جمع بندی شبهه حب نفس و تناقض آن با اخلاص

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه حب نفس و تناقض آن با اخلاص

سلام

رشد و پیشرفت و اساسا زندگی کردن بدون حب نفس چگونه ممکن است؟ در حالی که دین میگوید ملاک عمل خوب فقط اخلاص است
مثال:
چگونه ممکنه که شخصی به سخنرانی و کانون توجه شدن علاقه نداشته باشه واز اساس قصدش برای واعظ شدن کار برای خدا باشه و هیچ چیز دیگه ایی باهاش نباشه
واقعا برای انسانهای معمولی چگونه این امر ممکنه؟

و از طرفی بارها شنیده ایم که کاری که ذره ایی ناخالصی داشته باشد قبول درگاه خداوند نیست
خب چرا یکدفعه نمیگویند هیچ کسی جز 14 نفر رستگار نیستند

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد اویس

[="Georgia"][="Blue"] [=&quot]سلام علیکم
[=&quot]در نفس، حبی ممدوح و حبی مذموم وجود دارد. حبی که نفس را به دریای بیکران حق متعال متصل سازد، حب ممدوح و حبی که وی را از غایت الغایات آفرینش دور بدارد حب مذموم است.

[=&quot]آنکه [=&quot]رسول اکرم صل الله عليه و آله فرمود: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ»(1) حب دنيا رأس هر خطا و اشتباهى مى ‏باشد[=&quot]، مراد حب مذموم نفس و دنیا است.

[=&quot]و امام علی علیه السلام به حب ممدوح نفس و دنیا اشاره می کند آنجا که می فرماید: [=&quot]«ان الدنیا دار صدق لمن صدقها و دار عافیة لمن فهم عنها و دار غنى لمن تزود منها و دار موعظة لمن اتعظ بها مسجد احباء الله و مصلى ملائكة الله و مهبط وحى الله و متجر اولیاء الله اكتسبوا فیها الرحمة و ربحوا فیها الجنة»(2) یعنی دنیا سراى صدق و راستى است ‏براى كسى كه او را تصدیق كند و خانه امن و عافیت است ‏براى كسى كه حقیقت آن را دریافت و سراى توانگر شدن است‏ براى كسى كه از آن توشه گرفت و خانه پند است ‏براى كسى كه از آن پند گرفت، دنیا مسجد دوستان خدا و محل نماز فرشتگان الهى مى‏باشد. جاى فرود آمدن وحى و محل تجارت اولیاء خدا مى‏باشد. در دنیا به فضل و رحمت‏ خدا نایل گشتند و بهشت را سود بردند.[=&quot]

[=&quot]حب نفس ممدوح، حبی است که سعادت انسانی را در پی داشته باشد و بدیهی است هر کسی به فکر سعادت و حیات ابدی خویش است بیش از دیگران قدر خود را دانسته و محبتی که به نفس خود دارد بیش از دیگران است منتهی محبتی که او را پابند این دنیا نکرده بلکه زمینه پرواز و ترقی روح را فراهم می سازد و این با اخلاص نیز منافاتی ندارد.

[=&quot]حب نفس، آنجا منافی اخلاص می شود که شخص امیال و هوسهای نفسانی خود را بر حیات اخروی خود ترجیح داده و لذتهای مادی و دنیوی را غایت و منتهای لذائذ نفسانی دانسته و آنچنان در اندیشه کسب منافع دنیوی باشد که به کلی از آخرت غافل گشته و از نعمتهای بی شمار آن محروم بماند.

[=&quot]این معنای از اخلاص و حب نفس نه تنها در ذوات قدسیه طاهره معصومین موجود است بلکه در اولیای الهی نیز دیده می شود و به طور کلی نیل به کمالات محبوس قشر خاصی از بندگان خداوند نیست بلکه هر کسی به قدر همت و بینش توحیدی خود می تواند از آن بهره مند باشد.


