبات غیرذاتی بودن این موضوع در زنان ،دست به دامان جامعه ای شویم که آوازه ی فرهنگ و تمدنشان،زنده به گور کردن دخترانشان،و تمدن روکشیده شده ی جدیدشان به نام وهابیت گوش فلک را کر کرده است،به نظر منطقی نمی آید.

"زنان کشورم شناسنامه ندارند و حدود یکی دو سالی است که به بعضی از زنان که تعداد کمی هم هستند شناسنامه داده اند. در واقع این جزء عقاید زنان شده که در مسائل سیاسی حضور نداشته باشند"2


یکی دیگه.;796442 نوشت:
اینطور نیست.این احساس در تمام زنان وجود دارد.در تمام زنان. منتهی در بعضی جوامع متاسفم که این را عرض کنم: یک دختر نیاز به شناسنامه ندارد. موقعش که برسد برایش فاکتور خرید صادر میکنند:
"در عربستان هر پسری که به دنیا می آید، شناسنامه دارد. این شناسنامه هم تقریبا شبیه یک کارت است. وقتی این پسر به سن ازدواج رسید و دختری را پسندید و ازدواج کرد، نام آن دختر وارد کارت یا شناسنامه پسر می شود


بنده منظورم زنان عربستان نبود که انصافا از حقوق اولیه خود هم محروم هستند(و إن شاالله به زودی شاهد سرنگونی آل سعود باشیم) بلکه به طور کلی بسیاری از مناطق خارج از ایران را اگر ببینید تعدد زوجات امری عادی محسوب می شود، حتی شاهد مثال از اعتراض زنان آلمانی آوردم که حامی تعدد زوجات بوده اند، این که خوش نداشتن تعدد زوجات مربوط به حس ذاتی خانم ها نیست حرف بنده تنها نیست، شما می توانید به ترجمه المیزان، ج4، ص292 به بعد مراجعه بفرمایید. البته باز می گویم در خصوص ترجیح تک همسری در نگاه خانم ها حرفی ندارم اما اگر جایی باشد که تعداد زنان بیش از مردان باشد خب طبیعتا نمی توان تک همسری را دیگر ترجیح داد، چون آثار اجتماعی مجرد ماندن آن زن ها بسیار قابل توجه است لذا باید آنها را وارد کانون خانواده ها کرد و این ارجحیت دارد.

smart star;796485 نوشت:
سلام.بازهم برمیگرده بنظرم به راحت طلبی وتنوع طلبی هم بنظرم صدق میکنه.....
اسلام گفته درصورتی میشه زن دوم گرفت که مساوات رورعایت کرد،الان همه مساوات رورعایت می کنند؟؟؟

سلام
بله من هم موافقم که بسیاری از کسانی که ازدواج مجدد داشته اند رعایت عدالت را نمی کنند و متاسفانه این باعث می شود که برخی به اصل حکم تعدد زوجات بدبین شده و اعتراض کنند در حالی که چنین اعتراضی صحیح نیست، چون اسلام به کسانی که یک همسر هم دارد توصیه به عدالت و انصاف و اخلاق کرده، نمی شود گفت چون بسیاری از خانم ها و آقایان این توصیه ها را رعایت نمی کنند پس اصلا قانون ازدواج ولو تک همسری هم مشکل دارد!!!

سلام استاد.خسته نباشد
نمیگم اشکال داره ولی وقتی نمیتونی واینکه همسراول راضی نیست چراباید چنین کاری کرد؟؟

با سلام وعرض ادب

استاد گرامی تا جایی که من میدونم عشق بین دو نفر محاله تقسیم بشه

لطفا اگه میشه عشق بین زن وشوهر رو تعریف کنید .

ازدواج کردن یعنی چی ؟

اگر بخواید بگید آقایون همونطور که فرزندانشون رو دوست دارند میتونند همسراشون رو هم دوست داشته باشند

(صرف دوست داشتن ،نه عشق )

من قبول نمیکنم ،واسه ی اینکه من هم به عنوان یه مادر میتونم همین ادعا رو داشته باشم و اجازه ی چند همسری رو به

خودم بدم .

سلام و عرض ادب

مسلم;796673 نوشت:
بخش اول سخنان بنده به طور کلی بود که تعدد زوجات با احساسات ذاتی زن در تعارض نیست،

بنده هم بطور کلی عرض کردم که این سخن پذیرفتنی نیست
ببینید استدلال بنده اینست که چیزی که نشان میدهد تعدد زوجات با احساسات زن در تعارض است این است که شما از هر زنی در هر جای دنیا که این موضوع سوال کنید که احساسش راجع به اینکه همسرش زن دیگری هم داشته باشد چیست،قطع به یقین به شما نخواهد گفت که هیچ مسئله ای نیست.
برای تمام زنان در تمام فرهنگ ها همین گونه است. در عربستان در عراق در آفریقا در قبایل آمازون در همه جا.
اما در مقابل این را هم در نظر بگیرید. از تمام زنان سوال کنید که آیا مایل به ایجاد رابطه با دو مرد هستند یا نه؟به جز درصد قلیلی از زنان ،تمام پاسخ ها منفی خواهد بود. این نشان میدهد که زن ذاتا تمایلی به این کار ندارد.و از این موضوع متنفر است.

من فکر میکنم اینجاست که تفاوت ذاتی و عارضی روشن میشود.

مسلم;796673 نوشت:
خش دوم که عرض کردم که زنی همسر دوم نمی شود اولا مربوط به فرهنگ خودمان بوده و ثانیا بحث ترجیح است، یعنی اگرچه زن ترجیح می دهد که شوهرش همسر دیگری نداشته باشد اما این فرق می کند با اینکه زن از این تعدد زوجات تنفر داشته باشد،

فرموده بودید:

مسلم;796399 نوشت:
نیاز به ازدواج، و فرهنگ حاکم بر آن نیز به گونه ای است که خود به خود تنظیم می شود و حکم کردن ما به اینکه چنین ازدواجی هرگز نباید جایز باشد، یا حتما باید باشد، هرگز مقبول جامعه نخواهد افتاد، بلکه بستگی به میزان عرضه و تقاضا دارد، اگر تعداد مردان برابر با تعداد زنان باشد خود به خود چنین ازدواجی رواج نخواهد یافت، چون زن بی شوهری که می‌تواند مجددا با یک مرد بدون همسر ازدواج کند چرا باید زن دوم یک مرد شود؟

اینکه فرمودید وقتی میتواند با یک مرد بدون همسر زندگی کند چرا زن دوم شود،قطعا نشان از یک امر ذاتی در وجود زن دارد.

مسلم;796673 نوشت:
اگر جایی باشد که تعداد زنان بیش از مردان باشد خب طبیعتا نمی توان تک همسری را دیگر ترجیح داد، چون آثار اجتماعی مجرد ماندن آن زن ها بسیار قابل توجه است لذا باید آنها را وارد کانون خانواده ها کرد و این ارجحیت دارد.

بله. این کلام صد در صد درست و منطقی است.
گاهی ضرورت پیدا میشود که چیزی را فدای چیز دیگر کنیم.

اما سوالی برایم پیش آمده : اگر روزی در جامعه ای تعداد مردان بیش از زنان شود باید چه کرد؟

مسلم;796399 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام و تشکر از سوال خوب شما

سلام

درباره سوال اول: مثلا: برای ازدواج موقت اکثریت علما اذن پدر را درصورتی که دختر باکره باشه و رشیده نشده باشد شرط بر صحت ازدواج میدانند.
چرا شروطی مانند این برای تعدد زوجات نداریم؟!

درباره سوال دوم: بیشتر هدف من منظور از عدالت در آن آیه بود. که تقریبا به جوابم رسیدم.

مسلم;796399 نوشت:
با این حال اگرچه اسلام چنین ازدواجی را جایز شمرده اما باز هم آرامش در زندگی برای اسلام اهمیت دارد، لذا برای خانم هایی که به هیچ وجه توان تحمل چنین چیزی را ندارند اجازه داده است که در هنگام ازدواج شرط کنند که شوهرشان از این ازدواج مجددی که اسلام برای وی جایز شمرده چشم پوشی کند.

لطفا در این باره بیشتر توضیح بدید
آیا هر شرطی در عقد نامه منعقد گردد زوجین موظف به رعایت اون هستن؟!

smart star;796705 نوشت:
سلام استاد.خسته نباشد
نمیگم اشکال داره ولی وقتی نمیتونی واینکه همسراول راضی نیست چراباید چنین کاری کرد؟؟

بله من هم با شما موافقم، چون من از اصل حکم دفاع می کنم نه از رفتار انسان ها؛ کسی که واقعا نمی تواند عدالت ورزی کند، و گاهی اصلا توانایی زندگی با یک همسر هم ندارد خب هرگز نباید ازدواج مجدد داشته باشد؛ اما باید این فرهنگ پذیرفته شود که در جایی که حقیقتا جمعیت زنانی که شوهر از دست داده اند بالا رفته و طبیعتا آسیب هایی را به دنبال خواهد داشت، این حکم را بپذیرند، و با بینشی منطقی روحیه گذشت داشته باشند.

همای رحمت;796717 نوشت:
با سلام وعرض ادب

استاد گرامی تا جایی که من میدونم عشق بین دو نفر محاله تقسیم بشه

لطفا اگه میشه عشق بین زن وشوهر رو تعریف کنید .

ازدواج کردن یعنی چی ؟

اگر بخواید بگید آقایون همونطور که فرزندانشون رو دوست دارند میتونند همسراشون رو هم دوست داشته باشند

(صرف دوست داشتن ،نه عشق )

من قبول نمیکنم ،واسه ی اینکه من هم به عنوان یه مادر میتونم همین ادعا رو داشته باشم و اجازه ی چند همسری رو به

خودم بدم .



من حرف شما رو کاملا قبول دارم، کاملا منطقی و متین هست که شدت عشق بین دو نفر شدیدتر از عشق یک نفر به چند نفر هست، اما ببینید ما باید به مسئله در سطح کلان نگاه کنیم ببینیم ضرورت کدامیک شدت بیشتری دارد؟ در جامعه ای که به خاطر جنگ، مشاغل سخت، یا هر عامل دیگری تعداد مردان کمتر از زنان هست، طبیعتا همه این زنها نیازهای عاطفی و مالی داشته و تکیه گاهی آرام برای زندگی می خواهند، خب اگر از نظر شرعی و قانونی تأمین نشوند مردان جامعه را به خود جذب خواهند کرد، حتی اگر نیاز مالی نداشته باشند بالاخره نیاز عاطفی دارند؛ من خواهش می کنم دوستان جزئی و احساساتی به مسئله نگاه نکنند، حال باید دید کدامیک ارجحیت بیشتری داشته و برای آسایش و امنیت جامعه ضرورت بیشتری دارد؟ واقعا می دانید بالا رفتن زن های بی سرپرست در جامعه چه آثار مخربی در جامعه خواهد داشت؟ یقینا بنیان تک همسری هم از هم فرو خواهد پاشید، چون مردان لاابالی که برای لذت جویی به دنبال ازدواج مجدد هستند اتفاقا این را بیشتر می پسندند، چون این زنها برای تأمین نیازهای مالی و عاطفی خود وارد جامعه خواهند شد و مرد می بیند که میتواند بدون بر عهده گرفتن هزینه یک زندگی، تنوع جنسی داشته باشد خب عشقی که شما می گوید باقی نخواهد ماند؛ اما مردی که با زنی ازدواج می کند ولو به خاطر تنوع طلبی و لذت طلبی، بالاخره مخارج او را هم بر عهده خواهد گرفت، تکیه گاه او هم خواهد شد، امنیت او را هم فراهم خواهد کرد، محیط زندگی او را هم فراهم می کند.
پس من حرف شما را قبول دارم و با آن مخالف نیستم، اما حکمت حکم اسلام به خاطر مصلحت عظیم تری است که در ورای آن وجود دارد.

