جمع بندی علت گمراهی شیطان

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت گمراهی شیطان

سلام

در ایات مبارکه 16 الاعراف و 39 الحجر شیطان به خدا میگوید چون مرا گمراه کردی بندگانت را گمرا میکنم ایا واقعاً خدا شیطان را گمراه کرده یا شیطان به خدا افترا میزند ؟


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیقین

سلام به شما پرسشگر گرامی

متن آیات کریمه سوره مبارکه حجر چنین است:

قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني‏ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ
إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ
قالَ هذا صِراطٌ عَلَيَّ مُسْتَقيمٌ
إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ (39تا42)

گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مى‏ دهم و همگى را گمراه خواهم ساخت
مگر بندگان مخلصت را»
فرمود: «اين راه مستقيمى است كه بر عهده من است (و سنّت هميشگی‌ام)
كه بر بندگانم تسلّط نخواهى يافت مگر گمراهانى كه از تو پيروى مى‏ كنند
و دوزخ، ميعادگاه همه آنهاست


استاد مکارم شیرازی _در تفسیر این آیه و آیات مشایه دیگر_ می نویسد:

نخستين پايه‏‌گذار مكتب جبر شيطان بود. از این آيه بر مى‏ آيد كه شيطان براى تبرئه خويش، نسبت جبر به خداوند داد، و گفت: چون تو مرا گمراه ساختى، من نيز در گمراهى نسل آدم كوشش خواهم كرد. (1) بديهى است كه خدا هرگز شيطان را گمراه نساخته بود، بلكه اين نسبت شيطنت‏‌آميز بود كه از ابليس صادر شد، براى اينكه خود را به اصطلاح تبرئه كند و توجهى براى اغواگرى خود ترتيب دهد، و اين رسم همه ابليس‎ها و شياطين‏ است كه گناهان خويش را به گردن ديگران مى‏ افكنند و مى‏ كوشند تا اعمال زشت خود را با منطق هاى غلطى توجيه كنند، نه تنها در برابر بندگان خدا، حتى در برابر خود خدا كه از همه چيز آگاه است! (2)

قرآن کریم در آیات سوره مبارکه ص، علت گمراهی شیطان را قیاس باطل او _که برخاسته از کبر و غرور و برتری جویی‌اش بود_ بر می شمارد:


قالَ يا إِبْليسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالينَ
قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ (75و76)

گفت: «اى ابليس! چه چيز مانع تو شد كه بر مخلوقى كه با قدرت خود او را آفريدم سجده كنى؟! آيا تكبّر كردى يا از برترين‌ها بودى؟! (برتر از اينكه فرمان سجود به تو داده شود!)»
گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏ اى و او را از گل»

پی نوشت
----------------------------
1- تفسير نمونه، ج‏6، ص 108
2- تفسير نمونه، ج‏11، ص 72

وَلَا ینْفَعُكُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ یرِیدُ أَنْ یغْوِیكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَیهِ تُرْجَعُونَ«34»
(اما چه سود که) هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودی به حالتان نخواهد داشت! او پروردگار شماست؛ و بسوی او بازگشت داده می‌شوید.»
ترجمه مکارم شیرازی

سلام

اما در این ایه نوح به گمراهان قوم خود میگوید کسی را که خدا گمراه کند اندرز من فایده ای بر او ندارد این چگونه است ؟

فتا 1;774466 نوشت:
وَلَا ینْفَعُكُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ یرِیدُ أَنْ یغْوِیكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَیهِ تُرْجَعُونَ«34»
(اما چه سود که) هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودی به حالتان نخواهد داشت! او پروردگار شماست؛ و بسوی او بازگشت داده می‌شوید.»
ترجمه مکارم شیرازی
گمراهی منسوب به خدای متعال، بیانگر اثر اعمال بد گمراهان است و از آنجا که مؤثر حقیقی عالم هستی خدای متعال است، این گمراهی به او نسبت داده می شود؛ در واقع افراد گمراه با لجاجت و عناد و تکبر و استکبار و مبارزه با حق، راه هدایت و رستگاری را بر خود می بندند. سنت خدای متعال هم چنین است که کسی را با زور و اجبار به راه حق نکشاند، بلکه با اعطای ابزار شناخت حق از باطل، به انسان اختیار انتخاب داده است:

إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً (انسان/3)
ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس

