جمع بندی دلائل وجود ستارگان از دیدگاه قرآن
تبهای اولیه
با عرض سلام.
نگاه به آسمان و ستارگان آن، همیشه بخشی از مناظر لذت بخش برای انسان بوده که علاوه بر زیبایی اش سوالات بسیاری را در ذهن انسان ایجاد نموده است. هرچند در جامعه شهر نشین کنونی عوامل بسیاری از جمله آلودگی هوا مانع از دیدن زیبایی های آسمان میشود، اما در گذشته قطعا اینچنین نبوده و انسان ها فرصت بیشتری برای تماشای آسمان داشته اند و همیشه به همراه این تماشا سوالات بیشماری در ذهن هر ناظر ایجاد می گردیده. در این ارتباط سوالی که مطرح است این است که از دیدگاه فقط قرآن کریم، چه دلایلی برای وجود ستارگان در آسمان وجود دارد؟
با تشکر
سوالی که مطرح است این است که از دیدگاه فقط قرآن کریم، چه دلایلی برای وجود ستارگان در آسمان وجود دارد؟
با سلام
سوال شما خيلي واضح نيست يعني به دليل اينكه سوال ساده اي بنظر مي رسد اين احتمال براي من مطرح هست كه شايد منظور خاص يا زاويه و نگاه خاصي موجب اين سوال شما شده كه براي بنده واضح نيست . بهر حال آياتي در قرآن كريم به طرح مساله ي ستارگان و نجوم پرداخته اند مانند:
وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ...(انعام/97)
و اوست كسى كه ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسيله آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا راه يابيد...
وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ(نحل/12)
و شب و روز و خورشيد و ماه را براى شما رام گردانيد و ستارگان به فرمان او مسخر شده اند مسلما در اين [امور] براى مردمى كه تعقل مى كنند نشانه هاست
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ(صافات/88)
پس نظرى به ستارگان افكند
با عرض سلام
سوال شما خيلي واضح نيست يعني به دليل اينكه سوال ساده اي بنظر مي رسد اين احتمال براي من مطرح هست كه شايد منظور خاص يا زاويه و نگاه خاصي موجب اين سوال شما شده كه براي بنده واضح نيست
درست می فرمایید. اتفاقا مقدمه سوالم را برای همین طرح کردم که بتوانم مقصودم را بهتر بیان کنم. ما انسان ها و کره زمین وحتی اقمار، سیارات و ستارگانی که با چشم دیده می شوند، تنها بخش ناچیزی از جهان را تشکیل می دهیم و به همین دلیل انسان امروزی اسرار آفرینش و سر منشاء هستی را بیش از آنکه در زمین جستجو کند، در آسمان جستجو می کند، او سر منشاء هستی را زمین نمی بیند و زمین را بخشی ناچیز از فرایندی عظیم که به ایجاد جهان منجر شده میداند و به دنبال دلایل وجودی این جهان اصطلاحا بی انتها است. این نشان می دهد تا چه حد شناخت کائنات برای انسان مهم است.
در این شرایط آنچه در قرآن کریم در رابطه با آفرینش ستارگان، کهکشان ها و.... به آن اشاره شده ظاهرا تنها آیات معدودی است که کم و بیش شما به آن اشاره فرموده اید.
سوال:
- چرا در قرآن کریم به این بخش مهم از آفرینش اشاره کافی نشده؟
- چرا فقط از بخش مرئی ستارگان صحبت به میان آمده است؟
با تشکر
او سر منشاء هستی را زمین نمی بیند و زمین را بخشی ناچیز از فرایندی عظیم که به ایجاد جهان منجر شده میداند و به دنبال دلایل وجودی این جهان اصطلاحا بی انتها است. این نشان می دهد تا چه حد شناخت کائنات برای انسان مهم است.
در این شرایط آنچه در قرآن کریم در رابطه با آفرینش ستارگان، کهکشان ها و.... به آن اشاره شده ظاهرا تنها آیات معدودی است که کم و بیش شما به آن اشاره فرموده اید.
سوال:
- چرا در قرآن کریم به این بخش مهم از آفرینش اشاره کافی نشده؟
- چرا فقط از بخش مرئی ستارگان صحبت به میان آمده است؟
بسم ربّ الشعری
با سلام
در قران علاوه بر آیاتی که در آن کلمه ی نجوم(ستارگان) به کار رفته است ایات دیگری نیز وجود دارد
که به سایر پدیده های کیهانی اشاره کرده است:"وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ/ذاریات"
شاید این ایه اشاره به انبساط کیهان داشته باشد(الله اعلم)
یا در سوره انشقاق و تکویر هم اشاراتی به کیهان و وضع آنها در آستانه قیامت شده است.
"اذا الشمس کورت و اذا النجوم انکدرت....".
یا این شریفه:"أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا) [الأنبياء: 30].
که به پیوستگی آسمان و زمین قبل از شکل کنونیش اشاره دارد(شاید)
وووو
با عرض سلامنوشته اصلی توسط هدی
سوال شما خيلي واضح نيست يعني به دليل اينكه سوال ساده اي بنظر مي رسد اين احتمال براي من مطرح هست كه شايد منظور خاص يا زاويه و نگاه خاصي موجب اين سوال شما شده كه براي بنده واضح نيست
پاسخ توسط چالشگر: درست می فرمایید. اتفاقا مقدمه سوالم را برای همین طرح کردم که بتوانم مقصودم را بهتر بیان کنم. ما انسان ها و کره زمین وحتی اقمار، سیارات و ستارگانی که با چشم دیده می شوند، تنها بخش ناچیزی از جهان را تشکیل می دهیم و به همین دلیل انسان امروزی اسرار آفرینش و سر منشاء هستی را بیش از آنکه در زمین جستجو کند، در آسمان جستجو می کند، او سر منشاء هستی را زمین نمی بیند و زمین را بخشی ناچیز از فرایندی عظیم که به ایجاد جهان منجر شده میداند و به دنبال دلایل وجودی این جهان اصطلاحا بی انتها است. این نشان می دهد تا چه حد شناخت کائنات برای انسان مهم است.
در این شرایط آنچه در قرآن کریم در رابطه با آفرینش ستارگان، کهکشان ها و.... به آن اشاره شده ظاهرا تنها آیات معدودی است که کم و بیش شما به آن اشاره فرموده اید.
سوال:
- چرا در قرآن کریم به این بخش مهم از آفرینش اشاره کافی نشده؟
- چرا فقط از بخش مرئی ستارگان صحبت به میان آمده است؟با تشکر
با عرض سلام
چون بعد از حدود سه هفته جوابی از پاسخگوی محترم دریافت نکردم مجبور شدم سوال پست قبلی خودم را مجددا طرح کنم.
[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.
سوال:
- چرا در قرآن کریم به این بخش مهم از آفرینش اشاره کافی نشده؟
- چرا فقط از بخش مرئی ستارگان صحبت به میان آمده است؟
با توجه به ذکر بودن قرآن، به نظر میرسد پاسخ پرسشتان این باشد:
خداوند در اینجا انسان را متوجه آیات ملموسی نموده که با تفکر در آنها متذکر شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام علیکم
این کتاب را حتما مطالعه کنید:
http://www.olumquran.com/fa/publication/farsi-books/item/setaregan
با عرض سلام
با توجه به ذکر بودن قرآن، به نظر میرسد پاسخ پرسشتان این باشد:
خداوند در اینجا انسان را متوجه آیات ملموسی نموده که با تفکر در آنها متذکر شود.
متوجه منظورتان نشدم. اگر ممکن است بیشتر توضیح دهید.
این کتاب را حتما مطالعه کنید:
http://www.olumquran.com/fa/publicat...item/setaregan
از راهنمایی شما متشکرم. اگر امکان دارد برای ادامه گفتگو نتایجی که از مطالعه کتاب مذکور در پاسخ به سوالات من بدست آورده اید را مطرح بفرمایید. در هر صورت من تلاش خواهم کرد در اولین زمان ممکن کتاب را مطالعه کنم.
با تشکر
این کتاب را حتما مطالعه کنید:
http://www.olumquran.com/fa/publicat...item/setaregan
با عرض سلام مجدد
کتاب را دانلود کردم و شروع به مطالعه کردم اما متاسفانه در همان صفحات اولیه با مشکلی روبرو شدم که اگر آنرا برای خودم حل نکنم نمیتوانم ادامه کتاب را بدون پیش داوری در مورد مولف کتاب مطالعه کنم. فکر کردم شاید بهتر باشد از خود شما که کتاب را معرفی فرموده اید کمک بگیرم:
کتاب در سال 1338 شمسی معادل 1960میلادی برای بار اول چاپ شده. نگارنده در مقدمه کتاب در صفحات 14 و 15 اشاره به انسان هایی کرده اند که به کره ماه و مریخ قدم گذاشته اند. تا جاییکه من میدانم اولین سفر انسان به کره ماه در سال 1969 انجام شده یعنی 9 سال بعد از انتشار کتاب و هنوز انسانی روی خاک مریخ قدم نگذاشته. با این ترتیب این سوال پیش می آید که مولف کتاب به چه کسانی اشاره کرده است؟ امیدوارم بتوانم از کمک شما بهره مند شوم.
با تشکر
با عرض سلام مجدد
کتاب را دانلود کردم و شروع به مطالعه کردم اما متاسفانه در همان صفحات اولیه با مشکلی روبرو شدم که اگر آنرا برای خودم حل نکنم نمیتوانم ادامه کتاب را بدون پیش داوری در مورد مولف کتاب مطالعه کنم. فکر کردم شاید بهتر باشد از خود شما که کتاب را معرفی فرموده اید کمک بگیرم:
کتاب در سال ۱۳۳۸ شمسی معادل ۱۹۶۰میلادی برای بار اول چاپ شده. نگارنده در مقدمه کتاب در صفحات ۱۴ و ۱۵ اشاره به انسان هایی کرده اند که به کره ماه و مریخ قدم گذاشته اند. تا جاییکه من میدانم اولین سفر انسان به کره ماه در سال ۱۹۶۹ انجام شده یعنی ۹ سال بعد از انتشار کتاب و هنوز انسانی روی خاک مریخ قدم نگذاشته. با این ترتیب این سوال پیش می آید که مولف کتاب به چه کسانی اشاره کرده است؟ امیدوارم بتوانم از کمک شما بهره مند شوم.
با تشکر
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام علیکم
آن مقدمه ای که شما دیدید مربوط به سالها بعد است که ایشان در نجف اشرف نوشته اند پس از نظر سالی حدودا بیش از 10 سال از نوشتن خود کتاب که به عنوان رساله دکترای ایشان در دانشگاه تهران است و مربوط به زمان حضور ایشان در ایران میگذرد که آن مقدمه را نوشته اند (این مطلب در کتاب چاپی که حقیر دارم در انتهای همان مقدمه آمده که در انتها نوشته اند:
نجف اشرف د-صادقی) پس مشکلی ندارد
با تشکر و عذر خواهی از تاخیر در پاسخم
آن مقدمه ای که شما دیدید مربوط به سالها بعد است که ایشان در نجف اشرف نوشته اند پس از نظر سالی حدودا بیش از 10 سال از نوشتن خود کتاب که به عنوان رساله دکترای ایشان در دانشگاه تهران است و مربوط به زمان حضور ایشان در ایران میگذرد که آن مقدمه را نوشته اند (این مطلب در کتاب چاپی که حقیر دارم در انتهای همان مقدمه آمده که در انتها نوشته اند:
نجف اشرف د-صادقی) پس مشکلی ندارد
با عرض سلام
مرسوم این است که مقدمه با چاپ خود کتاب چاپ شود نه ده سال بعد از آن!! به هر حال هر چند این پاسخ شما زیاد قابل قبول نیست، ولی با فرض پذیرش آن لطفا بفرمایید اشاره نویسنده در مقدمه ای نوشته اند به کدام انسان هایی است که به مریخ سفر کرده اند؟
با تشکر
مرسوم این است که مقدمه با چاپ خود کتاب چاپ شود نه ده سال بعد از آن!! به هر حال هر چند این پاسخ شما زیاد قابل قبول نیست، ولی با فرض پذیرش آن لطفا بفرمایید اشاره نویسنده در مقدمه ای نوشته اند به کدام انسان هایی است که به مریخ سفر کرده اند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کاربر گرامی عرض کردم که:(( خود کتاب که به عنوان رساله دکترای ایشان در دانشگاه تهران است و مربوط به زمان حضور ایشان در ایران )) و رساله دکترا بوده و تا آنجایی که بنده میدانم بعدا به صورت مدون و کتابی چاپ شده که ایشان آن مقدمه را نوشته اند وانگهی ممکن است ایشان مقدمه جدیدی بر کتاب خود نوشته اند شما اگر اهل مطالعه و کتاب باشید مسلما میدانید و دیده اید که کتبی هستند که چندین مقدمه در سالهای متفاوت از سوی خود مولف بر آنها نوشته شده و این هیچ جای تعجب و انکار و ایراد ندارد!