با سلام وعرض ادب وتشکر

استاد واقعا مردانی که الان ازدواج مجدد کردند واسه پناه دادن زنهای بیوه بوده یا برای تنوع طلبی ؟

ما که ندیدیم .

دروغ نگفته باشم یه خانواده ی اینطوری رو میشناسم .اما بیشتر مردایی که دیدم ازدواج مجدد کردند واسه هر دلیلی بوده

به جز پناه دادن به بیوه ها .

همای رحمت;796717 نوشت:
من قبول نمیکنم ،واسه ی اینکه من هم به عنوان یه مادر میتونم همین ادعا رو داشته باشم و اجازه ی چند همسری رو به

خودم بدم .


یکی دیگه.;796734 نوشت:
اما سوالی برایم پیش آمده : اگر روزی در جامعه ای تعداد مردان بیش از زنان شود باید چه کرد؟

ببینید حکمی که ما تا پیش از این مطرح کردیم همواره مبتنی بر قاعده اهم و مهم بود، لذا گفتیم جایی که زنان بیشتر هستند باید تعدد ازدواج را ترجیح داد تا از مفاسدی پیش گیری کرد، اما در صورتی که تعداد مردان زیاد باشد، این هم آفتی هست اما نباید دید مفسده کدامیک بیشتر است، مجرد ماندن بخشی از مردان جامعه، یا تعدد همسر برای یک زن؛ باید به چند نکته توجه داشت:

اولا: چنین واقعه ای بسیار نادر خواهد بود، چون همواره جمعی زن و مرد مساوی هستند و به خاطر مشاغل و جنگ ها و حضور مردان در جامعه و خطرات آن جمعیت مردها به مرور کمتر خواهد شد.

ثانیا: در صورت وقوع چنین واقعه ای نمی توان چند همسری را برای زنها ترجیح داد، چون تنها مفسده ای که در مجرد ماندن بخشی از مردها وجود دارد ارضاء جنسی است که می توان با ازدواج موقت بخشی از زنها که بالاخره در هر جامعه ای وجود دارد، آن را جبران کرد، اما مفسده تعدد همسر برای یک زن به مراتب بزرگتر است، ببینید مردها نیاز به تکیه گاه ندارند، و کمتر از نظر عاطفی وابسته هستند، و خطرات جامعه هم به عنوان یک انسان تنها کمتر امنیت آنها را تهدید می کند، لذا یک مرد مجرد راحت تر زندگی می کند تا یک زن مجرد.

ثالثا: مرد مدیریت خانواده را برعهده داشته و ذاتا قدرت طلب است، لذا حضور چند مرد به عنوان شوهر یک زن، در یک خانه منطقا ناممکن و غیر قابل پذیرش است. این را به غیرتی که مرد روی همسرش دارد اضافه کنید که گاهی حتی یک نگاه دیگران به همسرش را نمی تواند بپذیرد.

رابعا: با تعدد همسر برای یک مرد فرزندان هر کسی مشخص است و اختلاط انساب به وجود نمی آید، برخلاف تعدد همسر برای یک زن که موجب اختلاط نسل می شود. این فرض آنقدر برای اسلام مهم است که حکم به عده نگه داشتن را در صورت طلاق یا فوت شوهر لازم می داند.

البته با فکر کردن شاید به حکمت های دیگری هم دست یافت که به مفسده انگیز تر بودن تعدد زوج نسبت به مجرد ماندن بخشی از مردها اشاره دارند.

مسلم;796776 نوشت:
چون تنها مفسده ای که در مجرد ماندن بخشی از مردها وجود دارد ارضاء جنسی است که می توان با ازدواج موقت بخشی از زنها که بالاخره در هر جامعه ای وجود دارد، آن را جبران کرد،

سلام و عرض ادب

با عرض معذرت در جامعه ای که یک زن نیست که با مرد بی همسر مانده ازدواج کند،چطور موردی برای ازدواج موقت خواهد بود؟

مسلم;796765 نوشت:
اما مردی که با زنی ازدواج می کند ولو به خاطر تنوع طلبی و لذت طلبی، بالاخره مخارج او را هم بر عهده خواهد گرفت، تکیه گاه او هم خواهد شد، امنیت او را هم فراهم خواهد کرد، محیط زندگی او را هم فراهم می کند.

با وجود ازدواج موقت ،جایی برای این منظور خالی نمی ماند.

من بیشترمیشنوم مرد همسرداربه دنبال ازدواج موقت با کسی دیگراست:Khandidan!:

یکی دیگه.;796792 نوشت:
سلام و عرض ادب

با عرض معذرت در جامعه ای که یک زن نیست که با مرد بی همسر مانده ازدواج کند،چطور موردی برای ازدواج موقت خواهد بود؟

با سلام مجدد

ببینید عرض کردم "در هر جامعه ای وجود دارد" یعنی دست است که در جامعه ای که زنان کمتر هستند ممکن است معدود باشد، اما بالاخره در نگاه کلان وجود خواهد داشت، ببینید جامعه با خانواده فرق می کند، ما از جامعه سخن می گوییم، در خانواده خب همه افراد یکدیگر را می شناسند، اما در جامعه ای که قلمرو گسترده ای دارد ممکن است بخشی از این طرف جامعه مجرد مانده اند و از وجود جنس مخالف هم کفو در بخشی دیگر اطلاع نداشته باشند، یا حوادثی که بالاخره در هر جامعه ای ممکن است اتفاق بیفتد، یا خانمی به دلایلی(خانواده، جسمانی، یا...) شرایط ازدواج دائم را نداشت باشد، و منجر به مجرد ماندن جنس اقلیت در برخی موارد معدود می شود.
در هر صورت این سخن بنده یک فرض است، وگرنه ولو بپذیریم در یک جامعه هیچ خانمی برای ازدواج موقت پیدا نشود باز هم خطر و مشکل نابود کننده ای متوجه آنان نمیشود، چون در این فرض نادر تنها باید نیاز جنسی خود را کنترل کنند، همان طور که الان مردان تا سن بالای سی سالگی مجرد می مانند، می توانند بیش از این هم مجرد بمانند.
البته این مشکل کمی نیست اما در مقایسه با مفاسد تعدد همسر برای یک خانم، مشکل کوچکتری محسوب می شود و از اهمیت کمتری برخوردار است.

یکی دیگه.;796792 نوشت:
با وجود ازدواج موقت ،جایی برای این منظور خالی نمی ماند.

آفرین بر شما، خب می بینید که قانون جواز تعدد ازدواج بر بی بند و باری و حتی بر ازدواج موقت شرعی اولویت دارد، لذا اولا تشویق به تعدد ازدواج دائم هم باید باشد، پس این تشویق هایی که گاهی در روایات یا کلام علماء برای تعدد ازدواج می بینید بی‌جا نبوده و حکمتی دارد.
ثانیا این مسئله بیش از آنکه به مردان مشروط باشد، به رفتار خانم ها مشروط است، خانمی که زن دیگری را در خانه خودش نمی تواند تحمل کند، و از آن طرف خانم بی سرپرستی که همسر دائم نمی تواند برای خودش بیابد این دو عامل دست به دست هم داده و موجب افزایش ازدواج موقت در جامعه می شود، پس اگر فرهنگ حاکم بر جامعه خصوصا در میان خانم ها تغییر کرده و ایشان از ازدواج مجدد اینقدر واهمه نداشته باشند، مردان متاهل و زنان بی سرپرست به سمت ازدواج موقت کشیده نمی شوند، چون یکی از مهمترین عوامل رویگردانی مردها از ازدواج مجدد بی رودربایسی ترس از اعتراض همسر اول است، چون خودتان می دانید اگر این اجازه از سوی همسر اول به آنان داده شود خیلی از آنها از این رضایت استقبال خواهند کرد، و از طرفی خانم بی سرپرستی که پیشنهاد ازدواج دائم داشته باشد، پیشنهاد ازدواج موقت را نخواهد پذیرفت، چون هدف از ازدواج موقت چیز دیگری است در حالی که زن های بی سرپرست به دنبال تامین مالی و عاطفی، و ساختن پناهگاهی برای خویش هستند.

.سلام و عرض ادب

همای رحمت;796717 نوشت:
تا جایی که من میدونم عشق بین دو نفر محاله تقسیم بشه

لطفا اگه میشه عشق بین زن وشوهر رو تعریف کنید .


خواهر گرامیم ،قوانین برای این وضع شده اند که جلوی فساد و فحشا را در یک جامعه تا حد امکان بگیرند.
عشق چیزی نیست که با احکام الهی بتوان آن را وضع کرد....و دیگر هیچ.

مسلم;797162 نوشت:
کلام علماء برای تعدد ازدواج می بینید بی‌جا نبوده و حکمتی دارد.
ثانیا این مسئله بیش از آنکه به مردان مشروط باشد، به رفتار خانم ها مشروط است، خانمی که زن دیگری را در خانه خودش نمی تواند تحمل کند، و از آن طرف خانم بی سرپرستی که همسر دائم نمی تواند برای خودش بیابد این دو عامل دست به دست هم داده و موجب افزایش ازدواج موقت در جامعه می شود، پس اگر فرهنگ حاکم بر جامعه خصوصا در میان خانم ها تغییر کرده و ایشان از ازدواج مجدد اینقدر واهمه نداشته باشند، مردان متاهل و زنان بی سرپرست به سمت ازدواج موقت کشیده نمی شوند، چون یکی از مهمترین عوامل رویگردانی مردها از ازدواج مجدد بی رودربایسی ترس از اعتراض همسر اول است، چون خودتان می دانید اگر این اجازه از سوی همسر اول به آنان داده شود خیلی از آنها از این رضایت استقبال خواهند کرد،

ضمن عرض سلام و تشکر از پاسخ شما

اما جناب استاد نمی توان این را پذیرفت که نپذیرفتن این مسئله از سمت خانم ها باعث رواج ازدواج موقت باشد.در شرایط کنونی ،چند مرد در اطراف خود میشناسید که از پس مخارج دو زندگی بربیایند؟
جوانان ما تا سن سی چهل سالگی هنوز قادر به پرداخت هزینه یک زندگی دو نفره و اجاره یک آپارتمان نیستند.اگر هم کسانی بتوانند ازدواج مجدد کنند بهتر نیست بجای آن کمکی به هزینه های زندگی جوانشان کنند تا سر پیری بتواند یک زن بگیرد؟
زندگی های امروزی بخاطر اختلاف مادر زن و داماد و مادر شوهر و عروس به طلاق کشیده میشود ،جمله ای که اخیرا در پست ها میبینم؛رعایت عدالت بین مادر و همسر!!! چه برسد بین دو همسر؟

دوای درد انسان هوس باز یک همسر اضافه یا 4 تا نیست.
و یک مساله دیگر اینکه شخصا در عربستان تجربه کردم و تعجب وافر که این مردهای اکثرا چهار زنه چرا اینقدر ...اند؟در فجیع ترین مناطق شهری ایران هیچ وقت تا این حد احساس خطر نکرده بودم .