[=&quot]پی نوشت:

[=&quot]1-[=&quot] إرشاد القلوب إلى الصواب ج‏1ص 21.[=&quot]
[=&quot]2-نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، كلمات قصار، 126.
[/]

اویس;756542 نوشت:
[=Georgia]سلام علیکم
در نفس، حبی ممدوح و حبی مذموم وجود دارد. حبی که نفس را به دریای بیکران حق متعال متصل سازد، حب ممدوح و حبی که وی را از غایت الغایات آفرینش دور بدارد حب مذموم است.

آنکه رسول اکرم صل الله عليه و آله فرمود: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ»(1) حب دنيا رأس هر خطا و اشتباهى مى ‏باشد، مراد حب مذموم نفس و دنیا است.

و امام علی علیه السلام به حب ممدوح نفس و دنیا اشاره می کند آنجا که می فرماید: «ان الدنیا دار صدق لمن صدقها و دار عافیة لمن فهم عنها و دار غنى لمن تزود منها و دار موعظة لمن اتعظ بها مسجد احباء الله و مصلى ملائكة الله و مهبط وحى الله و متجر اولیاء الله اكتسبوا فیها الرحمة و ربحوا فیها الجنة»(2) یعنی دنیا سراى صدق و راستى است ‏براى كسى كه او را تصدیق كند و خانه امن و عافیت است ‏براى كسى كه حقیقت آن را دریافت و سراى توانگر شدن است‏ براى كسى كه از آن توشه گرفت و خانه پند است ‏براى كسى كه از آن پند گرفت، دنیا مسجد دوستان خدا و محل نماز فرشتگان الهى مى‏باشد. جاى فرود آمدن وحى و محل تجارت اولیاء خدا مى‏باشد. در دنیا به فضل و رحمت‏ خدا نایل گشتند و بهشت را سود بردند.

حب نفس ممدوح، حبی است که سعادت انسانی را در پی داشته باشد و بدیهی است هر کسی به فکر سعادت و حیات ابدی خویش است بیش از دیگران قدر خود را دانسته و محبتی که به نفس خود دارد بیش از دیگران است منتهی محبتی که او را پابند این دنیا نکرده بلکه زمینه پرواز و ترقی روح را فراهم می سازد و این با اخلاص نیز منافاتی ندارد.

حب نفس، آنجا منافی اخلاص می شود که شخص امیال و هوسهای نفسانی خود را بر حیات اخروی خود ترجیح داده و لذتهای مادی و دنیوی را غایت و منتهای لذائذ نفسانی دانسته و آنچنان در اندیشه کسب منافع دنیوی باشد که به کلی از آخرت غافل گشته و از نعمتهای بی شمار آن محروم بماند.

این معنای از اخلاص و حب نفس نه تنها در ذوات قدسیه طاهره معصومین موجود است بلکه در اولیای الهی نیز دیده می شود و به طور کلی نیل به کمالات محبوس قشر خاصی از بندگان خداوند نیست بلکه هر کسی به قدر همت و بینش توحیدی خود می تواند از آن بهره مند باشد.


پی نوشت:

1- إرشاد القلوب إلى الصواب ج‏1ص 21.
2-نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، كلمات قصار، 126.

سلام و تشکر

اگر حب نفس ممدوح هم داریم چرا بعنوان مثال امام سجاد(ع) در دعایی فرموده که از هر لذتی جز ذکر تو استغفار میکنم؟ نفرموده لذت حرام بلکه کلا لذت از غیر خدا را فرموده

سلام بر دوستان

عزیزان نظر خودشونو بفرمایند

باتشکر

ملاali;755223 نوشت:

چگونه ممکنه که شخصی به سخنرانی و کانون توجه شدن علاقه نداشته باشه واز اساس قصدش برای واعظ شدن کار برای خدا باشه و هیچ چیز دیگه ایی باهاش نباشه
واقعا برای انسانهای معمولی چگونه این امر ممکنه؟