درباره سوالتان متوجه نشدم یعنی چه؟ میشود توضیح بیشتری بفرمایید
با تشکر
کاربر گرامی عرض کردم که:(( خود کتاب که به عنوان رساله دکترای ایشان در دانشگاه تهران است و مربوط به زمان حضور ایشان در ایران )) و رساله دکترا بوده و تا آنجایی که بنده میدانم بعدا به صورت مدون و کتابی چاپ شده که ایشان آن مقدمه را نوشته اند وانگهی ممکن است ایشان مقدمه جدیدی بر کتاب خود نوشته اند شما اگر اهل مطالعه و کتاب باشید مسلما میدانید و دیده اید که کتبی هستند که چندین مقدمه در سالهای متفاوت از سوی خود مولف بر آنها نوشته شده و این هیچ جای تعجب و انکار و ایراد ندارد!درباره سوالتان متوجه نشدم یعنی چه؟ میشود توضیح بیشتری بفرمایید
با عرض سلام
پارگراف سوم از صفحه پانزدهم کتاب چنین میگوید:
در زمان ما نخستین دسته از مسافرین کیهانی که تا کنون به کره ای همچون ماه و مریخ رسیده اند سوغات مسافرتشان.........
سوال من این بود که با فرض پذیرش نوشتن مقدمه کتاب ده سال بعد ار انتشار آن، همانطور که شما توضیح داده اید، اشاره نویسنده به کدام فضا نوردان است که در تاریخ نوشتن مقدمه به مریخ سفر کرده اند؟ مگر قبل از سال 1970 فضانوردی به مریخ رفته بوده؟
با تشکر
با عرض سلام
پارگراف سوم از صفحه پانزدهم کتاب چنین میگوید:
در زمان ما نخستین دسته از مسافرین کیهانی که تا کنون به کره ای همچون ماه و مریخ رسیده اند سوغات مسافرتشان.........
سوال من این بود که با فرض پذیرش نوشتن مقدمه کتاب ده سال بعد ار انتشار آن، همانطور که شما توضیح داده اید، اشاره نویسنده به کدام فضا نوردان است که در تاریخ نوشتن مقدمه به مریخ سفر کرده اند؟ مگر قبل از سال ۱۹۷۰ فضانوردی به مریخ رفته بوده؟
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام علیکم
فکر میکنم جواب سوال شما کاملا واضح است اگر متوجه شده باشید که متن مقدمه در چه دوره زمانی نوشته شده که بنده در پست قبلی کامل توضیح دادم مشخص است که مقصود همان انسان هایی هستند که به فضا رفتند و در همان مقدمه در ادامه ایشان به گروهی اشاره میکند که به ماه رفته اند به نظرم سوال و جواب آن کاملا واضح است و مشخص است حال اگر سوالی دارید بفرمایید
وانگهی کاربر گرامی به نظرم مهم این است که شما خود کتاب را هم مطالعه فرمایید و درباره مطالب علمی آن تفکر و تحقیق کنید و اصل معرفی بنده هم به خاطر موضوع مطرحی در تاپیک بود که امیدوارم مورد استفاده علمی شما گرامی و سایر دوستان قرار گیرد
با تشکر
فکر میکنم جواب سوال شما کاملا واضح است اگر متوجه شده باشید که متن مقدمه در چه دوره زمانی نوشته شده که بنده در پست قبلی کامل توضیح دادم مشخص است که مقصود همان انسان هایی هستند که به فضا رفتند و در همان مقدمه در ادامه ایشان به گروهی اشاره میکند که به ماه رفته اند به نظرم سوال و جواب آن کاملا واضح است و مشخص است حال اگر سوالی دارید بفرمایید
وانگهی کاربر گرامی به نظرم مهم این است که شما خود کتاب را هم مطالعه فرمایید و درباره مطالب علمی آن تفکر و تحقیق کنید و اصل معرفی بنده هم به خاطر موضوع مطرحی در تاپیک بود که امیدوارم مورد استفاده علمی شما گرامی و سایر دوستان قرار گیردبا تشکر
با عرض سلام
به چند نکته باید جدا حدا اشاره کنم:
1- به سوال من جوابی داده نشده که واضح یا نا واضح باشد. نویسنده کتاب به انسان هایی اشاره کرده اند که قبل از سال 1970 میلادی به مریخ رفته اند. این اشاره غلط است و پاسخ و تو جیهی هم ندارد.
2- تلاش نویسنده برای تالیف این کتاب در سال 1338 شمسی بسیار قابل تقدیر است. در زمانی که نه تنها از اینترنت و ماهواره و دسترسی آنلاین به حهان علم خبری نیود که حتی رادیوی لامپی و نه ترانزیستوری هم در منازل یافت نمیشد! میتوان تصور کرد کسب علوم امروزی برای یک روحانی در چنین شرایطی چقدر مشکل میتواند باشد و به همین دلیل متن کتاب هم در جاهایی دارای وزن علمی متناسب با علوم روز نمی باشد. ولی مجددا عرض میکنم اگر زمان را به عقب ببریم و خود را جای خوانندگان کتاب در 56 سال پیش بگذاریم متوجه ارزش تلاش ایشان میشویم و قطعا درخواهیم یافت محتوای کتاب بیش از دانش روز مردم آن روزگار بوده است.
3- از پیشنهاد شما هم برای خواندن کتاب تشکر میکنم. در اثبات نیت خود برای کسب پاسخ، همین بس که بلافاصله پس از پیشنهاد شما کتاب را دانلود کرده و شروع به مطالعه آن کردم که نهایتا منحر به این مباحث شد. هنوز هم با وجود مشکلی که در مقدمه به آن برخوردم و بعنوان سوال خدمت شما عرض کردم، کم و بیش در حال مطالعه کتاب هستم ولی متاسفانه بنا به دلایلی که ضرورت ندارد اینجا مطرح کنم پاسخی در مورد سوال خود که عنوان این تاپیک است تا کنون از کتاب دریافت نکرده ام.
4- در کنار تمام مطالب بالا شاید ذکر این نکته هم ضروری باشد که صرف نظر از نیت خیر شما در معرفی کتاب به بنده، که جای تشکر دارد، از این سایت انتظار پاسخکویی به سوالات کاربران میرود نه ارجاع آنها به اعمالی مانند مطالعه یک کتاب یا امثال آن.
با تشکر
با عرض سلام
به چند نکته باید جدا حدا اشاره کنم:
۱- به سوال من جوابی داده نشده که واضح یا نا واضح باشد. نویسنده کتاب به انسان هایی اشاره کرده اند که قبل از سال ۱۹۷۰ میلادی به مریخ رفته اند. این اشاره غلط است و پاسخ و تو جیهی هم ندارد.
۲- تلاش نویسنده برای تالیف این کتاب در سال ۱۳۳۸ شمسی بسیار قابل تقدیر است. در زمانی که نه تنها از اینترنت و ماهواره و دسترسی آنلاین به حهان علم خبری نیود که حتی رادیوی لامپی و نه ترانزیستوری هم در منازل یافت نمیشد! میتوان تصور کرد کسب علوم امروزی برای یک روحانی در چنین شرایطی چقدر مشکل میتواند باشد و به همین دلیل متن کتاب هم در جاهایی دارای وزن علمی متناسب با علوم روز نمی باشد. ولی مجددا عرض میکنم اگر زمان را به عقب ببریم و خود را جای خوانندگان کتاب در ۵۶ سال پیش بگذاریم متوجه ارزش تلاش ایشان میشویم و قطعا درخواهیم یافت محتوای کتاب بیش از دانش روز مردم آن روزگار بوده است.
۳- از پیشنهاد شما هم برای خواندن کتاب تشکر میکنم. در اثبات نیت خود برای کسب پاسخ، همین بس که بلافاصله پس از پیشنهاد شما کتاب را دانلود کرده و شروع به مطالعه آن کردم که نهایتا منحر به این مباحث شد. هنوز هم با وجود مشکلی که در مقدمه به آن برخوردم و بعنوان سوال خدمت شما عرض کردم، کم و بیش در حال مطالعه کتاب هستم ولی متاسفانه بنا به دلایلی که ضرورت ندارد اینجا مطرح کنم پاسخی در مورد سوال خود که عنوان این تاپیک است تا کنون از کتاب دریافت نکرده ام.
۴- در کنار تمام مطالب بالا شاید ذکر این نکته هم ضروری باشد که صرف نظر از نیت خیر شما در معرفی کتاب به بنده، که جای تشکر دارد، از این سایت انتظار پاسخکویی به سوالات کاربران میرود نه ارجاع آنها به اعمالی مانند مطالعه یک کتاب یا امثال آن.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ابتدا از لطف شما تشکر میکنم قصد بنده این بود که تا حدودی با مطالعه و معرفی این کتاب شرایط برای تحقیق و مطالعه در رابطه با موضوع تاپیک و بحث و تدبر باز شود و الا همانطور که فرمودید مسلما کتاب چون بیش از 50 سال پیش نوشته شده مطالب جدید علمی را در بر نمیگیرد اما مسلما اصولی ثابت در کیهان و ستاره شناسی که مورد تایید علم روز هم هست در کتاب وجود دارد و گستره ای عمیق و علمی را برای مطالعه و تحقیق علمی بر روی آیات کریمه قرآن در زمینه نجوم و کیهان باز میکند که بسیار مفید و ارزشمند است
اما در باب نکته اولی که فرمودید واقعا متوجه نمیشوم نویسنده در کجا به انسان هایی اشاره کرده اند که قبل از سال ۱۹۷۰ میلادی به مریخ رفته اند؟؟؟؟؟!!! در کجای حرف ایشان سال مشخصی آمده؟؟؟!!! شما این مطلب را روشن بفرمایید
با تشکر
واقعا متوجه نمیشوم نویسنده در کجابه انسان هایی اشاره کرده اند که قبل از سال ۱۹۷۰ میلادی به مریخ رفته اند؟؟؟؟؟!!! در کجای حرف ایشان سال مشخصی آمده؟؟؟!!! شما این مطلب را روشن بفرمایید
با عرض سلام
صفحه 15 کتاب را در زیر برای شما آپلود میکنم. بخشی از سوال من همین نکته است، طبق فرمایش شما ایشان مقدمه کتاب را 10 سال بعد از چاپ کتاب نوشته اند. چاپ کتاب در سال 1338 شمسی معادل 1960 میلادی انجام شده. بنا برا ین مقدمه آن 10 سال بعد یعنی در سال 1970 میلادی نوشته شده. نه تنها تا قبل از سال 1970 میلادی انسانی به مریخ سفر نکرده، که حتی هنوز هم این اتفاق نیفتاده. پس چگونه ایشان مدعی هستند انسان هایی که به ماه و مریخ رفته اند منکر خدا شده اند؟ البته با موضوع انکار خدا کاری نداریم. موضوع ادعای رفتن انسان به مریخ است.
با تشکر
با عرض سلامدرست می فرمایید. اتفاقا مقدمه سوالم را برای همین طرح کردم که بتوانم مقصودم را بهتر بیان کنم. ما انسان ها و کره زمین وحتی اقمار، سیارات و ستارگانی که با چشم دیده می شوند، تنها بخش ناچیزی از جهان را تشکیل می دهیم و به همین دلیل انسان امروزی اسرار آفرینش و سر منشاء هستی را بیش از آنکه در زمین جستجو کند، در آسمان جستجو می کند، او سر منشاء هستی را زمین نمی بیند و زمین را بخشی ناچیز از فرایندی عظیم که به ایجاد جهان منجر شده میداند و به دنبال دلایل وجودی این جهان اصطلاحا بی انتها است. این نشان می دهد تا چه حد شناخت کائنات برای انسان مهم است.
در این شرایط آنچه در قرآن کریم در رابطه با آفرینش ستارگان، کهکشان ها و.... به آن اشاره شده ظاهرا تنها آیات معدودی است که کم و بیش شما به آن اشاره فرموده اید.
سوال:
- چرا در قرآن کریم به این بخش مهم از آفرینش اشاره کافی نشده؟
- چرا فقط از بخش مرئی ستارگان صحبت به میان آمده است؟با تشکر
با سلام
توصیه بنده به شما دوست گرامی این است که یه پیش زمینه ای در مورد علم و علومی که در قرآن آمده داشته باشید این تاپیکها به شما کمک میکند به شرط اینکه کامل آنها را بخوانید
و بعد با ان پیش زمینه سوال خود را دنبال کنید !!!
http://www.askdin.com/thread21871.html
http://www.askdin.com/thread27029.html
http://www.askdin.com/thread45497.html
http://www.askdin.com/archive/index.php/t-8537.html
عقل و دین آیا عقل در قلمرو دین جایی دارد؟
http://www.askdin.com/thread21614.html
اما بعد ....
قران میفرماید
و زينا السماء الدنيا بمصابيح و ما آسمان دنيا را با چراغهايي (ستارگان) زينت داديم .
لازم به ذكر است كه 120 بار كلمه سماء (مفرد) و 190 بار سموات (جمع) در قرآن كريم آمده كه مطالعه آنها ماهها و سالها مطالعه لازم دارد تا بتوان قطره اي از اين درياي بي كران الهي چشيد .