از وضعیت جامعه بگذریم،
از اینکه بامزه ترین طنازی آقایان این شده است که اسلام بجای شراب متعه را حلال کرد.این تفریح حلال است. ...بگذریم
ما هم طنازی کنیم:اگر دعوا سر خانم هاست چرا کسی به احساس آنها اهمیت نمیدهد

و پاسخ تلخ آن از زبان آیت الله مطهری:

"مرد طالب شخص زن است و زن طالب قلب مرد. برای مرد مادامی که شخص زن را در اختیار دارد اهمیتی ندارد که فلب زن را از دسست بدهد .از اینرو مرد اهمیتی نمی دهد که در چند زنی قلب و عواطف مرد را از دست میدهد .ولی برای زن ،قلب و عواطف مرد اصالت دارد .اگر آن را از دست بدهد همه چیز را از دست داده است."1

و پاسخ تلخ آن از زبان شما:

مسلم;796776 نوشت:
چون تنها مفسده ای که در مجرد ماندن بخشی از مردها وجود دارد ارضاء جنسی است

مسلم;796776 نوشت:
ببینید مردها نیاز به تکیه گاه ندارند

و پاسخ تلخ آن از زبان آیت الله طبابایی صاحب المیزان:

"[=Nassim]گفتیم که اسلام زیر بناى زندگى بشر و بنیان جامعه انسانى را بر زندگى عقلى و فکرى بنا نهاده است نه زندگى احساسى و عاطفى در نتیجه هدفى که باید در اسلام دنبال شود رسیدن به صلاح عقلى در سنن اجتماعى است نه به صلاح و شایستگى آنچه که احساسات دوست مى دارد و مى خواهد. و عواطف به سویش کشیده مى شود."2
و پاسخ آن از زبان خداوند:
"لذا خداى تعالى بيان مى كند كه رعايت عدالت به معناى حقيقى آن در بين زنان و اينكه يك مرد حد وسط حقيقى دوستى را در بين زنان خود رعايت كند چيزى است كه هيچ انسانى قادر بر آن نيست ، هر قدر هم كه در تحقق دادن آن حرص بورزد، پس آنچه در اين باب بر مرد واجب است اين است كه يكسره از حد وسط به يكى از دو طرف افراط و تفريط منحرف نشود و تا آنجا كه برايش ‍ ممكن است رعايت عدالت را بكند و مخصوصا مراقب باشد كه به طرف تفريط يعنى كوتاهى در اداى حق همسر خود منحرف نگردد"3

چیزی که من میفهمم این است:

مرد وظیفه ندارد همه زنهایش را یک اندازه دوست بدارد،چون از توانش خارج است و زن حق ندارد همچین توقعی داشته باشد که توقع احمقانه ای است.
اصلا ازدواج جای عشق نیست.ازدواج یک قرار داد اجتماعی است و باید از آن در حد یک قرارداد انتظار داشت.که طرفین ملزم اند مفاد آن را رعایت کنند و از منافع از پیش تعیین شده ی آن بهره ببرند.اما این منافع به درد من نمیخورد.از مفاد این قرارداد این است که من باید بدانم که همسر من حق دارد هر کسی را که دوست داشت دوست بدارد.و من حق ندارم ناراحت شوم.چرا متوجه نمیشوم؟!! من حق ندارم ناراحت شوم.
بگذار صادقانه بگویم این قرارداد برای من مثل ریاضت کشیدن است.

خدای من . این جملات مرا به حساب ا ع ت ر ا ض نگذار که من دوستت دارم.چیزی هست که مرا به تو سخت میچسباند.چیزی فراتر از زمین.نمی دانم چیست.از اول نقشه ی تمام راهها دست تو بود و آخر همه ی راهها تویی.احساس میکنم داری برایم نقشه میکشی.و در درون به این نقشه کشیدن تو برای خودم افتخار میکنم.ممنونم که هستی.اینکه اینها را اینجا می نویسم صرفا برای این است که بلکه کسی ،کارشناسی ،استادی پیدا شود و چیزهایی که با عقل ناقصم میفهمم را تصحیح کند.
عاقلانه ترین نتیجه ای که میتوانم بگیرم این است که عشق وضع کردنی نیست.اگر بر خانه ای نازل شود یکی از آیات الهی است.آیه ای که فکر میکنم دوستش داشته باشی.

باز هم عرض میکنم که اگر قانون ازدواج مجدد و ازدواج موقت در دین اسلام،واقعا کامل بودن این دین زیر سوال میرفت. و برای شخص بنده یک تردید اساسی به حساب می آمد.

یک سوال اساسی:
فرض کنید دختری بین تجرد و ازدواج با مرد همسرداری که سالهاست دوستش دارد،تجرد را انتخاب کند ،صرفا به خاطر اینکه بدون رودر بایستی عرض کنم له کردن عواطف همسر اول را انسانی نمیداند و با وجود تمام این قوانین هرگز و هرگز حاضر نمیشود کوچکترین ناراحتی برای همسر اول ایجاد شود و این را یک خودخواهی محض به شمار آورد،آیا در اینجا بوی ضعف اعتقادی آن دختر به مشام میرسد؟آیا این نوعی عدم باور درونی احکام الهی است؟خدای نکرده نوعی نیشخند زدن در مقام عمل؟

----------------------------------------------------
1.نظام حقوق زن در اسلام ص299
2.ترجه المیزان جلد 4 ص292
3.تفسیر آیه 129 نساء-تفسیر المیزان

یکی دیگه.;797298 نوشت:
ضمن عرض سلام و تشکر از پاسخ شما

اما جناب استاد نمی توان این را پذیرفت که نپذیرفتن این مسئله از سمت خانم ها باعث رواج ازدواج موقت باشد.در شرایط کنونی ،چند مرد در اطراف خود میشناسید که از پس مخارج دو زندگی بربیایند؟
جوانان ما تا سن سی چهل سالگی هنوز قادر به پرداخت هزینه یک زندگی دو نفره و اجاره یک آپارتمان نیستند.اگر هم کسانی بتوانند ازدواج مجدد کنند بهتر نیست بجای آن کمکی به هزینه های زندگی جوانشان کنند تا سر پیری بتواند یک زن بگیرد؟
زندگی های امروزی بخاطر اختلاف مادر زن و داماد و مادر شوهر و عروس به طلاق کشیده میشود ،جمله ای که اخیرا در پست ها میبینم؛رعایت عدالت بین مادر و همسر!!! چه برسد بین دو همسر؟

دوای درد انسان هوس باز یک همسر اضافه یا 4 تا نیست.
و یک مساله دیگر اینکه شخصا در عربستان تجربه کردم و تعجب وافر که این مردهای اکثرا چهار زنه چرا اینقدر ...اند؟در فجیع ترین مناطق شهری ایران هیچ وقت تا این حد احساس خطر نکرده بودم .

از وضعیت جامعه بگذریم،
از اینکه بامزه ترین طنازی آقایان این شده است که اسلام بجای شراب متعه را حلال کرد.این تفریح حلال است. ...بگذریم
ما هم طنازی کنیم:اگر دعوا سر خانم هاست چرا کسی به احساس آنها اهمیت نمیدهد

ببینید من بارها گفته ام در مقام بحث از فلسفه احکام، به میان کشیدن بحث رفتارها خطاست، اسلام که نیامده به طور دقیق بگوید اینجا تعدد زوجات جایز است، اینجا جایز نیست، دین فقط ملاک و معیار تعیین می‌کند، تشخیص مصادیق در بسیاری از موارد با خود مردم است.
اینکه در جامعه فعلی ما به خاطر آمار بیکاری بالا، توقعات نجومی، فرهنگ و سنت های غلط، و سایر عوامل مشابه شرایط ازدواج سخت شده یا بسیاری از مردها از پس اداره دو زندگی بر نمی آیند و... خب این چه دخلی به اصل حکم تعدد زوجات در اسلام دارد؟ مگر اسلام گفته است کسانی که توانایی اداره دو زندگی را ندارند وارد این وادی شوند؟! اینکه به خاطر رواج بی اخلاقی یا هر چیزی دعوای بین عروس و مادرشوهر بالا گرفته چه دخلی به فوائد و مفاسد تعدد زوجات دارد؟ مگر اسلام گفته کسانی که به خاطر روحیات اخلاقی توانایی عدالت ورزی ندارند ازدواج مجدد داشته باشند؟! خب اسلام هم همین را ی گوید که کسی که نمی تواند عادلانه رفتار کند نباید ازدواج مجدد داشته باشد، اما تشخیص آن با مردم است، اسلام که نمی تواند بر چهره چنین مردانی مُهر بزند! اینکه برخی مردها اگر نیمی از زن های دنیا را داشته باشند باز هم چشمشان به بقیه است چه تعارضی با حکمت تعدد زوجات دارد؟ مگر اسلام برای زن در انتخاب شوهر اختیار قائل نشده؟ خب خانم ها باید ببینند مردی که خواستگاری کرده چگونه مردیست، از این سنخ است یا خیر. مشکل این است که ما گاهی سخن و هدف قانونگذار را رها می کنیم و رفتارها را جای ان می نشانیم، خواهش می کنم منطقی نگاه کنید، در کنار هر قانونی ممکن است عده ای سوء استفاده کنند، اما ما باید ببینیم نفس آن قانون مفید هست یا خیر، و در مقام عمل با تشخیص صحیح اجازه سوء استفاده ندهیم.

یکی دیگه.;797298 نوشت:
پاسخ تلخ آن از زبان آیت الله مطهری

یکی دیگه.;797298 نوشت:
پاسخ تلخ آن از زبان آیت الله طبابایی

یکی دیگه.;797298 نوشت:
پاسخ تلخ آن از زبان شما

یکی دیگه.;797298 نوشت:
چیزی که من میفهمم این است:
مرد وظیفه ندارد همه زنهایش را یک اندازه دوست بدارد،چون از توانش خارج است و زن حق ندارد همچین توقعی داشته باشد که توقع احمقانه ای است.
اصلا ازدواج جای عشق نیست.ازدواج یک قرار داد اجتماعی است و باید از آن در حد یک قرارداد انتظار داشت.که طرفین ملزم اند مفاد آن را رعایت کنند و از منافع از پیش تعیین شده ی آن بهره ببرند.اما این منافع به درد من نمیخورد.از مفاد این قرارداد این است که من باید بدانم که همسر من حق دارد هر کسی را که دوست داشت دوست بدارد.و من حق ندارم ناراحت شوم.چرا متوجه نمیشوم؟!! من حق ندارم ناراحت شوم.
بگذار صادقانه بگویم این قرارداد برای من مثل ریاضت کشیدن است.

پاسخ هایی که شما آن را تلخ می شمارید، تلخ نیستند چون این پاسخ ها به یک بُعد اشاره دارند و شما هم فقط به یک بُعد توجه کرده اید، هرگز مراد چنین سخنانی این نیست که مرد اصلا عاشق همسرش نمی شود، یا مرد وظیفه ندارد همسرش را دوست داشته باشد، یا...! سخن بنده که عرض کردم اگر تعداد مردان بیشتر از زنان شود، مردانی که مجرد می مانند مهمترین مشکلشان ارضاء جنسی است؛ برای قبل از ازدواج است، سخن از مرد مجرد است نه مرد متاهل، چه کسی گفته مرد متاهل عاشق همسرش نمی شود؟ البته عشق برای مردم مجرد هم امکان دارد، اما می خواهم بگویم جنسیت در نگاه مردها مقدم بر عواطف است، ببینید تفاوت معروفی که بین زن و مرد وجود دارد و مشاورین زیاد به آن اشاره می کند این است که تحریک عاطفی زن بر جنسیت او مقدم است، اما مرد بالعکس است، یعنی تحریک جنسیت او مقدم بر عاطفه است، لذا برخی از مشاورین مثل استاد دهنوی تأکید می کردند: کلید جلب محبت شوهر ارضاء نیازهای جنسی اوست، نه اینکه نگاه شوهر فقط جنسی باشد، خیر، جنسیت مقدم است، بین این دو تفاوت وجود دارد، دقت کنید.

این هم به خاطر این است که زن و شوهر مکمل یکدیگر هستند، مرد برای رسیدن به خواسته اش باید به عواطف همسرش اهمیت داده و عاطفه وی را ارضاء کند و زن هم در مقابل برای مورد توجه قرار گرفتن عاطفی، نیازهای مرد را پاسخ می دهد. تمام مشکلاتی که در جامعه ما میبینید به خاطر عدم شناخت، یا توجه نکردن به طرف مقابل است، در هر صورت همه اینها باز به حیطه رفتارها برمی گردد.