با سلام ،
دوست عزیز، تمرین، ممارست، عرق ریختن

یک شبه نمیشه به درجات بالای اخلاص رسید

مثال خوبی زدید فرض کنید شخص سخنران روز اول فقط به نیت شهرت طلبی و حظ نفس سخنرانی میکنه -- این فرد عملش باطله
روز دوم همان شخص سخنرانی اش رو با یک نیت خیر شروع میکنه (مثل امر به معروف یا نشر علم بین مردم یا ترویج دین) ولی بعد که دو نفر که بهش احسنت میگن دچار حظ نفس میشه و خودش رو گم میکنه و نیتش رو فراموش میکنه -- این عمل مورد قبوله ولی مقدار زیادی ناخالصی داره
روز سوم سعی میکنه کمتر تحت تاثیر ستایش و تمجید قرار بگیره و نیت اصیلیش رو تحت تاثیر این ستایش ها فراموش نکنه -- این عمل به خلوص نزدیک شده
تا روزی که اگر کل ان مجلس و جماعت تشویق و تحسینش کنند و یا سرزنش و ملامتش کنند اثری رو نفس اون فرد نمیگزاره -- این درجه بالای اخلاصه

کلیدش اینه که نیتی رو که باهاش کار رو آغاز میکنی تحت تاثیر عوامل خارجی به اینطرف و انطرف کشیده نشه و فراموش نشه، اون عوامل میتونه ستایش دیگران باشه و یا سرزنش و ملامت دیگران

در حدیثی از امام باقر علیه‌السلام به نقل از جابر بن ‌یزید جعفی آمده است: «وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَحْ وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَعْ فَلَا تَحزن؛ اگر کسی تو را ستایش کرد خیلی شاد نشو و اگر کسی تو را نکوهش کرد خیلی نگران نشو!»

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=175452

هو المحبوب

با سلام و ادب و تشکر از توضیحات کامل استاد اویس گرامی

منشأ حب نفس،سریان عشق در تمامی ذرات عالم است و در خصوص انسان حبّ و عشق فطری اوست.

در واقع حس عشق و حب در انسان ناشی از ارتباط فقری او با خداوند است که عاشق بر خویش و کمالات

خویش است:"کنت کنزا مخفیا فاحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی اعرف..."حدیث قدسی

من گنج پنهانی بودم پس دوست داشتم شناخته شوم،پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.

این منشأ حب نفس در انسان است،حال اگر این حب ارتقاء یافت و از سطح نفس فراتر رفت

و به عشق حقیقی بار یافت،انسان را از حب نفس رها می کند،در واقع با رهایی از حب محدود و مقید

نفس،می توان به عشق حقیقی بار یافت.بدیهی است که حب نفس ممدوح که جناب استاد به آن اشاره

فرمودند به معنای کرامت نفس است و در سایه ی معرفت به حقیقت وجود خویش حاصل می گردد.

آخرالزمون;772209 نوشت:
مثال خوبی زدید فرض کنید شخص سخنران روز اول فقط به نیت شهرت طلبی و حظ نفس سخنرانی میکنه -- این فرد عملش باطله

سلام و تشکر

خب این یعنی اینکه حب نفس تا وقتی که حب نفس است باطل است
در حالی که اگه حب نفس نباشه هیچ حرکتی به وجود نمیاد

حبیبه;772224 نوشت:
حال اگر این حب ارتقاء یافت و از سطح نفس فراتر رفت

و به عشق حقیقی بار یافت،انسان را از حب نفس رها می کند،در واقع با رهایی از حب محدود و مقید

نفس،می توان به عشق حقیقی بار یافت.

باسلام و تشکر
شما چنین چیزی رو تجربه کردید؟

حبیبه;772224 نوشت:
حب نفس ممدوح که جناب استاد به آن اشاره

فرمودند به معنای کرامت نفس است و در سایه ی معرفت به حقیقت وجود خویش حاصل می گردد.