وقتی می گوییم خدای متعال برخی را هدایت و برخی را گمراه می کند، منظور این نیست که خداوند سبحان (نعوذ بالله)، ابتدا به ساکن و از روی هوی و هوس و لجبازی و بدون هیچ علتی، برخی انسان ها را گمراه و کافر، و برخی دیگر را مؤمن و هدایت می کند! چنین چیزی عین ظلم و بی عدالتی است و در مورد خدای سبحان _که هیچ ظلمی در مورد او متصور نیست_ معنا و مفهومی ندارد! بلکه منظور اینست که خدای متعال اسباب و ابزار شناخت حق و باطل را به انسان ها عطا فرمود و حجت های ظاهری (پیامبران) و حجت باطنی (عقل) را برایش قرار داد و سپس او را در انتخاب راه خیر و شر مختار نمود و به وی، آزادی انتخاب داد. آنانی که از این ابزار شناخت به درستی استفاده نمایند و پذیرای حق باشند را توفیق هدایت عطا می فرماید و آنانی که در برابر حق لجاج و عناد و استکبار می ورزند و به هیچ روی، زیر بار آن نمی روند و به سرکشی شان ادامه می دهند را گمراه می کند؛ در واقع، همان جهل و عناد و استکبار، موجب می شود که قلب آن سرکش، سخت شده و از درک شیرینی حق محروم بماند؛ اینجاست که تعبیر "خداوند چنین سرکشانی را گمراه می کند" را به کار می بریم.

چنین گمراهی ای عین حق است زیرا منشأش هوی و هوس و ظلم و بی عدالتی نیست، بلکه برخاسته از سنت حق الهی در اعطای ابزار شناخت و آزاد گذاشتن انسان در انتخاب راه است.

هدايت و ضلالت در قرآن به معنى اجبار بر انتخاب راه درست يا غلط نيست، بلكه به شهادت آيات متعددى از خود قرآن، «هدايت» به معناى فراهم آوردن وسایل سعادت، و «اضلال» به معناى از بين بردن زمينه‏ هاى مساعد است، بدون اينكه جنبه اجبارى به خود بگيرد؛ اين فراهم ساختن اسباب (كه نام آن را توفيق مى‏ گذاريم)، يا بر هم زدن اسباب (كه نام آن را سلب توفيق مى‏ گذاريم)، نتيجه اعمال خود انسان هاست كه اين امور را در پى دارد، پس اگر خدا به كسانى توفيق هدايت مى‏ دهد و يا از كسانى این توفيق را سلب مى‏ كند، نتيجه مستقيم اعمال خود آنها است. (توضیحات به بیان دیگر را می توانید از اینجا مطالعه فرمایید: #7)

وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیاطِینُ عَلَى مُلْكِ سُلَیمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَیمَانُ وَلَكِنَّ الشَّیاطِینَ كَفَرُوا یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَینِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَیتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیتَعَلَّمُونَ مَا یضُرُّهُمْ وَلَا ینْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا یعْلَمُونَ
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر اینکه از پیش به او می‌گفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامی‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلما می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند!!

«البقرة/102»

سلام

بله این درست است اما به نظر نمیرسد شیطان ترسوی بی خاصیت جرات و جسارت این را داشته باشد که به خدای عالم تهمت بزنند یا دروغ بگوید اما چه چیزی او را اغوا کرده ایا به غیر اینست که خداوند به او مقام ملائکه داده است بله جاه و مقام برای کسی که ظرفیت نداشته باشد اغوا گر است و این متوجه خدا نیست بلکه مقصر خود اوست که مصراً از خدا چیزی خواسته که ظرفیت انرا نداشته است .

قَالُوا یا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ«32»
گفتند: «ای نوح! با ما جر و بحث کردی، و زیاد هم جر و بحث کردی! (بس است!) اکنون اگر راستی می‌گویی، آنچه را (از عذاب الهی) به ما وعده می‌دهی بیاور!»

اما در مورد ایه 34 سوره مبارکه هود اگر به ایات قبل ان بازگردیم خواهیم دید که قوم نوح خود مصراً از خدا گمراهی را طالبند و خدا در واقع در خواست خودشان را اجابت نموده .

با سلام

پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله ) یک خطی در جلوی اصحاب کشید و فرمود: اصحاب من! این خط، خطی است که شما را به حقیقت، واقعیت و معرفت متصل می‌کند. بعد در کنار آن خط خطوطی کشید و فرمود: این خطوط، خطوط شیطانی است. بعد رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) این آیه را خواند: « وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ ‌» [ انعام ۱۵۳ ] « و این، راه مستقیم من است. پس، از آن پیروی کنید و از راه‌ها [ ی پراکنده و انحرافی ] پیروی نکنید…! ».

و فرمود که این صراط، راه واقعی است؛ امّا راه‌های دیگر، شیطانی است و شیطان می‌خواهد به صراط مستقیم متصل شود و شما را از صراط مستقیم منحرف کند.

چرا که خداوند از زبان شیطان نقل می‌کند: « فَبِما اَغْوَیتَنی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ ‌» [ اعراف ۱۶ ] « [ شیطان گفت که ] چون تو مرا گمراه کردی، من نیز بر سر راه راست تو در برابر بندگانت کمین می‌کنم ».