اگر مرد آن مردی باشد که اسلام میگوید و زن آن زنی باشد که اسلام میگوید، قطعا این بی مهری ها در خانواده ها دیده نمیشد، این دغدغه ای که در ذهن شماست ناشی از سوء رفتارهاست نه اسلامی که تاکید دارد شوهر علاقه اش را به همسرش ابراز کند، اسلامی که تأکید دارد نشستن مرد در کنار همسرش از اعتکاف در مسجد النبی بالاتر است، اسلامی که تاکید دارد نشستن در کنار همسر، و گرفتن دست او موجب ریزش گناهان می شود، اسلامی که می‌گوید سنگین ترین پولی که در نامه عمل مرد گذاشته میشود، پولی است که خرج خانواده اش کرده است.(روایات به نقل از تحکیم خانواده، محمدی ری شهری)


یکی دیگه.;797298 نوشت:
یک سوال اساسی:
فرض کنید دختری بین تجرد و ازدواج با مرد همسرداری که سالهاست دوستش دارد،تجرد را انتخاب کند ،صرفا به خاطر اینکه بدون رودر بایستی عرض کنم له کردن عواطف همسر اول را انسانی نمیداند و با وجود تمام این قوانین هرگز و هرگز حاضر نمیشود کوچکترین ناراحتی برای همسر اول ایجاد شود و این را یک خودخواهی محض به شمار آورد،آیا در اینجا بوی ضعف اعتقادی آن دختر به مشام میرسد؟آیا این نوعی عدم باور درونی احکام الهی است؟خدای نکرده نوعی نیشخند زدن در مقام عمل؟

خباگر خانمی می بیند با جواب مثبت به خواستگاری یک مرد متأهل زندگی همسر اول از هممی پاشد و دعوا درست می شود و از طرفی هم او می تواند به نحوی گلیم خود را از آببکشد و ... خب در این رفتار حرفی نیست و این نباید به پای ضعف اعتقادی او نوشته شود،اما دقت بفرمایید مثال شما مثال خانمی است که در نقش یک خانم ایثار گر ظاهر شده است،اما همه خانم ها نگرششان مثل خانم درمثال شما نیست، در مقام قانونگذاری باید منطقیبود، والا اصلا وضع احکام قصاص و قطع دست و اینها معنا نداشت، حکمت وضع چنینقوانینی برای این است که همه روحیه مثبت و ایثارگری ندارند، امروز هم ما و هم شمامی بینیم که خانم هایی در جامعه شوهران دیگران را به خود جذب می کنند، خب اسلامبرای وضع قانون فقط باید خانم هایی با دیدگاه مثال شما را ببیند یا منطقی نگاهکرده و به خاطر وجود خانم هایی که برای رسیدن امنیت و تکیه گاه و همچنین تأمیننیازهای مالی و عاطفی خود هیچ خط قرمزی برای خود نمی شناسند. خب به نظر شما اسلامباید چه می کرد، حال شما پاسخ من را بدهید، شما یک حکمی بدهید که بهتر باشد، شمااگر جای اسلام می بودید و با چنین واقعه حقیقی یعنی اینکه همواره به خاطر جنگ ها ومشاغل جمعیت مردها کمتر از خانم هاست چه حکمی می دادید؟

یکی دیگه.;796734 نوشت:
ببینید استدلال بنده اینست که چیزی که نشان میدهد تعدد زوجات با احساسات زن در تعارض است این است که شما از هر زنی در هر جای دنیا که این موضوع سوال کنید که احساسش راجع به اینکه همسرش زن دیگری هم داشته باشد چیست،قطع به یقین به شما نخواهد گفت که هیچ مسئله ای نیست.
برای تمام زنان در تمام فرهنگ ها همین گونه است. در عربستان در عراق در آفریقا در قبایل آمازون در همه جا.
اما در مقابل این را هم در نظر بگیرید. از تمام زنان سوال کنید که آیا مایل به ایجاد رابطه با دو مرد هستند یا نه؟به جز درصد قلیلی از زنان ،تمام پاسخ ها منفی خواهد بود. این نشان میدهد که زن ذاتا تمایلی به این کار ندارد.و از این موضوع متنفر است.

من فکر میکنم اینجاست که تفاوت ذاتی و عارضی روشن میشود.


سلام و عرض ادب
ممنون میشوم اگر این قسمت را پاسخ بفرمایید.

مسلم;797330 نوشت:
خباگر خانمی می بیند با جواب مثبت به خواستگاری یک مرد متأهل زندگی همسر اول از هممی پاشد و دعوا درست می شود

نیازی به دیدن نیست.هر خانمی این را به وضوح در درونش درک میکند.از هم پاشیدن زندگی هم حتما در ظاهر نباید نشان داده شود. جریحه دار شدن احساس یک زن یعنی از هم پاشیدن آن انسان.
مسلم;797330 نوشت:
پاسخ هایی که شما آن را تلخ می شمارید، تلخ نیستند چون این پاسخ ها به یک بُعد اشاره دارند

این پاسخ ها به حدی تلخ هستند که میتوانند هر جنس مونثی را از ازدواج دور کنند. برای یک زن احساسش یعنی همه ی دارایی اش.این که به یک زن میفهمانید که اول از همه جسمت باعث میشود مرد به تو علاقه داشته باشد،مساوی است با نابودی یک زن.تمام.

مسلم;797330 نوشت:
خب به نظر شما اسلامباید چه می کرد، حال شما پاسخ من را بدهید، شما یک حکمی بدهید که بهتر باشد،

بنده کی ادعا کردم که میتوانم حکم بهتری دهم؟ آیا اذعان نکردم که یک جامعه بدون این احکام ،بوضوح ناقص است؟
نمی دانم آیا سوال و ابهام من روشن نبود؟چرا مرا وادار میکنید که در محضر خدایم چیزی را تکرار کنم که از بر زبان آوردنش بیم دارم؟سوال من این است:خدایی که میداند مرا چگونه خلق کرده است،میداند که برای یک زن احساسش یعنی همه چیزش.1چرا همه چیز مرا از من میگیرد؟این حسی که در قلب من است را باید چه کنم؟وقتی ببینم همسرم ،زن دیگری گرفته است باید بیشتر دوستش داشته باشم؟باید به همان میزان قبلی دوستش داشته باشم؟مگر خداوند در شریفه 129 نساء نفرموده است که احساس قلبی چیزی نیست که دست خود انسان باشد؟پاسخش این است که لازم نیست دوستش داشته باشی؟خب او که میداند چیزی به غیر از این احساس نمی تواند مرا پایبند کند؟او که میداند تماااااااااااااام هستی من همین احساس بی ارزشی است که جهان را بر پایه ی آن پایه ریزی نکرده اند.
آیا احساس من در عرصه ی خلقت ،وصله ی ناهمرنگی است که باید نابود شود؟چون تعالی بشر این را میطلبد؟

کاربران خانم حاضر در تاپیک
آیا خدا که خالق خانمها هست خودش نمیدونسته صلاح شون رو؟
خدا روحیات و احساسات و اخلاقیات و کلا همه چیزی که مخلوقش رو ناراحت میکنه نمیدونسته؟
مخلوق از خالقش بیشتر میفهمه؟ مخلوق صلاح خودشو بهتر از خالقش میفهمه؟
مخلوق میفهمه چی نابودش میکنه خالق نمیفهمه؟
چرا فکر میکنید تمام چیزهایی که شما باعث ناراحتی تونه خدا نمیدونسته یا ازش خبر نداره یا بهش اهمیتی نداده؟

سلام خدمت شما.
منظورما چنین چیزی نیست.بالاخره هرکسی توذهنش شبهاتی داره واینجا فضایی رو مدیریت سایت واساتید محترم فراهم کردند تابتونیم سوالاتمون رو مطرح کنیم

یکی دیگه.;797352 نوشت:
سلام و عرض ادب
ممنون میشوم اگر این قسمت را پاسخ بفرمایید.

علامه طاطبایی(ره) میفرمایند:
«اسلام زير بناى زندگى بشر و بنيان جامعه انسانى را بر زندگى عقلى و فكرى بنا نهاده است، نه زندگى احساسى و عاطفى، البته
اين معنا به هيچ وجه مستلزم كشته شدن عواطف و احساسات رقيق زنان و ابطال حكم موهبتهاى الهى و غرايز طبيعى نيست، زيرا در مباحث علم النفس مسلم شده است كه‏ صفات روحى و عواطف و احساسات باطنى از نظر كميت و كيفيت با اختلاف تربيت‏ها و عادات، تغییر می کند»(ترجمه المیزان، ج4، ص292و293)

برای توضیح بیشتر باید عرض کنم گاهی یک فرهنگ اینقدر با روحیات انسان عجین می شود که ما به اشتباه آن را ذاتی انسان به شمار می آوریم، در حالی که باید دقت کرد که ذاتیات انفکاک ناپذیر هستند، یعنی اگر یک نفر از بشر فاقد یک چیزی بود یعنی ذاتی آن نوع نیست، و من خدا را گواه می گیرم که با زنانی برخورد داشته ام که هیچ ابایی از تعدد زوجات نداشته اند، حتی یکی از خانم ها را سراغ دارم که از نگرش سایر خانم ها به این مسئله تعجب می کرد. شاید شما هم با چنین خانم هایی برخورد داشته باشید، البته قبول دارم که تعداد آنها کم است، اما این کم بودن را به خاطر فرهنگ حاکم بر جامعه می دانم، خب اکثریت مردم تابع فرهنگ و سنت های حاکم بر جامعه هستند، و کسانی که سعی دارند فرهنگ و سنت ها را تابع خویش نمایند همیشه در اقلیت هستند.
شما بروید کشورهای دیگر، نمی گویم خانم ها مشتاق ازدواج مجدد شوهرشان هستند، اما حداقل اینگونه مثل خانم های ایرانی از آن هراس ندارند، آن را پایان زندگی نمیدانند به گونه ای که انگار زمین و آسمان خراب شده!!! در برخی از کشورهای عربی اصلا خود خانم ها برای شوهرشان به خواستگاری می روند.
من اعتقاد راسخ دارم که این فاجعه بودن تعدد زوجات در نگاه خانم ایرانی، عارضی است، نه ذاتی، و ریشه چنین ایحساسی این است که نگاهشان به زن دیگر، نگاهی به عنوان رقیب هست، در گذشته خانواده ها به خاطر تعامل اجتماعی و این که همه خانواده یک کار را دنبال می کرده اند و با هم مشغول بوده اند، این امر کاملا پذیرفتنی بود چون زن به هووی خودش و فرزندان او به عنوان کمک کننده در مسائل اقتصادی و درون خانواده نگاه می کرده، و این نگاه امروز به رویکردهای رومانتیک خانم ها، و احساس مالکیت و رقابت بر می گرد، اگر این احساس عرضی از میان برود می بینید که تحمل آن خیلی دشوار نیست، بچه ها را ببینید با یکدیگر زندگی کرده و تعامل می کنند، اصلا این مسئله آنها را آزار نمی دهد که پدر و مادر آنها، سایر بچه ها را هم دوست دارند، چون با بقیه بچه ها احساس رقابت نداشته،و نسبت به پدر و مادر احساس مالکیت ندارند، در جایی ناراحت می شوند که بفهمند پدر یا مادر یکی از آنها را بیشتر از او دوست دارند.
در بین زن و شوهر هم همین است، نگویید این دو با هم فرق می کند، در اینجا هم فقط محبت و عشق هست، مالکیت معنا ندارد؛ رقابت معنا ندارد، این تفکیک متعلق به فرهنگ های عارضی است.