اینکه آدم دوست داره بعنوان مثال مشهور و کانون توجه باشه و مال و اموال زیاد داشته باشه آیا حب نفس ممدوح است یا خیر؟

ملاali;772298 نوشت:
اینکه آدم دوست داره بعنوان مثال مشهور و کانون توجه باشه و مال و اموال زیاد داشته باشه آیا حب نفس ممدوح است یا خیر؟

با سلام

علاقه به کانون توجه بودن، حب نفس مذموم است،اما داشتن اموال زیاد اگر در اثر تلاش باشد و حق الله و حق الناس آن پرداخت شود

و باعث توسعه ی زندگی زن و فرزند و همچنین رفاه آنها باشد بنا بر روایت امام باقر علیه السلام،دنیا نیست آخرت است.

ملاali;772298 نوشت:
شما چنین چیزی رو تجربه کردید؟

هر چه انسان می گوید دلیل بر تجربه ی شخصیش نیست.

[="Tahoma"][="Blue"]

ملاali;764391 نوشت:
سلام و تشکر

اگر حب نفس ممدوح هم داریم چرا بعنوان مثال امام سجاد(ع) در دعایی فرموده که از هر لذتی جز ذکر تو استغفار میکنم؟ نفرموده لذت حرام بلکه کلا لذت از غیر خدا را فرموده


سرعت در قرائت مطالب و تعجیل در اشکال کردن هنر نیست بلکه تامل و تانی در مطالب ارائه شده هنر است.
اگر کمی با تامل بیشتری پاسخ حقیر را مطالعه فرموده بودید پاسخ این سوالتان در همان جا آمده بود.
بنده عرض کردم:

اویس;756542 نوشت:
حبی که نفس را به دریای بیکران حق متعال متصل سازد، حب ممدوح و حبی که وی را از غایت الغایات آفرینش دور بدارد حب مذموم است.

دوست گرامی! آقا ملاعلی! حبی که نفس را به دریای بیکران حق متعال متصل سازد همان ذکر حق است و جدای از ذکر حق نیست که این کلام امام سجاد علیه السلام منافی آن باشد.
اگر گمان شما از ذکر، لغلغه زبان است، به شهادت برهان و عرفان و قرآن چنین ذکری نه انسان می سازد و نه وی را لایق لقای حق می دارد.
ذکری که انسان را از خلق به حق می رساند ذکری است که تمامی شئون نفسانی وی را در نورانیت حق محو سازد و این آب قلیل را به آن بحر طویل متصل گرداند و این همان حب ممدوح نفس است. نفسی که ربانی شده و از سبحات جلال به محو الموهوم رسیده است.
[/]

ملاali;772296 نوشت:
سلام و تشکر

خب این یعنی اینکه حب نفس تا وقتی که حب نفس است باطل است
در حالی که اگه حب نفس نباشه هیچ حرکتی به وجود نمیاد

دو نوع نفس داریم یکی نفس اماره که شهرت طلب و جاه طلب و ریاست طلب و کبریایی طلب و ... است
یکی نفس الهی یا همان روح، که عزت طلب و قدرت طلب (قدرت روحی و الهی) و حق طلب و ظلم ستیز و ... است

هر دو باعث حرکت میشه
یکی به اسفل السافلین میبره
اون یکی باعث رستگاری میشه

این دو نفس دائما در حال کشمکش هستند و دائما باید مراقبت بشه که انسان به سمت خواری و پستی (یعنی نفس اماره) کشیده نشه ( این همان تقوا و خویشتن داری است )

تا کدامین غالب آید در نبرد ... زین دو گانه تا کدامین برد نرد

همین تقوا و خویشتن داری اگر ادامه پیدا کنه ، اون نفس الهی و آسمانی شکوفا میشه و انسان رو به راه درست هدایت میکنه

شما اکثر افراد حریص و شهرت طلب رو اگر نگاه کنی هیچ وقت به آرامش واقعی دست پیدا نکردند

من پیشنهاد میکنم شما از همان اول در جهان بینی ات تجدید نظر کن
از کجا آمده ام ؟
برای چه آمده ام ؟
به کجا خواهم رفت ؟

جهان بینی که اصلاح بشه راه مشخص میشه...