اما در مورد ستارگان !!
ستارگان – تعبيرات قرآن راجع به ستارگان 1-نجوم 2-كواكب 3-مصابيح
1-و هوالذي جعل لكم النجوم لتهتدوا بها في ظلمات البر و البحر (1) او كسي است كه براي شما ستارگان را قرار داد تا در تاريكي هاي خشكي و دريا بوسيله آنها هدايت شويد .
2-انا زينا السماء الدنيا بزينه الكواكب (2)
3-و اذا النجوم انكدرت (3) فاذا النجوم ...... (4) و اذا الكواكب انتثرت (5)
(1) انعام /97
(2) صافات/6.
(3) تكوير/2.
(4) مرسلات /8.
(5) انفطار/2.
در مورد یکی از آیات از
سخنانی را بیان میکنم !!
و اوست كه براى شما ستارگان را قرار داد تا به وسيله آنها در تاريكىهاى خشكى و دريا هدايت يابيد. همانا ما آيات (توحيد و قدرت و حكمت خود) را براى گروهى كه مىدانند تفصيل داديم
پرتوى از نشانه هاى قدرت خدا در اين آيه شريفه قرآن در ادامه سخن از قدرت وصف ناپذير و بىكرانه آفريدگار هستى مىفرمايد:
وَ هُوَ الَّذى جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فى ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ
و خداى يكتا همان قدرت بىهمتايى است كه براى سود رسانى به شما ستارگان زيبا را آفريد، تا هم از نور و روشنايى آنها بهره بريد و هم با دقّت در طلوع و جايگاه سوسو نمودن آنها، در تاريكيهاى خشكى و دريا راه خود را بوسيله آنها بجوييد و بيابيد، چرا كه برخى از ستارگان در پيش رو و برخى در پشت سر و پارهاى در طرف راست و پارهاى در طرف چپ سوسو مىكنند و در شهر و روستا، بيابان و خيابان، مسافرت و در خانه و وطن، پيدا كردن قبله و شناخت زمان و يافتن راهها در خشكيها و درياها، راهنماى مردماند.
«بلخى»، در تفسير: «لتهتدوا بها»، مىگويد:
درست است كه ظاهر آيه شريفه اين است كه: خدا ستارگان را برايتان پديد آورده تا بوسيله آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا راه يابيد، امّا اين بدان معنا نيست كه اين پديدههاى بهت آور و پر ثمر تنها براى راهيابى انسانها آفريده شدهاند، هرگز! بلكه آفريدگار فرزانه هستى منافع بىشمارى در آنها قرار داده است، براى نمونه:
اگر انسان انديشمند و متفكّرى به ستارگان بنگرد و در باره اندازه و وزنهاى گوناگون آنها، اختلاف در مدار و پيوندها و حركتهاى آنها، فوايد گوناگونِ خورشيد و ماه و ستارگان و اثر گذارى آنها در رشد گياهان و پرورش حيوانات و دگرگونى و جا به جايى آبها تعمّق نمايد، آنگاه است كه به اين حقيقت پى خواهد برد و با پرتوى از رازهاى شناخته ونا شناخته جهانِ پر اسرار ستارگان آشنا و به عظمت پديد آرونده آنها پى خواهد برد.
با اين بيان اگر ستارگان براى راهنمايى و راهيابى انسان آفريده شده بودند، ديگر اندازههاى گوناگون، وزنهاى متفاوت، مدارها و مسيرهاى مختلف آنها چرا؟
در تفسير «على بن ابراهيم» در اين مورد آمده است كه منظور از اين ستارگان، امامان راستين اهل بيت مىباشند.
قَدْ فَصَّلْنَا الْاياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ.
ما نشانههاى قدرت خود را براى مردمى كه از راه انديشه و تفكّر حقايق را مىدانند وبدانها آگاهى مىيابند به روشنى بيان كردهايم.
قَدْ فَصَّلْنَا الْاياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ.
ما آيات و نشانهها و دلايل خود را براى كسانى كه مىفهمند به روشنى بيان كرديم.
آرى، قرآن نشانگر آن است كه دلايل حقانيت دعوت خويش را براى كسانى كه مىفهمند بيان مىكند، و اين بيان بدان دليل است كه تنها اين گروه از بندگان خدا هستند كه از روشنگرى قرآن و پيامبر بهرهور مىگردند. و اين نكته را در اين آيه و آيات گذشته و آينده گاه بيگاه خاطرنشان مىسازد تا خردمندان دريابند كه هر كدام از آيات و دلايل و نشانههاى گوناگون قدرت و حكمت خدا در كران تا كران هستى، بطور جداگانه در خور تعمّق و تفكّرند و هر يك به تنهايى دليل رسا و روشن بر يگانگى قدرت و عظمت و دانش بىكران او هستند. قرآن با ترسيم يك سلسله از اساسىترين پديدههاى آسمانى و زمينى و يا به تابلو بردن زنجيرهاى از شگفتانگيزترين نظامات آفرينش در قالب زيباترين و پر محتواترين جملات، اين هدفهاى بلند و انسانساز را پىمىگيرد:
1 - سيرعلمى انسان نخست دست انسان را مىگيرد و با يك سير پژوهشى و علمى، او را به كنار شكافته شدن هسته و دانه و سر بر آوردن جوانه ظريف از آن دژ نفوذ ناپذير،
نظام بهتآور مرگ و حيات تدريجى،
شكافته شدن هر روزِ پرده ضخيم و سياه شب با طلوع بامداد،
گردش تفكّر انگيز خورشيد و ماه...
آفرينش و نقش ستارگان،
پيدايش تدريجى ملياردها انسان با چهرهها و ذوقها و سليقههاى رنگارنگ از يك تن،
نظام شگرفِ ريزش باران و رويش روييدنيها،
و به كنار پيدايش انواع و اقسام دانهها و ميوهها با طعمها و رنگها و خواص گوناگون از يك آب و يك خاك - مىبرد و به او آگاهى مىبخشد تا بدينوسيله از دنياى وجود خويش و جهانهاى بهتآور دور و نزديك خويش آگاه گردد و آگاهانه زندگى كند.
2 - انگيزش انسان به خداجويى و خدا پرستى روشن است كه انسان با پيمايش موفق و درست اين سير علمى و پژوهشى و با شناخت اين پديدههاى شگرف و اين نعمتهاى شگفتانگيز، پديد آورنده آنها را مىجويد و او را مىخواهد؛ چرا كه دهها پرسش در صفحه مغز او پديدار مىگردد كه بدون رسيدن به پاسخ واقعى آنها دلش آرام نمىگيرد و در پىگمشده خويش مىگردد...
براى نمونه:
او به ظرافت جوانه و لطافت آن مىانديشد و به سختى و نفوذ ناپذيرى هسته و دانه، و از خود مىپرسد كه چگونه آن جوانه ظريف و لطيف و ناتوان، ديواره سخت آن دانه و يا هسته را مىشكافد و بسان كودكى كه از جهان رحم به دنياى ما گام نهد - سر بر مىآورد؟
آخر كدامين قدرت به آن جوانه ظريف اين قدرت شگرف، و به اين ديواره سخت اين نرمش و رام شدن را ارزانى داشته است؟
او با گذر از كنار جهان پيچيده و نظام شگرف مرگ و حيات، بر اين مىانديشد كه چگونه در كران تا كران آبها و خشكيها و جنگلها، گاه از مواد مرده و بيجان چهرههاى گوناگونِ حيات رخ مىگشايد؟
و چگونه از تركيب موادّى كه هركدام به تنهايى سمّى مرگبارند، موادى حياتبخش پديد مىآيد؟
و چسان با اندك تحوّل نامطلوب در شرايط حيات، انواع جانداران به پديدههاى بىجان تبديل مىگردند؟
راستى اين نظام بهتآور مرگ و حيات از كجا سرچشمه مىگيرد؟
و كدامين قدرت بىهمتاست كه به تعبير ظريف و تفكّر انگيز قرآن، زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مىآورد؟ او با نگرش بر سپيده دمان و شكافته شدن پرده ضخيم و سياه شب بوسيله دميدن طلوع بامداد، به اين انديشه مىرود كه پديد آورنده اين نظام شگرف نور و ظلمت، كيست، و كدامين قدرت اين تدبير حكيمانه را براى جهان تدبير مىكند؟
و همين گونه با نگرش به خورشيد و ماه و نقش حياتى آنها...
با تماشاى ستارگان...
با تعمق در پيدايش ملياردها انسان با اين همه سليقه و ذوق و ابتكار و انديشههاى گوناگون و چهرههاى متنوّع از يك تن،
با نظاره به ساختمان بسيار ظريف گلها و لالهها و گياهان و درختان گوناگون و بو و رنگ و خواص متنوع آنها، و نيز با تماشاى انواع و اقسام ميوهها با رنگها، طعمها، خواصّ و تركيب گوناگون، ساختمان شگفت انگيز، بستهبندى ظريف، و مراحل بهتآورى كه هر ميوهاى از آغاز شكوفه زدن تا مرحله رسيدن بر روى شاخه درخت، پشت سر مىگذارد...
3 - و آنگاه توحيد گرايى و يكتا پرستى و آنگاه پس از انگيزش انسان به خداجويى و خدا خواهى در پرتو اين همه دليل و برهان، دست او را مىگيرد و او را به توحيد گرايى و يكتا پرستى اوج مىبخشد تا با شناخت آفريدگار اين همه شگفتى و زيبايى و تعمق، به او ايمان آورد و راه مورد پسند و نظر او را - كه راه ايمان و تقوا و عدالت و آزادگى و آراستگى به ارزشها و پيراستگى از ضد ارزشها و رنگ خدايى گرفتن است - گام سپارد و تا بىنهايت اوج گيرد و هرگز به كام شرك و بيداد و پرستشهاى ذلت بار سقوط نكند و بسان شركگرايان در ميان تارهاى عنكبوتى و خرافات ساخته و پرداخته خويش اسير نگردد.
به او خاطرنشان مىسازد كه هان اى انسان! پديد آورنده اين شگفتىها و تدبيرگر اين نظامات شگرف، يكتا خداى هستى است، و هموست كه همه را آفريده است.
او كه پديد آورنده آسمان و زمين است، نه همتايى دارد و نه نظيرى، نه فرزندى و نه شريكى و نگهبان و حافظ و مدبّر هستى است.
همو كه چشمها او را در نمىيابد، امّا او چشمها را در مىيابد...
همو كه بخشاينده نعمتها و آگاه از انديشهها و عملكردهاست.
بديع السّموات و الأرض...
توصیه بنده به شما دوست گرامی این است که یه پیش زمینه ای در مورد علم و علومی که در قرآن آمده داشته باشید این تاپیکها به شما کمک میکند به شرط اینکه کامل آنها را بخوانید
و بعد با ان پیش زمینه سوال خود را دنبال کنید !!!
با عرض سلام و تشکر از راهنمایی و توصیه شما
سوال من بسیار ساده است و پاسخ ساده ای را هم می طلبد. لطفا مجددا سوال را مرور بفرمایید. یا در قرآن دلایلی برای وجود ستارگان آمده و یا نیامده (که البته آمده). سوال من این است که این دلایل به صورت زیر به من پاسخ داده شود:
1- ..........
2- ..........
3- ..........
الی آخر
بعد از این پاسخ شما یا سایر اساتید بزرگوار، اگر سوال مرتبط دیگری برایم پیش بیاید آنرا مطرح می کنم.
البته من از پاسخ شما و لینک هایی که گذاشته اید استفاده خواهم کرد.
با تشکر
با سلام و عرض ادب
ببخشید من در مورد ستاره طارق که تو قران هم هست یه احادیثی شنیدم ایا اینها سند معتبر دارند یا جعلی هست؟
مثلا اینکه وقتی ستاره طارق صداش رو شنیدید تو خونه بمونید و سجده کنید و با صدای بلند تکبیر بگید تا از شرش در امان باشید و پنجره هارو ببنید
حتی تو دعای معراج هم قسمتی از دعا این هست: [=times new roman]اَللّهُمَ اَحفظ[=times new roman] صاحِبَ [=times new roman]هذا الدُّعاﺀِ مِن شرِّ کُلِّ ذِی شرِّ وَ [=times new roman]مِن شرِّ طارِقِ الَّیلِ وَ النَّهارِ
[=times new roman]
با عرض سلام و تشکر از راهنمایی و توصیه شما
سوال من بسیار ساده است و پاسخ ساده ای را هم می طلبد. لطفا مجددا سوال را مرور بفرمایید. یا در قرآن دلایلی برای وجود ستارگان آمده و یا نیامده (که البته آمده). سوال من این است که این دلایل به صورت زیر به من پاسخ داده شود:
1- ..........
2- ..........
3- ..........
الی آخر
بعد از این پاسخ شما یا سایر اساتید بزرگوار، اگر سوال مرتبط دیگری برایم پیش بیاید آنرا مطرح می کنم.البته من از پاسخ شما و لینک هایی که گذاشته اید استفاده خواهم کرد.