یکی دیگه.;797352 نوشت:
نیازی به دیدن نیست.هر خانمی این را به وضوح در درونش درک میکند.از هم پاشیدن زندگی هم حتما در ظاهر نباید نشان داده شود. جریحه دار شدن احساس یک زن یعنی از هم پاشیدن آن انسان.

خب بله، چون شما زن امروز ایران را دارید می بینید که با فرهنگ عارضی گره خورده است، اینطوری گزینشی که نمی توان قضاوت کرد، وقتی ما فرهنگی بر جامعه حاکم کردیم که زنی که شوهرش ازدواج مجدد کرده بدبخت است، سیاه بخت است، نگون بخت است، و... خب خود آن زن هم وقتی چنین به او القاء شده زندگی اش را به هم می ریزد، اما اگر شما به یک زن عراقی یا کویتی بگویید همسرت ازدواج کرده چی؟ آیا زندگی اش را به هم می ریزد؟
تا زمانی که نگرش احساساتی جای نگرش عقلانی را گرفته باشد مشکلات ما حل نخواهد شد، امروز متاسفانه خانواده ها خیلی راحت از کنار دوستی دختر و پسر می گذرند اما اگر بفهمند ازدواج موقتی اتفاق افتاده انگار زمین به آسمان رفته و آسمان به زمین آمده است؛ مردان متاهلی که هر روز با زنی به سر می برند و شب که به خانه می آیند دسته گلی به همراه دارند وعزیزم عزیزم گفتنشان هوا می رود به گونه ای که زن باورش هم نمی شود که مردش تا به حال چه می کرده، این ها را کسی صدایش بلند نمی شود که به چه علت رواج یافته، و فقط در روزنامه های حوادث می نویسند؛ اما وقتی سخن از ازدواج مجدد به عنوان راهکاری برای رفع آن از سوی اسلام ارائه می شود همه رگ گردنشان بیرون زده و غیرتی می شوند! یا ان را نابودی احساسات زن می دانند، اما اسلام به دنبال فریب دادن زن نیست، اسلام می داند که اگر تعدد ازدواج منع شود احساسات مرد نسبت به همسرش در بسیاری از موارد جز فریبی نخواهد بود، آیا بودن این احساسات فریب گونه شما را قانع می کند؟ نمی دانم شما چند سال سن و تجربه دارید و چقدر از موضوعاتی که در مشاوره ها مطرح میشود اطلاع دارید، اما من چون هم در سایت فعالیت دارم، و هم به عنوان مبلّغ در مناطق مختلف حضور داشته ام اطلاع دارم از مشاوره های خانم هایی که به شوهرشان اعتماد کامل داشتند و بعدها اطلاع یافته اند که شوهرشان با چند خانم دیگر مناسباتی داشته است. تا زمانی که فکری برای زنان بی سرپرست نکنیم هر رزو باید شاهد بالا رفتن چنین آماری باشیم.

یکی دیگه.;797352 نوشت:
این پاسخ ها به حدی تلخ هستند که میتوانند هر جنس مونثی را از ازدواج دور کنند. برای یک زن احساسش یعنی همه ی دارایی اش.این که به یک زن میفهمانید که اول از همه جسمت باعث میشود مرد به تو علاقه داشته باشد،مساوی است با نابودی یک زن.تمام.

در اهمیت احساسات حرفی نیست، حتی مردها که به مراتب احساسات ضعیف تری دارند نیز اگر بفهمند به آنها بی توجهی می شود و... ممکن است دچار افسردگی و... شوند، من در این حرفی ندارم، حرف من دو چیز است:
اول: چرا این احساسات فقط در میان خانم های ایرانی اینقدر شدید است به گونه ای که تعدد ازدواج چیزی در حد نگون بختی مطلق، یا خلود در جهنم است؟
ثانیا: چرا احساسات آن خانم های بی سرپرست را نادیده می گیرید؟ شما که اینقدر احساسات خودتان برایتان مهم است چرا احساسات یک خانم 28 ساله ای که شوهر از دست داده را درک نمی کنید؟ آیا او نیاز به تأمین مالی و عاطفی ندارد؟ یا حقشان است بی خود کرده اند که شوهرشان را از دست داده اند. به ما چه اصلا؟!! تا به حال شده خودمان را جای ایشان گذاشته و به معنای دقیق شرایط آنها را تجسم کرده و درک کنیم؟
ثالثا: آیا با پرهیز از ازدواج مجدد مشکل توجه به احساسات خانم ها حل می شود و شوهرشان برای ایشان باقی می ماند؟ پس ماجرای این آماری که در روزنامه ها و سایت ها نوشته میشود و پرونده های دادگاه های خانواده چیست؟

یکی دیگه.;797352 نوشت:
بنده کی ادعا کردم که میتوانم حکم بهتری دهم؟ آیا اذعان نکردم که یک جامعه بدون این احکام ،بوضوح ناقص است؟
نمی دانم آیا سوال و ابهام من روشن نبود؟چرا مرا وادار میکنید که در محضر خدایم چیزی را تکرار کنم که از بر زبان آوردنش بیم دارم؟سوال من این است:خدایی که میداند مرا چگونه خلق کرده است،میداند که برای یک زن احساسش یعنی همه چیزش.1چرا همه چیز مرا از من میگیرد؟این حسی که در قلب من است را باید چه کنم؟وقتی ببینم همسرم ،زن دیگری گرفته است باید بیشتر دوستش داشته باشم؟باید به همان میزان قبلی دوستش داشته باشم؟مگر خداوند در شریفه 129 نساء نفرموده است که احساس قلبی چیزی نیست که دست خود انسان باشد؟پاسخش این است که لازم نیست دوستش داشته باشی؟خب او که میداند چیزی به غیر از این احساس نمی تواند مرا پایبند کند؟او که میداند تماااااااااااااام هستی من همین احساس بی ارزشی است که جهان را بر پایه ی آن پایه ریزی نکرده اند.
آیا احساس من در عرصه ی خلقت ،وصله ی ناهمرنگی است که باید نابود شود؟چون تعالی بشر این را میطلبد؟

ببینید مسئله خیلی واضح است، من این احساسی که امروز درون خانمهای ایرانی وجود دارد را، خصوصا شدتش را به خاطر فرهنگ حاکم بر آن می دانم، و این در افراد شدت و ضعف مختلفی دارد و در برخی مانند شما ممکن است به این حد باشد که نابودی خودتان را در گرو نابودی احساستان بدانید، از نظر اسلام اگر فرهنگ حاکم بر این جامعه عوض شود و این نگاه احساساتی کمی تعادل یابد مشکل حل خواهد شد. چرا باید فکر کنید تک همسری احساسا ذاتی شما بوده و حتی نابودی شما در گرو آن است!! در حالی که برخی از خانم ها در درون همین ایران را دیده ام که هیچ مشکلی با این مسئله نداشته اند، نه اینکه خانم های بی تفاوت و غیر منطقی و... باشند، یک مورد از این خانم ها از کسانی بوده اند که جزء استعدادهای درخشان بوده و بدون آزمون در دکترا پذیرش شدند.
پس اهمیت امور در نگاه انسان بستگی دارد به اینکه خود انسان و جامعه چه چیزی را به او تلقین کنند، و او چقدر موضع منفعلانه در قبال این تلقین ها داشته باشد.

n0o0b_sina;796741 نوشت:
درباره سوال اول: مثلا: برای ازدواج موقت اکثریت علما اذن پدر را درصورتی که دختر باکره باشه و رشیده نشده باشد شرط بر صحت ازدواج میدانند.
چرا شروطی مانند این برای تعدد زوجات نداریم؟!

ببینید شرایط هر چیزی متناسب با اهداف است، مثلا دختر باکره نیاز به اذن پدر دارد چه در ازدواج به عنوان همسر اول، و چه در ازدواج به عنوان همسر دوم؛ از طرفی ازدواج مجدد هم اسلام شرائطی که لازم بوده را لحاظ کرده، مثلا رعایت عدالت، توانایی بر آمدن از عهده مخارج همسر دوم مانند پرداخت نفقه و تأمین مایحتاج زندگی و...

n0o0b_sina;796747 نوشت:
آیا هر شرطی در عقد نامه منعقد گردد زوجین موظف به رعایت اون هستن؟!


این یک بحث فقهی است باید کارشناسان فقه ابراز نظر کنند، چون نوع شرایط متفاوت است و برخی شروط را اصلا فقهاء قابل اعتنا نمی داند، یعنی شروطی که نامعقول باشد یا حقی را سلب کند یا...؛ اما این مسئله که شرط ضمن عقد برای زن هیچ تضمینی به دنبال ندارد، چون اگر شوهر ازدواج دومی داشته باشد آن ازدواج صحیح است، این مسئله بر می گردد به شناخت ضعیف آن زن نسبت به شوهرش؛ یعنی زنی که چنین دغدغه ای دارد باید مردی را انتخاب کند که بداند آن شوهر خود را از نظر اخلاقی پایبند به شرطی میداند که آن را امضاء کرده است، یا اینکه در ضمن شرط موقع ازدواج وکالت بگیرد که در صورت تعدد ازدواج طلاق خود را از شوهر بگیرد.

مسلم;797394 نوشت:
اسلام می داند که اگر تعدد ازدواج منع شود احساسات مرد نسبت به همسرش در بسیاری از موارد جز فریبی نخواهد بود، آیا بودن این احساسات فریب گونه شما را قانع می کند؟

ممنونم از شما. خیر قانع نمی کند.همان که قبلا هم عرض کردم. عشق نه وضع کردنی است نه خریدنی.
مسلم;797394 نوشت:
حتی یکی از خانم ها را سراغ دارم که از نگرش سایر خانم ها به این مسئله تعجب می کرد.

فکر میکنم بر این خانم واجب است که دنبال سه نفر دائم و ... موقت بگردد و از این موهبت خدادای در وجودش استفاده کند.او نباید از کنار این وضع نابسامان جامعه و احساس تعجبی که دارد ،به راحتی بگذرد.

مسلم;797394 نوشت:
در حالی که باید دقت کرد که ذاتیات انفکاک ناپذیر هستند، یعنی اگر یک نفر از بشر فاقد یک چیزی بود یعنی ذاتی آن نوع نیست

بنده معتقدم که این انفکاک ناپذیر است.خانمی یافت نخواهد شد که از هوو خوشش بیاید.
خب من میتوانم همین الان مردانی را به شما نشان دهم که به هیچ وجه حاضر نیستند همسری اختیار کنند .شاید مشکل هورمونی یا مشکل روانپزشکی داشته باشد. از این دست موارد زیاد است.
مسلم;797394 نوشت:
شما که اینقدر احساسات خودتان برایتان مهم است چرا احساسات یک خانم 28 ساله ای که شوهر از دست داده را درک نمی کنید؟ آیا او نیاز به تأمین مالی و عاطفی ندارد؟ یا حقشان است بی خود کرده اند که شوهرشان را از دست داده اند. به ما چه اصلا؟!! تا به حال شده خودمان را جای ایشان گذاشته و به معنای دقیق شرایط آنها را تجسم کرده و درک کنیم؟

مطلبی را که در انتهای پست دیشب نوشتم ،یک مثال فرضی نبود.واقعی بود. دختری سی ساله که سالهاست دلباخته ی انسانیت و سجایای اخلاقی مرد متاهل 48 ساله ای است .اینکه نمی خواهد با کس دیگری ازدواج کند+تمام این احکام و قوانین باعث نمی شود او به خود اجازه دهد که احساس یک زن دیگر،یکی از مخلوقات خدا را حتی به اندازه یک سر سوزن خدشه دار کند.چون این با تمام نوع دوستی هایی که در تمام عمرش آموخته است در تضاد است . او به خود میگوید تو بیخود کرده ای که از مرد مردم خوشت آمده است.اگر راست میگویی و شیفته ی وارستگی های اخلاقی او شده ای پس به چیزهایی که آموخته ای پایبند باش.هر چه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند.اگر در آتش عشق ،خاکستر شود،این را بدور از انسانیت میداند که حق خود بداند از سقف خانه ی مردم بیفتد وسط زندگیشان.وقتی پای عشق وسط است او چنین تصمیمی میگیرد.برای او فرق نمیکند که این طرف داستان است یا آن طرف؟چیزی را که انسانی نمیداند،در هیچ شرایطی نمی داند.