سوال:
در توصیه های اخلاقی حب نفس مورد مذمت قرار گفته است در حالی که رشد و پیشرفت و اساسا زندگی کردن بدون حب نفس ممکن نیست. لطفا توضیحی ارائه فرمایید.

پاسخ:
در نفس، حبی ممدوح و حبی مذموم وجود دارد. حبی که نفس را به دریای بیکران حق متعال متصل سازد، حب ممدوح و حبی که وی را از غایت الغایات آفرینش دور بدارد حب مذموم است.

آنکه رسول اکرم صل الله عليه و آله فرمود: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ»(1) حب دنيا رأس هر خطا و اشتباهى مى ‏باشد، مراد حب مذموم نفس و دنیا است.

و امام علی علیه السلام به حب ممدوح نفس و دنیا اشاره می کند آنجا که می فرماید: «ان الدنیا دار صدق لمن صدقها و دار عافیة لمن فهم عنها و دار غنى لمن تزود منها و دار موعظة لمن اتعظ بها مسجد احباء الله و مصلى ملائكة الله و مهبط وحى الله و متجر اولیاء الله اكتسبوا فیها الرحمة و ربحوا فیها الجنة»(2) یعنی دنیا سراى صدق و راستى است ‏براى كسى كه او را تصدیق كند و خانه امن و عافیت است ‏براى كسى كه حقیقت آن را دریافت و سراى توانگر شدن است‏ براى كسى كه از آن توشه گرفت و خانه پند است ‏براى كسى كه از آن پند گرفت، دنیا مسجد دوستان خدا و محل نماز فرشتگان الهى مى‏باشد. جاى فرود آمدن وحى و محل تجارت اولیاء خدا مى‏باشد. در دنیا به فضل و رحمت‏ خدا نایل گشتند و بهشت را سود بردند.

حب نفس ممدوح، حبی است که سعادت انسانی را در پی داشته باشد و بدیهی است هر کسی به فکر سعادت و حیات ابدی خویش است بیش از دیگران قدر خود را دانسته و محبتی که به نفس خود دارد بیش از دیگران است منتهی محبتی که او را پابند این دنیا نکرده بلکه زمینه پرواز و ترقی روح را فراهم می سازد.

حب نفس، آنجا منافی اخلاص می شود که شخص امیال و هوسهای نفسانی خود را بر حیات اخروی خود ترجیح داده و لذتهای مادی و دنیوی را غایت و منتهای لذائذ نفسانی دانسته و آنچنان در اندیشه کسب منافع دنیوی باشد که به کلی از آخرت غافل گشته و از نعمتهای بی شمار آن محروم بماند.

این معنای از اخلاص و حب نفس نه تنها در ذوات قدسیه طاهره معصومین موجود است بلکه در اولیای الهی نیز دیده می شود و به طور کلی نیل به کمالات محبوس قشر خاصی از بندگان خداوند نیست بلکه هر کسی به قدر همت و بینش توحیدی خود می تواند از آن بهره مند باشد.

به دیگر سخن منشأ حب نفس،سریان عشق در تمامی ذرات عالم است و در خصوص انسان حبّ و عشق فطری اوست.
در واقع حس عشق و حب در انسان ناشی از ارتباط فقری او با خداوند است که عاشق بر خویش و کمالات

خویش است. حال اگر این حب ارتقاء یافت و از سطح نفس فراتر رفت و به عشق حقیقی بار یافت،انسان را از حب نفس رها می کند،در واقع با رهایی از حب محدود و مقید نفس،می توان به عشق حقیقی بار یافت. بر این اساس باید گفت حب نفس ممدوح به معنای کرامت نفس است و در سایه ی معرفت به حقیقت وجود خویش حاصل می شود.
پی نوشت:

1. دیلمی، حسن بن محمد (م. 841ق.)، ارشاد القلوب، قم، الشریف الرضی، 1412ق، جلد‏1،صفحه 21.
2. سید رضی،نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، كلمات قصار، 126.

موضوع قفل شده است