با تشکر
با سلام
جناب چالشگر جواب شما هم بسیار سا ده است دقت نفرمودید لینکهای که قرار دادم به شما کمک میکرد تا پیش زمینه ای داشته باشید در مورد علم و علوم قرآنی و نگرش قرآن به علم
چرا که تا وقتی شناخت چندانی از قرآن نداشته باشیم به دنبال هرعلمی در کتاب قرآن میگردیم دهها آيه در قرآن كريم و صدها حديث در مجموعه ارزشمند سخنان اهل بيت عصمت (عليهم السلام) در بيان اهميت علم، جايگاه، تعريف، اقسام، شرايط و مسائل علم و آموزش و نيز مذمت جهل و آثار آن آمده است.
اما کلی گری نکرده و این خود نشان از بزرگی کتاب قرآن است !و بینش و عظمت خداوند چرا که علم را برای انسا ن حدی نیست !و وجود تمامی علم در یک کتاب غیر ممکن است !
درست که مطالبی از علم در قرآن آورده شده و همینطور تاکید به علم آموزی , اما کتاب قرآن کتاب علمی به معنای که شما به ان مینگرید نیست فراموش نکنید که خداوند متعال بدون كوچكترين اهمال، هدايت و تعليم بشر را به بهترين وجه ممكن انجام داده است: (الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَيانَ. خداوند رحمان، قرآن را تعليم فرمود، انسان را آفريد، و به او بيان را آموخت.)اما در مورد علم کلی گری نکرده است !
لكن خدواند متعال برخي را خود تربيت نموده و آنان را رسولان خود قرار داده و ديگر انسانها را به دست انبياي خود تعليم داده است.
لذا خداوند متعال در آيه فوق؛ «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» و آيات مشابه تعليم بشر توسط پيامبران را يكي از اهداف بعثت ذكر كرده است.
سوال شما از جهاتی اشکال دارد !شما با دید یک کتاب نجوم شناسی به قرآن نگاه کرده اید و به دنبال جواب نجومی میگردید لذا در قرآن به جواب نجومی نمیرسید !!
چانچه میپندارید که سوالتان مورد اشکال نیست !
ما هم از شما سوال میکنیم بترتیب شماره جواب دهید ,دلیل اینکه قرآن باید به کلی گری در مورد ستارگان و علم نجوم میپرداخته چیست؟
۱-................
۲-...................
۳-..................
با عرض سلام
جناب چالشگر جواب شما هم بسیار سا ده است دقت نفرمودید لینکهای که قرار دادم به شما کمک میکرد تا پیش زمینه ای داشته باشید در مورد علم و علوم قرآنی و نگرش قرآن به علم
دوست بزرگوار، لینک های شما میتواند کمک بزرگی برای ارتقاء دانش من در رابطه با محتوای فرآن در دراز مدت باشد اما جواب سوال من نیست! چرا دفت نمی فرمایید، من سوال نکرده ام چرا در فرآن به دلایل وجود ستارگان اشاره نشده؟ حتی اگر این سوال را هم می کردم از این سایت وزین که با هدف پاسخگویی به سوالات کاربران هزینه و دایر شده انتظار پاسخ داشتم نه ارجاع به جای دیگر. سوال من این است: در قرآن چه دلایلی برای وجود ستارگان ذکر شده؟ پاسخ به این سوال که نباید اینقدر سخت باشد. البته احتمالا درست حدس میزنید، قطعا سوال من به اینجا ختم نمیشود. شاید بهتر باشد ابتدا دلایلی که در قرآن برای وجود ستارگان ذکر شده بیان شود و بعد از آن در مورد اینکه آیا باید در قرآن به دنبال دلایلی اینچنین گشت یا نه به گفتگو بنشینیم.
ما هم از شما سوال میکنیم بترتیب شماره جواب دهید ,دلیل اینکه قرآن باید به کلی گری در مورد ستارگان و علم نجوم میپرداخته چیست؟
۱-................
۲-...................
۳-..................
حتما پاسخ خودم را عرض میکنم.....البته آسیاب به نوبت!:Gol:
با تشکر
با سلام
اما بعد ....
قران میفرماید
و زينا السماء الدنيا بمصابيح و ما آسمان دنيا را با چراغهايي (ستارگان) زينت داديم .
لازم به ذكر است كه 120 بار كلمه سماء (مفرد) و 190 بار سموات (جمع) در قرآن كريم آمده كه مطالعه آنها ماهها و سالها مطالعه لازم دارد تا بتوان قطره اي از اين درياي بي كران الهي چشيد .
اما در مورد ستارگان !!
ستارگان – تعبيرات قرآن راجع به ستارگان 1-نجوم 2-كواكب 3-مصابيح
1-و هوالذي جعل لكم النجوم لتهتدوا بها في ظلمات البر و البحر (1) او كسي است كه براي شما ستارگان را قرار داد تا در تاريكي هاي خشكي و دريا بوسيله آنها هدايت شويد .
2-انا زينا السماء الدنيا بزينه الكواكب (2)
3-و اذا النجوم انكدرت (3) فاذا النجوم ...... (4) و اذا الكواكب انتثرت (5)
(1) انعام /97
(2) صافات/6.
(3) تكوير/2.
(4) مرسلات /8.
(5) انفطار/2. در مورد یکی از آیات ازتفسیر مجمع البيان
سخنانی را بیان میکنم !!
وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
و اوست كه براى شما ستارگان را قرار داد تا به وسيله آنها در تاريكىهاى خشكى و دريا هدايت يابيد. همانا ما آيات (توحيد و قدرت و حكمت خود) را براى گروهى كه مىدانند تفصيل داديم
پرتوى از نشانه هاى قدرت خدا در اين آيه شريفه قرآن در ادامه سخن از قدرت وصف ناپذير و بىكرانه آفريدگار هستى مىفرمايد:
وَ هُوَ الَّذى جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فى ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ
و خداى يكتا همان قدرت بىهمتايى است كه براى سود رسانى به شما ستارگان زيبا را آفريد، تا هم از نور و روشنايى آنها بهره بريد و هم با دقّت در طلوع و جايگاه سوسو نمودن آنها، در تاريكيهاى خشكى و دريا راه خود را بوسيله آنها بجوييد و بيابيد، چرا كه برخى از ستارگان در پيش رو و برخى در پشت سر و پارهاى در طرف راست و پارهاى در طرف چپ سوسو مىكنند و در شهر و روستا، بيابان و خيابان، مسافرت و در خانه و وطن، پيدا كردن قبله و شناخت زمان و يافتن راهها در خشكيها و درياها، راهنماى مردماند.
«بلخى»، در تفسير: «لتهتدوا بها»، مىگويد:
درست است كه ظاهر آيه شريفه اين است كه: خدا ستارگان را برايتان پديد آورده تا بوسيله آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا راه يابيد، امّا اين بدان معنا نيست كه اين پديدههاى بهت آور و پر ثمر تنها براى راهيابى انسانها آفريده شدهاند، هرگز! بلكه آفريدگار فرزانه هستى منافع بىشمارى در آنها قرار داده است، براى نمونه:
اگر انسان انديشمند و متفكّرى به ستارگان بنگرد و در باره اندازه و وزنهاى گوناگون آنها، اختلاف در مدار و پيوندها و حركتهاى آنها، فوايد گوناگونِ خورشيد و ماه و ستارگان و اثر گذارى آنها در رشد گياهان و پرورش حيوانات و دگرگونى و جا به جايى آبها تعمّق نمايد، آنگاه است كه به اين حقيقت پى خواهد برد و با پرتوى از رازهاى شناخته ونا شناخته جهانِ پر اسرار ستارگان آشنا و به عظمت پديد آرونده آنها پى خواهد برد.
با اين بيان اگر ستارگان براى راهنمايى و راهيابى انسان آفريده شده بودند، ديگر اندازههاى گوناگون، وزنهاى متفاوت، مدارها و مسيرهاى مختلف آنها چرا؟
در تفسير «على بن ابراهيم» در اين مورد آمده است كه منظور از اين ستارگان، امامان راستين اهل بيت مىباشند.
قَدْ فَصَّلْنَا الْاياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ.
ما نشانههاى قدرت خود را براى مردمى كه از راه انديشه و تفكّر حقايق را مىدانند وبدانها آگاهى مىيابند به روشنى بيان كردهايم.
قَدْ فَصَّلْنَا الْاياتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ.
ما آيات و نشانهها و دلايل خود را براى كسانى كه مىفهمند به روشنى بيان كرديم.
آرى، قرآن نشانگر آن است كه دلايل حقانيت دعوت خويش را براى كسانى كه مىفهمند بيان مىكند، و اين بيان بدان دليل است كه تنها اين گروه از بندگان خدا هستند كه از روشنگرى قرآن و پيامبر بهرهور مىگردند. و اين نكته را در اين آيه و آيات گذشته و آينده گاه بيگاه خاطرنشان مىسازد تا خردمندان دريابند كه هر كدام از آيات و دلايل و نشانههاى گوناگون قدرت و حكمت خدا در كران تا كران هستى، بطور جداگانه در خور تعمّق و تفكّرند و هر يك به تنهايى دليل رسا و روشن بر يگانگى قدرت و عظمت و دانش بىكران او هستند. قرآن با ترسيم يك سلسله از اساسىترين پديدههاى آسمانى و زمينى و يا به تابلو بردن زنجيرهاى از شگفتانگيزترين نظامات آفرينش در قالب زيباترين و پر محتواترين جملات، اين هدفهاى بلند و انسانساز را پىمىگيرد:1 - سيرعلمى انسان نخست دست انسان را مىگيرد و با يك سير پژوهشى و علمى، او را به كنار شكافته شدن هسته و دانه و سر بر آوردن جوانه ظريف از آن دژ نفوذ ناپذير،
نظام بهتآور مرگ و حيات تدريجى،
شكافته شدن هر روزِ پرده ضخيم و سياه شب با طلوع بامداد،
گردش تفكّر انگيز خورشيد و ماه...
آفرينش و نقش ستارگان،
پيدايش تدريجى ملياردها انسان با چهرهها و ذوقها و سليقههاى رنگارنگ از يك تن،
نظام شگرفِ ريزش باران و رويش روييدنيها،
و به كنار پيدايش انواع و اقسام دانهها و ميوهها با طعمها و رنگها و خواص گوناگون از يك آب و يك خاك - مىبرد و به او آگاهى مىبخشد تا بدينوسيله از دنياى وجود خويش و جهانهاى بهتآور دور و نزديك خويش آگاه گردد و آگاهانه زندگى كند.
2 - انگيزش انسان به خداجويى و خدا پرستى روشن است كه انسان با پيمايش موفق و درست اين سير علمى و پژوهشى و با شناخت اين پديدههاى شگرف و اين نعمتهاى شگفتانگيز، پديد آورنده آنها را مىجويد و او را مىخواهد؛ چرا كه دهها پرسش در صفحه مغز او پديدار مىگردد كه بدون رسيدن به پاسخ واقعى آنها دلش آرام نمىگيرد و در پىگمشده خويش مىگردد...
براى نمونه:
او به ظرافت جوانه و لطافت آن مىانديشد و به سختى و نفوذ ناپذيرى هسته و دانه، و از خود مىپرسد كه چگونه آن جوانه ظريف و لطيف و ناتوان، ديواره سخت آن دانه و يا هسته را مىشكافد و بسان كودكى كه از جهان رحم به دنياى ما گام نهد - سر بر مىآورد؟
آخر كدامين قدرت به آن جوانه ظريف اين قدرت شگرف، و به اين ديواره سخت اين نرمش و رام شدن را ارزانى داشته است؟
او با گذر از كنار جهان پيچيده و نظام شگرف مرگ و حيات، بر اين مىانديشد كه چگونه در كران تا كران آبها و خشكيها و جنگلها، گاه از مواد مرده و بيجان چهرههاى گوناگونِ حيات رخ مىگشايد؟
و چگونه از تركيب موادّى كه هركدام به تنهايى سمّى مرگبارند، موادى حياتبخش پديد مىآيد؟
و چسان با اندك تحوّل نامطلوب در شرايط حيات، انواع جانداران به پديدههاى بىجان تبديل مىگردند؟
راستى اين نظام بهتآور مرگ و حيات از كجا سرچشمه مىگيرد؟
و كدامين قدرت بىهمتاست كه به تعبير ظريف و تفكّر انگيز قرآن، زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مىآورد؟ او با نگرش بر سپيده دمان و شكافته شدن پرده ضخيم و سياه شب بوسيله دميدن طلوع بامداد، به اين انديشه مىرود كه پديد آورنده اين نظام شگرف نور و ظلمت، كيست، و كدامين قدرت اين تدبير حكيمانه را براى جهان تدبير مىكند؟
و همين گونه با نگرش به خورشيد و ماه و نقش حياتى آنها...
با تماشاى ستارگان...