شیطان خدا را تهدید کرد که: « فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعینَ‌ » [ ص، ۸۲ ] « به عزتت قسم! تمام بندگانت را اغوا و گمراه می‌کنم ».

در این آیه لام تأکید، نون تأکید و کلمه أجمعین تأکید است.
و ادامه داد: « إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ‌ » [ ص، ۸۳ ] « مگر بندگان مخلَصت از میان آن‌ها ». « مخلِص ‌» نه، بلکه « مخلَص ‌»؛ یعنی خالص شده در راه خدا؛ چون، روایت داریم که شیطان در مورد مخلِص هم سهمی دارد؛ یعنی اینکه می‌تواند مخلِصین را اغوا کند.

و نیز تهدید کرد: « ثُمَّ لآَتِینَّهُمْ مِنْ بَینِ أَیدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ‌ »؛ [ اعراف ۱۷ ] « سپس از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و چپ به سراغشان می‌روم [ تا بتوانم قلوب بندگان تو را قبضه کنم ] و بیشتر آن‌ها را شکرگزار نخواهی یافت ».

خدا نکند قلب آدمی در قبضه شیطان بیفتد! خداوند متعال خطاب به پیامبرش فرمود: « إِنَّکَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یهْدی مَنْ یشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ ‌» [ قصص ۵۶ ] « تو نمی‌توانی کسی را که دوست داری، هدایت کنی؛ ولی خداوند هرکس را بخواهد هدایت می‌کند و او به هدایت یافتگان آگاه‌تر است ». و فرمود: « لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یکُونُوا مُؤْمِنینَ‌ » [ شعراء ۳ ] « [ ای پیامبر! ] گویی می‌خواهی جان خود را از [ شدّت اندوه از ] دست بدهی به خاطر اینکه آن‌ها ایمان نمی‌آورند! ‌» یعنی خیلی تو دوست داری که تمام بندگان من راحت‌تر متوجّه حق شوند.

قلب انسان از یک طرف متصل به رحمان است و از یک طرف متصل به شیطان می‌باشد؛ پس میدان مبارزه است.

پرسش:
علت گمراهی شیطان چه بود؟

پاسخ:
سلام به شما پرسشگر گرامی

متن آیات کریمه سوره مبارکه حجر چنین است:

قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني‏ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ
إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ
قالَ هذا صِراطٌ عَلَيَّ مُسْتَقيمٌ
إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ (39تا42)

گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مى‏ دهم و همگى را گمراه خواهم ساخت
مگر بندگان مخلصت را»
فرمود: «اين راه مستقيمى است كه بر عهده من است (و سنّت هميشگی‌ام)
كه بر بندگانم تسلّط نخواهى يافت مگر گمراهانى كه از تو پيروى مى‏ كنند
و دوزخ، ميعادگاه همه آنهاست


استاد مکارم شیرازی _در تفسیر این آیه و آیات مشایه دیگر_ می نویسد:

نخستين پايه‏‌گذار مكتب جبر شيطان بود. از این آيه بر مى‏ آيد كه شيطان براى تبرئه خويش، نسبت جبر به خداوند داد، و گفت: چون تو مرا گمراه ساختى، من نيز در گمراهى نسل آدم كوشش خواهم كرد. (1) بديهى است كه خدا هرگز شيطان را گمراه نساخته بود، بلكه اين نسبت شيطنت‏‌آميز بود كه از ابليس صادر شد، براى اينكه خود را به اصطلاح تبرئه كند و توجهى براى اغواگرى خود ترتيب دهد، و اين رسم همه ابليس‎ها و شياطين‏ است كه گناهان خويش را به گردن ديگران مى‏ افكنند و مى‏ كوشند تا اعمال زشت خود را با منطق هاى غلطى توجيه كنند، نه تنها در برابر بندگان خدا، حتى در برابر خود خدا كه از همه چيز آگاه است! (2)

قرآن کریم در آیات سوره مبارکه ص، علت گمراهی شیطان را قیاس باطل او _که برخاسته از کبر و غرور و برتری جویی‌اش بود_ بر می شمارد:


قالَ يا إِبْليسُ ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالينَ
قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طينٍ (75و76)

گفت: «اى ابليس! چه چيز مانع تو شد كه بر مخلوقى كه با قدرت خود او را آفريدم سجده كنى؟! آيا تكبّر كردى يا از برترين‌ها بودى؟! (برتر از اينكه فرمان سجود به تو داده شود!)»
گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏ اى و او را از گل»

پی نوشت
----------------------------
1- تفسير نمونه، ج‏6، ص 108
2- تفسير نمونه، ج‏11، ص 72

موضوع قفل شده است