آیا آن خانم 28 ساله حاضر است سومی و چهارمی را هم بپذیرد؟همیشه فکر میکنیم مرگ برای همسایه است.
نیاز عاطفی و مالی آن خانم هزار و یک راه حل دارد.کافی است دست از راحت طلبی بردارد و کمی تا دورترها را بگردد.

مسلم;797394 نوشت:
ببینید مسئله خیلی واضح است، من این احساسی که امروز درون خانمهای ایرانی وجود دارد را، خصوصا شدتش را به خاطر فرهنگ حاکم بر آن می دانم،

برای همین موضوع بود که گفته های آن خانم عربستانی را آوردم.حتی در جایی مثل عربستان با تمام تحقیرهایی که دختران با آن بزرگ میشود،بازهم این موضوع را مشکل مینامند.
عرض کرده بودم که زندگی با هوو از سر ناچاری است.
مسلم;797394 نوشت:
نه اینکه خانم های بی تفاوت و غیر منطقی و... باشند، یک مورد از این خانم ها از کسانی بوده اند که جزء استعدادهای درخشان بوده و بدون آزمون در دکترا پذیرش شدند.

منظورتان از هیچ مشکلی نداشته اند چیست؟یعنی در دلشان قند آب میشده است؟یعنی میگفتند به همان مقدار که قبلا به همسرشان علاقه داشته اند الان هم دارند؟نه .دست روی قران میگذارم و قسم میخورم که اینطور نیست.بلکه موضوع این است که ایشان با خود گفته اند خب عاشقم نیست. زور که نیست.زندگی هم لزوما نباید با عشق باشد.من میمانم و احساس غیر قابل وصفی که دارم.برای اینکه بتوانند خود را پای بند ادامه زندگی کنند روزی هزار بار با خود میگویند: من حق ندارم روی حرف خدا حرف بزنم حتی اگر با احساسم در تعارض باشد.

سوال من همچنان این است
چرا در نظام خلقت گاهی لازم میشود چیزی نابود شود؟چرا احساس زن تنها چیزی است که به نظر میاید اگر نابود شد چیز مهمی نیست؟زنی که احساسش بی اهمیت شمرده شود نمیتواند مادری کند.نهایتا پرستاری میکند.
ضمن اینکه باز لازم میدانم عرض کنم که چیزی که یک زن را زن میکند احساسش است. این گفته ی من نیست.در مطلبی که از جناب مطهری آوردم بوضوح بیان شده است.
دیگر مکررات را تکرار نخواهم کرد.

یکی دیگه.;797408 نوشت:
مطلبی را که در انتهای پست دیشب نوشتم ،یک مثال فرضی نبود.واقعی بود. دختری سی ساله که سالهاست دلباخته ی انسانیت و سجایای اخلاقی مرد متاهل 48 ساله ای است .اینکه نمی خواهد با کس دیگری ازدواج کند+تمام این احکام و قوانین باعث نمی شود او به خود اجازه دهد که احساس یک زن دیگر،یکی از مخلوقات خدا را حتی به اندازه یک سر سوزن خدشه دار کند.چون این با تمام نوع دوستی هایی که در تمام عمرش آموخته است در تضاد است . او به خود میگوید تو بیخود کرده ای که از مرد مردم خوشت آمده است.اگر راست میگویی و شیفته ی وارستگی های اخلاقی او شده ای پس به چیزهایی که آموخته ای پایبند باش.هر چه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند.اگر در آتش عشق ،خاکستر شود،این را بدور از انسانیت میداند که حق خود بداند از سقف خانه ی مردم بیفتد وسط زندگیشان.وقتی پای عشق وسط است او چنین تصمیمی میگیرد.برای او فرق نمیکند که این طرف داستان است یا آن طرف؟چیزی را که انسانی نمیداند،در هیچ شرایطی نمی داند.

سلام خواهر خوبم

اگه یه مردی عاشق یه (ان شاءالله که هیچ وقت برا هیچ کس اتفاق نیفته ) زن شوهر دار بشه .آیا اون مرد هم همین کار رو خواهد کرد .

منظور همین رفتاری رو که از این دختر خانمه سرزده رو انجام میده .لطفا آقایون اگه مایلند نظر شون رو بفرمایند.

مسلم;796673 نوشت:
ببینید بخش اول سخنان بنده به طور کلی بود که تعدد زوجات با احساسات ذاتی زن در تعارض نیست

ببخشید شما خودتون خانم هستید؟؟؟ اگه نیستید چطور میفهمید که با احساسات ذاتی یک زن تعارض نداره؟؟!!!!! خیلی هم تعارض داره استاد، همانطور که در توافق کامل با احساساسات ذاتی آقایان است که اگر حرمسرا هم داشته باشند ککشان نمی گزد.

شما از خانم ها یا دخترانی که احساسات ذاتی شان هنوز پاک و دست نخورده است و درگیر مشکلات اجتماعی نشده اند یک امار گیری بکنید ببینید تعارض دارد یا نه.

با سلام

همای رحمت;797946 نوشت:
اگه یه مردی عاشق یه (ان شاءالله که هیچ وقت برا هیچ کس اتفاق نیفته ) زن شوهر دار بشه .آیا اون مرد هم همین کار رو خواهد کرد .

منظور همین رفتاری رو که از این دختر خانمه سرزده رو انجام میده .لطفا آقایون اگه مایلند نظر شون رو بفرمایند.

به نظر من رفتار یه مرد از این دو حالت خارج نیست

یا فراموشش باید بکنه یا خانمه طلاق بگیره از شوهرش وبا این آقا ازدواج کنه که در اینصورت گناه کبیره هم انجام داده متاسفانه

ولی اگر با احساس زن در تضاد ه چرا این دختر خانمه نظر سومی هم دارررره؟!:Moteajeb!:

وفقط فقط دلش برای زن اولی این خانمه میسوزه ؟!

smart star;796705 نوشت:
نمیگم اشکال داره ولی وقتی نمیتونی و اینکه همسراول راضی نیست چراباید چنین کاری کرد؟؟
سلام به شما
حفظ احترام شوهر و سامان دادن زندگی او
(در بخش هایی که وظیفهء زن است) آنقدر مهم است که روایاتی داریم بر این مبنا که حق شوهر بر زن ، از والدین او نیز بیشتر است. از این رو چنین حاصل میشود که انتظار اسلام از یک زن این است که در شوهرداری سنگ تمام بگذارد

حال شما بفرمائید آیا تمام زنانی که شوهر کرده اند ، دارند به شکل عالی شوهرداری می کنند؟
اگر نه ، پس چرا شوهر کرده اند؟!

مسلم;796760 نوشت:
در جایی که حقیقتا جمعیت زنانی که شوهر از دست داده اند بالا رفته و طبیعتا آسیب هایی را به دنبال خواهد داشت، این حکم را بپذیرند
عجب!! پس این موضوع در واقع جزء حقوق خانمهاست نه آقایان!

استاد گرامی ، من و صدها بلکه هزاران مردی که در اطراف خودم می بینم و میشناسم ، تک همسر هستیم. اما آش نخورده و دهان سوخته ، همیشه خانمها به ما میگویند که خوش بحالتان که اسلام طرف شماست! شما مردها که هر کدام 4 تا زن دارید و 16 تا صیغه ای!! پس اسلام طرف شماست!

از طرفی کسانی مثل شما و البته خود خانمها ، میگویند

تعدد زوجات خوب است ، اما فقط در زمانی که زنی بی سرپرست باشد و جوان ها هم حاضر نباشند با او ازدواج کنند. فقط در همین مورد درست است و غیر از این باشد میشود جفا به زن!! در حقیقت آنجایی که مرد برای خودش میخواهد از این حق استفاده کند از نگاه خانم ها گناه است و جفا به زن ، اما جایی که می بینند ممکن است همنوع خودشان بی سرپرست بماند ، و از طرفی احتمالش هم کم است که یک جوان خوش تیپ به خواستگاری او بیاید ، فقط در آنجاست که قانون چند همسری را می پذیرند. یعنی خانمها میخواهند حق مردان را نیز به نفع خود مصادره کنند و شما نیز با آنها همراهی میکنید.

خواهران گرامی ، یکی از اصلی ترین دلایل شما برای عدم اجازه به آقایان برای تعدد زوجات این است که از نظر شما هیچ مردی بر روی کره زمین هرگز نخواهند توانست عدالت را بین زنان برقرار کند. چطور است که وقتی پای زنی بی سرپرست به میان بیاید ، شما این قانون را درست میدانید؟

اگر قبول داریم که مردها توان برقراری عدالت ندارند ، فرقی نمیکند که زن دوم یک زن جوان خوشکل و مجرد باشد ، یا زنی بیوه با چند فرزند که توان لازم برای بزرگ کردن آنها را ندارد! در هر حال به قول شما مردها توان برقراری عدالت را ندارند ، پس دلیلی ندارد که یک مرد برود و سرپرست آن زنی بشود که بی کس است و چند فرزند دارد و.....

یکی دیگه.;797352 نوشت:
این پاسخ ها به حدی تلخ هستند که میتوانند هر جنس مونثی را از ازدواج دور کنند. برای یک زن احساسش یعنی همه ی دارایی اش.این که به یک زن میفهمانید که اول از همه جسمت باعث میشود مرد به تو علاقه داشته باشد،مساوی است با نابودی یک زن.تمام.
سلام به شما
مهریه دقیقاً مصداق همین چیزی است که شما میفرمائید:
مهریه وقتی برای زن تعیین میشود ، زن میتواند تا گرفتن مهریه از روابط جنسی امتناع کند

و به همچنین نفقه:

مرد موظف است نفقهء زن را بدهد و اگر نپردازد زن دیگر وظیفه ای در قبال گوش دادن به حرف شوهر ندارد و میتواند بدون اجازهء او از خانه بیرون بزند و حتی میتواند شکایت کرده تا قانون نفقه را از شوهرش بگیرد و به او بدهد

سرکار خانم "یکی دیگه" خواهر بسیار گرامی و محترم ، چرا شما و سایر خانمها که اینقدر به مسئلهء عشق در زندگی مشترک می پردازید و به آن اعتقاد دارید ، در بحث مهریه و نفقه دم از این عشق نمی زنید؟ چرا در اینجا نمیگوئید مرد به سان حمالی تعریف شده که باید به زنش پول بدهد؟ چرا در اینجا نمیگوئید مهریه برای زنی که به عشق فکر میکند معنا ندارد چون زن بخاطر پول شوهر نکرده؟ چرا نمی فرمائید زن جسمش را به فروش نذاشته که بخواهد در مقابل آن مزد دریافت کند؟ چرا در بحث نفقه نمی گوئید اجبار شوهر به پرداخت نفقه ، با روح عاشقی در تضاد است؟

چطور است که وقتی صحبت از حقوق خانمهاست ، خانمها زندگی را مملو از اتفاقات پیش بینی نشده میدانند و میگویند ما که نمی دانیم این مرد چگونه خواهد شد ، باید با عقل و منظقی وارد زندگی بشویم ، نه با احساسات! چطور است که نفقه ای که به عهدهء مرد است و شما هم دو دستی میگیرید و دو لپی نوش جان میفرمائید ، از لباسی که مرد برای شما میخرد تا مخارج ماهانه ، تا هزینه بیماری شما ، تا هزینه سفر شما ، تا خرید لوازم آرایشی شما ، تا خانه ای که در آن زندگی میکنید ، تا جشن عروسی که برای شما میگیرد و...... هیچکدام نمی تواند مصداق پول پرستی زن باشد ، بلکه منطق ازدواج است؟ چرا مرد نمی تواند بگوید که زن در قبال پولی که به او داده میشود اجازهء رابطه جنسی به ما میدهد؟ و اگر این را بگوید به او میگوئید که تو فلسفهء ازدواج را نفهمیده ای!!