با تعمق در پيدايش ملياردها انسان با اين همه سليقه و ذوق و ابتكار و انديشههاى گوناگون و چهرههاى متنوّع از يك تن،
با نظاره به ساختمان بسيار ظريف گلها و لالهها و گياهان و درختان گوناگون و بو و رنگ و خواص متنوع آنها، و نيز با تماشاى انواع و اقسام ميوهها با رنگها، طعمها، خواصّ و تركيب گوناگون، ساختمان شگفت انگيز، بستهبندى ظريف، و مراحل بهتآورى كه هر ميوهاى از آغاز شكوفه زدن تا مرحله رسيدن بر روى شاخه درخت، پشت سر مىگذارد...3 - و آنگاه توحيد گرايى و يكتا پرستى و آنگاه پس از انگيزش انسان به خداجويى و خدا خواهى در پرتو اين همه دليل و برهان، دست او را مىگيرد و او را به توحيد گرايى و يكتا پرستى اوج مىبخشد تا با شناخت آفريدگار اين همه شگفتى و زيبايى و تعمق، به او ايمان آورد و راه مورد پسند و نظر او را - كه راه ايمان و تقوا و عدالت و آزادگى و آراستگى به ارزشها و پيراستگى از ضد ارزشها و رنگ خدايى گرفتن است - گام سپارد و تا بىنهايت اوج گيرد و هرگز به كام شرك و بيداد و پرستشهاى ذلت بار سقوط نكند و بسان شركگرايان در ميان تارهاى عنكبوتى و خرافات ساخته و پرداخته خويش اسير نگردد.
تفسیر مجمع البيان
به او خاطرنشان مىسازد كه هان اى انسان! پديد آورنده اين شگفتىها و تدبيرگر اين نظامات شگرف، يكتا خداى هستى است، و هموست كه همه را آفريده است.
او كه پديد آورنده آسمان و زمين است، نه همتايى دارد و نه نظيرى، نه فرزندى و نه شريكى و نگهبان و حافظ و مدبّر هستى است.
همو كه چشمها او را در نمىيابد، امّا او چشمها را در مىيابد...
همو كه بخشاينده نعمتها و آگاه از انديشهها و عملكردهاست.
بديع السّموات و الأرض...
با عرض سلامدوست بزرگوار، لینک های شما میتواند کمک بزرگی برای ارتقاء دانش من در رابطه با محتوای فرآن در دراز مدت باشد اما جواب سوال من نیست! چرا دفت نمی فرمایید، من سوال نکرده ام چرا در فرآن به دلایل وجود ستارگان اشاره نشده؟ حتی اگر این سوال را هم می کردم از این سایت وزین که با هدف پاسخگویی به سوالات کاربران هزینه و دایر شده انتظار پاسخ داشتم نه ارجاع به جای دیگر. سوال من این است: در قرآن چه دلایلی برای وجود ستارگان ذکر شده؟ پاسخ به این سوال که نباید اینقدر سخت باشد. البته احتمالا درست حدس میزنید، قطعا سوال من به اینجا ختم نمیشود. شاید بهتر باشد ابتدا دلایلی که در قرآن برای وجود ستارگان ذکر شده بیان شود و بعد از آن در مورد اینکه آیا باید در قرآن به دنبال دلایلی اینچنین گشت یا نه به گفتگو بنشینیم.
حتما پاسخ خودم را عرض میکنم.....البته آسیاب به نوبت!:Gol:
با تشکر
این سایت جوابگو هست خدا را شکر کسی دست خالی از اینجا نرفته !!و نمیگذاریم برود !!
ذکر کردیم و جواب سوال بسیار ساده شما را با توضیح با یک ایه کوچک دادیم اما گویا دقت نشد !!
.
با عرض سلام
ذکر کردیم و جواب سوال بسیار ساده شما را با توضیح با یک ایه کوچک دادیم اما گویا دقت نشد !!
اگر بی دقتی ای از جانب من بوده پوزش میخواهم. چون شما اصرار بر این داشتید که باید مطالعه ای طولانی در این خصوص داشته باشم و اینکه قرآن کتاب علمی نیست که دلیل هر چیزی را در آن جستجو کنیم من همچنان منتظر پاسخ سوال خود بودم. غافل از اینکه شما پاسخ داده اید! در هر صورت هر چند درست نیست من مطابق آنچه درخواست کرده بودم پاسخ شما را باز نویسی کنم اما به ناچار این کار را میکنم. خواهش میکنم اگر اشتباهی در این باز نویسی صورت پذیرفته اصلاح بفرمایید:
دلایل وجود ستارگان در قرآن:
1- زینت آسمان دنیا
2- هدایت کننده در تاریکی شب در خشکی و دریا
همچنین از کارشناس محترم تاپیک جناب هدی هم درخواست میکنم اگر مطلبی جا مانده تذکر بدهند.
منتظر پاسختان هستم
با تشکر
با عرض سلام
اگر بی دقتی ای از جانب من بوده پوزش میخواهم. چون شما اصرار بر این داشتید که باید مطالعه ای طولانی در این خصوص داشته باشم و اینکه قرآن کتاب علمی نیست که دلیل هر چیزی را در آن جستجو کنیم من همچنان منتظر پاسخ سوال خود بودم. غافل از اینکه شما پاسخ داده اید! در هر صورت هر چند درست نیست من مطابق آنچه درخواست کرده بودم پاسخ شما را باز نویسی کنم اما به ناچار این کار را میکنم. خواهش میکنم اگر اشتباهی در این باز نویسی صورت پذیرفته اصلاح بفرمایید:
دلایل وجود ستارگان در قرآن:
1- زینت آسمان دنیا
2- هدایت کننده در تاریکی شب در خشکی و دریا
همچنین از کارشناس محترم تاپیک جناب هدی هم درخواست میکنم اگر مطلبی جا مانده تذکر بدهند.
منتظر پاسختان هستم
با تشکر
با سلام
دوست گرامی دقت نکردید آنچه ما آوردیم چیز دیگری بود !!
آنچه شما آوردید برداشت شما بوده نه سخن ما !!!
«بلخى»، در تفسير: «لتهتدوا بها»، مىگويد:
درست است كه ظاهر آيه شريفه اين است كه: خدا ستارگان را برايتان پديد آورده تا بوسيله آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا راه يابيد، امّا اين بدان معنا نيست كه اين پديدههاى بهت آور و پر ثمر تنها براى راهيابى انسانها آفريده شدهاند، هرگز! بلكه آفريدگار فرزانه هستى منافع بىشمارى در آنها قرار داده است،
براى نمونه:
اگر انسان انديشمند و متفكّرى به ستارگان بنگرد و در باره اندازه و وزنهاى گوناگون آنها، اختلاف در مدار و پيوندها و حركتهاى آنها، فوايد گوناگونِ خورشيد و ماه و ستارگان و اثر گذارى آنها در رشد گياهان و پرورش حيوانات و دگرگونى و جا به جايى آبها تعمّق نمايد، آنگاه است كه به اين حقيقت پى خواهد برد و با پرتوى از رازهاى شناخته ونا شناخته جهانِ پر اسرار ستارگان آشنا و به عظمت پديد آرونده آنها پى خواهد برد.
قرآن با ترسيم يك سلسله از اساسىترين پديدههاى آسمانى و زمينى و يا به تابلو بردن زنجيرهاى از شگفتانگيزترين نظامات آفرينش در قالب زيباترين و پر محتواترين جملات، اين هدفهاى بلند و انسانساز را پىمىگيرد: پيام ها
1- ستارگان، مخلوق خدا و وسیله ى راهیابى اند، (نه آنگونه كه برخى پنداشتند خالق و مدبّرند). «جعل لكم النّجوم لتهتدوا بها»
2- نظام ستارگانِ آسمان چنان دقیق است كه مى توان راه هاى زمینى را با آن پیدا كرد. «لتهتدوا بها»
3- شناخت وزن و حجم و میزان فاصله و سرعت حركت و مدار ستارگان و كلاً علم ستاره شناسى و نجوم، به تنهایى انسان را به خدا نمى رساند، باید انسان اراده كند و بخواهد كه از این راه، خدا را بشناسد. «لقوم یعلمون»
(آرى، تنها نگاه به آیینه براى اصلاح سر وصورت كافى نیست، بلكه اراده و تصمیم و اقدام براى اصلاح نیز لازم است، چه بسیارند آیینه فروشانى كه دائماً به آیینه نگاه مى كنند، ولى حتّى یقه ى خود را صاف نمى كنند.)
دوست گرامی دقت نکردید آنچه ما آوردیم چیز دیگری بود !!
آنچه شما آوردید برداشت شما بوده نه سخن ما !!!
با عرض سلام
من هم به شما احترام میگذارم و هم به تمامی مطالبی که درج فرموده اید ولی تصور میکنم اختلافی عجیب در درک جملات فارسی بین من و شما وجود دارد که مانع از رسیدن ما به نقطه ای مشترک میشود. من از بابت سهم خودم در این سوء تفاهم از شما عذر خواهی میکنم و سعی میکنم با انشایی دیگر مجددا مطلبم را مطرح کنم. امیدوارم این بار موفق بشوم:
اگر از شما سوال شود قرآن دارای چند سوره است میفرمایید 114 سوره
اگر سوال شود دارای چند آیه است میفرمایید 6236 آیه
شما حتی میتوانید تعداد دفعاتی که یک کلمه یا حرف در قرآن تکرار شده را هم بفرمایید.
یا مثلا اگر از شما سوال شود چه آیه ای در قرآن برای مضرات شراب آمده شما به آیه ای مشخص اشاره میفرمایید. در مورد سوال من هم همینطور است. من میخواهم بدانم چه آیاتی در قرآن به دلایل وجود ستارگان اشاره داشته اند؟ من نه دنبال شرح و تفسیر بلخی هستم نه پیام هایی که هر فردی از آیات قرآن میتواند دریافت کند به همین دلیل هم جسارتا برداشت خودم را مطرح کردم. الآن هم از شما تقاضا دارم مشخصا بفرمایید چه آیاتی در قرآن به دلایل وجود ستارگان اشاره داشته اند؟
با تشکر
سلام
شاید روایت زیر بتواند به شما کمک کند تا درک عصر قرآن از گیتی را بهتر بشناسید :
توحید مفضل - صفحه 47
يَا مُفَضَّلُ أَوَّلُ الْعِبَرِ وَ الدَّلَالَةِ عَلَى الْبَارِي جَلَّ قُدْسُهُ تَهْيِئَةُ هَذَا الْعَالَمِ وَ تَأْلِيفُ أَجْزَائِهِ وَ نَظْمُهَا «2» عَلَى مَا هِيَ عَلَيْهِ فَإِنَّكَ إِذَا تَأَمَّلْتَ الْعَالَمَ بِفِكْرِكَ وَ خَبَرْتَهُ بِعَقْلِكَ وَجَدْتَهُ كَالْبَيْتِ الْمَبْنِيِّ الْمُعَدِّ فِيهِ جَمِيعُ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ عِبَادُهُ فَالسَّمَاءُ مَرْفُوعَةٌ كَالسَّقْفِ وَ الْأَرْضُ مَمْدُودَةٌ كَالْبِسَاطِ وَ النُّجُومُ مُضِيئَةٌ «3» كَالْمَصَابِيحِ وَ الْجَوَاهِرُ مَخْزُونَةٌ كَالذَّخَائِرِ وَ كُلُّ شَيْءٍ فِيهَا لِشَأْنِهِ مُعَدٌّ وَ الْإِنْسَانُ كَالْمَلِكِ ذَلِكَ الْبَيْتِ وَ الْمُخَوَّلِ «4» جَمِيعَ مَا فِيهِ وَ ضُرُوبُ النَّبَاتِ مُهَيَّأَةٌ لِمَآرِبِهِ وَ صُنُوفُ الْحَيَوَانِ مَصْرُوفَةٌ فِي مَصَالِحِهِ وَ مَنَافِعِه .
امام صادق فرمود :
اى مفضّل! نخستين عبرت و دليل بر خالق جلّ و علا، همين هيأت دهى، گردآورى اجزا و نظم آفرينى در كار اين عالم است؛ از اين رو اگر با انديشه و خرد در كار عالم، نيك و عميق تأمل كنى، هر آينه آن را چون خانه و سرايى مىيابى كه تمام نيازهاى بندگان خدا در آن آماده و گرد آمده است. آسمان، همانند سقف، بلند گردانيده شده، زمين بسان فرش، گسترانيده شده، ستارگان چون چراغهايى چيده شده و گوهرها همانند ذخيرههايى در آن نهفته شده و همه چيز در جاى شايسته خود چيده شده است. آدمى نيز چون كسى است كه اين خانه را به او دادهاند و همه چيز آن را در اختيارش نهادهاند. همه نوع گياه و حيوان براى رفع نياز و صرف در مصالح او در آن مهياست.
شاید روایت زیر بتواند به شما کمک کند تا درک عصر قرآن از گیتی را بهتر بشناسید :
با عرض سلام و تشکر از مشارکت شما
احتمالا همانطور که اشاره فرموده اید احادیث و روایات گوناگونی باید وجود داشته باشد که به ذکر دلایل وجود ستارگان و کائنات پرداخته باشد. اما هدف من در این مقطع مطالعه این روایات نیست. من میخواهم بدانم دلایلی که در قرآن برای این موضوع ارائه شده چیستند.
با تشکر
با عرض سلام
من هم به شما احترام میگذارم و هم به تمامی مطالبی که درج فرموده اید ولی تصور میکنم اختلافی عجیب در درک جملات فارسی بین من و شما وجود دارد که مانع از رسیدن ما به نقطه ای مشترک میشود. من از بابت سهم خودم در این سوء تفاهم از شما عذر خواهی میکنم و سعی میکنم با انشایی دیگر مجددا مطلبم را مطرح کنم. امیدوارم این بار موفق بشوم:
اگر از شما سوال شود قرآن دارای چند سوره است میفرمایید 114 سوره
اگر سوال شود دارای چند آیه است میفرمایید 6236 آیه
شما حتی میتوانید تعداد دفعاتی که یک کلمه یا حرف در قرآن تکرار شده را هم بفرمایید.
یا مثلا اگر از شما سوال شود چه آیه ای در قرآن برای مضرات شراب آمده شما به آیه ای مشخص اشاره میفرمایید. در مورد سوال من هم همینطور است. من میخواهم بدانم چه آیاتی در قرآن به دلایل وجود ستارگان اشاره داشته اند؟ من نه دنبال شرح و تفسیر بلخی هستم نه پیام هایی که هر فردی از آیات قرآن میتواند دریافت کند به همین دلیل هم جسارتا برداشت خودم را مطرح کردم. الآن هم از شما تقاضا دارم مشخصا بفرمایید چه آیاتی در قرآن به دلایل وجود ستارگان اشاره داشته اند؟
با تشکر
با سلام
جناب چالشگر از حسن نیت شما در قلم متشکرم و نیاز به انشاء و الفاظ جدید نیست هرچند به فارسی روان نوشته شود !تا زمانی که شما با قرآن آشنایی نداشته باشید نمیتوانید به جواب سولالتان برسید , آنچه را شما باید بدانید این است که برای ما مسلمانان بخصوص شیعیان رسیدن به بسیاری از جواب سوالات رنگ و وارنگ بدون گذاشتن معصومین ع در کنار قرآن امکان پذیر نیست ( یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم )اطاعت از معصومین ع در کنار قرآن سخن خود خداوند است و در کنار آنها آنچه را باز باید در نظر بگیرید سخنان علمای الم هستند که ما آنها را شاهدی میگیریم برای سخنان قرآن و معصومین ع پس اگر سخنی را از از علما و مفسرین به ما رسیده یعنی سخن قرآن و معصومین ع !!
در نتیجه جواب سوال شما داده شد !!
موفق باشید
تا زمانی که شما با قرآن آشنایی نداشته باشید نمیتوانید به جواب سولالتان برسید....
با عرض سلام
از راهنمایی های شما متشکرم. به نظر میاید ادامه گفتگو بین من و شما برای من سودمند نبوده و برای شما تکرار مکررات باشد. از کارشناس محترم این تاپیک تقاضا میکنم به سوال من عنایت فرموده و پاسخ آن را بدهند. متناسب با پاسخ کارشناس محترم من ادامه سوالات مرتبط با موضوع را طرح خواهم کرد.
با تشکر
آیا میدانید تخمین زده می شود که اگر فاصله زمین تا خورشید را فقط یک متر قرض کنیم، تنها قطر کهکشان راه شیری معادل 5،000،000،000 (پنج میلیارد متر یا پنج میلیون کیلومتر) خواهد بود؟
سوال:
دلایل وجود ستارگان از دیدگاه قرآن چیست؟
آیا میدانید تخمین زده می شود که تنها در کهکشان راه شیری بیش از 100،000،000 (صد میلیون) ستاره وجود دارد؟
تصویر جدید توسط تلسکوپ APEX که در ارتفاع ۵۱۰۰ متری از سطح دریا در منطقه آتاکامای شیلی واقع شده ثبت شده است. این تصویر علاوه براینکه بسیار خیرهکننده است، منطقهای به طول ۱۴۰ درجه و به پهنای سه درجه را پوشش میدهد و اطلاعات مربوط به آن در ۷۰ مقاله متفاوت تشریح خواهند شد. این تصویر همچنین اولین تصویری است که در آن صفحه کیهانی، جایی که بیشترین بخش جرم کهکشان در طول موج زیر-میلیمتری در آن واقع شده است، و به اخترشناسان امکان میدهد تا از ابرهای گازی و غباری در دمای کمی بالاتر از صفر مطلق عکسبرداری کنند، ثبت شده است.(نقل از سایت بیگ بنگ)
جهان هستی بزرگ است، اما چه اندازه بزرگ؟ پاسخ این سوال بستگی به این موضوع دارد که جهان ما محدود است یا نامحدود؟ حتی معنای کلمه ی بزرگ هم واضح نیست. آیا ما در حال حاضر در مورد اندازه ی جهانی صحبت میکنیم که قابل مشاهده هست یا اندازه ی واقعی این جهان؟
به گزارش بیگ بنگ، روشن کردن معنیِ کلمه ی “بزرگ”، سخت است. آیا در حال حاضر، ما در مورد اندازه ی واقعی جهان صحبت میکنیم یا اندازه ی جهانی که در محدوده ی دید ما هست؟ پاسخ این سوال زمانی سخت تر و پیچیده تر میشود که فرضیه دیگری هم مطرح میشود که آیا جهان محدود است یا نامحدود؟ یکی از مشکلاتی که هنگام بحث در مورد اندازه ی جهان مطرح میشود، این است که جهان در حال گسترش و انبساط است. نور برای این که از کهکشانهای دوردست به ما برسد، زمان زیادی را سپری میکند، در مدتی که نور این مسیر را طی میکند، جهان همچنان در حال بزرگ شدن است. بنابراین، مشکلی که در مورد این سوال مطرح میشود، این است که معنای مشخصی برای فاصله در مقیاس جهانی نمیتوان در نظر گرفت. به همین دلیل، منجمان معمولا بر روی سرخ گرایی یا انتقال به سرخ تمرکز میکنند. هرچه این سرخ گرایی بیشتر باشد، کهکشان مورد نظر دورتر بوده و در فاصله ی دورتری از ما قرار گرفته است.
به عنوان مثال، دورترین کهکشانی که تا به حال مشاهده شده، را در نظر میگیریم. سرخ گرایی این کهکشان برابر ۷.۵ است. به کمک این عدد و محاسبه ی مدت زمانی که نور طی کرده تا از این کهکشان به چشم ما برسد، میتوان فاصله ی این کهکشان تا زمین را تعیین کرد. در مورد این کهکشان به خصوص، با سرخ گرایی ۷.۵ این فاصله برابر ۱۳ میلیارد سال است. با دیدن این عدد، ممکن است اینطور نتیجه بگیرید که این کهکشان ۱۳ میلیارد سال نوری دورتر از سیاره ی ما قرار دارد، اما در حقیقت ۱۳ میلیارد سال پیش، جهان ما کوچکتر از این بوده است و در نتیجه کهکشان مورد نظر نزدیکتر به زمین بوده است. با در نظر گرفتن این نکته، پس از محاسبه ی این فاصله، عدد حاصل، ۳.۴ میلیارد سال نوری خواهد بود.
[=inherit]در حال حاضر، این کهکشان در فاصله ی بسیار بیشتری از زمین در مقایسه با عدد بالا قرار دارد. پس از اینکه نور از این کهکشان جدا میشود، کهکشان به دور شدن از زمین ادامه میدهد. در حال حاضر این فاصله ۲۹ میلیارد سال نوری است، عددی که قطعا از ۱۳ میلیارد بزرگتر و از ۳.۴ میلیارد هم بسیار بزرگ تر است. معمولا منظور مردم وقتی در مورد اندازه ی جهان میپرسند، همین عدد(فاصله ی دورترین کهکشان تا ما) است. این فاصله، به عنوان فاصله ی در حال حرکت و البته فاصله و اندازهای که ما اینجا قادر به دیدنش هستیم، شناخته می شود. حال سوال اینجاست که دید ما به چه فاصلهای محدود میشود؟ دورترین نوری که ما میتونیم ببینیم، از تابش پس زمینه ی کیهانی سرچشمه میگیرد، که سرخ گرایی در حدود ۱۰۰۰ دارد.
[=inherit]به این معنی که فاصله ی در حال حرکت برای تابش پس زمینه ی کیهانی، حدود ۴۶ میلیارد سال نوری میباشد. اگر خودمان را در مرکز یک کرهٔ بسیار عظیم در نظر بگیریم، جهان قابل مشاهده برای ما، قطری برابر ۹۲ میلیارد سال نوری خواهد داشت. حتی ما میدانیم که این فاصله ی قابل مشاهده هم، بیشتر و بیشتر خواهد شد. اگر همه ی جهان به اندازه ی همین محدودهای بود که ما در حال حاضر می بینیم، میتوانستیم کهکشانهایی که تمایل به جذب به سمت ما را دارند، ببینیم، در حالی که ما چیزی نمیبینیم.
[=inherit]در حقیقت، ما هیچ کهکشانی که در یک نقطه ی به خصوص تجمع کرده باشد، را نمیبینیم. پس جهان برای همیشه میتواند گسترش و انبساط پیدا کند. این قضیه حتی عجیبتر از این هم می شود. برخلاف بعضی از جنجالهای رسانه ای، اگر نظریه ی تورم کیهانی به اثبات برسد، اینطور به نظر میرسد که جهان می تواند، با تورمی بنام ” تورم ابدی” شکل گرفته باشد. اگر این فرضیه درست باشد، جهان قابل مشاهده برای ما صرفاً شبیه ِ حبابی است درون دریایی بی کران از جهانهای حبابی دیگر. طبق ِ گفته ی داگلاس آدامز: « فضا بزرگ است، واقعا بزرگ، حتی نمی توانید باور کنید تا چه حد وسیع است. منظورم این است که ممکن است فکر کنید که یک مسیر طولانی در طول یک جاده است، اما این مسیر در مقابل عظمت ِ فضا به اندازه ی یک بادام زمینی است.» شما چه فکری میکنید؟ آیا جهان در حال گسترش تا بینهایت است؟
نقل از سایت بیگ بنگ
[=arial black]سئوال: دلایل وجود ستارگان و کائنات از دیدگاه قرآن چیست؟
[=inherit]
[=inherit][=inherit]
سئوال: دلایل وجود ستارگان و کائنات از دیدگاه قرآن چیست؟
سلام.چیزی که به ذهنم رسید اینه که قرآن منظوری از ستارگان داره.با توجه به آیاتی قرآن خورشید رو از ستاره ها جدا می دونه.یعنی خورشید رو ستاره نمی دونه.یا از اون به عنوان ستاره یاد نمی کنه.منظوز قرآن از ستاره اشیاء نورانی ای هست که شب ها برای ما نمایان می شن.ستاره ها برای زینت و برای پیدا کردن راه هاست.و ستاره هایی که به دید ما نمایان نیستند اصلا مورد اشاره و توجه قرآن نیست گویا و منظور از ستاره اشیائی هست که شب ها برای ما نمایان هستند و اشتباه نکنم فقط دو کاربرد براشون در نظر گرفته که عرض کردم.یکی زینت آسمان و یکی وسیله ای برای راه یابی.
سلام.چیزی که به ذهنم رسید اینه که قرآن منظوری از ستارگان داره.با توجه به آیاتی قرآن خورشید رو از ستاره ها جدا می دونه.یعنی خورشید رو ستاره نمی دونه.یا از اون به عنوان ستاره یاد نمی کنه.منظوز قرآن از ستاره اشیاء نورانی ای هست که شب ها برای ما نمایان می شن.ستاره ها برای زینت و برای پیدا کردن راه هاست.و ستاره هایی که به دید ما نمایان نیستند اصلا مورد اشاره و توجه قرآن نیست گویا و منظور از ستاره اشیائی هست که شب ها برای ما نمایان هستند و اشتباه نکنم فقط دو کاربرد براشون در نظر گرفته که عرض کردم.یکی زینت آسمان و یکی وسیله ای برای راه یابی.