اما نوبت به حقوق مردان که میرسد ، ناگهان احساسی و عاشقانه به ازدواج نگاه می کنید و هر مردی که بخواهد صحبتی از رابطهء جنسی و میل زیاد خود بکند میشود هوس باز و کثیف و خورد کنندهء شخصیت زن؟ چرا مال شما مال است و مال مردها بیت المال؟ چرا حقی را که خدا به مرد داده ، شما در جایگاهی بالاتر از خدا نشسته اید و آن را نا حق میدانید؟

همای رحمت;796772 نوشت:
بیشتر مردایی که دیدم ازدواج مجدد کردند واسه هر دلیلی بوده به جز پناه دادن به بیوه ها
خواهر گرامی که روی چشم بنده جا دارید
ازدواج دوم
حق مرد است ، نه وظیفهء مرد

smart star;796793 نوشت:
من بیشترمیشنوم مرد همسرداربه دنبال ازدواج موقت با کسی دیگراست
این هم از هنر شوهرداری زنان ماست :ok:

nobelist;797957 نوشت:
شما از خانم ها یا دخترانی که احساسات ذاتی شان هنوز پاک و دست نخورده است و درگیر مشکلات اجتماعی نشده اند یک امار گیری بکنید ببینید تعارض دارد یا نه
سلام
مگر وقتی شما میخواهید مهریه برای خود تعیین کنید ، یا وقتی میخواهید جشن عروسی بگیرید ، یا وقتی میخواهید نفقه بگیرید ، یا وقتی مردها مجبور به خواستگاری هستند (و شنیدن چند بار پاسخ نه!) ، یا وقتی مرد باید در سرما و گرما کار کند ، یا وقتی شما وظیفه ندارید حتی یک لیوان آب دست شوهر بدهید ، قبل از پذیرش این احکام رفتید و نظر آقایان را پرسیدید و از آنها آمار گرفتید؟

ایول؛ ظاهرا خانمها جوابت رو ندارند:khaneh:

با سلام

Reza-D;797986 نوشت:
از طرفی کسانی مثل شما و البته خود خانمها ، میگویند تعدد زوجات خوب است ، اما فقط در زمانی که زنی بی سرپرست باشد و جوان ها هم حاضر نباشند با او ازدواج کنند. فقط در همین مورد درست است و غیر از این باشد میشود جفا به زن!! در حقیقت آنجایی که مرد برای خودش میخواهد از این حق استفاده کند از نگاه خانم ها گناه است و جفا به زن ، اما جایی که می بینند ممکن است همنوع خودشان بی سرپرست بماند ، و از طرفی احتمالش هم کم است که یک جوان خوش تیپ به خواستگاری او بیاید ، فقط در آنجاست که قانون چند همسری را می پذیرند. یعنی خانمها میخواهند حق مردان را نیز به نفع خود مصادره کنند و شما نیز با آنها همراهی میکنید.

خیر ما میگیم تعدد زوجات به هیچ عنوان خوب نیست.

Reza-D;797992 نوشت:
و به همچنین نفقه:
مرد موظف است نفقهء زن را بدهد و اگر نپردازد زن دیگر وظیفه ای در قبال گوش دادن به حرف شوهر ندارد و میتواند بدون اجازهء او از خانه بیرون بزند و حتی میتواند شکایت کرده تا قانون نفقه را از شوهرش بگیرد و به او بدهد
انصافا اون پولی رو که به عنوان نفقه میدید

اگه به فرض غذای دلخواه شما آقایون رو درست نکنیم .چکار میکنید والا بیرون از خونه جامونه .

Reza-D;798003 نوشت:
مگر وقتی شما میخواهید مهریه برای خود تعیین کنید ، یا وقتی میخواهید جشن عروسی بگیرید ، یا وقتی میخواهید نفقه بگیرید ، یا وقتی مردها مجبور به خواستگاری هستند (و شنیدن چند بار پاسخ نه!)

بعد هم راجع به مهریه که مگه خدایی نکرده بخوایم طلاق بگیریم وتازه اون رو به زور از شما بگیریم تازه اگر موفق بشششیم .

دیگه خواهشا شما منت سر ما نگذارید .

Reza-D;797999 نوشت:
ازدواج دوم حق مرد است ، نه وظیفهء مرد

اگه ما حقمون رو گرفتیم شما هم حقتون رو بگیرید.

یکی دیگه.;797408 نوشت:
بنده معتقدم که این انفکاک ناپذیر است.خانمی یافت نخواهد شد که از هوو خوشش بیاید.
خب من میتوانم همین الان مردانی را به شما نشان دهم که به هیچ وجه حاضر نیستند همسری اختیار کنند .شاید مشکل هورمونی یا مشکل روانپزشکی داشته باشد. از این دست موارد زیاد است.

بنده هم عرض نکردم خوشش بیاید، اما تفاوت در شدت مراتب به گونه ای که برخی در کشورهای دیگر آن را پذیرفته اند، و برخی تا حد مرگ و انتهای زندگی می دانند نشان می دهد این امر ذاتی زن نیست و تا حد بسیار زیادی به نوع فرهنگ بستگی دارد، چرا که می بینید در دو نقطه جغرافیایی و دو فرهنگ تا این حد تفاوت نگرش نسبت به این مقوله وجود دارد.


یکی دیگه.;797408 نوشت:
دختری سی ساله که سالهاست دلباخته ی انسانیت و سجایای اخلاقی مرد متاهل 48 ساله ای است .اینکه نمی خواهد با کس دیگری ازدواج کند+تمام این احکام و قوانین باعث نمی شود او به خود اجازه دهد که احساس یک زن دیگر،یکی از مخلوقات خدا را حتی به اندازه یک سر سوزن خدشه دار کند.چون این با تمام نوع دوستی هایی که در تمام عمرش آموخته است در تضاد است . او به خود میگوید تو بیخود کرده ای که از مرد مردم خوشت آمده است.اگر راست میگویی و شیفته ی وارستگی های اخلاقی او شده ای پس به چیزهایی که آموخته ای پایبند باش.هر چه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند.اگر در آتش عشق ،خاکستر شود،این را بدور از انسانیت میداند که حق خود بداند از سقف خانه ی مردم بیفتد وسط زندگیشان.وقتی پای عشق وسط است او چنین تصمیمی میگیرد.برای او فرق نمیکند که این طرف داستان است یا آن طرف؟چیزی را که انسانی نمیداند،در هیچ شرایطی نمی داند.

خیلی آرمانی و ایده آلیستی نگاه می کنید، شما به من ایراد می گیرید که برخی زنان را که استثناء هستند مثال آورده و به آنها استناد می کنم، بعد خودتان چشم بر روی زنان بی سرپرستی که شوهران مردم را جذب خویش می کنند بسته اید و یک دختر را به عنوان نمونه سایر خانم ها آورده اید. خواهش میکنم واقع بین باشید، آنچه که در جامعه اتفاق می افتد با آنکه ما دوست داریم اتفاق بیفتد یکسان نیست.
اگر ادله ای که تا به حال بنده آورده ام را به دور از احساسات مرور کنید، حرف بنده را تصدیق خواهید کرد.


یکی دیگه.;797408 نوشت:
منظورتان از هیچ مشکلی نداشته اند چیست؟یعنی در دلشان قند آب میشده است؟یعنی میگفتند به همان مقدار که قبلا به همسرشان علاقه داشته اند الان هم دارند؟نه .دست روی قران میگذارم و قسم میخورم که اینطور نیست.بلکه موضوع این است که ایشان با خود گفته اند خب عاشقم نیست. زور که نیست.زندگی هم لزوما نباید با عشق باشد.من میمانم و احساس غیر قابل وصفی که دارم.برای اینکه بتوانند خود را پای بند ادامه زندگی کنند روزی هزار بار با خود میگویند: من حق ندارم روی حرف خدا حرف بزنم حتی اگر با احساسم در تعارض باشد.

من نمی گویم مشکلی نداشته اند، بالاخره ممکن است اکثریت تک همسری را بیشتر بپسندند اما این شدت برای چیست؟ زنان عرب هم ممکن است تک همسری را بیشتر دوست داشته باشند اما با تعدد زوجات همسرشان در حد یک مسئله معمولی برخورد می کنند، و در ایران برخی آن را تا حد مرگ روحی می شمارند، علت این تفاوت در چیست؟ آیا آنها زن نیستند؟ یا زنان ایرانی زن ترند؟ جز در فرهنگ باید آن را جستجو کرد؟

یکی دیگه.;797408 نوشت:
سوال من همچنان این است
چرا در نظام خلقت گاهی لازم میشود چیزی نابود شود؟ چرا احساس زن تنها چیزی است که به نظر میاید اگر نابود شد چیز مهمی نیست؟ زنی که احساسش بی اهمیت شمرده شود نمیتواند مادری کند.نهایتا پرستاری میکند.
ضمن اینکه باز لازم میدانم عرض کنم که چیزی که یک زن را زن میکند احساسش است. این گفته ی من نیست.در مطلبی که از جناب مطهری آوردم بوضوح بیان شده است.
دیگر مکررات را تکرار نخواهم کرد.

مشکل شما و سایر کسانی که شرور و تعارضات را شبهه ای علیه خلقت حکیمانه می دانند، جزئی نگری است، آنها اگر نظام خلقت را به صورت کلی می نگریستند مشکلی وجود نداشت، اما فقط می گویند مشکل من، احاس من، درد من و...؛ در حالی که بالاخره عالمی که خدا خلق کرده تزاحمات مادی جزء لا ینفک آن هست، تزاحماتی که در قالب جنگ ها و تصادفات، و مشاغل سخت عده ای از مردان را از بین می برد، انسانهایی که عاقلانه و فارغ از احساسات می نگرند می دانند که همواره در هنگام تعارض باید اهم و مهم کرد، چرا باید احساسات یک دسته از زنها قربانی احساسات دیگران شود؟ در حالی که آن زنها اگر سرپرستی نشوند جامعه را فاسد می کند! در این حوادث زنهایی می مانند که نیازهای عاطفی دارند، اما در این میان زنانی که جزء نگر هستند تنها احساسات حال حاضر خود را می بینند، لذا در هنگام ازدواج اول فقط می گویند: احساس من! اما اگر خدای نکرده شوهرشان را در جوانی از دست دادند به تناسب این جزئی نگریشان باز هم به احساسات خوی توجه خواهند کرد، آن موقع است که به حکمت حکم الهی پی خواهد برد.
چون طبیعتا تعدد زوجات متعلق به زمانی است که مردان کمتر از زنان باشند، والا اگر تعداد زنان و مردان مساوی باشد اصلا شرایط تعدد ازدواج فراهم نیست.