با عرض سلام
ممنون از پاسخ شما. اینکه می فرمایید قرآن منظوری از ستارگان دارد آیا در جایی از قرآن به آن اشاره شده است؟ آیا در جایی تفکیکی بین ستارگان مرئی باچشم غیر مسلح با الباقی کائنات انجام شده است؟ اگر انجام شده مرز این تفکیک کجاست؟ و اگر مرزی وجود دارد چه خصوصیاتی از ستارگان در دو سوی این مرز متفاوت است؟ علاوه بر این - حتی با پذیرش فرض شما که البته نیاز به اثبات دارد، سوال اصلی به قوت خود باقی میماند: دلایل وجود ستارگان و در حالت کلی کائنات از منظر فرآن چیست؟
با تشکر
اینکه می فرمایید قرآن منظوری از ستارگان دارد آیا در جایی از قرآن به آن اشاره شده است؟
من ابتدا بگم با دید انتقادی به قرآن نگاه می کنم.نکته در این بود که وقتی قرآن از پدیده ای نام می بره.اگر واژگانی به کار می بره.اون پدیده و واژگان برای مردم عرب اگر نه همشان ولی حداقل برای خواص مثلا شاعران بزرگ عرب آشنا بوده.یعنی نباید انتظار داشته باشیم که اگر قرآن از واژه ستاره نام می بره، منظورش از ستاره همون ستاره با تعریفی هست که علم ازش در دنیای امروز می کنه.مثلا قرآن یک جا می گه ما ماه و خورشید و ستارگان را پدید آوردیم.خوب اگر اینجا منظور از ستاره همون ستاره در حوزه علم است باید قرآن می گفت که ما ماه و ستارگان که خورشید هم یک ستاره است را پدید آوردیم/ولی قرآن طوری سخن می گه که خورشید ستاره نیست.در حالی که در حوزه علم امروز.ما می دانیم که خورشید هم ستاره ای به مانند دیگر ستارگان است.با این تفاوت که نسبت به ستارگان دیگر خیلی به ما نزدیک است.پس منظور از ستاره.چیزی بود که مردم عرب اون زمان از اون درک و شناخت داشتن.و در میان مردم عرب چیزی که از ستاره تعبیر می شد.اشیائی نورانی بود که شبها برای ما نمایان می شوند.حتی جالب است که از بعضی از روایات که من قبلا خوانده ام اینطور می شود تعبیر کرد که عرب ها سیاراتی را که در منظومه شمسی در جریان اند، ستاره می خواندند.گاهی این سیارات به زمین نزدیک و در موقعیتی قرار می گرفتند که در شب نورانی به نظر می رسیدند.و از آنها به عنوان ستاره یاد می کردند.یعنی کلمه کواکب.با این توضیحات به نظرم کلمه ستاره در قرآن اشیائی نورانی است که در درک و فهم مردم عرب ستاره شناخته می شدند.حتی اگر سیاره زهره باشند.به کاربردهایی که قرآن هم ذکر می کند نگاه کنیم.می بینیم گویا تنها ستاره هایی که در نگاه عوام مطرح بود اشاره شده.
دلایل وجود ستارگان و در حالت کلی کائنات از منظر فرآن چیست؟
در پاسخ قرآن اصلا فکر نکنم به پدیده ای ماورای تصور مردم عرب پرداخته باشد.ستارگان در دوردست ها و در کهکشان های دیگر اصلا در ذهن عرب ها جایی نداشت و قرآن هم اشاره ای به آن نکرده است.به جز پدیده هایی که در مورد گذشته دور و هنگام خلقت است.مثلا خلق شدن در شش روز.دیگر شما نمی توانید در قرآن پدیده ای پیدا کنید که مثلا فراتر از افق دید عرب هاست.اگر شما موردی می شناسید که خلاف سخن من است.نمونه بیاورید.
آیا میدانید تخمین زده می شود که اگر فاصله زمین تا خورشید را فقط یک متر قرض کنیم، تنها قطر کهکشان راه شیری معادل 5،000،000،000 (پنج میلیارد متر یا پنج میلیون کیلومتر) خواهد بود؟
سوال:
دلایل وجود ستارگان از دیدگاه قرآن چیست؟
آیا میدانید تخمین زده می شود که تنها در کهکشان راه شیری بیش از 100،000،000 (صد میلیون) ستاره وجود دارد؟
نقشه 187 میلیون پیکسلی از بخشی از کهکشان راه شیری که اخیرا منتشر شده است
تصویر جدید توسط تلسکوپ APEX که در ارتفاع ۵۱۰۰ متری از سطح دریا در منطقه آتاکامای شیلی واقع شده ثبت شده است. این تصویر علاوه براینکه بسیار خیرهکننده است، منطقهای به طول ۱۴۰ درجه و به پهنای سه درجه را پوشش میدهد و اطلاعات مربوط به آن در ۷۰ مقاله متفاوت تشریح خواهند شد. این تصویر همچنین اولین تصویری است که در آن صفحه کیهانی، جایی که بیشترین بخش جرم کهکشان در طول موج زیر-میلیمتری در آن واقع شده است، و به اخترشناسان امکان میدهد تا از ابرهای گازی و غباری در دمای کمی بالاتر از صفر مطلق عکسبرداری کنند، ثبت شده است.(نقل از سایت بیگ بنگ)
با سلام
آیا میدانید چرا باید اینها در قرآن می آمده ؟
که حالا که اینها در قرآن نیامده چه شده است ؟؟؟
آیا میدانید که کتاب قرآن کتاب ستاره شناسی و فیزیک شناسی و شیمی شناسی نیست!هرچند توضیحاتی در این امور داده باشد ؟اما راه را برای شناخت آنها روشن کرده است !آیا میدانید ؟
نکته در این بود که وقتی قرآن از پدیده ای نام می بره.اگر واژگانی به کار می بره.اون پدیده و واژگان برای مردم عرب اگر نه همشان ولی حداقل برای خواص مثلا شاعران بزرگ عرب آشنا بوده.یعنی نباید انتظار داشته باشیم که اگر قرآن از واژه ستاره نام می بره، منظورش از ستاره همون ستاره با تعریفی هست که علم ازش در دنیای امروز می کنه
در پاسخ قرآن اصلا فکر نکنم به پدیده ای ماورای تصور مردم عرب پرداخته باشد
با عرض سلام
اصلا بحث ستاره و سیاره و کهکشان نیست. شاید سئوال من خوب طرح نشده باشد. شما سئوال را این طور بخوانید: دلایل وجود کائنات از دیدگاه قرآن چیست؟ علاوه بر این ما معتقدیم که دین اسلام برای تمام اعصار و تمام انسان هایی که در این کره خاکی پس از اسلام زندگی می کرده و میکنند می باشد. پس نه میتوان و نه باید قرآن را به اعراب جاهل 14 قرن پیش اختصاص داد.
با تشکر
با نام خدا
هدفتون رو بهتر هست دقیق تر بیان کنید
ایا می خواهید نتیجه گیری گنید دلایل قران قابل قبول نیست ؟ یا دقیق بیان نشده ؟و . . .
به نظرم قران در این موارد از مثال های ملموس و قابل درک برای انسان استفاده کرده و ان چیزی که برای انسان میتونه زیبا و مهم باشه .
قران بر فرض می اومد مساله رو مو به مو توضیح میداد اگر احتمالا بشر در این رابطه به بیراهه می رفت باز قران رو رد میکرد
دانستن برخی چیزها واقعا انسان رو سردرگم میکنه چون نیازمند درک بالا یا تسلط مطلق بر جهان که اینم امکان پذیر نیست !
ما وقتی از موتور ماشین ( خود ماشین ) درک کاملی خواهیم کرد که باز کنیم و وظیفه تک تک قطعات رو بررسی کنیم
ما الان بر فرض الکترونی در سیلندر هستیم که میخواهیم بدانیم وظیفه کاپوت چیست ؟ اگر نبود هم مشکلی بوجود نمی اومد ظاهرا !
___________________
با عرض سلام
اصلا بحث ستاره و سیاره و کهکشان نیست. شاید سئوال من خوب طرح نشده باشد. شما سئوال را این طور بخوانید: دلایل وجود کائنات از دیدگاه قرآن چیست؟ علاوه بر این ما معتقدیم که دین اسلام برای تمام اعصار و تمام انسان هایی که در این کره خاکی پس از اسلام زندگی می کرده و میکنند می باشد. پس نه میتوان و نه باید قرآن را به اعراب جاهل 14 قرن پیش اختصاص داد.با تشکر
سلام
ایا شما میخواهید بدانید فواید ستارگان در جهان چیست؟ از نگاه قران.
یا میخواهید بدانید چرا خداوند ستارگان را به وجود اورد؟ از نگاه قران.
سوالاتی به ذهنم می اید
میگویند ستارگان برای راهنمایی و طی طریق و جهت یابی استفاده میشود.
ایا تمام ستارگان چنین فایده ای دارند؟
ایا تمام ستارگانی که با چشم دیده میشوند به کمک انسان می ایند؟
ایا منظوراز ستارگان برخی از انها بوده است؟
اگر ستارگان نباشند جهان پایدار میماند؟
آیا میدانید که کتاب قرآن کتاب ستاره شناسی و فیزیک شناسی و شیمی شناسی نیست!هرچند توضیحاتی در این امور داده باشد ؟اما راه را برای شناخت آنها روشن کرده است !آیا میدانید ؟
با عرض سلام
من سئوال فیزیک و نجوم نپرسیدم. من نپرسیدم چرا چگونگی شکل گیری فلان ستاره یا سیاره در قرآن نیامده. من از دلایل وجود کائنات سئوال کردم. از خلقت کائنات سوال کردم. این سوال سئوال فیزیکی یا نجومی نیست.
موفق باشید
آیا میدانید تخمین زده می شود که اگر فاصله زمین تا خورشید را فقط یک متر قرض کنیم، تنها قطر کهکشان راه شیری معادل 5،000،000،000 (پنج میلیارد متر یا پنج میلیون کیلومتر) خواهد بود؟
سوال:
دلایل وجود ستارگان از دیدگاه قرآن چیست؟
آیا میدانید تخمین زده می شود که تنها در کهکشان راه شیری بیش از 100،000،000 (صد میلیون) ستاره وجود دارد؟
نقشه 187 میلیون پیکسلی از بخشی از کهکشان راه شیری که اخیرا منتشر شده است
تصویر جدید توسط تلسکوپ APEX که در ارتفاع ۵۱۰۰ متری از سطح دریا در منطقه آتاکامای شیلی واقع شده ثبت شده است. این تصویر علاوه براینکه بسیار خیرهکننده است، منطقهای به طول ۱۴۰ درجه و به پهنای سه درجه را پوشش میدهد و اطلاعات مربوط به آن در ۷۰ مقاله متفاوت تشریح خواهند شد. این تصویر همچنین اولین تصویری است که در آن صفحه کیهانی، جایی که بیشترین بخش جرم کهکشان در طول موج زیر-میلیمتری در آن واقع شده است، و به اخترشناسان امکان میدهد تا از ابرهای گازی و غباری در دمای کمی بالاتر از صفر مطلق عکسبرداری کنند، ثبت شده است.(نقل از سایت بیگ بنگ)
با عرض سلام
من سئوال فیزیک و نجوم نپرسیدم. من نپرسیدم چرا چگونگی شکل گیری فلان ستاره یا سیاره در قرآن نیامده. من از دلایل وجود کائنات سئوال کردم. از خلقت کائنات سوال کردم. این سوال سئوال فیزیکی یا نجومی نیست.
موفق باشید
با سلام
اینها که مرقوم کرده اید دلیل وجود کائنات !
دوست گرامی ۴۴ پست در این تاپیک زده شده و هنوز هیچکس منظور و نیت شما را از ایجاد این تاپیک متوجه نشده ؟
جواب سوالات ما را بدهید
چرا در قرآن باید بطور کلی در مورد کائنات سخن میآمده ؟
حالا که به اندازه ای که شما میگویید در قرآن در این امور بیان نشده مشکل کجاست؟چه اتفاقی در مورد قرآن افتاده از دید شما ؟
با یاد خدا
سلام
من واقعا عاشق علم استرولوژی هستم ....ایکاش مثل قدیم میشد این علم رو یاد گرفت ولی افســـــــوس هزاران اه و افسوس
سلام .
ابتدا از شما سوال میکنم ؟ آیا تنها از منظر قرآن میخواهید نگاه کنید ؟ اگر بدین صورت باشد بله شما درست متوجه شدید . اکتفا کردن به قرآن باعث میشود انسان سوال های زیادی در ذهنش شکل بگیرد که پاسخش را نمیتواند از آن پیدا کند . مثلا منظور از 6 روز که خدای قرآن آسمان ها و زمین را در طی آن خلق کرده چیست ؟
اما همان طور که میدانید شیعیان معتقدند قرآن را به تنهایی نمیتوان تفسیر کرد و قرآن و اهل بیت با هم هستند که کامل میشوند . اگر مایل هستید برای یک بار هم که شده از منظر شیعیان به آیات قرآن نگاه کنید ، شاید پاسخ سوالتان را گرفتید .
همانطور که خودتان میدانید کیهان شناسی امروزه بسیار سردرگم و هرکس برای خودش چیزی میگوید . یکی همان طور که شما گفتید میگوید جهان مانند حباب است و دیگری میگوید مانند هولوگرام است و ما اشتباه میکنیم که 3 بعدی است. به قول یک کیهان شناس : کیهان شناسی به یک متن مقدس نیاز دارد تا از این سردرگمی نجات پیدا کند .
اما پاسخ سوال شما :
[=Traditional Arabic]وَالسَّمَاء بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ
width: 100% | |
---|---|
[TD="class: QuranFarsi | width: 49%"]ما آسمان را با قدرت بنا كرديم و همواره آنرا وسعت ميبخشيم! (۴۷) سوره ذاریات [/TD] |
[TD="class: QuranEnglish | width: 2%"][/TD] |
[=Traditional Arabic]که به قانون گسترش جهان اشاره دارد .
و یا همان خلقت آسمان ها و زمین در 6 روز و یا احادیث معراج که احتمالا از نظر شما اشتباهات فاحش علمی قرآن اند . اتفاقا درست میفرمایید اما در صورتی که با سخنان اهل بیت تبیین نشوند .
اما چگونه باید تبیین شوند ؟ البته من دیدم که یکی از آقایان به شما کتابی معرفی کرد و احتمال میدهم که دانشجو هستید و وقتتان کم است و خجالت میکشم که کتاب دومی هم برایتان معرفی کنم اما اگر گرفتن پاسخ کتاب های بالا شما را ترغیب میکند کتاب تبیین جهان و انسان آیت الله مرتضی رضوی را بخوانید : http://binesheno.com/pdf/Tabeen-jahan.pdf
یا مستندی که با اقتاس از این کتاب تهیه شده را ببینید : http://binesheno.com/Files/books.php?idVeiw=2287&level=4&subid=2287
چرا این کتاب در خور توجه است ؟ اگر به زمان چاپ کتاب دقت کنید سال 1372 در آن درج شده است .
در این کتاب عنوان شده است که از عمر جهان 00/750/668/13) سال می گذرد . همان طور که خودتان فرمودید :
اما در حقیقت ۱۳ میلیارد سال پیش، جهان ما کوچکتر از این بوده است
[=Traditional Arabic]در این کتاب هم دقیقا همین حرف بیان شده . دقیقا دقیقا ، اما تبیینش فرق میکند . حال سرچ کنید فیزیکدانان غربی کی به این نکته رسیدند . آیا برایتان عجیب نیست که یک آخوند با استفاده از احادیث شیعه حرفی را بزند که 4 سال بعد کیهان شناسان مطرحی چون هاوکینگ و دیراک زدند ؟
اگر کنجکاو شدید [=Traditional Arabic]امیدوارم موفق به خواندن کتاب شوید .
هدفتون رو بهتر هست دقیق تر بیان کنیدایا می خواهید نتیجه گیری گنید دلایل قران قابل قبول نیست ؟ یا دقیق بیان نشده ؟و . . .
به نظرم قران در این موارد از مثال های ملموس و قابل درک برای انسان استفاده کرده و ان چیزی که برای انسان میتونه زیبا و مهم باشه .
قران بر فرض می اومد مساله رو مو به مو توضیح میداد اگر احتمالا بشر در این رابطه به بیراهه می رفت باز قران رو رد میکرددانستن برخی چیزها واقعا انسان رو سردرگم میکنه چون نیازمند درک بالا یا تسلط مطلق بر جهان که اینم امکان پذیر نیست !
ما وقتی از موتور ماشین ( خود ماشین ) درک کاملی خواهیم کرد که باز کنیم و وظیفه تک تک قطعات رو بررسی کنیم
ما الان بر فرض الکترونی در سیلندر هستیم که میخواهیم بدانیم وظیفه کاپوت چیست ؟ اگر نبود هم مشکلی بوجود نمی اومد ظاهرا !
ایا شما میخواهید بدانید فواید ستارگان در جهان چیست؟ از نگاه قران.
یا میخواهید بدانید چرا خداوند ستارگان را به وجود اورد؟ از نگاه قران.سوالاتی به ذهنم می اید
میگویند ستارگان برای راهنمایی و طی طریق و جهت یابی استفاده میشود.
ایا تمام ستارگان چنین فایده ای دارند؟
ایا تمام ستارگانی که با چشم دیده میشوند به کمک انسان می ایند؟
ایا منظوراز ستارگان برخی از انها بوده است؟
اگر ستارگان نباشند جهان پایدار میماند؟
با عرض سلام
وقتی به ابعاد بیکران فضا و میلیارد ها جرم آسمانی آن نگاه می کنیم قطعا این سوال برای ما پیش می آید که این ابعاد بیکران و کهکشان ها، ستارگان،..... برای چه وجود دارند یا خلق شده اند؟
ما در مقایسه با جهان شناخته شده هیچ چیزی نیستیم و به همین دلیل به نظر می آید وجود ما تابعی از یک کل بنام جهان است. این تصور دقیقا برعکس ایده انسان محوری و خلق جهان برای انسان یا اشرف مخلوفات است. بنا بر این بیان این نکته که عالم برای ما خلق شده و ما مرکزیت و محوریت عالم هستیم نیاز به استدلالی قوی دارد که با عقل سازگار باشد در غیر این صورت، شواهد و ظواهر امر ما را به این باور می رساند که کره زمین، تمام جانداران و از جمله انسان همه و همه تابعی از کل جهان هستند و همگی در جریان پروسه جاری موجود در کائنات بوجود آمده اند. پروسه ای که در این زمان و مکان منجر به وجود انسان شده و در زمان و مکانی دیگر ممکن است موجودات هوشمند یا غیر هوشمند دیگری را بوجود بیاورد. این باور با بسیاری از باور های دینی همسویی ندارد. نکته مهم این است که با پیشرفت تکنولوژی و شناخت بیشتر فضا، اعتبار این باور خصوصا در جوامع غیر دینی روز به روز بیشتر می شود.
قرآن، به عنوان آخرین کتاب آسمانی، با این آگاهی از سوی خداوند برای بشر نازل شده که مرجعی برای انسان ها در دوره ای طولانی، از زمان پیامبر(ص) و اعراب جاهل تا این زمان و آینده ای نامعلوم باشد. با این پیش فرض قرآن باید قادر باشد تا برای مجهولات بشر در هر دوره متناسب با سطح دانش انسان آن دوره پاسخ های قابل قبول داشته باشد. سوال مطرح شده در این تاپیک در همین راستا می باشد.
با عرض سلام
وقتی به ابعاد بیکران فضا و میلیارد ها جرم آسمانی آن نگاه می کنیم قطعا این سوال برای ما پیش می آید که این ابعاد بیکران و کهکشان ها، ستارگان،..... برای چه وجود دارند یا خلق شده اند؟
ما در مقایسه با جهان شناخته شده هیچ چیزی نیستیم و به همین دلیل به نظر می آید وجود ما تابعی از یک کل بنام جهان است. این تصور دقیقا برعکس ایده انسان محوری و خلق جهان برای انسان یا اشرف مخلوفات است. بنا بر این بیان این نکته که عالم برای ما خلق شده و ما مرکزیت و محوریت عالم هستیم نیاز به استدلالی قوی دارد که با عقل سازگار باشد در غیر این صورت، شواهد و ظواهر امر ما را به این باور می رساند که کره زمین، تمام جانداران و از جمله انسان همه و همه تابعی از کل جهان هستند و همگی در جریان پروسه جاری موجود در کائنات بوجود آمده اند. پروسه ای که در این زمان و مکان منجر به وجود انسان شده و در زمان و مکانی دیگر ممکن است موجودات هوشمند یا غیر هوشمند دیگری را بوجود بیاورد. این باور با بسیاری از باور های دینی همسویی ندارد. نکته مهم این است که با پیشرفت تکنولوژی و شناخت بیشتر فضا، اعتبار این باور خصوصا در جوامع غیر دینی روز به روز بیشتر می شود.
قرآن، به عنوان آخرین کتاب آسمانی، با این آگاهی از سوی خداوند برای بشر نازل شده که مرجعی برای انسان ها در دوره ای طولانی، از زمان پیامبر(ص) و اعراب جاهل تا این زمان و آینده ای نامعلوم باشد. با این پیش فرض قرآن باید قادر باشد تا برای مجهولات بشر در هر دوره متناسب با سطح دانش انسان آن دوره پاسخ های قابل قبول داشته باشد. سوال مطرح شده در این تاپیک در همین راستا می باشد.
سلام
تا حالا که وجود قطعی هیچ موجود فرار زمینی هوشمندی گزارش نشده در حدی که علم بشر کفاف داده .
چیزهایی که مطرح میشه بعنوان احتمال هست
به نظرم برای شکل گیری و پایداری یک مجموعه منظمی مثلا در حد منظومه شمسی نیاز هست تا جهان این حد گسترده باشد .
یه مثالی بزنم در حد استدلال خودم :
یک پنکه رو بعنوان مجموعه ی منظمی در نظر بگیرید که دوس داریم بصورت پایداری بچرخه !
خب برای اینکار باید یه نیروگاه عظیمی ایجاد بشه تا برق 220 تولید کنه .
ممکنه یکی بیاد سوال کنه که ایا ساخت این نیروگاه سیکل ترکیبی کار بیهوده ای نبوده ؟ این همه ایجاد فضا و فلان برای اینکه چرخش پنکه پایدار باشه !
چون اگاهی کاملی نداره که برای این پایداری باید تمام این عوامل که شاید از دیدگاه ما بیهوده باشند دست به دست هم بدهند تا در ابعاد کوچکی چرخش پنکه ثابت باشه
________________
نظر بنده اینه اگر جواب این مجهولات بطور شفافی هم در قران بود باز بشر یه مجهول دیگری می ساخت ! یا اگر در درکش نبود باز سوال دیگری مطرح میکرد
و نکته ی دیگر اینکه :
اگر تمام موارد بصورت شفاف در اختیار بشر قرار داشت دیگر چه نیازی به تعقل و تفکر برای رسیدن به علم و جواب پرسش ها بود !
پرسش مقدمه ای هست برای حرکت و رسیدن به جواب
تا حالا که وجود قطعی هیچ موجود فرار زمینی هوشمندی گزارش نشده در حدی که علم بشر کفاف داده .
چیزهایی که مطرح میشه بعنوان احتمال هست
با عرض سلام
منظورم تاکید روی موجودات فرازمینی نبود. منظورم امکان وقوع بود.
یه مثالی بزنم در حد استدلال خودم :یک پنکه رو بعنوان مجموعه ی منظمی در نظر بگیرید که دوس داریم بصورت پایداری بچرخه !
خب برای اینکار باید یه نیروگاه عظیمی ایجاد بشه تا برق 220 تولید کنه .ممکنه یکی بیاد سوال کنه که ایا ساخت این نیروگاه سیکل ترکیبی کار بیهوده ای نبوده ؟ این همه ایجاد فضا و فلان برای اینکه چرخش پنکه پایدار باشه !
چون اگاهی کاملی نداره که برای این پایداری باید تمام این عوامل که شاید از دیدگاه ما بیهوده باشند دست به دست هم بدهند تا در ابعاد کوچکی چرخش پنکه ثابت باشه
مثال خیلی جالبی زدید! اگر منظور گرداندن پنکه باشد قطعا نبروگاه سیکل ترکیبی نیاز نیست. یک ژنراتور کوچک خانگی هم میتواند این کار را بکند. حتی سلول های خورشیدی هم میتوانند یک پنکه را بگردانند. اگر یک نیروگاه سیکل ترکیبی چند صد مگاواتی ساخته شده باشد حتما قرار است هزاران هزار مصرف کننده بزرگ و کوچک از جمله پنکه ما را بگرداند. کسی برای گرداندن یک پنکه نیروگاه نمیسازد!
با تشکر
از شما سوال میکنم ؟ آیا تنها از منظر قرآن میخواهید نگاه کنید ؟ اگر بدین صورت باشد بله شما درست متوجه شدید . اکتفا کردن به قرآن باعث میشود انسان سوال های زیادی در ذهنش شکل بگیرد که پاسخش را نمیتواند از آن پیدا کند .
با عرض سلام
بله در مرحله اول فقط میخواهم بدانم نظر قرآن در این مورد چیست. البته پاسخ را کم و بیش میدانم ولی علت پافشاریم بر سوال اتمام حجتی است برای خودم که موضوع را از اهل فن هم پرسیده باشم.
اگر مایل هستید برای یک بار هم که شده از منظر شیعیان به آیات قرآن نگاه کنید ، شاید پاسخ سوالتان را گرفتید .
قطعا در مرحله بعد این کار را خواهم کرد.
من دیدم که یکی از آقایان به شما کتابی معرفی کرد و احتمال میدهم که دانشجو هستید و وقتتان کم است و خجالت میکشم که کتاب دومی هم برایتان معرفی کنم اما اگر گرفتن پاسخ کتاب های بالا شما را ترغیب میکند کتاب تبیین جهان و انسان آیت الله مرتضی رضوی را بخوانید
این اطف شماست که منبعی را معرفی می فرمایید و من هم قدردان این لطف هستم و کتاب را هم تا جایی که بدانم مفید است مطالعه خواهم کرد. کتاب معرفی شده قبلی مشکلاتی داشت که خدمت دوست عزیزمان عرض کردم. اما مجموعا فکر نمی کنم روند معرفی کتاب به سوال کننده روند سودبخشی باشد. سایت دارای کارشناسان متعدد و نیز اعضای عالمی است که با سرعت بیشتر می توانند پاسخ لازم را به یک سوال بدهند. مطالعه کتاب خوب است ولی زمان بر است و ممکن است هر کسی وقت برای مطالعه کتاب را نداشته باشد.
با تشکر