صـادق;798006 نوشت:
ایول؛ ظاهرا خانمها جوابت رو ندارند:khaneh:
سلام صادق عزیز
دنبال چنین چیزی نیستم برادر
مطلبی هست که واقعاً دلم نمی خواهد به آن اشاره کنم ، اما بارها مجبور شده ام که مطرح کنم
همسر من بیوه بوده و قبل از ازدواج با من ، مدتی زن پسرعمویش بوده و من با اینکه یک پسر مجرد بودم ، وقتی شخصیت و خوبی این خانم را دیدم تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم و بیوه بودن ایشان اصلاً برایم مهم نبود

حالا در مقابل سؤالی دارم از خانمها:
خدا میداند منظورم شخص خاصی از خانم های حاضر در تاپیک نیست ، بطور کلی منظورم خانمهایی هست که به دنبال دفاع از حقوق زنان هستند

انصافاً چند تا از خانمها که دم از انصاف و عشق میزنند حاضر هستند با مردی ازدواج کنند که قبلاً زن داشته؟

نمیگویم نیست ، اما خیلی از خانمها حاضر به چنین کاری نمیشوند. (همانطور که خیلی از مردها حاضر به ازدواج با زن بیوه نمیشوند). اما من که یک پسر مجرد بودم ، این کار را انجام دادم. پس صرفاً از روی نظر افراد نمیشود پی به عدالت جویی آنان برد و انصاف را در بین الفاظ آنها جستجو کرد

nobelist;797957 نوشت:
ببخشید شما خودتون خانم هستید؟؟؟ اگه نیستید چطور میفهمید که با احساسات ذاتی یک زن تعارض نداره؟؟!!!!! خیلی هم تعارض داره استاد، همانطور که در توافق کامل با احساساسات ذاتی آقایان است که اگر حرمسرا هم داشته باشند ککشان نمی گزد.

شما از خانم ها یا دخترانی که احساسات ذاتی شان هنوز پاک و دست نخورده است و درگیر مشکلات اجتماعی نشده اند یک امار گیری بکنید ببینید تعارض دارد یا نه.



بنده در درون خودم مقایسه نکردم تا ببینم با احساسات تعارض دارد یا خیر که اشکال شما به بنده وارد باشد، بلکه با مقایسه خانم های مختلف در جغرافیای مختلف این را می توان فهمید، ببینید ذاتیات در همه انسانها، و به طور مساوی وجود دارد، اما مسئله تعدد زوجات مسئله ای نیست که همه خانم ها با آن برخورد یکسانی داشته باشند، برخی خانم ها خصوصا در کشورهای عربی خودشان حتی برای شوهرشان به خواستگاری می روند، و در درون ایران هم برخی خانم ها را هم من و هم شما دیده ایم که اگرچه این تعدد زوجات برای همسرشان را دوست ندارند اما آن را به عنوان پایان زندگی و فروپاشی خانواده و اینها هم نمی دانند، بلکه از این نگرش سایر خانمها تعجب می کنند، پس رویکرد غالب یبین زنهای ایرانی نشأت گرفته از فرهنگ حاکم بر جامعه است که به زنان چنین القاء می کند.
علاوه بر اینکه بپذیریم این احساس وجود دارد، احساسات زنهایی که در جوانی شوهر از دست داده اند چه می شود؟ آیا آنها به طور اتوماتیک دیگر نیازهای عاطفی و مالی و امنیتی شان تأمین خواهد شد؟ آیا باید گفت مشکل خودشان است به ما چه؟ خب می بینید به خاطر فرهنگ حاکم بر ایران به جای آنکه این خانم ها را به درون خانواده ها راه بدهیم، در بسیاری از مورا دانها دارند شوهران را از منزلشان بیرون می کشند، آیا باید چشم به روی این واقعیت ها بست؟ تا کی باید نگرش احساساتی را جای نگرش عقلانی نشاند؟

همای رحمت;798008 نوشت:
خیر ما میگیم تعدد زوجات به هیچ عنوان خوب نیست
پس خدا اشتباه کرده که چنین قانونی را گذاشته

همای رحمت;798008 نوشت:
انصافا اون پولی رو که به عنوان نفقه میدید اگه به فرض غذای دلخواه شما آقایون رو درست نکنیم .چکار میکنید والا بیرون از خونه جامونه
مگر شما پول نفقه را فقط صرف پخت غذا برای شوهر می کنید؟!

همای رحمت;798008 نوشت:
دیگه خواهشا شما منت سر ما نگذارید
اصلاً بحث منت گذاشتن نیست. بنده دارم مقایسه بین حقوق و وظیفه انجام میدهم و اینکه چرا شما بخش مربوط به خود را قبول می کنید و بخش مربوط به آقایان را خیر؟

همای رحمت;798009 نوشت:
اگه ما حقمون رو گرفتیم شما هم حقتون رو بگیرید
انصافتان را شکر!!

چند درصد از زنان مهریه دارند (یا میگیرند یا میگذارند برای روز مبادا)

پاسخ: تمام زنان

چند درصد از زنان نفقه میگیرند؟

پاسخ: تمام زنان

در مقابل

چند درصد از مردها زن دوم دارند؟

بین اقوام و اطرافیان خود نگاه کنید و به نسبت آنهایی که تک همسر هستند و انهایی که دو همسر دارند پاسخ بنده را بدهید

البته از انصاف دور نمیشوم. در عوض خیلی از خانمها هم از این حق که در خانه کار نکنند استفاده نمی کنند و بسیار در خانه زحمت میکشند و مزدی هم طلب نمی کنند ، بلکه با عشق انجام میدهند. اما از طرفی مهریه و نفقه سر جای خودش باقی است. لذا به دنبال امتیازگیری نیستم ، فقط انتظار دارم منصفاه نظر بدهید

Reza-D;798014 نوشت:
پس خدا اشتباه کرده که چنین قانونی را گذاشته

چطور باید مطمئن بشیم این حرف خداست .

شاید این قانون مال عربها باشه ما چه میدونیم .ممکنه این قسمت قرآن رو دست زدند .یا

نمیتونستند فعلا این رسمشون رو بردارند.

الان مگه برده داری جمع نشده ،چندهمسری هم بالاخره یه روزی جمع میشه.

Reza-D;798014 نوشت:
چند درصد از مردها زن دوم دارند؟
بین اقوام و اطرافیان خود نگاه کنید و به نسبت آنهایی که تک همسر هستند و انهایی که دو همسر دارند پاسخ بنده را بدهید

خب مشکلی نیست ما نفقه ومهریه رو قبول نمیکنیم .شما هم چند همسری رو

Reza-D;797986 نوشت:
از طرفی کسانی مثل شما و البته خود خانمها ، میگویند تعدد زوجات خوب است ، اما فقط در زمانی که زنی بی سرپرست باشد و جوان ها هم حاضر نباشند با او ازدواج کنند. فقط در همین مورد درست است و غیر از این باشد میشود جفا به زن!! در حقیقت آنجایی که مرد برای خودش میخواهد از این حق استفاده کند از نگاه خانم ها گناه است و جفا به زن ، اما جایی که می بینند ممکن است همنوع خودشان بی سرپرست بماند ، و از طرفی احتمالش هم کم است که یک جوان خوش تیپ به خواستگاری او بیاید ، فقط در آنجاست که قانون چند همسری را می پذیرند. یعنی خانمها میخواهند حق مردان را نیز به نفع خود مصادره کنند و شما نیز با آنها همراهی میکنید.

با سلام و احترام
ببینید من در پست های پیشین هم گفته ام که مسئله ازدواج مثل مسائل اقتصادی و قیمت گذاری و قاعده عرضه و تقاضاست، یعنی در جایی که تعداد مردان و زنان برابر باشد اصلا تقاضایی برای ازدواج مجدد باقی نمی ماند چرا که به این تقاضاها هم پاسخ مثبت داده نمیشود، چون جامعه این کشش را تعیین می کند، وقتی زنانی بدون شوهر بمانند در خود جامعه این کشش برای چند همسری ایجاد می شود، بله البته استثنائاتی وجود دارد اما ما از قوانین کلی حاکم بر جامعه سخن می گوییم؛ از طرفی حکمت ازدواج در اسلام حفظ نسل و دوری از فساد و گناه هست، لذا اسلام با این موافق نیست که زنی بی شوهر بماند، و این با تک همسری هم محقق می شود به شرطی که مردان و زنان به یک تعداد باشند، چون این باز عدلانه نیست که مردانی چند همسر داشته باشند و مردانی بی همسر بمانند؛ لذا تعدد زوجات در جایی مطرح می شود که مردان کمتر از زنان باشند که عمدتا هم همین طور است، چون به خاطر جنگ ها و مشاغل سخت و حضور مردان در اجتماع و روبرویی با خطرات همواره این گونه بوده است، اسلام هرگز از تجویز تعدد زوجات و عنوان کردن آن به عنوان حق شوهر به دنبال کام جویی و لذت طلبی و تنوع طلبی مرد نیست، بلکه هر مردی تا جایی که با حقوق همسر سابقش در تعارض نباشد می تواند با زن دیگری ازدواج کند، و نمی توان این آزادی را بدون دلیل از او سلب کرد، اما اینطور نیست که اسلام به خانم ها توجه نداشته باشد، بلکه دو طرفه است، خب وقتی جامعه این کشش را دارد که از سوی مرد پیشنهاد تعدد ازدواج مطرح گردد، و خانمی به عنوان همسر دوم یا سوم آن را بپذیرد خب نیاز دو طرف تأمین می گردد چرا ما فقط بگوییم ازدواج مجدد حق مرد است؟ و اسلام فقط برای مرد آن را تعیین کرده؟! در نگاه کلان و با عینک جامعه شناسی و روانشناسی می بینید که اصلا ثمره اصلی چنین ازدواجی به خانم ها بر می گردد.

[="Navy"]سلام
خداقوت
اول لطف کنیدهمه یک صلوات بفرستید.
دوم خداگفته که اگه همسرنتونه بازن دوم کناربیادنبایدزن دوم گرفته بشه.(اخلاق تواسلام اهمیت داره.ونبایدبازن دوم گرفتن زندگی زن اول داغون بشه.)
سوم خودهمسراول بایدمحیط خونه روطوری نگه داره تا مردش نره زن دوم و...بگیره.
چهارم قبلا همش توسایت اسم ازدواج موقت بودبعدهم چندهمسری.
منکه فقط میخونم اشکم درمیاد.
هزاربارهم پرسیدم اگه خانم همه وظایفشوانجام بده واصلاااااااااااانتونه شوهرش زن دوم بگیره ایا بازم شوهرش میتونه زن دوم بگیره.
گفته شده نه چون زن اول واقعا تحمل زن دومونداره وبدترزندگی ازهم میپاشه.
[/]

همای رحمت;798017 نوشت:
شاید این قانون مال عربها باشه ما چه میدونیم .ممکنه این قسمت قرآن رو دست زدند .
مشکل خطری شد! :Nishkhand:

همای رحمت;798017 نوشت:
خب مشکلی نیست ما نفقه ومهریه رو قبول نمیکنیم .شما هم چند همسری رو
من بطور کلی اعتقادی به چند همسری ندارم

یک نکته خدمت شما عرض میکنم. تمام این اختلاف نظرها به یک موضوع برمیگردد
اینکه نه ما مردها خصوصیات و روحیات شما خانمها را به خوبی میشناسیم و نه شما خصوصیات و روحیات ما را

برای آنکه ما حرف شما را درک کنیم باید زن باشیم ، و برای آنکه شما حرف ما را درک کنید باید مرد باشید
ما از نگاه خود به خواسته های شما نگاه میکنیم و با مبنای خودمان نتیجه گیری میکنیم ، شما هم همینطور

لذا ما از بعضی کارهای شما تعجب میکنیم و شما از بعضی کارهای ما و یکدیگر را خطاکار میدانیم

زهرا73;798021 نوشت:
لطف کنیدهمه یک صلوات بفرستید
سلام
چشم

:Gol:الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم :Gol:

مطالب شما هم تقریباً تمامش درست بود
حرف حق جواب نداره

موضوع قفل شده است